در دسترس نبودن لینک
در حال حاضر این لینک در دسترس نیست
بزودی این فایلها بارگذاری و لینکها در دسترس قرار خواهد گرفت
در حال حاضر از لینک مستقیم برای دریافت اثر استفاده کنید
عنوان : پادکست به نام جان
قسمت نهم : هنر
برنامهساز : نیما شهسواری
زمان : 36:15
با صدای : نیما شهسواری
این بخش از متن پادکست توسط هوش مصنوعی استخراج شده است. ممکن است شامل اشتباهاتی باشد یا به طور کامل با محتوای اصلی مطابقت نداشته باشد. هدف از این کار، بهبود دسترسی مخاطبین به محتوای پادکست و فراهم کردن امکان مطالعه و مرور سریعتر مطالب است
ما تصمیم گرفتهایم متن پادکستهای خود را منتشر کنیم تا دسترسی به محتوای آنها برای همه مخاطبان آسانتر شود. این اقدام به ویژه برای افرادی که ترجیح میدهند مطالب را به صورت متنی مطالعه کنند یا نیاز به مرور سریعتر دارند، مفید خواهد بود
این متن توسط هوش مصنوعی Speechmatics استخراج شده است. Speechmatics یکی از پیشرفتهترین فناوریهای تبدیل گفتار به متن است که با استفاده از الگوریتمهای پیچیده و یادگیری عمیق، صدا را به متن تبدیل میکند. این ابزار قادر است با دقت بالا و در زمان واقعی، گفتار را به متن تبدیل کند و از بیش از ۵۰ زبان مختلف پشتیبانی میکند
خوب در ابتدای امر به نظرم بهتره که در باب اینکه چه نوع هنر هایی امروز در جهان وجود داره صحبت کنیم.
مفهوم این نیست که چه شاخه های هنری ای وجود داره که مطمئنا همتون باهاش آشنا هستید.
مفهوم این هست که از این شاخه های هنری و در معنای کلی خود هنر به چه سبک و چه انواعی داره استفاده میشه.
خب ما یه بخشی داریم به اسم کالا هنر هنری که برای فروش و عرضه داره به بازار میاد.
یعنی همون نگاه های کلاسیک نسبت به بازار رو داره.
هنری که تولید میشه به عنوان یک کالا در نظر گرفته میشه و دنبال یک بازاری است برای فروختن.
مشتری هایی رو میخواد پیدا بکنه تا اون جنسی رو که تولید کرده ازش سود آوری داشته باشه.
این تقریبا بخش عمده ی هنر در جهان هست.
یعنی جهان امروز ما.
عمده ترین هنری که در خودش جای داده همین کالا و هنر هست.
در جای جای جهان مون داریم میبینیم در اون انواع هنرها.
یعنی شما در موسیقی شاهد این هستی.
هستید در فیلم سازی شاهدش هستید؟
در کتاب شاهدش هستید و در تمام انواع هنر شاهد این کالا هنر هستید.
بیشتر شنیده می شوند، بیشتر دیده می شوند، بیشتر در بوق و کرنا گذاشته می شوند.
عام تر هستند.
مردم بیشتر باهاشون ارتباط می گیرند و یک نگاه بازاری دارند.
بر اساس سلیقه مخاطب ساخته می شوند.
بر اساس خواسته های روز پرداخته می شوند و چیزی که جماعت خریدار و به نوعی مشتری طالبش هست رو در اختیارشون می ذارن.
این تقریبا قدرتمند ترین هنر شناخته شده ی امروزی در جهان هست.
در کنار این هنر به نوعی کالا و هنر.
ما یک هنری هم داریم که به اسم هنر ناب شاید بشناسیمش.
یعنی مصادیقی از اون نوع از هنر هست که هنر رو در خدمت هنر قرار میدن.
این رو هم باز میتونید به کرات پیرامون خودتون ببینید.
هنرمندانی که در خدمت هنر هستند به نوعی می خوان که داخل هنر خلاقیت به خرج بدهند و هنر رو ارتقا بدهند در اون دالان هنر حرفی برای گفتن داشته باشند.
به نوعی فرمانده اصلی اون جریان همیشه خود هنر درگیر فرم هستند تا محتوا بیشتر از هر چیزی براشون ساختار شکنی شاید مهم باشه یا پایبندی به اون ساختارهای شکل گرفته قراره که توی اون هنر یه صحبتی بکنند.
اما شاید خود موضوع صحبت موضوع مهمی نباشه که اون پرداخت به هنر براشون مهم تره.
این هنر هم خیلی جای داره.
شاید رتبه دوم رو هم این هنر به خودش بگیره.
بسیاری آدم ها بسیاری هنرمندان جریان ساز هستند.
هنر رو ارتقا میدن.
هر روز هنر تازه ای به وجود می آورند.
در اون راستای هنری در حال خلق و کشف و اختراع و به وجود آوردن دریچه تازه ای در هنر هستند.
این هنر هم واقعا قدرتمند و جاری و ساری است و حقیقتا بعد از اون کالا هنر نقش مهمی رو داره.
حالا نمی دونم شاید باهاش در ارتباط نبوده باشید.
با هر کدوم از این ساختار ها میشه مثال های زیادی زد.
یعنی مثلا ما اگر در هنر در شاخه سینما بخوایم نگاه بکنیم برای هر دوی این مصداق هایی که ما صحبت کردیم نمونه های بارزی هست.
اون سینمای گیشه ای که امروز تو ایران وجود داره جزو همون کالا هنر هست.
یا حالا مثلا توی هالیوود اون کالا هنر هست.
اونا ساخته شدن برای اینکه مخاطبی که به عنوان مشتری بهش نگاه میشه دنبال خریدن اون هست.
به نگاه عوام خیلی توجه میکنه.
یعنی سلیقه عوام بزرگترین رکن سازنده اون هنر هست.
هنر ناب رو هم میتونید ببینید.
تو همون سینمای ایران رو هم میتونید ببینید.
فیلم های هنری ای که ساخته میشه و شاید مخاطب خیلی کمی داشته باشه و بیشتر درگیر فرم هست، درگیر نوعی ابداع و نوآوری هست توی سینما.
میخواد صاحب سبک باشه.
میخواد یک مدل جدیدی رو به وجود بیاره.
