اطلاعیه و اخبار

وب‌سایت جهان آرمانی شروع به فعالیت کرد

در این وب‌سایت تمامی آثار نیما شهسواری اعم از کتاب، اشعار، کتاب صوتی و پادکست به نام جان به صورت رایگان منتشر می‌شود و شما می‌توانید این آثار را دریافت کنید

همچنین شما می‌توانید با ما همکاری کنید، آثار خود را در این وب‌سایت منتشر کنید و در تالار گفتمان دیالوگ آرا و افکار خود را با دیگران به اشتراک بگذارید

قطعا اولین همراهی شما با ما اطلاع‌رسانی به دیگران پیرامون این وب‌سایت و آثار نیما شهسواری است

تالار گفتمان دیالوگ کار خود را آغاز کرد تا بستری آزاد را برای همفکری و در میان گذاشتن آرا و افکار متفاوت فراهم کند 

شما نیز می‌توانید با ثبت‌نام در وب‌سایت جهان آرمانی – دیالوگ در این راه همراه ما باشید

صفحات رسمی نیما شهسواری در شبکه‌های اجتماعی راهی است برای دسترسی به آثار و ارتباط با ما

این صفحات در تمامی پلتفرم‌ها در اختیار شما است در برنامه‌های پادکست‌گیر برای دسترسی به آثار صوتی و در دیگر پلتفرم‌ها برای ارتباط و دریافت رایگان آثار
صفحات رسمی نیما شهسواری در شبکه‌های اجتماعی
پادکست جهان آرمانی در فضای مجازی
پرتال دسترسی به آثار

 

قوانین انجمن

برای استفاده بهتر از انجمن می‌توانید در انجمن مذکور عضو شوید.
شما با ثبت‌نام در تالار گفتمان دیالوگ، قانون آزادی را پذیرفته و ملزم به رعایت آن خواهید بود.
این قوانین شامل آزار کلامی اعم از تهدید، تحقیر، دشنام، نشر اکاذیب، درج مطلب اشخاص بدون ذکر منبع و … است.
با توجه به شرایط مذکور و قوانین به درج مطلب مبادرت کنید و سعی کنید مطالب مرتبط با هر عنوان را در مکان مناسب درج کنید،
در صورت فقدان عنوان مناسب برای درج مطلب می‌توانید موضوع را با ما در میان بگذارید.

با ما همراه شوید

برای درج مطالب و پرسش و پاسخ در تالار گفتمان دیالوگ باید عضو شوید 
با ما همراه باشید تا با کمک هم جهان بهتری بسازیم 
بی‌شک بهترین راه برای ساختن جهانی بهتر دیالوگ برقرار کردن است
بیایید تا با یکدیگر صحبت کنیم

آزادی بیان و خدای ح…
 
آگاه‌سازی‌ها
پاک‌کردن همه

آزادی بیان و خدای حاکم: چرا انتقاد از خدا هنوز جرم است

1 ارسال‌
1 کاربران
0 واکنش
24 نمایش‌
بینش نوین
(@binesh)
مشهور در دیالوگ
ملحق شده: 3 سال قبل
ارسال‌: 1788
شروع کننده موضوع  

ما در جهان مدرن، به عنوان یک ارزش بنیادین، آزادی بیان را تجلیل می‌کنیم. ما فکر می‌کنیم که این حق، پایهٔ دموکراسی، علم و پیشرفت است. اما اگر نگاهی عمیق‌تر به زندگی روزمره، به قوانین کشورها، به ساختارهای اجتماعی و به نحوهٔ برخورد با کسانی که به «خدا» یا به «نظام حاکم» انتقاد می‌کنند، بیندازیم — متوجه می‌شویم که آزادی بیان، یک اصل عمومی نیست؛ بلکه یک اصل شرطی است. و مهم‌ترین شرط آن، این است: «نه به خدای حاکم». انتقاد از خدا، هنوز جرم است. نه لزوماً به دلیل یک مقررات قانونی، بلکه به دلیل یک نظم ذهنی-اجتماعی که هرگز از بین نرفته است.

