در دسترس نبودن لینک
در حال حاضر این لینک در دسترس نیست
بزودی این فایلها بارگذاری و لینکها در دسترس قرار خواهد گرفت
در حال حاضر از لینک مستقیم برای دریافت اثر استفاده کنید
عنوان : تحفه
کتاب : سبوعیت
نویسنده : نیما شهسواری
زمان : 24:51
موسیقی :
نامشخص
با صدای : نیما شهسواری
در برابر سکویی عظیم تعداد بیشماری از آدمیان گرد آمده بودند و با دستانی پینه بسته رو به جماعتی در انتظار رحمت نشسته بودند،
این خبر در میادین شهر پخش شده بود که امروز روز رحمت بزرگان است،
همه از گوشه گوشهی سرزمین خود را به این میدان اصلی و در برابر این سکوی فراخ رساندند تا از نعمات بزرگوارانهی ملوکان بچشند و زندگانی گذر دارند
مردمان دستها را رو به آسمان بلند کرده و در تمنای جرعهای مغفرت بر آمده بودند تا شاید از این بخشش ملوکانه چیزی عاید آنان شود،
آیا آنان اندازهای که باید کار نکردند؟
در آبادانی این شهر و پیشرفتش تلاش کافی را به خرج ندادند؟
آیا آنان در انجام وظیفههای خود کوتاهی کردند؟
کسی نمیدانست آنان چه کردهاند، اما همه میدیدند که آنان آمده تا از این عطای شاهانه استفاده کنند
مفاخر عالم، بزرگان و اغنیا آرام و مغرور از پشت پردهها برون شدند و با نگاهی از بالا به پایین به مردمان در برابر چشم دوختند،
مردمان با آمدن آنان شوری به میانشان دوید و فریاد کنان نام بزرگان را بر لبان بردند و دستان را به پیش و در برابر بلند کردند، آنان آمادهی این بخشش ملوکانه بودند،
بر روی سکوها آنجا که تنها جایگاه بزرگان بود، مفاخر را به خود جای داد، بزرگان به این تهیدستان خرد نگاهی میافکند و با ترحم مقادیری از طلاهای اندوخته را در برابر آنان به زمین میریختند،
طلا از آسمان به زمین میبارید، بر زمین فرود میآمد و مسکینان را به تکاپو وادار میکرد، آنان که تا چندی پیش آرام بر جای خود خشک مانده بودند حال با حرص و آز به جان یکدیگر میافتادند و برای جمع کردن طلاها بر سر و صورت هم میکوفتند،
طلا به زمین رسید، در میان آسمان برخی با کوفتن گامها بر کول یکدیگر از آنچه آسمان را طلاگون کرد مالک شدند و آنچه بر زمین ریخت کوس جنگی را دمید تا به آن دردمندان به درد یکدیگر را بدرند و اینگونه دریدن آغاز شد
مال اندوزان جهان در طول این روزها آنقدر جمع کردند و بر مال خود اندوختند که حال فضلهی آن را باید که برون میدادند، اما نه برون دادنی بی نتیجه و بیآینده که این بار باید برایشان آیندهای درخشان را میساخت، پس اینگونه بود که آنان با آنچه در سر پرورانده بودند از طلا و رونق در اختیار به مسکینان بخشیدند،
یکی از اغنیا فریادکنان گفت:
من مالم را به کسی خواهم داد که از دیگران دردمندتر است
رقابت آغاز شد، حال باید مسکینان خود را در این دردمندی به پیش میبردند، باید خود را دردمندترین آدمیان به رخ میکشاندند و اینگونه بود که درد بر دردها خود افزودند
دیگری از اغنیا فریادکنان خواند:
من مالم را به کسی خواهم داد که بیشتر از دیگران نیازمند باشد
رقابت نیاز آغاز شد، دیدند که چگونه مسکینان خود را نیازمندتر آفریدند، بیشتر در این نداری و ماتم اشک ریختند و بیشتر خود را به فلاکت رساندند، به گونهای شیون و زاری سر میدادند که هر عابری به حال ونزارشان دردمند میشد و اغنیا در شکوه والاتر و بزرگتر از پیش میشدند، همینگونه بود که نداهایی در میان دردمندان به آسمان رفت:
اغنیای دیار ما بهترین مردماناند
آنان هر چه داشته را در اختیار دیگران نهاده و آنان بزرگترین بزرگاناند
ندا در میان اغنیا شنیده میشد و حال اغنیا را طالب بزرگ شمرده شدن آمد
آنکه بزرگی مرا بستاید و آن را تنفیذ کند بیشک از مقربان من خواهد بود
اغنیا بر آن شدند تا از میان این مسکینان بینوا برای خود بتراشند آنچه از خار در درگاهان بود،
مسکینان نداهایی بر آسمان میبردند، نامهایی را چون ورد میگفتند، آنان در حال دعایی در کرامت و بزرگی فرادستان بودند و نغمهی آنان در آسمان میپیچید
اغنیا بزرگان جهان هستی خواهند بود
ندا به پیش میرفت و ارزشها میساخت، باز تولید میشد و به آزمون مردمان تعلیم میداد، حال آنگونه بود که همه اغنیا را بزرگ جهانیان میپنداشتند و اینگونه بود که در برابرشان به کرنش به خاک افتادند
گذر کردن بر شهری که مسکینان آن به خاک افتاده بر زمین میلولند در برابر است، خود را به پیش میبرند و در برابر اغنیا به خاک میپویند عذاب را به جان زنده خواهند کرد و حال ببین چگونه این فرو دستان همه چیز را برای آنان خواستهاند، ببین کودکان را پیشکش آنان کردهاند، همسران را به دستان آنان سپردهاند، با تن رنجور سنگفرش گامهای آنان شدهاند، بلند بلند فریاد میزنند و بزرگی آنان را میخوانند،
شنیدهای این ندا را شنیدهای که به هر کوی و برزن میخواند که کاملترین مردمان همانا اغنیا بودهاند
دیدهای که مستمندان چگونه یکدیگر را به کام تحقیر فروخته تا اغنیا را پاس بدارند
دیدهای چگونه کودکان خود را به حجلهی این مالاندوزان فروختهاند،
بر جای پای آنان چگونه بوسهها میزنند و از هوای آنان استشمام کرده تا تبرک جویند
اغنیا باهوشترین مردماناند
اغنیا رحیمترین مردماناند
اغنیا با فرهنگترین مردماناند
اغنیا با فراستترین مردماناند
این نداها را از زبان نه اغنیا که از کام فرودستان خواهی شنید، هر بار خواهی شنید که چگونه آنان را بزرگ انگاشته و بر جای پای آنان گام نهادهاند و والاترین آرزویشان رسیدن به آن گامهای پیش رو است
حال در میان همین شهر و چندی پیشتر از روز رحمت، اغنیایی مالاندوز به خیابان رفت، در میان فرودستان گام نهاد، فرودستان از آمدن او در میان خود فسانهها گفتهاند
او را در لباسی مبدل میان خود دیدهاند، او تاج کیانی را به دور افکند و بر خاک در کنار این کولیها در آمد او بزرگترین بزرگان است که این مقام الوهیت را با پشت پایی به کنار زد و خود را به میان عوام رساند
او با لباس مبدل در میان مردمان بود، فرودستان دیدند که او از گرسنگی کودکی که نان برای خوردن نداشت اشک میریزد،
آنها دیدند و صدای نالههای او را شنیدند
ای وای که این اغنیا چه دل رئوف و مهربانی داشت،
ای وای که او دستگیر از نیازمندان بود و حال او بود که با سفرهای پر طمطراق در برابر آن کودک بنشست، در برابر او بنشست و او را به غذای بسیار میهمان کرد، بر او خوراند از آنچه تا کنون ندیده بود و اینگونه همه او را در لباس مبدلی دیدند، دیدند که بزرگ مردمان شهر چگونه در قامت مستمندی در کنار طفل یتیمی نشسته است، او نشسته و غذا خوردن کودک را میبیند، حتی همه دیدند که اغنیا از ولع آن کودک یتیم چگونه اشک میریزد، چگونهِ درد میکشد و چگونه لعن میفرستد همه او را دیدند و بعد از آنکه او کودک را سیراب کرد همه با هم خواندند
