اتحاد: تعریف، ضرورت و ملزومات آن در سپهر سیاسی ایران
مقدمه: اتحاد به مثابه یک مفهوم کلیدی
اتحاد، واژهای است که این روزها بهطور مکرر در گفتمانهای سیاسی و اجتماعی ایران تکرار میشود. اما پیش از هر چیز، ضروری است که تعریف دقیقی از این مفهوم ارائه شود و شناخت جامعی از آن به دست آید تا بتوان بهدرستی وارد عرصهی عمل شد. اتحاد چیست؟ چه ضرورتی دارد؟ و چگونه میتوان آن را در شرایط کنونی ایران به کار بست؟ اینها پرسشهایی هستند که در این بخش به آنها پرداخته میشود.
تعریف اتحاد: قدرت جمعی در برابر قدرت واحد
اتحاد در سادهترین تعریف، به معنای گردهمآیی قدرتهای متکثر برای مقابله با یک قدرت واحد است. بهعنوان مثال، در یک کارخانه، اگر کارگران بهتنهایی نتوانند در برابر زورگویی مدیر ایستادگی کنند، با تشکیل اتحادیهای از کارگران، قدرت جمعی ایجاد میکنند تا خواستههای خود را بهکرسی بنشانند. این مثال ساده نشان میدهد که هدف اصلی اتحاد، افزایش قدرت از طریق همگرایی است.
ملزومات شکلگیری اتحاد: پذیرش هویت و هدف مشترک
برای شکلگیری اتحاد، سه شرط اساسی وجود دارد:
پذیرش هویت و اصالت دیگران:
هر فرد یا گروهی که در اتحاد مشارکت میکند، باید هویت، باورها و خواستههای دیگران را به رسمیت بشناسد.
هدف مشترک:
اتحاد بدون داشتن یک هدف مشخص و مشترک، بیمعناست. بهعنوان مثال، اگر گروهی از افراد بخواهند به مشهد سفر کنند، تنها در صورتی میتوانند اتحاد تشکیل دهند که همهی آنها مقصد مشترکی داشته باشند. اگر برخی بخواهند به اصفهان یا تبریز بروند، اتحاد شکل نخواهد گرفت.
همگرایی در مسیر:
علاوه بر هدف مشترک، مسیر رسیدن به آن هدف نیز باید برای همهی اعضای اتحاد مشخص و پذیرفتهشده باشد.
اتحاد در سپهر سیاسی ایران: ضرورت مقابله با قدرت واحد
با توجه به تعاریف فوق، میتوان اتحاد را در شرایط کنونی ایران نیز تحلیل کرد. در ایران، یک قدرت واحد به نام جمهوری اسلامی وجود دارد که با ابزارهای سرکوب، خفقان و خشونت، به حفظ سلطهی خود ادامه میدهد. این قدرت، بهحدی قاطع و مسلح است که هیچ گروه یا حزب سیاسی بهتنهایی قادر به مقابله با آن نیست.
فقدان قدرت قاطع در گروههای سیاسی
اگر هر یک از گروههای سیاسی ایران قدرت کافی برای مقابله با جمهوری اسلامی را داشتند، نیازی به اتحاد با دیگران احساس نمیکردند. اما واقعیت این است که هیچیک از این گروهها بهتنهایی قادر به ایستادگی در برابر این نظام نیستند. بنابراین، تنها راه ممکن، تشکیل اتحادی گسترده از تمامی گروهها و طیفهای فکری است که بتوانند با همگرایی، قدرتی برابر با جمهوری اسلامی ایجاد کنند.
اتحاد به مثابه راهحل
اتحاد، نه یک شعار، بلکه یک ضرورت است. برای تحقق آن، ابتدا باید تعریف دقیقی از اتحاد ارائه شود، ملزومات آن شناخته شود و سپس با پذیرش هویت و اهداف مشترک، گامهای عملی برای شکلگیری آن برداشته شود. در شرایط کنونی ایران، اتحاد تنها راه مقابله با قدرت قاطع و سرکوبگر جمهوری اسلامی است.
