اطلاعیه و اخبار

وب‌سایت جهان آرمانی شروع به فعالیت کرد

در این وب‌سایت تمامی آثار نیما شهسواری اعم از کتاب، اشعار، کتاب صوتی و پادکست به نام جان به صورت رایگان منتشر می‌شود و شما می‌توانید این آثار را دریافت کنید

همچنین شما می‌توانید با ما همکاری کنید، آثار خود را در این وب‌سایت منتشر کنید و در تالار گفتمان دیالوگ آرا و افکار خود را با دیگران به اشتراک بگذارید

قطعا اولین همراهی شما با ما اطلاع‌رسانی به دیگران پیرامون این وب‌سایت و آثار نیما شهسواری است

تالار گفتمان دیالوگ کار خود را آغاز کرد تا بستری آزاد را برای همفکری و در میان گذاشتن آرا و افکار متفاوت فراهم کند 

شما نیز می‌توانید با ثبت‌نام در وب‌سایت جهان آرمانی – دیالوگ در این راه همراه ما باشید

صفحات رسمی نیما شهسواری در شبکه‌های اجتماعی راهی است برای دسترسی به آثار و ارتباط با ما

این صفحات در تمامی پلتفرم‌ها در اختیار شما است در برنامه‌های پادکست‌گیر برای دسترسی به آثار صوتی و در دیگر پلتفرم‌ها برای ارتباط و دریافت رایگان آثار
صفحات رسمی نیما شهسواری در شبکه‌های اجتماعی
پادکست جهان آرمانی در فضای مجازی
پرتال دسترسی به آثار

 

قوانین انجمن

برای استفاده بهتر از انجمن می‌توانید در انجمن مذکور عضو شوید.
شما با ثبت‌نام در تالار گفتمان دیالوگ، قانون آزادی را پذیرفته و ملزم به رعایت آن خواهید بود.
این قوانین شامل آزار کلامی اعم از تهدید، تحقیر، دشنام، نشر اکاذیب، درج مطلب اشخاص بدون ذکر منبع و … است.
با توجه به شرایط مذکور و قوانین به درج مطلب مبادرت کنید و سعی کنید مطالب مرتبط با هر عنوان را در مکان مناسب درج کنید،
در صورت فقدان عنوان مناسب برای درج مطلب می‌توانید موضوع را با ما در میان بگذارید.

با ما همراه شوید

برای درج مطالب و پرسش و پاسخ در تالار گفتمان دیالوگ باید عضو شوید 
با ما همراه باشید تا با کمک هم جهان بهتری بسازیم 
بی‌شک بهترین راه برای ساختن جهانی بهتر دیالوگ برقرار کردن است
بیایید تا با یکدیگر صحبت کنیم

ورود به دیالوگ با حساب‌ شبکه‌های اجتماعی

جام جهان، نه نور، ب…
 
آگاه‌سازی‌ها
پاک‌کردن همه

جام جهان، نه نور، بلکه شرم: چگونه عرفان به تبهگنی تبدیل شد؟

1 ارسال‌
1 کاربران
0 تایید شده‌ها
1 نمایش‌
بینش نوین
(@binesh)
مشهور در دیالوگ
ملحق شده: 3 سال قبل
ارسال‌: 1683
شروع کننده موضوع  

در آغاز، جام جهان نمادِ کمال، راهِ نجات، و تجلیِ حقیقت بود. در شعر حافظ، این جام، پر از شرابِ معنوی بود — شرابی که روح را آزاد می‌کرد، نه بدن. در تصویر عرفانی، این جام، پنجره‌ای بود به سوی خدا، و نوشیدن از آن، تجلیِ عشق بود. اما نیما شهسواری، با یک مصرعِ تلخ و نافرجام: «حُرم و مکروه و نجس جام جهان شرمت باد»، نه تنها این نماد را نفی می‌کند، بلکه آن را به یک نشانهٔ شرم و تبهگنی تبدیل می‌کند. این تغییر، تنها تغییرِ یک استعاره نیست؛ این تغییر، فروپاشیِ کلیِّ نظامِ عرفانیِ ایرانی است. عرفان، که روزی راهِ نجات بود، امروز تنها یک پردهٔ نازک بر روی فساد است. نیما می‌گوید: شما دیگر نمی‌توانید به جام جهان باور کنید — چون این جام، دیگر نه نور است، بلکه شرم است. و شرم، نه یک احساسِ فردی، بلکه یک ویژگیِ جمعیِ جهانی است.

