در دسترس نبودن لینک
در حال حاضر این لینک در دسترس نیست
بزودی این فایلها بارگذاری و لینکها در دسترس قرار خواهد گرفت
در حال حاضر از لینک مستقیم برای دریافت اثر استفاده کنید
عنوان : پادکست به نام جان
قسمت بیست و هشتم : ارزش ارزشهای انسانی
برنامهساز : نیما شهسواری
زمان : 43:50
با صدای : نیما شهسواری
پادکست به نام جان به صورت ویژه برنامه با موضوعات مختلف و همچنین به صورت قسمتهای پادکست به نام جان پیرامون مرام آرمانی منتشر میشود
ارزش ارزشهای انسانی
انسان ارزشهای بیکران خودساختهای را پدید آورد و بر آنها معترف شد
گاه این ارزشها برای سعادت ما را یاری کرد و تیشه به ریشهی زندگی زد
زمان آن است تا دوباره این ارزشها را بازنگری کنیم
برنامهی به نام جان قصد دارد تا درباب مباحث مهم باورها و دغدغههای دنیایمان به زبان ساده و بداهه سخن بگوید
این بخش از متن پادکست توسط هوش مصنوعی استخراج شده است. ممکن است شامل اشتباهاتی باشد یا به طور کامل با محتوای اصلی مطابقت نداشته باشد. هدف از این کار، بهبود دسترسی مخاطبین به محتوای پادکست و فراهم کردن امکان مطالعه و مرور سریعتر مطالب است
ما تصمیم گرفتهایم متن پادکستهای خود را منتشر کنیم تا دسترسی به محتوای آنها برای همه مخاطبان آسانتر شود. این اقدام به ویژه برای افرادی که ترجیح میدهند مطالب را به صورت متنی مطالعه کنند یا نیاز به مرور سریعتر دارند، مفید خواهد بود
این متن توسط هوش مصنوعی Speechmatics استخراج شده است. Speechmatics یکی از پیشرفتهترین فناوریهای تبدیل گفتار به متن است که با استفاده از الگوریتمهای پیچیده و یادگیری عمیق، صدا را به متن تبدیل میکند. این ابزار قادر است با دقت بالا و در زمان واقعی، گفتار را به متن تبدیل کند و از بیش از ۵۰ زبان مختلف پشتیبانی میکند
خب دوستان در این ابتدای برنامه بهتر هست که ما درباره ی این ارزش اصولا صحبت کنیم.
این که انسان ها به واسطه ی این عقل که دارند یک ارزش هایی رو برای خودشون مد نظر قرار میدن.
ارزش هایی که تعبیر به چارچوب های اخلاقی میشه گاهن تبدیل به یک رفتار مشخصی میشه که حالا باید تابع آن عمل کند.
یک ارزش مشخصی که به نوعی به فراخور وجودیت آن ارزش ها باید یک سری رفتار ها را انجام دهیم و به یکسری بایدها و نبایدها پایبند باشیم و اصولا این ارزش ها هست که از دل این باورها به وجود می آید و باعث نوع زیستن بشر می شود.
یعنی جوامع مختلف به واسطه ارزش های متنوعی که دارند رفتارهای متنوعی را هم از خودشان نشان می دهند.
ارزش بخش مهمی از زندگی بشری است یعنی همان طوری که ما بارها درباره اش صحبت کردیم و گفتیم که انسان ها قوه محرکه ای که دارند برای رفتارهایشان، رفتارهای اجتماعی شان، رفتارهای فردیشان برگرفته از باورها است.
باورها همان همتای ارزش هاست.
حالا این باورها ارزش هایی را به وجود می آورد.
یعنی یک انسان به واسطه باوری که دارد است که رفتارهای متنوعی را از خودش نشان می دهد، با موضوعات مختلف مواجه می شود.
حالا در قبال این موضوعات مختلفی که در برابرش نقش بسته اند، یک رفتار خواسته ای را هم از خودش بروز می دهد و اصولا انسان ها به واسطه همین باورهایشان دارند زندگی می کنند.
در اشل بزرگتر یعنی نمونه های اجتماعی اش هم به همین شکل است.
حالا رفتارهای اجتماعی بر پایه این باورها است.
در زندگی فردی و شخصی هم باز به همین شکل است.
یعنی از آن نقطه کوچک شروع می شود.
از زندگی شخصی شروع می شود تا به زندگی اجتماعی برسد.
پس ما داریم درباره یک معنایی صحبت می کنیم که برگرفته از باورهایی هست که انسان ها به آن معتقد هستند.
حالا باورها، ریشه ها و اشکال مثلا مذهبی دارد.
کسی باورمند به اسلام هست، به مذهب تشیع هست و یا این افکار بر پایه نظام های فکری فلسفی هست، بر پایه نظام های اقتصادی هست، بر پایه نظام های فکری سیاسی هست.
در مجموع باوری است که راه و چاه را به زندگی انسان ها نشان می دهد.
باوری که به فراخور وجودیت خودش ارزش هایی رو میسازه، موضوعاتی رو ارزشمند میکنه، موضوعاتی رو بی ارزش می کنه و بعد انسان ها به واسطه ی این ارزش هایی که به وجود اومده یک باید و نباید هایی رو برای خودشون به وجود میارن که حالا با پایبندی به این باید و نبایدها اون ارزش رو مستدام به پیش می برن.
کم کم این ارزش تبدیل به یک نوع زیست اونها میشه.
دیگه یک رفتار معمول برای اونها میشه.
یعنی این ارزش اینقدر قدرتمند میشه که فلان رفتاری هنجار هست و فلان رفتار ناهنجار به حساب میاد؟
این ارزش ها با عناوین مختلفی در جوامع مختلف هم شکل می گیرن و ما باید در نقطه ی ابتدایی فارغ از اینکه این ارزش ها کدومشون درست هستن و کدومشون غلط هستن و کدوماشون آسیب زننده بودن و نه زننده بودن.
ما در این قسمت مشخص در باب این مصادیق که نمی خوایم صحبت کنیم، می خوایم ارزش این ارزش ها رو درک کنیم.
اینکه تا چه اندازه این ارزش ها راهبر هستن و تا چه اندازه زندگی انسان ها رو تحت شعاع خودشون قرار میدن.
زندگی اجتماعی انسان ها تا چه اندازه وابسته به این ارزش هاست؟
این تعاریف ارزش ها می تواند زندگی انسان ها را تا چه اندازه تغییر بده؟
در زندگی شخصی می تواند چه تاثیری روی زندگی آنها بگذارد و در بعد اجتماعی هم تا چه اندازه راهگشا است و چه اندازه تاثیر گذار است.
خب حالا ما یک مقداری پیرامون شکل گیری این ارزش ها صحبت بکنیم و کم کم و پله پله موضوع را پیش ببریم.
این که شکل گیری این ارزش ها گفتیم بر پایه باورهایی هست که به آن معتقد هستیم.
یک باوری شکل می گیرد و در خود یک ارزشی را به وجود می آورد.
حالا این باور می تواند از هر موضوعی هم نشأت بگیرد از موضوعات مذهبی نشأت بگیرد.
این باور به واسطه موضوعات مذهبی، به واسطه نگاه ما به آن قدرت یکتا پرستانه و یا عناوینی از این دست باشد یا بر پایه مثلا نظام فکری سیاسی که شکل گرفته، این باور شکل بگیرد و به پیش برود.
پس این ارزش ها به واسطه این باورها شکل میگیرن.
اما چجوری این ارزش ها به وجود می آیند؟
یعنی فرای آن فرامینی که ما میشناسیم یک فرمانی داده می شود به عنوان یک خوبی، به عنوان یک ارزش.
خب این فرمان مشخص است. اما چگونه؟
اینها ریشه دار می شوند و بین مردم جاری و ساری می شوند؟
موضوع مهم ما الان در این قسمت از برنامه این موضوع مشخص است.
خوب ما می دانیم چگونه این ارزش ها به وجود می آیند.
مثلا به عنوان مثال یک خدایی در آسمانهاست یک موضوعی را ارزش قلمداد می کند، این را فرمان می دهد.
حالا فرمان بردارانی هستند که این را قبول کنند به دیده منت.
پس این فرمان به این شکل، این ارزش به نوعی با این فرمان هست که شکل می گیرد.
اما چگونه در جامعه پیش می رود و در بین همه به نوعی تبدیل به یک موضوع همه گیر می شود که حالا همه تبدیل به هنجار کردند.
