در دسترس نبودن لینک
در حال حاضر این لینک در دسترس نیست
بزودی این فایلها بارگذاری و لینکها در دسترس قرار خواهد گرفت
در حال حاضر از لینک مستقیم برای دریافت اثر استفاده کنید
عنوان : پادکست به نام جان
ویژه برنامه : شناخت اسلام
قسمت هفدهم : جهاد اسلامی
برنامهساز : نیما شهسواری
زمان : 01:03:13
با صدای : نیما شهسواری
شناخت اسلام
در این ویژه برنامه به مفاهیم اسلامی در تمامی ابعاد نزدیک خواهیم شد و در هر قسمت سعی شده تا یکی از مبانی اسلامی را مورد نقد و بررسی قرار دهیم
باشد تا بیشتر پیرامون باوری که آن را به ارث برده بدانیم و اگر قرار بر باور است با آگاهی بدان معترف باشیم
در این ویژه برنامه سعی شده تا عناوین بیشمار باور اسلامی به چالش کشیده شود و حقایق مگو این دین بیان شود
قسمت هفدهم از جهاد در اسلام میگوید
فلسفهای برای حذف مخالفان
از گردنهگیری و راهزنی تا جهاد و خونریزی
منشی برای ترویج باوری در خون
اسلام با شمشیر کشتار و خون برپا شد و پیش رفت و جهاد اسلامی راهحلی پیشرفت دین خونین اسلام بود
برنامهی به نام جان قصد دارد تا درباب مباحث مهم باورها و دغدغههای دنیایمان به زبان ساده و بداهه سخن بگوید
این بخش از متن پادکست توسط هوش مصنوعی استخراج شده است. ممکن است شامل اشتباهاتی باشد یا به طور کامل با محتوای اصلی مطابقت نداشته باشد. هدف از این کار، بهبود دسترسی مخاطبین به محتوای پادکست و فراهم کردن امکان مطالعه و مرور سریعتر مطالب است
ما تصمیم گرفتهایم متن پادکستهای خود را منتشر کنیم تا دسترسی به محتوای آنها برای همه مخاطبان آسانتر شود. این اقدام به ویژه برای افرادی که ترجیح میدهند مطالب را به صورت متنی مطالعه کنند یا نیاز به مرور سریعتر دارند، مفید خواهد بود
این متن توسط هوش مصنوعی Speechmatics استخراج شده است. Speechmatics یکی از پیشرفتهترین فناوریهای تبدیل گفتار به متن است که با استفاده از الگوریتمهای پیچیده و یادگیری عمیق، صدا را به متن تبدیل میکند. این ابزار قادر است با دقت بالا و در زمان واقعی، گفتار را به متن تبدیل کند و از بیش از ۵۰ زبان مختلف پشتیبانی میکند
خب دوستان جهاد یک بخش مهمی از باورهای اسلامی رو تشکیل میده.
یک بخش اصولی و مهم و بنیادین در نگاه اسلامی، نگاه اسلامی و فلسفه اسلامی نسبت به زیستن به زندگی، به ترویج این باور و اصولا یکی از بخش های مهم و عمده ای است که در قرآن درباره اش صحبت شده.
یعنی شما وقتی به قرآن رجوع می کنید با آیات بیشماری پیرامون جهاد روبرو می شوید و اصولا فلسفه فکری اسلام بر پایه جهاد است.
جهاد را عبادت می دانند.
حتما مواجه شدید با این نگرشی که در هر جایی که صحبت از اسلام باشد، جهاد هم مترادف با آن شنیده می شود.
یعنی یک بخش فرهنگی مهم از باورهای اسلامی را تشکیل می دهد و شما می توانید روبرو شوید با این نگاه دگمی که نسبت به جهاد دارند.
همواره درباره اش صحبت شده، به نوعی عبادت تلقی می شود.
آیات بیشماری که در قرآن در بابش صحبت شده، احادیث بیشماری که حالا چه از زبان محمد، چه از زبان دیگر بزرگان دینی به خصوص در مذهب تشیع درباره اش صحبت شده و فرای آن تاریخ اسلام بیانگر این نگاه به نوعی پر تکرار در باب جهاد است یعنی تاریخ صدر اسلام بیانگر این نگاه نسبت به جهاد است و جهاد یک ارزش بزرگ در بین مسلمان هاست.
جهاد و جنگی که به نوعی از آن ریشه های ابتدایی اسلامی شکل می گیرد و کم کم گسترش پیدا می کند.
ما در این برنامه سعی می کنیم در باب این مسئله به صورت کامل صحبت کنیم.
نکته اول ابتدایی که باید درباره اش صحبت بکنیم و بیشتر به نوعی بازش بکنیم در باب اسلام این است که ما با یک کتابی رو به رو می شویم به اسم قرآن.
در باب این زیاد صحبت کردیم.
در طول این قسمت هایی که در باب شناخت اسلام بوده ما صحبت کردیم و قاعدتا همه هم باهاش آشنا هستند.
اینکه ما یک دینی داریم به اسم اسلام، یک کتابی دارد به اسم قرآن.
این کتاب معجزه پیامبر هست یعنی تنها معجزه ای که به پیامبر نسبت میدن قرار بر این هستش که این کلام خداوندی رو توسط جبرئیل بشنوه و حالا کلام خدا رو با مومنین درمیون بذاره و شما مواجه میشید با یک کلام قدسی که قرار هست تا ابد راهگشا برای مسلمون ها باشه و راه و طریقت زیستن و زندگی و فلسفه دنیوی اونها رو همین کلام خداوندی بسازه.
پس ما می دونیم که قرآن مهم ترین رکن ساختار باورهای اسلامی هست.
در این شکی نیست.
همه هم درباره اش صحبت کردند و همه هم در بابش می دونن.
و حالا این قرآن قرار هست که خط و ربط های زیستن مسلمون ها رو مشخص کنه.
یعنی همون طوری که ما در باب هر کدوم از این مسائل وقتی می خوایم صحبت بکنیم اون رفرنس ابتدایی مون در باب قرآن هست.
در باب مسئله جهاد هم به همین شکله و شما می تونید این ارزش گذاری اینکه دغدغه های فکری یک باور پیرامون چه موضوعی قدرتمند تر هست رو در همون ریشه های تفکر ببینید.
در اسلام هم باید به قرآن رجوع کنید.
یعنی وقتی مثلا ما در باب کار صحبت می کنیم، وقتی مواجه میشیم با قرآنی که در باب کار صحبتی نکرده یا وقتی در باب عشق صحبت میکنیم و وقتی با قرآنی روبه رو میشیم که در باب عشق، رابطه مهر و محبت و این عواطف انسانی صحبتی به میان نیاورده، مواجه میشیم با اینکه دغدغه مهمی برای این باور نبوده اما وقتی به مسئله جهاد میرسیم میبینیم که تا چه اندازه پررنگ و قدرتمند هست.
این باور و به نوعی رکن اصلی پیدایش اسلام هست.
گسترش اسلام هست.
یعنی این نگاه به جهاد به نوعی این مقدس گرایی و جهاد دلیل اصلی است که این باور منتشر شده و گسترش پیدا کرده و به نوعی اسلام و جهاد با هم پیوند خورده اند.
یک پیوند ناگسستنی بینشون وجود داره که عقاید اسلامی رو میسازه.
شما قرآن رو اگر مورد مطالعه قرار بدید از اون نقطه ابتدای قرآن روبرو میشید با این آیات بیشمار.
حالا ما در باب قرآن صحبت کردیم.
یه برنامه مجزایی هم در باب قرآن داشتیم و گفتیم که یک تقسیم بندی کلی داره.
قرآن که قرآن رو به دو بخش تقسیم می کند آیات مکی و آیات مدنی.
آیات مکی که منحصر میشد به آن آیاتی که پیامبر اسلام در مکه در دوران ضعف خودش در دورانی که در آن ابتدای یارکشی های خودش بود سروده شده، گفته شده از کلام خدا بوده و حالا این حرف ها و بعد یک آیاتی داریم آیات مدنی که در دوران قدرت بوده یعنی از دورانی که حکومت مدینه را به دست گرفت و بعد از هجرت اتفاق افتاد.
در باب مباحث جهادی هم مواجه می شویم با این آیات بیشماری که در دوران آیات مدنی به کرات از زبان پیامبر حالا به گفته خود قرآن و باورمندان به اسلام، کلام خداوندی جاری شده و در باب جهاد به کرات توصیه کرده و صحبت کرد و کم کم این تبدیل به یک رکن اصلی در بین مسلمان ها شد.
یک رکن اصلی ای که همتای دیگر عبادت ها هست.
حتی شما با احادیث بی شماری رو به رو میشید که این جهاد رو همتای عبادت خداوند می دونه.
بزرگ و باارزش می دونن و به نوعی شما عناوینی که در کنار این جهاد شکل گرفته مثل شهادت میبینی که چه ارزش و اعتباری داره.
یعنی حکم اون شهیدی که قرار هست در جنگ در راه خدا کشته بشه تا چه اندازه مهم و بزرگ هست؟
و بعد مواجه می شید با این ترویج این نوع نگرش و اصولا پایه های اسلامی بر پایه همین جهاد شکل گرفته.
یعنی از همون ابتدا، از دورانی که حالا محمد صاحب قدرت و حکومتی شد در مدینه راه گسترش باورهای خودش رو در همین جهاد دید و ما ریشه هاش رو از همون جا می بینیم و بعد طی مرور زمان قدرتمند تر و قدرتمند تر میشه و به نوعی فلسفه فکری وجودیت اسلام هم بر پایه های همین جهاد شکل میگیره.
حالا یک قیاس اینجا می تونیم داشته باشیم.
به عنوان مثال باوری مثل اسلام رو با مسیحیت مقایسه کنیم.
خب ما مواجه می شیم با دو پیامبر مختلف، دو آیین مختلف، دو دین مختلف، دو عبادت مختلف، دو راهکار مختلف که حالا هر دو از یک نگاه مشترک است.
یعنی اون نگاه یکتا پرستانه و خداوندی که در بیشتر موارد هم همتا و همسوی هم هستن.
ولی به عنوان مثال در باب جهاد وقتی رو به رو میشیم با مسیح و محمد و به نوعی انجیل و قرآن.
خب این تمایز و تفاوت رو می بینیم.
یعنی ما یه پیامبری داریم به نام مسیح که حالا این پیامبر که مسیح هست در کتابی که به عنوان انجیل در باب اون نوشته شده یعنی یه توضیح کوتاهی هم به نظرم اینجا باید داده بشه در باب انجیل.
حالا بعد برمی گردیم دوباره به این موضوع و به این قیاس مون که خیلی راهگشا هم هست.
یک نکته این که خب تفاوت و تمایزی که بین قرآن، انجیل و تورات وجود دارد.
در همین نقطه مشخصی است که الآن دارم درباره اش صحبت می کنم.
اینکه ما با یک قرآنی روبرو هستیم که یک پیامبری ادعای این را دارد که این کلام را از خدا می گیرد.
حالا به واسطه جبرئیل این آیات به او نازل می شود و این کلام مستقیم کلام خداوندی است.
بعد به دوره ما نزدیک تر است.
