جهان آرمانی

ریشه‌های خشونت و ستم در جمهوری اسلامی: تحلیل تاریخی، فلسفی و جنبش‌های اعتراضی معاصر

-

بررسی تحولات تاریخی ایران از انقلاب مشروطه تا جمهوری اسلامی

مقدمه: مروری بر تحولات ایران در یک قرن اخیر

در این بخش، قصد داریم به بررسی تحولات تاریخی ایران از انقلاب مشروطه تا شکل‌گیری جمهوری اسلامی بپردازیم. پیش از ورود به بحث اصلی، لازم است اشاره‌ای به برنامه‌های پیشین داشته باشیم که در آن‌ها به تحلیل تحولات ایران در بیش از یک قرن گذشته پرداخته شد. در برنامه‌ای تحت عنوان «ایران صد ساله»، شش قسمت به تحلیل و تفسیر رویدادهای تاریخی ایران از انقلاب مشروطه تا امروز اختصاص یافت. در این برنامه، سعی شد تا تحولات ایران در این بازه زمانی به‌صورت جامع مورد بررسی قرار گیرد. برای مطالعه بیشتر در این زمینه، می‌توان به آن برنامه مراجعه کرد.

 

انقلاب مشروطه و خواسته‌های مردم

انقلاب مشروطه نقطه عطفی در تاریخ ایران محسوب می‌شود. این انقلاب با خواسته‌های مردمی برای ایجاد حکومتی قانون‌مدار و عدالت‌خواه آغاز شد. اما در گذر زمان، این خواسته‌ها به مسیرهای دیگری کشیده شد. در دوران رضاشاه و محمدرضاشاه پهلوی، تحولات بسیاری رخ داد که در نهایت به شکل‌گیری شرایطی منجر شد که زمینه‌ساز انقلاب سال ۱۳۵۷ گردید.

 

انقلاب ۱۳۵۷ و پیروزی جمهوری اسلامی

انقلاب سال ۱۳۵۷ ایران، به‌عنوان یک انقلاب مردمی شناخته می‌شود. در این انقلاب، مردم با اعتراض به حکومت پهلوی و دلایل مختلف، به‌سمت تغییر نظام سیاسی حرکت کردند. در نهایت، این انقلاب به پیروزی جمهوری اسلامی و قبضه قدرت توسط این نظام انجامید. اما از همان ابتدا، رفتارهای ناهنجار و خشونت‌آمیز از سوی جمهوری اسلامی آغاز شد.

 

خشونت‌های آغازین جمهوری اسلامی

جمهوری اسلامی از همان ابتدای به قدرت رسیدن، با استفاده از قوه قهریه و رفتارهای وحشیانه، به سرکوب مخالفان پرداخت. این رفتارها شامل قتل‌عام‌ها، اعدام‌های گسترده و اعمال خشونت‌های کینه‌توزانه بود. حتی شخصیت‌های فرهنگی و زنان نیز از این خشونت‌ها در امان نماندند. به‌عنوان مثال، اعدام یک بانوی وزیر در ابتدای انقلاب، نشان‌دهنده عمق خشونت و کینه‌توزی در رفتارهای جمهوری اسلامی بود.

 

قتل‌عام‌ها و سرکوب‌های گسترده

در سال‌های پس از انقلاب، جمهوری اسلامی به‌صورت سیستماتیک به سرکوب مخالفان پرداخت. قتل‌عام‌های سال ۱۳۶۷ و کشتارهای سال ۱۳۸۸، نمونه‌هایی از این رفتارهای وحشیانه هستند. این اقدامات نه‌تنها باعث ایجاد ترس و وحشت در جامعه شد، بلکه نشان‌دهنده خوی خشمگین و کینه‌توزانه نظام جمهوری اسلامی بود.

