Logo true - Copy

جهان آرمانی

وب‌سایت رسمی نیما شهسواری

جهان آرمانی

وب‌سایت رسمی نیما شهسواری

کتاب صوتی سلاح صلاح صلح

بخش هشتم : قسمت پایانی

راهی برای دسترسی به کتاب صوتی سلاح صلاح صلح اثری از نیما شهسواری

به اشتراک‌گذاری لینک دانلود مستقیم کتاب صوتی سلاح صلاح صلح در شبکه‌های اجتماعی

مشخصات کتاب صوتی سلاح صلاح صلح

کتاب : سلاح صلاح صلح

عنوان : بخش هشتم، قسمت پایانی

نویسنده : نیما شهسواری

زمان : 31:47

موسیقی :

نامشخص

با صدای : نیما شهسواری

متن کتاب سلاح صلاح صلح

همراهان و همکاران عزیز، شرایط کارخانه‌ی من این‌گونه نخواهد ماند، من به شما قول می‌دهم این شرایط همیشگی و دائمی نیست، خبرهای خوشی در راه است، به زودی جنگ‌های بیشماری در سراسر جهان به وقوع خواهد پیوست و من به شما قول می‌دهم نه تنها حقوق معوق این چند ماه که پاداش بسیار نیز از من دریافت خواهید کرد

رئیس کارخانه در حالی که به مرتبی همیشه نبود خود را نیم ساعت بعد از تماس کارگر نمونه به کارخانه رساند و بلافاصله بعد از ورود برای کارگران در حیاط نطقی کرد، پسرش هم به همراه او و با کمی فاصله وارد کارخانه شد و به نزدیک پدر در میان سخنرانی ایستاد، او سعی کرده بود تا به مرتبی همیشه باشد، همان کت و شلوارهای اتو کشیده و آهارزده‌ی همیشگی با رنگ پیراهن و کراواتی همسو، کم حرف و آرام، تنها بیننده‌ی اتفاقات بود،

پدرش این‌گونه رو به حضار ادامه داد:

عزیزانم، شما باید در این شرایط خطیر کارخانه مرا همراهی کنید، این شرایط پایدار نیست، من به همه‌ی شما قول می‌دهم که به همه‌ی حقوق معوقتان خواهید رسید، پاداش دریافت خواهید کرد، تنها دعا کنید تا جنگی به همین زودی در بگیرد،

ما همه باید دعا کنیم تا از این شرایط اسفبار بیرون بیاییم، این شرایط زندگی مرا هم مختل کرده است، تعداد بیشماری از من طلب دارند و زندگی من نیز در شرف نابودی است، من از شما می‌خواهم تا با من و در کنار من بمانید تا این شرایط سخت را مرتفع کنیم

به همه‌ی شما قول می‌دهم که همه‌ی کارگران پیمانی در صورت همکاری با من در این شرایط سخت و نشان دادن وفاداری به کارگران رسمی مبدل خواهند شد، بیمه‌شان خواهم کرد و حقوق همه را اضافه خواهم کرد، تنها خواسته‌ی من همیاری شما در این روزهای سخت است، روزهای سختی که می‌گذرد و وفاداری‌ها را به من ثابت خواهد کرد.

بعد از پایان دادن نطق رئیس، همان کارگر نمونه در برابر صف کارگران ایستاد و فریاد زد،

ما باید در کنار رئیس خود بمانیم، من که به سر کارم بازمی‌گردم، هر کس معرفت داشته باشد با من همراه خواهد شد

همان‌گونه که به سوی سالن کارخانه می‌رفت تعدادی از کارگران از میان اعتصاب‌کنندگان جدا شدند و به دنبال او رفتند، کارگران دیگر زیر لب می‌گفتند:

خائنین، خیانت‌کاران و چندی نگذشت که این آرام گفتن‌ها بدل به فریادهای بلندی شد که برخی را بر جای خود نگاه داشت و برخی بدون توجه به فریادها به داخل سالن کارخانه رفتند

شاید یک پنجم جمعیت کارگران به داخل کارخانه و به سر کارهای خود بازگشتند اما باقی آنان در حیاط ایستاده بودند و بعد از فریادهای (خائنین) شعارهای پیشتر خود را در راستای اعتصاب و گرفتن حقوق از سر گرفتند و فریادهایشان گوش رئیس و معاون را پر کرد، آنان مجبور شدند تا به اتاق ریاست بروند و در آنجا بلافاصله جلسه‌ی اضطراری تشکیل دهند

پدر گفتم باید برای حقوق آن‌ها فکری بکنی، می‌توانیم اتومبیل‌ها را بفروشیم، با آن‌ها قادر خواهیم بود تا آنان را به کار بازگردانیم

رئیس در حالی که پوک عمیقی به پیپ در دستش می‌زد گفت:

آفرین به ذکاوتت از فردا نباید با اتومبیل به سر کار بیاییم، این کار ما آن‌ها را تحریک می‌کند، اگر اتومبیل‌ها را در خانه بگذاریم و بی وسیله بیاییم می‌توانیم این‌گونه مطرح کنیم که برای دادن بدهی‌ها مجبور به فروش اتومبیل‌ها شده‌ایم و این حس همدردی آن‌ها را بیشتر معطوف ما خواهد کرد، اما تنها همین کافی نیست و ما نیاز به بیشتر از این داریم که این اعتراضات را سرکوب کنیم، راه حل بهتری نداری، فکر کن، ایده بده

پسر در حالی که حیرت زده بود و چشمان و دهانش باز مانده بود سری تکان داد و گفت:

چرا تهدیدشان نکردی، تهدید به اخراج همه‌شان را به سر کار بازمی‌گرداند،

پیرمرد در حالی که دهان و بینی‌اش را به هم نزدیک کرده بود و به هم می‌فشرد با بی رمقی گفت:

اخراج و تهدید آخرین سلاح ما است باید از همه‌ی سلاح‌ها به وقت معقول خود استفاده کرد تا تو بتوانی اصول مدیریت را دریابی من از دنیا حقا رفته‌ام