این رو هم میتونید در تمامی ساختارهای هنری شاهدش باشید و به نظرم اون بخش آخری و اون قسم آخری که در هنر وجود داره به نوعی هنر بیناست.
هنریست که از هر چیزی مهم تر براش محتوایی است که داره بیان میکنه.
خیلی بالاتر و باارزش تر از فرم ها درگیر هنر بودن.
اینکه مخاطب باهاش ارتباط برقرار بکنه یا نکنه، اینکه خواستار اون هنر باشه یا نباشه موضوعیت و ارجحیت شون نیست.
قرار نیست که بر پایه ی سلیقه مخاطب هنری رو بوجود بیارن.
قرار هست که سلیقه ی مخاطب رو خودشون بسازند.
این میشه اون بخش هنر بینا.
کم رنگ تر هست.
کم قدرت تر هست.
کم تر می بینیمش.
ولی وجود داره.
در ایران خودمون وجود داره.
بین هنرمندان ایرانی هم وجود داره؟
یعنی شما تو همون سینمای ایران هم می تونید ببینید؟
ببینید که کسی که در راستای فروختن هنر کاری رو تولید نمی کنه بر پایه ی سلیقه ی مخاطبش هنری رو به وجود نمیاره.
چشمش به خود هنر نیست.
به نوعی اسباب هنر قرار نگرفته.
هنر رو ابزاری برای خودش قرار داده.
این هنر بینا و اون هنری ست که ما بهش معترف هستیم.
اون هنری ست که برای ما باارزشه.
محتوا اصل این هنر هست.
فرم ابزار هست.
هنر ابزار هست.
اینها همه وسیله هستن برای ابراز اون محتوایی که قراره درمیون گذاشته بشه.
قرار نیست که نگاه بشه این که حالا جماعت از چی خوشش میاد، به چه چیزی علاقه داره؟
تو تاتو بری و اون هنر رو تولید بکنی؟
اگر امروز علاقه مند به مثلا موسیقی شاد هست و موسیقی شاد رو زمینه ی اصلیش بکنی نه تو احساس می کنی که این محتوای تو در قالب یک موسیقی مثلا غمگین باید ادا بشه و تو اون راه رو انتخاب می کنی.
این که حالا آیا مخاطب عام باهاش ارتباط برقرار می کنه یا نمی کنه، تو امید به ارتباط برقرار کردن داری اما هدف و غایت اصلیت رو این نمی ذاری. نمیزارید.
این میشه اون هنر بینایی که کمرنگه قدرت کمی داره.
اشخاص کمی درش فعالیت میکنند.
مخاطب کمتری داره.
اما خب اون هنر راستین و اون هنر نابی است که من بهش اعتقاد دارم.
اگر بخواهیم در باب تمایزات وجودیت این سه قسم هنری که دربارشون صحبت کردیم بیشتر ریز بشیم، این تمایزات در اصول اولیه هست.
یعنی در همون خلق ابتدایی هنر شکل میگیره.
یعنی شما در نظر بگیرید کسی که در اون منظر کاملا هنر میخواد هنر تولید کنه از همون ابتدای امر و خلق اثر باید یک سری المان ها رو اصل کار خودش قرار بده.
اینکه مخاطب امروز مخاطب با این احوالات امروزش به چه چیزی علاقه منده یعنی سوژه ی ابتداییش باید از دل همین بیاد.
حالا چجوری باید بهش پرداخت بشه تا اون مخاطب خوشش بیاد.
یعنی شما به چشم یه کارخونه بهش نگاه بکنید.
یعنی فکر بکنید که شما اون هنرمند یک خط تولید داره.
خب وقتی یه کارخونه ای قرار هستش که یک خودکاری رو تولید بکنه، نگاه میکنه که مخاطب و اون به نوعی مشتری هاش چه خودکاری رو لازم دارن و چه رنگی بیشتر براشون مهم هست. مفید هست؟
کدوم رنگ بیشتر فروش میره؟
اون کالاها رو هم همین شکلی نگاه میکنه.
حالا هنر ناب میاد و خودش رو درگیر اون هنر میکنه.
یعنی خودش رو در چارچوب های هنری قرار میده.
شاید یک جایی بخواد یه محتوای خاصی رو بیان بکنه اما به واسطه درگیری هایی که با فرم داره نمیتونه اون رو بیان کنه.
شما تصور بکنید که شاعری هست و در حال نوشتن شعری هست.
حالا یه محتوای خاصی رو میخواد در میون بذاره اما خیلی از جاها بند های فرمی، بند های قافیه دست و پایش رو می گیره.
احساس می کنه که از اون قالب شعری دراومده و نمی تونه اون کلام رو منعقد بکنه.
یعنی شما درگیری اون شاعر رو بیشتر با فرم کارها می بینید؟
می بینید که درگیر نوشتن یک قافیه درست است که اون قافیه ها هماهنگ باشند.
حال اینکه شما هنر بینا رو اگر در نظر بگیرید شاید اصلا براش اهمیتی نداشته باشه که چه کلمه ای داره استفاده میشه.
خب یکی از عوامل عمده ای هم که این هنر بینا کمتر دیده میشه همین هم هست.
یعنی این که شما محتوا رو ارجحیت قرار میدید و بعد اینقدر به محتوا می پردازید که شاید از سلیقه عوام هم دور بشه.
یعنی از چیزی که همیشه شنیده اند دور باشه.
و چیزی که ما مدام در حال شنیدنش هستیم در حال دیدنش هستیم.
به نوعی ملکه ی ذهنمون شده و اون رو به عنوان اصل و ارزش و حقیقت باور داریم.
و این شاید باعث بشه که کسی از اون هنر بین ها استقبال لازم رو نکنه در صورتی که محتوای درستی رو داره بیان میکنه.
نقاط تمایزی بین این سه رکن هنر در همان ابتدا و خلقتش نهفته است و بعد در ادامه هم پیدا میکنه.
یعنی این تمایزات ادامه پیدا میکنه.
بعد از تولید اون اثر حالا قراره چه جوری پخش بشه؟
چه جوری به گوش مخاطب رسونده بشه؟
در کالا هنر خب غول های بزرگی وجود دارند که جور این انتشار رو به گردن میگیرن.
در هنر ناب محافل بزرگی وجود داره برای نشر دادن این آثار.