اعتقاد دارند که تحریفی درش اتفاق نیفتاده که نیفتاده.
به واسطه اینکه خیلی زود جمع آوری شد.
یعنی در دوران همان اشخاصی که در کنار پیامبر زندگی می کردند.
قسمتی که من در باب قرآن داشتم هم درباره اش توضیح دادم.
اینکه در دورانی که عمر داشت زیست می کرد و حتی پیش تر از آن در دوران ابوبکر به واسطه جنگ هایی که این مسلمان ها انجام دادند، حافظین قرآن داشتند از بین می رفتند و بعد تصمیم بر این شد که این قرآن جمع آوری بشود و در نهایت در دوران عثمان، عثمان بن عفان سومین خلیفه مسلمین این اتفاق افتاد و قرآن را جمع آوری کردند.
حالا این کلام مستقیما کلام خداوندی می دانند بدون تحریف و اصولا راهگشا است.
اما انجیل قاعده اش به این شکل نیست.
یعنی مسیح که در دوران زیست خودش دست به نگاشتن کتابی نزد، حالا حواریون داشت که کتابی را تشکیل دادند.
یک بخش آن زندگی نامه اش بود، یک بخش نامه هایی بود که این اشخاص و این حواریون حتی حواریون که خیلی بعد تر از عیسی هم زیست کردند، یک نامه هایی را نوشتند و در مجموع به علاوه مکاشفات یوحنا در مجموع کتابی را ساخت به نام انجیل که خب نکته اول این است که کسی ادعای این را ندارد که اینها کلام خداوندی هست و شباهتی هم به قرآن ندارد و اصولا قرار نیست که تا این حد راهگشا باشد.
اما قرآن موضوع این است که همه به نام معجزه اسلام می شناسیم، به نام معجزه پیامبر می شناسیم و این هست که این در مجموع کلام خداوندی هست و راه و چاه را به صورت کلی قرار هست که به اینها نشان بدهد.
این تمایز ابتدایی که بین انجیل و قرآن وجود دارد.
اما فرای این ما یک تفاوت نگاه داریم بین این انجیل و این قرآن.
یعنی شما مواجه میشوید با یک پیامبری به نام مسیح که از جنگ صحبتی نمیکنه.
یعنی شما سرتاسر انجیل رو که مطالعه میکنید، فرای اون مکاشفات یوحنا که در باب قیامت و آخرت صحبت میکنه و به نوعی اون چهره ی لخت و عور خداوندی و اون نگاه پر ظلمش رو داره گسترش میده، فرای اون که حالا میشه یه نوعی ربطش داد به جهاد و جنگ و این مسائل در سرتاسر این انجیل مواجه نمیشید با این نگاه و اصولا یک معانی ای هم وجود داره از طرف مسیح که اگر کسی به تو ضربه ای زد شما روت رو اینور کن تا اون طرف صورتت هم بزنه.
یعنی با این نگاه روبرو شدید و در سرتاسر انجیل شاید با یک آیه روبرو میشید.
اونجایی که با حواریون خودش صحبت میکنه و شمشیرش رو در میاره و به نوعی نشون میده که حالا باید یک جنگ و جهادی کرد.
ولی خب این اشارت ها خیلی اشارت کوچکی است دیگه.
یعنی ما داریم در باب انجیلی صحبت میکنیم که در سرتاسرش یک نمونه صحبت در باب جهاد و جنگ شده اما در برابرش قرآنی را داریم که سرتاسرش پر از این ترویج جنگ و جهاد و این فرهنگ جهاد است، فرهنگ شهادت است و عناوینی از این دست.
حالا شما در نظر بگیرید که آن نگاهی که تا این اندازه کوچک و کوتاه در باب جنگ و جهاد صحبت کرده، به واسطه برداشت های انسانی و تفکر انسانی و این نوع نگاهی که انسان اصولا داشته به دنیا، تا چه حد فاجعه هایی را به وجود آورده، جنگ های صلیبی را پایه ریزی کرده، کشورگشایی ها و قتل و غارت های بیشماری که توسط مسیحیان اتفاق افتاده را به بار آورده.
حالا این را بیایید قیاس بکنید با یک نگاهی که به صورت دگمی دارد در باب جهاد صحبت می کند.
جهاد را همتای عبادت می داند.
شاید بزرگترین عبادات می داند جایگاه و ارزشی که به شهدا می دهد و این فرهنگ شهید پروری را گسترش میده.
حالا شما با این نگاه هستید و این قیاس ابتدایی داره به شما فریاد این رو میزنه که قرار هست چه اتفاقات دهشتناکی در این باور تازه ظهور پا به عرصه ظهور هم بذاره.
پس ما این نگاه دگم و مستحکم رو در قرآن داریم نسبت به جهاد.
بیشترین آیاتی که در قرآن صحبت شده در بابش قاعدتا جهاد هست.
در کنار بهشت و جهنمی که به کرات هم دربارش صحبت شده و در کنار اون انذار دادن و به نوعی ایجاد وحشت و ارعاب بین انسان ها برای پیشبرد اهداف.
در کنار اینها شاید بشه به جرات گفت که جهاد بالاترین رقم رو در قرآن داره.
پس این داره به ما نوید این رو میده که بزرگترین دغدغه اسلامی همین جنگ و جهاد هست بلاشک.
پس ما با آیات بیشماری رو به رو میشیم در باب ارزش جنگ.
در باب این ارزش بزرگ.
دغدغه بزرگی که در دل اسلام وجود داشته.
فرای آیات زیستن محمد هم یک بخش مهمی از ساختار فلسفی و نگاه اجتماعی مسلمونها به جهان هست.
یعنی ما صحبت کردیم و گفتیم که چند رکن مختلف در کنار هم این نگاه اسلامی را شکل داد.
یک قرآن هست با فاصله زیاد در نوک هرم قرار دارد و قرار هست که راه و چاه را به مسلمانها نشان بده.
در کنار آن احادیثی هست که از این پیامبر اسلام و یا دیگر شخصیت های بزرگ حالا به مذاهب.
حالا اگر خود اهل تسنن را ملاک و معیار قرار بدهیم، همان احادیثی که از پیامبر نقل شده، پس این حدیث هم یک راه دیگری است برای شناخت اسلام و در کنار آن فرهنگ اسلامی را ساخته.
در کنار اون یکی از عوامل مهم دیگه هم زیست پیامبر هست.
همون سیرت نبوی که ما میشناسیم.
اون تاریخ صدر اسلام و زندگی پیامبر که راه و چاه را برای مسلمانان به نوعی هموار کرده برای طول تاریخ.
یعنی در طول تاریخ قرار هست که آن نوع زیستی که محمد در طول حیات خودش داشته را به عنوان الگویی برای زندگی خودشان قرار بدهند و تمام فرهنگ زندگی و زیست و نوع زیستن خودشان را و فلسفه وجودی خودشان را از این عوامل به دست بیاورند و در کنار این حالا علمایی در بعدها شکل می گیرند که از برآیند این سه نگاه یعنی قرآن، احادیث و تاریخ و سیرت نبوی به یک اجتهادی می رسند و نظرات مختلفی را هم بیان می کنند و در مجموع با این گزینه ها هست که می توانیم نزدیک بشویم به اسلام و فرهنگ اسلامی را بشناسیم.
فرای این شناخت نسبت به فرهنگ اسلامی ما می توانیم مواجه بشویم با این که مسلمان ها چگونه فکر می کردند.
پس شما در کنار این باید به تاریخ اسلام و احادیث هم رجوع بکنید.
خب ما گفتیم که قرآن پر از این بزرگداشت جنگ و جهاد است.
فرای آن احادیث بیشماری است در بزرگداشت این نگرش و دغدغه اصلی، مسلمان ها را به نوعی همان جهاد تشکیل می دهد.
اما فرای این باید به نوع زیستن محمد هم یک نظری داشته باشیم و آن تاریخ اسلام هم یک بخش مهمی است از این نوع نگرش و این فرهنگ ساخته شده.
اما پیش تر از این که در باب این بخش تاریخی اسلام هم به نوعی درباره اش صحبت بکنیم و یک چهره گشایی نسبت به آن داشته باشیم و بدانیم که چه گونه این فرهنگ غالب در بین مسلمان ها در جهان شکل گرفته، بهتر است که یک تصویر ساخته ای هم که قرآن در باب جنگ و جهاد داده را با هم مورد نظر داشته باشیم.
خب قرآن و احادیث سعی کردند یک تصویر مشخصی نسبت به جنگ و جهاد داشته باشند.
یعنی ما در نگرش های مختلف جهان مواجه می شویم با یک نگاهی که نسبت مثلا به عنوان مثال به جنگ داریم.
یک قشری هستند که از جنگ بیزاری دارند، از جنگ متنفر هستند، در پی صلح هستند، در برابر جنگ هستند به نوعی جنگ ستیز هستند.
این نگرش ها را در مکاتب مختلف فکری جهان می توانید ببینید.
گفتم مثلا نمونه آوردم از مسیحیت.
یک نگاه هایی هست که نسبت به جنگ و جهاد به نوعی.
موضع مشخصی ندارد.
در بابش خیلی صحبت نکرده.
مثل همان نگاهی که در مسیحیت اتفاق افتاد و این را به نوعی در اختیار هواخواهان خودش گذاشت و بعد نسبت به برداشت هایی که آن ها می کنند به واسطه شرایطی که در آن زندگی می کنند، می توانند تبدیل بشوند به آن نگاهی که مسیحیت انجام داده و در نهایت چه بدبختی ها و مصیبت هایی را برای جهان به بار آورده.
در باب آن هم میشه ساعت ها صحبت کرد.
شاید در آتی هم در بابش برنامه هایی ساختیم در باب اتفاقاتی که مسیحیت در جهان رقم زده.
اما موضوع و دغدغه اصلی ما چه در این برنامه و چه اصولا در زیستن مان اسلام هست چرا که با اسلام درگیری مستقیم داریم.
حالا خارج نشیم از بحثمون.
گفتیم پس می تونه طیف های مختلفی نظرهائی نسبت به جنگ و جهاد داشته باشن.
یعنی اون بخشی که حالا جنگ ستیز هستند در برابر جنگ هستند.
اون بخشی که نسبت بهش بی تفاوت هستند و یه بخشی هستند که به نوعی پرستش کننده ی این جنگ و جهاد هستن، به نوعی بزرگترین ارزش زندگیشون رو این جنگ و جهاد قرار میدن.
و اسلام هم دقیقا از این طیف فکری هست.
و شما مواجه میشید با یک تصویر گری که نسبت به جنگ و جهاد در قرآن و در احادیث باهاش روبه رو شدید و در نوع زیستن پیامبر اسلام.
شما جنگ رو مقدس میدونید؟
جنگ رو یک راه و یک میانبری برای رسیدن به اهداف خودتون می دونید.
یعنی شما وقتی با اسلام روبرو میشید و این نگاه به جهاد و جهاد داره به شما راهی رو میده برای اینکه دیگران رو سرکوب بکنید.
برای اینکه بتونید اهداف خودتون رو پیش ببرید، همه چیز رو تصاحب بکنید و نگاه اسلامی دقیقا در باب جهاد به این شکل هست.
