بررسی عوامل سلطهگری سیاسی جمهوری اسلامی و مفهوم کمربند شیعی
مقدمه: فلسفه اسلامی و جهتگیریهای آن
در این بخش از بحث، به بررسی عوامل سلطهگری سیاسی جمهوری اسلامی و نقش کمربند شیعی به عنوان یکی از ارکان اصلی این نظام پرداخته میشود. جمهوری اسلامی بدون این مفهوم، هویت خود را از دست میدهد. برای درک این موضوع، ابتدا باید به فلسفه اسلامی و جهتگیریهای آن توجه کنیم.
جمهوری اسلامی و اسلام: دو روی یک سکه
جمهوری اسلامی چیزی فراتر از اسلام نیست. تمامی اصول و مفاهیمی که در این نظام وجود دارد، ریشه در اسلام دارد. قرآن، احادیث و آموزههای اسلامی، چه از منظر اهل تسنن و چه شیعیان، پایههای این نظام را تشکیل میدهند. اگرچه اختلافاتی میان این دو مذهب وجود دارد، اما در اصول کلی، هر دو از یک آبشخور فکری سرچشمه میگیرند.
شناخت اسلام: کلید درک جمهوری اسلامی
برای درک جمهوری اسلامی، ابتدا باید اسلام را به درستی شناخت. این شناخت به ما کمک میکند تا تصویر دقیقتری از اهداف و جهتگیریهای این نظام به دست آوریم. یکی از ارکان اصلی جمهوری اسلامی، صادر کردن انقلاب بوده است. این موضوع از همان ابتدای شکلگیری نظام، با رهبری خمینی، به عنوان یک استراتژی کلیدی دنبال شده است.
صادر کردن انقلاب: استراتژی جمهوری اسلامی
جمهوری اسلامی از همان ابتدا در پی صادر کردن انقلاب به دیگر کشورها بوده است. این موضوع در رفتارهای خمینی پیش از جنگ عراق و ایران نیز مشهود بود. خمینی تلاش میکرد تا مردم عراق را با خود همسو کند و انقلاب اسلامی شیعی را در آنجا پایهریزی نماید. این نگاه، ریشه در فلسفه اسلامی دارد که خود را حقیقت مطلق میداند و دیگران را باطل میپندارد.
فلسفه اسلامی: حق و باطل
اسلام به عنوان یک دین، خود را حقیقت مطلق میداند و دیگران را باطل میپندارد. این فلسفه، مسلمانان را موظف میکند تا کافران و مشرکان را از میان بردارند و دین خدا را گسترش دهند. این وظیفه، همانگونه که در قرآن آمده، شامل انذار و ترساندن کافران و همسو کردن آنان با دین اسلام است.
حمله اسلام به ایران: نگاهی تاریخی
حمله اعراب به ایران را باید در چارچوب حمله اسلام به ایران تحلیل کرد. این حمله نه بر اساس هویت عربی، بلکه بر اساس ایدئولوژی اسلامی صورت گرفت. همانگونه که در جنگهای نازیها، فلسفه نازیسم عامل اصلی بود، در اینجا نیز فلسفه اسلامی عامل حمله به ایران بود.
گسترش اسلام: از گذشته تا امروز
گروههای اسلامی مانند طالبان، القاعده، داعش و جمهوری اسلامی، همگی بر اساس همین فلسفه عمل میکنند. اگر امروز شاهد حملههای کمتر این گروهها هستیم، این موضوع نه به دلیل اختیار یا دانایی آنها، بلکه به دلیل ناتوانیهای آنهاست. در دوران قدرت، اسلام همواره در حال گسترش بوده است، همانگونه که در دوران خلافت عمر شاهد بودیم.
قدرت و ناتوانی در گسترش اسلام
در دورانهایی که اسلام قدرت داشت، به سرعت در حال گسترش بود. اما در دورانهایی مانند خلافت عثمان و علی، به دلیل جنگهای داخلی و ناتوانی، این گسترش کاهش یافت. این موضوع نشان میدهد که قدرت، عامل اصلی گسترش اسلام بوده است.
