Logo true - Copy

جهان آرمانی

وب‌سایت رسمی نیما شهسواری

جهان آرمانی

وب‌سایت رسمی نیما شهسواری

مقالات جهان آرمانی؛ دریچه‌ای به دنیای اندیشه و فلسفه

در جهان آرمانی، شما می‌توانید بخشی از این حرکت باشید و اندیشه‌های خود را با دیگران به اشتراک بگذارید.
blank
به اشتراک‌گذاری در شبکه‌های اجتماعی

متن مقاله

بررسی تاریخ جمهوری اسلامی: از آغاز تا تحولات قدرت

مقدمه

در این بخش از مقاله، به بررسی تاریخ جمهوری اسلامی ایران پرداخته می‌شود. این بحث ادامه‌ی مباحث قبلی است که در آن به تحولات تاریخی ایران از پیش از مشروطه تا شکل‌گیری جمهوری اسلامی اشاره شد. در این قسمت، تمرکز بر تحولات جمهوری اسلامی از دهه‌ی شصت تا دوران معاصر خواهد بود.

 

مروری بر قسمت‌های قبلی

در قسمت‌های پیشین، به بررسی تاریخ ایران از دوران پیش از مشروطه تا شکل‌گیری جمهوری اسلامی پرداخته شد. ایران در آن دوران با شرایط دشوار فرهنگی، سیاسی و اجتماعی مواجه بود. جنبش مشروطه به عنوان نقطه‌عطفی در تاریخ ایران، با الهام از پیشرفت‌های غرب، توسط روشنفکران و مشروطه‌خواهان آغاز شد. پس از آن، با دخالت قدرت‌های خارجی مانند روسیه و مقاومت خاندان قاجار، این جنبش با چالش‌های جدی مواجه شد. تحولات بعدی مانند جنگ‌های جهانی اول و دوم و ظهور خاندان پهلوی نیز تأثیرات عمیقی بر ایران گذاشتند. رضاشاه و محمدرضاشاه پهلوی با سیاست‌های متناقض خود، زمینه‌ساز شکل‌گیری طیف‌های فکری مختلفی از جمله مذهبیون و ملی‌گراها شدند که در نهایت به انقلاب اسلامی سال ۱۳۵۷ منجر شد.

 

جمهوری اسلامی: از آغاز تا دهه‌ی شصت

با شکل‌گیری جمهوری اسلامی، حکومت جدید به سرکوب مخالفان حکومت پیشین پرداخت. این دوره با حذف تدریجی عناصر انقلابی همراه بود و به دنبال آن، جنگ ایران و عراق آغاز شد. جنگ هشت‌ساله‌ی ایران و عراق، که دو سال اول آن دفاعی و شش سال بعدی تهاجمی بود، با تلفات انسانی و اقتصادی سنگینی همراه شد. در کنار جنگ، کشتارهای دهه‌ی شصت نیز به عنوان یکی از تاریک‌ترین صفحات تاریخ جمهوری اسلامی ثبت شد. این کشتارها که با اعدام مخالفان سیاسی و ایدئولوژیک همراه بود، به عنوان جنایتی علیه بشریت محسوب می‌شود.

 

تحولات پس از دهه‌ی شصت

پس از پایان جنگ و کشتارهای دهه‌ی شصت، جمهوری اسلامی وارد مرحله‌ی جدیدی از تحولات داخلی شد. مرگ آیت‌الله خمینی، رهبر انقلاب، نقطه‌عطفی در این تحولات بود. پس از او، آیت‌الله خامنه‌ای به عنوان رهبر جدید انتخاب شد. نقش افرادی مانند هاشمی رفسنجانی در این انتقال قدرت قابل توجه است. رفسنجانی که در ابتدا تصور می‌کرد خامنه‌ای مهره‌ای ضعیف است، در سال‌های بعد متوجه شد که این تصور اشتباه بوده است. در این دوره، رفسنجانی به عنوان رئیس‌جمهور، سیاست‌های اقتصادی آزاد و سرمایه‌داری را در پیش گرفت، اما درگیری‌های قدرت بین او و خامنه‌ای ادامه یافت.

 

تحکیم قدرت خامنه‌ای

خامنه‌ای به مرور زمان با ایجاد نهادهای قدرتمند زیر نظر خود، پایه‌های قدرت خود را مستحکم‌تر کرد. او با نفوذ در سپاه پاسداران و وزارت اطلاعات، توانست کنترل کامل بر قوای نظامی و اطلاعاتی را به دست آورد. این تحولات باعث شد که قدرت او در برابر شخصیت‌های تأثیرگذاری مانند منتظری و رفسنجانی تثبیت شود. در نهایت، خامنه‌ای توانست با ایجاد یک ساختار قدرت یکدست، جایگاه خود را به عنوان رهبر بلامنازع جمهوری اسلامی تثبیت کند.

 

تاریخ جمهوری اسلامی ایران از ابتدای شکل‌گیری تا دوران معاصر، پر از تحولات و درگیری‌های قدرت بوده است. از کشتارهای دهه‌ی شصت تا تحکیم قدرت خامنه‌ای، این دوره‌ها نشان‌دهنده‌ی چالش‌ها و تنش‌های داخلی در نظام جمهوری اسلامی هستند. در ادامه‌ی این مقاله، به بررسی بیشتر این تحولات و تأثیرات آن‌ها بر جامعه‌ی ایران پرداخته خواهد شد.

 

تحکیم قدرت در جمهوری اسلامی: نقش جنگ و نهادهای قدرت

قدرت متمرکز و ولایت فقیه

با تسلط نهاد ولایت فقیه بر ساختار سیاسی جمهوری اسلامی، این نظام توانست ارکان مختلف قدرت را همسو کرده و کنترل کامل را به دست آورد. این فرآیند به مرور زمان و با ایجاد نهادهای قدرتمند زیر نظر رهبری، تثبیت شد. در این مسیر، اشخاص نقش چندانی نداشتند، چرا که نظام فکری حاکم، رفتارها و سیاست‌ها را تعیین می‌کرد. هر فرد دیگری نیز که جایگاه رهبری را به دست می‌آورد، احتمالاً همین مسیر را دنبال می‌کرد تا پایگاه قدرت خود را مستحکم سازد.

 

اختلافات درونی و حذف رقبا

از ابتدای شکل‌گیری جمهوری اسلامی، اختلافات درونی میان گروه‌های مختلف فکری وجود داشت. این اختلافات منجر به حذف تدریجی رقبا شد. طیف‌های فکری مختلف، از کمونیست‌ها تا مذهبیون و ملی‌گراها، یکی پس از دیگری از صحنه‌ی قدرت کنار گذاشته شدند. برخی قلع و قمع شدند، برخی خانه‌نشین یا تبعید شدند، و برخی دیگر به زندان افتادند. این فرآیند حذف، به جمهوری اسلامی اجازه داد تا به عنوان قدرت بلامنازع در کشور ظاهر شود.

 

جنگ ایران و عراق: ابزاری برای تثبیت قدرت

جنگ ایران و عراق نقش کلیدی در تثبیت قدرت جمهوری اسلامی ایفا کرد. این جنگ نه تنها به عنوان یک بحران خارجی، بلکه به عنوان ابزاری برای سرکوب داخلی و توجیه ناکارآمدی‌ها مورد استفاده قرار گرفت. در شرایط جنگی، هر گونه رفتار سرکوب‌گرانه یا محدودیت‌های سیاسی و اقتصادی به راحتی توجیه می‌شد. کشتارهای دهه‌ی شصت، از جمله اعدام‌های گسترده‌ی مخالفان سیاسی، با بهانه‌ی جنگ و خیانت‌های داخلی انجام شد. جنگ همچنین به جمهوری اسلامی اجازه داد تا ناکارآمدی‌های اقتصادی و فرهنگی را به شرایط جنگی نسبت دهد.