در کشورهایی که می‌گویند «سکولار» هستند، یک نفر می‌تواند با خنده، نقاشی یا مقاله‌ای، پادشاه را تمسخر کند. اما اگر همان شخص، به جای پادشاه، به خدا انتقاد کند — حتی اگر فقط به صورت فلسفی و بدون هیچ توهینی — در بسیاری از جوامع، او را «محارب»، «کافر» یا «پاکیزه نیست» می‌خوانند. در کشورهایی که دین حاکم است، این انتقاد مستقیماً جرم است و مجازاتش مرگ است. اما در هر دو جهان، یک الگوی مشترک وجود دارد: هر کسی که نوک هرم را لمس کند — یعنی خدا را به چالش بکشد — در برابر یک جریان خشن و خودکار از تنبیه، انزوا و تبعیض قرار می‌گیرد. این تنبیه، گاهی از طریق قانون، گاهی از طریق افشاگری، گاهی از طریق اخراج، و گاهی از طریق یک سکوت خشن و ترسناک اعمال می‌شود.

آزادی بیان، یک امتیاز است — نه یک حق

آزادی بیان، در عمل، یک حق نیست. آزادی بیان، یک امتیاز است. یک امتیازی که فقط به کسانی داده می‌شود که در محدودهٔ فرمان خدا نمی‌روند. این امتیاز، به معنای این نیست که شما می‌توانید هر چیزی را بگویید. این امتیاز، به معنای این است که شما می‌توانید هر چیزی را بگویید — مگر اینکه آن چیز، به نوک هرم بخورد.

تصور کنید یک روزنامه‌نگار در یک کشور متمدن، مقاله‌ای می‌نویسد که می‌گوید: «رئیس جمهور، تصمیماتش از نظر اخلاقی نادرست است». این مقاله، منتشر می‌شود. ممکن است تحریم شود. ممکن است ویژه‌گردانی شود. اما نه کسی را به زندان نمی‌اندازند. نه کسی را اعدام نمی‌کنند. چرا؟ چون رئیس جمهور، یک انسان است. یک موجود فیزیکی. یک فرماندهٔ انسانی که می‌تواند اشتباه کند. اما وقتی یک فیلسوف می‌گوید: «خدایی که به ما فرمان می‌دهد، یک خدای تصوری است — یک نوک هرم که برای مدیریت ترس انسان‌ها ساخته شده» — این جمله، در بسیاری از جوامع، یک جرم است. چرا؟ چون خدا، یک موجود ماورایی است. یک فرماندهٔ ماورایی که نمی‌تواند اشتباه کند. انتقاد به او، نه یک نقد سیاسی است — بلکه یک تمرد عقیدتی است. یک تمردی که نوک هرم را به چالش می‌کشد.

تفاوت، تنها در این است: یکی، یک انسان است. دیگری، یک نماد. اما این نماد، بسیار قوی‌تر از هر انسانی است. چون انسان، می‌تواند فرمانده نباشد. اما خدا، همیشه فرمانده است. انسان، می‌تواند از مقامش برکنار شود. اما خدا، هیچ‌گاه از نوک هرم نمی‌رود — مگر اینکه یک خدای جدید جایش را بگیرد.

سرکوب غیرمستقیم: تنبیه از طریق ترس

در بسیاری از جوامع، انتقاد از خدا، جرم رسمی نیست. اما سرکوبش، بسیار مؤثرتر است. چرا؟ چون این سرکوب، از طریق ترس اجرا می‌شود — نه از طریق قانون.