تحلیل ایدئولوژی اسلامی و نقش کمربند شیعی در استراتژی جمهوری اسلامی
قدرت و ناتوانی در گسترش اسلام: از عثمانیان تا جمهوری اسلامی
در دوران عثمانیان، قدرت آنها ریشه در نگاه اسلامی داشت. هر جا که این قدرت را در اختیار داشتند، به سرعت به گسترش اسلام و حمله به دیگر مناطق جهان اقدام میکردند. اما در مواقعی که سکوت میکردند، این موضوع نه از روی انتخاب، بلکه به دلیل ناتوانی بود. این الگو در گروههایی مانند طالبان، داعش، القاعده و جمهوری اسلامی نیز دیده میشود. زمانی که این گروهها حمله نمیکنند یا عقبنشینی میکنند، دلیل آن ناتوانی است، نه اختیار یا دانایی.
فلسفه وجودی اسلام: زور شمشیر و جبر
فلسفه وجودی این گروهها بر پایه انتقال ایدئولوژی اسلامی از طریق زور شمشیر و جبر است. در این نگاه، افراد تنها دو انتخاب دارند: یا مسلمان شوند، یا با پرداخت باج و خراج یا مرگ مواجه شوند. این الگو در دوران خلافت عمر نیز دیده میشد، زمانی که اسلام به سرعت در حال گسترش بود.
جمهوری اسلامی و ریشههای ایدئولوژیک آن
جمهوری اسلامی نیز از همین نگاه اسلامی سرچشمه میگیرد. با این تفاوت که در دل اسلام، دو مذهب اهل سنت و تشیع شکل گرفتهاند. جمهوری اسلامی با تمرکز بر نگاه شیعی، سعی در یارکشی از میان شیعیان جهان دارد. این استراتژی، پایههای شکلگیری کمربند شیعی را تشکیل میدهد.
کمربند شیعی: استراتژی یارکشی و قدرتافزایی
کمربند شیعی، ایدئولوژیای است که از نگاه اسلامی سرچشمه میگیرد. جمهوری اسلامی با استفاده از این استراتژی، سعی در همسو کردن شیعیان جهان با خود دارد. این نگاه، بر پایه حقپنداری اسلام و باطلانگاری دیگران استوار است. جمهوری اسلامی با قدرتمند کردن این نگاه، در پی گسترش آن به دیگر نقاط جهان است.
حقپنداری اسلام و باطلانگاری دیگران
اسلام خود را حقیقت مطلق میداند و دیگران را باطل میپندارد. این نگاه، مسلمانان را موظف میکند تا کافران را از میان بردارند و دین خدا را گسترش دهند. جمهوری اسلامی نیز از همین فلسفه پیروی میکند و در پی گسترش نگاه شیعی خود در جهان است.
جمهوری اسلامی و طبقهبندی هموطنان
جمهوری اسلامی، هموطنان خود را نه بر اساس ملیت، بلکه بر اساس باورهای مذهبی تعریف میکند. برای این نظام، یک شیعه معتقد به ولایت فقیه در لبنان یا عراق، بیش از یک ایرانی سنی یا بیدین، هموطن محسوب میشود. این نگاه، پایههای یارکشی و تشکیل کمربند شیعی را تقویت میکند.
وظیفه مومنان: گسترش اسلام به زور شمشیر
بر اساس قرآن، مومنان موظف هستند تا کافران را از میان بردارند و دین خدا را گسترش دهند. این وظیفه، به عنوان مسئولیتی الهی تعریف شده است. جمهوری اسلامی نیز خود را موظف به انجام این وظیفه میداند و هر زمان که قدرت داشته باشد، به گسترش نگاه شیعی خود اقدام میکند.
