سرکوب، ترس و جهاد: ابزارهای هژمونی جمهوری اسلامی
مقدمه: بررسی سه مفهوم کلیدی در ساختار جمهوری اسلامی
در این بخش از بحث، به بررسی سه مفهوم اساسی در ساختار جمهوری اسلامی، یعنی سرکوب، ترس و جهاد، میپردازیم. این مفاهیم نه تنها در شکلگیری جمهوری اسلامی نقش محوری داشتهاند، بلکه به عنوان ابزارهایی برای تثبیت و تداوم قدرت این نظام نیز به کار گرفته شدهاند.
سرکوب: ابزار اصلی تثبیت قدرت
جمهوری اسلامی از همان ابتدای شکلگیری خود در سال ۱۳۵۷، از سرکوب به عنوان ابزاری برای تحکیم قدرت سیاسی استفاده کرده است. نخستین نمونه بارز این سرکوب، واقعه مدرسه رفاه بود که در آن، خمینی فرمان اعدام بسیاری از سران حکومت پهلوی را صادر کرد. این اعدامها نه تنها شامل شخصیتهای سیاسی و اقتصادی میشد، بلکه حتی افرادی که از نظر جمهوری اسلامی به عنوان عناصر فاسد شناخته میشدند نیز از این سرکوب در امان نماندند.
کشتار زنان در شهرهای مختلف، اعدام سربازان و حتی وزیران سابق، مانند اولین وزیر زن ایران، نمونههایی از این سرکوب سیستماتیک بودند. این اقدامات با هدف تزریق ترس و ارعاب در جامعه انجام شد تا جمهوری اسلامی بتواند جای پای خود را در ساختار قدرت ایران محکم کند.
ترس: ابزار کنترل اجتماعی
ترس به عنوان یکی از ابزارهای اصلی جمهوری اسلامی، در کنار سرکوب، نقش مهمی در تثبیت هژمونی این نظام ایفا کرده است. از همان ابتدا، جمهوری اسلامی با استفاده از اعدامهای گسترده و مصادره اموال، تلاش کرد تا ترس را در دل مردم جای دهد. این ترس نه تنها شامل مخالفان سیاسی میشد، بلکه حتی افرادی که در نظام پیشین نقش داشتند و یا به نوعی با جمهوری اسلامی همپیمان شده بودند نیز از این سرکوب در امان نماندند.
این روند سرکوب و ترس در طول تاریخ جمهوری اسلامی ادامه یافت و در مواجهه با احزاب و گروههای مخالف، مانند مجاهدین خلق، نیز به کار گرفته شد. حتی در وقایع سال ۱۳۸۸، این ابزارها به عنوان مکانیسمهای اصلی برای سرکوب اعتراضات مردمی مورد استفاده قرار گرفتند.
جهاد: مفهوم محوری در هویت جمهوری اسلامی
جهاد به عنوان یکی از مفاهیم محوری در اسلام، در ساختار جمهوری اسلامی نیز جایگاه ویژهای دارد. جمهوری اسلامی به عنوان نظامی که هویت خود را از اسلام گرفته است، جهاد را به عنوان یکی از ارکان اصلی خود معرفی میکند. این مفهوم نه تنها در بعد نظامی، بلکه در بعد فرهنگی و اجتماعی نیز به کار گرفته شده است.
جهاد در اسلام به معنای تلاش برای گسترش دین و مبارزه در راه خدا تعریف میشود. جمهوری اسلامی از این مفهوم برای توجیه اقدامات خود در راستای تثبیت قدرت و گسترش نفوذ خود استفاده کرده است. آیات متعدد قرآن نیز به این مفهوم اشاره دارند و آن را به عنوان یکی از وظایف اصلی مسلمانان معرفی میکنند.
تداوم سرکوب، ترس و جهاد در ساختار جمهوری اسلامی
سرکوب، ترس و جهاد به عنوان سه مفهوم کلیدی، نه تنها در شکلگیری جمهوری اسلامی نقش داشتهاند، بلکه به عنوان ابزارهایی برای تداوم قدرت این نظام نیز به کار گرفته شدهاند. این مفاهیم در طول تاریخ جمهوری اسلامی به صورت پیوسته مورد استفاده قرار گرفتهاند و تا امروز نیز در ساختار این نظام جاری و ساری هستند.
این بررسی نشان میدهد که جمهوری اسلامی چگونه از این ابزارها برای تحکیم قدرت خود استفاده کرده و چگونه این مفاهیم در هویت و عملکرد این نظام نهادینه شدهاند.