به نوعی نه تنها مروج نگاه جهادی و این جنگ و خونریزی است که فرای این پرستش کننده ی این باور هم هست.
یعنی شما مواجه میشوید با این تصویری که دارد نسبت به این موضوع میدهد.
نکته اولی که مطرح میکند این است که شما برای رسیدن به اهدافتان باید از جنگ و جهاد استفاده کنید.
نکته ای که دارد به شما میدهد این است که شما باوری بر حق دارید و دیگران ناحق هستند و شما باید دیگران را وارد این وادی حق بکنید و میتوانید از جنگ و جهاد و خونریزی استفاده بکنید.
برای اینکه اینها را به نوعی بندگان و بردگان خودتان بکنید، به راه و مسلک خودتان وارد بکنید و به نوعی این اجازه صادر میشود، این مجوز صادر میشود از طرف خدا و دین اسلام برای اینکه دیگران را برده و اسیر خود بکند در دل این شما مواجه میشوید با اینکه حالا این دشمنان در برابر شما که قرار است شما برای ترویج باورهای خودتان از جنگ و جهاد استفاده کنید و آن ها را به زانو در بیاورید.
حالا چه حق و حقوقی در این جنگ ها دارند؟
حالا مواجه می شوید با این که این ها به نوعی بردگان شما هستند، از آن شما هستند، شما صاحبان این ها هستید، مال این ها برای شماست، زنان این ها برای شماست، همسران و فرزندان این ها برای شماست و شما می توانید این ها را تاراج بکنید و این مجوز هاست که صادر می شود در دل اسلام و آن نگاه اسلامی را نسبت به جنگ و جهاد تشکیل می دهد.
پس یعنی ما با یک فرآیندی روبه رو هستیم که دارد به شما می گوید شما حق بر زمین هستید، شما یگانه راه درست و حقیقت در جهان هستید.
شما بندگان نظرکرده خدا هستید.
این دین کامل ترین دین خداوندی هست.
هر دینی که پیشتر از این بوده باید تغییر رویه بدهد و به نوعی وارد این دین خداوندی بشود.
یعنی حتی نگاه این ها نسبت به مسیحیان و یهودیانی که حالا به عنوان اهل کتاب قبول دارند و در قرآن هم این ها را به نوعی بندگان خدا قبول کردند و جزو کفار و مشرکین نیستند.
قرار است که این ها هم وارد وادی شما شوند چرا که شما کامل کننده ادیان خدا هستید.
حالا فارغ از این که کافران و مشرکین محلول الدم هستند، خونشان حلال است و کشتنشان به نوعی به شما توصیه شده.
فرای این ها حتی اهل کتاب هم باید به سمت و سوی شما باور بیاورند.
پس این نکته ابتدایی هست که یک دنیایی را می سازید که خودتان را بر حق و دیگران را نا حق می انگارید به نوعی.
و بعد در این راستا قرار هست که دیگران را وارد این وادی بکنید.
حالا راهکاری که به شما قرآن و اسلام می دهد این هست که شما از طریق جهاد وارد این طریقت بشوید.
حالا شما می توانید با جنگیدن و از میان بردن دیگران و به نوعی با تصویرگری از قدرت خودتان و با استفاده از این اجبار و تحمیل، دیگران را همسوی خودتان بکنید.
این اولین مجوزی است که صادر می شود.
حالا این دشمنانی که در برابر شما هستند چون کافران و مشرکین و بی دینان و بی خدایان و چه حتی کسانی که اهل کتاب هستند و باید در نهایت به شما باور بیاورند و همسوی با شما بشوند به واسطه آن توصیه ابتدایی که شده به واسطه آن تصویری که در آن ابتدا قرار گرفته، اینها در برابر شما هیچ حق و حقوقی ندارند.
شما هر کاری می توانید با اینها بکنید.
اینها همه چیزشان برای شما هست و شما صاحبان اینها هستید.
حالا در کنار این شما یک تصویر دیگری هم دارید.
آن هم این هست که این جهاد و این جنگیدن کلا در طول تاریخ یک قاعده ایست که برد و باخت دارد.
در کنار این برد و باخت، مرگ و زندگی در آن جریان دارد.
یعنی شما مواجه می شوید با یک فرآیندی که حالا قرار است شما یا بکشید و یا کشته بشوید.
خب حالا در کنار این سعی کرده که قرآن در باب این کشته شدن هم نظریه ای داشته باشد و یک نوع نگاهی را به شما برای شما به وجود بیاورد.
یعنی شما وقتی با معقوله ای به اسم جنگ روبه رو میشید شاید یکی از بزرگترین ترس هایی که به نوعی عامل بازدارنده باشه از این اتفاق که جنگ صورت نگیره و مردم در پی این جهاد و جنگ نباشند همون کشته شدن هست و بعد شما مواجه میشید با یک فلسفه اسلامی که فلسفه وجودیت شهادت رو به وجود میاره و حالا داره به شما یک راهکاری میده در باب اینکه این جنگ به هر صورت برای شما پیروزی به بار میاره.
پس شما یه تصویری داشتید نسبت به جنگ که مدام داره شما رو ترویج میکنه و به نوعی داره شما رو پیش میبره برای جنگیدن.
یک باوری رو برای شما مشخص کرده که باور شما بر حق هست.
دیگران ناحق هستند.
شما باید این ها رو از بین ببرید.
باید با تحمیل و زور این ها رو هم باور خودتون بکنید.
حالا شما مدام دارید به این سمت و سو میرید راهکار و راه حلتون برای اینکه این نگاه رو گسترش بدید همین جنگ و جهاد هست و حالا اگر اتفاقی قرار باشه بیوفته و در این جدال بین مرگ و زندگی شما به مرگ برسید و دشمنتون زندگی رو داشته باشه.
باز هم یک فلسفه ی جدیدی برای شما تعریف میشه و در این فلسفه مدام داره به شما اذعان میشه که یک دنیای دیگری هست.
در ابتدای امر داره به شما میگه که این دنیا یک دنیای فانی هست که شما ازش باید گذر بکنید.
یعنی اون ریشه ی ابتدایی از اینجا شکل میگیره و شما مواجه میشید با اینکه این دنیا رو به هیچ بنگارید و به نوعی هر کاری در این دنیا بکنید برای رسیدن به اون دنیای آتی و در آینده.
خب این نکته ی اولیه ای هستش که به شما این تصویر رو میده.
پس در وهله ی اول شما رو سعی میکنه از این دنیا دور و دورتر بکنه و به یک دنیای دیگری نوید بده که حالا برای رسیدن به اون دنیا تلاش بکنید و اصولا زیست مسلمانان در این دنیا بر همین پایه هست دیگه.
بر این پایه هست که از این دنیا گذر بکنن تا به اون دنیای خداوندی در آخرت برسند و بهشت رو جایگاه خودشون بکنند.
این باعث میشه که مرگ برای شما به نوعی ساده تر بشه.
با مرگ به راحتی کنار بیاید.
یعنی بزرگترین عاملی که انسان ها.
باعث می شود که تا این حد از مرگ بترسند و این مرگ موضوع ترسناک و وحشتناکی در طول تاریخ برای انسان ها باشه همین پایان زیستن هست.
یعنی اصولا شما وقتی به فلسفه وجودی آخرت و معاد رجوع می کنید می بینید که انسان ها به دنبال جاودانگی بودند.
در طول تاریخ به دنبال جاودانگی بودند.
از راه های مختلف، از تناسخ به این جاودانگی خواستند که دست پیدا بکنند.
یعنی همواره انسان به دنبال این بوده که پایانی برای خودش متصور نشه و به دنبال راهکاری باشه تا بتونه این زندگی رو جاودانه بکنه، وارد این جهان بشه و در نهایت مثلا به یک نظری مثل تناسخ برسه که حالا این زندگی ادامه پیدا می کنه و شما در اجسام دیگر هم زندگی می کنید و یا فلسفه معاد هم به همین شکل اتفاق می افته که حالا شما قرار هست که بعد از این زیستن در یک جهان دیگری به صورت جاودانه زندگی بکنید و کم کم این معنی اینقدر ارزش پیدا می کنه کند که معنی زیستن در این جهان را از این ها می گیرد و شما مواجه می شوید با این فلسفه اسلامی که معنای زیستن در این دنیا را به نوعی رنگ می بازد و در برابرش زیستن در جهان آخرت معنا می شود.
و این بزرگترین کمک را می کند در این فلسفه جهاد و این معنایی به اسم شهادت شکل می گیرد که حالا قرار است اگر شما در جنگ شرکت کردید و به این فرمان به نوعی گوش سپردید و حالا وارد جنگ و جهاد شدید، در برابر دشمنان خودتان ایستادگی کردید و در این جنگ مغلوب شدید و شکست خوردید و یا کشته شدید، حالا یک جایگاه ابدی برای شما وجود دارد که خدا تمامی نعماتش را برای شما سرازیر می کند و شما وقتی با مفهوم شهادت رو به رو می شوید می بینید که باارزش ترین این مردگان قاعدتا شهدا هستند.
یعنی این ارزش دارد به کرات به شما ایده ای می دهد، برای جنگیدن انرژی می دهد، نیرویی می دهد میده برای جنگیدن، نیرویی میده برای مقابله با ترس از مرگ.
و این قوه محرکه ای است برای جنگ.
و این ایمان هست که در نهایت ساخته میشه برای جنگ های طاقت فرسایی که در طول تاریخ توسط مسلمونا اتفاق افتاده.
پس این فلسفه شهادت شاید بزرگترین قوه محرکه برای ادامه دار شدنه جهاد بوده.
فلسفه ای که داره به شما میگه یک جهان دیگری هست.
این جهان فانی است و روز به روز داره این جهان و زیستن در این جهان رو بی ارزش تر می کنه.
در برابرش یک جهان بزرگی رو تصور میکنه که همه نعمات در اون هست.
در بخشی که درباره بهشت و جهنم صحبت کردیم هم بهش اشاره کردم و کامل توضیح دادم.
اینکه تصویرگری میکنه از تمامی لذاتی که در این دنیا حتی توسط خدا منع شده و حالا شما دارید به یک جهانی نگاه میکنی که تمام این ممنوعیت هایی که در این دنیا داشتید رو در اختیارتون میذاره.
تمام محرومیت هایی که داشتید رو در اختیارتون میذاره.
شما مثلا در هوای گرم بیابان های عربستان زندگی می کردید، حالا قرار است که در یک هوای مطبوع زندگی کنید زیر سایه درختان و نهری که جاری است.
شما مشکل داشتید در خوردن و به نوعی پاسخگویی به این نیاز برای زیستن تان.
حالا قرار است که آنجا شیر و عسل بخورید.
شما در این دنیا به دنبال لذات جنسی بودید و نتوانستید به درستی مثلا در اختیار داشته باشید.
حالا آنجا قرار است که حوریان بیشمار و غلامان بی شماری در اختیار شما باشند تا شما از آنها استفاده بکنید و اصولا هر چیزی که در این جهان ممنوع بوده حتی مثلا به مبحث شراب هم می رسید.
شراب یکی از بخش هایی است که در قرآن به کرات در بابش صحبت شده و به نوعی این شراب خواری را ممنوع دانسته.
