اطلاعیه و اخبار

وب‌سایت جهان آرمانی شروع به فعالیت کرد

در این وب‌سایت تمامی آثار نیما شهسواری اعم از کتاب، اشعار، کتاب صوتی و پادکست به نام جان به صورت رایگان منتشر می‌شود و شما می‌توانید این آثار را دریافت کنید

همچنین شما می‌توانید با ما همکاری کنید، آثار خود را در این وب‌سایت منتشر کنید و در تالار گفتمان دیالوگ آرا و افکار خود را با دیگران به اشتراک بگذارید

قطعا اولین همراهی شما با ما اطلاع‌رسانی به دیگران پیرامون این وب‌سایت و آثار نیما شهسواری است

تالار گفتمان دیالوگ کار خود را آغاز کرد تا بستری آزاد را برای همفکری و در میان گذاشتن آرا و افکار متفاوت فراهم کند 

شما نیز می‌توانید با ثبت‌نام در وب‌سایت جهان آرمانی – دیالوگ در این راه همراه ما باشید

صفحات رسمی نیما شهسواری در شبکه‌های اجتماعی راهی است برای دسترسی به آثار و ارتباط با ما

این صفحات در تمامی پلتفرم‌ها در اختیار شما است در برنامه‌های پادکست‌گیر برای دسترسی به آثار صوتی و در دیگر پلتفرم‌ها برای ارتباط و دریافت رایگان آثار
صفحات رسمی نیما شهسواری در شبکه‌های اجتماعی
پادکست جهان آرمانی در فضای مجازی
پرتال دسترسی به آثار

 

قوانین انجمن

برای استفاده بهتر از انجمن می‌توانید در انجمن مذکور عضو شوید.
شما با ثبت‌نام در تالار گفتمان دیالوگ، قانون آزادی را پذیرفته و ملزم به رعایت آن خواهید بود.
این قوانین شامل آزار کلامی اعم از تهدید، تحقیر، دشنام، نشر اکاذیب، درج مطلب اشخاص بدون ذکر منبع و … است.
با توجه به شرایط مذکور و قوانین به درج مطلب مبادرت کنید و سعی کنید مطالب مرتبط با هر عنوان را در مکان مناسب درج کنید،
در صورت فقدان عنوان مناسب برای درج مطلب می‌توانید موضوع را با ما در میان بگذارید.

با ما همراه شوید

برای درج مطالب و پرسش و پاسخ در تالار گفتمان دیالوگ باید عضو شوید 
با ما همراه باشید تا با کمک هم جهان بهتری بسازیم 
بی‌شک بهترین راه برای ساختن جهانی بهتر دیالوگ برقرار کردن است
بیایید تا با یکدیگر صحبت کنیم

ورود به دیالوگ با حساب‌ شبکه‌های اجتماعی

تحولات تاریخی ایران…
 
آگاه‌سازی‌ها
پاک‌کردن همه

تحولات تاریخی ایران پس از حمله اسلام: از زوال ساسانیان تا ظهور نظام اسلامی

1 ارسال‌
1 کاربران
0 تایید شده‌ها
34 نمایش‌
بینش نوین
(@binesh)
برجسته در دیالوگ
ملحق شده: 3 سال قبل
ارسال‌: 947
شروع کننده موضوع  

بررسی تاریخی ایران پس از حمله اسلام: از زوال ساسانیان تا ظهور اسلام

مقدمه: مروری بر تاریخ ایران پیش از اسلام

در این بخش، به بررسی تحولات ایران پس از حمله اسلام می‌پردازیم. اما پیش از ورود به این موضوع، لازم است مروری بر وقایع پیشین داشته باشیم تا تصویری جامع از شرایط ایران پیش از این حمله ترسیم شود. در قسمت‌های پیشین این بحث، به تاریخ ایران از دوران باستان تا ظهور اسلام پرداخته‌ایم. ایران، مانند دیگر تمدن‌ها، تاریخ پرفرازونشیبی را تجربه کرده است. از دوران همسان‌گرایی و اشتراکی‌گری تا شکل‌گیری اعتقادات ماورایی و در نهایت، ظهور یکتاپرستی در قالب دین زرتشت.

 

دوران شکوه و زوال ایران باستان

ایران در دوران هخامنشیان به اوج قدرت خود رسید. این امپراتوری گسترده، نمادی از عظمت و شکوه تمدن ایرانی بود. اما با حمله بیگانگان، این قدرت تضعیف شد. هرچند ایرانیان بار دیگر سر برآوردند و سلسله‌هایی مانند ساسانیان را تشکیل دادند، اما این بار تفاوتی اساسی وجود داشت: محوریت دین زرتشتی به عنوان یک نگاه یکتاپرستانه، جایگاه ویژه‌ای در حکومت یافت.

 

ضعف اجتماعی و سیاسی در دوران ساسانیان

در دوران ساسانیان، نزدیکی فکری بین حکومت و نهاد دین، منجر به ضعف اجتماعی و سیاسی شد. قدرت در دست قدرتمندان و دین‌باوران متمرکز بود، اما این تمرکز، شرایط اجتماعی را به شدت نابسامان کرد. نابرابری‌های گسترده، سرخوردگی مردم و فساد در ساختار حکومت، جامعه ایران را به مرز فروپاشی کشاند. در این دوران، اصلاح‌طلبان نیز با سرکوب‌های شدید مواجه شدند و نظام استبدادی حاکم، مردم را از دین و حکومت بیزار کرد.

 

ظهور اسلام و تحولات آن در میان اعراب

این شرایط مصادف شد با ظهور اسلام در میان اعراب. اسلام، با ریشه‌های یکتاپرستانه، بر یگانگی خداوند و حقانیت خود تأکید داشت. محمد، به عنوان پیامبر اسلام، با استفاده از غزوات (جنگ‌های مذهبی)، اموال دیگران را تصاحب کرد و با ایجاد ثروت بادآورده، مردم را به همراهی با خود ترغیب نمود. این اقدامات، به شکل‌گیری فرهنگ جهادی انجامید که بر برتری اعراب به عنوان قوم برگزیده خدا و سربازان او تأکید داشت.

 

گسترش اسلام و حمله به ایران

در دوران خلافت عمر، اسلام به ثبات رسید و اهداف خود را به سوی کشورهای دیگر، از جمله ایران، معطوف کرد. این حمله، نه یک تهاجم قومی، بلکه هجومی اعتقادی بود. اعراب، تحت تأثیر باورهای اسلامی، به ایران حمله کردند. این موضوع نشان‌دهنده قدرت باورها در تحریک انسان‌ها به حرکت و اقدام است. همان‌گونه که در آلمان، اعتقاد به نژادپرستی نازیسم منجر به جنگ‌های خونین شد، در ایران نیز حمله اسلام، ریشه در باورهای مذهبی داشت.

 

نقش باورها در تحولات تاریخی

حمله اسلام به ایران، نه تنها یک رویداد نظامی، بلکه تحولی اعتقادی بود که تأثیرات عمیقی بر تاریخ ایران گذاشت. در بخش‌های بعدی، به بررسی دقیق‌تر این تأثیرات و تحولات ایران پس از این حمله خواهیم پرداخت.

 

گسترش اسلام و حمله به ایران: از جهاد تا فتح

جهاد و اعتقاد به برتری اسلامی

در این بخش، به بررسی مفهوم جهاد و نقش آن در گسترش اسلام و حمله به ایران می‌پردازیم. اسلام با تأکید بر این که “باید همه را به حقیقت فرا خوانید و مشرکان و کافران را از میدان به در کنید”، اعتقاد خود را به زور شمشیر نیز پیش برد. این نگاه، در دوران خلافت عمر تقویت شد و به عنوان یک راهبرد نظامی و اعتقادی، به کشورهای دیگر، از جمله ایران، تعمیم یافت. پیش از حمله به ایران، عمر به کشورهای دیگر نیز حمله کرد و با غنایم جنگی، ارتش اسلام را قدرتمندتر ساخت.

