جهان آرمانی

برابری در برابر برتری‌طلبی: راهی به سوی جهانی عادلانه

-

نابرابری: تقابل ذاتی برتری‌طلبی و برابری‌خواهی

مقدمه: دوگانگی معنایی نابرابری

در بررسی مفهوم نابرابری، دو معنای متضاد و ذاتی در برابر هم قرار می‌گیرند که شکل‌دهنده این پدیده هستند. از یک سو، برتری‌طلبی وجود دارد و از سوی دیگر، نگاه برابری‌خواهانه. این تقابل معنایی، هسته اصلی مفهوم نابرابری را تشکیل می‌دهد. برتری‌طلبی، به عنوان باوری ریشه‌دار در انسان‌ها، از ادیان یکتاپرستانه نشأت گرفته و به اعتقاد به وجود قدرتی ماورایی و برتر مرتبط است. این نگاه، به طور طبیعی نابرابری را به وجود می‌آورد، چرا که برای معنا بخشیدن به برتری، نیاز به وجود کهتران یا کوچک‌ترها احساس می‌شود.

 

برتری‌طلبی: نیاز به وجود کهتران

برتری‌طلبی به تنهایی معنایی ندارد؛ این مفهوم تنها در تقابل با وجود کهتران معنا می‌یابد. برای مثال، قدرت به عنوان یک مفهوم، بدون وجود ضعف در دیگران، بی‌معناست. در دنیای حیوانات، قدرت شیر تنها در برابر ضعف دیگر حیوانات معنا پیدا می‌کند. در دنیای انسانی نیز، بزرگی و برتری یک فرد تنها در مقایسه با کوچک‌ترها و ضعف دیگران شکل می‌گیرد. اگر جماعتی وجود نداشته باشند که کوچک باشند، بزرگی و برتری نیز معنایی نخواهند داشت. این تقابل، در مفهوم خداوند نیز دیده می‌شود؛ عظمت و یگانگی خداوند در برابر بندگان کوچک و ضعیف معنا می‌یابد.

 

تقابل ذاتی برتری و برابری

برتری و برابری دو مفهوم متضاد و ذاتی هستند که وجود یکی، وجود دیگری را نقض می‌کند. هر جا برابری حاکم باشد، برتری جایی ندارد و هر جا برتری وجود داشته باشد، برابری معنایی نخواهد داشت. برای تحقق برتری، نیاز به وجود کهتران است، در حالی که برابری، اساساً نفی هرگونه برتری است. این تقابل، هسته اصلی مفهوم نابرابری را تشکیل می‌دهد و نشان می‌دهد که این دو مفهوم به طور ذاتی در تضاد با یکدیگر قرار دارند.

 

ریشه‌های برتری‌طلبی در ذات انسان

بررسی ریشه‌های برتری‌طلبی نشان می‌دهد که این نگاه، ممکن است در ذات انسان ریشه داشته باشد. از ابتدای تاریخ، انسان‌ها به دنبال برتری و بزرگی بوده‌اند. این میل به برتری، ممکن است از ترس‌ها و نیازهای انسان نشأت گرفته باشد. انسان‌ها برای عبور از ترس‌ها و رفع مشکلات خود، به برتری و قدرت باور آورده‌اند. این کشش به سمت برتری، در وجود تک‌تک انسان‌ها دیده می‌شود و به نوعی، بخشی از ذات انسانی است.

 

نگاهی به تاریخ انسان: از کمون تا برتری‌طلبی

با نگاهی به تاریخ انسان، می‌توان نقطه‌ای را یافت که در آن نگاه اشتراکی و برابری‌خواهانه بر جوامع انسانی حاکم بود. دوره‌ای که به عنوان کمون شناخته می‌شود، نشان‌دهنده‌ی نگاهی است که در آن برابری و اشتراک، برتری‌طلبی را تحت‌الشعاع قرار داده بود. این دوره، نقطه‌ای تناقض‌آمیز در برابر میل ذاتی انسان به برتری است و نشان می‌دهد که نگاه برابری‌خواهانه نیز در تاریخ انسان جایگاه خود را داشته است.

