
در دسترس نبودن لینک
در حال حاضر این لینک در دسترس نیست
بزودی این فایلها بارگذاری و لینکها در دسترس قرار خواهد گرفت
در حال حاضر از لینک مستقیم برای دریافت اثر استفاده کنید
عنوان : دریاب
کتاب : سبوعیت
نویسنده : نیما شهسواری
زمان : 19:13
موسیقی :
نامشخص
با صدای : نیما شهسواری
آتش در میانه بود،
بمبی خانهای را در برابر چشمانم فرونشاند، همه چیز را با خاک یکسان کرد،
تانکها استخوانها را میجویدند و به پیش میرفتند،
نمیدانی چه حال و هوایی بود، نمیدانی چگونه بی پروا وارد شهر میشدند، همه را به تیغ تیز میسپردند، سرب به درون قلبها میرفت و خون قی میکرد هستی وجود را
همه را به چشم میدیدم، آتش در میان شهر را میدیدم، بمباران و صدای سوت هواپیماها را،
ادرار میکردم، هر گاه صدای سوتی میآمد، شلوارم خیس میشد، آخر دیده بودم، یکبار بمبی به زمین خورد و من مردی را دیدم که بدون داشتن دست در خیابان در حال دویدن است، خون از میان دست بریدهاش به اسمان میجهید و من آن را به چشم دیدم،
نفس نفس زنان مرد گریه میکرد، مردی در کنارش بدون داشتن پا خود را به زمین میکشید، وای همهی اینها سوغات جنگ بود، جنگی که من پنج ساله را به عزا نشاند،
به عزای پدرم که سوخت، مادرم که تکه و پاره شد، خواهرم که تنش را دریدند، در میدان شهر دورهاش کردند، برادرم که با جراحتی در پا به مانند یخ سرد شده بود،
او را هم دیدم، آن زن که جان میبخشید، او به آسمان زمین میجهید، هیچ تن در برابرش قدرتی نداشت، خمپارهها به تنش برخورد نمیکردند، ترکشی که در دستش فرود آمده بود را با دست برون کرد در حالی که آمپولی به یکی از قربانیان میزد، سرنگ به تنشان میبرد و آنان به جان بازمیگشتند، او روئینتن بود، هیچ مرگی بر او افاقه نکرد آخر او آمده بود تا زندگی را نشر دهد
او را میدیدم، او جانبخش جهانمان بود، هر که از درد به سویش آمد را تیمار کرد، بر زخمهای پا و دست مرهم گذاشت، آن مرد بی پا را امان داد بر آن مرد بی دست دست عطا کرد،
نمیدانم چه میکرد اما هر چه بود همه را به زندگی آشنا کرد و به سوی برادرم آمد، دست که به پیشانیاش برد او گرم شد، همهی سرما را سپرد بر دستان فراموشی و آنگاه جرعه جرعه از خون زن بر جان برادرم رسوخ کرد، او را در بر گرفت و او زنده شد، از مرگ بازگشت و من دیدم که زن جانبخش او را جان داده است
به پایان هر چه کرد من او را به آغوش گرفتم، او برادرم را به من بازگرداند تنها داشتهام را به من داد و حال او را بوسه باران کردم و به تشکر به او گفتم هر چه میخواهی به من بگو تا به تو ارزانی دهم
شاید در خیالم او را خواستهای از خوردنیهای من بود، یا شاید او از من لالایی میخواست تا شب بخوابد و آرام گیرد اما او آرام به گوشم خواند:
آنگونه که من تو را دریافتم دیگران را دریاب و بر آنان بخوان که دیگران را دریابند
جملهاش در گوشم طنین انداخته است، همواره همراهم بود، همان جمله مرا بدینجا رساند، همان صدا مرا تعقیب کرد، هر گاه به خلوت و در جمع بودن به من گفت و مرا به این سکو رساند
حال در میان بیماران راه میروم، به مانند همان جان بخش لباس پوشیدهام، من خود را از او خود را از من دانسته است، ما از هم شدهایم و در هم حلول کردیم، آنچه او کرد و نکرد را من ادامه دادم، نمیدانم برخی گفتند او روئینتن نبوده است من که او را مانا میدیدم اما خبر انفجار بیمارستانش را شنیدم، بمب آنجا را ویرانه کرد و زن را به تکه تکههایی از گوشت بدل ساخت
اما او مانا است او در جان من جان شد و باز ادامه میدهد، دوباره زخمها را میپوشاند، بر رنجها التیام میبخشد و جان را در ادامهی زندگی تکرار میکند تا همه را به زندگی فرا بخواند.
