اطلاعیه و اخبار

وب‌سایت جهان آرمانی شروع به فعالیت کرد

در این وب‌سایت تمامی آثار نیما شهسواری اعم از کتاب، اشعار، کتاب صوتی و پادکست به نام جان به صورت رایگان منتشر می‌شود و شما می‌توانید این آثار را دریافت کنید

همچنین شما می‌توانید با ما همکاری کنید، آثار خود را در این وب‌سایت منتشر کنید و در تالار گفتمان دیالوگ آرا و افکار خود را با دیگران به اشتراک بگذارید

قطعا اولین همراهی شما با ما اطلاع‌رسانی به دیگران پیرامون این وب‌سایت و آثار نیما شهسواری است

تالار گفتمان دیالوگ کار خود را آغاز کرد تا بستری آزاد را برای همفکری و در میان گذاشتن آرا و افکار متفاوت فراهم کند 

شما نیز می‌توانید با ثبت‌نام در وب‌سایت جهان آرمانی – دیالوگ در این راه همراه ما باشید

صفحات رسمی نیما شهسواری در شبکه‌های اجتماعی راهی است برای دسترسی به آثار و ارتباط با ما

این صفحات در تمامی پلتفرم‌ها در اختیار شما است در برنامه‌های پادکست‌گیر برای دسترسی به آثار صوتی و در دیگر پلتفرم‌ها برای ارتباط و دریافت رایگان آثار
صفحات رسمی نیما شهسواری در شبکه‌های اجتماعی
پادکست جهان آرمانی در فضای مجازی
پرتال دسترسی به آثار

 

قوانین انجمن

برای استفاده بهتر از انجمن می‌توانید در انجمن مذکور عضو شوید.
شما با ثبت‌نام در تالار گفتمان دیالوگ، قانون آزادی را پذیرفته و ملزم به رعایت آن خواهید بود.
این قوانین شامل آزار کلامی اعم از تهدید، تحقیر، دشنام، نشر اکاذیب، درج مطلب اشخاص بدون ذکر منبع و … است.
با توجه به شرایط مذکور و قوانین به درج مطلب مبادرت کنید و سعی کنید مطالب مرتبط با هر عنوان را در مکان مناسب درج کنید،
در صورت فقدان عنوان مناسب برای درج مطلب می‌توانید موضوع را با ما در میان بگذارید.

با ما همراه شوید

برای درج مطالب و پرسش و پاسخ در تالار گفتمان دیالوگ باید عضو شوید 
با ما همراه باشید تا با کمک هم جهان بهتری بسازیم 
بی‌شک بهترین راه برای ساختن جهانی بهتر دیالوگ برقرار کردن است
بیایید تا با یکدیگر صحبت کنیم

ورود به دیالوگ با حساب‌ شبکه‌های اجتماعی

تخت نفران و صد فریا…
 
آگاه‌سازی‌ها
پاک‌کردن همه

تخت نفران و صد فریاد: چرا هر شورشی به سکوت تبدیل می‌شود؟

1 ارسال‌
1 کاربران
0 تایید شده‌ها
1 نمایش‌
بینش نوین
(@binesh)
مشهور در دیالوگ
ملحق شده: 3 سال قبل
ارسال‌: 1683
شروع کننده موضوع  

