وقتی تکرار، تنهایی را جاودانه کرد | واژههاییکه از دل مرداب، معنای زندگی را بازپرسیدند
زندگی، اگر فقط تکرار باشد،
دیگر نه جریان دارد،
نه معنا —
فقط مرداب است.
در خانهایکه دیوارهایش شبیه میلهاند،
و تلویزیون،
تنها صداییست برای فرار از سکوت،
زن،
نه تنهاست،
بلکه در تنهاییاش غرق شده.
هر روز،
همان صبحانه،
همان بیدار کردن،
همان تماشای جعبهٔ جادویی،
و همان سؤال بیپاسخ:
«چرا هنوز اینجایم؟»
مرداب،
فقط آب راکد نیست —
گاهی ذهنیستکه در تکرار،
خودش را فراموش کرده.
📘 جایی هست که این تکرار،
نه فقط روایت شده،
بلکه واژهبهواژه حس شده —
تا نشان دهد که تنهایی،
اگر فقط دیده نشود،
خودش تبدیل به مرگ تدریجی میشود:
مرداب
زندگی،
وقتی فقط تکرار باشد،
دیگر نه زیباست،
نه زنده —
فقط مردابیستکه واژهها
در آن
آرام آرام
غرق میشوند ✍🏽🕯