من او هستم و او در من است،
دکتر من توان این زیستن و در این رنج ماندن را ندارم، باید مرا در این امر همراهی کنید
هزینهی آن دارو برایم غیر ممکن است، مرا یاری کنید تا زودتر مرگ را در آغوش بگیرم و از شر این رنج رهایی یابم
آرام به گوشش خواندم
آنگونه که من تو را دریافتم دیگران را دریاب و بر آنان بخوان که دیگران را دریابند
او بیهوش بود که سرنگ را به رگش بردم، خونش همه را به خود بلعید او در انتظار این نوش دارو بود و حال تمام تنش آن را میبلعید
بهای آن نوش دارو چه قدر شد؟
بهایش طول زیستن من در تمام این سالیان و همهی کار کردنم بود، فراتر از آن هر چه از پدر و مادر نصیبم شد، بیشتر مرا به قرض دیگران واداشت، هر چه بود او را جان بخشید که ما به دریافتن جان زیسته و جان را معنای زیست خواندهایم
برخاستم از نوش دارویی که مرا در امان داشت، نوش دارو به رگانم رفت با آنچه خون دل پزشکم بود، با هر چه داشت و نداشت، همهی زندگی او به درون شریانهای زیستنم رفت و حال هر بار صدای او را درونم میشنوم
ذرات جانم، سلولهای بدنم، خون در رگم به من میخوانند
آنگونه که من تو را دریافتم دیگران را دریاب و بر آنان بخوان که دیگران را دریابند
جانم را در خود فرو خوردند، به ضربتی سرم شکافته شد و خون در مغزم لخته ماند، مرا مرده از مغز نامیدند اما جانم فریاد میزد، تنم آرزو میکرد، او هنوز باید در جهان میماند باید ادامه میداد، او به عهدی با جهانش در میانه بود، باید آنچه از او خواسته بودند را به پایان میرساند و این راه را خاتمه در میان نبود
تنم را در میان دیگری از نو پروراندم و حال او من است و من از او هستم
ما از یک تنیم و نمیدانم چرا قلبم با هر تپش بر من خوانده است
آنگونه که من تو را دریافتم دیگران را دریاب و بر آنان بخوان که دیگران را دریابند
برای دریافتن به پیش رفتم، رفتم و هر چه درد بود را در برابر دیدم و برای از میان رفتنشان از همهی جان هم خواهم گذشت و اینگونه بود که گربهای را به رنج دریافتم
او را به تیمار بردم و دیدم که در رنجی جان فرسا برابر زندگی همهی داشتههای مرا طالب است،
همه را بخشیدم که جان جهان فریاد میزد، همه چیز جان است، قلبم با هر تپش خواند که او هستی بخشید و همه دانستیم که جان اصالت جهان است
گربه آرام برخاست، دوباره بر جای بود و دیدم که چگونه به زمین و آسمان میجهد
دیدم که در میان آفتاب خود را رها کرده است، ای وای بازیهای او را دیدم و بر او خواندم
آنگونه که من تو را دریافتم دیگران را دریاب و بر آنان بخوان که دیگران را دریابند
اما او که از ما نبود، از ما نمیدانست، برای کوتاه زمانی تقسیمات به میانه بود، آنها مرا احاطه کردند، او نمیداند، او که از انسان و آدمیان نیست، باید آنچه در اختیارت بود را برای هم نوعی هزینه میکردی باید جان گرانبهاتری را درمییافتی،
آیا زن جانبخش دانست که آن مرد را چه دیانت اجدادی در خود حصر کرده است؟
آیا آنکه قلبش را بخشید دانست که چه کسی از جنس و نژاد قلبش را به سینه برده است، اما این دیگر تفاوت میان حیوان و انسان است، او را که توان نخواهد بود که این دوار را به گردش در آورد در میان همین خواندنها بود که گربه فریادکنان کسی را با خود همراه کرد
