Logo true - Copy

جهان آرمانی

وب‌سایت رسمی نیما شهسواری

جهان آرمانی

وب‌سایت رسمی نیما شهسواری

پادکست به نام جان

ویژه برنامه : شناخت اسلام
قسمت پنجم : قوانین اسلامی
به اشتراک‌گذاری لینک دانلود مستقیم این فایل صوتی در شبکه‌های اجتماعی:

مشخصات اثر

عنوان : پادکست به نام جان

ویژه برنامه : شناخت اسلام

قسمت پنجم : قوانین اسلامی

برنامه‌ساز : نیما شهسواری

زمان : 01:03:45

با صدای : نیما شهسواری

توضیحات این قسمت

شناخت اسلام
در این ویژه برنامه به مفاهیم اسلامی در تمامی ابعاد نزدیک خواهیم شد و در هر قسمت سعی شده تا یکی از مبانی اسلامی را مورد نقد و بررسی قرار دهیم
باشد تا بیشتر پیرامون باوری که آن را به ارث برده بدانیم و اگر قرار بر باور است با آگاهی بدان معترف باشیم
در این ویژه برنامه سعی شده تا عناوین بیشمار باور اسلامی به چالش کشیده شود و حقایق مگو این دین بیان شود

قسمت چهارم پیرامون قانون در اسلام است،
سنگسار
اعدام
شلاق
بریدن دست و پا
همه در پناه قانون
این است اسلام حقیقی
آنچه از قرآن تا زیست و احادیث پیامبر همه و همه قانون اسلام را ساخته است

برنامه‌ی به نام جان قصد دارد تا درباب مباحث مهم باورها و دغدغه‌های دنیایمان به زبان ساده و بداهه سخن بگوید

پخش تصویری

پخش از اسپاتیفای

پخش از یوتیوب

توجه

 

این بخش از متن پادکست توسط هوش مصنوعی استخراج شده است. ممکن است شامل اشتباهاتی باشد یا به طور کامل با محتوای اصلی مطابقت نداشته باشد. هدف از این کار، بهبود دسترسی مخاطبین به محتوای پادکست و فراهم کردن امکان مطالعه و مرور سریع‌تر مطالب است

 

چرا متن پادکست را منتشر می‌کنیم؟

 

ما تصمیم گرفته‌ایم متن پادکست‌های خود را منتشر کنیم تا دسترسی به محتوای آن‌ها برای همه مخاطبان آسان‌تر شود. این اقدام به ویژه برای افرادی که ترجیح می‌دهند مطالب را به صورت متنی مطالعه کنند یا نیاز به مرور سریع‌تر دارند، مفید خواهد بود

 

متن پادکست چگونه استخراج شده است؟

 

این متن توسط هوش مصنوعی Speechmatics استخراج شده است. Speechmatics یکی از پیشرفته‌ترین فناوری‌های تبدیل گفتار به متن است که با استفاده از الگوریتم‌های پیچیده و یادگیری عمیق، صدا را به متن تبدیل می‌کند. این ابزار قادر است با دقت بالا و در زمان واقعی، گفتار را به متن تبدیل کند و از بیش از ۵۰ زبان مختلف پشتیبانی می‌کند

متن پادکست

خب دوستان در این ابتدای برنامه اگر بخواییم در باب قوانین اسلامی صحبت کنیم باید در نکته اول برسیم به اینکه این قوانین ریشه از کجا دارند.

 تو طول این قسمت هایی که تا به حال با همدیگه در باب اسلام صحبت کردیم راه های شناخت اسلام را برشمردم و گفتم که چگونه می شود به این اسلام نزدیک شد و این اسلام را شناخت؟

 خب قاعدتا ریشه های فکری اسلامی هم از همین راه ها نشات می گیرد و شما وقتی با قوانین اسلامی روبه رو می شوید ریشه در همین چند المان دارد.

 یعنی تاریخ اسلام، قرآن، حدیث و فقه فقها.

 قاعدتا این عوامل مهم ترین نقش را دارند.

 هم راه شناخت اسلام هست و هم ریشه های فکری برای اتفاقاتی که در جهان هستی می افتد از همین المان ها قدرت می گیرد.

 در باب قوانین هم به این شکل است.

 نکته اول و قابل عرض این مبحث این است که ما در ادیان ابراهیمی مواجه شدیم با قانون گذاری.

 یعنی اگر ما یک مبدأ و مأخذی را قرار بدهیم برای قانون گذاری در ادیان و مذاهب به اون ده فرمان معروف موسی می رسیم.

 هرچند که پیش از اون هم رگه ها و نمونه های بسیاری از این قانون گذاری وجود داشته.

 اما این قانون گذاری به صرف که به زندگی شخصی انسان ها مرتبط بشه و یه جورایی مجازات هایی در این جهان رو برای مردم در نظر بگیره، شاید به صورت بنیادینش از همون ده فرمان معروف موسی آغاز شد.

 اینکه حالا یک سری فرامینی هست که در قبال رفتار هایی که مردم می کنن یه مجازاتی براشون در همین جهان در نظر گرفته میشه.

 این قوانین به مرور زمان ادامه پیدا کرد.

 در یهودیت ما مواجه میشیم با قوانین بیشمار.

 قوانین بسیاری که در یهودیت اتخاذ شده از سنگسار تا شلاق زدن تا اعدام کردن و عناوینی از این دست که در یهودیت به کررات اذعان شده، پیشتر از ده فرمان موسی و بعد از آن در تورات بارها و به کرات در باب این مباحث گفته شده و این قوانین به نوعی بازخوانی شده و ریشه دار و قدرتمند هم بوده.

 در اسلام هم قاعده به همین منوال پیش رفته.

 نکته اول و بنیادین و مهمی که در این مسئله وجود دارد این است که خیلی از این قوانین ریشه دار در بین این سه دین یکسان و همسو هستند.

 یعنی ریشه ها و ریشه های یهودی و سامی هست.

 یعنی همان قوانینی که برای مجازات در یهودیت اتخاذ می شده در اسلام هم به همان شکل ادامه پیدا کرده.

 حالا تغییراتی در خودش دیده اما ریشه ها برابر و یکسان بوده.

 مثل خیلی دیگر از رفتارهایی که بین مسلمان ها و یهودی ها برابر و مساوی هست.

 پس ما تا اینجا به این نتیجه رسیدیم که ریشه های این تفکر برگرفته از همان نگاه های یهودی است.

 نگاه های یهودی که خب صحبت، صحبت خداست دیگه.

 یعنی ما این ها رو فرامین خدا می دانیم.

 در اسلام هم ادامه دار بوده.

 اما به مساله اصلی خودمون برگردیم.

 یعنی در باب قوانین اسلامی صحبت بکنیم.

 این ریشه ها رو با هم بر شمردیم و دانستیم که ریشه های یهودی نه تنها در قوانین اسلامی که در خیلی از رفتارهای دیگر اسلامی هم همسو و یکسان هست با یهودیت در مباحث مختلف.

 از حالا مناسک مذهبی در نظر بگیرید که یکسان هست تا عناوین دیگری که در بین این ادیان مشترک و یکسان هست و ریشه ها ریشه های یهودی هست.

 اما خود این ریشه های قوانین اسلامی که امروز در همه جای دنیا وجود داره و تقریبا یکسان هست.

 شاید در برخی از موارد با هم تفاوت های جزئی داشته باشند اما در اصالت و در اون بنیان اصلی همسو و همراه هستند.

 به عنوان مثال اعدام کردن.

 به عنوان مثال قصاص کردن.

 اینها عناوین قوانین اسلامی هستند که در تمامی نگرش ها از شیعه و سنی در نظر بگیرید تا حتی فرقه های کوچکتری که بینشون هست از پنج امامی بگیرید تا به وهابیت برسید.

 همه و همه در اصل یکسان و برابر هستند.

 حالا در فروع با هم شاید یک تفاوت هایی داشته باشند اما در اصل و بنیان یکسان هستند.

 خب این ریشه های این قوانین اسلامی از کجا گرفته شده؟

 خب یه بخشیش رو که گفتیم این ریشه ها ریشه های یهودی داره.

 یعنی از تورات بر اومده که خب در اسلام و یهودیت یکسان و برابر است با یک سری تغییرات در اسلام ادامه پیدا کرد.

 اما خود این ریشه ها از دل خود اسلام یک بخشی از این قوانین، آن آیات صریح قرآنی است.

 آیات صریحی که در باب این قوانین امر کرده یعنی مثل آن ده فرمانی که در تورات توسط خدا گفته شده و برای پیروان یهودیت به عنوان قانون درآمده.

 در باب اسلام هم به همین شکل است یعنی شما با قرآنی روبه رو می شوید که یک سری قوانین دارد در خودش یک سری مجازات ها دارد.

 به عنوان مثال مجازاتی که برای دزدها در نظر گرفته برای سارقین در نظر گرفته.

 خب این آیه صریح دارد این که شما باید دست این دزد را ببرید، این که حالا در آینده فقها چه نظراتی را پیرامون این داشتند یعنی به عنوان مثال در شیعه گری در همین ایران خودمون این قانون پایدار وجود داره.

 اینکه دست رو ببرند یک امر الهی به حساب می آید.

 اینکه دست دزد را باید قطع بکنند یک قانون بلاعزل الهی است که در قرآن هم به صراحت در بابش صحبت شده.

 اما می بینید که فقه های بین مثلا مذهب اهل سنت و تشیع با هم یک اختلاف نظرهایی در فروع دارند.

 یعنی در تشیع و در ایران سخت گیری بیشتری اتخاذ می شود.

 برای اینکه این دست بریدن انجام بشود.

 یک سری المان ها و شرایطی را در نظر گرفته اند که حالا این سارق مجازاتش بریده شدن دست هست یا نه یا عناوین دیگری رو بشود.

 اما مثلا در بین اهل تسنن و یا مفتی هایی که در عربستان قدرت حقوقی را در دست دارند.

 خب این رو خیلی ساده تر برگزار میکنند و هر سارقی رو به بریده شدن دست حکم میدن. اما ریشه.

 ریشه ی قرآنی هست.

 یعنی ریشه از همون مأخذ اصلی و اصلی ترین راه شناخت اسلام برگرفته شده.

 تنها به این هم ختم نمیشه.

 در باب مباحث دیگری هم قوانین صریحی قرآن در خودش داره.

