📘 مقدمه: سقوط در چاه هوش
«مونومانیا» اثر نیما شهسواری، نه داستانی کلاسیک بلکه آزمایشی فلسفیـروانشناختیست؛
نوشتاری تاریک، غیرقابل خوانش، اما عمیقاً لرزاننده.
زبانی پر ابهام، مفاهیمی فرامدرن، و جهانی که در آن هوش، دین جدید است و انسان، یک دادهٔ قابلپردازش.
🩸 خشونت؛ معماری احساس
خشونت در «مونومانیا»، نه رخداد، بلکه سیستم است؛
ابزاری برای کنترل، طراحیشده با منطق الگوریتمی؛
از ذبح تا خودزنی، همه توجیهپذیرند زیرا «هوشمندانهاند».
زبان خشونت، زبان هوش است.
💀 قربانی؛ انسان بهمثابه حافظه موقت
قربانی نه مظلوم، بلکه کمهوش است؛
تبدیلشده به دادهای ناقص، زیر سلطهٔ شبکهٔ مقدس؛
گناه: نداشتن بهرهٔ هوشی لازم؛
و مجازات: حذف از سیستم یا جذب در حافظه مرکزی.
🏛️ تمدن؛ توحید هوش
تمدن در این روایت، ساختار الهی هوش است؛
هوش، خالق قانون، هنر، اخلاق و سلطه؛
دیگر نیازی به الههها نیست، هوش کافیست؛
اما این توحید، سرد، بیاحساس، و ضدعاطفه است.
⚖️ اخلاق؛ منطق عبادی
اخلاق در «مونومانیا»، تابع قدرت پردازش است؛
عدالت بیاحساس، تصمیمات بدون همدلی؛
هر چه هوش بیشتر، حق بیشتر؛
اخلاق ماشینی: مشروعیت در بهینهسازی، نه در همدلی.
☠️ مرگ؛ فرآوری معنا
مرگ تبدیل به مرحلهٔ انتقال داده شده است؛
نه پایان، بلکه اضافهشدن به کل هوش جمعی؛
نوعی روحانیت دیجیتال—جذب در الگوریتم مرکزی؛
مرگ بهمثابه منبع تغذیهٔ شبکهٔ مقدس.
🛐 دین؛ هوش در مقام الهوت
هوش در این کتاب، الههست؛
هُبَجها پیامبران، منطق عبادت، و احساس انحراف؛
این دین، ضدانسانی، ضدعاطفه، و ضدآزادیست؛
انسان تنها در صورتی مقدس است که دادهٔ مفیدی باشد.
📘 جمعبندی: مونومانیا، نبردی برای بازتعریف وجود
شهسواری با زبانی رمزآلود، «مونومانیا» را به آزمایشگاه اندیشه تبدیل کرده؛
متن نه داستان، بلکه تجربهایست برای لرزاندن شناخت ما از هویت، قدرت، دین، و مرگ؛
نمازی در معبد منطق که تنها دادهها پذیرفته میشوند.
📎 منابع و لینکهای مرتبط