در دسترس نبودن لینک
در حال حاضر این لینک در دسترس نیست
بزودی این فایلها بارگذاری و لینکها در دسترس قرار خواهد گرفت
در حال حاضر از لینک مستقیم برای دریافت اثر استفاده کنید
عنوان : پادکست به نام جان
ویژه برنامه : حمله اسلام به ایران
قسمت سوم : تسلیم ایرانیان
برنامهساز : نیما شهسواری
زمان : 54:44
با صدای : نیما شهسواری
حملهی اسلام به ایران
به زیر تیغ تیز شمشیرها سالیان درازی است که این مردمان درس تسلیم بودن دیدند
آری آنان را به رنج و درد و زور زر و تزویر به خدمت گرفتند تا خویشتن به دیوان بفروشند و ما امروز در این تلخکامی اسیر ماندیم
در قسمت سوم از این ویژه برنامه از تسلیم ایران خواهم گفت
جنگی نابرابر که سویی مسخشدگان پیروز بودند و در برابر مردمی ناراضی و راه در برابر انتخاب میان مرگ بردگی و یا خراج دادن بود
و سرانجام این جنگ خونین نابرابر تسلیم در برابر جباران بود و تاریخی دراز در مرگ و مردگی
برنامهی به نام جان قصد دارد تا درباب مباحث مهم باورها و دغدغههای دنیایمان به زبان ساده و بداهه سخن بگوید
این بخش از متن پادکست توسط هوش مصنوعی استخراج شده است. ممکن است شامل اشتباهاتی باشد یا به طور کامل با محتوای اصلی مطابقت نداشته باشد. هدف از این کار، بهبود دسترسی مخاطبین به محتوای پادکست و فراهم کردن امکان مطالعه و مرور سریعتر مطالب است
ما تصمیم گرفتهایم متن پادکستهای خود را منتشر کنیم تا دسترسی به محتوای آنها برای همه مخاطبان آسانتر شود. این اقدام به ویژه برای افرادی که ترجیح میدهند مطالب را به صورت متنی مطالعه کنند یا نیاز به مرور سریعتر دارند، مفید خواهد بود
این متن توسط هوش مصنوعی Speechmatics استخراج شده است. Speechmatics یکی از پیشرفتهترین فناوریهای تبدیل گفتار به متن است که با استفاده از الگوریتمهای پیچیده و یادگیری عمیق، صدا را به متن تبدیل میکند. این ابزار قادر است با دقت بالا و در زمان واقعی، گفتار را به متن تبدیل کند و از بیش از ۵۰ زبان مختلف پشتیبانی میکند
خب توی این قسمت ما قراره که در باب ایران پس از حمله اسلام صحبت بکنیم اما به واسطه اینکه در قسمت قبل کامل در باب این حمله صحبت نکردیم یه مقداری در ابتدا سعی میکنیم نزدیک به اون اتفاقات و مصادیقی که پیرامون حمله اسلام افتاد هم صحبت بکنیم.
اما فرای اون بهتره یک توضیحی هم در باب قسمت های گذشته بدیم تا دوستانی که تازه به این جمع اضافه شدن یک برآیندی رو نسبت به این موضوع داشته باشند.
ما صحبت کردیم در این ویژه برنامه در قسمت اول پیرامون اینکه خب ایران هم یک تاریخ مشخصی داشت مثل بقیه کشور ها این تاریخ شروع شد.
از اون نگاه های همسان گرایی و اون نگاه های کمون و اون نگاه های اشتراکی تا نهایتا به این نگاهی که به واسطه ترس و نیاز ها و مشکلات و معضلات بود به یک نگاه باور به یک قدرت ماورایی رسید.
از اون نگاه چندخدایی در نهایت به یک نگاه یکتا پرستانه ای رسید که دین زرتشتیت رو به وجود آورد.
فرای اون یک دوران شکوه و جلالی رو در ایران داشتیم که یک سلسله ای مثل هخامنشیان قدرت را به دست گرفت.
ایران در اون دوران در اوج قدرت خودش بود.
با حمله دیگران این قدرت تضعیف شد.
دوباره ایرانیان سربرآوردند.
دوباره سلسله های ایرانی رو بوجود آوردند با این تفاوت که در دوران ساسانیان ما مواجه شدیم با این محوریت دین همان نگاه یکتا پرستانه زرتشتی حالا تبدیل به یک محوریتی شد.
در دوران زمامداری این حکومت ها و این نزدیکی فکری که بین این حکومت ها و نگاه مذهبی صورت گرفت، ایران به یک دوره ضعفی رسید.
ضعفی که قدرت در اختیار قدرتمندان بود.
قدرت در اختیار دین باوران بود و به نوعی دین قدرت اصلی را داشت اما شرایط اجتماعی را به شدت وحشتناک کرد.
اسف بار کرد.
ما مواجه شدیم با مردمی سرخورده که از نابرابری ها به تنگ آمده بودند.
ما مواجه شدیم با یک حکومت وقتی که حالا به واسطه این نگاه ها به همان نگاه یکتا پرستانه و قدرتی که در اختیار یک فرد قرار میگرفت، فساد در آن ریشه دواند و در برابرش یک سری انسان هایی برای اصلاح طلبی هم شکل گرفته اند و با بدترین سرکوب ها هم روبه رو شده اند.
این نظام استبدادی در نهایت ایرانیان را به یک جایی رساند که مردم هم از دین واحده ای که در ایران وجود داشت سرخورده بودند، منزجر بودند، متنفر بودند، در برابرش بودند و هم از حکومتی که در ایران وجود داشت.
این موضوعات مصادف شد با دورانی که حالا اسلام در بین اعراب قدرتمند شد.
نگاه اسلامی که برگرفته از همان اعتقادات یکتا پرستانه بود.
در باب صاحب بودن صحبت کردیم در باب اینکه خود را حق می پنداشتند، در باب این اعتقاد به یگانگی و قدرت خداوند.
حالا این ریشه ها باعث شد که محمد به قدرت برسد.
در دوران زمامداری خودش برای پیشبرد اهداف اقتصادی از غزوه استفاده کرد.
اینکه اموال دیگران را تصاحب کند، کسانی را که ناحق می داند را چپاول کند، اموالشان را به غنیمت بگیرد، برای آنها هیچ حقی را در نظر نداشته باشد با حمله و از بین بردن آنها به یک ثروتی برسد، مردم با او همداستان شدند، همراه شدند که حالا یک ثروت بادآورده ای که بدون هیچ زحمتی است را به دست بیاورند.
این غذاها در نهایت ما را مواجه کرد با آن فرهنگ جهادی که در اسلام شکل گرفت.
فرهنگ جهادی که حالا صحبت از این برتری می کرد، از این که اینها قوم برگزیده خدا هستند، سربازان خدا هستند، باید به میدان جنگ بروند، همه رو به این راه تازه خوانده.
خدا به زور شمشیر بیاورند و با توجه به آن یک معنایی به اسم شهادت هم شکل گرفت که اینها همه دست به دست هم داد تا این ایمان قدرتمند بشود.
این ایمان شکل گرفته توسط محمد در دوران عمر هم قدرتمند و قدرتمند تر شد.
همین اعتقادات و ریشه های اعتقادی قدرتمند شد و هم به نوعی این حکومت اسلامی به یک ثباتی رسید.
به یک قراری رسید.
حالا در این دوران بود که ما مواجه می شویم با این پیشبرد اهداف اسلامی در کشورهای دیگر.
همان اتفاقی که در دوران محمد افتاد اما به شکل کوچکتری.
حالا در دوران عمر قرار بود که به یک شکل گسترده تری هم اتفاق بیفتد.
در انتها هم صحبت کردیم در باب اینکه این حمله اسلام به ایران بود و نه حمله اعراب.
اینکه مترادف کردن این حمله با اعراب دور از واقعیت است چرا که این اعراب به واسطه باوری که پیدا کردند به ایران حمله کردند و در حقیقت اسلام بود که به ایران حمله کرد نه یک نژاد خاص و یک مردم خاصی که در یک خطه ای زندگی می کردند.
چراکه پیش از این این اعراب با ایرانی ها مشکلی نداشتند و اصولا در جای جای دنیا اگر نگاه بکنید با مصادیقی از این دست روبرو می شوید که باورها انسان ها را تحریک می کند و انسان ها را به حرکت در می آورد.
اگر در آلمان مواجه شویم با آن جنگ های خونینی که در برابر جهانیان رقم زد و کشتارهای وحشتناکی شکل گرفت، به واسطه اعتقاد به آن نگاه نژادپرستانه نازیسم بود.
نه به واسطه مردم و نژاد آنها در ایران و در این اتفاقی هم که درباره اش صحبت می کنیم در حقیقت حمله اسلام بود به ایران که نقش بست.
حالا پیش از اینکه در باب ایران صحبت بکنیم که بعد از این حمله اسلام چه اتفاقاتی برایش افتاد، یک مقداری هم نزدیک بشویم به همین اتفاقاتی که افتاد.
اینکه حالا عمر قدرت را به دست گرفته بود و یک ثبات و قراری را در مملکت اسلامی خودش می دید و با توجه به آن مفاهیمی که از دل اسلام گرفته بود حمله کرد به دیگر کشورها که دیگر کشورها را به نوعی بنده و عبد خداوند بکند.