خاطرت هست که او را در میان خانهای ریخته دیده بود، آنجا که شهری در میان آوار دفن شده بود، خاطرت هست که او زمین را کند و کودکی در دل زمین را جست
او رفت کسی را به مدد خواند تا آن کودک در خاک را دریابد و اینگونه بود که مدام در حالی که با دندان ضعیفش کودک را از خاک بیرون میکشید با همان زبان ناناطقش دهان به چشم برد و بر گوش دل کودک خواند:
آنگونه که من تو را دریافتم دیگران را دریاب و بر آنان بخوان که دیگران را دریابند
حالا کودک بزرگ شده است، او آتشنشان شد و در حالی که خود در میان سوختن بود زنی را از دل آتش برون داد
شجاعدل از جان گذشت که ارزش جان را شناخته بود و او اینگونه خواند تا همه بدانند جان را باید که پاسداشت و بزرگ نهاد
خاطرم هست که زن دید مرد او را از دل آتش برون کشیده و خود مشتعل فریاد میزند
آنگونه که من تو را دریافتم دیگران را دریاب و بر آنان بخوان که دیگران را دریابند
او میسوخت، کسی این جمله را برای او خوانده بود، او چشمان گربه را دیده بود که برایش خوانده است و حال در حالی که میدانست زندگی خود در پایان است دیگری را فرا خواند تا بر این راه همت گمارد و اینگونه بود که این بار این ندا در دل زنی بلند به آسمان برخاست
او از دیارش برون شد، خود را به خاک دیار دردمندان رساند، آنجا که کودکان در رنج زندگی سر بردند، آنجا که دید چگونه آنان بی غذا تلف شدهاند، دید چگونه به رنج درماندهاند و از همه چیز برای خدمت به جان آنان گذشت
همهی عمر را برای بودن با آنان سپری کرد و هر چه در توان بود را به خرج داد تا آنان را به جان و زندگی هم قسم کند
زن همواره آنگاه که کودکان برای خواب به جای خود میرفتند این لالا را میخواند
دیگران را دریابید دیگران را دریابید دیگران را دریابید
زن مرد و کودکان بزرگ شدند، آنان به پیش رفتند هر کدام در طریقتی جان ارزانی کرد بر دیگران جان فزونی داد که جان را شناخت و هر کدام در این زندگی بخش بودن این جمله را به برابر خود خواندند
آنگونه که من تو را دریافتم دیگران را دریاب و بر آنان بخوان که دیگران را دریابند
این ندا در کوچه و شهر میچرخید همه آن را تکرار میکردند و همه آن را آویزهی ذهن کردند، همه در کنار هم بودند، کسی را دردی امان نداشت تا او را بدرد، بسیار او را دوره میکردند و هر چه رنج بود را از او دور میداشتند، نظر بر آنچه امروز جهان است در آن دنیای دریافتنها بی معنا و دور از خیال بود و حال دنیایی را همه دیدند که برای جان بخشی بر دیگران از هم پیشی میگرفتند
میدیدم به هر گوشه و کنار میدیدم و هر بار تصویری از آنان در برابر دیدگانم بود، مردی در حال کمک به زنی بود، او که زمین خورده بود را بلند کرد
زنی در حال مدد به حیوانی بود او که دریده بودند را به آغوش کشیده بود، حیوانی در حال بازی با کودکی او را تعلیم کرد به مهر و کودکی دیگر کودکی را که خون از پایش آمده بود تیمار کرد، همه در کنار هم بودند آنکه غذا نداشت دید که بسیاری او را با قرصههای نان فرا میخوانند آنکه آب نداشت جرعههای شراب در دست دیگران را دید که او را به بزمی فرا خواندهاند،
