در دسترس نبودن لینک
در حال حاضر این لینک در دسترس نیست
بزودی این فایلها بارگذاری و لینکها در دسترس قرار خواهد گرفت
در حال حاضر از لینک مستقیم برای دریافت اثر استفاده کنید
عنوان : پادکست به نام جان
ویژه برنامه : شناخت اسلام
قسمت هجدهم : قصاص اسلامی
برنامهساز : نیما شهسواری
زمان : 53:38
با صدای : نیما شهسواری
شناخت اسلام
در این ویژه برنامه به مفاهیم اسلامی در تمامی ابعاد نزدیک خواهیم شد و در هر قسمت سعی شده تا یکی از مبانی اسلامی را مورد نقد و بررسی قرار دهیم
باشد تا بیشتر پیرامون باوری که آن را به ارث برده بدانیم و اگر قرار بر باور است با آگاهی بدان معترف باشیم
در این ویژه برنامه سعی شده تا عناوین بیشمار باور اسلامی به چالش کشیده شود و حقایق مگو این دین بیان شود
قسمت هفدهم از قصاص در اسلام میگوید
چشم در برابر چشم
جان در برابر جان
و به انتقام کور کردن چشمی جهان را کوری فرا خواهد گرفت
اسلام آمده تا انتقام و کینه را قانون کند و وامصیبتا که امروزمان غرق در این انتقام و خشم و کینه است
برنامهی به نام جان قصد دارد تا درباب مباحث مهم باورها و دغدغههای دنیایمان به زبان ساده و بداهه سخن بگوید
این بخش از متن پادکست توسط هوش مصنوعی استخراج شده است. ممکن است شامل اشتباهاتی باشد یا به طور کامل با محتوای اصلی مطابقت نداشته باشد. هدف از این کار، بهبود دسترسی مخاطبین به محتوای پادکست و فراهم کردن امکان مطالعه و مرور سریعتر مطالب است
ما تصمیم گرفتهایم متن پادکستهای خود را منتشر کنیم تا دسترسی به محتوای آنها برای همه مخاطبان آسانتر شود. این اقدام به ویژه برای افرادی که ترجیح میدهند مطالب را به صورت متنی مطالعه کنند یا نیاز به مرور سریعتر دارند، مفید خواهد بود
این متن توسط هوش مصنوعی Speechmatics استخراج شده است. Speechmatics یکی از پیشرفتهترین فناوریهای تبدیل گفتار به متن است که با استفاده از الگوریتمهای پیچیده و یادگیری عمیق، صدا را به متن تبدیل میکند. این ابزار قادر است با دقت بالا و در زمان واقعی، گفتار را به متن تبدیل کند و از بیش از ۵۰ زبان مختلف پشتیبانی میکند
خب دوستان توی این قسمت مشخص از ویژه برنامه شناخت اسلام و قرار هست که در باب قصاص و مجازات های اسلامی صحبت بکنیم و اصولا بیشتر در باب قصاص و این تفکری که در دل قصاص نهفته است و چه کارهایی رو با عالم بشریت و مسلمون ها انجام داده و چگونه این افکار رو به پیش برد.
ما با یک فلسفه وجودی به عنوان قصاص در دل اسلام روبه رو هستیم که معنا گر این انتقام خواهی و کینه طلبی هست.
خب شما می دونید دیگه.
قصاص به معنای این هستش که شما اگر رفتاری باهاتون انجام میشه همون رفتار رو هم جواب بدید و این نهایت نهادینه کردن انتقام طلبی و انتقام جویی هست.
این کینه طلبی هست که ما این رو به شکل سازمان یافته ای در دل اسلام میبینیم.
در باب هر کدوم از این موضوعاتی که صحبت میکنیم یک جنبه ای داره که یک جنبه قابل رویتی است که توی زندگی ای که داریم انجام میدیم میبینیم.
یعنی مثلا به عنوان مثال وقتی در باب قصاص صحبت میکنیم یه بخشی داره که یه بخش قابل رویتی هست و یه بخش عینی ای هستش که همواره در طول زندگیمون باهاش مواجه شدیم.
اینکه در طول تاریخ قصاص های بیشماری اتفاق افتاده مجازات اسلامی بیشماری اتفاق افتاده.
همین امروزی که ما زندگی میکنیم مثلا با مقوله ای مثل اعدام رو به رو میشیم یا مثلا قصاص عضوی که داریم میبینیم در این کشور های اسلامی اتفاق می افته.
یک بخشش و یک رویه ای از این اتفاق.
همین موضوع قابل دیدن و قابل رویتی هست که توی زندگی ما اتفاق می افته و مدام باهاش رو در رو هستیم.
اما فرای این یک برآیند دیگه ای هم داره.
یعنی مثلا به عنوان مثال اعتقاد به قصاص یک لایه های دیگه ای هم داره که یک نوع فرهنگ زیستن رو هم به این آدم ها عطا کرده.
یعنی این فلسفه وجودی قصاص باعث شده که حالا این آدم ها در زیستن خودشون در اشکال دیگه ای از زیستن خودشون هم از این طرز تفکر استفاده بکنن.
در باب خیلی از موضوعات اینجوری هست.
یعنی ما داریم در باب یک آموزش و تعلیمی صحبت میکنیم که این آموزش و تعلیم در جای جای زندگی آدم جاری و ساری است.
در این بخش یک اشاراتی هم خوب هست که در باب این تعلیم و تربیت بکنیم.
خوب انسان را می شناسیم.
انسان را به عنوان موجودی می شناسیم که به واسطه ی این عقل و خرد خودش، به واسطه ی ناطق بودن خودش، پیشرفت های بزرگی را در زیست اجتماعی خودش داشته.
اما نقطه ی عطفی که اصولا انسان همواره داشته و باعث این دگرگونی ها شده، انتقال این دانش بوده دیگه.
یعنی شما مواجه می شید با یک جانداری که حالا می تواند این دانش خودش را با دیگران هم به اشتراک بگذارد و این اشتراک گذاری دانش است که باعث پیشرفت انسان ها شده در طول تاریخ.
یعنی شاید شما در بین حیوانات دیگر هم این هوش را ببینید.
گاها این عقل را ببینید، رفتارهایی را ببینید که توانسته اند یک سری از مشکلاتی را حل بکنند اما این ادامه دار نبوده.
یعنی به عنوان مثال مثلا شامپانزه ها را وقتی در نظر می گیرید می بینید که در برخی از مباحث حتی از انسان ها هم پیشرفته تر می تونند کارهایی رو انجام بدن.
منظور انسان امروزی که این همه دانش و موضوعات داره نیست.
منظور انسانی که در اندازه ی همون ها بدون دانش قبلی باشه.
حالا برای حل مشکل و به نوعی برای استفاده از هوش خودش گاها می بینید که اینها قدرت و توانایی دارن برای حل مسائل که خیلی هم شگفت زده می کنه آدم رو.
اما موضوعی که باعث میشه اینها نتونن در این راه پیشرفت بکنن این هست که اینها نمی تونن این دانش خودشون این راه حل خودشون رو منتقل کنن.
پس ما با یک انسانی روبرو میشیم که قاعدتا بزرگترین دلیل پیشرفت خودش رو در همین به اشتراک گذاری دانشش بوده.
در این راهی که به وجود آورده و هموار کرده و طی مرور زمان تونسته مدام در حال پیشرفتش باشه و به نوعی با مبحثی روبرو میشیم به اسم تعلیم و تربیت.
وقتی در باب تعلیم و تربیت صحبت میکنیم و نگاه عامه و اون نگاه روشنی که در برابر ما هست یک تصویری به ما میدهد که این اینکه به عنوان مثال انسان ها مینشینند و در کلاس های مدرسه تعلیم و تربیت میبینند و یک چیزهایی را برداشت میکنند.
اما موضوع به اینجا ختم نمیشود که تعلیم و تربیت اینقدر فراگیر و بزرگ هست که در جای جای زندگی ما جای دارد.
یعنی شما با خیلی از مصادیقی روبهرو میشوید که به شدت قدرت تعلیم دارند و قدرت تاثیرگذاری دارند.
نمونه های بیشماری هست حتی زیستن در جهان.
مواجه شدن با عناصر طبیعی جهان هم باعث این تعلیم و تربیت میشود.
یعنی شما با دیدن یک اتفاق طبیعی در جهان پیرامون خودتان به یک معنی تازه ای میرسید.
یک موضوع جدیدی را درک میکنید، یک نوع تعلیمی میبینید.
حتی اتفاقات بزرگ بشری هم میبینید که گاها گره خورده با همین موضوعات است.
یعنی یک سیبی که از آسمان می افتد باعث ایجاد این جرقه های فکری در وجود یک کسی مثل نیوتن میشه به عنوان مثال.
یعنی منظور این هستش که ما دائم در حال تعلیم و تربیت هستیم و موضوعات ریز و درشت در زندگی ما تاثیر خودش رو می ذاره.
منظور از بیان این موضوعات این است که ما رو در نهایت به این برسونه که هر کدوم از این مضامینی که ما داریم دربارش صحبت می کنیم.
به ویژه توی این قسمت مشخص در باب قصاص، فرای اون اتفاقی رو که در برابر دیدگان ما نقش میبنده و مثلا ما مواجه میشیم با اعدام انسان ها، با قطع عضو انسان ها در باب زمینه قصاص، فرای این یک تعلیم و تربیتی فراتر از این هم داره.