ضرورت اتحاد در برابر قدرت ظالم
در مرحلهی ابتدایی، همهی گروهها و افراد با هر نگرش فکری میتوانند به این درک مشترک برسند که جمهوری اسلامی بهعنوان یک قدرت ظالم و سرکوبگر در برابر آرمانها و آزادیهای آنها ایستاده است. هیچ گروه یا فردی بهتنهایی قادر به مقابله با این قدرت نیست، مگر با اتحاد و همگرایی مردم. این مردم میتوانند از طیفهای فکری مختلفی باشند، اما هدف مشترک آنها، یعنی نابودی جمهوری اسلامی، میتواند آنها را در کنار هم قرار دهد.
پذیرش اصالت و وجودیت دیگران: شرط اول اتحاد
برای شکلگیری اتحاد، اولین شرط این است که وجودیت و اصالت گروهها و افراد دیگر را بپذیریم. این بدان معناست که باید قبول کنیم هر گروه یا فردی، صرفنظر از میزان قدرت یا تأثیرگذاریاش، وجود دارد و دارای باورها و اهداف خاص خود است. بدون پذیرش این اصل، اتحاد غیرممکن است. بهعنوان مثال، اگر قرار است با گروهی اتحاد تشکیل دهیم، باید ابتدا وجودیت آن گروه را به رسمیت بشناسیم، حتی اگر با تمام باورها یا روشهای آن موافق نباشیم.
چالشهای اتحاد: اتحاد به هر قیمتی؟
اتحاد به هر قیمتی ممکن است به ضرر ما تمام شود. بهعنوان مثال، آیا میتوان با گروههایی مانند داعش برای نابودی جمهوری اسلامی همکاری کرد؟ پاسخ قطعاً منفی است. دلیل این امر روشن است: چنین گروههایی نهتنها با جمهوری اسلامی همسو نیستند، بلکه ممکن است از نظر ایدئولوژیک حتی خطرناکتر باشند. بنابراین، اتحاد باید با گروههایی شکل بگیرد که اصالت وجودی آنها مورد پذیرش ماست و اهداف مشترکی با ما دارند.
هدف مشترک: فراتر از نابودی جمهوری اسلامی
هدف مشترک در اتحاد، تنها نابودی جمهوری اسلامی نیست. این هدف باید فراتر از یک دشمن مشترک باشد و شامل تصویری روشن از آیندهی ایران نیز شود. بهعنوان مثال، اگر داعشی ادعا کند که حاضر است جمهوری اسلامی را نابود کند، آیا میتوان با او همکاری کرد؟ خیر، زیرا هدف نهایی ما تنها نابودی یک نظام نیست، بلکه ساختن آیندهای مبتنی بر آزادی، عدالت و احترام به حقوق همهی جانهاست.
ایمان مشترک: پایهی اتحاد
در بخشهای پیشین، دربارهی ضرورت ایجاد ایمان مشترک صحبت شد. این ایمان باید شامل المانهایی مانند آزادی، احترام به حقوق دیگران و عدم آزار رساندن به دیگران باشد. این اصول میتوانند بهعنوان پایهی اتحاد عمل کنند و گروههای مختلف را زیر یک پرچم مشترک گرد هم آورند.
مصداقهای اتحاد در سپهر سیاسی ایران
در سپهر سیاسی ایران، گروههایی مانند مجاهدین خلق وجود دارند که برخی آنها را با گروههایی مانند داعش مقایسه میکنند. این مقایسه نشاندهندهی چالشی است که در شکلگیری اتحاد وجود دارد: آیا میتوان با چنین گروههایی اتحاد تشکیل داد؟ پاسخ به این سؤال به پذیرش اصالت وجودی آنها و همسویی اهدافشان با اهداف ما بستگی دارد.
اتحاد، راهی پیچیده اما ضروری
اتحاد در شرایط کنونی ایران، راهی پیچیده اما ضروری است. برای تحقق آن، باید وجودیت و اصالت گروههای دیگر را بپذیریم، اهداف مشترکی فراتر از نابودی جمهوری اسلامی تعریف کنیم و بر پایهی ایمان مشترکی حرکت کنیم که شامل آزادی، عدالت و احترام به حقوق همهی جانهاست. تنها در این صورت است که میتوان به اتحادی پایدار و مؤثر دست یافت.
پذیرش وجودیت طرف مقابل، شرط اول اتحاد
اتحاد، بهویژه در شرایط پیچیدهی سیاسی ایران، نیازمند پذیرش وجودیت و اصالت طرف مقابل است. این بدان معناست که اگر قرار است با گروهی اتحاد تشکیل دهیم، ابتدا باید وجودیت آن گروه را به رسمیت بشناسیم، حتی اگر با تمام باورها، رفتارها یا روشهای آن موافق نباشیم. این پذیرش، نقطهی آغازین هرگونه همکاری و اتحاد است.