او والاترین مردمان است
او دستگیر مستمندان است
او بزرگ بزرگان است
او کریم کریمان است
لیک کسی بعدتر را ندید، نباید که میدید، آخر به آنان چه ارتباط بود آنکه اغنیا پس از رفتن از میان آنان چه خواهد کرد
او رفت و پس از چندی دانست که بازار از گندم فراوان پر شده است، او دانست که برای فروش انبارهای فراوان گندمهایش به نرخی که او را سود دهد باید که کارها کرد
اغنیا باهوشترین مردماناند
و اینگونه بود دستور داد و عامرانه فریاد زد:
هر چه انبار از گندم است در شهر را به آتش بکشید
فرودستانی از جماعت بسیار که در قرابت او بودند به دستور شاه شاهان بر آن شدند تا انبارها را به آتش بکشند و آنگاه که انبارهای بسیار به آتش کشیده شد و هیچ اثر از گندم در شهر نبود غنیترین مردمان گفت:
حال آنچه گندم به نزد ما است را در میان شهر بفروشید با آن بها که من بر آن خواندهام
مقربان رفتند و هر چه گندم بود را به بهای سرورشان فروختند و کیسهها از زر پر شد، کیسههای اغنیا از زری پر شد که به خون هزاری آلوده بود، اما خونی که در برابر نیست، کسی آن خون را ندیده است، آنان که از مقربان بودند از آنچه در او دیدند بارور شدند و آنچه او آموخت را به جان خریدند آنقدر فقر و درد را دیدهاند که برای بودن در آنچه جایگاه از آنان است تا آخرین روز عمر لب نگشایند و هر چه امر رسید را به گوش جان به پیش برند پس کسی ندید و ندانست و خونی بر زمین نبود
لیک خونها زمین را پوشاند، گندم با بهای بسیار، بسیاری را بی نان گذاشت و نانی بر کام فرو ندادند، با آنچه بهایش را اغنیای بزرگ پیش برده بود، حال بسیاری در رنج بی خوردن نان تلف شدند و امروز در میان این حماسه غنی آمده است، از یک میلیون کیسهی زر، یکی را به میان جماعت انداخت، یکی را به دست کسی داد که با دستانی به پیش بر پای او بوسه میزد، یکی را به کسی داد که برای بزرگی او شعری سروده بود، یکی را به زنی داد که اندام زیبایی داشت، هر چند از فرو دستان بود اما همخوابگی با او میلی پر توان در جان غنی شد و یکی را برای سیر کردن شکم جماعتی با نان گندم داد
چند کیسه از آن زرها خرج شد همه دانستند، همه میدانستند او امروز شش کیسه زر بخشیده است و از این حیث از دیگران پیشی گرفته است و بر تعداد آن فرودستان افزودند که بر بزرگی او افزوده بودند و اینگونه تعداد کیسههای زر وقف شدهی او به ده رسید و هیچ تن ندانست او چند کیسهی زر از چه بابت و به چه دستور در اختیار گرفته است
والاتر از آنچه بود را نیز ندیدند همه دیدند او را که با لباسی مبدل به دل مستمندان آمده است، همه دیدند چگونه به سفرهای طعام شکم کودکی یتیم را سیر کرده است همه این را دیدند و به دورتری ندیدند آن کودک نالان را که به بهای گران شدن نان گندم دوباره بی نان مانده است، دوباره چیزی برای خوردن نیست، ندیدند که این بار یکی از همان تنگدستان از آنچه نان خشک در اختیار داشت به او بخشیده است، نه یکبار که تا هر زمان نانی در اختیار بود او را سیراب کرده است، کسی آن فقیر را ندید و هر که دید با ریشخندی او را به حمله کشید و برایش خواند
