سعدی
مقدمه
ابومحمّد مُشرفالدین مُصلِح بن عبدالله بن مشرّف (بین ۵۸۵ تا ۶۱۵ – بین ۶۹۰ تا ۶۹۵ هجری قمری)، به نام مستعار “سعدی”، یک شاعر و نویسنده پارسیزبان ایرانی بود. اهل ادب او را به لقبهایی چون “استادِ سخن”، “پادشاهِ سخن”، “شیخِ اجلّ”، و بهطور مطلق، “استاد” شناختهاند. او در دورانی که نظامیهٔ بغداد به عنوان مرکز مهم علم و دانش جهان اسلام شناخته میشد، تحصیل کرد و سپس به عنوان خطیب به مناطق مختلفی از جمله شام و حجاز سفر نمود. سعدی پس از سفرهای خود به زادگاه خود یعنی شیراز بازگشت و تا انتهای عمر در آنجا اقامت گزید. آرامگاه او در شیراز واقع شده و به نام “سعدیه” مشهور است.
زندگی او بیشتر در دوران حکومت اتابکان فارس در شیراز گذشت، که همزمان با حمله مغول به ایران و سقوط بسیاری از حکومتهای آن دوران نظیر خوارزمشاهیان و عباسیان بود. سرزمین فارس، بهواسطهٔ تدابیر ابوبکر بن سعد، اتابک شیراز، از حملهٔ مغول در امان ماند. همچنین، در این دوره، جریان تصوف در ایران رونق گرفت و تأثیرات قابلتوجهی بر آثار سعدی گذاشت.
سعدی تحت تأثیر آموزههای مذهب شافعی و اشعری قرار گرفته و بهعنوان شاعری تقدیرگرا شناخته میشود. وی بیشتر از این که تابع اخلاق بهصورت مطلق و فلسفی باشد، مصلحتاندیش است و ازینرو اصولاً طرفدار ثابت و بیچونوچرای قاعدهای نیست. او به عنوان یک شاعر که با سبک ساده و زبان زیبا شناخته میشود، در ادبیات فارسی جاودانه مانده و تأثیر گستردهای داشته است.
سعدی، شاعر و نویسندهٔ پارسیزبان ایرانی، تأثیری انکارناپذیر بر زبان فارسی گذاشته است. شباهت قابلتوجهی بین زبان فارسی امروزی و زبان سعدی وجود دارد. آثار او مدتها در مدارس و مکتبخانهها بهعنوان منبع آموزش زبان و ادبیات فارسی تدریس میشده و بسیاری از ضربالمثلهای رایج در زبان فارسی از آثار وی الهام گرفته شدهاند. او برخلاف بسیاری از نویسندگان معاصر یا پیش از او، سادهنویسی و ایجاز را در پیش گرفت و حتی در زمان حیاتش، شهرت زیادی به دست آورد. آثار سعدی در اصطلاح سهل ممتنع (سادهٔ دشوار) است و در آنها نکتهسنجی و طنز آشکار یا پنهان مشاهده میشود.
آثار وی در کتاب کلیات سعدی، شامل گلستان به نثر، کتاب بوستان در قالب مثنوی و نیز غزلیات، گردآوری شدهاند. علاوه بر این او آثاری در سایر قالبهای ادبی نظیر قصیده، قطعه، ترجیعبند و تکبیت به زبان فارسی و عربی نیز دارد. غزلیات سعدی، اغلب عاشقانه و توصیفکنندهٔ عشق زمینی است؛ هرچند که وی غزلیات پندآموز و عارفانه نیز سرودهاست. گلستان و بوستان بهعنوان کتابهای اخلاقی شناخته میشوند و علاوه بر فارسیزبانان، بر اندیشمندان غربی از جمله ولتر و گوته نیز تأثیرگذار بودهاند.
