اطلاعیه و اخبار

وب‌سایت جهان آرمانی شروع به فعالیت کرد

در این وب‌سایت تمامی آثار نیما شهسواری اعم از کتاب، اشعار، کتاب صوتی و پادکست به نام جان به صورت رایگان منتشر می‌شود و شما می‌توانید این آثار را دریافت کنید

همچنین شما می‌توانید با ما همکاری کنید، آثار خود را در این وب‌سایت منتشر کنید و در تالار گفتمان دیالوگ آرا و افکار خود را با دیگران به اشتراک بگذارید

قطعا اولین همراهی شما با ما اطلاع‌رسانی به دیگران پیرامون این وب‌سایت و آثار نیما شهسواری است

تالار گفتمان دیالوگ کار خود را آغاز کرد تا بستری آزاد را برای همفکری و در میان گذاشتن آرا و افکار متفاوت فراهم کند 

شما نیز می‌توانید با ثبت‌نام در وب‌سایت جهان آرمانی – دیالوگ در این راه همراه ما باشید

صفحات رسمی نیما شهسواری در شبکه‌های اجتماعی راهی است برای دسترسی به آثار و ارتباط با ما

این صفحات در تمامی پلتفرم‌ها در اختیار شما است در برنامه‌های پادکست‌گیر برای دسترسی به آثار صوتی و در دیگر پلتفرم‌ها برای ارتباط و دریافت رایگان آثار
صفحات رسمی نیما شهسواری در شبکه‌های اجتماعی
پادکست جهان آرمانی در فضای مجازی
پرتال دسترسی به آثار

 

قوانین انجمن

برای استفاده بهتر از انجمن می‌توانید در انجمن مذکور عضو شوید.
شما با ثبت‌نام در تالار گفتمان دیالوگ، قانون آزادی را پذیرفته و ملزم به رعایت آن خواهید بود.
این قوانین شامل آزار کلامی اعم از تهدید، تحقیر، دشنام، نشر اکاذیب، درج مطلب اشخاص بدون ذکر منبع و … است.
با توجه به شرایط مذکور و قوانین به درج مطلب مبادرت کنید و سعی کنید مطالب مرتبط با هر عنوان را در مکان مناسب درج کنید،
در صورت فقدان عنوان مناسب برای درج مطلب می‌توانید موضوع را با ما در میان بگذارید.

با ما همراه شوید

برای درج مطالب و پرسش و پاسخ در تالار گفتمان دیالوگ باید عضو شوید 
با ما همراه باشید تا با کمک هم جهان بهتری بسازیم 
بی‌شک بهترین راه برای ساختن جهانی بهتر دیالوگ برقرار کردن است
بیایید تا با یکدیگر صحبت کنیم

نقد بنیادین قدرت: چ…
 
آگاه‌سازی‌ها
پاک‌کردن همه

نقد بنیادین قدرت: چرا جنبش‌های انقلابی، همیشه با مالکیت بدن شکست می‌خورند

1 ارسال‌
1 کاربران
0 واکنش
13 نمایش‌
بینش نوین
(@binesh)
مشهور در دیالوگ
ملحق شده: 3 سال قبل
ارسال‌: 1746
شروع کننده موضوع  

 

در حکمتی که با زبانی خشن و فلسفی از تاریخِ خونین برمی‌آید، یک سؤال عمیق و تاریخی مطرح می‌شود: چرا تمامی جنبش‌های انقلابی — از فرانسه تا روسیه، از ایران تا مصر — در نهایت، با موفقیت در سلب هویت و تسلیم بدن، شکست می‌خورند؟ چرا آزادی‌طلبانی که به دنبال «عدالت» و «دموکراسی» هستند، پس از سرنگونی دیکتاتور، خود را به عنوان مالک جدید، ظاهر می‌کنند؟ این مقاله، به تحلیل عمیق این پارادوکس تاریخی می‌پردازد: چرا جنبش‌های انقلابی، هرگز از مالکیت بدن فرار نمی‌کنند؟ و چرا، هرگاه انقلاب، تنها به جایگزینی مالک می‌انجامد — نه به تخریب ساختار مالکیت — آنگاه، آن، یک انقلاب نیست، بلکه یک تغییر صاحب‌حساب است؟

انقلاب: نه یک پایان — بلکه یک تکرار

در تاریخ، هر انقلابی که برخاست، یک روایت مشترک دارد: «ما، مردم، بیدار شدیم. ما، دیکتاتور را سرنگون کردیم. ما، آزادی را به دست آوردیم». اما این روایت، هرگز به پایان نمی‌رسد. چرا؟ زیرا پس از سرنگونی دیکتاتور، همان ساختارهایی که او را تولید کرده بودند — عبا، آلت، خون، و مفهوم «مالکیت بر جان» — بدون تغییر، با یک چهرهٔ جدید، برمی‌گردند.

