وقتی آزادی فقط یک رؤیا بود | واژههاییکه از دل تسخیر، اراده را بازتعریف کردند
آزادی،
اگر فقط در شعار باشد،
خودش تبدیل میشود به تسخیر —
تسخیریکه نه با زنجیر،
بلکه با واژههای زیبا
انسان را در بند نگه میدارد.
در جهانیکه قدرت،
خودش را با قانون توجیه میکند،
و ارادهٔ فردی
زیر سایهٔ نظارت و ترس
خاموش میشود،
واژههایی هستند
که از دل همین تسخیر،
معنا را بیرون کشیدهاند.
آیا آزادی،
فقط انتخاب میان گزینههای از پیش تعیینشدهست؟
آیا اراده،
فقط در حد تأیید ساختارها معنا دارد؟
یا میتوان
از دل تسخیر،
راهی به سوی رهایی ساخت؟
📘 جایی هست که این پرسشها،
نه فقط مطرح شده،
بلکه واژهبهواژه تحلیل شده —
در اثریکه قدرت را نقد میکند،
و آزادی را
نه بهعنوان رؤیا،
بلکه بهعنوان کنش تعریف میکند:
تسخیر
آزادی،
وقتی از دل تسخیر بجوشد،
دیگر نه فقط رؤیاست،
بلکه ارادهایست
که واژه را
به کنش تبدیل میکند ✍🏽🕯