یک دانشجوی دانشگاه، در کلاس فلسفه، می‌گوید: «من فکر می‌کنم اعتقاد به خدا، یک نوع تسلیمیت روانی است». کلاس سکوت می‌کند. معلم، نگاهش را تغییر می‌دهد. دانشجو، چند روز بعد، در دفتر کار معلم، دعوت به گفتگو می‌گیرد. نه به خاطر نمره‌اش. نه به خاطر رفتارش. بلکه به خاطر اینکه «به خدا انتقاد کرده است». معلم می‌گوید: «این موضوع حساس است. من نمی‌خواهم شما در آینده با مشکل روبرو شوید». این یک تهدید نیست. این یک هشدار است. اما تأثیرش، دقیقاً همان تهدید است.

یک هنرمند، نقاشی‌ای می‌سازد که خدا را به عنوان یک سیستم کنترل‌کنندهٔ دیجیتال نشان می‌دهد. این نقاشی، در یک گالری نمایش داده می‌شود. چند روز بعد، گالری، از طریق یک تماس تلفنی، هشدار می‌گیرد: «این آثار، ممکن است باعث بی‌قراری جامعه شود». گالری، نقاشی را برمی‌دارد. هنرمند، از شبکه‌های اجتماعی حذف می‌شود. دوستانش، از او دور می‌شوند. این، یک تنبیه قانونی نیست. این، یک تنبیه اجتماعی است. اما این تنبیه، چقدر خشونت‌بارتر است؟ چون اینجا، هیچ کس مسئولیتی ندارد. هیچ کس نمی‌گوید: «من تو را مجازات کردم». همه، فقط می‌گویند: «ما می‌ترسیم».

این، سرکوبی است که خود را پنهان می‌کند. سرکوبی که به جای استفاده از قانون، از ترس استفاده می‌کند. ترس از اخراج. ترس از تحقیر. ترس از انزوا. ترس از اینکه «کسی تو را به عنوان یک مرتد ببیند». این ترس، یک دیوار است — دیواری که هیچ‌کس نمی‌تواند از روی آن بگذرد.

کفار، مرتد، محارب: زبان جرم‌انگیز خدای حاکم

زبانی که برای تنبیه انتقاد از خدا استفاده می‌شود، زبانی است که از هزاران سال پیش تا امروز تغییر نکرده است. این زبان، زبان تعبیه‌کنندهٔ گناه و جرم است.

در اسلام: «کافر». «مرتد». «محارب».
در مسیحیت: «ناباور». «بدافکن». «مشرک».
در هندوئیسم: «آشوب‌گر». «خارج از دharma».
در جنبش‌های مدرن: «نژادپرست». «پس‌گام». «ضدپیشرفت».
هر کدام از این واژه‌ها، یک تعبیر جمعی است. یک تعبیری که فرد را از جامعه خارج می‌کند. یک تعبیری که فرد را به عنوان یک موجود خطرناک، ناپاک و غیرقابل تفاهم، معرفی می‌کند.

وقتی یک نفر را «کافر» می‌نامند، دیگر نمی‌توانید با او صحبت کنید. چرا؟ چون او، یک فرد نیست — او یک تهدید است. وقتی یک نفر را «مرتد» می‌نامند، دیگر نمی‌توانید از او انتظار انصاف داشته باشید. چرا؟ چون او، خیانت کرده است — خیانت به خدایی که همهٔ ما در دل خود داریم.

این زبان، یک سلاح است. سلاحی که نه برای توضیح، بلکه برای سرکوب طراحی شده است. سلاحی که نه برای بحث، بلکه برای توقف بحث طراحی شده است. وقتی شما از خدا انتقاد می‌کنید، شما دیگر یک انسان نیستید. شما یک «نوع» هستید. یک «طبقه» هستید. یک «کفار» هستید. و کفار، از نظر قانون، از نظر اخلاق، از نظر جامعه، نمی‌توانند دارای حقوق باشند.

و این، دقیقاً همان چیزی است که در دیکتاتوری‌ها اتفاق می‌افتد. وقتی یک دیکتاتور، یک مخالف را «طنزپره» یا «جنایتکار» می‌نامد — او دیگر یک انسان نیست. او یک تهدید است. و تهدیدها، نیازی به دادرسی ندارند. نیازی به دفاع ندارند. نیازی به بحث ندارند. نیازی به آزادی بیان ندارند.