یارکشی و تشکیل کمربند شیعی
برای رسیدن به این هدف، جمهوری اسلامی نیاز به یارکشی دارد. این یارکشی از طریق تشکیل کمربند شیعی انجام میشود. در این استراتژی، شیعیان خاورمیانه و دیگر نقاط جهان، به عنوان یاران جمهوری اسلامی در نظر گرفته میشوند.
ایدئولوژی اسلامی و استراتژی جمهوری اسلامی
جمهوری اسلامی، با تکیه بر ایدئولوژی اسلامی و نگاه شیعی، در پی تشکیل کمربند شیعی و گسترش نگاه خود در جهان است. این استراتژی، ریشه در حقپنداری اسلام و باطلانگاری دیگران دارد. هر زمان که این نظام قدرت داشته باشد، به گسترش نگاه خود اقدام میکند و هر زمان که سکوت میکند، دلیل آن ناتوانی است، نه اختیار.
نقطه آغازین: اقدامات کور و خامی در افکار
جمهوری اسلامی از همان ابتدای شکلگیری، در پی ساخت قدرت منطقهای بوده است. در ابتدا، این تلاشها با اقدامات کور و ناپخته همراه بود. به عنوان مثال، تحریکات خمینی در قبال مردم عراق و تلاش برای صادر کردن انقلاب اسلامی به این کشور، یکی از عوامل اصلی حمله عراق به ایران بود. در آن زمان، جمهوری اسلامی هنوز تصویر روشنی از چگونگی دستیابی به اهداف خود نداشت و این خامی در افکار به وضوح قابل مشاهده بود.
کسب تجربه و رسیدن به راههای پختهتر
با گذشت زمان، جمهوری اسلامی تجربه بیشتری کسب کرد و به راههای پختهتری برای دستیابی به اهداف خود رسید. چشمان کور و نابینای ابتدایی، به تدریج باز شد و این نظام بیشتر با مسائل منطقهای و جهانی آشنا شد. حالا، جمهوری اسلامی با برنامهریزی و پلنهای مشخصتری وارد بازی قدرت میشد. هدف همچنان مشخص بود، اما روشهای رسیدن به این هدف تغییر کرده بود.
تغییر استراتژی: از فریادهای انقلابی تا نفوذ مالی و نظامی
در ابتدا، جمهوری اسلامی با فریادهای انقلابی سعی در جذب مردم داشت، اما به زودی دریافت که این روش کارآمد نیست. حالا، این نظام با تزریق پول، جذب نیروها و حتی ساخت مزدوران، سعی در نفوذ به دل جوامع مختلف دارد. کمکهای مالی بیحد و حصر به کشورهایی مانند لبنان، نمونهای از این استراتژی جدید است. جمهوری اسلامی با این اقدامات، سعی در جذب مردم و ساخت قوم برگزیده برای خود دارد.
ساخت قدرت منطقهای: کمربند شیعی
جمهوری اسلامی با استفاده از استراتژیهای جدید، در پی ساخت قدرت منطقهای از طریق کمربند شیعی است. این کمربند، شامل شیعیان منطقه است که با کمکهای مالی، نظامی و تبلیغاتی جمهوری اسلامی، به همپیمانان این نظام تبدیل میشوند. هدف نهایی، ایجاد یک قدرت منطقهای است که بتواند در برابر رقبای سنی مذهب مانند عربستان بایستد.
رقابت شیعه و سنی: جنگهای نیابتی
رقابت میان شیعه و سنی، یکی از عناصر اصلی در استراتژی جمهوری اسلامی است. این رقابت، در جنگهای نیابتی میان ایران و عربستان در کشورهایی مانند یمن به وضوح دیده میشود. در این جنگها، نیروهای نیابتی و مزدوران دو طرف، به جای قدرتهای اصلی میجنگند و مردم بیگناه قربانی این رقابتها میشوند.
