در دسترس نبودن لینک
در حال حاضر این لینک در دسترس نیست
بزودی این فایلها بارگذاری و لینکها در دسترس قرار خواهد گرفت
در حال حاضر از لینک مستقیم برای دریافت اثر استفاده کنید
عنوان : پادکست به نام جان
ویژه برنامه : شناخت اسلام
قسمت بیست و یکم : همجنسگرایی در اسلام
برنامهساز : نیما شهسواری
زمان : 01:05:10
با صدای : نیما شهسواری
شناخت اسلام
در این ویژه برنامه به مفاهیم اسلامی در تمامی ابعاد نزدیک خواهیم شد و در هر قسمت سعی شده تا یکی از مبانی اسلامی را مورد نقد و بررسی قرار دهیم
باشد تا بیشتر پیرامون باوری که آن را به ارث برده بدانیم و اگر قرار بر باور است با آگاهی بدان معترف باشیم
در این ویژه برنامه سعی شده تا عناوین بیشمار باور اسلامی به چالش کشیده شود و حقایق مگو این دین بیان شود
قسمت بیست و یکم از همجنسگرایی در اسلام میگوید
شلاق شکنجه اعدام و مرگ پاسخ به انتخاب و اختیار
دینی برای از میان بردن تفاوتها
اسلام آمده تا همه را تسلیم و یکرنگ کند و برای این یکرنگی همه رنگها را خاموش خواهد کرد
هر کس در این قبیله هوای دیگری به سر داشت نفس از او بریدند و به دار آویختند
برنامهی به نام جان قصد دارد تا درباب مباحث مهم باورها و دغدغههای دنیایمان به زبان ساده و بداهه سخن بگوید
این بخش از متن پادکست توسط هوش مصنوعی استخراج شده است. ممکن است شامل اشتباهاتی باشد یا به طور کامل با محتوای اصلی مطابقت نداشته باشد. هدف از این کار، بهبود دسترسی مخاطبین به محتوای پادکست و فراهم کردن امکان مطالعه و مرور سریعتر مطالب است
ما تصمیم گرفتهایم متن پادکستهای خود را منتشر کنیم تا دسترسی به محتوای آنها برای همه مخاطبان آسانتر شود. این اقدام به ویژه برای افرادی که ترجیح میدهند مطالب را به صورت متنی مطالعه کنند یا نیاز به مرور سریعتر دارند، مفید خواهد بود
این متن توسط هوش مصنوعی Speechmatics استخراج شده است. Speechmatics یکی از پیشرفتهترین فناوریهای تبدیل گفتار به متن است که با استفاده از الگوریتمهای پیچیده و یادگیری عمیق، صدا را به متن تبدیل میکند. این ابزار قادر است با دقت بالا و در زمان واقعی، گفتار را به متن تبدیل کند و از بیش از ۵۰ زبان مختلف پشتیبانی میکند
خب دوستان در این ابتدای بحث بهتره که نگاهی نسبت به موضوع همجنسگرایی در اول داشته باشیم و بعد بریم و نگاه اسلامی رو دربارش صحبت بکنیم و ببینیم که در قبال این طیفی که یک نگاه متفاوت جنسی نسبت به جهان دارند، چه واکنش هایی از نگاه اسلامی در برابرشان شکل گرفت؟
خب خود مقوله همجنسگرایی در ابتدا باید این رو در نظر داشته باشیم که یک بخش طبیعی از نوع زیست موجودات هست.
یعنی به اندازه ای که ما تاریخ بشری رو می شناسیم.
حتی پیش تر از اون تاریخ موجودات رو می تونیم اذعان بکنیم که همجنسگرایی هم سن و سال وجودیت این انسان ها بر زمین هست.
به ویژه وقتی در باب انسان ها صحبت می کنیم هم موضوع به همین جا می رسه.
اینکه ما وقتی به برهه های مختلف تاریخی نگاه می کنیم همچین موضوعی اصولا وجود داشته.
اینکه انسان هایی باشند که نگاه متفاوت جنسی داشته باشن، علایق متفاوت جنسی داشته باشه.
اینکه ما یک چیزی که به عنوان اکثریت در برابرمان نقش بسته در باب مسائل جنسی.
خب همه با آن آشنا هستیم.
اینکه انسان ها به جنس مخالف خودشون میل جنسی دارن.
این خب جنبه ی اکثریت داشته و در تمامی جوامع و تمامی دوران های به نوعی تاریخی غالب مردم با همین نگاه پیش میرفتن.
یعنی میل جنسی شون رو نسبت به جنس مخالف خودشون داشتن.
اما در کنار این یک معنای دیگه ای هم وجود داشته.
این نگاه متفاوت و متمایز نسبت به مساله ی جنسی که حالا اون رابطه و نیاز و لذت خودش رو در رابطه ی جنسی با همجنس خودش میدیده.
اینکه مردها بخوان با مرد ها رابطه برقرار کنن و یا زن ها با زن ها.
اما موضوع مهم و اصلی این هستش که نکته ی ابتدایی این هستش که این یک بخش طبیعی از نوع زیست انسان ها بوده.
یعنی اون چیزی که شما بر عکسش رو حالا چه در جوامع اسلامی و حتی در دیگر جوامع باهاش رو به رو می شیم که بزرگترین تلاش این ها این هستش که این رو به نوعی غیر عادی جلوه بدن و خب قاعدتا بزرگترین دلیل و استدلالشون هم برای این غیر عادی بودن استناد به اکثریت هست.
یعنی به یک اکثریتی رجوع می کنند که به واسطه این اکثریتی که وجود داره پس هر کنش و هر رفتار و هر میلی که فرای این ها باشه متفاوت از این ها باشه.
تعبیر و تفسیر به غیرطبیعی بودن میده که خب قاعدتا این از هر نوعی که بخوایم بهش نگاه بکنیم در برابر واقعیت ایستادگی می کنه.
یعنی شما چه در باب مسائل فکری بخواید یه همچین معیاری رو قرار بدید، در باب مسائل هنری بخواید معیار رو کثرت بزارید، در باب مسائل سیاسی بخواید بزارید بگذارید.
همواره نقطه تناقضش رو ما دیدیم و مثال هم برایش هزاران هزار مثال میشه زد.
اینکه این موضوعی که در کثرت قرار داره همواره موضوع واقعی، حقیقی یا طبیعی نیست.
میتونید این رو تعبیر کنید.
به نظرم به اینکه این نرمال جامعه هست.
اما این رو نمیتونید تعبیر کنید که این طبیعته.
این طبیعی هست و هر چیزی ماورای این غیر طبیعی هست.
و نمیتونید استدلالتون رو بر پایه اکثریت اجتماع قرار بدید.
گفتم در باب موضوعات مختلف هم همواره نقطه نقض خودش رو داشته.
اینکه شما در باب یک نظریه و یک باور به عنوان مثال وقتی مواجه میشید با کثرتی که اون رو قبول دارند، این بیانگر حقانیت و یا واقعیت اون اعتقاد نیست.
از نمونه های علمیش نگاه بکنید تا علایق مردم مثلا نسبت به هنر که گاها مواجه میشید با هنری که شاید در معانی هنری بی ارزش باشه اما در کثرت باشه و این را ما نمی توانیم ملاک و معیاری برای قبول حقانیت آن موضوع بگذاریم.
یا مثلا در باب مسائل سیاسی نگاه بکنیم به آن علاقه و آن همسویی فکری که مثلا به عنوان مثال در برابر همین خمینی وجود داشت در سال پنجاه و هفت یا در آن تاریخی که هیتلر به قدرت رسید برای هیتلر وجود داشت یا برای ناپلئون وجود داشت یا برای دیگران وجود داشت.
یعنی اگر معیار را بخواهیم بر پای این کثرت بگذاریم، همواره نقاط نقض بسیاری در آن وجود دارد.
در باب مسائل طبیعی هم به این شکل است.
یعنی به عنوان مثال همین همجنسگرایی را شما اگر مد نظر قرار بدهید، اگر به واسطه کثرتی که در بین مردم همواره میل جنسی تعبیر و تفسیر شده به این مقوله که حالا هر انسانی به جنس مخالف خودش این میل و کشش رو داشته باشه.
اگر این دلیل کثرت فقط و فقط ملاک باشه، نقطه ی نقضی رو در برابر خودش داره.
اینکه انسان هایی هستند که این میل رو در جنس موافق خودشون می بینند.
و موضوع این هستش که فرای اینکه این یک موضوع تاریخیست و بر میگرده به اون وجودیت انسان ها، از همون ابتدای امر که شما باهاش مواجه میشید دیگه در کتب تاریخی، در کتب دینی، در نقش هایی که وجود داره، در سنگواره هایی که وجود داره و در تمامی المان هایی که وجود داره برای شناخت ما از تاریخ گذشته خودمون مواجه میشیم با انسان هایی که این میل و رغبت رو در خودشون داشتند و این طول عمرش به اندازه طول عمر وجودیت انسان هست و میل همواره وجود داشته اما هیچوقت کثرت رو در اختیار نداشته و به همین واسطه هست که مدام داره به عنوان یک رفتار و یا یک میل غیر عادی و غیر طبیعی مطرح میشود اما هیچ سنخیتی با این موضوع ندارد که این یک رفتار غیر طبیعی باشد.
یعنی شما طبیعت را بر پایه کثرت معنا نمیکنید.
هر اتفاقی که در جهان پیرامون ما میافتد بر پایه کثرت تعبیر و تفسیر به طبیعی بودن آن معقوله که نمیشود.
خیلی از رفتارها در بین جانداران رایج است به واسطه کثرت.
اما برخی از رفتارها در بین یک قشر خاصی از آنها رایج و مبنای طبیعی بودن قاعدتا کثرت نیست.
این که طبیعت آن موجود این رفتار را انجام بدهد ملاکی است برای طبیعی یا غیر طبیعی بودن.
حالا ما پیش تر که برویم در این مقوله که داریم دربارهاش صحبت میکنیم، از این مقوله هم رد میشویم.
اما در ابتدا لازم دیدم که یک مقداری هم در باب این موضوع صحبت کنم.
فرا تاریخی بودن این اتفاق ما حتی در حیوانات هم این موضوع رو می بینیم که حیوانات هم این میل و کشش رو نسبت به جنس موافق خودشون داشتن.
این هم نمونه های بی شماری هست.
تحقیقاتی که انجام شده و شما می تونید مواجه بشید با میلی که در بین حیوانات هم اینگونه تعبیر شده.
اینکه کششی نسبت به جنس موافق خودشون داشته باشن.
این هم دلیل دومی است در باب طبیعی بودن این اتفاق در بین موجودات.
یعنی شما وقتی مواجه میشید با انسان هایی که به طول تاریخ بودن خودشون این احساس رو در خود داشتند.
خب این یک دلیل برای طبیعی بودن این احساس هست.
این کشش و میل هست.
وقتی شما با حیوانات رو به رو میشید که حالا این میل و کشش رو دارن نسبت به جنس موافق خودشون و همتای انسان ها همچین حسی رو تجربه کردن.