هر رفتاری برابر آن را ناهنجار می دانند و این ارزش میشه اون اصل زیستن.
اون ها رفتارهای اونها رو شکل میده.
اینها در ابتدای امر به واسطه ی اتفاقات فرهنگی هست که به پیش میرن.
یعنی با کمک گیری از این قاعده هایی که میتونه در فرهنگ سازی راهگشا باشه هست که این ارزش ها شکل میگیرن.
به عنوان مثال اندرز دادن.
مثلا کاری که در ادیان مختلف توسط پیامبران اتفاق افتاده اینکه پیامبرانی بودند که مردم رو اندرز میدادند.
رسالتشان به نوعی این بوده که با مردم در میون بزارن.
حالا این راه ها و این ارزش ها رو یعنی از همین طریق ساده ی خودش که حالا با مطرح کردن کلام بوده.
اینکه حالا شما اون ارزش هایی رو که بهش باور دارید رو با مردم درمیون بزارید و درباره اش باهاشون صحبت کنید.
اونها رو درگیر این موضوعات بکنید.
یا همون فرمان رو اصلن با اونها در میون بزارید.
به عنوان مثال اینکه خدا فرموده است که فلان موضوع ارزش است.
این یک راهی است که در اون ابتدای امر ازش میشه استفاده کرد.
تا چه اندازه راه گشا هست یا نیست هم باز موضوع ما نیست.
اما موضوع این هست که از یک راه ساده و در برابر شما همین گفتنش است.
اما در کنار این میشه از قالب های دیگه ای که میشه فرهنگ رو توسعه داد هم استفاده کرد.
به عنوان مثال شاید محکم ترین و قدرتمندترین اش همین مسائل هنری بوده باشه در طول تاریخ.
اینکه شما ارزش هایی رو میبینید که در طول تاریخ توسط این هنر به پیش رفته قدرتمندانه راه به نوعی برای خودش باز کرده و تونسته اون ارزشی که به عنوان مثال از یک پایگاه فکری مذهبی گرفته شده توسط این هنر در بین مردم فرهنگ سازی بشه، یک ارزش مستدل و قدرتمندی بشه که حالا همه بهش پایبند باشن.
پس برای این فرهنگ سازی که ما همیشه می دونیم که هنر شاید قدرتمند ترین راه برای فرهنگ سازی هست همواره هم استفاده شده.
پس ما وقتی داریم در باب این ارزش ها صحبت می کنیم، این ارزش ها فرای اینکه ریشه هاشون از کجا اومده باشه.
از عقاید مذهبی باشه، از باورهای سیاسی باشه و یا هر طیف دیگه ای از این نوع فکر ها.
موضوع مهم این هستش که برای همه گیر شدن این ارزش از یک راه هایی استفاده شده.
یکی از محکم ترین و قدرتمند ترین ها برای فرهنگ سازی.
خب قاعدتا پس هنر بوده.
حالا ما مواجه میشیم با اشعار مختلفی که در راستای گسترش همین ارزش هاست.
با کتاب هایی.
با داستان هایی.
با داستان های متفاوتی که حالا یک معنای مشخصی رو دارن با شما در میون می ذارن.
همون طوری که امروز وقتی به مثلا به عنوان مثال به صدا و سیمای ایران به سینمای جمهوری اسلامی نگاه می کنید مواجه میشید.
با اینکه این ها میخوان یک ارزش مشخصی رو مدام در ذهن شما فرو ببرن.
این که تا چه اندازه این ها موفق هستن؟
تا چه اندازه این نگاه از بین مردم رفته که بخوان معیار و ملاک خودشون رو مثلا جمهوری اسلامی و یا هنر سفارشی جمهوری اسلامی قرار دادن موضوعی است که میشود دربارهاش صحبت کرد.
اما راه حلی که وجود دارد برای ارزش گذاری در جامعه یکی از بعدهای مهمش فرهنگسازی است.
این فرهنگسازی هم از طریق هنر اتفاق میافتد.
پس ما تا اینجا رسیدیم به اینکه به واسطه وجود باورهای مختلف، ارزشهایی به وجود میآیند و این ارزشها قرار است برای شما باید و نبایدهایی را به وجود بیاورند و حالا برای اینکه این ارزشها در آن نقطه ابتدایی با یک فرمانی آغاز میشوند، شاید هم با یک استدلالی به وجود بیایند، شاید به واسطه یک جدل فکری به وجود بیایند.
مثلا در یک نظام فکری فلسفی شاید به واسطه جدل ها و بحث های متنوع این ارزش شکل گرفته باشد، اما در مجموع این ارزش شکل گرفته.
حالا برای اینکه در بین مردم جریان پیدا کند، فرای آن فرمان، فرای آن ساده بیان کردن آن به عنوان مثال یک چیزی شبیه به رسالت فرای آن قرار است که از هنر استفاده بکند تا این تبدیل به یک فرهنگ بشه اما بیشتر و قدرتمند تر از اون چیزی که باعث میشه حالا این ارزش ساخت تبدیل به یک موضوع اجتماعی همه گیر و فراگیر بشه قانون هست.
یعنی خیلی قدرتمند تر از اون چیزی که ما در باب فرهنگ می سازیم.
در نهایت قانون هست که قرار هست میخ سلطنت این تخت رو به زمین بکوبه.
به عنوان مثال.
یعنی شما قرار هست که در نهایت با قانون گذاری این ارزش رو در جامعه جاری و ساری کنید.
به عنوان مثال با یک پدیده ای رو به رو میشید که به عنوان ارزش شناخته شده در ادیان به عنوان مثلا مسئله اینکه شما از خیانت دوری کنید.
در روابط جنسی که قرار هست در غالب ازدواج پایبند به یک زندگی مشترک باشید، حالا اگر از اون دوری کنید به نوعی اون رو دور بزنید و به اون تعهدتان پایبند نباشید.
شما خائن شناخته میشید و حالا قانونی وجود داره برای اینکه که شما رو در این ارزش.
نگه داره و به نوعی این ارزش را همه گیر و فراگیر کند که با استفاده از قوه مجازات حالا همه را وابسته به خود بکند، همه را به نوعی مجبور به رعایت آن بکند.
و ما مواجه میشویم با قاعده قانون گذاری که در این ساختن ارزش ها و پیش بردن ارزش ها به شدت قدرتمند بوده.
حالا یک مقداری از بحث اصلی دور شویم و بحث حاشیه ای داشته باشیم در باب همین صحبتی که کردم که حالا ادیان در باب خیانت یک همچین نگاهی دارند.
مثلا وقتی ما مواجه میشویم با نگاه اسلامی این را باید در نظر داشته باشیم که نگاه اسلامی هیچ وقت پدید آورنده اخلاقی که در خودش یک چارچوب دوری از خیانت داشته باشد یا یک چارچوبی برای تشویق مردم نسبت به وفاداری داشته باشد و تعهد ندارد.
اینکه شما وقتی به اسلام نگاه میکنید، اسلام یک دینی است که در باب چارچوب های اخلاقی هیچ کاری به پیش نبرد یا چارچوب اخلاقی درستی را اصلا مطرح نکرده و یا اگر مطرح کرده به کرات آن را شکسته و تبدیل به یک قانون بی اخلاقی دربرابرش کرده است.
مثلا در باب همین مسئله ی مشخصی که صحبت کردیم، خیانت شما مواجه می شوید با یک قاعده ای که در اسلام وجود دارد به عنوان در اختیار گرفتن چهار همسر چند همسری.
حالا این دقیقا داره اون خیانت رو ترویج میده.
تبدیل به یک قانونی میکنه که حالا ارزشمند بشه.
یعنی ارزش خودش رو به واسطه این قانونی که ما دربارهاش صحبت کردیم پدید میاره که خیانت هم بخشی از این قاعده باشه.
یعنی یک ارزشی باشه که مردها بتونن به سادگی با این خیانت به پیش برن.
و وقتی ما داریم در باب ارزش ها صحبت میکنیم و میگوییم که هم فرهنگسازی تاثیر گذار هست قاعدتا و هم نهایت اون میخ استحکام اون رو قوانین خواهند زد.
این هست که میتونه این ارزش ها متفاوت باشه.
میتونه حتی در دل یک ارزش، یک ارزش دیگه ای رو بوجود بیاره.