اما وقتی می رسیم به مسئله بهشت، حالا آنجا قرار است که شما یک شراب خوش طعم و خوشبو بخورید که حتی مستی اش را در این جهان هم نتوانستید که تجربه کنید.
یعنی منظور این است که پس برای شما یک تصویری از یک جهانی فراتر از این جهان می سازد که این جهان به مراتب از این دنیا بهتر است و شما مدام دارید این علاقه خودتان را نسبت به زیستن در این جهان از دست می دهید و حالا برای رسیدن به آن بزرگ ترین راهی که برای شما وجود دارد این است که در راه خدا شهید بشوید.
یعنی شما هر کاری که در این جهان کارهای نیکی که انجام بدهید، به جایگاهی که شهدا دارند که هیچ وقت نخواهید رسید.
شهدا کسانی هستند که در کنار خداوند روزی می خورند.
یعنی این در حدی است که دارد برای شما یک فلسفه ای را به وجود می آورد تا بیشتر و بیشتر از این دنیا کنده بشوید و برای رسیدن به آن دنیا تلاش بکنید.
راه رسیدن هم برایتان مشخص است و این فلسفه شهادت شکل می گیرد و قوه محرکه ای می شود برای جنگیدن در بین مسلمانان و این ارزش جهاد به مراتب بالا و بالاتر می رود.
با توجه به این تفاسیری که در بابش صحبت کردیم و توصیه های مدام به جهاد و این فلسفه ای که در دل قرآن و احادیث شکل گرفته در باب شهادت.
حالا می تونیم بریم و برسیم به سرگذشت محمد و اون بخشی که به عنوان تاریخ و سیره نبوی میشناسیم.
اینکه چگونه این ارزش محکم و محکم و قدرتمند تر شد.
ما در بخشی که در باب کار و اقتصاد بود به این اشاره کردیم.
حالا اینجا هم باید بهش اشاره بشه تا بیشتر بفهمیم که اصلا این جهاد چگونه این فلسفه جهاد شکل گرفت.
ما محمدی رو داشتیم که در مکه قدرتی نداشت.
کم کم به یک یارکشی شکل گرفت براش و توانست یک عده ای رو با خودش همراه بکنه.
در نهایت با فشارهایی که قریشیان بهش آوردند مجبور به هجرت شد و رفت در مدینه حکومتی تشکیل داد.
کم کم اونجا قدرتمند تر شد و بعد برای اینکه بخواد در باب مسائل اقتصادی و برای این که به نوعی به ثروتی دست پیدا بکنه یک راهکار داشت.
راهکارش هم غزوه بود.
این غزوه شروع کننده این جهاد ها هست.
اینکه حالا محمد راهکاری که خدا و اسلام در مجموعه.
وقتی محمد میگوییم منظور کلیت این دین اسلام هست منظور قرآن هست.
منظور این نگرش اسلامی هست.
حالا به یک راهکاری میرسه برای اینکه بتونه یک سرپوشی بذاره به نوعی مهار بکنه این نیاز اقتصادی و این زیست اجتماعی رو و راهکار اون غزوه هست.
یعنی اینکه شما میتونید راهزنی بکنید، میتونید کاروان های تجاری رو در برابرش بایستید، اینها رو قلع و قمع بکنید، اموالشون رو برای خود بکنید، انسان هایی که اونجا هستند رو به عنوان برده و کنیز بیارید و در مملکت خودتون بفروشید و این یک راهی برای شما باز میذاره.
با توجه به اون فلسفه ای که از ابتدا هم برای شما بیان شده که شما وارد این وادی بشید یعنی ما گفتیم که در قرآن نگاه یک نسبت به دشمنان شده مشخص است اینکه شما یک دشمنانی دارید باید این دشمنان رو در نقطه اول همرنگ و به نوعی یا اسیر خودتون بکنید یا قرار هست این ها همتای شما بشوند و شما باور بیاورند و شما این باور را به نوعی به آن ها تحمیل بکنید و جبرا آن ها را همراه خودتان بکنید و یا اینکه قرار است این ها را از بین ببرید.
قرار است این ها را تبدیل به برده ی خودتان بکنید.
این نگاه ابتدایی است که قرآن مدام دارد برای شما بازنشر می دهد و این نگاه اسلامی را می سازد و حالا می گوید در برابر شما این ها هیچ ارزشی ندارند.
این ها موجودات بی ارزشی هستند که شما باید این ها را از بین ببرید.
شما این ها را باید همسوی خودتان بکنید و حالا داره بهتون راهکار میده که این ها اموالشون برای شما هست، همسرانشون برای شما هست، فرزندانشون برای شما هست و این ها اصولا هیچ حق و حقوقی ندارند.
با توجه به این تفاسیر وقتی می رسه به مسائل اقتصادی خب حالا یک قومیتی هست که در برابر شما هست و شما میتونید به راحتی این ها را تاراج بکنید و ازشون غنیمت بگیرید و همه چیز را برای خود بکنید.
و ما مواجه میشیم با این به نوعی غزوه هایی که شکل میگیره توسط محمد و ریشه های این نگاه جهادی هم از همین جا شکل میگیره.
مواجه میشیم با محمدی که به همراهه اون اصحابی که داره مدام در حال غزوه هست.
یعنی شما به تاریخ اسلام اگر مراجعه کنید تاریخ هایی که در باب این غزوه ها و حتی کتاب هایی هست که صرفا در باب غذا ها و جهاد های محمد نوشته شده، یه کتاب مشخصی هست الان اسمش از خاطرم رفته.
کتابش که خیلی هم نزدیک هست به تاریخ زیسته محمد و کاملا در باب فکر میکنم.
خاطرم رفته که اسمش دقیقا چی بود اما با یه سرچ کوتاهی میشه بهش رسید.
اما در اون کتاب به عنوان مثال و یا در کتاب های دیگه در همون تاریخ طبری در نمیدونم ابن خلدون در بقیه کتاب هایی که وجود داره در باب تاریخ اسلام چه گذشتگان و چه حتی نزدیک تر مواجه میشید با این غزوه های بی شماری که محمد در طول زیستن خودش انجام داد.
اصلا یک نوع روشی شد که ما صحبت کردیم.
در بخشی که در باب اقتصاد و کار صحبت کردیم، گفتیم که راه حل اقتصادی محمد در باره مسلمانان و در باب زیست اجتماعی مسلمانان همین غزوه ها بود.
حالا یک راهزنی می کردند.
توی راه ها توی بیابان ها قرار میگرفتند.
کاروان هایی که مجبور بودند از اونجا رد بشوند رو تاراج می کردند.
اینها رو قلع و قمع می کردند، می کشتند، اموالشان را می گرفتند، زنان و کودکان را به عنوان برده و کنیز می فروختند و همه چیز را از آن خود می کردند.
و این فلسفه جهادی از همین جا شکل گرفت و ریشه دار به پیش رفت و راه پیشرفت اقتصادی و فرهنگی شد.
یعنی این نوع نگرش جهادی باعث شد که مثلا در زمینه اقتصادی رونقی پیدا بکند.
با توجه به آن تقسیم کردنی که دربارش صحبت کردیم، یک اموالی به محمد برسد، یک اموالی به جنگجویان برسد و یک مالی هم بین مسلمانان به عنوان بیت المال تقسیم بشود.
خب این یک رونق اقتصادی را به اینها داد یعنی این جهاد براشون در وهله اول این سود آوری رو داشت.
در کنار این یک قدرت فرهنگی به اونها داد.
اونها فرهنگ غالبی شدن که با این وحشی خویی میتونستن به راحتی بر دیگران غلبه کنن.
فرهنگی که ما داریم دربارش صحبت میکنیم در اون برهه از تاریخ به خصوص همین فرهنگ بود.
یعنی شما فرهنگ غالبی میشدید که قدرت رو در اختیار داشتید؟
هرچند که امروز هم قاعده بر همین مبنا هست اما با یک تغییراتی.
شاید امروز مثلا در زمینه فرهنگی شما در جای جای دنیا ببینید که عوامل دیگری هم در کنار جنگ قدرتمند هست.
اما اصولا از ابتدای تاریخ شما مواجه شدید.
برای غلبه فرهنگی نیاز به جنگیدن داشتید.
هر موقع که شما غالب میشدید میتونستید فرهنگ خودتون رو هم غالب کنید.
از نظر سیاسی خب قدرت میگرفت.
اسم محمد آوازه اون بیشتر و بیشتر به پیش میرفت و باعث میشد که حالا اون مشرکین و اون کافرها نسبت به این اسم تازه ظهور کرده به نوعی سر تعظیم فرود بیارن.
اقوام مختلفی باهاش هم پیمان بشن همراه بشن و اون قشری هم که در برابرشون بود سعی کنن از خودشون دفاع کنن و در این دفاع ها شکست بخورن و در نهایت به جنگ و جهاد هم برسن.
و ما اصولا می رسیم به اینکه این ریشه های غزوه در نهایت به یک پیشرفتی میرسه و ما رو به اون جهاد میرسونه که حالا شما مواجه میشید با این فلسفه فکری که در نهایت با این غزوه ها راه رو برای خودش هموار میکنه تا به جهاد برسه و جهاد های مختلف اسلامی شکل میگیره.
جهاد هایی که در همون ابتدا هم اتفاق افتاد.
حالا کم کم محمد به این میرسه که باید این اموال و این قدرت خودش رو بر دیگران هم ثابت کنه.
جنگ ها شروع میشه.
جنگ هایی که با اقوام یهودی که در همون مدینه و یا در نزدیکی های مدینه حضور داشتند این جنگ ها اتفاق بود.
جنگ هایی که با مشرکین اتفاق می افته با کافران به نوعی مکه اتفاق می افته.
اونها برای دفاع از اینکه غزوه هایی که در برابرشان اتفاق افتاد و مالشان را از بین بردند و ازشون به نوعی برده گرفتند اسیر گرفتن و این اتفاقاتی که افتاد باعث شد که اونها هم به جنگ میان مسلمونها به اونها حمله بکنند و این جنگ های بیشمار اسلام در همان صدر اسلام در دوران زیست محمد اتفاق می افتد.
شما مواجه میشید با این فلسفه فکری که شما را بارور کرده برای این کار و در این کار هم شما هر روز پیشرفت می کنید و قدرتمند تر میشید.
حالا به جاهای مختلف جهان حمله می کنید، نقاط مختلف رو شکست میدید، با دشمنان خودتون به نوعی گلاویز میشید و در این جنگ ها هم گاها پیروز میشید.
یعنی جنگ های بیشماری که در اون صدر اسلام اتفاق افتاد بین محمد و قبایل مثلا یهودی و یا بین محمد و قریشیان.
خب از همین دست بود دیگه.
یعنی با این فلسفه فکری شروع کردند بارور شدند، فهمیدند تمام موضوعات رقم خورد و بعد آنها را به یک همچین حدی رساند.
حالا اینها با ایمان بودند یعنی داشتند با ایمان میجنگیدند برای یک باور مشخصی که مدام داره بهشون تکرار میشه، خودشون رو به نوعی سپاه خدا بر زمین میدانستند.