خب خداوند دارد به آنها یک راهکاری را می دهد.
اینکه شما باید به عنوان سربازان خداوند بر دیگران غالب بشوید که باید آنها را به سجده در برابر خدا وا دارید.
اینکه باید همه را به این حقیقت فرا بخوانید که تمام کس زبان در برابر را از میان ببرید، مشرکان و کافران را از میدان به در بکنید و این اعتقاد رو به زور شمشیر هم شده به پیش ببرید.
و با توجه به این معانی عمر هم همین راه رو به پیش گرفت و به ایران هم حمله کرد.
پیش از اینکه به ایران حمله کنه به کشور های دیگه هم حمله کرد و به واسطه این حمله هایی که کرد تونست ارتش قدرتمند تری رو هم پدید بیاره.
این اعتقاد به جهاد رو قدرتمند تر بین مسلمون ها جای بده.
اینکه مسلمون هایی بودند که مواجه می شدند با یک ارتشی که ارتش خدا بود و به دیگر کشور ها حمله میکرد.
اموال بی شماری رو هم از این ها به سوی مملکت خودش میاورد و اموال بادآورده ای که هیچ زحمتی براش کشیده نشده بود.
حالا این اموال به واسطه همون دستورها و فرامین اسلامی بین این ها تقسیم میشد به عنوان بیت المال.
حالا سپاه اسلام حمله میکرد کشور ها و اقوام دیگه رو تارومار میکرد، میکشت از بین میبرد، اموالشان رو تصاحب میکرد.
زنان و کودکان و مردانی که بعد از جنگ باقی مونده بودند رو به عنوان برده و کنیز به کشور میاورد میفروخت و یک ثروت هنگفتی هم برای مردم به بار میآورد.
حالا اینها بیشتر و بیشتر هم وارد این وادی شده بودند.
علاقه مندی بیشتری داشتند.
سربازان بیشتری برای پیوستن به این ارتش اسلامی.
این ارتش قدرتمند تر می شد، ثروت بیشتری کسب می کرد و به واسطه این راه رو هم بیشتر به پیش میرفت.
حالا بعد از این اتفاقات مواجه میشویم با اینکه عمر به ایران هم حمله میکند با این قدرتی که به دست آورده.
تصویر مشخصی هم از ایران داریم.
اینکه اگر ایرانی ها در برابرشان این حمله مسلمانها را میدیدند، فقط و فقط به واسطه آن غریزه شان از خودشان دفاع میکردند تا کشته نشوند اما هیچ هدف خاصی را دنبال نمیکردند اما در برابرشان مسلمان هایی بودند که حالا یک هدف مشخصی داشتند و به عنوان سرباز خدا شناخته میشدند.
به واسطه این ایمان قرار بود که همه را بنده خدا بکنند به عنوان قوم برگزیده خدا، به عنوان سربازان ارتش خدا.
حالا اینها با یک هدف مشخصی وارد جنگ میشدند برای یک ایمان مستحکمی به نوعی شمشیر میزدند اما در برابرشان مردمانی بودند که سرخورده از حکومت وقت بودند و سرخورده از آن دین واحد در کشورشان بودند و ناملایمات بیشماری را دیده بودند.
نابرابری های زیادی در کشورشان جاری و ساری بود.
نمونه های بی حد و حصری هم دارد.
این فساد سرشار زندگی آنها را سخت و سخت تر کرده بود.
حالا اگر یک قوم بیگانه ای هم به آنها حمله میکرد، هیچ رشادت و هیچ شجاعتی از خودشان نشان نمیدادند چون قرار نبود از معنی و مفهوم خاصی دفاع بکنند.
آیا می خواستند دفاع بکنند از آن حکومت ظالمی که بر قدرت است؟
آیا قرار بود دفاع بکنند در برابر آن دینی که آنها را به اسارت گرفته و بدترین شرایط را برایشان به وجود آورده، نابرابری را گسترش داده؟
حالا خیلی ساده تر در برابر این قدرتی که به پیش آمده بود سر تعظیم فرود می آوردند و آنها در برابر.
یعنی مسلمان ها با این اعتقاد راسخ، با این ایمان تازه شکفته و این ایمان جوان و نیرومند، راحت تر هم حمله می کردند، به ایران حمله می کردند و این درگیری ها آغاز شد.
حالا این که مبارزات بیشماری اتفاق افتاد تا این که این ها بخواهند به فتح برسند.
این که ایرانیان را چگونه زمین گیر کردند که در باب این مسائل به کرات صحبت کردیم که نمونه ها و مصداق های بیشماری را آورد.
می شود از این گفت که چگونه در جنگی شرایط طبیعی به ضرر ایرانیان بود.
این که چگونه خیانت های ایرانیان باعث وقوع این اتفاقات شد، چه شخصیت های خائنی بودند که از ایران دور شدند و پناه بردند به آن نگاه اسلامی و باعث شدند که ایرانیان شکست بخورند.
این که در باب تمام این مسائل صحبت کرد اما در کنار آن باید به این هم نظر انداخت که مردم ایران اگر دفاع می کردند، دفاع غریزی بود، هدف خاصی را دنبال نمی کردند اما مسلمان ها قاعدتا با یک هدف مشخص قدسی و الهی به این میدان جنگ پا گذاشته بودند.
در کنار این جهاد، معنایی مثل شهادت در برابرشان بود که این جنگ را برایشان تبدیل به یک اتفاق دو سوی پیروزی می رساند. به نوعی.
یعنی اونها در نهایت هیچ شکستی رو در این جنگ متحمل قرار نبود که بشوند.
اگر پیروز میدان می شدند، اموال را به دست می آوردند، زنان و کودکان را برای فروش به دست می آوردند، مردمان را می کشتند، به زیر پا می گذاشتند، این عقاید و اعتقادات اسلامی را پیش می بردند، بیشماران را مسلمان می کردند، به زور شمشیر و به نوعی سربازان پیروزمند خدا نام می گرفتند.
ارزش و اعتبار بیشتری هم کسب می کردند از همه لحاظ.
و اگر هم در این جنگ ها شکست می خوردند، به عنوان شهید به حساب می آمدند.
ارزش و اعتبار در همین جهان هم داشتند.
نام و آوازه ی آن ها قرار بود که جاویدان بشود و فراوان در جهان دیگری هم در کنار خداوند روزی بخورند و به بهشت برین برسن.
با توجه به این اعتقادات قاعدتا پیروزمند این میدان باید که مسلمون ها بودند و این اتفاق هم پیش رفت.
اینکه ایرانیان قاعدتا در این راه مبارزاتی کردن، شورش هایی کردن و ایستادگی هایی کردن هم موضوعاتی هست که میشه دربارش صحبت کرد.
اینکه تا چه اندازه حمله های وحشیانه مسلمانان به ایران اتفاق افتاد، اینکه چه وحشیگری هایی رو در طول این جنگ ها انجام دادن هم میشه درباره اش هزاران هزار مصداق آورد و مثال آورد و دربارش صحبت کرد.
در باب جنگ های مختلف و اتفاقات مختلف.
در باب اتفاقاتی که باعث شکست ایرانیان شد از خیانت گرفته تا اتفاقات طبیعی که باعث این شکست ها شد، میشه دربارش مصادیق بیشتر و بیشتری هم آورد.
اما هدف این برنامه اصولا نزدیک شدن به مصادیق و مثال ها نیست.
در باب این کلیات قرار هست که ما بیشتر صحبت بکنیم و اصولا قرار نیست که ذکر مصیبتی بکنیم که حالا تا چه اندازه این مصیبت ها زندگی ما رو خدشه دار کرده.
قرار هست که در باب این کلیات بیشتر صحبت بشه و با مفاهیم بیشتر نزدیک بشیم.
به نوعی به این معانی نزدیک بشیم.
اما باز هم میشه درباره اش صحبت کرد.
اینکه ایرانیان مقاومت کردند، شورش کردند، سرکوب شدند، جنگیدند و در نهایت سپاه اسلام پیروز این میدان بود.
با توجه به تمام عواملی که دست به دست هم داده بود.
این که چه جنایاتی در ایران اتفاق افتاد یعنی شما مواجه میشید مثلا با همون نان کاهی که احتمال داره شنیده باشید که یکی از این سردمداران اسلام، یکی از این فرماندهان اسلامی به واسطه ایستادگی ای که اون مردم می کنند، پیش از اینکه حمله رو بخواد آغاز بکنه با خودش این عهد و پیمان رو میبنده که از خون ریخته.
این مردمان آسیابانی را به حرکت در خواهد آورد که در نهایت از این خون به دست آمده نانی را تناول کند.
یعنی شما مواجه می شوید با این جنون وحشتناکی که وجود دارد.
حالا مواجه می شوید با مردمانی که به دست اینها به بدترین شکل ممکن کشته می شوند.
خون و تن و جان اینها قرار است که یک آسیابانی را به حرکت دربیاره تا ازش یک نونی از خون را به کام این مردمان فرو ببرد.
به کام کسانی که خود را در این دین بارور دیدند در این اعتقادات بارور دیدند.