اینکه روی اون انسان هایی که معتقد به این باور هستند یک تعالیمی رو هم به وجود میاره و شما مواجه میشید با این تعلیمی که مدام داره به این انسان ها و به این مسلمون ها درس انتقام جویی و کینه طلبی و کینه ورزی رو میده و شما با این فرهنگ اسلامی رو به رو میشید.
این تعلیمی که مدام داره برای اونها تکرار میشه و اونها رو تا این حد کینه ورز میکنه و تا این حد شیفته ی انتقام و انتقام طلبی.
فلسفه وجودی قصاص هم در همین راستا هست.
در بزرگداشت انتقام جویی هست.
یعنی شما مواجه میشید با یک باوری که قرار هست هر کار بدی رو به بدی پاسخ بده.
قرار هست که به دنبال راه حلی برای حل مشکلات و معضلات نباشه.
به دنبال راهی برای پیشگیری و یا درمان مباحث نباشه.
قرار هست که هر بدی رو به بدی پاسخ بده.
برآیند کلی این تعالیم نگاه انتقام جویانه هست.
این نگاهی است که شما از شما یک کینه ورزی رو به وجود میاره که حالا تمامی این راه ها رو به پیش میرید و هر کار بدی رو با بدی پاسخ میدید.
پس ما یک فلسفه وجودی در باب قصاص داریم که در نهایت یک تعلیمی رو هم به وجود میاره و در نهایت انسان هایی رو به بار میاره که به دنبال کینه ورزی و انتقام جویی هستند.
فلسفه وجودی قصاص هم در همین راستا است.
اتفاقاتی که در پیرامون شما می افتد اگر زشتی است قرار است که شما به همین زشتی هم جوابش را بدهید.
اگر کسی عزیز شما را مورد قتل قرار داد و کشتش از بین برده شما هم قرار است که او را از بین ببرید و بکشید.
اگر چشم شما را کور کرد، قرار است که شما هم چشم او را کور بکنید و قرار است که بدی را با بدی پاسخ بدهید.
و این مروج این نگاه بیمارگونه ای می شود که مدام در دل این اسلامی ها می بینید.
این کینه ورزی و این انتقام.
این چرخه بیمار را شما می بینید.
در باب مسائل مختلف هم میشه درباره اش بحث کرد.
مثلا به عنوان مثال در زمینه های مباحث سیاسی به همین شکل هست که شما مواجه می شوید با نوع نگرشی که قرار بر انتقام جویی دارد.
اگر دورانی وجود داشته که یک شاه مستبدی یک قدرتی در پیشگام امور قرار داشته و قلع و قمع می کرده از بین می برد، انسان ها را تحت شکنجه و ظلم قرار می داده.
حالا یک جماعتی هستند که به انتقام بر می آیند تا آن قدرت را از بین ببرند و این انتقام جویی را به پیش می برند.
تا حالا آن قدرت واحده را عزل بکنند و بعد از معزول کردنش حالا معدوم بکنند به انتقام کارهایی که کرده از بین ببرنش.
دقیقا مثل همون قصاصی که بهش باور دارن.
یعنی اگر در شرایط فردی هم این اتفاق بیفته و شما با کسی درگیر بشید، حالا اون آدم به شما یک بدی بکنه، شما رو نقص عضو بکنه، شما هم باید نقص عضو بکنید و این رو در اشل اجتماعی خودش نگاه می کنید.
هم قاعده به همین شکل هست.
اگر پادشاه مستبد و قدرتمندی بوده که حالا به شما آزار و اذیتی رسونده، شما در این نگاه اجتماعی هم قرار هست که باز به اون پاسخ بدید و با انتقام در برابرش بایستید و این چرخه بیمار و مریضی رو به وجود میاره که دائما همه در پی انتقام جویی هستند.
یعنی در نظر بگیرید که همون فردی که حالا صاحب قدرت هست، پادشاه هست و قدرت رو در اختیار داره.
یک هوادارها و هواخواه هایی هم داره.
حالا اینها به انتقام زیر این تیغ قرار میگیرن و بعد از قدرت گیری و دوباره به قدرت رسیدنشان باز اونها هم در پی همین انتقام بر می آیند و این چرخه ی بیمار و این سیکل مریض ادامه پیدا میکنه و شما مدام در جهان هستی هم مواجه میشید با این اتفاقی که دائما همه در حال انتقام گرفتن از هم هستن.
یعنی در شرایط سیاسی میبینید که دائما داره این دوران دنبال خودش میچرخه.
یک دایره یی رو تصویر کرده که حالا مدام اینها میان و انتقام میگیرن و اونها رو از بین میبرن و دوباره اونها قدرت میگیرن و میان به انتقام اینها رو از بین میبرن.
و در مجموع فلسفه وجودی این قصاص و این انتقام خواهی باعث به وجود اومدن این سیکل بیمار و مریضی میشه که انتهایی هم قاعدتا نخواهد داشت.
فارغ از این فلسفه وجودی قصاص که ما درباره اش صحبت کردیم و گفتیم که چه برآیندی خواهد داشت و این نگاه انتقام جویانه و این تعلیم انتقام طلبی و کینه ورزی چه ثمراتی را خواهد داشت که حالا بیشتر هم درباره اش صحبت خواهیم کرد.
یک موضوع دیگه ای هم در کنار این باید حتما بهش اشاره بکنیم اینکه در مجموع وقتی ما داریم در باب قصاص صحبت می کنیم باید این نگاه مجازات های اسلامی رو مد نظر خودمون داشته باشیم و یک نگاه اجمالی هم به اون ها داشته باشیم.
حالا در بخش قوانین اسلامی هم سعی کردیم درباره اش صحبتی داشته باشیم اما حالا که بحث، بحث قصاص هست خوبه که در باب این مجازات ها هم باز یک صحبتی داشته باشیم و یک نگاهی بهش بکنیم.
خب اصولا ما در طول تاریخ مواجه شدیم با دو موضوعی که برای انسان ها و برای پیشبرد این زندگی اجتماعی و در کنار هم ازش استفاده شده.
یک بخش اون بخش فرهنگی و تغییرات فرهنگی هست و یک بخش، بخش قانون گذاری هست که انسان ها اصولا در طول تاریخ سعی کردن با این دو عامل جامعه رو شکل بدن و به نوعی به این جامعه ی اجتماعی که بوجود آوردن به این زندگی اجتماعی در کنار هم یک نظم و ترتیبی بدن و یک سیستمی رو به نوعی طراحی کنن.
گاها برخی از این باورها سعی کرده از اون مباحث فرهنگی بیشتر استفاده بکنه و گاها هم از قانون.
اما در دوران باستان بیشتر تکیه بر این قانون و قانون گذاری بوده و قانون و قانون گذاری اصولا تعبیر به مجازات و پاداش میشده که جنبه ی پاداشش هم به شدت کمرنگ بوده و نقش اصلی رو اصولا مجازات پیش میبرد.
یعنی شما با انواع تفکرها وقتی روبرو میشید که از مصر باستان در نظر بگیرید.
به عنوان مثال چه از قوانین دیگری که در کشور های باستانی وجود داشته منجمله ایران و یونان و بقیه کشورها و.
چه وقتی مواجه می شوید با ادیانی که حالا مرتبط با خدا و خداوندی هست مثل ادیان ابراهیمی، مسیحیت و یهودیت و اسلام.
شما اینجا با مجازات های مختلفی رو به رو می شوید برای به نوعی ایستادگی در برابر این جرائم و در عین حال برای ساختن این نظم و این زندگی اجتماعی.
اما نقطه تمایز من توی اون قسمت قانون اسلامی هم دربارش صحبت کردم.
نقطه تمایز اینها این هستش که ادیان باور به این دارند که اینها فرامین خداست.
فرامینی غیر قابل تغییر.
اما باور های دیگه ای که حالا جنبه های زمینی تر دارند.
اینها قائل به این نیستند که این یک کلام غیر قابل نزول هست.
نمیشه ازش چشم پوشی کرد، نمیشه تغییرش داد.
اینها بر پایه عرف اجتماعی خودشون شکل گرفته اند و میتونند وابسته به شرایط تغییر هم بکنند.
نگاهشون میتونه تغییر بکنه.
نگاهشون به جرم میتونه تغییر کنه و نگاهشون به نحوه ی برخورد با اون جرم و یا درمان اون جرم و یا پیشگیری اون جرم باعث بشه که مجازات ها رو تغییر بدن.
اما نگاه های دگم مذهبی قاعدتا بر این مبناست که اینها یک کلام خداوندی و الهیست و غیر قابل تغییره و اینجاست که اون نقطه ی وحشتناک اتفاق می افته که حالا شما در هزار و چهارصد سال پیش هم مردم رو سنگسار می کردید به واسطه خیانت امروز هم همین کار رو می کنید و قرار هست که ده هزار سال بعد هم همین کار رو بکنید.
فارغ از اینکه انسان هایی که به این باور اعتقاد داشته باشند قابل احترام هستند کسانی که به این باور اعتقاد داشته باشند و یک جامعه ای رو تشکیل بدن که همه باورمند به اون باشن تا جایی که به دیگران آزاری نرسانند تا جایی که دیگران رو با تحمیل وارد این نگاه خودشون نکنن قابل احترام هستند.
می تونن با هم زندگی بکنند.
اما وقتی ما داریم در باب این تحمیل نکردن صحبت می کنیم باید یک عواملی رو در نظر بگیریم.
