Logo true - Copy

جهان آرمانی

وب‌سایت رسمی نیما شهسواری

جهان آرمانی

وب‌سایت رسمی نیما شهسواری

پادکست به نام جان

ویژه برنامه : حمله‌ی اسلام به ایران
قسمت چهارم : پیدایش دین ملی

به اشتراک‌گذاری لینک دانلود مستقیم پادکست به نام جان در شبکه‌های اجتماعی:

مشخصات پادکست

عنوان : پادکست به نام جان

ویژه برنامه : حمله‌ی اسلام به ایران

قسمت چهارم : پیدایش دین ملی

برنامه‌ساز : نیما شهسواری

زمان : 53:27

با صدای : نیما شهسواری

توضیحات این قسمت از پادکست

حمله‌ی اسلام به ایران
به زیر تیغ تیز شمشیرها سالیان درازی است که این مردمان درس تسلیم بودن دیدند
آری آنان را به رنج و درد و زور زر و تزویر به خدمت گرفتند تا خویشتن به دیوان بفروشند و ما امروز در این تلخکامی اسیر ماندیم


در قسمت چهارم از پیدایش دین ملی مذهب تشیع در ایران خواهم گفت
تلطیف چهره‌ی خشونت‌بار اسلام و پیوند این دیو چند سر با صورتک‌های باستانی ایرانیان
تولد مذهبی که جنون اسلامی را با توهمات و خرافات قهرمانان و اساطیر پیوند زد و دین تازه‌ای پدید آورد
مذهب تشیع فرزند زوج اسلام و ایران


برنامه‌ی به نام جان قصد دارد تا درباب مباحث مهم باورها و دغدغه‌های دنیایمان به زبان ساده و بداهه سخن بگوید

پخش تصویری پادکست به نام جان

پخش پادکست از اسپاتیفای

پخش پادکست از یوتیوب

توجه

 

این بخش از متن پادکست توسط هوش مصنوعی استخراج شده است. ممکن است شامل اشتباهاتی باشد یا به طور کامل با محتوای اصلی مطابقت نداشته باشد. هدف از این کار، بهبود دسترسی مخاطبین به محتوای پادکست و فراهم کردن امکان مطالعه و مرور سریع‌تر مطالب است

 

چرا متن پادکست را منتشر می‌کنیم؟

 

ما تصمیم گرفته‌ایم متن پادکست‌های خود را منتشر کنیم تا دسترسی به محتوای آن‌ها برای همه مخاطبان آسان‌تر شود. این اقدام به ویژه برای افرادی که ترجیح می‌دهند مطالب را به صورت متنی مطالعه کنند یا نیاز به مرور سریع‌تر دارند، مفید خواهد بود

 

متن پادکست چگونه استخراج شده است؟

 

این متن توسط هوش مصنوعی Speechmatics استخراج شده است. Speechmatics یکی از پیشرفته‌ترین فناوری‌های تبدیل گفتار به متن است که با استفاده از الگوریتم‌های پیچیده و یادگیری عمیق، صدا را به متن تبدیل می‌کند. این ابزار قادر است با دقت بالا و در زمان واقعی، گفتار را به متن تبدیل کند و از بیش از ۵۰ زبان مختلف پشتیبانی می‌کند

متن پادکست

 خب ما در نهایت به قسمت آخر این مجموعه ویژه برنامه رسیدیم که توی این قسمت هم سعی میکنیم که به اون نهایت نگاه ایرانی ها در قبال اسلام هم برسیم.

 اما پیش از اینکه وارد این قسمت بشیم بهتر هست که یک توضیحی رو پیرامون قسمت های گذشته هم بدیم که بدونیم تا اینجا چه چیز هایی گفتیم و چه جوری به این معنا رسیدیم.

 اینکه ما در ابتدا صحبت کردیم از اینکه ایران هم مطابق تمام دنیا یک تاریخی داشت، یک تاریخی داشت که همون طوری که بشریت و انسان خردمند راه رو به پیش برد و عناوینی رو در خودش جای داد، ایرانی ها هم همین کار رو کردند.

 این که ایرانی ها هم مثل همه دنیا در ابتدا یک نگاه کمونی داشتند، یک نگاه اشتراکی به جهان داشتند.

 اینکه با هم و در کنار هم سعی میکردند جهانشان رو به پیش ببرند.

 این نگاه اجتماعی انسان ها، انسان خردمندی که با هم زندگی رو معنا میکرد، اون ها رو به این معنا رسونده بود که باید با هم و در کنار هم دنیا رو به پیش ببرند.

 اما به واسطه ترس ها، نیازها و مشکلات کم کم یک معنی تازه ای رو در خودشون جا دادن.

 یک قدرت ماورایی که حالا در ابتدای امر این قدرت اشتراکی میشد به نوعی شریکی هم برایش قائل می شدند و خدایگان بیشمار و الهه های بیشماری را شکل می دادند برای پرستش.

 برای رویارویی با این نیازها و ترس ها و بعد هم در نهایت آن ها را به یک نگاهی رساند که قدرت را در یک وجود لایزالی در آسمان ها بجویند که آن نگاه یکتا پرستانه و خدا پرستی بود که در ایران هم شکل گرفت و با زرتشتیت به میدان آمد.

 ما روبرو شدیم با دوران شکوه و جلال ایرانیان که حالا سلسله هخامنشیان نماد این قدرت ایرانی ها بود که با همان تفکرات دنیا را به پیش برد.

 ابداعاتی داشت بدعت هایی به جهان داد.

 در راه پیشرفت جهان هم گام هایی را برداشت اما با همان تفکر غالب دنیا را به پیش برد.

 بعد از آن رو به رو شدیم.

 با این که حالا قدرت های دیگری که در جهان وجود داشتند به ایران حمله کنند و این قدرت را ضعیف کنند.

 همان اتفاقی که در دوران اسکندر افتاد و به ایران حمله کردن.

 بعد از اون دوباره ما روبه رو شدیم با دورانی که ایرانی ها حالا یک سلسله جدیدی را بوجود آوردند.

 دوباره خواستند که این نگاه را گسترش بدهند و این نگاه ایرانی را پیش ببرند و ما مواجه می شویم با این تفاوت که در این دوران با محوریت دین شکل گرفت که حالا آن دین یکتا پرستانه تبدیل به قدرت اعظم کشور هم شد.

 همان نگاه زرتشتیت که حالا همه قدرت را به دست گرفت.

 در این دوران طویلی که از ایران گذشت یعنی در دوران اشکانیان و به ویژه در دوران ساسانیان، این قدرتی که به دست مذهبی ها افتاد همه چیز را به فساد کشاند، قدرت را در اختیار ظالمان قرار داد.

 این نگاه برتری طلبانه، نابرابری را بیشتر به پیش برد، جامعه را به نوعی دردمند کرد، جامعه رو سرخورده کرد، به فساد کشوند.

 قدرتی که با خودش فساد را همراه داشت.

 این قدرت افسارگسیخته ای که حالا قرار بود همه چیز را در اختیار یک فرد بدهد، خب قاعدتا فساد را هم به همراه خودش می آورد.

 نابرابری و ظلمت را به همراه خودش می آورد.

 حالا کسانی برخاستند تا در برابر این نگاه اعتراضی بکنند.

 بدترین سرکوب ها با آن ها انجام شد و یک نظام فکری بیمارگونه ای شکل گرفت در ایران که همه چیز را به فساد کشاند.

 ایرانی ها در آن دوران پیش از اسلام و در آن دورانی که قبل از این که بخواهد اسلام به ایران حمله کند، در دوران ضعف خودشان به سر می بردند.

 یک ناپایداری در قدرت وجود داشت.

 جنگ های بیشماری بر سر این قدرت گیری و به دست آوردن این تاج خدایی شکل گرفته بود.

 ایران در بدترین شرایط خودش به سر می برد.

 حکومتی که سرتاسر در فساد بود، نابرابری ای که گسترش پیدا کرده بود و مردمی که ناراضی بودند.

 این ناراضی ها و این نارضایتی خودشان هم به نوعی نشان داد و مردمی که سرخورده بودند در کنار ما مواجه شدیم با اعرابی که در آن دوران پیش از اسلام داشتن یک زندگی عادی و معمولی را با خودشان با هم می‌کردند.

 یک زندگی که در آن نشانه‌هایی از این مدارا و سازش هم دیده می‌شد.

 این که آنها اعتقاد به چندخدایی داشتند و کعبه مکان مقدسی بود برای تمامی این اقوام که خدایگان خود را می‌پرستیدند.

 اما مواجه شدن با محمدی که این نگاه یکتا پرستانه را شکل داد و این نگاه یکتا پرستانه که چند عامل را در خودش جای می‌داد، یکی این حق پنداشتن خود بود، یکی این بزرگ‌بینی خدا بود، یکی این قدرت و به نوعی ایمان به این قدرت لایزال بود.

 این که خود را حق می‌دانستند و دیگران را نا حقی که خود را صاحب بر دیگران می‌دانستند و این تفکرات دست به دست هم داد تا این نگاه جدید اسلامی شکل بگیرد و حالا اقوام مختلف عرب را زیر یک پرچم بیاورد.

 محمدی که حالا در دورانی که قدرت را به دست گرفت تفاوت های نگاه خودش و خدایش را رو نمایان کرد.

 این محمد قدرتمند از غزه شروع کرد برای اینکه بتونه یک نوع سر و سامان اقتصادی ای برای زندگی اجتماعی بده.

 یک نوع راهی برای ارتزاق داشته باشه. برگرفته از.

 همون نگاه ها از غزه آغاز کرد و به جهاد رسید.

