Logo true - Copy

جهان آرمانی

وب‌سایت رسمی نیما شهسواری

جهان آرمانی

وب‌سایت رسمی نیما شهسواری

پادکست به نام جان

ویژه برنامه : انقلاب ایران
قسمت دهم : احزاب
به اشتراک‌گذاری لینک دانلود مستقیم این فایل صوتی در شبکه‌های اجتماعی:

مشخصات اثر

عنوان : پادکست به نام جان

ویژه برنامه : انقلاب ایران

قسمت دهم : احزاب

برنامه‌ساز : نیما شهسواری

زمان : 01:01:21

با صدای : نیما شهسواری

توضیحات این قسمت

انقلاب ایران
انقلاب نوین ایران در راه است،
ثمره‌ی چهل و سه سال ظلم، جنایت، تبعیض، استبداد … بی‌شک انقلابی به بار خواهد آورد و انتهای این شام تاریک روزی روشن است، روزی روشن که اگر ذره‌ای دور از ترس، منافع و خودپرستی و با عقلی سلیم بر آن نظر افکنی حقیقتی همتای خورشید بر آسمان‌ها است
در برنامه‌ی به نام جان قسط داریم تا با این معنا بیشتر و بیشتر درگیر و نزدیک شویم تا راه بجوییم برای نزدیکی، کم هزینه شدن و رسیدن به آرمان و آرزوهایمان در این انقلاب پیش رو


قسمت دهم از احزاب می‌گوید
بدبختی از آنجایی آغاز می‌شود که دهان‌ها پر شده است :
من متعلق به هیچ حزبی نیستم
حزب یعنی با هم بودن
حزب یعنی قدرتمند بودن
حزب همان اتحادی است که منجر به پیروزی ما خواهد شد

برنامه‌ی به نام جان قصد دارد تا درباب مباحث مهم باورها و دغدغه‌های دنیایمان به زبان ساده و بداهه سخن بگوید

پخش تصویری

پخش از اسپاتیفای

پخش از یوتیوب

توجه

 

این بخش از متن پادکست توسط هوش مصنوعی استخراج شده است. ممکن است شامل اشتباهاتی باشد یا به طور کامل با محتوای اصلی مطابقت نداشته باشد. هدف از این کار، بهبود دسترسی مخاطبین به محتوای پادکست و فراهم کردن امکان مطالعه و مرور سریع‌تر مطالب است

 

چرا متن پادکست را منتشر می‌کنیم؟

 

ما تصمیم گرفته‌ایم متن پادکست‌های خود را منتشر کنیم تا دسترسی به محتوای آن‌ها برای همه مخاطبان آسان‌تر شود. این اقدام به ویژه برای افرادی که ترجیح می‌دهند مطالب را به صورت متنی مطالعه کنند یا نیاز به مرور سریع‌تر دارند، مفید خواهد بود

 

متن پادکست چگونه استخراج شده است؟

 

این متن توسط هوش مصنوعی Speechmatics استخراج شده است. Speechmatics یکی از پیشرفته‌ترین فناوری‌های تبدیل گفتار به متن است که با استفاده از الگوریتم‌های پیچیده و یادگیری عمیق، صدا را به متن تبدیل می‌کند. این ابزار قادر است با دقت بالا و در زمان واقعی، گفتار را به متن تبدیل کند و از بیش از ۵۰ زبان مختلف پشتیبانی می‌کند

متن پادکست

خب دوستان توی این قسمت مشخص ما میخوایم در باب نقش احزاب و اصولا این معنی احزاب با هم صحبت بکنیم تا در نهایت بتونیم به یک نتیجه گیری کلی و یک راه حل برای این مشکل ایران هم برسیم.

 خب مسلما نقش احزاب در تغییرات اجتماعی در تمام تاریخ به شدت قدرتمند بوده.

 یعنی شما وقتی به تاریخ کشور های مختلف حتی کشور خودمون هم نگاه بکنید می بینید که تا چه اندازه این احزاب تونستن تاثیر گذار باشن.

 در اون نقطه ابتدایی ما باید یک تعریف مشخصی نسبت به این احزاب داشته باشه.

 منظور از این احزاب یعنی چی؟

 چون این احزاب رو به نوعی برای ما یک موضوع دور از دسترسی تعریف کردن.

 یعنی شما وقتی مواجه میشید با این احزاب در ایران به ویژه در این دوران مدرنی که الان درش درگیر هستیم، احزاب به نوعی برای همه تعریف شده.

 به اینکه یک سری انسان های خاصی هستن که دارن یک سری رفتارهای خاصی رو انجام میدن و به نوعی در یک اسارت خاصی زندگی می کنند و یک همچین تعاریفی برای ما شکل گرفته و یا اینکه این احزاب باید جنبه قانونی داشته باشن در مثلا به عنوان مثال در همین دایره و سیطره جمهوری اسلامی شکل بگیرن مثل احزاب احمقانه و بی معنایی که در جمهوری اسلامی هم شکل گرفته، در صورتی که ما وقتی داریم در باب احزاب و اصولا حزب صحبت می کنیم یا موضوع هایی از قبیل حزب مثل اصناف یعنی قدرتی که بتواند ما را در کنار هم جمع بکند، از ما یک قدرت واحدی بسازد، یک اتحادی از ما به وجود بیاورد.

 یعنی هدف اصلی از تشکیل احزاب هم همین موضوع بوده.

 یعنی شما در نظر بگیرید که در یک کارخانه ای دارید کار می‌کنید، حالا یک رئیس کارخانه هم دارید.

 شما به عنوان یک شخصی در آن کارخانه یک ظلمی بهتان روا می‌شود.

 حالا یک کاری باهاتون می‌کنند که مخالف با حقوق ابتدایی و شناخته شده شماست.

 حالا شما در قبال این می‌توانید اعتراض بکنید.

 می‌تونید بیاید و با اون رئیس کارخانه درگیر بشوید.

 بلافاصله با این حرکت شما محکومید به اخراج شدن با شما بدترین رفتارها ها انجام میده میشه و اینکه شما هیچ قدرتی ندارید بلافاصله میتونن اخراجتان کنن و صداتون رو در نطفه خفه بکنن و آب هم از آب تکون نخوره.

 اما حالا در نظر بگیرید که در همون کارخونه یه تعداد بیشماری در کنار هم با یک هدف مشترکی در کنار هم قرار گرفتند.

 از این تک تک افراد در کنار هم یک قدرت واحده ای شکل گرفته و اون اتحاد شکل گرفته.

 برای اینکه اگر حقوقی از کسی رعایت نمیشه حالا بتونن با اون قدرت جمعی که دارن در برابر اون قدرت واحده ایستادگی کنه.

 اصلا ما در باب اتحاد هم صحبت کردیم توی این قسمت های گذشته.

 اینکه ما اتحاد رو موقعی شکل میدیم که یک قدرت واحده ای در برابرمان هست و ما معتقد و معترف هستیم که این قدرت از ما قدرت بیشتری داره یعنی از ما به صورت فردی.

 حالا سعی میکنیم کسانی رو که نزدیک به ما هستند و موجودیتشان رو قبول داریم یک هدف مشترک و مشخص داریم.

 با هم اتحاد پیدا بکنیم، متحد بشیم بشویم و در برابر این قدرت ظالمی که در برابر ما هست ایستادگی کنیم.

 حالا توی اون کارخونه اگر یک تعداد بی شماری در کنار هم باشند، به نوعی یک قدرتی برای خودشون شکل بدن.

 شما میتونید اسم اون رو بزارید.

 یعنی منظور از اون حزب یک معنی خیلی عجیب و غریب و دور از ذهنی نیست.

 حالا انسان ها سعی میکنن با واژه های مختلف این موضوعات رو به نوعی دور از اون ماهیت حقیقی خودش بکنن.

 اون حزب منظور اون اتحاد هست.

 شما یک هدف و یک آرمان مشخص دارید.

 یک وسیله و یک راهی برای رسیدن و حالا در کنار هم سعی میکنید یک رویه ای رو پیش ببرید تا تبدیل به یک قدرتی بشید در برابر اون قدرت.

 حالا وقتی یک نفری حقش در اون کارخونه پایمال میشه، وقتی یک تشکلی رو برای خودش به وجود آورده باشه، وقتی چندین صدا در کنار هم باشن، حالا اینها اگر اعتصاب بکنن کمر اون کارخونه شکسته میشه.

 حالا اگه اونا همصدا با هم در کنار هم یه کاری رو انجام ندن، یک مخالفت و یک حرکت مدنی از خودشون انجام بدن، اعتصاب بکنن، تحصن بکنن، اعتراض بکنن.

 اونجاست که قدرت داره ولی یک فرد مسلما هیچ قدرتی نداره.

 حالا اون یک نفر اگر بیاد تحصن بکنه کسی موضوعی عوض نمیشه.

 اگر اون یک نفر بخواد اعتصاب بکنه و سرکار نره اتفاقی نمیفته.

 یک جایگزین براش پیدا میکنن.

 جایگزین های بیشماری که وجود داره ولی شما در نظر بگیرید در یک کارخونه ای که مثلا هزار نفر دارن کار میکنن حالا هفتصد نفر هشتصد نفر عضو اون تشکل اگر شده باشن و اگر اون هفتصد هشتصد نفر همزمان با هم اعتصاب بکنن یا تحصن بکنن، کل اون کارخونه فلج میشه.

 پس وقتی ما داریم در باب احزاب صحبت میکنیم، احزاب تمام اشکالی که انسان ها در کنار هم با ایمان به اون قدرت جمعی خودشون و اتحاد خودشون سعی میکنن که یک حرکتی رو به پیش ببرن.

 منظور از اون حزب این موضوع مشخص هست.

 یعنی قدرت اتحاد و تجمیع انسان ها در کنار هم که یک قدرتی رو میسازه.

 تصاویر بیشماری دیدید دیگه.

 وقتی انسان ها در کنار هم تبدیل به یک مشت قدرتمند میشن.

 وقتی ما داریم در باب احزاب صحبت میکنیم یعنی همین موضوع مشخص.

 همین موضوع مشخصی که میتونه بزرگترین نقش کلیدی رو در تغییرات اجتماعی و تحولات اجتماعی داشته باشه.

 در سیر تاریخی هم اگر ریز بشیم به اتفاقات مختلف در همه جای دنیا هر جایی که تشکل قدرتمندی وجود داشته و تونستن به تمام خواسته هاشون برسن.

 امروز اگر در کشورهای اروپایی به عنوان مثال کارگران به حقوق خودشون میرسن میتونن کارهایی رو قوانینی رو تغییر بدن.

 رفتارهایی که در برابرشون هست رو تضعیف بکنن.

 به واسطه وجود اون تشکل هست به واسطه قدرتی که در اون آن حزب وجود دارد یعنی یک کار حزبی و جمعی انجام می شود.

 حالا یک سری انسان هایی که به یک هدف مشخصی باورمند هستند، در کنار هم یک حزبی را به وجود می‌آورند که حالا می‌تواند یک حزب سیاسی باشد و بعد در راستای رسیدن به آن اهداف مشخص این قدرت، این در کنار هم بودن تبدیل به یک قدرت فائقه ای می‌شود که می‌تواند قوانین را تغییر بدهد در شکل سیاسی اش، در شکل اجتماعی اش.

 این در کنار هم بودن تبدیل به یک تشکلی می‌شود که حالا آن تشکل صنفی، آن تشکل کارگری می‌تواند کار خودش را پیش ببرد.