یعنی کودکانی که زیر هجده سال هستند و به سن بلوغ هنوز نرسیده اند نباید قاطی این داستان بشوند.
مجانین نباید قاطی این داستان بشن.
حیوانات و گیاهانی که حق انتخاب ندارند نباید قاطی این داستان ها بشوند.
یعنی این قوانین میتونه بین اون انسان های بالغ و عاقلی که معترف به این نوع از نگاه هستن این نوع از رستگاری هستن.
می تونه نسبت به اون ها اعمال بشه اما نسبت به کسانی که قدرت انتخاب ندارند قاعدتا قابل اجرا نیست.
اما ما با جوامع اسلامی روبرو میشیم که این رفتار رو در قبال همه داره دیگه.
یعنی تفاوتی نمی کنه که مثلا یک کشور مسلمان درش یک مسیحی زندگی بکنه یا یک یهودی یا یک مسلمان.
اگر جرمی اتفاق بیفته با همون شمشیر در برابر اون هم ایستادگی میکنه.
کسی که حتی به اون قوانین اعتقادی نداره.
فرا این مشکل بزرگ و عمده این هست که اینها غیر قابل تغییر هست و به خاطر همین هست که هیچ وقت قابل جمع شدن با یک اجتماع کلی نخواهد بود.
اجتماعی که همرنگ و همسو با این باورها باشند، قاعدتا میتوانند در اینها تکامل پیدا کنند، با هم زندگی کنند و در کنار هم باشند.
اما انسانهایی که.
همسو و همداستان با این ماجرا نیستند، قاعدتا نمیتوانند با اینها جمع بشوند و قوانین عرفی هم تفاوتش تو همین هست.
یعنی قوانین عرفی میتواند برای یک جامعه متشکل از افکار مختلف پیش برود چرا که قرار هست اینها ایستا نباشند، در جریان باشند، تغییر بکنند.
هر کسی قدرت این را داشته باشد که این قوانین را به نوعی تغییر بدهد و شرایط تازهای را به وجود بیاورد.
حالا تا چه حد اینها سخت هست؟
غیر ممکن هست؟
قابل حرف است؟
تا چه حدی پیرامون این قواعد و قوانین تقدس گرایی به وجود آمده و اینها را مقدس کردهاند و غیر قابل افول کردن هم قابل بحثه.
اما موضوع این هست که به این موضوع در این شکل بنیادینش باورمند نیستند.
اما در بین ادیان ابراهیمی و به ویژه اسلام.
ما مواجه هستیم با این غیرقابل تغییر بودن.
حالا فرای این توضیحاتی که دادیم در باب جزا های اسلامی هم همه می دانیم این جزا ها جزا های خشونت بار است در پی ترویج این خشونت است.
وقتی ما از خشونت صحبت می کنیم، یک بخشی از آن خشونت افسارگسیخته ای است که دارید می بینید.
یعنی مثلا اعدام کردن و معدوم کردن انسان ها آن هم به یک روش وحشیانه ای مثل گردن بریدن یک کار وحشت انگیز و وحشت آفرین هست.
کار سراسر پر از خشونت است ولی فرای این خشونت نهفته ای که در این موضوع وجود دارد، در کنار این، این مروج این نگاه خشونت آمیز هست.
چرا که قرار هست در نکته اول قرار است که در ملاء عام این اتفاق بیفتد.
قرار است که در بین دیگران این اتفاق را رقم بزنند تا دیگران عبرت بگیرند و این خشونت قرار است که گسترده بشود و دیگران روی هم وارد این وادی دیوانگی بکنه.
و این جنون رو نشر بده.
یعنی یه بخش.
این بخشی ست که پس قراره این در بین جماعت بی شماری اتفاق بیفته تا اونها رو به بند این افکار در بیاره و این خشونت رو بین اونها رواج بده.
در وهله دوم همواره اینها نیاز به یک جلادی دارن که قرار باشه این کار رو انجام بده.
حالا چه اعدامی باشه که قرار هست به زیر اون چهارپایه بزنه و اون آدم رو معدوم بکنه و چه گردن بریدنی باشه که حالا قرار هست گردنش رو یک جلادی بزنه و ببره و این خودش به وجود آورنده این جنون و دیوانگی ست دیگه.
یعنی شما قرار هست که یک انسان هایی رو بارور و تولید بکنید برای نشر این جنون و دیوانگی و این جنون سرشاری که ما باهاش رو به رو هستیم قرار هست که منتشر بشه.
وقتی یک جماعت بیشماری قرار هست که این رفتار وحشیانه رو ببینند، خب قاعدتا قرار هست که در نهایت یک رفتاری هم از خودشون نشون بدن.
پس شما مواجه میشید با این جنون و میتونید در جای جای میهنی که دارید زندگی میکنید با این ها رو به رو بشید و در عین حال اون جلادانی که این کار رو انجام میدن هم از دل همین جامعه بیرون اومدن و شما باید یه کسانی رو برای این کار تعلیم بدید و بعد در فردای آینده اون جامعه قرار هست که اون ها هم بخشی از این بدنه اجتماعی بشن و این مشکلات رو به پیش ببرن.
کار به اینجا ختم نمیشه.
حتی کار بالاتر و فراتر هم میره.
حالا در همین معقوله ای که دربارش صحبت کردیم مثل قصاص شما در باب آدمی صحبت میکنه که به عنوان مثال در یک درگیری چشم دیگری رو کور کرده و حالا قرار هست که یک جماعتی وجود داشته باشن که چشم این رو کور بکنن و فرای اون دادگاهی که تشکیل میشه اون آدم به حصر در میاد و بعد روزگارانی رو طی میکنه تا به اون حکم برسه.
ما داریم در باب یک کسی صحبت میکنیم که حالا امروز در جوامع اسلامی مثلا پزشکان این وظیفه را به عهده گرفتن گرفتم.
پزشکی که عهد کرده جون انسان ها رو نجات بده.
حالا امروز قرار هست که چشم آدم ها رو کور بکنه.
قرار هست پزشکی وجود داشته باشه که در مراحلی که مثلا دست یک آدمی رو می برن نظارت بکنه و یا در زمانی که یک آدمی داره میمیره تایید بکنه که این سلامت داره.
پیش از این که اون مراسم دهشتناک اتفاق بیفته و یا بعد از اون تایید بکنه که این زنده است یا مرده است.
یعنی شما عملا دارید یک قشری که قرار بوده حامی جان ها باشه در کنار جان ها باشه، برای بهبود جان ها باشه، برای درمان شدن جان ها باشه و یک قشری که شاید بدنه ی مهمی است برای این ترویج مهر و دوستی و زیستن و زندگی و احترام به جان رو تبدیل و مبدل به یک شخصی کردید که حالا قرار هست که جان گیر باشه.
قرار هست که مروج این خشونت باشه و این دیگه نهایت اون جنون و دیوانگی است که شما دارید.
از یک نمونه اجتماعیتون که قرار بوده تبدیل به یک الیتی برای یک اتفاقاتی بشه در زمینه مهر و جان پنداری از اون دارید یک تصویری میسازید بر علیه همین جانی که وجود داره.
اما باز کار به اینجا هم خاتمه پیدا نمیکنه.
شما مواجه میشید با یک مجازات اسلامی مثل سنگسار که حالا نمونه هاش در یهودیت هم وجود داشته و پر رنگ بوده و حالا اسلام هم همین رویه رو ادامه میده و در این جنون و دیوانگی به پیش میره.
شما مواجه میشید با این جنونی که حالا کار رو از همون پله های ابتدایی.
اگر شما قصاص رو در زمینه معدوم کردن انسان ها در نظر بگیرید که قرار بود یک جماعتی این جنون رو ببینن و یک آدمی این کار رو انجام بده، بعد یک پله قرار هست که این جنون بالاتر بره.
حالا قرار هست که یک آدمی رو مثلا به عنوان مثال کور بکنن و این کار رو قرار است پزشک اون کشور که نماد و نشانه ای از.
جان پنداری و در کنار جان بودن بوده انجام بده و داره به شما یه خط مشی فکری ای رو میده و شما رو بارور میکنه برای قبول کردن این جهل و جنون و بعد این به نهایت خودش می رسه و این ترویج خشونت به مرحله ای می رسه که حالا این بینندگان این جنون قرار هست که در این جنون شرکت بکنند و در نهایت با این تصاویر ساخته شده اونها هم بخشی از این بدنه جنون آمیز و خشونت پرور بشن و شما مواجه میشید با مثلا مقوله ای مثل سنگسار و عناوینی از این دست که چه از اون شلاقی که به عنوان مثال یک آدم رو در ملاء عام می زنن تا اعدامی که می کنن، تا چشمی که کور می کنند.
همه و همه قرار هست که یک انسان هایی رو در نهایت بارور بکنه برای ترویج این خشونت و رفتار به این خشونت.
یعنی شما مواجه میشید در نهایت با انسان هایی که حالا خودشون هم بخشی از این بدنه ی خشونت بار شدن.
و دیگه این نهایت اون جنون اجتماعیست که شما باهاش روبرو میشید و میتونید شرایط وحشتناک رو هم ببینید.
در باب مجازات های اسلامی هم در قرآن به برخیشون اشاره شده و در برخی در سیرت نبوی و در برخی هم در احادیث که هر کدام در بابش صحبت شده.