جهاد: ابزار ایدئولوژیک جمهوری اسلامی
مفهوم شهادت و جهاد در اسلام
جهاد به عنوان یکی از ارکان اصلی اسلام، مفهومی است که در طول تاریخ این دین نقش محوری ایفا کرده است. در دل جهاد، مفهومی به نام شهادت نیز نهفته است که به عنوان یک کورسوی امید برای مسلمانان عمل میکند. این مفهوم به گونهای طراحی شده است که جنگ را به عنوان یک فرآیند دو سر برد معرفی میکند: از یک سو، پیروزی بر دشمن و کسب قدرت سیاسی، اقتصادی و اجتماعی، و از سوی دیگر، شهادت و رسیدن به جایگاهی والا در نزد خدا.
در این نگاه، جهاد نه تنها به عنوان ابزاری برای غلبه بر دشمن و تصاحب اموال، زنان و قدرت آنها تعریف میشود، بلکه حتی در صورت شکست، شرکتکنندگان در جنگ به عنوان شهید شناخته میشوند و وعده زندگی ابدی در بهشت به آنها داده میشود. این ایدئولوژی باعث شده است که بسیاری از افراد، به ویژه آنهایی که از نظر اقتصادی و اجتماعی در موقعیت ضعیفی قرار دارند، به سمت جهاد جذب شوند.
جهاد به عنوان ابزار گسترش اسلام
جهاد در صدر اسلام به عنوان یکی از عوامل اصلی گسترش این دین عمل کرد. قوم عرب که در آن زمان از نظر سیاسی و اقتصادی ضعیف بود، با ورود به میدان جهاد و پیروزیهای متعدد، به یک قدرت جهانی تبدیل شد. این موفقیتها باعث شد که اسلام به سرعت در مناطق مختلف جهان گسترش یابد و کشورهای بسیاری تحت سلطه آن قرار گیرند.
این نگاه پیروزمندانه به جهاد، به عنوان یکی از ارکان اصلی اسلام، در جمهوری اسلامی نیز به کار گرفته شده است. جمهوری اسلامی به عنوان نظامی که هویت خود را از اسلام گرفته، از جهاد به عنوان ابزاری برای تثبیت قدرت و گسترش نفوذ خود استفاده میکند.
جهاد در جمهوری اسلامی: چالشها و محدودیتها
با وجود اهمیت جهاد در ایدئولوژی جمهوری اسلامی، این نظام به دلایل مختلف از جمله تغییر شرایط جهانی، قادر به استفاده گسترده از این ابزار نیست. پس از جنگ جهانی دوم، هزینههای جنگ به شدت افزایش یافته است و حتی پیروزمندان نیز نمیتوانند منافع مورد انتظار را از جنگ به دست آورند. نمونههایی مانند جنگ آمریکا با ویتنام، افغانستان و عراق، یا جنگ روسیه و اوکراین، نشان میدهند که جنگهای مدرن دیگر مانند گذشته سودآور نیستند.
جمهوری اسلامی نیز به دلیل محدودیتهای نظامی و اقتصادی، قادر به حمله به کشورهای دیگر نیست. حتی اگر این توانایی را داشته باشد، چنین اقداماتی برای آن منفعتی نخواهد داشت. با این حال، ماهیت جهادی جمهوری اسلامی همچنان پابرجاست و در مواقع لازم از این مفهوم برای توجیه اقدامات خود استفاده میکند.
جنگ ایران و عراق: جهاد به عنوان ابزار توجیه ناکارآمدی
جنگ ایران و عراق نمونهای بارز از استفاده جمهوری اسلامی از مفهوم جهاد برای توجیه ناکارآمدیهای داخلی است. خمینی، بنیانگذار جمهوری اسلامی، جنگ را “نعمت” خواند و از آن به عنوان ابزاری برای سرپوش گذاشتن بر مشکلات اقتصادی و اجتماعی استفاده کرد. در طول جنگ، جمهوری اسلامی توانست با توجیه شرایط جنگی، بسیاری از کاستیهای خود را پنهان کند.
حتی پس از پایان جنگ، جمهوری اسلامی همچنان از جنگ به عنوان بهانهای برای توجیه مشکلات اقتصادی و اجتماعی استفاده میکند. تورم دو رقمی، بیکاری و سایر مشکلات اقتصادی، به جای آنکه به عنوان نتیجه سیاستهای نادرست نظام شناخته شوند، به جنگ نسبت داده میشوند.
