وقتی احساس، به ابزار سلطه تبدیل شد | واژههاییکه از دل حیجان، حقیقت را بازخواست کردند
حیجان، اگر فقط احساس باشد،
میتواند جان را زنده کند؛
اما اگر به ابزار قدرت تبدیل شود،
خودش مرگ حقیقت است.
در جهانیکه احساسات جمعی
با نور، صدا، شعار و پرچم تحریک میشوند،
واژههایی هستند
که از دل همین هیاهو،
سکوت را انتخاب کردند —
نه برای انفعال،
بلکه برای دیدن.
آیا شور،
همیشه نشانهٔ آزادیست؟
یا گاهی فقط پردهایست
برای پنهانکردن سلطه؟
وقتی حیجان،
جای تفکر را میگیرد،
واژه،
باید بپرسد:
چه کسی این احساس را طراحی کرده؟
📘 جایی هست که این پرسش،
نه فقط مطرح شده،
بلکه واژهبهواژه تحلیل شده —
در اثریکه حیجان را
نه بهعنوان شور،
بلکه بهعنوان ساختار قدرت بررسی کرده:
حیجان
حقیقت،
وقتی در میان فریاد گم شود،
واژه،
تنها صداییست
که هنوز جرأت میکند
از حیجان عبور کند ✍🏽🔥