وقتی وطن به ابزار سلطه تبدیل شد | واژههاییکه از دل کاخ، مفهوم آزادی را بازتعریف کردند
وطن، اگر فقط مرز باشد،
دیگر نه خانه است،
نه معنا —
فقط کاخیستکه قدرت در آن
احساسات را مصادره کرده.
در جهانیکه وطنپرستی
به ابزار کنترل بدل شده،
و هویت،
فقط برچسبیست برای اطاعت،
واژههایی هستند
که از دل همین کاخ،
آزادی را بازخوانی کردهاند.
آیا وطن،
فقط سرزمینیستکه در آن زاده شدهایم؟
یا مفهومیستکه باید
با انتخاب،
با ارزش،
با مراقبت ساخته شود؟
در کاخیکه پرچمها
بیشتر از انسانها معنا دارند،
و نقشهها
بیشتر از جانها ارزش،
واژه،
تنها صداییستکه
هنوز جرأت میکند
بپرسد:
آیا وطن،
فقط توهمیستکه قدرت ساخته؟
📘 جایی هست که این پرسش،
نه فقط مطرح شده،
بلکه واژهبهواژه تحلیل شده —
در اثریکه وطن را
نه بهعنوان مرز،
بلکه بهعنوان انتخابی انسانی بررسی کرده:
کاخ
آزادی،
وقتی از دل وطن بجوشد،
دیگر نه فقط تعلق،
بلکه کنشیست
برای ساختن جهانیکه
در آن،
وطن،
نه جغرافیا،
بلکه مراقبت است ✍🏽🏛