با توجه به این اعتقادات و باورهایشان پا به این میدان گذاشتند.
در باب مسلمان هایی صحبت می کنیم که مدام با این معانی رو به رو شدند و در نهایت به این جایگاه و پایگاه رسیدند.
دشمنان در برابر را پست و حقیر می دانستند.
از خودشان بی مرتبت تر می دانستند هیچ ارزش و حق و حقوقی برای آن ها قائل نبودند، قائل بودند به این که این ها باید کشته بشوند.
قائل بودن به این که باید اموال این ها تصاحب بشود، زن و فرزند این ها به اسارت گرفته بشود و با توجه به همین اعتقادات بود که به میدان راه پیدا می کردند، اسیران را گردن میزدند.
اما مواجه میشویم با این رفتارهای وحشیانه.
مواجه می شویم با فرماندهانی که حالا عهد می کنند که یک تن از شما را هم نخواهیم کشت و بعد همه را می کشند به جز یک نفر.
با این مصادیق بی شمار مواجه می شویم.
در جنگی که مسلمان ها در برابر ایرانیان رقم زدند از مصادیق بی شمار هست.
اما گفتم هدف این نیست که ما ذکر مصیبت بکنیم و در باب این ها صحبت بکنیم.
در باب این کلیت هست که باید بدانیم این نگاه اسلامی است که این ها را به این سمت و سو سوق داده.
این که از ابتدا مواجه شدن با یک مضامینی از این دست که شما حقی بر جهان هستی و دیگران نا حق هستند.
این که از همان ابتدا در باب رفتار با کفار در قرآن موضوع به میان آمده و این که گفته شده باید این کفار را به خواری بکشید.
اینکه در باب کنیز بارها و بارها در قرآن صحبت به میان آمده، اینکه اموال کافران و مشرکین حلال شده برای مسلمان ها و ما مواجه می شویم با همین نگاه و همین نگرش که در نهایت به همین سمت و سو هم می رسد، نهایت تمام مقاومت ها و شورش های مردم ایران در نهایت با سرکوب وحشتناکی روبرو شد و در انتها هم قدرت را به دست گرفتند.
اما فرای این ها باید با یک فلسفه اسلامی هم روبرو بشویم که در باب این جنگ و در باب تمام جنگ هایی که مسلمان ها کردند همیشه جاری و ساری بود.
ما داریم در باب دینی صحبت می کنیم که یک سری قواعد مستحکمی را به وجود آورده و هدفش از این جنگ و جهاد هم به زانو درآوردن مردمان بود.
که این مردمان در برابرش زانو بزنند و قدرت خداوند را قبول کنند.
همان گونه که خود مسلمان ها تسلیم در برابر خدا هستند.
حالا قرار است که این مردمان، این دشمنان در برابر این کافران و مشرکین تسلیم در برابر قدرت خدا باشند، تسلیم در برابر سپاه و ارتش خدا باشند.
با این فلسفه فکری رو به رو می شویم که حالا قرار است چه در دوران محمد، چه در دوران عمر و چه بعد از آن، اگر مسلمان ها به کشوری حمله می کردند، آن را محاصره می کردند، سه راه را در برابر آنها قرار می دادند.
یک راه این بود که این ها به دین اسلام روی می آوردند.
این که قبول می کردند مسلمان هستند به واسطه حمله ای که قرار بود این ها در آن کشته بشوند، به واسطه شمشیری که در برابر دیدگانشان بود.
حالا قرار بود که اگر خواستند به اسلام رو بیاورند تا جان خودشان را به سلامت به در ببرند.
راه حل دیگر این بود که باید باج و خراج گزار اینها بشوند، قدرت آنها را قبول کنند و به نوعی این یوغ بردگی و اسارت را به گردن بیندازند.
همان گونه که در مرحله اول هم به همین شکل بود.
یعنی اگر قرار بود مردمانی به دین اسلام رو بیاورند، قرار بود که تسلیم در برابر این ارتش خدا باشند.
این راه حل دوم هم همداستان با همان بود.
حالا قرار بود که شما این قدرت را قبول کنید و زیر پرچم آن قرار بگیرید.
قرار بود که این عظمت را قبول کنید، در برابرش سجده کنید و باج گذار و خراج گذار آن ها باشید.
و راه حل سوم هم این بود که بمیرید و کشته شوید.
به قتل برسید همان گونه که در قرآن.
قرار بود که مشرکین را به خواری بکشند.
و ما با این فلسفه و با این انتخاب اسلامی هم روبرو می شویم که این جنگ ها شکل می گیرد و گاها اگر جنگی به این محاصره می رسید با همین فرمان روبه رو بودیم از سمت مسلمون ها که این سه راه رو در برابر دشمنان خودشون قرار می دادند تا یکی رو انتخاب بکنند و یا برده و عبد و عبید بشن و یا کشته بشن.
گاهی هم به مرگ اونها خاتمه پیدا میکرد.
این جنگ ها و گاها با انتخاب باج و خراج گذاشتن غائله خاتمه پیدا میکرد و گاها هم برخی مسلمان میشدن به زور این وحشت و ترس اما غالبا باج گذار و خراج گذار این نگاه میشدند.
اما این ها باعث شد که ما مواجه بشیم در طول زمان با اسلام آوردن بیشتر مردم ایران.
یعنی وقتی ما مواجه میشیم با ایرانی که امروز به عنوان یک کشور اسلامی شناخته میشه در جهان به واسطه این جنگ و خونریزی هاست که این ها مسلمون شدند و به واسطه اون حمله ای که در دوران عمر به دست مسلمون ها به ایران شکل گرفت.
این جنگ های خونین باعث شد که این مردم مسلمون بشن.
برخی در آن ابتدای راه کشته شدند، برخی به اسارت گرفته شدند، برخی به عنوان برده و کنیز در میادین شهر ها فروخته شدند، برخی به عنوان اسیر گردن زده شدند.
اموال و دارایی هاشون به دست مسلمون ها افتاد.
اما گفتیم که یک فلسفه ای هم در دل این ها وجود داشت.
این که اگر شهری به محاصره در می آمد حالا سه راه برای انتخاب داشتند یا قرار بود که مسلمون بشن و در برابر این تحمیل سر تعظیم فرود بیارن یا قرار بود بر دین و باورهای خودشون پایبند بمانند اما باج و خراج گذار این جماعت اسلامی بشن و یا قرار بود که کشته بشن.
برخی خب کشته شدن همون طوری که دربارش صحبت کردیم.
برخی هم که همون ابتدا به دین رو آوردن یعنی با همین زور و شمشیر قبول کردند که مسلمون بشم.
با توجه به اون تعاریفی که دادیم توی بخش اول و در همین قسمت هم بهش اشاره کردیم.
ما در باب مردمی داریم صحبت میکنیم که به شدت از حکومت وقت سرخورده هستند.
از دینی که بر آنها حکومت میکنه سرخورده هستن.
دینی که با سیاست ادغام شد و قدرت واحده ای رو گرفته، نابرابری رو پیش برده، ظلم سرشار کرده و حالا دینی نیست که بخواد کسی بهش پایبند بمونه.
و وقتی مسئله جان طرف در میان هست میتونه به سادگی این راه رو هم برگزیند.
میتونه به سادگی به اسلام رو بیاره تا جون خودش رو به سلامت به در ببره.
اعتقاد خاصی در بینش دیگه وجود نداره.
خودش سرخورده از اون نگاه هست.
از اون حکومت هست.
گفتیم در باب جنگ وقتی مواجه میشیم با ایرانی ها، ایرانی ها غریزی از خودشون دفاع میکردن برای یک هدف والا تلاش نمیکردن.
آزادی در کشورشون وجود نبود که در راه اون بخوان حکومت رو حفظ کنن و بجنگند.
برابری وجود نبود که به خاطر آن برابری به میدان بیایند.
ایمانی وجود نداشت که به واسطه آن بخواهند میدان دار شوند.
تنها دفاع غریزی می کردند.
حالا این نظام فکری مذهبی هم که در ایران وجود داشت به شدت خدشه دار شده بود و به شدت مردم از آن منزجر بودند.
ازش آزار دیده بودند، ازش سرخورده بودند و به سادگی هم می توانستند باور بیاورند و ایمان بیاورند و دین خودشان را تغییر بدهند.
پس یک بخشی هم اینگونه به دین اسلام روی آورد.
اما بخش دیگری در این انتخاب راه حل دوم را برگزیدند.
اینکه باج و خراج گذار این کشور اسلامی بشوند، مسلمان ها بشوند.
یعنی قرار بود که بر پایه باورهای خودشان بمانند.
اگر زرتشتی هستند باز هم زرتشتی باشند.
اما باج و خراج را به حکومت وقت بدهند.
یک باج و خراج سنگینی که قرار بود برای زنده ماندن بپردازند.
برای اینکه حق زیستن داشته باشند.
این باج رو به این حکومت اسلامی بدند.
و شما مواجه میشید با این بخش از تاریخ اسلامی و این بخشی که ایران را کم کم در خود خورد و مسلمان کرد.
یعنی شما تصور کنید مردمی هستند که حالا در جنگ مغلوب میشوند و یا بواسطه محاصره در برابر مسلمانها این راه را برمیگزیند که حالا قرار هست که ما باج گذار باشیم تا زنده بمانیم.