یعنی مثلا وقتی مواجه میشیم با اسلام، یک تناقض یا پارادوکس بزرگی در همین موضوع نهفته است دیگه.
یعنی شما مواجه هستید با یک اصلی که داره در برابر خیانت ایستادگی میکنه و بعد در کنارش یک ارزشی که تصویر میکنه که اتفاقا ترویج دهنده ی این خیانت هست با این تفاوت و با این تناقض که حالا قرار هست ما نگاهمون نسبت به زن و مرد متفاوت باشه.
در همین مقوله مشخص یعنی موضوع اصل و محور یک ارزشی به اسم وفاداری نیست.
یک ارزشی به عنوان دوری از خیانت نیست.
موضوع در وهله اولش بر میگرده به جنسیت که حالا به واسطه ی جنسیت یک تعریف متفاوتی نسبت به خیانت و یا وفاداری هم خواهیم داشت.
حالا از بحث اصلی باز هم دور نشیم.
در مجموع که ما قرار هست به این نتیجه برسیم که این ارزش ها تا چه اندازه قدرتمند هستند، تا چه اندازه در زندگی انسان ها تاثیر گذار هستند و باعث ساختن رفتارهای انسان ها میشن و حالا این هایی که از یک نگاه.
مشخصی گرفته شده اند از یک نگاه که وابستگی دینی داشته باشد و یا هر نگاه دیگری.
با یک فرمان شاید آغاز شده باشد، اما قرار است که از طریق فرهنگی، به واسطه هنر، به واسطه در میان گذاشتن، صحبت کردن، ترویج پیدا کنند و این ارزش ها غالب شوند و بعد به واسطه قانون هم مستحکم شوند و به نوعی تضمین کننده وجودیت شان باشد.
حالا انسان هایی باشند که بترسند به واسطه این قانون، مجازاتی که در برابرشان هست در برابر این ارزش ها تخطی از خودشان نشان ندهند.
پایبند به این ارزش ها باشند.
فرای آن موضوعاتی که مدام برایشان تکرار می شود و در قالب های مختلف به شکل تعلیم در می آید، حالا قرار است که شما فرای آن هنر، از طریق تعلیم هم مردم را درگیر این ارزش ها بکنید، مدام با آن رو به رو شوند.
مثلا در همان تعالیم مشخصی که ما می شناسیم، در مدارس، در گذشته، در مکاتب.
خب شما مواجه می شدید با این که حالا قرار بود این ارزش های را مدام با شما در میان بگذارند.
برای اینکه شما از طرق مختلف قرار است که به وسیله فرهنگی با این موضوعات روبه رو شوید.
قرار است که یک قانونی را هم در برابر داشته باشید حالا یا با پاداش یا با مجازات شما را پایبند به این ارزش ها بکند.
حالا ما تا اینجا در باب این ارزش ها صحبت کردیم اما بهتره یک مقداری هم نزدیک به مصادیق باشیم به این عنوان که ما ارزش های مختلفی را در جهان داریم.
این موضوع و مطرح کردن این موضوع بیشتر به این واسطه است که ما بتوانیم بفهمیم تا چه اندازه این ارزش های ساخته انسانی بر ساخته های انسانی تا چه اندازه قدرتمند هستند، تا چه اندازه ارزش دارند در زیستن انسان ها.
حالا ما سعی می کنیم در باب یکی از این مصادیق صحبت بکنیم.
یعنی به عنوان مثال ما مواجه می شیم با انسان های امروزی که یک سری ارزش ها دارن.
من در یک برنامه مجزایی یه همچین عنوانی رو مطرح کردم.
اینکه بدی بدی است، خوبی خوبی است.
حالا سعی می کنم یه مقداری هم این موضوع رو اینجا مطرح کنم که چرا وابسته به این هست؟
یعنی ما یک سری اتفاقاتی رو در جهان داریم که هر کسی با هر باوری به اونها نزدیک بشه میتونه اذعان کنه که این کار خوبه یا این کار بد یعنی قتل دیگران.
آزار رساندن به دیگران برای همه زشتیه.
کسی نمی تونه تایید کنه که کار خوبیه.
شاید توجیهات بیشماری در این راستا داشته باشن.
شاید با ادله ی نامشخص و موهومی سعی بکنن کار خودشون رو توجیه بکنن که زشت و بد و کریه بوده و خودشون هم اعتقاد داشتن که این کار، کار زشتیه.
اما هیچ کسی نمیتونه کتمان کنه.
یعنی به عنوان مثال گیاه خواری کسی در جهان نمیتونه بیاد بگه گیاه خواری بدیه.
زشتی کار بدی که شما دارید انجام میدید که گیاه خواری.
حالا شاید بتونه ادله ای بیاره که مثلا من نمیخوام گیاه خوار باشم به این دلیل به اون دلیل.
اما نمیتونه رد بکنه.
خیلی از موضوعات جهان ما هم به همین شکل هست.
یعنی شما مواجه میشید با این که آزار دادن بده.
هر کسی با هر نگاهی حالا مسلمون باشه، مسیحی باشه.
نمی دونم اعتقادی به نظام سرمایه داری داشته باشه.
اعتقادی به نگرش های مختلف فلسفی داشته باشه.
هیچ کسی نمی تونه اذعان کنه که آزار دادن به دیگران خیلی کار خوب و مفیدی هست.
خیلی کار قشنگی است.
با هر نگاهی که وارد این مساله بشه هم می تونه اذعان کنه که این کار، کار بدیه.
این کار، کار خوبیه.
یعنی یه کار مشخصی که ما داریم درباره اش صحبت می کنیم.
گیاهخواری کار خوبیه.
آزار رسوندن کار بدیه.
کشتن کار بدیه.
تجاوز کار بدیه.
یعنی هر کدوم از این تعاریف کمک کردن کار خوبیه.
یک سری از ارزش ها هست که برای هر کسی مطرح بشه مواجه میشن با اینکه می تونن یک موضع مشخصی نسبت به اون موضوع داشته باشن و به نوعی تعریفش برای همه یکسان و یکتا هست.
حالا ما مواجه میشیم با انسان امروزی که خیلی از این ارزش های مشخصی که در باطن بدی هست رو اما معمول به خوبی در جهان خودشون تصویر کردن.
یعنی ما می خوایم به این قوه، این ارزش ها و این ارزش انسانی ساخته شده که تا چه اندازه روی زندگی انسان ها تاثیر گذار است.
درباره اش صحبت بکنیم.
یعنی شما نگاه بکنید در نظر بگیرید که کشتار کار بدیه دیگه.
ما گفتیم که در اون راستا و در اون تقسیمات کسی نمی تونه بگه که کشتار کار خوبیه.
اما مواجه بشید با مثلا یک جماعت مسلمانی که به سادگی یک مرتد رو می کشند و فکر می کنند که کار خوبی دارن انجام میدن.
این ارزش در بینشون شکل گرفته بهش پایبند هستن، بهش معتقد هستن.
اگر در میدان جنگ کسی رو سر می برن، احساس می کنن که کار خیلی خوبی کردند.
این اون ارزشی است که ساخته شده.
یعنی کار بدی به نوعی روشنی که در برابر همگان به عنوان کار بد شناخته میشه اما به واسطه ساختن ارزش ها حالا می تونه یک معنای متفاوتی داشته باشه.
می تونه تعبیر به شجاعت بشه.
یعنی شما قتل دیگران رو می تونید تعبیر به شجاعت بکنید.
اینکه کسی دیگری رو سر ببره.
این رو می تونید مثلا تعریف به این بکنید که چقدر انسان معتقدی است.
به عنوان مثال حالا من دارم مثال های بداهه ای رو درباره اش صحبت می کنم که خیلی درباره اش فکر نکردم و نخواستم از قبل مثال های مشخصی داشته باشه.
اما میشه براش هزاران مثال و مصداق رو آورد.
اینکه پس ما مواجه میشیم با موضوعی که در باطن بد هست.
مبرهن برای همگان بد هست.
همه قبول دارند که این کار، کار زشتی هست اما تبدیل میشه به یک ارزش معمولی در جهان انسان ها که خیلی هم کار درست و زیباییست.
ما بهترین کار ممکن رو داریم انجام میدیم.
اگر بدی ها ارزش بشن دیگه غیر قابل تکون خوردن و تغییر هستن.
حداقل در اون برهه ای که در بین اون انسان هایی که به اون معترف و معتقد هستن نمونه های بیشمار میشه زد.