در جهانی که تخت یزدان نابود شده، جام جهان ادرار می‌ریزد، کودکان را مالش داده‌اند، همه چی حل شده، زبان به دیوانه مضراب تبدیل شده، قدرت تنها تب است، معنا دزدیده شده، نگاه ما خود را در آینهٔ خالی گم کرده، نور یزدان به آیت کشتار تبدیل شده، عرفان به تبهگنی تبدیل گردیده، قانون دینی پرده‌ای برای فساد است، باور به ادای تقلید تبدیل شده، و انسان‌ها در غارِ تاریکی خود محبوسند — آن‌وقت است که آخرین اقدامِ انقلابی، «سرکشی»، به یک صد فریادِ بی‌پاسخ تبدیل می‌شود. «سرکشی در دل تخت نفران صد فریاد» — این مصرع، نه یک توصیفِ سیاسی، بلکه یک تشخیصِ متافیزیکی است. نیما شهسواری، با این چند کلمه، تمامی تلاش‌های انسان برای مقاومت، انقلاب، و تغییر را به یک جنازهٔ زنده تبدیل می‌کند. این سرکشی، نه در خیابان‌ها، نه در میدان‌ها، نه در جمعیت‌ها — بلکه «در دل تخت نفران» انجام می‌شود. تخت نفران، نمادِ قدرتِ انسانی است؛ آن تختی که بعد از فروپاشیِ تخت یزدان، جای او را گرفته است. و سرکشی، نه یک شورشِ موفق، بلکه یک فریادِ بی‌پاسخ است. صد فریاد — نه یک فریاد، بلکه صد فریاد. هر فریاد، یک نفرات. هر نفرات، یک انسانِ بی‌آوا. و این صد فریاد، در دلِ همان تختی که باید بر آن حکومت می‌کرد، می‌خواند. و این تخت، نه یک تختِ تسلیم‌شده است — این تخت، یک تختِ بی‌حس است.

تخت نفران: پس از خدا، کیست قهرمان؟

«تخت نفران» — این عبارت، ترکیبی تضادآمیز است. «نفران»، نه به معنای «نفرت»، بلکه به معنای «نفر» است: انسان. تخت نفران، تختِ انسان است. تختی که بعد از فروپاشیِ تخت یزدان، جای او را گرفته است. نیما در اینجا، به ما می‌گوید: وقتی خدا نابود شد، انسان، نه به عنوان نجات‌دهنده، بلکه به عنوان جانشینِ خدا، به تخت نشست. اما این نشستن، یک نشستنِ تخریب‌کننده بود. انسان، نه به عنوان موجودی خوب، بلکه به عنوان موجودی تباه‌کننده، قدرت را به دست گرفت. و این قدرت، دیگر نه یک قدرتِ الهی است — این قدرت، یک قدرتِ انسانی است که دیگر نه به عدالت، بلکه به تباهی، نیاز دارد. تخت نفران، نمادِ تمامی نظام‌های سیاسی، اجتماعی، و فرهنگی است که بعد از فروپاشیِ دین، به وجود آمدند. این تخت، نه فقط یک تختِ حکومت است — این تخت، یک تختِ تولیدِ تب است. و هر کسی که بر آن می‌نشیند، تنها یک نوعِ تب را تولید می‌کند. و این تب، هیچ وقت متوقف نمی‌شود. و این تب، همان است که جهان را تخریب می‌کند.

نیما در اینجا، به ما می‌گوید: شما فکر می‌کنید که شورش، می‌تواند تخت نفران را فرو بیندازد. اما این اشتباه است. شورش، دیگر نه یک اقدامِ تغییر است — شورش، یک اقدامِ تکرار است. هر شورشی که بر تخت نفران می‌آید، دوباره، همان تخت را می‌سازد. هر انقلابی که انجام می‌شود، دوباره، همان تخت را می‌سازد. هر جنبشی که شروع می‌شود، دوباره، همان تخت را می‌سازد. چرا؟ چون شورش، دیگر نه یک حرکتِ آزاد است — شورش، یک حرکتِ تب است. و تب، دیگر نه یک بیماری است — تب، یک ویژگیٔ ذاتیِ انسان است. بنابراین، سرکشی در دل تخت نفران، نه یک شورش است — سرکشی، یک نوعِ تب است. و این تب، هیچ وقت متوقف نمی‌شود. و این تب، همان است که جهان را تخریب می‌کند. و این تب، همان است که ما را تخریب می‌کند. و این تب، همان است که ما را به خلأ می‌اندازد. و این خلأ، همان است که ما را به خودمان می‌اندازد. و این خودمان، همان است که ما را به تب می‌اندازد. و این چرخه، بی‌پایان است.