 به عنوان مثال حکمی که به محارب میدن، محارب که در برابر خدا و یا یاران خدا و لشکریان خدا علم طغیان رو بلند کرده، پرچم مخالفت رو بلند کرد.

 خب این هم در همون قرآن به صراحت در بابش توضیح داده شده.

 آیه ی صریحی داره که باید بین سه گزینه این شخص رو قرار بدیم.

 یا قرار هست که دست و پای اون رو به صورت برعکس ببرید یا اینکه اون رو تبعید کنید به یک جای بد آب و هوایی که در حقیقت اون آدم در اون شرایط بمیره و جان بده و یا اینکه اون رو اعدام کنید و بکشید.

 حالا اینکه اون رو اعدام کنید، اینکه گردنش رو بزنید، اینکه از بلندی پرتابش بکنید.

 چون این هم در آینده.

 در بین مسلمون ها یه تفاوتی در این فرو وجود داشته.

 یعنی اصل مطلب که معدوم کردن اون شخص بوده به عنوان مجازات همواره یکسان و برابر بوده اما راهی که قرار بوده اون رو معدوم بکنن در بین فرقه های مختلف با هم تفاوت داشته چرا که هر کدوم از این ها به یکی از اون ریشه های دیگه رجوع می کردن.

 یعنی به عنوان مثال ما در قسمت های قبل هم صحبت کردیم و گفتیم فقهایی که قرار هست اجتهاد بکنند از چند طریقت به اون اجتهاد خودشون می رسن، به اون نظریه خودشون می رسن.

 یک راه قرآن هست.

 مطمئن ترین و قدرتمند ترین راه برای دلیل آوردن در بین مسلمون ها قرآن هست.

 اما خب گفتیم که قرآن به تنهایی که راهبر نیست.

 یعنی به عنوان مثال شما در نظر بگیرید که قوانینی که در کشور های مختلف وجود داره چه تعدادی هست؟

 چند ماده ی قانونی ما داریم؟

 در قانون جزایی، در قانون مدنی حتی امروز قوانین دیگری هم داریم.

 یعنی به عنوان مثال حتی قوانینی در مورد آی تی و کامپیوتر هم در جهان وجود داره دیگه.

 خب این قرآن که نمی تونسته تمامی این قوانین رو در خودش جا بده، این یک چهارچوبی رو به این ها میده تا این ها با استفاده از موضوعات دیگر مثل حدیث هایی که وجود داره و یا سیرت نبوی و زندگی محمد در دوران حیات خودش و رفتار هایی که انجام داده به یک سری قوانین برسند و به همین دلیل هست که شما در فروع تفاوتی رو و تفاوت نظری رو بین این ها می بینید.

 اما در اصول یکسان و برابر هستند یعنی همه به قصاص اعتقاد دارند، همه حکم کافر و کافر و یا مرتد رو قتل میدونند.

 همه قطع دست دزد رو حق و قانون می دونن.

 قانون الهیه بلاعزل می دونه.

 و خب ریشه های این قوانین موجود در جهان یک برگرفته از قرآن هست.

 آیات صریحی که چند نمونه اش رو خدمتتون عرض کردم.

 فرای قرآن خوب سیرت نبوی هم یکی دیگر از راه های این ریشه های قوانین اسلامی هست.

 سیرت نبوی و تاریخ اسلام در همون صدر اسلام هم یک راهی است برای اینکه اینها به یک قوانینی برسند.

 حتی در باب این موضوع هم من یه صحبت کوتاهی کردم.

 اینکه ما در قرآن آیه ای به صراحت که در باب سنگسار و رجم صحبت بکنه نداریم.

 اینکه مستقیما در قرآن گفته نشده که به عنوان مثال کسی که زنای محصنه کرده.

 کسی که با.

 فردی که همسر داره رابطه جنسی برقرار کرده رابطه نامشروعی برقرار کرده حکمش سنگسار هست؟

 این گفته نشده.

 اما خب اینها میان و از سیره نبوی این برداشت رو می کنن از اون زندگی پیامبر.

 اینکه در طول زندگی خودش این حکم رو اجرا کرده.

 و این میشه یک دلیل و استدلالی برای اینکه این موضوع و این مجازات و این نوع از مجازات رو تبدیل به قانون بکنن.

 پس یک بخشی هم برمیگرده به ریشه ها و ریشه هاییست که به سیره نبوی و تاریخ صدر اسلام و زندگی محمد هست بر میگرده.

 یک بخش دیگری هم از احادیث هست.

 احادیث هم که گفتیم اون احادیث صحیحی که اعتقاد و باور به آن دارند خیلی از جاها جایگزین قرآن میشه دیگه.

 یعنی شما مواجه میشید با حدیثی که در اون حکم به عنوان مثال یک مجرمی مثلا یک زناکاری رو محمد سنگسار اعلام کرده، این حدیث صحیح هم میشه یک راهی برای قانون گذاری.

 پس ریشه ها و ریشه های این قوانین اسلامی بر میگرده به قرآن، حدیث و تاریخ اسلام و در نهایت اجتهادی که فقها انجام میدن.

 پس این ریشه ها ریشه های قوانین اسلامی هست.

 ریشه ابتدایی به نوعی برگرفته از همون نگاه های یهودیت است که گفتم برابر هست.

 در خیلی از نکات با اسلام برابری داره اما با تغییر و تغییراتی که درش اعمال شده ما به یک قانونی میرسیم که ریشه هایش را از قرآن، حدیث و تاریخ زندگی پیامبر گرفته اما نمونه هایی از این قوانین.

 نمونه هایی از این قوانین بیدادگرانه یعنی شما مواجه می شوید با قوانین دهشتناک مجازات های منزجر کننده.

 به عنوان مثال شلاق زدن.

 خب ما مواجه هستیم با قانون شلاق زدن در بین مسلمانان.

 یعنی شما مواجه می شوید با کسی که شرب خمر کرده، مشروبات الکلی مصرف کرده.

 خب حکمش را همه در تمامی جوامع اسلامی شلاق می دهند.

 حالا شاید در تعداد با هم متفاوت باشند.

 شاید برخی به هشتاد ضربه، صد ضربه، صد و بیست ضربه.

 اما در اصل همتا و یکسان هستند.

 مثال دیگر موضوعات گفتم در اصول تمام این فقه ها برابر فکر می کنند.

 یعنی تمامی فقه ها فقها فکر می کنند که در قبال شرب خمر باید شلاق زد به مجرم.

 حالا اینکه او را مجرم می‌شناسند هم موضوع قابل بحثی هست.

 اما با توجه به تعاریف و نگاه که نسبت به دنیا دارند این را جرم تعریف کردند و همه و همه نسبت به آن شلاق را در نظر دارند اما شاید در میان آنها تعداد متفاوت باشد، شاید برخی کمتر و شاید برخی بیشتر.

 مثل امروزه زندگی در بین همین حکومت اسلامی هست.

 یعنی شما در جمهوری اسلامی قاضی ای که قرار هست برای شما حکم کند یک بازه ای رو بهش در اختیارش می دن؟

 یه حد اقل و یه حد اکثری برای جرمی که تعریف شده.

 به عنوان مثال دستتون رو باز میذارن که بین شش ماه تا دو سال زندانی به اون فرد بده و اون قاضی میتونه که بین این زمان رو زمانی به عنوان زندانی بودن اون فرد در نظر بگیره.

 میتونه شش ماه بده که کم ترین حالت باشه و یا میتونه دو سال بده که حد اکثر این مجازات باشه و یا بینش رو قرار بده.

 در بین فقها و این تفاوت ها هم به همین شکل هست اما همه در اون اصلی که قرار هست به کسی که مشروب خورده شلاق بزنن برابر فکر میکنن.

 خب این شلاق زدن یه رفتار وحشیانه و غیر قابل درک هست.

 حالا این به اون بخشی هم میرسه که از ابتدای امر این مجازات ها در ملا عام شکل میگرفته.

 نه تنها در اسلام در یهودیت هم به همین شکل بوده در مسیحیت هم به همین شکل بوده چرا که اینها هدفشون از قانون گذاری فقط و فقط ایجاد ارعاب و ترس در بین مردم بوده که حالا با ترساندن مردم از این مجازات سخت باعث بشن که دیگه این رفتار ادامه پیدا نکنه.

 یعنی راه حل رو در ارعاب مردم میدونستن.

 حتی همین امروز هم خیلی از کشور ها چه اسلامی و حتی غیر اسلامی هم راهکاری که برای دور ماندن اجتماع از جرم و جنایت میدونند این هست که مردم رو بترسانند.

 اینکه با توسل به زور و قدرت مردم رو در جای خودشون نگه دارند و نگذارند که حالا رفتارهایی که خودشون جرم تلقی می کنند رو انجام بدن.

 یعنی ما داریم در باب مبحثی صحبت می کنیم که نه تنها یک رفتار وحشیانه ی منزجر کننده مثل شلاق زدن رو یک قانون مستحکم میدونه.

 اینکه در کنار اون این شلاق زدن رو در ملاء عام به عنوان قانون قبول داره.

 یعنی قرار هست که حالا در برابر مردم، در برابر دیگران، در برابر کودکان فردی رو شلاق بزنن به وحشیانه ترین شکل ممکن زخمی و. داغدار بکنه.

 پس این به این خشونتبار بودن و زشتی این موضوع مضاعف میکنه و واقعا موضوع رو وحشتناک تر میکنه.

 نمونه های بیشماری داریم.

 یعنی حتی ما میرسیم به این درگیر کردن مردم با این خشونت است.

 یعنی شما اگر یک پله جلوتر برید میرسید به سنگسار.

 حالا سنگسار که قرار هست مردم رو هم درگیر این خشونت بکنه.

 قرار هست که این خشونت رو پرورش بده.

 یعنی شما قانونی را وضع میکنید برای اینکه در برابر جرم و جنایت ایستادگی بکنه اما عینا حرکت عکس میکنه چرا که قرار هست مردم رو هم درگیر این خشونت کنه.

 یعنی شما تصور اینکه یک آدمی رو در وسط خیابون در ملاء عام زیر خاک میکنند و گردنش حالا یا نیم تنه اش رو بیرون می گذارند و بعد به یک جماعتی سنگ می دهند تا او را بزنند و بکشند.

