آزادی بیان در دام مقدسات: چرا توهین به مقدسات، مقدسترین حق انسان است؟
آزادی بیان در دام مقدسات: چرا توهین به مقدسات، مقدسترین حق انسان است؟
تصور کنید در جهانی زندگی میکنید که نفس کشیدن شما نیاز به مجوز دارد. سخن گفتن شما، نه یک حق، که یک امتیازِ مشروط است. حتی افکاری که در سکوت ذهن شما میگذرد، میتواند شما را به مرگ محکوم کند. این جهان، دنیایی است که ما در آن زندگی میکنیم—دنیایی که در آن، «مقدسات» به بزرگترین زنجیرهای آزادی تبدیل شدهاند. آزادی بیان، این سنگ بنای تمدن انسانی، امروز در برابر بتهای مدرن—خدا، قدرت، و سنت—به زانو درآمده است. اما چرا؟ چرا توهین به مقدسات، که به ظاهر یک عمل زشت و توهینآمیز است، در واقع مقدسترین حق انسان محسوب میشود؟ پاسخ در قلب مبارزهای جاودانه نهفته است: مبارزه برای حق انسان بر اندیشیدن، پرسیدن، و حق او بر اینکه بدون ترس از شمشیر یا سرب داغ، حقیقت را فریاد بزند.
مقدسات: سلاح نهایی قدرت برای سرکوب انسان
«مقدس» چیست؟ واژهای که ظاهری پاک و والای دارد، اما در عمل، اغلب به ابزاری برای سرکوب تبدیل میشود. مقدس، هر چیزی است که از نقد و پرسش مصون اعلام شده است. مقدس، هر چیزی است که اگر به آن دست بزنید، نه تنها مجازات قانونی، بلکه خشم جمعی، نفرت عام، و گاه مرگ فیزیکی در انتظار شماست. مقدسات، چه به شکل خدایان، چه به شکل پیامبران، چه به شکل ایدئولوژیهای سیاسی یا حتی شخصیتهای تاریخی، همیشه یک چیز را نشان میدهند: خط قرمزی که قدرت برای محافظت از خود ترسیم کرده است.
در تاریخ بشر، هر نظام استبدادی—چه مذهبی، چه سکولار—نیاز به «مقدس» داشته است. چرا؟ زیرا مقدس، تنها چیزی است که میتواند انسان را از پرسیدن سؤالات بنیادین بازدارد. وقتی شما به کودکی میگویید «پدرت مقدس است، به او اعتراض نکن»، شما نه تنها فرمانبرداری را آموزش میدهید، بلکه روح پرسشگری را در او خاموش میکنید. وقتی به جامعهای میگویید «کتاب ما مقدس است، آن را نقد نکنید»، شما نه تنها یک متن را مصون میکنید، بلکه تمام اندیشههای آزاد را در زندانی از ترس حبس میکنید. مقدسات، دیوارهای بلندی هستند که قدرت برای محافظت از خود میسازد—دیوارهایی که از سنگهای ترس، نادانی، و تعصب ساخته شدهاند.
توهین: تنها سلاح انسان در برابر بتهای مطلق
در این دنیایی که مقدسات همه چیز را تسخیر کردهاند، تنها سلاح باقیمانده در دست انسان، «توهین» است. توهین، نه به معنای فحاشی یا تحقیر بیهدف، بلکه به معنای شکستن تابو است. توهین، عملی است که میگوید: «این چیزی که شما مقدس میدانید، برای من مقدس نیست. من حق دارم آن را ببینم، آن را لمس کنم، آن را نقد کنم، و حتی اگر لازم باشد، آن را به خاک بکشم.» توهین، عملی انقلابی است. این عمل، قدرت را از دستان خدایان و پادشاهان میگیرد و به دستان انسان بازمیگرداند.