من یک چند باری هم در باب مثلا سنگسار صحبت کردم که ریشه هاش چه شکلی هست و از کجا اومده.
در باب هر کدوم از این ها مثل بریدن دست در قرآن آیه ای صریح داریم در باب رفتاری که در برابر محاربین میخواد بشه آیه ی صریح قرآنی.
در باب قصاص، آیه صریح قرآنی داریم.
و هر کدوم از اینها جای جای اسلام و باورهای اسلامی جای گرفته.
یعنی شما مواجه میشید با تاریخ اسلام و رفتارهایی که محمد و یا دیگر بزرگان دین اسلام انجام دادن در طول حیاتشون در قبال مردم و در باره ی این مجازات ها و پیش بردن این مجازات ها.
شما مواجه میشید با این رفتار های وحشتناک.
حالا ثمره ی این نگاه قاعدتا چی هست؟
این تصاویری که ما در کنار هم نقش دادیم قرار هست که در نهایت از این جامعه چه شکلی رو بروز بده.
قرار هست که در نهایت این اجتماع مانده در این مرداب خشونت بار به کجا برسد؟
در نهایت قرار هست تبدیل به موجوداتی بشن که جنگ طلب هستند.
خشونت بار زندگی می کنند.
در جای جای زندگیشون این خشونت رو بروز میدن.
یعنی شما مواجه میشید با کسانی که زنان خودشون رو مورد ضرب و شتم قرار.
شما مواجه میشید با انسان هایی که حیوان آزاری می کنند به وحشیانه ترین شکل ممکن در برابر حیوانات رفتار.
شما مواجه میشید با انسان هایی که در فکر و آرزوی جهاد و جنگ هستند.
به میدان های جنگ میرن، برای کشتن و از بین بردن انسان های دیگر.
شما مواجه میشید با رفتارهای وحشتناکی که از این ها می بینی آزارهای بی حد و حصری که به زنان می دهند، به حیوانات می دهند، در جنگ ها مرتکب می شوند و شکل و شمایل بی حد و حصری از این خشونت و این خشونت افسارگسیخته ای که همواره در بین این ها در جریان است.
در جای جای اسلام شما مواجه می شوید با این خشونت و خشونت طلبی و در نهایت یک جامعه خشن و دیوانه واری را پدید می آورد که امروز هم در جای جای جهان می توانید با این ها مواجه شوید.
از رفتارهایی مثل انتحاری کردن خودشان تا رفتارهای خشونت باری که تحت عناوین ترور با آن روبرو می شویم تا بمب گذاری ها، تا جنگ ها، تا جهاد ها، تا رفتارهایی از این دست.
میزان خشونتی که در بین این ها وجود دارد بر علیه زنان به عنوان خشونت خانگی ما می شناسیم.
میزان حیوان آزاری که در بین این ها وجود دارد و این ها قاعدتا برگرفته از همین جنون و دیوانگی است.
اما فرای این در باب قصاص صحبت کردیم.
این انتقام طلبی، این کینه ورزی که در بین این ها وجود داره هم ثمره بزرگی داره.
گفتیم این یک فلسفه فکری ای هستش که فرای اون اتفاق در برابر شما که قابل رویت هست مثل قصاص و این موضوعاتی از این دست که دربارش صحبت کردیم فرا این قرار هست که به شما یک طریقت و یک نوع زیستن بده.
قرار هست که به شما یک منش از این زندگی کردن بده و این منش از زندگی مملو از انتقام جویی و کینه ورزی هست.
رفتاری که شما دارید می بینید رفتارهای مدامی که در بین این اسلامی ها داره اتفاق می افته.
به انقلاب ایران نگاه کنید.
کینه ورزی و انتقام جویی رو ببینید که تا چه حد در بین این ها ریشه داشت و ریشه ها.
این ها ریشه های فکری و مذهبی هست.
ریشه هایی است که باورهای اسلامی داره، باورهای قرآنی داره، ریشه هاش از همین نگاه های اسلامی و قرآنی نشئت گرفته.
شما مواجه میشید با یک نظام فکری که حالا سر کار اومده و قرار هست که همه رو قلع و قمع بکنه و همه رو از بین ببره بر پایه انتقام ها و کینه ورزی هاش از حکومت قبل چیزی باقی نگذاشته و قاعده هم فقط در باب مسلمانان ایران نیست، در باب جمهوری اسلامی نیست.
در جای جای دنیا نگاه کنید.
در تونس نگاه کن.
در لیبی نگاه کن.
در تمام کشور های اسلامی نگاه کنید شرایطی که از این دست داشتند را چگونه رفتار کردند و چه رفتاری را پیش گرفتند و این باز آفرینی، انتقام و کینه ورزی.
گفتم منجر به یک سیکل بیماری میشه که مدام در حال تکرار خودش هست و شما مدام مواجه میشید با این رفتارهای دهشتناک.
یعنی در نظر بگیرید رفتارهایی که جمهوری اسلامی کرده قرار هست چه ثمره ای در نهایت به خودش برگرده؟
اگر انقلاب فکری و فرهنگی بین مردم ایران شکل نگیره قرار هست که دوباره سرانجام جمهوری اسلامی یک سرانجامی شبیه به سرانجامی که در گذشته برای پهلوی ها اتفاق افتاد شکل بگیره.
یعنی قرار هست که باز این مردم انتقام بگیرند و اینها رو از بین ببرند و این کینه مدام در بین اینها رواج پیدا کرد.
ثمره این کینه ورزی قاعدتا کینه ورزی است.
ثمره این خشونت در نهایت خشونت هست.
و این خشونت افسار گسیخته گسیخته ای که به نوعی از روز اول اتفاق افتاده دوباره ادامه پیدا میکنه و جریان پیدا میکنه و ما مواجه میشیم با همین رفتارهای دیوانه وار.
در باب قصاص فقط و فقط باید به همین فکر بکنید که اگر قرار باشه شما در برابر بدی که بهتون میشه بدی بکنید، جهان رو جهان بدی ها پر خواهد کرد.
اگر قرار باشه در برابر چشمی که از شما کور میشه دیگری رو کور بکنید قرار هست که جهان تبدیل به جهان کور ها بشه.
و این نگاه به قصاص و این فلسفه قصاص قاعدتا قرار هست که ما رو در این بدی ها غرق بکنه و ما در این دیوانگی و جنون زندگیمون رو ادامه بدیم پیدا بکنه زندگی ای که مملو شده باشه از این انتقام و کینه ورزی.
اصلا این تفکر به انتقام و کینه ورزی قرار هست که از ما دیوانگان و مجانین بسازد.
که دل در گرو انتقام و کینه ورزی داریم.
مدام در پی همین کینه ورزی زندگی مان را به پیش می بریم و جهانمان را از آن زیستگاهی که قرار باشد درش اتفاقاتی درستی بیفتد که قرار باشه تغییراتی شکل بگیرد و پویایی ای اتفاق بیفتد و ما به پیش برویم، غرق در مهر بشویم.
قرار است که دورتر و دورتر بکند.
قرار است که همه چیز ما بر پایه انتقام باشد.
قاعدتا هر کسی در زیستن خودش مواجه می شود با مشکلات بیشماری و اگر این فلسفه اسلامی قرار باشد به پیش برود، شما قرار هست که در برابر هر بدی که دیدید بدی را اعمال کنید و جهانتان را در این بد بودن غرق بکنید.
در آن نقطه ابتدا شما در نظر بگیرید که در یک اجتماع کوچک انسانی یک اتفاقی می افتد و کسی به کسی بدی می کند.
حالا در جواب این اگر قرار باشد که این بدی ادامه پیدا بکند در چه بازه زمانی کل این جامعه مملو از این بدی ها و زشتی ها خواهد شد؟
و اگر قرار باشد هر کسی به انتقام و کینه جویی از دیگری برمی خیزد و به نوعی رفتاری از خودش نشان بده.
در آینده چه چیزی از این جامعه باقی خواهد ماند؟
و این کور کردن ها قاعدتا ما را به یک جهان کوری خواهد رسوند و ثمره این اتفاق ها و این تلاش ها در نهایت یک جهان در بدی و ماندن در این منجلاب خواهد بود.
نگاه و این فلسفه وجودی قصاص به معنای بزرگداشت انتقام و انتقام طلبی هست و چیزی هم ماورای این نخواهد داشت.
در باب قصاص خیلی صحبت میشه کرد اما نکته مهم و کلیدی ای که در باب قصاص وجود داره همین فرهنگ انتقام جویی و انتقام طلبی است و در نهایت ساخت این سیکل بیمار و دیوانه وار.
اما فرای این موضوعاتی که میشه در موردشون صحبت زد کرد و به نوعی مثال زد و موضوعات مهمی رو درش مطرح کرد.
ما بخش های دیگه ای هم داریم که باید بهش حتما مراجعه کنیم.
یکی اینکه این حق جنون رو به انسان دادن در دل اسلام.
یعنی شما مواجه میشید با یک چیزی به اسم قصاص.
حتما هم درباره اش موضوعات رو دیدید. زیادی دیدید.
حالا یا در زندگی شخصی و فردی خودتون یه همچین اتفاقاتی در بین نزدیکانتون افتاده یا فیلم های بسیاری که دربارش ساخته شده و اصولا هر کسی که در این جوامع اسلامی به نوعی زندگی کرده باشه با این مفهوم رو به رو شده.
این حق جنونی که به انسان ها داده میشه.