مثلا شما نگاه بکنید به امروز جهان ما.
اینکه همه مردم دنیا تقریبا یعنی ما داریم در باب غالب مردم صحبت میکنیم.
اکثریت مردم جهان به سادگی دارند گوشت خواری میکنند.
اینکه دارند یک جاندار دیگر را میکشند و از بین میبرند از گوشت و تنش استفاده میکنند.
میخورند به سادگی.
یعنی شما برای زنده ماندن خودتان به دیگران آزار میرسانید.
شما قاتل دیگران میشوید، برای اینکه زنده بمانید.
حالا ما در باب یک موضوع مشخصی صحبت کردیم.
گفتیم اگر به همه انسانها با هر باوری در باب قتل و کشتار صحبت بکنید، همه معترف و معتقدند که کار بدی هست.
کار زشتی هست.
اما گفتم برایش میتوانند توجیهات فراوانی داشته باشند.
میتونن بگن خدا به ما امر کرده که اینها برای شما آفریده شدند تا شما از اینها استفاده بکنید و لذت ببرید.
میتونن هزاران دلیل و برهان برای شما بیارن، توجیه بکنند این کار رو.
اما در اون عصر و در اون حقیقت یکتا و یکسانی که ما دربارهاش صحبت کردیم، کسی نمیتونه هیچ غلطی بیاره.
به قول معروف نمی تونه درباره این صحبت بکنه که نه کشتن دیگران کار خیلی خوبیه و کار خیلی شایسته ایه.
همه ی باورمندان معتقدن به این که کشتن و کشتار دیگران کار زشتیه اما به سادگی اون رو انجام می دن.
یعنی مواجه می شید با یک کشتارگاه هایی که ساخته شده برای اینکه حیوانات رو بکشه از بین ببره تا انسان ها سیراب بشن.
انسان ها خیلی ساده به فروشگاه ها میرن دنبال گوشت حیوانات می گردند.
تصویر امروزیش این هستش که شما به جای اون فروشگاه دارید میرید تا یه حیوونی رو سر ببرید و بخورید.
همون تصویر هست اما سعی می کنه این ارزش ساخته شده.
حالا یه راهکارهایی داشته باشه که براش حتی یک زشتی رو داره مطرح می کنه.
یک بدی رو داره مطرح می کنه اما قرار هست این بدی و این زشتی رو تبدیل به یک ارزش بکنه.
حالا سعی می کنه روی اون سرپوش بزاره.
حالا سعی می کنه چهره ی زیبایی به این موضوع بده.
تصویر تازه ای از این اتفاق رو برای مردم تصویر بکنه.
یعنی شما مواجه می شید که حالا قرار نیست انسان ها برن و خودشون این قتل رو انجام بدن.
اینقدر سازمان یافته شده در یک گوشه ی دیگه ای از دنیا اتفاق می افته.
چرا که ما به این ارزش باور پیدا کردیم.
این ارزش رو برای خودمون مقدس شمردیم که انسان ها می تونن برای سیراب شدن حیوانات رو بکشند و از بین ببرند.
با اینکه کشتن رو از ابتدای امر مسلما همه و همه بد بهش نگاه کردیم.
با اینکه همین امروز هم اگر در باب کشتن و قتل بخواهیم صحبت بکنیم همه و همه بهش معتقد هستیم که کار زشت و بدی هست اما به سادگی میشه براش توجیهات بیشماری آورد.
میشه طبقاتی به وجود آورد همون طوری که بارها هم دربارش صحبت کردیم.
حالا یک برتری هست انسان دیگران کهتر هستند و بی ارزش و در برابر جانشون هم بی ارزش و بی اعتبار هست.
به سادگی میشه این ها رو از بین برد.
حتی میشه در این جنون هی پیش تر و پیش تر رفت.
یعنی این ارزش به وجود آورده رو اینقدر بهش اعتبار داد.
این ارزش تا حدی قدرتمند هست که حالا شما مواجه میشید با بدترین و بدترین ها.
بازهم در دل همین اتفاق دیگه در باب یک مساله ای مثل کودک، همه انسان های جهان اعتقاد دارن که این کودکان معصوم هستن و بی گناه هستن.
این کودک ها حق زیستن دارن.
هنوز زندگی نکردن.
و اینکه بخواهید کسی در باب موضوعی مثل کودک کشی صحبت بکنه دیگه یک موضوع غیر قابل درک و فهم برای همه انسان ها هست اما تبدیل شده به یک ارزشی که شما میتونید حیوانات رو بکشید.
حالا خیلی ساده است انسان ها بلند میشن به دنبال گوشت بره ها میگردن، به دنبال گوشت گوساله ها میگردن، به دنبال خوردن جوجه های مرغ میگردن.
خیلی ساده است.
یعنی یک کودک حیوانی رو به سادگی قلع و قمع می کنن، می کشن، تکه و پاره میکنن، بدترین رفتارها رو انجام میدن اما به خیال خودشون هیچ کار زشتی رو هم مرتکب نشدن.
چرا که هیچ ارزشی برای اون ها ساخته شده و مدام در حال تصویر سازی تازه ای است.
از اون موضوع یک تصویر متفاوتی رو برای اون ها به نوعی جلوه میده.
براشون یک تعبیر تازه ای رو براشون مشخص میکنه که هی دور بشن از اون معنای مشخصی که همه اعتقاد دارند کار بدی است.
اینکه کودک کشی کار زشت و زننده ای است برای همه، مسلما به آن اعتقاد دارند.
اما این ارزش ساخته باعث میشه که اون ها رو دور بکنه از اون.
حالا اگه قرار هستش که اون آدم بره و گوشت گوساله و نمیدونم بره رو در اختیار بگیره و ازش تناول بکنه و در این خونخواری و وحشیگری به پیش بره، خیلی ساده قرار هست بره توی یک مغازه ای که این در یک بسته بندی شیک و شکیلی بهش داده میشه و اون اصلا حتی فکر هم نمی کنه.
زمانی هم با این موضوع اخلاقی مشخصی که برای همه مشخص هست زشتی و بدی روبرو بشه و این ارزش ها سعی میکنن دوباره بازتولید بشن در اشکال مختلف.
گفتن مصادیق خیلی زیاد هست.
من سعی کردم یک مثالی که بداهه به ذهنم رسید رو باهاتون در میون بزارم اما شما میتونید مواجه بشید.
پس این معنای مشخص در این باره بود.
این مثالی که ما خواستیم دربارش صحبت بکنیم این هستش که موضوعاتی که در باطن بدی هستند تبدیل به یک ارزش خوب برای یک جماعتی میشن و اون جماعت به اون موضوع بسیار هم معتقد و معترف میشن.
هر کار زشت و زننده ای رو هم حاضر هستن که انجام بدن.
حالا شما مثلا بعضی از موضوعاتی که امروز خیلی ها نمیتونن بفهمن.
یعنی مثلا وقتی به این موضوع می رسن که چگونه ممکنه یک آدمی توی جمهوری اسلامی باشه که به عنوان نمیدونم اطلاعاتی و اطلاعات سپاهی و این اعوان و انصار جمهوری اسلامی باشه و به سادگی مثلا به زن ها تجاوز بکنه و حتی به اسیرانی که در اختیار میگیرن تجاوز جنسی بکنه و اینها رو بکشه، اینها رو شکنجه بده، بدترین شکنجه ها رو با اینها انجام بده.
این برای انسان ها خیلی غیر قابل فهم هست.
اما این به همین سادگی است.
ارزش ساخته شده برای اونها اینقدر به پیش رفته، اینقدر براشون تکرار شده.
اینقدر توجیهات رو براشون خوندن تا تونستن اون رو اعمال کنند بدون اینکه هیچ دغدغه و مشکلی هم داشته باشن.
چرا که اعتقاد دارن کاری که دارن میکنن کار درستی است.
کار معمولی است.
حالا هر کدوم از اینها ها یا فکر میکنن کار خیلی درست و خوبی دارن انجام میدن خدمت میکنن.
مثل اینکه یک تصویری براشون میشه.
حالا این ها ضد انقلاب هستن، ضد خدا هستن، ضد دین هستن، ضد اسلام هستن.
وظیفه شما به عنوان فرزندان خدا این هست که این ها رو بکشید بخورید براشون هزاران هزار آیه و حدیث میارن.
شما مواجه میشید با این که کافران را به خواری بکشید.