در کتاب «کیمیا»، نیما شهسواری به صراحت میگوید: «توهین زشتی است، اما پاسخ به آن، خون و شمشیر و سرب داغ نیست. پاسخ سخن، سخن است.» این جمله، کلید درک تمام ماجراست. قدرت، وقتی با توهین مواجه میشود، نمیخواهد پاسخ منطقی بدهد. نمیخواهد در میدان استدلال بجنگد. زیرا میداند که در آن میدان، شکست خواهد خورد. بنابراین، تنها پاسخی که میدهد، خشونت است. خشونتی که میخواهد با ترس، دهان را ببندد و ذهن را خاموش کند. اما هر توهینی که با خشونت پاسخ داده میشود، پیروزیای بزرگ برای انسان آزاده است. زیرا ثابت میکند که قدرت، دیگر منطقی برای دفاع از خود ندارد.
تاریخ توهین: از سقراط تا سلمان رشدی
تاریخ بشر، تاریخ مبارزه انسانهای آزاده با مقدسات است. سقراط، که به جرم «فساد اخلاق جوانان» و «تقدیس خدایان جدید» به مرگ محکوم شد، در واقع به جرم توهین به مقدسات شهر آتن کشته شد. او با پرسیدن سؤالاتی که هیچکس جرئت پرسیدنش را نداشت، بتهای فکری جامعه را به لرزه انداخت. جوآن آرک، که به جرم «بدعت» و «توهین به کلیسا» زنده زنده سوزانده شد، در واقع به جرم توهین به مقدسات قدرتهای سیاسی-مذهبی عصر خود کشته شد. او با ادعای شنیدن صدای خدا، مشروعیت کلیسای رسمی را به چالش کشید.
در عصر مدرن، این مبارزه ادامه یافته است. سلمان رشدی، که با رمان «آیات شیطانی» به جرم توهین به پیامبر اسلام، فتوای مرگ دریافت کرد، نمادی از این مبارزه است. چارلی ابدو، مجله فرانسوی که با کاریکاتورهای طنز از خدا و پیامبران، مرزهای آزادی بیان را آزمود، و در نهایت با حمله تروریستی به دفترش، چهرههایش به نمادهایی جهانی برای آزادی بیان تبدیل شدند. این افراد، نه دشمنان دین یا فرهنگ بودند، بلکه دشمنان «تحصیل حاصل» بودند. آنها میخواستند ثابت کنند که هیچ ایدهای، هیچ شخصیتی، و هیچ کتابی، مصون از نقد نیست.
توهین به مقدسات در ایران: داستانی از خون و شکنجه
در ایران، توهین به مقدسات—چه به شکل خدا، چه به شکل پیامبر، چه به شکل رهبر—به یکی از سنگینترین جرایم تبدیل شده است. قانون مجازات اسلامی، ماده 513 را به این موضوع اختصاص داده است: «هرکس به عمد درباره خداوند متعال، پیامبران الهی، ائمه معصومین (ع) و حضرت صدیقه طاهره (س) به توهین بپردازد، اگر موجب عرفاً توهین محسوب شود، به اعدام یا حبس ده تا سال و هفتاد تا نود و نه ضربه شلاق محکوم خواهد شد.» این قانون، نه یک قانون برای حمایت از احساسات مذهبی، بلکه یک ابزار برای سرکوب هرگونه مخالفت سیاسی است.
تعداد بیشماری از فعالان، نویسندگان، و متفکران ایرانی، تنها به جرم بیان عقیده یا طنز از نمادهای مذهبی، به زندان افتاده، شکنجه شده، یا حتی اعدام شدهاند. یادآوری میکنیم از حسین درخشان، کاریکاتوریستی که به جرم کاریکاتور از یک چهره مذهبی، مجبور به فرار از کشور شد. یا از فرهاد مژده، که به جرم توئیتی طنزآمیز درباره یک آیه قرآن، به ۱۸ ماه زندان محکوم شد. این موارد، نشاندهنده این حقیقت تلخ است که در ایران، آزادی بیان، نه یک حق، که یک جرم است—و توهین به مقدسات، نه یک عمل زشت، که یک عمل قهرمانانه است.
چرا توهین به مقدسات، مقدسترین حق انسان است؟
پاسخ این سؤال در سه لایه نهفته است: فلسفی، اخلاقی، و سیاسی.