 می‌تواند آن هدف خودش را با در کنار هم بودن به نوعی پیش ببرد و این نقش احزاب را هم شما از همان ابتدا در تاریخ خودمان نگاه بکنید.

 احزابی که در ایران وجود داشتند، مثلا آن حزب توده ای که همه درباره‌اش شنیدید، شما ببینید چقدر نقش تاریخی داشته در تک تک اتفاقاتی که در ایران افتاده.

 یعنی در کودتای 28 مرداد.

 ببینید که آن حزب توده توانسته چه رفتاری را از خودش نشان بده.

 به نوعی با جناح گیری قدرت و به کدام سمت کفه ترازو را چرخانده و این وجود اعصاب تا این حد می تونن تاثیر گذار باشن.

 در همون بحبوحه انقلاب 57 این احزاب بودند که نقش کلیدی رو بازی می کردند.

 این احزاب بودند که قدرت بسیج گری داشتند.

 این احزاب بودند که می تونستند جماعت بی شماری رو به خیابون بکشند.

 پس وقتی ما داریم در باب احزاب صحبت می کنیم منظور اون هستش که بتونه یک تعداد بی شماری رو در کنار هم قرار بده.

 نقشش هم به وضوح دیده می شه.

 در جوامع دموکراتیک شما امروز نگاه بکنید که این احزابی که باورمند به نوعی به باورهای سوسیالیستی و یا کمونیستی هستند چگونه تونستن اروپا رو چهره اش رو عوض بکنن.

 تمام اتفاقات درستی که در اروپا افتاده همیشه نقش این احزاب به چشم اومده.

 دولت های رفاهی که تشکیل دادن تونستن تا چه اندازه حقوق ابتدایی مردم رو تضمین بکنن به وجود بیارن.

 اون حداقل دستمزد رو تا چه اندازه بالا ببرن.

 یعنی رفتارهای عملی که تونستن انجام بدن با در کنار هم بودن با این صدای متحد و یک شکل رو بیرون دادن.

 حالا وقتی یک حرکت اجتماعی می خواد شکل بگیره یک اعتراضی نسبت به قانون احمقانه و عبث و دور از واقعیت هست.

 می خواد شکل بگیره.

 این احزاب تا چه اندازه قدرت بسیج گری دارن؟

 تا چه اندازه می تونن یک جامعه ای رو به وجود بیارن که حالا در کنار هم صداشون شنیده بشه؟

 این نقش احزاب در تحولات اجتماعی در همه جای دنیا قابل لمس هست و بزرگترین قوه محرکه برای تغییرات هست و این اون نقطه ای است که شما مواجه باهاش میشید که جمهوری اسلامی از همون ابتدا و تمام حکومت های دیکتاتوری همواره در پی این بوده که همچین احزابی شکل نگیره.

 شما مواجه می شید چه در دوران پهلوی چه در دوران جمهوری اسلامی.

 این احزاب به شدت دور از سپهر سیاسی قرار می‌گرفتند.

 حتی برایشان احکامی صادر می‌شد که عضویت در اینها، خواندن مقالات، جزوات، کتاب‌ها، حالا حتی شرکت در میتینگ‌های اینها مواجه شود با احکام طویل مدت.

 اینها همه و همه در راستای این بود که این احزاب شکل نگیرند چرا که می‌دانستند هر حکومت دیکتاتوری می‌داند که این احزاب و این قدرت بسیج گری که دارد می‌تواند هر حرکت سیاسی را به ثمر برساند و شما مواجه هستید با این در نطفه خفه کردن احزاب در تمام حکومت‌های جهان هم که به نوعی در دنباله‌روی از این نظام‌های استبدادی هستند.

 این شکل از مواجهه و مقابله با احزاب را می‌توانید ببینید چرا که از قدرت آن باخبر هستند.

 مثال برایتان زدم اینکه ما وقتی از حزب صحبت می‌کنیم، این حزب منظور این در کنار هم بودن منظور فقط یک حزب سیاسی نیست.

 هر تشکل صنفی هم می تونه معنا گر همون حزب باشه.

 منظور رفتارهای اجتماعی و مدنی است که می شه با توجه به این احزاب انجام داد.

 تمامی این حکومت ها در برابر این شکل گیری، این تشکل ها و احزاب ایستادگی می کنند چرا که از همه بهتر می دونن که تا چه اندازه قدرتمند هست.

 با یک نگاه جزئی حتی به تاریخ میشه به این معنا رسید که این احزاب و تشکل ها تا چه اندازه می تونن مثمر ثمر باشن در اتفاقات اجتماعی و تحولات اجتماعی.

 اما این احزاب چه کارایی های بزرگ دارن؟

 بزرگترین کاراییشون همون به وجود اومدن قدرت جمعی هست.

 همون تصویر و تصوری که مدام داره در باب اتحاد داده می شه.

 ببینید ما وقتی داریم در باب یک سری از معانی صحبت می کنیم، این معانی باید جنبه حقیقی و واقعی داشته باشه.

 جنبه ملموس داشته باشه.

 یعنی شما تا صبح می توانید بگوئید اتحاد من.

 متحد می شوم.

 اینجا باید اتحاد کنیم و این صحبت ها عبث و بیهوده است.

 یعنی شما تا صبح می توانید هی لقلقه دهنتون اتحاد باشه.

 اما قبل از اینکه شما بخواهید اتحاد را بشناسید از اتحاد یک تعریف درستی داشته باشید.

 نمی توانید به اون اتحاد برسید.

 توی اون قسمت اتحاد من در موردش صحبت کردم.

 شما در نقطه ابتدایی باید بدونید که قدرتی در برابرتان هست که باید در کنار هم آن را از بین ببرید.

 این نقطه ابتدایی است.

 باید به اصالت وجودی این افرادی که می خواین باهاشون احزابی که می خواین با اون قدرت هایی که می خوایید باهاش دست اتحاد بدید رو قبول داشته باشید، وجودیت اونها رو قبول داشته باشید.

 یعنی ما نمی تونیم با داعشی ها به عنوان مثال با کسانی که در پی کشتار و قتل هستند دست دوستی و اتحاد بدیم.

 برای اینکه می خواییم قدرت رو از بین ببریم پس ما باید وجودیت اونها رو قبول داشته باشیم و در عین حال باید یک هدف مشخص و مشترکی داشته باشه.

 نمیشه حواله بدیم این هدف مشخص رو برای بعد از انقلاب؟

 اصلا شدنی نیست.

 ما در یک چهارچوب ابتدایی باید با همدیگه مشترک بشیم برای رسیدنمون.

 و هدف هم نمی تونه فقط و فقط سلب باشه و از بین بردن باشه.

 یعنی نمی تونه معطوف به نابود کردن جمهوری اسلامی باشه.

 چرا که من در باب این مساله هم صحبت کردم.

 به کرات صحبت کردم.

 قوه محرکه ای که می تونه انسان ها رو به فعالیت واداره اون آرزوی در پیش رو هست.

 اون هدف در برابر هست.

 هیچ وقت نابود کردن نمی تونه قوه محرکه ای باشه برای اینکه کسانی در میدان باشن.

 به میادین جنگ ها هم حتی اگر نگاه بکنید به این معنا می رسید جایی که انسان ها به واسطه یک ایمان، به واسطه یک هدف به میدون جنگ میرن، هر کاری رو انجام میدن.

 اما اگر تنها هدفشون نابود کردن ملت در برابر کشور در برابر باشه پیروز نمیشن و قدرت در برابر اگر قدرت بیشتری داشته باشه میتونه اونها رو از بین ببره.

 پس ما وقتی در باب این نقش احزاب میگیم بزرگترین موضوعی که در برابر ما داره این قدرت بسیج گریش هست.

 وقتی اینها در کنار هم قرار بگیرند، وقتی یک طیف انسان ها در کنار هم قرار بگیرند، حالا چه در تشکل های صنفی و چه در احزاب، حالا قدرت بسیج گری دارن، حالا یک تریبونی دارن، یک تریبون قدرتمندی دارن که میتونن با یک فراخوان مشخص یک تعدادی رو به خیابون بیارن.

 این تعدادی که همه با هم همفکر هستند، برای یک آینده مشخصی دارن تلاش میکنن و این اون قدرت بزرگی است که در احزاب و تشکل ها میتونه شکل بگیره و باید شکل بگیره.

 اصلا راه و دریچه ی رسیدن به تغییرات و تحولات به ویژه سیاسی همین وجود احزاب هست و ما باید همچین نوعی رو گسترش بدیم.

 حالا بیشتر درباره اش صحبت میکنیم اما یک نگاه مشخصی رو داشته باشیم.

 در باب اینکه حالا چه نیروی جایگزینی وجود دارد برای این احزاب به ویژه در امروز ما.

 در شرایطی که ما امروز در آن قرار گرفته ایم، بزرگترین نیرویی که این احزاب دارند این قدرت بسیج گریشون هست.

 یعنی شما تصور بکنید که در دوران پیش از انقلاب 57 ما احزاب مشخص و قدرتمندی را داشتیم در ایران که قاعدتا همشون هم پایگاه های اجتماعی داشتند داخل ایران پایگاه اجتماعی داشتند.

 حالا من در باب امروز ایران و سپهر سیاسی امروز ایران هم صحبت خواهم کرد تو همین برنامه مشخص.

 ولی وقتی ما به سال 57 نگاه می کنیم قبل از سال 88 می بینیم مثلا گروه مجاهدین خلق و گروه هایی که با اعتقادات کمونیستی شکل گرفته بودند، جبهه ملی و همین آخوند ها و اسلامی ها همه اینها دارای احزابی بودند و این احزاب قدرت بسیج گری داشتند.

 یعنی میتوانستند بلافاصله با دادن یک فراخوان مشخص، یک تعداد بی شماری را به خیابان بکشاند.

 پس این بزرگترین نیروی آنها هست که این قدرت واحده رو می سازه.

 یعنی شما وقتی توی تشکلی هستید مثال زدم وقتی توی کارخانه ای هستید، وقتی همه با هم در یک تشکل مشخص زیر یک پرچم واحد قرار می گیرید.

 حالا اگر قرار باشد اعتصاب کنید تمام کسانی که زیر این پرچم هستند این کار را انجام می دهند.

 حالا در شکل احزاب هم به همین شکل است.

 اگر مثلا یک حزب مشخصی پیش از انقلاب یک تفکر جمعی را داشت و یک نتیجه گیری و یک تصمیم گیری را داشت و بعد آن را مطرح می کرد به عنوان مثال اعتصاب، حالا هر کسی در هر جایگاهی که بود به این اعتصاب ملحق می شد.

 حالا می توانست کسی که عضویت در این حزب را داشت مثلا کارمند شرکت نفت باشد، می توانست کارمند اداره گاز باشد، می توانست در پتروشیمی فعالیت کند و یا در کارخانه های دولتی.

 حالا با شنیدن این فراخوان به واسطه اینکه به یک حزبی تعلق خاطر داشت و اون نگاه جمعی رو قبول داشت.

 بلافاصله به این اعتصاب به این تظاهرات می پیوست و این قدرت بسیج گری را داشت.

 حالا وقتی به امروز ایران می رسیم در سپهر سیاسی ای که امروز ما با آن مواجه هستیم.

 ما می بینیم هیچ حزبی وجود ندارد.

 یک سری احزاب احمقانه دولتی هستند که آنها مثال همان حزب رستاخیز زمان پهلوی است.