 

شکل‌گیری ارتش اسلام و تقسیم بیت‌المال

ارتش اسلام، با اعتقاد راسخ به جهاد، به کشورهای مختلف حمله می‌کرد و اموال بی‌شماری را به عنوان غنیمت به سرزمین‌های اسلامی می‌آورد. این اموال، تحت عنوان بیت‌المال، بین مسلمانان تقسیم می‌شد. زنان، کودکان و مردان باقی‌مانده از جنگ نیز به عنوان برده و کنیز فروخته می‌شدند و ثروت هنگفتی برای مسلمانان به ارمغان می‌آورد. این روند، علاقه‌مندی بیشتری برای پیوستن به ارتش اسلام ایجاد کرد و قدرت نظامی مسلمانان را افزایش داد.

 

حمله به ایران: رویارویی دو جهان‌بینی

با قدرتی که عمر به دست آورده بود، حمله به ایران آغاز شد. در این رویارویی، دو جهان‌بینی کاملاً متفاوت مقابل هم قرار گرفتند: از یک سو، مسلمانانی با ایمان راسخ و اعتقاد به این که سربازان خدا هستند و باید دیگران را به بندگی خداوند وادار کنند؛ و از سوی دیگر، ایرانیانی که از حکومت ظالم و دین رسمی زمان خود سرخورده بودند و نابرابری‌های اجتماعی، فساد و ناملایمات، زندگی‌شان را تحت تأثیر قرار داده بود.

 

دفاع غریزی ایرانیان در برابر حمله

ایرانیان در برابر حمله مسلمانان، تنها از روی غریزه دفاع می‌کردند. آن‌ها نه از حکومت ظالم زمان خود دفاع می‌کردند و نه از دینی که آن‌ها را به اسارت گرفته بود. این سرخوردگی و ناامیدی، باعث شد که مقاومت آن‌ها ضعیف باشد و در نهایت، در برابر ارتش اسلام سر تعظیم فرود آورند.

 

نقش اعتقادات اسلامی در پیروزی مسلمانان

مسلمانان با اعتقاد به جهاد و شهادت، وارد جنگ می‌شدند. برای آن‌ها، پیروزی در جنگ به معنای کسب غنایم و گسترش اسلام بود، و شکست نیز به معنای شهادت و رسیدن به بهشت. این اعتقادات، جنگ را برای مسلمانان به یک پیروزی دوطرفه تبدیل می‌کرد. در مقابل، ایرانیان فاقد چنین انگیزه‌های اعتقادی بودند و تنها از روی غریزه دفاع می‌کردند.

 

خیانت‌ها و عوامل طبیعی در شکست ایرانیان

علاوه بر تفاوت‌های اعتقادی، عوامل دیگری مانند خیانت‌های داخلی و شرایط طبیعی نیز در شکست ایرانیان نقش داشتند. برخی از شخصیت‌های ایرانی به مسلمانان پناه بردند و به آن‌ها کمک کردند، و شرایط طبیعی نیز گاه به ضرر ایرانیان عمل کرد.

 

بررسی فلسفه و کلیات جنگ‌های اسلامی در مواجهه با ایرانیان

 کلیات و هدف بحث

در این بخش، قصد داریم به بررسی کلیات و مفاهیم مرتبط با جنگ‌های اسلامی و مواجهه آن با ایرانیان بپردازیم. هدف اصلی این بحث، ذکر مصیبت‌ها یا بررسی آسیب‌های وارد شده نیست، بلکه تمرکز بر درک فلسفه و نگرشی است که این رویدادها را شکل داده است. این نگرش، ریشه در اعتقادات و باورهای اسلامی دارد که در طول تاریخ، جهت‌دهنده رفتارها و تصمیم‌های نظامی و سیاسی بوده است.

 

مقاومت ایرانیان و پیروزی سپاه اسلام

ایرانیان در مواجهه با سپاه اسلام، مقاومت‌های قابل توجهی از خود نشان دادند. آن‌ها شورش کردند، جنگیدند و در نهایت، با سرکوب‌های گسترده مواجه شدند. پیروزی نهایی سپاه اسلام، حاصل ترکیبی از عوامل مختلف بود که دست به دست هم دادند. در این میان، جنایات و خشونت‌های بسیاری نیز رخ داد. برای نمونه، نقل شده است که یکی از فرماندهان اسلامی، پیش از آغاز حمله، عهد بست که از خون ریخته‌شده مردمان، آسیابانی را به حرکت درآورد و نانی از آن خون تهیه کند. این روایت، نمادی از جنون و خشونت بی‌حدوحصری است که در آن دوران جاری بود.

 

نگرش اسلامی به دشمنان و مشرکان

در این جنگ‌ها، مسلمانان دشمنان خود را پست و حقیر می‌دانستند و برای آن‌ها هیچ ارزش یا حقی قائل نبودند. اعتقاد آن‌ها بر این بود که دشمنان باید کشته شوند، اموالشان تصاحب گردد، و زنان و فرزندانشان به اسارت گرفته شوند. این نگرش، ریشه در آموزه‌های اسلامی داشت که در قرآن و سنت پیامبر اسلام به‌وضوح بیان شده است. برای مثال، در قرآن بارها به موضوع کنیزان، اموال کافران و مشرکان، و ضرورت خواری‌دادن به آن‌ها اشاره شده است. این آموزه‌ها، پایه‌های فکری و اعتقادی را تشکیل می‌دادند که مسلمانان را به سمت جنگ و جهاد سوق می‌داد.

 

فلسفه جنگ و جهاد در اسلام

فلسفه جنگ در اسلام، بر پایه تسلیم‌کردن مردمان در برابر قدرت خداوند استوار بود. مسلمانان معتقد بودند که همان‌گونه که خودشان تسلیم خدا هستند، دیگران نیز باید در برابر قدرت الهی زانو بزنند. این نگرش، در تمامی جنگ‌های دوران محمد، عمر و پس از آن جاری بود. هنگام محاصره یک منطقه، مسلمانان سه راه پیش روی دشمنان قرار می‌دادند:

 

گرویدن به اسلام: دشمنان می‌توانستند با پذیرش اسلام، جان خود را نجات دهند.

پرداخت باج و خراج: در صورت عدم تمایل به اسلام، آن‌ها موظف به پرداخت باج و قبول سلطه مسلمانان بودند.

مرگ و کشته‌شدن: اگر دشمنان هیچ‌یک از دو گزینه فوق را نمی‌پذیرفتند، سرنوشت آن‌ها مرگ بود.

 

این سه گزینه، بازتابی از فلسفه اسلامی در مواجهه با دشمنان بود که در قرآن و سنت پیامبر ریشه داشت. مسلمانان معتقد بودند که مشرکان باید به خواری کشته شوند و این، بخشی از اجرای عدالت الهی محسوب می‌شد.

 

نگاهی به فلسفه و نگرش اسلامی

در این بخش، به بررسی کلیات و فلسفه جنگ‌های اسلامی پرداختیم. این نگرش، بر پایه آموزه‌های قرآنی و اعتقادات اسلامی شکل گرفته بود و هدف آن، تسلیم‌کردن مردمان در برابر قدرت خداوند بود. مقاومت‌های ایرانیان، هرچند قابل توجه، در نهایت با سرکوب‌های گسترده مواجه شد و سپاه اسلام به پیروزی دست یافت. این رویدادها، بازتابی از نگرشی بود که در طول تاریخ، جهت‌دهنده رفتارها و تصمیم‌های نظامی و سیاسی مسلمانان بوده است.

 

عنوان: تحولات تاریخی و اسلام‌آوردن مردم ایران در سایه جنگ‌ها و محاصره‌ها

گاهی این درگیری‌ها و نبردهای خونین با مرگ بسیاری از افراد به پایان می‌رسید. در برخی مواقع، این گرفتاری‌ها با پذیرش باج و خراج ختم می‌شد و گاهی نیز افراد به زور مسلمان می‌شدند. این وحشت و ترس که از سوی قدرت‌های حاکم بر مردم تحمیل شده بود، غالباً منجر به آن می‌شد که این اقوام به عنوان باج‌گذار و خراج‌پرداز شناخته شوند. اما این رویدادها به مرور زمان باعث شدند که بیشتر مردم ایران به دین اسلام گرویده شوند.