به نان خشک سیر کردن یتیمی شاید مرگ برای او داشت
به کوری چشم او نگاه کردند و به عصای در دستش ضربتی زدند که عصاکش دیگران نخواهد بود مستندی کور
حتی کار از آن هم فراتر رفت و برخی آن مستمند را به هزاری انگ سپردند که باور بر آن بود که فقیران اینگونه بدسیرت و بدذات بر آمدهاند
بیشتر آنچه در میانه در گپ و گفتها شنیده شد را همان دردمندان بر هم خواندند و دوباره اغنیا از دورتری برایشان دست تکان دادند
دوباره کارناوالها به راه افتاد جشنها گرفته شد، بزرگداشتها را برپا داشتند و این بار آمدند تا برای کرامت انسانیت جشنها بگیرند
بر دیوارها تصاویر از رنجها بود، دیوارها را از جنگ پر کردند
همه جا بمب و خوشههای مرگ میبارید، در شهری دورتر از شهر آنان همه را به گلولهها بستند، به بمبها افکندند، به سلاحها رستند و از آنان هیچ بر خاک نماند جز کودکانی بی خانمان و بی جاه
این میدان جشن بزرگ اغنیا بود، آوردند بیشماران از آن کودکان از آنان که پدرها را به آتش دیدند، خانهها را ویرانه دیدند، مادران در میدان و رگبار تیرها را دیدند، آوردند و آنان را بهانه به بزرگی اغنیا خواندند،
مستمندان با دهانی باز در برابر بزرگی اغنیا در خاک بودند، همه آنان را میستاییدند و از بزرگی آنان میخواندند، وای که چه والا و پر فروغ این بزرگان که برای همه دل میسوزانند، شاید آنان پدران اسمانی نسل بشر نام گرفتند، شاید کریم و رحیم خوانده شدند و حال همه با دهانی باز کرده دستانی رو به آسمان فریاد میزدند
زنده باد اغنیا که نور دنیای پر ظلمت ما هستند
کودکان دردمند با چشمانی بر زمین با رنجی بر دل، خاطری مکدر، گوشها را میگرفتند، حضار دست میزدند و آنان به گوشههایی فرار میکردند، صدای بمبها را میشنیدند
تصاویر بر دیوارها آمده بود تا حضار را به این بزرگی فرا بخواند، بگوید اغنیا چه والامرتبگانی بر جهان ما هستند آنان چه کسانی را نجات و نجاتدهندهی دنیا چه کسانی هستند اما کودکان از تصاویر در برابر به زجر میآمدند، به تصاویر چشم میدوختند و بمبها را میدیدند
بمب در میان آسمان بود، از اسمان به زمین آمد و در چشم بر هم زدنی خانه را به تکه سنگ بدل کرد، آنان دیدند که مادرشان با گلولهای بر سر نقش بر زمین است، حتی آنان دیدند که بمبی بر بدن پدرشان نشسته است و از پدر هیچ باقی نگذاشته است
آنان دیدند و اشک ریختند و در میان هلهلهی مردمان یکی از اغنیا پیش رفت و با دستی بر سر یکی از کودکان او را به فرزندخواندگی پذیرفت
صدای نجوای فرودستان به بلندی فریاد میمانست
اینان بزرگترین مردماناند
اینان شرافت دنیای مایند
اینان کریم میان هر چه از کریماناند
مردمان بلند فریاد زدند و همه بر بزرگی او درود فرستادند تا به آخرش کودکان دردمند دوردستان نیز آنان را پرستیدند، حتی همان کودک که بمبی مادرش را تکه کرد، پدرش را علیل کرد و کشورش را از میان برد به سجده افتاد بر پای غنی بوسهای زد و این بزرگی که او را به شأن و خون او رساند را ستایید