 خب شما از این چه برآیندی می خواهید داشته باشید؟

 قرار است که چه نتیجه ای را به ثمر برساند؟

 قرار است آن مردمی که قرار است به آن سنگ بزنند در نهایت تبدیل به چه انسان هایی بشوند؟

 قرار است با دیدن این خشونت افسار گسیخته مردم به چه جایگاهی برسند؟

 انسان هایی که دستشان در این جنایت آلوده شده قرار است که فردا چه کاری انجام بدهند؟

 نه تنها یک جنایت شکل گرفته یک جرم شکل گرفته.

 حالا خیلی اوقات این سنگ ها خیلی اوقات که نه، چون اصولا سنگسار در قبال زنای محصنه انجام می دهند، به ندرت برای اینکه بخواهند جماعتی را وحشت زده بکنند، شاید در قبال کفار هم مثلا انجام بدهند.

 اما قانون به صورت اصلی در قبال زنای محصنه هست.

 اینکه شما خیانت را تا این اندازه بزرگ قلمداد می کنه که جون اون آدم رو در قبالش می گیرید.

 موضوع قابل بحث و ارزشی هست اما اینکه در قبال چنین رفتاری قرار باشه تا این حد خشونت و دیوانگی و جنایت رو ترویج بدید موضوع مهم هست.

 یعنی شما مواجه میشید با سنگسار که حالا قرار هست نه تنها جرم و جنایت رو کم تر نکنه که قرار هست این چهره ی لخت و خشن جامعه رو بیش تر هم تصویر بکنه، بیش تر مردم در این جنون بازی بکنند، شرکت بکنند و مردم دیوانه تری بشوند.

 قرار هست که این جنون ترویج بشه و مثل یک.

 ویروس مهلک بین مردم شیوع پیدا بکنه.

 عناوین بیشماری داره.

 یعنی شما مواجه میشید با بریدن دست.

 حتی شنیدنش هم برای ما منزجر کننده است.

 فکر کردن بهش هم منزجر کننده است که حالا شما مواجه میشید با قوانین اسلامی که باز هم قرار هست به واسطه این ارعاب، این رفتار وحشیانه رو به صورت علنی و در بین عموم مردم عملی بکنه.

 یعنی شما مواجه میشید با میدان هایی که قرار هست دست مردم رو ببرند.

 قرار هست که در این وحشیگری و دیوانگی مردم رو داغدار بکنند.

 مردمی که حالا قرار هست ببینند به چشم کی.

 کسی دستش بریده میشه پاش بریده میشه.

 یعنی شما تصور بکنید یک قانونی که در قبال محاربین در نظر گرفتند که یک دست و یک پای آدم رو معلول بکنند حقیقتا غیر قابل درک و فهم هست.

 یعنی برای دنیای ما غیر قابل فکر کردن هست.

 عناوین بیشمار هست.

 یعنی شما به قصاص فکر بکنید.

 این که قرار هست در قبال هر اتفاق به همون شکل جواب داده بشه.

 یعنی قرار هست در قبال کور کردن چشم چشمی کور بشه.

 حتی فکر کردن بهش هم دردآور و زجر آور است.

 اینکه چه کسی قرار هست اون آدم رو کور بکنه.

 اینکه شاید اون اتفاق، شاید اون کور شدن چشم بر پایه یک اتفاق رخ داده باشه.

 اکثرا همین شکلی هست دیگه.

 کسی که نمیاد دست و پای یکی رو ببنده و چشمش رو کور بکنه.

 اما شما قرار هست که دست و پای اون رو ببندید و چشمش رو کور بکنید.

 شاید اون در بین یک دعوا و درگیری حالا دستی به چشم اون زده و مشتی به چشم اون زده.

 حتی چاقویی به چشم اون زده که باز هم قصد و نیت و هدفی پشتوانه اش نبوده.

 اما شما قرار هست که با قصد و نیت و هدف دست و پایش رو ببندید و چشمش رو در بیارید فرای اون.

 شما در نظر بگیرید که اگر قرار باشه در قبال هر بدی بدی کرد.

 جهان رو بدی ها تشکیل میده.

 اگر قرار باشه کسی کار زشت و خطایی رو انجام داد شما هم همون کار زشت و خطا رو بکنید.

 قاعدتا جهان تون پر از این زشتی ها و خطاها میشه.

 و اصولا هدف از قانون گذاری قاعدتا کنترل این جرم و جنایت است نه ترویج و بیشتر کردنش.

 یعنی ما مواجه شدیم با این فلسفه فکری که حالا قرار نیست پیشگیری بکنه، قرار نیست درمان بکنه.

 قرار نیست در برابر این جرم و جنایت ها بایسته.

 قرار هست ترویج کننده ی این جنایت و دیوانگی باشه.

 قرار هست اگر کسی خیانت کرده در خیابون تا نیم تنه زیر خاک بکندش و مردم بهش سنگ بزنن.

 قرار هست اگر کسی مشروب خورده در خیابون ببندنش و در برابر چشم دیگران بهش شلاق بزنن.

 و حالا مردم قرار هست که هر روز این تصاویر دهشتناک و وحشیانه را ببینند.

 خوب قاعدتا دیدن این رفتارهای وحشیانه از قبح کار کم می کند.

 قاعدتا کسی که در زندگیش بریده شدن دستی را ندیده، با کسی که ده ها بار این صحنه را دیده خیلی متفاوت است.

 روحیاتش متفاوت است.

 دیدش به جهان متفاوت است.

 قاعدتا برای کسی که بریده شدن دست ها را دیده، بریدن دست ساده تر و راحت تر است.

 و حالا می بینید که قوانینی در برابر شما هست که نه تنها در برابر این جرم و جنایت و اشاعه این جرم و جنایت ایستادگی نمی کند که قرار است خودش منتشر کننده منتشر کننده این ویروس مهلک و این جرم و جنایت بیمارگونه باشد.

 نمونه های این مجازات های اسلامی زیاد است.

 تک تکشان جنایت آلود و وحشیانه است.

 از بریدن دست و پا تا درآوردن چشم، تا قصاص کردن، تا اعدام کردن، تا شلاق زدن، تا سنگسار کردن، همه و همه دیوانه وار و جنون آمیز است.

 حقیقتا برای همه منزجر کننده است.

 اشاعه دهنده ی این خشم و خشونت و جنون و دیوانگی است.

 قاعدتا چیزی فراتر از این ندارد.

 حالا شما مواجه می شوید این قوانین اسلامی در کشور های مختلف.

 یعنی شما مواجه می شوید با کشورهای رادیکال اسلامی، حتی با گروه های تکفیری که در مدتی هم حکومت در اختیار داشتند.

 حالا طالبانی که امروز هم قدرت را در اختیار دارد اما سعی می کند حالا یک رویه ی متفاوت تری از خودش نشان بده.

 یا داعشی که در یک دورانی این حکومت را در آن بخش بومی در اختیار داشت.

 حالا مواجه میشید با این دیوانگانی که اون حد اعلای اون قوانین رو پیاده میکنند.

 یعنی شما اون حقیقت صدر اسلام رو در دل همین گروه های تکفیری و گروه های رادیکال اسلامی میتونید ببینید؟

 چون مابقی این نگاه ها سعی کرده خودش رو با جامعه جهانی کم کم همسو بکنه.

 حالا من الان توی این طبقاتی که داریم دربارش صحبت میکنیم یه نگاهی بهشون داریم.

 یعنی شما در نظر بگیرید که ما یک کشور های رادیکال، یه گروه های رادیکال داریم مثل داعش و طالبان و القاعده و این گروه هایی که همه میشناسیم.

 در کنار اینها یک کشور های رادیکال اسلامی هم داریم مثل پاکستان، عربستان، ایران، جمهوری اسلامی منظورم هست.

 خب اینها هم یک نگاه رادیکال دارن و بعد یک کشور کشورهایی داریم که حالا اینا سعی کردن نیمه مسلمان باشن تا حدی لائیک باشن.

 تا حدی این قوانین رو عرفی تر بکنن و دورتر بکنن و اینها پله به پله دارن تمایز رو بین خودشون قرار میدن تا خودشون رو نزدیکتر به اون جامعه جهانی بکنن.

 خودشون رو نزدیکتر به اون عرفی که در جهان شناخته شده ست و قابل قبول برای بقیه کشورها حذف بکنن.

 یعنی کم کم سعی میکنن این قوانین دهشتناک رو کمرنگ تر بکنن.

 چرا که برای همه مشخص هست که این دیوانگی و جنون چه سرانجامی داره.

 یعنی شما در دل اون تکفیری ها میبینید که به راحتی دست و پا رو در ملاءعام میبرن، به سادگی مردم رو سر میبرن، دست ها رو دم میبرن، قصاص میکنن، سنگسار میکنن.

 تمامی اون رفتارهایی که در صدر اسلام انجام شده و جزو قوانین جدانشدنی از اسلام هست.

 یعنی کسی که خودش رو مسلمون میدونه و به اسلام باور داره باید این قوانین رو رعایت کنه.

 اینها قوانین غیر قابل عزل خداوندی و الهی هست.

 یعنی شما وقتی مواجه میشید با بریده شدن دست دزد.

 این آیه صریح قرآنی هست دیگه.

 یعنی شما نمیتونید مسلمون باشید و قرآن رو قبول داشته باشید ولی این آیه رو قبول نکنید.

 نمیتونید تفاسیر مختلفی بدید.

 نمیتونید بگید که این بریدن دست دست روح هست.

 دست روح رو چرا محمد میبرید در دوران زیستن خودش؟

 اگر این دست، دست روح بود چرا در طول این سالیان مدید تمامی حکومت ها، دولت ها، نگاه های اسلامی، دست رو بریدن و هیچ کدوم به این معنا نرسیدن به جز شما.

 و شما مواجه میشید با گروه های تکفیری، با گروه های رادیکال اسلامی که حقانیت و حقیقت اسلام رو بدون رودرواسی با دیگران دارن عمل میکنن.

 حالا میبینید که به راحتی در ملا عام سنگسار هم می شوند به راحتی در ملا عام دست و پا می برند، قصاص می کنند، چشم در می آورند و قوانین وحشیانه و لخت و عور اسلامی را عملی می کنند.

 بعد مواجه می شوید با کشورهایی مثل ایران. مثل عربستان.

 حالا اینها سعی می کنند که یه حدی رو رعایت کنند، یه حدی رو کوتاه بیان.