صد فریاد: هر فریاد، یک نفرات

«صد فریاد» — این عبارت، یکی از عمیق‌ترین تصاویر شعر است. فریاد، نمادِ خشم، درخواست، و نیاز است. اما نیما، این فریاد را به صد فریاد تبدیل می‌کند. صد فریاد، نه یک فریادِ جمعی است — صد فریاد، صد فریادِ منفرد است. هر فریاد، یک نفرات است. هر نفرات، یک انسانِ بی‌آوا است. هر انسان، یک فریاد می‌کند — اما هیچ کدام، نمی‌شنوند. هیچ کدام، پاسخ نمی‌دهند. هیچ کدام، نمی‌فهمند. این صد فریاد، نه یک جمعیت است — این صد فریاد، یک تکثرِ بی‌معنا است. و این تکثر، هیچ چیزی را تغییر نمی‌دهد. این صد فریاد، نه یک نیروی تغییر است — این صد فریاد، یک نیروی تخریب است. چرا؟ چون هر فریاد، به جای اینکه به سمتِ تغییر باشد — به سمتِ خودش، می‌رود. هر فریاد، یک نوعِ تب است. و این تب، هیچ وقت متوقف نمی‌شود. و این تب، همان است که جهان را تخریب می‌کند. و این تب، همان است که ما را تخریب می‌کند. و این تب، همان است که ما را به خلأ می‌اندازد. و این خلأ، همان است که ما را به خودمان می‌اندازد. و این خودمان، همان است که ما را به تب می‌اندازد. و این چرخه، بی‌پایان است.

نیما در اینجا، به ما می‌گوید: ما، دیگر نه انسان‌هایی هستیم که شورش می‌کنیم — ما، انسان‌هایی هستیم که فریاد می‌کنیم. و این فریاد، هیچ چیزی را تغییر نمی‌دهد. این فریاد، تنها یک نوعِ تب است. و این تب، هیچ وقت متوقف نمی‌شود. و این تب، همان است که جهان را تخریب می‌کند. و این تب، همان است که ما را تخریب می‌کند. و این تب، همان است که ما را به خلأ می‌اندازد. و این خلأ، همان است که ما را به خودمان می‌اندازد. و این خودمان، همان است که ما را به تب می‌اندازد. و این چرخه، بی‌پایان است.

در دل تخت نفران: شورش، نه در بیرون، بلکه در داخل

«در دل تخت نفران» — این عبارت، یکی از عمیق‌ترین عبارات شعر است. نیما می‌گوید: شورش، نه در بیرون است — شورش، در داخل است. شورش، نه در خیابان‌ها است — شورش، در دل است. شورش، نه در جمعیت‌ها است — شورش، در تنهایی است. و این شورش، نه یک شورشِ فعال است — این شورش، یک شورشِ خاموش است. این شورش، نه یک شورشِ تغییر است — این شورش، یک شورشِ تخریب است. و این شورش، نه یک شورشِ امیدوار است — این شورش، یک شورشِ ناامید است. و این شورش، نه یک شورشِ رهبردار است — این شورش، یک شورشِ بدون رهبر است. و این شورش، نه یک شورشِ آینده‌نگر است — این شورش، یک شورشِ بدون آینده است.

این نگاه، ترسناک است، چون نیما هیچ راه‌حلی را پیشنهاد نمی‌دهد. او نمی‌گوید: باید شورش کنیم. او نمی‌گوید: باید انقلاب کنیم. او نمی‌گوید: باید به آینده باور کنیم. او می‌گوید: شورش، دیگر نه یک اقدام است — شورش، یک حالت است. و این حالت، هیچ وقت متوقف نمی‌شود. و این حالت، همان است که جهان را تخریب می‌کند. و این حالت، همان است که ما را تخریب می‌کند. و این حالت، همان است که ما را به خلأ می‌اندازد. و این خلأ، همان است که ما را به خودمان می‌اندازد. و این خودمان، همان است که ما را به تب می‌اندازد. و این چرخه، بی‌پایان است.