غنی داشت به تعداد فروش بمبها فکر میکرد، کودک را از خاطر برده بود، بوسهها و ندای آدمیان او را افاقه نمیکرد که امروز باید به هر دو طرف مخاصمه بمبهایی میفروخت، آنها طالب تفنگ بودند، اما با این قیمتها او راضی نخواهد شد و باید بر آن بیفزایند، چه تعداد جنگ دیگر قیمت این اسلحه را بیشتر خواهد کرد
اگر دو جنگ دیگر در گیرد چه اتفاقی خواهد افتاد؟
اگر ده کشور دیگر با هم به مخاصمه برخیزند قیمت یک بمب خوشهای چه قدر خواهد شد؟
سؤالات را پرسید و در میان بوسهها و فریادهای مستمندان از میان رفت، رفت تا کودکی همتای خود پدید آورد، از اغنیا از باهوشان و از آدمیان با کمالات زمانه خود
دستهای دراز و آویزان، مردمانی که گدا بودن را آفریدند بر آن بال و پر دادند و در آن بارور شدند با دهانی کج و چهرههایی چروکیده در برابر اغنیا ایستاده بودند
نمایشی به پا بود، اغنیا با لباسهایی فراخ سینههایی برجسته در میان لباسی تنگ و بلند، اندامی تراشیده شده، موهایی که ساعتها زمان آرایشگران را گرفته عطرهایی افسون کننده و چشمانی به رنگ دریا در برابر فرودستان گام مینهاد، راه میرفت و از عطر تنش آنان را مست میکرد
فرودستی به زن خود نگریست،
او از خون دیگری بود، او از نژاد برتران بود او همهی زیبایی را به چنگ آورد و اینان از تنگدستان بودند، آنان اموال دیگران بودند و حال غنی آمده بود تا ببخشاید، آمده بود تا آنان را با بزرگی خود آشنا کند و دست بر کیفش برد و در برابر دستی که دراز مانده بود تکهای کاغذ، ذرهای زر و مقداری سیم ریخت، او ریخت و جماعت به خود لولید، بر زمین بر خود جمع شد، بر خاک خود را کوچک و چروکیدهتر کرد،
با زبانی آویزان با نگاهی دردمند به بزرگ چشم دوختند و در طلب سیمها خود را خاک کردند خار کردند و راضی به رضای او شدند،
آنگاه زن دست برد و از میان سینههایش باز زر ریخت، باز رونق داد و باز برکت بخشید و گدایان را در خاک به حال خود رها کرد، کسی را یارای اندیشیدن نبود، کسی را خاطرهای از کار کردنها نبود و حال یکی از دورتری بر آنان فریاد میزند
چند ساعت کار کردهاید؟
چند روز در ماه در سال در زندگی کار کردهاید؟
کارتان به چه جهانی بهره رسانده است؟
بی بودن شما جهان چه خواهد شد؟
او فریاد میزند و مدام بر اینان میخواند، او همه چیز را دیده است، او دیده که چگونه انبار گندم را آتش میزنند، او دیده چگونه بمب و اسلحه میفروشند، نه بهتر از آنان را هم دیده آنان که کار میآفرینند، او حتی آنان که کار نکرده و به وارثت در این مال غرق شدهاند را دیده است، او همه را دیده و باید به این بیشماران نیز نشان دهد و حال او تنها فریاد میزند:
چه بهرهای از کار مداوم و همیشگی خود بردهاید؟
این حاتم بخشی اغنیا از کجا آمده است؟
اگر به برابر از آنچه کار و ثروت بود در میانتان بود کسی را حاجت به مدد دیگران بود؟
او فریاد زد اما آنان نشنیدند آخر آنان هر چه دیدند را پذیرفتند شنیدن کافی نبود و دیدن همه چیز را قناعت کرد و اینگونه شد که فردا صبح آن روز باز مستمندان رفتند کار کردند تا اغنیا از کار آنان بخورند و بیاشامند و به آنها از آنچه برای آنان است ذرهای صدقه دهند و دوباره بزرگ و بزرگتر بر فرودستان حکومت کنند.
پیش از ارسال نظرات خود در وبسایت رسمی جهان آرمانی این توضیحات را مطالعه کنید.