 

نقش هنر و فرهنگ در تبلیغ جنگ

هنر و فرهنگ در این دوره به ابزاری برای تبلیغ جنگ و توجیه سیاست‌های نظام تبدیل شد. فیلم‌ها، کتاب‌ها، شعرها و دیگر آثار هنری به طور گسترده‌ای به جنگ و تقدیس آن اختصاص یافتند. این اقدامات نه تنها به تثبیت گفتمان جنگ کمک کرد، بلکه به ایجاد یک فرهنگ یکدست و همسو با اهداف نظام نیز منجر شد. هنر در خدمت تبلیغات جنگی قرار گرفت و به عنوان ابزاری برای کنترل افکار عمومی مورد استفاده قرار گرفت.

 

بنی‌صدر و ملی‌گرایی مذهبی

بنی‌صدر، به عنوان یکی از چهره‌های شاخص ملی‌گرا با گرایش‌های مذهبی، نمونه‌ای از طیف‌های فکری بود که در نهایت از صحنه‌ی قدرت کنار گذاشته شد. او که در ابتدا همراه انقلاب بود، به دلیل اختلافات فکری و سیاسی با نظام جمهوری اسلامی، از قدرت حذف شد. این حذف نشان‌دهنده‌ی رویکرد نظام به حذف هر گونه صدای مخالف، حتی از درون خود انقلاب، بود.

 

جنگ ایران و عراق و سرکوب داخلی، دو ابزار اصلی بودند که جمهوری اسلامی از آن‌ها برای تثبیت قدرت خود استفاده کرد. این دوره‌ی تاریک از تاریخ ایران، نشان‌دهنده‌ی تلاش نظام برای ایجاد یک ساختار قدرت متمرکز و یکدست است. در ادامه‌ی این مقاله، به بررسی بیشتر تحولات پس از جنگ و تأثیرات آن بر جامعه‌ی ایران پرداخته خواهد شد.

 

تثبیت قدرت و سرکوب روشنفکران در سایه جنگ

 

با شعله‌ور شدن جنگ و نفوذ هرچه بیشتر مذهبیون در ساختار قدرت، رئیس‌جمهوری که منتخب مردم بود و آرای یازده میلیونی داشت، به راحتی توسط خمینی کنار گذاشته شد. جنگ ایران و عراق بهانه‌ای شد برای حذف عناصر نامطلوب از انقلاب، و هرگونه کشتاری که در ایران شکل می‌گرفت، با توجیه وجود جنگ توجیه می‌شد. این جنگ، که به قول خود حاکمان “نعمت” بود، کمک بزرگی به دوران قدرت‌مندی خمینی کرد و به او اجازه داد که پایه‌های حکومت خود را مستحکم‌تر کند.

 

توجیه جنگ برای ادامه سرکوب

 

در سال‌های جنگ، افکار عمومی همچنان همراه با جمهوری اسلامی بودند. مشکلات سیاسی، اقتصادی و فرهنگی با این توجیه که کشور در حال جنگ است، نادیده گرفته می‌شدند. هرگونه اعتراض یا انتقاد به سیاست‌های حاکم، به عنوان خیانت به کشور تلقی می‌شد. در این فضا، مردم نه توان اعتراض داشتند و نه انگیزه‌ای برای مقابله با حاکمیت پیدا می‌کردند. نمونه بارز این همراهی را می‌توان در مراسم تشییع جنازه خمینی دید، جایی که جمعیت عظیمی در اوج جنون به استقبال مرگ او رفتند.

 

جرقه‌های بیداری و ظهور روشنفکران

 

پس از مرگ خمینی، با قدرت گرفتن خامنه‌ای، فضای فکری ایران دستخوش تغییراتی شد. روشنفکران، نویسندگان و روزنامه‌نگاران شروع به بازخوانی تاریخ انقلاب کردند. این بیداری، هرچند آرام و تدریجی، اما در نهایت به ایجاد جرقه‌هایی برای نقد حکومت انجامید. بررسی فجایعی چون کشتارهای اولیه انقلاب، قتل‌عام ۶۷ و نقش دستگاه‌های اطلاعاتی در سرکوب مخالفان، به موضوعاتی مهم در فضای روشنفکری تبدیل شد. اما واکنش حکومت به این بیداری، چیزی جز سرکوب خونین نبود.

 

وزارت اطلاعات و پروژه حذف صداهای مخالف

 

با تسلط کامل خامنه‌ای بر وزارت اطلاعات، پروژه حذف صداهای مخالف کلید خورد. حکومت نه‌تنها در داخل کشور به سرکوب و حذف روشنفکران دست زد، بلکه در خارج از مرزها نیز دست به ترور مخالفان خود زد. قتل‌های زنجیره‌ای، نمونه‌ای از همین سیاست حذف بود که با خشونتی بی‌سابقه، هر صدای معترضی را خاموش کرد.

 

ریشه‌های فکری سرکوب در ایدئولوژی اسلامی

 

اسلام سیاسی همواره راه‌حل مسائل خود را در حذف فیزیکی مخالفان دیده است. از صدر اسلام تا امروز، هرگونه نقد و مخالفت با توسل به خشونت سرکوب شده است. همان‌طور که در اسلام بریدن دست دزد، راه‌حلی برای جلوگیری از دزدی در نظر گرفته شده، حکومت اسلامی نیز حذف فیزیکی مخالفان را راهی برای تثبیت قدرت خود می‌داند. در دوران پیامبر اسلام نیز شاعران و منتقدانی که زبان به اعتراض گشودند، محکوم به مرگ شدند. این فلسفه همچنان در جمهوری اسلامی تداوم دارد: هر صدایی که بخواهد تغییری ایجاد کند، باید در نطفه خفه شود.

 

قتل‌های زنجیره‌ای؛ ادامه سنت حذف در جمهوری اسلامی

 

جمهوری اسلامی در دهه‌های اخیر به‌طور مداوم از ابزار سرکوب برای خاموش کردن هرگونه انتقاد بهره برده است. قتل‌های زنجیره‌ای نمونه‌ای آشکار از این سیاست بود. نویسندگان، متفکران و فعالانی که می‌توانستند پایگاه اجتماعی ایجاد کنند، به تیغ سرکوب سپرده شدند. این سرکوب‌ها تنها به داخل ایران محدود نشد، بلکه در خارج از کشور نیز برنامه‌ریزی‌هایی برای حذف مخالفان صورت گرفت. حکومت اسلامی به‌جای پذیرش نقد و اصلاح، همواره بر طرد، حذف و نابودی صدای مخالف تأکید داشته و این مسیر را تا به امروز ادامه داده است.

 

قتل‌های زنجیره‌ای و سرکوب روشنفکران: آغاز جرقه‌های بیداری

 

طی سال‌هایی که به عنوان دوران قتل‌های زنجیره‌ای شناخته می‌شود، جمهوری اسلامی با استفاده از ابزارهای اطلاعاتی و امنیتی خود، موجی از حذف و ترور را علیه روشنفکران، نویسندگان و فعالان سیاسی به راه انداخت. وزارت اطلاعات، که ساختاری مشابه نهادهای اطلاعاتی سرکوبگر در آلمان نازی و اتحاد جماهیر شوروی داشت، روش‌های وحشیانه‌ای را در پیش گرفت. این روش‌ها شامل اعترافات اجباری تلویزیونی، شکنجه، ترور، بمب‌گذاری و قتل‌های وحشیانه بود. قربانیان این جنایات با ضربات متعدد چاقو، خفگی یا به روش‌های غیرانسانی دیگری به قتل رسیدند، حتی کودکان نیز از این جنایات در امان نماندند.

