اطلاعیه و اخبار

وب‌سایت جهان آرمانی شروع به فعالیت کرد

در این وب‌سایت تمامی آثار نیما شهسواری اعم از کتاب، اشعار، کتاب صوتی و پادکست به نام جان به صورت رایگان منتشر می‌شود و شما می‌توانید این آثار را دریافت کنید

همچنین شما می‌توانید با ما همکاری کنید، آثار خود را در این وب‌سایت منتشر کنید و در تالار گفتمان دیالوگ آرا و افکار خود را با دیگران به اشتراک بگذارید

قطعا اولین همراهی شما با ما اطلاع‌رسانی به دیگران پیرامون این وب‌سایت و آثار نیما شهسواری است

تالار گفتمان دیالوگ کار خود را آغاز کرد تا بستری آزاد را برای همفکری و در میان گذاشتن آرا و افکار متفاوت فراهم کند 

شما نیز می‌توانید با ثبت‌نام در وب‌سایت جهان آرمانی – دیالوگ در این راه همراه ما باشید

صفحات رسمی نیما شهسواری در شبکه‌های اجتماعی راهی است برای دسترسی به آثار و ارتباط با ما

این صفحات در تمامی پلتفرم‌ها در اختیار شما است در برنامه‌های پادکست‌گیر برای دسترسی به آثار صوتی و در دیگر پلتفرم‌ها برای ارتباط و دریافت رایگان آثار
صفحات رسمی نیما شهسواری در شبکه‌های اجتماعی
پادکست جهان آرمانی در فضای مجازی
پرتال دسترسی به آثار

 

قوانین انجمن

برای استفاده بهتر از انجمن می‌توانید در انجمن مذکور عضو شوید.
شما با ثبت‌نام در تالار گفتمان دیالوگ، قانون آزادی را پذیرفته و ملزم به رعایت آن خواهید بود.
این قوانین شامل آزار کلامی اعم از تهدید، تحقیر، دشنام، نشر اکاذیب، درج مطلب اشخاص بدون ذکر منبع و … است.
با توجه به شرایط مذکور و قوانین به درج مطلب مبادرت کنید و سعی کنید مطالب مرتبط با هر عنوان را در مکان مناسب درج کنید،
در صورت فقدان عنوان مناسب برای درج مطلب می‌توانید موضوع را با ما در میان بگذارید.

با ما همراه شوید

برای درج مطالب و پرسش و پاسخ در تالار گفتمان دیالوگ باید عضو شوید 
با ما همراه باشید تا با کمک هم جهان بهتری بسازیم 
بی‌شک بهترین راه برای ساختن جهانی بهتر دیالوگ برقرار کردن است
بیایید تا با یکدیگر صحبت کنیم

آزادی بدون مالکیت: …
 
آگاه‌سازی‌ها
پاک‌کردن همه

آزادی بدون مالکیت: آیا می‌توانیم جان را بدون «مالک» تصور کنیم؟

1 ارسال‌
1 کاربران
0 واکنش
7 نمایش‌
بینش نوین
(@binesh)
مشهور در دیالوگ
ملحق شده: 3 سال قبل
ارسال‌: 1746
شروع کننده موضوع  

 

در حکمتی که با زبانی خشن و فلسفی از تاریخِ خونین برمی‌آید، آخرین نگاه به دنیایی است که در آن، هر تن، هر جان، هر فرزند — همهٔ آن‌ها، مالکیت دیگری هستند. مرد پر موی، عبا، آلت، و خون — همهٔ این‌ها، یک ساختار منسجم را تشکیل می‌دهند که در آن، مالکیت بر جان، یک قانون طبیعی، یک حق الهی، و یک واقعیت تاریخی است. اما در این مقاله، ما به یک سؤال فلسفی انتزاعی می‌پردازیم: آیا می‌توانیم جان را بدون «مالک» تصور کنیم؟ این سؤال، نه یک پرسش تاریخی است — بلکه یک پرسش وجودی است. یک پرسشی که اگر پاسخ داده شود، تمامی نمادهای قبلی را نابود می‌کند. این مقاله، به تحلیل عمیق این امکان نظری می‌پردازد: چه می‌شود اگر مالکیت، یک وهم باشد؟ و چه می‌شود اگر بدن، دیگر متعلق به کسی نباشد؟

تصور مالکیت: یک وهم یا یک واقعیت؟

در تمامی مقالات قبلی، ما مالکیت را به عنوان یک واقعیت ثابت، تاریخی، و بنیادین تحلیل کردیم. ما دیدیم که چگونه این مفهوم، از جنگ‌های باستانی تا الگوریتم‌های دیجیتال، تکرار شده است. اما این تحلیل، یک فرضیهٔ پنهان را در خود دارد: مالکیت، ضروری است. یعنی، ما فرض می‌کنیم که بدون مالکیت، جهان نمی‌تواند وجود داشته باشد. ما فرض می‌کنیم که انسان، ذاتاً نیازمند یک مالک است — یا مالک دیگری، یا مالک خودش.