لایه فلسفی: انسان، موجودی است که با پرسش زنده میماند. فلسفه، از سقراط تا کانت، همواره بر این اصل استوار بوده است که حق انسان بر پرسیدن، مقدستر از هر پاسخی است. وقتی ما مقدسات را از نقد مصون میکنیم، ما حق انسان بر اندیشیدن را نقض میکنیم. ما او را به یک موجود منفعل تبدیل میکنیم که تنها وظیفهاش اطاعت است. توهین به مقدسات، بازگرداندن این حق بنیادین به انسان است. این عمل میگوید: «من انسان هستم، و حق دارم هر چیزی را که به من تحمیل شده است، زیر سؤال ببرم.»
لایه اخلاقی: اخلاق واقعی، بر پایه همدلی و احترام به تمام انسانها است، نه بر پایه احترام به نمادها و ایدهها. وقتی ما مقدسات را بالاتر از انسان قرار میدهیم، ما اخلاق را فدای باورهایمان میکنیم. این منطق است که باعث میشود فردی بتواند با دلیل «دفاع از مقدسات»، به کشتن، شکنجه، و آزار دیگران بپردازد. توهین به مقدسات، بازگرداندن ارزش اخلاقی به جای واقعی آن—یعنی انسان—است. این عمل میگوید: «جان انسان، مقدستر از هر ایدهای است.»
لایه سیاسی: هر نظام سیاسی که بر پایه مقدسات بنا شده باشد، ذاتاً استبدادی است. زیرا مقدسات، از نقد و اعتراض مصون هستند. در چنین نظامی، مردم نمیتوانند قانون را تغییر دهند، نمیتوانند رهبر را نقد کنند، و نمیتوانند سیستم را به چالش بکشند. توهین به مقدسات، شکستن این نظام استبدادی است. این عمل میگوید: «هیچ قدرتی مطلق نیست. هر حکومتی، هر ایدئولوژیای، و هر رهبری، باید در برابر نقد و اعتراض مردم پاسخگو باشد.»
آزادی بیان: نه یک امتیاز، که یک ضرورت برای بقا
آزادی بیان، تنها یک «حق» نیست؛ یک «ضرورت» برای بقای انسان به عنوان یک موجود فکر کننده است. جامعهای که آزادی بیان ندارد، جامعهای است که در حال مرگ است. در چنین جامعهای، علم متوقف میشود، هنر خشک میشود، و فلسفه خاموش میماند. تنها چیزی که رشد میکند، ترس و نادانی است. توهین به مقدسات، تنفس مصنوعی برای چنین جامعهای است. این عمل، هوا را به ریههای خفهشده جامعه بازمیگرداند. این عمل میگوید: «زنده بمان! فکر کن! بپرس!»
جهان آرمانی: جایی که هیچ مقدسی وجود ندارد
«جهان آرمانی» که نیما شهسواری در کتابهایش از آن سخن میگوید، جهانی است که در آن، هیچ «مقدس» وجود ندارد. در این جهان، هیچ کتابی، هیچ رهبری، و هیچ ایدئولوژیای از نقد مصون نیست. در این جهان، بالاترین ارزش، «احترام به جان انسان» است—نه احترام به نمادها یا باورها. در این جهان، توهین به مقدسات، نه یک جرم، که یک حق اساسی است. حقی که به انسان اجازه میدهد تا از خواب غفلت بیدار شود و با چشمان باز به جهان نگاه کند.
ساختن چنین جهانی، کاری آسان نیست. این کار نیازمند یک انقلاب فکری عظیم است—انقلابی که در آن، انسانها یاد بگیرند که ترس از مقدسات را کنار بگذارند. این انقلاب، با آموزش شروع میشود. با آموزش به کودکان اینکه پرسیدن سؤال، نه یک گناه، که یک فضیلت است. با آموزش به جوانان اینکه نقد کردن، نه یک خیانت، که یک وظیفه مدنی است. و با آموزش به همه اینکه آزادی بیان، نه یک امتیاز، که نفسی است که بدون آن، زندگی، مرگی است.
کیمیا: تبدیل ترس به شجاعت
کتاب «کیمیا»، در واقع، کتابی درباره این «کیمیای فکری» است. این کتاب به ما میآموزد که چگونه ترس از مقدسات—که مانند سرب سنگین بر دوش انسان سنگینی میکند—را به شجاعت تبدیل کنیم. شجاعتی که به ما اجازه میدهد در برابر هر قدرتی—چه آسمانی، چه زمینی—بایستیم و بگوییم: «من انسان هستم، و حق دارم فکر کنم، حق دارم بپرسم، و حق دارم توهین کنم.»