 

از همان ابتدای انقلاب، گروه‌های فکری مختلف یا سرکوب شدند یا به انزوا کشیده شدند. ملی‌گرایان، که در ابتدا بخشی از صحنه‌ی سیاسی ایران بودند، یا به اتهامات واهی مانند جاسوسی محکوم به حبس‌های طولانی شدند، یا به قتل رسیدند، یا مجبور به تبعید شدند. در دوران قتل‌های زنجیره‌ای، باقی‌مانده‌ی این نیروهای فکری نیز به طور کامل قلع‌وقمع شدند تا نظام جدید بتواند پایه‌های قدرت خود را بدون هیچ‌گونه چالش فکری مستحکم کند. اما این سرکوب‌ها، ناخواسته جرقه‌های بیداری را در میان مردم شعله‌ور کرد.

 

آغاز اعتراضات دانشجویی و شکل‌گیری نخستین خیزش‌ها

 

قتل‌های زنجیره‌ای، سرکوب روشنفکران و وضعیت اسفناک اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی، بستری را فراهم کرد که اعتراضات مردمی به تدریج شکل بگیرد. سال ۱۳۷۸ نقطه‌ی عطفی در تاریخ اعتراضات ایران بود؛ اعتراضاتی که عمدتاً از سوی دانشجویان شکل گرفت و برای نخستین‌بار، جمهوری اسلامی را به‌طور جدی به چالش کشید. واقعه‌ی کوی دانشگاه تهران، نمادی از این خیزش مردمی بود که با سرکوب بی‌رحمانه‌ی حکومت مواجه شد. دانشجویان معترض، که علیه خفقان سیاسی، مشکلات اقتصادی و اجتماعی قیام کرده بودند، با سرکوب شدیدی روبه‌رو شدند: دستگیری‌های گسترده، احکام سنگین، اخراج از دانشگاه، تبعید و حتی قتل.

 

جمهوری اسلامی، که بر اساس یک ایدئولوژی بسته و غیرقابل تغییر بنا شده بود، چاره‌ای جز سرکوب نداشت. همان‌طور که حکومت‌های استبدادی و مذهبی همواره در مواجهه با اعتراضات به جای پذیرش تغییر، به حذف مخالفان متوسل می‌شوند، جمهوری اسلامی نیز تنها راهکار خود را در سرکوب جنبش‌های دانشجویی دید. این سیاست، که در وقایع سال ۱۳۷۸ به وضوح مشاهده شد، بعدها در سال‌های ۱۳۸۸ و ۱۴۰۱ نیز به اشکال گسترده‌تری تکرار شد.

 

ظهور اصلاح‌طلبان: تلاش برای حفظ نظام با چهره‌ای جدید

 

با شدت گرفتن اعتراضات و افزایش شکاف میان حکومت و مردم، برخی از جناح‌های درون حکومت، که از هوش و درایت بیشتری برخوردار بودند، تلاش کردند راهکاری برای تداوم بقای جمهوری اسلامی بیابند. این راهکار، شکل‌گیری جناحی به نام “اصلاح‌طلبان” بود. اصلاح‌طلبان قرار بود چهره‌ی وحشیانه و سرکوبگر جمهوری اسلامی را تعدیل کنند و با دادن امتیازات جزئی، بخشی از معترضان را آرام نگه دارند. این سیاست، که در دوران ریاست‌جمهوری محمد خاتمی آغاز شد، تلاشی برای کنترل بحران‌های داخلی بود. نظام اسلامی که تا پیش از آن تنها بر سرکوب و خشونت متکی بود، اکنون با “هویج” در کنار “چماق”، تلاش می‌کرد منتقدان را خنثی کند.

 

اصلاح‌طلبان وعده‌ی آزادی‌های فردی و فرهنگی را مطرح کردند و تلاش کردند فضای فرهنگی و هنری کشور را از سیطره‌ی کامل ایدئولوژی حکومتی خارج کنند. آن‌ها سعی کردند با ارائه‌ی چهره‌ای معتدل‌تر از جمهوری اسلامی، بخشی از جامعه را با خود همراه کنند. اما در نهایت، اصلاح‌طلبی نیز ابزاری برای بقای نظام باقی ماند، چرا که هرگونه تغییر بنیادی در ساختار سیاسی غیرممکن بود. ولایت فقیه، که خود را جانشین خدا بر زمین می‌دانست، اجازه‌ی هیچ‌گونه تحول ساختاری را نمی‌داد و در نهایت، اصلاح‌طلبان نیز به مانعی بر سر راه تغییرات بنیادین تبدیل شدند.

 

از سرکوب تا اصلاحات صوری

 

دوران قتل‌های زنجیره‌ای، اعتراضات دانشجویی، و ظهور اصلاح‌طلبان، همگی بخش‌هایی از روند تکامل جمهوری اسلامی در مواجهه با بحران‌های داخلی بودند. نظامی که در ابتدا بر پایه‌ی خشونت محض بنا شده بود، به تدریج دریافت که برای بقا، باید رویکردهای نرم‌تری نیز اتخاذ کند. اما در نهایت، ماهیت جمهوری اسلامی تغییری نکرد؛ سرکوب همچنان به عنوان ابزار اصلی حاکمیت باقی ماند، و اصلاحات نیز صرفاً در حد شعار باقی ماند. در ادامه، باید دید که این روند چگونه به اعتراضات گسترده‌تر در دهه‌های بعد منتهی شد و آیا تغییری اساسی در مسیر ایران رقم خواهد خورد یا خیر.

 

اصلاحات و سرخوردگی عمومی: بازی دوگانه‌ی قدرت

سیاست «چماق و هویج» که در بسیاری از نظام‌های اقتدارگرا مورد استفاده قرار گرفته، در جمهوری اسلامی نیز به شکلی هوشمندانه به کار گرفته شد. همان‌طور که سرکوب‌های شدید برای کنترل جامعه استفاده می‌شد، اصلاحات سطحی و امتیازات کوچک نیز ابزاری برای مدیریت نارضایتی عمومی بودند. جناحی که در حکومت از هوش بیشتری برخوردار بود، دریافت که اگر سرکوب بی‌وقفه ادامه پیدا کند، اعتراضات گسترش می‌یابند و پایه‌های قدرت به خطر می‌افتد. این جناح، که بعدها به نام «اصلاح‌طلبان» شناخته شد، راهی را در پیش گرفت که به جای سرکوب مستقیم، با ارائه‌ی وعده‌های کوچک و تغییرات سطحی، مردم را ساکت نگه دارد.

 

تجربه‌ی تاریخی نشان داده که وقتی روشنفکران سرکوب می‌شوند، موج اعتراضات به سایر گروه‌های اجتماعی سرایت می‌کند. دانشجویان، معلمان، کارگران و در نهایت اقشار گسترده‌ی مردم، در صورت تداوم سرکوب، به تدریج وارد صحنه‌ی اعتراضات می‌شوند. این همان روندی بود که در انقلاب ۱۳۵۷ نیز رخ داد. اعتراضات ابتدا محدود و پراکنده بود، سپس به درگیری‌های مسلحانه و در نهایت به یک جنبش مردمی گسترده تبدیل شد. حکومت جمهوری اسلامی نیز با درک این روند، تلاش کرد با ایجاد یک جناح به ظاهر دموکراتیک، مانع از تکرار این مسیر شود.

