از دیدن روی گلتان غنچه به دل زد
زد رسم جهان را به دگرباره رقم زد
با بودن این کودک زیبا به خیابان
او رنگ جهان را به رهایی صنم زد
این جمع شجاع کز نفسش خوانده رهایی
او جام جهان را به تو زیبای قدم زد
بر پای و قدومش تو بخوان شعر ز باران
شوید همه زشتی ز دل پیر تو ایران
این جمع که دانش بود آموز تو خواندی
امروز همو بوده معلم به دل ایران
باید به کنارش همه فریاد تو آزاد
خواندند درفشی به رهایی ز دل داد
بیدار همه کودک و پیر و همه برنا
از شور چنین قافله بیدار تو دنیا
رمز است همه نام شما در دل دیوار
این نقش تو بستی همه دنیای ز بیدار
بیدار کند سیل خموش نفران بست
زنجیر شکستد ز دل پای تو این مست
این جمع همه مست رهایی ز دل آزاد
خواندند سرود زن و جان را ز تو آزاد
برخیز ببین جام جهان در پس این داد
فریاد برآورده به آزادی تو راد
تو این وطن جام جهان را به رهایی
خواندی و به آزاد زدی راه بنایی
سازد همه دنیای به فریاد تو آزاد
آزاد جهان از پس فریاد ز این داد
زن را تو بخوان معنی حق عدل و هم انصاف
این زندگی از جان به تو خوانده همه آزاد