حالا طی مرور قدرت در اختیار مسلمان ها هست.
آنها هستند که حکومت میکنند بر تمامی این نواحی حکومت دست نشانده ای روی کار هست که باج گذار و خراج گذار این حکومت وقت قدرتمند هست.
حالا عوامل بی شماری دست به دست هم میدهند تا این مردم کم کم و کم کم از این نگاه خودشان برگردند.
نگاهی که ایمان خاصی هم درش نهفته نبوده، اعتقاد راسخی به آن نگاه نبوده.
نگاهی که خودش هزاران هزار ظلمت در خودش داشته.
یعنی وقتی در باب زرتشتیت صحبت می کنیم.
او هم به اندازه کافی به مردم زخم زده.
او هم نگاه یکتا پرستانه مردم را ذلیل کرده، نابرابری را پیش برده و هزاران لطمه بهشون زده.
حالا مواجه میشن با اینکه باید باج و خراج سنگینی بدن.
باید ساعت های بیشماری کار بکنند و دستاورد خودشون رو به نوعی تقدیم مشتی مال اندوز بکنن و مشتی مفت خواری بکنن.
حالا این فشار اقتصادی که روی این مردم هست در کنارشون نگاهی که خیلی قدرتمند نیست، ایمان مستحکمی نیست.
در کنارش عوامل دیگه ای که دست به دست هم میده این که اونها رو پست میشمارند، این که اونها رو ناچیز میشمارند.
این که اونها رو به واسطه باورهاشون هزاران هزار نگاه بد بهشون میشه که آنها را نجس می پندارند.
در باب این مصادیق هم میشه بیشتر و بیشتر صحبت کرد.
مثال های بی شماری زد.
اینکه یک زرتشتی در اون دوران اگر در کنار یک مسلمان بود حق نداشت که حتی از خیابانی که او حضور داشت رد بشود.
از کوچه ای که او بود رد بشه.
مصادیقی تو این موضوع هم وجود دارد.
اینکه تا چه اندازه اینها را پست میشمردند؟
تا چه اندازه اینها را کوچک میشمردند؟
همان نگاه طبقاتی وحشتناکی که در یکتاپرستی وجود دارد.
اینکه خدا قرار است بالاتر و باارزشتر باشد و این طبقات یک به یک شکل بگیرد، انسان اشرف مخلوقات باشد و حیوانات و جانداران دیگر پستتر در برابر او باشند، وقتی با آن مواجه میشویم در قبال ایران هم در آن دوران به همین شکل بود.
یعنی این زرتشتیان و این ایرانیان اون دوران رو اینها پستتر از انسان می دانستند، همتای حیوانات به حساب می آوردند.
بدترین رفتارها با آنها میشد و این فشار مضاعفی که به آنها از نظر اقتصادی و از نظر فرهنگی میومد در نهایت اونها رو مجاب میکرد که به دین اسلام رو بیاورند تا راحت تر زندگی بکنند تا شرایط سخت رو کنار بگذارند.
شما در نظر بگیرید یک کسی که در اون برهه از تاریخ در ایران زندگی میکرده باورمند به همون زرتشتیت بوده و حالا زرتشتیت هم ضربه های بی حد و حصری به او زده بوده.
یک ایمان مستحکمی در دلش نبوده.
نابرابری و ظلمت رو در او هم دیده بود.
حالا داشت توی یک کشوری زندگی میکرد که تحت سلطه این مسلمون ها قرار گرفته.
او باید هر کاری که میکرد رو به عنوان باج در اختیار این مسلمون ها قرار میداد.
اگر کشاورزی میکرد محصول خودش بیشتر محصول خودش رو باید به این مسلمون ها میداد.
در کنار او کسانی بودند که مسلمون بودند.
حالا باید حد خیلی کم تری رو به عنوان زکات میدادند.
اما او باید بیشتر منابع به دست اومده رو تقدیم اون ها به عنوان باج میکرد.
در کنار او میدید که تا چه اندازه شخصیتش موجودیتش تحت الشعاع قرار گرفته، به خاطر باورش تا چه اندازه او را تحقیر میکنند، تا چه اندازه او را دست کم میگیرند، تا چه اندازه او را پست تر از دیگر مسلمان ها می دانند؟
تا چه اندازه حقوق او را پایمال می کنند؟
هر حقی را که شما در نظر بگیرید.
این حقوق و این تفاوت هایی که بین مسلمان ها و دیگر ادیان قائل می شوند.
یعنی شما مواجه می شوید با اینکه دیه ی یک فردی که مسلمان است.
دو برابر کسی است که.
اهل کتاب باشد و اهل کتابی که زرتشتیان هم جزوش به حساب بیاید یا مسیحیان یا یهودیان.
اینکه از هر حقوق اجتماعی اینها منع می شدند، اینکه به عنوان شهروند درجه دو به حساب می آمدند.
تمام اینها دست به دست هم میده و شما می تونید یک تصویری از این آدم داشته باشید که به سادگی حاضر است از اعتقاد خودش برگرده.
اعتقادی که خیلی هم ریشه دار در وجودش نیست و به سادگی اسلام رو قبول کنه.
و این اون بخشی است که ما می بینیم.
مواجه میشویم که طی مرور زمان ایرانی ها کم کم مسلمون میشن، کم کم باور میارن کم کم در این اسارت و تحمیل راه دیگری را ندارند که انتخاب کنند یا باید در این نابرابری مضاعف زندگیشان را به پیش ببرند یا باید ایمان بیاورند و بتوانند یک زندگی نرمال تری را به پیش ببرند.
در ابتدای امر هم قرار بوده که شمشیر بر گردنشان بوده یا باج گذار بشوند یا ایمان بیاورند و یا کشته بشوند.
حال با این شمشیر بر گردن که در طی سالیان دراز بر گردنشان سنگینی می کرد در نهایت به اسلام رو آوردند.
یعنی ما وقتی مواجه می شویم با این مسلمان شدن ایرانی ها داستان فقط به شمشیر باز می گردد.
داستان فقط خلاصه شده در همین جنگ و خونریزی و تحمیل است.
هیچ چیزی فرای این نیست.
هر کسی که در باب این مسائل صحبت می کند و در باب این می گوید که ایرانیان اعتقاد پیدا کردند نسبت به اسلام در برابر واقعیت ایستاده چرا که واقعیت تاریخی دارد.
با ما این موضوع را بیان می کند که جنگ و خونریزی ابتدایی حمله مسلمون ها به ایران در اون ابتدای امر برخی رو مسلمون کرد، برخی رو کشت و از میان برد.
این شمشیر بر گردن در ابتدای امر باعث شد که برخی مسلمون بشن.
اونهایی هم که مسلمون نشدن مجبور بودن که باج و خراج گزار مسلمون ها باشن.
مجبور بودن که در برابر مسلمون ها تحقیر بشن.
مجبور بودن که شهروند درجه دو به حساب بیاد.
و در نهایت با مرور زمان به واسطه تمام این عواملی که صحبت کردم این ها کم کم مسلمون شدند و اسلام تبدیل به دین اصلی شد.
حتی شما امروز هم مواجه میشید که در همین ایران ما امروز هم قشری وجود دارند که کماکان زرتشتی هستند.
در یک بخشی از ایران هم تعداد اینها بیشتر هست.
اینها اون تعداد محدودی هستند که از ابتدا بر پایه عقاید خودشون موندن و پایدار بر اون عقاید پافشاری کردند.
اما قاعدتا این فشارهای محکمی که به مردم می آمده باعث شده تا عامه مردم عقایدشان را تغییر بدهند، به اسلام به نوعی روی بیاورند برای اینکه بتوانند زندگی بکنند، برای اینکه بتونن زندگیشون رو گذران بکنن، برای اینکه جان خودشون رو به سلامت به در ببرند.
برای اینکه از این حجم از نابرابری ها دوری بکنند، در برابر راه چاره ای داشته باشند.
وقتی شما مواجه میشید با این تحقیر بزرگی که نسبت به ایرانیان و کسانی که دور از باور اسلامی هستند اتخاذ میشده، خب قاعدتا بعد از مدتی انسان ها سعی می کنند راه برابر رو پیدا بکنند به اون سمت خودشون رو بکشونن.
وقتی میبینن که به واسطه ایمان داشتن و یا ایمان نداشتن قرار هست که حقوق اونها پایمال بشه.
خب قاعدتا راه ساده رو انتخاب می کنند و طی مرور زمان ما مواجه میشیم با اینکه کم کم همه و همه مسلمون میشن و راه و طریقت اسلام اسلامی شدن ایران و مسلمان شدن ایران از زیر شمشیر میگذره.
از این جنگ و خونریزی وحشتناک میگذرد.
اما فرای آن ما در طی این تاریخ مواجه میشویم با یک سکون و سکوتی که ایرانیان را در بر گرفت.
در این دوره ای که این ها قدرت را به دست گرفته اند، با توجه به این تفاسیری که دربارهاش صحبت کردیم، ما مواجه میشویم با این سکون و سکوتی که حالا در این ضعف همه چیز را در اختیار این مسلمانها قرار داده اند.