بعد از رفتن رئیس و معاون و شعارهای کارگران سکوتی همه‌جای کارخانه را فرا گرفت و کارگران به فکر فرو رفتند، همه و همه فکر می‌کردند، یکی از جملات رئیس آن‌ها را به فکر طولانی فرو برده بود

برای وقوع جنگ دعا کنید

گویی در تمام این سال‌ها حتی یک‌بار هم به این فکر نکرده بودند که چه چیز تولید می‌کنند، حتی یک‌بار هم به اسلحه‌ها، فشنگ‌ها، بمب‌های تولیدی در کارخانه فکر نکرده بودند، نمی‌دانستند این سلاح‌ها چه کاربردی دارد و از آن چه استفاده‌هایی می‌شود و حال از زبان رئیس کاربردش را شنیده بودند، حال آنان در سکوت به لقمه‌های نانشان در این سال‌ها فکر می‌کردند، گره خوردن این نان با شروع و وقوع جنگ، دست بر آسمان بردن و خواستن شروع جنگی برای زندگی و بقای آن‌ها، به مانند دریدن جان یکدیگر برای زنده ماندن و خوردن از خون یکدیگر، اما این فکرها گذرا بود، آمد و به سرعت همان سکوت جاری میانشان به دوردست‌ها رفت و جایش را قرض‌ها گرفت، اجاره‌ی خانه‌ها گرفت، هزینه‌ی خوراک گرفت دردها و رنج‌ها گرفت و باز به مانند تمام این سال‌ها که ندانستند چه تولید می‌کنند و به چه کاری بر می‌آید همان فکرهای همیشگی در دنیایشان، ذهن‌هایشان را پر کرد،

به چیزی فکر کردند که در آن اسیر مانده بودند، به چیزی فکر کردند که جهان برایشان ساخته بود، جایی برای فکرهای دیگر نبود و آنان باید باز هم به همان فکری غوطه می‌خوردند که تمام دریایشان از همان افکار ساخته شده بود.

چگونه این دیوانگان را به سر کار برگردانیم؟

این اعتصاب بلافاصله رسانه‌ای خواهد شد، چگونه این آشوب را مدیریت کنیم؟

پیرمرد رئیس در حالی که بر صندلی‌اش چنبره زده بود گفت:

رسانه‌ای شدنش علیه ما نیست، می‌توانیم از آن استفاده هم ببریم، شاید بتوانیم وام‌های کلانی از بانک‌ها بگیریم، نظر همگان را به سوی خود جذب کنیم و مشتری‌های بیشتری در آینده به دست بیاوریم،

می‌توانیم خودمان موضوع را رسانه‌ای کنیم،

پسرش در حالی که باز هم مبهوت بود گفت:

پدر اما اگر علیه خودمان استفاده شد چه؟

اگر مشتری‌ها از ما رو گردان شدند چه، اگر بدنام شدیم چه؟

پدرش در حالی که نگاه عاقل اندر سفیهی می‌کرد گفت:

نگران این چیزها نباش ما نیاز به حاشیه داریم و می‌توانیم از آن بیشتر استفاده ببریم، چند کارخانه اسلحه‌سازی در جهان می‌شناسی که مردمش نامش را شنیده باشند، این اسم با همین حاشیه می‌تواند به سر زبان‌ها بیفتد، باید رسانه‌ها را برای فردا به اینجا دعوت کنیم، باید از هر شخص سرشناسی که می‌شناسی برای آمدن در مراسم دعوت کنی، باید این خبر را به اخبار اول کشور و حتی جهان بدل کنیم، من می‌توانم از این شرایط استفاده کنم، می‌توانم وام‌های کلان درخواست کنم، دولت هم به کمک ما خواهد آمد، این صنعت و این کارخانه از دارایی‌های کشور است، همه باید به دادش برسند، باید به آن کمک کنند.

آن روز و آن اعتصاب هم به پایان رسید، به جز آن معدود کارگرانی که در ابتدا و با سخنرانی‌های رئیس به داخل کارخانه رفتند کسی تا ساعات پایانی از گروه معتصبان جدا نشد و تا آخر شب همه به شعار دادن مشغول شدند و هم قسم برای فردا هم برنامه‌ریزی کردند، اما شب و در میان خانه‌ها باز هم همان افکار به سویشان رسید،

برای جنگ دعا کنید

برخی دست بر آسمان بلند کردند و دعا گفتند، برخی خانواده را دور خود جمع کردند و با هم و در کنار هم برای شروع جنگی در جهان دعا خواندند و به تمام مصیبت‌های خود فکر کردند و راه حل رهایی از مصیبت خود را انتقال مصیبت بر دیگران شناختند

آن‌ها در همان ابتدا و با همان جرقه‌ی اولین فکر در برابر فکرهای همیشگی و روزمره از زندگی و مصیبت‌های دنیایشان، مصیبت‌های همیشگی جهانشان سر تعظیم فرود آوردند و خواستند که دیگر مصیبتی نباشد، دنیا این‌گونه آن‌ها را تربیت کرده بود، فکر را از همه‌ی آنان دریغ کرد، فکرها در لباس دیگری بود، گاه غذا شد، گاه خانه و سقفی بر سرشان، آن‌قدر فکرها خرد و حقیر شد که مایحتاج اولیه‌شان بدل به رؤیا شد، رؤیا فکر ساخت و چندی نگذشت که آنان هیچ فکر نکردند جز ساده‌ترین داشته‌ها که حق زیستن هر جاندار است و چه ساده دست بردند و دعا کردند تا به رویایشان نزدیک شوند

برخی در همان ابتدا دعا نکردند و بعد از کمی تأمل و فکر به دعا نشستند، آن‌ها استدلال کردند، به طفل‌های در خانه‌ی خود چشم دوختند، به همسران، به خویشتن به مصیبت هوار بر سرشان و جان با ارزش را جان نزدیک به خویش جستند، پس تأمل کردند، استدلال نشاندند و به آخر تمام فکرها و باورها، دعا کردند تا دیگری بدبخت باشد و جان نزدیک خوشبخت، خوشبخت به بهای بدبختی دیگران، بی‌درد به بهای درد دیگران،