باز هم دلیل دیگری برای طبیعی بودنش.
اما دلایلی که در راستای غیر طبیعی بودنش مطرح میکنن، فرای اون کثرتی که به واسطه کثرت مردم و این عمومیت مردم در راستای این میل جنسی خودشون به جنس مخالف، فرای این یک دلیل دیگه ای رو هم مطرح میکنن اینکه این در برابر اون بقای انسانیست.
حالا بقای جانداران هست.
اینکه این رابطه جنسی قرار هستش که اینها رو به جایی نبره دیگه.
یعنی وقتی یه تعبیر و تفسیری دارن که خوب رابطه جنسی برقرار میشه برای بقا، برای اینکه شما تولیدمثل بکنید، خب این مغایرت داره.
این هم دلیل دیگه ایه که مطرح میکنن که این رفتار، رفتاری غیرطبیعی است.
و این هم برمیگرده به اینکه شما اصول فکریتون رو بر این پایه پی ریزی بکنید که آیا هدف از رابطه جنسی فقط و فقط تولیدمثل و بقا هست و یا به دنبال موضوع دیگه ای هست؟
و وقتی هم گفتم شما این موضوع رو در بین حیوانات هم می بینید، خب این بیانگر این طبیعی بودن این اتفاق هست و اصولا وقتی ما به این مرحله از بحث می رسیم که حالا یه مبحثی مثل بقا و تولیدمثل مطرح بشه، در نهایت ما رو قراره که به یک انتخاب برسونه.
یعنی شما دارید در باب یک موضوعی به صورت طبیعی صحبت می کنید و یک سری المان ها و نمونه هایی رو مطرح می کنید.
در راستای اینکه این موضوع طبیعی و یا غیرطبیعی است و وقتی ما به اینجا می رسیم که حالا به عنوان مثال تولیدمثل و بقا یه بخش طبیعی از زیست موجودات در جهان هست و در این مقوله مثلا همجنسگرایی این اتفاق شکسته میشه و حالا میشه این رو تعبیر به غیرطبیعی بودن این رفتار کرد.
شما در نهایت به مرحله ای میرسید که حالا باید انتخاب رو دخیل بدونید.
اینکه قرار هست این جانداران به ویژه انسان که قوه تعقل و انتخاب داره و آزادی خودش رو با همین انتخابات خودش معنا و مفهوم میکنه میتونن به این درجه ای برسن که بتونن انتخاب بکنن.
و بعد ما در مرحله بعدی که میخوایم در باب این موضوع صحبت کنیم بیشتر و بیشتر در باب این موضوع هم صحبت خواهیم کرد.
اما اینجا مهم هست که ما بدونیم که این معقوله در نکته اول و ابتدایی خودش طبیعی هست.
طبیعی بودن به این معنا که فرای اینکه موجودات بخوان که چیزی رو وارد این چرخه طبیعت بکنن، در این اتفاق طبیعی که طبیعت رقم زده خودشون هم بازیگر این نقش هستند.
یعنی شما باید به این معنا برسید.
باید مطرح کنید که این اتفاق همجنس گرایی مخالف با طبیعت است و غیر طبیعی قلمداد میشود.
به واسطه اینکه مثلا شما نمی توانید تولیدمثل بکنید و بقا را ادامه بدهید.
اما باید در کنار این به این معقوله برسید که این یک مقوله ی برساخته ی انسانی مثلا نیست و موضوع مهم این هست.
در غیر طبیعی قلمداد کردن یک موضوع، این برساخته های انسانی هستش که ما رو به یک جایی می رسونه.
یعنی شما در طبیعت جایی که انسان قرار بوده یک رفتاری از خودش نشون بده و بر خلاف طبیعت قدم برداره که بزرگترین مشکلات هم شکل گرفته.
هر جایی که انسان نزدیک به مضامین طبیعی شده و سعی در اختلال به وجود آوردن توی این مسائل به نوعی طبیعی شده.
شما مواجه میشید با بدترین اتفاقاتی که برای انسان ها و موجودات زنده می افتند.
اما وقتی داریم در باب معقوله همجنسگرایی صحبت میکنیم این به نوعی یک رفتار و یا یک برساخت انسانی نبوده که این رو تولید بکنه.
این یک بخشی از طبیعت بوده، یک بخشی از طبیعت ساخته شده بوده که شما نمونه اش رو وقتی در بین حیوانات میبینید و یا وقتی به انسان ها رجوع می کنید و می بینید از تاریخی که انسان ها وجود داشتند این موضوع وجود داشته به این نتیجه میرسید که خب قاعدتا و بلاشک این یک موضوع طبیعی بود.
پس ما باید یک تعریف درستی نسبت به طبیعی بودن این معقوله داشته باشیم هرچند که دلیلی در راستای غیر طبیعی بودنش به واسطه بقا و تولیدمثل میشه مطرح کرد.
میشه درباره اش صحبت کرد که اون ما رو میرسونه به فاز دوم این بحث که فاز مهم تری هم هست و اصلا این بخش اولیه و ابتدایی در باب طبیعی بودنش اصلا برای من هیچ ارزش و اهمیتی نداره.
ولی اگر بخوایم به موضوع درست نزدیک بشیم باید این بخش رو هم قبول بکنیم که این یک بخش طبیعی از زیستن موجودات بر زمین هست.
حالا برای این وارد فاز دومش باید بشیم و گفتیم که در نهایت ما به یک مرحله ای میرسیم که این انتخاب طبیعیه.
حالا موجودات و یا بویژه انسان ها میتونه باشه.
اینکه حالا انسان ها حق انتخاب دارن یعنی ما آزادی رو چندین بار با هم دربارش صحبت کردیم.
ما آزادی رو چیزی فراتر از اختیار در نظر نمیگیریم.
یعنی شما آزادی رو با چیز دیگه ای نمیتونید معنا بدید.
اون جایی شما آزاد هستید که قرار باشه بین موضوعات انتخاب کنید.
اگر شما به عنوان یک انسان، به عنوان مثال تفاوت بین برده بودن و آزاد بودن در چیه؟
اینکه شما به عنوان مثال در یک دنیایی به دنیا میایم در اون جهان گذشتگانی به دنیا آمدید که برده بودید، حق انتخابی نداشتید که بتونید کار خودتون رو انتخاب کنید.
همسر خودتون رو انتخاب کنید.
محل زندگی خودتون رو انتخاب کنید.
اما جایی که مواجه با این انتخاب میشیم قاعدتا به اون مرحله از آزاد بودن میرسیم.
پس آزادی اختیار و انتخاب هست.
یعنی شما تعریفی فرای این ندارید؟
وقتی یک تعریف کلی مشترک بخواید برای انسان ها مشخص کنید، پیرامون مسئله آزادی تماما گره میخوره.
این با انتخاب و اختیار.
اما وقتی ما داریم در باب آزادی صحبت میکنیم، همواره به این موضوع هم اشاره داریم که این آزادی باید یک چارچوبی داشته باشه و اصولا انتخاب چهارچوب های درست در نهایت ما رو به آزادی میرسونه.
چون اگر شما بخواید یک تصویری نسبت به آزادی بی قید و بند داشته باشید، اینکه هر چیزی رو تعبیر و تفسیر به آزادی بکنید جهانی در اسارت خواهد ساخت.
یعنی شما تصور بکنید یک انسانی که حالا قرار است آزادی خودش را تعبیر و تفسیر به این بکند که مثلا همه چیز را در اختیار داشته باشد.
مثلا یک مردی که همه زنان را در اختیار بگیرد و انتخاب و اختیار او.
این مالک شدن دیگر موجودات باشد دیگر مثلا زن ها باشد.
خب شما اگر این را مبنای آزادی قرار بدهید، جهانی در اسارت خواهید ساخت چرا که این آزادی این فرد باعث اسارت دیگری می شود.
یعنی آن آدم میتونه بره و اون زن رو بدون میل و خواسته ای که داره رو در اختیار بگیره و به نوعی بهش تجاوز بکنه، آزادی خودش رو در این تعبیر و تفسیر بکنه و باعث اسارت اون بشه و ساخته شدن اسارت برای او مترادف باشه با آزادی ای که برای خودش ساخت.
پس ما قاعدتا نیاز به قانون داریم برای این اتفاق.
در موضوعات مختلف هم میشه براش مثال زد.
مثلا شما به زندگی اجتماعی ما و قوانینی که ساخته شده نگاه کنید.
مثلا به عنوان مثال در باب رانندگی شما مواجه میشوید با یک سری قوانین ساخته شده برای انسانها که با تابعیت از این قوانین هست که آن آزادی خود را میسازد.
یعنی به عنوان مثال یک چیزی مثل چراغ قرمز یک بندی است در برابر شما اما دلیلی است برای آزاد بودن دیگران.
یعنی آن چراغ سبزی که نشان داده میشود باعث میشود که دیگرانی بتوانند در آزادی و در عین حال در امنیت و این دو معنا در کنار هم معنا بخش برای آزادی همگان خواهد شد.
بتونن از اون خیابون رد بشن و شما در اون اسارت، اون قانونی که قبول کردید، چندی بعد اون آزادی رو به دست بیارید.
پس ما نیاز داریم که یک چهارچوبی داشته باشیم برای آزادی و اصولا آزادی در نهایت انتخابی است در قانون درست.
و این قانون رو ما تعبیر و تفسیر کردیم.
بارها دربارهاش صحبت کردیم، در کتاب های مختلف بهش اشاره کردیم و اصولا مبنای فکری ما هم بر همین پایه شکل گرفته.
این که آزادی با یک مفهوم مشخص به معنای این هست که یک قانون مشخصی داره که شما نباید به دیگران آزار برسونید.
دیگرانی که همه موجودات زنده رو در بر میگیره چه انسان، چه نبات و چه حیوان.
این رو ما یک چهارچوب کلی قرار میدیم برای آزادی.
این که شما دیگران رو مورد آزار قرار ندهید.
حالا هر اتفاق و هر انتخاب دیگری قاعدتا آزادی شما رو معنا گر میشه.
و وقتی ما به این مقوله می رسیم این چهارچوب رو قبول میکنیم.
چهارچوبی که ضامن وجود داشتن آزادی هست.
چهارچوبی که معنا گر آزادی هست.
با توجه به این چهارچوب مشخص شده.
حالا می رسیم به این که انسان ها موجودات بتونن انتخاب های مختلفی داشته باشن و با استفاده از اون اختیار به آزادی خودشون برسن.
و وقتی ما به یک موضوعی مثل همجنس گرایی می رسیم که به راحتی معنا گر هست برای ما.
اینکه در نهایت اینها قرار هست که یک انتخاب طبیعی بکنند و دیگران رو آزار ندن و در عین آزادی خودشون زندگیشون رو بگذرونن و قوانین خودشون رو به نوعی خودشون بسازند و این موضوع مهم هست که فرای طبیعی بودن و غیر طبیعی بودن و مباحثی از این دست، آزادی هست که قراره در جهان ما حکمفرما بشه و موضوع مهم و قابل عرضه در جهان همین آزادی ها هست.