 

تلاش برای صدور انقلاب

جمهوری اسلامی از همان ابتدا، تلاش کرد تا انقلاب خود را به دیگر کشورها صادر کند. این تلاش‌ها شامل تحریک شیعیان عراق و دیگر کشورهای منطقه بود. خمینی، رهبر جمهوری اسلامی، با این هدف که انقلاب ایران به دیگر کشورهای شیعه‌نشین گسترش یابد، اقداماتی را انجام داد. این تلاش‌ها در نهایت به شکل‌گیری جنگ ایران و عراق انجامید.

 

جنگ ایران و عراق و پیامدهای آن

جنگ ایران و عراق، یکی از فاجعه‌بارترین رویدادهای تاریخ معاصر ایران است. این جنگ که هشت سال به طول انجامید، باعث کشته‌شدن هزاران نفر، ویرانی شهرها و خسارت‌های اقتصادی گسترده شد. جمهوری اسلامی با توهمات قدرت و آرمان‌های گسترش‌طلبانه، این جنگ را به‌وجود آورد و در نهایت، جامعه ایران را با بحران‌های عمیق مواجه ساخت.

 

اشغال سفارت آمریکا و پیامدهای بین‌المللی

یکی دیگر از اقدامات جمهوری اسلامی، اشغال سفارت آمریکا در تهران بود. این اقدام که نقض قوانین بین‌المللی محسوب می‌شد، باعث ایجاد تنش‌های شدید بین ایران و جامعه جهانی شد. اشغال سفارت، نه‌تنها باعث انزوای بین‌المللی ایران شد، بلکه به‌عنوان یکی از عوامل تشدیدکننده تنش‌ها در منطقه نیز عمل کرد.

تحولات تاریخی ایران از انقلاب مشروطه تا شکل‌گیری جمهوری اسلامی، نشان‌دهنده مسیری پر فراز و نشیب است. در این مسیر، خواسته‌های مردمی برای عدالت و آزادی، به‌مرور به سمت سرکوب و خشونت کشیده شد. جمهوری اسلامی با رفتارهای وحشیانه و کینه‌توزانه، جامعه ایران را با بحران‌های عمیق مواجه ساخت. برای درک بهتر این تحولات، مراجعه به منابع تاریخی و تحلیل‌های جامع ضروری است.

 

 

نقش جهان غرب در جنگ ایران و عراق و رفتارهای جمهوری اسلامی

جهان غرب و جنگ ایران و عراق

در بررسی نقش جهان غرب در جنگ ایران و عراق، نمی‌توان از رفتارهای وحشیانه و حمایت‌های نظامی کشورهای غربی چشم‌پوشی کرد. این کشورها با فروش سلاح‌های پیشرفته و حتی بمب‌های شیمیایی به عراق، به گسترش خشونت و کشتار در این جنگ دامن زدند. اسناد و مدارک تاریخی نشان می‌دهند که کشورهایی مانند آلمان، نقش قابل‌توجهی در تأمین تسلیحات شیمیایی برای عراق داشتند. این اقدامات نه‌تنها باعث تشدید جنگ شد، بلکه پیامدهای فاجعه‌باری برای مردم ایران و عراق به همراه داشت.

 

رفتارهای احمقانه جمهوری اسلامی و فرصت‌سازی برای غرب

با این حال، رفتارهای احمقانه و غیرمنطقی جمهوری اسلامی نیز در ایجاد این شرایط نقش بسزایی داشت. اقداماتی مانند گروگان‌گیری دیپلمات‌های آمریکایی در سفارت تهران، نه‌تنها تصویری خشونت‌طلب و غیرقابل اعتماد از ایران در جهان ترسیم کرد، بلکه بهانه‌ای به دست کشورهای غربی داد تا از عراق در جنگ علیه ایران حمایت کنند. این رفتارها به‌عنوان چراغ سبزی برای حمله و ویرانی بیشتر ایران عمل کرد.

 

ادامه جنگ پس از آزادی خرمشهر

پس از آزادی خرمشهر در سال ۱۳۶۱، فرصتی برای پایان دادن به جنگ و جلوگیری از تلفات بیشتر وجود داشت. اما توهمات قدرت و آرمان‌های غیرواقع‌بینانه سران جمهوری اسلامی، باعث شد تا جنگ به مدت شش سال دیگر ادامه یابد. این تصمیم‌گیری‌های غیرمنطقی، منجر به کشته‌شدن بیش از یک میلیون نفر از دو طرف، معلولیت‌های گسترده و خسارت‌های اقتصادی و اجتماعی بی‌سابقه شد.