برای نقد کردن این آثار.
برای به نوعی ارزش گذاری روی این آثار.
اما باز اون هنر بینا به نوعی در این وسط بی خانه است.
بی لانه است.
جای درستی نداره.
نه کمپانی های بزرگی هستن که قرار بر نشر این آثار داشته باشن چون اصلا از نظرشون اینها ناهنجار اون جامعه فکریست که خودشون دارن نه هنر ناب به اینها بهایی میده چرا که شاید براشون هزینه بر باشه یعنی هزینه داشته باشه.
اینکه شما یک هنر بینایی که قرار هست یک اعتراض بزرگی رو بکنه در یک محفل ادبی و شعری دربارش صحبت بکنید شاید براتون سنگین تموم بشه.
پس این هنر ها حتی در پخش شدن هم باز دچار مشکل میشه و نقطه تمایزات و وجودیت این سه گونه هنری که ما دربارش صحبت کردیم از خط تولیدش تا پخش شدنش و تا انتهای ماجرا همراه خودش داره.
حالا ما یه مقداری اگر بخواییم ریز بشیم توی تعریف خودمون نسبت به هنر و اون تعریفمون از هنرمند بینا به نظرم راهگشا هست.
ما داریم در باب هنری صحبت میکنیم که به چشم کالا پست به هنر نگاه نمیکنه.
یعنی اصلا مد نظرش نیست که کسی اون رو بخره یا نخره.
یعنی اصلا حتی در شرف فروششان نیست.
علاقه ای به به وجود آوردن یه بازار پیرامون اون اثرش نداره.
حالا شاید عده ای باشند که در این هنر بینا فعالیت بکنند و آثارشان را بفروشند.
اما شاید هدف از فروختن این آثار کسب درآمد نباشد و فقط برگرداندن آن سرمایه ها و وقت و انرژی باشد که بتوانند توی این راه حرکت بکنند.
یعنی این رو میشه ازشون قبول کرد که یکی در پی هنر بینا باشه و بازاری به وجود نیاره اما بفروشه آثارش رو.
اما فقط در راستای اینکه بتونه دوباره بازتولید داشته باشه و این چرخه به گردش دربیاد.
اما در مجموع به این شکل نیست که یه اثری رو تولید کنه فقط برای سود مالی بردن و حتی اصلا برای سود بردن.
این یکی از ارکان مهمش هست.
ارکان دومش میشه.
اینکه درگیر فرم نیست.
قرار نیست که فرم رو ارجحیت بده به محتوایی که بیان می کند بزرگترین عامل در به وجود آوردن آن هنر محتوایی است که قرار است در میون بذاره.
نقد اجتماعی مثلا قراره بکنه، نقد مذهبی قراره بکنه، قراره که یک دنیای جدیدی رو ترسیم بکنه، قراره ترویج دهنده ی یک باور خاصی باشه.
اینجا دیگه براش مهم نیست که درگیر این فرم بشه و این فرم اگر دست و پاش رو بست هنر رو کنار بذاره. نه.
پس قراره اولویت خودش رو در بیان کردن اون محتوا میدونه که اون محتوا برگرفته از دغدغه هاش هست.
از مشکلات اجتماعی پیرامونش هست، از مشکلات فرهنگی هست، از باورها و اعتقاداتی که بهش باورمند است.
رکن اصلی میشه اون محتوا و بیان آن محتوا.
مطمئنا درگیر فرم نیست اما در این هنر باید فرم رو شناخت.
یعنی باید اسبابی که در برابرت هست رو به درستی بشناسی چون غایت این به وجود آوردن هنر در حد همون هنر.
بینا هم این هستش که مخاطب زیادی داشته باشه چون شما قرار بر تاثیر گذاری دارید دیگه.
یعنی شما یه هنری رو تولید میکنی که تاثیر بذاره روی مخاطبتان و باید در وهله ی اول اون مخاطب رو داشته باشین و برای داشتنش هم حد اقل باید اون المان های اولیه فرم رو مثلا در اون رشته ی هنری خودتون بشناسید.
اما در بندشون نباشید تا جایی ازشون استفاده کنید که در توانتون هست تا جایی که به محتوا لطمه نزنه.
پس تعریف ما این هست از اون هنر و اون هنرمند بی نهایت که ما داریم ازش صحبت میکنیم دغدغه داره و دغدغه منده.
فقط در ارتباط با مشکلات میخونه.
در ارتباط با مشکلات حرف میزنه، در ارتباط با دغدغه ها صحبت میکنه.
هنرمند بینا قرار هست که چشم انسان ها باشه.
قرار هست که به جای دیگران ببینه.
خب قاعدتا اون کسی که ما در جایگاه هنرمند قرار میدیم مشکلات رو مثل بقیه میبینه اما شاید روح لطیف تری داشته باشه.
شاید اون مشکلات بیشتر روش تاثیر بذاره و در کنار اون قدرت بیان کردن اون رو در اون قالب هنری که پایبند بهش هست رو داشته باشه.
پس قراره با این قدرت نهفته با این استعدادی که درونش هست راهی رو پیدا بکنه تا این رو با دیگران بیان بکنه.
اما از این حیطه خارج نمیشه دیگه که قرار نیست که در باب موضوعات کم اهمیت و بی ارزش صحبت بکنه.
قرار نیست که چیزی تولید بکنه که بازار داشته باشه.
قرار نیست که خودش رو در بند هنر قرار بده و اسیر اون بمونه.
قرار هستش که محتوایی که بهش باور داره دغدغه هایی که روش تاثیر گذاشتن صدایی که میتونه از دیگران برسونه و باعث آگاهی دیگران بشه یا هر چیز دیگه ای از این راستا استفاده میکنه و حرفش رو بیان میکنه.
حالا میتونه این بیان کردن در راستای آگاهی رسوندن باشه.
میتونه در راستای بیان کردن یک باور تازه باشه.
میتونه به نوعی تولید یک راهکار جدید باشه.
میتونه درمان یک درد باشه.
از این قالب استفاده میکنه برای بیان کردن خودش در راستای اون هدف غایی و بزرگی که داره.
ما توی هنر همیشه درگیری فرم و محتوا رو داشتیم و همیشه فرم دست و پا گیر هست دیگه.