 جهادی که حالا یک فلسفه فکری رو به همراه خودش داشت که باید همه رو از بین میبرد.

 ناحق رو به زیر پا خار میکرد، میکشت و اموال اونها رو صاحب میشد.

 از همون غذا ها گرفته شده بود و به جهاد هم ادامه پیدا کرد.

 حالا این محمد و این تفکرات ریشه دارند و یک جماعت هم پیاله و همفکری رو به وجود آورد.

 بعد از مرگش هم این قدرت ادامه پیدا کرد و این تفکر ادامه پیدا کرد تا رسید به عمر.

 عمری که حالا یک به نوعی پایداری رو در حکومت خودش میدید.

 یک نوع ثبات و قراری رو در حکومت میدید و در بین مسلمون ها میدید و حالا این اهداف و نوع نگرش اسلامی رو به پیش برد و به کشورهای دیگه حمله کرد.

 ایران رو تصویر کردیم که در برابر آن ها چه شرایطی داشت و این ایمان تازه ظهور و تازه نفس به میدان اومده بود و با ایمان خودش که خود رو سربازان خدا میدونست.

 جنگی که هر دو سرش پیروزی بود به ایران حمله کرد و ایرانیان رو قلع و قمع کرد.

 وحشتناک ترین رفتارها رو با ایرانیان کرد.

 اتفاقات ریز و درشتی افتاد.

 ایرانی ها مقاومت کردند، شورش کردند، سرکوب شدند و بعد در برابر اونها یک سه راهی وجود داشت.

 این که یا مسلمان بشن و جان خودشون رو به امان ببرند یا این که باج گذار بشن و دین خودشون رو ادامه بدن اما باج گذار این مسلمون ها باشند یا این که کشته بشن.

 این تیغ تیز بر گردن مردم ایران بود تا این که طی مرور زمان به واسطه اتفاقات ریز و درشت مردم ایران مسلمان شدند و همه و همه این دین رو قبول کردند.

 یعنی اکثریت جامعه این دین رو قبول کرد به واسطه این تیغ و این تحمیلی که در این باور وجود داشت، این که یک تیغ تیزی بر گردن این مردم بود یا شمشیر قرار بود گردن اینها رو ببره یا اینها مسلمان بشن.

 اگر راه سوم رو انتخاب می کردند و قرار بود که باج گذار باشند، به واسطه فشارهای بی حد و حصری که به اینها می شد، لاجرم مجبور بودند که در نهایت این دین رو قبول بکنند.

 یعنی شما مواجه می شدید با این که جماعتی که باج گذار اونها هست فشارهای بی حد و حصری بهشون میشه.

 فشار اقتصادی بی امانی که در برابرشون هست، این که باید بیشتر اموالی رو که به دست می آورند رو به عنوان باج و خراج به مسلمون ها بدند.

 از اون طرف از نظر فرهنگی از نظر اجتماعی هم فشارهای بی حد و حصری بر اونها هست.

 اونها شهروند درجه دو به حساب می آیند.

 بی ارزش هستند در برابر مسلمون هایی که حق هستند صاحب هستند.

 موالی این مسلمون ها به حساب می آیند.

 بردگان این ها به حساب می آیند و یک راه نجاتی دارند که اگر اسلام رو قبول کنند می تونند ارزش و اعتبار خودشون رو هم بگیرن و در نهایت راهی هم به جز این در برابرشون نیست و همه و همه مسلمان میشن.

 و اما ما مواجه میشیم با این قبول این سرخوردگی در بین ایرانیان.

 قبول اینکه اینها مسلمان بشن و به این راه بیان.

 و این فصل تازه ای از تاریخ ایران رو رقم میزنه.

 اینکه ما مواجه میشیم با مردمی که حالا مسلمان شدن با توجه به شرایطی که دربارش توضیح دادم و صحبت کردم جماعتی هستن که به اسلام رو آوردن تیغ تیزی بر گردن خود دیدند.

 راه فراری هم نداشتند.

 یا قرار بوده کشته بشند اموالشون به دست مسلمون ها بیفته، زن و فرزندشون در میادین شهر های مسلمون ها به فروش گذاشته بشه یا قرار بوده باج گذار باشن قرار بوده هر چی کار میکنند رو به این مسلمون ها تحویل بدن.

 در شرایط سخت اقتصادی زندگی کنن.

 قرار بوده اونها رو به چشم برده نگاه کنن.

 بدترین تحقیرها رو در قبالشون اعمال بکنن.

 حالا این شرایط تاریخی پیش میره و اینها راهی ندارن برای اینکه بخوان جون خودشون رو نجات بدن.

 برای اینکه بتونن کمتر در عذاب و شکنجه باشن و کمتر در نابرابری ها باشن.

 قبول میکنن که مسلمون بشن و این تاریخ سکون و سکوت ایرانی ها هم شکل میگیره.

 فرای اینکه حالا اتفاقاتی وجود داشته، قیام هایی هم رخ داده و مردم سعی کردن اعتراضاتی هم بکنن که به وحشیانه ترین شکل ممکن سرکوب شدن.

 همون طوری که امروز هم در ایران همین اتفاقات داره می افته و در نهایت راهی رو در برابر این مردم باقی نزاشته مگر اینکه بخوان مسلمون بشن.

 پس حالا ما با برهه ای از تاریخ ایرانیان رو به رو هستیم که این مردم به واسطه این زور و تحمیل اسلام رو قبول کردن و مسلمان شدن.

 اما خب قاعدتا ما در باب این مساله صحبت کردیم که وقتی یک نگاهی به وجود میاد یک معنای مشخص میشه.

 مردمی که به اون معنا معترف هستن هر بار میتونن مصادیق مختلفی رو برای اون معنا به وجود بیارن.

 اینکه شما باور داشته باشید به برتری می تواند باعث بازتولید برتری در انواع مختلف هم بشود.

 اینکه شما باور دارید که از دیگران برتر هستید، در آن نقطه ابتدایی خدایی هست که از دیگران برتر و بالاتر هست.

 با ارزش تر هست.

 بعد از آن انسانی است که اشرف مخلوقات است.

 می تواند به فراخور خود این معنا ادامه پیدا کند و مصادیق دیگری را هم شکل بدهد.

 خب قاعدتا ما مواجه می شدیم با مسلمان هایی که این باور را گرفتند و هر بار یک تعریف تازه ای هم بهش می دهند.

 اینکه شاید یک بار به این عرب بودن خود هم بنازند.

 در این بیان اینکه این راه در برابرشان باز است.

 درست است که باور اسلامی در راستای نگاه نژادی نیست. برعکس.

 مثلا نگاهی که در بین یهودیان وجود دارد.

 اما در عین حال این اصل وجود دارد.

 این اصل قدرتمند است و وقتی ما به این اصل معتقد هستیم می توانیم مصادیق مختلفی را هم برایش به وجود بیاوریم.

 همان طور که در بین مسلمان ها هم اتفاق افتاد.

 همان طوری که آن ها هم این مصادیق رو به وجود آوردند.

 یعنی شما مواجه شدید با این که حالا مسلمون ها خودشون رو برتر از دیگران بدونند.

 حالا وقتی می رسیم به این مرحله ای که ایرانی ها هم به این اسلام باور می آورند، شاید آنها را نو مسلمان بدانند، خودشان را باارزش تر از آن ها بدانند.

 همان طور که از همان ابتدا هم شکل گرفت.

 یعنی وقتی با خود مفاهیم اسلامی هم روبه رو می شویم، جایگاهی که انصار و حواریون محمد داشتند قاعدتا بالاتر از دیگر مسلمان ها بوده.

 از همان ابتدا هم بوده.

 حالا در قبال این ایرانی ها هم موضوع به همین شکل پیش می رود.

 و خب مسلما ما روبرو می شدیم با تحقیر هایی که این نظام فکری به آن ها می آورده، به مردم ایران می آورده و در نهایت این سرخوردگی که در بین مردم وجود داشته یا به واسطه این که از اعتقاد خودشان روی گرداندند.

 دو اینکه بالاخره ملت مغلوب بودن، مورد ضعف قرار گرفتن در جنگ، شکست خوردن با سر پایین.

 این دین رو قبول کردن و در کنار اون تحقیر هایی که مدام میشدن از همون ابتدا به عنوان برده به حساب می اومدن و در نهایت حتی با اسلام آوردن هم به نوعی مسلمان درجه دو به حساب می اومدن و قاعدتا مسلمون ها با توجه به اون مفهومی که دربارش صحبت کردیم، هر روز هم یک مصداق تازه ای رو به وجود می آوردند تا بیشتر مردم ایران رو تحقیر کنن.

 همه این ها دست به دست هم داد تا ما مواجه بشیم با اینکه حالا یک نگاهی در بین ایرانی ها شکل بگیره که به هویت ملی خودش رجوع بکنه، بخواد که دوباره این احساسات رو بر بی انگیزه به نوعی درشون بیدار بکنه و این احساسات دوباره بیدار بشه بین ایرانی ها و ما مواجه میشیم با این نگرش که حالا قرار هست به تاریخ گذشته خودشون برگردند، در باب تاریخ خودشون نزدیکتر بشن.

 قرار هست این اتفاقاتی که باعث تحقیرشون شده و باعث سرخوردگی ملیشون شده رو کم رنگ میکنن و ما مواجه میشیم با این نگاه هایی که در اون زمان شکل میگیره.

 مصادیق بیشمار هم داره.

 مصداق بارز اون هم میشه به فردوسی اشاره کرد.