 

قتل‌عام سال ۱۳۶۷: گورستان تاریخی جمهوری اسلامی

سال ۱۳۶۷ به‌عنوان یکی از تاریک‌ترین فصل‌های تاریخ جمهوری اسلامی شناخته می‌شود. در این سال، حکومت ایران دست به قتل‌عام هزاران زندانی سیاسی زد. این اقدام وحشیانه، که حتی مورد انتقاد برخی از نزدیکان نظام نیز قرار گرفت، نشان‌دهنده عمق خشونت و بی‌عدالتی در رفتارهای جمهوری اسلامی بود. حتی افرادی مانند منتظری، از نزدیکان خمینی، نسبت به این اقدامات هشدار دادند و از عواقب تاریخی آن ابراز نگرانی کردند.

 

فساد سیستماتیک و چپاول اموال عمومی

پس از پایان جنگ، جمهوری اسلامی وارد مرحله‌ای شد که در آن فساد سیستماتیک و چپاول اموال عمومی به‌صورت گسترده رواج یافت. گروه‌های مافیایی شکل گرفتند و با سوءاستفاده از قدرت، به غارت منابع کشور پرداختند. این فساد، که ریشه در سال‌های ابتدایی انقلاب داشت، به‌مرور زمان گسترش یافت و به یکی از ویژگی‌های اصلی نظام جمهوری اسلامی تبدیل شد.

 

سرکوب مخالفان و قتل‌های زنجیره‌ای

در دهه ۱۳۷۰، جمهوری اسلامی با تشدید سرکوب مخالفان، به‌ویژه روشنفکران، روزنامه‌نگاران و فعالان سیاسی، دست به قتل‌های زنجیره‌ای زد. این اقدامات وحشیانه، که حتی در خارج از مرزهای ایران نیز انجام شد، نشان‌دهنده تلاش نظام برای خفه‌کردن هر صدای مخالفی بود. این سرکوب‌ها نه‌تنها باعث کاهش مشروعیت جمهوری اسلامی شد، بلکه به شکل‌گیری جنبش‌های اعتراضی و مخالفت‌های گسترده در جامعه انجامید.

 

اعتراضات دانشجویی سال ۱۳۷۸

اعتراضات دانشجویی سال ۱۳۷۸ در کوی دانشگاه تهران، نقطه عطفی در تاریخ معاصر ایران بود. این اعتراضات، که با سرکوب خونین حکومت مواجه شد، نشان‌دهنده افزایش نارضایتی‌های عمومی و تقاضای تغییر در ساختار سیاسی کشور بود. این رویدادها به‌وضوح نشان داد که بدنه اجتماعی جمهوری اسلامی در حال کوچک‌شدن است و تعداد بیشتری از مردم به‌سمت مخالفت با این نظام حرکت می‌کنند.

رفتارهای جمهوری اسلامی، از خشونت‌های ابتدای انقلاب تا فساد سیستماتیک و سرکوب مخالفان، باعث ایجاد بحران‌های عمیق در جامعه ایران شده است. این اقدامات، همراه با حمایت‌های کشورهای غربی از عراق در جنگ، به گسترش خشونت و ویرانی در ایران انجامید. امروز، جامعه ایران با چالش‌های بزرگی مواجه است، اما امید به تغییر و ایجاد ساختاری عادلانه‌تر، همچنان در میان مردم زنده است.

 

 

ظهور صدای جوانان در برابر حکومت و سناریوی جمهوری اسلامی

جوانان و ایستادگی در برابر حکومت

برای اولین بار در تاریخ معاصر ایران، شاهد ظهور صدای جوانانی هستیم که با شجاعت و صدای بلند در برابر حکومت ظالم و وحشیانه جمهوری اسلامی ایستادگی می‌کنند. این جوانان، که دیگر حاضر به تحمل ستم و بی‌عدالتی نیستند، به‌عنوان نماد امید و تغییر در جامعه ایران شناخته می‌شوند. آن‌ها با اعتراضات گسترده و خواسته‌های روشن، نشان داده‌اند که دیگر هیچ‌چیز نمی‌تواند آن‌ها را به سکوت وادار کند.