یعنی شما وقتی میری توی قالب گفتن شعر میگه فرم رو باید رعایت کنید برای گفتن شعر.
هر چند که در شعرهای نو کمتر درگیر این قالب ها هستند.
در گیر این فرم ها هستند اما باز اونها هم یه فرم هایی رو درونشون دوباره بازتولید میکنن.
هر چقدر از عمر اون هنر میگذره کسانی هستند که شروع به ساختن فرم هایی میکنن که تخطی از اون رو مخالف با اون هنر بدونند.
این درگیری همیشه بین فرم و محتوا هست.
اما وقتی ما صحبت از هنرمند بینا و اون هنر بینا میکنیم، اون دیگه قرار نیست خودش رو درگیر این موضوع بکنه چون محتوا براش خیلی با ارزش تره.
محتوا اصل اون مطلب هست و اینها فرعیات هستند.
اینها اسبابها هستند.
پی شناختش میره اما خودش رو درگیر و به نوعی در بند اونها نمیزاره.
کلیت این صحبت ما رو به اینجا میرسونه که هنر وسیله است.
یک وسیله ای است برای تغییر.
یک وسیله ای است برای تاثیر.
یعنی قرار است که ما هنر رو به عنوان یک مرجع مقدس ندونیم.
ما قرار نیست که هنر رو به عنوان اصل بزرگ و یک ارزش لایزالی به حساب بیاریم.
ما قرار هست که هنر رو به عنوان یک وسیله و اسباب بدونیم، به عنوان یک وسیله ای بدونیم که قراره حرف هامون رو درش بیان کنیم.
وسیله ای که قراره روی دیگران تاثیر بذاریم.
از این تاثیر به تغییر آدم ها برسیم.
به تغییر شرایط برسیم.
برآیند کل این صحبت ها ما رو به همین نقطه میرسونه که پس هنر وسیله و ابزار هست.
وسیله ای است برای تغییر.
در اون تعریف ما از اون هنرمند بینا و اون هنری که هنر بینا ازش نام بردیم.
این نگاه ابزاری پس به هنر داره در بند هنر نمی مونه و از این به نوعی دستاویزی که در اختیارش هست استفاده میکنه.
شما شعر میگید به واسطه اینکه تاثیر بیشتری روی آدم ها می ذاره حتی بیشتر از نوشتن حتی بیشتر از کتاب.
یک بیت شعر می تونه تاثیر همواره ای داشته باشه.
می تونه ملکه ی ذهن خیلی ها بشه.
می تونه همیشه تکرار بشه.
می تونه به نوعی تبدیل به یک راه چاره ای بشه.
در نقاط مختلف زندگی ازش استفاده بکنن.
به خاطر همینه که رو میارید مثلا به شعر.
چون این اسباب این ابزار قدرت زیادی در خود نهفته داره.
یا هم به همین شکل از سینما استفاده می کنید.
از موسیقی استفاده می کنید.
تمایز بین همون هنرمند بینا و اون کسی که درگیر هنر هست هم در همین هست دیگه.
شاید اون آدم اون کسی که پایبند به هنر ناب هست مثلا محیط سینما و اصلا ساختن فیلم رو یک قدیسه ای در ذهنش داشته باشه اصلا نمی تونه از اون لایه بیرون بیاد.
اما شما در بین هنرمند های بی نام میبینید که به هر کدوم از این ها دستی میبرند تا شاید صحبتشون رو از اون دریچه بهتر بتونن برسونن و بتونن تاثیر بیشتری بذارن و در راه تغییر حرکتی انجام بدن.
حالا با توجه به چیزهایی که تا اینجا گفتیم یه تعریفی داریم نسبت به اینکه این وظیفه ی این هنرمند چیه؟
تفاوتش با اون دیگر هنرمندانی که داریم دربارشون صحبت میکنیم چیه؟
مسلما وظیفه اش میشه بیدارگری.
وظیفه اش میشه اینکه نسبت به شرایط پیرامون خودش بی تفاوت نباشه.
اگر چیزی رو دید درباره اش صحبت بکنه.
اگر صدایی از دیگران شنید که نمیتونن بیانش بکنند، صدای کم رمقی هست که کمتر شنیده میشه.
این رو با دیگران در میون بذاره.
فریاد بزنه اون رو.
مشکلات رو ازشون بگه.
از کنارشون نگذره.
در باب دغدغه ها صحبت بکنه.
کنه باورهای جدید رو بادیگران در میون بذاره، از راهکارها بگه، از درمان ها بگه.
وظیفه اون هنرمند بینایی که ما داریم تصویر میکنیم به نوعی چشم جامعه قراره که باشه.
قراره به جای دیگران بشنوه.
به جای دیگران ببینه.
به جای دیگران بیان بکنه.
از این هنرمندی که ما تصویر کردیم این هست.
اما اگر دقت بکنید ما توی شرایطی که مثلا به ویژه توی ایران خودمون هستیم.
الان تصور عامه ی مردم این هستش که از تمام هنرمندها همین بخش سوم رو انتظار دارند.
این انتظار دارن که اینها اعتقاد به هنر بینا داشته باشن و خودشون هم هنرمند بینا باشن.
اما در صورتی که هیچ وقت به این موضوع نگاه نمیکنن که اینها خیلی هاشون در همون رسته ی اول هنر قرار میگیرن.
یعنی تا نود و نه درصد از این کسانی که ما به اسم هنرمند میشناسیم و اون آثاری که ما به اسم هنر تحویلمون داده میشه همشون در همون رسته ی کالا هنر قرار گرفته اند.
باید تصور کنید که اینها فروشنده ی مغازه هستند یا تصور کنید که کارخانه دارند.
تصور کنید تولیدی دارند.
اینها به این هنر بینا که ایمان ندارند اصلا در آن راستا قرار نگرفته اند.
ما تو کشوری هستیم که مثل بقیه جاهای جهان.
البته این مختص به ایران فقط نیست.
تقریبا توی همه جای جهان هنر اصلی ای که داره عرضه میشه همون هنر کالاست.
همون کالای هنر هست.
یعنی هیچ جای جهان نمی بینید که چیزی فراتر از این کالا و هنر بهتون عرضه بشه.
اون هنر غالب اون بازار اصلی در اختیار همین کالا هنر هست.