برای درج نظرات خود در وبسایت رسمی جهان آرمانی باید قانون آزادی را در نظر داشته و از نشر اکاذیب، توهین تمسخر، تحقیر دیگران، افترا و دیگر مواردی از این دست جدا اجتناب کنید.
نظرات شما پیش از نشر در وبسایت جهان آرمانی مورد بررسی قرار خواهد گرفت و در صورت نداشتن مغایرت با قانون آزادی منتشر خواهد شد.
اطلاعات شما از قبیل آدرس ایمیل برای عموم نمایش داده نخواهد شد و درج این اطلاعات تنها بستری را فراهم میکند تا ما بتوانیم با شما در ارتباط باشیم.
برای درج نظرات خود دقت داشته باشید تا متون با حروف فارسی نگاشته شود زیرا در غیر این صورت از نشر آنها معذوریم.
از تبلیغات و انتشار لینک، نام کاربری در شبکههای اجتماعی و دیگر عناوین خودداری کنید.
برای نظر خود عنوان مناسبی برگزینید تا دیگران بتوانند در این راستا شما را همراهی و نظرات خود را با توجه به موضوع مورد بحث شما بیان کنند.
توصیه ما به شما پیش از ارسال نظر خود مطالعه قوانین و شرایط وبسایت رسمی جهان آرمانی است برای مطالعه از لینکهای زیر اقدام نمایید.
با درج ایمیل آدرس خود میتوانید از تازهترین آثار منتشر شده در وبسایت جهان آرمانی با خبر شوید آدرس ایمیل شما نزد ما محفوظ خواهد بود
با ثبت نام در وبسایت جهان آرمانی میتوانید نگاشتههای خود را در این بستر منتشر کنید، فرای انتشار پست میتوانید با ما همکاری داشته و همچنین آثار خود در زمینههای مختلف هنری را نشر و گسترش دهید
© تمام حقوق نزد مولف محفوظ است
Copyright 2021 by Idealisti World. All Rights Reserved
این صفحه دارای لینکهای بسیاری است تا شما بتوانید هر چه بهتر از امکانات صفحه استفاده کنید.
در پیش روی شما چند گزینه به چشم میخورد که فرای مشخصات اثر به شما امکان میدهد تا متن اثر را به صورت آنلاین مورد مطالعه قرار دهید و به دیگر بخشها دسترسی داشته باشید،
شما میتوانید به بخش صوتی مراجعه کرده و به فایل صوتی به صورت آنلاین گوش فرا دهید و فراتر از آن فایل مورد نظر خود را از لینکهای مختلف دریافت کنید.
بخش تصویری مکانی است تا شما بتوانید فایل تصویری اثر را به صورت آنلاین مشاهده و در عین حال دریافت کنید.
فرای این بخشها شما میتوانید به اثر در ساندکلود و یوتیوب دسترسی داشته باشید و اثر مورد نظر خود را در این پلتفرمها بشنوید و یا تماشا کنید.
بخش نظرات و گزارش خرابی لینکها از دیگر عناوین این بخش است که میتوانید نظرات خود را پیرامون اثر با ما و دیگران در میان بگذارید و در عین حال میتوانید در بهبود هر چه بهتر وبسایت در کنار ما باشید.
شما میتوانید آدرس لینکهای معیوب وبسایت را به ما اطلاع دهید تا بتوانیم با برطرف کردن معایب در دسترسی آسانتر عمومی وبسایت تلاش کنیم.
در صورت بروز هر مشکل و یا داشتن پرسشهای بیشتر میتوانید از لینکهای زیر استفاده کنید.
پر کردن بخشهایی که با علامت قرمز رنگ مشخص شده است الزامی است.
عنوانی برای گزارش خود انتخاب کنید
تا ما با شناخت مشکل در برطرف کردن آن اقدامات لازم را انجام دهیم.
در صورت تمایل میتوانید آدرس ایمیل خود را درج کنید
تا برای اطلاعات بیشتر با شما تماس گرفته شود.
آدرس لینک مریوطه که دارای اشکال است را با فرمت صحیح برای ما ارسال کنید!