جهاد و تحریک احساسات مذهبی
جمهوری اسلامی از جهاد به عنوان ابزاری برای تحریک احساسات مذهبی مردم نیز استفاده میکند. در جنگ ایران و عراق، این نظام تلاش کرد تا جنگ را به عنوان نبرد بین اسلام و کفر معرفی کند، حتی اگر دشمن، مانند عراق، یک کشور مسلمان و حتی شیعه بود. این رویکرد باعث شد که احساسات مذهبی مردم تحریک شود و حمایت آنها از نظام افزایش یابد.
جهاد به عنوان ابزار ایدئولوژیک
جهاد به عنوان یکی از ارکان اصلی اسلام، در جمهوری اسلامی نیز به عنوان ابزاری ایدئولوژیک برای تثبیت قدرت و توجیه ناکارآمدیها استفاده شده است. با وجود تغییر شرایط جهانی و محدودیتهای نظامی و اقتصادی، این مفهوم همچنان در ساختار جمهوری اسلامی جایگاه ویژهای دارد. جنگ ایران و عراق نمونهای بارز از این استفاده است، جایی که جهاد نه تنها به عنوان ابزاری برای دفاع، بلکه به عنوان مکانیسمی برای تحریک احساسات مذهبی و توجیه مشکلات داخلی به کار گرفته شد.
سرکوب، ترس و جهاد: ابزارهای تداوم هژمونی جمهوری اسلامی
جهاد و جنگطلبی: استراتژی منطقهای جمهوری اسلامی
جمهوری اسلامی از همان ابتدا با تکیه بر تفکر اسلامی و مفهوم جهاد، تلاش کرد تا سلطهگری خود را در منطقه گسترش دهد. شعار “راه قدس از کربلا میگذرد” نمادی از این استراتژی بود که هدف آن نه تنها مقابله با عراق، بلکه گسترش نفوذ جمهوری اسلامی در خاورمیانه بود. این نگاه جهادی به عنوان بخشی از هویت جمهوری اسلامی، در طول سالها تقویت شده و به ابزاری برای توجیه جنگهای نیابتی و مداخلات منطقهای تبدیل شده است.
جمهوری اسلامی با ایجاد “هلال شیعی”، سعی کرده است تا نفوذ خود را در کشورهایی مانند سوریه، یمن و لبنان گسترش دهد. این اقدامات با استفاده از نیروهای نیابتی و جذب مزدوران انجام میشود تا فرهنگ جهاد و جنگطلبی را در منطقه ترویج کند. حتی در داخل ایران، این ایدئولوژی به عنوان ابزاری برای سرکوب مخالفان و تحکیم قدرت به کار گرفته میشود.
سرکوب و ترس: مکانیسمهای کنترل داخلی
سرکوب و ترس به عنوان دو ابزار اصلی جمهوری اسلامی، از همان ابتدای شکلگیری این نظام مورد استفاده قرار گرفتهاند. واقعه مدرسه رفاه و اعدامهای گسترده سران حکومت پهلوی، نمونههای اولیه این سرکوب سیستماتیک بودند. این روند در طول سالها ادامه یافت و در وقایعی مانند سرکوب احزاب کمونیستی، مجاهدین خلق و اعتراضات سال ۱۳۸۸ به اوج خود رسید.
سال ۱۳۶۷ نقطه عطفی در تاریخ سرکوب جمهوری اسلامی بود. در این سال، هزاران زندانی سیاسی و عقیدتی در دادگاههای چند دقیقهای و با سوالاتی ساده مانند “آیا به اسلام باور داری؟” یا “آیا به گروه سابق خودت وفاداری؟” محکوم به اعدام شدند. این اقدامات نه تنها برای از بین بردن مخالفان، بلکه برای تزریق ترس و ارعاب در جامعه انجام شد.
سرکوب در دهههای بعدی: از قتلهای زنجیرهای تا اعتراضات دانشجویی
در دهه ۱۳۷۰، جمهوری اسلامی با انتقادات روشنفکران و فعالان سیاسی مواجه شد. حتی انتقادات کوچک نیز با سرکوب شدید پاسخ داده میشد. قتلهای زنجیرهای روشنفکران و فعالان سیاسی در داخل و خارج از کشور، نمونههایی از این سرکوب سیستماتیک بودند.