آزادی بیان، یک امتیاز تسلیمی است

آزادی بیان، در دنیای امروز، یک امتیاز تسلیمی است. یعنی شما می‌توانید آزادی بیان داشته باشید — اما فقط اگر تسلیم شوید.

شما می‌توانید دربارهٔ رئیس جمهور بگویید: «او احمق است».
شما می‌توانید دربارهٔ یک رهبر سیاسی بگویید: «او فاسد است».
شما می‌توانید دربارهٔ یک شرکت بزرگ بگویید: «او فاجعه‌ای است».
اما شما نمی‌توانید دربارهٔ خدا بگویید: «او یک نوک هرم است».
چرا؟ چون خدا، نمی‌خواهد شما آزاد باشید. خدا، می‌خواهد شما تسلیم باشید.

آزادی بیان، در اینجا، یک نوع «کارمزد» است. شما باید کارمزدی بپردازید تا این امتیاز را داشته باشید. و کارمزد، این است: «اعتقاد به خدا». اگر شما این کارمزد را نپردازید — اگر شما به خدا اعتقاد نداشته باشید — آن وقت، شما دیگر یک شهروند نیستید. شما یک خارجی هستید. شما یک متجاوز هستید. شما یک تهدید هستید.

و این، دقیقاً همان چیزی است که در جوامع مذهبی اتفاق می‌افتد. اما در جوامع مدرن، این کارمزد، پنهان‌تر است. شما را مستقیماً به زندان نمی‌اندازند. اما شما را از کار می‌اندازند. از دانشگاه می‌اندازند. از گروه‌های اجتماعی می‌اندازند. از دوستان می‌اندازند. و این، یک تنبیه بسیار مؤثرتر است — چون اینجا، هیچ کس مسئولیتی ندارد. هیچ کس نمی‌گوید: «من تو را مجازات کردم». همه، فقط می‌گویند: «ما می‌ترسیم».

چرا ما به این سرکوب تسلیم شده‌ایم؟

چون ما هنوز هم از خدای حاکم، ترس داریم. نه از خدایی که در آسمان است — بلکه از خدایی که در دل خودمان است.

وقتی یک نفر از خدا انتقاد می‌کند، ما نه تنها او را تنبیه می‌کنیم — بلکه خودمان را تنبیه می‌کنیم. چرا؟ چون ما، درون خودمان، می‌دانیم که او درست می‌گوید. ما می‌دانیم که خدا، یک نوک هرم است. ما می‌دانیم که این نوک هرم، ما را محدود می‌کند. ما می‌دانیم که این نوک هرم، ما را از آزادی می‌دوراند.

اما این دانستن، ترسناک است. چون اگر شما بپذیرید که خدا، یک نوک هرم است — آن وقت، شما باید بپذیرید که شما، فرمانبردار هستید. شما باید بپذیرید که شما، آزاد نیستید. شما باید بپذیرید که شما، تسلیم شده‌اید.

و این، یک ترس عمیق است. ترسی که ما را وادار می‌کند که هر کسی که به این حقیقت می‌رسد، را تنبیه کنیم. چون اگر او را تنبیه کنیم — ما می‌توانیم به خودمان بگوییم: «من این را نمی‌پذیرم». و این، یک نوع تسلیمیت است. تسلیمیتی که خود را به عنوان یک ایمان مقدس، پوشانده است.

ما به این سرکوب تسلیم شده‌ایم — چون تسلیم شدن، راحت‌تر است. راحت‌تر از اینکه بپذیریم که ما، در یک زنجیر نشسته‌ایم. راحت‌تر از اینکه بپذیریم که ما، خودمان را به خدا تسلیم کرده‌ایم. راحت‌تر از اینکه بپذیریم که ما، خودمان را آزاد نکرده‌ایم.