اینها قدرت غالبی بودند که فرمان میدادند ارباب بودن، پادشاه بودن و بردگان شان در برابرشان بود.
ما مواجه میشویم با این موالی خواندن ایرانی ها.
اینکه نوعی از مال آنها هستند.
یعنی ایرانی ها را به عنوان موالی می شناختند که مال آن ها به حساب می آمدند، برده ی آن ها به حساب می آمدند و همان نگاه صاحب خوانده شدن شکل گرفت.
یعنی وقتی ما نزدیک می شویم به این معانی یکتا پرستانه که بارها و بارها هم دربارهاش صحبت کردیم، خدایی است در آسمان که صاحب بر دیگران است.
صاحب بر تمام انسان ها است.
انسانی است که صاحب بر دیگر جانداران است.
به واسطه ی اشرف مخلوقات خوانده شده و ما مواجه می شویم با مسلمانی که حالا صاحب بر دیگر باورمندان است.
دیگر انسان هایی که به باورهای دیگر اعتقاد دارند، بردگان این مسلمان ها به حساب می آیند و ما مواجه می شویم با این نگاهی که در بین مسلمان ها هم جاری و ساری بوده در قبال ایرانی ها، در قبال کسانی که باورمند به اسلام نبوده اند مواجه می شویم با اینکه به سادگی آن ها را موالی می خوانند.
حالا باز برخی در باب این نگاه نژادپرستانه اعراب صحبت می کنند و این را می خواهند ریشه دار بدانند که این عامل اصلی است که تا این حد نسبت به ایرانیان بدرفتاری می شود.
قاعدتا در بین اعراب به مثال ایرانی ها و دیگر اقوام زشتی ها و پلیدی هایی وجود دارد.
اما من بارها در باب این موضوع صحبت کردن.
در ویژه برنامه شناخت اسلام هم به کرات در بابش صحبت کردهام.
این که میتواند یک زشتی یک فرهنگی در بین مردم وجود داشته باشه می تونه اتفاقات بدی بین مردم رخ بده.
می تونه کارهای اشتباهی هم شکل بگیره.
اما نقطه ای که برای ما موضوع اصلی هست اینه که اون زشتی و اون بدی تبدیل به قانون و قاعده بشه.
یعنی شاید مردمی در بین اعراب وجود داشتند که از نظر فرهنگی چه از نظر فردی خود رو برتر و بالاتر از دیگران می دونستن.
هر چند که ریشه هایی هم همه و همه برگرفته از همون نگاه به قدرت و نگاه به خداوند هست.
حالا چه در بین ادیان یکتا پرستانه و چه حتی در بین ادیانی که مشرکان خدا رو قبول دارند.
در نهایت همه اینها ما رو بر می گردونه به یک نگاه مشخص.
اما باز هم شما مواجه می شدید با یک اتفاق فرهنگی.
مواجه شدید با یک انتخاب فردی.
اما وقتی این تبدیل به یک قاعده و قانون بشه که شما مسلمونها رو به واسطه قاعده و قانون مملکت خودتون به واسطه قاعده و قانون خداوند، به واسطه الهیات و قدوسی که برای اون خدا ساختید و در نهایت به احکام زمینی رسیدید.
احکامی که قرار هست راهگشای زندگی شما باشه.
وقتی با این قواعد و قوانین روبرو میشید که اینها رو برتر میدونند.
اینجا هست که این نگاه مریض و بیمار تبدیل به یک نظام ساختاری میشه که همه دنیا رو در بر میگیره و همه دنیای اون انسان ها رو در بر میگیره و این هست که منافات داره با اینکه شما بخواید بگید که اعراب به واسطه نژاد پرستی خودشون ایرانی ها رو موالی خودشون می دونستند بدترین رفتار ها رو با اون ها داشتند.
این در کنار اون نگاهی است که اسلام به اینها داده.
اسلام نگاه نژادی نداره.
نگاه نژادپرستانه نداره.
هیچ وقت نزدیک به این مفهوم نژادپرستی نشده.
هیچ وقت عرب و عجم رو با هم متفاوت ندیده.
اما در عین حال این نگاه متفاوته.
همون نگاه مشخص برتری و برتری طلبانه هست.
هیچ تفاوتی درش نیست.
اینکه شما بخواید یک کسی رو از دیگری برتر بدونید، این یک معنیست که باهاش درگیر میشید.
یک مفهومی است که شما بهش معترف هستید.
شما اعتقاد دارید برتری وجود داره، بزرگی وجود داره، حال متفاوته.
شاید شما روزی به واسطه نژاد کسی رو برتر بدونید، به واسطه جنسیت کسی رو برتر بدونید یا به واسطه باور.
این نگاه مشترکی است که وجود داره و اسلام به نوعی بنیان گذار اون هست.
به نوعی قدرتمند کننده اون هست.
شاید حتی بنیانگذار اون نباشه اما قاعدتا اون رو قدرتمند کرده.
قاعدتا اون رو قانون مند کرده.
این نگاه برتری طلبانه است که شکل گرفته.
حال به شما به عنوان عبد و عبید و بنده ای که باورمند به این اعتقاد هستید، راه و چاه این ایده که هر بار یک طریقت تازه ای رو در دلش به وجود بیارید یعنی با اسلامی رو به رو میشید که به این برتری باورمند هست.
این برتری رو پاس می داره.
برای شما مشخص می کنه که شما به عنوان مسلمان برتر از دیگران هستید.
باارزش تر از دیگران هستید.
شما به عنوان یک انسان برتر و ارزشمندتر از دیگر جانداران هستید.
این اصل برای شما به وجود اومده.
حالا شاید به واسطه اتفاقات فرهنگی که در شما وجود داره، به واسطه انتخاب های فردی شما و بعد از اون قدرتی که شما به دست میارید، کثرتی که شما به دست میارید.
یک مفهوم تازه ای رو هم در دل این بسازید.
به عنوان مثال نژاد خودتون رو برتر بدونید، پرچم عرب و عجم رو به دست بگیرید.
عرب ها رو برتر و عجب ها رو کهتر بدونید.
اما این ها برگرفته از همون نگاه مشترک است.
اون معنای مشخصی که به شما این راه رو باز میذاره براتون که درش تغییراتی بوجود بیارید اما به اون بنیان اصلی پایبند باشید.
و شما مواجه میشید با این نگاه هایی که در دل اسلام هم وجود داشت و قدرتمند بود و همه برگرفته از همون نگاه اسلامی است.
هیچ ارتباطی به عرب بودن هم نداره.
شاید عرب بودن در اون تاثیری گذاشته باشه اما به واسطه وجود اون بنیان هست که این نگاه شکل گرفت.
در مجموع ما با یک تاریخی روبهرو میشویم که پر از سکون و سکوت هست و در نهایت قرار هست که تمام این ایرانی ها رو در بند در برابر مسلمان ها تسلیم قرار بده و همه رو تبدیل به مسلمون هایی بکنه که به واسطه این شمشیر مسلمان شدند.
ایستادگی هایی هم اتفاق می افته.
قاعدتا شورش های جسته و گریخته ای هم در جای جای ایران اتفاق افتاده.
از همون ابتدای امر تا همین امروزی هم که داریم با هم صحبت میکنیم، قاعدتا هر زمانی که این قدرت های ظالم در جهان وجود داشتند، این قدرت های برتری طلبانه طلبان وجود داشتند و کارهای ظالمانه بیشماری رو کردند.
گروه ها و افرادی هم وجود داشتند که در برابر اونها ایستادگی کنند و در پی اصلاح باشند، در پی تغییر باشند، در پی شورش باشند، در پی طغیان باشند.
ایران هم از همون دیرباز همچین قاعده ای رو داشته.
از دورانی که اسلام قدرت رو گرفته تا امروز هم داره و قاعدتا در تمام تاریخ همه جوامع هم خواهند داشت.
اما این شورش ها قاعدتا جسته و گریخته بوده.
میشه در باب مصادیقش صحبت کرد.
میشه موضوعات رو مطرح کرد؟
میشه از اون شخصیت ها گفت که چه کارهایی انجام دادند و چگونه در برابر این نگاه غالب شورش کردند.
از ابومسلم خراسانی گفت تا رسید به بابک خرمدین و دیگر شخصیت هایی که باز هم وجود داشتند.
چه رفتار سرکوب گرایانه ای در برابر این ها اعمال شد؟
چگونه این ها قلع و قمع شدند؟
این نگاه خواست که از میان برداشته بشه.
در برابر این معترضین بدترین رفتار ها اعمال شد و این ها رو به وحشیانه ترین شکل ممکن از میدان به در کردند.
در همان ابتدای امر هم این نگاه ها اتفاق افتاد تا هر چه قدر پیش تر هم رفت اتفاق افتاد.
اما موضوع مهم این است که قدرت غالب ای که در ایران وجود داشت، قدرت غالب ای که به دست مسلمان ها شکل گرفته بود، نگذاشت که این اتفاقات راه به جایی ببرند.
همه محکوم به سرکوب بودند، همه از میان برداشته شدند.