حتی تو کشورهایی که هنر ناب به نوعی درشون جریان داشته بیشتر در زمینه هنر بالا و پایین رفتن تلاش کردن هم قدرت اصلی باز هم در اختیار اون کالا و هنر هست.
باز هم با فاصله هنر ناب عرضه میشه.
خوب ایران ما هم از جهان که مستثنی نیست شبیه به بقیه جهان هست.
حتی به مراتب در بعضی از زمینه ها از اون میانگین هم کمتر و پایین تر.
پس ما نمیتونیم توقعی چیزی فراتر از اون داشته باشیم.
شما با جمع کثیری از اون هنرمندانی مواجه میشید که در اون کالا و هنر در حال فعالیت هستند.
حالا شما از کسانی که در کالا هنر فعالیت میکنند توقع این رو دارید که بیدارگر باشند؟
توقع دارید که بینا باشند؟
توقع اینو دارید که در باب موضوعات صحبت بکنند؟
در صورتی که اینها فعالیت هنریشون در راستای فروش اون جنسی ست که در نهایت تولید میکنند.
حالا حتی موضوعات خیلی ساده تر و دم دستی تر هم میشه.
شما دارید در ما اگر یه تعریف اولیه ای نسبت به هنر و هنرمند داشته باشیم.
در باب خلق اثر ما به یکی هنرمند میگیم کسی که یه چیزی رو خلق میکنه به اون اثری که خلق کرده میگوییم هنر.
به آن کسی که خالق آن اثر هست میگوییم هنرمند.
خیلی از این جماعتی که دارد دربارهشان صحبت میشود به آن مرحله خلق اثر نمیرسند که ما بخواهیم اسمشون رو هنرمند بذاریم.
اثری تولید نشده در راستای تولید شدن اثری نقشی بازی کردند.
وسیله ای بودند در راه تولید شدن یک اثر.
پس یعنی اینها حتی به اون مرحله تولید و خلق اثر هم نمیرسند؟
یعنی حتی نمیشه در اون جایگاه هنرمند هم اونها رو به حساب آورد.
هرچند که حالا این موضوعی نیست که ما در باب اینکه چه کسی هنرمند هست یا نیست صحبت نمیکنیم و حالا یک مقداری جلوتر هم یک کمی در باب این مساله صحبت خواهم کرد.
اما پس با چیزی روبه رو هستیم که حتی در اون المان اولیه هم قرار نمیگیره.
حتی اگر قرار بگیره هم میره در اون قسمتی قرار میگیرد که اسمش کالاهان بود.
یعنی کسی است که چیزی را تولید کرده برای فروختن.
حالا چطوری میشه از اون کسی شما توقع داشته باشید که درباره یک موضوع و یک دغدغه اجتماعی صحبت بکنه؟
بعد این به اینجا ختم نمیشه.
یعنی بزرگترین دلیل و اصلی ترین موضوعی که باعث شده این جماعت ایرانی همیشه توقع داشته باشن نسبت به اون هنرمندها که صحبت بکنن در باب موضوعات مختلف، در باب موضوعات اجتماعی، سیاسی و دغدغه ها، فرای شناخت این سه قسم از هنر، فقدان خیلی از موضوعات است.
یعنی شما در نظر بگیرید که ما در کشوری زندگی می کنیم که هیچ حزب سیاسی ای وجود نداره، هیچ احزابی قدرتمند نیستند، هیچ جایگاهی نیست، هیچ روزنامه آزادی در حال چاپ شدن نیست.
یعنی کسانی که وظیفه دارند از این موضوعات صحبت بکنند وجود خارجی ندارند.
حالا این جماعت میره میگرده کسی که دارای تریبون هست رو پیدا میکنه برای صحبت کردن در باب موضوعاتی که حتی در تخصصش هم نیست.
خب اینجوریست که مردم تا این حد توقع دارند.
یعنی به دلیل فقدان مثلا احزاب سیاسی یا روزنامه های آزاد و جایگاه هایی که باید در این باره صحبت بکنند، همه چیز رو از اون هنرمندی میبینند که در اون رسته ی هنری هم در بخش کالای هنر قرار داره و کسی است که اومده تا مثل بقیه ی کسایی که شغل دارند در زندگی پیرامونش یه زندگی عادی اجتماعی داشته باشه و مثل شمایی که مثلا دارید ماست میفروشید اون هم این هنری که به نوعی تولید کرده رو داره میفروشه.
آیا شما توقع دارید که یک ماست فروش مثلا تبدیل به یک رهبر سیاسی بشه و تبدیل به یک فعال سیاسی فعال حقوق بشری بشه؟ نه.
قاعدتا اون زندگی عادی خودش رو داره.
این ها هم دقیقا توی اون بخش قرار می گیرد.
پس ما اگر چند عامل رو بخوایم مد نظر قرار بدیم یکی فقدان است که باعث میشه مردم دنبال همچین چیزی باشند و در وهله دوم این هستش که مردم از جای اشتباه و موضوع و خواسته اشتباهی دارند.
از کسانی که فروشنده هنر هستند توقع این رو دارند که بیدارگر و بینا باشند و در راستای هنر بینا گام بردارند که اصلا به ذات مشکل داره یعنی اصلا وجودیت نداره.
شما دنبال چیزی میگردید که وجود خارجی نداره.
اصلا یک تصور دیگه ای بکنید.
فکر کنید ما توی ایران ای زندگی می کردیم که همه هنرمندان و هنرمند بینا بودند و اعتقاد به اون هنر بینا داشتند و در باب دغدغه ها و مسائل اجتماعی صحبت میکردند.
اما این کشور آزاد بود، روزنامه های آزاد داشت، احزاب قدرتمند داشت یعنی کسانی رو داشت که متخصص بودند.
در باب این مسائل حتی توی اون ایران فرضی ای هم که ما داریم درباره اش صحبت میکنیم.
اونجا هم هنرمند بینا صحبت نمیکرد چون کسانی بودند که تخصص این موضوع رو داشتند و در باب اون مساله صحبت میکردند.
حالا ما داریم توی یک دنیایی زندگی میکنیم.
دنیای واقعی ما اینجوری هستش که ما هیچ کدوم از این احزاب رو نداریم.