 یعنی خود جمهوری اسلامی رو ایران اگر رها بکنی دوست داره که همه رو سنگسار بکنه، اعدام بکنه، دست ها رو ببره وسط خیابون، دست و پا ببره چشم در بیاره.

 خب قاعدتا اینها اعتقادات راستین اسلامی اونهاست.

 اما می بینید فشارهایی که مردم میارن، فشارهای بین المللی که روی این دولت قرار می گیره، بعضی اوقات این حکم ها شکسته می شه، جایگزین می شه، حکم سنگسار به اعدام تغییر می کنه، حکم بریدن دست به زندان تغییر می می‌کند و یا موضوعاتی از این دست.

 اما تا جایی که می‌توانند حالا پنهانی و یا گاهی برای دهن‌کجی و گاهی برای ارعاب مردم این رفتارهای وحشیانه رو از خودشون نشون میدن و بعد در کنار این، کشورهای دیگه ای رو داریم که سعی کردن این قوانین رو کنار بزارن و نزدیک تر خودشون رو بکنن به کشورهای دیگه و از این قوانین فاصله بگیرن و ما نگاه کردن به این موضوع به ما این رو میفهمونه که اون گروه های تکفیری، اون گروه هایی که رادیکال هستن، اسلام حقیقی، اسلام صدر اون تاریخ صدر اسلام رو دارن نمایندگی میکنن و به حقیقت اسلام نزدیک تر هستند چرا که اسلام سخنش واضح و روشن هست.

 اسلام قوانین غیر قابل عزلی برای تمامی تاریخ داره.

 قرار اسلامی نبوده که اصلاح بشه تغییر بکنه.

 حالا ما در قسمت های آتی در باب بدعت هم صحبت می کنیم.

 شما مفهومی دارید به نام بدعت.

 یعنی شما نمی توانید بدعت بگذارید در این دین.

 شما نمی توانید چیزی را ابداع بکنید.

 شما قرار نیست که تغییری به وجود بیاورید.

 شما یک راهی را در برابر دارید که باید آن را ادامه بدهید و این گروه های تکفیری همان راه را در پی پیش بردنش هستند.

 اما در جهان ما مواجه می شویم با سه طیف از این کشورها که در قبال این قوانین اسلامی رفتارهای گوناگونی دارند.

 یکی آن گروه های تکفیری هست که سعی می کنند به حقیقت و حقانیت اسلام که به آنها تدریس داده شده و آنها به آن ایمان دارند، نزدیک تر باشند و حقیقت آن را تداعی بکنند، عمل بکنند، اعدام بکنند، سنگسار بکنند، چشم ها را در بیاورند و تمامی این رفتارها را بکنند.

 یک گروهی هست که می خواهد خودش را نزدیک بکند.

 اما به واسطه فشارها گاهی از مواضع خودش دور میشینه.

 اما همون قوانین اسلامی رو بهش باورمند هست.

 یعنی شما مواجه میشید با جمهوری اسلامی که یکی از این نمایندگانش که الان خاطرم نیست کی بود و چه پستی داشت.

 اما یادمه که داشت در باب سنگسار صحبت میکرد که یکی از فرامین الهی هست.

 یکی از راهکارهای مهم و بزرگ و بسیار عالی برای این هست که جامعه رو شما حفظ بکنید.

 مثلا به عنوان مثال از خیانت.

 خب اینها اعتقادات راستین هست.

 اعتقاداتی که بهش معترف و معتقد هستن.

 اما اینکه تا چه اندازه مردم اون جامعه پذیرای این احکام هستند، اینکه جامعه جهانی تا چه اندازه قبول میکنه، اینکه منفعت اونها برای پیشبرد این احکام تا چه اندازه هست، تا چه اندازه حاضرند هزینه بکنند در قبال این جنون و وحشیگری.

 اینها موضوعی هستش که اونها رو گاها از این احکام دور میکنه اما معترف و معتقد هستن.

 یه بخشی هم هستن که حالا سعی میکنن اسلام رو با یک تصویر دروغینی به دیگران بشناسونه.

 یعنی سعی میکنن قوانین روششون قوانین عرفی باشه.

 اصلا شریعت رو اینجا راه گشا نمیکنن.

 اما باز هم با یدک کشیدن نام اسلام سعی در تطهیر اسلام دارند و حاضر نیستند که از اون حقیقت اسلام دفاع بکنن و یا دربارش صحبت بکنن.

 فرای کشورها و رفتارهایی که نسبت به این دارن ما در قبال این قانون اسلامی باید در باب یک موضوع دیگه هم صحبت بکنیم.

 موضوع مهمی که در قانون گذاری در طول تاریخ اتفاق افتاد.

 یعنی وقتی ما داریم در باب این قوانین صحبت میکنیم، خب این قوانین بر میگرده به هزار و چهارصد سال گذشته.

 یعنی شما در نظر بگیرید که مثلا یک قانون وحشیانه و غیرقابل درک و فهمی در بین یهودیان وجود داشته که حالا مال سه هزار سال پیش بوده، مال دوهزار و پانصد سال پیش بوده، مال چهار هزار سال پیش بوده.

 تاریخ دقیقش را یادم نیست و خاطرم نیست اما میشه درآورد.

 یه قانون وحشتناکی رو داشتن.

 اونم این بوده که اگر یک گاوی یک آدمی رو بکشه اون گاو رو سنگسار میکردن.

 یعنی همین رفتار وحشتناک و وحشیانه ای که حالا مسلمونا و خود یهودی ها در قبال خیانت در قبال زنای محصنه انجام میدن و اون زن رو تا کمر زیر خاک میکنن و بعد مردمی جماعتی دیوانه به اون ها سنگ میزنن تا بمیره و جون بده و در شکنجه و عذاب.

 به مرگ درود بفرسته.

 با عذاب و درد و رنج بمیره این کار رو.

 این مجازات وحشیانه را در قبال گاو هم انجام می دادن.

 یعنی گاوی که حالا می توانست.

 لگدی زده باشد به یک انسانی و انسان را کشته باشد، از روش رد شده باشد و یا هر اتفاق دیگری افتاده باشد و آن انسان را کشته باشد.

 در قبال آن هم مجازاتشان سنگسار بود.

 یعنی شما مواجه می شدی با این جنون های بی حد و حصر در بین انسان ها گاها ریشه های مذهبی داشت.

 گاها حتی مذهبی هم نبود.

 هر چند که همه ی این نگاه ها، نگاه های مذهبی هست.

 یعنی حتی نگاه هایی که شما در بین به عنوان مثال مثلا هخامنشیان می بینید هم نگاه های مذهبی هست اما با یک مذهب دیگه و با یک خدای دیگه.

 حالا مثلا در بین ایرانی های ما که از همون ابتدا هم همون نگاه، نگاه یکتا پرستانه بوده اما در باقی کشورها هم شاید شرک آلود بوده، شاید چندین اعتقاد به چندین خدا داشتند اما در مجموع نگاه ها، نگاه های مذهبی و شرعی بود.

 خب این ها هر کدام قوانینی را به وجود آوردند.

 در طول تاریخ هم شما میتوانید مواجه بشوید با قوانین دیوانه وار در سنن کشورها و فرهنگ های مختلف که حتی خارج از این ادیان سامی بودند یعنی ارتباطی به دین یهودیت، مسیحیت و اسلام نداشتند.

 خب ما نمونه های بارزی از این سه دین رو داریم.

 از احکام وحشیانه این ها را داریم.

 به ویژه در این قسمت مشخص داریم در باب اسلام صحبت میکنیم.

 یک قانونی مثل شلاق زدن، یک قانونی مثل سنگسار کردن، مثل قصاص کردن، مثل بریدن دست و پا.

 این قوانین در اسلام وجود دارد.

 ما هم داریم در باب این قوانین صحبت کنیم اما شاید از این قوانین بدتر و دیوانه وار تر در دیگر فرهنگ ها هم وجود داشته.

 حتی فرهنگ ها و مذاهبی که دور از این باورها بودند یعنی دور از ادیان سامی و ابراهیمی بودن.

 اما موضوع مهم این است که این ها طی مرور زمان با عرف جامعه تغییر شکل و تغییر ماهیت دادند.

 یعنی شما مواجه شوید با قانون های عرفی که در جهان وجود دارد.

 عرف جامعه که تشخیص می دهد در روزگارانی به واسطه فرهنگ، به واسطه شرایط، به واسطه خرد و دانش و آگاهی و هر موضوع دیگری از این دست، این نگاه جمعی و اجتماعی روزی مردم را سنگسار می کرده در خیابان، در ملاء عام.

 اما این نگاه کم کم در حال پیشرفت هست، در حال پویایی هست و این عرف جامع قرار هست که ما را به پیش ببرد.

 یعنی شما مواجه می شوید امروز با کشورهایی که قانون اعدام را ملغی کرده اند در کشور خودشان.

 امروز دیگر قانون اعدام ندارند.

 دیگر کسی رو اعدام نمیکنن نهایت حکمشون مثلا حکم ابد هست زندان ابد به یک نفر میدن و اعدام دیگه نمیکنن یا حتی بعضی ها حکم ابد هم نمیدن یک زندان طویل مدت میدن.

 خب شما مواجه میشید با این کشورها و این قوانین.

 این کشورها از ابتدای امر که همچین قوانینی نداشتند این ها هم اعدام میکردند.

 شاید رفتاری به مراتب وحشیانه تر از این رفتارهای اسلامی هم انجام میدادن.

 اما عرف جامعه به مرور زمان دچار یک پویایی شده یعنی خرد پیشرفت کرده، عقل پیشرفت کرده، استدلال پیشرفت کرده.

 همون طور که ما در علم پیشرفت کردیم در ابزارسازی انسان ها پیشرفت کردند، به همون شکل در قانون گذاری هم پیشرفت کردند.

 یعنی به این تصویر و تصور رسیده اند که برای مقابله با جرم و جنایت راه های بهتری رو هم میشه اتخاذ کرد.

 میشه از اون نگاه دگم دور شد.

 میشه همه چیز رو با این مجازات وحشیانه جواب نداد.

 میشه از ارعاب مردم دست کشید.

 بعد از گذر روزها به این نتایج رسیدند که دیدن این رفتارهای وحشیانه در ملا عام چه ضربه های روحی و روانی به مردم اون کشور و اون جامعه میزنه.