سعدی در زمان حیات شهرت فراوانی داشت. آثار او حتی در هندوستان، آسیای صغیر و آسیای میانه به زبان فارسی یا بهصورت ترجمه در دسترس مخاطبانش قرار داشت. او نخستین شاعر ایرانی است که آثارش به یکی از زبانهای اروپایی ترجمه شدهاست. بسیاری از شاعران و نویسندگان فارسیزبان از سبک وی تقلید کردهاند. حافظ از جمله شاعرانی بوده که تحت تأثیر سبک سعدی به سرودن غزل پرداخت
هاست. در ادبیات معاصر نیز نویسندگانی مانند محمدعلی جمالزاده و ابراهیم گلستان از او تأثیر پذیرفتهاند. آثار سعدی بعدها به موسیقی هم راه پیدا کرد و بسیاری از غزلهای او را خوانندگانی چون تاج اصفهانی، محمدرضا شجریان و غلامحسین بنان خواندند. بهمنظور تجلیل از سعدی، اول اردیبهشت، روز آغاز نگارش کتاب گلستان، در ایران روز سعدی نامگذاری شدهاست.
سعدی در چه دورانی میزیست؟
حمله مغول به ایران: مهمترین رویداد قرن هفتم هجری
یکی از واقعات چشمگیر قرن هفتم هجری، حملهٔ مغول به ایران بود. این حمله که در سال ۶۱۶ هجری به فرمان چنگیز شروع شد و تا سال ۶۵۶ هجری با تصرف گستردهٔ سرزمینهای ایران و عراق توسط هلاکو به پایان رسید، با خرابکردن شهرها، سوزاندن کتابخانهها و غارت و کشتار جمعی همراه بود. این حملات موجب کشتهشدن چند میلیون نفر از مردم گردید و شهرهای بسیاری به خاک یکسان شدند. اولین سرزمینی که تحت حمله قرار گرفت، فرارود بود که مردم بخشی از آن به مناطق امنتری چون پارس، اصفهان، هند و آسیای صغیر پناه بردند.
زندگی در دوران حکومت اتابکان فارس (سلغوریان)
سعدی در دورهٔ حکومت اتابکان فارس (یا سلغوریان) زندگی میکرد. این دوره از سال ۵۴۳ هجری شروع شده و در سال ۶۸۵ هجری به پایان رسید. ششمین و معروفترین حاکم این سلسله، ابوبکر بن سعد بن زنگی بود که در سال ۶۲۳ هجری به فرماندهی رسید و به مدت ۳۵ سال حکومت کرد. با تدبیر ابوبکر بن سعد، سرزمین پارس از تجاوز مغول در امان ماند و با پذیرش اطاعت از خان مغول، اجازهٔ سلطنت در فارس (یرلیغ) را از اوگتای خان، امپراتور مغول، دریافت کرد. سپس هلاکو خان، سلسله ایلخانان نیز حاکمیت خود را در فارس پذیرفت. در سال ۶۵۶ هجری، او یک سپاه از نیروهای خود را جهت حمایت از هلاکوخان در تسخیر بغداد اعزام کرد. این حمله باعث انقراض حکومت عباسیان و کشته شدن مستعصم، آخرین خلیفهٔ عباسی، گردید. ابوبکر بن سعد در سال ۶۵۸ هجری در شیراز درگذشت و پسرش، سعد بن ابوبکر، در راه بازگشت از اردوی ایلخان در منطقهٔ تفرش درگذشت.
نهایت دوران اتابکان و نقش هلاکو خان
در سال ۶۶۷ هجری، هلاکو خان، امیر انکیانو را به عنوان فرماندار مغول در فارس منصوب کرد. این دوران، با ورود مغول به ایران و آغاز یک فصل جدید از تاریخ، تحولات زیادی را در همهٔ جوانب زندگی فراهم آورد.
سرنوشت دینی و ادبی در قرنهای ششم و هفتم هجری
در طی قرنهای ششم و هفتم هجری، تصوف به اوجگیری خود رسید و با ایجاد آشتی بین شرع و تصوف توسط ابوحامد محمد غزالی، این جریان فرهنگی و مذهبی بسیار گسترش یافت. این دوره مهم در تاریخ اسلامی با ظهور مشایخ صوفیه معروف چون عبدالقادر گیلانی و شهابالدین عمر سهروردی همراه بود. بنیانگذاری مکتبهای صوفیه از جمله قادریه، سهروردیه، و کبرویه، باعث ایجاد خانقاههای بسیاری شد.
در این دوره، حمایت مشائخ صوفیه مهمانان بزرگی چون مستنصر عباسی، طغرل سلجوقی و خواجه نظام الملک طوسی را به خود جلب کرد. عناصر صوفیانه به شعر و نثر فارسی نیز وارد شد و مظاهر شعر تعلیمی در اشعاری چون حدیقهٔ سنایی و بعداً در آثار عطار نیشابوری و مولوی ظاهر شد.