یعنی شما مواجه میشید با یک نظام فکری که حالا داره با انسان ها در این باب صحبت میکنه که شما میتونید از دیگری انتقام بگیرید و این انتقام گیری رو به نوعی در بین شما ترویج میده.
خدایی هست که حق قصاص رو محترم میشماره؟
میاد و در مبنای فکری خودش این قاعده رو قرار میده که شما میتونید اگر در برابرتان ظلمی اتفاق افتاد این ظلم رو به ظلم جواب بدید و بدی رو با بدی جواب بدی.
اگر کور شدی.
دیگری رو کور کن.
و این یه قاعده ای میشه و من گفتم که در ابتدای امر موضوعاتی رو برشمردم که حالا هر کدوم از این ها چه برآیندی برای انسان ها داره و چه تعلیمی انسان ها از این ها می بینند.
تمام این ها دست به دست هم میده و حالا انسان رو به یک جایی میرسونه که مثلا ما مواجه میشیم با یک انتخاب هایی که برای انسان ها وجود داره.
اینکه ببخشن و یا قصاص بکنن که دربارش هم به شدت صحبت شده در زمینه های هنری مثلا در باب فیلم سازی و یا داستان نویسی به شدت دربارش صحبت کردم و این انتخاب انسانی رو به نوعی بولد کردم.
برای اینکه شما بخواید در نهایت به یک نتیجه ای برسید.
خب این یک تناقض بزرگ داره.
یک فلسفه فکری مدام داره به شما این انتقام رو براتون بزرگ و با اهمیت نشون میده.
یک بخشی از زندگی و زیستن تون میکنه.
یعنی با توجه به موضوعاتی که درباره اش صحبت کردیم، اینکه مدام شما دارید در باب این انتقام می شنوید داره در برابر چشمانتون اتفاق می افته.
خداوند خداونده، انتقام جویی هست.
به کرات از باب انتقام صحبت می کنه.
رفتارهای انتقام جویانه داره.
یعنی به قصص قرآنی برگردید و نگاه کنید نمونه های بیشماری که مثلا در برابر فرعون خدا چکار کرد؟
در برابر نمرود چیکار می کنه؟
در برابر تمام این قدرت هایی که در برابرش بودن و یا کاری رو بر خلاف میلش کردند چه کاری انجام داد؟
یعنی مثلا شما مواجه بشید با مثلا لوط قوم لوط که حالا فرامین خدا رو به درستی انجام نداده.
به عنوان مثال در پی مثلا همجنسگرایی بوده.
خب چه جوابی در برابرش دیده و خدا چگونه انتقام جویی بوده و چگونه ما خدا رو به عنوان منتقم می شناسیم؟
بدترین انتقام گیران هست.
خداوند کینه ورزی که مدام داره برای شما تصویر میشه.
در قسمتی که پیرامون قصص قرآنی باشه بیشتر در باب این مسائل صحبت می کنیم.
اما اینجا یه اشارتی می کنیم در این باب که ببینید خدایی که برای شما تصویر شده خدای انتقام جویی هست.
حالا خودش در دوران زندگی خودش برای این قصاصی که به شما مطرح کرده خب خودش هم مجازات هایی داشته.
یعنی اتفاقاتی که مثلا به عنوان مثال در اینجا حق خدا وسط هست دیگه.
یعنی مثلا رفتاری که خدا در قبال دزد ها انجام میده، رفتاری که خدا در قبال محاربین انجام میده.
حالا این خدای خشونت طلب و دیوانه واری که خودش دست و پای محاربین رو قطع میکنه، دست دزد رو قطع میکنه حالا چه صحبتی میتونه داشته باشه در باب اینکه شما انتقام بگیرید و یا ببخشید و این نگاه انتقام وارانه مدام در حال تکرار هست.
بنیان فکری ای که بر همین پایه استوار هست و مدام داره این طرز تفکر رو نشر میده و وقتی به یک انسانی میرسه که حالا قرار هست در این جنون حقی داشته باشه و بخواد در بین این جنون انتخابی بکنه، قاعدتا همین رویه ای که مدام براش تکرار شده ساخته شده تکرار میکنه.
در عین حال ما صحبت از این کردیم که این نگاهی که به عنوان مثال در مجازات های اسلامی وجود دارد که به صورت علنی و در بین مردم اتفاق بیفتد، از شلاق زدنش در نظر بگیرید که چه برآیندی برای انسان های بیننده به وجود میاره تا اعدام کردن و دست و پا بریدن و رفتارهای وحشیانه و در نهایت رسیدن به سنگسار که حالا قرار است این مخاطبین به نوعی اکت داشته باشند در این حرکت حالا خودشان هم وارد این جنون بشوند.
من پله ها را شمردم و صحبت درباره اش کردم.
نقلی که می کنم مربوط به همین موضوع هست.
حالا در نهایت چگونه می توانید از انسان انتظار داشته باشید که در این جنون غرق نشود؟
فرای تمام این ها که باز هم دلایل بیشمار دیگری هم برایش برشمرد، به یک مقوله دیگر می رسیم.
در زمینه اسلامی نگاه به این مساله نگاه صفر و صدی است.
یعنی مثلا در زمینه قصاص وقتی رو به رو می شویم به یک نفری حق این رو میدن که این آدم رو قصاص بکنه و یا اینکه این آدم رو ببخشه و بخشیدن اون مساوی است با آزاد شدن اون.
یعنی دیگه جنبه های عمومی اون جرم اصلا اهمیتی نداره.
یعنی شما یک آدمی رو قرار نمیدین بین اینکه قرار باشه اون آدم مثلا تصمیم بر این گرفته که این آدم با وجود و حضورش در اجتماع مضر هست باعث میشه که انسان های بیشتری رو هم از بین ببره و باعث لطمات بیشتری به موجودات بیشتری بشه.
حالا یک حق انتخاب داره بین اینکه اون آدم رو بکشه، از بین ببره، قصاص بکنه، این بدی رو نشر بده و این انتقام طلبی رو ادامه بده و اینکه این آدم آزاد بشه.
یعنی این هم یکی از دلایلی است که صحبت درموردش میشه.
اما فرای همه اینها، این تفکر مسموم و بیمارگونه ای که در نهایت این جنون و این حق داشتن این جنون رو به انسان ها میده دهشتناک است.
یعنی ما داریم در باب موضوعی صحبت میکنیم که در نهایت قرار هست انتقام انتخاب باشه.
یعنی شما رو به یک موضعی میرسونه که انتخاب شما انتقام باشه و این دیگه نهایت این چرخه است که این چرخ هایی هست که به این محرکه بزرگ ادامه پیدا می کنه و این جریان سازی رو به وجود میاره و در نهایت همه این باورمندان به این فکر مسموم را در نهایت در خودش غرق می شوند و در این باتلاق قرار می دهند و این حق جنون دادن را در نهایت به یک موضع وحشتناک می رساند که همه را می تواند درگیر خودش بکند.
با توجه به موضوعاتی که تا اینجا درباره اش صحبت کردیم، قاعدتا این حق جنونی که داریم درباره اش صحبت می کنیم، در نهایت قرار هست که یک انتخابی را به وجود بیاورد که حالا خیلی ها را هم درگیر خودش بکند.
چه اونهایی که این انتخاب رو انجام میدن، چه اونهایی که دارن این انتخاب رو می بینن و اونهایی که در قبالشون این انتخاب اتفاق می افته.
همه این طیف های مختلف اجتماعی در نهایت قرار هست که درگیر این انتخاب دیوانه وار بشن و در این انتقام به نوعی آزموده هم بشن.
به نوعی مورد آزمون هم در نهایت قرار بگیرند.
شروعی که بر پایه سنگسار.
مثلا شما در نظر بگیرید دارید در باب انسان هایی صحبت می کنید که وارد این وادی جنون آمیز و خشونت بار شده اند و این انتقام و کینه رو دیدن در نهایت به یک مرحله ای هم می رسن به عنوان اینکه بخوان انتخاب بکنند که انتقام بگیرند یا نگیرند.
و این درگیری با مفهوم انتقام می تونه تا چه اندازه توی زندگی اون ها هم تاثیر بذاره.
در نهایت هم در باب این موضوعی که الان داریم صحبت می کنیم چون برخی ها هستند که صحبت از این می کنند که بله خداوند گفته که همون حدی که لذتی که در بخشش هست در انتقام نیست و یه موضوعاتی از این دست رو سعی می کنند با اشارتی که به قرآن دارند و به نوعی.
دست و پا کردن یه سری آیات قرآنی سعی در تطهیر اسلام باز هم داشته باشند و بخواهند این موضوع رو کتمان بکنند.
موضوع حقیقی ای که وجود داره در قبال این موضوع باید شما نگاه بکنید به برآیند کلی که این خدا به وجود آورده نه یک آیه ای که می تونه آیات مکی باشه که محمد در دوران ضعف خودش صحبت کرده.
ما در باب تناقضات قرآن صحبت کردیم و گفتیم در همون قسمت های ابتدایی که در باب قرآن صحبت کردیم، قرآن شامل دو بخش یه بخشیش مکی، یه بخشیش مدنی است، یه بخشیش در دوران ضعف محمد گفته شده در دورانی که حالا در دوران ضعف خدا بهتره که بگیم در دوران ضعفی که الله وجود داشته این آیات به زبان محمد اومده و در اون دوران صحبت هایی که کرده ما گفتیم این صحبت ها خیلی بخش هایی داشته که به عنوان مثال شما با یه آیه ای مثل لا اکراه فی الدین روبرو میشید دیگه.