همه با هم و در کنار هم بودند و این صدا در میان شهر میپیچید
جهان را دریابید
جان را دریابید
یکدیگر را دریابید
آنان از مرزها هم عبور خواهند کرد و این ندای قدسی را به جهان خواهند رساند
این قدوست جهان ما است
دریابید جان را دریابید جهان را دریابید
قداست ما فریاد میزند به کمک کردن و دریافتن، این زایش به کمک دیگران است، هر بار کسی را خواهد آفرید که زنده بر جان بخشیدن بر دیگران است و لشگری پدید خواهد آورد از بیشمارانی که برای مدد به دیگران در رقابتاند
ارزش جهان آنان دریافتن دیگران خواهد شد، خیال این قداست هم مرا مستون خواهد کرد
به ارزش تازهی ما بنگر که تو را فریاد میزند
آنگونه که من تو را دریافتم دیگران را دریاب و بر آنان بخوان که دیگران را دریابند
میشنوی ارزشها تغییر کردهاند، نظام تازهای را پدیدار ساختهایم، حال در هیچ جای توان در بند داشتن ما نیست که ما خوبی را نشان دیگران خواهیم داد، خوبی که کسی را یارای ایستادگی در برابرش نیست، به مدد همه را بیدار و همه زنده خواهند بود، برای دریافتن جان از دیگران پیشی خواهند گرفت و چه کسی از دیگران با ارزشتر است آنکه این ارزش را بیشتر نکو داشته است
در دیار ما در آن دوردستها که به دست هم بسازیم همه برای نیکی کردن به میدان خواهند آمد، آنان نیمی را مدد به دیگران تفسیر خواهند کرد، هر چه قداست است که در آن جان دیگری را پاس بدارید و حال خواهید دید که کارناوال و مراسم ما برای کمک به دیگران در میدان است
سال به سال در میدان جمع خواهیم شد، اما نه به سر و صورت خود خواهیم کوفت تا عزای خود نشان دهیم نه سیاه مست دیوانگی خواهیم کرد که بگوییم ما شادمانانِ جهان هستی خواهیم بود، ما در این گردهمایی خود خواهیم خواند که دیگران را دریابید
آنگاه خواهی دید که چگونه این جماعت پر شور در پیش است تا هر که نیاز بر مدد دارد را دریابد، خواهید دید که چگونه دیگر هیچ تن مظلومی به جهان نخواهد بود، هر که در هر کجای جهان باشد درد دیگران را خوانده و از آن درد خواهد برد که به دریافتن او جهانش روشن خواهد شد
روشنایی این جهان به مدد ما ساخته خواهد شد و هر بار در گوشه گوشهی دنیایمان خواهید دید که دریابید دیگران را که جان والاترین ارزش است.
در جهان آرمان ما که به آرزوهایمان ساخته خواهد شد همه در مدد رساندن سرآمد دیگران خواهند بود که این ارزش نخستین جهان ما خواهد بود، آنگاه خواهید دید که چگونه به پیشواز هر رنج و درد خواهند رفت، هر چه در توان است را به خرج خواهند داد که دردی بر جان دیگری نماند
آن زن نه پیشتر از آن هر که به مدد زیسته است باید که به این گردش و دوار ساختن این بودن همت گمارد و خواستهاش از ترویج را فریاد بزند و حال من به شمایان فریاد خواهم زد
آنگونه که من تو را دریافتم دیگران را دریاب و بر آنان بخوان که دیگران را دریابند
پیش از ارسال نظرات خود در وبسایت رسمی جهان آرمانی این توضیحات را مطالعه کنید.