در همین دوره، شهابالدین عمر سهروردی فلسفهٔ اشراق را با استفاده از آثار صوفیه، منابع فلسفی یونانی، و حکمت خسروانی تأسیس کرد. این فلسفه که هم اساساً بر استدلال عقلی و هم بر سیر و سلوک عرفانی تأکید دارد، تحولات زیادی در تفکرات این دوره به وقوع آورد. سهروردی به دنبال زنده کردن حکمت ایرانی در میان افرادی بود که دین اسلام را پذیرفته بودند و تحول از حماسهٔ پهلوانی به حماسهٔ عرفانی از جمله ویژگیهای این دوران بود.
تحول در سبک شعری در دوران حکومت سلجوقیان و ایلخانیان
در دوران حاکمیت سلجوقیان و پس از آن ایلخانیان، با روی کار آمدن حاکمانی که علاقهای به شعر نداشتند، سرودن مدیحه درآمدی برای شاعران اهمیت نخاست و به همین دلیل، قصیده که قالب متداول مدح در دوران پیشین بود، تدریجاً اهمیت خود را از دست داد.
در مقابل، غزل به عنوان قالبی مناسب برای بیان مضامین عارفانه و عاشقانه بهشدت توسعه یافت. سنایی نخستین شاعری است که به جد به سرودن غزل عارفانه و عاشقانه روی آورد و زمینه را برای تکامل آن در آثار شاعران بعد از او، از جمله عطار، خاقانی، نظامی، سعدی، مولوی و حافظ فراهم کرد.
تغییرات در ادبیات فارسی در زمان زندگی سعدی
در زمان زندگی سعدی، با متداول شدن سبک عراقی در ادبیات فارسی، تحولات قابلتوجهی در سبک و اصطلاحات زبان فارسی به وجود آمد. این تحولات به اواخر قرن ششم هجری بازمیگردد و با حکومت سلجوقیان آغاز شد. این دوره مشخص شد به عنوان زبان عربی در زبان فارسی تأثیر بیشتری گرفت و ادبیات به سمت استفاده از واژهها و ترکیبهای عربی در شعر و نثر فارسی سوق یافت. همچنین، نثر فنی و متکلفانه نیز جایگاه خود را گسترش داد.
در این دوران با تأثیر زبان عربی بر زبان فارسی، تغییرات بیشتری در سبک سخنوَری فارسی (که به سبک خراسانی مشهور بود) رخ داد. با انتقال مراکز تأثیر به مناطق مرکزی و جنوبی ایران، زبان فارسی تحت تأثیر قرار گرفت و بروز تغییرات در سبک شعری پدید آمد.
تأثیر غزل عارفانه و عاشقانه در دوران سعدی
در زمان سعدی، غزل به عنوان قالبی جذاب و مناسب برای بیان مضامین عارفانه و عاشقانه توسعه یافت. شاعران این دوره، با تأثیر سنایی که اولین شاعری بود که به جد به سرودن غزل عارفانه و عاشقانه روی آورد، زمینه را برای تکامل این سبک در آثار بعدی، از جمله عطار، خاقانی، نظامی، سعدی، مولوی و حافظ فراهم کردند.
تحول در تاریخنگاری در دوران ایلخانیان
در سدهٔ هفتم هجری، حاکمان ایلخانی با علاقه به ثبت وقایع تاریخی، زمینهٔ گسترش تاریخنگاری را فراهم کردند. این تحولات به ایجاد آثاری چون “جامع التواریخ” و “تاریخ جهانگشا” انجامید.
در کل، زندگی سعدی همزمان با تحولات بزرگی در ادبیات فارسی بود و وی با آثار خود به این تغییرات نقدی و خلاقانه پاسخ داد.
بله، واقعیت این است که در مورد زندگی سعدی، به دلیل محدودیت منابع تاریخی و تأثیر قوی آثار خود وی بر منابع، اطلاعات قطعی بسیار محدودی در دسترس است. بسیاری از منابع تاریخی ناشی از آثار وی هستند و امکان تغییر و تحریف اطلاعات تاریخی توسط خود وی وجود دارد.