شورش بدون رهبر: آیا ممکن است؟

نیما در اینجا، به ما می‌گوید: شورش، دیگر نه یک حرکتِ سازمان‌یافته است — شورش، یک حرکتِ بی‌سرپرست است. هیچ رهبری نیست. هیچ ایدئولوژی‌ای نیست. هیچ برنامه‌ای نیست. هیچ آینده‌ای نیست. تنها یک فریاد است. و این فریاد، هیچ چیزی را تغییر نمی‌دهد. این شورش، نه یک شورشِ موفق است — این شورش، یک شورشِ بی‌نتیجه است. و این بی‌نتیجه بودن، همان است که جهان را تخریب می‌کند. و این بی‌نتیجه بودن، همان است که ما را تخریب می‌کند. و این بی‌نتیجه بودن، همان است که ما را به خلأ می‌اندازد. و این خلأ، همان است که ما را به خودمان می‌اندازد. و این خودمان، همان است که ما را به تب می‌اندازد. و این چرخه، بی‌پایان است.

نیما در اینجا، به ما می‌گوید: ما، دیگر نه انسان‌هایی هستیم که شورش می‌کنیم — ما، انسان‌هایی هستیم که فریاد می‌کنیم. و این فریاد، هیچ چیزی را تغییر نمی‌دهد. این فریاد، تنها یک نوعِ تب است. و این تب، هیچ وقت متوقف نمی‌شود. و این تب، همان است که جهان را تخریب می‌کند. و این تب، همان است که ما را تخریب می‌کند. و این تب، همان است که ما را به خلأ می‌اندازد. و این خلأ، همان است که ما را به خودمان می‌اندازد. و این خودمان، همان است که ما را به تب می‌اندازد. و این چرخه، بی‌پایان است.

انقلاب بدون آینده: آیا ممکن است؟

نیما در اینجا، به ما می‌گوید: انقلاب، دیگر نه یک حرکتِ آینده‌نگر است — انقلاب، یک حرکتِ بی‌آینده است. هیچ آینده‌ای نیست. هیچ امیدی نیست. هیچ ارزشی نیست. تنها یک فریاد است. و این فریاد، هیچ چیزی را تغییر نمی‌دهد. این انقلاب، نه یک انقلابِ موفق است — این انقلاب، یک انقلابِ بی‌نتیجه است. و این بی‌نتیجه بودن، همان است که جهان را تخریب می‌کند. و این بی‌نتیجه بودن، همان است که ما را تخریب می‌کند. و این بی‌نتیجه بودن، همان است که ما را به خلأ می‌اندازد. و این خلأ، همان است که ما را به خودمان می‌اندازد. و این خودمان، همان است که ما را به تب می‌اندازد. و این چرخه، بی‌پایان است.

نیما در اینجا، به ما می‌گوید: ما، دیگر نه انسان‌هایی هستیم که انقلاب می‌کنیم — ما، انسان‌هایی هستیم که فریاد می‌کنیم. و این فریاد، هیچ چیزی را تغییر نمی‌دهد. این فریاد، تنها یک نوعِ تب است. و این تب، هیچ وقت متوقف نمی‌شود. و این تب، همان است که جهان را تخریب می‌کند. و این تب، همان است که ما را تخریب می‌کند. و این تب، همان است که ما را به خلأ می‌اندازد. و این خلأ، همان است که ما را به خودمان می‌اندازد. و این خودمان، همان است که ما را به تب می‌اندازد. و این چرخه، بی‌پایان است.