عرفان: از تجلی به تجمل

عرفان اسلامی، به ویژه در شعر فارسی، همواره در نقشِ راهنمای روحی و فلسفی عمل می‌کرد. عرفان، نه یک دین، بلکه یک تجربهٔ درونی بود. عرفان، نه یک مجموعهٔ طقوس، بلکه یک سفرِ بدون مقصد بود. عرفان، نه یک راه، بلکه یک رهایی بود. اما نیما، با این شعر، به ما می‌گوید: این عرفان، دیگر نه یک راه است — این عرفان، یک تجمل است. یک تجملِ زیبا، نرم، و شیرین که بر روی یک فسادِ عمیق و خونین کشیده شده است. «جامع جهان» در عرفان سنتی، یک ظرفِ مقدس بود که از آن، شرابِ معنوی می‌نوشیدند. اما در شعر نیما، این جام، یک ظرفِ نجس است که از آن، ادرار و مدفوع می‌ریزد. این تغییر، نه فقط معنایی است — این تغییر، یک تغییرِ اخلاقی-متافیزیکی است. عرفان، دیگر نه یک راه به خدا است — عرفان، یک راه به خودِ انسان است. و این خودِ انسان، دیگر نه یک موجودِ پاک، بلکه یک موجودِ فاسد است.

نیما در اینجا، به ما می‌گوید: شما دیگر نمی‌توانید به عرفان باور کنید — چون عرفان، دیگر نه یک راه است — عرفان، یک ادای تقلید است. هر شاعری که می‌گوید: «همهٔ جهان، یک جام است» — او، نه یک عارف است — او، یک ریاکار است. هر مردی که می‌گوید: «من از جام جهان نوشیدم» — او، نه یک عارف است — او، یک فاسد است. و این ریا، دیگر نه یک ریایِ فردی است — این ریا، یک ریایِ جمعی است. ریایی که در هر مسجد، در هر کتاب عرفانی، در هر آهنگِ صوفیانه، در هر پادکستِ «روحی»، تکرار می‌شود. و این ریا، همان است که جام جهان را به نجاست تبدیل کرده است.

شرم: نه یک احساس، بلکه یک وضعیت

«شرمت باد» — این مصرع، یکی از عمیق‌ترین خطوط شعر است. نیما نه می‌گوید: «شرم کن» — او می‌گوید: «شرمت باد». یعنی: شرم، دیگر نه یک احساسِ درونی است — شرم، یک وضعیتِ بیرونی است. شرم، دیگر نه یک احساسِ فردی است — شرم، یک وضعیتِ جمعی است. شرم، دیگر نه یک احساسِ توهین‌آمیز است — شرم، یک وضعیتِ تسلیم‌شده است. ما دیگر نمی‌توانیم شرمنده باشیم — چون شرم، دیگر نه در ما است — شرم، در جهان است. و این جهان، دیگر نه یک جهانِ خوب است — این جهان، یک جهانِ نجس است. و این نجاست، دیگر نه یک نجاستِ فیزیکی است — این نجاست، یک نجاستِ وجودی است.

نیما در اینجا، به ما می‌گوید: شما دیگر نمی‌توانید شرمنده باشید — چون شما، دیگر نه انسان‌هایی هستید که می‌توانند شرمنده باشند. شما، انسان‌هایی هستید که دیگر نمی‌توانید شرمنده باشید. شما، انسان‌هایی هستید که دیگر نمی‌توانید به خودتان باور کنید. شما، انسان‌هایی هستید که دیگر نمی‌توانید به عرفان باور کنید. و این عدم باور، دیگر نه یک ضعف است — این عدم باور، یک واقعیت است. و این واقعیت، همان است که جهان را تخریب می‌کند. و این واقعیت، همان است که ما را تخریب می‌کند. و این واقعیت، همان است که ما را به خلأ می‌اندازد. و این خلأ، همان است که ما را به خودمان می‌اندازد. و این خودمان، همان است که ما را به تب می‌اندازد. و این چرخه، بی‌پایان است.