 اینها عرف جامعه هست که در طول مدت و زمان پیشرفت کرده و پویا تر شده و قاعدتا یک موضوع ایستایی نیست.

 یعنی به مرور زمان باز هم پیشرفت خواهد کرد.

 جوامع دنیا روز به روز در این قانون گذاری ها پیشرفت میکنن و نگاه خودشون رو تغییر میدن.

 اما نگاه دگمی که از اسلام، یهودیت و مسیحیت و به ویژه این برنامه ما در باب اسلام هست این هست که تغییر پذیر نیست.

 قرار نیست پویا باشه.

 قرار نیست که در خودش تغییر و تحولی ببینه.

 قرار هست که ایستا باشه.

 قرار هست که یک قانون رو برای تمامی فصول و عمر بشریت حکمفرما بکنه.

 قانون الهی غیر قابل است.

 این شریعت است.

 شریعتی که در برابر عرف قرار میگیره.

 و مشکل از همین جا آغاز میشه و ما در برنامه های آینده و آتی در همین ویژه برنامه ی شناخت اسلام یک قسمتی رو در این باب حتما خواهیم داشت.

 این که در باب این ایستا بودن نگاه اسلامی صحبت بکنیم که بزرگترین ضربه رو هم زده در باب این موضوع.

 قاعدتا در اون قسمت به صورت مفصل صحبت خواهم کرد.

 اما در همین قسمت در باب این عرف و شرعی که صحبت کردیم و قوانین رو گفتیم، نقطه ی ضعف و نقطه ی نقطه ای که ما رو به دچار مشکل می کنه دقیقا در همین جا هست.

 یعنی تمایزی که بین این قوانین عرفی و شرعی شکل میگیره.

 قوانین عرفی که قرار هست هر روز پویا تر باشه هر روز با توجه به پیشرفت هایی که انسان ها در موضوعات مختلف می کنند پیشرفت بکنه و قوانینی همسوی اون اجتماع پدید بیاره.

 اما در برابرش ما دین رو داریم.

 به عنوان مثال.

 یعنی موضوع قابل بحث ما اسلام، شریعت اسلامی که حالا قوانینی که داره، مجازات هایی که داره همواره یکسان هست.

 اگر قانون سنگسار رو به وجود آورده، قرار هست تا آخرین روزی که بشریت زنده هست این قانون حکمفرما در بین مردم باشه.

 اگر بریدن دست دزدان راهکار و مجازات بوده باید که تا آخرین روز جهان این راه ادامه پیدا کنه.

 اما شما مواجه میشید.

 مثلا به عنوان مثال همین الآن به ذهنم رسید فرانسه. و فرانسه.

 در یک برهه ای از تاریخ، در همان دورانی که انقلاب کبیر هم اتفاق می افتد شما مواجه میشوید با کشتن انسان ها به وسیله گیوتین.

 یک نما و تصویر وحشتناک از کشتار مردم.

 این که شما در خیابان ها، در ملاء عام، در برابر دیدگان دیگران گردن مردم را می زنید، رفتارهای وحشتناک و وحشیانه ای از خودشان نشان می دادند.

 این که حتی آن گردن را در برابر سایرین بالا میگرفتند تا آنها ببینند و بعد اعتقاد داشتند که این گردن رو نشون میدن تا اون مردم رو ببینه و یه همچین اعتقادات بیمارگونه و وحشیانه.

 خب این کشور فرانسه طی مرور زمان امروز به جایگاهی رسیده که کسی رو اعدام نمیکنه.

 امروز در ملاعام کسی رو مجازات نمیکنه.

 کسی رو شلاق نمیزنه.

 کسی رو با گیوتین نمیکشه.

 ترکه دست و پای کسی رو نمی‌بره، گردن کسی رو نمی‌زنه.

 اما هنوز که هنوزه در این کشورهای اسلامی این رفتار وحشیانه اتفاق می افتد.

 حتی اگر ذره ای سعی میکنن این رو علنی نکنن، از ترس و از این عقب ماندگی در برابر دیگران هست.

 اما نمونه بارزش گروه های تکفیری هست که حالا اونها چون اعتقادی به این جهان پیرامون خودشون ندارند به سادگی حاضرند که این قوانین حقیقی و راستینی که به صدر اسلام باز می گرده رو عملی کنند.

 پس این ایستا بودن قوانین شرعی موجب این اتفاقات شده و ما تا آخرین روزی که در جهان باشیم اگر کسی خودش رو مسلمان بدونه و معتقد به اسلام باشه باید پایبند به این قوانین هم باشه.

 این قوانین غیر قابل تغییر هستند همانگونه که اسلام هم غیر قابل تغییر هست.

 خاتم الرسول بودن محمد به مفهوم پایان دادن به نبوت است.

 پایان دادن به این تغییرات است.

 یعنی شما یک تغییراتی را قرار بوده که ببینید اما اینجایی که به پایان رسیده قرار است تا ابدیت تا زمانی که انسان وجود دارد، حکم الهی سنگسار زناکاران باشد، بریده شدن دست دزدان باشد، قصاص کردن و درآوردن چشم باشد، این نهایت عدالت و برابری به نزد این تفکر باشد و قرار است که تمام این جهل و جنون و دیوانگی و خشونت در برابر دیدگان عموم چهره نشان بده.

 خب تا اینجای مساله که پیش رفتیم بهتر است که یک کمی هم در باب این فلسفه قوانین اسلامی صحبت بکنیم.

 این که چه تفکری را دنبال میکردند.

 این مسلمانها برای اینکه این قوانین را وضع کردند.

 حالا نگاهی که به خداوند این مسلمان ها داشته باشیم می تواند ما را به این نظر نزدیک تر بکند.

 این که بزرگترین فلسفه در بین مسلمان ها و نگاه اسلامی و نگاه خدا و نگاه الله در مبحث مجازات همواره پاک کردن صورت مسأله بوده.

 یعنی شما مواجه می شوید با یک موضوع ساده.

 کسی است که دزدی کرده.

 در قبال آن مجازات این است که دستش را ببریم تا دیگر دزدی نکند.

 کسی خیانت کرده؟

 می کوشیم تا دیگر خیانت نکنه.

 کسی قتل کرده؟

 می کشیم تا دیگه قتلی انجام نده.

 و همواره در پی پاک کردن صورت مسأله بودن.

 قرار به پیشگیری و درمان نبوده.

 قرار این بوده که اگر حتی خیلی از مثال هایی هم که میزنند همین شکلی هست.

 یعنی شما اگر پای این منبر این اساتید شیوخ بنشینید، وقتی دارند صحبت می‌کنند در این قبال اگر نقدی داشته باشید نسبت به قصاص، نسبت به جنون سنگسار، نسبت به شلاق زدن و موضوعاتی از این دست بلافاصله مثالش این هست که اگر شما عضو سرطانی در بدن داشته باشید هم دکتر آن عضو سرطانی را می برد و بیرون می اندازد.

 یعنی فلسفه فکری و نهایت استدلال به همین بر می گردد که اگر عضوی مشکل دارد باید از بین برود.

 باید نابود بشود.

 اگر دزدی و دزدی می کند باید دستش بریده بشه که دیگه دستی برای دزدیدن نداشته باشه.

 حتی میاد و میگه اگر دوباره دزدی کرد حالا اون یکی پاش رو میبریم یعنی پای برعکسش رو میبریم.

 اگر دوباره دزدی کرد اون رو به زندان میندازیم برای حبس ابد و اگر در زندان هم باز هم دزدی کرد اون رو اعدام میکنیم و میکشیم.

 یعنی در نهایتا قرار هستش که ما یک صورت یک مسئله ای برامون طرح شده این صورت مسئله رو پاک میکنیم و تموم میشه و به اون جوابی که می خوایم میرسیم.

 یا حتی در قبال شرب خمر در قوانین اسلامی به همین صراحت هست دیگه.

 یعنی شما مواجه میشی در خود جمهوری اسلامی هم در این قانون جزای اسلامی که در ایران هم حکمفرما هست به همین شکل هست.

 یعنی شما در قبال شرب خمر در قبال خوردن مشروب تا سه بار شما رو شلاق می زنند، شما رو می تونن در ملاء عام به وحشیانه ترین شکل ممکن شلاق بزنند و بعد از سه بار شما رو اعدام میکنن.

 یعنی به این نتیجه می رسند که خب ما یک صورت مسئله ای داشتیم.

 یک بار بهش امان دادیم دوباره رفت این کار رو انجام داد دو بار و دفعه سوم قرار هست که حذف بشه چون این قابل درمان هم نیست از نظر خودشون و اون غده ی سرطانی است که باید دور انداخته بشه.

 یکی از دلایل و موضوعات فلسفه وجودی این قوانین اسلامی قاعدتا همین موضوعی بود که گفتم.

 یعنی فلسفه و فکرشون این هست که صورت مسئله رو پاک کنند.

 موضوع دوم هم قاعدتا ایجاد ترس و ارعاب در بین مردم هست.

 یعنی اینکه این فلسفه اسلامی هدف و نهایت و غایت خودش رو در قبال جرم و جنایت در این دیده که مردم رو باید بترسونه از مجازات های سنگین که دیگه این کار رو انجام ندن.

 یعنی شما با مردمی رو به رو می شید که در قبال دزدی قرار هست که دستشون بریده بشه.

 حالا قرار هست که دیگه دزدی نکنن چرا که نمی خوان بدون دست زندگی کنن.

 نه تنها اون درد و رنج نه تنها اون معلولیت و محرومیت که حتی نشانه دار شدنشون در بین دیگران.

 یعنی من چند باری هم شنیدم که خیلی از این دوستان استدلال می کنند که بله در عربستان دزدی نیست و مباهات می کنن به این قانون بزرگ خردمندانه اسلامی که با بریدن دست ها امروز دیگه در عربستان با دزدی نداریم.

 اولا اینکه تا چه حد این استدلال جامعه آماری داره که تا چه اندازه واقعی و حقیقی هست که مورد تردید هست.

 اما اینکه در کنار این شما تا این حد مسموم باشید که بخواهید راه حل تمام مشکلات رو در این موضوعات ببینید، خب دقیقا این فلسفه فکری و این استدلال مثل این میشه که شما در کشورتون هر کسی که کوچکترین اعتراضی کرد رو گردن بزنید و بعد بگید نگاه کنید کشور ما هیچ معترضی نداره، همه به شرایط راضی هستن.