 فردوسی که حالا قرار هست یک شاهنامه ای رو بنویسه و یک شاهکار هنری رو خلق بکنه که در اون جایگاه ایرانیان به نوعی بزرگداشت بشه و به جایگاه اون ها احترام گذاشته بشه، این هویت ملی از بین رفته رو به نوعی او بیدار کنه، این احساس رو در بین ایرانی ها بیدار بکنه، قهرمان های ایرانی رو تسخیر بکنه، تاریخ گذشته رو ازش بگه.

 تاریخی که یک بخشی اساطیری هست، یک بخشی برگرفته از تاریخ اشکانیان و به ویژه ساسانیان هست.

 حالا قرار هست که این تاریخ بزرگداشت بشه و ما مواجه میشیم با این نگاهی که حالا در باب هویت ملی ایرانیان شکل میگیره.

 خب ایرانی ها پس مواجه شدن با این سرخوردگی بزرگ، با این تحقیر بزرگی که شدند و در کنار آن یک نگاه تازه ای هم شکل گرفته بود که قرار بود هویت ملی اون ها رو بیدار بکنه، احساسات ملی اون ها رو هویدا بکنه.

 حالا در کنار این احساسی که درباره اش صحبت کردیم، در باب این موضوعی که بین ایران اتفاق افتاده باید یک موضوع دیگری رو هم حتما مد نظر داشته باش.

 این که ایرانی ها خب قاعدتا همه درباره اش می دونیم که یک خاصیت ملی دارن، یک خصوصیت اخلاقی ملی دارن که به عنوان صبر و استقامت شناخته میشه.

 این که مردم ایران صبر فراوانی دارند.

 دیگه این که در برابر معضلات و مشکلات می تونن صبور باشند.

 می تونن کنار بیان باهاش و در عین حال یک خاصیت خالص دیگه ای هم که در خود دارند اینه که فرهنگ های دیگه رو در خود حل بکنند، همرنگ با خود بکنند، فرهنگ ها رو به نوعی بومی سازی بکنن، فرهنگ های غالبی که به اونها تحمیل شده را همرنگ با خود بکنند.

 این رو ما درطول تاریخ هم باهاش روبه رو شدیم.

 چه قبل از اسلام و چه بعد از اسلام.

 یعنی اگر در باب حمله اسکندر به ایران هم بخوانید با آن تاریخ هم روبرو بشوید مواجه با این خصلت بارز ایرانی ها میشوید.

 در قبال حمله مسلمان ها به ایران هم همین موضوع باز نقش دارد.

 بعد از آن هم در قبال مغول ها هم به همین شکل است.

 و اصولا این یک خصلتی است که در بین ایرانی ها وجود دارد.

 یک اینکه صبر بالایی دارند، استقامت بالایی دارند، در برابر ناملایمات سکوت میکنند، کنار می گذارند.

 این نگاه غالب را کم کم کنار می گذارند و می توانند این نگاه را به نوعی در خود حل بکنند.

 یک فرهنگ تازه ای را از دل این بیرون بیاورند.

 یک فرهنگی که ادغامی است از آن نگاه و هویت ملی.

 آن فرهنگ غالب خود ملت و در عین حال اون فرهنگ غالبی که حالا بهشون فشار اومده و تحمیل شده به ما مواجهه با این خاصیت ملی ایرانی ها هم میشویم.

 اینکه در طول تاریخ هم از خودش نشانه های بیشماری را به جا گذاشته.

 مصادیق بیشماری را هم داشته.

 حالا اینها را باید در کنار هم گذاشت.

 اینکه یک ملتی را داریم که سرخورده است در جنگ شکست خورده.

 ملت مغلوبی بوده.

 یک دینی بر این کشور غالب شده.

 دینی که به تحمیل به این کشور غالب شده، مردمی که در شرایط سخت در تحمیل آن را قبول کردند، تحقیر شدند و اون رو قبول کردند و بعد از اینکه به اون باور هم آوردند باز هم تحقیر شدند.

 باز هم به عنوان نامسلمان ازشون یاد میشه، شرایط بهشون فشار میاره و مشکلاتی هم وجود داره.

 در کنارش یک نگاهی هم شکل میگیره که حالا باید به هویت ملی خودمون نگاه کنیم، به تاریخ گذشته خودمون نگاه بکنیم و این احساس رو در خودمون بیدار بکنیم، به خودمون ایمان بیاریم، در برابر این سرخوردگی ها بایستی خاصیت ذاتی هم در بین مردم ایران وجود داشته که آن صبر و استقامت بوده، این حل کردن فرهنگ بیگانه در خود بوده، ساختن یک فرهنگ تازه از دل فرهنگ غالب بوده.

 فرهنگی که به شما هجوم آورده به شما حمله کرده و شما میتوانستید در خودتان حل کنید و یک نگاه تازه ای را از دلش به وجود بیاورید.

 حالا با توجه به تمام این مصیبت هایی که به ایرانیان گذشته، ایرانی ها سعی میکنند با این مصیبت کنار بیایند و زندگیشون رو ادامه بدن.

 این زندگی که ادامه قراره پیدا بکنه با ساختن یک نگاه تازه، با ساختن یک دین ملی از دل همین نگاه غالب یعنی قرار هست که این نگاه اسلامی همرنگ با فرهنگ خود بشه.

 یک فرهنگی رو از دل این بیافرینیم که همرنگ با باورهای خودمون هم هست.

 نزدیکی هایی هم داره، المان های مختلفی رو ازش استفاده میکند.

 یعنی در نهایت قرار است که ما را به این شیرگیری برساند.

 این شیرگیری که امروز هم در ایران وجود داره، یه مقداری باید نزدیک بشیم به این مفاهیمی که در دل شیعه وجود دارد.

 یکی از این مفاهیم مستدل و محکم و قدرتمند این است که آنها عمر را غاصب می دانند.

 اینکه حکومت پیامبر را غصب کرده.

 خب ما مواجه می شویم با یک همچین معنایی در دل شیعیان.

 اینکه آنها حتی اعتقاد دارند که این عمر فاطمه زهرا دختر پیامبر را هم کشته.

 یعنی تا این حد این اعتقاد در دل شیعیان پیشرفت می کند و قدرتمند می شود.

 حالا این عمر کیه؟

 این عمر همان کسی است که به ایران حمله کرده.

 همان کسی است که ایران را تصرف کرده.

 همان کسی است که وقتی ما داریم درباره اش صحبت می کنیم با استناد به احکام اسلامی با باور به این معنای اسلامی بود که به ایران حمله کرد.

 یعنی عمر را نباید به عنوان یک شخصیت مجزا در نظر گرفت.

 همان طوری که نباید عرب بودن این ها را به عنوان یک دلیل در نظر داشت.

 همان طوری که در بابش صحبت کردیم که کسی که بخواهد مطرح کند حمله اعراب به ایران در حقیقت دارد واقعیت را کتمان می کند.

 اینکه ما مواجه هستیم با حمله اسلام به ایران نه حمله اعراب به ایران در مواجهه با این موضوع هم به همین شکل است.

 وقتی داریم در باب عمر صحبت می کنیم، عمر یک شخصیتی است، یک ابزاری است در این داستان.

 او به وجود آورنده این نگاه نبوده، خودش دنبال کننده این نگاه بوده، دنباله‌رو این نگاه بوده، همان فرامین را به پیش می برده.

 اربابی در آن آسمان وجود داشته که این طریقت را به وجود آورده.

 اربابی که از خودش هزاران ارباب دیگر را بازآفرینی کرده.

 این اربابی در برابر آن ارباب بزرگ تر بوده.

 برده ای در برابر اون ارباب بزرگ تر بوده.

 اما نگاهی که ما باهاش مواجه هستیم در دل شب این هست که این امر غاصب هست و شما مواجه هستید با این موضوع که از همه بیشتر هم در برابر عمر موضع گیری داره.

 یکی از نکات مهم دیگه ای هم که در کنار این میشه بهش اذعان کرد این که قاتل عمر هم یک ایرانی بوده.

 ابولولو رو که میشناسید؟

 خب ابولولو رو هم ما به عنوان قاتل عمر میشناسیم.

 حالا اینجای برنامه همیشه یک اشارتی هم نسبت به او داشت.

 اینکه عمری رو داشتیم که به عنوان خلیفه مسلمین توسط یک ایرانی به قتل رسیده.

 این ایرانی که در یکی از جنگ های مسلمون ها به ایران به عنوان برده به حساب اومده.

 حالا این برده ای که در اختیار اون ها بوده میاد و.

 عمر رو از بین میبره و میکشه.

 این هم باز یکی از اون مصادیقی است که ما را نزدیکتر میکنه به این مفهومی که حالا قرار هست از این دین غالب یک دین ملی ساخته بشه.

 یعنی قرار هست اون نمادی که به عنوان قاتل ایرانیان حمله کننده به خاک ایران قلمداد شده توسط یک ایرانی کشته بشه.

 حالا قرار هست که تمام زشتی ها در وجود او معنا پیدا بکنه و دیگران مبرا از اون باشن.

 ما مواجه میشیم با یک جنگی که بین علی و عمر شکل میگیره در بین شیعیان.

 اینکه علی هست که در برابر عمر هست.

 حالا عمری هست که غصب کرده این جایگاه.

 قدسی پیامبری و خلیفه بودن رو و این داستان ها شکل میگیره.

 شما حتی وقتی مواجه میشید با مضامینی که در همون ابتدای تاریخ اسلام شکل گرفته، علی هیچ وقت با ابوبکر و عمر مشکلی نداشتند ولی وقتی با آن مراجع مهم تاریخی اسلامی روبه‌رو می‌شوید نه مراجعی که بعدها نوشته شده، آنهایی که نزدیکی داشتند به تاریخ صدر اسلام.