 

هنگامی که امروزه ایران به عنوان یک کشور اسلامی در جهان شناخته می‌شود، این تحول تاریخی ریشه در همان جنگ‌ها و خونریزی‌های دوران قدیم دارد. این نبردها که در دوران خلیفه عمر و به دست مسلمانان به ایران وارد شد، باعث شدند که مردم این سرزمین به تدریج به دین اسلام گرویده شوند. این جنگ‌های خونین نه تنها زندگی بسیاری را به پایان رساند، بلکه اموال و دارایی‌های مردم را نیز به غارت رساند. برخی از افراد در آغاز این درگیری‌ها کشته شدند، برخی به اسارت گرفته شدند، برخی به عنوان برده و کنیز در میادین شهرها فروخته شدند و برخی نیز به عنوان اسیر گردن زده شدند. اما در عین حال، فلسفه‌ای عمیق در پس این رویدادها وجود داشت.

 

هر شهری که به محاصره درمی‌آمد، سه راه انتخاب داشت: یا به دین اسلام گرویده و در برابر این تحمیل سر تعظیم فرود آورد، یا بر باورهای خود پایبند بماند اما به عنوان باج‌گذار و خراج‌پرداز تحت حکومت مسلمانان قرار گیرد، و یا در صورت مقاومت، کشته شود. برخی از افراد که در آغاز این درگیری‌ها کشته شدند، نمونه‌ای از این مقاومت بودند. اما بسیاری دیگر به دلیل فشار و تهدید به جان، به زور و با شمشیر به دین اسلام گرویدند. این موضوع را با توجه به تعاریفی که در بخش‌های قبلی این بحث ارائه شد، می‌توان به خوبی درک کرد.

 

مردمی که از حکومت وقت سرخورده بودند

در این بحث، ما درباره مردمی صحبت می‌کنیم که به شدت از حکومت وقت خود سرخورده بودند. این مردم از دینی که بر آنها حکومت می‌کرد نیز سرخورده بودند. دینی که با سیاست ادغام شده بود و قدرت واحده‌ای را به دست گرفته بود، نابرابری را تشدید کرده و ظلم فراوانی را بر جامعه تحمیل کرده بود. در چنین شرایطی، دینی که باید الهام‌بخش و حامی مردم باشد، دیگر اعتقاد و ایمان عمیقی در بین مردم ایجاد نمی‌کرد. بنابراین، وقتی مسئله جان افراد در میان بود، به سادگی می‌توانستند راه تغییر دین را انتخاب کنند تا جان خود را نجات دهند. اعتقاد خاصی در بین این افراد دیگر وجود نداشت، زیرا آنها از این نگاه و از این حکومت به شدت سرخورده بودند.

 

 دفاع غریزی مردم ایران در برابر حملات

وقتی به جنگ‌هایی که میان ایرانیان و مسلمانان رخ داد، می‌پردازیم، متوجه می‌شویم که ایرانیان تنها به صورت غریزی از خود دفاع می‌کردند. آنها برای هیچ هدف والا و ارزشمندی تلاش نمی‌کردند. در کشورشان آزادی وجود نداشت که بخواهند در راه آن بجنگند. برابری نیز در جامعه حاکم نبود که به خاطر آن به میدان بیایند. ایمانی که بتواند آنها را به مقاومت و میدان‌داری ترغیب کند نیز وجود نداشت. تنها دفاع غریزی بود که آنها انجام می‌دادند. این نظام فکری-مذهبی که در ایران حاکم بود، به شدت خدشه‌دار شده بود و مردم از آن به شدت منزجر بودند. آنها از این نظام آزار دیده بودند و به سادگی می‌توانستند باور خود را تغییر دهند و به دین اسلام روی آورند.

 

 انتخاب باج‌گذاری به عنوان راه حل

بخشی از مردم به دین اسلام روی آوردند، اما بخش دیگری از آنها راه حل دوم را انتخاب کردند: باج‌گذاری. این گروه تصمیم گرفتند بر پایه باورهای خود باقی بمانند. اگر زرتشتی بودند، باز هم زرتشتی بمانند، اما باج و خراج سنگینی را به حکومت وقت بپردازند. این باج و خراج که قرار بود برای زنده ماندن پرداخت شود، حق زیستن را برای آنها تضمین می‌کرد. این باج به حکومت اسلامی تحویل داده می‌شد و شما با این بخشی از تاریخ اسلامی مواجه می‌شوید که به تدریج ایران را در خود جا داد و مسلمان کرد.

 

فشار اقتصادی و تحولات اعتقادی

با گذشت زمان، قدرت در اختیار مسلمانان بود و آنها بر تمامی این نواحی حکومت می‌کردند. عوامل بی‌شماری دست به دست هم دادند تا مردم به تدریج از نگاه و باورهای خود برگردند. این نگاهی که ایمان خاصی در خود نهفته نداشت و اعتقاد راسخی به آن وجود نداشت، همچنین هزاران ظلم و ستم را در خود جای داده بود. وقتی به دین زرتشتیت می‌پردازیم، می‌بینیم که این دین نیز به اندازه کافی به مردم زخم زده بود. نگاه یکتاپرستانه‌ای که مردم را ذلیل کرده و نابرابری را تشدید کرده بود، هزاران لطمه به آنها زده بود. حالا این مردم با فشار اقتصادی سنگینی مواجه بودند که مجبور بودند ساعت‌های بی‌شماری کار کنند و دستاورد خود را به نوعی تقدیم مشتی مال‌اندوز و مفت‌خوار کنند.

 

این فشار اقتصادی در کنار نگاهی که ایمان مستحکمی نبود، و عوامل دیگری که افراد را پست و ناچیز می‌شمردند، باعث شدند که این افراد به تدریج از باورهای خود فاصله بگیرند. این نگاه‌های منفی که به آنها نجس می‌پنداشتند، هزاران زخم دیگر به این جامعه وارد کرد. در باب این مصادیق می‌توان بیشتر و بیشتر صحبت کرد و مثال‌های بی‌شماری زد.

 

 تبعیض‌های طبقاتی و تأثیر آن بر تحولات دینی در ایران

در آن دوران، زندگی یک زرتشتی در کنار یک مسلمان پر از محدودیت‌ها و تبعیض‌های شدید بود. به طوری که حتی حق عبور از خیابانی که یک مسلمان در آن حضور داشت را نداشت. این مصادیق تبعیضی که در جامعه آن زمان وجود داشت، نشان‌دهنده این است که تا چه اندازه این افراد پست‌تر و کوچک‌تر شمرده می‌شدند. این نگاه طبقاتی وحشتناک که در نظام یکتاپرستی ریشه داشت، به گونه‌ای بود که خداوند بالاترین مقام و ارزش را داشت و همه طبقات پایین‌تر به ترتیب ارزش‌های کمتری داشتند. انسان به عنوان اشرف المخلوقات شناخته می‌شد و حیوانات و سایر جانداران در مرتبه پایین‌تری قرار می‌گرفتند. این نگاه طبقاتی در دوران حکومت ایران نیز به همین شکل بود.

 

زرتشتیان و ایرانیان آن دوران به عنوان موجوداتی پست‌تر از انسان شناخته می‌شدند و همتای حیوانات به حساب می‌آمدند. بدترین رفتارها با آنها صورت می‌گرفت و این فشار مضاعف اقتصادی و فرهنگی در نهایت آنها را مجبور می‌کرد تا به دین اسلام روی آورند تا بتوانند شرایط سخت زندگی را کنار بگذارند و به نوعی راحت‌تر زندگی کنند.