اما حکمت ما، دقیقاً همین فرض را به چالش می‌کشد. چرا؟ زیرا در آخرین بیت، شعر می‌گوید: «هزار سال از آن روزها رفت… همه جان و زن و فرزند و هرسان، از آنِ دیگری بود است ارزان». این جمله، یک تصویر از یک جهان را می‌دهد که در آن، مالکیت، یک رویهٔ تاریخی است — نه یک واقعیت ذاتی. اگر مالکیت، فقط یک رویهٔ تاریخی باشد — آنگاه، می‌تواند تغییر کند. می‌تواند نابود شود. می‌تواند یک وهم باشد.

این، یک انقلاب فکری است. چرا؟ زیرا هرگاه مالکیت، یک وهم باشد — آنگاه، تمامی نمادهایی که ما تا اینجا تحلیل کردیم — عبا، آلت، خون، تیغ، مرد پر موی — تنها یک نظام تصوری هستند. یک نظامی که ذهن بشر، برای توجیه خشونت و تسلیم، خلق کرده است. و اگر این نظام، یک وهم باشد — آنگاه، آزادی، نه یک آرمان — بلکه یک واقعیت احتمالی است.

بدن بدون مالک: یک جهان‌بینی نو

تصور کنید یک جهان را که در آن، بدن، دیگر مالکیت ندارد. نه مالکیت مرد، نه مالکیت دولت، نه مالکیت مذهب، نه مالکیت خانواده. بدن، صرفاً یک وجود زنده است. نه یک ابزار، نه یک دارایی، نه یک میدان نبرد — بلکه یک فضای خود-موجود.

در این جهان، زن، وقتی می‌خواهد بپوشد — می‌پوشد. وقتی می‌خواهد بخورد — می‌خورد. وقتی می‌خواهد بجنگد — می‌جنگد. وقتی می‌خواهد بمرد — می‌میرد. اما هیچ‌کس، حق ندارد بگوید: «این بدن، مال من است». هیچ‌کس، حق ندارد بگوید: «تو از من هستی». هیچ‌کس، حق ندارد بگوید: «جان تو، مال من است».

این جهان، در ظاهر، بی‌نظم و ترسناک به نظر می‌رسد. چرا؟ زیرا ما، در این جهان، مالکیت را به عنوان یک نظام نظم‌دهنده تصور می‌کنیم. ما فکر می‌کنیم که بدون مالکیت، خشونت، ناامنی، و هرج و مرج حاکم خواهد بود. اما آیا این واقعاً درست است؟ یا این، یک تخیل مالکانه است؟

در تاریخ، هرگاه جنبش‌هایی برای آزادی بدن بیرون آمدند — از انقلاب فرانسه تا جنبش‌های حقوق زنان — حکومت‌ها، همواره تهدید می‌کردند: «اگر مالکیت را لغو کنید — جامعه، از هم می‌پاشد». اما آیا این تهدید، یک واقعیت است — یا یک ترفند برای حفظ قدرت؟

در حکمت ما، این سؤال، به صورت نمادین پرسیده می‌شود: «آیا می‌توانیم جان را بدون «مالک» تصور کنیم؟». و پاسخ، در تصویر پایانی شعر نهفته است: «یک درخت تنها در میان یک صحرا، ریشه‌هایش از زنجیر، تیغ، و کتاب‌های مقدس گره خورده — ولی برگ‌هایش، دست‌هایی خالی هستند».

این درخت، نه یک موجودیت مالکیت‌محور است — بلکه یک وجود مستقل است. ریشه‌هایش، نمادهای قدیمی مالکیت هستند — اما برگ‌هایش، خالی هستند. یعنی، او، دیگر هیچ چیزی را به دست نمی‌آورد. نه مالکیت، نه تصرف، نه انتقال. او، فقط وجود دارد.