در این شرایط، برخی اطلاعات مرتبط با سالهای پیش از ۶۵۵ و پس از ۶۸۰ قابلیت تردید دارند. بنابراین، تصویر دقیقی از زندگی سعدی از لحاظ تاریخی وجود ندارد و برخی از جوانب زندگی او هنوز به عنوان فرضیات باقی ماندهاند.
در هر صورت، تأثیر سعدی در ادبیات فارسی و فرهنگ جهان اسلام بسیار بزرگ بوده و آثار او به عنوان یکی از نقاط عطف در ادبیات شناخته شدهاند. بررسی و درک زندگی و افکار او، همچنان یک مسأله پژوهشی جذاب است و تا زمانی که منابع دقیقتر در دسترس قرار نگیرند، برخی از ابهامات در این زمینه باقی خواهد ماند.
سعدی، به احتمال زیاد، در سال ۶۰۶ هجری قمری (حدود ۵۸۹ خورشیدی و ۱۲۱۰ میلادی) در شیراز متولد شده است. اما نظرات مختلفی در مورد تاریخ تولد او وجود دارد، و برخی به سال ۵۸۵ هجری قمری اشاره میکنند. این اختلافات معمولاً از نداشتن منابع تاریخی مستقل وابسته به آثار خود سعدی نشأت گرفتهاند.
نام کامل سعدی مصلحالدین ابومحمد عبدالله بن مشرف بن مصلح بن مشرف بوده و نام کوچک او “مصلح” است. پدر او دربارهٔ سعد بن زنگی، اتابک فارس، خدمت میکرد و همچنین به تدریس علوم دینی مشغول بود. سعدی از کودکی تحت تأثیر تعلیمات پدر و تربیت پدربزرگ مادری خود، مسعود بن مصلح الفارسی، قرار گرفت. او در دوران کودکی و نوجوانی تحصیلات ادبی و دینی خود را آغاز کرد.
در دوازده سالگی، سعدی پدر خود را از دست داد و زیر نگهبانی پدربزرگ مادریاش قرار گرفت. او در دوران جوانی، شاعرانههایی را نوشت و با شرایط نابسامان آن دوره که با حملات مغول به ایران همزمان بود، روبهرو شد. این شرایط ممکن است سبب شده باشد که در جوانی شیراز را ترک کرده و به سفرهایی به سمت بغداد بپردازد.
مشخصات دقیق در مورد زندگی سعدی به دلیل محدودیت منابع و تأثیر قوی آثار خود او بر منابع، همچنان به عنوان یک مسأله پژوهشی باقی ماندهاند. اطلاعاتی که در دسترس هستند، بسیاری از آثار خود سعدی استخراج شدهاند و به همین دلیل ممکن است متاثر از مبالغه و افسانه باشند.
سعدی حدوداً از سال ۶۲۳ قمری در مدرسهٔ نظامیهٔ بغداد تحصیل کرد. این مدرسه توسط خواجه نظامالملک طوسی، وزیر معروف سلجوقیان، در سال ۴۵۹ هجری تأسیس شده بود. در این مدرسه، دانشجویان دروس مختلفی از جمله علوم ادبی، عربی، قرآن، فقه، حدیث، اصول، طب، فلسفه و نجوم را میآموختند. این مدرسه بهعنوان یک مؤسسه تربیت قضات و فقها با تأثیر غزالی، دارایی کلان و مهمی بر آموزش دینی بود.
سعدی در طول دوران تحصیل خود در بغداد، از استادان مشهور این دوره همچون سبط بن جوزی و شهابالدین عمر سهروردی تأثیر گرفت. او نیز از مدرسهٔ نظامیه، که از جمله مدارس مروج فقه شافعی و کلام اشعری بود، بهرهمند شد.
پس از اتمام تحصیلات در نظامیه، سعدی به شغل واعظی پرداخت که مستلزم سفر به مناطق مختلف و ارائه خطابه و موعظه به مردم بود. او در سفرهای خود به شهرهای مختلف شام مانند دمشق و بعلبک سفر کرد و به تدریس و موعظه پرداخت. همچنین، اطلاعاتی نشان میدهد که سفرهای وی به مناطق گوناگون شامل حجاز، آسیای صغیر و آفریقای شمالی نیز شامل میشده است. برخی از این سفرها به نظر میرسد که دارای جنبههای نمادین و اخلاقی بودهاند و در آثار سعدی به صورت متن نمادین و افسانهای بیان شدهاند. از آنجا که سعدی برخی از این مسافرتها را به عنوان داستانپردازی و نمادگذاری انجام داده، تشخیص تاریخی دقیق آنها ممکن است دشوار باشد.