 

بررسی مفهوم نابرابری، تقابل ذاتی برتری‌طلبی و برابری‌خواهی را آشکار می‌سازد. این دو مفهوم، به طور ذاتی در تضاد با یکدیگر قرار دارند و وجود یکی، وجود دیگری را نقض می‌کند. ریشه‌های برتری‌طلبی ممکن است در ذات انسان نهفته باشد، اما تاریخ انسان نشان می‌دهد که نگاه برابری‌خواهانه نیز در دوره‌هایی از تاریخ، جایگاه مهمی داشته است. این تقابل، هسته اصلی مفهوم نابرابری را تشکیل می‌دهد و نشان می‌دهد که این پدیده، ریشه‌های عمیقی در تاریخ و ذات انسان دارد.

 

زندگی اشتراکی و برابری در تاریخ ابتدایی انسان

زندگی جمعی و همیاری در دوره کمون

در تاریخ ابتدایی انسان، زندگی بر پایه همکاری و همیاری شکل گرفته بود. دوره‌ای که به عنوان کمون شناخته می‌شود، نشان‌دهنده‌ی نگاهی اشتراکی و برابرانه است. در این دوره، انسان‌ها با تقسیم وظایف و همفکری، مشکلات را حل می‌کردند. هر فرد وظیفه‌ای مشخص داشت؛ برخی نگهبانی می‌دادند، برخی به جمع‌آوری آذوقه می‌پرداختند، و این همکاری، معنای زندگی جمعی آن‌ها را تشکیل می‌داد. علاوه بر این، نگاه اشتراکی در میان آن‌ها جاری بود؛ هر آنچه داشتند با دیگران تقسیم می‌کردند و همه را برابر و همتراز با خود می‌دیدند. این دوره، پیش از شکل‌گیری تمدن‌های کنونی و ریشه‌های فکری مرتبط با مفاهیمی مانند خدا، نشان‌دهنده‌ی نگاهی برابرانه و اشتراکی در انسان‌هاست.

 

برتری‌طلبی: از ذات انسان تا ارزش‌گذاری

با وجود این نگاه اشتراکی، ممکن است برتری‌طلبی به عنوان بخشی از ذات انسان وجود داشته باشد. اما این نگاه، با ارزش‌گذاری‌های بعدی تقویت و گسترش یافته است. یکی از مهم‌ترین این ارزش‌ها، مفهوم خدا بوده است. خدا به عنوان نمادی از برتری، بزرگی و قدرت لایزال، در تقویت برتری‌طلبی نقش داشته است. این مفهوم، در تمامی ادیان، از مشرکانه تا یکتاپرستانه، دیده می‌شود. خدا به عنوان موجودی برتر، بزرگ‌تر، داناتر و تواناتر از همه، تصویر شده است. این تصویر، نه تنها در ادیان، بلکه در نگاه‌های فلسفی و فرادینی نیز مشاهده می‌شود.

 

ادیان یکتاپرستانه و تقویت برتری‌طلبی

در ادیان یکتاپرستانه، این نگاه به برتری، به اوج خود می‌رسد. برای مثال، در اسلام، خدایی به نام الله ظهور می‌کند که از تمامی خدایان و بت‌های پیشین برتر و بزرگ‌تر است. این خدا، در نوک هرم قدرت قرار دارد و بندگان بی‌شمارش در برابر او کوچک و بی‌ارزش هستند. این تصویر، نه تنها برتری خدا را تثبیت می‌کند، بلکه طبقات اجتماعی و ارزشی جدیدی را نیز ایجاد می‌کند. در قرآن و دیگر متون دینی، انسان به عنوان اشرف مخلوقات معرفی می‌شود و دیگر موجودات، مانند حیوانات و گیاهان، در برابر او بی‌ارزش تلقی می‌شوند.

 

ساختار طبقاتی و نابرابری در ادیان

ادیان، به ویژه ادیان یکتاپرستانه، نه تنها برتری خدا را تثبیت می‌کنند، بلکه ساختارهای طبقاتی را نیز ایجاد می‌کنند. در اسلام، مسلمانان به عنوان قوم برگزیده خدا معرفی می‌شوند و از دیگران برتر و باارزش‌تر تلقی می‌شوند. این نگاه، در درون جوامع انسانی نیز گسترش می‌یابد؛ برای مثال، مردان برتر از زنان دانسته می‌شوند. این ساختارهای طبقاتی، نابرابری را تقویت کرده و برابری را نفی می‌کنند.