به دلیل این مردم دست به دامان کسانی میشند که صدایی دارند، تریبونی دارند اما کسانی که تریبون دارند کالا فروش هستند، هنر فروش هستند و هنر رو میفروشند کاسب هستند.
شما از این کاسب ها توقعی نباید داشته باشید.
در وهله اول تخصصش رو ندارند.
در وهله دوم ادعاش رو ندارند.
ادعای فروختن هنر رو دارن، ازشون نمیشه بیشتر از این توقع داشت.
اما ما در باب هنر با اون تصاویر و تعاریف خودمون داریم صحبت میکنیم.
ببینید اینکه در وهله ی اول باید بهش اعتقاد داشت که هنر موضوع مقدسی نیست.
هنرمند مقدس نیست.
هنر مقدس نیست.
هنر یک بخشی است مثل تمام موضوعات اجتماعی انسانی، تمام رفتارها و اکت ها و حرکاتی که انسان ها میتونن انجام بدن.
وسیله و ابزار هست.
یعنی این قدسی کردن هنر و هنرمند اون بخش وحشتناکی هست که دامنگیر ما شده و دامنگیر تمام جوامع بشری شده و از هنرمندها قدیسه هایی ساخته برای پرستیدن.
یعنی اون روح تازه ای که انسان ها در حال پرستشش هستند به نوعی هنرمندها هستند.
حالا کسانی که جایگاهی دارند اینها تبدیل شدند به اون خدایگان تازه جهان پیرامونمان.
اینها از اون قدسی بودن هنر می رسه دیگه.
یعنی از اون تصویر و تصوری که ما نسبت به هنر داشتیم، اون تصوری که در طی سالیان دراز به خورد ما دادند و ما هنر رو تبدیل به یک جایگاه مقدس کردیم و کسی که درش قرار گرفته رو هم تقدیس کردیم.
تبدیل به الهگان و فرشتگان و خدایگان کردیم و این مشکل بزرگی است.
اصلا کسی که به اون جایگاه میرسه و با اون تفاسیر و تصاویری که ما میدیم و اینکه مثلا در باب تمام موضوعات هیچ دانشی نداره اصلا تصور بکنید که حالا فقط هم به هنر ختم نمیشه.
گفتم تمامی جایگاه هایی که انسان ابزاری برای تفریح و تفرج یا هر موضوع دیگه ای به وجود آورده تبدیل به همین جایگاه شده.
مثلا کسی که فوتبالیست هست تخصصش در فوتبال هست در باب اینکه مثلا چجوری با توپ حرکت بکنه، چجوری به توپ ضربه بزنه.
اما یهویی شما میبینید که یه صحبتی در باب یک موضوع سیاسی می کنه و بعد اون صحبت حجت میشه و حجت تمام میشه.
صحبت سر این نیست که اون آدم نمی تونه حرف بزنه.
مطمئنا می تونه حرف بزنه.
هر کسی می تونه نظرش رو بده.
اما موضوع این هستش که اون نظر نمی تونه ارجح باشه نسبت به نظر متخصصین.
نسبت به نظر کسانی که اصلا نظر آدم های دیگه.
مسلما اون می تونه یک نظری باشه.
مصداق تمام نظر های مردم.
مردمی که تخصصش رو ندارن.
حالا چه معروفن چه غیر معروفن.
چه در یک تخصصی به یک جایگاهی رسیدن در یک تخصص غیری ای وچه نرسیدن.
ارجح میشه صحبت متخصصان.
ولی ما به خاطر به وجود آوردن این هاله ی قدسی در باب هنر، در باب هر چیزی که آدم های مشهور رو به نوعی به وجود آورده وارد این مرداب شدیم.
برآیند کلی این قسمت به نام جان این است که هنر پس سه قسم دارد.
ما در باب آن هنر بینایی صحبت می کنیم که محتوایی که پیرامون باورها، دغدغه ها و مشکلات هست ارجحیت بر هر چیز دیگری از فرم و سلیقه مخاطب و فروختن اثر دارد.
اما حتی این هنر تصویر شده ای که ما داریم درباره اش صحبت می کنیم به هیچ وجه مقدس نیست.
کسایی که توش پا میگذارند مقدس نیستند.
آدم هایی هستند که شاید به واسطه ای که شاید نه بیشتر به واسطه تلاش و تجربه تونستن تو یک حیطه ای یک مهارتی کسب بکنن.
اون مهارت بهتر صحبت کردن یا بهتر مطرح کردن موضوعات بوده که هیچ ارجحیتی به این ها نداده.
یعنی این تقدس زدایی باید به سرعت انجام بشه این هنر باید همون جایگاه خودش و همون وسیله و ابزاری باشه که بشه ازش استفاده کرد برای در میان گذاشتن، برای تاثیر گذاشتن و برای تغییر.
هنر هم مبحث طولانی و بزرگیست.
مطمئنا ما در برنامه های آتی هم بهش بر میگردیم.
موضوعات خردی رو دربارش صحبت می کنیم که در باب این اثر باشه و من دوست داشتم که با اون کلیت و اون هنر بینا و اون هنرمند بینا آشنایی داشته باشید.
در این پایان برنامه هم باهاتون در باب وبسایت جهان آرمانی صحبت می کنم که بخشی رو توی این وبسایت من در نظر گرفتم برای انتشار آثار دیگران.
حالا هر کسی که در هر زمینه هنری البته با همان تعاریف هنر بینا و این دغدغه مندی در راستای باورها، در راستای اعتقادات، در راستای تغییر در راستای مشکلات و دغدغه های فرهنگی و اجتماعی که وجود داره اگر صحبتی داره اثری داره می تونه توی وبسایت جهان آرمانی منتشر بکنه و من دوست دارم که این صدا چندین صدا بشه تبدیل به هزاران صدا بشه که همه فریاد های در گلو مانده خودشون رو با دیگران در میون بذارن.
فراوون توی وب سایت های جهان آرمانی میتونید آثار من هم اعم از کتاب، اشعار، مقالات، کتاب های تحقیقی دریافت کنید.
به صورت رایگان و با دیگران هم به اشتراک بذارید.
مطمئنا بزرگترین کمکی که شما میتونید به من بکنید این هستش که این صدا رو با دیگران، این آثار و هر چیزی که از من منتشر شده رو با دیگران به اشتراک بزارید و این صدا رو به دیگران برسونید تا بیشتر شنیده بشه.