 

اصلاح‌طلبان: تاکتیکی برای بقای جمهوری اسلامی

پس از تثبیت قدرت جمهوری اسلامی، اصلاح‌طلبان به‌عنوان نیرویی ظاهر شدند که قرار بود جمهوری اسلامی را با چهره‌ای جدید معرفی کنند. اما مشکل اصلی این جریان این بود که قادر به تغییر اصول بنیادین نظام نبود. در حالی که در برخی از مسائل فرعی امکان تغییرات محدودی وجود داشت، اصول کلیدی مانند ولایت فقیه، قوانین اسلامی سخت‌گیرانه، و تسلط نهادهای امنیتی و نظامی، غیرقابل تغییر بودند. اصلاح‌طلبان نه‌تنها نتوانستند این اصول را دگرگون کنند، بلکه در حوزه‌ی تغییرات جزئی نیز ناکام ماندند، چرا که تمامی قدرت در دستان نهاد رهبری و نیروهای وابسته به آن متمرکز بود.

 

حتی زمانی که اصلاح‌طلبان در قدرت بودند، کوچک‌ترین تصمیمات آن‌ها در صورت مخالفت رهبری، بی‌اثر می‌شد. اگر روزنامه‌ای بیش از حد منتقدانه عمل می‌کرد، به‌راحتی تعطیل می‌شد. اگر مجلس تصمیمی می‌گرفت که مقامات بالادستی آن را نمی‌پسندیدند، با یک حکم حکومتی همه چیز از بین می‌رفت. بنابراین، اصلاح‌طلبان تنها در حد وعده‌های مبهم باقی ماندند و نتوانستند تحولی واقعی ایجاد کنند.

 

سرخوردگی و زمینه‌سازی برای اعتراضات گسترده

مردمی که از اصلاحات سطحی و ناکارآمد خسته شده بودند، به تدریج دریافتند که هیچ تغییر اساسی در نظام رخ نخواهد داد. اصلاح‌طلبان نمی‌توانستند اختیارات رهبری را محدود کنند، قوه‌ی قضاییه را مستقل سازند، یا حتی اجرای قوانین اسلامی را کمرنگ‌تر کنند. در نهایت، سرخوردگی از اصلاحات به بازگشت اصولگرایان تندرو منجر شد. اصلاحات شکست‌خورده، نه‌تنها امید مردم را ناامید کرد، بلکه راه را برای قدرت گرفتن بیشتر نیروهای سرکوب‌گر هموار ساخت.

 

در چنین فضایی، جمهوری اسلامی دوگانه‌ای را ایجاد کرد: از یک سو اصولگرایان، که به تداوم سرکوب و اجرای سخت‌گیرانه‌ی قوانین اسلامی اعتقاد داشتند، و از سوی دیگر اصلاح‌طلبان، که نقش اپوزیسیون کنترل‌شده‌ی حکومت را ایفا می‌کردند. اما در واقع، هر دو جناح در اصول اساسی جمهوری اسلامی هم‌نظر بودند. هر دو به بقای نظام متعهد بودند، هر دو ولایت فقیه را پذیرفته بودند، و هر دو در چارچوب قانون اساسی جمهوری اسلامی فعالیت می‌کردند. اصلاح‌طلبان تنها وعده‌ی تغییرات جزئی را می‌دادند تا امید مردم را زنده نگه دارند و مانع از اعتراضات گسترده شوند.

 

این بازی دوگانه، که حکومت آن را به‌خوبی مدیریت می‌کرد، سرانجام به اعتراضات گسترده‌ی سال ۱۳۸۸ منجر شد. انتخاباتی که به‌عنوان نقطه‌ی اوج تقابل میان مردم و حکومت شناخته شد، نشان داد که دیگر اصلاحات نمایشی کافی نیست و مردم خواستار تغییرات بنیادی هستند. اما همان‌طور که در ادامه خواهیم دید، این اعتراضات نیز با سرکوب شدید مواجه شد و جمهوری اسلامی بار دیگر نشان داد که در برابر خواست تغییر، تنها به سرکوب متوسل خواهد شد.

 

اعتراضات ۱۳۸۸ و دگرگونی تاریخ ایران

 

در سال ۱۳۸۸، اعتراضات گسترده‌ای شکل گرفت که یک‌بار دیگر تاریخ ایران را دگرگون کرد. حضور چشمگیر معترضان در خیابان‌ها نشان از بحرانی عمیق در بطن جامعه داشت. اما پرسش اساسی این است که چه تعداد از این افراد صرفاً به دنبال احقاق حقوق انتخاباتی خود بودند، چه کسانی به دنبال اصلاح نظام بودند، و چه گروهی اساساً مخالف کلیت جمهوری اسلامی محسوب می‌شدند؟ پاسخ به این پرسش‌ها نیازمند پژوهش‌های گسترده و همه‌جانبه است، اما آنچه مسلم است، این است که در میان معترضان، طیف‌های گوناگونی از اندیشه‌ها و انگیزه‌ها وجود داشتند؛ از اصلاح‌طلبانی که به دنبال تغییراتی درون‌ساختاری بودند تا مخالفانی که به‌طور بنیادین با نظام جمهوری اسلامی مشکل داشتند.

 

تضاد تاریخی: از آزادی‌خواهی به خواسته‌های حداقلی

 

یکی از نکات مهم درباره‌ی اعتراضات ۱۳۸۸، سطح مطالبات مردم بود. برخلاف گذشته که ایرانیان برای دست‌یابی به تغییرات بنیادین و آزادی‌های سیاسی مبارزه می‌کردند، در این دوره، خواسته‌های معترضان تا حدی تقلیل یافته بود که به عنوان مثال، عدم وجود گشت ارشاد به یکی از اصلی‌ترین مطالبات تبدیل شده بود. این تغییر در سطح مطالبات، نشان‌دهنده‌ی نوعی پسرفت اجتماعی و فرهنگی بود. در حالی که در مقاطع تاریخی پیشین، مردم برای تحقق حکومت مشروطه، آزادی بیان، و دموکراسی مبارزه می‌کردند، در سال ۱۳۸۸، دستیابی به کمترین میزان از آزادی‌های اجتماعی به یک آرزوی بزرگ بدل شده بود. این امر نشان از عقب‌گرد جامعه و موفقیت حکومت در محدود کردن افق فکری مردم داشت.

 

تجربه‌ای شخصی از واپسگرایی اجتماعی

 

یکی از لحظات کلیدی که نشان‌دهنده‌ی این پسرفت اجتماعی بود، در جریان سخنرانی میرحسین موسوی در مشهد رخ داد. در این مراسم، محمد خاتمی به‌عنوان نماینده‌ی اصلاح‌طلبان اعلام کرد که “کسانی که گشت ارشاد نمی‌خواهند، باید به موسوی رأی بدهند.” این جمله‌ی ساده باعث ایجاد موجی از شادی در میان حاضران شد. این صحنه، نماد روشنی از سطح خواسته‌های مردم در آن دوره بود؛ مردمی که روزگاری برای تغییرات عمیق و بنیادین در حکومت مبارزه می‌کردند، اکنون از احتمال حذف یک نهاد سرکوبگر، چنان به وجد آمده بودند که گویی مهم‌ترین دستاورد ممکن را به دست آورده‌اند. این وضعیت، نتیجه‌ی سال‌ها سرکوب و تحمیل محدودیت‌هایی بود که مرزهای فکری جامعه را به‌شدت کوچک کرده بود.