 

سناریوی جمهوری اسلامی و ترس از انقلاب

جمهوری اسلامی از همان ابتدای شکل‌گیری، به‌خوبی می‌دانست که در برابر آن انقلابی شکل خواهد گرفت. این نظام، که بیش از چهار دهه است واژه «انقلاب» را یدک می‌کشد، همواره از وقوع انقلابی جدید هراس داشته است. هر فردی با عقل سلیم می‌توانست پیش‌بینی کند که حکومتی که نتواند جمعیت متکثر ایران را زیر یک پرچم واحد متحد کند، محکوم به سقوط است. جمهوری اسلامی نه آزادی بیان را تضمین می‌کند، نه آزادی احزاب را، و نه آزادی ادیان را. این حکومت، که بر پایه یک نگرش دینی و مذهبی خاص استوار است، همواره در حال بازتولید مخالفان خود بوده و خواهد بود.

 

اصلاحات: سناریوی ضد انقلاب

پس از اعتراضات سال ۱۳۸۸، جمهوری اسلامی تلاش کرد تا با ایجاد سناریوی اصلاحات، یک ضد انقلاب در برابر جنبش‌های مردمی شکل دهد. اما اصلاحات در چنین نظامی محکوم به شکست است. اصولی که بر پایه ایدئولوژی مذهبی و تفکرات سنتی استوار است، قابل تغییر نیست. به‌عنوان مثال، چگونه می‌توان در نظامی که اعدام را به‌عنوان یک ارزش می‌داند، به لغو مجازات اعدام امیدوار بود؟ یا چگونه می‌توان در نظامی که زن را نیمه مرد می‌داند، به برابری حقوق زنان و مردان دست یافت؟ این اصول، که ریشه در تفکرات مذهبی و سنتی دارند، تنها با یک انقلاب واقعی قابل تغییر هستند.

 

ناامیدی از اصلاحات و شکست پروژه اصلاح‌طلبی

تجربه اصلاح‌طلبی در دوران حکومت خاتمی و روحانی نشان داد که این پروژه هیچ‌گاه نتوانست حتی تغییرات کوچکی در فروع نظام ایجاد کند. اعتراضات سال ۱۳۸۸، که بسیاری از مردم با امید به تغییر به خیابان‌ها آمدند، به‌وضوح نشان داد که اصلاحات درون‌سیستمی راه‌حلی برای مشکلات ایران نیست. سرکوب خونین این اعتراضات و ادامه رفتارهای سرکوب‌گرانه حکومت، باعث ناامیدی کامل مردم از پروژه اصلاح‌طلبی شد.

 

گفتمان انقلاب: تنها راه تغییر

از سال ۱۳۹۶ به بعد، گفتمان غالب در جامعه ایران به‌سمت انقلاب حرکت کرده است. این گفتمان، که دیگر هیچ راه‌حلی جز انقلاب برای تغییر نمی‌بیند، به‌طور فزاینده‌ای در حال گسترش است. قطار انقلاب، که از همان ابتدای پیروزی جمهوری اسلامی شروع به حرکت کرد، همواره در حال اضافه‌کردن مسافرانی جدید بوده است. اعتراضات سال ۱۳۸۸ نقطه عطفی بود که بسیاری از مردم عادی را نیز به این جنبش اضافه کرد. از آن زمان به بعد، هر اقدام وحشیانه و فسادآمیز جمهوری اسلامی، تعداد بیشتری از مردم را به سمت این جنبش سوق داده است.