همه به وحشیانه ترین شکل ممکن قلع و قمع شدند، نابود شدند و ما مواجه می شویم با همین تصویری که در برابرمان می بینیم که در نهایت قرار است که ایران را تبدیل به یک ملت رامی کند که اسلام را قبول کردند، به آن باور آوردند، همه و همه مسلمان شدند.
هر نوع نگاهی را از خودشان دور کردند و در نهایت ایران تبدیل به یک جامعه مسلمان شد که جزئی از این بدنه اسلامی می شود و یک کشور اسلامی را تشکیل می دهد.
در نهایت ایران تسلیم بر این باور قدرتمند میشود هر قدر که جسته و گریخته شورش هایی میکند و طغیان هایی میکند.
از همان ابتدا در همان اوایلی که مسلمانها به ایران حمله کردند هم در جنگ ها قاعدتا ایران هم از خود دفاع کرد، گاهی پیروز شد، گاهی شکست خورد، دوباره طغیان کرد، سرکشی کرد، شورش کرد، باز دوباره سرکوبش کردند، در برابرش ایستادگی کردند.
گاها در بین ایرانیان گروه هایی شکل گرفت که حالا بخواهد در برابر این نگاه ها ایستادگی بکند.
محکوم به شکست شدند، قلع و قمع شدند، کشته شدند، بدترین شکنجه ها باهاشون در قبالشون انجام شد.
و این نگاه وحشیانه ی غالب همواره اینها را از میدان به در کرد و همواره اینها را تارومار کرد.
و در نهایت با تمام این تعابیر و تصاویری که ما در کنار هم گذاشتیم، از ایران یک ملت رامی را پدید آورد که حالا همه و همه مسلمان بودند.
در بابش صحبت کردیم.
از همان ابتدا گفتیم ملتی که حالا شمشیر بر گردنش است، ملتی که یک قدرت و یک قوای مستحکمی در برابرش قرار می گیرد که با ایمان کامل وارد میدان شده، سربازان خدا به میدان جنگ آمدند، آمدند تا همه را قلع و قمع بکنند.
در برابر اینها هیچ ایمانی وجود ندارد.
این مردم ایمانی ندارند.
ارزش و هدف مشخصی ندارند.
شمشیر بر گردنشان هست و یکایک شان به کام مرگ می روند.
به وحشیانه ترین شکل شهرهاشون قلع و قمع می شوند.
مردمشان به زیر تیغ قرار می گیرند.
در حمله هایی که کردند در یکی از این حمله ها بیش از چهل هزار تن را کشتند.
اسیران را کشتند.
جنگ های وحشتناکی که اتفاق افتاده.
گفتم موضوع این نیست که شما در این برنامه مشخص در باب مصادیق صحبت بکنیم و ذکر مصیبت بکنیم.
قرار هست که نزدیک بشویم به اون معانی.
در برابرمان مصادیق بیشمار هست در باب تمام این اتفاق.
در باب حمله های وحشیانه ای که مسلمون ها انجام دادند.
در باب خون ریزی هایی که کردند.
در باب اسیر کشی هایی که کردند.
در باب زنان و فرزندانی که از ایران به اسارت بردند.
به کنیزی فروختند.
به بردگی فروختند.
سوءاستفاده هایی که کردند.
تاراج اموالی که کردند.
در باب این میشه ساعت ها صحبت کرد.
وقتی رجوع می کنید به کتاب تاریخی.
به کتاب های تاریخی.
یک بخشی داره فکر میکنم طبری بود که داره ابولولو همون شخصی که به عنوان قاتل عمر میشناسیم در تاریخ که ایرانی هست و یهودی هم هست حالا نسبت میدن که یهودی هم هست.
اون یه مواجهه ای داره با این جمعیت بیشماری که از ایران به سمت اعراب دارن میان به سمت کشور عربستان به نوعی داره میاد و مواجه میشه با این جماعت بیشمار از بردگان و کنیزان و اون نگاهی که به اونها میکنه.
حالا دقیق خاطرم نیست که کلماتش چی بود.
نقل به مضمون است.
که تا چه اندازه متاثر میشود.
چگونه این جماعت بیشمار از ایرانیان را میبیند که به بند مسلمان ها در آمده اند؟
حالا قرار هست که اینها فروخته بشن.
در میادین شهر قرار هست به این زنها تجاوز بشه.
قرار هست از این کودکان بیگاری کشیده بشه.
قرار هست اینها را به عنوان برده در میادین بفروشند.
مردمی که داشتند به آرامی زندگی میکردن حالا همه زندگیشون از میان رفته.
حالا دیگه حق زیستن هم ندارن.
حالا قرار هست برده و تسلیم در برابر این خدای متعال باشند.
در باب این مصادیق میشه ساعت ها صحبت کرد.
مثال ها و نمونه های بی شمار آورد.
از کلیات تا جزئیات.
از باب تک تک این انسان ها که هر کدام یک زندگی داشتند، زندگی شان به نابودی کشیده شد.
وقتی ما در باب جنگ ها صحبت میکنیم، هر کدوم از اون انسان هایی که کشته شدند یک سرنوشتی داشتند، یک زندگی ای داشتند، عشقی داشتند، دنیایی داشتند.
تک تک این ها به مرگ فرستاده شد.
وقتی داریم در باب چهل هزار تن صحبت می کنیم که کشته شدن در یک جنگ، این چهل هزار زندگی بود.
چهل هزار عشق بود.
چهل هزار خانواده بود.
من میگم موضوعی نیست که ما بخواهیم ذکر مصیبت بکنیم که می تونیم ساعت ها دربارش صحبت بکنیم، مثال های بی شمار بزنیم، مصادیق بی شمار بیاریم که چه اتفاقی با این مردم رخ داد.
می تونیم در باب اون خشونت افسار گسیخته ای که مسلمون ها در قبال معترضین انجام دادن بگیم.
اینکه بر سر بابک خرمدین چه گذشت؟
که با او چه کردند؟
اینکه چگونه صدای معترضین را به وحشیانه ترین شکل ممکن خاموش کردند.
اما ما در باب این کلیات داریم صحبت میکنیم که در نهایت این حمله مسلمان ها به ایران در نهایت مردمی مسلمان را پدید آورد.
مردمی درمانده که در نهایت قبول کردند که مسلمان باشند.
از زیر تیغ گذشتند.
تیغ بر گردن داشتند.
تعداد بیشماری کشته شدند.
تعداد بیشماری به بردگی و کنیزی گرفته شدند.
مورد تجاوز قرار گرفتند.
اموال و زندگی شان به دست آن ها افتاد.
خونه هاشون آتیش گرفت.
و بعد با انتخاب اینکه باج گزار مسلمون ها باشند فقط تونستن جون خودشون رو نجات بدن.
اما برده و اسیر این فکر اسلامی شدند.
حالا قرار بود هر چی کار میکردن رو در اختیار این مسلمون ها قرار بدن.
حالا قرار بود که تحقیر بشن، بهشون توهین بشه، بدترین اتفاقات در قبالشون اعمال بشه، موالی مسلمون ها به حساب بیان بردگان مسلمون ها به حساب بیان.
بی ارزش و بی ارزش تر بشن با همون نگاه های خداوندی اون ها همتای حیوانات به حساب بیان.
قرار بود این ارزش های شکل گرفته مدام پیش تر و پیش تر بره.
خدا هزار خدا بیافرینه و خدای تازه ایرانیان هم همین مسلمون ها باشن.
قرار بود هیچ حقوقی نداشته باشند و در نهایت راهی نداشتند به جز اینکه اسلام بیارن و سر تعظیم فرود بیارن و تسلیم بشن در برابر این نگاه تا حق زیستن داشته باشن تا جان خودشون رو سالم به در ببرند تا فقط بتونن حیات خودشون رو ادامه بدن تا کمتر مورد ظلم و شکنجه قرار بگیرن.
اما مواجه میشیم با این دوران سکوت و در نهایت تسلیم مردم ایران در برابر نگاه اسلامی و با همون نگاهی که مسلمون ها رو تسلیم در برابر خدا قرار داده.
حالا ایرانی ها تسلیم در برابر مسلمان ها شدند و در نهایت تسلیم در برابر خداوند در نوک هرم و این نظام بیمارگونه مدام در حال بازتولید خودش است و مدام داره از خودش باز می آفرینه.
مدام داره خدایگان تازه به تولید به جهان می ده.
یک خدا در آسمان، یک محمد به عنوان خدا بر زمین، یک انسان به عنوان خدا بر تمام جانداران جهان، یک خدا در خانه به عنوان مرد، یک خدا در بین ایرانیان به عنوان مسلمانها و هزاران هزار خدا.
حتی امروز هم نمونه هاش رو می بینیم.
یک خدا که داره بر ایران حکومت می کنه.
خدایی که صاحب همه چیز این مردم هست و این نگاه بیمارگونه و وحشیانه همواره در حال بازتولید است، همواره همانقدر وحشیانه دارد راه را به پیش میبرد.
ما مواجه میشویم.
امروز هم با همان نگاه وحشیانه که قرار است همه چیز را تحمیل کند.
امروز هم قرار است با همان شمشیرها همه مسلمان باشند.
تمام مسلمان زاده ها مسلمان باشند.
ما مسلمان زاده در ایرانیم اما تیغ شمشیر این مسلمان ها بر گردنمان هست.