همین آزادی ها هست که باعث میشه شما باوری رو داشته باشید و بهش پایبند باشید.
اگر این آزادی وجود نداشته باشه در نهایت همه قرار هست که در این تحمیل و جبر زندگیشون رو بگذرونن و این اختیار هست که این جبر رو از میان برمیداره.
حالا هر کسی می تونه آزادی خودش رو به یک معنای مشخصی تعبیر بکنه.
کسی می تونه نهایت آزادی رو در وجود همین اسلامی که ما داریم درباره اش صحبت می کنیم ببینه و کسی میتونه این آزادی رو در بیخدایی و آتئیست مثلا ببینه یا هر معنای دیگری هر باور دیگه ای.
اما موضوع هست که باید این ابتدای امر، این چهارچوب مشخص رو همه و همه قبول کنن تا این آزادی شکل بگیره و در عین حال بتونه پایدار و همیشگی و در جهان ما جاری و ساری باشه.
پس موضوع مهم این ارزش دادن به آزادی هست و وقتی ما مواجه میشیم با مسئله ای مثل همجنسگرایی، حالا با یک سری انسان هایی روبه رو هستیم که انتخاب این ها، اختیار این ها و آزادی این ها در همین روابط خلاصه میشه.
دوست دارن که رابطه جنسی رو با جنس موافق خودشون داشته باشن.
فرای اینکه به دیگران آزاری نمیرسونن و دو نفری که آزادانه انتخاب کردن که این رابطه رو داشته باشن، میتونن که این رابطه رو داشته باشن و آزادی برای ما بیانگر بیانگر موضوعات مختلف است که راهگشا در زمینه های مختلف است.
حالا چه وقتی با همجنس گرایی روبه رو می شویم چه با هر موضوع دیگری که روبرو باشیم.
خط فکری ما مشخص کننده و تعیین کننده اش آزار نرساندن به دیگران است.
وقتی شما با یک مقوله ای رو به رو میشوید در باب مسائل جنسی که حالا یک فردی انتخاب میکند و با انتخاب خودش وارد یک رابطه ای میشود به شما ارتباطی ندارد.
به هیچ کس در این جهان ارتباطی ندارد.
وقتی این دو سمت عاقل هستند، بالغ هستند و با انتخاب و اختیار خودشان وارد این مقوله شده اند.
حالا اینکه دو جنس، دو انسان همجنس با هم این کار را میکنند یا دو انسان با جنس مخالف؟
وقتی قوه اختیار در میان هست.
وقتی عقل و بلوغ در میان هست دیگر خط مشی به ما داده شده و این آن مشکلی است که نه تنها در زمینه همجنسگرایی که در تمامی زمینه های زندگی و زیستن ما توسط تمامی فکر ها.
از تفکرات اسلامی و مسیحی و یهودی در نظر بگیرید تا تفکرات سیاسی و اقتصادی و هر نوع فکری که خود را غالب می داند و سعی و تلاش عمده اش در این راستاست که دیگران را به جبر و تحمیل وارد آن قوانین خودخوانده خود کند.
یعنی این حق انتخاب را برای شما از بین ببرد.
اینکه شما انتخابی نداشته باشید برای اینکه بتوانید آزادی خودتان را اختیار بکنید.
و این مفهموم اسارت است.
حتی نهایت آزادی و آزادگی که شما تعریف بکنید و برای شما آزادی باشد.
به عنوان مثال شما یک دموکراتی باشید که به دموکراسی اعتقاد داشته باشید، به یک حکومت جدا شده دین از سیاست اعتقاد داشته باشید، لائیک باشید و هزاران معنی داشته باشید.
سوسیال باشید و تمام این بسترهای فکری را در کنار هم معنا بکنید.
اما قرار باشد که این را به جبر به دیگران تحمیل کنید.
تمامی این تعاریف شما برای یک انسان دیگه میتونه معنای اسارت باشه.
و موضوع مهم در باب آزادی.
آزادی یک موضوع مشخصی نیست.
آزادی مثلا چمیدونم یک لیوان آب نیست که شما همه و همه بتونید یه معنی مشخصی بدید.
آزادی اینه از فردا همه آزادیم به خاطر اینکه این رو داریم.
آزادی یک معنای مشخصی نداره.
برای هر کس تعبیر و تفسیر جداگانه ای داره.
اما در کنار این باید یک چهارچوبی وجود داشته باشه که وجودیت این آزادی ادامه دار بودن این آزادی رو تضمین کنه و اون قانون مشخصی است که آزار نرسوندن به دیگران رو تعبیر میکنه.
حالا وقتی در باب همجنسگرایی هم صحبت میکنیم به همین شکل هست.
اینکه این اتفاق طبیعیه به شما ارتباطی نداره، غیر طبیعیه، باز به شما ارتباطی نداره.
اینکه اینها به دنیا اومدن و مثلا به عنوان مثال مرد بودن باز به شما ربطی نداره.
دوست داشتن زن بشن باز به شما ربطی نداره.
مردا دوست دارن با مردها رابطه.
باز به شما ربطی نداره.
شما آزادی رو در این رفتار نمی بینید.
خب میتونید برید و در همون آزادی ای که خود تعریف کردید زندگیتون رو بگذرونید.
اما اینکه این انسان در باب مسائل جنسی، در باب هر نوع نگرشی، در باب قانونگذاری، در باب هر موضوع مشخصی چه نگاهی داره، به من و شما ارتباطی نداره تا جایی که آزاری به دیگران نرسونه.
یعنی شما اگر مواجه بشید با یک انسانی که میگه من باید مثلا کودکان سه ساله رو قربانی مثلا خدای خودم بکنم؟
خب اینجا داره آزار میرسونه به دیگران و اینجاست که باید در برابرش ایستادگی کرد و نگذاشت که این شکل بگیره.
چرا که آزادی رو از بین می بره.
چرا که این آزادی ای که این آدم داره تعریف میکنه اسارت اون بچه مثلا سه ساله، پنج ساله یا هر کسی مثال زدم.
اما وقتی اون آدم باور داره که من دوست دارم به عنوان مثال یک مردی هستم، بیست و پنج سالمه، دوست دارم با یک مردی که چهل و پنج سالشه یک رابطه ای داشته باشم، رابطه ی جنسی داشته باشم، رابطه ی عاشقانه داشته باشم.
وقتی هر دوی این ها عاقل هستن و بالغ هستن با انتخاب خودشون دور از تحمیل و جبر انتخاب به این کار میکنن.
به کسی در این جهان ارتباطی نداره و دقیقا معنای آزادی همون انتخاب اونهاست.
همون انتخاب هستش که معنا گر آزادی میشه.
و این موضوع مهمی است که در زمینه مباحثی مثل همجنسگرایی و یا دیگر باورها شما مواجه میشید با ادیانی که به این موضوعات اصلا اعتقادی ندارن چرا که یک اعتقاد غالبی برای خود دارن که خودشون آزادی رو معنا میکنن و اون آزادی ای که معنا کردن حالا تحت هر عنوانی آزادی را یکبار به رستگاری تعبیر می کنند و یک بار آزادی را به خدا تعبیر می کنند.
به هر چیزی کلمات مهم نیست.
ما با زبان ارتباط برقرار می کنیم.
این کلمات در اختیار ما هستند.
در اختیار شنونده هستند.
یعنی شما وقتی دارید صحبت می کنید از این زبان از این وسیله استفاده می کنید تا معنای خودتان را با دیگران مطرح کنید.
این که چه واژه ای را جایگزین آزادی می کنید مهم نیست، اما شما مواجه می شوید با افکاری مثل افکار اسلامی که قاعدتا تمام تلاشش را در این راستا دارد که آزادی خود را به دیگران تحمیل کند.
آزادی خود را به دیگران بخورد.
یعنی اگر مواجه می شود با یک مقوله ای مثل همجنسگرایی و اصولا مباحثی در باب روابط جنسی و عناوینی از این دست قرار است یک ارزش مشخصی داشته باشد که حالا تعریف آن در باب اخلاق نمی دانم در باب آزادی یا هر چیز دیگری.
این را در بین همه مردم حکمفرما کنه و همه رو مجبور به قبول کردن این نگاه مشخص بکنه.
فقط هم موضوع به اسلام برنمی گرده.
حتی در جوامع مختلف و پیشرفته جهان که داعیه دار انسانگرایی هستند و جهان مدرن هستند و این مسائلی از این دست هم شما مواجه می شید با این تحمیل.
آزادی که خود تعریف کردن رو برای دیگران نسخه می کنند و حاضر هستند با هر جبر و تحمیل این آزادی رو به خورد دیگران بدن.
پس موضوع مهم ما در زمینه همجنس گرایی بالاتر و فراتر از طبیعی و یا غیرطبیعی بودنش، این انتخاب طبیعی و این آزادی نهفته در اون هست که قاعدتا هر انسانی می تونه اون رو انتخاب بکنه و همین معنی حقیقی و راستین آزادی است.
و حالا ما اسلامی رو داریم که با تمام قدرت در برابر تفاوت ها ایستادگی کرد.
یعنی فرای برای مسئله ای مثل همجنسگرایی.
ما همجنسگرایی رو که این موضوع مهم برنامه مون هست رو کنار می ذاریم چرا که دوست داریم بیشتر و بیشتر در باب کلیات نگاه اسلامی صحبت کنیم.
شما در برابرتان یک باوری هست به اسم اسلام، یک پیامبری داره به اسم محمد، یک کتاب مقدسی داره به اسم قرآن.
این یک مبنای فکری رو برای شما به وجود آورده که حالا شما بر در راستای اون اهدافی که به شما داده شده، در راستای اون تعالیمی که به شما داده شده زندگیتون رو به پیش می برید و در باب تمام موضوعات ریز و درشت دنیای خودتون با همون تفکر القا شده رفتار می کنید.
این دین مشخص به واسطه یک ارزش مشخصی که ساخته باقی ارزش ها رو از بین می بره.
یعنی این تفکر بر این پایه است که من یک حقیقتی رو در اختیار دارم دیگران همه ناحق هستند.
حق در اختیار من و دیگران ناحق هستند، دیگران پوچ هستند، بی ارزش هستند.
این تفکر غالبی است که اسلام داره مدام شما میده.
خدای واحد و یکتایی که قدرت بلاعزل جهان است بزرگ تر از دیگران است.
تمامی برتری از آن او است.
حالا این خدا، این تفکر یک ریشه فکری رو به شما میده.
یک سری مضامینی رو با شما درمیون میزاره، یک سری مفاهیمی رو با شما در میون میزاره، سری قوانینی رو مطرح میکنه و هر چیزی ماورای اون رو کفر و الحاد و شرک و عناوینی از این دست میدونه پوچ و بی ارزش میدونه باید از بین بره.
تمامی این تفکرات و اصولا این نگاه اسلامی و اصولا این نگاه های ایدئولوگ در جهان در برابر تمامی موضوعات هستند.