 یعنی یک سری احزابی که نه پایگاه اجتماعی دارند نه معلوم نیست اصلا چی میگن در یک دنیای خیالی برای خودشون دارن زندگی میکنن.

 یک سری اشخاص معلوم الحالی هم در آن ها فعالیت دارند و اصلا مشخص نیست چی میگن.

 خب اون ها که پایگاه مردمی نخواهند داشت.

 فرض کنید که حالا یک عده ای در ایران وجود دارند که قاعدتا به جمهوری اسلامی باورمند هستند.

 حالا اونها میتونن در اون احزاب برای خودشون فعالیت بکنند.

 ولی وقتی ما در باب احزاب مردمی صحبت می کنیم ما مستقیما مواجه میشیم با این که هیچ حزبی وجود نداره، هیچ حزب فراگیری وجود نداره، هیچ حزبی که پایگاه اجتماعی درون ایران داشته باشد.

 یعنی شما مواجه می‌شوید مثلا با مجاهدین خلق یک تعداد مشخصی در خارج از کشور که قاعدتا من حداقل در زندگی‌ام ندیدم یک نفر در ایران نزدیکی فکری داشته باشد با مجاهدین خلق.

 پهلوی ها آن‌هایی که به سیستم پادشاهی اعتقاد دارند.

 من حقیقتا در عمرم ندیدم که کسی باشد که داخل ایران این علاقه را داشته باشد.

 اینکه در بین قیاس بین جمهوری اسلامی و سیستمی که در پهلوی وجود داشت همه متفق النظر هستند که قاعدتا دوران پهلوی بهتر بوده در این شکی نیست.

 اما موضوع این نیست که ما تلاشی بکنیم برای رسیدن به اتفاقی که مردمی در آن تاریخ مشخص بر علیه آن قیام کردند.

 یعنی قضیه، قضیه همون بد و بدتره دیگه.

 بدی که از میان رفته یعنی شما نمی‌توانید کتمان بکنید که یک جماعت پرشوری در برابر آن نگاه ایستادگی کردند.

 یک مثالی در این زمینه من دارم.

 این مثال شاید یک مقداری هم خالی از ادب باشه اما مثال واقعی است.

 کسی که یک چیزی رو بالا میاره دوباره جمع نمیکنه تا اون رو بخوره.

 هیچ کس در هیچ جای دنیا و وقتی ما مواجه میشیم اولا حزب مشخصی که اصلا از این ها وجود نداره.

 من حداقل نشنیدم حتی در خارج از کشور یک حزب متشکل و قدرتمندی وجود داشته باشه.

 همونجوری که مثلا برای مجاهدین وجود داره.

 ما همچین چیزی رو نمیبینیم.

 اگر هم وجود داشته باشه همون پایگاه و جایگاه رو در خارج از کشور داره نه داخل ایران.

 یک دلیل مشخص این هستش که داخل ایران اصلا فعالیتی نمیکنه.

 منظور فعالیت سیاسی مشخص در شرایط فعلی و در نظام سیاسی نیست.

 یعنی ما دنبال این نیستیم که یک حزبی وجود داشته باشه که در ساختار جمهوری اسلامی بخواد فعالیتی بکنه.

 تمامی احزابی که انقلابی بودند هیچ وقت جایگاهی نداشتند مگر در دوران پهلوی.

 این احزابی که وجود داشتند جایگاهی داشتند؟

 مگر مثلا احزابی که حتی مسلحانه در برابر شاه می جنگیدند مگر جایگاهی داشتند در سپهر سیاسی؟

 مگر می توانستند شرکت بکنند در انتخابات؟

 یا در مراسم و مناسک سیاسی ایران؟

 خب قاعدتا در آن زمان هم نبوده.

 اما ما داریم در باب یک تشکلی صحبت می کنیم، در باب یک حزبی صحبت می کنیم که قدرتمند پایگاه اجتماعی دارد.

 یک عده ای را به خودش جذب کرده.

 ما همچین چیزی در شرایط ایران نداریم.

 من حداقل ندیدم و هیچ وقت ندیدم فرای آن احزابی که در قسمت های مختلف وجود دارد که من حداقل خودم با آنها هیچ نزدیکی و هیچ شناختی نسبت بهشون ندارم که مثلا یک حزبی در فلان جای ایران وجود داره تحت عنوان مثلا حزب های مثلا کورد.

 حزب هایی که با یک تفکرات خاصی دارند دنبال می کنند که آن ها هم نمی دانم چقدر پایگاه دارند و چه رفتاری رو انجام میدن، چه نگرشی دارن، چه خط مشی دارن.

 اما ما مواجه هستیم با این صحنه برهوت، این بیابان بی آب و علفی که هست.

 احزاب و تشکل ها در ایران شکل گرفته با هزاران هزار معنی، با هزاران هزار دلیل.

 اولین و بزرگ ترین و عمده ترین دلیلش این است که تمامی قدرت های استبدادی وحشت بزرگشان از به وجود آمدن تشکل ها هست.

 به وجود آمدن احزاب هست به شدت از آن ها وحشت دارند چرا که می دانند این قدرت می تواند یک قدرت مستحکمی در برابر استبداد آن ها باشه.

 می تونه حرکت هایی را شکل بده، می تواند بسیج گری کند، می تواند نیرو بیاره به خیابان.

 حالا با اون خط مشی فکری که داره، هر نوع خط مشی که هست اما این قدرت را دارد که یک عده ای را بسیج بکند، یک اتحادی را به وجود بیاورد در برابر قدرت خودش.

 پس قاعدتا تمام هدفش از بین بردن این تشکل ها و این احزاب است.

 فرای آن فارغ از این حکومت های استبدادی امروز شما مواجه می‌شوید با این نگرشی که در سراسر جهان شکل گرفته.

 در راستای اینکه ما دور باشیم از احزاب، به نوعی تعریفی وجود دارد که آزادگی این مترادف با این نبودن در احزاب هست.

 این آن تخم لق وحشتناکی است که شکسته شده و مدام هم داره ادامه پیدا میکنه.

 همداستان و همراستا با اون نداشتن ایمانه.

 اینها برگرفته از این دنیای مدرن هست.

 ببینید شما با یک دنیای مدرنی روبرو هستید که به عنوان مثال با علم شدن مفهومی به اسم دموکراسی های میشناسیم که ما حتی میخواهیم به همون برسیم.

 یعنی ما توی اون اصلا موضوعی نداریم.

 ما میخوایم به اون برسیم اما با توجه به اون دموکراسی ای که تصویر کرده در برابر انقلاب همواره ایستادگی داره.

 یعنی به هیچ عنوان دوست نداره این سیستمی که ساخته به مخاطره بیفته اما دیگه از اون دستاویز های گذشته استفاده نمیکنه.

 مثل جمهوری اسلامی نیست با کشتن و خوردن و تیکه تیکه کردن این روش رو به پیش میبره.

 حالا اومده با یک دنیای مرده، با یک چهره و یک تصویر مشخص سعی میکنه یک سری موضوعات اصلی که دلیل و عامل به وجود اومدن انقلاب هستن رو در برابرش ایستادگی کنه مثل ایمان.

 ایمان قوه محرکه موتور محرکه ای هست برای تغییر چرا که این تغییرات رو در دل مردم به وجود میاره.

 مردمی که حالا متحول شدن درونشون یک انقلابی شکل گرفته.

 حالا در برابر اون ساختار در برابر اون سیستم هم حرکت میکنن.

 حالا اون انقلاب رو به پیش میبرن.

 حالا شما مواجه میشید با این شکل از نگاه نوین و متفکرانه و روشنفکرانه ای که داره دائم به مردم تزریق میشه که شما نباید ایمان داشته باشید.

 ایمان مساوی است با تعصب، با بی عقلی.

 ارتجاع و دور ماندن از دو جهان مدرن.

 در کنار اون مواجه میشید با اینکه حالا داره یک تعریف مشخصی داده میشه که هر کسی اگر میخواد ادعای آزادگی بکنه این هست که من متعلق به هیچ حزبی نیستم.

 من با هیچ حزبی نزدیکی ندارم.

 خب این اصلا نقطه ی مثبتی در وجود تو نیست.

 تو به عنوان یک انسان اجتماعی قرار هست که یک سری کارهای اجتماعی انجام بدهی.

 تو باید یک تفکری داشته باشی، یک تعقل خاطری داشته باشی.

 به یک جماعتی که هم‌داستان با تو هستند.

 هم‌داستان با تو می خواهند که یک راهی را پیش بروند و تو با این تعلق داشتن هست که اصلا هویت پیدا می کنی.

 و این همتایی با آزادگی نیست.

 مثال زدم شما فکر کنید دارید در یک کارخانه ای کار می کنید.

 اصلا مثال از کارخانه هم می توانید رها بکنید.

 امروز در برابرتان جمهوری اسلامی است.

 حالا یک جماعتی بیایند در راستای مبارزه با جمهوری اسلامی یکسری رفتارهای فردی بکنند، بیان خودشان را آتیش بزنند، بیایند چهار نفر را بکشند.

 این خشونت و نفرت و کینه شان را نسبت به جمهوری اسلامی ظاهر بکنند.

 می توانند هزاران رفتار مختلف داشته باشند.

 بیایند در خیابان مثل رفتارهایی که اتفاق افتاده.

 شجاعت بی حدی است.

 اصلا درش شکی نیست.

 اینکه مثلا یک نفری بلند میشه میره بالای یک ماشینی فریاد میزنه از جمهوریاسلامی بد میگه در خیابان اینقدر عاصی شده از این شرایطی که وجود داره حالا فریاد میزنه.

 اما اینها یک روش مبارزه ی هدفمند برای پیروز شدن نیست.

 اینها غلیان احساسات درونی است.

 حالا اگه قرار باشه یکی به اینها خط و مشی بده باید یک تصویر درستی داشته باشه و اون شجاعت توامانی که در وجود اون نفر هست.

 اگر در کنار یک جماعتی قرار بگیره حالا میتونه جواب بده.

 حالا اگر یک حزبی وجود داشته باشه که بتونه اینها رو سر و سامون بده و یک استراتژی درست داشته باشه، یک خط و مشی درست داشته باشه، هدف مشخصی داشته باشه.

 حالا اینها میتونن رفتارهای درستی هم از خودشون نشون بدن.

 میتونن عملی رو از خودشون نشون بدن که مثمر ثمر باشه و در نهایت ما رو به یک نتیجه برسونه.

 و این اون نقطه ای است که همه ازش وحشت دارن.

 حکومت های مدرن و حکومتی مثل جمهوری اسلامی که به مراتب هم بیشتر داره.

 حالا یک طرف با وحشیانه ترین شکل ممکن سعی میکنه در به وجود اومدن تمام این تشکل ها ایستادگی کنه، سرانش رو بگیره، کسانی که به وجودش آوردند رو از بین ببره بکشه و یک طرف دیگه هم با یک سری معانی تازه و پروراندن اون معانی سعی میکنه این قدرت به وجود نیاد.

 این قدرت اتحاد و این نگاه اجتماعی شکل نگیره.

 در صورتی که ما به عنوان انسان موجودات اجتماعی هستیم، موجوداتی هستیم که در کنار هم معنا پیدا میکنیم.

 این دست ها در کنار هم قدرتمند میشه، تبدیل به یک قدرت واحد میشه و میتونه اون قدرتی که همه چیز رو در اختیار گرفته به زانو دربیاره.