 ما این اتفاقات و این مشکلات را در دورانی که عثمان به قدرت می‌رسد مواجه هستیم.

 باهاش دربارش صحبت کردم.

 در یک ویژه برنامه‌ای که تحت عنوان عاشورا بود فکر می‌کنم در آن برنامه صحبت کردم و گفتم که مخالفت‌ها چه جوری شکل گرفت، به چه واسطه ای بود؟

 عثمان که حالا خلیفه شده بود، این عثمان خلیفه کشته شد توسط یک تعدادی که برخی از صحابه به نوعی علی هم همراهش بودند.

 همراه آن کسانی که کشتند در این نقشه قتل دست داشتند.

 بعد معاویه آمد در برابر علی خواهان این بود که انتقام خون عثمان خلیفه سوم را بگیرد و بعد علی به قدرت رسید که در طول خلافت خودش جنگ‌های بی‌ثمر و بسیاری با خود مسلمان ها داشت یعنی با معاویه داشت، با خوارج داشت، با زن پیامبر داشت و.

 اصولا ما این مخالفت ها و این تضاد ها را بین علی و دیگران از دوران عثمان هست که قدرتمند می بینیم نه در دورانی که ابوبکر یا عمر قدرت داشتند.

 چرا که ابوبکر وقتی که به قدرت رسید جایگاه و پایگاه قدرتمند تری داشت، نسبت به علی قابل قیاس با هم نبودند.

 روزی که علی به اسلام باور پیدا کرده بود، هشت سالش بود.

 یک کودک هشت ساله ای بود که در دامان پیامبر بزرگ شده بود اما ما با ابوبکر روبه رو هستیم که قدرت داشت، جایگاه اجتماعی داشت، ثروت داشت، کمک کرده بود به محمد در راه.

 این به نوعی شکل گیری اسلام در اون دورانی که ابوبکر قرار بود که به خلافت برسه، خب قاعدتا علی خودش رو در اون جایگاهی نمی دید که بخواد با ابوبکر رقابت بکنه یا با عمر رقابت بکنه. کند.

 عمر جز وزیران خود، جز امیران خودش علی را همیشه داشت.

 اما ما مواجه می شیم با داستان هایی که در دل شیعیگری به وجود اومده در باب اینکه علی مخالفت صرفی با عمر داشته، حتی عمر فرزند پیامبر زن علی رو از بین برده و کشته با او رفتار های بدی داشته.

 جنگ های بی حد و حصری بینشون بوده.

 علی بوده که عدالت خواه بوده و عمر بوده که سراسر نماد زشتی بوده.

 حتی شما مواجه میشید با مراسمی که در بین این شیعه ها وجود داره به اسم عمر کشون.

 حتی در بزرگداشت ابولولو هم کار رو به پیش میبرن.

 براش مقبره ای هم ساختند.

 حالا به خاطر این درگیری هایی که بین این ها احتمال وجود داشتنش هست خیلی بهش نمی پردازند.

 اما در لایه های باورشون این وجود داره که این ها همه برگرفته از همون نگاهی است که ما داریم دربارش صحبت می کنیم.

 نگاهی که حالا ایرانی هایی هستند که تحقیر شده اند، سرخورده هستند و حالا سعی می کنند به هویت ملی خودشان برگردند.

 حالا سعی می کنند در این نظام حاکمی که به وجود آمده ذره این دین را در فرهنگ خودشان حل بکنند.

 این فرهنگ غالب را همرنگ با باورهای خودشان بکنند و ما مواجه می شویم با این عناوینی که در شیعیگری هم وجود دارد.

 این مخالفت صرفی که با عمر وجود دارد، برگرفته از همین نگاهی است که ایرانی ها قاعدتا عمر را بانی و باعث این جنگ ها می دانند و باعث شکست ایرانی ها می دانند باعث مغلوب شدن ایرانی ها می دانند.

 هیچ وقت نگاه به این موضوع ندارند.

 همان طور که در باب حمله اعراب به ایران صحبت می کنند، همان طور که اعراب را مقصر این حمله می دانند و هیچ وقت نزدیک به معنی اسلام نمی شوند.

 در باب این حمله به همان شکل هم باز هم به اسلام و قرآن و خدا و محمد کاری ندارند.

 عمر را بانی این حمله می دانند و حالا در برابر عمر یک دشمنی هم به وجود میارن.

 یعنی سعی در به وجود آوردن یک ایمان تازه هست.

 یک نقطه سیاه و یک نقطه سپید.

 ما وقتی نزدیک به تمام معانی ایدئولوژیک جهان میشویم، تمام معانی ایمانی دنیا میشویم.

 همه و همه یک نقطه سیاه دارند.

 یک نقطه سپید.

 نقطه سیاه این داستان عمر هست که به ایران حمله کرده، ایران رو قلع و قمع کرده، بدترین رفتارها رو با ایرانی ها کرد.

 نقطه سپید همون کسی است که حالا باهاش مخالفت به نوعی داره داستان ها ساخته میشه در باب این مخالفت، در باب اینکه حتی او فرزند پیامبر و زن علی رو هم کشته.

 اما یک بار سوال از این نمیشه که چگونه بعد از این قتل علی حرکتی نکرد و جنگی نکرد؟

 چگونه ممکنه که علی در برابر همسر پیامبر، جنگی در برابر طلحه و زبیر که یاران پیامبر در جنگ های مختلف بودن در برابر اونها آنها جنگید، در برابر معاویه جنگید، در برابر خوارج جنگید و آنها را قلع و قمع کرد، کشت و کشتار های بیشماری انجام داد.

 اما چگونه ممکن است در برابر قاتل همسر خودش نجنگید؟

 در کنار او مواجه می‌شوید با ابولولو که حالا عمر را کشته و تبدیل به یک قهرمان می‌شود.

 اینکه حالا قرار هست که مراسم عمر کشون هم شکل بگیره و این فلسفه به نوعی از همین جاهاست که شکل می‌گیرد.

 این نقطه سیاه و سپید در برابر هم قرار می‌گیرد تا یک ایمان تازه‌ای هم شکل بگیرد و این همرنگ کردن این فرهنگی است که به آنها غالب شده بوده.

 حالا قرار بر این است که از دل این یک فرهنگ نوظهوری را بسازند.

 نشانه گذاری های بی شماری میشه درباره اش داشت و این نگاه رو به پیش برد.

 تمام اون عشق و علاقه رو در برابر اون نگاه غالب قرار میدن.

 اینکه شما بخوای تا این حد نزدیک به مفهومی مثل عاشورا بشید، نزدیک به مفهومی مثل حسین ابن علی شهید جنگ کربلا و واقعه کربلا تا این حد برای شما مهم باشه چرا که شما داری یک نقطه سپید و سیاه رو به وجود می آورید.

 حالا نقطه سیاه هر کسی است که در برابر این خاندان نبوت قرار بگیرید.

 شما مواجه میشید حالا برای این حقیقتی که ما بهش ایمان داریم.

 همان طور که در برنامه های دیگه هم صحبت کردم، در باب تفاوت بین واقعیت و حقیقت هم صحبت کردیم.

 حالا شما به یک حقیقتی معترف هستید که هر واقعیتی رو تغییر میدید برای اینکه حقیقت خودتون رو حکمران بر جهان بکنید.

 حالا شما به هر چیزی دستاویز می کنید، اینکه بخواید همه چیز رو به نفع خودتون داشته باشید.

 آیات قرآنی رو تعبیر و تفسیر به سود خودتون میکنید.

 سعی میکنید یک خاندانی رو از دل این باورها به وجود بیارید که اون خاندان، خاندانی است که شما به او وابستگی دارید.

 شما به او نزدیکی دارید، شما او رو نمادی از این برابری و برابری خواهی می دانید نمادی بر علیه آن سیاهی در برابر می دانید؟

 یک سیاهی در برابر شما هست که عمر هست.

 عمری که به ایران حمله کرده و عمری که ایران رو نابود کرده.

 حالا در برابر اون سعی می کنید که نشانه های تازه ای رو به وجود بیارید.

 یک خاندانی رو در برابرش علم کنید.

 خاندانی که همسر اون خاندان، فرزند اون محمد به دست همون عمر کشته شده.

 یعنی داستان ها داره از همین جا شکل میگیره.

 دیگه داره قدرتمند میشه.

 حالا هر کسی که در این خاندان هست نقطه سپید هست.

 هر کسی که در برابر اون هست میشه نقطه سیاه.

 ادامه دهنده اون راه برای اون ها میشه اون معاویه، حالا اون معاویه هست و اون امویان هستن که در برابر این نگاه قرار می گیرن.

 حالا هر کسی که جزو نوادگان محمد به حساب میاد نوادگان علی به حساب میاد به نوعی در اون دایره خیر قرار میگیره و هر کسی که در برابرشون هست میشه اون نقطه شر.

 و ما مواجه می‌شویم با این ساختن این دین ملی.

 حالا این دین ملی که نقطه ابتدایی اش این بوده ما درباره اش صحبت کردیم.

 اینکه آن نقطه اولیه اش قاعدتا همین بوده که ایرانی ها از عمر بیزار بودند به واسطه اینکه به ایران حمله کرده بوده، در برابرش یک دشمنی را به وجود آورده بودند که علی بوده و حالا سعی کردند با اینکه این نگاه که علی به نوعی فرزند پیامبر هم به حساب می آمد و در عین حال فرزند پیامبر را هم به عقد خودش درآورد، بچه هاش از همان فرزند پیامبر بودند و به نوعی اینها خاندان نبوت بودند.

 اینها را بزرگ و بزرگتر کرد.