یک نگاه سیاه و سفید دارن دیگه یک نقطه ای رو سیاهی میدونن، یک نقطه ای رو سپیدی میدونن.
تعریف میکنن که شما باید در این نقطه سپید قرار بگیرید و این نقطه سیاه رو از بین ببرید.
یعنی جهان رو دو نوع نگاه میکنن یا خوبی هست یا بدی هست.
تمامی این تفکرات ایدئولوگ جهان به خصوص مذاهب در جهان بر همین پایه هست.
خوبی و بدی، زشتی و زیبایی.
حالا این تفکر در برابر هر نوع تفاوت ایستادگی می کند.
یعنی شما با یک اسلامی رو به رو می شوید که در برابر هر تفاوتی ایستادگی می کند.
حالا این تفاوت هر نگاهی که باشد هرچند اگر این نگاه، نگاه جنسی باشه هم در برابرش ایستاده ایم.
اگر این نگاه، نگاه.
فلسفی باشد در برابرش ایستادگی می کند.
هر نوع نگاهی که متفاوت و متمایز از آن باور خودش باشد، در برابرش می ایستد و ایستادگی می کند.
اصولا اسلام در برابر تفاوت ها هست.
این تفاوت ها رو نمی تونه قبول کنه.
نمی تونه بشناسه.
به واسطه اون نگاه دگمی که از اول در اختیارش قرار گرفته و این معانی ای که مدام در ذهنش تکرار شده، به واسطه این نگاهی که به نوعی تو طول تاریخ بهش دادن، حالا هر تفاوتی که در برابرش وجود داشته باشه رو کتمان میکنه.
حالا یک تفاوت مشخصی وجود داره به اسم همجنس گرایی.
اینکه انسان هایی هستن که نگاه جنسی متفاوتی دارن، میل جنسی متفاوتی دارن، تعریف و تعبیرشان نسبت به عشق، نسبت به رابطه نسبت به رابطه جنسی متفاوت است.
این آدم ها به جای اینکه قرار باشه با جنس مخالف خودشون رابطه برقرار کنن، دوست دارن که با جنس موافق این رابطه رو برقرار کنن.
خب حالا ما یک دینی داریم، یک باوری داریم که از ابتدا داره به شما میگه سپیدی جهان رو مشخص کرده.
مشخص کرده در نهایت ظلم و بیدادگری.
اینکه شما چه زن رو در اختیار بگیرید و باهاشون همخوابه بشید و یا زنان بیشماری رو به عنوان صیغه در مذهب تشیع به عقد خودتون دربیارید و باهاشون همخوابگی بکنید و این فاحشگی اسلامی رو به پیش ببرید.
حقه این نهایت سپیدی است یا اینکه شما زنانی را در جنگ تصاحب کنید، به اسارت بگیرید و کنیز خودتان بکنید یا در بازارها این ها را بخرید و بهشون تجاوز جنسی بکنید.
این سپید است، این نهایت حقه.
اما اینکه یک انسانی بخواد با یک انسان دیگه که هر دو راضی هستند، هر دو بالغ هستند، هر دو عاقل هستند و این انتخاب رو داشتند که با هم رابطه برقرار کنند.
این نهایت سیاهی است.
هیچ مبنای مشخص و درست و معقولی نداره به جز یک فرمانی که از سوی آسمان اومده و یک خدای دوست داشته علاقه داشته که این تعابیر رو استفاده بکنه و قرار هست که امروز که هزار و چهارصد سال ازش میگذره در جای جای جهان به زور و تحمیل و با خون و شمشیر و خشونت و بیدادگری وجود داشته باشه و تا ده هزار سال دیگه هم همین نگاه دگم وجود داشته باشه بدون اینکه یک مبنای مشخص فکری داشته باشد که دلیل و استدلال مشخصی داشته باش.
یعنی ما وقتی در باب آزادی داریم صحبت میکنیم، گفتیم آزادی یک دلیلی باید داشته باشد که وجود داشتنش یک تضمینی باید داشته باشد.
یعنی شما وقتی دارید میگویید یک مردی میتواند چهار زن رو به عقد خودش در بیاره، شما اون مرد رو آزاد گذاشتید، آزادی را در اختیار او قرار دادید، او حق انتخاب را داره اما اون زن هایی که قراره به بند این مرد دربیان چی؟
چهار نفر باید به بند و اسارت در بیایند تا یک نفر آزاد باشه.
زنانی که صیغه میشن چی؟
اون زنی که به عنوان کنیز خرید و فروش میشه شما دارید آزادی اون رو از بین میبرید تا یک نفر آزاد باشه.
یک نفر یک مرد آزادی رو به دست میاره در قبال اسارت دیگران.
همون نگاه دگمی که در زیستن ما در جهان اتفاق افتاد.
در تمامی اشکال شما وارد مسائل اقتصادی به شیوه یک قدرتمندی در نوک هرم وجود دارد که به واسطه بردگی این بیشمار کارگران هر روز ثروتی را از آن خود میکند.
آزادی یک تن در برابر اسارت بی شمار.
حالا یک نگاهی مثل کنیز داشتن هم همین شکلی است.
چرا که یک مبنای مشخصی برای آزادی وجود ندارد.
فقط و فقط در طول تاریخ آزادی را تعریف کردند. این آزادیه.
آزادی این موضوعیه که شما میبینید.
آزادی یعنی شما پنج تا زن بگیرید.
آزادی یعنی شما دیگران را از بین ببرید و بکشید.
آزادی یعنی به خدا برسید، نماز بخوانید یا هر چیز دیگری.
یک تعریف مشخصی نسبت به آزادی میدهند.
یک تعریفی میدهند که آزادی را معنا بکند.
یعنی خود کلمه آزادی و خود این مفهوم و معنا قرار نیست که یک معنی مشخص و مستقل داشته باشد.
قرار است که یک تعاریف و تعابیری در کنار هم آزادی را بسازد و شما آزادی را به این اسم و به این موضوعیت بشناسید.
و حالا ما مواجه می شویم با یک نگاه دگم و بیمارگونه اسلامی که در برابر هر تفاوتی ایستادگی میکنه و قاعدتا در برابر نگاهی مثل همجنسگرایی هم ایستادگی میکنه، هیچ حق انتخابی قائل نیست و با این نگاه سیاه و سپید به جهان، خود رو سفیدی می بینه، سپیدی می بینه، پیروزی می بینه، رستگاری می بینه، امنیت می بینه، آزادی می بینه و هر نگاهی که در برابرش باشه و هر تفاوتی که در برابرش باشه رو سیاه و نابود شونده میبینم.
و شما میبینید که مواجه میشید با این نگاه اسلامی که حالا مشخص کرده شما باید جنس زن و مرد جنس مخالف با هم رابطه جنسی داشته باشند، به هم عشق بورزند و هر چیزی ماورای این باشه تعبیر به کفر و شرک و الحاد و در برابر خدا ایستادگی کردن و عناوینی از این دست میشه و این هم مختص به مسئله همجنسگرایی نیست که هر نوع تفاوتی به واسطه اون تعریف مشخصی که از ابتدا دربارش صحبت کردیم هست که اتفاق می افته.
شما وقتی خود رو حق بدونید قاعدتا دیگران رو نا حق میدید.
دربارش خیلی صحبت کردیم.
اینکه شما وقتی خودتون رو بزرگ میدونید باید کوچکتری وجود داشته باشن که بزرگی شما رو معنا بدن.
شما وقتی یک موضوعی رو ارزش قلمداد میکنید یک موضوعی مثل همین رابطه جنسی با جنس مخالف.
خب هر نوع رابطه ای ماورای اون تعبیر و تفسیر میشه به زشتی تعبیر و تفسیر میشه به گناه، به جرم به هزار عنوان دیگه و در برابرش ایستادگی میکنید.
به هیچ عنوان شما مواجه نمیشید با یک نگاهی که حتی حاضر باشه از کنار معنی ای مثل قبول کردن تفاوت ها بگذره.
هرچند که اصلا حتی این موضوع قابل بحث نیست.
شما اگر یک چارچوب مشخصی نسبت به آزادی داشته باشد.
اصلا به شما ارتباطی ندارد درباره این موضوعها فکر بکنید، صحبت بکنید، ایده داشته باشید.
اصلا یک موضوعی مثل همجنسگرایی وقتی من بهش فکر میکنم واقعا برام جنون آمیز است.
اصلا به شما چه ارتباطی داره که چه کسی با چه کسی قراره رابطه برقرار بکند؟
شما یک مبنا باید قرار بدید.
یک اصلی رو باید قرار بدید.
حالا این کنکاش که اینها کارشون طبیعیه غیر طبیعی به شما چه ارتباطی داره؟
شما یک مبنای مشخصی رو قرار میدید حالا چه اون طرف همجنسگرا باشه چه غیر همجنسگرا باشه.
وقتی این کار رو با زور و تحمیل و حیله و فریب و عناوینی از این دست انجام میده، کارش مجرمانه است.
حالا چه با جنس موافق، چه با جنس مخالف.
وقتی با یک کسی این رابطه را برقرار میکنه که هنوز به سن بلوغ نرسیده، هنوز عاقل و بالغ نشده.
وقتی با یک دیوانه این کار رو انجام میده یا وقتی با موجوداتی که قوه اختیار ندارند این رفتارهای کریه رو انجام میده.
شما این رو مجرم میدونید چرا که اون قاعده ی آزادی رو شکسته.
اما وقتی به این قاعده آزادی پایبند هست که شما نمیتونید این حرف رو بزنید.
قاعده آزادی که به کرات در اسلام زیر پا گذاشته میشه.
ما وقتی داریم در باب این قاعده آزادی صحبت میکنیم، شما مواجه میشید با اسلامی که مثلا به عنوان مثال در باب کنیزان داره صحبت میکنه، انسان هایی رو به اسارت در میاره تا دیگران به اون آزادی خودشون برسن و به لذات خودشون برسن.
شما در باب دینی داری صحبت میکنی که دختر ها رو از نه سالگی قرار هست که.
باهاشون رابطه جنسی برقرار بکنه.
پدران اینها رو بفروشند به یک سری مرد دیوانه و در این جنون پیش برن و شما مواجه بشید با یک دین بیمارگونه ای که در برابر آزادی هست.
نابود کننده آزادی هست.
هر قاعده و قانونی که شما بخواید برای آزادی مشخص بکنید رو زیر پا میذاره.
حالا در باب این صحبت میکنه که دو نفر مشخصی که هر دو عاقل و بالغ اند انتخاب کردن به اختیار با هم رابطه داشتن چرا جنسیتشون همتا و برابر بوده اما نزدیک این مسئله نمی شه که اون بچه ی نه ساله هنوز قدرت انتخاب نداره.
کس دیگه ای داره به جاش تصمیم می گیره.
این نهایت وحشی گری و بیدادگری است.
این که شما زنان رو از میادین جنگ به اسارت بگیرید و توی شهر هاتون بفروشید و بعد بهشون تجاوز جنسی بکنید بدون این که این ها قوه اختیار داشته باشند انتخاب بکنند.