برای درج نظرات خود در وبسایت رسمی جهان آرمانی باید قانون آزادی را در نظر داشته و از نشر اکاذیب، توهین تمسخر، تحقیر دیگران، افترا و دیگر مواردی از این دست جدا اجتناب کنید.
نظرات شما پیش از نشر در وبسایت جهان آرمانی مورد بررسی قرار خواهد گرفت و در صورت نداشتن مغایرت با قانون آزادی منتشر خواهد شد.
اطلاعات شما از قبیل آدرس ایمیل برای عموم نمایش داده نخواهد شد و درج این اطلاعات تنها بستری را فراهم میکند تا ما بتوانیم با شما در ارتباط باشیم.
برای درج نظرات خود دقت داشته باشید تا متون با حروف فارسی نگاشته شود زیرا در غیر این صورت از نشر آنها معذوریم.
از تبلیغات و انتشار لینک، نام کاربری در شبکههای اجتماعی و دیگر عناوین خودداری کنید.
برای نظر خود عنوان مناسبی برگزینید تا دیگران بتوانند در این راستا شما را همراهی و نظرات خود را با توجه به موضوع مورد بحث شما بیان کنند.
توصیه ما به شما پیش از ارسال نظر خود مطالعه قوانین و شرایط وبسایت رسمی جهان آرمانی است برای مطالعه از لینکهای زیر اقدام نمایید.
با درج ایمیل آدرس خود میتوانید از تازهترین آثار منتشر شده در وبسایت جهان آرمانی با خبر شوید آدرس ایمیل شما نزد ما محفوظ خواهد بود
با ثبت نام در وبسایت جهان آرمانی میتوانید نگاشتههای خود را در این بستر منتشر کنید، فرای انتشار پست میتوانید با ما همکاری داشته و همچنین آثار خود در زمینههای مختلف هنری را نشر و گسترش دهید
© تمام حقوق نزد مولف محفوظ است
Copyright 2021 by Idealisti World. All Rights Reserved
این صفحه دارای لینکهای بسیاری است تا شما بتوانید هر چه بهتر از امکانات صفحه استفاده کنید.
در پیش روی شما چند گزینه به چشم میخورد که فرای مشخصات اثر به شما امکان میدهد تا متن اثر را به صورت آنلاین مورد مطالعه قرار دهید و به دیگر بخشها دسترسی داشته باشید،
شما میتوانید به بخش صوتی مراجعه کرده و به فایل صوتی به صورت آنلاین گوش فرا دهید و فراتر از آن فایل مورد نظر خود را از لینکهای مختلف دریافت کنید.
بخش تصویری مکانی است تا شما بتوانید فایل تصویری اثر را به صورت آنلاین مشاهده و در عین حال دریافت کنید.
فرای این بخشها شما میتوانید به اثر در ساندکلود و یوتیوب دسترسی داشته باشید و اثر مورد نظر خود را در این پلتفرمها بشنوید و یا تماشا کنید.
بخش نظرات و گزارش خرابی لینکها از دیگر عناوین این بخش است که میتوانید نظرات خود را پیرامون اثر با ما و دیگران در میان بگذارید و در عین حال میتوانید در بهبود هر چه بهتر وبسایت در کنار ما باشید.
شما میتوانید آدرس لینکهای معیوب وبسایت را به ما اطلاع دهید تا بتوانیم با برطرف کردن معایب در دسترسی آسانتر عمومی وبسایت تلاش کنیم.
در صورت بروز هر مشکل و یا داشتن پرسشهای بیشتر میتوانید از لینکهای زیر استفاده کنید.
پر کردن بخشهایی که با علامت قرمز رنگ مشخص شده است الزامی است.
عنوانی برای گزارش خود انتخاب کنید
تا ما با شناخت مشکل در برطرف کردن آن اقدامات لازم را انجام دهیم.