 اما فرای این شما مواجه می‌شوید با اینکه در دل شیعه گری نمادها و نشانه هایی از این ایرانیت و نگاه ایرانی هم وجود دارد.

 اینکه شما در همان ابتدا هم مواجه می‌شوید با اینکه اسلام قدری تلطیف شده، شما در باب تمام مصادیقی که در دل اسلام وجود دارد، اگر از نگاه شیعه و سنی بهش نگاه کنید می بینید که این نگاه تلطیف شده تری است.

 یعنی شما با مضامینی روبه رو می شوید که حالا جنبه هایی از اون نزدیکی فرهنگی ایرانی هم در خودش جای داده.

 اینکه وقتی شما مواجه می شید با امام هشتم شیعیان یک تصاویری داره به شما مطرح میشه که در دل مسلمون های اون زمان رنگ و بویی نداشته نقشی نداشته.

 اینکه بخواد یکی از این ائمه ضامن آهو باشه چه تعبیر و تفسیری داره؟

 با اون اسلام حقیقی و راستینی که در اون دوران وجود داشته.

 اسلامی که گردن همه رو می زده گردن مخالفین رو به زمین می انداخته.

 هر کسی که در برابرش صدای کوتاهی داشته رو هم از میان بر میداشته.

 حالا چگونه می تونه نزدیک به یک مفاهیمی شبیه به این بشه؟

 مفاهیمی که قرار باشه درش به جان دیگران ارزشی قائل بشه.

 هر چند که اون ارزش هم یک ارزش دست و پا شکسته ی دور از واقعیتی هست.

 هر چند که باز هم مبنا و مبنای ترحم هست نه احترام.

 هر چند که ما رو نزدیک به یک نگاه برابری خواهانه ای نمیکنه اما نزدیک میشه به این لطافت.

 نزدیک میشه به این دور شدن از اون رادیکالیسمی که در دل اسلامی ها وجود داره.

 یعنی شما مواجه میشید با اهل سنتی که حالا قرار هست به وحشیانه ترین شکل مخالفان خودشون رو گردن بزنند.

 شما مواجه میشید؟

 در نهایت با اون نگاه وهابی که قرار هست همون نگاه صدر اسلامی رو هم به پیش ببره قرار هست به همون نگاه ها برگرده به همون عنوان های ابتدایی برگرده.

 قرار هست همین امروز هم به همه کشور ها حمله کنه و همه رو به عنوان بنده و عبد و عبید خود در بیاره.

 زنان رو به عنوان کنیز بفروشه.

 امروز هم مواجه میشید با همین نگاه ها در دل این نگاه رادیکال اسلامی.

 اما وقتی مواجه میشید با نگاه های شیعی میبینید که یک مقداری تلطیف شده است چرا که با فرهنگ ایرانی ادغام شده است چرا که برخی از این نگاه ها را از این نگاه فرهنگی ایرانی گرفته چرا که شعر پارسی مخلوط شده.

 با این معنا شما مواجه می شوید با شعرهای بسیاری که گاها حتی خیلی از آنها هیچ قرابتی هم نه با شیعیگری داشتند و یا حتی نه با اسلام داشتند.

 اما این ها هم تاثیر گذاشتن بر این نگاه.

 چرا که قرار بوده این نگاه مردمی ایرانی در نهایت این نگاه را عوض بکند.

 همان طوری که در طول تاریخ هم ما مواجه می شویم با این دگرگونی های فرهنگی که اتفاق می افتد.

 گفتیم ایرانی ها یک شاخصه ای دارند صبر و استقامت.

 این که وقتی یک فرهنگی بهشون غالب میشه اون تصویری که ما باهاش مواجه میشیم به عنوان طغیان میشناسیم، به عنوان یاغی گری میشناسیم، به عنوان شورش می شناسیم، در ایران خیلی کمتر شکل میگیره.

 اگر در دوران جنگ جهانی دوم فرانسه تحت اشغال آلمان نازی قرار گرفت ولی ما مواجه شدیم با گروه های پارتیزانی بیشماری که حالا حاضر بودند از جان خودشان بگذرند تا در برابر این نیروی ظالم بایستند.

 در ایران هیچوقت مواجه با یک همچین تصویری نمیشویم.

 این تصویرها شاید خیلی کمرنگ به ندرت باشد اما اکثریت با او همداستانی ندارد.

 اما در عین حال اکثریت هم داستانی دارد که این فرهنگ را باید شبیه به خود کرد.

 باید عناوین فرهنگی خود را وارد آن کرد.

 همان اتفاقی که برای اسلام هم می افتد.

 حالا شما مواجه میشوید مثلا با جمهوری اسلامی.

 شما جمهوری اسلامی و اصولا شیعیگری را در نظر بگیرید.

 مقایسه اش کنید با حالا اسلام اهل تسنن.

 جمهوری اسلامی را با عربستان مقایسه کنید.

 عربستان به سادگی در خیابان ها گردن گناهکاران رو میزنه، گردن کافران و مشرکین رو قطع میکنه.

 همون کاری که در صدر اسلام هم انجام شد.

 همون کاری که در روحیات حقیقی اسلام هم وجود داره.

 حالا در جمهوری اسلامی و یا در نگاه شیعی سعی میکنیم این نگاه تغییر کنه.

 اون نگاه لخت و عور وحشتناک و وحشیانه ای که قرار است گردن رو ببره تبدیل بشه به اینکه یه کسی رو اعدام کنن.

 بالاخره یک تفاوتی رو دارید در این نگاه میبینید هر چند که معنا برابر هست چرا که معانی اسلامی غیرقابل عدول هست.

 چندین بار هم دربارش صحبت کردم.

 ما در اصول نمی تونیم اصلاحی به وجود بیاریم اما در فروع می تونیم این اصلاحات رو شکل بدیم.

 در این موضوع هم به همین شکل هست.

 این اصل نمی تونه تغییر بکنه که ما باید کفار رو بکشیم.

 ما باید گناهکاران رو بکشیم.

 ما قوانین مستدلی داریم که باید پیرامون اون هر کسی که گناهی میکنه رو به مرگ به نوعی محکوم بکنیم، معدوم بکنیم.

 این رو نمی تونیم تغییر بدیم اما شاید روش این کار رو بتونیم تغییر بدیم.

 شاید اگر گردن میبرند ما بتونیم اعدام بکنیم و یا اگر دست رو می برند هر کسی که دزدی می کنه دستش بریده میشه.

 شما مواجه میشید با عربستانی که شاید کوچکترین دزدی ای هم باعث این بریده شدن دست بشه.

 اما وقتی میرسیم به اون اتفاقاتی که در بین شیعیان می افته و اون نگاه شیعی رو شکل میده به واسطه این ترتیب مواجه میشید با اینکه حالا شروطی میذارن برای اینکه بخوان دست رو ببرن.

 یعنی به این سادگی دست کسی رو نمیبرن.

 خب حالا چهار تا شرط هم براش قائل میشن که در نهایت دست رو برد.

 یعنی اون اصل وجود داره؟ تفاوتی نمیکنه.

 هر دو معتقد و معترف به این موضوع هستند که خداوند در قرآن آیه صریحی پیرامون این داشته که دست دزد باید بریده بشه.

 اما اون نگاه سنی شما رو به این میرسونه که در همون حد ابتدایی خودش باقی مونده و به نوعی پایبند به همون نگاه صدر اسلام هست.

 همون اتفاقاتی که در همون تاریخ صدر اسلام افتاده.

 اما وقتی به شیعه نزدیک میشیم حالا سعی میکنه یک مقدار این رو تلطیف کنه.

 یک شروطی رو قرار بده تا کم تر این اتفاق رخ بده که این ها همه و همه برگرفته از همون خاصیت فرهنگی ست که ما درباره اش صحبت کردیم.

 اینکه مردم ایران سعی میکنن اون نگاه غالب، اون حمله ی فرهنگی که بهشون شده رو به نوعی خنثی بکنن و شبیه به خودشون بکنن، با یک سری بازنگری هایی به نوعی بومی بکنن و ما این نشانه ها رو بیشمار می تونیم ببینیم.

 از همون ابتدای امر که درباره اش صحبت کردیم در باب امر، در باب ابولولو، در باب علی، در باب خاندان علی و در نهایت در باب این تغییراتی که اتفاق افتاد، این تلطیف که سعی شد اعمال بشه.

 این اصلاحی که سعی شد هر چند کوچک اما در دل نگاه های اسلامی شکل گرفت و این تفاوت و تمایز بین شیعه گری و اهل سنت رو به وجود آورد.

 حالا موضوع این نیست که ما بخوایم بگیم صرفا هر چیزی که در دل شیعه گری هست به واسطه ی این نگاه ایرانی است اما قاعدتا می‌توانیم قائل به این باشیم که ایرانی ها به شدت تاثیرگذار بوده اند.

 در این نگاه در شکل گرفتن این نگاه و در نهایت می‌توانیم بدون اغراق اعتراف کنیم به اینکه یک نوع دین ملی در ایران به وجود آمد و از دل خود اسلام.

 حالا شاید این ریشه های ابتدایی صرفا مرتبط با ایران نبوده باشد.

 شاید بشود دلایلی را برشمرد که در جاهای دیگر هم وجود داشته اما قاعدتا نوع ایرانیش هم شکل گرفته که در نهایت ما را به صفویان می‌رساند که در خود دوران صفویان هم ما مواجه می‌شویم با این نظام مند شدن این اعتقاد.

 یعنی شما اگر در تاریخ بخواهید نگاه بکنید، نگاه شیعه خب مسلما وجود داشته از همان ابتدا هم وجود داشته.