نقد ماتریالیسم: جان، نه یک محصول — بلکه یک فضا

در ماتریالیسم، جان، یک محصول است. جان، یک نیروی کار است. جان، یک منبع تولید است. جان، یک دارایی است. اما در این جهان‌بینی جدید، جان، یک فضا است. یک فضایی که در آن، تجربه، عشق، درد، و حتی مرگ — بدون نیاز به مالکیت، اتفاق می‌افتد.

وقتی شعر می‌گوید: «به آلت بر نفس می‌خورد و جان داد» — در واقع می‌گوید: «جان، یک چیزی است که می‌تواند منتقل شود». اما در این مقاله، ما می‌گوییم: جان، یک چیزی نیست که بتوان منتقل کرد. جان، یک تجربه است. جان، یک فرآیند است. جان، یک پدیدهٔ زیستی-روحی است که تنها در داخل خودش، وجود دارد.

این، یک تقابل فلسفی است: در ماتریالیسم، بدن، ماده است — و جان، نتیجهٔ آن است. اما در این نگاه جدید، جان، نه نتیجه — بلکه شرط است. شرطی که بدن، می‌تواند در آن، وجود داشته باشد. و این شرط، نیازمند مالکیت نیست. نیازمند تسلیم نیست. نیازمند تقدیس نیست.

این، چرا حکمت ما، در پایان، به یک درخت خالی اشاره می‌کند. درخت، نه یک ماشین است که می‌تواند محصول تولید کند — بلکه یک موجودیت است که فقط به وجود می‌آید. و این، دقیقاً همان چیزی است که در کتاب «پروسه انسان» نیما شهسواری، به عنوان «تحلیل زیست‌سیاسی نظام‌هایی» معرفی شده است. در آن کتاب، بدن، به عنوان یک میدان نبرد توصیف می‌شود — اما این مقاله، می‌گوید: میدان نبرد، فقط یک وهم است.

آزادی: نه یک حق — بلکه یک وضعیت

در جهان‌های مدرن، آزادی، به عنوان یک حق تعریف می‌شود. حقوق بشر، حقوق زنان، حقوق جنسیتی — همهٔ این‌ها، می‌گویند: «ما حق داریم». اما در حکمت ما، آزادی، یک حق نیست — بلکه یک وضعیت است. وضعیتی که در آن، مالکیت، وجود ندارد.

وقتی شما می‌گویید: «من حق دارم» — شما هنوز در دنیای مالکیت هستید. شما هنوز می‌گویید: «مالکیت، وجود دارد — و من، می‌خواهم یک سهم از آن را داشته باشم». اما آزادی واقعی، زمانی است که شما نه می‌خواهید یک سهم داشته باشید — بلکه می‌فهمید که هیچ مالکیتی وجود ندارد.

این، یک تغییر جهان‌بینی است. این، یک انقلاب فکری است. چرا؟ زیرا هرگاه آزادی، یک حق باشد — آنگاه، می‌توان آن را سلب کرد. اما هرگاه آزادی، یک وضعیت باشد — آنگاه، هیچ‌کس نمی‌تواند آن را سلب کند — زیرا آن، اصلاً وجود ندارد.

در اینجا، حکمت به ما می‌گوید: آزادی، نه یک جنگ برای گرفتن — بلکه یک تسلیم از مالکیت است. تسلیم از این وهم که «من مالکم» یا «او مالک من است».

نقد الهیات: خدا، نه مالک — بلکه یک خلاء

یکی از مهم‌ترین سؤالات این مقاله، نقد مفهوم خداست. در تمامی مقالات قبلی، خدا، به عنوان مالک مطلق، نقد شد. اما در اینجا، ما می‌گوییم: خدا، یک مالک نیست — بلکه یک خلاء است.

چرا؟ زیرا هرگاه خدا، مالک باشد — آنگاه، مالکیت، تقدیس می‌شود. اما اگر خدا، مالک نباشد — آنگاه، مالکیت، یک اختراع انسانی است. یک اختراع برای توجیه تسلیم.

در این جهان‌بینی، خدا، نه یک موجود — بلکه یک نیاز ذهنی است. نیازی که انسان برای توجیه احساس بی‌قراری خود، خلق می‌کند. نیازی که برای توجیه ترس از آزادی، خلق می‌شود. نیازی که برای توجیه خشونت، خلق می‌شود.