در انقلاب فرانسه، ژاک روبسپییر، با نام «مردم»، خود را مالک جان همهٔ فرانسویان دانست. او، در نام «عدالت»، دیگران را به گیلوتین فرستاد. در انقلاب روسیه، لینین، با نام «پرولتاریا»، خود را مالک جان همهٔ روس‌ها دانست. او، در نام «پیشرفت»، هزاران نفر را به زندان فرستاد. در انقلاب ایران، رهبران جدید، با نام «اسلام»، خود را مالک جان همهٔ ایرانیان دانستند. آن‌ها، در نام «پاکیزگی»، زنان را اسیر کردند.

در حکمت ما، این الگو، دقیقاً تکرار می‌شود: «هزار سال از آن روزها رفت… همه جان و زن و فرزند و هرسان، از آنِ دیگری بود است ارزان». این جمله، نه فقط یک توصیف تاریخی است — بلکه یک قانون تاریخی است. هرگاه انقلاب، تنها به جایگزینی مالک می‌انجامد — نه تخریب ساختار — آنگاه، مالکیت، همیشه برنده می‌شود.

سرکوب وحشیانه: ابزار حکومت‌های فاسد، یا نماد ساختار؟

در وبلاگ «جهان آرمانی»، در صفحهٔ پادکست‌های جهان آرمانی، به این سؤال پرداخته شده است: «دلایل شکست جنبش‌ها». پاسخ، در آنجا، به صورت علمی و فلسفی ارائه شده است: سرکوب وحشیانه، یکی از اصلی‌ترین دلایل شکست جنبش‌ها است.

اما این مقاله، به این سؤال عمیق‌تری می‌پردازد: آیا سرکوب وحشیانه، فقط یک ابزار دیکتاتوری است — یا یک نماد از ساختار مالکیت است؟

وقتی دیکتاتور، با تیغ و زنجیر، مردم را سرکوب می‌کند — او، یک فرد است. اما وقتی جنبش انقلابی، با همان تیغ و زنجیر، دیکتاتور را سرنگون می‌کند — آنگاه، آن تیغ و زنجیر، دیگر یک ابزار نیست — بلکه یک نماد می‌شود. نمادی که نشان می‌دهد: همهٔ طرف‌ها، همان ساختار را می‌پذیرند.

انقلابی که با خشونت، خشونت را سرنگون می‌کند — در واقع، خشونت را تقدیس می‌کند. چرا؟ زیرا اگر خشونت، تنها ابزار دیکتاتوری باشد — آنگاه، انقلابی که با خشونت می‌جنگد، خود را به عنوان «بدیلهٔ خوب» معرفی می‌کند. اما اگر خشونت، یک ساختار باشد — آنگاه، هرگونه جنبشی که از آن استفاده می‌کند — یک جزء از همان ساختار است.

در حکمت ما، این ساختار، در تصویر «مرد پر موی» تجسم یافته است. مرد پر موی، نه یک دیکتاتور است — بلکه تمامی دیکتاتورها در یک زمان است. هرگاه جنبش، به جای نقد مالکیت، به دنبال «جایگزینی مرد پر موی» باشد — آنگاه، او، هیچ‌گاه نمی‌تواند از چرخه فرار کند.

نقد جنبش‌های حقوقی: وقتی آزادی، یک حق می‌شود

یکی از مهم‌ترین اشتباهات جنبش‌های مدرن، این است که آن‌ها، آزادی را به عنوان یک حق تعریف می‌کنند. آن‌ها می‌گویند: «ما حق داریم که بدن خود را انتخاب کنیم». «ما حق داریم که بی‌عبا باشیم». «ما حق داریم که ازدواج نکنیم».

اما این، دقیقاً همان چیزی است که حکمت ما به ما می‌گوید: هرگاه آزادی، یک حق باشد — آنگاه، مالکیت، یک حق است. چرا؟ زیرا حق، یک مفهوم مبتنی بر مالکیت است. حق، نیازمند یک «مالک» است که آن را به تو می‌دهد. یا از تو می‌گیرد.

وقتی زن می‌گوید: «من حق دارم بپوشم یا نپوشم» — او، هنوز در دنیایی است که «پوشیدن» یک حق است. او، هنوز می‌پذیرد که یک «مالک» (دولت، مذهب، جامعه) می‌تواند بر او حکومت کند — و او، فقط می‌خواهد این مالک، به او «حق» بدهد.