جهان آنان را این‌گونه پروراند، دنیایی که هر بار به رنگی شد، هر بار تصویری ساخت، هر بار دایره‌ای کشید و هر بار دایره‌ را کوچک و کوچک‌تر کرد، آن‌قدر این حریم را کوچک کرد که به خانواده و اطرافیان بدل شد و به همه از همان نقطه‌ی آغازین فهماند که جان بی‌ارزش است، قرابت و نزدیکی تمام ارزش‌ها است، حال چه به نام کشور و وطن و چه با نام خانواده، پس به نهای تمام استدلال‌ها باید که دعا می‌کردند باید سلامت خود را می‌خواستند، به چه قیمتی؟

شادی برای خویشتن، آزادی برای ما، آبادانی برای مقربان ما،

به قیمت بیماری دیگران، غم دوران، اسارت آن‌ها، نابودی همگان

دعا کردند و لابه گفتند تا جنگ جهانشان را آباد و آزاد سازد، سلاحی بسازند که راهبر به سوی صلح باشد، به همان بی‌معنایی واژگان این بار واژه نفروختند که جان‌ها را مبادله کردند و به همین راحتی برابر توپ‌ها نهادند

تعدادی از کارگران بودند که به فکر رفتند، معدود بودند و شاید پر تعداد، بسته به بیداری آزادگی در جانشان بود تا کجا آنان را به اسارت برده‌اند؟

تا کجا به تربیت بیمار، آنان را آزرده‌‌اند؟

تا کجا در حماقت‌های دنیا آنان را آغشته‌اند؟

اگر از شر هر چه برایشان ساختند در امان ماندند، اگر به نجواهای دل گوش فرا دادند، اگر صدایی از آنان در وجودشان زنده ماند که در این جنون و جهل فریاد زند، فکر کردند، فکر کردند و لعن فرستادند، به هر کرده‌ای که آزار بود که آزاد را به بند می‌کشید که قانون آن را لکه دار می‌کرد، به دعاهای آلوده لعن فرستادند، به آرزوی بیچارگی برای دیگران فریاد کشیدند و هر چه بافته بود جهان برایشان را دریدند، جامه‌های ننگین را پاره کردند تا به جامه‌ی آزادگی رخت بپوشند و پرواز کنند

فکر دیوانه‌شان کرد و از آنان عاقلی پدید آورد تا دیگر نه به عینک و جهان دیگران که به خویشتن به بن‌مایه‌ی آزادگی در وجود جهان را ببیند.

روزهای اعتصاب ادامه داشت، کارگران در صحن کارخانه فریاد می‌زدند و برای گرفتن حقوق به پیش آمده بودند، این روزها گذشت تا رسانه‌ها هم به میدان آمدند، آمدند و از اعتراضات آنان گزارش کردند، جعبه‌ی جادو خبر داد، مردمان فهمیدند، همه دانستند که چه به روز آنان آمده است، چگونه چند ماه بی جیره و مواجب زنده مانده‌اند،

رسانه‌ها یک به یک به میدان می‌آمدند، از فریاد کارگران می‌گفتند، شعارها و خواسته‌ها، حقوق پایمال شده، رسیدگی به شکایاتشان، همه و همه را منعکس کردند و طولی نکشید که صحن کارخانه از خیرین پر شد،

رسانه‌ها در میان بودند و هر کرده را به گزارشی بدل می‌کردند، کارگران در صحن و هجوم خیرین به میدان‌ها،

خیرین ثروتمند، رئیس کارخانه‌ای در دوردست‌ها، ملاک بزرگی در آن سوی و در قصرها، بازیگران سینما، هنرمندان دلربا، ورزشکاران کهربا و بیشمارگانی با وفا، همه و همه آمدند تا در برابر رسانه‌ها هم رنگی و یکرنگی خود را با کارگران اعلام کنند، آمدند تا در برابر دوربین‌‌ها، دست به جیب ببرند، دسته‌چک‌ها را برون کنند، پول‌های نقد قلمبه شده در جیب‌ها را بیرون بکشند و به تکدی گران کمک کنند،

کارگر نمونه به پیش بیا، آمده تا در ازای خوش رقصی‌ات، در ازای آنچه در این دوران آموخته‌ای به تو ببخشند، مگر نه اینکه پیشه‌ات تکدی‌گری شد، حال که این درس را به خوبی آموخته‌ای برون بیا و در برابر همه‌ی ثروتمندان تعظیم کن و دست دراز کن که بزرگان و بخشندگان آمده تا به تو تحفه بدارند

تحفه و حبه در برابر و رویتان است، بزرگان را بزرگ‌تر کنید، خویشتن را بیشتر به خاک و کوچکی بنشانید، آنان دست مدد دراز کرده تا به مدد شما باز بزرگ شوند، آن‌قدر بزرگ و با کمال که جای هر چه شاه و خدا است بنشینند، نه مگر رحیم و رحمان‌اند، نه مگر جای بر پای بزرگان‌اند، آنان خود بزرگ و والایند و به کوچکی شما بزرگ و بزرگ‌تر خواهند شد،

همه آمده‌اند تا در این نمایش بزرگ کلاهی برای خویش بسازند و سر بی‌کلاه به خانه نبرند،

ورزشکاران، هنرمندان و ثروتمندان به پیش بیایید، پهلوانی کنید، مدد برسانید، بیایید و بزرگی خویش را به دیگران بفروشید تا همه در برابرتان تعظیم کنند، بیایید و بزرگ‌تر از پیش به هر چه می‌خواهید برسید، به هر چه که با پول نتوانستید دست یابید هم با پول دست یابید

خوش‌رقصان و نمونه کارگران آمده تا بر دست شما بوسه زنند، آمده تا به کوچکی خود شمایان را بزرگ کنند، هر چه در کرمتان است به آنان ببخشید و هیچ از خود نپرسید که خون آنان را مکیده یا …