آزادی بیان، یک فرمان است — نه یک حق

آزادی بیان، یک حق نیست. آزادی بیان، یک فرمان است. یک فرمانی که به ما می‌گوید: «می‌توانید بگویید — اما فقط تا اینجا».

این فرمان، در قوانین کشورها نوشته نشده است. این فرمان، در کتاب‌های مقدس نوشته نشده است. این فرمان، در هیچ جایی نوشته نشده است. اما همهٔ ما، این فرمان را می‌شنویم. همهٔ ما، این فرمان را می‌فهمیم. همهٔ ما، این فرمان را اجرا می‌کنیم.

وقتی یک نفر از خدا انتقاد می‌کند — ما، به جای اینکه با او بحث کنیم — می‌گوییم: «این یک جرم است».
وقتی یک نفر از خدا انتقاد می‌کند — ما، به جای اینکه از او یاد بگیریم — می‌گوییم: «این یک تهدید است».
وقتی یک نفر از خدا انتقاد می‌کند — ما، به جای اینکه به او احترام بگذاریم — می‌گوییم: «این یک کافر است».

و این، دقیقاً همان چیزی است که در دیکتاتوری‌ها اتفاق می‌افتد. یک فرمان، که به ما می‌گوید: «می‌توانید بگویید — اما فقط تا اینجا». و اینجا، همان نقطه‌ای است که نوک هرم قرار دارد.

آیا می‌توانیم بدون خدای حاکم، آزادی بیان داشته باشیم؟

بله. می‌توانیم.

اما نه با تغییر قانون. نه با تغییر سیاست. نه با تغییر دموکراسی.

بلکه با تغییر دل.

وقتی شما بفهمید که خدا، یک نوک هرم است — نه یک موجود ماورایی — آن وقت، شما می‌توانید از این نوک هرم فرار کنید.

وقتی شما بفهمید که انتقاد به خدا، یک جرم نیست — بلکه یک ضرورت فکری است — آن وقت، شما می‌توانید از این ترس رها شوید.

وقتی شما بفهمید که آزادی بیان، نه یک امتیاز است — بلکه یک حق انسانی است — آن وقت، شما می‌توانید این حق را برای همه، شامل کسانی که به خدا انتقاد می‌کنند، تضمین کنید.

و این، تنها راه برای آزادی بیان واقعی است.

آزادی بیان، یعنی اینکه شما بتوانید بدون ترس، هر چیزی را بگویید — حتی اینکه: «خدا، یک نوک هرم است».

آزادی بیان، یعنی اینکه شما بتوانید بدون ترس، هر چیزی را بخوانید — حتی اینکه: «خدا، یک تصور انسانی است».

آزادی بیان، یعنی اینکه شما بتوانید بدون ترس، هر چیزی را فکر کنید — حتی اینکه: «خدا، یک افسانه است».

و این، یک آزادی است که هیچ خدای حاکمی نمی‌خواهد شما داشته باشید. چون این آزادی، به نفع نوک هرم نیست. این آزادی، به نفع خدای تصوری نیست. این آزادی، به نفع تسلیمیت نیست.

و این، دقیقاً همان چیزی است که ما از آن می‌ترسیم.

پرسش و پاسخ (FAQ)

آیا انتقاد از خدا، واقعاً جرم است؟
بله — اگر به معنای قانونی و اجتماعی نگاه کنیم. در بسیاری از کشورها، این جرم قانونی است. در بسیاری از جوامع، این جرم اجتماعی است. حتی در کشورهایی که قانوناً آزادی بیان وجود دارد، انتقاد از خدا، یک تنبیه غیررسمی و بسیار مؤثر دارد: اخراج، تحقیر، انزوا و از دست دادن اعتماد جامعه.