 امروز اگر در ایران یک حزب مشخصی وجود داشت، حالا اگر یک فراخوان میداد میتونست راه رو به پیش ببره.

 حالا ما مواجه هستیم با این تصویر لخت و عور که در ایران وجود داره.

 این بیابان بی آب و علفی که هیچ قدرت و هیچ حزبی رو در خودش جا نداده، هیچ تشکل قدرتمندی رو و سازمان یافته شده ای رو در خودش جای نداده.

 نیروی جایگزین اون چی هست؟

 نیروی جایگزینی که ما باهاش روبه رو هستیم.

 اون بخشی که ما به عنوان سلبریتی و افراد شناخته شده در ایران میشناسیم.

 حالا قراره این آدم ها، این آدم های مشخص نقش احزاب رو بازی کنن.

 من توی یک قسمتی از برنامه ای به نام جان در باب هنر هم صحبت کردم.

 اونجا هم صحبت کردیم و گفتیم که چرا امروز مردم ایران تا این حد نیازمند هستن که یک کسی که به عنوان هنرمند میشناسن به عنوان شخصیت شناخته شده میشناسن وارد این وادی بشه و از خودش عکس العمل نشون بده.

 حتی قاعدتا اونها توقعشان این هست کسانی که در پی آزادی هستن در راستای این دارن قدم بر میدارن.

 در نهایت خواسته اونها از اون هنرمند اینه که یک ساعتی مشخص بکنه، یک جای مشخص بکنه، به خیابون بیاد، خودش به خیابون بیاد تا اون جماعتی که به او هم نزدیکی دارن به واسطه اش به خیابون میاد.

 یعنی دقیقا اون کاری که قرار هست احزاب انجام بده حالا جایگزین میشه با سلبریتی ها.

 این دلیلش فقدان وجود این احزاب در ایران هست دیگه.

 چون این احزاب وجود ندارن حالا کارایی ندارن.

 اصلا شکل نگرفتن قدرتی رو به وجود نیاوردن.

 همه دنبال یه همچین موضوعی هستن.

 حالا افراد شناخته شده ای هستن که بیان اعلام بکنن، اعتصاب بکنید، تحصن بکنید، اعتراض بکنید به خیابون بیان خودش به عنوان یک عاملی نقش ایفا بکنه که در خیابان باشه، از خودش یک تصویری رو منتشر کنه تا یک جماعتی هم به اون بپیوندند.

 نکته ابتدایی این هست که ما در وجود این اشخاص این حجم از شجاعت رو نمی تونیم توقع داشته باشیم.

 دلیلش هم مشخص هست.

 یک فردی که داره خودش رو فدای یک موضوع می کنه.

 حالا اون یک فرد می تونه اگر این اتفاق به ثمره ای نرسه پیروزی اتفاق نیفته.

 همه زندگی خودش رو از دست بده.

 خب این ترس و واهمه که در بین همه هست.

 حالا داریم درباره یک آدمی صحبت میکنیم که عمری تلاش کرده و به جایگاهی رسیده حالا چجوری بزنه زیر تمام اون جایگاه؟

 همه انسان ها که آزاده و مبارز به دنیا نیومدن.

 شما از همه انسان ها که این توقع رو نمی تونید داشته باشید.

 شاید اون فرد در یک حرکت اجتماعی بتونه کار های مثمر ثمری رو داشته باشه اما شما نمی تونید توقعی رو داشته باشید که اون طرف این نقش رو بازی کنه.

 و ما امروز در سپهر سیاسی مون دقیقا با همین موضوع روبرو هستیم.

 یعنی باید جای احزاب و نیروهای معروف، شخصیت های شناخته شده سلبریتی ها بگیرند.

 آیا همچین چیزی ممکن هست؟

 آیا می تونیم توقع داشته باشیم؟

 قاعدتا اگر در ایران هر کدوم از این اشخاص بیان وارد میدان بشن احتمال داره یک جماعتی رو هم به سوی خودشون بیارن.

 اما یکی از موضوعات مشخص هست.

 شما وقتی درباره یک حزبی صحبت می کنید، اون حزب یک خط مشی فکری ای داره.

 به عنوان مثال یک روش مبارزه ای داره، روش مبارزه ای مثلا مختص به این میشه که ما یک روش مدنی ای رو برای مبارزه با جمهوری اسلامی در پیش می گیریم.

 ما سمت و سوی.

 حرکات مدنی میرویم، نافرمانی های مدنی میرویم اعتصاب، تحصن، اعتراضات مسالمت آمیز در خیابان.

 این خط مشی فکری ما است برای مبارزه برای رسیدن به آزادی.

 حالا یک هدف مشخصی هم داریم.

 هدف مشخص ما رسیدن به دموکراسی هست.

 دموکراسی در شکل جمهوریت مثلا به عنوان مثال لاییک بودن و جدایی کامل.

 دین از سیاست، از حکومت و عواملی از این دست.

 باورمند بودن به بیانیه حقوق بشر، به مواد حقوق بشر و عناوینی از این دست باعث شده که او تبدیل این حزب تبدیل به یک نگاه فکری بشود که یک جماعتی به آن باورمند باشند.

 اما شما از یک سلبریتی که نمی تونی توقع همچین موضوعی داشته باشی و اون قدرت بسیج گری رو نمیتونه داشته باشه چون اون جماعت نمی دونن اون دقیقا به چی اعتقاد داره و به چی باور داره روش و هدفش چی هست.

 برای رسیدن به این شما یک هدف مشخصی دارید که اون مشخص نیست چه هدفی رو مشخص کرده و بعد یک سری راه هایی برای رسیدن به اون دارید.

 مثلا جنگ مسلحانه.

 یعنی شما یک گروه هایی رو داشتید تا در پیش از انقلاب که مواجه می شدید با گروه هایی که روش رسیدن به اون خط فکری که داشتن می گفتن از طریق جنگ های مسلحانه میگذشته.

 اما شما وقتی مواجه میشید با یک سلبریتی که نمی تونید از اون این توقع رو داشته باشید و بعد کلیه وزن می افته روی دوش یک انسان.

 پس ما داریم در باب موضوعی صحبت می کنیم که امروز در ایران به واسطه نبودن احزاب و تشکل ها کل این وظیفه میفته روی دوش افراد سرشناس و شناخته شده که به نوعی از اون تریبون خودشون استفاده بکنند و جماعت رو تشویق به انقلاب و اعتراض و اعتصاب و تحصن بکنند.

 اما گفتیم یک مشکل بنیادی وجود دارد که خط مشی فکری اینها مسیری که میخوان بهش برسن هدف در برابرشون مشخص نیست پس نمی‌تواند همه جماعت را نزدیک به خودش بکند و خیلی مهم تر و بزرگ تر از این این است که این آدم این شجاعت و جسارت را نخواهد داشت.

 چرا که از همه آدم ها که شما نمی‌توانید توقع گاندی شدن داشته باشید، اینکه آنها تبدیل به یک رهبری بشوند برای اینکه به یک خواسته ای برسند و یک زندگی عادی را داشته باشد بیاد یک تسلیتی بگه، یه کاری بکنه.

 اما شما نمی‌توانید از او توقع داشته باشید که حالا به صورت میدانی بیاد در خیابان همه را دعوت بکند و گفتم قدرت بسیج گیری همه را ندارد چرا که اصلا یک جماعتی نیستند که شما وقتی در باب فالوورهای یک نفر صحبت می‌کنید، فالوورها باورمند به آن آدم نیستند که دارند دنبال می‌کنند.

 مثلا عکسی از خودش و همسرش می‌ذاره اون عکس رو می‌بینن.

 این معنایش این نیست که اونها به اون باورمند باشن، در مسیر اون حرکت بکنند، با تمام اهداف و زندگی او همتا و همسو باشند.

 این دنبال کردن به مفهوم دنبال کردن زندگی اوست.

 مثلا شما میبینید که یک نفری داره توی صفحه خودش در باب زندگی شخصی اش میذاره، در باب دغدغه های شخصی خودش می ذاره در باب رشد فرزند خودش تصویر می ذاره.

 خب این جماعت دارن این تصاویر رو می بینن و شما نمی تونید از اون ها توقع اون دنباله روی که از یک حزب مشخص دارند رو داشته باشید.

 و امروز ما با این نیروی جایگزین روبرو شدیم که قاعدتا نمی تونه این قدرت رو داشته باشه، قدرت بسیج گری رو داشته باشه به دلایلی که دربارش صحبت کردیم.

 خب حالا یه مقداری باید بریم سراغ این مسئله که ما برای رسیدن به پیروزی نیاز به ساخته شدن احزاب داریم.

 یعنی اون راهکار نهایی در به وجود آمدن این تشکل ها و این احزاب نهفته است.

 ما برای اینکه بخواهیم یک حرکت هدفمندی رو داشته باشیم در انقلابی که به پیروزی منجر بشه باید احزابی رو شکل بدیم.

 نقطه ابتدایی و اولیه اش همان موضوعی است که در برابر ما وجود دارد.

 این تخم لقی که شکسته شده به مفهوم این که من جزء هیچ حزب و دسته ای نیستم و اصلا مترادف شده با آزادی.

 یعنی هر کسی می خواهد خودش را یک آزاده معرفی کند.

 این است که من به هیچ حزبی نزدیکی ندارم.

 من با هیچ حزبی همکاری ندارم و من یک انسان مجزا هستم در این زندگی اجتماعی که گفتیم این یک حرکت احمقانه است.

 این یک حرکتی است برای خاموش کردن مردم.

 این یک ایمان تازه ساخته شده ای است برای از بین بردن ایمان، برای از بین بردن اتحاد، برای از بین بردن نیرو و قدرت مردمی.

 ما باید به این معنا برسیم که این یک ضد ارزش در برابر ما.

 ما باید این ضد ارزش را از بین ببریم.

 ما باید به عنوان یک انسان در یک حرکت جمعی و اجتماعی حضور داشته باشیم.

 ما باید با یک جماعتی نزدیکی فکری داشته باشیم دو حالت دارد یا اینکه امروز در جهان همچین حزبی وجود داره؟

 ما بهش نزدیکی میکنیم یا نداره؟

 ما باید اون حزب رو به وجود بیاریم.

 یعنی به عنوان مثال من به شخصه هیچ حزبی در جهان وجود نداره که بخواد آرمان و هدف من رو دنبال بکنه.

 من پس مسلما هیچ نزدیکی فکری با این احزابی که وجود داره ندارم.

 اما قاعدتا باید این حزب رو به وجود بیارم.

 اون تفکرات و باوری که من بهش معتقد هستم اون هدف و ایمانی که در برابر من هست باید شکل بگیره، خط و مشی داشته باشه، مسیری داشته باشه برای رسیدن.

 من از چه مسیری حاضرم به این هدف مشخص برسم؟

 پس این حزب باید شکل بگیره.

 حالا بعد از شکل گیری اون جماعتی بهش نزدیک بشه بیشتر بشه ما در پی تبلیغ بیشترش باشیم تا در نهایت تبدیل به یک قوه و یک نیروی بزرگ اجتماعی بشه که بتونه کارایی خودش رو در سپهر سیاسی و آینده ایران داشته باشه.

 پس ما از این دو حالت خارج نیست.

 یا یک تفکری وجود دارد، یک حزبی وجود دارد ما با هدفش مشخص با هدفی که دارد، هدفی که تعیین کرده هم‌داستان هستیم.