 

تضاد ذاتی برتری و برابری

برتری و برابری دو مفهوم متضاد هستند که وجود یکی، وجود دیگری را نقض می‌کند. هر جا برتری وجود داشته باشد، برابری معنایی ندارد و هر جا برابری حاکم باشد، برتری جایی نخواهد داشت. این تضاد، در تمامی ساختارهای اجتماعی، دینی و فلسفی دیده می‌شود. ادیان یکتاپرستانه، با تقویت برتری‌طلبی و ایجاد ساختارهای طبقاتی، به این نابرابری دامن زده‌اند.

 

نابرابری به عنوان میراث ادیان و ذات انسان

نابرابری، ریشه‌هایی هم در ذات انسان و هم در ارزش‌گذاری‌های تاریخی دارد. دوره کمون، نشان‌دهنده‌ی نگاهی برابرانه و اشتراکی در انسان‌هاست، اما با ظهور ادیان یکتاپرستانه، برتری‌طلبی تقویت شده و ساختارهای طبقاتی ایجاد شده‌اند. این نابرابری، نه تنها در ادیان، بلکه در جوامع انسانی نیز ادامه یافته است. امروزه نیز، با وجود تحولات فکری و فلسفی، این مفاهیم همچنان در اعتقادات و ساختارهای اجتماعی دیده می‌شوند.

 

نابرابری در نظام‌های فکری و اجتماعی: از سرمایه‌داری تا انسان‌گرایی

سرمایه‌داری و بازتولید برتری‌طلبی

در دل نظام سرمایه‌داری، همان مفاهیم برتری‌طلبی و نابرابری‌خواهی که ریشه در تاریخ و ادیان دارند، بازتولید و تقویت می‌شوند. سرمایه‌داری به انسان‌ها این ارزش را می‌دهد که برتر از دیگران باشند، ثروت و قدرت را در اختیار بگیرند و جهان را تحت سلطه خود قرار دهند. این ارزش‌گذاری، همان نگاه ابتدایی برتری‌طلبی است که در ذات انسان وجود داشته و با ظهور ادیان یکتاپرستانه، نظام‌مند و قدرتمند شده است. حتی با کنار گذاشتن دین، این باور در جوامع انسانی ادامه یافته و در نظام‌های فکری مختلف بازتولید می‌شود.

 

انسان‌گرایی و دموکراسی: بازتابی از همان نگاه

در نگاه‌های انسان‌گرایانه و دموکراتیک نیز، این مفهوم برتری‌طلبی به شکل‌های دیگری ظهور می‌کند. حتی در اندیشه‌های مارکسیستی، که به ظاهر در تقابل با سرمایه‌داری قرار دارد، باز هم شاهد بازتولید برتری‌طلبی هستیم. در این نظام‌ها، برتری به قشر خاصی (مانند کارگران) نسبت داده می‌شود و جایگاه‌ها معکوس می‌گردد. این تغییر جایگاه‌ها، نشان‌دهنده‌ی همان ارزش نابرابری‌خواهانه است که همواره در تاریخ انسان وجود داشته است.

 

نابرابری به عنوان ارزشی جهانی

نابرابری، به عنوان یک ارزش، در تمامی نظام‌های فکری و اجتماعی دیده می‌شود. هر بار این ارزش به شکلی جدید ظهور می‌کند: گاه در قالب ثروتمندان و اشراف، گاه در قالب عالمان و هنرمندان، و گاه در قالب خداباوران. در هر صورت، این برتری‌طلبی نیازمند وجود کهتران و کوچک‌ترهاست تا معنای خود را بیابد. این نگاه، نه تنها در ادیان، بلکه در جوامع مدرن و نظام‌های سرمایه‌داری نیز ادامه یافته و تقویت شده است.

 

تضاد ذاتی برتری و برابری

برتری و برابری دو مفهوم متضاد هستند که وجود یکی، وجود دیگری را نقض می‌کند. برتری‌طلبی همواره نابرابری را به همراه دارد و برابری، اساساً نفی هرگونه برتری است. این تضاد، در تمامی نظام‌های فکری و اجتماعی دیده می‌شود و نشان‌دهنده‌ی این است که نابرابری، ریشه‌هایی عمیق در تاریخ و ذات انسان دارد.