حالا کافیه که این ها تعبیر به همون تعریف به اون کافر بشن.
خب این ها دارن کار درستی میکنن.
این که تعریف میشه به این که حالا این کافران اموالشون، خانوادشون زنانشون فرزندانشون در اختیار شما هستن برای شما هستن به سادگی میتونن حالا به این زن ها هم تجاوز بکنن.
مال خودشون هست حتی دارن به خدا هم کمک میکنن.
اینجا میشه خیلی ساده از این رفتار خود نه تنها احساس شرمی نداشته باشن که حتی خوشحال و شادمان هم بشن از کار مثبتی که دارن برای این نگاه برای این خدا انجام میدن.
فرایند میتونه تبدیل به یک رفتار معمول بشه.
یعنی خیلی ساده میتونن برن به دنبال گوشت کودکان حیوانات بگردند و بخورند و در باب طعمش با هم صحبت کنند.
در باب سفت بودن یا شل بودن این گوشت با هم صحبت کنن.
در جست و جوی کودکان کوچکتر باشند.
خیلی ساده تبدیل به یک رفتار معمول میشه در صورتی که داره وحشیانه ترین اتفاق هم رخ میده.
اما این ارزش ساخته شده اینقدر ریشه دوانده که اصلا انسان ها حتی بهش فکر هم نمی کنن.
یعنی همون قدری که این موضوع برای یکی مثل من غیر قابل فهم از همون ابتدای تولد هم بوده.
این که بتونم بفهمم چه جوری ممکنه یک انسان هایی باشند که کودکان حیوان رو بخورند و بدرند.
از زمانی که خودم رو شناختم برام یک موضوع غیر قابل فهم و درک بود.
همون طوری که برای من این موضوع غیر قابل فهم و درک هست اما به سادگی داره اتفاق می افته.
به واسطه این که این ارزش ها قدرتمند شدن و پیش رفتن تبدیل به یک نوع زیست برای انسان ها شدن.
به همون شکل هم اون کسایی که دارن شکنجه میکنن، تجاوز میکنن، میکشن، قتل میکنن، بدترین رفتار ها رو با دیگر انسان ها، با معترضین، با مخالفین می کنند.
به همین شکل آنها هم عادی رفتار می کنند.
همان رفتار عادی حتی گاها بیشتر از عادی دارند یک کار مقدسی را انجام می دهند.
اگر بدی ها تبدیل به ارزش بشود که امروز شده و معمول در جهان هست، یک اتفاق معمول هم رخ می دهد.
گاها حتی اتفاقات وحشتناک و منزجر کننده ای که برای اون عده ای که دارن انجام میدن خیلی کار مثبت و بزرگ و زیبایی هست.
این مصادیق می تواند متفاوت باشد.
در هر جایی می تواند شکل بگیرد.
ما در باب چگونگیش صحبت کردیم، در باب چرایی اش صحبت کردیم.
این که می تواند از یک فرمان اتفاق بیفتد حالا برای قدرت گیری اش می تواند از کلام صحبت بکند.
می تونیم از تعلیم استفاده بکنیم.
میتونیم از هنر استفاده بکنیم.
میتونیم کم کم فرهنگ سازی بکنیم، در نهایت تبدیل به یک قانون بکنیم.
و حالا این ارزش مستحکم و قدرتمند تبدیل به یک نوع زیست می شود که حالا این ارزش ساخته شده می تونه هر عنوانی داشته باشه.
می تونه یک عنوان زشت در باطن وحشتناک و وحشیانه باشه که برای اونها تبدیل به یک ارزشی بشه که حتی از انجام دادنش شادمان هم باشن.
مثل کاری که مثلا داعشی ها دارن انجام میدن.
حالا انتحاری میشن میان یک جماعت بیگناه و بی شماری رو از بین میبرن، قلع و قمع میکنن و خوشحالند از کاری که کردند.
یعنی نازی هایی که در اون دوران به عنوان مثال داشتن یهودیان کودکان یهودیان رو زنده زنده می سوزوندن هم از کار خودشون شادمان بودن، خوشحال بودن و فکر میکردن که کار خیلی خوبی دارن میکنن.
چرا که این ارزش به وجود اومده بود و ما داریم در باب این ارزش ساختن ارزش های انسانی صحبت میکنیم که تا چه اندازه رفتارهای اونها رو شکل میده.
تا چه اندازه اونها وابسته به همون ارزش های ساخته شده زندگی رو به پیش میبرن؟
تا چه اندازه شادمان میشن از کاری که انجام میدن؟
کاری که در نهایت نهایت زشتی و زشتی و بی بند و باری است.
نهایت خشونت نهایت وحشیگری است اما از این رفتار خودشون استفاده میبرن لذت میبرن.
حالا من یک مثال نقض دیگه ای هم میخوام در این باب داشته باشم.
اینکه خیلی سادست.
اینکه شما بخواید به یک دنیایی نگاه بکنید که ارزش های امروز ما متفاوت بود.
یعنی به عنوان مثال دوست دارم باهاتون این موضوع رو هم مطرح بکنم.
موضوعی که در کتاب های خودم هم دربارش چیزی نوشتم و صحبت هم دربارش کردم اینکه ارزش های تضاد و متناقضی هم میتونست شکل بگیره.
یعنی امروز ما داریم با یک دنیایی روبه رو میشیم.
به عنوان مثال با انسان هایی که به سادگی حیوانات رو در وحشیانه ترین شکل ممکن میکشند آب از آب تکون نمیخوره.
برای کسی موضوع قابل بحثی نیست.
حتی اگر کسی دربارش صحبت بکنه برای دیگران تبدیل به بذله و شوخی میشه.
اصلا صحبت کردن در این مسائل برای انسان ها اصلا موضوع مهم نیست.
حالا شما یک مثال نقض میتونید یک مثال متناقض و متضاد با این رو میتونید تصویر بکنید.
بیایید با هم یک تصوری داشته باشیم.
اینکه امروز به جای اینکه ما حیوانات رو بخوریم انسان ها رو می خوریم.
یعنی شما تصور کنید این ارزش گذاری از اون نقطه ابتدایی در باب انسان ها می شد انسان های ضعیف تر، انسان های زن، انسان های مرد، انسان های کم سن و سال، انسان های پر سن و سال.
انسان ها از یک نژاد خاص.
انسان ها از رنگ پوست متفاوت.
یعنی شما تصور بکنید که اون تصویری که از ابتدا داده شده بود، اون ارزش گذاری هایی که توسط دین، توسط خدا، توسط نظام های فکری و سیاسی، توسط نظام های فکری فلسفی و لاغیر.
در باب این موضوع صحبت می کرد که حالا شما باید انسان خوار باشید، از انسان ها استفاده بکنید.
تصور بکنید امروز چقدر ساده انسان ها میومدن توی قصابی ها دنبال گوشت انسان می گشتند، دنبال جنین انسان می گشتند، دنبال کودک انسانی می گشتند.
مطمئنا کودک انسانی گوشت گرانتری هم داشت.
مردم بیشتری هم به دنبالش بودند و شما مواجه میشدی با این تصویر ساده که انسان ها امروز از کنار اون هم به سادگی میگذشتند.
شاید برای شما الان تصور این موضوع یکم سخت باشه ولی وقتی بهش فکر کنید بگید اصلا غیر ممکنه.
همچین چیزی شدنی نیست.
ولی امروز داریم میبینیم همون کودک کشی داره در قبال حیوان ها اتفاق می افته و کسی ککش نمیگزه.
به سادگی هم از این موضوع استفاده میکنن و استقبال میکنن.
به دنبال این موضوعات هستن و از کنارش هم به سادگی میگذرند.
حالا در مقایسه با همین موضوعی که صحبت کردم میتونم یه مثال ساده دیگه ای هم بزنم.
ما در دوران پیش تر از این دوران مدرن امروزی مون مواجه شدیم با یک موضوعی به اسم برده داری.
خب انسان هایی بودند که در میادین شهر خرید و فروش میشدند و انسان های دیگه مالک اونها میشدن.
در دوران محمد، در دوران مسیح.
در دوران پیش تر از اینها، در دوران بعد از اینها، در همین دوران زندگی مدرن ما عمر ملغی شدن این نظام وحشیانه برده داری.
خیلی ازش نگذشته.
در همین دوران نزدیک به زیستن ما هم همین اتفاقات وحشیانه داشت می افتاد.