 خب این در این حد اگر مسموم باشید و ذهنیتتون بیمار باشه خب قاعدتا از همین تفکرات هم خوشحال و شاد می شید.

 در مجموع اینکه فرای اون دلیل اولی که صحبت دربارش کردیم قاعدتا ارعاب و وحشت مردم هم یکی دیگه از این دلایل وجودیت این قوانین دهشتناک و خشونت آمیز است.

 اینکه سعی میکنه نگاه اسلامی با ترسوندن و ایجاد این ارعاب و وحشت در بین مردم جرم و جرایم رو کمتر بکنه.

 اینکه سعی میکنه این مجازات ها رو به صورت علنی در بین مردم تصویر بکنه این هست که مردم بترسند تا دیگه از این کارها انجام ندن.

 اینکه شما در برابر چشمتون افرادی رو دست و پا ببرند و بگند که اینها محاربه با خدا هستند خب قاعدتا باعث میشه تا کسی دیگه جرات همچین کاری رو نداشته باشه و با این فلسفه هم سعی میکنند که جامعه رو عاری از جرم و جنایت بکنند.

 اینکه تا چه اندازه اینها موفق شدند هم کاملا مشخص هست.

 یعنی شما به کشورهای اسلامی نگاه بکنید و میزان این جرم و جنایت رو در نظر بگیرید.

 این رو با کشورهای دیگه مقایسه بکنید و اینکه این محدودیت ها تا چه اندازه ای میتونه مردم رو حتی نزدیک کنه و فرای اون اینکه این جرم و جنایت ها تا چه اندازه از فقر و فشار اقتصادی بین مردم جریان پیدا می کنه هم موضوع قابل عرضی هست.

 یعنی شما در تمامی ممالک به آمارهایی که در جهان وجود داره هم نگاه می کنید.

 می بینید که میزان رضایت مندی مردم از شرایط اقتصادی، میزانی که مردم کمتر با فقر دست و پنجه نرم می کنند با میزان وجود و یا عدم وجود جرم و جنایت و بزه تا چه اندازه با هم همسو هست؟

 و حالا این برآیندی که این نگاه مسموم و بیمار داشته رو هم میشه در کنارش بهش نظر کرد.

 اینکه تا چه اندازه خشونت در بین جوامع اسلامی رایج هست، اینکه تا چه اندازه این جوامع اسلامی در این وحشیگری خو گرفتن در قبال این موضوع من در قسمت های دیگری هم صحبت کرده بودم.

 حتی در آن قسمتی که در باب عید قربان هم بود هم صحبت کردم که دیدن این وحشیگری ها تا چه اندازه این ها را وحشی خو می کند.

 یعنی شما در جوامع در بین جوامع اسلامی مواجه می شوید با کسی که حاضر هست انتحاری بکند با کسی که حاضر هست سر دیگران رو ببره سر کفار رو ببره؟

 حاضر است در بین یک جماعت بی گناه چند صد نفره بره و خودش رو منفجر بکنه همه رو به کام مرگ بفرسته.

 یعنی شما مواجه هستید با یک رفتارهای دهشتناکی که می بینید.

 حتی این گروه های تکفیری به سادگی حاضرند گردن دیگران رو ببرند و بعد از اون رفتار وحشیانه و کریه خودشون حتی فیلم برداری هم بکنند و به اون بنازند.

 خب این ها از دیدن این مجازات ها هم شروع میشه که این جوامع با دیدن این وحشیگری تا چه حد سمت و سو پیدا می کنند و اون وحشی گری ها تا چه اندازه؟

 افسرده و پژمرده و غمگین میشوند و یا تا چه اندازه خودشان را در این دریای جنون و دیوانگی غرق میکنند.

 تمامی دنیا از این جنون روزگارانی پر بود.

 همه جای جهان هم مردم را شلاق زدند.

 در ملاء عام مجازات کردند.

 اما روزی به این نتیجه رسیدند که این جنون و دیوانگی برآیندی به جز جنون و دیوانگی نخواهد داشت.

 این ترویج خشونت چیزی به جز خشم به ما نخواهد داد.

 و سعی کردند با عرف جامعه خودشان این قوانین دیوانه وار را کم کم تغییر دهند.

 اما اسلام کماکان هم در این جنون راه رو به پیش میبرد.

 اما فرای این موضوعاتی که در این قسمت در باب قوانین اسلامی در باره‌اش صحبت کردیم، یک مبحث کوتاهی هم در انتها درباره اش صحبت میکنیم که این برمیگرده به اون اعتقادات و باورهایی که از خود من هست و من دوست دارم که در آینده هم بیشتر در باب آن ها صحبت بکنم.

 بعد از گذشت این ویژه برنامه ها و موضوعاتی که ما درباره اش صحبت می کنیم، کم کم سعی می کنیم در باب جهان آرمانی هم صحبت بکنیم و در باب آن اعتقاداتی که منجر به ساختن جهان آرمانی خواهد شد.

 اما در اینجا باید یک مقداری هم در باب این موضوع صحبت بکنیم.

 یک اشارت کوچکی در این قوانین اسلامی باید به آن داشته باشیم.

 اینکه ما به کرات چه در همین برنامه ای به نام جان و چه در آثاری که به دست من نگاشته شده، کتاب هایی که از من وجود دارد در باب آزادی صحبت کردیم و گفتیم که آزادی فقط یک قانون دارد و آن هم آزار نرساندن به دیگران هست.

 ماورای آن آزادی قوانینی هست که شما به آن معترف و معتقد هستید.

 آزادی و نهایت قوانینی هست که شما آن را بر می گزینید.

 آزادی برای هر کسی متفاوت از دیگران هست.

 یعنی خیلی اوقات اون چیزی که من آزادی می بینم رو دیگران می تونن به اسارت تعبیر کنن و بالعکس باشه و قرار هست که آزادی به ما درس اختیار رو بده.

 قرار هست که در برابر تحمیل و جبر بایسته.

 قرار هست که هر کس آزادی رو برای خود تعریف کنه.

 تا اونجایی که دیگران رو آزار نده باعث آزار دیگران نشه.

 معنی خیلی ساده آزادی در برابر شما معنا گر هست.

 این که شما می تونید هر کاری که دوست دارید رو انجام بدی تا دیگران رو فقط آزار ندهید چرا که این ضامن وجود داشتن این آزادی هست.

 در باب همه موضوعات هم میشه بهش فکر کرد.

 وقتی ما در باب قوانین هم صحبت می کنیم خب قاعدتا آزادی با قانون خودش معنی می شه.

 فرای اون قانون و اون چهارچوب کلی که ما دربارش صحبت کردیم و اون آزار نرساندن به دیگران بود که تضمین کننده وجود داشتن آزادی و همگانی شدن آزادی هست و باید در قبال تمام جانداران هم حفظ شود. فرای اون.

 آزادی میشه اون انتخاب قانون.

 یعنی شما باید قانونی را انتخاب کنید که به آن پایبند هستید و از آن لذت می‌برید.

 خب، قاعدتا کسانی هم در جهان وجود دارند که نهایت آزادی را در همین قوانین اسلامی می‌دانند.

 یعنی ما وقتی صحبت از سنگسار و اعدام و درآوردن چشم و این دیوانه بازی ها می‌کنیم، برایمان نهایت اسارت و دیوانگی و جنون و خشم و خشونت است.

 اما عده ای بالغ در جهان می‌توانند وجود داشته باشند که نهایت آزادی و رستگاری و هر معنی ای که شما، هر مفهومی که شما دنبال می‌کنید را در همین جنون از نگاه ما داشته باشند.

 گفتم خیلی اوقات می‌تواند.

 آزادی ای که برای من تعبیر و تفسیر به آزادی می‌شود، آن مفهوم و آن کانسپتی که من به عنوان آزادی می‌شناسم می‌تواند برای شما تعبیر و تفسیر به اسارت شود.

 در این مساله مهم هم همین شکلی هست.

 یعنی شاید قوانینی که شما به آن معتقد هستید برای من نهایت جنون باشه و بالعکس قوانینی که من بهش معتقد هستم برای شما جنون آمیز باشه.

 پس قاعدتا ما باید در اون نگاهی که به جهان داریم، در اون جهان آرمانی که قرار هست در آینده در بابش صحبت بکنیم و در بین آثار من کتاب جهان آرمانی هم وجود داره.

 دوستانی که می خوان پیش تر از این که به این برنامه ها در برنامه ای به نام جهان برسیم باهاش آشنا بشن با این مفهوم میتونن به کتاب جهان آرمانی هم رجوع بکنن.

 در وب سایت جهان آرمانی هم به صورت رایگان در اختیار شما هست.

 پس ما وقتی میخوایم با مفهومی به اسم جهان آرمانی و نگاه آزادانه و اون آزادگی و باور به آزادی صحبت بکنیم، خب مسلما تعدادی هستن که به این قوانین پایبند باشند.

 اگر همه ی اون افراد به این قانون پایبند باشند این قانون محترم هست در بین خودشان می‌توانند کشوری داشته باشند و در آن با این قوانین زندگی کنند.

 مستدام که این قوانین تحمیل به دیگران نشود.

 یعنی کسانی که نمی‌توانند انتخاب کنند از جمله کودکان که هنوز به بلوغ نرسیده اند شامل این قوانین نشن از جمله حیوانات و یا گیاهان که قدرت انتخاب و تصمیم گیری ندارند و نمی‌توانند راهی را برگزینند، شامل این قوانین نشن.

 اما بالغان که در آن کشور حالا در کنارش یادم رفت این که حالا دوستان و عزیزانی که مشکلات ذهنی و فکری هم دارند از این جمله هستند.

 یعنی کسانی که اختیار انتخاب رو ندارند از این قوانین باید مستثنی بشن.

 اما مابقی که باورمند هستند با خوندن و قبول کردن این قوانین همرنگ و همسو و هم وطن و هم باور این جماعت شدند.

 خب میتونن به این قوانین پایبند باشند میتونن قبول کنند که در ازای به عنوان مثال خیانت و یا زنای محصنه سنگسار بشن.

 حالا خودشون یک جماعتی هستن که میتونن در این جهل و جنون از نگاه ما و در نهایت آزادی از نگاه خودشون زندگیشون رو پیش ببرن.