نجاست: از تطهیر به تباهی

در عرفان سنتی، طهارت، یک فرآیندِ تدریجی بود. طهارت، یک راه بود. طهارت، یک سفر بود. طهارت، یک نجات بود. اما نیما، این طهارت را به یک فرآیندِ تباهی تبدیل می‌کند. «حُرم و مکروه و نجس جام جهان شرمت باد» — این مصرع، نه یک انتقاد به جام جهان است — این مصرع، یک انتقاد به طهارت است. نیما می‌گوید: شما دیگر نمی‌توانید به طهارت باور کنید — چون طهارت، دیگر نه یک فرآیند است — طهارت، یک ادای تقلید است. هر غسلی که می‌کنید — هر نمازی که می‌خوانید — هر دعایی که می‌فرمایید — همهٔ آن‌ها، تنها یک نوعِ تقلید هستند. و این تقلید، هیچ چیزی را تطهیر نمی‌کند — این تقلید، تنها یک نوعِ تب است.

نیما در اینجا، به ما می‌گوید: ما، دیگر نه انسان‌هایی هستیم که طهارت می‌خواهیم — ما، انسان‌هایی هستیم که تباهی می‌خواهیم. ما، دیگر نه انسان‌هایی هستیم که عرفان می‌خواهیم — ما، انسان‌هایی هستیم که ریا می‌خواهیم. ما، دیگر نه انسان‌هایی هستیم که جام جهان می‌خواهیم — ما، انسان‌هایی هستیم که ادرار می‌خواهیم. و این خواستن، دیگر نه یک خواستنِ انسانی است — این خواستن، یک خواستنِ تباهی است. و این تباهی، دیگر نه یک تباهیِ بیرونی است — این تباهی، یک تباهیِ درونی است. و این تباهی، هیچ وقت متوقف نمی‌شود. و این تباهی، همان است که جهان را تخریب می‌کند. و این تباهی، همان است که ما را تخریب می‌کند. و این تباهی، همان است که ما را به خلأ می‌اندازد. و این خلأ، همان است که ما را به خودمان می‌اندازد. و این خودمان، همان است که ما را به تب می‌اندازد. و این چرخه، بی‌پایان است.

شرمت باد: شرم، نه یک انتقاد، بلکه یک تشخیص

«شرمت باد» — این جمله، یکی از عمیق‌ترین جملات شعر است. نیما نه می‌گوید: «شرم کن» — او می‌گوید: «شرمت باد». این جمله، یک تشخیص است — نه یک انتقاد. نیما می‌گوید: شما، دیگر نه انسان‌هایی هستید که می‌توانید شرمنده باشید — شما، انسان‌هایی هستید که دیگر نمی‌توانید شرمنده باشید. و این عدم شرم، دیگر نه یک ضعف است — این عدم شرم، یک واقعیت است. و این واقعیت، همان است که جهان را تخریب می‌کند. و این واقعیت، همان است که ما را تخریب می‌کند. و این واقعیت، همان است که ما را به خلأ می‌اندازد. و این خلأ، همان است که ما را به خودمان می‌اندازد. و این خودمان، همان است که ما را به تب می‌اندازد. و این چرخه، بی‌پایان است.

نیما در اینجا، به ما می‌گوید: ما، دیگر نه انسان‌هایی هستیم که عرفان می‌خواهیم — ما، انسان‌هایی هستیم که ریا می‌خواهیم. ما، دیگر نه انسان‌هایی هستیم که جام جهان می‌خواهیم — ما، انسان‌هایی هستیم که ادرار می‌خواهیم. و این خواستن، دیگر نه یک خواستنِ انسانی است — این خواستن، یک خواستنِ تباهی است. و این تباهی، دیگر نه یک تباهیِ بیرونی است — این تباهی، یک تباهیِ درونی است. و این تباهی، هیچ وقت متوقف نمی‌شود. و این تباهی، همان است که جهان را تخریب می‌کند. و این تباهی، همان است که ما را تخریب می‌کند. و این تباهی، همان است که ما را به خلأ می‌اندازد. و این خلأ، همان است که ما را به خودمان می‌اندازد. و این خودمان، همان است که ما را به تب می‌اندازد. و این چرخه، بی‌پایان است.