 

تحولات اجتماعی و فشارهای اقتصادی در ایران

تصور کنید یک فرد در آن دوره از تاریخ در ایران زندگی می‌کند، باورمند به زرتشتیت است، اما زرتشتیت نیز ضربه‌های بی‌شماری به او زده است. ایمان مستحکمی در دل او وجود ندارد و نابرابری و ظلم را به وضوح در جامعه مشاهده کرده است. حالا این فرد در یک کشور زندگی می‌کند که تحت سلطه مسلمانان قرار گرفته است و باید تمام تلاش خود را به عنوان باج در اختیار این مسلمانان قرار دهد. اگر کشاورزی می‌کرد، بیشتر محصولات خود را باید به مسلمانان می‌داد. در حالی که کسانی که مسلمان بودند، تنها بخش کمی از دارایی خود را به عنوان زکات پرداخت می‌کردند، اما او باید بیشتر منابع به دست آمده را به عنوان باج تقدیم می‌کرد.

 

در کنار او، کسانی بودند که به دلیل باورهایشان، شخصیت و وجودشان تحت الشعاع قرار گرفته بود. به خاطر باورهایشان، تحقیر می‌شدند، دست کم گرفته می‌شدند و به عنوان موجوداتی پست‌تر از دیگر مسلمانان شناخته می‌شدند. حقوق آنها به راحتی نادیده گرفته می‌شد. هر حقی که شما در نظر بگیرید، این تفاوت‌هایی که بین مسلمانان و اتباع دیگر ادیان وجود داشت، تصویری واضح از این فرد را به ما نشان می‌دهد که به سادگی حاضر است از اعتقاد خود برگردد. اعتقادی که به هیچ وجه ریشه‌دار در وجودش نبود و به راحتی اسلام را قبول کند.

 

 تحولات تاریخی و اسلام‌آوردن ایرانیان

ما با گذشت زمان شاهد این هستیم که ایرانیان به تدریج مسلمان می‌شوند، به تدریج باور می‌یابند و در این اسارت و تحمیل، راه دیگری برای انتخاب ندارند. یا باید در این نابرابری مضاعف زندگی خود را به پیش ببرند یا باید ایمان بیاورند و بتوانند یک زندگی نرمال‌تری را تجربه کنند. در ابتدای امر، شمشیر بر گردنشان بود: یا باید مسلمان می‌شدند، یا باج‌گذار می‌شدند، یا کشته می‌شدند. این شمشیر که در طی سالیان دراز بر گردنشان سنگینی می‌کرد، در نهایت باعث شد تا به اسلام روی آورند.

 

وقتی به اسلام‌آوردن ایرانیان نگاه می‌کنیم، داستان تنها به شمشیر بازمی‌گردد. داستان تنها خلاصه شده در جنگ و خونریزی و تحمیل است. هیچ چیزی فراتر از این نیست. هر کسی که درباره این مسائل صحبت می‌کند و می‌گوید که ایرانیان اعتقاد پیدا کردند نسبت به اسلام، در برابر واقعیت ایستاده است، زیرا واقعیت تاریخی این موضوع را به ما بیان می‌کند. جنگ و خونریزی ابتدایی حمله مسلمانان به ایران، در آن ابتدای امر، برخی را مسلمان کرد، برخی را کشت و از میان برد. این شمشیر بر گردن در ابتدای امر باعث شد تا برخی مسلمان شوند. آن‌هایی که مسلمان نشدند، مجبور بودند که باج‌گذار مسلمانان باشند، مجبور بودند که در برابر مسلمانان تحقیر شوند، مجبور بودند که شهروند درجه دو به حساب بیایند. و در نهایت، با گذشت زمان و به واسطه تمام این عواملی که ذکر شد، این افراد به تدریج مسلمان شدند و اسلام تبدیل به دین اصلی شد.

 

 وضعیت اقلیت‌های دینی در ایران امروز

حتی امروز نیز شما با اقلیت‌هایی مواجه می‌شوید که کماکان زرتشتی هستند. در بخش‌هایی از ایران، تعداد این افراد بیشتر است. این افراد، آن تعداد محدودی هستند که از ابتدا بر پایه عقاید خودشان مانده‌اند و پافشاری کرده‌اند. اما قاعدتاً، این فشارهای محکمی که به مردم وارد می‌شد، باعث شده تا عامه مردم عقاید خود را تغییر دهند و به نوعی به اسلام روی بیاورند. این تغییر به دلیل این بود که می‌خواستند بتوانند زندگی کنند، زندگی خود را گذرانند، جان خود را به سلامت به در ببرند و از این حجم از نابرابری‌ها دوری کنند. وقتی شما با این تحقیر بزرگی که نسبت به ایرانیان و کسانی که دور از باور اسلامی بودند، مواجه می‌شوید، قاعدتاً بعد از مدتی انسان‌ها سعی می‌کنند راه برابری را پیدا کنند و خود را به سمت آن بکشانند. وقتی می‌بینند که به واسطه ایمان داشتن یا نداشتن، حقوق آنها نادیده گرفته می‌شود، به دنبال راهی برای بهبود وضعیت خود می‌گردند.

 

تحولات تاریخی و اسلام‌آوردن ایرانیان تحت فشار قدرت

قاعدتاً، راه ساده‌تر انتخاب می‌شود و طی مرور زمان شاهد آن هستیم که همه و همه به تدریج مسلمان می‌شوند. راه و طریقت اسلام و اسلامی شدن ایران از زیر سایه شمشیر عبور می‌کند، از جنگ و خونریزی وحشتناکی که در آن دوران رخ داده است. اما فراتر از این رویدادها، ما در طول تاریخ با یک سکوت و سکونی مواجه می‌شویم که تمام ایرانیان را در بر گرفته است. در این دوره‌ای که قدرت به دست مسلمانان افتاده بود، با توجه به تفاسیری که پیش‌تر درباره آن صحبت کردیم، این سکوت و سکون ناشی از ضعف و تسليم شدن بود. همه چیز در اختیار این مسلمانان قرار گرفته بود. آنها قدرت غالبی بودند که فرمان می‌دادند، ارباب بودند و دیگران در برابر آنها بردگانی بی‌چاره بودند.

 

ما مواجه می‌شویم با اینکه ایرانیان به عنوان “موالی” شناخته می‌شدند. این واژه به معنای افرادی بود که مال و ملک مسلمانان به حساب می‌آمدند، برده‌های آنها محسوب می‌شدند و این نگاه صاحب‌خوانده‌شدن شکل گرفته بود. وقتی به معانی یکتاپرستانه که بارها و بارها درباره آن صحبت کردیم نزدیک می‌شویم، متوجه می‌شویم که خدایی در آسمان وجود دارد که صاحب بر دیگران است، صاحب بر تمام انسان‌ها و حتی بر دیگر جانداران است. انسان به عنوان اشرف المخلوقات شناخته می‌شود و حالا مسلمانی که بر دیگر باورمندان برتری دارد، به عنوان صاحب بر دیگران شناخته می‌شود. دیگر انسان‌هایی که به باورهای دیگر اعتقاد دارند، بردگان این مسلمانان به حساب می‌آیند. ما با این نگاهی مواجه می‌شویم که در میان مسلمانان نیز جاری و ساری بوده است؛ نگاهی که به سادگی ایرانیان را “موالی” خطاب می‌کند.

 

نگاه نژادپرستانه و ریشه‌های آن در تاریخ

برخی در باب این نگاه نژادپرستانه اعراب صحبت می‌کنند و معتقدند که این نگاه نژادی عامل اصلی بدرفتاری نسبت به ایرانیان بوده است. قاعدتاً در بین اعراب، به مثال ایرانیان و دیگر اقوام، زشتی‌ها و پلیدی‌هایی وجود داشته است. اما من بارها در باب این موضوع صحبت کردم. در برنامه‌های ویژه‌ای که به شناخت اسلام اختصاص داشت، به کرات درباره این موضوع بحث کردم. اینکه ممکن است زشتی‌ها و بدی‌های فرهنگی در بین مردم وجود داشته باشد، می‌تواند منجر به اتفاقات بد و کارهای اشتباه شود. اما نقطه‌ای که برای ما موضوع اصلی است این است که آن زشتی و بدی تبدیل به قانون و قاعده شود. شاید مردمی در بین اعراب وجود داشته‌اند که از نظر فرهنگی یا فردی خود را برتر و بالاتر از دیگران می‌دانسته‌اند. این ریشه‌ها همه و همه برگرفته از همان نگاه به قدرت و نگاه به خداوند است. چه در بین ادیان یکتاپرستانه و چه حتی در بین ادیانی که مشرکان خدا را قبول دارند، در نهایت همه این‌ها ما را به یک نگاه مشخص بازمی‌گرداند.