چرا انتقاد به خدا، بسیار خطرناک‌تر از انتقاد به یک رهبر سیاسی است؟
چون رهبر سیاسی، یک انسان است — و انسان‌ها می‌توانند اشتباه کنند، برکنار شوند و تغییر کنند. اما خدا، یک نوک هرم است — یک نمادی که هیچ‌گاه نمی‌شکند. انتقاد به خدا، یک تمرد عقیدتی است — نه یک نقد سیاسی. و تمرد عقیدتی، جامعه را به تزلزل می‌اندازد — چون این تمرد، نوک هرم را به چالش می‌کشد.

آیا می‌توانیم آزادی بیان را بدون تغییر دین، ایجاد کنیم؟
بله — اما نه با تغییر قانون، با تغییر فرهنگ. آزادی بیان، فقط وقتی واقعی می‌شود که جامعه، ترس خود را از تمرد عقیدتی رها کند. این تغییر، نیازمند آموزش، گفتگو و تولید فرهنگ انتقادی است — نه تغییر متن مقدس. یک جامعهٔ آزاد، جامعه‌ای است که حتی انتقاد از خدایش را تحمل می‌کند.

{
“@context”: “https://schema.org”,
“@type”: “FAQPage”,
“mainEntity”: [
{
“@type”: “Question”,
“name”: “آیا انتقاد از خدا، واقعاً جرم است؟”,
“acceptedAnswer”: {
“@type”: “Answer”,
“text”: “بله — اگر به معنای قانونی و اجتماعی نگاه کنیم. در بسیاری از کشورها، این جرم قانونی است. در بسیاری از جوامع، این جرم اجتماعی است. حتی در کشورهایی که قانوناً آزادی بیان وجود دارد، انتقاد از خدا، یک تنبیه غیررسمی و بسیار مؤثر دارد: اخراج، تحقیر، انزوا و از دست دادن اعتماد جامعه.”
}
},
{
“@type”: “Question”,
“name”: “چرا انتقاد به خدا، بسیار خطرناک‌تر از انتقاد به یک رهبر سیاسی است؟”,
“acceptedAnswer”: {
“@type”: “Answer”,
“text”: “چون رهبر سیاسی، یک انسان است — و انسان‌ها می‌توانند اشتباه کنند، برکنار شوند و تغییر کنند. اما خدا، یک نوک هرم است — یک نمادی که هیچ‌گاه نمی‌شکند. انتقاد به خدا، یک تمرد عقیدتی است — نه یک نقد سیاسی. و تمرد عقیدتی، جامعه را به تزلزل می‌اندازد — چون این تمرد، نوک هرم را به چالش می‌کشد.”
}
},
{
“@type”: “Question”,
“name”: “آیا می‌توانیم آزادی بیان را بدون تغییر دین، ایجاد کنیم؟”,
“acceptedAnswer”: {
“@type”: “Answer”,
“text”: “بله — اما نه با تغییر قانون، با تغییر فرهنگ. آزادی بیان، فقط وقتی واقعی می‌شود که جامعه، ترس خود را از تمرد عقیدتی رها کند. این تغییر، نیازمند آموزش، گفتگو و تولید فرهنگ انتقادی است — نه تغییر متن مقدس. یک جامعهٔ آزاد، جامعه‌ای است که حتی انتقاد از خدایش را تحمل می‌کند.”
}
}
]
}

نتیجه‌گیری: آزادی بیان، یک فرمان برای تسلیم است

آزادی بیان، یک حق نیست. آزادی بیان، یک فرمان است — یک فرمانی که به ما می‌گوید: «می‌توانید بگویید — اما فقط تا اینجا». و اینجا، همان نقطه‌ای است که خدا نشسته است.

ما هنوز هم به خدای حاکم تسلیم شده‌ایم. ما هنوز هم به خدای حاکم، احترام می‌گذاریم. ما هنوز هم به خدای حاکم، ایمان داریم — حتی اگر این ایمان، فقط به صورت ترس باشد.