بدون شنیده شدن هیچ تاثیری روی دیگران نخواهد گذاشت.
ما در وهله ی اول در باب هنر هم صحبت کردیم و گفتیم باید مخاطبی وجود داشته باشه که تاثیری بگیره.
این برنامه به نام جان بود و من نیما شهسواری همراه شما بودم.
ممنون که همراهم بودید.
در پناه آزادی.
پیش از ارسال نظرات خود در وبسایت رسمی جهان آرمانی این توضیحات را مطالعه کنید.
برای درج نظرات خود در وبسایت رسمی جهان آرمانی باید قانون آزادی را در نظر داشته و از نشر اکاذیب، توهین تمسخر، تحقیر دیگران، افترا و دیگر مواردی از این دست جدا اجتناب کنید.
نظرات شما پیش از نشر در وبسایت جهان آرمانی مورد بررسی قرار خواهد گرفت و در صورت نداشتن مغایرت با قانون آزادی منتشر خواهد شد.
اطلاعات شما از قبیل آدرس ایمیل برای عموم نمایش داده نخواهد شد و درج این اطلاعات تنها بستری را فراهم میکند تا ما بتوانیم با شما در ارتباط باشیم.
برای درج نظرات خود دقت داشته باشید تا متون با حروف فارسی نگاشته شود زیرا در غیر این صورت از نشر آنها معذوریم.
از تبلیغات و انتشار لینک، نام کاربری در شبکههای اجتماعی و دیگر عناوین خودداری کنید.
برای نظر خود عنوان مناسبی برگزینید تا دیگران بتوانند در این راستا شما را همراهی و نظرات خود را با توجه به موضوع مورد بحث شما بیان کنند.
توصیه ما به شما پیش از ارسال نظر خود مطالعه قوانین و شرایط وبسایت رسمی جهان آرمانی است برای مطالعه از لینکهای زیر اقدام نمایید.
با درج ایمیل آدرس خود میتوانید از تازهترین آثار منتشر شده در وبسایت جهان آرمانی با خبر شوید آدرس ایمیل شما نزد ما محفوظ خواهد بود
با ثبت نام در وبسایت جهان آرمانی میتوانید نگاشتههای خود را در این بستر منتشر کنید، فرای انتشار پست میتوانید با ما همکاری داشته و همچنین آثار خود در زمینههای مختلف هنری را نشر و گسترش دهید
© تمام حقوق نزد مولف محفوظ است
Copyright 2021 by Idealisti World. All Rights Reserved
این صفحه دارای لینکهای بسیاری است تا شما بتوانید هر چه بهتر از امکانات صفحه استفاده کنید.
در پیش روی شما چند گزینه به چشم میخورد که فرای مشخصات اثر به شما امکان میدهد تا متن اثر را به صورت آنلاین مورد مطالعه قرار دهید و به دیگر بخشها دسترسی داشته باشید،
شما میتوانید به بخش صوتی مراجعه کرده و به فایل صوتی به صورت آنلاین گوش فرا دهید و فراتر از آن فایل مورد نظر خود را از لینکهای مختلف دریافت کنید.
بخش تصویری مکانی است تا شما بتوانید فایل تصویری اثر را به صورت آنلاین مشاهده و در عین حال دریافت کنید.
فرای این بخشها شما میتوانید به اثر در ساندکلود و یوتیوب دسترسی داشته باشید و اثر مورد نظر خود را در این پلتفرمها بشنوید و یا تماشا کنید.
بخش نظرات و گزارش خرابی لینکها از دیگر عناوین این بخش است که میتوانید نظرات خود را پیرامون اثر با ما و دیگران در میان بگذارید و در عین حال میتوانید در بهبود هر چه بهتر وبسایت در کنار ما باشید.
شما میتوانید آدرس لینکهای معیوب وبسایت را به ما اطلاع دهید تا بتوانیم با برطرف کردن معایب در دسترسی آسانتر عمومی وبسایت تلاش کنیم.
در صورت بروز هر مشکل و یا داشتن پرسشهای بیشتر میتوانید از لینکهای زیر استفاده کنید.
پر کردن بخشهایی که با علامت قرمز رنگ مشخص شده است الزامی است.
عنوانی برای گزارش خود انتخاب کنید
تا ما با شناخت مشکل در برطرف کردن آن اقدامات لازم را انجام دهیم.
در صورت تمایل میتوانید آدرس ایمیل خود را درج کنید
تا برای اطلاعات بیشتر با شما تماس گرفته شود.
آدرس لینک مریوطه که دارای اشکال است را با فرمت صحیح برای ما ارسال کنید!
این امر ما را در تصحیح مشکل پیش آمده بسیار کمک خواهد کرد
فرمت صحیح لینک برای درج در فرم پیش رو به شرح زیر است:
https://idealistic-world.com/poetry
در متن پیام میتوانید توضیحات بیشتری پیرامون اشکال در وبسایت به ما ارائه دهید.
با کمک شما میتوانیم در راه بهبود نمایش هر چه صحیحتر سایت گام برداریم.
با تشکر ازهمراهی شما
وبسایت رسمی جهان آرمانی
این آیکون در صفحهی پیش رو برای دانلود مستقیم فایلها از سرورهای وبسایت رسمی جهان آرمانی تعبیه شده است، با کلیک بر روی این گزینه شما میتوانید به راحتی کتاب مورد نظر خود را دانلود کنید.
این آیکون در صفحهی پیش رو برای دانلود با لینک کمکی از سرورهای Google Drive تعبیه شده است، با کلیک بر روی این گزینه شما میتوانید به راحتی کتاب مورد نظر خود را دانلود کنید.
این آیکون در صفحهی پیش رو برای دانلود با لینک کمکی از سرورهای One Drive تعبیه شده است، با کلیک بر روی این گزینه شما میتوانید به راحتی کتاب مورد نظر خود را دانلود کنید.
این آیکون در صفحهی پیش رو برای دانلود با لینک کمکی از سرورهای Box Drive تعبیه شده است، با کلیک بر روی این گزینه شما میتوانید به راحتی کتاب مورد نظر خود را دانلود کنید.