در دوران بازگشت از سفر، سعدی در شیراز سکونت گزید و در خانقاه ابوعبدالله بن خفیف ساکن شد. او به حاکم فارس، اتابک ابوبکر بن سعد زنگی، نزدیک شد و در دربار فعالیتهایی داشت. این فعالیتها شامل تدوین و تصنیف اشعار و رسائل بود. سعدی در این دوره تصمیم به نگارش کتاب “بوستان” گرفت و آن را به ابوبکر بن سعد زنگی، حاکم فارس، تقدیم کرد.
بعد از نگارش بوستان، سعدی پس از کمی افسردگی، با تشویق دوستان، به نگارش کتاب “گلستان” پرداخت. این کتاب را در کمتر از یک سال پس از بوستان، آغاز کرد و در ۱ اردیبهشت سال ۶۵۶ هجری به پایان رساند. او این کتاب را به حاکم فارس تقدیم کرد و امیدوار بود که مورد پسند واقع شود.
گلستان به عنوان یک معجزه نوشتاری شناخته میشود، زیرا در مدت کوتاهی به اتمام رسید. این دو اثر، “بوستان” و “گلستان”، به سعدی شهرت جهانی بخشیده و او را به یکی از بزرگترین شاعران فارسی زبان تبدیل کرد. پس از این دوره، سعدی در شیراز زندگی کرد و به فعالیتهای ادبی و اجتماعی خود ادامه داد.
پس از نگارش کتب “بوستان” و “گلستان”، شهرت و بلندآوازگی سعدی به روز افزون شد. او پس از سکونت در شیراز، زندگی خود را به سرودن شعر و مراقبه اختصاص داد. روزگار خود را با تقدیم شعرها و نصیحتها به امیران، رعایا و طرفدارانش گذراند و از هدایای آنها قدردانی میکرد.
در “گلستان”، سعدی اشاره کرده است که با دو وزیر دربار ایلخانی، یعنی شمسالدین محمد جوینی و عطاملک جوینی، دوستی و مراوده داشت. او پس از سفر حج به مسیر آذربایجان رفت و به دیدار این دو برادر رسید. آنها سعدی را به دیدار اباقاخان، پادشاه ایلخانی، بردند و از او خواستند که نصیحتی برای آنها داشته باشد.
داستان دیگری که در کتاب “قصص العلماء” ذکر شده و مرتبط با سعدی است، داستان ملاقات او با خواجه نصیرالدین توسی در شیراز است. این داستان به نظر برخی از پژوهشگران، به شدت به عنوان یک افسانه تلقی میشود، زیرا به واقعیتهای تاریخی پایبند نمیشود و سعدی پس از ملاقات با خواجه نصیرالدین توسی همچنان به زندگی خود ادامه داد.
تاریخ مرگ سعدی در منابع مختلف بازههای زمانی متفاوتی ارائه شده است. اما مطابق با روایت مورد اعتمادترین منابع، اعم از سعید نفیسی، سعدی در تاریخ ۲۷ ذوالحجه سال ۶۹۰ هجری قمری درگذشت و در همان خانقاهی که اقامت داشت، به خاک سپرده شد.
مطالبی که در متون تاریخی و ادبیاتی آمدهاند، دربارهٔ سفرها و ماجراهای سعدی، ممکن است دارای جنبههای خیالی و افسانهای باشند. بسیاری از حکایتها و داستانهای منسوب به سعدی به عنوان قسمتی از افسانهها و خیالات برخی نویسندگان نیمه تاریخی درآمدهاند که بر اساس تحقیقات و بررسیهای مدرن، به دلیل نبود شواهد تاریخی یا ادبی معتبر، به عنوان حقیقت تاریخی قابل قبول نیستند.