اما حکمت ما، می‌گوید: آزادی، یک حق نیست — بلکه یک وضعیت است. وضعیتی که در آن، هیچ مالکی وجود ندارد. وضعیتی که در آن، بدن، دیگر متعلق به کسی نیست — نه دولت، نه مذهب، نه خانواده، نه مرد.

این، چرا جنبش‌های حقوقی، همیشه شکست می‌خورند. چرا؟ زیرا آن‌ها، به جای تخریب ساختار مالکیت — به دنبال تغییر قوانین آن هستند. آن‌ها، می‌خواهند مالک، به آن‌ها «حق» بدهد — نه اینکه مالکیت را نابود کنند.

نقد الهیات: وقتی انقلاب، خود را خدا می‌داند

یکی از ترسناک‌ترین دلایل شکست جنبش‌ها، این است که آن‌ها، خود را به عنوان «خدا» معرفی می‌کنند. این، در انقلاب فرانسه، با «پرستش عقل» اتفاق افتاد. در انقلاب روسیه، با «دین مارکس» اتفاق افتاد. در انقلاب ایران، با «دین اسلام» اتفاق افتاد.

در حکمت ما، این تجلی، در جملهٔ «به ملکش بر پیمبر نیش بود است» نهفته است. این جمله، نه فقط یک نقد از مذهب است — بلکه یک نقد از هرگونه تقدس‌سازی قدرت است.

وقتی جنبش انقلابی، خود را به عنوان «نهضتی خدا» معرفی می‌کند — او، دیگر یک جنبش نیست — بلکه یک دین جدید است. و هر دین، نیازمند مالکیت است. هر دین، نیازمند تسلیم است. هر دین، نیازمند خون است.

در اینجا، حکمت به ما می‌گوید: هرگاه انقلاب، خود را خدا بداند — آنگاه، او، همان دیکتاتوری است که می‌خواهد سرنگون کند. چرا؟ زیرا خدا، در این جهان‌بینی، مالک جان است. و هرگاه جنبش، خود را مالک جان بداند — آنگاه، او، همان چیزی است که می‌خواهد نابود کند.

نقد ماتریالیسم: وقتی بدن، یک ابزار می‌شود

در وبلاگ «جهان آرمانی»، در صفحهٔ صفحهٔ اصلی، اثر «پروسه انسان» نیما شهسواری، به عنوان «تحلیل زیست‌سیاسی نظام‌هایی» معرفی شده است. در آن کتاب، بدن، به عنوان میدان نبرد قدرت تحلیل شده است.

اما در این مقاله، ما می‌گوییم: هنگامی که جنبش، بدن را به عنوان یک ابزار برای تولید «آزادی» تصور می‌کند — او، همان ساختار ماتریالیستی را تأیید می‌کند.

در ماتریالیسم، بدن، یک ابزار است. بدن، یک نیروی کار است. بدن، یک منبع تولید است. اما این نگاه، دقیقاً همان چیزی است که دیکتاتوری‌ها از آن استفاده می‌کنند. دیکتاتور، می‌گوید: «بدن تو، مال من است — برای تولید کار، برای تولید جنگ، برای تولید فرزند».

انقلابی که می‌گوید: «بدن تو، مال مردم است — برای تولید عدالت، برای تولید دموکراسی، برای تولید آزادی» — او، دقیقاً همان چیزی است که دیکتاتور می‌گوید — فقط با نام‌های جدید.

در حکمت ما، این تقابل، در تصویر «زن و فرزند» تجسم یافته است: «به صدها زن به فرزندان در پای». این جمله، نه فقط یک توصیف از اسارت — بلکه یک نقد از تمامی جنبش‌هایی است که، بدن زن را به عنوان یک «ابزار تولید» تصور می‌کنند. این جنبش‌ها، می‌خواهند زن، فرزند تولید کند — نه برای خودش — بلکه برای «نظام جدید».

این، چرا جنبش‌های انقلابی، هیچ‌گاه از مالکیت بدن فرار نمی‌کنند. چرا؟ زیرا آن‌ها، هیچ‌گاه از ماتریالیسم فرار نمی‌کنند. آن‌ها، هیچ‌گاه از تصور اینکه بدن، یک ابزار است — فرار نمی‌کنند.

