اطلاعیه و اخبار

وب‌سایت جهان آرمانی شروع به فعالیت کرد

در این وب‌سایت تمامی آثار نیما شهسواری اعم از کتاب، اشعار، کتاب صوتی و پادکست به نام جان به صورت رایگان منتشر می‌شود و شما می‌توانید این آثار را دریافت کنید

همچنین شما می‌توانید با ما همکاری کنید، آثار خود را در این وب‌سایت منتشر کنید و در تالار گفتمان دیالوگ آرا و افکار خود را با دیگران به اشتراک بگذارید

قطعا اولین همراهی شما با ما اطلاع‌رسانی به دیگران پیرامون این وب‌سایت و آثار نیما شهسواری است

تالار گفتمان دیالوگ کار خود را آغاز کرد تا بستری آزاد را برای همفکری و در میان گذاشتن آرا و افکار متفاوت فراهم کند 

شما نیز می‌توانید با ثبت‌نام در وب‌سایت جهان آرمانی – دیالوگ در این راه همراه ما باشید

صفحات رسمی نیما شهسواری در شبکه‌های اجتماعی راهی است برای دسترسی به آثار و ارتباط با ما

این صفحات در تمامی پلتفرم‌ها در اختیار شما است در برنامه‌های پادکست‌گیر برای دسترسی به آثار صوتی و در دیگر پلتفرم‌ها برای ارتباط و دریافت رایگان آثار
صفحات رسمی نیما شهسواری در شبکه‌های اجتماعی
پادکست جهان آرمانی در فضای مجازی
پرتال دسترسی به آثار

 

قوانین انجمن

برای استفاده بهتر از انجمن می‌توانید در انجمن مذکور عضو شوید.
شما با ثبت‌نام در تالار گفتمان دیالوگ، قانون آزادی را پذیرفته و ملزم به رعایت آن خواهید بود.
این قوانین شامل آزار کلامی اعم از تهدید، تحقیر، دشنام، نشر اکاذیب، درج مطلب اشخاص بدون ذکر منبع و … است.
با توجه به شرایط مذکور و قوانین به درج مطلب مبادرت کنید و سعی کنید مطالب مرتبط با هر عنوان را در مکان مناسب درج کنید،
در صورت فقدان عنوان مناسب برای درج مطلب می‌توانید موضوع را با ما در میان بگذارید.

با ما همراه شوید

برای درج مطالب و پرسش و پاسخ در تالار گفتمان دیالوگ باید عضو شوید 
با ما همراه باشید تا با کمک هم جهان بهتری بسازیم 
بی‌شک بهترین راه برای ساختن جهانی بهتر دیالوگ برقرار کردن است
بیایید تا با یکدیگر صحبت کنیم

ورود به دیالوگ با حساب‌ شبکه‌های اجتماعی

دیوانه‌تر از گویش: …
 
آگاه‌سازی‌ها
پاک‌کردن همه

دیوانه‌تر از گویش: چه زمانی سکوت تنها زبان واقعیت می‌شود؟

1 ارسال‌
1 کاربران
0 تایید شده‌ها
2 نمایش‌
بینش نوین
(@binesh)
مشهور در دیالوگ
ملحق شده: 3 سال قبل
ارسال‌: 1683
شروع کننده موضوع  

در جهانی که تخت یزدان نابود شده، جام جهان ادرار می‌ریزد، کودکان را مالش داده‌اند، و همه چی حل شده است — آن‌وقت است که آخرین ابزارِ انسان برای فرار از خلأ، زبان، نیز به عنوان یک فریب بی‌پایان، فرو می‌ریزد. «وای دیوانه‌تر از گویش و دیوان مضراب» — این مصرع، نه یک شکایت، بلکه یک تشخیصِ متافیزیکی است: ما دیگر نمی‌توانیم با زبان، حقیقت را بگوییم. چرا؟ چون زبان، دیگر نه یک پل به واقعیت است، بلکه یک دامِ فعال است که ما را در خود می‌بلعد. نیما شهسواری، با این سه کلمه، تمامی تلاش‌های انسان برای فهمیدن، بیان کردن، و نجات دادن را به یک جنازهٔ زنده تبدیل می‌کند. ما نه فقط نمی‌توانیم صادق باشیم — ما نمی‌توانیم حتی بفهمیم که چه چیزی را باید صادقانه بگوییم. و اینجا، در این بی‌معناییِ عمیق، تنها راهِ واقعیِ مقاومت، سکوت است. اما سکوت، در این جهان، دیوانه‌تر از گویش است. چون سکوت، همچنان یک گفتار است — گفتاری که به خلأ می‌افتد، و خلأ، هیچ واکنشی نمی‌دهد.