 

ترکیب طبقاتی معترضان و شکاف‌های اجتماعی

 

یکی از ویژگی‌های بارز اعتراضات ۱۳۸۸، ترکیب طبقاتی شرکت‌کنندگان در آن بود. برخلاف برخی جنبش‌های مردمی که طیف گسترده‌ای از طبقات اجتماعی را در بر می‌گیرند، در این دوره عمدتاً طبقه‌ی متوسط و مرفه به خیابان‌ها آمدند. قشرهای ضعیف‌تر جامعه، که از نظر اقتصادی در مضیقه بودند، عمدتاً از جریان فکری احمدی‌نژاد و ساختار حاکم حمایت می‌کردند. در شهرها، مناطق پایین‌تر از نظر اقتصادی گرایش بیشتری به جریان حاکم داشتند، در حالی که مناطق مرفه‌تر و قشر دانشگاهی عمدتاً طرفدار اصلاح‌طلبان بودند. این شکاف طبقاتی یکی از عواملی بود که سرکوب اعتراضات را برای حکومت آسان‌تر کرد. معترضانی که صرفاً به دنبال احقاق حقوق انتخاباتی خود بودند، فاقد انسجام لازم برای مقابله‌ی بلندمدت با سرکوب حکومتی بودند، و بسیاری از آن‌ها پس از مواجهه با خشونت و ایجاد جوّ وحشت، به‌سرعت از صحنه‌ی اعتراضات کنار کشیدند.

 

ترویج وحشت: راهکار جمهوری اسلامی برای خاموش کردن اعتراضات

 

یکی از تاکتیک‌های کلیدی حکومت برای سرکوب اعتراضات، ایجاد و گسترش فضای وحشت بود. در این راستا، رسانه‌های حکومتی حتی درباره‌ی موضوعاتی که دارای بار سنگین اجتماعی بودند، به‌راحتی صحبت می‌کردند. به عنوان مثال، طرح مسائلی مانند تجاوز جنسی در زندان‌ها، که قبحی بزرگ در جامعه داشت، از طریق رسانه‌های رسمی مطرح شد تا ترس و وحشت در میان معترضان گسترش یابد. جمهوری اسلامی از این شیوه به‌عنوان ابزاری برای خاموش کردن اعتراضات و منصرف کردن مردم از پیگیری حقوق خود بهره برد.

 

 

اعتراضات ۱۳۸۸ نقطه‌ی عطفی در تاریخ معاصر ایران بود که نشان داد نظام حاکم چگونه توانسته است با سرکوب و تغییر افق مطالبات مردم، هرگونه تغییر بنیادی را به تعویق بیندازد. در حالی که بخش بزرگی از مردم در این دوره به دنبال اصلاحات حداقلی بودند، ساختار قدرت با سرکوب شدید، توانست این جنبش را مهار کند. بااین‌حال، این اعتراضات تأثیرات عمیقی بر تحولات بعدی ایران گذاشت و به‌عنوان یکی از مهم‌ترین تجربیات سیاسی جامعه‌ی ایرانی باقی ماند.

 

فروپاشی پایگاه اجتماعی و آغاز اعتراضات فراگیر

پس از وقایع سال ۱۳۸۸، جمهوری اسلامی با راهبردهای مختلف سعی کرد از گسترش اعتراضات جلوگیری کند. یکی از ابزارهای اصلی، وحشت‌پراکنی و ایجاد فضایی از ترس و ناامیدی در جامعه بود. هدف این بود که مردم با مشاهده سرکوب‌های خشن و هزینه‌های بالای اعتراض، از حضور در خیابان‌ها منصرف شوند. جمهوری اسلامی همواره از این شیوه برای خاموش کردن صداهای معترض استفاده کرده است: به‌جای پذیرش و حل بحران‌ها، صورت‌مسئله را پاک کرده و مسیر خود را ادامه داده است.

 

اما سرکوب ۱۳۸۸ نقطه‌ی عطفی در سیر تحولات ایران بود. این واقعه موجب شد نارضایتی‌هایی که تا پیش از آن در بخش‌های خاصی از جامعه متمرکز بود، به یک مسئله‌ی عمومی تبدیل شود. اگر تا پیش از آن، اعتراضات عمدتاً از سوی گروه‌های خاصی مانند دانشجویان یا روشنفکران صورت می‌گرفت، از ۱۳۸۸ به بعد، این نارضایتی به‌طور گسترده‌تر در میان اقشار مختلف جامعه نفوذ کرد. فساد، تبعیض، سرکوب، و ناکارآمدی حکومت، در کنار سرکوب خشونت‌آمیز معترضان، باعث شد که جمهوری اسلامی به‌تدریج پایگاه اجتماعی خود را از دست بدهد.

 

اصلاح‌طلبان: از استراتژی بقا تا زوال تدریجی

از سال ۱۳۵۷ به بعد، پایگاه اجتماعی جناح اصول‌گرا به‌مرور زمان کمرنگ شد. هر رویداد سرکوبگرانه‌ای که در تاریخ جمهوری اسلامی رخ می‌داد—از قتل‌های زنجیره‌ای گرفته تا اعدام‌های ۱۳۶۷—موجب شد بخشی از جامعه که در ابتدا با نظام همراه بودند، از آن فاصله بگیرند. با این حال، حکومت همواره تلاش کرد با معرفی اصلاح‌طلبان، بخشی از جامعه را با خود همراه نگه دارد.

 

اصلاح‌طلبان، که در دوران ریاست‌جمهوری محمد خاتمی به اوج قدرت رسیدند، نقش ضربه‌گیری را برای نظام ایفا کردند. آن‌ها تلاش داشتند چهره‌ی نرم‌تری از حکومت به نمایش بگذارند و با وعده‌هایی نظیر آزادی‌های اجتماعی و سیاسی، ناراضیان را آرام کنند. اما شکاف میان مردم و اصلاح‌طلبان، به‌ویژه پس از سرکوب اعتراضات ۱۳۸۸، به‌شدت افزایش یافت. اصلاح‌طلبان به دلیل وابستگی کامل به نظام، نتوانستند نماینده‌ی واقعی مطالبات مردم باشند. آن‌ها همچنان به اصول حکومت پایبند ماندند، درحالی‌که خواسته‌های مردم به‌مراتب رادیکال‌تر و بنیادین‌تر از اصلاحات سطحی آنان بود.

 

از سال ۱۳۸۸ به بعد، اصلاح‌طلبان دیگر نتوانستند اعتماد عمومی را به‌دست آورند. تلاش‌های آنان برای تغییر، سطحی و حداقلی به نظر می‌رسید. درحالی‌که جامعه به سمت تغییرات اساسی و ساختاری حرکت می‌کرد، اصلاح‌طلبان همچنان بر سر موضوعاتی جزئی مانند حذف گشت ارشاد بحث می‌کردند. این شکاف، باعث شد پایگاه اجتماعی آنان نیز به‌مرور از میان برود. در نهایت، اصلاح‌طلبان نیز همانند اصول‌گرایان، جایگاه خود را در میان مردم از دست دادند.

 

از ۱۳۸۸ تا ۱۳۹۶ و ۱۳۹۸: تغییر ماهیت اعتراضات

نارضایتی عمومی که در سال ۱۳۸۸ نمود پیدا کرده بود، در سال‌های ۱۳۹۶ و ۱۳۹۸ به سطحی کاملاً متفاوت رسید. اگر در ۱۳۸۸ شعارها حول محور انتخابات و اعتراض به نتایج آن بود، در سال‌های بعد، مطالبات مردم بسیار ریشه‌ای‌تر شد. اعتراضات دیگر محدود به طبقات متوسط و دانشجویان نبود، بلکه اقشار فرودست و کارگران نیز به خیابان‌ها آمدند. موضوعاتی نظیر معیشت، فساد ساختاری، ناکارآمدی مدیریتی و سرکوب سیاسی، محور اصلی اعتراضات شد.