از میان آن هزاری کارگر یکی آمده تا فریاد زند، اینان خون تن ما را مکیده‌اند تا بر این تخت والا بنشینند،

آیا کسی فریادی بر آورد؟

آیا کسی باز فریاد حق خواهی خویشتن را سر داد؟

آیا دانستند که آزادی و حقوق ما در پی فریادهای ما است؟

شاید یکی فریاد زد و دستان این خویش بزرگ پندارگان و این بزرگ شدگان به جهل را کوتاه کرد، به آنان بخشید،

آنان آمده تا از خون مکیده باز پس دهند، آمده تا عمری از خون دیگران خوردن را پس دهند اما او آمد تا آزادگی به آنان بیاموزد، آمد تا اگر آنان به زرهای در خون مانده‌ی اینان دل خوش کرده‌اند با صدای بلند فریاد زند حق گرفتنی است، به آنان بیاموزد که حق را باید از ظالمان ستاند، تحفه را باید باز پس فرستاد، جهانی ساخت که کسی خون دیگران را نخورد و پس مانده‌اش را به همانان باز پس ندهد که برابر جانان جهان همسو و همراه‌اند، کسی اگر مدد رسانده است به فریاد است، به تعلیم است، به دستان پر مهر است نه به خون در دهان مانده از مکیدن تن دیگران

اما جهان اینگونه نبود و کارخانه (ص) هم به آواز خوش والانشینان رقصید، برابر رسانه‌ها، در برابر دوربین‌ها در برابر آواز دلکش ثروتمندان باز کارگران حقیر شدند و والانشینان بزرگ و بزرگ‌تر، باز آنان به باز پس دادن بخشی از خون همانان بزرگ و با وقارتر شدند و به ریش‌های داشته و نداشته خندیدند و سر آخرش بزرگ و والاتر با آنچه خریده بودند، از بزرگی و بخشندگی، از محبوبیت و معروفیت، از خیر بودن و والا ماندن، از کرامت و اباهت بیرون شدند، آمدند و هر چه خواستند از سرای آنان بردند، حتی همان ذره‌ای از شجاعت و غرور را، آمدند هر چه از آنان باقی مانده بود را به غنیمت بردند، آمدند تا هر چه آنان فریاد زده بودند را به یغما ببرند و بردند و به ریش‌هایشان خندیدند،

فردای آن روز چه شد؟

والانشینان، کریمان و رحیمان همه بر تخت‌ها نشسته بودند، والاتر از دیرترها با هر چه به تاراج برده در برابر جماعتی مسخ‌شده می‌فروختند و باز بر خون‌های مکیده می‌انباشتند و باز می‌بردند به هر آنجای که دلشان خواسته بود،

اما به سر کارگران چه آمد؟

آنان باز در بند به سرما باز هم همان کردند که از پیش‌ترها کرده بودند، باز به درد برای احقاق حقشان به میدان ماندند، باز فریاد زدند، باز فکر به بدبختی‌ها و نکبت‌ها، جهانشان را در نوردید و باز فریاد کشان در حیاط کارخانه به اعتصاب ماندند تا چند روز دیگر می‌شد زندگی کرد؟

تا چند روز دیگر می‌شد در خانه ماند،

تا چند روز دیگر می‌شد غذا خورد و خاک بر دهان طلا به روی والانشینان ریخت.

اعتصاب ادامه پیدا کرد، باز هم کارگران ماندند تا حقشان را باز پس گیرند باز همان داستان‌ها تکرار شد و همه چیز از نو آغاز شد، برخی شکستند، یک‌بار به فرمان یکی از والانشینان، باری به کرشمه‌ی یکی از هنرمندان، باری به تهدید یکی از جان خواران، یک‌بار به باطوم‌های دردناک خونخوارگان و هر بار از جماعت معتصبان کم و کمتر شد، برخی اما تا پای جان ایستادند، ایستادند تا فریادشان را به گوش همگان برسانند، ایستادند تا در جنگ بمانند و به کم قانع نباشند، آنان ایستادند تا پای جان مقاومت کردند

این ایستادگی‌ها هم به آخرش تمام شد، این اعتصاب هم پایان داشت، چه به ایستادگی آنان و به زانو در آوردن ظالمان و چه به اطوار و ناز و زر و زور و تزویر مفت خوارگان، هر چه بود پایان داشت، پایانش دوباره کارکردن‌ها بود، دوباره به کار بودن‌ها بود

اما همه چیز مثل سابق نشد، کارگران نمونه به پیش آمدند و سر کارگر شدند، آمدند و مزایای بیشتر گرفتند و به چشم بر هم زدنی آنان که دلیرانه ایستادند فریاد زدند و حق خود را خواستند محو شدند، نابود شدند، به زندان ماندند، شکنجه شدند و درد کشیدند، بیکار شدند و دردمند ماندند تا جهان زشتی انسان‌ها به همه تعلیم دهد، پاسخ به آزادگی چیست و در برابر خیانت چه برداشت خواهی کرد

دنیا به همه گفت و به همه فهماند به مثال تمام باورهای پوسیده هزاران ساله که آدمی به دوش می‌کشد، تحفه بخواه، خود را پست کن و به زمین بنشان، بزرگان را بزرگ‌تر کن تا به پستی در بزرگی آنان دست یابی، بدان که آنان به پستی جایگاه والانشینی را دریافته‌اند،

پس کارخانه (ص) هم همان کرد که دنیا به او آموخته بود،

کارگران تصفیه شدند، نیروهای تازه به روی کار آمدند و نیروهای مبارز خانه نشین شدند،

سلاح صلاح صلح آمد و کار را دوباره به جریان انداخت، آمد تا به آتش ساخته‌هایش جنگ به پا شود، آمد تا جنگ همه جای جهان را در بر گیرد، آمد تا ثروت افزوده شود، آمد تا قدرت دست به دست شود، آمد تا شهوت همه جا را فرا گیرد،