بنابراین، خدا، در اینجا، نه یک نیروی بالاتر — بلکه یک پدیدهٔ روانی است. و این، دقیقاً همان چیزی است که در حکمت شعر، در جملهٔ «به ملکش بر پیمبر نیش بود است» نهفته است. این جمله، نه یک ادعای مذهبی است — بلکه یک تشخیص روان‌شناختی است: «این که تو معتقدی که خدا مالک است — فقط یک وهم است».

آزادی در امروز: از نام‌برداری تا تخلیهٔ معنا

آیا این جهان‌بینی، تنها یک خیال است؟ آیا در امروز، هیچ نشانه‌ای از این آزادی وجود دارد؟

بله. در امروز، در جایی که زن، به جای تسلیم، می‌گوید: «من مالک بدن خودم هستم» — آزادی، شروع می‌شود. در جایی که فرزند، به جای تسلیم، می‌گوید: «من نه مالک والدینم هستم، نه آن‌ها مالک من» — آزادی، شروع می‌شود. در جایی که فرد، به جای تسلیم، می‌گوید: «من نه مالک خدا هستم، نه خدا مالک من» — آزادی، شروع می‌شود.

این، دقیقاً همان چیزی است که در وبلاگ «جهان آرمانی» در صفحهٔ پادکست‌های جهان آرمانی به عنوان «دلایل شکست جنبشها» تحلیل شده است. در آن پادکست، تحلیل می‌شود که جنبش‌ها چرا شکست می‌خورند — و پاسخ، همیشه یکی است: «آن‌ها، به جای نقد مالکیت، به دنبال جایگزینی مالک بودند».

این مقاله، می‌گوید: آزادی، تنها زمانی ممکن است که ما، به جای جایگزینی مالک — مالکیت را نابود کنیم.

نقد فلسفی: چه کسی حق دارد آزادی را تعریف کند؟

سؤال اصلی این است: چه کسی حق دارد آزادی را تعریف کند؟ چه کسی حق دارد بگوید: «جان، مالکیت ندارد»؟

در حکمت ما، این سؤال، بدون پاسخ باقی می‌ماند — زیرا پاسخ، خودش، نتیجهٔ تحلیل است. اگر ما بتوانیم بفهمیم که مالکیت، یک وهم است — آنگاه، آزادی، یک واقعیت می‌شود. اگر ما بتوانیم بفهمیم که خدا، یک خلاء است — آنگاه، جان، یک وجود مستقل می‌شود. اگر ما بتوانیم بفهمیم که بدن، یک میدان نبرد نیست — بلکه یک فضا است — آنگاه، آزادی، نه یک ایده — بلکه یک حالات وجودی می‌شود.

این، یک انقلاب نیست — بلکه یک تحول فکری است. یک تحولی که نه در خیابان — بلکه در ذهن انجام می‌شود. یک تحولی که نه با تیغ — بلکه با سؤال انجام می‌شود: «چه کسی حق دارد جان من را مالکیت بداند؟»

نتیجه‌گیری: وقتی آزادی، یک خلاء است

این حکمت، تنها یک شعر نیست — بلکه یک هشدار تاریخی و فلسفی است. هشداری که می‌گوید: هرگاه آزادی را به عنوان یک حق تصور کنید — آنگاه، هیچ‌گاه از مالکیت فرار نخواهید کرد. هرگاه آزادی را به عنوان یک حق تصور کنید — آنگاه، هیچ‌گاه از خدا فرار نخواهید کرد. هرگاه آزادی را به عنوان یک حق تصور کنید — آنگاه، هیچ‌گاه از خودتان فرار نخواهید کرد.

راه خروج، تنها یک چیز دارد: عدم پذیرش آزادی به عنوان یک حق. اگر ما بخواهیم جهانی بدون مالکیت بسازیم — باید آزادی را از دست حق‌ها خارج کنیم. باید بفهمیم که آزادی، نه یک حق — بلکه یک خلاء است. خلاءی که در آن، هیچ مالکیتی نمی‌تواند زنده بماند.

وقتی آزادی، دیگر یک حق نباشد — آنگاه، مالکیت، ناپدید می‌شود. زیرا مالکیت، تنها در میدانی زنده است که آزادی، یک حق است.

صفحهٔ اصلی جهان آرمانی

پادکست‌های جهان آرمانی

حکمت و تحلیل جهان آرمانی

سوالات متداول (FAQ)

۱. آیا این حکمت به ما می‌گوید که هیچ مالکیتی نباید وجود داشته باشد؟

خیر. این حکمت، به ما می‌گوید که مالکیت، یک وهم است — و این وهم، نیازمند پذیرش است. اگر ما این وهم را نپذیریم — آزادی، خودبه‌خود ظاهر می‌شود.