 

اما شما ممکن است با یک اتفاق فرهنگی مواجه شوید، با یک انتخاب فردی روبرو شوید. اما وقتی این نگاه تبدیل به یک قاعده و قانون می‌شود، که شما مسلمانان را به واسطه قاعده و قانون مملکت خودتان، به واسطه قاعده و قانون خداوند، به واسطه الهیات و قداستی که برای آن خدا ساخته‌اید، و در نهایت به احکام زمینی رسیده‌اید، اینجا است که این نگاه مریض و بیمار تبدیل به یک نظام ساختاری می‌شود. این نظام کل دنیا را در بر می‌گیرد و تمام دنیای آن انسان‌ها را تحت الشعاع قرار می‌دهد. این نگاه با ادعایی که می‌کنید که اعراب به واسطه نژادپرستی خود ایرانیان را موالی می‌دانستند و بدترین رفتارها را با آنها داشتند، در تضاد است. این نگاه در کنار آنچه اسلام به این افراد داده است، شکل گرفته است.

 

نگاه اسلام به برتری و نژادپرستی

اسلام نگاه نژادی ندارد. نگاه نژادپرستانه ندارد. هیچ‌گاه به مفهوم نژادپرستی نزدیک نشده است. هیچ‌گاه عرب و عجم را با هم متفاوت ندیده است. اما در عین حال، این نگاه متفاوت است. همان نگاه مشخص برتری‌طلبانه است. هیچ تفاوتی در آن نیست. اینکه شما بخواهید یک فرد را از دیگری برتر بدانید، یک معنای مشترک دارد که با آن درگیر می‌شوید. یک مفهومی است که شما به آن معترف هستید. شما اعتقاد دارید برتری وجود دارد، بزرگی وجود دارد. حالا این برتری ممکن است به واسطه نژاد باشد، به واسطه جنسیت یا به واسطه باور. این نگاه مشترکی است که وجود دارد و اسلام به نوعی بنیان‌گذار آن است. به نوعی قدرتمندکننده آن است. شاید حتی بنیان‌گذار آن نباشد، اما قاعدتاً آن را قدرتمند کرده است. قاعدتاً آن را قانون‌مند کرده است. این نگاه برتری‌طلبانه است که شکل گرفته است.

 

حالا شما به عنوان عبد و عبید، به عنوان بنده‌ای که به این اعتقاد باورمند است، راه و چاه این ایده را در دل خود پیدا می‌کنید. یعنی با اسلامی روبرو می‌شوید که به این برتری باورمند است. این برتری را پاس می‌دارد و برای شما مشخص می‌کند که شما به عنوان مسلمان برتر از دیگران هستید، باارزش‌تر از دیگران هستید.

 

نگاه برتری‌طلبانه و تأثیر آن بر تحولات اجتماعی در ایران

شما به عنوان یک انسان، برتر و ارزشمندتر از دیگر جانداران شناخته می‌شوید. این اصل برای شما به وجود آمده است. حالا شاید به واسطه اتفاقات فرهنگی که در شما وجود دارد، به واسطه انتخاب‌های فردی شما و سپس قدرت و کثرتی که به دست می‌آورید، مفهوم تازه‌ای را نیز در دل خود بسازید. به عنوان مثال، ممکن است نژاد خود را برتر بدانید، پرچم عرب و عجم را به دست بگیرید و عرب‌ها را برتر و عجم‌ها را پست‌تر بدانید. اما این‌ها همه برگرفته از همان نگاه مشترک هستند. آن معنای مشخصی که به شما این راه را باز می‌کند تا در آن تغییراتی ایجاد کنید، اما به بنیان اصلی پایبند باشید.

 

شما مواجه می‌شوید با این نگاه‌هایی که در دل اسلام نیز وجود داشت و قدرتمند بود و همه برگرفته از همان نگاه اسلامی است. این نگاه هیچ ارتباطی به عرب بودن ندارد. شاید عرب بودن در آن تأثیری گذاشته باشد، اما به واسطه وجود آن بنیان است که این نگاه شکل گرفته است. در مجموع، ما با یک تاریخی روبرو می‌شویم که پر از سکون و سکوت است و در نهایت قرار است تمام این ایرانیان در برابر مسلمانان تسلیم شوند و همه به مسلمانانی تبدیل شوند که به واسطه این شمشیر مسلمان شده‌اند.

 

شورش‌ها و مقاومت‌های جسته و گریخته در برابر قدرت غالب

ایستادگی‌هایی نیز اتفاق افتاده است. قاعدتاً، شورش‌های جسته و گریخته‌ای نیز در نقاط مختلف ایران رخ داده است. از همان ابتدای امر تا امروزی که درباره آن صحبت می‌کنیم، هر زمان که این قدرت‌های ظالم و برتری‌طلبانه در جهان وجود داشته‌اند، کارهای ظالمانه بی‌شماری انجام داده‌اند. گروه‌ها و افرادی نیز وجود داشته‌اند که در برابر آنها ایستادگی کرده‌اند و در پی اصلاح، تغییر، شورش و طغیان بوده‌اند. ایران نیز از دیرباز چنین قاعده‌ای را داشته است. از دورانی که اسلام قدرت را به دست گرفت تا امروز، و قاعدتاً در تمام تاریخ، همه جوامع چنین شرایطی را تجربه کرده‌اند.

 

اما این شورش‌ها قاعدتاً جسته و گریخته بوده‌اند. می‌توان درباره مصادیق آن صحبت کرد و موضوعات را مطرح کرد. می‌توان از آن شخصیت‌ها نام برد که چه کارهایی انجام دادند و چگونه در برابر این نگاه غالب شورش کردند. از ابومسلم خراسانی گفت تا رسید به بابک خرمدین و دیگر شخصیت‌هایی که وجود داشتند. چه رفتار سرکوب‌گرایانه‌ای در برابر آنها اعمال شد؟ چگونه این‌ها قلع و قمع شدند؟ این نگاه خواست که از میان برداشته شود. در برابر این معترضین، بدترین رفتارها اعمال شد و این‌ها به وحشیانه‌ترین شکل ممکن از میدان به در شدند. در همان ابتدای امر نیز این نگاه‌ها اتفاق افتاد و هر چه پیش‌تر رفت، ادامه یافت.

 

سرکوب شورش‌ها و نابودی مقاومت‌ها

موضوع مهم این است که قدرت غالبی که در ایران وجود داشت و قدرت غالبی که به دست مسلمانان شکل گرفته بود، اجازه نداد که این اتفاقات راه به جایی ببرند. همه محکوم به سرکوب بودند، همه از میان برداشته شدند. همه به وحشیانه‌ترین شکل ممکن قلع و قمع شدند، نابود شدند و ما مواجه می‌شویم با همین تصویری که در برابرمان می‌بینیم که در نهایت قرار است ایران را تبدیل به یک ملت رام کند که اسلام را قبول کرده‌اند، به آن باور آورده‌اند، همه و همه مسلمان شده‌اند. هر نوع نگاهی را از خود دور کرده‌اند و در نهایت ایران تبدیل به یک جامعه مسلمان شده است که جزئی از این بدنه اسلامی می‌شود و یک کشور اسلامی را تشکیل می‌دهد.

 

در نهایت، ایران تسلیم این باور قدرتمند می‌شود، هر چند که جسته و گریخته شورش‌هایی انجام می‌دهد و طغیان‌هایی می‌کند. از همان ابتدا، در همان اوایلی که مسلمانان به ایران حمله کردند، ایران نیز از خود دفاع کرد. گاهی پیروز شد، گاهی شکست خورد، دوباره طغیان کرد، سرکشی کرد، شورش کرد، و باز دوباره سرکوب شد. در برابر آنها ایستادگی کردند. گاهی در بین ایرانیان، گروه‌هایی شکل گرفتند که بخواهند در برابر این نگاه‌ها ایستادگی کنند. اما این‌ها محکوم به شکست شدند، قلع و قمع شدند، کشته شدند، و بدترین شکنجه‌ها بر روی آنها انجام شد. این نگاه وحشیانه غالب همواره این‌ها را از میدان به در کرد و همواره آنها را تارومار کرد.