 یعنی ما وقتی با یک چیزی مثل علی اللهی ها روبه رو می‌شویم که علی را در جایگاه خدا می‌دانند و تا مرتبت خدا بالا می‌برند.

 این در دورانی که خود علی هم وجود داشت وجود داشتند دیگر که حتی در تاریخ هم به آن اشاره شده این که علی می آید و آن ها را می کشد.

 حتی برخی از آن ها اعتقاد داشتند که او خداست که ما را می تواند آتش بزند و این هم نشانه ای است بر اینکه او خدای بر زمین است.

 یعنی شما مواجهه با این طیف فکری می شدید، پس قاعدتا شیعه گری هم وجود داشته.

 این موضوعاتی هم که ما درباره اش صحبت کردیم آن شکل و شمایل ایرانی شیعه گری است و آن دلیلی است که ما داریم در بابش صحبت می کنیم.

 اما فرای آن وقتی ما می خواهیم نزدیک به مفهوم شیعه گری بشویم، بنیان و نظام مند شدن آن را در صفویان می بینیم.

 در دورانی که صفویان به قدرت می رسند.

 خب در ایران ما مواجه می شویم با یک سلسله ای که خود را شیعه می داند و کشور را شیعه قرار هست که بکند.

 قرار هست که با اعتقادات شیعی ملت و مملکت را به پیش ببرد.

 قرار است که دین مرجع و دین اصلی کشور را شیعه اعلام بکند بکنه و حالا ما مواجه می شیم با این صفویان که در نقطه ابتدایی نظم دادن به این نگاه های شیعی.

 کتاب های بیشماری که در این دوره نوشته شد، حتی کتاب های حدیثی، کتاب های تاریخی و کتاب های اجتهادی.

 بیشترین این تعداد کتاب ها رو در همین دوران صفویان میبینیم.

 با بیشترین تعداد این مجتهدین در همین دوران روبرو میشیم.

 اصلا این نظام فکری اینجاست که قدرتمند تر میشه، نظام مند تر میشه به نوعی سیستم میرسه.

 حالا قرار هست که سیستم های فکری خودش رو پیش ببره و نظام مند تر بشه.

 فرضا این شما مواجه میشید با اینکه حالا همون اتفاقی که در همون ابتدای اسلام افتاد در دوران عمر افتاد دوباره توسط همین صفویان هم اعمال میشه.

 یعنی ما بارها در باب این موضوع صحبت کردیم که این نظام های بیمار فکری دائما در حال بازتولید خودشون هستند، دائما در حال تکرار هستند، یک سیکل بیماری رو بوجود میارن که هر بار در نقطه ای در جایی در بین قبیله ای در بین نگاهی.

 در بین انسان هایی شکل میگیرن و ادامه پیدا میکنن.

 همون اتفاقی که در دوران صدر اسلام افتاد از محمد آغاز شد.

 اینکه به دیگر باورها حمله کرد، از بین برد و آتش زد.

 به زور و تحمیل و شمشیر اینها رو باورمند به خود کرد.

 بعد از اون در دوران امر شکل گرفت ایران رو اینگونه در این وحشت و بدبختی و مصیبت گرفتار کرد.

 در دوران صفویان هم با اعتقاد شیعی اتفاق افتاد.

 یعنی باز ما مواجه میشیم با این نگاه که حالا قرار بود اهل سنت ایران رو که حالا باورمند به اسلام هستند اما مذهبی متفاوت دارند، به زور شمشیر شیعه بکنه.

 و حالا امروز ما در این کشور شیعی داریم زندگی میکنیم.

 یعنی اگر امروز میبینید که مردم ایران شیعه هستند و اکثریت مردم ایران باورمند به دین اسلام و مذهب تشیع هستند به واسطه همون نگاه بیمارگونه هستش که ادامه دار اتفاق افتاد.

 این سیکل پرتکراری که در حال تکرار شدن است مدام شما مواجه می‌شوید با همان نگاه.

 همان نگاهی که قرار است با تیغ شمشیر مردم را هم باور کند.

 قرار است که با زور تحمیل مردم را به این اعتقاد بیاورد و ما مواجه می‌شویم با تاریخی که در دوران صفویان در ایران اتفاق افتاد و آن کشتارهای وحشتناک هم اتفاق افتاد.

 کتاب های تاریخی منابع بسیاری در این زمینه وجود دارد.

 می‌توانید مراجعه کنید و مواجه شوید با این کشتارهای وحشتناک و این تصویری که امروز دارید از ایران می‌بینید.

 مغز و هسته ایران که همه و همه مسلمان هستند و شیعه هستند و مرزهای ایران که حالا اهل سنت در آن زندگی می‌کنند.

 این هم بیانگر همان کوچ مردم است برای اینکه بتوانند به باورهای خودشان پایبند باشند.

 فرار آنها هست برای اینکه بتوانند زنده بمانند.

 گاها هم باید به مرز از مرزها خارج می شدند و دوباره به مرزها برمی گشتند و این آن تصویری است که اگر شما نقشه ایران را در برابر خودتان بگذارید، می‌توانید ببینید که به سادگی بیشترین تعداد این اهل سنت در همین مرزها دارن زندگی می‌کنند و دلیل خیلی ساده و روشن و مبرهنی است.

 برای اینکه شما به این نتیجه برسید که چگونه باز هم این سیکل بیمار ادامه پیدا کرد و تکرار شد و ما شاهد یک دین ملی در ایرانی‌ها هستیم.

 دینی که تمام نگاه‌ها را از همان اسلام گرفته و تمام اصول یکتا و یکسان است اما سعی کرده تغییراتی را هم در آن به وجود بیاره.

 سعی کرده تا حدی که برایش ممکن است شبیه به خودش بکند.

 شعرای ایرانی در او نقش ایفا کردند.

 این فرهنگ غالب ایرانی هم سعی شده در آن فرهنگ ادغام بشود.

 یک شکلی از دین اسلام را تصویر بکند.

 از همان نقطه ابتدایی تفاوت ها و تمایزها وجود دارد تا نوع نگاه، تا نوع رفتار.

 هر چند که همه و همه در فروع خلاصه می‌شود.

 هیچکدوم به اصول نزدیک نمیشه چرا که نمیشه این اصول رو تغییر داد.

 اما در نهایت ما با یک ایران شیعی روبه رو شدیم.

 ایران شیعی که امروز هم حال یک حکومت شیعی سر کارش هست.

 شما میتونید این نهایت نگاه رو از همون ابتدا تا انتها در همین حکومت ببینید.

 این که این نگاه تا چه حد میتونه مردم رو در تنگنا قرار بده، اینکه تا چه حد وابسته به این نگاه یکتا پرستی تا چه حد باورمند به این برتری و نابود کننده ی برابری ست؟

 اینکه تا چه اندازه در برابر آزادی قرار گرفته؟

 اینکه تا چه اندازه نابود کننده ی هرچه اختیار هست هست.

 اینکه شما مواجه میشید با این نگاه، همون اسلامی هست که از ابتدا وجود داشته.

 همواره اسلام در یک راه مستقیم قرار داشته.

 یعنی شما نمیتونید اسلام رو متفاوت و متمایز ببینید.

 در اصول همه و همه همتا و برابر هستن.

 هم محمد همون اسلام حقیقی رو داره تصویر میکنه.

 هم داعش، هم جمهوری اسلامی، هم امویان و عباسیان همه و همه همون تصویر یکتا از اسلام رو دارن میدن.

 اما گهگاه شما مواجه میشید با فرعیات که حالا یکم با هم متفاوت هست.

 شما مواجه میشید با اسلام شیعی.

 قانون جزایی جمهوری اسلامی ایران که قرار هست اگر دزدی و دزدی میکنه دستش رو ببرن.

 اما چهار شرط هم برای این اتفاق به عنوان مثال در نظر بگیره.

 اما در همون اسلام عربستان و یا در اسلامی که مثلا در بین داعشی ها جریان داره اون دزد به محض اینکه دزدی کنه دستش بریده میشه اما نگاه یکسان هست، همتا هست از یک مرکز و منبع داره خوراک میگیره، از قرآن داره خوراک میگیره از تاریخ اسلام داره خوراک میگیره، از زیست محمد داره خوراک میگیره، از احادیث داره خوراک میگیره.

 گاها به واسطه حقیقتی که ذره ای تمایز داره آره در دل واقعیات رو به سمت و سوی خودشون به سمت باور خودشون رنگ عوض میکنن.

 یعنی شما مواجه میشید با یک موضوع تاریخی که برای شیعه ها و یا سنی ها متفاوت حتی تصویر میشه یک واقعیت برابری ست اما به واسطه اعتقاد به اون حقیقت متمایز هم مطرح میشه.

 مثل مثلا غدیر خم که حالا در بین اهل سنت یک معنایی داره.

 در بین اهل تشیع یک معنا، یک واقعیت مشخص هست اما تعبیر های متفاوتی خواهد داشت چرا که اون حقیقتی که بهش باور دارند این واقعیت رو معنا میکنه.

 در مجموع با توجه به تمام این تفاسیر ما مواجه میشیم با ایرانی که امروز اینگونه در این منجلاب دینی غرق هست.

 امروزی که از همون دیروز و از همون هزار و چهارصد سال پیش با این تصاویری که ما در این قسمت ها دادیم محکوم به این درماندگی شد.

 حاکمانی به پیش آمدند تا اینها را قلع و قمع کنند تا مردم ایران را به زیر فرمان خودشان در بیاورند و امروز هم همان جمهوری اسلامی بر سر کار هست که همان کارهایی را میکند که محمد در صدر اسلام میکرد.