این امر ما را در تصحیح مشکل پیش آمده بسیار کمک خواهد کرد
فرمت صحیح لینک برای درج در فرم پیش رو به شرح زیر است:
https://idealistic-world.com/poetry
در متن پیام میتوانید توضیحات بیشتری پیرامون اشکال در وبسایت به ما ارائه دهید.
با کمک شما میتوانیم در راه بهبود نمایش هر چه صحیحتر سایت گام برداریم.
با تشکر ازهمراهی شما
وبسایت رسمی جهان آرمانی
این آیکون در صفحهی پیش رو برای دانلود مستقیم فایلها از سرورهای وبسایت رسمی جهان آرمانی تعبیه شده است، با کلیک بر روی این گزینه شما میتوانید به راحتی کتاب مورد نظر خود را دانلود کنید.
این آیکون در صفحهی پیش رو برای دانلود با لینک کمکی از سرورهای Google Drive تعبیه شده است، با کلیک بر روی این گزینه شما میتوانید به راحتی کتاب مورد نظر خود را دانلود کنید.
این آیکون در صفحهی پیش رو برای دانلود با لینک کمکی از سرورهای One Drive تعبیه شده است، با کلیک بر روی این گزینه شما میتوانید به راحتی کتاب مورد نظر خود را دانلود کنید.
این آیکون در صفحهی پیش رو برای دانلود با لینک کمکی از سرورهای Box Drive تعبیه شده است، با کلیک بر روی این گزینه شما میتوانید به راحتی کتاب مورد نظر خود را دانلود کنید.
این آیکون در صفحهی پیش رو به شما اطالاعاتی پیرامون اثر خواهد داد، مشخصات اصلی اثر در این صفحه تعبیه شده است و شما با کلیک بر این آیکون به بخش مورد نظر هدایت خواهید شد.
شما با کلیک روی این گزینه به بخش مطالعه آنلاین اثر هدایت خواهید شد، متن اثر در این صفحه گنجانده شده است و با کلیک بر روی این آیکون شما میتوانید به این متن دسترسی داشته باشید
در صورت مشاهدهی هر اشکال در وبسایت از قبیل ( خرابی لینکهای دانلود، عدم نمایش کتب به صورت آنلاین و … ) با استفاده از این گزینه میتوانید ایراد مربوطه را با ما مطرح کنید.
در این بخش میتوانید توضیح کوتاهی دربارهی خود مطرح کنید، در نظر داشته باشید که این بخش را همهی بازدیدکنندگان خواهند دید، حتی میهمانان، در صورت دیدن لیست اعضا و در مقالات و نگاشتههای شما
کشور انتخابی محل سکونت شما تنها به مدیران نمایش داده خواهد شد و انتخاب آن اختیاری است
تاریخ تولد شما به صورت سن قابل رویت برای عموم است و انتخاب آن بستگی به میل شما دارد
گزینههای در پیش رو بخشی از باورهای شما را با عموم در میان میگذارد و این بخش قابل رویت عمومی است، در نظر داشته باشید که همیشه قادر به تغییر و حذف این انتخاب هستید با اشارهی ضربدر این انتخاب حذف خواهد شد
در این بخش میتوانید آدرس شبکههای اجتماعی، وبسایت خود را با مخاطبان خود در میان بگذارید برخی از این آدرسها با لوگو پلتفرم و برخی در پروفایل شما برای عموم به نمایش گذاشته خواهد شد
در این بخش میتوانید نام و نام خانوادگی، آدرس ایمیل و همچنین رمز عبور خود را ویرایش کنید همچنین میتوانید اطلاعات خود را از نمایش عمومی حذف کنید و به صورت ناشناس در ویسایت جهان آرمانی فعالیت داشته باشید
نام کاربری شما باید متشکل از حروف لاتین باشد، بدون فاصله، در عین حال این نام باید منحصر به فرد انتخاب شود
نام و نام خانوادگی شما باید متشکل از حروف فارسی باشد، بدون استفاده از اعداد