مثال مجاهدین: چالش پذیرش وجودیت
بهعنوان مثال، گروه مجاهدین خلق یکی از گروههایی است که در سپهر سیاسی ایران حضور دارد. با این حال، رفتارها و عملکرد این گروه در طول سالیان گذشته باعث شده است که بسیاری از ایرانیان، حتی کسانی که مخالف جمهوری اسلامی هستند، نتوانند وجودیت آنها را بهطور کامل بپذیرند. این عدم پذیرش ناشی از تفکر، منش و روشهایی است که این گروه در پیش گرفته است. حتی اگر برخی ادعا کنند که مجاهدین در ایران پایگاهی ندارند، این موضوع بهتنهایی دلیل کافی برای طرد آنها از اتحاد نیست، اما رفتارها و اهداف آنها میتواند مانعی برای شکلگیری اتحاد باشد.
اتحاد منطقی و عقلانی: فراتر از احساسات
اتحاد باید منطقی و عقلانی باشد، نه سانتیمانتال و رویایی. این بدان معناست که باید با واقعیتها و محدودیتها روبرو شویم. برخی گروهها به دلیل رفتارها، اهداف یا تفکراتشان نمیتوانند وارد اتحاد شوند. این یک واقعیت است که باید آن را بپذیریم. اتحاد تاریخی و گستردهای که همهی گروهها را در بر بگیرد، تنها در صورتی ممکن است که این گروهها از نظر وجودیت و اهداف، مورد پذیرش قرار گیرند.
هدف مشترک: آزادی و دموکراسی
هدف مشترک در اتحاد، تنها نابودی جمهوری اسلامی نیست، بلکه ایجاد یک آیندهی آزاد و دموکراتیک برای ایران است. این هدف باید شامل المانهایی مانند حقوق بشر، آزادی بیان و احترام به حقوق همهی جانها باشد. بهعنوان مثال، اگر فردی به دنبال ایجاد یک حکومت دموکراتیک بر پایهی جمهوریت است، میتواند با گروههایی که همین هدف را دنبال میکنند، اتحاد تشکیل دهد. اما اگر گروهی به دنبال بازگشت به پادشاهی مشروطه باشد، حتی اگر ادعا کند که این مدل در اروپای شمالی موفق بوده است، ممکن است نتواند با کسانی که به جمهوریت باور دارند، اتحاد کند.
چالشهای اتحاد: تفاوت در اهداف و باورها
تفاوت در اهداف و باورها میتواند مانع بزرگی برای اتحاد باشد. بهعنوان مثال، اگر فردی معتقد باشد که تنها راه رسیدن به آزادی، ایجاد یک حکومت دموکراتیک بر پایهی جمهوریت است، نمیتواند با کسانی که به پادشاهی مشروطه باور دارند، اتحاد کند. این تفاوتها نهتنها در سطح اهداف، بلکه در سطح باورها و ارزشها نیز وجود دارد.
اتحاد، انتخابی آگاهانه و مسئولانه
اتحاد در شرایط کنونی ایران، انتخابی آگاهانه و مسئولانه است. برای شکلگیری آن، باید وجودیت و اصالت طرف مقابل را بپذیریم، اهداف مشترکی فراتر از نابودی جمهوری اسلامی تعریف کنیم و بر پایهی باورهای مشترکی حرکت کنیم. تنها در این صورت است که میتوان به اتحادی پایدار و مؤثر دست یافت. اتحاد، نه یک شعار، بلکه یک ضرورت است که نیازمند شناخت دقیق چالشها و محدودیتهاست.
آغاز انقلاب و شکلگیری مقاومت
از همان روزی که نیروی جمهوری اسلامی به قدرت رسید، گروههای مختلفی وارد قطار انقلاب شدند و در برابر این نظام ایستادگی کردند. این مقاومت از ابتدا شکل گرفت و تا به امروز ادامه یافته است. اما سوال اینجاست که آیا فردایی وجود دارد که ایران، حتی با رای اکثریت، به سمت نظام پادشاهی مشروطه حرکت کند؟ به شخصه، من چنین آیندهای را نمیپذیرم و دوباره سوار قطار انقلاب خواهم شد. چرا که این ایده برای من غیرقابل قبول است که مردم از جان و زندگی خود بگذرند، تنها برای اینکه یک نفر به عنوان پادشاه بر تخت بنشیند و قدرت را به صورت موروثی به فرزندش منتقل کند.