گویش: ابزارِ تسلیت، نه ابزارِ حقیقت

«گویش» در شعر نیما، نه معنایِ سنتیِ صحبت کردن را دارد. گویش، آن چیزی است که ما می‌گوییم — برای تسلیت خود، برای نشان دادنِ اینکه هنوز وجود داریم، برای تقلید از اینکه «آدمی» هستیم. اما نیما می‌گوید: گویش، دیوانه‌تر از گویش نیست — بلکه «دیوانه مضراب» دیوانه‌تر است. مضراب، ابزاری است که صدا را می‌سازد. اینجا، مضراب، نمادِ زبانِ خودِ زبان است. نه یک انسانِ صحبت‌کننده، بلکه یک دستگاهِ تولیدِ صدا. دیوانه مضراب، یک دستگاهِ خودکار است که بدون هیچ هدف، بدون هیچ معنا، بدون هیچ امید، صدا تولید می‌کند. این تصویر، تحلیلی دقیق از رسانه، دین، سیاست، و حتی ادبیات است: همهٔ آن‌ها، دیوانه مضراب هستند. آن‌ها صدا تولید می‌کنند — اما این صدا، هیچ چیزی را نمی‌گوید. آن‌ها تکرار می‌کنند — اما هیچ چیزی را نمی‌شناسند.

در جهان آرمانی، هر کلمهٔ ما، یک نوعِ «صد من غاز» است. هر خطابهٔ سیاسی، هر درسِ دینی، هر پستِ شبکه‌های اجتماعی — همهٔ آن‌ها، فقط یک صدای تکرارشونده هستند که از یک مضرابِ دیوانه، بیرون می‌آید. ما نه به خاطر اینکه چیزی را می‌خواهیم بگوییم، بلکه به خاطر اینکه احساس کنیم هنوز وجود داریم، می‌گوییم. این گویش، نه یک ارتباط است — یک تقلید است. و این تقلید، هیچ چیزی را نجات نمی‌دهد. بلکه، خلأ را تقویت می‌کند. چون هر بار که ما می‌گوییم، خلأ، یک قطعهٔ بیشتر از ما را می‌بلعد. بنابراین، گویش، دیوانه‌تر از گویش نیست — گویش، دیوانه‌تر از هیچ چیز است، چون آن را مجبور می‌کند که ادامه دهد. و این ادامه، تنها شکلِ مرگِ آرام است.

دیوانه مضراب: زبان به عنوان یک دستگاهِ تخریب

نیما در اینجا، نه تنها به زبانِ انسان، بلکه به ساختارِ زبانِ خودش نگاه می‌کند. «مضراب»، کلمه‌ای است که در شعرهای سنتی، به معنایِ یک ابزارِ زیبا و هنرمندانه بود — مثلاً مضرابِ تنبور یا سه‌تار. اما نیما، این مضراب را دیوانه کرده است. چرا؟ چون او می‌داند که زبان، دیگر یک هنر نیست. زبان، یک دستگاهِ تولیدِ کنترل است. هر واژهٔ ما، یک قطعهٔ از این دستگاه است. هر جمله، یک مهرِ فشرده است. هر کتاب، یک برنامهٔ الگوریتمی است. دیوانه مضراب، نمادِ این دستگاه است: یک دستگاهی که بدون هوش، بدون اراده، بدون احساس، اما با دقتِ بی‌رحم، صدا تولید می‌کند. و این صدا، هیچ چیزی را نمی‌گوید — بلکه، همه چیز را می‌بلعد.

این دستگاه، در جهان امروز، بسیار قوی‌تر از هر زمانی است. ما دیگر فقط از طریق زبانِ انسانی، تکرار می‌کنیم — ما از طریق الگوریتم‌های هوش مصنوعی، تکرار می‌کنیم. هر مقالهٔ وبلاگ، هر ویدئوی تلویزیونی، هر کتابِ خودکمکی — همهٔ آن‌ها، فقط تکرارهایی از همان «صد من غاز» هستند. ما دیگر نمی‌توانیم بفهمیم که کدام کلمه، از ما است، و کدام کلمه، از دستگاه است. زبان، دیگر نه یک ابزارِ انسان است — زبان، یک موجودیتِ مستقل است که ما را می‌بلعد. و این موجودیت، دیوانه است — چون هیچ معنایی ندارد، اما همیشه می‌گوید. این دیوانگی، نه یک دیوانگیِ شخصی است — این دیوانگی، یک دیوانگیِ سیستمی است. و ما، در این سیستم، تنها یک قطعهٔ از مضراب هستیم.