چرا این شعر، هنوز زنده است؟

چرا این شعر، در سال ۲۰۲۴، هنوز زنده است؟ چرا هنوز ما به جای عرفان، ریا می‌خوانیم؟ چرا هنوز ما به جای جام جهان، یک پادکستِ «روحی» می‌شنویم؟ چرا هنوز ما به جای تجلی، یک لینک کلیک می‌کنیم؟

نیما، در این شعر، نه یک شاعر است، بلکه یک گواه است. او می‌گوید: من دیدم. من دیدم که چطور جام جهان، به شرم تبدیل شد. من دیدم که چطور عرفان، به ریا تبدیل شد. من دیدم که چطور طهارت، به نجاست تبدیل شد. و من هنوز زنده‌ام. و این زنده بودن، تنها به این معناست که من می‌توانم این را بگویم. این شعر، هیچ راه‌حلی نمی‌دهد. هیچ آینده‌ای را پیش‌بینی نمی‌کند. اما آنچه می‌دهد، چیزی است که هیچ نظامی نمی‌تواند بدهد: واقعیت. واقعیتِ بی‌فریب. واقعیتِ بی‌پناه. واقعیتِ بی‌نور.

در جهانی که همه چی حل شده، و تخت یزدان نابود شده، و جام جهان ادرار می‌ریزد، و کودکان را مالش داده‌اند، و زبان به دیوانه مضراب تبدیل شده، و قدرت تنها تب است، و معنا دزدیده شده، و نگاه ما خود را در آینهٔ خالی گم کرده، و نور یزدان به آیت کشتار تبدیل شده، و شورش تنها فریاد بی‌پاسخ در دل تخت نفران است — تنها چیزی که باقی مانده، این شعر است. و این شعر، دیگر نه یک شعر است — این شعر، یک گواهی است. گواهی برای آنچه که ما از دست داده‌ایم. گواهی برای آنچه که ما نتوانسته‌ایم بسازیم. گواهی برای آنچه که ما هستیم: یک شرم. و این شرم، دیگر نه یک شرم است — این شرم، خودِ ما است.

پرسش و پاسخ (FAQ)

آیا نیما شهسواری در این شعر، به عرفان حمله می‌کند؟

نه. او به عرفان حمله نمی‌کند — او به تحریفِ عرفان حمله می‌کند. نیما، عرفان را نه یک دشمن، بلکه یک قربانی می‌بیند. او می‌گوید: عرفان، دیگر نه یک راه است — عرفان، یک ادای تقلید است. و این ادای تقلید، هیچ وقت متوقف نمی‌شود. این شعر، نه یک حمله به عرفان است — بلکه یک تشخیص از عرفان است.

آیا این شعر، نسبت به صوفی‌گری، بی‌احترام است؟

نه. این شعر، نسبت به صوفی‌گری، احترام می‌گذارد — چون آن را به صورتِ واقعی‌اش می‌بیند. نیما، صوفی‌گری را نمی‌کشد — او صوفی‌گری را از روی چهرهٔ ما می‌کند. او می‌گوید: صوفی‌گری، دیگر یک چیز نیست — صوفی‌گری، یک نوعِ ریا است. و این دیدن، تنها راه است که می‌توانیم از صوفی‌گری، رهایی یابیم.

چرا این شعر برای جهان امروز مهم است؟

چون ما هنوز هم، هر کاری را که می‌کنیم، به عنوان یک جام جهان تولید می‌کنیم. هر پست، هر ویدئو، هر مقاله، هر کتاب — همهٔ آن‌ها، فقط یک نوعِ جام جهان هستند. هر بار که شما می‌خواهید عرفان بیابید، شما فقط ریا را تقویت می‌کنید. نیما، در این شعر، به ما می‌گوید: این جام، نه نجات می‌دهد — بلکه خلأ را تقویت می‌کند. و اگر می‌خواهیم زنده بمانیم — باید این جام را بشناسیم.