نقد نظام پادشاهی و استدلالهای آن
این ایده که پادشاهی میتواند استحکام قومیتها و تمامیت ارضی ایران را تضمین کند، بیشتر شبیه به یک توهم است. چگونه میتوان پذیرفت که وجود یک فرد در راس قدرت، ضامن وحدت و یکپارچگی کشور باشد؟ این نوع تفکر نه تنها خندهدار است، بلکه نشاندهنده نادیده گرفتن خونهایی است که در راه آزادی ریخته شده است. جوانهای بسیاری در برابر گلولهها ایستادند، اعدام شدند و شکنجه تحمل کردند تا به این نقطه برسیم. آیا حالا باید همهچیز را به دست یک نفر بسپاریم؟
اتحاد: تعریف و ضرورتهای آن
وقتی از اتحاد صحبت میکنیم، باید ابتدا آن را به درستی تعریف کنیم. اتحاد زمانی شکل میگیرد که ما با شناخت دقیق از موضوعات و چالشها، یک هدف مشترک را دنبال کنیم. من معتقدم که پایگاه اجتماعی هیچیک از تفکرات پادشاهیخواهانه یا رهبرمحور در ایران وجود ندارد. پایگاه واقعی نزد آزادی و آزادیخواهی است. مردم ایران دیگر به دنبال ساختن بتها یا رهبران جدید نیستند. پس از قرنها تحمل یوغ استبداد، دیگر نمیخواهند زیر سلطه قدرتپرستان و خونپرستان زندگی کنند.
آرمانهای مشترک برای اتحاد
برای شکلگیری اتحاد، باید هدفی مشترک وجود داشته باشد. این هدف میتواند بر پایهی ارزشهایی مانند حقوق بشر، آزادی بیان، آزادیهای فردی و اجتماعی، و دموکراسی استوار باشد. ما نیاز داریم تا قانون اساسی خود را هر پانزده سال یکبار، با رفراندوم عمومی، بازنگری کنیم تا ساختارهای معیوب اصلاح شوند. این آرمانها هستند که میتوانند مردم را گرد هم آورند و اتحاد را شکل دهند.
نقد نظام موجود و ضرورت تغییر
ما چهل و سه سال است که در فلاکت زندگی میکنیم. جوانهای بسیاری جان خود را از دست دادهاند تا به این نقطه برسیم. آیا حالا باید همهچیز را به دست یک پادشاه بسپاریم؟ مردم ایران نشان دادهاند که دیگر حاضر نیستند کسی را به عنوان رهبر یا پادشاه بپذیرند. آنها از تفکرات مسموم و بیمار گذشته عبور کردهاند و به دنبال آزادی و دموکراسی هستند.
ایمان و اتحاد: دو روی یک سکه
اتحاد زمانی شکل میگیرد که ایمان مشترکی در دل مردم وجود داشته باشد. این ایمان میتواند بر پایهی حقوق بشر، آزادیهای فردی و اجتماعی، و دموکراسی مستقیم استوار باشد. ما نیاز داریم تا ساختارهای خود را هر پانزده سال یکبار به رای عمومی بگذاریم و قدرت تغییر آنها را داشته باشیم. صحبت از انقلابی که تنها یک نفر را به قدرت برساند، حماقت محض است. ما باید هدفی مشترک بسازیم که با تحقق آن، اتحاد نیز شکل بگیرد.
نقد درون اتحاد: ضرورت یا مانع؟
سوال دیگری که در باب اتحاد مطرح میشود این است که آیا اتحاد به معنای نقد نکردن است؟ اگر ما با گروههای مختلفی اتحاد کردهایم، آیا میتوانیم آنها را نقد کنیم؟ پاسخ قطعاً مثبت است. نقد بخشی ضروری از هر اتحاد است. ما باید بتوانیم گروههایی که با آنها همراه شدهایم را نقد کنیم تا به هدف مشترک خود برسیم. این نقد نه تنها مانع اتحاد نیست، بلکه آن را مستحکمتر میکند.