اسلام و رقابت درونی: شیعه و سنی
اسلام در ذات خود، تفاوتی میان شیعه و سنی قائل نیست. اصول اولیهای مانند جهاد، توحید و فرمانبرداری، در هر دو مذهب یکسان است. تفاوتها، بیشتر ناشی از قرائتهای متفاوت و رقابتهای درونی است. این رقابتها، از همان ابتدای اسلام وجود داشته و تا امروز ادامه یافته است.
جمهوری اسلامی و قدرت جهانی
جمهوری اسلامی با استفاده از استراتژی کمربند شیعی، در پی تبدیل شدن به یک قدرت جهانی است. این نظام، با گسترش نفوذ خود در منطقه و تقویت نیروهای همپیمان، سعی در افزایش قدرت خود دارد. مردم ایران، هزینههای سنگین این تلاشها را میپردازند، در حالی که جمهوری اسلامی به دنبال تبدیل شدن به یک قدرت جهانی است.
هزینههای سنگین برای قدرتطلبی
جمهوری اسلامی، با استفاده از استراتژیهای پیچیده و نفوذ مالی و نظامی، در پی ساخت قدرت منطقهای و جهانی است. این تلاشها، هزینههای سنگینی برای مردم ایران به همراه دارد. در نهایت، جمهوری اسلامی میخواهد با استفاده از کمربند شیعی و رقابت با قدرتهای سنی مذهب، به یک قدرت جهانی تبدیل شود.
جمهوری اسلامی و تلاش برای تبدیل شدن به یک قدرت جهانی
هدف نهایی: تبدیل شدن به قدرت جهانی
جمهوری اسلامی تمام تلاش خود را معطوف به تبدیل شدن به یک قدرت جهانی کرده است. برنامههای هستهای و تلاش برای دستیابی به انرژی هستهای، بخشی از این استراتژی است. هزینههای سنگین این برنامهها را مردم ایران متحمل میشوند، اما هدف جمهوری اسلامی، تصویرگری خود به عنوان یک قدرت برتر در جهان است.
دلیل تصویرگری: گسترش نگاه اسلامی
هدف جمهوری اسلامی از تبدیل شدن به یک قدرت جهانی، فراتر از فرامین قرآنی و فلسفه وجودی اسلام است. این نظام در پی حقانیت خویش و باطلانگاری دیگران است. تاریخ اسلام نشان میدهد که هرگاه قدرتهای اسلامی به توانایی رسیدهاند، به گسترش خود از طریق حمله به دیگر کشورها اقدام کردهاند. نمونههای این رفتار را در دوران عمر، امویان و عثمانیان میتوان مشاهده کرد.
جنگهای نیابتی: نمایش قدرت
جنگهای نیابتی که جمهوری اسلامی در آن درگیر است، بخشی از استراتژی این نظام برای نشان دادن قدرت خود به دیگر کشورهاست. این جنگها، به جمهوری اسلامی کمک میکند تا خود را به عنوان قدرت اول اسلامی معرفی کند. این گام ابتدایی، برای دستیابی به جایگاه جهانی ضروری است.
کمربند شیعی: ابزار سلطهطلبی جهانی
ساخت کمربند شیعی، مهمترین عامل سلطهطلبی جمهوری اسلامی در سطح جهانی است. این نظام حاضر است هر هزینهای را برای دستیابی به این هدف متحمل شود، حتی اگر این هزینهها منجر به فلاکت و بدبختی مردم ایران شود. اهداف جمهوری اسلامی، ریشه در نگاه قرآنی و اسلامی دارد و این نظام در پی گسترش نگاه خود در سراسر جهان است.
دامن زدن به اختلافات: شیعه و سنی
جمهوری اسلامی با دامن زدن به اختلافات میان شیعه و سنی، سعی در تضعیف قدرتهای سنی منطقه دارد. این اقدامات، به جمهوری اسلامی کمک میکند تا خود را به عنوان قدرت اول اسلامی مطرح کند. حتی سازش با کشورهایی مانند چین و روسیه، بخشی از این استراتژی است.