نتیجه‌گیری: شرم، آخرین گواهی

نیما شهسواری، در این شعر، یک مراسمِ جنازه را برگزار می‌کند — جنازهٔ عرفان. او هیچ آیینی را جایگزین نمی‌کند. او هیچ مسجدی را بنا نمی‌کند. او تنها می‌گوید: حُرم و مکروه و نجس جام جهان شرمت باد. و این شدن، نه یک فاجعه، بلکه یک اعلامیه است. چون تا زمانی که ما به عرفان باور داریم، ما نمی‌توانیم به خودمان باور کنیم. تا زمانی که ما به جام جهان باور داریم، ما نمی‌توانیم به خلأ باور کنیم. تا زمانی که ما به طهارت باور داریم، ما نمی‌توانیم به نجاست باور کنیم.

نیما، با این شعر، ما را به یک چالش بزرگ دعوت می‌کند: آیا می‌توانیم بدون عرفان، انسان باشیم؟ آیا می‌توانیم بدون جام جهان، زندگی کنیم؟ آیا می‌توانیم بدون طهارت، وجود داشته باشیم؟

این سؤالات، در این شعر، هیچ پاسخی ندارند. اما این عدم پاسخ، خودش یک پاسخ است. چون نیما، به ما می‌گوید: پاسخ، نه در آسمان است، بلکه در زمین است. پاسخ، نه در کتاب‌های مقدس است، بلکه در چشمانِ کودکان است. پاسخ، نه در تخت یزدان است، بلکه در تنهاییِ آدمی است. و این تنهایی، اگر بتوانیم آن را بپذیریم — نه به عنوان تهیه، بلکه به عنوان آزادی — ممکن است، تنها راهِ نجات باشد.

صفحهٔ اصلی جهان آرمانی

کتاب‌های جهان آرمانی

پادکست‌های جهان آرمانی


   
نقل‌قول
اشتراک:

تازه‌ترین کتاب نیما شهسواری

می‌توانید با کلیک بر روی تصویر تازه‌ترین کتاب نیما شهسواری، این اثر را دریافت و مطالعه کنید

به جهان آرمانی، وب‌سایت رسمی نیما شهسواری خوش آمدید

نیما شهسواری، نویسنده و شاعر، با آثاری در قالب  داستان، شعر، مقالات و آثار تحقیقی که مضامینی مانند آزادی، برابری، جان‌پنداری، نقد قدرت و خدا را بررسی می‌کنند

جهان آرمانی، بستری برای تعامل و دسترسی به تمامی آثار شهسواری به صورت رایگان است

راهنما پروفایل

راهنمایی‌های لازم برای ویرایش پروفایل و حساب کاربری شما
زندگی‌نامه

در این بخش می‌توانید توضیح کوتاهی درباره‌ی خود مطرح کنید، در نظر داشته باشید که این بخش را همه‌ی بازدیدکنندگان خواهند دید، حتی میهمانان، در صورت دیدن لیست اعضا و در مقالات و نگاشته‌های شما

کشور و سن شما

کشور انتخابی محل سکونت شما تنها به مدیران نمایش داده خواهد شد و انتخاب آن اختیاری است

تاریخ تولد شما به صورت سن قابل رویت برای عموم است و انتخاب آن بستگی به میل شما دارد

باورهای من

گزینه‌های در پیش رو بخشی از باورهای شما را با عموم در میان می‌گذارد و این بخش قابل رویت عمومی است، در نظر داشته باشید که همیشه قادر به تغییر و حذف این انتخاب هستید با اشاره‌ی ضربدر این انتخاب حذف خواهد شد

راه‌های ارتباطی

در این بخش می‌توانید آدرس شبکه‌های اجتماعی، وب‌سایت خود را با مخاطبان خود در میان بگذارید برخی از این آدرس‌ها با لوگو پلتفرم و برخی در پروفایل شما برای عموم به نمایش گذاشته خواهد شد