 

فساد سیستماتیک و سرکوب: سوخت انقلاب

فساد سیستماتیک و سرکوب گسترده، دو عامل اصلی هستند که به‌طور مداوم به جنبش انقلابی ایران سوخت می‌رسانند. هر بار که حکومت دست به کشتن بی‌گناهی می‌زند، هر بار که به زنان و مردان در بازداشتگاه‌ها تجاوز می‌کند، و هر بار که سرمایه‌های ملی را به‌یغما می‌برد، تعداد بیشتری از مردم به صفوف انقلابیون می‌پیوندند. این اقدامات نه‌تنها باعث تقویت جنبش انقلابی می‌شود، بلکه به‌وضوح نشان می‌دهد که جمهوری اسلامی هیچ راه‌حلی برای مشکلات مردم ندارد.

جمهوری اسلامی، که از همان ابتدا محکوم به سقوط بود، امروز بیش از هر زمان دیگری در آستانه فروپاشی قرار دارد. جوانان ایران، که دیگر حاضر به تحمل ستم نیستند، به‌عنوان پیشگامان این جنبش انقلابی شناخته می‌شوند. فساد سیستماتیک، سرکوب گسترده، و ناتوانی در ایجاد تغییرات واقعی، باعث شده است که گفتمان انقلاب به تنها راه‌حل ممکن برای مردم ایران تبدیل شود. آینده ایران در گرو این انقلاب است، انقلابی که می‌تواند ساختار ظالمانه قدرت را تغییر دهد و جامعه‌ای عادلانه‌تر و آزادتر را به‌وجود آورد.

 

فساد سیستماتیک، سرکوب و فروپاشی قشر متوسط در ایران

گروگان‌گیری اتباع خارجی و تشدید فقر

جمهوری اسلامی با اقداماتی مانند گروگان‌گیری اتباع خارجی و تشدید فقر در جامعه، تلاش می‌کند تا قشر متوسط را از بین ببرد. این حکومت به‌طور عمدی شرایطی را ایجاد می‌کند که مردم در فقر مطلق غوطه‌ور شوند، به‌گونه‌ای که دیگر توانایی تفکر و تعقل درباره تغییر شرایط را نداشته باشند. این استراتژی، که هدف آن حفظ قدرت از طریق ایجاد ترس و وابستگی اقتصادی است، در نهایت به نابودی قشر متوسط و گسترش نابرابری‌های اجتماعی منجر شده است.

 

ایجاد رعب و وحشت از طریق سرکوب و اعترافات اجباری

جمهوری اسلامی با ابزارهایی مانند اعترافات اجباری، اعدام‌های گسترده و پخش برنامه‌های تلویزیونی درباره تعرض جنسی به پسران، تلاش می‌کند تا رعب و وحشت را در جامعه گسترش دهد. این اقدامات، که نشان‌دهنده اوج رذالت و وحشی‌خویی حکومت هستند، هدفی جز سکوت واداشتن مردم و خشک‌کردن ریشه‌های شجاعت در جامعه ندارند. اما تاریخ نشان داده است که هر حرکت سرکوب‌گرانه حکومت‌های دیکتاتور، در نهایت به ضرر خود آن‌ها تمام می‌شود.

 

هر حرکت حکومت به ضرر خودش

در شرایطی که اکثریت جامعه در برابر ساختار حکومتی قرار گرفته‌اند، هر اقدام حکومت، از کشتار و سرکوب گرفته تا مصالحه و گفت‌وگو، به ضرر خودش تمام می‌شود. اعترافات اجباری، اعدام‌ها و هر شکل دیگری از سرکوب، تنها باعث می‌شود که تعداد بیشتری از مردم به صفوف معترضان بپیوندند. این چرخه معیوب، حکومت را در موقعیتی قرار داده است که هر حرکتی به تقویت جنبش انقلابی منجر می‌شود.

 

فساد سیستماتیک و نابودی اقتصاد

فساد در جمهوری اسلامی از سطح شخصی فراتر رفته و به یک فساد سیستماتیک تبدیل شده است. نیروهای مسلح، به‌ویژه سپاه پاسداران، کنترل کامل اقتصاد کشور را در دست گرفته‌اند. این کنترل، همراه با سوءاستفاده از منابع ملی، باعث ایجاد فقر گسترده و نابودی قشر متوسط شده است. امروز، جامعه ایران به دو دسته تقسیم شده است: فقیرانی که در تنگدستی مطلق زندگی می‌کنند و ثروتمندانی که ثروت خود را از طریق رانت و نزدیکی به حکومت به‌دست آورده‌اند.