 امروز هم مواجه میشویم با همان نگاه، همان معنا، همان نگاه به خداوند یکتا در آسمانها.

 همان خداوندی که یک خداوند بر زمین را آفریده.

 خداوندی به نام انسان.

 انسانی که در نهایت تبدیل به مسلمانی میشود که از دیگران برتر و با ارزش تر هست.

 مسلمانی که قرار هست تمام ناحقی در برابر را از بین ببرد، بکشد، به خواری از میان بردارد، اموالشان را تصاحب کند و حالا این مسلمان یک نمادی از خود دارد که رهبر هست، پادشاه و خدای بر زمین هست.

 حالا او فرمان میدهد و باید فرمانبرداران راه را به پیش ببرد.

 حالا باز هم شما با همان تصویر یکسان و برابر از ابتدا هم مواجه می شوید و ایران ما امروز در این شرایط دست و پا میزنه.

 اینها برآیند اون دینی ست که از همون ابتدا یک راه و یک طریقت رو به پیش برده.

 شاید تغییرهایی رو در خود دیده اما تغییرها جزئی بوده.

 در فروع بوده.

 شاید مردم ایران سعی داشتند یک دین ملی رو به وجود بیارن.

 با توجه به فرهنگ خودشون، ادبیات خودشون، هنر خودشون، شعر خودشون.

 شاید برخی از این شعر ها تاثیر گذاشتن در لطافت بیشتر اسلام.

 اما این لطافت بیشتر اسلامی نتونسته این حقیقت را کتمان بکنه.

 نتونسته این مفاهیم رو تغییر بده.

 نتونسته نگاه ها رو عوض کنه چرا که صرف مستقیم، قدرتمند و مستحکم.

 بارها و بارها در جای جای قرآن اذعان شده برتری خدا اذعان شده به برتری انسان اذعان شده.

 بزرگی و مرتبت مسلمون ها اذعان شده.

 باور به این صاحب بودن خدا اذعان شده.

 اینکه دیگران در برابر مسلمان ها نا حق هستند اذعان شده بارها در طول تاریخ این رفتار را انجام داده اند.

 محمد در قبال یهودیان انجام داده محمد در قبال دیگر اقوام انجام داده.

 عمر به ایران حمله کرد.

 ایران را تکه و پاره کرده و شما به فردا هم خواهید دید که باز هم این نگاه ادامه پیدا خواهد کرد.

 باز هم حمله خواهد کرد.

 باز هم با شمشیر همه رو به زیر این فرمان در خواهد آورد.

 همه رو تسلیم خواهد خواست چراکه این باور بر پایه تسلیم کردن دیگران است.

 اسلام به مفهوم تسلیم بودن هست، به مفهوم نابرابری هست، به مفهوم باور به این ارزشی است که برتری را در آسمان ها به جای میزاره و شما امروز هم با این معانی رو به رو میشید.

 هر تفاوتی که ببینید در اصل هیچ تاثیری نخواهد داشت و سرگذشت تاریخ حمله اسلام به ایران کماکان هم ادامه دارد.

 امروز هم ما در همان حمله قرار داریم.

 امروز هم ما به عنوان انسان هایی که در این کشور زاده شدیم با اسلام زاده شدیم و مسلمان زاده خوانده شدیم.

 باز هم محکوم به همان تسلیم بودن هستیم.

 هیچ راهی در برابر ما نیست.

 در قسمت قبل هم به آن اشاره کردم یا باید خاموش باشیم، در برابر ظلم ها باج گذار آن ها باشیم یا باید باور بیاوریم و ایمان بیاوریم به این راه پر ظلم و به نوعی همراه و همسوی آن ها بشویم.

 در این جنایت و این خونریزی و یا باید کشته بشویم، به زندان برویم، تبعید بشویم، بدترین مشکلات در برابرمان باشد، به وحشیانه ترین شکل ممکن باهامون رفتار بشه، شکنجه بشویم.

 راه که در برابرمان همین هست.

 چرا که این اصل در اسلام وجود دارد چرا که اسلام بر همین پایه شکل گرفته.

 در باب تاریخ اسلام میشه بسیار صحبت کرد.

 میشه مصادیق بیشماری رو زد.

 میشه ساعت ها در باب مثال ها صحبت کرد در باب این تاریخ.

 در باب حمله هایی که شد در برابر ایرانیان.

 در ارتباط با آن شکنجه هایی که در طول این تاریخ اعمال شد.

 در باب اشخاصی که طغیان کردند، در برابر ایستادگی کردند و به بدترین شکل سرکوب شدند.

 میشه بیشتر و بیشتر در باب این مصادیق صحبت کرد.

 اما ما سعی کردیم که به معنا بیشتر نزدیک بشیم و در باب مفاهیم بیشتر صحبت بکنیم و یک تصویر کلی نسبت به این موضوعات داشته باشیم.

 

آثار صوتی نیما شهسواری، پادکست و کتاب صوتی در شبکه‌های اجتماعی

از طرق زیر می‌توانید فرای وب‌سایت جهان آرمانی در شبکه‌های اجتماعی به آثار صوتی نیما شهسواری اعم از کتاب صوتی، شعر صوتی و پادکست دسترسی داشته باشید

برخی از کتاب‌های نیما شهسواری

دانلود رایگان کتاب، آثار نیما شهسواری، برای دسترسی به کتاب بیشتر صفحه را دنبال کنید...

توضیحات پیرامون درج نظرات

پیش از ارسال نظرات خود در وب‌سایت رسمی جهان آرمانی این توضیحات را مطالعه کنید.

برای درج نظرات خود در وب‌سایت رسمی جهان آرمانی باید قانون آزادی را در نظر داشته و از نشر اکاذیب، توهین تمسخر، تحقیر دیگران، افترا و دیگر مواردی از این دست جدا اجتناب کنید.

نظرات شما پیش از نشر در وب‌سایت جهان آرمانی مورد بررسی قرار خواهد گرفت و در صورت نداشتن مغایرت با قانون آزادی منتشر خواهد شد.

اطلاعات شما از قبیل آدرس ایمیل برای عموم نمایش داده نخواهد شد و درج این اطلاعات تنها بستری را فراهم می‌کند تا ما بتوانیم با شما در ارتباط باشیم.

برای درج نظرات خود دقت داشته باشید تا متون با حروف فارسی نگاشته شود زیرا در غیر این صورت از نشر آن‌ها معذوریم.

از تبلیغات و انتشار لینک، نام کاربری در شبکه‌های اجتماعی و دیگر عناوین خودداری کنید.

برای نظر خود عنوان مناسبی برگزینید تا دیگران بتوانند در این راستا شما را همراهی و نظرات خود را با توجه به موضوع مورد بحث شما بیان کنند.

توصیه ما به شما پیش از ارسال نظر خود مطالعه قوانین و شرایط وب‌سایت رسمی جهان آرمانی است برای مطالعه از لینک‌های زیر اقدام نمایید.

بخش نظرات

می‌توانید نظرات، انتقادات و پیشنهادات خود را از طریق فرم زبر با ما و دیگران در میان بگذارید.
0 0 آرا
امتیازدهی
اشتراک
اطلاع از
guest
نام خود را وارد کنید، این گزینه در متن پیام شما نمایش داده خواهد شد.
ایمیل خود را وارد کنید، این گزینه برای ارتباط ما با شما است و برای عموم نمایش داده نخواهد شد.
عناون مناسبی برای نظر خود انتخاب کنید تا دیگران در بحث شما شرکت کنند، این بخش در متن پیام شما درج خواهد شد.
0 دیدگاه
بازخورد داخلی
مشاهده همه نظرات
برخی از کتاب‌های صوتی نیما شهسواری
برای دسترسی و دانلود رایگان تمامی عناوین، صفحه کتاب صوتی و یا منوی مربوطه را دنبال کنید...

برخی از برنامه‌های پادکست به نام جان

برای دسترسی رایگان به همه‌ی عناوین پادکست صفحه را دنبال کنید...

راهنما

راهنمایی‌های لازم برای استفاده از لینک‌های موجود در صفحه...

این صفحه دارای لینک‌های بسیاری است تا شما بتوانید هر چه بهتر از امکانات صفحه استفاده کنید.

در پیش روی شما چند گزینه به چشم می‌خورد که فرای مشخصات اثر به شما امکان می‌دهد تا متن اثر را به صورت آنلاین مورد مطالعه قرار دهید و به دیگر بخش‌ها دسترسی داشته باشید،

شما می‌توانید به بخش صوتی مراجعه کرده و به فایل صوتی به صورت آنلاین گوش فرا دهید و فراتر از آن فایل مورد نظر خود را از لینک‌های مختلف دریافت کنید.

بخش تصویری مکانی است تا شما بتوانید فایل تصویری اثر را به صورت آنلاین مشاهده و در عین حال دریافت کنید.

فرای این بخش‌ها شما می‌توانید به اثر در ساندکلود و یوتیوب دسترسی داشته باشید و اثر مورد نظر خود را در این پلتفرم‌ها بشنوید و یا تماشا کنید.

بخش نظرات و گزارش خرابی لینک‌ها از دیگر عناوین این بخش است که می‌توانید نظرات خود را پیرامون اثر با ما و دیگران در میان بگذارید و در عین حال می‌توانید در بهبود هر چه بهتر وب‌سایت در کنار ما باشید.

شما می‌توانید آدرس لینک‌های معیوب وب‌سایت را به ما اطلاع دهید تا بتوانیم با برطرف کردن معایب در دسترسی آسان‌تر عمومی وب‌سایت تلاش کنیم.

در صورت بروز هر مشکل و یا داشتن پرسش‌های بیشتر می‌توانید از لینک‌های زیر استفاده کنید.