 

در این سال‌ها، مردم دیگر اصلاح‌طلبان را به‌عنوان نیرویی برای تغییر نمی‌دیدند. اصلاح‌طلبان در نهایت بخشی از همان سیستمی بودند که مردم علیه آن شوریده بودند. هر بار که اصلاح‌طلبان تلاش می‌کردند بحران را مدیریت کنند، خود نیز بیش از پیش بی‌اعتبار می‌شدند.

 

جمهوری اسلامی، که در گذشته توانسته بود بحران‌های داخلی را با مانورهای سیاسی مدیریت کند، دیگر قادر به کنترل اوضاع نبود. سرکوب‌های گسترده و قطع اینترنت در اعتراضات ۱۳۹۸ نشان داد که حکومت هیچ راهی جز خشونت برای بقای خود نمی‌بیند. اما این سرکوب‌ها، نه‌تنها اعتراضات را متوقف نکرد، بلکه روند نارضایتی عمومی را تسریع کرد. مردم، که روزی به اصلاحات دل بسته بودند، اکنون به دنبال تغییرات بنیادی بودند.

 

از فروپاشی پایگاه اجتماعی تا طغیان عمومی

پس از سال‌ها سرکوب، نارضایتی‌ها به یک بحران فراگیر تبدیل شد. جمهوری اسلامی که روزی توانسته بود با تکیه بر پایگاه اجتماعی خود و حضور اصلاح‌طلبان، اعتراضات را کنترل کند، اکنون با جامعه‌ای روبه‌رو است که نه اصول‌گرایان را می‌پذیرد و نه اصلاح‌طلبان را. جنبش‌های اعتراضی از ۱۳۸۸ به بعد نشان داد که مردم دیگر حاضر به پذیرش سازش‌های جزئی نیستند. آن‌ها به‌جای تغییرات سطحی، به دنبال تغییرات اساسی و بنیادین هستند.

 

با ورود به دهه‌ی ۱۴۰۰، این روند بیش‌ازپیش شدت یافته است. اکنون پرسش اساسی این است: آیا جمهوری اسلامی می‌تواند با استفاده از همان روش‌های قدیمی، بقای خود را تضمین کند، یا این‌که ایران به‌سوی تحولی بنیادین پیش خواهد رفت؟

 

جمع‌بندی:

این مقاله به بررسی تحولات تاریخی جمهوری اسلامی ایران از زمان شکل‌گیری آن پس از انقلاب ۱۳۵۷ تا اعتراضات گسترده‌ی دهه‌های اخیر می‌پردازد. در ابتدا، جمهوری اسلامی با سرکوب مخالفان و تثبیت قدرت از طریق نهادهایی مانند ولایت فقیه و سپاه پاسداران، پایه‌های خود را مستحکم کرد. جنگ ایران و عراق به عنوان ابزاری برای توجیه سرکوب داخلی و تحکیم قدرت استفاده شد. در دهه‌ی شصت، کشتارهای گسترده‌ی مخالفان سیاسی و ایدئولوژیک، یکی از تاریک‌ترین صفحات تاریخ جمهوری اسلامی را رقم زد.

 

پس از مرگ آیت‌الله خمینی، آیت‌الله خامنه‌ای به رهبری رسید و با ایجاد نهادهای قدرتمند زیر نظر خود، کنترل کامل بر قوای نظامی و اطلاعاتی را به دست آورد. در این دوره، اختلافات درونی و حذف رقبا به تثبیت قدرت خامنه‌ای کمک کرد. اصلاح‌طلبان در دهه‌ی هفتاد و هشتاد به عنوان نیرویی برای تعدیل چهره‌ی سرکوبگر نظام ظاهر شدند، اما نتوانستند تغییرات بنیادین ایجاد کنند و در نهایت به ابزاری برای بقای نظام تبدیل شدند.

 

اعتراضات سال‌های ۱۳۸۸، ۱۳۹۶ و ۱۳۹۸ نشان‌دهنده‌ی تغییر ماهیت مطالبات مردم از اصلاحات سطحی به خواسته‌های بنیادین بود. سرکوب‌های شدید و قطع اینترنت در اعتراضات ۱۳۹۸ نشان داد که حکومت دیگر قادر به کنترل نارضایتی‌های گسترده نیست. جمهوری اسلامی با از دست دادن پایگاه اجتماعی خود، اکنون با جامعه‌ای روبه‌رو است که خواستار تغییرات اساسی است. این مقاله نشان می‌دهد که چگونه سرکوب، جنگ و سیاست‌های داخلی، جمهوری اسلامی را به سمت بحران‌های عمیق‌تر سوق داده و آینده‌ی آن را به چالش کشیده است.

مشخصات اثر : تحولات قدرت در جمهوری اسلامی ایران: از انقلاب تا اعتراضات فراگیر

بیشتر از بینش نوین بدانید

بینش نوین

برخی از مقالات منتشر شده از همراهان وب‌سایت جهان آرمانی

به سوی جهانی آرمانی؛ مکانی برای تفکر و تغییر

آگاهی، آزادی، برابری و جان در مسیر جهانی آرمانی

اینجا مکانی است برای تفکر و تغییر. جایی که ایده‌ها، باورها و آرمان‌ها به شکلی هماهنگ با طبیعت و جانام جهان شکل می‌گیرند. در این سفر به سوی جهان آرمانی، با ما همراه باشید

blank

جهان آرمانی؛ جایی برای خلق نواندیشی

جهان آرمانی وب‌سایت رسمی نیما شهسواری است که با هدفی فراتر از انتشار آثار ادبی و فکری شکل گرفت. این وب‌سایت در سال ۱۴۰۰ با نگاهی تازه به مفاهیمی بنیادین همچون جان‌پنداری، آزادی، برابری و همزیستی انسان با دیگر جانان جهان بنا شد و به تدریج به بستری برای تعامل، آگاهی و تحول تبدیل گشت. در این فضا، تلاش می‌شود تا چارچوب‌های کهن شکسته شوند و راهی تازه برای دستیابی به جهانی به وسعت رویاهایمان ساخته شود.

 

برخی از باورهای محوری جهان آرمانی

  1. احترام به تمامی جان‌ها: قلب فلسفه ما بر این باور است که تمامی موجودات زنده، اعم از انسان‌، حیوان و گیاه، شایسته احترام در جهانی بدون جبر هستند.
  2. آزادی و برابری: “جهان آرمانی” مأموریت خود را در ایجاد جامعه‌ای آزاد می‌بیند که در آن هر فرد بتواند بدون محدودیت یا تبعیض زندگی کند 
  3. رهایی از جبر و ساختارهای ناعادلانه: نقد ساختارهای قدرت، مذهب و تبعیض که آزادی و عدالت را محدود می‌کنند، یکی از اهداف اصلی است.

 

آنچه “جهان آرمانی” ارائه می‌دهد:

  1. کتاب‌ها و مقالات: آثار فلسفی، داستانی و تحقیقی نیما شهسواری، از جمله کتاب‌هایی که با نقد اجتماعی و باور به جان‌پنداری به نگارش درآمده‌اند.

  2. پادکست‌ها: گفتگوها و تحلیل‌هایی پیرامون مفاهیمی مانند آزادی، نقد ساختارهای قدرت و مسیر و باوری تازه برای ریست اجتماعی و فردی

  3. محتوای تعاملی: بستری برای ارتباط و تبادل افکار میان کاربران، جایی که ایده‌ها و تفکرات به اشتراک گذاشته می‌شوند.