سکوت: تنها راهِ مقاومت، یا تنها راهِ فرار؟

اگر گویش، دیوانه‌تر از گویش است، و مضراب، دیوانه‌تر از مضراب است — آنگاه، تنها راهِ مقاومت، سکوت است. اما نیما می‌گوید: «وای دیوانه‌تر از گویش و دیوان مضراب». این جمله، یک تضادِ فلسفی را در خود دارد. سکوت، دیوانه‌تر از گویش است. چرا؟ چون سکوت، دیگر نه یک عدمِ گفتار است — سکوت، یک نوعِ گفتارِ بسیار عمیق‌تر است. سکوت، تنها چیزی است که می‌تواند خلأ را نگاه کند. سکوت، تنها چیزی است که می‌تواند به آنچه که حل شده، نگاه کند. سکوت، تنها چیزی است که می‌تواند ببیند که ما، دیگر نه انسان‌هایی هستیم — ما، یک خلأ هستیم.

اما این سکوت، یک سکوتِ مثبت نیست. این سکوت، یک سکوتِ ترسناک است. چون وقتی سکوت می‌کنیم، ما نه تنها به خلأ نگاه می‌کنیم — بلکه، خلأ، به ما نگاه می‌کند. و این نگاه، نه یک نگاهِ انسانی است — این نگاه، یک نگاهِ خالی است. سکوت، در این جهان، یک عملِ خطرناک است. چون این عمل، نه یک پیام می‌فرستد — بلکه، یک اعتراف می‌کند. اعتراف به اینکه ما، هیچ چیزی نداریم. اعتراف به اینکه ما، هیچ چیزی نمی‌توانیم بگوییم. اعتراف به اینکه ما، هیچ چیزی نمی‌توانیم باور کنیم. و این اعتراف، تنها چیزی است که واقعیت را نشان می‌دهد. و این واقعیت، ترسناک‌ترین چیزی است که می‌تواند وجود داشته باشد.

بنابراین، سکوت، دیوانه‌تر از گویش است — چون گویش، حداقل یک تقلب است. سکوت، یک تقلب نیست. سکوت، یک حقیقت است. و این حقیقت، هیچ کس نمی‌خواهد ببیند. هیچ کس نمی‌خواهد بشنود. هیچ کس نمی‌خواهد بپذیرد. و اینکه ما، در این سکوت، دیوانه می‌شویم — این، نه یک ضربهٔ بیرونی است — این، یک فروپاشیِ داخلی است. ما، در این سکوت، خودِ خلأ می‌شویم. و این خلأ، دیگر نه یک جای خالی است — این خلأ، خودِ ما است.

زبان، ابزارِ تسلیت، نه ابزارِ نجات

نیما در اینجا، به ما می‌گوید: زبان، دیگر نه یک ابزارِ نجات است. زبان، دیگر نه یک ابزارِ عشق است. زبان، دیگر نه یک ابزارِ دین است. زبان، دیگر نه یک ابزارِ ادبیات است. زبان، دیگر نه یک ابزارِ انقلاب است. زبان، تنها یک ابزارِ تسلیت است. ما می‌گوییم، نه برای اینکه چیزی را بفهمیم — بلکه برای اینکه احساس کنیم هنوز وجود داریم. ما می‌گوییم، نه برای اینکه چیزی را تغییر دهیم — بلکه برای اینکه احساس کنیم هنوز می‌توانیم تغییر دهیم. ما می‌گوییم، نه برای اینکه چیزی را بگوییم — بلکه برای اینکه احساس کنیم هنوز می‌توانیم بگوییم.

