وقتی سکوت دیگر کافی نبود | واژههاییکه از دل فریاد، آزادی را طلب کردند
سکوت، گاهی خودش اعتراض است؛
اما گاهی،
فقط تأییدِ بیصداست.
در جهانیکه ظلم، قانون شده،
و عدالت، فقط وعدهایست در شعار،
فریاد،
نه فقط صدا،
بلکه کنشیست برای بازگرداندن معنا.
ما سالها در سکوت زیستهایم —
با امیدیکه شاید کسی بیاید،
شاید چیزی تغییر کند،
شاید دردهایمان دیده شوند.
اما هیچکس نیامد.
و هیچچیز تغییر نکرد.
فریاد،
وقتی از دل جان برخیزد،
دیگر نه فقط اعتراض،
بلکه آغاز است —
آغازِ شکستنِ ساختارهاییکه
سکوت را فضیلت کردهاند.
📘 جایی هست که این فریاد،
نه فقط شنیده شده،
بلکه واژهبهواژه روایت شده —
تا نشان دهد که آزادی،
گاهی فقط با فریاد آغاز میشود:
فریاد
سکوت،
وقتی دیگر کافی نباشد،
واژه،
خودش فریاد میشود —
و فریاد،
خودش امید ✍🏽🔥