ما باید به بهشت برویم.
ما باید مسلمان باشیم.
ما باید اعتقاد به این خدا داشته باشیم.
من مسلمان زاده.
اگر اعتقادم برگردد، اگر به آن خدا باور نداشته باشم، اگر این خدا و راه و طریقت آن را پر ظلم بدانم، گردنم زیر تیغ است.
مرتد شناخته می شوم.
قرار هست که من بمیرم، کشته بشم.
حکم ارتداد مرگه.
در تمام نگاه های اسلامی، در تمام نگاه های اسلامی، حکم کسی که مسلمان زاده شده و از دین اسلام برگشته مرگه و همون نگاه مریض و بیمار داره ادامه پیدا میکنه و حالا قرار هست همون مسلمونای دیروز صدر اسلام با همون نگاه بیمار دوباره به بازتولید خودشون ادامه بدن.
دوباره خدایگان دیگری رو به وجود بیاره و امروز ایران در این شرایطی وجود داشته باشه که همه محکوم به مرگ باشن.
وقتی شما مواجه میشید با رفتارهای بیمارگونه و منزجر کننده ای که جمهوری اسلامی در قبال مردم انجام میده، همه و همه ما رو برمیگردونه به همون ریشه ی اسلامی و همون صدر اسلام هست.
همون حمله ی مسلمون ها به ایران هست.
امروز هم مسلمون ها حمله کردن.
چهل و پنج سال گذشته به ایران چهل و خورده ای سال.
دقیق یادم نیست.
چهل و خورده ای سال گذشته به ایران حمله کردن.
جمهوری اسلامی به ایران حمله کرده با همفکری همین مردم.
همون مردمی که در اون دوران در ایران زندگی میکردن.
اونها همون ارتش مسلمونای صدر اسلام بودند که به ایران حمله کردند.
اما امروز این نسل تازه ای که در ایران بوجود آمده، اینها که فقط مسلمون زاده بودند، حکمشون همون حکمی است که ایرانیان اون دوران داشتند.
اینها به زور باید مسلمون بشن.
راه حل در برابرشون چیه؟
یا باید در زندان ها تمام زندگیشون رو گذر کنند؟
یا باید به جوخه های دار سپرده بشن یا باید تیرباران بشن یا باید بهشون تجاوز بشه.
یا باید سر تعظیم فرود بیارن.
ساکت باشن، سکوت کنن.
باج گذار این نظام دیوانه وار باشند.
یا قرار هست که مسلمان بشن؟
قرار هست که وارد این وادی دیوانگی بشن.
قرار هست که حالا به واسطه این وارد شدن جاه و مقام داشته باشند.
فردا مردم رو بکشند، معترضین رو از بین ببرن.
و شما مواجه میشید با این نگاه دنباله داری که مدام در حال بازتولید خودش هست.
یک داستان رو از اول گرفته و تا آخر داره تکرار میکنه.
یک دوار گردونی هست که از همون ابتدای صدر اسلام تا امروز داره ادامه پیدا میکنه هر بار در یک کشور.
هر بار در بین یک قوم.
هر بار با یک رویه.
یک بار خدای در آسمانهاست.
یک بار محمد در قدرت است.
یک بار عمر بر تخت نشسته خلیفه است.
یک بار هم جمهوری اسلامی هست.
رهبر جمهوری اسلامی هست.
ولایت فقیه هست.
مولای کین هست، خمینی هست.
خامنه ای هست.
همون خدایگان بر تخت قدرت نشسته اند و همون رویه رو به پیش میبرند.
حالا هم قرار هست همه یا مسلمان باشند یا کشته بشوند یا سکوت کنند، باج بدهند، صداشون در نیاد، در خونه های خودشون اعتراض بکنند.
هیچ اعتراضی نسبت به نظام حاکم سیاسی نداشته باشند.
هیچ اعتراضی نسبت به شرایط نداشته باشند.
اگر به چشم می بینند که ظالمان دارند مظلومین را از بین می برند فقط و فقط سکوت کنند، از کنارش بگذرند، همدست و همراه با ظالمین باشند.
همان انتخابی است که درباره اش صحبت کردیم.
همان انتخاب باز هم به عرصه ظهور رسیده.
باز هم ما داریم در باب کسانی صحبت می کنیم.
مسلمان هایی که حمله کردند و ایران را به دست گرفتند.
حالا این قوم ایرانی دیروز.
این نسل تازه ای است که فقط و فقط مسلمان زاده است.
هیچ انتخابی در راه شناخت این اسلام نداشته و هیچ شناخت درستی نسبت به اسلام نداشته.
اگر شما مواجه می شوید با تاریخ اسلام قرار نیست در باب حمله اسلام به ایران اصلا صحبتی بشود.
قرار نیست اصلا این بخش از تاریخ اصلا قابل نزدیک شدن نیست.
اگر مواجه می شوید با کتاب های دینی در مدارس قرار است که در باب گل و بلبل های اسلامی صحبت بشود.
قرار نیست هیچ وقت صحبت بشه که محمد در زندگیش طمع برای به دست آوردن دختر هفت ساله داشته، با دختر نه ساله هم خوابگی کرده.
قرار نیست این بخش از تاریخ گفته بشه.
قرار نیست در باب این گفته بشه که چگونه مردم ایران مسلمان شدند، چگونه شمشیر بر گردن داشتند؟
چگونه در تحقیر در نهایت به اسلام روی آوردند؟
قرار هست یک بخش های خیالی و توهمی کی ساخته بشه چرا که امروز مردم یک تصویر دیگه ای رو می خواهند.
اگر امروز مردم نیاز دارند به حقوق بشر، شاید فردا شما مواجه بشید با اسلام، حقوق بشری.
حالا اصلاح طلبان اسلامی به میدان خواهند آمد که اسلام رو هم اصلا بنیان گذار اعتقاد به حقوق بشر بکنند.
یعنی شما مواجه می شید با یک تصویر های تازه ای که براتون رقم می زنند هر بار رنگ و بوی تازه ای میگیرن تا این مفاهیم رو به خورد همه بدن.
در باب این موضوع میشه بسیار صحبت کرد.
در این قسمت هم سعی کردیم در باب ایرانی که حالا کم کم مسلمان شد صحبت کنیم.
در قسمت آتی هم سعی میکنیم این موضوع رو پیش ببریم و بیشتر به این مفاهیم نزدیک بشیم.
پیش از ارسال نظرات خود در وبسایت رسمی جهان آرمانی این توضیحات را مطالعه کنید.
برای درج نظرات خود در وبسایت رسمی جهان آرمانی باید قانون آزادی را در نظر داشته و از نشر اکاذیب، توهین تمسخر، تحقیر دیگران، افترا و دیگر مواردی از این دست جدا اجتناب کنید.
نظرات شما پیش از نشر در وبسایت جهان آرمانی مورد بررسی قرار خواهد گرفت و در صورت نداشتن مغایرت با قانون آزادی منتشر خواهد شد.
اطلاعات شما از قبیل آدرس ایمیل برای عموم نمایش داده نخواهد شد و درج این اطلاعات تنها بستری را فراهم میکند تا ما بتوانیم با شما در ارتباط باشیم.
برای درج نظرات خود دقت داشته باشید تا متون با حروف فارسی نگاشته شود زیرا در غیر این صورت از نشر آنها معذوریم.
از تبلیغات و انتشار لینک، نام کاربری در شبکههای اجتماعی و دیگر عناوین خودداری کنید.
برای نظر خود عنوان مناسبی برگزینید تا دیگران بتوانند در این راستا شما را همراهی و نظرات خود را با توجه به موضوع مورد بحث شما بیان کنند.
توصیه ما به شما پیش از ارسال نظر خود مطالعه قوانین و شرایط وبسایت رسمی جهان آرمانی است برای مطالعه از لینکهای زیر اقدام نمایید.
با درج ایمیل آدرس خود میتوانید از تازهترین آثار منتشر شده در وبسایت جهان آرمانی با خبر شوید آدرس ایمیل شما نزد ما محفوظ خواهد بود
با ثبت نام در وبسایت جهان آرمانی میتوانید نگاشتههای خود را در این بستر منتشر کنید، فرای انتشار پست میتوانید با ما همکاری داشته و همچنین آثار خود در زمینههای مختلف هنری را نشر و گسترش دهید
© تمام حقوق نزد مولف محفوظ است
Copyright 2021 by Idealisti World. All Rights Reserved
این صفحه دارای لینکهای بسیاری است تا شما بتوانید هر چه بهتر از امکانات صفحه استفاده کنید.
در پیش روی شما چند گزینه به چشم میخورد که فرای مشخصات اثر به شما امکان میدهد تا متن اثر را به صورت آنلاین مورد مطالعه قرار دهید و به دیگر بخشها دسترسی داشته باشید،
شما میتوانید به بخش صوتی مراجعه کرده و به فایل صوتی به صورت آنلاین گوش فرا دهید و فراتر از آن فایل مورد نظر خود را از لینکهای مختلف دریافت کنید.
بخش تصویری مکانی است تا شما بتوانید فایل تصویری اثر را به صورت آنلاین مشاهده و در عین حال دریافت کنید.