در صورت تمایل میتوانید آدرس ایمیل خود را درج کنید
تا برای اطلاعات بیشتر با شما تماس گرفته شود.
آدرس لینک مریوطه که دارای اشکال است را با فرمت صحیح برای ما ارسال کنید!
این امر ما را در تصحیح مشکل پیش آمده بسیار کمک خواهد کرد
فرمت صحیح لینک برای درج در فرم پیش رو به شرح زیر است:
https://idealistic-world.com/poetry
در متن پیام میتوانید توضیحات بیشتری پیرامون اشکال در وبسایت به ما ارائه دهید.
با کمک شما میتوانیم در راه بهبود نمایش هر چه صحیحتر سایت گام برداریم.
با تشکر ازهمراهی شما
وبسایت رسمی جهان آرمانی
این آیکون در صفحهی پیش رو برای دانلود مستقیم فایلها از سرورهای وبسایت رسمی جهان آرمانی تعبیه شده است، با کلیک بر روی این گزینه شما میتوانید به راحتی کتاب مورد نظر خود را دانلود کنید.
این آیکون در صفحهی پیش رو برای دانلود با لینک کمکی از سرورهای Google Drive تعبیه شده است، با کلیک بر روی این گزینه شما میتوانید به راحتی کتاب مورد نظر خود را دانلود کنید.
این آیکون در صفحهی پیش رو برای دانلود با لینک کمکی از سرورهای One Drive تعبیه شده است، با کلیک بر روی این گزینه شما میتوانید به راحتی کتاب مورد نظر خود را دانلود کنید.
این آیکون در صفحهی پیش رو برای دانلود با لینک کمکی از سرورهای Box Drive تعبیه شده است، با کلیک بر روی این گزینه شما میتوانید به راحتی کتاب مورد نظر خود را دانلود کنید.
این آیکون در صفحهی پیش رو به شما اطالاعاتی پیرامون اثر خواهد داد، مشخصات اصلی اثر در این صفحه تعبیه شده است و شما با کلیک بر این آیکون به بخش مورد نظر هدایت خواهید شد.
شما با کلیک روی این گزینه به بخش مطالعه آنلاین اثر هدایت خواهید شد، متن اثر در این صفحه گنجانده شده است و با کلیک بر روی این آیکون شما میتوانید به این متن دسترسی داشته باشید
در صورت مشاهدهی هر اشکال در وبسایت از قبیل ( خرابی لینکهای دانلود، عدم نمایش کتب به صورت آنلاین و … ) با استفاده از این گزینه میتوانید ایراد مربوطه را با ما مطرح کنید.
در این بخش میتوانید توضیح کوتاهی دربارهی خود مطرح کنید، در نظر داشته باشید که این بخش را همهی بازدیدکنندگان خواهند دید، حتی میهمانان، در صورت دیدن لیست اعضا و در مقالات و نگاشتههای شما
کشور انتخابی محل سکونت شما تنها به مدیران نمایش داده خواهد شد و انتخاب آن اختیاری است
تاریخ تولد شما به صورت سن قابل رویت برای عموم است و انتخاب آن بستگی به میل شما دارد
گزینههای در پیش رو بخشی از باورهای شما را با عموم در میان میگذارد و این بخش قابل رویت عمومی است، در نظر داشته باشید که همیشه قادر به تغییر و حذف این انتخاب هستید با اشارهی ضربدر این انتخاب حذف خواهد شد
در این بخش میتوانید آدرس شبکههای اجتماعی، وبسایت خود را با مخاطبان خود در میان بگذارید برخی از این آدرسها با لوگو پلتفرم و برخی در پروفایل شما برای عموم به نمایش گذاشته خواهد شد
در این بخش میتوانید نام و نام خانوادگی، آدرس ایمیل و همچنین رمز عبور خود را ویرایش کنید همچنین میتوانید اطلاعات خود را از نمایش عمومی حذف کنید و به صورت ناشناس در ویسایت جهان آرمانی فعالیت داشته باشید