اما در قبال اون در برابر اون واژه ای به مفهوم مفهومی به نام ارتداد چه معنایی داره؟
چه معنایی داره؟
ارتداد با لایک رو افراد دین چگونه جمع شدنی ست؟
من حتی گفتم مثال زدم، صحبت کردم که حتی علی ابن ابی طالب هم میومد و میگه اگر شما میخواید با کسی مباحثه ای بکنید از قرآن استناد نیارید چرا که نقاط نقض بسیار در خودش داره چرا که این به دو بخش تقسیم شده یعنی بخشی که در دوران ضعف و بخشی که در دوران قدرت محمد گفته شده و اینها تفاوت ساختاری داره.
ولی وقتی ما میخوایم یک معقوله و یک موضوعی رو مورد کنکاش قرار بدیم باید کلیت اون ماجرا رو ببینیم.
اینکه یک آیه ای وجود داشته باشه در باب اینکه شما انتقام نگیرید که مبنای نمیشه فرای این یک موضوع دیگه ای هم دربارش صحبت میکنن.
اینکه در دوران اون زمانی که اسلام اتفاق افتاد این قبائل میومدن مثلا اگر یعنی دلایلی که اذعان میکنن برای وجود داشتن یک موضوعی مثل قصاص، فرای اینکه در باب مباحث دیگه و مجازات های دیگه ی اسلامی که وجود داره هم طفره میرن برخیش رو به عنوان مثال خارج از نگاه اسلامی و قرآنی میدونم به واسطه ی اینکه در قرآن نیومده مثل همین سنگسار که حالا من سعی میکنم توی برنامه ای که در باب نواندیشان دینی هست در باب این مسائل بیشتر صحبت بکنیم.
اما در این قسمت ها هم سعی می کنیم یک اشارتی به آن بکنیم.
خب شما مواجه میشید با این نگاهی که داره میگه برخی از این مجازات ها اصلا وجود نداره و این حرف ها که ما گفتیم این ها ریشه فقط و فقط در قرآن نیست.
برخی در قرآن، برخی احادیث و برخی سیرت نبوی.
اینها در کنار هم باعث اجتهاد میشه.
یعنی کسی نمی تونه قرآن رو مبنایی قرار بده برای تمام اتفاقات بشری که توسط اسلام اتفاق می افته.
برخی از اتفاقات رو مثلا به واسطه اکتی که خود محمد در طول حیاتش داده داشته به نوعی دلیل می دونه.
اما فارغ از این مساله از مساله اصلی دور نشیم.
در باب قصاص وقتی میخوان صحبت بکنن میان و مثالی میارن در باب این که بله در اون دورانی که محمد در قدرت بود قبایل بیشماری وجود داشتند.
این قبایل در برابر هم میجنگیدند.
حالا احتمال داشت که یکی از این افراد کشته بشه مثلا در یک سانحه ای، در یک دعوایی، در یک درگیری، یک نفری را بکشند و بعد به انتقام.
شما مواجه میشدید با بیشماران که همدیگر را می کشتند.
یعنی شاید به خاطر مرگ یک نفر صدها نفر هم کشته می شدند و محمد و یا قرآن و یا خدا و یا اسلام و یا هر چیزی که می خواهید اسمش را بگذارید.
در نهایت این تفکر قصاص را به وجود آورد تا در برابر این خونریزی ها جلوگیری بکند.
یعنی آن تفکری که قرار بر این است که به جای کشته شدن بیشماران یک کشته را در نظر بگیریم.
نکته ابتدایی باز هم میشه به نقض قرآن هم اشاره کرد.
اونجایی که خیلی ها این آیه رو به عنوان یک آیه بزرگ الهی و یک آیه بزرگ عرفانی و پر از مهر در نظر میگیرن که کشته شدن یک انسان بیگناه کشته شدن بشریت است.
خب این باز منافات داره با همین قضیه ای که شما دارید بهش استدلال میکنید برای اینکه که تطهیر کنید نگاه اسلامی را.
اما فارغ از این و بخواییم این رو در نظر بگیریم ما داریم باز در باب آن اصول صحبت میکنیم.
من در چندین برنامه متفاوت در باب این مسئله مشخص صحبت کردم.
ما یا به یک اصل معترف و معتقد هستیم یا نیستیم.
یعنی یا ما اعتقاد داریم که اعدام کار خوبی است یا کار بدی است.
حد وسطی ندارد.
اگر اعدام را قبول بکنید، این اعدام میتواند در اشکال مختلف و به دلایل مختلف اتفاق بیفتد.
یک جایی از نظر جمعی این نهایت عدالت باشد، یک جایی از نظر بعضی.
این نهایت خونخواری و دیوانگی باشد.
اما موضوع این است که شما نسبت به این موضوع مشخص باید موضع داشته باشید.
یعنی اعدام کار وحشتناک و وحشیانه ای است.
تفاوتی نمیکند که حالا این در قبال یک کافر اتفاق بیفتد، در قبال یک مسلمان اتفاق بیفتد، در قبال یک شیعی اتفاق بیفتد، در قبال یک یهودی اتفاق بیفته.
این اصل بنیان هست که موضوع ما هست.
این مهم نیست که شما یک متجاوز رو اعدام کنید یا یک منتقد مثلا دینی رو اعدام کنید. تفاوتی نیست.
این اصل موضوع هست که مورد کنایه و مورد نقد ماست.
این که در قبال چه کسی اتفاق می افته مهم نیست.
در قبال این موضوع هم دقیقا به همین شکل هست.
یعنی یا شما باورمند به انتقام هستید یا نیستید.
اگر باورمند به انتقام هستید، تفاوتی در این تعدادی که حالا این دوهزار نفر با هم بجنگند یا یک نفر رو بکشند تفاوتی درش نیست و این اون مبنای انتقام جویانه هست و اصلا فرای این ها اصلا این موضوع رو شما در کنار بگذارید کنار.
شما دارید در باب یک خدایی صحبت میکنی که سراسر وجودیت پر از انتقام و کینه ورزی هست.
شما رفتار قصص قرآنی رو که بهش اعتقاد دارید بخشی از قرآن میدونید.
بخش شما که اعتقاد به این ندارید که تحریفی در قرآن اتفاق افتاده.
خب شما مواجه می شید با یک خداوند کینه جو.
خداوند انتقام گیر.
خداوندی که منتقم هست دیگه.
شما مواجه می شید با رفتارهایی که در قبال مثلا فرعون انجام میده در قبال تمام این.
در تمام این قصص قرآنی که اتفاق افتاده و خداوندی که کینه ورز هست انتقام می گیره و این اون رویه ای هست که اتفاق می افته و این فرهنگ رو به وجود میاره و به پیش می بره.
فرای این موضوع آخری هم که دوست دارم در باب این مسئله صحبت بکنم و اون مسئله قصاص رو به نوعی ببندیم این هستش که یک موضوع خیلی مهمی وجود داره.
اون هم این هستش که ما باید در ابتدا بدونیم که قانون برای چی نوشته شده.
ما قانون رو می نویسیم تا این جرایم اتفاق نیفته تا این جرایم کم بشه.
تا جامعه به یک ثبات و قراری برسه.
تا حد ممکن با نسبیتی که ما داریم از این جرایم و جنایات کم بکنیم.
خب هدف اصلی از نوشتن این قوانین اینگونه باید باشه دیگه.
اما شما وقتی مواجه میشید با نگرش اسلامی که من به کرات دربارش صحبت کردم و گفتم که هدف اصلی پاک کردن صورت مسئله است.
نمونه های بیشماری تو این قضیه وجود داره.
شما وقتی به یک مسئله ساده نگاه میکنید مثل دستی که دست یک دزدی که باید قطع بشه یعنی چی؟
یعنی این دست عامل دزدی است پس قطعش میکنیم دیگه دزدی وجود نداره.
به همین سادگی.
همین یک موضوع بیانگر این فلسفه فکری وجودیت قانون و قضا در اسلام هست.
یعنی شما قوه محرکه ای که دارید فقط و فقط پاک کردن صورت مسئله هاست.
برای از بین بردن جرمی که وجود نداشته باشه.
هدف نه درمان هست، نه پیشگیری است نه پیشبرد، نه بهتر شدن اتفاقات هست.
فرای این موضوع که من به کرات دربارش صحبت کردم، یک موضوع مهم دیگری هم در این بین وجود داره.
یکی از موضوعات مهم در باب قانون نویسی این هستش که شما به عنوان قانون نگار قرار نیست که در دوران عصبانیت خودتون قانون رو بنویسید.
این خیلی موضوع ساده ایه.
یعنی شما در نظر بگیرید که هر انسانی به صورت فرادا هر انسان اگر مورد ظلم و ستمی خودش قرار بگیره و یا عزیزانش قرار بگیرن پر از خشم و کینه و نفرت خواهد شد.
این یک بخش ذاتی از انسان هست که غیر قابل تغییر میتونه باشه.
شاید خیلی به سختی بشه انسان ها در این زمینه تغییر پیدا کنن.
یعنی شما هر نوع تفکر و هر باوری که داشته باشید قاعدتا اگر عزیزتون رو بکشند و یا جرمی که از نظر شما بدترین جرم ها هست و یا بدترین رفتار هست مثل شکنجه کردن، مثل تجاوز کردن.