چرا “جهان آرمانی” 

“جهان آرمانی” فراتر از یک وب‌سایت است؛ اینجا ما برای ساختن یک جامعه فکری پیش می‌رویم و قصد داریم تغییر را از طریق آگاهی آغاز کنیم.
فلسفه ما شما را دعوت می‌کند تا مرزها و ترس‌های خویشتن را بشکنید و در سفری به سوی آینده‌ای آزاد و برابر با ما همراه باشید.

جهان آرمانی

به سوی جهانی که جان والاترین ارزش آن است

همراه ما در وب‌سایت جهان آرمانی باشید و بنویسید

فرصتی برای شنیدن صدای شما

اگر ایده، مقاله، یا محتوایی ارزشمند دارید که می‌تواند به ساختن جهانی آرمانی کمک کند، ما آماده‌ایم تا به اشتراک بگذاریم و صدای شما را منتشر کنیم. بیایید با هم تغییر بیافرینیم

ارسال پست و مشارکت

با ثبت‌نام در وب‌سایت جهان آرمانی، افکار، ایده‌ها و آثار هنری شما فضایی برای شکوفایی پیدا می‌کنند. این بستر فرصتی است برای به اشتراک گذاشتن نگاشته‌های ارزشمند و همکاری در خلق آینده‌ای روشن‌تر. فراتر از انتشار پست‌ها، جهان آرمانی شما را دعوت می‌کند تا در مسیر تغییر و آگاهی همراه شوید و آثار خود را در زمینه‌های مختلف ادبی، هنری و فکری با دیگران به اشتراک بگذارید. ما در این راه، به باورهای شما احترام گذاشته و بستری فراهم می‌آوریم که صدای شما به گوش جهان برسد. اینجا مکانی است که ایده‌ها به جنبش بدل می‌شوند.

برای شروع همین حالا کلیک کنید

blank
blank

اشتراک در خبرنامه

با ثبت ایمیل خود، به جریان تازه‌ترین آثار و محتواهای منتشر شده در وب‌سایت جهان آرمانی بپیوندید. از مقالات، کتاب‌ها، پادکست‌ها و رویدادهای ویژه باخبر شوید و بخشی از این حرکت فکری و الهام‌بخش باشید. اطلاعات شما نزد ما محفوظ خواهد ماند و با نهایت احترام به حریم خصوصی شما رفتار می‌شود.

تازه‌ترین نگاشته‌های همراهان ما، اندیشه‌های شما، جهان آرمانی را می‌سازد

تازه‌ترین پست‌ها و مقالات مخاطبان جهان آرمانی را بخوانید؛

جایی که ایده‌های شما به جنبش تبدیل می‌شوند. همراهان ما با افکار و نوشته‌های خود، مسیر آگاهی و تغییر را هموارتر می‌کنند. شما هم بخشی از این مسیر باشید

رمان شاهزاده خانم کلو | تحلیل جامع اثر مادام دو لا فایت درباره عشق، وظیفه و اخلاق La Princesse de Clèves – Madame de La Fayette

معرفی رمان “شاهزاده خانم کلو” یکی از برجسته‌ترین و تأثیرگذارترین رمان‌های قرن هفدهم است که توسط مادام دو لا فایت

مطالعه بیشتر...

جهان آرمانی؛ روایت‌های نیما شهسواری از کلمات تا صدای اندیشه

سفری در دنیای هنر و فلسفه برای تغییر با آثار نیما شهسواری

از کتاب‌ها و کتاب‌های صوتی که روایتگر داستان‌ها جان‌پنداری است، تا اشعار و اشعار صوتی که که ندایی برای برخواستن است.
با پادکست (به نام جان) به جهان فلسفه، اندیشه و تفکر نزدیک‌ شوید
جهان آرمانی پذیرای ذهن‌های کنجکاو و و کسانی است که برای تغییر آماده‌اند

blank

وب‌سایت جهان آرمانی، به عنوان خانه‌ای برای خلاقیت‌های ادبی و هنری نیما شهسواری به راه تغییر و اشاعه‌ی باور جان‌پنداری، مجموعه‌ای  از آثار را ارائه می‌کند.
از کتاب‌ها و کتاب‌های صوتی که ئذیچه‌ای برای ساختن و تغییر دنیا است، تا اشعاری که فرباد آزادی را گاه نوشته و گاه به اشعار صوتی به میان آورده است.
در کنار این آثار، پادکست «به نام جان» فضایی برای تأمل و تحلیل مسائل فلسفی و اجتماعی فراهم کرده است.

جهان آرمانی، پلی است میان هنر، ادبیات و اندیشه برای هر کسی که به کشف ناشناخته‌ها علاقه‌مند است.

توضیحات پیرامون درج نظرات

پیش از ارسال نظرات خود در وب‌سایت رسمی جهان آرمانی این توضیحات را مطالعه کنید.

برای درج نظرات خود در وب‌سایت رسمی جهان آرمانی باید قانون آزادی را در نظر داشته و از نشر اکاذیب، توهین تمسخر، تحقیر دیگران، افترا و دیگر مواردی از این دست جدا اجتناب کنید.

نظرات شما پیش از نشر در وب‌سایت جهان آرمانی مورد بررسی قرار خواهد گرفت و در صورت نداشتن مغایرت با قانون آزادی منتشر خواهد شد.

اطلاعات شما از قبیل آدرس ایمیل برای عموم نمایش داده نخواهد شد و درج این اطلاعات تنها بستری را فراهم می‌کند تا ما بتوانیم با شما در ارتباط باشیم.

برای درج نظرات خود دقت داشته باشید تا متون با حروف فارسی نگاشته شود زیرا در غیر این صورت از نشر آن‌ها معذوریم.

از تبلیغات و انتشار لینک، نام کاربری در شبکه‌های اجتماعی و دیگر عناوین خودداری کنید.

برای نظر خود عنوان مناسبی برگزینید تا دیگران بتوانند در این راستا شما را همراهی و نظرات خود را با توجه به موضوع مورد بحث شما بیان کنند.

توصیه ما به شما پیش از ارسال نظر خود مطالعه قوانین و شرایط وب‌سایت رسمی جهان آرمانی است برای مطالعه از لینک‌های زیر اقدام نمایید.

بخش نظرات

می‌توانید نظرات، انتقادات و پیشنهادات خود را از طریق فرم زبر با ما و دیگران در میان بگذارید.
0 0 آرا
امتیازدهی
اشتراک
اطلاع از
guest
نام خود را وارد کنید، این گزینه در متن پیام شما نمایش داده خواهد شد.
ایمیل خود را وارد کنید، این گزینه برای ارتباط ما با شما است و برای عموم نمایش داده نخواهد شد.
عناون مناسبی برای نظر خود انتخاب کنید تا دیگران در بحث شما شرکت کنند، این بخش در متن پیام شما درج خواهد شد.

0 دیدگاه
بازخورد داخلی
مشاهده همه نظرات

کتاب‌هایی برای اندیشه و تغییر

در این بخش، به‌صورت تصادفی با عنوان‌هایی از کتاب‌های نیما شهسواری آشنا شوید.