نام کاربری شما باید متشکل از حروف لاتین باشد، بدون فاصله، در عین حال این نام باید منحصر به فرد انتخاب شود
نام و نام خانوادگی شما باید متشکل از حروف فارسی باشد، بدون استفاده از اعداد
در نظر داشته باشید که این نام در نگاشتههای شما و در فهرست اعضا، برای کاربران قابل رویت است
آدرس ایمیل وارد شده از سوی شما برای مخاطبان قابل رویت است و یکی از راههای ارتباطی شما با آنان را خواهد ساخت، سعی کنید از ایمیلی کاری و در دسترس استفاده کنید
رمز عبور انتخابی شما باید متشکل از حروف بزرگ، کوچک، اعداد و کارکترهای ویژه باشد، این کار برای امنیت شما در نظر گرفته شده است، در عین حال در آینده میتوانید این رمز را تغییر دهید
پیش از ثبتنام در وبسایت جهان آرمانی قوانین، شرایط و ضوابط ما را مطالعه کنید
با استفاده از منو روبرو میتوانید به بخشهای مختلف حساب خود دسترسی داشته باشید
در حال حاضر این لینک در دسترس نیست
بزودی این فایلها بارگذاری و لینکها در دسترس قرار خواهد گرفت
در حال حاضر از لینک مستقیم برای دریافت اثر استفاده کنید
نیما شهسواری، نویسنده و شاعر، با آثاری در قالب داستان، شعر، مقالات و آثار تحقیقی که مضامینی مانند آزادی، برابری، جانپنداری، نقد قدرت و خدا را بررسی میکنند
جهان آرمانی، بستری برای تعامل و دسترسی به تمامی آثار شهسواری به صورت رایگان است
پر کردن بخشهایی که با علامت قرمز رنگ مشخص شده است الزامی است.
در هنگام درج بخش اطلاعات دقت لازم را به خرج دهید زیرا در صورت چاپ اثر شما داشتن این اطلاعات ضروری است
بخش ارتباط، راههایی است که میتوانید با درج آن مخاطبین خود را با آثار و شخصیت خود بیشتر آشنا کنید، فرای عناوینی که در این بخش برای شما در نظر گرفته شده است میتوانید در بخش توضیحات شبکهی اجتماعی دیگری که در آن عضو هستید را نیز معرفی کنید.
شما میتوانید آثار خود را با حداکثر حجم (20mb) و تعداد 10 فایل با فرمتهایی از قبیل (png, jpg,avi,pdf,mp4…) برای ما ارسال کنید،
در صورت تمایل شما به چاپ و قبولی اثر شما از سوی ما، نام انتخابی شامل عناوینی است که در مرحلهی ابتدایی فرم پر کردهاید، با انتخاب یکی از عناوین نام شما در هنگام نشر در کنار اثرتان درج خواهد شد.
پیش از انجام هر کاری پیشنهاد ما به شما مطالعهی قوانین و شرایط وبسایت رسمی جهان آرمانی است برای این کار از لینکهای زیر اقدام کنید.
گزارش شما با موفقیت ارسال شد
ایمیلی از سوی وبسایت جهان آرمانی در راستای تأیید ارسال گزارش دریافت خواهید کرد
در صورت نیاز به تماس و درج صحیح اطلاعات، با شما تماس گرفته خواهد شد.
پیام شما با موفقیت ارسال شد
ایمیلی از سوی وبسایت جهان آرمانی در راستای تأیید ارسال پیام دریافت خواهید کرد
در صورت نیاز به تماس و درج صحیح اطلاعات، با شما تماس گرفته خواهد شد.
فرم شما با موفقیت ثبت شد
ایمیلی از سوی وبسایت جهان آرمانی در راستای تأیید ارسال فرم دریافت خواهید کرد
در صورت نیاز به تماس و درج صحیح اطلاعات، با شما تماس گرفته خواهد شد.