این تسلیت، یک تسلیتِ فریب‌آمیز است. چون هر بار که می‌گوییم، خلأ، یک قطعهٔ بیشتر از ما را می‌بلعد. هر بار که می‌نویسیم، خلأ، یک قطعهٔ بیشتر از ما را می‌بلعد. هر بار که می‌خوانیم، خلأ، یک قطعهٔ بیشتر از ما را می‌بلعد. و این فرآیند، بی‌پایان است. و ما، در این فرآیند، دیوانه می‌شویم. چون ما دیگر نمی‌توانیم بفهمیم که کدام گفتار، از ما است، و کدام گفتار، از خلأ است. ما دیگر نمی‌توانیم بفهمیم که کدام کلمه، یک احساس است، و کدام کلمه، یک تکرار است. ما دیگر نمی‌توانیم بفهمیم که کدام صدای ما، یک صدایِ انسانی است، و کدام صدا، یک صدایِ مضراب است.

نیما، در اینجا، به ما می‌گوید: ما، دیگر نه انسان‌هایی هستیم که زبان داریم — ما، انسان‌هایی هستیم که زبان، ما را دارد. و این زبان، دیوانه است. و ما، دیوانه‌تر از گویش هستیم — چون ما، همچنان می‌گوییم. همچنان می‌نویسیم. همچنان می‌خوانیم. همچنان می‌خواهیم باور کنیم. و این همچنان بودن، تنها شکلِ دیوانگی است که می‌تواند باقی بماند. و این دیوانگی، تنها چیزی است که می‌تواند ما را از خودمان جدا کند. و این جدا شدن، تنها چیزی است که می‌تواند ما را از خلأ، جدا کند — اما این جدا شدن، خودش، یک خلأ است.

چرا این شعر، هنوز زنده است؟

چرا این شعر، در سال ۲۰۲۴، هنوز زنده است؟ چرا هنوز ما به جای فکر کردن، تکرار می‌کنیم؟ چرا هنوز ما به جای سکوت، یک پست می‌زنیم؟ چرا هنوز ما به جای شنیدن، یک ویدئو می‌بینیم؟ چرا هنوز ما به جای دیدن، یک الگوریتم را دنبال می‌کنیم؟

نیما، در این شعر، نه یک شاعر است، بلکه یک گواه است. او می‌گوید: من دیدم. من دیدم که چطور زبان، به دیوانه مضراب تبدیل شد. من دیدم که چطور سکوت، به دیوانه‌ترین چیز تبدیل شد. من دیدم که چطور ما، همچنان می‌گوییم — و همچنان می‌خواهیم باور کنیم. و من هنوز زنده‌ام. و این زنده بودن، تنها به این معناست که من می‌توانم این را بگویم. این شعر، هیچ راه‌حلی نمی‌دهد. هیچ آینده‌ای را پیش‌بینی نمی‌کند. اما آنچه می‌دهد، چیزی است که هیچ نظامی نمی‌تواند بدهد: واقعیت. واقعیتِ بی‌فریب. واقعیتِ بی‌پناه. واقعیتِ بی‌نور.

در جهانی که همه چی حل شده، و تخت یزدان نابود شده، و جام جهان ادرار می‌ریزد، و کودکان را مالش داده‌اند — تنها چیزی که باقی مانده، این شعر است. و این شعر، دیگر نه یک شعر است — این شعر، یک گواهی است. گواهی برای آنچه که ما از دست داده‌ایم. گواهی برای آنچه که ما نتوانسته‌ایم بسازیم. گواهی برای آنچه که ما هستیم: یک دیوانهٔ مضراب. و این دیوانه، دیگر نه یک انسان است — این دیوانه، یک خلأ است. و این خلأ، دیگر نه یک جای خالی است — این خلأ، خودِ ما است.

پرسش و پاسخ (FAQ)

آیا نیما شهسواری در این مصرع، به زبان حمله می‌کند؟

نه. او به زبان حمله نمی‌کند — او به تحریفِ زبان حمله می‌کند. نیما، زبان را نه یک دشمن، بلکه یک قربانی می‌بیند. او می‌گوید: زبان، دیگر نه یک ابزارِ انسان است — زبان، یک دستگاهِ تخریب است که ما را می‌بلعد. این شعر، نه یک حمله به زبان است — بلکه یک جنازه‌خوانی برای زبان است.

آیا سکوت، در این شعر، یک راه‌حل است؟

نه. سکوت، در این شعر، یک راه‌حل نیست — بلکه یک اعتراف است. نیما، سکوت را به عنوان یک راه‌حل پیشنهاد نمی‌کند. او می‌گوید: سکوت، تنها چیزی است که می‌تواند واقعیت را نشان دهد. و این واقعیت، یک راه‌حل نیست — این واقعیت، یک شرط است. و این شرط، تنها چیزی است که می‌تواند ما را از خودمان، جدا کند.