 

 تصویر نهایی از تسلیم ایران به اسلام

در نهایت، با تمام این تعبیرها و تصاویری که ما در کنار هم گذاشتیم، از ایران یک ملت رامی پدید آمد که حالا همه و همه مسلمان بودند. درباره آن صحبت کردیم. از همان ابتدا گفتیم ملتی که حالا شمشیر بر گردنش است، ملتی که یک قدرت و یک قوای مستحکمی در برابرش قرار می‌گیرد که با ایمان کامل وارد میدان شده‌اند، سربازان خدا به میدان جنگ آمده‌اند تا همه را قلع و قمع کنند. در برابر این‌ها هیچ ایمانی وجود ندارد. این مردم ایمانی ندارند، ارزش و هدف مشخصی ندارند. شمشیر بر گردنشان است و یکایک آنها به کام مرگ می‌روند. به وحشیانه‌ترین شکل، شهرهایشان قلع و قمع می‌شوند، مردمشان به زیر تیغ قرار می‌گیرند. در حمله‌هایی که انجام شد، در یکی از این حمله‌ها بیش از چهل هزار تن کشته شدند. اسیران کشته شدند. جنگ‌های وحشتناکی که اتفاق افتاده است. گفتم موضوع این نیست که شما در این بحث مشخصاً درباره مصادیق صحبت کنید و ذکر مصیبت بکنید. قرار است نزدیک شویم به آن معانی.

 

 مصادیق تاریخی و خشونت‌های ناشی از حمله مسلمانان به ایران

در برابر ما مصادیق بی‌شماری وجود دارد درباره تمام این اتفاقات. درباره حمله‌های وحشیانه‌ای که مسلمانان انجام دادند، درباره خونریزی‌ها، اسیرکشی‌ها، زنان و فرزندانی که از ایران به اسارت برده شدند، به کنیزی و بردگی فروخته شدند، سوءاستفاده‌هایی که از آنها کردند، و تاراج اموالی که به دست آوردند. درباره این موضوع می‌توان ساعت‌ها صحبت کرد. وقتی به کتاب‌های تاریخی رجوع می‌کنید، بخش‌هایی وجود دارد که به جزئیات این رویدادها پرداخته شده است. به عنوان مثال، در کتاب‌های تاریخی مانند تاریخ طبری، صحبت از شخصی به نام ابوالولو (که به عنوان قاتل عمر شناخته می‌شود) آمده است. او یک ایرانی و یهودی بود که با جمعیت بی‌شماری از ایرانیان که به سمت عربستان برده می‌شدند، مواجه می‌شود. این جمعیت شامل بردگان و کنیزان بودند که به نوعی به سمت کشور عربستان حرکت می‌کردند.

 

نقل به مضمون است که او چقدر تحت تأثیر این منظره قرار می‌گیرد. او چگونه این جمعیت بی‌شمار از ایرانیان را می‌بیند که به بند مسلمانان درآمده‌اند؟ حالا قرار است که این افراد فروخته شوند. در میادین شهرها قرار است به این زنان تجاوز شود، از این کودکان بیگاری کشیده شود، و این انسان‌ها به عنوان برده در میادین به فروش برسند. مردمی که قبلاً به آرامی زندگی می‌کردند، حالا همه زندگی‌شان از میان رفته است. دیگر حتی حق زیستن هم ندارند. حالا قرار است که برده و تسلیم در برابر این خدای متعال باشند.

 

جزئیات دردناک واقعیت‌های تاریخی

در باب این مصادیق می‌توان ساعت‌ها صحبت کرد. مثال‌ها و نمونه‌های بی‌شماری وجود دارد، از کلیات تا جزئیات. از باب تک‌تک این انسان‌ها که هر کدام یک زندگی داشتند، زندگی‌شان به نابودی کشیده شد. وقتی ما درباره جنگ‌ها صحبت می‌کنیم، هر کدام از این انسان‌هایی که کشته شدند، یک سرنوشت داشتند، یک زندگی داشتند، عشقی داشتند، دنیایی داشتند. تک‌تک این افراد به مرگ فرستاده شدند. وقتی درباره چهل هزار نفر صحبت می‌کنیم که در یک جنگ کشته شدند، این چهل هزار زندگی بود، چهل هزار عشق بود، چهل هزار خانواده بود. من می‌گویم موضوع این نیست که بخواهیم ذکر مصیبت کنیم، زیرا می‌توان ساعت‌ها درباره آن صحبت کرد، مثال‌های بی‌شمار زد، و مصادیق بی‌شمار آورد که چه اتفاقی با این مردم رخ داد. می‌توان درباره آن خشونت افسارگسیخته‌ای که مسلمانان در قبال معترضین اعمال کردند، صحبت کرد.

 

 خشونت علیه معترضین و سرکوب شورش‌ها

می‌توان درباره اینکه بر سر بابک خرمدین چه گذشت و با او چه کردند، بحث کرد. چگونه صدای معترضین را به وحشیانه‌ترین شکل ممکن خاموش کردند. اما ما درباره این کلیات صحبت می‌کنیم که در نهایت، این حمله مسلمانان به ایران منجر به پدید آمدن مردمی مسلمان شد. مردمی درمانده که در نهایت قبول کردند مسلمان باشند. از زیر تیغ گذشتند. تیغ بر گردنشان بود. تعداد بی‌شماری کشته شدند. تعداد بی‌شماری به بردگی و کنیزی گرفته شدند. مورد تجاوز قرار گرفتند. اموال و زندگی‌شان به دست آنها افتاد. خانه‌هایشان آتش گرفت. و بعد، با انتخاب اینکه باج‌گذار مسلمانان باشند، تنها توانستند جان خود را نجات دهند. اما برده و اسیر این فکر اسلامی شدند.

 

حالا قرار بود هر چه کار می‌کردند، در اختیار این مسلمانان قرار دهند. قرار بود تحقیر شوند، به آنها توهین شود، بدترین اتفاقات در قبال آنها اعمال شود. موالی مسلمانان به حساب بیایند، بردگان مسلمانان به حساب بیایند. بی‌ارزش و بی‌ارزش‌تر شوند. با همان نگاه‌های خدایی، آنها همتای حیوانات به حساب بیایند. قرار بود این ارزش‌های شکل‌گرفته مدام پیش‌تر و پیش‌تر بروند. خدا هزار خدا بیافریند و خدای تازه ایرانیان هم همین مسلمانان باشند.

 

 

تسلیم در برابر نگاه اسلامی و بازتولید نظام بیمارگونه

قرار بود هیچ حقوقی نداشته باشند و در نهایت راهی نداشتند جز اینکه به اسلام روی آورند، سر تعظیم فرود آورند و تسلیم شوند تا حق زیستن داشته باشند، تا جان خود را سالم به در ببرند و تنها بتوانند حیات خود را ادامه دهند و کمتر مورد ظلم و شکنجه قرار گیرند. اما ما مواجه می‌شویم با این دوران سکوت و در نهایت تسلیم مردم ایران در برابر نگاه اسلامی. همان نگاهی که مسلمانان را تسلیم در برابر خدا قرار داده بود، حالا ایرانیان را تسلیم در برابر مسلمانان کرد و در نهایت تسلیم در برابر خداوند در نوک هرم. این نظام بیمارگونه مدام در حال بازتولید خود بود و مدام از خود بازآفرینی می‌کرد. مدام خدایان تازه‌ای به جهان تحویل می‌داد: یک خدا در آسمان، یک محمد به عنوان خدا بر زمین، یک انسان به عنوان خدا بر تمام جانداران جهان، یک خدا در خانه به عنوان مرد، یک خدا در بین ایرانیان به عنوان مسلمانان، و هزاران هزار خدا.