میخواستند حرفهای خدا رو به نوعی پیش ببرند.
اینها داشتند مدام از این نوع تفکر سیراب میشدند.
تغذیه میشدند از این تفکری که بهشون داده میشد.
در کنار اون در باب مرگ هم صحبت کردیم.
در باب شکست هم صحبت کردیم.
اصولا جنگی بود که شکستی درش معنایی نداشت.
شما دارید در باب جنگی صحبت میکنید که شاید برخی به خاطر غنائم بروند و بجنگند اما خب اگر شکستی در کار باشه، غنایمی به دست نیاد این جنگ از بین میره دیگه.
یعنی شما در نظر بگیرید یک کشوری باشه که حالا باوری شبیه به اسلام نداشته باشه برای به دست آوردن غنائم.
یعنی همون کاری که محمد و مسلمانان در غزوه ها انجام دادند وارد جنگ بشه.
به محض اینکه یک شکست یا دو شکست را متقبل شود و از این راه خودش عقب نشینی می کند.
اما شما دارید در باب یک نگرشی صحبت می کنید که شکست در آن معنایی ندارد.
ایمان مستحکمی دارد که شما دارید در راه خدا شمشیر می زنید.
حالا حتی اگر در جنگ کشته شوید شما جایگاهی بزرگ دارید.
کسانی که شما می کشید مستقیما به جهنم می روند و شما اگر کشته بشوید به بهشت می روید.
و این فلسفه فکری تا این حد قدرت داده به جهاد و جنگیدن در بین مسلمان ها و ریشه دار به پیش رفته و ما مواجه می شویم با این جنگ های بی شماری که در اسلام اتفاق می افتد و اصولا این تفکر مسموم و بیماری که در اسلام وجود دارد برای نابودی همه.
حالا ما یک اشارتی در ابتدای امر به این موضوع کردیم اما بهتره که اینجا یه مقداری بیشتر هم دربارش صحبت بکنیم.
یک تفکری شبیه به تفکری که به عنوان مثال هیتلر داشت.
یعنی این تفکر اسلامی و تفکری که هیتلر داشته برابر و همسو با هم هستند.
اما متفاوت از هم هستند.
به دلیل اینکه هیتلر نتوانسته قدرت بگیره و نتونسته این راه رو ادامه بده و به نوعی پرونده اش در همان سال های ابتدایی بسته شده.
کارهایی که در این دوران کرده بیشتر به گوش دیگران رسیده و باعث شده که این نفرت عمومی نسبت به هیتلر به عنوان مثال وجود داشته باشد.
اما فلسفه فکری همتا و همسو هست.
یعنی شما بیایید المان های مختلف اسلامی و المان های نازیسم رو با هم مقایسه بکنید ببینید چه تفاوتی در هم وجود داره.
حالا اون داره مستقیما در باب یک نژاد صحبت میکنه.
من در باب این موضوع چندین بار صحبت کردم.
اینکه شما اگر به یک اصلی اعتقاد داشته باشید نمی تونید المان هایی که اون اصل رو به وجود اورده رو مورد سوال قرار بدید.
یعنی شما به یک اصل اعتقاد دارید.
به برتری خودتون اعتقاد دارید.
شما نمیتونید به دنبال این باشید که من به برتری باور دارم ولی مثلا فلان باوری که چمیدونم گاو رو برتر از انسان میداند.
من او را.
بنظرم خیلی اعتقاد احمقانه ایه.
ولی مثلا منی که خودم رو از دیگران باارزشتر میدونم، من اعتقادم خیلی زیبا و درست هست.
یا شما باید به این ارزش ابتدایی اعتقاد داشته باشی یا نداشته باشید.
وقتی اعتقاد دارید المان ها میتونن تغییر کنند، موضوعات میتونن تغییر کنن.
میتونه هر کسی به یک موضوعی رو برای خودش اصل و بنیان قرار بده.
و وقتی هم به این همسویی نگرش مثلا نازیسم و اسلام میرسیم هم موضوع این هستش که در اون بنیان اصلی همتا و همسو هستن.
شاید موضوعاتشان متفاوت باشه ولی اون نگاه کلی همتا و همسو هست.
یعنی شما مواجه میشید با یک نگرشی که خودش رو برحق میدونه.
دیگران رو ناحق.
این همتا و همسو هست دیگه.
یعنی بین نازیسم و اسلام.
حالا یک مثالی زدیم نازیسم و اسلام رو با هم مقایسه کردیم.
اما مثال های بیشمار دیگری هم وجود داره.
شما وقتی در این اصل اینها با هم همسو و همراه هستند.
حالا موضوعاتشان میتواند متفاوت باشد یعنی هر دو اعتقاد دارند که خودشان حق بر زمین هستند و دیگران ناحق هستند.
اعتقاد دارند که خودشان نسبت به دیگران برتر هستند.
حالا این برتری میتواند یک زمانی شبیه به نازیسم باشد.
اعتقاد داشته باشد که یک نژاد آریایی که حالا یک تعریف هایی برای خودش دارد، آن نژاد برتر باشد یا اینکه میتواند اعتقاد داشته باشد که من به عنوان یک مسلمان باورمند به این عقیده که نژاد در آن نقشی ندارد، میتواند هر نژادی وارد این اعتقاد بشود.
اما کسی که باورمند به این چهارچوب هست از دیگران برتر هست.
یعنی نگاهی که مدام در اسلام تکرار میشود به صورت تکرار شونده دارد به شما میگوید که من به عنوان مسلمان از دیگران برترم و دیگران کهتر از من هستند.
من حق بر زمینم، دیگران کهتر از من هستند.
این اصلی است که باورمند به آن هستند.
حالا هر برهه از تاریخ توسط هر فردی، توسط هر گروهی و توسط هر نگاهی و توسط هر فلسفهای میتواند تغییر پیدا کند، اما اصل همتا و یک سویه است.
یک زمانی مسیحیان میتوانند این باور را داشته باشند.
یک زمانی مثلا بودیسم حتی میتوانند بیان این اعتقاد را داشته باشند.
یعنی کسانی که به این چارچوب ابتدایی باور دارند میتوانند به راحتی وارد این اتفاق بشوند.
اما کسی که این وادی را قبول نداشته باشد و به برتری اعتقاد نداشته باشد، نمیتواند وارد شود.
یا مثلا در زمینه صاحب شدن، صاحب خوانده شدن، اینکه شما اعتقاد داشته باشید به اینکه میتوانید دیگران را تصاحب کنید، میتوانید اموال دیگران، جان دیگران و هر چیزی را تصاحب کنید.
شما اگر به این اصل اعتقاد داشته باشید هر دفعه میتواند این تغییر پیدا کند.
یک موقعی انسانها اعتقاد داشته باشند که ما میتوانیم جان حیوانات را تصاحب کنیم.
یک زمانی میتوانند مسلمانها اعتقاد داشته باشند که میتوانیم مال کفار و جان کفار را تصاحب کنیم و موضوعاتی از این دست یعنی این تصاحب و این اعتقاد به صاحب خوانده شدن میتواند به سادگی برای ما این موضوعات را به وجود بیاورد و مثلا این همین فکر و همین فکر ریشهدار بین نازیسم و اسلام هم باز برابر و همسو است.
حالا این نگاهی که قرار است دیگران را نابود کند و دیگران را در این راه از بین ببرد.
اینها همان نگاهی است که در بین این دو طیف به عنوان مثال همسو و همراه است.
نگاهی که هیتلر نسبت به دنیا داشت چگونه بود؟
قرار بود که یک نژاد برتری وجود داشته باشد.
تفاوت در این نگاه ابتدایی است.
اینکه حالا آنها این برتری خودشان را از نژادشان میگرفتند.
اینها از باور خودشان میگیرد.
تفاوتی که در این موضوع وجود ندارد که شما میتوانید هر چیزی را نماد و نشانه برتری خودتان بدانید.
یک روز میتوانید باور و اعتقادتون را نشان برتری بدهید.
یک روز میتوانید نژاد خودتان را باعث برتری بدانید.
یک روز میتوانید جنسیت خودتان را باعث برتری بدانید.
و هر موضوعی از این دست.
اما موضوع این هستش که شما در اون نقطه ابتدایی همسو هستید و این چهارچوب را بهش باور دارید.
حالا یک باوری را داریم که خودش را برتر از دیگران می داند و در قبال دیگران قرار است که چه کاری انجام بدهد.
قرار است که دیگران را تصاحب کند، زیستن شان را تصاحب کند، نوع نگاهشان را تصاحب کند.
همان کاری که هیتلر می خواسته انجام بده.
یعنی شما می بینید که او خودش را به عنوان یک نژاد برتر قلمداد می کند و دیگر نژادها را یا باید از بین ببرد و یا بردگان او باشند.
همان اتفاقی که در اسلام افتاد.
یعنی با هیچ تفاوت.
یعنی شما می بینید که حالا یک دار و دسته ای هستند که به اسلام اعتقاد دارند و مسلمان هستند.
حالا اینها می خواهند بیایند و جهان را از آن خود بکنند.
دیگر باورها یعنی در کنار نژاد.
حالا اینجا رنگ میبازد و باور تعیین کننده هست.
دیگر باورها یا باید برده آنها باشند و یا کشته بشوند.
همان کاری که در جنگ ها اتفاق می افتد.
اینها حمله می کنند، یک کشوری را می گیرند.
یا این ها قبول می کنند و برده ی این ها می شوند باج و خراج می دهند و این روش را قبول می کنند.
این آیین را قبول می کنند یا به عنوان برده در میادین شهر ها فروخته می شوند، خرید و فروش می شوند و یا اینکه از زیر تیغ می گذرند و در جنگ همه به کام مرگ می روند.
یعنی شما مواجه می شوید با تاریخ اسلام.
محمد یک نگاهی را پایه ریزی کرد.
جهاد را پایه ریزی کرد.
ما درباره اش تا الان به کرات صحبت کردیم و ریشه ها را درباره اش صحبت کردیم.
موضوعات را درباره اش صحبت کردیم.
حالا در طول زیستن خودش موفق شد که به عنوان مثال غزوه های بیشماری داشته باشد، جنگ هایی را هم داشته باشد اما عمرش کفاف نداد.
این قدرت از بین رفت و بالاخره مرد بعد از مرگش راهش را ادامه دادند.
ابوبکر ادامه داد خب ابوبکر هم در دورانی که به قدرت رسید نتوانست که آن جهاد دنباله دار را پیش ببرد.
یعنی آن هدف را نتوانست به جایی برساند به واسطه اینکه حالا یک عده ای از این اعراب طغیان کردند و به نوعی به نوعی به عنوان مرتدین هم شناخته می شدند که حاضر نبودند مالیات بدهند.
همان زکاتی که در اسلام مشخص است.
خوب ابوبکر در طول عمرش در طول حیاتش که قدرت داشت نتوانست که کشورگشایی بکند و این جنگ و جهاد را به پیش ببرد و فقط و فقط توانست که اینها را قلع و قمع بکند و اینها را بکشد و از بین ببرد.
باز هم همان فلسفه جهادی بود یعنی همان نگاه بود.
کسی که اوامر ما را انجام نمی دهد محکوم به مرگ است.