چرا این شعر، هنوز زنده است؟

چرا این شعر، در سال ۲۰۲۴، هنوز زنده است؟ چرا هنوز ما به جای تغییر، تکرار می‌کنیم؟ چرا هنوز ما به جای انقلاب، یک پست می‌زنیم؟ چرا هنوز ما به جای آینده، یک لینک کلیک می‌کنیم؟

نیما، در این شعر، نه یک شاعر است، بلکه یک گواه است. او می‌گوید: من دیدم. من دیدم که چطور شورش، به فریاد تبدیل شد. من دیدم که چطور انقلاب، به بی‌نتیجه بودن تبدیل شد. من دیدم که چطور هر کاری که انجام می‌شود، تنها یک نوعِ سرکشی در دل تخت نفران است. و من هنوز زنده‌ام. و این زنده بودن، تنها به این معناست که من می‌توانم این را بگویم. این شعر، هیچ راه‌حلی نمی‌دهد. هیچ آینده‌ای را پیش‌بینی نمی‌کند. اما آنچه می‌دهد، چیزی است که هیچ نظامی نمی‌تواند بدهد: واقعیت. واقعیتِ بی‌فریب. واقعیتِ بی‌پناه. واقعیتِ بی‌نور.

در جهانی که همه چی حل شده، و تخت یزدان نابود شده، و جام جهان ادرار می‌ریزد، و کودکان را مالش داده‌اند، و زبان به دیوانه مضراب تبدیل شده، و قدرت تنها تب است، و معنا دزدیده شده، و نگاه ما خود را در آینهٔ خالی گم کرده، و نور یزدان به آیت کشتار تبدیل شده، و شورش تنها فریاد بی‌پاسخ در دل تخت نفران است — تنها چیزی که باقی مانده، این شعر است. و این شعر، دیگر نه یک شعر است — این شعر، یک گواهی است. گواهی برای آنچه که ما از دست داده‌ایم. گواهی برای آنچه که ما نتوانسته‌ایم بسازیم. گواهی برای آنچه که ما هستیم: یک فریاد. و این فریاد، دیگر نه یک فریاد است — این فریاد، خودِ ما است.

پرسش و پاسخ (FAQ)

آیا نیما شهسواری در این شعر، به شورش حمله می‌کند؟

نه. او به شورش حمله نمی‌کند — او به تصورِ شورش حمله می‌کند. نیما، شورش را نه یک دشمن، بلکه یک نتیجه می‌بیند. او می‌گوید: شورش، دیگر نه یک اقدام است — شورش، یک نتیجهٔ تخریب است. و این نتیجه، هیچ وقت متوقف نمی‌شود. این شعر، نه یک حمله به شورش است — بلکه یک تشخیص از تصورِ شورش است.

آیا این شعر، نسبت به انقلاب، بی‌احترام است؟

نه. این شعر، نسبت به انقلاب، احترام می‌گذارد — چون آن را به صورتِ واقعی‌اش می‌بیند. نیما، انقلاب را نمی‌کشد — او انقلاب را از روی چهرهٔ ما می‌کند. او می‌گوید: انقلاب، دیگر یک چیز نیست — انقلاب، یک فریاد است. و این دیدن، تنها راه است که می‌توانیم از انقلاب، رهایی یابیم.

چرا این شعر برای جهان امروز مهم است؟

چون ما هنوز هم، هر کاری را که می‌کنیم، به عنوان یک سرکشی در دل تخت نفران تولید می‌کنیم. هر پست، هر ویدئو، هر مقاله، هر کتاب — همهٔ آن‌ها، فقط یک نوعِ فریاد هستند. هر بار که شما می‌خواهید جهان را تغییر دهید، شما فقط تب را تقویت می‌کنید. نیما، در این شعر، به ما می‌گوید: این فریاد، نه نجات می‌دهد — بلکه خلأ را تقویت می‌کند. و اگر می‌خواهیم زنده بمانیم — باید این فریاد را بشناسیم.