 

آموزش و تعلیم: ابزار تقویت نابرابری

ادیان یکتاپرستانه، با تقویت برتری‌طلبی و ایجاد ساختارهای طبقاتی، به نابرابری دامن زده‌اند. این نگاه، در نظام‌های آموزشی کشورهایی مانند ایران، پاکستان و افغانستان به شدت تدریس و تعلیم می‌شود. حتی در کشورهای دیگر، این افکار به شکل پنهان‌کارانه ادامه یافته و به نسل‌های بعدی منتقل می‌شود. جهان مدرن نیز، با تبلیغ موفقیت و برتری، این نگاه را تقویت می‌کند.

 

جهان مدرن و فریاد برتری‌طلبی

در جهان مدرن، انسان‌ها مدام با تصاویر و تبلیغاتی مواجه می‌شوند که آن‌ها را به سمت برتری و موفقیت سوق می‌دهند. این نگاه، به انسان‌ها نوید می‌دهد که می‌توانند به جایگاه‌های برتر دست یابند و خوشبختی را در این برتری بیابند. حتی اگر فردی در نابرابری غوطه‌ور باشد، باز هم به او امید داده می‌شود که می‌تواند به آن جایگاه برتر برسد. این نگاه، نه تنها نابرابری را تقویت می‌کند، بلکه برابری را نیز به حاشیه می‌راند.

 

تغییر مسیر: از برتری‌طلبی به سوی برابری

عقلانیت و انتخاب راه درست

با وجود تمامی تفاسیر و تحلیل‌هایی که درباره نابرابری و برتری‌طلبی ارائه شد، ما به عنوان انسان‌هایی عاقل، توانایی تشخیص خوب از بد و انتخاب راه درست را داریم. این عقلانیت، به ما این قدرت را می‌دهد که مسیری جدید و استوار بسازیم، مسیری که برابری را به جای نابرابری و همکاری را به جای رقابت قرار دهد. اما متأسفانه، جهان امروز ما به گونه‌ای شکل گرفته که حتی نگاه‌های انقلابی و تغییرطلبانه نیز در نهایت به برتری‌طلبی و حذف دیگران منجر می‌شوند.

 

برتری‌طلبی: میراثی ریشه‌دار در ذهن انسان

برتری‌طلبی به قدری در ذهن انسان‌ها نهادینه شده که حتی در جنبش‌های انقلابی نیز خود را نشان می‌دهد. برای مثال، در دوران جمهوری اسلامی ایران، بسیاری از مخالفان تنها به این دلیل با نظام درگیر هستند که خود را به جایگاه برتر برسانند، نه اینکه لزوماً به دنبال برابری باشند. این نگاه، نتیجه تعالیم و آموزش‌هایی است که طی قرن‌ها به انسان‌ها القا شده و به بخشی از ذات آن‌ها تبدیل شده است. امروزه، بسیاری از انسان‌ها رسیدن به برتری را هدف غایی زندگی خود می‌دانند و هرگونه برابری را نادیده می‌گیرند.

 

ضرورت ایجاد راهی جدید برای برابری

برای رسیدن به برابری، باید راهی جدید و مجزا ایجاد کنیم. این راه، باید بر پایه نفی هرگونه برتری‌طلبی باشد، چرا که تا زمانی که به دنبال برتری باشیم، جایی برای برابری باقی نخواهد ماند. نابرابری، تنها زمانی ریشه‌کن می‌شود که برتری‌طلبی در تمامی اشکال آن از بین برود. این تغییر، نیازمند ایستادگی در برابر هرگونه نگاه برتری‌طلبانه است، چه در قالب ثروتمندان، چه در قالب عالمان یا هر گروه دیگر.

 

چرخه معیوب نابرابری: از ثروتمندان تا فقرا

در جوامع امروزی، نابرابری به شکل طبقات اجتماعی خود را نشان می‌دهد. در هر جای دنیا، شاهد تقسیم‌بندی‌های طبقاتی هستیم که برخی را در رفاه و ثروت غرق می‌کند و برخی دیگر را در فقر و فلاکت نگه می‌دارد. این نابرابری، نتیجه مستقیم برتری‌طلبی است. ثروتمندان تنها به این دلیل می‌توانند در رفاه زندگی کنند که فقرا وجود دارند. بزرگی آن‌ها، وابسته به کوچکی دیگران است. این چرخه معیوب، همواره ادامه خواهد یافت مگر اینکه ما به طور ریشه‌ای با برتری‌طلبی مقابله کنیم.