همون اتفاقاتی که اروپایی هایی که کشورهای دیگه رو استثمار کردند در قبال مثلا سیاه پوستان آفریقایی چه کارهایی کردند؟
چگونه اونها رو به عنوان برده ازشون بیگاری می کشیدند؟
چگونه در میادین شهر اینها رو می خریدند و می فروختند و چقدر برای مردم ساده بود؟
چقدر مواجهه با این موضوع ساده بود.
میومدن توی خیابون.
همونطوری که امروز دارید می بینید حیوون ها رو مثلا خرید و فروش می کنن و انسان ها رو خرید و فروش می کردند.
حالا همونجوری که یک حیوانی که بچه ای رو به دنیا میاره صاحب بچه خودش نیست بلکه اون صاحب دیوانه و بیماری که خود رو صاحب خوانده بر تمام جان ها صاحب اون بچه میشه و می تونه اون بچه رو بفروشه و بکشه و تیکه تیکه بکنه.
در اون دوران هم به همین شکل.
حالا کم کم شاید یک حق و حقوقی براشون.
شناخته شد برای مثلا بردگان.
اما شما مواجه میشید با تاریخی که به سادگی برده ای که بچه ای رو به دنیا میاورد، بچه اش رو می گرفتند می فروختند بدون اینکه اصلا طرف بتونه در باب اون صحبتی بکنه.
هر رفتار وحشتناکی رو میتونست صاحب اون برده باهاش انجام بده.
میتونست بزنتش بکشتش، شکنجه اش بده، داغش بکنه.
همین کارهایی که این ننگ وحشتناکی که در تاریخ بر پیشانی انسان وجود داره و کارهای وحشتناکی که کرده و مردم هم با این ارزش ساخته شده به سادگی کنار می اومدند، به سادگی باهاش زندگی میکردند و خودشون هم بخشی از این ارزش بودن.
به سادگی میرفتند انسان ها رو میخریدند می فروختند.
حتی اون بردگان هم قبول کرده بودن.
این ارزش تبدیل به یک ارزش جمعی شده بود که زندگی انسان ها از همین طریق داشت به پیش میرفت و انسان ها به سادگی هم باهاش کنار می آمدند.
چه ظالم و چه مظلوم، هر دو حتی کسانی که در کنار این ماجرا هم بودند به سادگی از کنارش می گذشتند.
اگر وارد یک میدانی می شدند که حالا داشت بچه ها خرید و فروش می شد، برده ها و کنیزان خرید و فروش می شد برای تجاوز به جانشان، برای تجاوز.
یعنی شما وقتی با یک مبحثی مثل کنیز داری رو به رو می شوید.
برده جنسی دارید خرید و فروش می کنید؟
یعنی دارید در باب یک مساله ای صحبت می کنید که یک زنی را به خیابان آوردند تا یک عده ای برایش پول بدهند تا بتوانند بهش تجاوز کنند.
این یک ارزشی بوده که در بین انسان ها خیلی جاری و ساری و خیلی معمول بود و خیلی هم براشون موضوع مشخصی بود.
پس این ارزش ها مثالی که زدم گفتم اگر انسان ها جایگزین حیوانات بودند انسان ها مثلا یک انسان های خاصی.
انسان های ضعیف، انسان های بیمار، انسان های مال یک نژاد خاص، مال یک قومیت خاص با یک رنگ پوست خاص اگر به جای حیوانات قرار می گرفتند، همان طوری که انسان ها به سادگی از کنار بردهداری هم می گذشتند، از کنار کشتار اون ها هم میگذشت.
از کنار قتل عام اون ها هم می گذشتند.
خیلی ساده تبدیل به یک بخش معمولی از زندگی و زیستن اون ها می شد که حالا می رفتن دنبال گوشت تن فلان جنسیت، فلان سن کودکی که مثلا سه ماهش باشه و خیلی موضوع ساده و معمولی بود در زندگی.
پس این که نقش این ارزش ها تا چه اندازه قدرتمند هست؟
این ارزش ها تا چه اندازه زندگی انسان ها رو به پیش می بره رو ما باید مد نظر داشته باشیم.
ما با انسانی روبه رو هستیم که به واسطه باور های خودش هست که داره زندگی می کنه.
باورهایی که ارزش هایی رو می سازه.
این ارزش های ساخته هست که زندگی اجتماعی ما رو به پیش برده.
هر کدوم از این ارزش ها اگر متفاوت بود ما امروز یک زندگی دیگه ای داشتیم.
همه چیز باز هم برامون معمول بود.
من گفتم توی این قسمت هایی که دارم توی بهنام جان صحبت میکنم خیلی دوست ندارم در باب مصادیق صحبت کنم و اگر هم مثالی میارم به خاطر فهمیدن بهتر موضوع هست.
ما داریم در باب یک کلیاتی صحبت میکنیم که با توجه به اون کلیات میتونیم هزاران هزار مثال و مصداق برای خودمون بیاریم.
حالا با توجه به اینکه در کجا داریم زندگی میکنیم، با چه مردمی داریم زندگی میکنیم، در چه فرهنگی داریم زندگی میکنیم؟
هزاران مثال میتونیم برای خودمون داشته باشیم اما این اصل هست که موضوع مهم ما هست.
اینکه تا چه اندازه این ارزش ها در بین مردم تاثیر گذار هست.
ما در باب این موضوعات صحبت کردیم تا در نهایت به این برسیم که بزرگترین راه ما برای ساختن جهان بهتر، تغییر همین ارزش هاست.
تغییر این ارزش هاست که ما رو به یک جهان قابل زیستنی میرسونه.
جهانی که در اون همه جانداران بتونن در آزادی زندگی کنن.
آزادی ای که به واسطه آزار نرساندن به دیگران شکل خواهد گرفت.
آزادی ای که تنها دلیل وجودیت و پایداری و زیستنش همین آزار رساندن به دیگران خواهد بود.
حالا اگر ما بتوانیم روزی این را ارزش انسان ها بکنیم، این آزار نرساندن به دیگران، کمک کردن به دیگران، برابری در جان ها، این که شما معترف و معتقد باشید که همه جان ها برابرند، همه به جان هست که برابر هستند.
همه جانشان با ارزش ترین نقطه ی حیاتشان هست.
اگر انسان ها به این ارزش پایبند باشند، باورمند بشوند.
حالا ما میتوانیم مواجه بشویم با جهانی که لایق زیستن هست.
جهانی که میتوانند همه درش آزادانه زندگی بکنند.
پس وظیفه ی ما تغییر این ارزش هاست.
یعنی ما باید به سمت این ارزش ها برویم.
این باورها رو تغییر بدیم.
وقتی ما داریم در باب این باورها به کرات صحبت میکنیم، در کتاب ها مثلا به کرات دارم درباره اش صحبت می کنم.
در همین برنامه ها به واسطه ی این هست که قوه ی محرک انسان ها فقط همین باور ها هست.
فقط همین ارزش های ساخته هست.
این ارزش هایی که بهتون گفتم درباره اش صحبت کردم که از طریق فرهنگی میشه تغییرش داد که در نهایت با قانون میشه پایبندش کرد و اگر ما به اون مرحله ای برسیم که بتونیم این ارزش ها رو تغییر بدیم، زیست اجتماعی همه بشر هم تغییر خواهد کرد.
و این هست که موضوع مهمی هست که وقتی ما میخوایم در باب ریشه ها صحبت بکنیم به سمت خدا میریم، به سمت مفهوم خدا میریم، به سمت ادیان میریم، به سمت باورها میریم چرا که این باورها هست که زندگی اجتماعی این آدم ها رو ساخته.
به سادگی حاضرند آدم بکشند، قتل بکنند، جهاد بکنند.
همه برگرفته از همون ارزش هاست.
به سادگی حاضرن گوشت و تن حیوانات رو بخورند.
به سادگی حاضرند قربانی بکنند، شکار بکنند.
تمام زشتی هایی که دارید در جهان خودمون می بینیم.
زشتی هایی که بیشتر اینها تبدیل به قاعده و قانون شده، بیشتر اینها تبدیل به ارزش شده و حالا تنها راه مقابله با ما برای درمان این دنیای بی بند و بار و وحشیانه مون این هست که این ارزش ها رو تغییر بدیم برای ساختن جهانی زیبا، آزاد.
جایی برای زیستن.
قاعدتا باید این ارزش ها رو تغییر بدیم.