کمیتطلبی در اسلام: ابزار قدرتگیری
در نگاه اسلامی، کمیت حرف اول را میزند. احادیث و سیاستهای اسلامی بر افزایش جمعیت مسلمانان تأکید دارند. جمهوری اسلامی نیز از این استراتژی استفاده میکند و حاضر است حتی از کنار کشتار مسلمانان در کشورهایی مانند چین و روسیه بگذرد، به شرطی که بتواند به اهداف بزرگتر خود دست یابد.
فلسطین: نماد ضدیت با غرب
حمایت جمهوری اسلامی از فلسطین، بخشی از استراتژی ضدیت با غرب است. این موضوع، به جمهوری اسلامی کمک میکند تا خود را به عنوان مدافع مسلمانان معرفی کند. اما در مواردی که همپیمانی با کشورهای دیگر به نفع این نظام باشد، جمهوری اسلامی حاضر است چشمپوشی کند.
جنگافروزی: تغذیه وجودی جمهوری اسلامی
جمهوری اسلامی از جنگها تغذیه میکند. جنگهای نیابتی، جنگ مستقیم با عراق و جنگهای آینده، بخشی از هویت این نظام هستند. خمینی، بنیانگذار جمهوری اسلامی، جنگ را نعمت میدانست. هر زمان که جمهوری اسلامی احساس خطر کند، به جنگافروزی روی میآورد، حتی اگر این اقدامات هزینههای گزافی برای مردم ایران داشته باشد.
هزینههای سنگین برای قدرتطلبی
جمهوری اسلامی، با استفاده از استراتژیهای پیچیده و جنگافروزی، در پی تبدیل شدن به یک قدرت جهانی است. این تلاشها، هزینههای سنگینی برای مردم ایران به همراه دارد. در نهایت، جمهوری اسلامی میخواهد با استفاده از کمربند شیعی و رقابت با قدرتهای سنی مذهب، به یک قدرت جهانی تبدیل شود.
جمهوری اسلامی و جنگافروزی: ابزاری برای بقا و قدرتطلبی
هزینههای سنگین برنامه هستهای
جمهوری اسلامی با ورود به عرصه هستهای، هزینههای سنگینی را به ایران تحمیل کرده است. اگرچه این نظام ادعا میکند که هدفش استفاده مسالمتآمیز از انرژی هستهای است، اما واقعیت این است که برنامههای هستهای بخشی از استراتژی کلی جمهوری اسلامی برای تبدیل شدن به یک قدرت جهانی است. هر فردی با عقل سلیم میداند که این اقدامات، فراتر از نیازهای داخلی ایران است و در راستای اهداف بزرگتر این نظام قرار دارد.
کمربند شیعی: ابزار قدرتگیری منطقهای
جمهوری اسلامی با ایجاد کمربند شیعی، در پی تبدیل شدن به یک قدرت منطقهای است. این اقدام، فراتر از اعتقادات مذهبی، در راستای اهداف سیاسی و استراتژیک این نظام است. درگیریهای جمهوری اسلامی با نمادهای اسلام سنی در جهان، بخشی از این استراتژی است تا خود را به عنوان قدرت برتر اسلامی معرفی کند.
جنگافروزی: نیاز وجودی جمهوری اسلامی
جمهوری اسلامی برای بقا و ادامهدار بودن در عرصه جهانی، نیازمند جنگافروزی است. این نظام، ذات خود را با جنگ گره زده است. نمونه بارز این موضوع، حمایت بیقید و شرط جمهوری اسلامی از بشار اسد در جنگ سوریه است. جمهوری اسلامی حاضر بود تا آخرین قطره خون خود را در این جنگ هزینه کند، چرا که جنگها بخشی از هویت و وجودیت این نظام هستند.