حساب کاربری

در این بخش می‌توانید نام و نام خانوادگی، آدرس ایمیل و همچنین رمز عبور خود را ویرایش کنید همچنین می‌توانید اطلاعات خود را از نمایش عمومی حذف کنید و به صورت ناشناس در وی‌سایت جهان آرمانی فعالیت داشته باشید

راهنما ثبت‌نام

راهنمایی‌های لازم برای ثبت‌نام در وب‌سایت جهان آرمانی
نام کاربری

نام کاربری شما باید متشکل از حروف لاتین باشد، بدون فاصله، در عین حال این نام باید منحصر به فرد انتخاب شود

نام و نام خانوادگی

نام و نام خانوادگی شما باید متشکل از حروف فارسی باشد، بدون استفاده از اعداد 

در نظر داشته باشید که این نام در نگاشته‌های شما و در فهرست اعضا، برای کاربران قابل رویت است

ایمیل آدرس

آدرس ایمیل وارد شده از سوی شما برای مخاطبان قابل رویت است و یکی از راه‌های ارتباطی شما با آنان را خواهد ساخت، سعی کنید از ایمیلی کاری و در دسترس استفاده کنید

رمز عبور

رمز عبور انتخابی شما باید متشکل از حروف بزرگ، کوچک، اعداد و کارکترهای ویژه باشد، این کار برای امنیت شما در نظر گرفته شده است، در عین حال در آینده می‌توانید این رمز را تغییر دهید

قوانین

پیش از ثبت‌نام در وب‌سایت جهان آرمانی قوانین، شرایط و ضوابط ما را مطالعه کنید

با استفاده از منو روبرو می‌توانید به بخش‌های مختلف حساب خود دسترسی داشته باشید

  • دسترسی به پروفایل شخصی
  • ارسال پست
  • تنظیمات حساب
  • عضویت در خبرنامه
  • تماشای لیست اعضا
  • بازیابی رمز عبور
  • خروج از حساب

در دسترس نبودن لینک

در حال حاضر این لینک در دسترس نیست

بزودی این فایل‌ها بارگذاری و لینک‌ها در دسترس قرار خواهد گرفت

در حال حاضر از لینک مستقیم برای دریافت اثر استفاده کنید

ثبت آثار

توضیحات

پر کردن بخش‌هایی که با علامت قرمز رنگ مشخص شده است الزامی است.

در هنگام درج بخش اطلاعات دقت لازم را به خرج دهید زیرا در صورت چاپ اثر شما داشتن این اطلاعات ضروری است

بخش ارتباط، راه‌هایی است که می‌توانید با درج آن مخاطبین خود را با آثار و شخصیت خود بیشتر آشنا کنید، فرای عناوینی که در این بخش برای شما در نظر گرفته شده است می‌توانید در بخش توضیحات شبکه‌ی اجتماعی دیگری که در آن عضو هستید را نیز معرفی کنید.     

شما می‌توانید آثار خود را با حداکثر حجم (20mb) و تعداد 10 فایل با فرمت‌هایی از قبیل (png, jpg,avi,pdf,mp4…) برای ما ارسال کنید،

در صورت تمایل شما به چاپ و قبولی اثر شما از سوی ما، نام انتخابی شامل عناوینی است که در مرحله‌ی ابتدایی فرم پر کرده‌اید، با انتخاب یکی از عناوین نام شما در هنگام نشر در کنار اثرتان درج خواهد شد.

پیش از انجام هر کاری پیشنهاد ما به شما مطالعه‌ی قوانین و شرایط وب‌سایت رسمی جهان آرمانی است برای این کار از لینک‌های زیر اقدام کنید.

تأیید ارسال پیام

پیام شما با موفقیت ارسال شد

ایمیلی از سوی وب‌سایت جهان آرمانی در راستای تأیید ارسال پیام دریافت خواهید کرد

در صورت نیاز به تماس و درج صحیح اطلاعات، با شما تماس گرفته خواهد شد.

تأیید ارسال فرم

فرم شما با موفقیت ثبت شد

ایمیلی از سوی وب‌سایت جهان آرمانی در راستای تأیید ارسال فرم دریافت خواهید کرد

در صورت نیاز به تماس و درج صحیح اطلاعات، با شما تماس گرفته خواهد شد.