فرای این بخشها شما میتوانید به اثر در ساندکلود و یوتیوب دسترسی داشته باشید و اثر مورد نظر خود را در این پلتفرمها بشنوید و یا تماشا کنید.
بخش نظرات و گزارش خرابی لینکها از دیگر عناوین این بخش است که میتوانید نظرات خود را پیرامون اثر با ما و دیگران در میان بگذارید و در عین حال میتوانید در بهبود هر چه بهتر وبسایت در کنار ما باشید.
شما میتوانید آدرس لینکهای معیوب وبسایت را به ما اطلاع دهید تا بتوانیم با برطرف کردن معایب در دسترسی آسانتر عمومی وبسایت تلاش کنیم.
در صورت بروز هر مشکل و یا داشتن پرسشهای بیشتر میتوانید از لینکهای زیر استفاده کنید.
پر کردن بخشهایی که با علامت قرمز رنگ مشخص شده است الزامی است.
عنوانی برای گزارش خود انتخاب کنید
تا ما با شناخت مشکل در برطرف کردن آن اقدامات لازم را انجام دهیم.
در صورت تمایل میتوانید آدرس ایمیل خود را درج کنید
تا برای اطلاعات بیشتر با شما تماس گرفته شود.
آدرس لینک مریوطه که دارای اشکال است را با فرمت صحیح برای ما ارسال کنید!
این امر ما را در تصحیح مشکل پیش آمده بسیار کمک خواهد کرد
فرمت صحیح لینک برای درج در فرم پیش رو به شرح زیر است:
https://idealistic-world.com/poetry
در متن پیام میتوانید توضیحات بیشتری پیرامون اشکال در وبسایت به ما ارائه دهید.
با کمک شما میتوانیم در راه بهبود نمایش هر چه صحیحتر سایت گام برداریم.
با تشکر ازهمراهی شما
وبسایت رسمی جهان آرمانی
این آیکون در صفحهی پیش رو برای دانلود مستقیم فایلها از سرورهای وبسایت رسمی جهان آرمانی تعبیه شده است، با کلیک بر روی این گزینه شما میتوانید به راحتی کتاب مورد نظر خود را دانلود کنید.
این آیکون در صفحهی پیش رو برای دانلود با لینک کمکی از سرورهای Google Drive تعبیه شده است، با کلیک بر روی این گزینه شما میتوانید به راحتی کتاب مورد نظر خود را دانلود کنید.
این آیکون در صفحهی پیش رو برای دانلود با لینک کمکی از سرورهای One Drive تعبیه شده است، با کلیک بر روی این گزینه شما میتوانید به راحتی کتاب مورد نظر خود را دانلود کنید.
این آیکون در صفحهی پیش رو برای دانلود با لینک کمکی از سرورهای Box Drive تعبیه شده است، با کلیک بر روی این گزینه شما میتوانید به راحتی کتاب مورد نظر خود را دانلود کنید.
این آیکون در صفحهی پیش رو به شما اطالاعاتی پیرامون اثر خواهد داد، مشخصات اصلی اثر در این صفحه تعبیه شده است و شما با کلیک بر این آیکون به بخش مورد نظر هدایت خواهید شد.
شما با کلیک روی این گزینه به بخش مطالعه آنلاین اثر هدایت خواهید شد، متن اثر در این صفحه گنجانده شده است و با کلیک بر روی این آیکون شما میتوانید به این متن دسترسی داشته باشید
در صورت مشاهدهی هر اشکال در وبسایت از قبیل ( خرابی لینکهای دانلود، عدم نمایش کتب به صورت آنلاین و … ) با استفاده از این گزینه میتوانید ایراد مربوطه را با ما مطرح کنید.
در این بخش میتوانید توضیح کوتاهی دربارهی خود مطرح کنید، در نظر داشته باشید که این بخش را همهی بازدیدکنندگان خواهند دید، حتی میهمانان، در صورت دیدن لیست اعضا و در مقالات و نگاشتههای شما
کشور انتخابی محل سکونت شما تنها به مدیران نمایش داده خواهد شد و انتخاب آن اختیاری است
تاریخ تولد شما به صورت سن قابل رویت برای عموم است و انتخاب آن بستگی به میل شما دارد
گزینههای در پیش رو بخشی از باورهای شما را با عموم در میان میگذارد و این بخش قابل رویت عمومی است، در نظر داشته باشید که همیشه قادر به تغییر و حذف این انتخاب هستید با اشارهی ضربدر این انتخاب حذف خواهد شد
در این بخش میتوانید آدرس شبکههای اجتماعی، وبسایت خود را با مخاطبان خود در میان بگذارید برخی از این آدرسها با لوگو پلتفرم و برخی در پروفایل شما برای عموم به نمایش گذاشته خواهد شد
در این بخش میتوانید نام و نام خانوادگی، آدرس ایمیل و همچنین رمز عبور خود را ویرایش کنید همچنین میتوانید اطلاعات خود را از نمایش عمومی حذف کنید و به صورت ناشناس در ویسایت جهان آرمانی فعالیت داشته باشید
نام کاربری شما باید متشکل از حروف لاتین باشد، بدون فاصله، در عین حال این نام باید منحصر به فرد انتخاب شود
نام و نام خانوادگی شما باید متشکل از حروف فارسی باشد، بدون استفاده از اعداد
در نظر داشته باشید که این نام در نگاشتههای شما و در فهرست اعضا، برای کاربران قابل رویت است
آدرس ایمیل وارد شده از سوی شما برای مخاطبان قابل رویت است و یکی از راههای ارتباطی شما با آنان را خواهد ساخت، سعی کنید از ایمیلی کاری و در دسترس استفاده کنید
رمز عبور انتخابی شما باید متشکل از حروف بزرگ، کوچک، اعداد و کارکترهای ویژه باشد، این کار برای امنیت شما در نظر گرفته شده است، در عین حال در آینده میتوانید این رمز را تغییر دهید
پیش از ثبتنام در وبسایت جهان آرمانی قوانین، شرایط و ضوابط ما را مطالعه کنید
با استفاده از منو روبرو میتوانید به بخشهای مختلف حساب خود دسترسی داشته باشید
در حال حاضر این لینک در دسترس نیست
بزودی این فایلها بارگذاری و لینکها در دسترس قرار خواهد گرفت
در حال حاضر از لینک مستقیم برای دریافت اثر استفاده کنید
شما با ثبت نام در وبسایت جهان آرمانی میتوانید در پیشبردن اهداف ما برای رسیدن به جهانی در آزادی و برابری مشارکت کنید
وبسایت جهان آرمانی بستری است برای انتشار آثار نیما شهسواری به صورت رایگان
بیشک برای دستیابی به این آثار دریافت مطالعه و … نیازی به ثبت نام در این سایت نیست
اما شما با ثبتنام در وبسایت جهان آرمانی میتوانید در این بستر نگاشتههای خود را منتشر کنید
این را در نظر داشته باشید که تالار گفتمان دیالوگ از کمی پیشتر طراحی و از خدمات ما محسوب میشود که بیشک برای درج مطالب شما بستر کاملتری را فراهم آورده است،
پر کردن بخشهایی که با علامت قرمز رنگ مشخص شده است الزامی است.
در هنگام درج بخش اطلاعات دقت لازم را به خرج دهید زیرا در صورت چاپ اثر شما داشتن این اطلاعات ضروری است
بخش ارتباط، راههایی است که میتوانید با درج آن مخاطبین خود را با آثار و شخصیت خود بیشتر آشنا کنید، فرای عناوینی که در این بخش برای شما در نظر گرفته شده است میتوانید در بخش توضیحات شبکهی اجتماعی دیگری که در آن عضو هستید را نیز معرفی کنید.
شما میتوانید آثار خود را با حداکثر حجم (20mb) و تعداد 10 فایل با فرمتهایی از قبیل (png, jpg,avi,pdf,mp4…) برای ما ارسال کنید،
در صورت تمایل شما به چاپ و قبولی اثر شما از سوی ما، نام انتخابی شامل عناوینی است که در مرحلهی ابتدایی فرم پر کردهاید، با انتخاب یکی از عناوین نام شما در هنگام نشر در کنار اثرتان درج خواهد شد.
پیش از انجام هر کاری پیشنهاد ما به شما مطالعهی قوانین و شرایط وبسایت رسمی جهان آرمانی است برای این کار از لینکهای زیر اقدام کنید.
گزارش شما با موفقیت ارسال شد
ایمیلی از سوی وبسایت جهان آرمانی در راستای تأیید ارسال گزارش دریافت خواهید کرد
در صورت نیاز به تماس و درج صحیح اطلاعات، با شما تماس گرفته خواهد شد.
پیام شما با موفقیت ارسال شد
ایمیلی از سوی وبسایت جهان آرمانی در راستای تأیید ارسال پیام دریافت خواهید کرد
در صورت نیاز به تماس و درج صحیح اطلاعات، با شما تماس گرفته خواهد شد.
فرم شما با موفقیت ثبت شد
ایمیلی از سوی وبسایت جهان آرمانی در راستای تأیید ارسال فرم دریافت خواهید کرد
در صورت نیاز به تماس و درج صحیح اطلاعات، با شما تماس گرفته خواهد شد.