کارخانه کار کرد و جنگ جهان را فرا گرفت، دنیا مدام به گوش همگان همان باورهای زشت پیشین را خواند و دوباره همه را در همان دنیای دیوانگی کشاند،

دنیای باورمند به افکار دیوانگان آمده بود تا این‌گونه همه‌ی جهان را به خاک و خون بکشاند، آمد بود تا در شهوت قدرت و ثروت آدمیان را دیوانه‌تر بپروارند، همه جا صدای ناله‌های شهوت به گوش می‌رسید،

جهان خوش رقصی می‌کرد به رقص شهوانی‌اش همه را مدهوش خود می‌ساخت تا بیشتر از پیش به عظمت قدرت و ثروت اسیر شوند، همه در این رقابت بیمار به شهوت قدرت و ثروت به جنگ هم بروند، از جهان کوچک در میانشان تا به بزرگی جنگی برای همه‌ی آدمیان

این شهوت، قدرت و ثروت آن‌قدر در میان آدمیان جان گرفت و بال و پر کرد که همه‌ی جهان را به آتش بکشد که همه‌ی دنیا را بسوزاند تا در جای جای جهان تنها نیت، رسیدن به قدرت و ثروت شود،

همه آمال را به دست گیرند و به پیش آیند که این شهوت را به آنان همه‌ی جهان آموخته بود، تنها ارزش کسب همان دیوانگی بود، پس همه برای کسب همان ارزش به جهان آمدند و در آن تکاپو کردند و آخرش اگر همه‌ی جهان به جنگ سوخت و خاکستر شد کسی را یارای آن نبود تا برابرش بایستد که آنچه کاشته بودند و را به آخرش برداشت کردند

اما همگان این نبودند و یکی باید که فریاد می‌زد، یکی باید که این رخت ننگین را از تن بر می‌کند، باید به هر طریقتی که می‌توانست فریاد می‌زد، باید فریاد می‌کشید و همه را از این مسخ شدن در شهوت ثروت و قدرت بیدار می‌کرد

برخیزید دیوانگان، با خود چه می‌کنید، چه به روز خود آورده‌اید و با جهان چه خواهید کرد، بر خیزید و جهان را بیشتر از این ببینید، برخیزید و جهان را بار دیگر معنا کنید، برخیزید و هر چه از باورهای پیشینیان است را به دره‌ها بسپارید، به آتش بکشید که همه دیوانگی و جنون است، برخیزید و جامه‌ی تازه‌ای برتن کنید، برخیزید و دیگر سلاح دیوانگان نباشید،

یکی آمد و فریاد زد، آمد و دیگر در کارخانه‌ی (ص) نماند، دیگر آتش جنگ‌ها نشد، دیگر نخواست تا خود را به قدرت و ثروت بفروشد، نخواست تا خود را در اختیار آن دیوانگی در آورد، نخواست تا این‌گونه در این مرداب غرق بماند

او آمد و فریاد زد، دیگر به کار برای ساخت سلاحی به جنگ نشد و تابلو کارخانه را به پایین کشید بر آن خط زد و بزرگ نوشت

سلاح صلاح جنگ

باز هم نوشت به روی همان تابلو نوشت،

نوشت و همه‌ی جهان را به نوشته‌هایش پر کرد

نوشت باید ثروت و قدرت را تقسیط کرد، نوشت باید برای برابری جنگید، نوشت به کرده‌ها باید که فکر کرد، باید ارزش‌ها را از نو ساخت، باید در برابر تحجر گذشتگان ایستاد، باید از نو آرمان و ایمان ساخت، باید برای آرمان ایستاد و جنگید، باید جهان را به رؤیا بدل کرد

باید بهشت را به زمین ساخت، باید از نو و در کنار هم بود،

نوشت اتحاد باید کرد و جهان را از نو ساخت

او همه جا نوشت بر روی تابلوی کارخانه‌ی (ص) نوشت، به روی دیوار شهرها نوشت، به دفتر کودکان نوشت، به سطح نورانی نگاشت، به جعبه‌ی جادو و هر جا که می‌شد نگاشت تا جهان دوباره‌ای بسازد تا انسان را دوباره بیافریند تا تعالیم را دگرگون کند تا ارزش‌ها را تغییر دهد و تا جان داشت به ارزش جان و آزادی پایبند ماند و به راهش جان داد تا جهان جانان را پدید آورد

هر کس به درونش یکی از این جانان است،

جانان جهان برخیز و جهان را لایق زیستن کن.

7 1

پخش کتاب صوتی سلاح صلاح صلح

پخش تصویری کتاب صوتی سلاح صلاح صلح
پخش کتاب صوتی سلاح صلاح صلح در اسپاتیفای

پخش کتاب صوتی سلاح صلاح صلح در یوتیوب

آثار صوتی نیما شهسواری، پادکست و کتاب صوتی در شبکه‌های اجتماعی

از طرق زیر می‌توانید فرای وب‌سایت جهان آرمانی در شبکه‌های اجتماعی به آثار صوتی نیما شهسواری اعم از کتاب صوتی، شعر صوتی و پادکست دسترسی داشته باشید

برخی از کتاب‌های نیما شهسواری

دانلود رایگان کتاب، آثار نیما شهسواری، برای دسترسی به کتاب بیشتر صفحه را دنبال کنید...

توضیحات پیرامون درج نظرات

پیش از ارسال نظرات خود در وب‌سایت رسمی جهان آرمانی این توضیحات را مطالعه کنید.

برای درج نظرات خود در وب‌سایت رسمی جهان آرمانی باید قانون آزادی را در نظر داشته و از نشر اکاذیب، توهین تمسخر، تحقیر دیگران، افترا و دیگر مواردی از این دست جدا اجتناب کنید.

نظرات شما پیش از نشر در وب‌سایت جهان آرمانی مورد بررسی قرار خواهد گرفت و در صورت نداشتن مغایرت با قانون آزادی منتشر خواهد شد.