اگر یک همچین اتفاقی با عزیزانتون اتفاق بیوفته، قاعدتا پر از خشم و نفرت و کینه هستید و قاعدتا اون لحظه شما پر از کینه و انتقام هستید برای اینکه اون آدم رو از بین ببرید و این کینه و انتقام ورزی در شما شعله ور میشه.
برای اینکه رفتار وحشتناک و خشونت باری رو از خودتون نشون بدید اما قرار بر این نیست که قانون به دست عصبانی ها نوشته بشه.
قرار نیست کسی که مورد ظلم قرار گرفته بیاد و این قانون رو بنویسه.
اگر به کسی تجاوز شد حالا قانون رو بدید تا بنویسه.
تا بخواد قانون گذاری بکنه.
دقیقا اتفاقی که در اسلام می افته یعنی شما مواجه میشید با اون آدم خشمگین و عصبانی که حالا تمایل داشته که قانون بنویسه.
ما قانون رو باید با یک تفکری بنویسیم برای یک اتفاقی بنویسیم.
قرار هست که از نوشتن این قانون به یک نتیجه مشخصی برسیم.
قرار هست این قانون نوشته بشه تا این جرایم کم بشه تا این جرایم ریشه کن بشه تا دیگه این ظلمت رو در جهان نبینیم.
اما وقتی که قرار باشه قانون گذاری که این قانون رو می نویسه در عصبانیت، در کینه ورزی و در انتقام جویی این قانون رو بنویسه، خب قاعدتا این جنون ادامه پیدا میکنه و هر روز بدتر و بدتر میشه.
یعنی شما وقتی مواجه میشید با قانون قصاص دارید به این فکر میکنید که خب قاعدتا کسی که قانون گذار بوده مورد این ظلم قرار گرفته.
یعنی شما در نظر بگیرید که امروز یک کسی عزیز شما رو میکشه و حالا شما قرار هست یک قانونی را تصویب بکنید برای اینکه در قبال اون آدم اجرا بشه، مجازات اون آدم رو شما تعیین بکنید.
خب قاعدتا در اون دوران عصبانیت بدترین اتفاقات رو برای اون رقم میزنی.
شاید حتی فرمان به شکنجه اون بدید فرمان به اذیت و آزار اون بدید.
اما اگر همین خود شما در یک شرایطی دور از این اتفاق و احساسی که براتون بیفته بنشینید عوامل مختلف رو در کنار هم بذارید.
آمارها را در کنار هم بگذارید.
تحقیقات را در کنار هم بگذارید و شرایط را در کنار هم بگذارید.
به برآیند این اتفاقات فکر کنید.
به انتقام و انتقام جویی و کینه ورزی که در نهایت چه تصویری را برای جهان و برای اجتماع به وجود خواهد آورد.
به این سیکل بیمار نگاه کنید و در کنار آن به این نگاهی که قرار بر درمان داشته باشد و قرار بر تغییر داشته باشد نگاه کنید.
در نهایت به یک نتیجه دیگری فرای این کشت و کشتار و خشونت توامان برسید.
قاعدتا آن انسانی که دور از این خشونت و کینه ورزی و این انتقام است، به قانون نوع دیگری نگاه می کند و قانون گذاری را هم برای یک فرآیند دیگری خواهد گذاشت.
اما در کنارش یک انسان عصبانی که پر از خشم و نفرت است نسبت به اتفاق احساسیای که برای خودش افتاده.
اتفاق تراژیکی که زندگی او را تغییر داده قاعدتا یک نگاه دیگری نسبت به آن قانون خواهد داشت.
این هم موضوع به شدت مهمی است که درباره اش خیلی صحبت میشه کرد.
اینکه ما نباید خود رو در این انتقام غرق بکنیم و اصولا این تناقض بزرگی است در قانون نویسی که اگر قرار باشه کسی که در عصبانیت هست قانون گذار اون کشور و اون نگاه باشه و ما مواجه میشیم با این نگاه اسلامی که همواره در همین جنون و جهل ادامه پیدا کرده.
یعنی در نهایت بحث ما میتونیم به این فکر بکنیم که نگاه اسلامی که مملو از کینه ورزی، خشونت، انتقام طلبی و این دیوانگی و جنون هست بر دو پایه میتونه شکل بگیره یکی ایمان راسخ این خدا و این پیامبر به این نگاه قهرآلود وحشتناک خشونت بار.
ایمانی که اینها دارند نسبت به انتقام طلبی.
همونطور که خداوند، خداوند، اسلام و خداوندی که ما میشناسیم در جهان هستی مدام داره از این انتقام طلبی و کینه ورزی و جنون صحبت میکنه و مروج این دیوانگی هست و یا اینکه این قانون به دست یک کسی نوشته شده که در دوران عصبانیتش قرار بوده که حکم به مجازات دیگران برود.
یعنی شما باید تصوری داشته باشید که یک آدمی که در بدترین شرایط است بدترین اتفاق در قبال عزیزش افتاده، حالا قانونگذاری را به دست بگیرد و فرمان به این انتقام خواهی بده، به این جنون بده و یا اینکه ریشه های این فکری مملو از این خشونت و این خشونت طلبی است که اسلام در جای جای خودش ثابت کرده که تمام ریشه های فکری خودش را از این خشونت طلبی، از این دیوانگی و جنون و به ویژه از این انتقام جویی و کینه ورزی می گیرد و این انتقام در نهایت ما را به یک سلسله ای از جنون می کشونه که سراسر آن خشم و نفرت است و این نفرت دنباله دار دنیای ما را به این زشتی که امروز درش قرار گرفته ایم کشانده و ما مواجه هستیم با این نظام بیماری که همه زندگی ما رو تحت الشعاع قرار داده و در نهایت به این معنای ساده می رسیم که انتشار این بدی ها جهان بدی رو خواهد ساخت.
صحبت در باب قصاص و در باب مجازات های اسلامی بسیار است اما تا همین جا به نظرم کافی است.
در این انتهای برنامه هم دوست دارم با شما مطرح کنم که اگر دوست دارید این صدا شنیده بشه و در کنار من باشید در این راه به من کمک کنید.
میتونید صدای من رو با دیگران به اشتراک بگذارید.
منظور از این صدا هم مختص برنامه ای به نام جان نیست.
من آثارم رو پیشتر از برنامه ای به نام جان آرا و عقاید خودم رو تحت عناوین کتاب هایی به رشته تحریر در آورده ام.
این آثار در وب سایت جهان آرمانی در اختیار شماست.
میتونید با مراجعه به وب سایت جهان آرمانی این آثار رو دانلود کنید و اگر دوست داشتید در کنار من باشید تا این همفکری برای تغییر شکل بگیره.
میتونید این آثار رو با دیگران هم به اشتراک بذارید.
ممنون که همراه من بودید.
من نیما شهسواری و این برنامه به نام جان هست.
در پناه آزادی.
پیش از ارسال نظرات خود در وبسایت رسمی جهان آرمانی این توضیحات را مطالعه کنید.
برای درج نظرات خود در وبسایت رسمی جهان آرمانی باید قانون آزادی را در نظر داشته و از نشر اکاذیب، توهین تمسخر، تحقیر دیگران، افترا و دیگر مواردی از این دست جدا اجتناب کنید.
نظرات شما پیش از نشر در وبسایت جهان آرمانی مورد بررسی قرار خواهد گرفت و در صورت نداشتن مغایرت با قانون آزادی منتشر خواهد شد.
اطلاعات شما از قبیل آدرس ایمیل برای عموم نمایش داده نخواهد شد و درج این اطلاعات تنها بستری را فراهم میکند تا ما بتوانیم با شما در ارتباط باشیم.
برای درج نظرات خود دقت داشته باشید تا متون با حروف فارسی نگاشته شود زیرا در غیر این صورت از نشر آنها معذوریم.
از تبلیغات و انتشار لینک، نام کاربری در شبکههای اجتماعی و دیگر عناوین خودداری کنید.
برای نظر خود عنوان مناسبی برگزینید تا دیگران بتوانند در این راستا شما را همراهی و نظرات خود را با توجه به موضوع مورد بحث شما بیان کنند.
توصیه ما به شما پیش از ارسال نظر خود مطالعه قوانین و شرایط وبسایت رسمی جهان آرمانی است برای مطالعه از لینکهای زیر اقدام نمایید.
با درج ایمیل آدرس خود میتوانید از تازهترین آثار منتشر شده در وبسایت جهان آرمانی با خبر شوید آدرس ایمیل شما نزد ما محفوظ خواهد بود
با ثبت نام در وبسایت جهان آرمانی میتوانید نگاشتههای خود را در این بستر منتشر کنید، فرای انتشار پست میتوانید با ما همکاری داشته و همچنین آثار خود در زمینههای مختلف هنری را نشر و گسترش دهید
© تمام حقوق نزد مولف محفوظ است
Copyright 2021 by Idealisti World. All Rights Reserved
این صفحه دارای لینکهای بسیاری است تا شما بتوانید هر چه بهتر از امکانات صفحه استفاده کنید.
در پیش روی شما چند گزینه به چشم میخورد که فرای مشخصات اثر به شما امکان میدهد تا متن اثر را به صورت آنلاین مورد مطالعه قرار دهید و به دیگر بخشها دسترسی داشته باشید،
شما میتوانید به بخش صوتی مراجعه کرده و به فایل صوتی به صورت آنلاین گوش فرا دهید و فراتر از آن فایل مورد نظر خود را از لینکهای مختلف دریافت کنید.