این نهایت از بین بردن آزادی ست.
این نهایت اسارت است که قراره اتفاقا جهان رو در این جنون پیش ببره.
قراره که اگر مسلمون ها روزی حمله می کنند و به مسیحی ها رو تکه و پاره می کنند فردا همین اتفاق هم برای خودشون بیفته.
چرا که این مبنای فکری پیش اومده و مدام در حال جابجایی هست.
یک روز مسلمون ها یهودی ها رو تیکه و پاره می کنن، یک روز هیتلر یهودی ها رو تیکه و پاره می کنه، یه روز یهودی ها هم مسلمون ها رو تیکه و پاره میکنن و هر روز در پی همین دیوانگی و جنون و در این سیکل بیمارگونه دارن به پیش میرن.
چرا که هیچ قاعده مشخصی رو برای هیچ موضوعی در نظر نگرفتن و فقط و فقط در پی تعریف و تمجید از سیاهی و سپیدی های خودشون بودن و در این ایدئولوژی بیمار پیش رفتن و هیچ مبنای مشخصی هم وجود نداشته.
در باب این تفاوت هاش هم بسیار میشه صحبت کرد اما باز هم از اون قاعده اصلی و اون همجنسگرایی دور نشیم و بیشتر نزدیک بشیم که وقتی ما در باب مسئله همجنسگرایی صحبت میکنیم و این مخالفت دیوانه واری که مسلمانان نسبت به این همجنسگرایی و این موضوع دارن فرای این تفاوت ها، فرای اون تعابیر و تفاسیری که تا الان دربارش صحبت کردم ریشه های قرآنی و اسلامیش از کجا نشات میگیره؟
گفتیم برای شناخت اسلام قاعدتا باید به قرآن نزدیک بشیم.
اولین منبع و مأخذ ما برای شناخت اسلام و اصلا نقد اسلام و صحبت کردن پیرامون اسلام باید قرآن باشه بعد از اون می تونه احادیث باشه، می تونه تاریخ نبوی، سیره نبوی و اون تاریخی که از صدر اسلام وجود داره باشه.
اجتهاد فقها و دیگر عناوین باشه.
اما در خود قرآن این داستان شکل میگیره و به نوعی شروع این تخم لق برای از بین بردن نگاه های متفاوت به ویژه همجنسگرایی شکل میگیره و شما مواجه میشید با داستان لوط.
نمی دونم تا چه حد این داستان رو شنیدید یا نه.
کوتاه و مختصر یه اشارتی بهش می کنم تا ببینیم که از کجا شروع میشه.
داره در باب یک پیامبری صحبت می کنه که حالا یک قومی داره در کنارش دارن با همدیگه زندگی می کنند و این مسائل.
این پیامبر براش یک مهمان هایی میاد.
یک مهمان های مرزی میاد که بیان و در خونه ای برای چند روزی مستقر بشن.
حالا با اون تعابیر و تفاسیری که قرآن مشخص می کنه و اصولا از این داستان بر میاد اینه که اون مرد های زیبایی بودند و این مسائل اون این قوم نسبت به این مردها نظر می کنن که می خوان با این ها رابطه جنسی برقرار کنن و این ها رو در اختیار بگیرن.
میان دور خونه ای رو می گیرن و زنگ می زنن میگن بیارین اینارو به من تحویل بدین.
ما این ها رو می خواییم باهاشون رابطه برقرار کنیم.
داستان به این شکل هست که بعد خدا میاد به پیامبرش میگه نه برو باهاشون صحبت کن بگو این کار زشته، این کار بده.
این کار در برابر باورهای ما هست و هیچ اشارتی به این رفتار وحشیانه ای که در راستای از بین بردن آزادی هست به میون نمیاد.
این که این ها میخوان به زور این رفتار رو بکنن میخوان تحمیل بکنن، میخوان آزادی رو از بین ببرن، میخوان با اسارت دیگران به آزادی و خواسته ها و میل و لذات خودشون برسن.
موضوع اصلا این نیست.
موضوع که مطرح میشه این هست که چرا این ها قراره که با مردها رابطه برقرار کنن.
مردها با مردها یعنی جنسیتی که اون جا براشون مهمه نه اون موضوعی که دربارش صحبت کردم.
دلیلش هم یک دلیل مشخصی هست چرا که بعد از این موضوع پیامبر میاد و به این ها پیشنهاد می دهد که شما هم می خواهید همبستر بشید، میخواید این رفتار وحشیانه رو از خودتون انجام بدید و می خواین به زور و با تحمیل و تجاوز به دیگران لذات جنسی خودتون رو پاسخ بدید.
بیاین با فرزندان من، با دختران من این رفتار رو بکنید.
یعنی این دختران رو من بهتون میدم تا این ها رو بهشون تجاوز بکنید و این رفتار رو به پیش ببرید.
اینجاست که ما به این نتیجه می رسیم که اینها خدا و اون تفکری که داره بیان می کنه در باب تحمیل نیست چرا که اصلا ریشه های فکری خودش بر پایه تحمیل هست چرا که نمی تونه نسبت به تحمیل واکنشی داشته باشه.
نمی تونه چیزی به اسم اختیار رو قبول بکنه و آزادی رو به نوعی محترم بشمارد.
چیزی که برای اون موضوع مهم هست این هست که ارزش های ساخت اون سپیدی هایی که ما تصویر کردیم زیر پا گذاشته نشه.
این که حالا همجنسان با هم رابطه برقرار نکنند نه اینکه این تجاوز هست نه اینکه این از بین بردن آزادی هست چرا که به کرات دربارش صحبت کردیم.
دیگه دوباره تکرار مکررات نکنیم.
در باب ازدواج با دختر نه ساله، در باب کنیزان، در باب چهار زن، در اختیار گرفتن عناوینی از این دست همه بیانگر این تحمیل هست.
همه بیانگر این هست که شما به آزادی هیچ وقعی نمی زارید.
شما در اسارت دیگران آزادی خود را معنی میکنید و اینجا هم مواجه میشیم با یک پیامبری که اینگونه قومش اومدند و اون مرد هایی که به خونشون اومدند رو میخوان تصاحب کنن و بهشون تجاوز کنن و بعد پیامبر میاد و میگه بیایید از فرزندان من کام بگیرید و اینها رو بهشون تجاوز کنید و دختران من رو که فقط و فقط این ارزش در میان بمونه و بعد مواجه میشیم با اینکه خدا میگه خدا خشمگین میشه و ناراحت میشه و شروع میکنه به انتقام و کینه ورزی های خودش و شما مواجه میشوید با رجم این قوم و سنگسار این ها که خدا از آسمان سنگ میبارد و اینها همه میمیرند و از بین میروند.
اینکه خدا مطرح میکند که این رابطه ای که بین دو مرد قرار باشد اتفاق بیفتد عرش من رو به لرزه میندازه و اون اعتبار و بزرگی من رو خدشه دار میکنه و اون نگاه دگم در برابر این موضوع رو شکل میده.
اینکه هیچ چهارچوب مشخصی قرار نیست که تعیین کننده باشه، اینکه آزادی و اختیار انسان ها قرار نیست که تعیین کننده این موضوع باشه.
اینکه بالغ بودن عاقل بودن انسان ها قرار نیست تعیین کننده انتخاب اون ها در میل جنسی خودشون و لذت بردن خودشون باشه و عشق ورزی خودشون باشه.
اینکه فقط و فقط قرار به یک فرمان هست، به یک قانون هست، به مشخص کردن سپیدی و سیاهی است که شما فقط و فقط باید نسبت به اون فرمانبردار باشید.
و این قاعده اینگونه است که شکل می گیرد.
شکل گیری این مخالفت نسبت به این موضوع از دل قرآن می آید و از همین جا و بعد دیگر در کنارش سیرت نبوی.
در کنارش احادیث بی شمار دست به دست هم میده تا یک نگاه مشخص و دگمی رو نسبت به این مساله شکل بده و ما دیگه مواجه میشیم با اون نگاه اسلامی که حالا این رو تبدیل و تعبیر به نوعی تفسیر به گناه می کنه، تفسیر به جرم می کنه و شما مواجه میشید با این که حالا نگاه اسلامی دگمی که در برابر این موضوع ایستادگی می کنه طبق معمول قرار هست که با پاک کردن صورت مساله این مشکل رو حل بکنه.
این رو یک مشکل می بینه و حالا قرار هست که به بدترین شکل و با مجازات های وحشیانه در برابرش ایستادگی بکنه.
پس ما یک نگاه دگم اسلامی داریم که در برابر تمام تفاوت هاست.
حالا یک تفاوتی به وجود میاد با توجه به اون داستانی که صحبت کردیم درباره اش و در قرآن آمده و داستان لوط است.
مواجه می شویم با یک نگاه دگمی که در برابر این مقوله ایستادگی می کند.
پیش تر از آن در یهودیت هم به همین شکل بوده.
در مسیحیت هم به همین شکل بوده و همواره در برابر این تفاوت ها ایستادگی کرده اند بدون اینکه ما یک چارچوب مشخصی نسبت به آزادی و اختیار انسان ها داشته باشیم، فقط و فقط به واسطه آن تعبیر و تفسیر ها نسبت به سیاهی و سپیدی آن ایدئولوژی حاکم بوده که اینها معنی و مفهوم پیدا کرده.
حالا ما مواجه می شویم با مجازات هایی که در برابر این ها شکل می گیرد.
این که شما حتما روبرو شدید با این مقوله در کشورهای اسلامی متفاوت و در طول تاریخ قوانین نسبت به این ها متفاوت بوده اما همواره در پی آزار و آزار این اشخاص بوده و همواره در پی آزارشان بوده.
فرای آن شرایط دهشتناک فرهنگی که بوجود آوردند به واسطه این معانی و این ارزش هایی که مدام به گوش این آدم ها خوانده شده و این ها را تعلیم داده تا این گونه وحشی در برابر تفاوت ها ایستادگی کنند.
یعنی شما مواجه میشوید با یک فرهنگ غالب اسلامی به یک نوع زیستن.
اسلامی که قرار بر این دارد که آزادی همگان را فدای آزادی خود بکند.
با اسارت دیگران به آزادی برسد و شما مواجه میشوید با کشور های مختلف و این فرهنگ فاسد اسلامی که در بین جوامع اسلامی وجود دارد.
نگاه کنید چه رفتاری میکنند با این ها، با کسانی که حالا این تفاوت جنسی و این تفاوت میل جنسی را دارند.
ببینید این همجنس گرایان در کشور های مسلمان چه شرایط دهشتناکی را دارند، چه رفتارهایی باهاشون چه ظلمی در طول تاریخ در قبال این ها شده.
فرای این که حکومت ها و اون نگاه غالب اسلامی هم در برابر این ها یک نگاه وحشتناک رو داره.
یعنی شما بهتون گفتم شاید تفاوت داشته باشه.
در طول تاریخ حکومت های اسلامی در قبال این ها رفتارهای مختلفی کردند.