نقد فلسفی: آیا می‌توانیم جنبشی بدون مالکیت تصور کنیم؟

سؤال اصلی این است: آیا می‌توانیم جنبشی تصور کنیم که مالکیت را نقد کند — نه جایگزینی آن؟

پاسخ، در این مقاله، در ساختار فلسفی حکمت نهفته است. حکمت، نه یک جنبش را توصیف می‌کند — بلکه یک وضعیت را توصیف می‌کند: «همه تن‌ها اسیر خاک هستند».

این جمله، یک جنبش نیست — بلکه یک تشخیص است. تشخیصی که می‌گوید: «همهٔ ما، در این ساختار اسیر هستیم — حتی ما، که می‌خواهیم انقلاب کنیم».

این، یک نقد فلسفی بسیار عمیق است. چرا؟ زیرا هرگاه جنبش، خود را به عنوان «آزاد» تصور کند — آنگاه، او، دیگر یک جنبش نیست — بلکه یک نظام جدید است.

اما اگر جنبش، خود را به عنوان «اسیر» بشناسد — آنگاه، او، می‌تواند تغییر کند. او، می‌تواند از مالکیت فرار کند. او، می‌تواند بفهمد که آزادی، نه یک حق — بلکه یک خلاء است.

نقد تاریخی: چرا جنبش‌ها، هیچ‌گاه به «آزادی» نمی‌رسند؟

در تاریخ، هیچ جنبشی، به آزادی نرسیده است. هر جنبشی، به جایگزینی مالک رسیده است. چرا؟ زیرا آزادی، یک هدف نیست — بلکه یک وضعیت است. وضعیتی که در آن، مالکیت، وجود ندارد.

جنبش‌ها، همیشه به دنبال یک «هدف» هستند: «دموکراسی»، «عدالت»، «آزادی». اما آزادی، یک هدف نیست — بلکه یک حالت است. حالتی که در آن، هیچ هدفی وجود ندارد. حالتی که در آن، هیچ مالکیتی وجود ندارد.

بنابراین، جنبش‌ها، هیچ‌گاه به آزادی نمی‌رسند — زیرا آن‌ها، هیچ‌گاه به دنبال آزادی نیستند — بلکه به دنبال یک نظام جدید هستند.

راه خروج: نقد، نه جایگزینی

راه خروج، تنها یک چیز دارد: نقد مالکیت — نه جایگزینی آن.

جنبشی که می‌خواهد مالکیت را نقد کند — نه جایگزینی آن — نیازمند یک تغییر فکری است. نیازمند این است که بفهمد: آزادی، یک حق نیست — بلکه یک خلاء است. نیازمند این است که بفهمد: بدن، یک ابزار نیست — بلکه یک وجود است. نیازمند این است که بفهمد: خدا، یک مالک نیست — بلکه یک وهم است.

این، یک انقلاب نیست — بلکه یک تحول فکری است. یک تحولی که نه در خیابان — بلکه در ذهن انجام می‌شود. یک تحولی که نه با تیغ — بلکه با سؤال انجام می‌شود: «چه کسی حق دارد بدن من را مالکیت بداند؟»

نتیجه‌گیری: وقتی جنبش، خود را نابود کند

این حکمت، تنها یک شعر نیست — بلکه یک هشدار تاریخی و فلسفی است. هشداری که می‌گوید: هرگاه جنبش، به جای نقد مالکیت — به دنبال جایگزینی مالک باشد — آنگاه، هیچ‌گاه آزادی را نخواهد یافت. هرگاه جنبش، به جای نقد خدا — به دنبال خدا جدید باشد — آنگاه، هیچ‌گاه آزادی را نخواهد یافت. هرگاه جنبش، به جای نقد بدن — به دنبال تولید بدن جدید باشد — آنگاه، هیچ‌گاه آزادی را نخواهد یافت.

راه خروج، تنها یک چیز دارد: نقد مالکیت. اگر ما بخواهیم جهانی بدون مالکیت بسازیم — باید جنبش را نابود کنیم. باید بفهمیم که جنبش، یک ساختار است — نه یک راه. باید بفهمیم که جنبش، یک نام است — نه یک آزادی.

وقتی جنبش، دیگر یک جنبش نباشد — آنگاه، آزادی، شروع می‌شود. زیرا آزادی، تنها در میدانی زنده است که جنبش، نابود شده است.

صفحهٔ اصلی جهان آرمانی

پادکست‌های جهان آرمانی

حکمت و تحلیل جهان آرمانی

سوالات متداول (FAQ)

۱. آیا این حکمت به ما می‌گوید که جنبش‌های انقلابی بد هستند؟

خیر. این حکمت، به ما می‌گوید که جنبش‌های انقلابی، هرگز نمی‌توانند آزادی را به دست آورند — مگر اینکه از مالکیت فرار کنند. این، نه یک نقد از جنبش — بلکه یک نقد از تصور ما از آزادی است.