 مسیری که مشخص کرده برای رسیدن مثلا یک حزبی است.

 حزب مشروطه خواهی که می‌خواهد پادشاهی مشروطه را در ایران مثلا علم بکند.

 خب من که مشخص است، موضع من که مشخص است.

 من درباره‌اش صحبت هم کردم.

 گفتم فردایی که یک پادشاهی در ایران شکل بگیرد، من از همان روز فردایش دوباره در پی انقلاب هستم.

 حتی اگر با رای 50 درصدی مردم هم روی کار بیاید.

 همان طوری که جمهوری اسلامی هم با رای 100 درصدی روی کار آمد.

 همان طور که در برابر آن هم راهکار انقلاب بود.

 در برابر یک حکومت پادشاهی هم برای من به شخصه انقلاب تنها راه حل است.

 هر چقدر هم نزدیک باشد به مفاهیم دموکراتیک جهان.

 چرا که برای من این مخالف و در برابر برابری هست.

 تعریفی که من نسبت به برابری دارم ولی این طیف شکلی به وجود اومده.

 این باور وجود داره شما یه هدفی رو مشخص کردید در حزب خودتون با این تعریف مشخص که می خواید فلان شخص رو پادشاه کنید.

 خب مسیر رسیدن به این راه چی هست؟

 اصلا شما اعتقاد دارید که ما با جنگ مسلحانه می خواهیم جمهوری اسلامی رو از بین ببریم؟

 خب این هم یک روش، یک طریقه ای است برای رسیدن به اون هدف.

 در باب این مسئله هم در قسمت های بعدی حتما صحبت می کنم.

 در باب استراتژی برای رسیدن به پیروزی.

 حالا این خط مشی مشخص شده.

 هدف مشخص و مسیر مشخص.

 حالا کسانی که فکر می کنند این دقیقا اون آرمان و ایده ی اونها هست یعنی رسیدن به یک پادشاهی مشروطه مشخص با یک فرد مشخص شده و حالا مسیر رسیدن رو هم در این می بینند باید عضو این حزب بشن.

 حالا باید با این حزب نزدیکی داشته باشند.

 باید اهداف این حزب رو پیش ببرند چرا که اینها باید در کنار هم تبدیل به یک قدرت اجتماعی بشن.

 یا اینکه شما نتیجه می گیرید که آقا هیچ حزبی وجود نداره.

 امروز در سپهر سیاسی ایران هرچند که اصلا اصولا وجود نداره اما همون چندتای نادری که وجود دارن که اصلا داخل ایران هم هیچ پایگاهی ندارند.

 اینها برای من هیچ کدومشون معنا گر اون راهی که من دنبالش هستم نیستن.

 پس باید اون حزب رو تشکیل بدیم و ما نیاز داریم به این که احزاب مختلف تشکل های مختلف شکل بگیره.

 از دور یک تصویر ترسناکی نسبت به تشکیل احزاب برای ما ساختن.

 انگار که مثلا این حزب ها یک سری انسان های مشخصی هستند و باید یک سری کار ها نه تشکیل حزب.

 خیلی سادست این که شما یک خط مشی فکری مشخصی رو تعیین می کنید.

 شما یک هدف، یک ایده و یک آرمان مشخصی رو برای فردای ایران مشخص می کنید.

 در بابش صحبت می کنید، یک مانیفستی از اون آینده خودتون مطرح می کنید و بعد میگید آها مسیر رسیدن من به این هدف مشخص از این دو طریقت است.

 دو طریقت به جز این دو طریقت که ما کار دیگه ای نمی تونیم بکنیم یا باید مسلحانه با جمهوری اسلامی بجنگیم یا باید از طریق فعالیت های مدنی به این راستا و به این داستان برسیم؟

 شما این خط مشی را هم مشخص می کنید.

 حالا شروع می کنید به عضوگیری.

 و هدف مشخص شده این مسیر و راه رسیدن به آن هدف مشخص شده از شما یک گروه مشخص با یک باور مشخص می سازد.

 حالا باید این مطرح بشود تا جماعتی به آن نزدیکی داشته باشند.

 این که این حزب کارایی ندارد در سیستم سیاسی ایران مشخص است.

 سیستم سیاسی ایران که جایی نمی گذارد برای این موضوع.

 در زمان شاه در حکومت آپارتاید، در تمامی حکومت های استبدادی جهان هم کسی اجازه تشکیل حزب نمی داد که بخواهد فعالیت سیاسی بکند.

 خب اگر همچین اجازه ای می داد که آن ها انقلاب را می خواستند بکنند، خب قاعدتا می رفتند در همان ساختار.

 شما تصور بکنید که من به عنوان مثال اگر در یک کشور اروپایی به دنیا آمده بودم، خب قاعدتا اهداف و باورهای خودم را تبدیل به یک حزب سیاسی می کردم.

 برای اینکه به قوانینی که اعتقاد دارم در اون کشور بتونم برسم.

 در یه کشوری مثلا مثل سوئیس که شما میتونید با جمع کردن 100 هزار امضا یک رفراندومی برگزار کنید.

 خب من اگر تو سوئیس به دنیا اومده بودم در راستای اهداف و باورهای خودم هر کدوم از قوانینی که بهش معتقد هستم سعی میکردم صد هزار تا امضا جمع بکنم تا یک رفراندوم برگزار بشه.

 حالا یک گروه سیاسی یک حزب سیاسی رو تشکیل بدی که بتونی با توجه به اون و قدرت گیری کرسی گیری در مجلس حالا یه سری قوانین رو مطرح کنی و در نهایت هم به اون قانونی که میخوای برسی.

 پس ما وقتی در برناممون یک حکومت استبدادی هست اینها جای نمیزارن برای اینکه شما بخواهید کار حزبی و سیاسی بکنید.

 ولی این به این مفهوم نیستش که شما نباید حزب تشکیل بدید، نباید تشکل به وجود بیارید.

 این تشکل و این حزب در نهایت قرار هستش که کار سیاسی خودش رو که دقیقا مترادف شده با از بین بردن جمهوری اسلامی انجام بده که بعد از پیروزی اون انقلاب حالا بتونه کار سیاسی بکنه حالا بتونه رفتارهایی که میخواد قوانینی که میخواد رو به وجود بیاره و ما نیاز داریم به این که این احزاب شکل بگیرن، این تشکل ها شکل بگیرن داخل ایران شکل بگیرن.

 با هزاران هزار روش میشه.

 امروز ما داریم در باب جهان و جهان امروزی صحبت میکنیم که اختیاراتی وجود داره.

 لوازمی وجود داره که ما رو راحت تر به این معانی هم میرسونه.

 یعنی اون دورانی که احزاب شکل میگرفت هیچکدوم از این قواعد وجود نداشت.

 اینترنتی وجود نداشت که حالا بتونن یه حزبی تشکیل بدن که پایگاه داده اش در حقیقت در همون فضای مجازی باشه.

 هزاران راه هست شما یک تشکل قدرتمندی رو به وجود بیاره.

 به عنوان مثال در همین صفحات مجازی و شبکه های اجتماعی قدرت میتونه بگیره.

 اونجاست که ما میتونیم بفهمیم اصلا شرایط ایران تا چه اندازه انقلابی هست.

 یک تشکل، یک گروه، یک حزبی که شکل میگیره هدف و آرمان اصلی اش از بین بردن جمهوری اسلامی است برای رسیدن به آب.

 بی سی این عناوین مشخص حکومت دموکراتیک باورمند به اقتصاد، سوسیالیسم.

 جدایی کامل دین از سیاست و عناوینی از این دست باورمند به قوانین حقوق بشر و الی آخر.

 و رسیدن به این هدف مشخص از طریق حرکات مدنی، اعتصاب ها، تحصن ها، اعتراضات، نافرمانی مدنی این مسیر را مشخص کرده.

 حالا می آید در شبکه های اجتماعی شروع می کند به عضوگیری.

 عضوگیری که باید حقیقی باشد.

 در حقیقت باید حقیقی باشد نه اینکه شما به دنبال فالور جذب کردن باشی که پنجاه تا فالوور بگیرید نه یک انسان مشخص.

 حالا شما می خواهید به چی برسید که با این موضوع جمهوری اسلامی بخواهد دستگیر بکند و انسان ها را بگیرد؟

 هزاران راه وجود دارد که بتواند از این گرفتن و از این بازداشت آدم رهایی پیدا بکند. نکته ابتدایی.

 نکته دوم اینکه اگر ما نگاهمان همان رسیدن به یک انقلاب است باید هزینه بدهیم.

 در این شکی نباید داشته باشیم.

 و نکته سوم این است که ما با به وجود آوردن این تشکل ها و احزاب حالا می توانیم قدرت بسیج گری داشته باشیم.

 حالا میتوانیم قدرت حرکت کردن داشته باشیم نه در اوهام.

 با توجه به یک اتفاق فقط بخواهیم تند تند حرکت بکنیم.

 باید امروز تموم بشه. شدنی نیست.

 این نیاز به یک.

 شما وقتی می خواید به یک پیروزی برسید به یک هدف برسید.

 باید سال ها براش برنامه ریزی بکنید، تلاش بکنید، راه مشخص بکنید، راه رسیدن مشخص بکنید.

 با یک هیجان عادی و عادی بلافاصله و آنی که نمی تونید به اون هدف غایی تون برسید و این مشکل بزرگی هست که ما در شرایط ایران همواره هم باهاش روبرو هستیم.

 یعنی هر بار مواجه میشیم با یک اتفاقی که باعث میشه یک تعدادی به خیابان بیایند.

 یک تعدادی از بهترین آزاده ترین انسان های ایرانی، کسانی که دل در گرو آزادی دارند و بعد اینها کشته بشن، اعدام بشن، زندانی بشن و بعد دوباره غائله ختم پیدا کنه و دوباره برگردند به زندگی عادی.

 دوباره یک اتفاق دیگه.

 دوباره جماعت دیگه ای پرپر بشن و از بین برن.

 در صورتی که ما برای رسیدن نیاز داریم به یک برنامه ریزی.

 ما نیاز داریم به اینکه یک گروه های مشخصی احزاب مشخصی تشکیل بدیم.

 هر کسی که بخواد در برابر این موضوعی داشته باشه، اینا می گیرن، می کشن و می خورن.

 همه حکومت ها همین کار رو می کنن.

 مگه مثلا آپارتاید می بوسید؟

 کسانی که حزب تشکیل می دادن رو در کشورش؟

 مگه خود سلطنت پهلوی مثلا جایزه می داد به کسایی که حزب تشکیل می دادن؟

 خب قاعدتا می جنگید در برابر اونها.

 چون یک حزبی تشکیل شده بود برای اینکه از بین ببره.

 حالا اونهایی که یکم نگاهه آروم تری داشتن شاید باهاشون کمتر برخورد می شد اما در نهایت در برابر تمام اینها ایستادگی می کرد و همه حکومت ها هم ایستادگی می کنن.

 پس ما نیاز داریم به برنامه ریزی نیاز داریم.

 به یک راه درست مشخص نیاز داریم، به تشکیل تشکل های قدرتمند نیاز داریم، به یک به احزاب متکثر و زیادی که هر کدامشان قدرت داشته باشند، هدف های مشخص داشته باشند، راه های مشخص داشته باشند و این احزاب باید از درون ایران هم شکل بگیرد.

 میتواند پایگاه در خارج از کشور هم قاعدتا داشته باشه، داخل ایران میتونه داشته باشه.