در فصل «آزادی بیان و توهین به مقدسات»، شهسواری مینویسد: «در جهانی که ما حق زیستن را به والانشینان باختهایم… سخن راندن از توهین به مقدسات آب در هاون کوفتن است.» اما او در همین فصل، راه را نشان میدهد: «ما به آزار زبانی نیز باور داریم و این را زشتی و ظلم میخوانیم… اما توهین اقسامی دارد… باید در دادگاه صالحه از خویشتن دفاع کند… نه که به زندان بیفتد و شلاق به جانش بزنند.» این، همان کیمیاست: تبدیل خشونتِ پاسخ به مقدسات، به گفتوگوی منطقی و قانونی.
نتیجهگیری: توهین، نه یک جرم، که یک قدرت
در نهایت، توهین به مقدسات، نه یک عمل ویرانگر، که یک عمل سازنده است. این عمل، بتهای کاذب را از پایههایشان سرنگون میکند تا جای آنها را به انسان—موجودی آزاد و فکر کننده—بدهد. این عمل، دیوارهای ترس را فرو میریزد تا راه را برای نور حقیقت باز کند. و این عمل، قدرت را از دستان خدایان و پادشاهان میگیرد و به دستان مردم بازمیگرداند.
اگر امروز، شما حق دارید درباره خدا، دین، یا هر ایدهای سخن بگویید، این را مدیون انسانهایی هستید که جرئت توهین به مقدسات را داشتند. انسانهایی که با جان خود، راه را برای آزادی شما هموار کردند. اکنون، نوبت به شماست. نوبت به شماست که این مشعل را به دست بگیرید. نوبت به شماست که در برابر هر مقدسی که میخواهد ذهن شما را زندانی کند، بایستید و بگویید: «نه!»
توهین به مقدسات، مقدسترین حق انسان است—زیرا این حق، تنها چیزی است که انسان را از بردهی افکار دیگران، به آزادی خود بازمیگرداند.
اگر این مقاله برای شما الهامبخش بود، آن را با دیگران به اشتراک بگذارید. بیایید با هم، جهانی را بسازیم که در آن، هیچ مقدسی وجود ندارد—جز احترام به جان و آزادی انسان.
پرسشهای متداول (FAQ)
{
“@context”: “https://schema.org”,
“@type”: “FAQPage”,
“mainEntity”: [
{
“@type”: “Question”,
“name”: “آیا توهین به مقدسات به معنای بیاحترامی به باورهای دیگران است؟”,
“acceptedAnswer”: {
“@type”: “Answer”,
“text”: “خیر. توهین به مقدسات به معنای بیاحترامی به انسانها نیست، بلکه به معنای نقد ایدهها و نهادهایی است که از نقد مصون اعلام شدهاند. احترام به انسان، مقدس است؛ اما احترام به ایدهها، مشروط به سلامت و عقلانی بودن آنهاست.”
}
},
{
“@type”: “Question”,
“name”: “چگونه میتوانیم آزادی بیان را در جامعهای که مقدسات حاکم است، تقویت کنیم؟”,
“acceptedAnswer”: {
“@type”: “Answer”,
“text”: “با آموزش و فرهنگسازی. باید به کودکان و جوانان یاد دهیم که پرسیدن سؤال و نقد کردن، نه یک جرم، که یک فضیلت است. همچنین، باید قوانینی را تغییر دهیم که توهین به مقدسات را جرم میدانند و آن را به بحثهای مدنی و قانونی تبدیل کنیم.”
}
},
{
“@type”: “Question”,
“name”: “نقش کتاب «کیمیا» در این مبارزه چیست؟”,
“acceptedAnswer”: {
“@type”: “Answer”,
“text”: “کتاب «کیمیا» به ما میآموزد که چگونه ترس از مقدسات را به شجاعت تبدیل کنیم. این کتاب، با نقد عمیق ساختارهای قدرت و مذهب، دعوت میکند تا انسانها از زنجیرهای فکری خود رها شوند و به آزادیِ واقعی دست یابند.”
}
}
]
}