اما این ارزش ها رو باید از طریق تعلیم تغییر بدیم و از طریق هنر تغییر بدیم.
حالا قرار هست که از طریق هنر نزدیک به باورها بشیم.
باورها رو زیر سئوال قرار بدیم.
فرای زیر سئوال قرار دادن.
حالا باید یک باور تازه ای رو هم به مردم با مردم در میان بزاریم.
یک ارزش تازه، یک آرمان تازه، یک اعتقاد تازه.
قرار هست با ساختن این اعتقادات تازه هست که بتونیم جهان رو تغییر بدیم.
قرار هست یک نگاه تازه ای رو با مردم در میان بزاریم.
قرار هست به واسطه ی این تغییرات به اون جهان ایده آل خودمون برسیم.
وقتی از یک جهان آرمانی داریم صحبت می کنیم، جهانی که ارزش ها در آن تغییر کرده به واسطه ی ارزش ها انسان ها تغییر کرده اند.
و انسان ها حالا حاضر نیستند که رفتارهای زننده و وحشیانه خودشان را شکل بدهند.
یک ارزشی به نام آزادی که من به عنوان یگانه منجی جانداران به آن اعتقاد دارم.
یک معنای مشخصی در خود دارد.
یک قانون مشخصی دارد، اختیار را در اختیار همه ی انسان ها می گذارد که هر نوع قانونی را می خواهند برای خودشان انتخاب بکنند.
به هر نوع، به هر نوع از زیستن باور دارند، در همان زندگی بکنند.
هر ساختاری را می خواهند.
هر شکلی از زندگی را که می خواهند.
اما یک قاعده و یک قانون مشخص و همگانی برای همه دارد.
اینکه به دیگران آزار نرسانند.
این دیگرانی که همه جانداران را شامل می شود، چه انسان ها، چه گیاهان و چه حیوانات.
حالا اگر این ارزش قرار باشد در جهان بین همه انسان ها جاری و ساری بشود، ما مواجه می شویم با یک جهان آزاد که همه لایق زیستن هستند.
همه در آن به آرامی دارند زندگی می کنند.
قاعدتا باید از تعلیم استفاده کنیم.
قاعدتا باید از هنر استفاده کنیم.
قاعدتا باید از طریق تغییر فرهنگی انسان ها را به این بلوغ برسانیم که در خودشان تغییر به وجود بیاورند و انسان های تازه ای را پدید بیاوریم و در نهایت با قانون همیشه این را برای همیشه و برای همگان تبدیل به یک نوع از زیستن کرد.
تبدیل به یک چارچوب کرد، ترتیبی به یک قاعده داد و یک قاعده و قانون اخلاقی که حالا برای شما باید و نبایدی را به وجود می آورد.
یعنی آن روزی که ما بتوانیم این ارزش را تغییر بدهیم، قاعدتا همه انسان ها هم مثلا گیاهخوار خواهند شد.
این که دیگر قرار نیست به دیگران آزار برسانند، این که قرار نیست آن ها را مورد آزار و اذیت خودشان قرار بدهند.
این که به این معنای از آزادی دست پیدا بکنند، حالا قرار نیست در این قسمت پیرامون باورها صحبت کرد که من پیشتر از این در کتاب ها و آثارم در باب باورهای خودم صحبت کردم.
اما در این قسمت مشخص میخواستیم در باب این ارزش و ارزش های انسانی صحبت کنیم.
در قسمت های آتی قاعدتا در باب باورها بیشتر و بیشتر هم صحبت خواهیم کرد.
اما تا همین جای مطلب به نظرم بسه.
اینکه ما رسیدیم به اینکه ارزش های انسانی تا چه اندازه راهگشا هستند و تا چه اندازه باعث حرکت انسان ها میشن و اصولا باور انسان هاست که قوه ی اصلی محرکه ی انسان ها هم بوده و هست.
در انتها هم دوست دارم باهاتون مطرح کنم.
اینکه اگر دوست دارید این صدا شنیده بشه و این راه تغییر شکل بگیره می تونید صدای من رو با دیگران به اشتراک بگذارید.
منظور از صدا هم خلاصه برنامه ای به نام جان نمیشه.
من بیشتر از اینکه بخوام برنامه ای به نام جان رو تهیه و تولید کنم آرا، افکار و عقایدم رو تحت عناوین کتاب هایی به رشته تحریر در آوردم.
این آثار به صورت رایگان در اختیار شما دوستان هست.
میتونید با مراجعه به وبسایت جهان آرمانی این آثار رو دریافت و مطالعه کنید و اگر دوست داشتید این صدا شنیده بشه این راه تغییر شکل بگیرد.
این صدا را با دیگران هم به اشتراک بگذارید.
ممنون که همراه من بودید.
من نیما شهسواری و این برنامه به نام جان بود.
در پناه آزادی.
پیش از ارسال نظرات خود در وبسایت رسمی جهان آرمانی این توضیحات را مطالعه کنید.
برای درج نظرات خود در وبسایت رسمی جهان آرمانی باید قانون آزادی را در نظر داشته و از نشر اکاذیب، توهین تمسخر، تحقیر دیگران، افترا و دیگر مواردی از این دست جدا اجتناب کنید.
نظرات شما پیش از نشر در وبسایت جهان آرمانی مورد بررسی قرار خواهد گرفت و در صورت نداشتن مغایرت با قانون آزادی منتشر خواهد شد.
اطلاعات شما از قبیل آدرس ایمیل برای عموم نمایش داده نخواهد شد و درج این اطلاعات تنها بستری را فراهم میکند تا ما بتوانیم با شما در ارتباط باشیم.
برای درج نظرات خود دقت داشته باشید تا متون با حروف فارسی نگاشته شود زیرا در غیر این صورت از نشر آنها معذوریم.
از تبلیغات و انتشار لینک، نام کاربری در شبکههای اجتماعی و دیگر عناوین خودداری کنید.
برای نظر خود عنوان مناسبی برگزینید تا دیگران بتوانند در این راستا شما را همراهی و نظرات خود را با توجه به موضوع مورد بحث شما بیان کنند.
توصیه ما به شما پیش از ارسال نظر خود مطالعه قوانین و شرایط وبسایت رسمی جهان آرمانی است برای مطالعه از لینکهای زیر اقدام نمایید.
با درج ایمیل آدرس خود میتوانید از تازهترین آثار منتشر شده در وبسایت جهان آرمانی با خبر شوید آدرس ایمیل شما نزد ما محفوظ خواهد بود
با ثبت نام در وبسایت جهان آرمانی میتوانید نگاشتههای خود را در این بستر منتشر کنید، فرای انتشار پست میتوانید با ما همکاری داشته و همچنین آثار خود در زمینههای مختلف هنری را نشر و گسترش دهید
© تمام حقوق نزد مولف محفوظ است
Copyright 2021 by Idealisti World. All Rights Reserved
این صفحه دارای لینکهای بسیاری است تا شما بتوانید هر چه بهتر از امکانات صفحه استفاده کنید.
در پیش روی شما چند گزینه به چشم میخورد که فرای مشخصات اثر به شما امکان میدهد تا متن اثر را به صورت آنلاین مورد مطالعه قرار دهید و به دیگر بخشها دسترسی داشته باشید،
شما میتوانید به بخش صوتی مراجعه کرده و به فایل صوتی به صورت آنلاین گوش فرا دهید و فراتر از آن فایل مورد نظر خود را از لینکهای مختلف دریافت کنید.
بخش تصویری مکانی است تا شما بتوانید فایل تصویری اثر را به صورت آنلاین مشاهده و در عین حال دریافت کنید.
فرای این بخشها شما میتوانید به اثر در ساندکلود و یوتیوب دسترسی داشته باشید و اثر مورد نظر خود را در این پلتفرمها بشنوید و یا تماشا کنید.
بخش نظرات و گزارش خرابی لینکها از دیگر عناوین این بخش است که میتوانید نظرات خود را پیرامون اثر با ما و دیگران در میان بگذارید و در عین حال میتوانید در بهبود هر چه بهتر وبسایت در کنار ما باشید.
شما میتوانید آدرس لینکهای معیوب وبسایت را به ما اطلاع دهید تا بتوانیم با برطرف کردن معایب در دسترسی آسانتر عمومی وبسایت تلاش کنیم.
در صورت بروز هر مشکل و یا داشتن پرسشهای بیشتر میتوانید از لینکهای زیر استفاده کنید.