 یا اگر اون حزبی که قرار هست در خارج از کشور باشه باید پایگاه اجتماعی داخل ایران هم داشته باشه.

 هر چند که با توجه به شرایطی که ایران داره اصولا زیستی که برای ایرانی ها به وجود آوردند با توجه به اینکه ده درصد از مردم ایران نزدیک به ده درصد دیگه هشتاد و پنج میلیون جمعیت داره ایرانمون صحبت از این هست که هشت میلیون ایرانی خارج از کشور هستند به واسطه جمهوری اسلامی و این شرایط اسفناکی که به وجود آورده.

 پس یعنی ما داریم در یک جامعه متفاوتی نسبت به جهان صحبت میکنیم که شاید خیلی کم شبیه بهش وجود داشته پس این میتونه هر حزبی که شکل میگیره گیرد اصلا صحبت هایش را خارج از کشور بزند می تواند سخنگوی آنجا باشد ولی خیلی ساده است.

 امروز در شرایط ایران این حزبی که مثلا می خواهد بر پایه دموکراسی آراء و عقاید خودش را پیش ببرد، امروز هزاران بستر وجود دارد در این فضای مجازی و در اینترنت برای اینکه رای گیری بکنند، برای اینکه صحبت بکنند، برای اینکه آرایشان را در میان بگذارند.

 هزاران هزار بستر وجود دارد که شما تا صبح بخوابید و یک سری صحبت های احمقانه را تکرار کنید.

 در پی فقط برانگیختن احساسات باشید.

 با توجه به احساسات بخواهید یک راهی را پیش ببرید.

 هیچ وقت جواب درستی نمی دهد.

 کار درست و اصولی باید انجام شود.

 حزب تشکیل بشود، گروه تشکیل بشود، تشکل بوجود بیاید، هدف داشته باشند، راه داشته باشند، برای آن پیش بروند.

 در پی گدایی کردن از سلبریتی ها نباشید برای اینکه بخواهند یک صحبتی بکنند آن قوه دقیقا بزرگ و قدرتمند باید در اختیار این احزاب باشد برای اینکه قدرت بسیج گری داشته باشند.

 نه اینکه شما در آرزو و خواهش یک سری سلبریتی باشید که حالا این سلبریتی ها بیایند مردم را به خیابان دعوت کنند.

 اصلا آنها کارشان این نیست، وظیفه شان این نیست.

 اصلا شعور و دانش و فهم این موضوع را ندارند، کار دیگری می کنند، تخصص دیگری دارند و شما نمی توانید از آنها توقع داشته باشید.

 در صورتی که یک حزب متشکل متکثر به وجود آمده برای این کار اصلا آمده که این کار را بکند.

 حالا شما می بینید مقبولیت آن در اجتماع تا چه اندازه است؟

 برای افکار مختلف می تواند شکل بگیرد.

 برای فکرهای مختلف راه های مختلف باید به وجود بیاید.

 هزاران راه هست.

 میشه ساعت ها در باب این صحبت کرد که چه جوری اینها را به وجود بیاریم؟

 چه کار بکنیم؟

 میشه درباره اش ساعت ها صحبت کرد ولی دقیقا مسئله مهم و قابل بحث این موضوعات است نه مدام در پی تهییج احساسات.

 قرار نیست که انقلاب به این شکل صورت بگیره.

 انقلابی که بدون هدف باشد در نهایت ما را به جای درستی هم نخواهد رسوند.

 پس ما وقتی داریم در باب این موضوع صحبت میکنیم، این راهکاری است که ما رو در نهایت به یک پیروزی خواهد رساند.

 تشکیل حزب موضوع سخت و پیچیده و غیر قابل اتفاق افتادنی نیست.

 منظور جمع شدن تعدادی در کنار هم زیر یک پرچم واحد یک هدف مشخص است با یک راه مشخص برای رسیدن.

 نقشه ی راهی رو که مشخص می کنند برای رسیدن به یک هدف مشخص.

 حالا زیر این پرچم یه تعدادی قرار می گیرن.

 این تعداد قدرت دارن، قدرت اجرایی دارن.

 قدرت حرکت دارن.

 اگر این تعداد تبدیل بشه به یک میلیون عضو، این یک میلیون عضو متشکل هستن در همه جای کشور.

 حالا اگر یک اعتصاب سراسری رو اعلام کنن اونجاست که جمهوری اسلامی فلج میشه و اگر شما بخواهید آویزون یک سری سلبریتی بشید که در نهایت اونها اعلام کنن که اعتصابات سراسری اولا صحبت آنها چقدر برد دارد.

 چه کسی اصلا آنها را به عنوان الگوی خودش قرار داده؟

 مگر آن سلبریتی مشخص موضع سیاسی مشخص داشته؟

 مگه فهم سیاسی مشخص داشته؟

 مگه در باب موضوع مشخصی مگه در باب یک آرمان مشخص و یک هدف مشخص صحبت کرده که شما توقع دارید یک جماعتی که فالوش کردن عکس هاش رو نگاه کنن ببینن مثلا با بچه اش چی کار میکنه؟

 بیان حرفشون رو گوش بدن؟

 اولا که اونها همچین شجاعتی در خودشون نمی بینن.

 هیچ وقت همچین کاری نمی کنن.

 تعداد محدود و انگشت شماری حاضر هستن که این کار رو بکنن.

 دوما حرف آنها بعد نخواهد داشت.

 بردی نخواهد داشت.

 در صورتی که یک عده ای که باورمند به یک موضوع هستن با یک راه مشخص حالا در کنار هم جمع شدن و در کنار هم تصمیمی میگیرن برای تحصن، برای اعتصاب، برای اعتراض، برای به خیابان اومدن و.

 حالا بعد داره پیش میره.

 حالا اگر فراخوانی بدن تعداد بیشماری هم بهش می پیوندند.

 اما منظور این نیست که ما یک حزبی درست بکنیم به صورت این که مثلا یه حزبی وجود داشته باشه، یه صفحه اینستاگرامی داشته باشه، پنجاه نفر فالوش بکنن باز تبدیل به همون بازیچه ها و اسباب هایی که ساختن برامون تا سرمون رو گرم بکنند بشه اینکه شما سرتون گرم باشه با لایک های توی اینستاگرام و به این فکر بکنید بله این خیلی دیده شد.

 خیلی تاثیر گذار بود.

 نه دقیقا باید جنبه عملی داشته باشه.

 انسان هایی که به اون طیف فکری با اون هدف مشخص.

 یعنی شما حتی امروز دارید می بینید یک طیفی هم یک موضوعی هم پیش می آید.

 مثلا اسمش بود جوانان محلات ایران خوب بود باز هم بهتر از این در خود ماندنی که ما باهاش مواجه هستیم در طول این سالیان بود اما این طیف فکری به عنوان جوانان محلات ایران هیچ تفکر سیاسی را دنبال نمیکنه.

 برای چی دنبال نمی کنی؟

 اصلا معنیش یعنی چی؟

 شما میخواهید رسانه باشید یا میخواهید گروه و تشکل باشید میخواید حرکتی رو به پیش ببرید یا قرار است نقش رسانه رو بازی کنه.

 خب رسانه ای که وجود داره امروز ایران مشکلی نداره.

 در باب رسانه هر چقدر نقد داشته باشید نسبت به شبکه هایی که وجود دارند.

 این مال اون کشوره، اون مال این کشوره، اینا دارن گسترش میدن، صحبت ها رو دارن پخش میکنن، کم یا زیاد دارن پخش میکنن.

 یعنی شما مواجه نیستید با یک امروز با رسانه های در بسته که مواجه نیستید.

 کسی که دنبال این اخبار باشه هزار راه داره برای شنیدن این اخبار.

 امروز شما مواجه هستید که اگر همون جوانان محلات ایران که شکل گرفته اگر یک بیانیه و یا یک فراخوانی رو منتشر می کنند همین تلویزیون ها هم پخشش می کنند.

 همین تلویزیون هایی که به شدت بهش نقد وجود داره.

 پس ما رسانه که وجود داره دارن این اخبار رو پوشش میدن.

 اما موضوع اینه که اون شکلی هم که به وجود اومده بازار خودش نقش رسانه رو به وجود میاره.

 خب یعنی چی که مثلا شما ها بیاین تو خیابون؟

 با چه هدفی بیان تو خیابون؟

 باید اون تشکلی که شکل می گیره یک هدف مشخص و یک راه مشخص داشته باشه که یه عده ای بهش باور بیارن.

 وقتی اون یه صحبتی میکنه میگه ما داریم در باب این راه حرکت میکنیم، با این طریقت به پیش میریم و حالا یک جماعتی هستیم، پنج هزار نفریم، هزار نفریم، صد هزار نفریم، ده میلیون نفریم اما هستیم در کنار هم.

 هم‌قسم با هم برای رسیدن به اون.

 و بعد اون صحبتی که میشه اون فراخوانی که داده میشه جنبه عملی پیدا میکنه و تبدیل به یک قدرت میشه.

 پس وقتی ما داریم در باب این احزاب صحبت میکنیم، وجود این ها مساوی و مترادف است با قدرت در اختیار مردم قرار گرفتن.

 اتحاد این ها مترادف با این هستش که قدرت در اختیار مردم قرار بگیره.

 هیچ حکومتی در جهان هستی نمیتونه با سه میلیون آدمی که به خیابون اومدند کاری بکنه.

 هیچ کاری نمیتونه بکنه به جز نابود شدن به جز از بین رفتن این حکومت، اگر نازیسم باشد، اگر هیتلر باشد، اگر خامنه ای باشد، اگر پدر خامنه ای هم باشد، نمی تواند در برابر این جماعت ایستادگی کند.

 در برابر سه میلیون نفر نمی تواند ایستادگی کند.

 در برابر یک اعتصابات سراسری هیچ راهی به جز نابودی نداره.

 هیچ راهی نداره و ما باید با برنامه ریزی در این راستا حرکت بکنیم نه در فقط و فقط در پی احساساتمون باشیم.

 حالا در قسمت های آتی بیشتر درباره اش صحبت می کنیم.

 در باب همین عمل و عکس العملی بودن این اتفاقات بیشتر دربارش صحبت میکنیم.

 سعی میکنیم در باب ابعاد مختلف این اتفاق صحبت بکنیم.

 گفتم ما وقتی در باب انقلاب صحبت می کنیم یک راه و یک مسیری است که از ابتدای وجود داشتن جمهوری اسلامی شکل گرفته و تا نهایت تا زمانی که تا زمانی که جمهوری اسلامی از بین برود اتفاق خواهد افتاد.

 به تعداد کسانی که سوار این قطار شدن مدام داره اضافه میشه.

 از همون ابتدا هم کسانی بودند که دل در گرو از بین رفتن جمهوری اسلامی داشتن.

 راه کار رو در همین انقلاب فقط میدیدن.

 حالا داره اضافه میشه اما باید این اضافه شدن، این اضافه شدن به نوعی هدفمند باشه برای رسیدن به پیروزی باشه.

 تنها و تنها پیروی از احساسات نباشه.

 پس ما نیاز داریم احزابی رو به وجود بیاریم، تشکل هایی رو به وجود بیاریم، هدف هایی رو که داریم رو بیان بکنیم، امیدها و آرزوهایمان را نشر بدیم تا تعداد بیشتری بهش جذب بشن.

 بارها در باب این ایمان صحبت کردیم.