اطلاعات شما از قبیل آدرس ایمیل برای عموم نمایش داده نخواهد شد و درج این اطلاعات تنها بستری را فراهم می‌کند تا ما بتوانیم با شما در ارتباط باشیم.

برای درج نظرات خود دقت داشته باشید تا متون با حروف فارسی نگاشته شود زیرا در غیر این صورت از نشر آن‌ها معذوریم.

از تبلیغات و انتشار لینک، نام کاربری در شبکه‌های اجتماعی و دیگر عناوین خودداری کنید.

برای نظر خود عنوان مناسبی برگزینید تا دیگران بتوانند در این راستا شما را همراهی و نظرات خود را با توجه به موضوع مورد بحث شما بیان کنند.

توصیه ما به شما پیش از ارسال نظر خود مطالعه قوانین و شرایط وب‌سایت رسمی جهان آرمانی است برای مطالعه از لینک‌های زیر اقدام نمایید.

بخش نظرات

می‌توانید نظرات، انتقادات و پیشنهادات خود را از طریق فرم زبر با ما و دیگران در میان بگذارید.
0 0 آرا
امتیازدهی
اشتراک
اطلاع از
guest
نام خود را وارد کنید، این گزینه در متن پیام شما نمایش داده خواهد شد.
ایمیل خود را وارد کنید، این گزینه برای ارتباط ما با شما است و برای عموم نمایش داده نخواهد شد.
عناون مناسبی برای نظر خود انتخاب کنید تا دیگران در بحث شما شرکت کنند، این بخش در متن پیام شما درج خواهد شد.

0 دیدگاه
بازخورد داخلی
مشاهده همه نظرات
برخی از کتاب‌های صوتی نیما شهسواری
برای دسترسی و دانلود رایگان تمامی عناوین، صفحه کتاب صوتی و یا منوی مربوطه را دنبال کنید...

بیشتر از آثار صوتی نیما شهسواری بدانید

آثار صوتی نیما شهسواری شامل

 

تمامی این آثار به صورت رایگان در اختیار شما است

همچنین شما نیز می‌توانید در این راه در کنار ما باشید و در صوتی کردن این آثار به ما کمک کنید، تا هر چه بیشتر این افکار نشر گردد و موجبات آگاهی و تغییر را فراهم سازد

آثار نیما شهسواری پیرامون آزادی، برابری، نقد قدرت و خدا و … است

تمامی این آثار در قالب‌های مختلفی از جمله شعر، داستان مقالات و … گردآوری شده و دسترسی به آن سهل و قابل وصول است،

برخی از این آثار به صورت صوتی منتشر و برخی دیگر در آینده منتشر خواهد شد

در پادکست “به نام جان“، سفری عمیق به دنیای اندیشه و آزادی آغاز می‌شود. در هر قسمت از این سفر، به بررسی موضوعاتی همچون آزادی، برابری، نقد قدرت و خدا، مشکلات اجتماعی و … می‌پردازم.

اینجا جایی است که صدای ما تلاش می‌کند تا به عمق مسائل پی ببرد و از طریق گفتگوهای مختلف، نگاهی تازه و الهام‌بخش به دنیای پیرامون ایجاد کند.

آیا به دنبال تجربه‌ای از گفتگوها و تفکراتی غنی از دیدگاه‌های متنوع هستید؟

آیا علاقه‌مند به درک بهتر موضوعات مهم امروزی از زوایای جدید هستید؟

پس گوش دادن به پادکست “به نام جان”، دعوت به یک سفر نوین در دنیای اندیشه و آزادی است.

به نام جان قصد دارد تا مباحث مهم جهان را به زبانی ساده، صریح و روشن با شما در میان بگذارد

بی‌شک بزرگترین همکاری شما با ما به اشتراک گذاشتن این آثار با دیگران است

اما فرای این اشتراک‌گذاری و اطلاع به دیگران پیرامون این تغییر شما می‌توانید در کنار ما باشید

راه‌های بسیاری برای همکاری با ما وجود دارد، شما می‌توانید در زمینه ترجمه‌ی آثار، طراحی گرافیکی، کتاب صوتی، طراحی وب‌سایت، اپلیکیشن و … در کنار ما باشید

فرای این عناوین اصلی برای همکاری شما می‌توانید با عضویت در وب‌سایت جهان آرمانی، مقالات نظرات باورها و … از خود را با دیگران به اشتراک بگذارید، برای این کار شما می‌توانید از طریق ارسال پست در وب‌سایت جهان آرمانی و همچنین با عضویت در تالار گفتمان دیالوگ در کنار ما باشید و به همراهان این تغییر بپیوندید

تمامی آثار نیما شهسواری در وب‌سایت جهان آرمانی در اختیار شما است، 

نکته مهم آنکه همواره این آثار به صورت رایگان خواهد بود که برای بیدار کردن مردمان نگاشته شده است، از این رو شما همواره می‌توانید تمامی آثار نیما شهسواری اعم از کتاب، اشعار، پادکست و … را به صورت رایگان از وب‌سایت جهان آرمانی بدست آورید،

فرای وب‌سایت جهان آرمانی، این پادکست در بیشتر پلتفرم‌های پادکست‌گیر در اختیار شما است از جمله این برنامه‌ها

 

فرای برنامه‌های پادکست‌گیر شما می‌توانید این آثار را از طرق زیر نیز بدست آورید

 

برای دسترسی به پادکست به نام جان تنها کافی در برنامه‌ی پادکست‌گیر خود نام نیما شهسواری، به نام جان و یا جهان آرمانی را جستجو کنید

راه تغییر و دگرگونی این دنیا راه سختی است، 

در دنیای پر زرق و برق امروز ما را کسی نخواهد شنید که صدای دلربایان خوش نوا است، گاه فریاد گوش‌خراش زورمندان همه را مبهوت خواهد کرد، پس تنها راه برای این تغییر بزرگ با کمک شما امکان پذیر خواهد بود

اگر خواستید در تغییر زشتی‌های این دنیا همراه ما باشید با اطلاع‌زسانی به دیگران بزرگ‌ترین کمک را به ما خواهید کرد و این راه تغییر را آغازگر خواهید بود

ما در کنار هم توان تغییر همه چیز در این دنیا را خواهیم داشت بیایید با هم و درکنار هم برای تغییر دنیا تلاش کنیم

با تشکر

نیما شهسواری

sing 1

برخی از اشعار صوتی نیما شهسواری
برای دسترسی و دانلود رایگان تمامی عناوین، صفحه اشعار صوتی و یا منوی مربوطه را دنبال کنید...