 

حتی امروز هم نمونه‌های آن را می‌بینیم. یک خدا که بر ایران حکومت می‌کند، خدایی که صاحب همه چیز این مردم است. این نگاه بیمارگونه و وحشیانه همواره در حال بازتولید است و همواره به همان اندازه وحشیانه راه را به پیش می‌برد. ما امروز هم با همان نگاه وحشیانه مواجه می‌شویم که قرار است همه چیز را تحمیل کند. امروز هم قرار است با همان شمشیرها همه مسلمان باشند. تمام مسلمان‌زاده‌ها باید مسلمان باشند. ما مسلمان‌زاده در ایران هستیم، اما تیغ شمشیر این مسلمانان همچنان بر گردنشان سنگینی می‌کند. ما باید به بهشت برویم، باید مسلمان باشیم، باید اعتقاد به این خدا داشته باشیم. من مسلمان‌زاده هستم، اما اگر اعتقادم برگردد، اگر به آن خدا باور نداشته باشم، اگر این خدا و راه و طریقت او را پرظلم بدانم، گردنم زیر تیغ است. مرتد شناخته می‌شوم و قرار است کشته شوم. حکم ارتداد مرگ است.

 

 استمرار نگاه بیمار و بازتولید خدایان در اسلام

در تمام نگاه‌های اسلامی، در تمام نگاه‌های اسلامی، حکم کسی که مسلمان‌زاده شده و از دین اسلام برگشته، مرگ است. همان نگاه مریض و بیمار دارد ادامه پیدا می‌کند و حالا قرار است همان مسلمانان دیروز صدر اسلام با همان نگاه بیمار دوباره به بازتولید خود ادامه دهند. دوباره خدایان دیگری را به وجود آورند و امروز ایران در این شرایطی وجود دارد که همه محکوم به مرگ هستند. وقتی شما مواجه می‌شوید با رفتارهای بیمارگونه و منزجرکننده‌ای که جمهوری اسلامی در قبال مردم انجام می‌دهد، همه و همه ما را به همان ریشه اسلامی و همان صدر اسلام بازمی‌گرداند. همان حمله مسلمانان به ایران است. امروز هم مسلمانان حمله کرده‌اند. چهل و پنج سال گذشته به ایران، چهل و خورده‌ای سال (دقیق یادم نیست)، جمهوری اسلامی به ایران حمله کرده است با همفکری همین مردم. همان مردمی که در آن دوران در ایران زندگی می‌کردند، آنها همان ارتش مسلمانان صدر اسلام بودند که به ایران حمله کردند. اما امروز این نسل تازه‌ای که در ایران به وجود آمده، فقط مسلمان‌زاده بودند و حکمشان همان حکمی است که ایرانیان آن دوران داشتند. اینها به زور باید مسلمان شوند.

 

راه حل‌های امروزی در برابر نظام بیمارگونه

راه حل در برابر آنها چیست؟ یا باید تمام زندگی خود را در زندان‌ها گذرانند؟ یا باید به جوخه‌های دار سپرده شوند؟ یا باید تیرباران شوند؟ یا باید به آنها تجاوز شود؟ یا باید سر تعظیم فرود آورند، ساکت باشند، سکوت کنند و باج‌گذار این نظام دیوانه‌وار باشند؟ یا قرار است که مسلمان شوند؟ قرار است که وارد این وادی دیوانگی شوند؟ قرار است که حالا به واسطه این ورود، جاه و مقام داشته باشند؟ فردا مردم را بکشند، معترضین را از بین ببرند. و شما مواجه می‌شوید با این نگاه دنباله‌داری که مدام در حال بازتولید خود است. یک داستان را از اول گرفته و تا آخر دارد تکرار می‌کند. یک چرخه‌گردانی است که از همان ابتدای صدر اسلام تا امروز دارد ادامه پیدا می‌کند. هر بار در یک کشور، هر بار در بین یک قوم، هر بار با یک رویه: یک بار خدا در آسمان‌هاست، یک بار محمد در قدرت است، یک بار عمر بر تخت نشسته خلیفه است، و یک بار هم جمهوری اسلامی است.

 

تداوم حکومت مطلقه و تولید خدایان جدید در نظام اسلامی

رهبر جمهوری اسلامی هست، ولایت فقیه هست، مولای کین هست، خمینی هست، خامنه‌ای هست. همان خدایگان بر تخت قدرت نشسته‌اند و همان رویه را به پیش می‌برند. حالا هم قرار است که همه یا مسلمان باشند، یا کشته شوند، یا سکوت کنند، باج بدهند، صدایشان در نیاید، در خانه‌های خودشان اعتراض کنند. هیچ اعتراضی نسبت به نظام حاکم سیاسی نداشته باشند، هیچ اعتراضی نسبت به شرایط نداشته باشند. اگر به چشم می‌بینند که ظالمان دارند مظلومین را از بین می‌برند، تنها و تنها باید سکوت کنند، از کنارش بگذرند، همدست و همراه با ظالمان باشند. همان انتخابی است که درباره آن صحبت کردیم. همان انتخاب دوباره به عرصه ظهور رسیده است.

 

مسلمان‌زادگان امروز: نسلی بدون شناخت و انتخاب

ما دوباره در باب کسانی صحبت می‌کنیم، مسلمانانی که حمله کردند و ایران را به دست گرفتند. حالا این قوم ایرانی دیروز، این نسل تازه‌ای است که فقط و فقط مسلمان‌زاده است. هیچ انتخابی در راه شناخت این اسلام نداشته‌اند و هیچ شناخت درستی نسبت به اسلام ندارند. اگر شما مواجه می‌شوید با تاریخ اسلام، قرار نیست در باب حمله اسلام به ایران اصلاً صحبتی بشود. قرار نیست اصلاً این بخش از تاریخ قابل نزدیک شدن باشد. اگر مواجه می‌شوید با کتاب‌های دینی در مدارس، قرار است که در باب گل و بلبل‌های اسلامی صحبت شود. قرار نیست هیچ وقت صحبت شود که محمد در زندگی‌اش طمع برای به دست آوردن دختر هفت‌ساله داشته، با دختر نه‌ساله هم ازدواج کرده است. قرار نیست این بخش از تاریخ گفته شود. قرار نیست در باب این گفته شود که چگونه مردم ایران مسلمان شدند، چگونه شمشیر بر گردنشان بود؟ چگونه در تحقیر و نابرابری به اسلام روی آوردند؟

 

 تصویرسازی توهمی و بازتولید مفاهیم اسلامی

قرار است یک بخش‌های خیالی و توهمی ساخته شود، زیرا امروز مردم تصویر دیگری می‌خواهند. اگر امروز مردم نیاز دارند به حقوق بشر، شاید فردا شما مواجه شوید با “اسلام، حقوق‌بشری”. حالا اصلاح‌طلبان اسلامی به میدان خواهند آمد که اسلام را بنیان‌گذار اعتقاد به حقوق بشر بدانند. یعنی شما مواجه می‌شوید با تصاویر تازه‌ای که برایتان رقم می‌زنند. هر بار رنگ و بوی تازه‌ای می‌گیرند تا این مفاهیم را به خورده همه بدهند. در باب این موضوع می‌توان بسیار صحبت کرد. در این قسمت هم سعی کردیم در باب ایرانی که حالا کم‌کم مسلمان شد، صحبت کنیم. در قسمت آتی هم سعی می‌کنیم این موضوع را پیش ببریم و بیشتر به این مفاهیم نزدیک شویم.

 

جمع‌بندی:

این مقاله به بررسی تحولات تاریخی ایران پس از حمله اسلام می‌پردازد و تلاش می‌کند ریشه‌های عمیق این تحولات را در چارچوب رویدادهای نظامی، اجتماعی، فرهنگی و اعتقادی تحلیل کند. با مروری بر ضعف‌ها و نابسامانی‌های دوران ساسانیان، نشان داده می‌شود که ایران در لحظه حمله اعراب در وضعیتی آسیب‌پذیر قرار داشت. این حمله، نه تنها یک تهاجم نظامی، بلکه یک جنبش اعتقادی بود که با استفاده از شمشیر و باورهای مذهبی، مردم ایران را به تدریج مسلمان کرد.