شاید یه تمایزهایی بینشون بوده اما این تمایزها همه و همه در پی آزار دادن و ظلم کردن به اینها بود.
یعنی شما مواجه میشوید مثلا به عنوان مثال در ایران خودمان با اینکه اگر یه همچین موضوعی کشف بشه و مورد شهود این بیدادگاه های اسلامی قرار بگیرد، خب اینها را شلاق می زنند.
اگر باری دوباره اتفاق بیفتد به اینها بازهم شلاق زدن و زندان های طویل مدت می دهند و در نهایت اگر این رفتار را تکرار کنند اینها را اعدام می کنند و دار می زنند و از بین می برند.
یعنی شما مواجه می شوید با این جنونی که در این مجازات ها وجود دارد در قبال همجنسگرایان.
حالا قرار است که اینها را شلاق بزنند به بدترین شکل و وحشیانه ترین شکل ممکن در خیابان ها، در ملاء عام، در برابر دیگران.
در نهایت اینها را دار بزنند و اعدام بکنند و این نگاه وحشیانه و وحشتناک شکل میگیره و شما مواجه میشید در طول تاریخ به همین شکل.
از همون صدر اسلام اگر نگاه بکنید مواجه میشید با این قتل و کشتار و تبعید و شلاق زدن و شکنجه کردن و دار زدن و بدترین رفتار ها با این قشر.
فرای اون در کنار اون یک فرهنگ غالب اسلامی شکل میگیره در بین مردم.
یک فرهنگ واحده ای که همه جا تقریبا یکسان و برابر هست.
یک نگاه وحشیانه ای که نسبت به اینها دارن.
رفتارهای وحشیانه ای که در قبال اینها میکنن تعرض بهشون میکنن، تجاوز بهشون میکنن، به بدترین شکل ممکن اینها رو ضرب و شتم میکنن، تحقیر میکنن و بدترین رفتارها رو در قبالش میکنن، رفتارهایی رو انجام میدن که اینها یا به خودکشی میرسن یا به فرار میرسن یا به مرگ و مجازات میرسن و اصولا حق زیستن رو از اینها میگیرن و این رفتارهای دهشتناک در این جوامع اسلامی به صورت وحشیانه و وحشتناک اتفاق می افته و مجازات هایی هم که از اون سمت از سوی حکومت ها و حکومت های اسلامی در بدترین شکل و زشت ترین شکل ممکن اتفاق می افته.
و اما در نهایت هم باید برسیم به اینکه حالا اینها اون بخش روشنفکر و پیش رونده شون و اینها که قرار هست در برابر مشکلات دیگه از اون روش پیشین اسلامی که گفتیم دربارش صحبت کردیم.
اگر دزد دزدی می کنه بلافاصله باید دست بریده بشه.
آدمی که دست نداره دیگه دزدی نمی کنه.
این راهکار بزرگ و متفکرانه ی اسلامی هست دیگه.
نهایت تفکری که خرج کردند و قرار هست که هزار و چهارصد سال ادامه پیدا کرده و ده هزار سال دیگه هم ادامه پیدا کنه.
این هست که اگر دزد دزدی کرد دستش رو قطع کنید همه چیز درست می شه.
دیگه دزدی وجود نداره.
این تفکر ادامه پیدا کرده دیگه.
در باب مثلا مساله ای مثل همجنسگراها هم همینجوری هست.
اگر اینها این کار رو کردن بگیرید شلاق می زنید به بدترین شکل.
اینها رو تو خیابون ها شلاق بزنید تو هم عبرت سایرین بشه که دیگه این کار رو نکنن در خیابون ببینن که چگونه ما وحشیانه اینها رو به بدترین شکل شلاق میزنیم و پشتشون رو خونین میکنیم و پاهاشون رو فلک میکنیم.
بدترین رفتارها رو انجام میدیم و آبرو و شرفشون رو میبریم در خیابون بدنام شون میکنیم و فرهنگ اسلامی رو خوروندن به مردم.
حالا مردم قرار هست به اینا سنگ بزنن.
با اینا بدترین رفتارها رو بکنن.
در اجتماع های خودشون راهشون ندن.
با این کار اینها رو بدبخت و بیچاره میکنیم تا برن کنار.
اگه تکرار کردن دوباره این رفتار و در نهایت ما این ها رو دار میزنیم و از بین میبریم و یک جامعه تمیز زیبای اسلامی به وجود میاد.
دیگه نهایت این تفکرات مسموم و بیمار به اینجا میرسه که بله شما مواجه میشید.
حالا یه راهکاری براتون بهترین راهکار این هست که باید همه تفاوت ها از بین بره.
ما تفاوتی نمیخواد.
ما نهایت یک سپیدی مشخص، یک سیاهی مشخص، همه باید سپید بشن.
همه باید به بهشت برن.
همه رو به زور با کشتار و قتل و تجاوز و زندان و اعدام و تبعید و شلاق و سنگسار.
همه رو میفرستیم بهشت و حالا به این نتیجه میرسیم که اگر همجنسگرایان وجود داشته باشن ما اینها رو به زیر تیغ میبریم.
عملشون میکن جراحی میکنیم، همه رو به یک شکل در میاریم.
همه در نهایت تبدیل به یک سری.
انسان هایی میشن که تمایل دارن به جنس مخالف خودشون و یک جامعه یکدستی رو میسازیم.
یعنی شما مواجه میشید دیگه.
حالا ببینید که چه این رفتار وحشیانه اینها.
این نگاه احمقانه ای که قرار هست همه جهان رو یک شکل و به یک سو ببره و با زور و تحمیل و وحشیگری همه رو به یک راه فرا بخونه چه ثمراتی داره؟
این که چگونه این انسان هایی که انتخاب کردند آزادانه بدون اینکه به دیگران آزاری برسونن، دو انسانی که همراه و هم نظر هستن، بالغ هستن، عاقل هستن.
انتخاب کردن در آزادی خواستن که با هم رابطه برقرار کنن.
حالا هر دو جنس موافق داشتن، هر دو مرد بودن، هر دو زن بودن.
اینها رو ما به وحشی گری ترین شکل ممکن در جوامع اسلامی میبینیم که در نهایت در بهترین شکل و بهترین اشل از این اصلاح طلبی خودشان و برای پیشبرد اهداف رئوفت اسلامی به این نتیجه می رسند که اینها را همه را بریزند توی یک ماشینی که همه یک رنگ و یک شکل بشود.
می شود به دست تیغ های جراحی.
اینکه تا چه اندازه این تیغ های جراحی به این ها صدمه وارد می کند و اینها را از زیست حقیقی و طبیعی خودشون دور میکنه.
اینکه در نهایت اینها چه تعدادشون به خودکشی میرسن بعد از این رفتارهای احمقانه و یک رنگ کردن و بعد از اون تا چه اندازه جامعه اینها رو قبول میکنه؟
یک مردی که تبدیل به یک زن شده به واسطه عمل جراحی.
حالا این جامعه ای که شما ساختید با این تفکرات مسموم و بیمار و دیوانه وار آیا اصلا این انسان ها رو به عنوان انسان قبول میکنه؟
به عنوان انسان جنس مخالف قبول میکنه و میتونه به اینها عشق بورزه؟
تفکرات بیمارگونه ای که مدام داره به انسان ها تکرار میشه و این فرهنگ بیمار و عبث رو به وجود آورده.
فرهنگ آلت پرستی رو در جهان اسلام به وجود آورده.
آیا اینها قبول می کنند اونها رو به عنوان یک انسان که شما راهکارتون؟
باز هم پاک کردن صورت مسئله است.
اگر مردی به مردی حس و میل جنسی داشت شما باید اون مرد رو تبدیل به زن بکنید.
حالا یکیشون زن میشه.
با هم رابطه برقرار کنید.
این راهکار اسلامیست که در باب تمام موضوعات همین شکلی هست.
مثال مثال همون دزد هست.
دزد دزدی میکنه، دست بریده میشه، آدمی قتل میکنه، کشته میشه.
کسی محارب هست، دست و پاش قطع میشه دیگه نمیتونه بیاد تو خیابون در برابر خدا عکس العملی از خودش نشون بده.
همه چیز باید از بین بره که فقط و فقط همین افکار باقی بمونه.
و شما مواجه میشید با این نگاه بیمارگونه ای که در اسلام وجود داره در قبال این همجنسگرایی و شرایط سختی که برای اینها از نظر فرهنگی، از نظر حکومتی، از نظر اقتصادی، از نظر اجتماعی، از نظر من از هر نظری که به زندگی اینها نگاه کنید در شرایط وحشتناکی زندگی می کنند.
هیچ جایگاه و پایگاهی به اینها داده نمی شود و در نهایت هم اینها را به زیر تیغی می فرستند برای همرنگ کردن، برای یک شکل کردن و در نهایت از دل این اتفاق هم انسان های طرد شده به وجود می آیند.
انسان های افسرده و غمگین به وجود می آیند.
انسان هایی که به خودکشی می رسند و بدترین اتفاق ها دوباره برایشان می افتد و اینکه در نهایت و در انتهای این بحث هم می توانیم یک نگاهی بکنیم به اینکه نگاه جهانی نسبت به اینها چگونه هست.
نگاه حالا کشورهایی که به نوعی پیشرفت کردند در برابر این نگاه اسلامی گفتم موضوعی که در باب مسائل کشور های دیگر هست، در باب کشور هایی که پیشرفت هایی کرده اند، امروز به عنوان کشور های پیشرفته می شناسیم.
نقطه ای نیست که کارهایی که اونها دارن انجام میدن و رفتارهایی که اونها انجام میدن رفتارهای درستیه.
کاملا درست هست.
کارهای کاملی رو انجام می دن و به نوعی نهایت کاری که میشه انجام داد موضوع این نیست.
خیلی اشکالات هست، خیلی اشتباهات هست و یه ویژه برنامه ای هم تحت عنوان دنیای مدرن حتما خواهم ساخت که در باب این مسائل هم صحبت خواهم کرد.
اما موضوع قابل اتکا و قابل احترام در نگاه این تفکر انسانی این هستش که اینها قائل هستن به تغییر، به پویایی، به اینکه اگر اتفاقی وجود داره، قانونی وجود داره و تفکری وجود داره.
نمیدونم شرایط فرهنگی وجود داره.
ما میتونیم این رو تغییر بدیم.
ما با عرف جامعه پیش میریم و طی مرور زمان قرار هست که هر روز شکوفاتر و پویاتر باشه و این اون نقطه ی تفاوت هست.
یعنی شما نگاه بکنید ببینید طی مثلا پنجاه سال گذشته نگاه به این طیف همجنس گرا چقدر تغییر کرده؟
در کشور های اروپایی تا چه اندازه زندگیشون بهتر شده؟
قاعدتا پر از اشکال هست.
قاعدتا میشه دربارش ساعتها صحبت کرد.
در باب کمی ها و کاستی هایی که وجود داره.
در باب رفتارهای زشت، در باب فرهنگ آلوده و بیماری که هنوز هم وجود داره.