یعنی آن کارهایی که ابوبکر هم در دوران زیستن خودش کرد، همین داستانی بود که از همین جهاد و این تفکر خشونت آمیز اسلامی نشأت گرفته بود اما نتوانست کشورگشایی بکند.
اما بعد از آن می بینید که عمر به سادگی این کار را انجام می دهد و حمله می کند و کشورهای دیگر را می گیرد.
حالا وقتی وارد این تاریخ می شوید می بینید که چه نوع نگرشی دارند.
یعنی این همسویی ای که ما در باب نازیسم و اسلام صحبت کردیم به همین شکل است.
شما حمله می کنید یک کشوری که از شما ضعیف تر هست قدرت نظامی کمتری داره.
شما تبدیل به یک قدرت نظامی شدی و یا اینکه اصلا قدرت نظامی همتایی هم داره میان این کشور و این شهر و این دیار و این قومیت رو محاصره می کنید و یک روش خاص دارید.
به این ها سه راه حل میدید.
حالا شما یا میتونید جزیه بدید و به نوعی این بردگی و اسارت و این یوغ رو قبول کنید و به نوعی مستعمره ما باشید.
یعنی همون کاری که استعمار در طول این تاریخ مدرن ما هم انجام داد و یا حتی هنوز هم انجام میده.
یعنی شما میاید یک راه حل میدید شما میتونید مستعمره ما باشید یا باج و خراج رو ما تعیین میکنیم.
سالانه شما به ما میدید یعنی شما زنده اید برای ما.
حالا میتونید اعتقادات خودتون رو هم داشته باشید و ما سعی میکنیم از طریق فرهنگ کم کم شما رو از بین ببریم و همسوی خودمون بکنیم.
با توجه به رفتارهایی که میتونیم از خودمون نشون بدیم یعنی میتونیم این نوع نگاه مثلا نژادپرستانه رو پیش ببریم، میتونیم شما رو بی ارزش تر بکنیم؟
میتونیم مدام با این بزرگنمایی اینقدر شما را در یک وادی قرار بدیم، اینقدر شما در تحقیر قرار بگیری که در نهایت همسو و همداستان با ما بشید.
میتونیم اینقدر به شما سخت بگیریم که در نهایت شما راهی نداشته باشید به جز این موضوع.
این یک راه حلی است که به شما راه حل دومی که به شما میده این هستش که شما میتونید هم باور ما بشید.
میتونید به باوری که ما داریم ایمان بیارید و همراه و همداستان با ما بشید.
این تحمیل رو قبول کنید و جبرا وارد این وادی بشید.
شاید نقطه تمایزی که بین مثلا یک باوری شبیه به نازیسم و اسلام هست در همین نقطه است چرا که اینها یک تفاوتی در این نگاه ابتدای خودشون دارند.
اینها خودشون رو نژاد برتر میدونند.
اما نگاه اسلامی باور خودش رو برتر میاره.
خب این باور برتر این قابل انتقال هست دیگه.
یعنی کسانی که به این باور پیدا بکنند میتونند که همرنگ و همسوی اونها بشن.
اما نازیسم اعتقاد داره که من نژاد برتر دارم.
یعنی همون نگاهی که مثلا در دل یهودیان هم هست که یهودیان هم باوری هستند که یک باور نژادی است.
در دنیا دیگه راه رو باز نمیزاره که کسی بخواد وارد این نگاه دینی بشه.
پس این نقطه تمایز فقط در همین جا هست.
یعنی در یک نقطه ای که حالا به شما اجازه میده که به خاطر اینکه این باور رو قبول کنید همتا و همسوی من بشید.
اما در اون ابتدای امر در اون نقطه ابتدایی که ما قرار دادیم همسو و هم باور هستند.
یعنی دیگران هیچ هستند، بی ارزش هستند.
چون اینها نژاد خودشون رو برتر میدانند و این نژاد قابل انتقال نیست.
نمی تونند کسی رو قبول بکنند در دل خودشون.
اما این مسلمونها چون باور خودشون رو معیار قرار دادند می تونند این باور رو منتقل بکنند و دیگران رو به تحمیل وارد خودشون بکنند و در این جنگ ها شما مواجه میشید با یک راه حلی که شما میتونید دین ما رو قبول کنید و وارد این وادی بشید و راه حل سوم هم این هستش که بجنگید و کشته بشید و از زیر تیغ گذرانده بشید، مال و اموالتون هم تصاحب بشه، غارت بشه و تاراج بشه. شود.
همسرانتان و فرزندانتان هم به اختیار ما در میان و در میادین شهر به عنوان برده و کنیز بفروشیم و این رویکردی است که شما مواجه می شوید.
در طول تاریخ اسلام در برابر دیگران و این کشورگشایی ها و این غارتگری ها اتفاق می افتد و ادامه پیدا میکند.
برگرفته از همان تفکر برای نابودی همه، همرنگ ساختن همه، حق پنداشتن خود و این نگاه بیمارگونه که از همان ریشه های ابتدایی قرآنی که درباره اش صحبت کردیم و سیرت نبوی و احادیثی که صحبت کردیم و آن ابتدای امری که از غزوه ها شکل گرفت و این غزوه ها کم کم بزرگ شد، باعث ساختار این نوع نگرش اسلامی شد و راه پیدا کرد و ادامه پیدا کرد.
حالا شاید کسانی باشند که بلافاصله وقتی در باب این صحبت ها داریم حرف می زنیم و گفت و گو میکنیم، در باب اینکه این نگرش اسلامی بر پایه های جهاد است و بعد هم در طول تاریخ ثابت شد دیگر یعنی در دوران عمر و این کشورگشایی هایی که در دوران عمر اتفاق افتاد و کشور های بیشماری زیر تیغ اسلام قرار گرفتند، خب ما مواجه شدیم و بعد از اون شما در طول تاریخ مواجه میشید با جنگ های بیشماری که مسلمان ها انجام دادند چه در دوران عثمان، چه در دوران علی، چه بعد از اون در دوران امویان.
عباسیان حالا تعدادشون کمتر و بیشتر بوده تو هر دورانی.
اما بدتر از اون مثلا مواجه میشید با یک نگرشی مثل مغول ها.
چرا اینقدر ساده مغول ها حاضر شدند که اسلام بیارند و با اسلام همسویی داشته باشند؟
به واسطه اینکه تفکر این دو نگاه همسو و همراستا با هم هست، همسو با هم هست.
یعنی همون کاری که چنگیزخان مغول میخواست انجام بده رو هم محمد و طیف فکری محمد و این اسلام انجام داده.
یعنی همون چیزی که ما در باب نازیسم هم صحبت کردیم و گفتیم که اینها همداستان و همسو با هم هستند.
حالا ما با یک چنگیزخان مغولی رو به رو میشیم که هدفش کشورگشایی است.
هدفش جنگ و جهاد است.
هدفش تسخیر دیگران و غارت دیگران است.
به دست آوردن اموال هست.
به وجود آوردن یک امپراطوری بر پایه خون و خشم و نفرت است.
شما وقتی با این آدم رو به رو می شوید و اصولا با این طیف فکری، مغول ها به سادگی حاضرند که این اسلام را قبول کنند چرا که همان باورهای آنها را نظام مند تر، متشکل تر به عرصه ظهور گذاشته و به سادگی می بینیم که این نوع نگرش ادامه پیدا می کند.
یا مثلا مواجه می شویم با دورانی که عثمانیان قدرت داشتند.
خب همان نگرش اسلامی ادامه پیدا می کند و شروع می کند به حمله کردن به کشور های مختلف و این جهاد را به پیش می برند و این جهاد بخش اصلی از این نگاه عثمانی ها می شود و حتی همین امروز هم این اسلامی ها به این دورانی که عثمانیان داشتند به شدت می نازند، اینکه این وحشی گری و این خوی وحشی گری را ادامه دادند و در پی غارت دیگران بودند، در پی کشورگشایی بودند.
در پی این جنگ و جنون و دیوانگی بودن به آن افتخار می کنند چرا که برگرفته از نگاه جهادی هستش که مدام داره در اسلام تکرار می شود.
شما در طول تاریخ مواجه میشوید با این نگاه بیمارگونه.
اگر امروز در جهان می بینید که این اتفاق کمتر می افتد به واسطه این است که این عقاید تلطیف داده شده به نوعی کم رنگ تر شده یا تغییری در خودشان به وجود آورده اند.
نه به واسطه این است که قدرت لازم را برای این کار ندارد.
یعنی امروز اگر کشورها وجود داشتند که قدرت لازم را داشتند، یعنی قدرتی که مثلا الان ابرقدرت های دنیا در اختیار دارند، از نظر نظامی اگر در اختیار یکی از این کشورهای مسلمان بود، الان همه کشورهای جهان را به زیر استثمار خودشان قرار داده بودند و با همان طیف فکری، با همان نگاهی که اسلام مدام دربارهاش صحبت کرده و گفتیم که مثلا شما سه راه دارید یا ایمان بیاورید یا جزیه بدهید و یا کشته بشوید، با همان رویه راه را پیش میگرفتند و مطمئن باشید که امروز جهان در این خفقان وجود داشت و یا شما مواجه بشوید.
همین امروز هم با این تفکری که حالا درسته قدرت کمتری از نظر نظامی داره ولی هر جایی که موفق به قدرت گیری بشه اتفاق می افته.
یعنی شما مواجه میشی با گروه های تکفیری که با همین جنگ و جهاد میخوان همه چیز رو به پیش ببرن.
حاضرن همه جهان رو از بین ببرن.
در راه اینکه این اعتقاد مستحکم اونها همواره بر این هست که دیگران نا حق هستند و حق بر زمین فقط و فقط اینها هستند.
حتی مواجه می شید با جنگ های بیشماری که بین شیعه و سنی اتفاق می افته.
اینها خودشون رو حق میدونن، دیگری رو نا حق میدونن و شروع میکنن به جنگ های بیشمار.
امروز خاورمیانه اینگونه در آتش جنگ فرو رفته به واسطه این اعتقادات اسلامی که همه چیز رو مبنا رو بر پایه جهاد گذاشته.
با توجه به این تفاسیری که در بابش صحبت کردم پس شما میتونید امروز ببینید که تا چه اندازه کشور های اسلامی درگیر این جنون هستن چرا که ریشه اصلی فکریشون از همین نوع نگاه به جهاد، از این بزرگداشت جهاد، از این پرستش، جنگ و خونریزی نشئت گرفته.
جنگ و جهاد موضوع خیلی مهمی هستش.
یعنی شما مواجه میشید با این جنگ و جهادی که چگونه ریشه دار در حال بازتولید خودش هست.
هر جایی از تاریخ وقتی رجوع می کنید یعنی زندگی محمد رو در نظر می گیرید.
غزوه ها رو در نظر می گیرید، جنگ هایی رو که تونسته انجام بده رو در نظر میگیریم.
بعد از اون ابوبکر که سر قدرت میاد رو نگاه می کنید.
اگر کسانی در برابرش اعتراضی داشتند، اگر قرار بوده که به این دین باور نداشته باشند، اگر قرار بوده زکات و مالیات خودشون رو ندهند بلافاصله همون جنگ و جهاد در پی نابودی اتفاق می افته.