به طور کلی، باید با دقت به این نکته نگاه کرد که تعدادی از داستانها و روایات در متون تاریخی و ادبی ممکن است تأثیرات افسانهای یا خلقی داشته باشند و نباید به عنوان واقعیت تاریخی مطلق در نظر گرفته شوند.
سعدی در نظامیهٔ بغداد تحصیل کردهاست و هدف از تأسیس مدارس نظامیه، پرورش افرادی بود که فقه شافعی و کلام اشعری را تدریس کنند. همچنین تفکر اشعری در زمان و جغرافیای زندگی سعدی متداول بودهاست. برخی پژوهشگران معتقدند که نشانههای اعتقاد سعدی به اشاعره در آثار او قابل تشخیص است و شکی در اشعریمذهب بودن او باقی نمیگذارد. بهطور مثال، سعدی قصیدهای دارد که در آن نخست پیامبر اسلام و سپس خلفای چهارگانه را ستوده و در آن از ادبیات و تعبیرات اهل سنت استفاده کردهاست. نکتهٔ قابل توجه در بررسی مذهب سعدی این است که او اصراری به تبلیغ مذهب خود و زیر سؤال بردن سایر مذاهب نمیکند و بیشتر بهعنوان یک شاعر اصول اخلاقی را انعکاس میدهد و تبیین میکند.
سعدی، علاقهٔ بسیاری به سفر به مناطق مختلف داشته است و همراهی با حکیمان و دانشمندان در این سفرها بر او تأثیر زیادی گذاشته است. اما اصلیترین تأثیر بر عقاید او، آموزههای مذهبی بوده که در شیراز و بغداد فرا گرفته است. او از پیروی از اشاعره، به عنوان یک مذهب فلسفی، و تابع قوانین شرعی است و معتقد به این است که هرگونه تفکر خارج از این دایره باعث گمراهی میشود. سعدی تقدیرگراست و حتی افتادن یک برگ از درخت را نیز ناشی از ارادهٔ خداوند میداند.
یکی از جوانب مهم تفکر سعدی، نوعدوستی و تلاش برای اصلاح جامعه است که در آثار او به عنوان حکمت عملی شناخته میشود. این تفکر در اشعار و آثار وی به شکل برجستهای ظاهر شده و مفاهیمی چون پرستش خدا، نکوهش ریاکاری، فروتنی، خدمت به خلق، انساندوستی، کار و تلاش، عدالت و … به زیبایی ترکیب شدهاند. سعدی خود را به عنوان مصلح اجتماعی و آموزگار اخلاقی میپندارد که از طریق پند و اندرز سعی میکند در مقابل ظلم و نابرابری ایستادگی کند یا حداقل تا حدی از عواقب منفی آن جلوگیری کند.
تاثیرگذاری سعدی در زمینهٔ اجتماع و اخلاق، در طول زندگی او و در تعامل با دربارهای مختلف آشکار شده است. اما وی هرگز آزادی اندیشه و آزادی نویسندگی خود را از دست نداده و ترجیح داده است که در آثار خود، به جای ستایش امیران و وزیران، آنها را پند و اندرز دهد.
سعدی را نمیتوان بهطور قطعی صوفی یا عارف معرفی کرد. با این حال، او را بهطور مطلق مخالف یا بیگانه با تصوف دانست نیز نمیشود. در قرن هفتم هجری، تصوف و عرفان به شدت گسترش یافت. سعدی بهعنوان یکی از علمای دوران خود، از تحصیلات خود در بغداد و آشنایی با عارفان معروف مانند شیخ شهابالدین عمر بن محمد سهروردی، تحت تأثیر اندیشههای عرفانی قرار گرفت. در گلستان اشاره میکند که ابوالفرج جوزی او را به ترک سماع دعوت کرده بود و بر این اساس، بدیعالزمان فروزانفر او را در زمرهٔ صوفیان دیندار (متشرع) قرار میدهد.
در حکایات گلستان و بوستان، سعدی دوگانگی در دیدگاه نسبت به تصوف دارد. گاهی عارفان را تمجید و نظریهٔ تصوف و عرفان را تبیین میکند، از آراء و روشهای اصولی تصوف بهره میبرد و بازتاب آن را در اخلاق و رفتار صوفیان بزرگ مانند جنید بغدادی، شبلی نعمانی و بایزید بسطامی بهتصویر میکشد. با این حال، او گاهی انتقاداتی نیز به صوفیان مطرح میکند و آنها را “مردمی بیکار و بیعار و بیبندوبار” توصیف میکند که تصوف را بهانهای برای “تنپروری و شهوترانی” قرار دادهاند.
