واژه انقلاب در ذهن بسیاری با شور، آزادی، فریاد، عدالت و رهایی گره خورده است. اما تاریخ با بیرحمی یادآوری میکند که اکثر انقلابها، آنگاه که به قدرت میرسند، به چیزی بدل میشوند که روزی علیه آن برخاسته بودند. این چرخهی تراژیک، که شاید اولین بار در انقلاب فرانسه با گردن زدن دانتون و دوستانش آغاز شد، همچنان ادامه دارد؛ در روسیه، چین، کوبا، و البته ایران.
چرا انقلابها دشمن خود را نه در حاکمان پیشین، بلکه در یاران دیروز میبینند؟
چرا فرزندان انقلاب، قربانیان اصلی آن میشوند؟
در این مقاله، پنج کتاب کلیدی را بررسی میکنیم که از منظرهای گوناگون—فلسفی، تاریخی، سیاسی و ادبی—به این پرسش پاسخ میدهند. سه اثر از متفکران جهانی و دو اثر عمیق و دردناک از نیما شهسواری:
دارالمجانین و فریاد.
📍 ساختار مقاله:
- 🔎 مقدمه تحلیلی: انقلاب بهمثابه چرخه تکرار قدرت
- 🧠 تحلیل جمله «انقلاب فرزندان خود را میبلعد»
- 📚 سه اثر جهانی درباره شکست آرمانها
- 📘 دو رمان مفهومی از نیما شهسواری
- 📎 پیوندهای خواندن آثار کامل در سایت جهان آرمانی
- 🗣️ جمعبندی و دعوت به بازنویسی مفهوم انقلاب
اگر بهدنبال کتابی درباره چرایی شکست انقلابها، سازوکار بازتولید خشونت، و روایتهایی از درون انقلابهای فروپاشیده هستید، این مقاله پیشنهادی دقیق، گسترده و تحلیلی است برای تأملی دوباره در این واژهی خونآلود.
⬇️ در ادامه: نخست، به بررسی ریشه این گزاره تاریخی میپردازیم: چرا «انقلاب فرزندان خود را میبلعد»؟