۲. چرا «خلاء» به عنوان نماد آزادی انتخاب شده است؟

زیرا خلاء، چیزی نیست که بتوان آن را مالکیت کرد. خلاء، یک فضا است که در آن، هیچ چیز وجود ندارد — و همین عدم وجود، آزادی را تضمین می‌کند. هرگاه مالکیت، به خلاء حمله کند — خلاء، هیچ‌چیز از دست نمی‌دهد — زیرا هیچ‌چیز ندارد.

۳. چگونه می‌توانیم از این ساختار فرار کنیم؟

با اینکه آزادی را به عنوان یک حق تصور نکنیم. با اینکه هرگونه تعریفی که بدن یا جان را از فرد جدا می‌کند، را به عنوان وهم بشناسیم — نه واقعیت. با اینکه مالکیت را به عنوان یک اختراع انسانی — نه یک حق الهی — بشناسیم.

اگر این مقاله شما را به تأمل دعوت کرد — آن را با دوستانتان به اشتراک بگذارید. چون آزادی، تنها وقتی شروع می‌شود که یکی از ما، به این سوال پاسخ دهد: «چه کسی حق دارد جان من را مالکیت بداند؟»



   
نقل‌قول
اشتراک:

تازه‌ترین کتاب نیما شهسواری

می‌توانید با کلیک بر روی تصویر تازه‌ترین کتاب نیما شهسواری، این اثر را دریافت و مطالعه کنید

به جهان آرمانی، وب‌سایت رسمی نیما شهسواری خوش آمدید

cropped-tt-1.png

نیما شهسواری، نویسنده و شاعر، با آثاری در قالب  داستان، شعر، مقالات و آثار تحقیقی که مضامینی مانند آزادی، برابری، جان‌پنداری، نقد قدرت و خدا را بررسی می‌کنند

جهان آرمانی، بستری برای تعامل و دسترسی به تمامی آثار شهسواری به صورت رایگان است

راهنمای تکمیل پروفایل

📖

زندگی‌نامه

معرفی کوتاه از خودتان که برای همه کاربران قابل مشاهده است

🌍

اطلاعات شخصی

کشور: فقط مدیران می‌بینند • تاریخ تولد: به صورت سن نمایش داده می‌شود

💭

باورهای فکری

انتخاب‌های شما درباره‌ی هستی، اخلاق و جامعه - همیشه قابل تغییر

📱

راه‌های ارتباط

لینک شبکه‌های اجتماعی و وبسایت شما در پروفایل عمومی نمایش داده می‌شوند

⚙️

مدیریت حساب

ویرایش نام، ایمیل، رمز عبور - امکان فعالیت ناشناس

در دسترس نبودن لینک

در حال حاضر این لینک در دسترس نیست

بزودی این فایل‌ها بارگذاری و لینک‌ها در دسترس قرار خواهد گرفت

در حال حاضر از لینک مستقیم برای دریافت اثر استفاده کنید

ثبت آثار

توضیحات

پر کردن بخش‌هایی که با علامت قرمز رنگ مشخص شده است الزامی است.

در هنگام درج بخش اطلاعات دقت لازم را به خرج دهید زیرا در صورت چاپ اثر شما داشتن این اطلاعات ضروری است

بخش ارتباط، راه‌هایی است که می‌توانید با درج آن مخاطبین خود را با آثار و شخصیت خود بیشتر آشنا کنید، فرای عناوینی که در این بخش برای شما در نظر گرفته شده است می‌توانید در بخش توضیحات شبکه‌ی اجتماعی دیگری که در آن عضو هستید را نیز معرفی کنید.     

شما می‌توانید آثار خود را با حداکثر حجم (20mb) و تعداد 10 فایل با فرمت‌هایی از قبیل (png, jpg,avi,pdf,mp4…) برای ما ارسال کنید،

در صورت تمایل شما به چاپ و قبولی اثر شما از سوی ما، نام انتخابی شامل عناوینی است که در مرحله‌ی ابتدایی فرم پر کرده‌اید، با انتخاب یکی از عناوین نام شما در هنگام نشر در کنار اثرتان درج خواهد شد.

پیش از انجام هر کاری پیشنهاد ما به شما مطالعه‌ی قوانین و شرایط وب‌سایت رسمی جهان آرمانی است برای این کار از لینک‌های زیر اقدام کنید.