 مادامی که این نگاه، نگاه تحمیل کننده به دیگران نباشه این قوانین بر دیگران تحمیل نشه به همون شکل قوانین ما هم بر اون ها تحمیل نشه.

 یعنی اون ها هم قاعدتا دوست ندارن در یک کشوری زندگی بکنن، با قوانینی زندگی بکنند که به عنوان مثال اعدام نداره.

 اون ها نهایت آزادی رو در همین اعدام کردن میدونن.

 وقتی کسی به این قانون اعتقاد داره.

 فردایی هم که این جرم رو مرتکب میشه اعتقاد داشته دیگه و در نهایت هم میتونه مجازاتی بشه که خودش بهش باورمند بوده.

 پس ما داریم از یک آزادی صحبت می کنیم که فردی هست که هر کس معنای اون هست.

 قرار هست که هر کس آزادی خودش رو داشته باشه، انتخاب قوانین خودش رو داشته باشه، خودش بدونه که چه قانونی نهایت آزادی و آزادگی است و آزادگی هم قبول کردن این نگاه های مختلف در جهان هست و ما قرار هست جهانی داشته باشیم که درش همه آزادانه بتونن زندگی کنن و در نهایت آزادی که بهش باور دارن با قبول یک قانون و اون هم آزار نرساندن به دیگران.

 دیگرانی که همه جانداران رو در بر میگیره در اون آزادی نهادین خودشون نهایی خودشون به راحتی و سادگی زندگی بکنند.

 پس قاعدتا وقتی ما در باب این قوانین صحبت می کنیم و نگاه خودمون رو بیان می کنیم، دلیل این هست که این قوانین تحمیل شده به ما.

 یعنی منی که امروز در ایران به دنیا اومدم در انتخاب این قوانین نقش ایفا نکردم و به هیچ کدوم از این قوانین هم معترف و معتقد نیستم.

 نه به سنگسار، نه به اعدام، نه به قصاص، نه به هیچ کدوم از این عناوین جنون آمیز.

 برای من نهایت خشونت و تحمیل این خشونت و دیوانگی و وحشیگری ست.

 به صورت علنی مجازات کردن دیگران نهایت جنون هست.

 از نظر من به جز نشر دیوانگی و جنون، به جز پژمرده کردن در خود ماندن.

 انتشار این ویروس مهلک وحشی گری و خشونت هیچ برآیند دیگه ای برای اون اجتماع نداره.

 و اینجاست که ما نسبت به اون اعتراض داریم.

 اما اگر همچین قوانینی بین مردمی معترض و معتقد در جریان بود که همه و همه نه اکثریت، همه و همه به اون باورمند بودن و بعد این قوانین بر دیگرانی که قوه ی اختیار و انتخاب نداشتند هم تحمیل نمی شد.

 از جمله گیاهان. درختان، حیوانات.

 کودکان و مجانین.

 اگر به این ها این قوانین به نوعی تحمیل نمی شد، قوانین حقی بود که برای آن جماعت آن مملکت، آن هموطنان محترم و مغتنم بود و ما هم نسبت به آن صحبتی نداشتیم و اگر هم داشتیم جنبه روشنگرانه کوچکی بود.

 حالا کسی می تونست بشنوه و یا نشنود.

 اما وقتی ما در شرایط تحمیلی ای زندگی می کنیم که تمامی این قوانین بر گردن ما سوار است، اینکه ما حتی در تغییر دین خودمان هم نقشی نداریم.

 یعنی شما می توانید به سادگی به واسطه اینکه در یک خانواده مسلمان به دنیا آمدید و بعد با تحقیق و تفحص خواستید که بی دین باشید، بر خدا باشید، ضد خدا باشید، بی خدا باشید و یا باورمند به یکی دیگر از این ادیان چه ابراهیمی و چه غیر ابراهیمی باشید می توانید جانتان را از دست بدهید.

 این قوانین تحمیلی و وحشیانه و خشونت بار هست که ما باید در برابرش و در برابرش صحبت کنیم.

 در باب قوانین اسلامی هم به کرات و بیشتر هم میشه صحبت کرد.

 شاید در آتی و آینده هم ویژه برنامه هایی در این باب داشته باشیم تا در باب هر کدام از این عناوین دهشتناک و دیوانه وار نمونه هایی بیاریم، ریشه و مأخذ اش رو در قرآن و یا احادیث بیان بکنیم و برآیند و نتایجی که در جهان گذاشته رو هم بیشتر دربارش صحبت بکنیم.

 اما برای این قسمت از این ویژه برنامه شناخت اسلام در همین حد قوانین اسلامی کافی هست.

 این ویژه برنامه ادامه پیدا خواهد کرد و قسمت های بیشتری هم خواهد داشت که ما در هر قسمت سعی میکنیم در باب یکی از مباحث اسلامی صحبت بکنیم.

 دوستان در این انتهای برنامه هم دوست دارم با شما برای بار دیگری هم در میون بذارم که شما هم میتونید در کنار من باشید و به من کمک کنید.

 قاعدتا بزرگترین کمک شما به من به اشتراک گذاشتن این آثار با دیگران است.

 وقتی من صحبت از آثار می کنم، تمامی آثار خلاصه به همین برنامه ای به نام جان نمی شود.

 فرای برنامه ای به نام جان.

 من آرا و افکارم را تحت عناوین کتاب هایی به رشته ی تحریر در آوردم.

 این کتاب ها به صورت رایگان در وب سایت جهان آرمانی در اختیار شما دوستان هست.

 می توانید به وب سایت جهان آرمانی وب سایت شخصی خود من مراجعه کنید و این آثار را به صورت رایگان دریافت کنید و اگر دوست داشتید در کنار من باشید.

 این آثار اعم از همین برنامه ای به نام جان کتاب ها، اشعار، مقالات، آثار تحقیقی، داستان ها، داستان های کوتاه، کتاب های صوتی که از من منتشر شده را با دیگران به اشتراک بگذارید تا شاید این صدا بیشتر شنیده بشه و دوستان بیشتری به این راه همراه ما باشند.

 ممنون که همراه من بودید.

 من نیما شهسواری و این برنامه به نام جان بود.

 در پناه آزادی.

 

آثار صوتی نیما شهسواری، پادکست و کتاب صوتی در شبکه‌های اجتماعی

از طرق زیر می‌توانید فرای وب‌سایت جهان آرمانی در شبکه‌های اجتماعی به آثار صوتی نیما شهسواری اعم از کتاب صوتی، شعر صوتی و پادکست دسترسی داشته باشید

برخی از کتاب‌های نیما شهسواری

برای دسترسی به همه‌ی کتابها صفحه کتاب را دنبال کنید...

توضیحات پیرامون درج نظرات

پیش از ارسال نظرات خود در وب‌سایت رسمی جهان آرمانی این توضیحات را مطالعه کنید.

برای درج نظرات خود در وب‌سایت رسمی جهان آرمانی باید قانون آزادی را در نظر داشته و از نشر اکاذیب، توهین تمسخر، تحقیر دیگران، افترا و دیگر مواردی از این دست جدا اجتناب کنید.

نظرات شما پیش از نشر در وب‌سایت جهان آرمانی مورد بررسی قرار خواهد گرفت و در صورت نداشتن مغایرت با قانون آزادی منتشر خواهد شد.

اطلاعات شما از قبیل آدرس ایمیل برای عموم نمایش داده نخواهد شد و درج این اطلاعات تنها بستری را فراهم می‌کند تا ما بتوانیم با شما در ارتباط باشیم.

برای درج نظرات خود دقت داشته باشید تا متون با حروف فارسی نگاشته شود زیرا در غیر این صورت از نشر آن‌ها معذوریم.

از تبلیغات و انتشار لینک، نام کاربری در شبکه‌های اجتماعی و دیگر عناوین خودداری کنید.

برای نظر خود عنوان مناسبی برگزینید تا دیگران بتوانند در این راستا شما را همراهی و نظرات خود را با توجه به موضوع مورد بحث شما بیان کنند.

توصیه ما به شما پیش از ارسال نظر خود مطالعه قوانین و شرایط وب‌سایت رسمی جهان آرمانی است برای مطالعه از لینک‌های زیر اقدام نمایید.

بخش نظرات

می‌توانید نظرات، انتقادات و پیشنهادات خود را از طریق فرم زبر با ما و دیگران در میان بگذارید.
0 0 آرا
امتیازدهی
اشتراک
اطلاع از
guest
نام خود را وارد کنید، این گزینه در متن پیام شما نمایش داده خواهد شد.
ایمیل خود را وارد کنید، این گزینه برای ارتباط ما با شما است و برای عموم نمایش داده نخواهد شد.
عناون مناسبی برای نظر خود انتخاب کنید تا دیگران در بحث شما شرکت کنند، این بخش در متن پیام شما درج خواهد شد.

0 دیدگاه
بازخورد داخلی
مشاهده همه نظرات
برخی از کتاب‌های صوتی
برای دسترسی به همه‌ی عناوین، صفحه کتب صوتی و یا منوی مربوطه را دنبال کنید...

برخی از برنامه‌های پادکست به نام جان

برای دسترسی به همه‌ی عناوین صفحه را دنبال کنید...

راهنما

راهنمایی‌های لازم برای استفاده از لینک‌های موجود در صفحه...

این صفحه دارای لینک‌های بسیاری است تا شما بتوانید هر چه بهتر از امکانات صفحه استفاده کنید.

در پیش روی شما چند گزینه به چشم می‌خورد که فرای مشخصات اثر به شما امکان می‌دهد تا متن اثر را به صورت آنلاین مورد مطالعه قرار دهید و به دیگر بخش‌ها دسترسی داشته باشید،

شما می‌توانید به بخش صوتی مراجعه کرده و به فایل صوتی به صورت آنلاین گوش فرا دهید و فراتر از آن فایل مورد نظر خود را از لینک‌های مختلف دریافت کنید.

بخش تصویری مکانی است تا شما بتوانید فایل تصویری اثر را به صورت آنلاین مشاهده و در عین حال دریافت کنید.

فرای این بخش‌ها شما می‌توانید به اثر در ساندکلود و یوتیوب دسترسی داشته باشید و اثر مورد نظر خود را در این پلتفرم‌ها بشنوید و یا تماشا کنید.

بخش نظرات و گزارش خرابی لینک‌ها از دیگر عناوین این بخش است که می‌توانید نظرات خود را پیرامون اثر با ما و دیگران در میان بگذارید و در عین حال می‌توانید در بهبود هر چه بهتر وب‌سایت در کنار ما باشید.

