مقدمه
یوجنی زامیاتین، نویسنده روسی که بیشتر به خاطر رمان دیستوپیایی خود “ما” (۱۹۲۱) شناخته میشود، تأثیر زیادی بر آثار بعدی مانند “۱۹۸۴” جورج اورول و “دنیای قشنگ نو” آلدوس هاکسلی داشت. او در ۱ فوریه ۱۸۸۴ در لبدیان، روسیه به دنیا آمد و به عنوان مهندس دریایی تحصیل کرد، اما به نویسندگی روی آورد و به یکی از چهرههای برجسته ادبیات روسیه تبدیل شد.
دوران کودکی و تحصیلات
پدر زامیاتین یک کشیش ارتدکس روسی و معلم مدرسه بود و مادرش موسیقیدان بود. او در سن پترزبورگ به تحصیل مهندسی دریایی پرداخت و در سال ۱۹۰۸ فارغالتحصیل شد. در این دوره، او ایمان خود به مسیحیت را از دست داد، به یک بیخدا تبدیل شد و به جناح بلشویک حزب کارگران سوسیال دموکرات روسیه پیوست.
فعالیتهای ادبی
آثار اولیه زامیاتین شامل “داستانی از استان” (۱۹۱۳) و “در انتهای جهان” (۱۹۱۴) بودند که هر دو نقدهای طنزآمیز از زندگی استانی و نظامی بودند. معروفترین اثر او، “ما”، در یک دولت پلیسی آیندهنگر تنظیم شده و اولین کتابی بود که توسط هیئت سانسور شوروی ممنوع شد. به دلیل انتقادهایش از رژیم شوروی، زامیاتین با آزار و اذیتهای زیادی مواجه شد و در نهایت “ما” را به صورت قاچاق به غرب برای انتشار فرستاد.
مهاجرت و سالهای پایانی
پس از انقلاب روسیه، زامیاتین در سال ۱۹۲۹ به فرانسه مهاجرت کرد و در آنجا در فقر زندگی کرد تا اینکه در ۱۰ مارس ۱۹۳۷ درگذشت. با وجود شرایط سخت، آثار او همچنان الهامبخش نسلهای بعدی مخالفان شوروی بود.
میراث
زامیاتین به عنوان یکی از اولین مخالفان شوروی و پیشگام ژانر دیستوپیایی شناخته میشود. نقدهای جسورانه او از توتالیتاریسم و سبک نوآورانهاش تأثیر عمیقی بر ادبیات گذاشتهاند.