 

تبعیض سیستماتیک و نابودی قشر متوسط

تبعیض سیستماتیک در ایران به‌حدی گسترده است که قشر متوسط عملاً از بین رفته است. این تبعیض، که ریشه در قوانین ناعادلانه و فساد حکومتی دارد، باعث ایجاد شکاف عمیق بین اقشار مختلف جامعه شده است. قوانین جمهوری اسلامی، که برگرفته از تفسیرهای خاص از اسلام هستند، نه‌تنها عدالت را برقرار نکرده‌اند، بلکه به بزرگترین مانع برای زندگی بهتر مردم تبدیل شده‌اند.

 

قانون به‌عنوان ابزار ظلم و وحشی‌گری

قانون در جمهوری اسلامی به‌جای اینکه ابزاری برای ایجاد عدالت و نظم باشد، به ابزاری برای اشاعه ظلم و وحشی‌گری تبدیل شده است. قوانینی که بر پایه تفسیرهای افراطی از اسلام استوار هستند، تبعیض‌های سیستماتیک را نهادینه کرده‌اند. به‌عنوان مثال، قوانین مربوط به ازدواج و حقوق زنان، که اجازه چندهمسری و تبعیض جنسیتی را می‌دهند، نمونه‌ای از این قوانین ناعادلانه هستند.

جمهوری اسلامی با فساد سیستماتیک، سرکوب گسترده و نابودی قشر متوسط، جامعه ایران را به ورطه فروپاشی کشانده است. هر حرکت این حکومت، از سرکوب تا فساد، تنها به تقویت جنبش انقلابی و افزایش نارضایتی‌های عمومی منجر شده است. آینده ایران در گرو انقلابی است که بتواند این ساختار ظالمانه را از بین ببرد و جامعه‌ای عادلانه‌تر و آزادتر را ایجاد کند.

 

ریشه‌های خشونت و ستم در نظام جمهوری اسلامی: تحلیل فلسفی و تاریخی

قوانین تبعیض‌آمیز و ساختارهای ستم‌گرانه

نظام جمهوری اسلامی با قوانینی وحشیانه و تبعیض‌آمیز، علیه زنان، اقلیت‌های مذهبی، جنسی، و کافران عمل می‌کند. این قوانین نه تنها حقوق انسانی را نقض می‌کنند، بلکه خشونت سیستماتیک را به ابزاری برای حفظ قدرت تبدیل کرده‌اند. برای مثال، مجازات‌هایی مانند شلاق و اعدام برای اقلیت‌های جنسی، نمونه‌هایی از این قوانین وحشیانه هستند که ریشه در تفکری مریض و ستم‌گر دارند.

 

جنایت‌های بی‌حد و حصر و زندان‌های سیاسی

جنایت‌های جمهوری اسلامی به حدی گسترده و عمیق است که می‌توان ساعت‌ها و سال‌ها درباره آن‌ها صحبت کرد. زندان‌های سیاسی مملو از افرادی هستند که تنها جرمشان دفاع از حقوق بشر، حقوق کودکان، حقوق حیوانات، یا محیط زیست بوده است. در مقابل، قاتلان و جنایتکارانی که به کشتار و قتل‌عام افتخار می‌کنند، در مسند قدرت نشسته‌اند. این تناقض آشکار، نشان‌دهنده عمق فساد و خشونت در این نظام است.