راهنما

راهنمایی‌های لازم برای استفاده از لینک‌های موجود در صفحه...

این صفحه دارای لینک‌های بسیاری است تا شما بتوانید هر چه بهتر از امکانات صفحه استفاده کنید.

در پیش روی شما چند گزینه به چشم می‌خورد که فرای مشخصات اثر به شما امکان می‌دهد تا متن اثر را به صورت آنلاین مورد مطالعه قرار دهید و به دیگر بخش‌ها دسترسی داشته باشید،

شما می‌توانید به بخش صوتی مراجعه کرده و به فایل صوتی به صورت آنلاین گوش فرا دهید و فراتر از آن فایل مورد نظر خود را از لینک‌های مختلف دریافت کنید.

بخش تصویری مکانی است تا شما بتوانید فایل تصویری اثر را به صورت آنلاین مشاهده و در عین حال دریافت کنید.

فرای این بخش‌ها شما می‌توانید به اثر در ساندکلود و یوتیوب دسترسی داشته باشید و اثر مورد نظر خود را در این پلتفرم‌ها بشنوید و یا تماشا کنید.

بخش نظرات و گزارش خرابی لینک‌ها از دیگر عناوین این بخش است که می‌توانید نظرات خود را پیرامون اثر با ما و دیگران در میان بگذارید و در عین حال می‌توانید در بهبود هر چه بهتر وب‌سایت در کنار ما باشید.

شما می‌توانید آدرس لینک‌های معیوب وب‌سایت را به ما اطلاع دهید تا بتوانیم با برطرف کردن معایب در دسترسی آسان‌تر عمومی وب‌سایت تلاش کنیم.

در صورت بروز هر مشکل و یا داشتن پرسش‌های بیشتر می‌توانید از لینک‌های زیر استفاده کنید.

ارسال گزارش خرابی

توضیحات

پر کردن بخش‌هایی که با علامت قرمز رنگ مشخص شده است الزامی است.

عنوانی برای گزارش خود انتخاب کنید

تا ما با شناخت مشکل در برطرف‌ کردن آن اقدامات لازم را انجام دهیم.

در صورت تمایل می‌توانید آدرس ایمیل خود را درج کنید

تا برای اطلاعات بیشتر با شما تماس گرفته شود.

آدرس لینک مریوطه که دارای اشکال است را با فرمت صحیح برای ما ارسال کنید!

این امر ما را در تصحیح مشکل پیش آمده بسیار کمک خواهد کرد

فرمت صحیح لینک برای درج در فرم پیش رو به شرح زیر است:

https://idealistic-world.com/poetry

در متن پیام می‌توانید توضیحات بیشتری پیرامون اشکال در وب‌سایت به ما ارائه دهید.

با کمک شما می‌توانیم در راه بهبود نمایش هر چه صحیح‌تر سایت گام برداریم.

با تشکر ازهمراهی شما

وب‌سایت رسمی جهان آرمانی

راهنما

راهنمایی‌های لازم برای استفاده از لینک‌های موجود در صفحه...

این آیکون در صفحه‌ی پیش رو برای دانلود مستقیم فایل‌ها از سرورهای وب‌سایت رسمی جهان آرمانی تعبیه شده است، با کلیک بر روی این گزینه شما می‌توانید به راحتی کتاب مورد نظر خود را دانلود کنید.

این آیکون در صفحه‌ی پیش رو برای دانلود با لینک کمکی از سرورهای Google Drive تعبیه شده است، با کلیک بر روی این گزینه شما می‌توانید به راحتی کتاب مورد نظر خود را دانلود کنید.

این آیکون در صفحه‌ی پیش رو برای دانلود با لینک کمکی از سرورهای One Drive تعبیه شده است،  با کلیک بر روی این گزینه شما می‌توانید به راحتی کتاب مورد نظر خود را دانلود کنید.

این آیکون در صفحه‌ی پیش رو برای دانلود با لینک کمکی از سرورهای Box Drive تعبیه شده است،  با کلیک بر روی این گزینه شما می‌توانید به راحتی کتاب مورد نظر خود را دانلود کنید.

این آیکون در صفحه‌ی پیش رو به شما اطالاعاتی پیرامون اثر خواهد داد، مشخصات اصلی اثر در  این صفحه تعبیه شده است و شما با کلیک بر این آیکون به بخش مورد نظر هدایت خواهید شد. 

شما با کلیک روی این گزینه به بخش مطالعه آنلاین اثر هدایت خواهید شد، متن اثر در این صفحه گنجانده شده است و با کلیک بر روی این آیکون شما می‌توانید به این متن دسترسی داشته باشید

در صورت مشاهده‌ی هر اشکال در وب‌سایت از قبیل ( خرابی لینک‎‌های دانلود، عدم نمایش کتب به صورت آنلاین و … ) با استفاده از این گزینه می‌توانید ایراد مربوطه را با ما مطرح کنید.