با توجه به تنوع نظرات دربارهٔ تأثیر تصوف در اشعار سعدی، هنوز این موضوع مورد بحث است. برخی محققان، همچون رشید یاسمی، معتقدند که تمام غزلیات سعدی عارفانه است و تصویر عشق زمینی در اشعار او وسیلهای برای انتقال مفهوم عشق حقیقی اهل تصوف است. اما دیدگاههای مختلفی نیز وجود دارد و بسیاری این نظر را رد میکنند.
تأثیر تصوف در آثار سعدی نمایانگر دیدگاههای متفاوت و گاهی دوگانه او به این مسأله است. این انگیزه و تأثیرات میتوانند از زمینههای مختلف مذهبی و اندیشههای عرفانی آن دوران مشتق شده باشند.
سعدی، به جای اینکه بهطور مطلق و فلسفی از اصول اخلاقی پیروی کند، به عنوان یک مصلحتاندیش شناخته میشود. او معتقد است که در برخی موارد، مصلحت ممکن است با اصول اخلاقی متعارف متفاوت باشد. بهعنوان مثال، او در نخستین حکایت از فصل یکم گلستان، شرایطی را تصویر میکند که در آن ارزش راستگویی باید متناسب با شرایط تغییر کند. در این حکایت، اگر راستگویی باعث کشتار بیمورد شود، مصلحت ممکن است بخواهد راستگویی را کنار بگذارد.
سعدی به عنوان یک شاعر که چاپلوسی را نپسندد، شناخته میشود. او ترجیح میدهد در قصیدههای خود به جای مدح، تذکر بدهد. در این زمینه، او در برخی از اشعار خود، نقدهایی به حاکمان و قدرتمندان اجتماعی ارائه داده و چاپلوسی را محکوم کردهاست. بهعنوان مثال، در توصیف هلاکو خان که آخرین خلیفهٔ عباسی را به قتل رساند، تمجید نمیکند و به جای آن، به نادانی پادشاه و بیرحمی وزیرانش اشاره میکند. این نوع نگرش نشاندهنده استقلال فکری و انتقادی سعدی در برابر حاکمان آن زمان است. بهجال اینکه حاکم شیراز که سعدی او را نیز تمجید کرده، برای شکست دادن همین خلیفه، لشکری را به کمک هلاکوخان گسیل کرده بود.
سعدی در دورهٔ خود به شهرت هزالی و شاهدبازی دست یافت. همچنین، در آثاری چون بوستان و گلستان، اشعار مرتبط با همجنسگرایی را شاهد میبینیم. او خود از جمال و زیبایی استفاده کرده و این جنبه را بهعنوان یک عنصر روحانی تجلیل مینماید. برخی از محققان معتقدند که سعدی در بیشتر اشعار خود، جمالپرستی را بهصورت صریح تأیید کرده است.
در مورد هفته بوستان، فروزانفر بیان میکند که در این باب، سعدی از جمالپرستی بهصورت آشکار و بیپروا حمایت میکند. از سوی دیگر، آرش نراقی و مهدی جامی تاکید دارند که سعدی در آثار خود علاقه به بچهبازی و دوجنسگرایی را به تحسین و لذت نگاه میدارد. این دیدگاه توسط نقدهایی از سوی محمد بقایی ماکان که پژوهشگر ادبیات است، مورد انکار قرار میگیرد. او معتقد است که سعدی تنها یک ستایشگر زیبایی است و اشعار او نباید به مسائل جنسی مرتبط شود.
اگرچه در بوستان در باب هفتم، سعدی از شاهدبازی استفاده میکند، اما همزمان این پیشآمدها را محکوم مینماید. وی پدران را به سرزنش میکشد و توصیه میکند که از افتادن فرزندان خود به دام نظربازان جلوگیری کنند. همچنین، ادعای صوفیان را که عشقورزی به شاهدان را به عنوان تجلی عشق به آفرینش پروردگار توصیف میکنند، مورد انتقاد قرار میدهد.