اتحاد بر پایهی آرمانهای مشترک
اتحاد زمانی معنا پیدا میکند که بر پایهی آرمانهای مشترک شکل گرفته باشد. این آرمانها میتوانند شامل حقوق بشر، آزادیهای فردی و اجتماعی، و دموکراسی باشند. ما باید ساختارهای خود را به گونهای تغییر دهیم که امکان بازنگری و اصلاح آنها وجود داشته باشد. تنها در این صورت است که میتوانیم به اتحادی پایدار و مستحکم دست یابیم.
نقد و اتحاد: بنیانهای انقلاب و دگرگونی فکری
ضرورت نقد در فرآیند اتحاد
رفتارها، اقدامات و سخنان تمامی گروههایی که در مسیر اتحاد قرار میگیرند، باید مورد نقد قرار بگیرند. انقلاب و دگرگونی که ما به دنبال آن هستیم، باید بر پایهی نقد، تشکیک، شک کردن، تقسیم قدرت و تقسیط استوار باشد. این انقلاب قرار است تفکر انسانها را دگرگون کند و نسبت به هر موضوعی نقد داشته باشد. حتی اگر امروز با گروهی اتحاد کردهایم، این اتحاد به معنای سکوت و خاموشی در برابر اشتباهات آنها نیست. نقد کردن بخشی جداییناپذیر از این فرآیند است و هرگز نباید متوقف شود.
نقد در شرایط مختلف: از گذشته تا حال
ما حافظهی تاریخی داریم و اتفاقات مختلفی را در تاریخ خود تجربه کردهایم. اگر شرایط کنونی ایران را با سال ۱۳۵۷ مقایسه کنیم، متوجه میشویم که بسیاری از افراد در آن زمان از ترس از بین رفتن اتحاد، از نقد خمینی و رفتارهایش خودداری کردند. آنها تنها به ساقط کردن حکومت وقت فکر میکردند و فردای انقلاب برایشان اهمیتی نداشت. اما امروز، ما باید فردای ایران را مشخص کنیم و برای رسیدن به آن تلاش نماییم، نه صرفاً برای از بین بردن جمهوری اسلامی.
نگاه نقادانه: موتور محرکهی تغییر
این نگاه نقادانه و پرسشگر بوده که ما را به این نقطه رسانده است. ایمان به نقد کردن، شک کردن و پرسشگری، مسیر ما را شکل داده است. بنابراین، هیچگاه نباید از این راه دور شویم. نقد کردن در هر شرایطی ضروری است و هیچ ملاحظهای نباید مانع آن شود. حتی اگر صحبتهایی به ظاهر اتحاد را تضعیف کنند، این نقدها در راستای ساختن یک نظام جدید و آزاد است.
اتحاد با جمهوری اسلامی؟ خط قرمزهای روشن
ما قرار نیست برای از بین بردن جمهوری اسلامی، با خود این نظام دست به دست هم دهیم. حتی اگر گروههایی از درون جمهوری اسلامی بخواهند با ما متحد شوند، باید به خاطر داشته باشیم که جمهوری اسلامی همواره در برابر نقد و آزادی بیان ایستاده است. بسیاری از فعالان آزادیخواه را سرکوب کرده و کشته است. نقد ما نسبت به این رفتارها باید همیشه زنده بماند و هیچگاه متوقف نشود.
خودبزرگبینی و توهم قدرت: مانعی بر سر راه اتحاد
یکی از چالشهای اصلی در مسیر اتحاد، پدیدهی خودبزرگبینی و خودشیفتگی است. برخی گروهها در توهم قدرت به سر میبرند و فکر میکنند میتوانند به تنهایی با قدرت حاکم مقابله کنند. این توهمات مانع از شکلگیری اتحاد واقعی میشوند. اتحاد زمانی معنا پیدا میکند که بدانیم قدرت ما به تنهایی کافی نیست و تنها با همکاری میتوانیم به هدف مشترک برسیم.
تغییر ارزشها: از بتسازی تا آزادی
انقلاب ما باید ارزشهای معصوم گذشته را تغییر دهد. اگر در گذشته افراد حاضر بودند برای ساقط کردن یک قدرت، دست به هر اتحادی بزنند، امروز باید این ارزشها را بازتعریف کنیم. طرف مقابل باید مسیر ما را بپذیرد، به آزادی و عدم آزار به دیگران باور داشته باشد و در چارچوب اخلاقیات مشخصی حرکت کند. اتحاد نباید به قیمت زیر پا گذاشتن باورها و اخلاقیات ما باشد.