 حالا اون ایمان قرار هست که توسط یک تشکل و یک گروهی مطرح بشه.

 حالا انسان هایی در کنار هم زیر یک پرچم واحدی قرار بگیرن که یک سری آرزوهای مشخص داشته باشن.

 حالا این ها میتونن قدرت بگیرن، میتونن پیش برن، هدفمند پیش برن و دیگه ما نیازی به یک قدرت های دیگه ای نخواهیم داشت.

 این ها قدرت بسیج گری خواهند داشت.

 حالا شما می بینید که همان سلبریتی ها هم می توانند به همین احزاب، به همین تفکرها سمت و سو پیدا بکنند.

 اگر این ارزش احمقانه ساخته شده که آزادگی را مترادف با نبودن در هیچ حزبی می داند عوض بشود.

 ما وقتی در باب انقلاب صحبت می کنیم، انقلاب یعنی دگرگونی تمام تفکرها و ارزش هایی که برایمان ساخته شده.

 اینکه مدام دارد برای ما تکرار می شود که ما نباید ایمانی داشته باشیم یا اگر قرار است ایمانی داشته باشیم، ایمان تحویل داده شده از طرف جمهوری اسلامی و عقاید احمقانه اسلامی است.

 این باید تغییر پیدا کند.

 ایمانی که زندگی ما را می سازد تبدیل به آن ایمان واحد ما بشود.

 اینکه مدام دارد برای ما تعریف می شود که من جزو هیچ حزبی نیستم و این تخم لق مدام شکسته می شود.

 برای اینکه مردم تبدیل به قدرت نشوند، دست هایشان در کنار هم این اتحادشان در کنار هم تبدیل به قدرت نشود.

 باید این ارزش تغییر کند.

 باید یک کسی با صدای بلند بگوید من عضو این حزب هستم چرا که من یک انسان اجتماعی هستم و قرار است در نهایت من بتوانم کار اجتماعی انجام دهم.

 این کار اجتماعی در کنار هم معنا پیدا می کند و تو به عنوان یک انسان چه تاثیری می‌توانی در جهان هستی داشته باشی؟

 من به عنوان یک انسان چه تاثیری می‌توانم داشته باشم؟

 وقتی فردی هستم؟

 مثالی برایتان زدم.

 درباره اش می شود ساعت ها صحبت کرد.

 شما یک نفر در برابر جمهوری اسلامی چه کار می توانید بکنید؟

 اگر فرزندتان را می کشند چه کاری از دستتان بر می آید؟ باشکوه است؟

 با شجاعت است؟

 قابل تحسین است؟

 کارهایی که انجام می شود.

 اما این کارها راه به جایی نمی برد.

 یعنی شما در برابر جمهوری اسلامی می آیید فریاد می زنید، بالای یک ماشین نعره می زنید.

 این عصیان وجود خودتان را رها می کنید.

 این ظلم و بیداد و ستمی که در حقتان شده را به عرصه ظهور می گذارید، با شکوه است، با شجاعت است، قابل تحسین است، اما راه به جایی نمی برد.

 موضوع این است که ما می خواهیم به یک نتیجه ای برسیم، به یک پیروزی برسیم.

 این رفتارها از هر نوعش بخواهید نگاه بکنید.

 هر کدام از این کارها وقتی در نهایت ما را به یک نتیجه مشخص نرساند، عبث و بیهوده است.

 با شجاعت کامل قابل احترام اما راه به جایی نمی برد.

 ما را به پیروزی نمی رساند.

 اما حالا این قدرت ها در کنار هم وقتی تبدیل به یک مشت واحد می شوند، در برابر جمهوری اسلامی، در برابر قدرت هایی به مراتب بیشتر از جمهوری اسلامی هم به راحتی می توانند پیش بروند.

 یک اعتصابات سراسری کمر جمهوری اسلامی را می شکند.

 یک تظاهرات چند میلیونی در شهرهای بزرگ ایران، جمهوری اسلامی را به تمامی به پایان می رساند.

 تمام خواسته هایی که دنبالش هستیم کشور های مختلف جهان بیان محکوم کنند.

 بیایند درباره جمهوری اسلامی صحبت بکنند.

 واکنش نشان تمام این اتفاقات می افتد.

 آن ها راهی ندارند.

 آن ها حرفی نمی توانند بزنند.

 همه دنیا برای مردم درونشه.

 قدرت هر کاری رو این مردم دارن.

 اگر مردم بخواهند هر کاری رو می تونن انجام بدن.

 هر قانونی که وجود داره رو نمیتونن تغییر بدن.

 چون در نهایت ما داریم خودمون این قانون ها رو به وجود آوردیم.

 خودمون داریم با اون ها زندگی میکنیم.

 اما موضوع مهم این هست که ما با چه روش هایی، با چه راهکارهایی میتونیم این تعداد رو همراه با خودمون بکنیم.

 میتونیم در کنار خودمون داشته باشیم.

 پس ما نیاز به ساختن این احزاب داریم.

 تشکل ها داریم.

 کار سختی نیست.

 کاری ساده نیاز داره که شکل بگیره.

 نیاز داره که اتفاقا در باب این موضوعات بیشتر صحبت بشه.

 نیاز هست که این ارزش ها تغییر پیدا بکنه.

 در نهایت ما به احزابی برسیم که قدرت بسیج گری داشته باشند.

 دیگه نیازی به یک نیروی جایگزین نداشته باشیم.

 حالا ما مواجه میشیم با کسانی که برای آرمان خودشون میجنگند.

 حالا میرسیم به اون نقطه ای که کار گروهی انجام میدن در کنار هم تبدیل به قدرت میشن.

 حالا وجود این احزاب و تشکل ها قدرت هر کاری رو داره.

 حالا اون چیزی که شما در پی اش هستید که یک سلبریتی انجام بده اون تشکل و اون حزب شما میتونه انجام بده.

 این هم یک موضوعی نیستش که هی مدام داره ساخته میشه، هی مدام داره گفته میشه.

 اینکه یه موضوع دور از دسترس هست انگار کسایی که حزب رو تشکیل میدن یه سری موجودات ماورایی هستند در آسمان ها نه برای به وجود آوردن یک حزب.

 شما یک مانیفست میخواید برای اینکه بدونید به کجا میخواهید برسید چه هدفی رو دنبال میکنید؟

 خب این رو که همه میتونن مطرح بکنن.

 یک راهی هم داره این رسیدن.

 حالا باید شروع بکنه به عضوگیری.

 حالا میتونه سخنگوی خودش رو خارج از کشور قرار بده برای اینکه صداش شنیده بشه اما هسته قدرتش داخل ایران باشه حالا کم کم تبدیل به یک قدرت بسیجی گری پیدا میکنه و اگر تنها دلیل و موضوع هم این باشه که اینها میگیرن و میکشن همه جا هم این کار رو میکنن.

 همه در برابر مخالفین خودشون همین کار رو انجام میدن.

 قاعدتا جمهوری اسلامی وحشی تر از خیلی از این کشورها و خیلی از این دولت ها هست.

 شاید وحشی ترین در طول تاریخ باشه اما بقیه ای هم بودن که همین رفتارها رو کردن وحشیانه.

 شاید یک ذره ای از این کمتر اما همه در برابر دشمنان خودشون همین رفتارهای وحشیانه رو در نهایت انجام میدن.

 پس ما در نهایت باید به این معنا برسیم که یکی از روش ها و راه های ما برای رسیدن به پیروزی همین تشکیل تشکل ها و احزاب هست.

 باز هم میشه درباره اش صحبت کرد.

 قاعدتا در قسمت های بعدی هم باز اشاراتی به این موضوع خواهم کرد و این موضوعات پیش میره و قسمت ها پیش خواهد رفت و در باب موضوعات مختلف هم نگاه خواهیم کرد.

 برای اینکه این انقلاب در نهایت انقلابی که از همون ابتدای وجود داشتن جمهوری اسلامی شکل گرفته در نهایت به یک پیروزی منجر بشه و من بارها دربارش صحبت کردم.

 هدف اصلی این هست که ما هزینه ی این رو پایین بیاریم.

 هزینه کشته شدن، از بین رفتن، زندانی شدن و اعدام شدن.

 این هزینه باید پایین بیاد.

 و زمان زودتری هم ما به اون پیروزی برسیم برای رسیدن به یک آینده روشن و درست.

 نهایت هدف ما برای رسیدن به اون آینده ای روشن و درست باید باشه.

 

 

آثار صوتی نیما شهسواری، پادکست و کتاب صوتی در شبکه‌های اجتماعی

از طرق زیر می‌توانید فرای وب‌سایت جهان آرمانی در شبکه‌های اجتماعی به آثار صوتی نیما شهسواری اعم از کتاب صوتی، شعر صوتی و پادکست دسترسی داشته باشید

برخی از کتاب‌های نیما شهسواری

دانلود رایگان کتاب، آثار نیما شهسواری، برای دسترسی به کتاب بیشتر صفحه را دنبال کنید...

توضیحات پیرامون درج نظرات

پیش از ارسال نظرات خود در وب‌سایت رسمی جهان آرمانی این توضیحات را مطالعه کنید.

برای درج نظرات خود در وب‌سایت رسمی جهان آرمانی باید قانون آزادی را در نظر داشته و از نشر اکاذیب، توهین تمسخر، تحقیر دیگران، افترا و دیگر مواردی از این دست جدا اجتناب کنید.

نظرات شما پیش از نشر در وب‌سایت جهان آرمانی مورد بررسی قرار خواهد گرفت و در صورت نداشتن مغایرت با قانون آزادی منتشر خواهد شد.

اطلاعات شما از قبیل آدرس ایمیل برای عموم نمایش داده نخواهد شد و درج این اطلاعات تنها بستری را فراهم می‌کند تا ما بتوانیم با شما در ارتباط باشیم.

برای درج نظرات خود دقت داشته باشید تا متون با حروف فارسی نگاشته شود زیرا در غیر این صورت از نشر آن‌ها معذوریم.

از تبلیغات و انتشار لینک، نام کاربری در شبکه‌های اجتماعی و دیگر عناوین خودداری کنید.

برای نظر خود عنوان مناسبی برگزینید تا دیگران بتوانند در این راستا شما را همراهی و نظرات خود را با توجه به موضوع مورد بحث شما بیان کنند.

توصیه ما به شما پیش از ارسال نظر خود مطالعه قوانین و شرایط وب‌سایت رسمی جهان آرمانی است برای مطالعه از لینک‌های زیر اقدام نمایید.

بخش نظرات

می‌توانید نظرات، انتقادات و پیشنهادات خود را از طریق فرم زبر با ما و دیگران در میان بگذارید.
0 0 آرا
امتیازدهی
اشتراک
اطلاع از
guest
نام خود را وارد کنید، این گزینه در متن پیام شما نمایش داده خواهد شد.
ایمیل خود را وارد کنید، این گزینه برای ارتباط ما با شما است و برای عموم نمایش داده نخواهد شد.
عناون مناسبی برای نظر خود انتخاب کنید تا دیگران در بحث شما شرکت کنند، این بخش در متن پیام شما درج خواهد شد.
0 دیدگاه
بازخورد داخلی
مشاهده همه نظرات
برخی از کتاب‌های صوتی نیما شهسواری
برای دسترسی و دانلود رایگان تمامی عناوین، صفحه کتاب صوتی و یا منوی مربوطه را دنبال کنید...