چرا این شعر برای جهان امروز مهم است؟

چون ما هنوز هم، دیوانه مضراب هستیم. هنوز هم، هر پست، هر ویدئو، هر مقاله — همهٔ آن‌ها، فقط تکرارهایی از همان «صد من غاز» هستند. هنوز هم، ما به جای سکوت، یک پست می‌زنیم. هنوز هم، ما به جای دیدن، یک الگوریتم را دنبال می‌کنیم. نیما، در این شعر، به ما می‌گوید: این تکرارها، نه نجات می‌دهند — بلکه خلأ را تقویت می‌کنند. و اگر می‌خواهیم زنده بمانیم — باید این تکرارها را بشناسیم.

نتیجه‌گیری: سکوت، آخرین گواهی

نیما شهسواری، در این شعر، یک مراسمِ جنازه را برگزار می‌کند — جنازهٔ زبان. او هیچ آیینی را جایگزین نمی‌کند. او هیچ مسجدی را بنا نمی‌کند. او تنها می‌گوید: وای دیوانه‌تر از گویش و دیوان مضراب. و این شدن، نه یک فاجعه، بلکه یک اعلامیه است. چون تا زمانی که ما به زبان باور داریم، ما نمی‌توانیم به خودمان باور کنیم. تا زمانی که ما به گفتار باور داریم، ما نمی‌توانیم به سکوت باور کنیم. تا زمانی که ما به امید باور داریم، ما نمی‌توانیم به واقعیت باور کنیم.

نیما، با این شعر، ما را به یک چالش بزرگ دعوت می‌کند: آیا می‌توانیم بدون زبان، انسان باشیم؟ آیا می‌توانیم بدون گفتار، واقعیت را ببینیم؟ آیا می‌توانیم بدون امید، سکوت کنیم؟

این سؤالات، در این شعر، هیچ پاسخی ندارند. اما این عدم پاسخ، خودش یک پاسخ است. چون نیما، به ما می‌گوید: پاسخ، نه در آسمان است، بلکه در زمین است. پاسخ، نه در کتاب‌های مقدس است، بلکه در چشمانِ کودکان است. پاسخ، نه در تخت یزدان است، بلکه در تنهاییِ آدمی است. و این تنهایی، اگر بتوانیم آن را بپذیریم — نه به عنوان تهیه، بلکه به عنوان آزادی — ممکن است، تنها راهِ نجات باشد.

صفحهٔ اصلی جهان آرمانی

کتاب‌های جهان آرمانی

پادکست‌های جهان آرمانی


   
نقل‌قول
اشتراک:

تازه‌ترین کتاب نیما شهسواری

می‌توانید با کلیک بر روی تصویر تازه‌ترین کتاب نیما شهسواری، این اثر را دریافت و مطالعه کنید

به جهان آرمانی، وب‌سایت رسمی نیما شهسواری خوش آمدید

نیما شهسواری، نویسنده و شاعر، با آثاری در قالب  داستان، شعر، مقالات و آثار تحقیقی که مضامینی مانند آزادی، برابری، جان‌پنداری، نقد قدرت و خدا را بررسی می‌کنند

جهان آرمانی، بستری برای تعامل و دسترسی به تمامی آثار شهسواری به صورت رایگان است

راهنما پروفایل

راهنمایی‌های لازم برای ویرایش پروفایل و حساب کاربری شما
زندگی‌نامه

در این بخش می‌توانید توضیح کوتاهی درباره‌ی خود مطرح کنید، در نظر داشته باشید که این بخش را همه‌ی بازدیدکنندگان خواهند دید، حتی میهمانان، در صورت دیدن لیست اعضا و در مقالات و نگاشته‌های شما

کشور و سن شما

کشور انتخابی محل سکونت شما تنها به مدیران نمایش داده خواهد شد و انتخاب آن اختیاری است

تاریخ تولد شما به صورت سن قابل رویت برای عموم است و انتخاب آن بستگی به میل شما دارد

باورهای من

گزینه‌های در پیش رو بخشی از باورهای شما را با عموم در میان می‌گذارد و این بخش قابل رویت عمومی است، در نظر داشته باشید که همیشه قادر به تغییر و حذف این انتخاب هستید با اشاره‌ی ضربدر این انتخاب حذف خواهد شد