پر کردن بخشهایی که با علامت قرمز رنگ مشخص شده است الزامی است.
عنوانی برای گزارش خود انتخاب کنید
تا ما با شناخت مشکل در برطرف کردن آن اقدامات لازم را انجام دهیم.
در صورت تمایل میتوانید آدرس ایمیل خود را درج کنید
تا برای اطلاعات بیشتر با شما تماس گرفته شود.
آدرس لینک مریوطه که دارای اشکال است را با فرمت صحیح برای ما ارسال کنید!
این امر ما را در تصحیح مشکل پیش آمده بسیار کمک خواهد کرد
فرمت صحیح لینک برای درج در فرم پیش رو به شرح زیر است:
https://idealistic-world.com/poetry
در متن پیام میتوانید توضیحات بیشتری پیرامون اشکال در وبسایت به ما ارائه دهید.
با کمک شما میتوانیم در راه بهبود نمایش هر چه صحیحتر سایت گام برداریم.
با تشکر ازهمراهی شما
وبسایت رسمی جهان آرمانی
این آیکون در صفحهی پیش رو برای دانلود مستقیم فایلها از سرورهای وبسایت رسمی جهان آرمانی تعبیه شده است، با کلیک بر روی این گزینه شما میتوانید به راحتی کتاب مورد نظر خود را دانلود کنید.
این آیکون در صفحهی پیش رو برای دانلود با لینک کمکی از سرورهای Google Drive تعبیه شده است، با کلیک بر روی این گزینه شما میتوانید به راحتی کتاب مورد نظر خود را دانلود کنید.
این آیکون در صفحهی پیش رو برای دانلود با لینک کمکی از سرورهای One Drive تعبیه شده است، با کلیک بر روی این گزینه شما میتوانید به راحتی کتاب مورد نظر خود را دانلود کنید.
این آیکون در صفحهی پیش رو برای دانلود با لینک کمکی از سرورهای Box Drive تعبیه شده است، با کلیک بر روی این گزینه شما میتوانید به راحتی کتاب مورد نظر خود را دانلود کنید.
این آیکون در صفحهی پیش رو به شما اطالاعاتی پیرامون اثر خواهد داد، مشخصات اصلی اثر در این صفحه تعبیه شده است و شما با کلیک بر این آیکون به بخش مورد نظر هدایت خواهید شد.
شما با کلیک روی این گزینه به بخش مطالعه آنلاین اثر هدایت خواهید شد، متن اثر در این صفحه گنجانده شده است و با کلیک بر روی این آیکون شما میتوانید به این متن دسترسی داشته باشید
در صورت مشاهدهی هر اشکال در وبسایت از قبیل ( خرابی لینکهای دانلود، عدم نمایش کتب به صورت آنلاین و … ) با استفاده از این گزینه میتوانید ایراد مربوطه را با ما مطرح کنید.
در این بخش میتوانید توضیح کوتاهی دربارهی خود مطرح کنید، در نظر داشته باشید که این بخش را همهی بازدیدکنندگان خواهند دید، حتی میهمانان، در صورت دیدن لیست اعضا و در مقالات و نگاشتههای شما
کشور انتخابی محل سکونت شما تنها به مدیران نمایش داده خواهد شد و انتخاب آن اختیاری است
تاریخ تولد شما به صورت سن قابل رویت برای عموم است و انتخاب آن بستگی به میل شما دارد
گزینههای در پیش رو بخشی از باورهای شما را با عموم در میان میگذارد و این بخش قابل رویت عمومی است، در نظر داشته باشید که همیشه قادر به تغییر و حذف این انتخاب هستید با اشارهی ضربدر این انتخاب حذف خواهد شد
در این بخش میتوانید آدرس شبکههای اجتماعی، وبسایت خود را با مخاطبان خود در میان بگذارید برخی از این آدرسها با لوگو پلتفرم و برخی در پروفایل شما برای عموم به نمایش گذاشته خواهد شد
در این بخش میتوانید نام و نام خانوادگی، آدرس ایمیل و همچنین رمز عبور خود را ویرایش کنید همچنین میتوانید اطلاعات خود را از نمایش عمومی حذف کنید و به صورت ناشناس در ویسایت جهان آرمانی فعالیت داشته باشید
نام کاربری شما باید متشکل از حروف لاتین باشد، بدون فاصله، در عین حال این نام باید منحصر به فرد انتخاب شود
نام و نام خانوادگی شما باید متشکل از حروف فارسی باشد، بدون استفاده از اعداد
در نظر داشته باشید که این نام در نگاشتههای شما و در فهرست اعضا، برای کاربران قابل رویت است
آدرس ایمیل وارد شده از سوی شما برای مخاطبان قابل رویت است و یکی از راههای ارتباطی شما با آنان را خواهد ساخت، سعی کنید از ایمیلی کاری و در دسترس استفاده کنید
رمز عبور انتخابی شما باید متشکل از حروف بزرگ، کوچک، اعداد و کارکترهای ویژه باشد، این کار برای امنیت شما در نظر گرفته شده است، در عین حال در آینده میتوانید این رمز را تغییر دهید
پیش از ثبتنام در وبسایت جهان آرمانی قوانین، شرایط و ضوابط ما را مطالعه کنید
با استفاده از منو روبرو میتوانید به بخشهای مختلف حساب خود دسترسی داشته باشید
در حال حاضر این لینک در دسترس نیست
بزودی این فایلها بارگذاری و لینکها در دسترس قرار خواهد گرفت
در حال حاضر از لینک مستقیم برای دریافت اثر استفاده کنید
شما با ثبت نام در وبسایت جهان آرمانی میتوانید در پیشبردن اهداف ما برای رسیدن به جهانی در آزادی و برابری مشارکت کنید
وبسایت جهان آرمانی بستری است برای انتشار آثار نیما شهسواری به صورت رایگان
بیشک برای دستیابی به این آثار دریافت مطالعه و … نیازی به ثبت نام در این سایت نیست
اما شما با ثبتنام در وبسایت جهان آرمانی میتوانید در این بستر نگاشتههای خود را منتشر کنید
این را در نظر داشته باشید که تالار گفتمان دیالوگ از کمی پیشتر طراحی و از خدمات ما محسوب میشود که بیشک برای درج مطالب شما بستر کاملتری را فراهم آورده است،
پر کردن بخشهایی که با علامت قرمز رنگ مشخص شده است الزامی است.
در هنگام درج بخش اطلاعات دقت لازم را به خرج دهید زیرا در صورت چاپ اثر شما داشتن این اطلاعات ضروری است
بخش ارتباط، راههایی است که میتوانید با درج آن مخاطبین خود را با آثار و شخصیت خود بیشتر آشنا کنید، فرای عناوینی که در این بخش برای شما در نظر گرفته شده است میتوانید در بخش توضیحات شبکهی اجتماعی دیگری که در آن عضو هستید را نیز معرفی کنید.
شما میتوانید آثار خود را با حداکثر حجم (20mb) و تعداد 10 فایل با فرمتهایی از قبیل (png, jpg,avi,pdf,mp4…) برای ما ارسال کنید،
در صورت تمایل شما به چاپ و قبولی اثر شما از سوی ما، نام انتخابی شامل عناوینی است که در مرحلهی ابتدایی فرم پر کردهاید، با انتخاب یکی از عناوین نام شما در هنگام نشر در کنار اثرتان درج خواهد شد.
پیش از انجام هر کاری پیشنهاد ما به شما مطالعهی قوانین و شرایط وبسایت رسمی جهان آرمانی است برای این کار از لینکهای زیر اقدام کنید.
گزارش شما با موفقیت ارسال شد
ایمیلی از سوی وبسایت جهان آرمانی در راستای تأیید ارسال گزارش دریافت خواهید کرد
در صورت نیاز به تماس و درج صحیح اطلاعات، با شما تماس گرفته خواهد شد.
پیام شما با موفقیت ارسال شد
ایمیلی از سوی وبسایت جهان آرمانی در راستای تأیید ارسال پیام دریافت خواهید کرد
در صورت نیاز به تماس و درج صحیح اطلاعات، با شما تماس گرفته خواهد شد.
فرم شما با موفقیت ثبت شد
ایمیلی از سوی وبسایت جهان آرمانی در راستای تأیید ارسال فرم دریافت خواهید کرد
در صورت نیاز به تماس و درج صحیح اطلاعات، با شما تماس گرفته خواهد شد.