تازه‌ترین کتاب نیما شهسواری

می‌توانید با کلیک بر روی تصویر تازه‌ترین کتاب نیما شهسواری، این اثر را دریافت و مطالعه کنید

به جهان آرمانی، وب‌سایت رسمی نیما شهسواری خوش آمدید

blank

نیما شهسواری، نویسنده و شاعر، با آثاری در قالب  داستان، شعر، مقالات و آثار تحقیقی که مضامینی مانند آزادی، برابری، جان‌پنداری، نقد قدرت و خدا را بررسی می‌کنند

جهان آرمانی، بستری برای تعامل و دسترسی به تمامی آثار شهسواری به صورت رایگان است

راهنما پروفایل

راهنمایی‌های لازم برای ویرایش پروفایل و حساب کاربری شما
زندگی‌نامه

در این بخش می‌توانید توضیح کوتاهی درباره‌ی خود مطرح کنید، در نظر داشته باشید که این بخش را همه‌ی بازدیدکنندگان خواهند دید، حتی میهمانان، در صورت دیدن لیست اعضا و در مقالات و نگاشته‌های شما

کشور و سن شما

کشور انتخابی محل سکونت شما تنها به مدیران نمایش داده خواهد شد و انتخاب آن اختیاری است

تاریخ تولد شما به صورت سن قابل رویت برای عموم است و انتخاب آن بستگی به میل شما دارد

باورهای من

گزینه‌های در پیش رو بخشی از باورهای شما را با عموم در میان می‌گذارد و این بخش قابل رویت عمومی است، در نظر داشته باشید که همیشه قادر به تغییر و حذف این انتخاب هستید با اشاره‌ی ضربدر این انتخاب حذف خواهد شد

راه‌های ارتباطی

در این بخش می‌توانید آدرس شبکه‌های اجتماعی، وب‌سایت خود را با مخاطبان خود در میان بگذارید برخی از این آدرس‌ها با لوگو پلتفرم و برخی در پروفایل شما برای عموم به نمایش گذاشته خواهد شد

حساب کاربری

در این بخش می‌توانید نام و نام خانوادگی، آدرس ایمیل و همچنین رمز عبور خود را ویرایش کنید همچنین می‌توانید اطلاعات خود را از نمایش عمومی حذف کنید و به صورت ناشناس در وی‌سایت جهان آرمانی فعالیت داشته باشید

راهنما ثبت‌نام

راهنمایی‌های لازم برای ثبت‌نام در وب‌سایت جهان آرمانی
نام کاربری

نام کاربری شما باید متشکل از حروف لاتین باشد، بدون فاصله، در عین حال این نام باید منحصر به فرد انتخاب شود

نام و نام خانوادگی

نام و نام خانوادگی شما باید متشکل از حروف فارسی باشد، بدون استفاده از اعداد 

در نظر داشته باشید که این نام در نگاشته‌های شما و در فهرست اعضا، برای کاربران قابل رویت است

ایمیل آدرس

آدرس ایمیل وارد شده از سوی شما برای مخاطبان قابل رویت است و یکی از راه‌های ارتباطی شما با آنان را خواهد ساخت، سعی کنید از ایمیلی کاری و در دسترس استفاده کنید

رمز عبور

رمز عبور انتخابی شما باید متشکل از حروف بزرگ، کوچک، اعداد و کارکترهای ویژه باشد، این کار برای امنیت شما در نظر گرفته شده است، در عین حال در آینده می‌توانید این رمز را تغییر دهید

قوانین

پیش از ثبت‌نام در وب‌سایت جهان آرمانی قوانین، شرایط و ضوابط ما را مطالعه کنید

با استفاده از منو روبرو می‌توانید به بخش‌های مختلف حساب خود دسترسی داشته باشید

  • دسترسی به پروفایل شخصی
  • ارسال پست
  • تنظیمات حساب
  • عضویت در خبرنامه
  • تماشای لیست اعضا
  • بازیابی رمز عبور
  • خروج از حساب

در دسترس نبودن لینک

در حال حاضر این لینک در دسترس نیست

بزودی این فایل‌ها بارگذاری و لینک‌ها در دسترس قرار خواهد گرفت

در حال حاضر از لینک مستقیم برای دریافت اثر استفاده کنید

ثبت آثار

blank

توضیحات

پر کردن بخش‌هایی که با علامت قرمز رنگ مشخص شده است الزامی است.

در هنگام درج بخش اطلاعات دقت لازم را به خرج دهید زیرا در صورت چاپ اثر شما داشتن این اطلاعات ضروری است

بخش ارتباط، راه‌هایی است که می‌توانید با درج آن مخاطبین خود را با آثار و شخصیت خود بیشتر آشنا کنید، فرای عناوینی که در این بخش برای شما در نظر گرفته شده است می‌توانید در بخش توضیحات شبکه‌ی اجتماعی دیگری که در آن عضو هستید را نیز معرفی کنید.     

شما می‌توانید آثار خود را با حداکثر حجم (20mb) و تعداد 10 فایل با فرمت‌هایی از قبیل (png, jpg,avi,pdf,mp4…) برای ما ارسال کنید،

در صورت تمایل شما به چاپ و قبولی اثر شما از سوی ما، نام انتخابی شامل عناوینی است که در مرحله‌ی ابتدایی فرم پر کرده‌اید، با انتخاب یکی از عناوین نام شما در هنگام نشر در کنار اثرتان درج خواهد شد.

پیش از انجام هر کاری پیشنهاد ما به شما مطالعه‌ی قوانین و شرایط وب‌سایت رسمی جهان آرمانی است برای این کار از لینک‌های زیر اقدام کنید.

تأیید ارسال گزارش

گزارش شما با موفقیت ارسال شد

ایمیلی از سوی وب‌سایت جهان آرمانی در راستای تأیید ارسال گزارش دریافت خواهید کرد

در صورت نیاز به تماس و درج صحیح اطلاعات، با شما تماس گرفته خواهد شد.

تأیید ارسال پیام

پیام شما با موفقیت ارسال شد

ایمیلی از سوی وب‌سایت جهان آرمانی در راستای تأیید ارسال پیام دریافت خواهید کرد

در صورت نیاز به تماس و درج صحیح اطلاعات، با شما تماس گرفته خواهد شد.

تأیید ارسال فرم

فرم شما با موفقیت ثبت شد

ایمیلی از سوی وب‌سایت جهان آرمانی در راستای تأیید ارسال فرم دریافت خواهید کرد

در صورت نیاز به تماس و درج صحیح اطلاعات، با شما تماس گرفته خواهد شد.