اگر عمر قدرتی داشته و یک سامانی در اون دوران ممالک اسلامی داشته، بلافاصله شروع می کنه به کشورگشایی و از بین بردن تمام اون زیست در صلح جهان و شروع می کنه به جنگ آفرینی که باعث از بین رفتن فرهنگ های بیشمار میشه.
تمدن های بیشمار میشه و این جنگ و خونریزی رو به پیش می بره و باز هم ادامه میده دهد.
هر جایی که هر کدوم از این خلفا از عثمان و علی در نظر بگیرید تا بعد از اون قدرتی که به دست امویان و عباسیان می افته، هر جایی که نیرویی داشتند، توانی داشتند و قدرتی داشتند.
به نوعی یک سکونی در کشور خودشون وجود داشته، یک تعادلی در کشور خودشون وجود داشته، بلافاصله برمی گشتند به همون فرهنگ ها و همون ریشه های جهادی برای کشورگشایی، برای از بین بردن.
بعد از اون مغولها بلافاصله با این نگرش همسو و همداستان میشن برای اینکه بتونن این نگرش خودشون رو پیش ببرن.
یعنی اونها با همین طرز فکری وارد دنیا شدند برای اینکه کشورگشایی بکنند.
با همین نگاه به جهاد راه رو پیش بردند و بلافاصله همداستانی و همسویی خودشون رو با اسلام هم میبینن که حالا این اسلام بستر مناسبی است برای پیش بردن این اهداف بیمارگونه.
مواجه بشید با هر نگرشی که بعد از اون هم اتفاق افتاده.
چه در دورانی که به عنوان مثال صفویان قدرت رو در ایران به دست داشتند، چه در دورانی که عثمانیان در ترکیه امروزی قدرت را به دست داشتند، باز هم این ریشه های جهادی ادامه پیدا می کند و با نوعی تغذیه ای که از این افکار اسلامی، از قرآن و احادیث و سیرت نبوی می شود، حمله می کنند و جهان را به خاک و خون می کشانند و امروز هم اگر قدرتی در اختیار این کشور های مسلمان نیست، باز هم شما مواجه می شوید با این جنگ افروزی هایی که حالا به همان اندازه قدرت خودشان اتفاق می افتد.
جنگ های داخلی بی شمار گروه های افراطی تکفیری، جنگ های بی شماری که بین خود مذاهب و مسلمانان اتفاق می افتد، حتی اگر قدرت تا جایی نباشد که نتوانند کاری بکنند، مواجه می شوید.
با اینکه در کشور های اروپایی شروع می کنند به بمبگذاری به عنوان مثال انتحاری زدن و رفتارهایی از این دست.
چرا که قرار است این اعتقاد را مدام به شما تکرار کند که شما حق بر زمین هستید، دیگران ناحق هستند، شما باید این ها را بکشید، از بین ببرید، تصاحب بکنید، برده ی خودتان داشته باشید و حالا اگر حتی قدرتی هم وجود نداره.
مواجه میشید با این که حالا کسی انتحاری میزنه یا کسی با چاقو میفته به جون یک نفری و در خیابان زن ها رو.
مثلا در همین چند وقت گذشته هم یه خبری رو دیده بودم که توی آلمان مثلا یک زنی رو با تیر کمون کشته بودند و با چاقو کشته بودن.
این رفتارهای وحشیانه ای از این دست.
چرا که دیگران رو نا حق میدونه و این فلسفه فکری و این بزرگداشت جهاد مدام داره براشون تکرار میشه.
شما مواجه بشید با این نگرش هایی که مدام در حال تکرار است و همه و همه ریشه های اسلامی داره و اگر کسانی در جهان باشند و بخواهند موضوع رو اینگونه قلمداد بکنند که به عنوان مثال در دوران محمد این اتفاقات کمتر افتاده، اینها به واسطه این نیست که محمد در دوران خودش در پی صلح بوده، در پی آشتی بوده.
این به واسطه اون قدرتی بوده که کمتر در اختیارش بوده.
یعنی کاری که عمر کرد رو محمد هم در دوره حیات خودش قاعدتا انجام می داد.
چرا که این فلسفه فکری رو محمد و اصولا قرآن به وجود آورد و اسلام پایه ریزی این تفکر بود.
یعنی شما نمی تونید خرده ای بگیرید به مثلا محمد که چرا این کار را نکرد.
اگر اعتقاد به این داشته باشید و یا نمی توانید یک کردیتی بدهید به محمد که این کار را انجام نداد.
یعنی شما بگویید که محمد این کار را نکرد چون صلح طلب بود.
دلیل این نبود.
اگر علی این کار را انجام نداد چون بلبشویی در کشور خودش اتفاق افتاده بود، در دوران حیات خودش جنگ های بیشماری را انجام داد.
با همان فرقه های اسلامی، با همان نگاه های مختلف اسلامی.
یعنی طول حیات.
مثلا به عنوان مثال علی ابن ابی طالب امام اول شیعیان هم پر از جنگ و جهاد هست دیگه.
سه جنگ عمده اش را حتما همه میشناسند.
این جنگی که بین تفکرات مختلف حالا چه با امویان و معاویه اتفاق افتاد، چه با خوارج و اون نگاه متفاوتی که یک نگاه خشک تری که نسبت به اسلام خوارج داشتند و چه با همسر سوگلی پیامبر عایشه و طلحه و زبیر.
شما مواجه میشید با این جنگ ها و این جنگ ها دست و پای علی را بست برای اینکه به دیگر کشورها حمله نکند و این اعتقاد جهادی را پیش نبرد.
حتی باز هم در طول عمرش می بینید که باز هم روش و به نوعی پاسخ به حل مشکلاتشان همواره در جنگ بود حتی بین خودشان.
یعنی حتی ابوبکر که قدرت را می گیرد راه حلش برای این آدم هایی که به عنوان مرتد می شناسد که حاضر نیستند زکات بدهند، باز هم جهاد است.
چرا که راه حل را محمد مشخص کرده.
یعنی از ابتدا به شما راهکار داده.
گفته قریشیان در برابر شما هستند، در برابر باورهای شماست.
شما به او حمله می کنید و از بین می برید.
یعنی همان حدی که شما نمی توانید بگویید محمد صلح طلب بوده که جنگ نکرده به واسطه شرایط بوده در حدی که توانسته انجام داده، غزوه ها را انجام داده، جنگ ها را انجام داده، اقوام یهودی را به خاک و خون کشیده، آن شهرها و قوم هایی که در اطراف خودش بودند را به خاک و خون کشیده با قریشیان تا جایی که توانسته جنگیده اما قدرتی فراتر از این نداشته که بتواند کشورگشایی بکند.
به همین شکل هم هست اگر دولت ها و کشورهای اسلامی امروز در جهان وجود دارند و این کار را انجام نمی دهند، به واسطه ی قدرت کمترش هست.
یعنی شما اگر الان میدون بدید به این مسلمانان دو آتیشه در همین جمهوری اسلامی اگر شرایط داشتند قدرت داشتند.
چمیدونم در ترکیه در همین حزب اسلامی که توی ترکیه سر کار هست اگر شما قدرت را در اختیار این ها می دادید شرایط نوعی بود که می توانستند در اون جنون پیش بروند.
امروز جهان را به خاک و خون می کشاندند.
همونجوری که وقتی مواجه میشید در مصاحبه هاشون چگونه از این بزرگی مثلا به عنوان مثال دوران عثمانیان بهش میبالند و دوست دارند که به این دوران ننگین خونین برسند.
یعنی بزرگترین به نوعی بزرگداشت شون همون نگاه بیمارگونه و جهاد طلبانه و جنگ جویانه ای است که به عنوان مثال در دوره عثمانیان اتفاق افتاده و این ریشه در اون فکر ابتدایی داره.
یعنی اینها انسان هایی که تفاوت پیدا می کنند موضوع مهم نیستن دولت ها عوض بشن.
موضوع مهم نیستن.
این تفکر هست که داره این ها رو به پیش می بره.
تفکر اسلامی هست که داره به این ها راه و چاه می ده.
و ما اصولا در باب تمام موضوعاتی که پیرامون انسان صحبت می کنیم همواره اون اعتقادات هست که راهگشای اصلی و ابتدایی هست و باورها هست که نوع زیست انسان ها رو می سازه.
در باب جنگ و جهاد می شه ساعت های بیشماری صحبت کرد.
نمونه های بیشماری زد.
میشه در باب جنگ های بیشمار صحبت کرد.
در باب جنایات جنگی که در طول تاریخ اتفاق افتاده صحبت کرد.
اما برنامه ای که تحت عنوان شناخت اسلام ساختیم در باب اصول هست.
در باب کلیات هست.
برای نزدیک شدن به باورها و شناخت درست باورها و قرار نیست که حالا بخواییم مثال بزنیم شاید در آتی خواستیم برنامه ای ساختیم و خواستیم با نمونه های مختلف هم درباره این مسائل صحبت کنیم.
حالا موضوعات مختلفی که پیرامون اسلام و یا دیگر باورها وجود داره.
برنامه ای به نام جان سعی داره که پیرامون موضوعات مهم و دغدغه ها به زبان ساده، رک و بداهه صحبت کنه.
در انتهای برنامه هم دوست دارم با شما دوباره در میون بزارم که اگر دوست دارید در کنار من باشید و این صدا شنیده بشه و دوستان بیشتری وارد این حرکت و این تغییر بشن میتونید که آثار من رو با دیگران به اشتراک بگذارید.
آثار من هم منحصر به این برنامه به نام جان نمیشه.
من پیشتر از اینکه بخوام برنامه ای به نام جان رو منتشر کنم آرا و افکار و عقایدم رو تحت عناوین کتاب هایی به رشته تحریر درآورده ام.
کتب شعر، داستان، داستان های کوتاه، مقالات، آثار تحقیقی و عناوینی از این دست.
تمامی این آثار به صورت رایگان در وبسایت جهان آرمانی و وبسایت شخصی من در اختیار شما هست.
میتونید با مراجعه به وبسایت جهان آرمانی این آثار رو مطالعه کنید و اگر دوست داشتید این صدا شنیده بشه.
اگر دوست داشتید این راه تغییر شکل بگیره میتونید این آثار رو با دیگران به اشتراک بزارید.
ممنون که همراه من بودید.
من نیما شهسواری و این برنامه به نام جان بود.
در پناه آزادی.
پیش از ارسال نظرات خود در وبسایت رسمی جهان آرمانی این توضیحات را مطالعه کنید.
برای درج نظرات خود در وبسایت رسمی جهان آرمانی باید قانون آزادی را در نظر داشته و از نشر اکاذیب، توهین تمسخر، تحقیر دیگران، افترا و دیگر مواردی از این دست جدا اجتناب کنید.
نظرات شما پیش از نشر در وبسایت جهان آرمانی مورد بررسی قرار خواهد گرفت و در صورت نداشتن مغایرت با قانون آزادی منتشر خواهد شد.
اطلاعات شما از قبیل آدرس ایمیل برای عموم نمایش داده نخواهد شد و درج این اطلاعات تنها بستری را فراهم میکند تا ما بتوانیم با شما در ارتباط باشیم.