 

ریشه‌یابی خشونت: اسلام به عنوان منشأ اصلی

تمام این خشونت‌ها و ستم‌ها ریشه در یک تفکر واحد دارد: اسلام. جمهوری اسلامی، داعش، طالبان و دیگر گروه‌های افراطی، همگی میوه‌های درختی هستند که ریشه در اسلام و قرآن دارد. در ایران، این ریشه به شکل جمهوری اسلامی تجلی یافته و طی چهل و سه سال گذشته، جنایت‌های بی‌شماری را رقم زده است. برای مقابله با این جنایت‌ها، باید به ریشه اصلی، یعنی اسلام، پرداخت. تا زمانی که این ریشه از بین نرود، شاخه‌های جدیدی از خشونت و ستم خواهند رویید.

 

جنبش‌های اعتراضی و امید به تغییر

در سال‌های اخیر، جنبش‌های اعتراضی مانند خیزش «زن، زندگی، آزادی» نشان داده‌اند که مردم ایران به دنبال تغییر و رهایی از این نظام ستم‌گر هستند. این جنبش‌ها، اگرچه با سرکوب شدید مواجه شده‌اند، اما امید به آینده‌ای آزاد و عادلانه را زنده نگه داشته‌اند. برای دستیابی به این آینده، باید به مبارزه با ریشه‌های اصلی این ستم، یعنی اسلام، ادامه داد.

 

ضرورت مبارزه با ریشه‌های ستم

جمهوری اسلامی با قوانین وحشیانه، جنایت‌های بی‌حد و حصر، و سرکوب سیستماتیک، نمونه‌ای بارز از یک نظام ستم‌گر است. ریشه این ستم‌ها در اسلام نهفته است، و تا زمانی که این ریشه از بین نرود، شاخه‌های جدیدی از خشونت و ستم خواهند رویید. جنبش‌های اعتراضی اخیر نشان داده‌اند که مردم ایران به دنبال تغییر هستند، اما این تغییر تنها با مبارزه علیه ریشه‌های اصلی ممکن خواهد بود.

 

جمع‌بندی:

تحولات تاریخی ایران از انقلاب مشروطه تا شکل‌گیری جمهوری اسلامی، مسیری پر فراز و نشیب را طی کرده است. انقلاب مشروطه با آرمان‌های عدالت‌خواهانه و قانون‌مدارانه آغاز شد، اما به‌مرور زمان، این آرمان‌ها به سمت سرکوب و خشونت کشیده شد. جمهوری اسلامی، که در سال ۱۳۵۷ با شعارهای عدالت و آزادی به قدرت رسید، به‌سرعت به نظامی ستم‌گر و خشونت‌محور تبدیل شد. قوانین تبعیض‌آمیز، جنایت‌های بی‌حد و حصر، و سرکوب سیستماتیک مخالفان، از ویژگی‌های اصلی این نظام بوده‌اند.

ریشه این خشونت‌ها و ستم‌ها در اسلام نهفته است. جمهوری اسلامی، داعش، طالبان و دیگر گروه‌های افراطی، همگی میوه‌های درختی هستند که ریشه در اسلام و قرآن دارد. برای مقابله با این ستم‌ها، باید به ریشه اصلی، یعنی اسلام، پرداخت. تا زمانی که این ریشه از بین نرود، شاخه‌های جدیدی از خشونت و ستم خواهند رویید.

جنبش‌های اعتراضی اخیر، مانند خیزش «زن، زندگی، آزادی»، نشان داده‌اند که مردم ایران به دنبال تغییر و رهایی از این نظام ستم‌گر هستند. این جنبش‌ها، اگرچه با سرکوب شدید مواجه شده‌اند، اما امید به آینده‌ای آزاد و عادلانه را زنده نگه داشته‌اند. آینده ایران در گرو انقلابی است که بتواند این ساختار ظالمانه را از بین ببرد و جامعه‌ای عادلانه‌تر و آزادتر را ایجاد کند.

این مقاله با بررسی تحولات تاریخی، تحلیل ریشه‌های خشونت و ستم، و بررسی جنبش‌های اعتراضی معاصر، تلاش کرده است تا تصویری جامع از چالش‌های پیش‌روی ایران ارائه دهد. تنها با مبارزه علیه ریشه‌های اصلی این ستم، می‌توان به آینده‌ای بهتر برای ایران امیدوار بود.