وقتی یک نفر از خدا انتقاد می‌کند — ما، نه به او پاسخ می‌دهیم — بلکه به خودمان پاسخ می‌دهیم. ما به خودمان می‌گوییم: «این نباید بگوید». و این، دقیقاً همان چیزی است که در دیکتاتوری‌ها اتفاق می‌افتد. یک فرمانی که به ما می‌گوید: «بیایید تسلیم شویم — چون اگر تسلیم نشویم، جامعه می‌شکند».

اما جامعه، تنها وقتی می‌شکند که ما به خدای حاکم، ایمان داشته باشیم. جامعه، تنها وقتی می‌شکند که ما به خدای حاکم، تسلیم شویم. جامعه، تنها وقتی می‌شکند که ما به خدای حاکم، ترس داشته باشیم.

و این، دقیقاً همان چیزی است که ما از آن می‌ترسیم — چون اگر خدا را بشکنیم — ما باید خودمان فرمان دهیم. خودمان معنا بسازیم. خودمان تصمیم بگیریم. خودمان مسئول باشیم.

و این، ترسناک‌ترین کاری است که انسان می‌تواند انجام دهد.

اما این، تنها راه آزادی بیان واقعی است.

آزادی بیان، یعنی اینکه شما بتوانید بدون ترس، هر چیزی را بگویید — حتی اینکه: «خدا، یک نوک هرم است».

آزادی بیان، یعنی اینکه شما بتوانید بدون ترس، هر چیزی را بخوانید — حتی اینکه: «خدا، یک تصور انسانی است».

آزادی بیان، یعنی اینکه شما بتوانید بدون ترس، هر چیزی را فکر کنید — حتی اینکه: «خدا، یک افسانه است».

و این، یک آزادی است که هیچ خدای حاکمی نمی‌خواهد شما داشته باشید. چون این آزادی، به نفع نوک هرم نیست. این آزادی، به نفع خدای تصوری نیست. این آزادی، به نفع تسلیمیت نیست.

و این، دقیquaً همان چیزی است که ما از آن می‌ترسیم.

اگر می‌خواهید این مفهوم را در آثار نیما شهسواری عمیق‌تر بخوانید، کتاب‌های جهان آرمانی را کشف کنید — همه‌ی آنها به صورت رایگان در دسترس هستند.

اگر می‌خواهید ببینید چگونه این خدای حاکم، در پادکست‌های جهان آرمانی تحلیل شده، پادکست شماره ۴ جهان آرمانی را گوش دهید — جایی که این مفهوم، با تمام عمق و شدت، تحلیل شده است.

و اگر می‌خواهید بدانید چگونه این فرهنگ سرکوب، در جهان امروز تکرار می‌شود — صفحهٔ اصلی جهان آرمانی را ببینید. جایی که هر مقاله، یک آینه است — و شما، آنچه را می‌بینید، خودتان هستید.

این مقاله را با دوستان خود به اشتراک بگذارید. چون شاید، اولین قدم به سمت آزادی، این باشد که بفهمیم: آزادی بیان، یک فرمان برای تسلیم است — نه یک حق برای آزادی.



   
نقل‌قول
اشتراک:

تازه‌ترین کتاب نیما شهسواری

می‌توانید با کلیک بر روی تصویر تازه‌ترین کتاب نیما شهسواری، این اثر را دریافت و مطالعه کنید

به جهان آرمانی، وب‌سایت رسمی نیما شهسواری خوش آمدید

cropped-tt-1.png

نیما شهسواری، نویسنده و شاعر، با آثاری در قالب  داستان، شعر، مقالات و آثار تحقیقی که مضامینی مانند آزادی، برابری، جان‌پنداری، نقد قدرت و خدا را بررسی می‌کنند