در نظر داشته باشید که این نام در نگاشتههای شما و در فهرست اعضا، برای کاربران قابل رویت است
آدرس ایمیل وارد شده از سوی شما برای مخاطبان قابل رویت است و یکی از راههای ارتباطی شما با آنان را خواهد ساخت، سعی کنید از ایمیلی کاری و در دسترس استفاده کنید
رمز عبور انتخابی شما باید متشکل از حروف بزرگ، کوچک، اعداد و کارکترهای ویژه باشد، این کار برای امنیت شما در نظر گرفته شده است، در عین حال در آینده میتوانید این رمز را تغییر دهید
پیش از ثبتنام در وبسایت جهان آرمانی قوانین، شرایط و ضوابط ما را مطالعه کنید
با استفاده از منو روبرو میتوانید به بخشهای مختلف حساب خود دسترسی داشته باشید
در حال حاضر این لینک در دسترس نیست
بزودی این فایلها بارگذاری و لینکها در دسترس قرار خواهد گرفت
در حال حاضر از لینک مستقیم برای دریافت اثر استفاده کنید
شما با ثبت نام در وبسایت جهان آرمانی میتوانید در پیشبردن اهداف ما برای رسیدن به جهانی در آزادی و برابری مشارکت کنید
وبسایت جهان آرمانی بستری است برای انتشار آثار نیما شهسواری به صورت رایگان
بیشک برای دستیابی به این آثار دریافت مطالعه و … نیازی به ثبت نام در این سایت نیست
اما شما با ثبتنام در وبسایت جهان آرمانی میتوانید در این بستر نگاشتههای خود را منتشر کنید
این را در نظر داشته باشید که تالار گفتمان دیالوگ از کمی پیشتر طراحی و از خدمات ما محسوب میشود که بیشک برای درج مطالب شما بستر کاملتری را فراهم آورده است،
پر کردن بخشهایی که با علامت قرمز رنگ مشخص شده است الزامی است.
در هنگام درج بخش اطلاعات دقت لازم را به خرج دهید زیرا در صورت چاپ اثر شما داشتن این اطلاعات ضروری است
بخش ارتباط، راههایی است که میتوانید با درج آن مخاطبین خود را با آثار و شخصیت خود بیشتر آشنا کنید، فرای عناوینی که در این بخش برای شما در نظر گرفته شده است میتوانید در بخش توضیحات شبکهی اجتماعی دیگری که در آن عضو هستید را نیز معرفی کنید.
شما میتوانید آثار خود را با حداکثر حجم (20mb) و تعداد 10 فایل با فرمتهایی از قبیل (png, jpg,avi,pdf,mp4…) برای ما ارسال کنید،
در صورت تمایل شما به چاپ و قبولی اثر شما از سوی ما، نام انتخابی شامل عناوینی است که در مرحلهی ابتدایی فرم پر کردهاید، با انتخاب یکی از عناوین نام شما در هنگام نشر در کنار اثرتان درج خواهد شد.
پیش از انجام هر کاری پیشنهاد ما به شما مطالعهی قوانین و شرایط وبسایت رسمی جهان آرمانی است برای این کار از لینکهای زیر اقدام کنید.
گزارش شما با موفقیت ارسال شد
ایمیلی از سوی وبسایت جهان آرمانی در راستای تأیید ارسال گزارش دریافت خواهید کرد
در صورت نیاز به تماس و درج صحیح اطلاعات، با شما تماس گرفته خواهد شد.
پیام شما با موفقیت ارسال شد
ایمیلی از سوی وبسایت جهان آرمانی در راستای تأیید ارسال پیام دریافت خواهید کرد
در صورت نیاز به تماس و درج صحیح اطلاعات، با شما تماس گرفته خواهد شد.
فرم شما با موفقیت ثبت شد
ایمیلی از سوی وبسایت جهان آرمانی در راستای تأیید ارسال فرم دریافت خواهید کرد
در صورت نیاز به تماس و درج صحیح اطلاعات، با شما تماس گرفته خواهد شد.