نتیجه‌گیری: فریاد، آخرین گواهی

نیما شهسواری، در این شعر، یک مراسمِ جنازه را برگزار می‌کند — جنازهٔ شورش. او هیچ آیینی را جایگزین نمی‌کند. او هیچ مسجدی را بنا نمی‌کند. او تنها می‌گوید: سرکشی در دل تخت نفران صد فریاد. و این شدن، نه یک فاجعه، بلکه یک اعلامیه است. چون تا زمانی که ما به شورش باور داریم، ما نمی‌توانیم به خودمان باور کنیم. تا زمانی که ما به انقلاب باور داریم، ما نمی‌توانیم به خلأ باور کنیم. تا زمانی که ما به آینده باور داریم، ما نمی‌توانیم به سکوت باور کنیم.

نیما، با این شعر، ما را به یک چالش بزرگ دعوت می‌کند: آیا می‌توانیم بدون شورش، انسان باشیم؟ آیا می‌توانیم بدون انقلاب، زندگی کنیم؟ آیا می‌توانیم بدون آینده، وجود داشته باشیم؟

این سؤالات، در این شعر، هیچ پاسخی ندارند. اما این عدم پاسخ، خودش یک پاسخ است. چون نیما، به ما می‌گوید: پاسخ، نه در آسمان است، بلکه در زمین است. پاسخ، نه در کتاب‌های مقدس است، بلکه در چشمانِ کودکان است. پاسخ، نه در تخت یزدان است، بلکه در تنهاییِ آدمی است. و این تنهایی، اگر بتوانیم آن را بپذیریم — نه به عنوان تهیه، بلکه به عنوان آزادی — ممکن است، تنها راهِ نجات باشد.

صفحهٔ اصلی جهان آرمانی

کتاب‌های جهان آرمانی

پادکست‌های جهان آرمانی


   
نقل‌قول
اشتراک:

تازه‌ترین کتاب نیما شهسواری

می‌توانید با کلیک بر روی تصویر تازه‌ترین کتاب نیما شهسواری، این اثر را دریافت و مطالعه کنید

به جهان آرمانی، وب‌سایت رسمی نیما شهسواری خوش آمدید

نیما شهسواری، نویسنده و شاعر، با آثاری در قالب  داستان، شعر، مقالات و آثار تحقیقی که مضامینی مانند آزادی، برابری، جان‌پنداری، نقد قدرت و خدا را بررسی می‌کنند

جهان آرمانی، بستری برای تعامل و دسترسی به تمامی آثار شهسواری به صورت رایگان است

راهنما پروفایل

راهنمایی‌های لازم برای ویرایش پروفایل و حساب کاربری شما
زندگی‌نامه

در این بخش می‌توانید توضیح کوتاهی درباره‌ی خود مطرح کنید، در نظر داشته باشید که این بخش را همه‌ی بازدیدکنندگان خواهند دید، حتی میهمانان، در صورت دیدن لیست اعضا و در مقالات و نگاشته‌های شما

کشور و سن شما

کشور انتخابی محل سکونت شما تنها به مدیران نمایش داده خواهد شد و انتخاب آن اختیاری است

تاریخ تولد شما به صورت سن قابل رویت برای عموم است و انتخاب آن بستگی به میل شما دارد

باورهای من

گزینه‌های در پیش رو بخشی از باورهای شما را با عموم در میان می‌گذارد و این بخش قابل رویت عمومی است، در نظر داشته باشید که همیشه قادر به تغییر و حذف این انتخاب هستید با اشاره‌ی ضربدر این انتخاب حذف خواهد شد

راه‌های ارتباطی

در این بخش می‌توانید آدرس شبکه‌های اجتماعی، وب‌سایت خود را با مخاطبان خود در میان بگذارید برخی از این آدرس‌ها با لوگو پلتفرم و برخی در پروفایل شما برای عموم به نمایش گذاشته خواهد شد

حساب کاربری

در این بخش می‌توانید نام و نام خانوادگی، آدرس ایمیل و همچنین رمز عبور خود را ویرایش کنید همچنین می‌توانید اطلاعات خود را از نمایش عمومی حذف کنید و به صورت ناشناس در وی‌سایت جهان آرمانی فعالیت داشته باشید