 

تغییر جایگاه‌ها: چرخه بی‌پایان نابرابری

حتی اگر جنبش‌های انقلابی موفق شوند جایگاه ثروتمندان و فقرا را تغییر دهند، باز هم این چرخه نابرابری ادامه خواهد یافت. ممکن است فقرای دیروز به ثروتمندان فردا تبدیل شوند، اما این تغییر جایگاه‌ها تنها شکل نابرابری را عوض می‌کند، نه ماهیت آن را. برای مثال، اگر کارگران به جایگاه برتر برسند، باز هم گروهی دیگر در فقر و فلاکت باقی خواهند ماند. این چرخه بی‌پایان، نشان‌دهنده این است که تنها با از بین بردن برتری‌طلبی می‌توان به برابری واقعی دست یافت.

 

جهان امروز: نابرابری اقتصادی و اجتماعی

در جهان امروز، نابرابری اقتصادی به اوج خود رسیده است. تعداد کمی از افراد، ثروت بی‌حد و حصر را در اختیار دارند، در حالی که اکثریت جامعه در فقر و تنگدستی زندگی می‌کنند. این نابرابری، نتیجه مستقیم نظام‌های اقتصادی است که بر پایه برتری‌طلبی و رقابت شکل گرفته‌اند. تا زمانی که این نظام‌ها پابرجا باشند، نابرابری نیز ادامه خواهد یافت.

 

راه حل: نفی برتری‌طلبی و ایجاد برابری

برای رسیدن به برابری، باید برتری‌طلبی را در تمامی اشکال آن نفی کنیم. این تغییر، نیازمند ایجاد نظام‌های اجتماعی و اقتصادی جدیدی است که بر پایه همکاری و اشتراک استوار باشند. تنها در این صورت است که می‌توانیم به جامعه‌ای برسیم که در آن همه انسان‌ها، فارغ از جایگاه اجتماعی یا اقتصادی، از حقوق و فرصت‌های برابر برخوردار باشند.

 

پایان چرخه نابرابری

نابرابری، نتیجه مستقیم برتری‌طلبی است. این چرخه معیوب، تنها زمانی پایان می‌یابد که ما به طور ریشه‌ای با برتری‌طلبی مقابله کنیم و راهی جدید برای برابری ایجاد کنیم. این تغییر، نیازمند عقلانیت، همکاری و ایستادگی در برابر هرگونه نگاه برتری‌طلبانه است. تنها در این صورت است که می‌توانیم به جامعه‌ای برسیم که در آن برابری واقعی حاکم باشد و همه انسان‌ها از حقوق و فرصت‌های برابر برخوردار شوند.

 

 

برابری: پایان نابرابری و برتری‌طلبی

نگاهی به جهان نابرابر امروز

جهان امروز، جهانی است که در آن نابرابری و برتری‌طلبی به اوج خود رسیده است. از نظام‌های سرمایه‌داری گرفته تا ساختارهای اجتماعی و دینی، همه و همه بر پایه‌ی نگاه برتری‌طلبانه شکل گرفته‌اند. این نگاه، نه تنها انسان‌ها، بلکه تمامی جانداران را تحت تأثیر قرار داده و زندگی را برای بسیاری به جهنمی تبدیل کرده است. اما با وجود این، ما به عنوان انسان‌هایی عاقل و آزاد، توانایی تغییر این مسیر را داریم.

 

ضرورت نفی برتری‌طلبی

برای رسیدن به برابری، باید برتری‌طلبی را در تمامی اشکال آن نفی کنیم. این نگاه، چه در قالب ثروتمندان، چه در قالب عالمان یا هر گروه دیگر، همواره نابرابری را تقویت کرده است. حتی اگر برتری‌طلبی بخشی از ذات انسان باشد، باز هم باید در برابر آن ایستادگی کنیم. همان‌طور که در مسائل دیگر، مانند آزادی، با ایجاد چارچوب‌های مشخص به سمت زندگی بهتر حرکت می‌کنیم، در مورد برابری نیز باید چنین کنیم.