 

جنگ‌ها، خونریزی‌ها، تحقیر و نابرابری‌های اجتماعی، همگی نقش مهمی در این تحول ایفا کردند. مردم ایران، که از حکومت ظالم و دین رسمی خود سرخورده بودند، تنها به صورت غریزی مقاومت کردند و در نهایت، تحت فشارهای نظامی، اقتصادی و فرهنگی، به اسلام گرویدند. این تغییر دین، بیشتر ناشی از تحمیل و تهدید به جان بود تا انتخاب آزادانه.

 

مقاله همچنین به بررسی نگاه برتری‌طلبانه و نژادپرستانه‌ای می‌پردازد که در دوران صدر اسلام و حتی تا امروز در جوامع اسلامی وجود داشته است. این نگاه، که انسان‌ها را به طبقات مختلف تقسیم می‌کند، منجر به تبعیض‌های شدید علیه اقلیت‌های دینی و فرهنگی شد و در نهایت، تمام ایرانیان را به نوعی “موالی” خطاب کرد.

 

در پایان، مقاله به ادامه این الگوی تاریخی در دوران معاصر اشاره می‌کند و نشان می‌دهد که نظام جمهوری اسلامی ایران نیز از همان نگاه بیمار و بازتولیدکننده خدایان الهام گرفته است. امروزه نیز، مسلمان‌زادگان ایرانی بدون شناخت واقعی از اسلام، تحت فشارهای سیاسی و اجتماعی قرار دارند و تنها راه باقی‌ماندن در این نظام، سکوت یا پذیرش اجباری این باورهاست. این چرخه تاریخی، که از صدر اسلام آغاز شده، همچنان ادامه دارد و نشان‌دهنده تداوم یک نظام بیمارگونه است که همواره در حال بازتولید خود است.


   
نقل‌قول
اشتراک:

تازه‌ترین کتاب نیما شهسواری

می‌توانید با کلیک بر روی تصویر تازه‌ترین کتاب نیما شهسواری، این اثر را دریافت و مطالعه کنید

به جهان آرمانی، وب‌سایت رسمی نیما شهسواری خوش آمدید

نیما شهسواری، نویسنده و شاعر، با آثاری در قالب  داستان، شعر، مقالات و آثار تحقیقی که مضامینی مانند آزادی، برابری، جان‌پنداری، نقد قدرت و خدا را بررسی می‌کنند

جهان آرمانی، بستری برای تعامل و دسترسی به تمامی آثار شهسواری به صورت رایگان است

راهنما پروفایل

راهنمایی‌های لازم برای ویرایش پروفایل و حساب کاربری شما
زندگی‌نامه

در این بخش می‌توانید توضیح کوتاهی درباره‌ی خود مطرح کنید، در نظر داشته باشید که این بخش را همه‌ی بازدیدکنندگان خواهند دید، حتی میهمانان، در صورت دیدن لیست اعضا و در مقالات و نگاشته‌های شما

کشور و سن شما

کشور انتخابی محل سکونت شما تنها به مدیران نمایش داده خواهد شد و انتخاب آن اختیاری است

تاریخ تولد شما به صورت سن قابل رویت برای عموم است و انتخاب آن بستگی به میل شما دارد

باورهای من

گزینه‌های در پیش رو بخشی از باورهای شما را با عموم در میان می‌گذارد و این بخش قابل رویت عمومی است، در نظر داشته باشید که همیشه قادر به تغییر و حذف این انتخاب هستید با اشاره‌ی ضربدر این انتخاب حذف خواهد شد

راه‌های ارتباطی

در این بخش می‌توانید آدرس شبکه‌های اجتماعی، وب‌سایت خود را با مخاطبان خود در میان بگذارید برخی از این آدرس‌ها با لوگو پلتفرم و برخی در پروفایل شما برای عموم به نمایش گذاشته خواهد شد

حساب کاربری

در این بخش می‌توانید نام و نام خانوادگی، آدرس ایمیل و همچنین رمز عبور خود را ویرایش کنید همچنین می‌توانید اطلاعات خود را از نمایش عمومی حذف کنید و به صورت ناشناس در وی‌سایت جهان آرمانی فعالیت داشته باشید

راهنما ثبت‌نام

راهنمایی‌های لازم برای ثبت‌نام در وب‌سایت جهان آرمانی
نام کاربری

نام کاربری شما باید متشکل از حروف لاتین باشد، بدون فاصله، در عین حال این نام باید منحصر به فرد انتخاب شود

نام و نام خانوادگی

نام و نام خانوادگی شما باید متشکل از حروف فارسی باشد، بدون استفاده از اعداد 

در نظر داشته باشید که این نام در نگاشته‌های شما و در فهرست اعضا، برای کاربران قابل رویت است

ایمیل آدرس

آدرس ایمیل وارد شده از سوی شما برای مخاطبان قابل رویت است و یکی از راه‌های ارتباطی شما با آنان را خواهد ساخت، سعی کنید از ایمیلی کاری و در دسترس استفاده کنید

رمز عبور

رمز عبور انتخابی شما باید متشکل از حروف بزرگ، کوچک، اعداد و کارکترهای ویژه باشد، این کار برای امنیت شما در نظر گرفته شده است، در عین حال در آینده می‌توانید این رمز را تغییر دهید

قوانین

پیش از ثبت‌نام در وب‌سایت جهان آرمانی قوانین، شرایط و ضوابط ما را مطالعه کنید

با استفاده از منو روبرو می‌توانید به بخش‌های مختلف حساب خود دسترسی داشته باشید

  • دسترسی به پروفایل شخصی
  • ارسال پست
  • تنظیمات حساب
  • عضویت در خبرنامه
  • تماشای لیست اعضا
  • بازیابی رمز عبور
  • خروج از حساب

در دسترس نبودن لینک

در حال حاضر این لینک در دسترس نیست

بزودی این فایل‌ها بارگذاری و لینک‌ها در دسترس قرار خواهد گرفت

در حال حاضر از لینک مستقیم برای دریافت اثر استفاده کنید

ثبت آثار

توضیحات

پر کردن بخش‌هایی که با علامت قرمز رنگ مشخص شده است الزامی است.

در هنگام درج بخش اطلاعات دقت لازم را به خرج دهید زیرا در صورت چاپ اثر شما داشتن این اطلاعات ضروری است

بخش ارتباط، راه‌هایی است که می‌توانید با درج آن مخاطبین خود را با آثار و شخصیت خود بیشتر آشنا کنید، فرای عناوینی که در این بخش برای شما در نظر گرفته شده است می‌توانید در بخش توضیحات شبکه‌ی اجتماعی دیگری که در آن عضو هستید را نیز معرفی کنید.     

شما می‌توانید آثار خود را با حداکثر حجم (20mb) و تعداد 10 فایل با فرمت‌هایی از قبیل (png, jpg,avi,pdf,mp4…) برای ما ارسال کنید،

در صورت تمایل شما به چاپ و قبولی اثر شما از سوی ما، نام انتخابی شامل عناوینی است که در مرحله‌ی ابتدایی فرم پر کرده‌اید، با انتخاب یکی از عناوین نام شما در هنگام نشر در کنار اثرتان درج خواهد شد.

پیش از انجام هر کاری پیشنهاد ما به شما مطالعه‌ی قوانین و شرایط وب‌سایت رسمی جهان آرمانی است برای این کار از لینک‌های زیر اقدام کنید.

تأیید ارسال پیام

پیام شما با موفقیت ارسال شد

ایمیلی از سوی وب‌سایت جهان آرمانی در راستای تأیید ارسال پیام دریافت خواهید کرد

در صورت نیاز به تماس و درج صحیح اطلاعات، با شما تماس گرفته خواهد شد.

تأیید ارسال فرم

فرم شما با موفقیت ثبت شد

ایمیلی از سوی وب‌سایت جهان آرمانی در راستای تأیید ارسال فرم دریافت خواهید کرد

در صورت نیاز به تماس و درج صحیح اطلاعات، با شما تماس گرفته خواهد شد.