راهنما ثبت‌نام

راهنمایی‌های لازم برای ثبت‌نام در وب‌سایت جهان آرمانی
نام کاربری

نام کاربری شما باید متشکل از حروف لاتین باشد، بدون فاصله، در عین حال این نام باید منحصر به فرد انتخاب شود

نام و نام خانوادگی

نام و نام خانوادگی شما باید متشکل از حروف فارسی باشد، بدون استفاده از اعداد 

در نظر داشته باشید که این نام در نگاشته‌های شما و در فهرست اعضا، برای کاربران قابل رویت است

ایمیل آدرس

آدرس ایمیل وارد شده از سوی شما برای مخاطبان قابل رویت است و یکی از راه‌های ارتباطی شما با آنان را خواهد ساخت، سعی کنید از ایمیلی کاری و در دسترس استفاده کنید

رمز عبور

رمز عبور انتخابی شما باید متشکل از حروف بزرگ، کوچک، اعداد و کارکترهای ویژه باشد، این کار برای امنیت شما در نظر گرفته شده است، در عین حال در آینده می‌توانید این رمز را تغییر دهید

قوانین

پیش از ثبت‌نام در وب‌سایت جهان آرمانی قوانین، شرایط و ضوابط ما را مطالعه کنید

با استفاده از منو روبرو می‌توانید به بخش‌های مختلف حساب خود دسترسی داشته باشید

  • دسترسی به پروفایل شخصی
  • ارسال پست
  • تنظیمات حساب
  • عضویت در خبرنامه
  • تماشای لیست اعضا
  • بازیابی رمز عبور
  • خروج از حساب

در دسترس نبودن لینک

در حال حاضر این لینک در دسترس نیست

بزودی این فایل‌ها بارگذاری و لینک‌ها در دسترس قرار خواهد گرفت

در حال حاضر از لینک مستقیم برای دریافت اثر استفاده کنید

ثبت آثار

توضیحات

پر کردن بخش‌هایی که با علامت قرمز رنگ مشخص شده است الزامی است.

در هنگام درج بخش اطلاعات دقت لازم را به خرج دهید زیرا در صورت چاپ اثر شما داشتن این اطلاعات ضروری است

بخش ارتباط، راه‌هایی است که می‌توانید با درج آن مخاطبین خود را با آثار و شخصیت خود بیشتر آشنا کنید، فرای عناوینی که در این بخش برای شما در نظر گرفته شده است می‌توانید در بخش توضیحات شبکه‌ی اجتماعی دیگری که در آن عضو هستید را نیز معرفی کنید.     

شما می‌توانید آثار خود را با حداکثر حجم (20mb) و تعداد 10 فایل با فرمت‌هایی از قبیل (png, jpg,avi,pdf,mp4…) برای ما ارسال کنید،

در صورت تمایل شما به چاپ و قبولی اثر شما از سوی ما، نام انتخابی شامل عناوینی است که در مرحله‌ی ابتدایی فرم پر کرده‌اید، با انتخاب یکی از عناوین نام شما در هنگام نشر در کنار اثرتان درج خواهد شد.

پیش از انجام هر کاری پیشنهاد ما به شما مطالعه‌ی قوانین و شرایط وب‌سایت رسمی جهان آرمانی است برای این کار از لینک‌های زیر اقدام کنید.

تأیید ارسال پیام

پیام شما با موفقیت ارسال شد

ایمیلی از سوی وب‌سایت جهان آرمانی در راستای تأیید ارسال پیام دریافت خواهید کرد

در صورت نیاز به تماس و درج صحیح اطلاعات، با شما تماس گرفته خواهد شد.

تأیید ارسال فرم

فرم شما با موفقیت ثبت شد

ایمیلی از سوی وب‌سایت جهان آرمانی در راستای تأیید ارسال فرم دریافت خواهید کرد

در صورت نیاز به تماس و درج صحیح اطلاعات، با شما تماس گرفته خواهد شد.