برخی از برنامه‌های پادکست به نام جان

برای دسترسی رایگان به همه‌ی عناوین پادکست صفحه را دنبال کنید...

راهنما

راهنمایی‌های لازم برای استفاده از لینک‌های موجود در صفحه...

این صفحه دارای لینک‌های بسیاری است تا شما بتوانید هر چه بهتر از امکانات صفحه استفاده کنید.

در پیش روی شما چند گزینه به چشم می‌خورد که فرای مشخصات اثر به شما امکان می‌دهد تا متن اثر را به صورت آنلاین مورد مطالعه قرار دهید و به دیگر بخش‌ها دسترسی داشته باشید،

شما می‌توانید به بخش صوتی مراجعه کرده و به فایل صوتی به صورت آنلاین گوش فرا دهید و فراتر از آن فایل مورد نظر خود را از لینک‌های مختلف دریافت کنید.

بخش تصویری مکانی است تا شما بتوانید فایل تصویری اثر را به صورت آنلاین مشاهده و در عین حال دریافت کنید.

فرای این بخش‌ها شما می‌توانید به اثر در ساندکلود و یوتیوب دسترسی داشته باشید و اثر مورد نظر خود را در این پلتفرم‌ها بشنوید و یا تماشا کنید.

بخش نظرات و گزارش خرابی لینک‌ها از دیگر عناوین این بخش است که می‌توانید نظرات خود را پیرامون اثر با ما و دیگران در میان بگذارید و در عین حال می‌توانید در بهبود هر چه بهتر وب‌سایت در کنار ما باشید.

شما می‌توانید آدرس لینک‌های معیوب وب‌سایت را به ما اطلاع دهید تا بتوانیم با برطرف کردن معایب در دسترسی آسان‌تر عمومی وب‌سایت تلاش کنیم.

در صورت بروز هر مشکل و یا داشتن پرسش‌های بیشتر می‌توانید از لینک‌های زیر استفاده کنید.

ارسال گزارش خرابی

توضیحات

پر کردن بخش‌هایی که با علامت قرمز رنگ مشخص شده است الزامی است.

عنوانی برای گزارش خود انتخاب کنید

تا ما با شناخت مشکل در برطرف‌ کردن آن اقدامات لازم را انجام دهیم.

در صورت تمایل می‌توانید آدرس ایمیل خود را درج کنید

تا برای اطلاعات بیشتر با شما تماس گرفته شود.

آدرس لینک مریوطه که دارای اشکال است را با فرمت صحیح برای ما ارسال کنید!

این امر ما را در تصحیح مشکل پیش آمده بسیار کمک خواهد کرد

فرمت صحیح لینک برای درج در فرم پیش رو به شرح زیر است:

https://idealistic-world.com/poetry

در متن پیام می‌توانید توضیحات بیشتری پیرامون اشکال در وب‌سایت به ما ارائه دهید.

با کمک شما می‌توانیم در راه بهبود نمایش هر چه صحیح‌تر سایت گام برداریم.

با تشکر ازهمراهی شما

وب‌سایت رسمی جهان آرمانی

راهنما

راهنمایی‌های لازم برای استفاده از لینک‌های موجود در صفحه...

این آیکون در صفحه‌ی پیش رو برای دانلود مستقیم فایل‌ها از سرورهای وب‌سایت رسمی جهان آرمانی تعبیه شده است، با کلیک بر روی این گزینه شما می‌توانید به راحتی کتاب مورد نظر خود را دانلود کنید.

این آیکون در صفحه‌ی پیش رو برای دانلود با لینک کمکی از سرورهای Google Drive تعبیه شده است، با کلیک بر روی این گزینه شما می‌توانید به راحتی کتاب مورد نظر خود را دانلود کنید.

این آیکون در صفحه‌ی پیش رو برای دانلود با لینک کمکی از سرورهای One Drive تعبیه شده است،  با کلیک بر روی این گزینه شما می‌توانید به راحتی کتاب مورد نظر خود را دانلود کنید.

این آیکون در صفحه‌ی پیش رو برای دانلود با لینک کمکی از سرورهای Box Drive تعبیه شده است،  با کلیک بر روی این گزینه شما می‌توانید به راحتی کتاب مورد نظر خود را دانلود کنید.

این آیکون در صفحه‌ی پیش رو به شما اطالاعاتی پیرامون اثر خواهد داد، مشخصات اصلی اثر در  این صفحه تعبیه شده است و شما با کلیک بر این آیکون به بخش مورد نظر هدایت خواهید شد. 

شما با کلیک روی این گزینه به بخش مطالعه آنلاین اثر هدایت خواهید شد، متن اثر در این صفحه گنجانده شده است و با کلیک بر روی این آیکون شما می‌توانید به این متن دسترسی داشته باشید

در صورت مشاهده‌ی هر اشکال در وب‌سایت از قبیل ( خرابی لینک‎‌های دانلود، عدم نمایش کتب به صورت آنلاین و … ) با استفاده از این گزینه می‌توانید ایراد مربوطه را با ما مطرح کنید.

راهنما پروفایل

راهنمایی‌های لازم برای ویرایش پروفایل و حساب کاربری شما
زندگی‌نامه

در این بخش می‌توانید توضیح کوتاهی درباره‌ی خود مطرح کنید، در نظر داشته باشید که این بخش را همه‌ی بازدیدکنندگان خواهند دید، حتی میهمانان، در صورت دیدن لیست اعضا و در مقالات و نگاشته‌های شما

کشور و سن شما

کشور انتخابی محل سکونت شما تنها به مدیران نمایش داده خواهد شد و انتخاب آن اختیاری است

تاریخ تولد شما به صورت سن قابل رویت برای عموم است و انتخاب آن بستگی به میل شما دارد

باورهای من

گزینه‌های در پیش رو بخشی از باورهای شما را با عموم در میان می‌گذارد و این بخش قابل رویت عمومی است، در نظر داشته باشید که همیشه قادر به تغییر و حذف این انتخاب هستید با اشاره‌ی ضربدر این انتخاب حذف خواهد شد

راه‌های ارتباطی

در این بخش می‌توانید آدرس شبکه‌های اجتماعی، وب‌سایت خود را با مخاطبان خود در میان بگذارید برخی از این آدرس‌ها با لوگو پلتفرم و برخی در پروفایل شما برای عموم به نمایش گذاشته خواهد شد

حساب کاربری

در این بخش می‌توانید نام و نام خانوادگی، آدرس ایمیل و همچنین رمز عبور خود را ویرایش کنید همچنین می‌توانید اطلاعات خود را از نمایش عمومی حذف کنید و به صورت ناشناس در وی‌سایت جهان آرمانی فعالیت داشته باشید

راهنما ثبت‌نام

راهنمایی‌های لازم برای ثبت‌نام در وب‌سایت جهان آرمانی
نام کاربری

نام کاربری شما باید متشکل از حروف لاتین باشد، بدون فاصله، در عین حال این نام باید منحصر به فرد انتخاب شود

نام و نام خانوادگی

نام و نام خانوادگی شما باید متشکل از حروف فارسی باشد، بدون استفاده از اعداد 

در نظر داشته باشید که این نام در نگاشته‌های شما و در فهرست اعضا، برای کاربران قابل رویت است

ایمیل آدرس

آدرس ایمیل وارد شده از سوی شما برای مخاطبان قابل رویت است و یکی از راه‌های ارتباطی شما با آنان را خواهد ساخت، سعی کنید از ایمیلی کاری و در دسترس استفاده کنید

رمز عبور

رمز عبور انتخابی شما باید متشکل از حروف بزرگ، کوچک، اعداد و کارکترهای ویژه باشد، این کار برای امنیت شما در نظر گرفته شده است، در عین حال در آینده می‌توانید این رمز را تغییر دهید

قوانین

پیش از ثبت‌نام در وب‌سایت جهان آرمانی قوانین، شرایط و ضوابط ما را مطالعه کنید

با استفاده از منو روبرو می‌توانید به بخش‌های مختلف حساب خود دسترسی داشته باشید

  • دسترسی به پروفایل شخصی
  • ارسال پست
  • تنظیمات حساب
  • عضویت در خبرنامه
  • تماشای لیست اعضا
  • بازیابی رمز عبور
  • خروج از حساب

در دسترس نبودن لینک

در حال حاضر این لینک در دسترس نیست

بزودی این فایل‌ها بارگذاری و لینک‌ها در دسترس قرار خواهد گرفت

در حال حاضر از لینک مستقیم برای دریافت اثر استفاده کنید

تازه‌ترین کتاب نیما شهسواری

می‌توانید با کلیک بر روی تصویر تازه‌ترین کتاب نیما شهسواری، این اثر را دریافت و مطالعه کنید

به جهان آرمانی، وب‌سایت رسمی نیما شهسواری خوش آمدید

blank

نیما شهسواری، نویسنده و شاعر، با آثاری در قالب  داستان، شعر، مقالات و آثار تحقیقی که مضامینی مانند آزادی، برابری، جان‌پنداری، نقد قدرت و خدا را بررسی می‌کنند

جهان آرمانی، بستری برای تعامل و دسترسی به تمامی آثار شهسواری به صورت رایگان است

ثبت آثار

blank

توضیحات

پر کردن بخش‌هایی که با علامت قرمز رنگ مشخص شده است الزامی است.

در هنگام درج بخش اطلاعات دقت لازم را به خرج دهید زیرا در صورت چاپ اثر شما داشتن این اطلاعات ضروری است

بخش ارتباط، راه‌هایی است که می‌توانید با درج آن مخاطبین خود را با آثار و شخصیت خود بیشتر آشنا کنید، فرای عناوینی که در این بخش برای شما در نظر گرفته شده است می‌توانید در بخش توضیحات شبکه‌ی اجتماعی دیگری که در آن عضو هستید را نیز معرفی کنید.     

شما می‌توانید آثار خود را با حداکثر حجم (20mb) و تعداد 10 فایل با فرمت‌هایی از قبیل (png, jpg,avi,pdf,mp4…) برای ما ارسال کنید،

در صورت تمایل شما به چاپ و قبولی اثر شما از سوی ما، نام انتخابی شامل عناوینی است که در مرحله‌ی ابتدایی فرم پر کرده‌اید، با انتخاب یکی از عناوین نام شما در هنگام نشر در کنار اثرتان درج خواهد شد.

پیش از انجام هر کاری پیشنهاد ما به شما مطالعه‌ی قوانین و شرایط وب‌سایت رسمی جهان آرمانی است برای این کار از لینک‌های زیر اقدام کنید.

تأیید ارسال گزارش

گزارش شما با موفقیت ارسال شد

ایمیلی از سوی وب‌سایت جهان آرمانی در راستای تأیید ارسال گزارش دریافت خواهید کرد

در صورت نیاز به تماس و درج صحیح اطلاعات، با شما تماس گرفته خواهد شد.

تأیید ارسال پیام

پیام شما با موفقیت ارسال شد

ایمیلی از سوی وب‌سایت جهان آرمانی در راستای تأیید ارسال پیام دریافت خواهید کرد

در صورت نیاز به تماس و درج صحیح اطلاعات، با شما تماس گرفته خواهد شد.

تأیید ارسال فرم

فرم شما با موفقیت ثبت شد

ایمیلی از سوی وب‌سایت جهان آرمانی در راستای تأیید ارسال فرم دریافت خواهید کرد

در صورت نیاز به تماس و درج صحیح اطلاعات، با شما تماس گرفته خواهد شد.