برای درج نظرات خود دقت داشته باشید تا متون با حروف فارسی نگاشته شود زیرا در غیر این صورت از نشر آنها معذوریم.
از تبلیغات و انتشار لینک، نام کاربری در شبکههای اجتماعی و دیگر عناوین خودداری کنید.
برای نظر خود عنوان مناسبی برگزینید تا دیگران بتوانند در این راستا شما را همراهی و نظرات خود را با توجه به موضوع مورد بحث شما بیان کنند.
توصیه ما به شما پیش از ارسال نظر خود مطالعه قوانین و شرایط وبسایت رسمی جهان آرمانی است برای مطالعه از لینکهای زیر اقدام نمایید.
با درج ایمیل آدرس خود میتوانید از تازهترین آثار منتشر شده در وبسایت جهان آرمانی با خبر شوید آدرس ایمیل شما نزد ما محفوظ خواهد بود
با ثبت نام در وبسایت جهان آرمانی میتوانید نگاشتههای خود را در این بستر منتشر کنید، فرای انتشار پست میتوانید با ما همکاری داشته و همچنین آثار خود در زمینههای مختلف هنری را نشر و گسترش دهید
© تمام حقوق نزد مولف محفوظ است
Copyright 2021 by Idealisti World. All Rights Reserved
این صفحه دارای لینکهای بسیاری است تا شما بتوانید هر چه بهتر از امکانات صفحه استفاده کنید.
در پیش روی شما چند گزینه به چشم میخورد که فرای مشخصات اثر به شما امکان میدهد تا متن اثر را به صورت آنلاین مورد مطالعه قرار دهید و به دیگر بخشها دسترسی داشته باشید،
شما میتوانید به بخش صوتی مراجعه کرده و به فایل صوتی به صورت آنلاین گوش فرا دهید و فراتر از آن فایل مورد نظر خود را از لینکهای مختلف دریافت کنید.
بخش تصویری مکانی است تا شما بتوانید فایل تصویری اثر را به صورت آنلاین مشاهده و در عین حال دریافت کنید.
فرای این بخشها شما میتوانید به اثر در ساندکلود و یوتیوب دسترسی داشته باشید و اثر مورد نظر خود را در این پلتفرمها بشنوید و یا تماشا کنید.
بخش نظرات و گزارش خرابی لینکها از دیگر عناوین این بخش است که میتوانید نظرات خود را پیرامون اثر با ما و دیگران در میان بگذارید و در عین حال میتوانید در بهبود هر چه بهتر وبسایت در کنار ما باشید.
شما میتوانید آدرس لینکهای معیوب وبسایت را به ما اطلاع دهید تا بتوانیم با برطرف کردن معایب در دسترسی آسانتر عمومی وبسایت تلاش کنیم.
در صورت بروز هر مشکل و یا داشتن پرسشهای بیشتر میتوانید از لینکهای زیر استفاده کنید.
پر کردن بخشهایی که با علامت قرمز رنگ مشخص شده است الزامی است.
عنوانی برای گزارش خود انتخاب کنید
تا ما با شناخت مشکل در برطرف کردن آن اقدامات لازم را انجام دهیم.
در صورت تمایل میتوانید آدرس ایمیل خود را درج کنید
تا برای اطلاعات بیشتر با شما تماس گرفته شود.
آدرس لینک مریوطه که دارای اشکال است را با فرمت صحیح برای ما ارسال کنید!
این امر ما را در تصحیح مشکل پیش آمده بسیار کمک خواهد کرد
فرمت صحیح لینک برای درج در فرم پیش رو به شرح زیر است:
https://idealistic-world.com/poetry
در متن پیام میتوانید توضیحات بیشتری پیرامون اشکال در وبسایت به ما ارائه دهید.
با کمک شما میتوانیم در راه بهبود نمایش هر چه صحیحتر سایت گام برداریم.
با تشکر ازهمراهی شما
وبسایت رسمی جهان آرمانی
این آیکون در صفحهی پیش رو برای دانلود مستقیم فایلها از سرورهای وبسایت رسمی جهان آرمانی تعبیه شده است، با کلیک بر روی این گزینه شما میتوانید به راحتی کتاب مورد نظر خود را دانلود کنید.
این آیکون در صفحهی پیش رو برای دانلود با لینک کمکی از سرورهای Google Drive تعبیه شده است، با کلیک بر روی این گزینه شما میتوانید به راحتی کتاب مورد نظر خود را دانلود کنید.
این آیکون در صفحهی پیش رو برای دانلود با لینک کمکی از سرورهای One Drive تعبیه شده است، با کلیک بر روی این گزینه شما میتوانید به راحتی کتاب مورد نظر خود را دانلود کنید.
این آیکون در صفحهی پیش رو برای دانلود با لینک کمکی از سرورهای Box Drive تعبیه شده است، با کلیک بر روی این گزینه شما میتوانید به راحتی کتاب مورد نظر خود را دانلود کنید.
این آیکون در صفحهی پیش رو به شما اطالاعاتی پیرامون اثر خواهد داد، مشخصات اصلی اثر در این صفحه تعبیه شده است و شما با کلیک بر این آیکون به بخش مورد نظر هدایت خواهید شد.
شما با کلیک روی این گزینه به بخش مطالعه آنلاین اثر هدایت خواهید شد، متن اثر در این صفحه گنجانده شده است و با کلیک بر روی این آیکون شما میتوانید به این متن دسترسی داشته باشید
در صورت مشاهدهی هر اشکال در وبسایت از قبیل ( خرابی لینکهای دانلود، عدم نمایش کتب به صورت آنلاین و … ) با استفاده از این گزینه میتوانید ایراد مربوطه را با ما مطرح کنید.
در این بخش میتوانید توضیح کوتاهی دربارهی خود مطرح کنید، در نظر داشته باشید که این بخش را همهی بازدیدکنندگان خواهند دید، حتی میهمانان، در صورت دیدن لیست اعضا و در مقالات و نگاشتههای شما
کشور انتخابی محل سکونت شما تنها به مدیران نمایش داده خواهد شد و انتخاب آن اختیاری است
تاریخ تولد شما به صورت سن قابل رویت برای عموم است و انتخاب آن بستگی به میل شما دارد
گزینههای در پیش رو بخشی از باورهای شما را با عموم در میان میگذارد و این بخش قابل رویت عمومی است، در نظر داشته باشید که همیشه قادر به تغییر و حذف این انتخاب هستید با اشارهی ضربدر این انتخاب حذف خواهد شد
در این بخش میتوانید آدرس شبکههای اجتماعی، وبسایت خود را با مخاطبان خود در میان بگذارید برخی از این آدرسها با لوگو پلتفرم و برخی در پروفایل شما برای عموم به نمایش گذاشته خواهد شد
در این بخش میتوانید نام و نام خانوادگی، آدرس ایمیل و همچنین رمز عبور خود را ویرایش کنید همچنین میتوانید اطلاعات خود را از نمایش عمومی حذف کنید و به صورت ناشناس در ویسایت جهان آرمانی فعالیت داشته باشید
نام کاربری شما باید متشکل از حروف لاتین باشد، بدون فاصله، در عین حال این نام باید منحصر به فرد انتخاب شود
نام و نام خانوادگی شما باید متشکل از حروف فارسی باشد، بدون استفاده از اعداد
در نظر داشته باشید که این نام در نگاشتههای شما و در فهرست اعضا، برای کاربران قابل رویت است
آدرس ایمیل وارد شده از سوی شما برای مخاطبان قابل رویت است و یکی از راههای ارتباطی شما با آنان را خواهد ساخت، سعی کنید از ایمیلی کاری و در دسترس استفاده کنید
رمز عبور انتخابی شما باید متشکل از حروف بزرگ، کوچک، اعداد و کارکترهای ویژه باشد، این کار برای امنیت شما در نظر گرفته شده است، در عین حال در آینده میتوانید این رمز را تغییر دهید
پیش از ثبتنام در وبسایت جهان آرمانی قوانین، شرایط و ضوابط ما را مطالعه کنید
با استفاده از منو روبرو میتوانید به بخشهای مختلف حساب خود دسترسی داشته باشید
در حال حاضر این لینک در دسترس نیست
بزودی این فایلها بارگذاری و لینکها در دسترس قرار خواهد گرفت
در حال حاضر از لینک مستقیم برای دریافت اثر استفاده کنید
شما با ثبت نام در وبسایت جهان آرمانی میتوانید در پیشبردن اهداف ما برای رسیدن به جهانی در آزادی و برابری مشارکت کنید
وبسایت جهان آرمانی بستری است برای انتشار آثار نیما شهسواری به صورت رایگان
بیشک برای دستیابی به این آثار دریافت مطالعه و … نیازی به ثبت نام در این سایت نیست
اما شما با ثبتنام در وبسایت جهان آرمانی میتوانید در این بستر نگاشتههای خود را منتشر کنید
این را در نظر داشته باشید که تالار گفتمان دیالوگ از کمی پیشتر طراحی و از خدمات ما محسوب میشود که بیشک برای درج مطالب شما بستر کاملتری را فراهم آورده است،
پر کردن بخشهایی که با علامت قرمز رنگ مشخص شده است الزامی است.
در هنگام درج بخش اطلاعات دقت لازم را به خرج دهید زیرا در صورت چاپ اثر شما داشتن این اطلاعات ضروری است
بخش ارتباط، راههایی است که میتوانید با درج آن مخاطبین خود را با آثار و شخصیت خود بیشتر آشنا کنید، فرای عناوینی که در این بخش برای شما در نظر گرفته شده است میتوانید در بخش توضیحات شبکهی اجتماعی دیگری که در آن عضو هستید را نیز معرفی کنید.
شما میتوانید آثار خود را با حداکثر حجم (20mb) و تعداد 10 فایل با فرمتهایی از قبیل (png, jpg,avi,pdf,mp4…) برای ما ارسال کنید،
در صورت تمایل شما به چاپ و قبولی اثر شما از سوی ما، نام انتخابی شامل عناوینی است که در مرحلهی ابتدایی فرم پر کردهاید، با انتخاب یکی از عناوین نام شما در هنگام نشر در کنار اثرتان درج خواهد شد.
پیش از انجام هر کاری پیشنهاد ما به شما مطالعهی قوانین و شرایط وبسایت رسمی جهان آرمانی است برای این کار از لینکهای زیر اقدام کنید.
گزارش شما با موفقیت ارسال شد
ایمیلی از سوی وبسایت جهان آرمانی در راستای تأیید ارسال گزارش دریافت خواهید کرد
در صورت نیاز به تماس و درج صحیح اطلاعات، با شما تماس گرفته خواهد شد.
پیام شما با موفقیت ارسال شد
ایمیلی از سوی وبسایت جهان آرمانی در راستای تأیید ارسال پیام دریافت خواهید کرد
در صورت نیاز به تماس و درج صحیح اطلاعات، با شما تماس گرفته خواهد شد.
فرم شما با موفقیت ثبت شد
ایمیلی از سوی وبسایت جهان آرمانی در راستای تأیید ارسال فرم دریافت خواهید کرد
در صورت نیاز به تماس و درج صحیح اطلاعات، با شما تماس گرفته خواهد شد.