 

برابری جان‌ها: هسته اصلی تغییر

برابری جان‌ها، مفهومی است که می‌تواند پایه‌ی تغییر را شکل دهد. در این نگاه، همه‌ی جان‌ها، اعم از انسان، حیوان، گیاه و حتی خدایان، برابر و یکسان هستند. هیچ‌کس نسبت به دیگری برتری ندارد و این نگاه، اساساً نفی هرگونه برتری‌طلبی است. تنها با پذیرش این برابری است که می‌توانیم به جهانی عادلانه و برابر دست یابیم.

 

جهان مدرن و ادامه نابرابری

در جهان مدرن، نابرابری به شکل‌های جدیدی ادامه یافته است. اگر در گذشته، ادیان یکتاپرستانه با مفهوم اشرف مخلوقات، انسان را برتر از دیگر جانداران می‌دانستند، امروزه نیز نظام‌های سرمایه‌داری با ایجاد طبقات اجتماعی، نابرابری را تقویت می‌کنند. ثروتمندان، به واسطه‌ی فقر دیگران، به رفاه می‌رسند و این چرخه‌ی معیوب، همواره ادامه دارد.

 

راهکار: ایجاد جهانی برابر

برای ایجاد جهانی برابر، باید برتری‌طلبی را در نطفه خفه کنیم. این تغییر، نیازمند ایجاد نظام‌های اجتماعی و اقتصادی جدیدی است که بر پایه‌ی همکاری و اشتراک استوار باشند. تنها در این صورت است که می‌توانیم به جامعه‌ای برسیم که در آن همه‌ی جان‌ها، فارغ از جایگاه اجتماعی یا اقتصادی، از حقوق و فرصت‌های برابر برخوردار باشند.

 

نقش آثار و اندیشه‌ها در تغییر

برای تحقق این تغییر، باید اندیشه‌ها و آثار مرتبط با برابری را گسترش دهیم. کتاب‌ها و برنامه‌هایی که به بررسی نابرابری و راه‌های مقابله با آن می‌پردازند، می‌توانند ابزار قدرتمندی برای آگاهی‌بخشی و ایجاد تغییر باشند. اشتراک‌گذاری این آثار با دیگران، گامی مهم در جهت گسترش این نگاه است.

 

نتیجه‌گیری: حرکت به سوی برابری

نابرابری، نتیجه‌ی مستقیم برتری‌طلبی است. این چرخه‌ی معیوب، تنها زمانی پایان می‌یابد که ما به طور ریشه‌ای با برتری‌طلبی مقابله کنیم و راهی جدید برای برابری ایجاد کنیم. این تغییر، نیازمند عقلانیت، همکاری و ایستادگی در برابر هرگونه نگاه برتری‌طلبانه است. تنها در این صورت است که می‌توانیم به جامعه‌ای برسیم که در آن برابری واقعی حاکم باشد و همه‌ی جان‌ها از حقوق و فرصت‌های برابر برخوردار شوند.

 

جمع‌بندی:

این مقاله به بررسی ریشه‌های نابرابری در جوامع انسانی و نقش برتری‌طلبی در شکل‌گیری این پدیده می‌پردازد. از دوران ابتدایی زندگی اشتراکی انسان‌ها تا ظهور ادیان یکتاپرستانه و نظام‌های سرمایه‌داری، برتری‌طلبی همواره به عنوان عاملی برای ایجاد نابرابری عمل کرده است. این نگاه، نه تنها انسان‌ها، بلکه تمامی جانداران را تحت تأثیر قرار داده و زندگی را برای بسیاری به چالشی سخت تبدیل کرده است.

مقاله با تأکید بر عقلانیت و آزادی انسان، راه‌حلی برای مقابله با این نابرابری ارائه می‌دهد: نفی برتری‌طلبی و پذیرش برابری جان‌ها. در این نگاه، همه‌ی موجودات، اعم از انسان، حیوان، گیاه و حتی خدایان، برابر و یکسان هستند. این تغییر، نیازمند ایجاد نظام‌های اجتماعی و اقتصادی جدیدی است که بر پایه‌ی همکاری و اشتراک استوار باشند.

در نهایت، مقاله خوانندگان را به مشارکت در ایجاد تغییر دعوت می‌کند. با مطالعه و اشتراک‌گذاری آثار مرتبط با این موضوع، می‌توانیم به جهانی عادلانه و برابر دست یابیم، جهانی که در آن همه‌ی جان‌ها از حقوق و فرصت‌های برابر برخوردار باشند.

در پناه آزادی و برابری.