ارسال گزارش خرابی

توضیحات

پر کردن بخش‌هایی که با علامت قرمز رنگ مشخص شده است الزامی است.

عنوانی برای گزارش خود انتخاب کنید

تا ما با شناخت مشکل در برطرف‌ کردن آن اقدامات لازم را انجام دهیم.

در صورت تمایل می‌توانید آدرس ایمیل خود را درج کنید

تا برای اطلاعات بیشتر با شما تماس گرفته شود.

آدرس لینک مریوطه که دارای اشکال است را با فرمت صحیح برای ما ارسال کنید!

این امر ما را در تصحیح مشکل پیش آمده بسیار کمک خواهد کرد

فرمت صحیح لینک برای درج در فرم پیش رو به شرح زیر است:

https://idealistic-world.com/poetry

در متن پیام می‌توانید توضیحات بیشتری پیرامون اشکال در وب‌سایت به ما ارائه دهید.

با کمک شما می‌توانیم در راه بهبود نمایش هر چه صحیح‌تر سایت گام برداریم.

با تشکر ازهمراهی شما

وب‌سایت رسمی جهان آرمانی

راهنما

راهنمایی‌های لازم برای استفاده از لینک‌های موجود در صفحه...

این آیکون در صفحه‌ی پیش رو برای دانلود مستقیم فایل‌ها از سرورهای وب‌سایت رسمی جهان آرمانی تعبیه شده است، با کلیک بر روی این گزینه شما می‌توانید به راحتی کتاب مورد نظر خود را دانلود کنید.

این آیکون در صفحه‌ی پیش رو برای دانلود با لینک کمکی از سرورهای Google Drive تعبیه شده است، با کلیک بر روی این گزینه شما می‌توانید به راحتی کتاب مورد نظر خود را دانلود کنید.

این آیکون در صفحه‌ی پیش رو برای دانلود با لینک کمکی از سرورهای One Drive تعبیه شده است،  با کلیک بر روی این گزینه شما می‌توانید به راحتی کتاب مورد نظر خود را دانلود کنید.

این آیکون در صفحه‌ی پیش رو برای دانلود با لینک کمکی از سرورهای Box Drive تعبیه شده است،  با کلیک بر روی این گزینه شما می‌توانید به راحتی کتاب مورد نظر خود را دانلود کنید.

این آیکون در صفحه‌ی پیش رو به شما اطالاعاتی پیرامون اثر خواهد داد، مشخصات اصلی اثر در  این صفحه تعبیه شده است و شما با کلیک بر این آیکون به بخش مورد نظر هدایت خواهید شد. 

شما با کلیک روی این گزینه به بخش مطالعه آنلاین اثر هدایت خواهید شد، متن اثر در این صفحه گنجانده شده است و با کلیک بر روی این آیکون شما می‌توانید به این متن دسترسی داشته باشید

در صورت مشاهده‌ی هر اشکال در وب‌سایت از قبیل ( خرابی لینک‎‌های دانلود، عدم نمایش کتب به صورت آنلاین و … ) با استفاده از این گزینه می‌توانید ایراد مربوطه را با ما مطرح کنید.

راهنما پروفایل

راهنمایی‌های لازم برای ویرایش پروفایل و حساب کاربری شما
زندگی‌نامه

در این بخش می‌توانید توضیح کوتاهی درباره‌ی خود مطرح کنید، در نظر داشته باشید که این بخش را همه‌ی بازدیدکنندگان خواهند دید، حتی میهمانان، در صورت دیدن لیست اعضا و در مقالات و نگاشته‌های شما

کشور و سن شما

کشور انتخابی محل سکونت شما تنها به مدیران نمایش داده خواهد شد و انتخاب آن اختیاری است

تاریخ تولد شما به صورت سن قابل رویت برای عموم است و انتخاب آن بستگی به میل شما دارد

باورهای من

گزینه‌های در پیش رو بخشی از باورهای شما را با عموم در میان می‌گذارد و این بخش قابل رویت عمومی است، در نظر داشته باشید که همیشه قادر به تغییر و حذف این انتخاب هستید با اشاره‌ی ضربدر این انتخاب حذف خواهد شد

راه‌های ارتباطی

در این بخش می‌توانید آدرس شبکه‌های اجتماعی، وب‌سایت خود را با مخاطبان خود در میان بگذارید برخی از این آدرس‌ها با لوگو پلتفرم و برخی در پروفایل شما برای عموم به نمایش گذاشته خواهد شد

حساب کاربری

در این بخش می‌توانید نام و نام خانوادگی، آدرس ایمیل و همچنین رمز عبور خود را ویرایش کنید همچنین می‌توانید اطلاعات خود را از نمایش عمومی حذف کنید و به صورت ناشناس در وی‌سایت جهان آرمانی فعالیت داشته باشید

راهنما ثبت‌نام

راهنمایی‌های لازم برای ثبت‌نام در وب‌سایت جهان آرمانی
نام کاربری

نام کاربری شما باید متشکل از حروف لاتین باشد، بدون فاصله، در عین حال این نام باید منحصر به فرد انتخاب شود

نام و نام خانوادگی

نام و نام خانوادگی شما باید متشکل از حروف فارسی باشد، بدون استفاده از اعداد 

در نظر داشته باشید که این نام در نگاشته‌های شما و در فهرست اعضا، برای کاربران قابل رویت است

ایمیل آدرس

آدرس ایمیل وارد شده از سوی شما برای مخاطبان قابل رویت است و یکی از راه‌های ارتباطی شما با آنان را خواهد ساخت، سعی کنید از ایمیلی کاری و در دسترس استفاده کنید

رمز عبور

رمز عبور انتخابی شما باید متشکل از حروف بزرگ، کوچک، اعداد و کارکترهای ویژه باشد، این کار برای امنیت شما در نظر گرفته شده است، در عین حال در آینده می‌توانید این رمز را تغییر دهید

قوانین

پیش از ثبت‌نام در وب‌سایت جهان آرمانی قوانین، شرایط و ضوابط ما را مطالعه کنید

با استفاده از منو روبرو می‌توانید به بخش‌های مختلف حساب خود دسترسی داشته باشید

  • دسترسی به پروفایل شخصی
  • ارسال پست
  • تنظیمات حساب
  • عضویت در خبرنامه
  • تماشای لیست اعضا
  • بازیابی رمز عبور
  • خروج از حساب

در دسترس نبودن لینک

در حال حاضر این لینک در دسترس نیست

بزودی این فایل‌ها بارگذاری و لینک‌ها در دسترس قرار خواهد گرفت

در حال حاضر از لینک مستقیم برای دریافت اثر استفاده کنید

تازه‌ترین کتاب نیما شهسواری

می‌توانید با کلیک بر روی تصویر تازه‌ترین کتاب نیما شهسواری، این اثر را دریافت و مطالعه کنید

به جهان آرمانی، وب‌سایت رسمی نیما شهسواری خوش آمدید

blank

نیما شهسواری، نویسنده و شاعر، با آثاری در قالب  داستان، شعر، مقالات و آثار تحقیقی که مضامینی مانند آزادی، برابری، جان‌پنداری، نقد قدرت و خدا را بررسی می‌کنند

جهان آرمانی، بستری برای تعامل و دسترسی به تمامی آثار شهسواری به صورت رایگان است

ثبت آثار

blank

توضیحات

پر کردن بخش‌هایی که با علامت قرمز رنگ مشخص شده است الزامی است.

در هنگام درج بخش اطلاعات دقت لازم را به خرج دهید زیرا در صورت چاپ اثر شما داشتن این اطلاعات ضروری است

بخش ارتباط، راه‌هایی است که می‌توانید با درج آن مخاطبین خود را با آثار و شخصیت خود بیشتر آشنا کنید، فرای عناوینی که در این بخش برای شما در نظر گرفته شده است می‌توانید در بخش توضیحات شبکه‌ی اجتماعی دیگری که در آن عضو هستید را نیز معرفی کنید.     

شما می‌توانید آثار خود را با حداکثر حجم (20mb) و تعداد 10 فایل با فرمت‌هایی از قبیل (png, jpg,avi,pdf,mp4…) برای ما ارسال کنید،

در صورت تمایل شما به چاپ و قبولی اثر شما از سوی ما، نام انتخابی شامل عناوینی است که در مرحله‌ی ابتدایی فرم پر کرده‌اید، با انتخاب یکی از عناوین نام شما در هنگام نشر در کنار اثرتان درج خواهد شد.

پیش از انجام هر کاری پیشنهاد ما به شما مطالعه‌ی قوانین و شرایط وب‌سایت رسمی جهان آرمانی است برای این کار از لینک‌های زیر اقدام کنید.

تأیید ارسال گزارش

گزارش شما با موفقیت ارسال شد

ایمیلی از سوی وب‌سایت جهان آرمانی در راستای تأیید ارسال گزارش دریافت خواهید کرد

در صورت نیاز به تماس و درج صحیح اطلاعات، با شما تماس گرفته خواهد شد.

تأیید ارسال پیام

پیام شما با موفقیت ارسال شد

ایمیلی از سوی وب‌سایت جهان آرمانی در راستای تأیید ارسال پیام دریافت خواهید کرد

در صورت نیاز به تماس و درج صحیح اطلاعات، با شما تماس گرفته خواهد شد.

تأیید ارسال فرم

فرم شما با موفقیت ثبت شد

ایمیلی از سوی وب‌سایت جهان آرمانی در راستای تأیید ارسال فرم دریافت خواهید کرد

در صورت نیاز به تماس و درج صحیح اطلاعات، با شما تماس گرفته خواهد شد.