وقتی واژه، به سلاح بدل شد | رزمنامهایکه از دل شعر، انقلاب را فریاد زد
شعر،
اگر فقط زیبایی باشد،
خودش تبدیل میشود به تزئین؛
اما اگر از دل درد بجوشد،
خودش سلاح است —
سلاحیکه نه برای کشتن،
بلکه برای بیدار کردن ساخته شده.
در جهانیکه فریادها
با قانون خاموش میشوند،
و حقیقت،
فقط در قالبهای مجاز معنا دارد،
رزمنامه،
نه فقط مجموعهای از اشعار،
بلکه میدان نبردیست
که واژهها در آن
علیه سلطه میجنگند.
آیا شعر،
میتواند انقلاب کند؟
آیا واژه،
میتواند ساختار را بلرزاند؟
وقتی شاعر،
نه فقط ناظر،
بلکه کنشگر باشد،
شعر،
دیگر نه فقط هنر،
بلکه مقاومت است.
📘 جایی هست که این مقاومت،
نه فقط سروده شده،
بلکه واژهبهواژه زیسته شده —
در اثریکه شعر را
به رزمنامهای برای آزادی بدل کرده:
رزمنامه
واژه،
وقتی از دل درد بجوشد،
دیگر نه فقط صدا،
بلکه سلاحیست
برای ساختن جهانیکه
در آن،
هیچ فریادی
بیپاسخ نماند ✍🏽🔥