اما وقتی قیاسش میکنیم با یک جامعه اسلامی اصلا با هم قابل قیاس نیستن.
اینها حتی حق زیستن و بودن رو به اونها نمیدن.
در جوامع اسلامی شما مواجه هستید با اینکه اینها حتی حق بودن ندارن.
یعنی دیده شدن این رفتارها از اونها مواجه هست با یک مجازات سنگینی برای اینکه اینها از این رفتار خودشون دست بکشن.
اگر شما یک نفری رو در ملاء عام شلاق میزنید برای این هست که به نوعی با شکنجه اونها رو از این راه خودشون دور بکنید.
انسان های دیگه رو به این میدان میارید تا درس عبرتی بشه که وارد این راه و وارد این وادی نشن.
بعد از اون اگر ادامه بدن قرار هست اینها رو دار بزنید و اصلا از صفحه روزگار محو شون کنید.
با توجه به شرایط فرهنگی که بوجود آوردید با این فشارهای اجتماعی قرار هست اینها را زیر پا له کنید و از بین ببرید و بعد در نهایت هم قرار است اگر اینها توانستید اینها را وارد یک تیغ جراحی، وارد یک ماشین همرنگ کردن و همسو کردن بکنید تا ازشون یک انسان جدیدی دستآموز خودتون و یک برده ای برای خودتون پدید بیارید.
انسان ها را یک شکل و یک رنگ بکنید.
حال اینکه اینها تا چه اندازه به مرگ و خودکشی و افسردگی و بدبختی و مصیبت می رسند، تا چه اندازه جامعه حاضر نیست حتی با این ها معاشرت داشته باشه چه برسه به اینکه قرار باشه با این ها زندگی بکنه و زندگیش رو به پیش ببره.
و نگاه جهانی هم مطمئنا پر از اشکالات و ایرادات بسیار هست.
اما قرار هست که در این پویایی در این تغییر هر روز بهتر از قبل بشه و ما می بینیم شرایط رو در باد در باب همه زمینه ها و در باب مسئله ای مثل همجنسگرایی که خب قاعدتا قرار هست که هر روز بتونیم کارهای بهتر و بیشتری بکنیم تا این نگاه باز هم تغییر بکند و از نظر فرهنگی تغییر بکند.
از نظر زندگی و زیست اینها تغییر بکند.
این نگاه تغییر بکند.
یعنی وقتی شما مواجه میشوید با این مبحثی که حالا مدام قرار است که در باب طبیعی بودن و یا غیر طبیعی بودنش حتی در همان جوامع پیشرفته صحبت بکند، منزجر کننده است.
اصلا کسی که در این جایگاه قرار میگیرد به شما چه ارتباطی دارد که اینها چه نگاهی دارند؟
یک چارچوب مشخص باید در جهان وجود داشته باشد پیرامون تعریف ما نسبت به آزادی.
وقتی ما این چارچوب مشخص را داریم، وقتی ما باور داریم که آزادی یعنی آزار نرساندن به دیگران.
دیگر مابقی کارها آزادی است.
انتخاب اختیار به کسی ارتباطی ندارد و دربارهاش صحبتی نمیشود.
اینکه حالا مدام بخواهیم در پی یک راهی باشیم که هزاران توجیه و تفسیر برایش بگذاریم.
اصلا انسان باید به آن جایگاهی برسد که به موضوعاتی که به او ارتباطی ندارد.
موضوعی که منافاتی با آزادی ندارد.
حتی دربارهاش صحبت نکن.
اصلا موضوعی نیست که قابل صحبت باشد.
قابل عرض باشه.
اصلا موضوعی نیست که کسی باید بهش فکر بکنه.
اینکه کسی یک رابطه ای با دیگری داره، وقتی هر دو بالغ هستن، هر دو عاقل هستن، هر دو انتخاب کردن و با هم بودن.
اصلا این موضوعی نیست که بخواد حتی دربارش صحبت بشه، حتی بهش فکر بشه.
اصلا نباید همچین اتفاقی بیفته.
آیا مگه یک مرد و زنی که با جنس مخالف هستند با هم دیگه رابطه برقرار می کنند؟
ما باید دربارش فکر بکنیم.
وقتی اونها عاقل و بالغ هستند انتخاب میکنن دیگه به دیگران ارتباطی نداره.
این حق زیست اونهاست، حق حیات اونهاست.
این آزادی اونهاست، اختیار اونهاست و این چیزیست که باید در جهان جاری و ساری باشه و شما میبینید که مشکلات وجود داره اما میشه این تغییرات رو به وجود آورد چرا که همه چیز بر پایه عرف اجتماع هست.
یک خدایی در آسمانها نشسته که قانونی رو برای ابدیت صادر کرده باشه و غیر قابل تغییر باشه.
شما میتونید با تلاش هر مشکلی را مرتفع کند.
حال اینکه تا چه اندازه سیاست درش نقش داره، قدرتمندان سعی میکنن این اتفاق نیفته.
این جامعه چقدر به فساد کشیده شده؟
چقدر افکار مسموم بهشون خورانده شده؟
چقدر ریشه های فکری از همون نقطه مشترکه.
خدا و صاحب بودن و یکتا بودن و.
غرق در این افکار بیمار و مریض هست.
اینها موضوعاتی است که قابل عرض است اما میشه دربارش صحبت کرد.
گفتم در یک ویژه برنامه مشخصی هم پیرامون مباحثی که در جهان مدرن ما وجود داره هم صحبت خواهم کرد.
اون هم یک ویژه برنامه چند قسمتی خواهد شد که در باب موضوعات مختلف صحبت میکنیم.
در باب مساله همجنسگرایی هم میشه ساعت ها صحبت کرد.
موضوع قابل حرفی هست.
هر چند که از نظر من حتی فکر کردن و صحبت کردن درباره اش هم کار عبثی هست.
اما در شرایطی که جهان و جهانیان و انسان ها در قبال تمام موجودات و تمام پدیده ها به وجود آورده اند باعث میشه که ما باید درباره اش صحبت کنیم.
باید تغییرات رو به وجود بیاریم باید به یک چارچوب مشخص و آن هم آزادی و قانون آزادی پایبند باشیم و با پایبندی به این قانون مشخص است که ما میتوانیم در باب تمام موضوعات زندگی و زیستن خودمان تصمیم بگیریم و رفتار کنیم.
اگر در باب مسائل جنسی مواجه میشویم با یک اتفاقی مثل اینکه دختر نه ساله را به عقد دیگری در بیاورند.
اینجاست که ما باید گلو جر بدهیم و در برابرش بایستیم و همه چیز را از بین ببریم که همچین نگاه احمقانه ای وجود نداشته باشد.
این منافات با آزادی دارد و این آزادی را لگدمال میکند.
اگر قرار است مسلمانها در جهان زندگی کنند، میتوانند زندگی کنند.
اگر میخواهند که ازدواج کنند، حتی با چهار زن میتوانند این کار را بکنند، اما نه با زنانی که هنوز به سن بلوغ نرسیده اند.
هنوز قدرت تعقل و قدرت انتخاب ندارند.
هنوز به سنی نرسیدند که بتوانند جهان را بشناسند.
یک سن مشخصی، بیست و یک سال، بیست سال، هجده سال را مشخص میکنید.
تا پیش از آن همچین رفتاری منافات با آزادی داره جنایت است.
اینجاست که باید دربارش صحبت بشه.
در باب فلسفه کنیز داشتن باید صحبت بشه.
حالا اینکه چهار زن رو در اختیار داشته باشند، اگر اون زن ها انتخاب خودشون باشه، انتخاب خودشون آزادی خودشون هست.
شاید یک جماعتی به وجود بیاد که زنانی باشن که دوست داشته باشن پنجاه تا مرد با پنجاه مرد ازدواج کن به شما چه رسد.
اگر پنجاه مرد موافق هستند و اون زن موافقه به شما ارتباطی نداره، اصلا موضوعی نیست که شما بخواید دربارش صحبت بکنید.
اگر باور به اخلاقیات دارید، اخلاقیات راهش فرهنگ هست، راهش هنر هست.
میتونید از هنر استفاده بکنید و فرهنگ خودتون رو غالب بکنید.
میتونید مردم رو تحت تاثیر فرهنگ و نگاه اخلاقی خودتون بکنید.
اما اونجایی که اونها با اختیار و انتخاب خودشون وارد این وادی شدند قاعدتا به کسی ارتباطی نداره و این نهایت آزادی هست و آزادی منافاتی تنها و تنها با آزار دادن به دیگران هست.
ما باید به این مفهوم کلی برسیم و برای این مفهوم کلی تلاش بکنیم و اهداف خودمون رو در راستای این هدف کلی آزادی بی قید و بندی که فقط و فقط آزار نرسوندن به دیگران، قانون و محتواش است.
در باب مساله همجنس گرایی هم تا همین جا صحبت کردیم. بسه.
سعی میکنیم در قسمت های دیگه در باب موضوعات دیگه هم صحبت بکنیم و این ویژه برنامه ی شناخت اسلام هم به پیش خواهد رفت.
در انتهای برنامه هم باز هم باهاتون مطرح میکنم که اگر دوست دارید این صدا شنیده بشه و این راه ادامه پیدا بکنه میتونید که آثار من رو با دیگران به اشتراک بگذارید.
وقتی صحبت از آثار میکنم مختص به همین برنامه ای به نام جان نیست.
من پیش تر از اینکه بخوام برنامه ای به نام جان رو منتشر بکنم، آرا و عقایدم رو تحت عناوین کتاب هایی به رشته تحریر در آوردم.
این آثار در وبسایت جهان آرمانی در اختیار شماست.
میتونید با مراجعه به وب سایت شخصی من این آثار رو دریافت و مطالعه و اگر دوست داشتید این صدا شنیده بشه و این راه تغییر به وجود بیاد.
با دیگران به اشتراک بگذارید.
ممنون که همراه من بودید.
من نیما شهسواری و این برنامه به نام جان بود.
در پناه آزادی.
پیش از ارسال نظرات خود در وبسایت رسمی جهان آرمانی این توضیحات را مطالعه کنید.
برای درج نظرات خود در وبسایت رسمی جهان آرمانی باید قانون آزادی را در نظر داشته و از نشر اکاذیب، توهین تمسخر، تحقیر دیگران، افترا و دیگر مواردی از این دست جدا اجتناب کنید.
نظرات شما پیش از نشر در وبسایت جهان آرمانی مورد بررسی قرار خواهد گرفت و در صورت نداشتن مغایرت با قانون آزادی منتشر خواهد شد.
اطلاعات شما از قبیل آدرس ایمیل برای عموم نمایش داده نخواهد شد و درج این اطلاعات تنها بستری را فراهم میکند تا ما بتوانیم با شما در ارتباط باشیم.
برای درج نظرات خود دقت داشته باشید تا متون با حروف فارسی نگاشته شود زیرا در غیر این صورت از نشر آنها معذوریم.