ستایش نگاه نقادانه: موتور محرکهی انقلاب
نگاه نقادانه باید در تمام مراحل زندگی، چه در دوران انقلاب و چه در زندگی روزمره، ستایش شود. این نگاه است که ما را به حرکت واداشته و به سمت تغییر سوق داده است. در هر شرایطی، چه در بحبوحهی انقلاب و چه در دوران آرامش، باید این روحیهی نقادانه را حفظ کنیم. تنها از این طریق است که میتوانیم به اهداف والای خود دست یابیم و فردایی روشن برای ایران بسازیم.
نگاه نقادانه: سلاح مبارزه با جمهوری اسلامی و توهم خودبزرگبینی
نگاه نقادانه: سپر در برابر ستم
نگاه نقادانهای که امروز در برابر جمهوری ستمگر اسلامی ایستاده است، باید همواره حفظ شود. این نگاه است که ما را از بلایا و مشکلات دور نگه میدارد و مسیرمان را به سمت آزادی و عدالت هموار میکند. هر کسی که در دام توهم خودبزرگبینی و خودشیفتگی افتاده باشد، در نهایت به دنبال محوریت رهبری و خدا شدن است. این نگاه بیمارگونه باید تغییر کند تا ما به جایگاهی برسیم که در برابر خداسازیها و بتسازیها بایستیم.
انقلاب: تغییر به سوی آزادگی
این انقلاب قرار است ما را تغییر دهد و به ما بیاموزد که آزاده و آزادگی باشیم. قرار است به ما یادآوری کند که بزرگی و احترام به خود و دیگران، نه از طریق تحقیر و کوچکشمردن دیگران، بلکه از طریق احترام متقابل و همپایهبودن با آنها به دست میآید. ما باید خود و دیگران را بزرگ و قابل احترام ببینیم، نه با نگاه تحقیرآمیز، بلکه با نگاهی که کرامت انسانی را در اولویت قرار میدهد.
اتحاد: تصویری روشن از همپایگی
در این بخش، توانستیم تصویری روشن از اتحاد و ضرورت نگاه نقادانه ترسیم کنیم. اتحاد واقعی زمانی شکل میگیرد که همهی طرفها به یکدیگر احترام بگذارند و بدون کوچکشمردن یکدیگر، برای هدفی مشترک تلاش کنند. این نگاه است که میتواند ما را از دام توهمات خودبزرگبینی و خودشیفتگی نجات دهد و به سمت آزادی و عدالت سوق دهد.
جمعبندی:
این مقاله به بررسی مفهوم اتحاد در سپهر سیاسی ایران میپردازد و ضرورت آن را در شرایط کنونی تحلیل میکند. اتحاد به معنای گردهمآیی قدرتهای متکثر برای مقابله با یک قدرت واحد است و در شرایطی که نظام جمهوری اسلامی به عنوان یک قدرت سرکوبگر عمل میکند، اتحاد میان گروههای مختلف سیاسی و اجتماعی ضرورتی اجتنابناپذیر است. برای شکلگیری اتحاد، سه شرط اساسی شامل پذیرش هویت و اصالت دیگران، داشتن هدف مشترک و همگرایی در مسیر ضروری است.
مقاله به چالشهای اتحاد، از جمله تفاوت در اهداف و باورها، خودبزرگبینی و توهم قدرت، و ضرورت نقد درون اتحاد نیز پرداخته است. اتحاد باید بر پایهی آرمانهای مشترکی مانند آزادی، عدالت، دموکراسی و احترام به حقوق بشر استوار باشد. نگاه نقادانه و پرسشگرانه به عنوان موتور محرکهی تغییر و انقلاب مورد تأکید قرار گرفته است، چرا که تنها از این طریق میتوان به اتحادی پایدار و مؤثر دست یافت. در نهایت، اتحاد نه یک شعار، بلکه یک ضرورت است که نیازمند شناخت دقیق چالشها و محدودیتهاست و تنها با همگرایی و احترام متقابل میتوان به آیندهای آزاد و دموکراتیک برای ایران امیدوار بود.