حضور در جنگهای جهانی: اعلام وجود
جمهوری اسلامی در هر نقطه از جهان که جنگ و خونریزی وجود داشته باشد، حضور فعال دارد. این حضور، نه تنها برای حمایت از همپیمانان، بلکه برای اعلام وجود در عرصه جهانی است. جنگها و خشونتها، بخشی از ذات جمهوری اسلامی هستند و این نظام بدون آنها معنایی نخواهد داشت.
رقابت با عربستان و غرب: راهی به سوی قدرت جهانی
رقابت جمهوری اسلامی با عربستان و دنیای غرب، بخشی از استراتژی این نظام برای تبدیل شدن به یک قدرت جهانی است. این رقابتها، به جمهوری اسلامی کمک میکند تا خود را به عنوان مدافع اسلام و قدرت برتر اسلامی معرفی کند. هدف نهایی، گسترش فلسفه اسلامی و وارد کردن جهان به وادی اسلام است.
کمربند شیعی: نیروی لازم برای جنگهای نیابتی
جمهوری اسلامی برای جنگهای نیابتی خود، نیازمند نیروهای وفادار است. کمربند شیعی، این نیروها را در اختیار جمهوری اسلامی قرار میدهد. این استراتژی، به جمهوری اسلامی امکان میدهد تا در جنگهای منطقهای و جهانی حضور فعال داشته باشد و اهداف خود را پیش ببرد.
جنگافروزی و قدرتطلبی
جمهوری اسلامی، با استفاده از جنگافروزی و ایجاد کمربند شیعی، در پی تبدیل شدن به یک قدرت جهانی است. این اقدامات، هزینههای سنگینی برای مردم ایران به همراه دارد، اما هدف نهایی جمهوری اسلامی، گسترش نگاه اسلامی و وارد کردن جهان به وادی اسلام است. در بخشهای بعدی، به بررسی بیشتر این موضوعات، به ویژه ضدیت جمهوری اسلامی با غرب، خواهیم پرداخت.
جمعبندی:
جمهوری اسلامی ایران از زمان تأسیس خود، همواره در پی تبدیل شدن به یک قدرت منطقهای و جهانی بوده است. این نظام با استفاده از ابزارهایی مانند کمربند شیعی، جنگهای نیابتی، و برنامههای هستهای، تلاش کرده تا نفوذ خود را در خاورمیانه و فراتر از آن گسترش دهد. کمربند شیعی، به عنوان یک استراتژی کلیدی، به جمهوری اسلامی امکان داده تا با جذب نیروهای وفادار و همپیمانان شیعه، در جنگهای منطقهای حضور فعال داشته باشد.
جنگافروزی بخشی از ذات جمهوری اسلامی است. این نظام برای بقا و اعلام وجود در عرصه جهانی، نیازمند درگیریها و خشونتهاست. نمونههای بارز این استراتژی را میتوان در حمایت بیقید و شرط از بشار اسد در سوریه، درگیریهای نیابتی با عربستان، و تلاش برای دستیابی به انرژی هستهای مشاهده کرد. جمهوری اسلامی با استفاده از این ابزارها، در پی تبدیل شدن به یک قدرت جهانی است که بتواند فلسفه اسلامی خود را در سراسر جهان گسترش دهد.
هزینههای این استراتژیها را مردم ایران پرداختهاند. تحریمهای بینالمللی، مشکلات اقتصادی، و فلاکت عمومی، نتیجه مستقیم سیاستهای جنگطلبانه و قدرتطلبانه جمهوری اسلامی است. با این حال، این نظام حاضر است هر هزینهای را برای دستیابی به اهداف خود متحمل شود.
در نهایت، جمهوری اسلامی با استفاده از جنگافروزی، ایجاد کمربند شیعی، و رقابت با قدرتهای سنی و غربی، در پی تبدیل شدن به یک قدرت جهانی است. این تلاشها، نه تنها تأثیرات عمیقی بر منطقه خاورمیانه داشته، بلکه آینده ایران و مردم آن را نیز تحت تأثیر قرار داده است. این مقاله به بررسی ابعاد مختلف این استراتژیها و پیامدهای آن پرداخته است.