از تبلیغات و انتشار لینک، نام کاربری در شبکههای اجتماعی و دیگر عناوین خودداری کنید.
برای نظر خود عنوان مناسبی برگزینید تا دیگران بتوانند در این راستا شما را همراهی و نظرات خود را با توجه به موضوع مورد بحث شما بیان کنند.
توصیه ما به شما پیش از ارسال نظر خود مطالعه قوانین و شرایط وبسایت رسمی جهان آرمانی است برای مطالعه از لینکهای زیر اقدام نمایید.
با درج ایمیل آدرس خود میتوانید از تازهترین آثار منتشر شده در وبسایت جهان آرمانی با خبر شوید آدرس ایمیل شما نزد ما محفوظ خواهد بود
با ثبت نام در وبسایت جهان آرمانی میتوانید نگاشتههای خود را در این بستر منتشر کنید، فرای انتشار پست میتوانید با ما همکاری داشته و همچنین آثار خود در زمینههای مختلف هنری را نشر و گسترش دهید
© تمام حقوق نزد مولف محفوظ است
Copyright 2021 by Idealisti World. All Rights Reserved
این صفحه دارای لینکهای بسیاری است تا شما بتوانید هر چه بهتر از امکانات صفحه استفاده کنید.
در پیش روی شما چند گزینه به چشم میخورد که فرای مشخصات اثر به شما امکان میدهد تا متن اثر را به صورت آنلاین مورد مطالعه قرار دهید و به دیگر بخشها دسترسی داشته باشید،
شما میتوانید به بخش صوتی مراجعه کرده و به فایل صوتی به صورت آنلاین گوش فرا دهید و فراتر از آن فایل مورد نظر خود را از لینکهای مختلف دریافت کنید.
بخش تصویری مکانی است تا شما بتوانید فایل تصویری اثر را به صورت آنلاین مشاهده و در عین حال دریافت کنید.
فرای این بخشها شما میتوانید به اثر در ساندکلود و یوتیوب دسترسی داشته باشید و اثر مورد نظر خود را در این پلتفرمها بشنوید و یا تماشا کنید.
بخش نظرات و گزارش خرابی لینکها از دیگر عناوین این بخش است که میتوانید نظرات خود را پیرامون اثر با ما و دیگران در میان بگذارید و در عین حال میتوانید در بهبود هر چه بهتر وبسایت در کنار ما باشید.
شما میتوانید آدرس لینکهای معیوب وبسایت را به ما اطلاع دهید تا بتوانیم با برطرف کردن معایب در دسترسی آسانتر عمومی وبسایت تلاش کنیم.
در صورت بروز هر مشکل و یا داشتن پرسشهای بیشتر میتوانید از لینکهای زیر استفاده کنید.
پر کردن بخشهایی که با علامت قرمز رنگ مشخص شده است الزامی است.
عنوانی برای گزارش خود انتخاب کنید
تا ما با شناخت مشکل در برطرف کردن آن اقدامات لازم را انجام دهیم.
در صورت تمایل میتوانید آدرس ایمیل خود را درج کنید
تا برای اطلاعات بیشتر با شما تماس گرفته شود.
آدرس لینک مریوطه که دارای اشکال است را با فرمت صحیح برای ما ارسال کنید!
این امر ما را در تصحیح مشکل پیش آمده بسیار کمک خواهد کرد
فرمت صحیح لینک برای درج در فرم پیش رو به شرح زیر است:
https://idealistic-world.com/poetry
در متن پیام میتوانید توضیحات بیشتری پیرامون اشکال در وبسایت به ما ارائه دهید.
با کمک شما میتوانیم در راه بهبود نمایش هر چه صحیحتر سایت گام برداریم.
با تشکر ازهمراهی شما
وبسایت رسمی جهان آرمانی
این آیکون در صفحهی پیش رو برای دانلود مستقیم فایلها از سرورهای وبسایت رسمی جهان آرمانی تعبیه شده است، با کلیک بر روی این گزینه شما میتوانید به راحتی کتاب مورد نظر خود را دانلود کنید.
این آیکون در صفحهی پیش رو برای دانلود با لینک کمکی از سرورهای Google Drive تعبیه شده است، با کلیک بر روی این گزینه شما میتوانید به راحتی کتاب مورد نظر خود را دانلود کنید.
این آیکون در صفحهی پیش رو برای دانلود با لینک کمکی از سرورهای One Drive تعبیه شده است، با کلیک بر روی این گزینه شما میتوانید به راحتی کتاب مورد نظر خود را دانلود کنید.
این آیکون در صفحهی پیش رو برای دانلود با لینک کمکی از سرورهای Box Drive تعبیه شده است، با کلیک بر روی این گزینه شما میتوانید به راحتی کتاب مورد نظر خود را دانلود کنید.
این آیکون در صفحهی پیش رو به شما اطالاعاتی پیرامون اثر خواهد داد، مشخصات اصلی اثر در این صفحه تعبیه شده است و شما با کلیک بر این آیکون به بخش مورد نظر هدایت خواهید شد.
شما با کلیک روی این گزینه به بخش مطالعه آنلاین اثر هدایت خواهید شد، متن اثر در این صفحه گنجانده شده است و با کلیک بر روی این آیکون شما میتوانید به این متن دسترسی داشته باشید
در صورت مشاهدهی هر اشکال در وبسایت از قبیل ( خرابی لینکهای دانلود، عدم نمایش کتب به صورت آنلاین و … ) با استفاده از این گزینه میتوانید ایراد مربوطه را با ما مطرح کنید.
در این بخش میتوانید توضیح کوتاهی دربارهی خود مطرح کنید، در نظر داشته باشید که این بخش را همهی بازدیدکنندگان خواهند دید، حتی میهمانان، در صورت دیدن لیست اعضا و در مقالات و نگاشتههای شما
کشور انتخابی محل سکونت شما تنها به مدیران نمایش داده خواهد شد و انتخاب آن اختیاری است
تاریخ تولد شما به صورت سن قابل رویت برای عموم است و انتخاب آن بستگی به میل شما دارد
گزینههای در پیش رو بخشی از باورهای شما را با عموم در میان میگذارد و این بخش قابل رویت عمومی است، در نظر داشته باشید که همیشه قادر به تغییر و حذف این انتخاب هستید با اشارهی ضربدر این انتخاب حذف خواهد شد
در این بخش میتوانید آدرس شبکههای اجتماعی، وبسایت خود را با مخاطبان خود در میان بگذارید برخی از این آدرسها با لوگو پلتفرم و برخی در پروفایل شما برای عموم به نمایش گذاشته خواهد شد
در این بخش میتوانید نام و نام خانوادگی، آدرس ایمیل و همچنین رمز عبور خود را ویرایش کنید همچنین میتوانید اطلاعات خود را از نمایش عمومی حذف کنید و به صورت ناشناس در ویسایت جهان آرمانی فعالیت داشته باشید
نام کاربری شما باید متشکل از حروف لاتین باشد، بدون فاصله، در عین حال این نام باید منحصر به فرد انتخاب شود
نام و نام خانوادگی شما باید متشکل از حروف فارسی باشد، بدون استفاده از اعداد
در نظر داشته باشید که این نام در نگاشتههای شما و در فهرست اعضا، برای کاربران قابل رویت است
آدرس ایمیل وارد شده از سوی شما برای مخاطبان قابل رویت است و یکی از راههای ارتباطی شما با آنان را خواهد ساخت، سعی کنید از ایمیلی کاری و در دسترس استفاده کنید
رمز عبور انتخابی شما باید متشکل از حروف بزرگ، کوچک، اعداد و کارکترهای ویژه باشد، این کار برای امنیت شما در نظر گرفته شده است، در عین حال در آینده میتوانید این رمز را تغییر دهید
پیش از ثبتنام در وبسایت جهان آرمانی قوانین، شرایط و ضوابط ما را مطالعه کنید
با استفاده از منو روبرو میتوانید به بخشهای مختلف حساب خود دسترسی داشته باشید
در حال حاضر این لینک در دسترس نیست
بزودی این فایلها بارگذاری و لینکها در دسترس قرار خواهد گرفت
در حال حاضر از لینک مستقیم برای دریافت اثر استفاده کنید
شما با ثبت نام در وبسایت جهان آرمانی میتوانید در پیشبردن اهداف ما برای رسیدن به جهانی در آزادی و برابری مشارکت کنید
وبسایت جهان آرمانی بستری است برای انتشار آثار نیما شهسواری به صورت رایگان
بیشک برای دستیابی به این آثار دریافت مطالعه و … نیازی به ثبت نام در این سایت نیست
اما شما با ثبتنام در وبسایت جهان آرمانی میتوانید در این بستر نگاشتههای خود را منتشر کنید
این را در نظر داشته باشید که تالار گفتمان دیالوگ از کمی پیشتر طراحی و از خدمات ما محسوب میشود که بیشک برای درج مطالب شما بستر کاملتری را فراهم آورده است،
پر کردن بخشهایی که با علامت قرمز رنگ مشخص شده است الزامی است.
در هنگام درج بخش اطلاعات دقت لازم را به خرج دهید زیرا در صورت چاپ اثر شما داشتن این اطلاعات ضروری است
بخش ارتباط، راههایی است که میتوانید با درج آن مخاطبین خود را با آثار و شخصیت خود بیشتر آشنا کنید، فرای عناوینی که در این بخش برای شما در نظر گرفته شده است میتوانید در بخش توضیحات شبکهی اجتماعی دیگری که در آن عضو هستید را نیز معرفی کنید.
شما میتوانید آثار خود را با حداکثر حجم (20mb) و تعداد 10 فایل با فرمتهایی از قبیل (png, jpg,avi,pdf,mp4…) برای ما ارسال کنید،
در صورت تمایل شما به چاپ و قبولی اثر شما از سوی ما، نام انتخابی شامل عناوینی است که در مرحلهی ابتدایی فرم پر کردهاید، با انتخاب یکی از عناوین نام شما در هنگام نشر در کنار اثرتان درج خواهد شد.
پیش از انجام هر کاری پیشنهاد ما به شما مطالعهی قوانین و شرایط وبسایت رسمی جهان آرمانی است برای این کار از لینکهای زیر اقدام کنید.
گزارش شما با موفقیت ارسال شد
ایمیلی از سوی وبسایت جهان آرمانی در راستای تأیید ارسال گزارش دریافت خواهید کرد
در صورت نیاز به تماس و درج صحیح اطلاعات، با شما تماس گرفته خواهد شد.
پیام شما با موفقیت ارسال شد
ایمیلی از سوی وبسایت جهان آرمانی در راستای تأیید ارسال پیام دریافت خواهید کرد
در صورت نیاز به تماس و درج صحیح اطلاعات، با شما تماس گرفته خواهد شد.
فرم شما با موفقیت ثبت شد
ایمیلی از سوی وبسایت جهان آرمانی در راستای تأیید ارسال فرم دریافت خواهید کرد
در صورت نیاز به تماس و درج صحیح اطلاعات، با شما تماس گرفته خواهد شد.