شما می‌توانید آدرس لینک‌های معیوب وب‌سایت را به ما اطلاع دهید تا بتوانیم با برطرف کردن معایب در دسترسی آسان‌تر عمومی وب‌سایت تلاش کنیم.

در صورت بروز هر مشکل و یا داشتن پرسش‌های بیشتر می‌توانید از لینک‌های زیر استفاده کنید.

ارسال گزارش خرابی

توضیحات

پر کردن بخش‌هایی که با علامت قرمز رنگ مشخص شده است الزامی است.

عنوانی برای گزارش خود انتخاب کنید

تا ما با شناخت مشکل در برطرف‌ کردن آن اقدامات لازم را انجام دهیم.

در صورت تمایل می‌توانید آدرس ایمیل خود را درج کنید

تا برای اطلاعات بیشتر با شما تماس گرفته شود.

آدرس لینک مریوطه که دارای اشکال است را با فرمت صحیح برای ما ارسال کنید!

این امر ما را در تصحیح مشکل پیش آمده بسیار کمک خواهد کرد

فرمت صحیح لینک برای درج در فرم پیش رو به شرح زیر است:

https://idealistic-world.com/poetry

در متن پیام می‌توانید توضیحات بیشتری پیرامون اشکال در وب‌سایت به ما ارائه دهید.

با کمک شما می‌توانیم در راه بهبود نمایش هر چه صحیح‌تر سایت گام برداریم.

با تشکر ازهمراهی شما

وب‌سایت رسمی جهان آرمانی

راهنما

راهنمایی‌های لازم برای استفاده از لینک‌های موجود در صفحه...

این آیکون در صفحه‌ی پیش رو برای دانلود مستقیم فایل‌ها از سرورهای وب‌سایت رسمی جهان آرمانی تعبیه شده است، با کلیک بر روی این گزینه شما می‌توانید به راحتی کتاب مورد نظر خود را دانلود کنید.

این آیکون در صفحه‌ی پیش رو برای دانلود با لینک کمکی از سرورهای Google Drive تعبیه شده است، با کلیک بر روی این گزینه شما می‌توانید به راحتی کتاب مورد نظر خود را دانلود کنید.

این آیکون در صفحه‌ی پیش رو برای دانلود با لینک کمکی از سرورهای One Drive تعبیه شده است،  با کلیک بر روی این گزینه شما می‌توانید به راحتی کتاب مورد نظر خود را دانلود کنید.

این آیکون در صفحه‌ی پیش رو برای دانلود با لینک کمکی از سرورهای Box Drive تعبیه شده است،  با کلیک بر روی این گزینه شما می‌توانید به راحتی کتاب مورد نظر خود را دانلود کنید.

این آیکون در صفحه‌ی پیش رو به شما اطالاعاتی پیرامون اثر خواهد داد، مشخصات اصلی اثر در  این صفحه تعبیه شده است و شما با کلیک بر این آیکون به بخش مورد نظر هدایت خواهید شد. 

شما با کلیک روی این گزینه به بخش مطالعه آنلاین اثر هدایت خواهید شد، متن اثر در این صفحه گنجانده شده است و با کلیک بر روی این آیکون شما می‌توانید به این متن دسترسی داشته باشید

در صورت مشاهده‌ی هر اشکال در وب‌سایت از قبیل ( خرابی لینک‎‌های دانلود، عدم نمایش کتب به صورت آنلاین و … ) با استفاده از این گزینه می‌توانید ایراد مربوطه را با ما مطرح کنید.

راهنما پروفایل

راهنمایی‌های لازم برای ویرایش پروفایل و حساب کاربری شما
زندگی‌نامه

در این بخش می‌توانید توضیح کوتاهی درباره‌ی خود مطرح کنید، در نظر داشته باشید که این بخش را همه‌ی بازدیدکنندگان خواهند دید، حتی میهمانان، در صورت دیدن لیست اعضا و در مقالات و نگاشته‌های شما

کشور و سن شما

کشور انتخابی محل سکونت شما تنها به مدیران نمایش داده خواهد شد و انتخاب آن اختیاری است

تاریخ تولد شما به صورت سن قابل رویت برای عموم است و انتخاب آن بستگی به میل شما دارد

باورهای من

گزینه‌های در پیش رو بخشی از باورهای شما را با عموم در میان می‌گذارد و این بخش قابل رویت عمومی است، در نظر داشته باشید که همیشه قادر به تغییر و حذف این انتخاب هستید با اشاره‌ی ضربدر این انتخاب حذف خواهد شد

راه‌های ارتباطی

در این بخش می‌توانید آدرس شبکه‌های اجتماعی، وب‌سایت خود را با مخاطبان خود در میان بگذارید برخی از این آدرس‌ها با لوگو پلتفرم و برخی در پروفایل شما برای عموم به نمایش گذاشته خواهد شد

حساب کاربری

در این بخش می‌توانید نام و نام خانوادگی، آدرس ایمیل و همچنین رمز عبور خود را ویرایش کنید همچنین می‌توانید اطلاعات خود را از نمایش عمومی حذف کنید و به صورت ناشناس در وی‌سایت جهان آرمانی فعالیت داشته باشید

راهنما ثبت‌نام

راهنمایی‌های لازم برای ثبت‌نام در وب‌سایت جهان آرمانی
نام کاربری

نام کاربری شما باید متشکل از حروف لاتین باشد، بدون فاصله، در عین حال این نام باید منحصر به فرد انتخاب شود

نام و نام خانوادگی

نام و نام خانوادگی شما باید متشکل از حروف فارسی باشد، بدون استفاده از اعداد 

در نظر داشته باشید که این نام در نگاشته‌های شما و در فهرست اعضا، برای کاربران قابل رویت است

ایمیل آدرس

آدرس ایمیل وارد شده از سوی شما برای مخاطبان قابل رویت است و یکی از راه‌های ارتباطی شما با آنان را خواهد ساخت، سعی کنید از ایمیلی کاری و در دسترس استفاده کنید

رمز عبور

رمز عبور انتخابی شما باید متشکل از حروف بزرگ، کوچک، اعداد و کارکترهای ویژه باشد، این کار برای امنیت شما در نظر گرفته شده است، در عین حال در آینده می‌توانید این رمز را تغییر دهید

قوانین

پیش از ثبت‌نام در وب‌سایت جهان آرمانی قوانین، شرایط و ضوابط ما را مطالعه کنید

با استفاده از منو روبرو می‌توانید به بخش‌های مختلف حساب خود دسترسی داشته باشید

  • دسترسی به پروفایل شخصی
  • ارسال پست
  • تنظیمات حساب
  • عضویت در خبرنامه
  • تماشای لیست اعضا
  • بازیابی رمز عبور
  • خروج از حساب

عضویت در خبر نامه وب‌سایت جهان آرمانی

پرتال دسترسی به آثار

blank

در دسترس نبودن لینک

در حال حاضر این لینک در دسترس نیست

بزودی این فایل‌ها بارگذاری و لینک‌ها در دسترس قرار خواهد گرفت

در حال حاضر از لینک مستقیم برای دریافت اثر استفاده کنید

چرا ثبت نام در وب‌سایت جهان آرمانی؟

شما با ثبت نام در وب‌سایت جهان آرمانی می‌توانید در پیشبردن اهداف ما برای رسیدن به جهانی در آزادی و برابری مشارکت کنید

وب‌سایت جهان آرمانی بستری است برای انتشار آثار نیما شهسواری به صورت رایگان

بی‌شک برای دستیابی به این آثار دریافت مطالعه و … نیازی به ثبت نام در این سایت نیست

اما شما با ثبت‌نام در وب‌سایت جهان آرمانی می‌توانید در این بستر نگاشته‌های خود را منتشر کنید

این را در نظر داشته باشید که تالار گفتمان دیالوگ از کمی پیشتر طراحی و از خدمات ما محسوب می‌شود که بی‌شک برای درج مطالب شما بستر کامل‌تری را فراهم آورده است،

 

ثبت آثار

blank

توضیحات

پر کردن بخش‌هایی که با علامت قرمز رنگ مشخص شده است الزامی است.

در هنگام درج بخش اطلاعات دقت لازم را به خرج دهید زیرا در صورت چاپ اثر شما داشتن این اطلاعات ضروری است

بخش ارتباط، راه‌هایی است که می‌توانید با درج آن مخاطبین خود را با آثار و شخصیت خود بیشتر آشنا کنید، فرای عناوینی که در این بخش برای شما در نظر گرفته شده است می‌توانید در بخش توضیحات شبکه‌ی اجتماعی دیگری که در آن عضو هستید را نیز معرفی کنید.     

شما می‌توانید آثار خود را با حداکثر حجم (20mb) و تعداد 10 فایل با فرمت‌هایی از قبیل (png, jpg,avi,pdf,mp4…) برای ما ارسال کنید،

در صورت تمایل شما به چاپ و قبولی اثر شما از سوی ما، نام انتخابی شامل عناوینی است که در مرحله‌ی ابتدایی فرم پر کرده‌اید، با انتخاب یکی از عناوین نام شما در هنگام نشر در کنار اثرتان درج خواهد شد.

پیش از انجام هر کاری پیشنهاد ما به شما مطالعه‌ی قوانین و شرایط وب‌سایت رسمی جهان آرمانی است برای این کار از لینک‌های زیر اقدام کنید.

تأیید ارسال گزارش

گزارش شما با موفقیت ارسال شد

ایمیلی از سوی وب‌سایت جهان آرمانی در راستای تأیید ارسال گزارش دریافت خواهید کرد

در صورت نیاز به تماس و درج صحیح اطلاعات، با شما تماس گرفته خواهد شد.

تأیید ارسال پیام

پیام شما با موفقیت ارسال شد

ایمیلی از سوی وب‌سایت جهان آرمانی در راستای تأیید ارسال پیام دریافت خواهید کرد

در صورت نیاز به تماس و درج صحیح اطلاعات، با شما تماس گرفته خواهد شد.

تأیید ارسال فرم

فرم شما با موفقیت ثبت شد

ایمیلی از سوی وب‌سایت جهان آرمانی در راستای تأیید ارسال فرم دریافت خواهید کرد

در صورت نیاز به تماس و درج صحیح اطلاعات، با شما تماس گرفته خواهد شد.