در سال ۱۳۷۸، اعتراضات دانشجویی به دلیل بسته شدن روزنامهها و فضای خفقان سیاسی، با سرکوب وحشیانه مواجه شد. فاجعه کوی دانشگاه و کشتار دانشجویان، بار دیگر نشان داد که جمهوری اسلامی از سرکوب به عنوان ابزاری اصلی برای کنترل جامعه استفاده میکند.
ترس به عنوان ابزار کنترل اجتماعی
جمهوری اسلامی از ترس به عنوان ابزاری برای کنترل اجتماعی و حفظ قدرت استفاده میکند. این نظام با ایجاد تصویری پلید و وحشتناک از نهادهای امنیتی مانند وزارت اطلاعات و اطلاعات سپاه، سعی کرده است تا ترس را در دل مردم جای دهد. این ترس نه تنها مخالفان، بلکه عموم مردم را نیز به سکوت و انفعال وادار میکند.
حتی در سالهای اخیر، جمهوری اسلامی با استفاده از تبلیغات و شایعات، سعی کرده است تا ترس را در جامعه تشدید کند. این اقدامات مشابه استراتژیهایی است که در حکومتهایی مانند آلمان نازی و اتحاد جماهیر شوروی به کار گرفته میشد.
تداوم سرکوب، ترس و جهاد
سرکوب، ترس و جهاد به عنوان سه ابزار اصلی جمهوری اسلامی، نه تنها در شکلگیری این نظام نقش داشتهاند، بلکه به عنوان مکانیسمهایی برای تداوم قدرت آن نیز به کار گرفته شدهاند. از سرکوب مخالفان در دهههای اولیه تا جنگهای نیابتی در منطقه، جمهوری اسلامی همواره از این ابزارها برای تحکیم هژمونی خود استفاده کرده است.
این بررسی نشان میدهد که جمهوری اسلامی چگونه از سرکوب و ترس برای کنترل داخلی و از جهاد برای گسترش نفوذ منطقهای استفاده میکند. این ابزارها نه تنها بخشی از هویت این نظام هستند، بلکه به عنوان مکانیسمهایی برای تداوم قدرت آن نیز عمل میکنند.
سرکوب به مثابه ابزار بقا
جمهوری اسلامی ایران همواره از سرکوب حداکثری و تزریق ترس به عنوان ابزاری برای حفظ قدرت خود استفاده کرده است. این روشها نه تنها در مقاطع حساس تاریخی مانند اعتراضات سالهای ۱۳۹۶ و ۱۳۹۸، بلکه در رویدادهای اخیر نیز به وضوح قابل مشاهده است. این نظام با تکیه بر سرکوب و ایجاد رعب، سعی در حفظ سلطه خود بر جامعه دارد.
سرکوب حداکثری: ابزاری برای سکوت جامعه
جمهوری اسلامی از ابتدای تأسیس خود، سرکوب را به عنوان یکی از اصلیترین روشهای کنترل جامعه به کار گرفته است. این سرکوب تنها محدود به نیروهای نظامی نیست، بلکه وزارت اطلاعات و بازجوییهای آن نیز نقشی کلیدی در این فرآیند ایفا میکنند. حتی اخباری که درباره خشونتها و وحشیگریهای نظامی و امنیتی منتشر میشود، گاه توسط خود نظام تقویت میشود تا قدرت و توانایی آن در سرکوب هرگونه اعتراضی به نمایش گذاشته شود.
اعدام به مثابه ابزار ارعاب
یکی از روشهای اصلی جمهوری اسلامی برای ایجاد ترس در جامعه، استفاده از اعدام به عنوان ابزار ارعاب است. حتی در مواردی که افکار عمومی به شدت با اعدام فردی مخالف است، نظام به اجرای آن اقدام میکند تا قدرت مطلق خود را به رخ بکشد. این اقدامات نه تنها برای سرکوب معترضان، بلکه برای ایجاد ترس در میان تمامی اقشار جامعه طراحی شدهاند.
سرکوب اعتراضات: از معلمان تا معترضان خیابانی
کوچکترین اعتراضات در ایران، از جمله اعتراضات معلمان برای احقاق حقوق خود، با شدیدترین سرکوبها مواجه میشوند. این سرکوبها پیامی روشن به جامعه میفرستند: نظام جمهوری اسلامی با هیچگونه اعتراضی مدارا نخواهد کرد. این رویکرد، اولتیماتومی است به تمامی مردم که هرگونه مقاومتی با واکنشی خشن روبرو خواهد شد.