این آیکون در صفحهی پیش رو به شما اطالاعاتی پیرامون اثر خواهد داد، مشخصات اصلی اثر در این صفحه تعبیه شده است و شما با کلیک بر این آیکون به بخش مورد نظر هدایت خواهید شد.
شما با کلیک روی این گزینه به بخش مطالعه آنلاین اثر هدایت خواهید شد، متن اثر در این صفحه گنجانده شده است و با کلیک بر روی این آیکون شما میتوانید به این متن دسترسی داشته باشید
در صورت مشاهدهی هر اشکال در وبسایت از قبیل ( خرابی لینکهای دانلود، عدم نمایش کتب به صورت آنلاین و … ) با استفاده از این گزینه میتوانید ایراد مربوطه را با ما مطرح کنید.
در این بخش میتوانید توضیح کوتاهی دربارهی خود مطرح کنید، در نظر داشته باشید که این بخش را همهی بازدیدکنندگان خواهند دید، حتی میهمانان، در صورت دیدن لیست اعضا و در مقالات و نگاشتههای شما
کشور انتخابی محل سکونت شما تنها به مدیران نمایش داده خواهد شد و انتخاب آن اختیاری است
تاریخ تولد شما به صورت سن قابل رویت برای عموم است و انتخاب آن بستگی به میل شما دارد
گزینههای در پیش رو بخشی از باورهای شما را با عموم در میان میگذارد و این بخش قابل رویت عمومی است، در نظر داشته باشید که همیشه قادر به تغییر و حذف این انتخاب هستید با اشارهی ضربدر این انتخاب حذف خواهد شد
در این بخش میتوانید آدرس شبکههای اجتماعی، وبسایت خود را با مخاطبان خود در میان بگذارید برخی از این آدرسها با لوگو پلتفرم و برخی در پروفایل شما برای عموم به نمایش گذاشته خواهد شد
در این بخش میتوانید نام و نام خانوادگی، آدرس ایمیل و همچنین رمز عبور خود را ویرایش کنید همچنین میتوانید اطلاعات خود را از نمایش عمومی حذف کنید و به صورت ناشناس در ویسایت جهان آرمانی فعالیت داشته باشید
نام کاربری شما باید متشکل از حروف لاتین باشد، بدون فاصله، در عین حال این نام باید منحصر به فرد انتخاب شود
نام و نام خانوادگی شما باید متشکل از حروف فارسی باشد، بدون استفاده از اعداد
در نظر داشته باشید که این نام در نگاشتههای شما و در فهرست اعضا، برای کاربران قابل رویت است
آدرس ایمیل وارد شده از سوی شما برای مخاطبان قابل رویت است و یکی از راههای ارتباطی شما با آنان را خواهد ساخت، سعی کنید از ایمیلی کاری و در دسترس استفاده کنید
رمز عبور انتخابی شما باید متشکل از حروف بزرگ، کوچک، اعداد و کارکترهای ویژه باشد، این کار برای امنیت شما در نظر گرفته شده است، در عین حال در آینده میتوانید این رمز را تغییر دهید
پیش از ثبتنام در وبسایت جهان آرمانی قوانین، شرایط و ضوابط ما را مطالعه کنید
با استفاده از منو روبرو میتوانید به بخشهای مختلف حساب خود دسترسی داشته باشید
در حال حاضر این لینک در دسترس نیست
بزودی این فایلها بارگذاری و لینکها در دسترس قرار خواهد گرفت
در حال حاضر از لینک مستقیم برای دریافت اثر استفاده کنید
شما با ثبت نام در وبسایت جهان آرمانی میتوانید در پیشبردن اهداف ما برای رسیدن به جهانی در آزادی و برابری مشارکت کنید
وبسایت جهان آرمانی بستری است برای انتشار آثار نیما شهسواری به صورت رایگان
بیشک برای دستیابی به این آثار دریافت مطالعه و … نیازی به ثبت نام در این سایت نیست
اما شما با ثبتنام در وبسایت جهان آرمانی میتوانید در این بستر نگاشتههای خود را منتشر کنید
این را در نظر داشته باشید که تالار گفتمان دیالوگ از کمی پیشتر طراحی و از خدمات ما محسوب میشود که بیشک برای درج مطالب شما بستر کاملتری را فراهم آورده است،
پر کردن بخشهایی که با علامت قرمز رنگ مشخص شده است الزامی است.
در هنگام درج بخش اطلاعات دقت لازم را به خرج دهید زیرا در صورت چاپ اثر شما داشتن این اطلاعات ضروری است
بخش ارتباط، راههایی است که میتوانید با درج آن مخاطبین خود را با آثار و شخصیت خود بیشتر آشنا کنید، فرای عناوینی که در این بخش برای شما در نظر گرفته شده است میتوانید در بخش توضیحات شبکهی اجتماعی دیگری که در آن عضو هستید را نیز معرفی کنید.
شما میتوانید آثار خود را با حداکثر حجم (20mb) و تعداد 10 فایل با فرمتهایی از قبیل (png, jpg,avi,pdf,mp4…) برای ما ارسال کنید،
در صورت تمایل شما به چاپ و قبولی اثر شما از سوی ما، نام انتخابی شامل عناوینی است که در مرحلهی ابتدایی فرم پر کردهاید، با انتخاب یکی از عناوین نام شما در هنگام نشر در کنار اثرتان درج خواهد شد.
پیش از انجام هر کاری پیشنهاد ما به شما مطالعهی قوانین و شرایط وبسایت رسمی جهان آرمانی است برای این کار از لینکهای زیر اقدام کنید.
گزارش شما با موفقیت ارسال شد
ایمیلی از سوی وبسایت جهان آرمانی در راستای تأیید ارسال گزارش دریافت خواهید کرد
در صورت نیاز به تماس و درج صحیح اطلاعات، با شما تماس گرفته خواهد شد.
پیام شما با موفقیت ارسال شد
ایمیلی از سوی وبسایت جهان آرمانی در راستای تأیید ارسال پیام دریافت خواهید کرد
در صورت نیاز به تماس و درج صحیح اطلاعات، با شما تماس گرفته خواهد شد.
فرم شما با موفقیت ثبت شد
ایمیلی از سوی وبسایت جهان آرمانی در راستای تأیید ارسال فرم دریافت خواهید کرد
در صورت نیاز به تماس و درج صحیح اطلاعات، با شما تماس گرفته خواهد شد.