بخش تصویری مکانی است تا شما بتوانید فایل تصویری اثر را به صورت آنلاین مشاهده و در عین حال دریافت کنید.
فرای این بخشها شما میتوانید به اثر در ساندکلود و یوتیوب دسترسی داشته باشید و اثر مورد نظر خود را در این پلتفرمها بشنوید و یا تماشا کنید.
بخش نظرات و گزارش خرابی لینکها از دیگر عناوین این بخش است که میتوانید نظرات خود را پیرامون اثر با ما و دیگران در میان بگذارید و در عین حال میتوانید در بهبود هر چه بهتر وبسایت در کنار ما باشید.
شما میتوانید آدرس لینکهای معیوب وبسایت را به ما اطلاع دهید تا بتوانیم با برطرف کردن معایب در دسترسی آسانتر عمومی وبسایت تلاش کنیم.
در صورت بروز هر مشکل و یا داشتن پرسشهای بیشتر میتوانید از لینکهای زیر استفاده کنید.
پر کردن بخشهایی که با علامت قرمز رنگ مشخص شده است الزامی است.
عنوانی برای گزارش خود انتخاب کنید
تا ما با شناخت مشکل در برطرف کردن آن اقدامات لازم را انجام دهیم.
در صورت تمایل میتوانید آدرس ایمیل خود را درج کنید
تا برای اطلاعات بیشتر با شما تماس گرفته شود.
آدرس لینک مریوطه که دارای اشکال است را با فرمت صحیح برای ما ارسال کنید!
این امر ما را در تصحیح مشکل پیش آمده بسیار کمک خواهد کرد
فرمت صحیح لینک برای درج در فرم پیش رو به شرح زیر است:
https://idealistic-world.com/poetry
در متن پیام میتوانید توضیحات بیشتری پیرامون اشکال در وبسایت به ما ارائه دهید.
با کمک شما میتوانیم در راه بهبود نمایش هر چه صحیحتر سایت گام برداریم.
با تشکر ازهمراهی شما
وبسایت رسمی جهان آرمانی
این آیکون در صفحهی پیش رو برای دانلود مستقیم فایلها از سرورهای وبسایت رسمی جهان آرمانی تعبیه شده است، با کلیک بر روی این گزینه شما میتوانید به راحتی کتاب مورد نظر خود را دانلود کنید.
این آیکون در صفحهی پیش رو برای دانلود با لینک کمکی از سرورهای Google Drive تعبیه شده است، با کلیک بر روی این گزینه شما میتوانید به راحتی کتاب مورد نظر خود را دانلود کنید.
این آیکون در صفحهی پیش رو برای دانلود با لینک کمکی از سرورهای One Drive تعبیه شده است، با کلیک بر روی این گزینه شما میتوانید به راحتی کتاب مورد نظر خود را دانلود کنید.
این آیکون در صفحهی پیش رو برای دانلود با لینک کمکی از سرورهای Box Drive تعبیه شده است، با کلیک بر روی این گزینه شما میتوانید به راحتی کتاب مورد نظر خود را دانلود کنید.
این آیکون در صفحهی پیش رو به شما اطالاعاتی پیرامون اثر خواهد داد، مشخصات اصلی اثر در این صفحه تعبیه شده است و شما با کلیک بر این آیکون به بخش مورد نظر هدایت خواهید شد.
شما با کلیک روی این گزینه به بخش مطالعه آنلاین اثر هدایت خواهید شد، متن اثر در این صفحه گنجانده شده است و با کلیک بر روی این آیکون شما میتوانید به این متن دسترسی داشته باشید
در صورت مشاهدهی هر اشکال در وبسایت از قبیل ( خرابی لینکهای دانلود، عدم نمایش کتب به صورت آنلاین و … ) با استفاده از این گزینه میتوانید ایراد مربوطه را با ما مطرح کنید.
در این بخش میتوانید توضیح کوتاهی دربارهی خود مطرح کنید، در نظر داشته باشید که این بخش را همهی بازدیدکنندگان خواهند دید، حتی میهمانان، در صورت دیدن لیست اعضا و در مقالات و نگاشتههای شما
کشور انتخابی محل سکونت شما تنها به مدیران نمایش داده خواهد شد و انتخاب آن اختیاری است
تاریخ تولد شما به صورت سن قابل رویت برای عموم است و انتخاب آن بستگی به میل شما دارد
گزینههای در پیش رو بخشی از باورهای شما را با عموم در میان میگذارد و این بخش قابل رویت عمومی است، در نظر داشته باشید که همیشه قادر به تغییر و حذف این انتخاب هستید با اشارهی ضربدر این انتخاب حذف خواهد شد
در این بخش میتوانید آدرس شبکههای اجتماعی، وبسایت خود را با مخاطبان خود در میان بگذارید برخی از این آدرسها با لوگو پلتفرم و برخی در پروفایل شما برای عموم به نمایش گذاشته خواهد شد
در این بخش میتوانید نام و نام خانوادگی، آدرس ایمیل و همچنین رمز عبور خود را ویرایش کنید همچنین میتوانید اطلاعات خود را از نمایش عمومی حذف کنید و به صورت ناشناس در ویسایت جهان آرمانی فعالیت داشته باشید
نام کاربری شما باید متشکل از حروف لاتین باشد، بدون فاصله، در عین حال این نام باید منحصر به فرد انتخاب شود
نام و نام خانوادگی شما باید متشکل از حروف فارسی باشد، بدون استفاده از اعداد
در نظر داشته باشید که این نام در نگاشتههای شما و در فهرست اعضا، برای کاربران قابل رویت است
آدرس ایمیل وارد شده از سوی شما برای مخاطبان قابل رویت است و یکی از راههای ارتباطی شما با آنان را خواهد ساخت، سعی کنید از ایمیلی کاری و در دسترس استفاده کنید
رمز عبور انتخابی شما باید متشکل از حروف بزرگ، کوچک، اعداد و کارکترهای ویژه باشد، این کار برای امنیت شما در نظر گرفته شده است، در عین حال در آینده میتوانید این رمز را تغییر دهید
پیش از ثبتنام در وبسایت جهان آرمانی قوانین، شرایط و ضوابط ما را مطالعه کنید
با استفاده از منو روبرو میتوانید به بخشهای مختلف حساب خود دسترسی داشته باشید
در حال حاضر این لینک در دسترس نیست
بزودی این فایلها بارگذاری و لینکها در دسترس قرار خواهد گرفت
در حال حاضر از لینک مستقیم برای دریافت اثر استفاده کنید
شما با ثبت نام در وبسایت جهان آرمانی میتوانید در پیشبردن اهداف ما برای رسیدن به جهانی در آزادی و برابری مشارکت کنید
وبسایت جهان آرمانی بستری است برای انتشار آثار نیما شهسواری به صورت رایگان
بیشک برای دستیابی به این آثار دریافت مطالعه و … نیازی به ثبت نام در این سایت نیست
اما شما با ثبتنام در وبسایت جهان آرمانی میتوانید در این بستر نگاشتههای خود را منتشر کنید
این را در نظر داشته باشید که تالار گفتمان دیالوگ از کمی پیشتر طراحی و از خدمات ما محسوب میشود که بیشک برای درج مطالب شما بستر کاملتری را فراهم آورده است،
پر کردن بخشهایی که با علامت قرمز رنگ مشخص شده است الزامی است.
در هنگام درج بخش اطلاعات دقت لازم را به خرج دهید زیرا در صورت چاپ اثر شما داشتن این اطلاعات ضروری است
بخش ارتباط، راههایی است که میتوانید با درج آن مخاطبین خود را با آثار و شخصیت خود بیشتر آشنا کنید، فرای عناوینی که در این بخش برای شما در نظر گرفته شده است میتوانید در بخش توضیحات شبکهی اجتماعی دیگری که در آن عضو هستید را نیز معرفی کنید.
شما میتوانید آثار خود را با حداکثر حجم (20mb) و تعداد 10 فایل با فرمتهایی از قبیل (png, jpg,avi,pdf,mp4…) برای ما ارسال کنید،
در صورت تمایل شما به چاپ و قبولی اثر شما از سوی ما، نام انتخابی شامل عناوینی است که در مرحلهی ابتدایی فرم پر کردهاید، با انتخاب یکی از عناوین نام شما در هنگام نشر در کنار اثرتان درج خواهد شد.
پیش از انجام هر کاری پیشنهاد ما به شما مطالعهی قوانین و شرایط وبسایت رسمی جهان آرمانی است برای این کار از لینکهای زیر اقدام کنید.
گزارش شما با موفقیت ارسال شد
ایمیلی از سوی وبسایت جهان آرمانی در راستای تأیید ارسال گزارش دریافت خواهید کرد
در صورت نیاز به تماس و درج صحیح اطلاعات، با شما تماس گرفته خواهد شد.
پیام شما با موفقیت ارسال شد
ایمیلی از سوی وبسایت جهان آرمانی در راستای تأیید ارسال پیام دریافت خواهید کرد
در صورت نیاز به تماس و درج صحیح اطلاعات، با شما تماس گرفته خواهد شد.
فرم شما با موفقیت ثبت شد
ایمیلی از سوی وبسایت جهان آرمانی در راستای تأیید ارسال فرم دریافت خواهید کرد
در صورت نیاز به تماس و درج صحیح اطلاعات، با شما تماس گرفته خواهد شد.