جهان آرمانی، بستری برای تعامل و دسترسی به تمامی آثار شهسواری به صورت رایگان است

راهنمای تکمیل پروفایل

📖

زندگی‌نامه

معرفی کوتاه از خودتان که برای همه کاربران قابل مشاهده است

🌍

اطلاعات شخصی

کشور: فقط مدیران می‌بینند • تاریخ تولد: به صورت سن نمایش داده می‌شود

💭

باورهای فکری

انتخاب‌های شما درباره‌ی هستی، اخلاق و جامعه - همیشه قابل تغییر

📱

راه‌های ارتباط

لینک شبکه‌های اجتماعی و وبسایت شما در پروفایل عمومی نمایش داده می‌شوند

⚙️

مدیریت حساب

ویرایش نام، ایمیل، رمز عبور - امکان فعالیت ناشناس

در دسترس نبودن لینک

در حال حاضر این لینک در دسترس نیست

بزودی این فایل‌ها بارگذاری و لینک‌ها در دسترس قرار خواهد گرفت

در حال حاضر از لینک مستقیم برای دریافت اثر استفاده کنید

راهنما

راهنمایی‌های لازم برای استفاده از لینک‌های موجود در صفحه...

این صفحه دارای لینک‌های بسیاری است تا شما بتوانید هر چه بهتر از امکانات صفحه استفاده کنید.

در پیش روی شما چند گزینه به چشم می‌خورد که فرای مشخصات اثر به شما امکان می‌دهد تا متن اثر را به صورت آنلاین مورد مطالعه قرار دهید و به دیگر بخش‌ها دسترسی داشته باشید،

شما می‌توانید به بخش صوتی مراجعه کرده و به فایل صوتی به صورت آنلاین گوش فرا دهید و فراتر از آن فایل مورد نظر خود را از لینک‌های مختلف دریافت کنید.

بخش تصویری مکانی است تا شما بتوانید فایل تصویری اثر را به صورت آنلاین مشاهده و در عین حال دریافت کنید.

فرای این بخش‌ها شما می‌توانید به اثر در ساندکلود و یوتیوب دسترسی داشته باشید و اثر مورد نظر خود را در این پلتفرم‌ها بشنوید و یا تماشا کنید.

بخش نظرات و گزارش خرابی لینک‌ها از دیگر عناوین این بخش است که می‌توانید نظرات خود را پیرامون اثر با ما و دیگران در میان بگذارید و در عین حال می‌توانید در بهبود هر چه بهتر وب‌سایت در کنار ما باشید.

شما می‌توانید آدرس لینک‌های معیوب وب‌سایت را به ما اطلاع دهید تا بتوانیم با برطرف کردن معایب در دسترسی آسان‌تر عمومی وب‌سایت تلاش کنیم.

در صورت بروز هر مشکل و یا داشتن پرسش‌های بیشتر می‌توانید از لینک‌های زیر استفاده کنید.

ثبت آثار

توضیحات

پر کردن بخش‌هایی که با علامت قرمز رنگ مشخص شده است الزامی است.

در هنگام درج بخش اطلاعات دقت لازم را به خرج دهید زیرا در صورت چاپ اثر شما داشتن این اطلاعات ضروری است

بخش ارتباط، راه‌هایی است که می‌توانید با درج آن مخاطبین خود را با آثار و شخصیت خود بیشتر آشنا کنید، فرای عناوینی که در این بخش برای شما در نظر گرفته شده است می‌توانید در بخش توضیحات شبکه‌ی اجتماعی دیگری که در آن عضو هستید را نیز معرفی کنید.     

شما می‌توانید آثار خود را با حداکثر حجم (20mb) و تعداد 10 فایل با فرمت‌هایی از قبیل (png, jpg,avi,pdf,mp4…) برای ما ارسال کنید،

در صورت تمایل شما به چاپ و قبولی اثر شما از سوی ما، نام انتخابی شامل عناوینی است که در مرحله‌ی ابتدایی فرم پر کرده‌اید، با انتخاب یکی از عناوین نام شما در هنگام نشر در کنار اثرتان درج خواهد شد.

پیش از انجام هر کاری پیشنهاد ما به شما مطالعه‌ی قوانین و شرایط وب‌سایت رسمی جهان آرمانی است برای این کار از لینک‌های زیر اقدام کنید.