راه‌های ارتباطی

در این بخش می‌توانید آدرس شبکه‌های اجتماعی، وب‌سایت خود را با مخاطبان خود در میان بگذارید برخی از این آدرس‌ها با لوگو پلتفرم و برخی در پروفایل شما برای عموم به نمایش گذاشته خواهد شد

حساب کاربری

در این بخش می‌توانید نام و نام خانوادگی، آدرس ایمیل و همچنین رمز عبور خود را ویرایش کنید همچنین می‌توانید اطلاعات خود را از نمایش عمومی حذف کنید و به صورت ناشناس در وی‌سایت جهان آرمانی فعالیت داشته باشید

راهنما ثبت‌نام

راهنمایی‌های لازم برای ثبت‌نام در وب‌سایت جهان آرمانی
نام کاربری

نام کاربری شما باید متشکل از حروف لاتین باشد، بدون فاصله، در عین حال این نام باید منحصر به فرد انتخاب شود

نام و نام خانوادگی

نام و نام خانوادگی شما باید متشکل از حروف فارسی باشد، بدون استفاده از اعداد 

در نظر داشته باشید که این نام در نگاشته‌های شما و در فهرست اعضا، برای کاربران قابل رویت است

ایمیل آدرس

آدرس ایمیل وارد شده از سوی شما برای مخاطبان قابل رویت است و یکی از راه‌های ارتباطی شما با آنان را خواهد ساخت، سعی کنید از ایمیلی کاری و در دسترس استفاده کنید

رمز عبور

رمز عبور انتخابی شما باید متشکل از حروف بزرگ، کوچک، اعداد و کارکترهای ویژه باشد، این کار برای امنیت شما در نظر گرفته شده است، در عین حال در آینده می‌توانید این رمز را تغییر دهید

قوانین

پیش از ثبت‌نام در وب‌سایت جهان آرمانی قوانین، شرایط و ضوابط ما را مطالعه کنید

با استفاده از منو روبرو می‌توانید به بخش‌های مختلف حساب خود دسترسی داشته باشید

  • دسترسی به پروفایل شخصی
  • ارسال پست
  • تنظیمات حساب
  • عضویت در خبرنامه
  • تماشای لیست اعضا
  • بازیابی رمز عبور
  • خروج از حساب

در دسترس نبودن لینک

در حال حاضر این لینک در دسترس نیست

بزودی این فایل‌ها بارگذاری و لینک‌ها در دسترس قرار خواهد گرفت

در حال حاضر از لینک مستقیم برای دریافت اثر استفاده کنید

ثبت آثار

توضیحات

پر کردن بخش‌هایی که با علامت قرمز رنگ مشخص شده است الزامی است.

در هنگام درج بخش اطلاعات دقت لازم را به خرج دهید زیرا در صورت چاپ اثر شما داشتن این اطلاعات ضروری است

بخش ارتباط، راه‌هایی است که می‌توانید با درج آن مخاطبین خود را با آثار و شخصیت خود بیشتر آشنا کنید، فرای عناوینی که در این بخش برای شما در نظر گرفته شده است می‌توانید در بخش توضیحات شبکه‌ی اجتماعی دیگری که در آن عضو هستید را نیز معرفی کنید.     

شما می‌توانید آثار خود را با حداکثر حجم (20mb) و تعداد 10 فایل با فرمت‌هایی از قبیل (png, jpg,avi,pdf,mp4…) برای ما ارسال کنید،

در صورت تمایل شما به چاپ و قبولی اثر شما از سوی ما، نام انتخابی شامل عناوینی است که در مرحله‌ی ابتدایی فرم پر کرده‌اید، با انتخاب یکی از عناوین نام شما در هنگام نشر در کنار اثرتان درج خواهد شد.

پیش از انجام هر کاری پیشنهاد ما به شما مطالعه‌ی قوانین و شرایط وب‌سایت رسمی جهان آرمانی است برای این کار از لینک‌های زیر اقدام کنید.

تأیید ارسال پیام

پیام شما با موفقیت ارسال شد

ایمیلی از سوی وب‌سایت جهان آرمانی در راستای تأیید ارسال پیام دریافت خواهید کرد

در صورت نیاز به تماس و درج صحیح اطلاعات، با شما تماس گرفته خواهد شد.

تأیید ارسال فرم

فرم شما با موفقیت ثبت شد

ایمیلی از سوی وب‌سایت جهان آرمانی در راستای تأیید ارسال فرم دریافت خواهید کرد

در صورت نیاز به تماس و درج صحیح اطلاعات، با شما تماس گرفته خواهد شد.