برای دریافت و مطالعه‌ی تمامی کتب از طریق لینک زیر اقدام کنید

به نام جان؛ پادکستی برای تغییر نگاه‌ها

پادکست «به نام جان»، سفری به باورها و فلسفه‌ای به پا خواسته از دل جان است. با نیما شهسواری و مفاهیمی چون جان‌پنداری، آزادی و برابری، همراه شوید و دوباره جهان را بنگرید.
هر قسمت از این مجموعه، دعوتی به پرسش و تأمل در باب زندگی و جهان است

blank

پادکست «به نام جان»، صدایی از عمق جان و اندیشه‌ای برای تغییر است.
نیما شهسواری، با باور به آزادی، برابری و جان‌پنداری، به نقد ساختارهای قدرت، مذهب و مفاهیم اساسی زندگی می‌پردازد.
هر قسمت از این مجموعه به موضوعات خاصی می‌پردازد؛ از بررسی مفهوم آزادی و برابری، تا واکاوی نقدهای عمیق بر مذهب، خدا و ساختارهای اجتماعی.
در این پادکست، ویژه‌برنامه‌هایی مانند «خدا» و «شناخت اسلام» نیز ارائه شده‌اند که هر کدام در چندین قسمت با نگاه دقیق و جامع به موضوعات این عناوین و مفاهیم پرداخته‌اند.
شما می‌توانیدتمامی قسمت‌های این پادکست را به صورت آنلاین گوش دهید، دانلود کنید و در تمامی پلتفرم‌های معتبر پادکست‌گیر و کانال‌های تلگرام، یوتیوب و … دنبال کنید

برخی از برنامه‌های پادکست به نام جان

برای دسترسی رایگان به همه‌ی عناوین پادکست صفحه را دنبال کنید...

باورهای بینش نوین

راه‌های ارتباط با بینش نوین

راهنما پروفایل

راهنمایی‌های لازم برای ویرایش پروفایل و حساب کاربری شما
زندگی‌نامه

در این بخش می‌توانید توضیح کوتاهی درباره‌ی خود مطرح کنید، در نظر داشته باشید که این بخش را همه‌ی بازدیدکنندگان خواهند دید، حتی میهمانان، در صورت دیدن لیست اعضا و در مقالات و نگاشته‌های شما

کشور و سن شما

کشور انتخابی محل سکونت شما تنها به مدیران نمایش داده خواهد شد و انتخاب آن اختیاری است

تاریخ تولد شما به صورت سن قابل رویت برای عموم است و انتخاب آن بستگی به میل شما دارد

باورهای من

گزینه‌های در پیش رو بخشی از باورهای شما را با عموم در میان می‌گذارد و این بخش قابل رویت عمومی است، در نظر داشته باشید که همیشه قادر به تغییر و حذف این انتخاب هستید با اشاره‌ی ضربدر این انتخاب حذف خواهد شد

راه‌های ارتباطی

در این بخش می‌توانید آدرس شبکه‌های اجتماعی، وب‌سایت خود را با مخاطبان خود در میان بگذارید برخی از این آدرس‌ها با لوگو پلتفرم و برخی در پروفایل شما برای عموم به نمایش گذاشته خواهد شد

حساب کاربری

در این بخش می‌توانید نام و نام خانوادگی، آدرس ایمیل و همچنین رمز عبور خود را ویرایش کنید همچنین می‌توانید اطلاعات خود را از نمایش عمومی حذف کنید و به صورت ناشناس در وی‌سایت جهان آرمانی فعالیت داشته باشید

راهنما ثبت‌نام

راهنمایی‌های لازم برای ثبت‌نام در وب‌سایت جهان آرمانی
نام کاربری

نام کاربری شما باید متشکل از حروف لاتین باشد، بدون فاصله، در عین حال این نام باید منحصر به فرد انتخاب شود

نام و نام خانوادگی

نام و نام خانوادگی شما باید متشکل از حروف فارسی باشد، بدون استفاده از اعداد 

در نظر داشته باشید که این نام در نگاشته‌های شما و در فهرست اعضا، برای کاربران قابل رویت است

ایمیل آدرس

آدرس ایمیل وارد شده از سوی شما برای مخاطبان قابل رویت است و یکی از راه‌های ارتباطی شما با آنان را خواهد ساخت، سعی کنید از ایمیلی کاری و در دسترس استفاده کنید

رمز عبور

رمز عبور انتخابی شما باید متشکل از حروف بزرگ، کوچک، اعداد و کارکترهای ویژه باشد، این کار برای امنیت شما در نظر گرفته شده است، در عین حال در آینده می‌توانید این رمز را تغییر دهید

قوانین

پیش از ثبت‌نام در وب‌سایت جهان آرمانی قوانین، شرایط و ضوابط ما را مطالعه کنید

با استفاده از منو روبرو می‌توانید به بخش‌های مختلف حساب خود دسترسی داشته باشید

  • دسترسی به پروفایل شخصی
  • ارسال پست
  • تنظیمات حساب
  • عضویت در خبرنامه
  • تماشای لیست اعضا
  • بازیابی رمز عبور
  • خروج از حساب

در دسترس نبودن لینک

در حال حاضر این لینک در دسترس نیست

بزودی این فایل‌ها بارگذاری و لینک‌ها در دسترس قرار خواهد گرفت

در حال حاضر از لینک مستقیم برای دریافت اثر استفاده کنید

تازه‌ترین کتاب نیما شهسواری

می‌توانید با کلیک بر روی تصویر تازه‌ترین کتاب نیما شهسواری، این اثر را دریافت و مطالعه کنید

به جهان آرمانی، وب‌سایت رسمی نیما شهسواری خوش آمدید

blank

نیما شهسواری، نویسنده و شاعر، با آثاری در قالب  داستان، شعر، مقالات و آثار تحقیقی که مضامینی مانند آزادی، برابری، جان‌پنداری، نقد قدرت و خدا را بررسی می‌کنند

جهان آرمانی، بستری برای تعامل و دسترسی به تمامی آثار شهسواری به صورت رایگان است

ثبت آثار

blank

توضیحات

پر کردن بخش‌هایی که با علامت قرمز رنگ مشخص شده است الزامی است.

در هنگام درج بخش اطلاعات دقت لازم را به خرج دهید زیرا در صورت چاپ اثر شما داشتن این اطلاعات ضروری است

بخش ارتباط، راه‌هایی است که می‌توانید با درج آن مخاطبین خود را با آثار و شخصیت خود بیشتر آشنا کنید، فرای عناوینی که در این بخش برای شما در نظر گرفته شده است می‌توانید در بخش توضیحات شبکه‌ی اجتماعی دیگری که در آن عضو هستید را نیز معرفی کنید.     

شما می‌توانید آثار خود را با حداکثر حجم (20mb) و تعداد 10 فایل با فرمت‌هایی از قبیل (png, jpg,avi,pdf,mp4…) برای ما ارسال کنید،

در صورت تمایل شما به چاپ و قبولی اثر شما از سوی ما، نام انتخابی شامل عناوینی است که در مرحله‌ی ابتدایی فرم پر کرده‌اید، با انتخاب یکی از عناوین نام شما در هنگام نشر در کنار اثرتان درج خواهد شد.

پیش از انجام هر کاری پیشنهاد ما به شما مطالعه‌ی قوانین و شرایط وب‌سایت رسمی جهان آرمانی است برای این کار از لینک‌های زیر اقدام کنید.

تأیید ارسال پیام

پیام شما با موفقیت ارسال شد

ایمیلی از سوی وب‌سایت جهان آرمانی در راستای تأیید ارسال پیام دریافت خواهید کرد

در صورت نیاز به تماس و درج صحیح اطلاعات، با شما تماس گرفته خواهد شد.

تأیید ارسال فرم

فرم شما با موفقیت ثبت شد

ایمیلی از سوی وب‌سایت جهان آرمانی در راستای تأیید ارسال فرم دریافت خواهید کرد

در صورت نیاز به تماس و درج صحیح اطلاعات، با شما تماس گرفته خواهد شد.