سرکوب به عنوان خط مشی ایدئولوژیک
سرکوب و ترس تنها ابزارهایی موقت نیستند، بلکه بخشی از خط مشی ایدئولوژیک جمهوری اسلامی برای بقا هستند. نظام به این باور رسیده است که تنها از طریق سرکوب و ایجاد ترس میتواند قدرت خود را حفظ کند. این رویکرد در تمامی مقاطع تاریخی، از اعتراضات سال ۱۳۹۸ تا رویدادهای اخیر، به وضوح قابل مشاهده است.
جهاد علیه مردم: تبدیل سرکوب به مبارزه مقدس
در نهایت، سرکوب و ترس به مفهومی مقدس در ایدئولوژی جمهوری اسلامی تبدیل شدهاند. این نظام، سرکوب معترضان را نه تنها به عنوان یک اقدام امنیتی، بلکه به عنوان جهادی مقدس در برابر دشمنان اسلام و نظام تعریف میکند. در این نگاه، هرگونه اعتراضی به معنای جنگ با اسلام و نظام تلقی میشود و سرکوب آن به عنوان جهادی مقدس توجیه میشود.
هموطنان واقعی جمهوری اسلامی
جمهوری اسلامی هموطنان واقعی خود را نه ایرانیانی که در داخل کشور زندگی میکنند، بلکه کسانی میداند که به ولایت فقیه و ایدئولوژی آن باور دارند. این هموطنان میتوانند در لبنان، عراق یا هر جای دیگر جهان باشند. در مقابل، هر فردی که با این ایدئولوژی مخالف باشد، حتی اگر ایرانی باشد، به عنوان دشمن تلقی میشود.
سرکوب و ترس، ستونهای هژمونی جمهوری اسلامی
سرکوب و ترس نه تنها ابزارهایی برای حفظ قدرت، بلکه ستونهای اصلی هژمونی جمهوری اسلامی هستند. این نظام با تکیه بر این دو عنصر، سعی در حفظ سلطه خود بر جامعه دارد و هرگونه اعتراضی را به عنوان جنگی مقدس علیه اسلام و نظام تعریف میکند. در بخشهای بعدی این بحث، به بررسی دیگر المانهایی که هژمونی جمهوری اسلامی را شکل دادهاند، خواهیم پرداخت.
جمعبندی:
این مقاله به بررسی سه عنصر کلیدی در حفظ هژمونی جمهوری اسلامی میپردازد: سرکوب، ترس و جهاد. جمهوری اسلامی از ابتدای تأسیس خود، سرکوب را به عنوان ابزاری برای خاموش کردن صدای معترضان و ایجاد ترس در جامعه به کار گرفته است. این سرکوب تنها محدود به نیروهای نظامی و امنیتی نیست، بلکه از طریق اعدامهای نمایشی و بازجوییهای وحشیانه نیز اعمال میشود. نظام با استفاده از این روشها، پیامی روشن به جامعه میفرستد: هرگونه مقاومتی با واکنشی خشن مواجه خواهد شد.
در ادامه، این سرکوب و ترس به مفهومی مقدس در ایدئولوژی نظام تبدیل شدهاند. جمهوری اسلامی، سرکوب معترضان را نه تنها به عنوان یک اقدام امنیتی، بلکه به عنوان جهادی مقدس در برابر دشمنان اسلام و نظام تعریف میکند. در این نگاه، هرگونه اعتراضی به معنای جنگ با اسلام تلقی میشود و سرکوب آن به عنوان جهادی مقدس توجیه میشود.
این مقاله نشان میدهد که جمهوری اسلامی هموطنان واقعی خود را نه ایرانیانی که در داخل کشور زندگی میکنند، بلکه کسانی میداند که به ولایت فقیه و ایدئولوژی آن باور دارند. در مقابل، هر فردی که با این ایدئولوژی مخالف باشد، حتی اگر ایرانی باشد، به عنوان دشمن تلقی میشود.
در نهایت، این سه عنصر—سرکوب، ترس و جهاد—ستونهای اصلی هژمونی جمهوری اسلامی را تشکیل میدهند و به نظام این امکان را میدهند تا سلطه خود را بر جامعه حفظ کند. این مقاله با بررسی این مفاهیم، تلاش میکند تا درک بهتری از سازوکارهای قدرت در جمهوری اسلامی ارائه دهد.