۲. چرا جنبش‌ها، همیشه به جایگزینی مالک می‌پردازند؟

زیرا جنبش‌ها، همیشه درون ساختار مالکیت هستند. آن‌ها، نمی‌توانند خارج از آن تصور کنند. آن‌ها، نمی‌توانند تصور کنند که آزادی، یک خلاء است — نه یک هدف. آن‌ها، نمی‌توانند تصور کنند که مالکیت، یک وهم است — نه یک واقعیت.

۳. چگونه می‌توانیم از این چرخه فرار کنیم؟

با اینکه جنبش را به عنوان یک راه نپذیریم — بلکه به عنوان یک ساختار بشناسیم. با اینکه آزادی را به عنوان یک حق نپذیریم — بلکه به عنوان یک خلاء بشناسیم. با اینکه مالکیت را به عنوان یک واقعیت نپذیریم — بلکه به عنوان یک وهم بشناسیم.

اگر این مقاله شما را به تأمل دعوت کرد — آن را با دوستانتان به اشتراک بگذارید. چون آزادی، تنها وقتی شروع می‌شود که یکی از ما، به این سوال پاسخ دهد: «چه کسی حق دارد جنبش من را مالکیت بداند؟»



   
نقل‌قول
اشتراک:

تازه‌ترین کتاب نیما شهسواری

می‌توانید با کلیک بر روی تصویر تازه‌ترین کتاب نیما شهسواری، این اثر را دریافت و مطالعه کنید

به جهان آرمانی، وب‌سایت رسمی نیما شهسواری خوش آمدید

cropped-tt-1.png

نیما شهسواری، نویسنده و شاعر، با آثاری در قالب  داستان، شعر، مقالات و آثار تحقیقی که مضامینی مانند آزادی، برابری، جان‌پنداری، نقد قدرت و خدا را بررسی می‌کنند

جهان آرمانی، بستری برای تعامل و دسترسی به تمامی آثار شهسواری به صورت رایگان است

راهنمای تکمیل پروفایل

📖

زندگی‌نامه

معرفی کوتاه از خودتان که برای همه کاربران قابل مشاهده است

🌍

اطلاعات شخصی

کشور: فقط مدیران می‌بینند • تاریخ تولد: به صورت سن نمایش داده می‌شود

💭

باورهای فکری

انتخاب‌های شما درباره‌ی هستی، اخلاق و جامعه - همیشه قابل تغییر

📱

راه‌های ارتباط

لینک شبکه‌های اجتماعی و وبسایت شما در پروفایل عمومی نمایش داده می‌شوند

⚙️

مدیریت حساب

ویرایش نام، ایمیل، رمز عبور - امکان فعالیت ناشناس

در دسترس نبودن لینک

در حال حاضر این لینک در دسترس نیست

بزودی این فایل‌ها بارگذاری و لینک‌ها در دسترس قرار خواهد گرفت

در حال حاضر از لینک مستقیم برای دریافت اثر استفاده کنید

ثبت آثار

توضیحات

پر کردن بخش‌هایی که با علامت قرمز رنگ مشخص شده است الزامی است.

در هنگام درج بخش اطلاعات دقت لازم را به خرج دهید زیرا در صورت چاپ اثر شما داشتن این اطلاعات ضروری است

بخش ارتباط، راه‌هایی است که می‌توانید با درج آن مخاطبین خود را با آثار و شخصیت خود بیشتر آشنا کنید، فرای عناوینی که در این بخش برای شما در نظر گرفته شده است می‌توانید در بخش توضیحات شبکه‌ی اجتماعی دیگری که در آن عضو هستید را نیز معرفی کنید.     

شما می‌توانید آثار خود را با حداکثر حجم (20mb) و تعداد 10 فایل با فرمت‌هایی از قبیل (png, jpg,avi,pdf,mp4…) برای ما ارسال کنید،

در صورت تمایل شما به چاپ و قبولی اثر شما از سوی ما، نام انتخابی شامل عناوینی است که در مرحله‌ی ابتدایی فرم پر کرده‌اید، با انتخاب یکی از عناوین نام شما در هنگام نشر در کنار اثرتان درج خواهد شد.

پیش از انجام هر کاری پیشنهاد ما به شما مطالعه‌ی قوانین و شرایط وب‌سایت رسمی جهان آرمانی است برای این کار از لینک‌های زیر اقدام کنید.