آثار
سعدی تمامی آثار خود را در مجموعهای به نام “کلیات سعدی” گنجانده است، که شامل شعر و نثر میشود. این کتاب حاوی آثاری چون “بوستان” و “گلستان” است، که بهترتیب به شکل نظم فارسی و نثر مسجع تألیف شدهاند. در کنار این دو اثر مشهور، غزلیات و هزلیات (یا خبیثات) نیز بهصورت جداگانه منتشر شدهاند. آثار دیگری که در “کلیات سعدی” گنجانده شده، عبارتند از: قصاید (شامل قصیدههای عربی و فارسی با مضامین غنایی و مدح)، مراثی (شامل مرثیههایی درباره اشخاص معاصر از جمله آخرین خلیفهٔ عباسی و دیگر افراد معروف)، صاحبیه (که مجموعهای از قطعات فارسی و عربی است)، ترجیعات، رباعیات، و مفردات.
علاوه بر گلستان و بوستان، سعدی آثار دیگری نیز به نثر دارد که شامل “نصیحةالملوک”، “رسالهٔ عقل و عشق”، و “مجالس پنجگانه” هستند. همچنین، در برخی نسخههای چاپی پاکستان و هند، کتاب دیگری با نام “کریما به سعدی” نسبت داده شدهاست که قالب آن مثنوی است و در بحر متقارب سروده شدهاست. اما این انتساب به دلیل ضعف اشعار و عدم وجود اسناد خطی از آن، مورد شک قرار دارد. همچنین، در تحقیقات محمدعلی فروغی، کتابی به نام “معمیات” نیز کشف شدهاست که حاوی ۳۱ قطعهٔ عربی و فارسی در لغز و معما است.
در زمان زندگی خود، سعدی نیز نسبت به جمعآوری و تدوین آثارش فعالیت میکرد. به عنوان مثال، در مورد گلستان، بوستان، و طیبات مسلم اقدام به تدوین نموده است. علی بن احمد بن ابی بکر بیستون از مشهورترین گردآورندگان کلیات سعدی است و در سالهای ۷۲۶ و ۷۳۴ هجری مبادرت به این کار کرد. در این نسخه، غزلیات سعدی بهترتیب الفبای حرف آخر ابیات مرتب شدهاند و ترتیب فصول مختلف کلیات سعدی در نسخههای بعدی کم و بیش از این نسخه الگوبرداری شدهاست.
تا کنون، نسخههای مختلفی از آثار سعدی، بهصورت مستقل یا در قالب کلیات سعدی، تصحیح و منتشر شدهاند. نخستین کتاب تصحیحشدهٔ “گلستان” در سال ۱۳۱۰ توسط عبدالعظیم قریب آماده و منتشر شد. همچنین، نخستین نسخهٔ تصحیحشده کلیات سعدی در سال ۱۳۱۶ توسط محمدعلی فروغی منتشر شد که تا به امروز بهعنوان مهمترین منبع ارجاع به آثار سعدی شناخته میشود. پس از آن، محققان دیگر از جمله سعید نفیسی، محمدجواد مشکور، خلیل خطیب رهبر، و حسن انوری نسخههای دیگری از این کتاب را تصحیح کردند.
معتبرترین نسخه از “گلستان” تاکنون به تصحیح غلامحسین یوسفی است که بر اساس هفده نسخهٔ خطی و نسخههای چاپی معتبر تدوین شده است. با این حال، این تصحیح نیز نظرات مثبت همهٔ منتقدان را جلب کرد و پس از آن، دستکم دو تصحیح دیگر از کلیات سعدی از بهاءالدین خرمشاهی (۱۳۷۵) و حسن انوری (۱۳۸۳) منتشر شد.
بوستان، یکی از شاهکارهای ادب فارسی و آثار منظوم سعدی محسوب میشود. در نسخههای قدیمی سعدینامه نامیده میشد، اما بعدها به بوستان شهرت یافت. این اثر به نظم (شعر) نوشته شده و شامل حدود چهار هزار بیت شعر است. قالب شعری آن مثنوی است و به هماننحوی که در شاهنامهٔ فردوسی بحر متقارب به کار رفته، در بوستان نیز به کار گرفته شده است. این کتاب اخلاقی و آموزشی بوده و سعدی در آن آرمانشهر مطلوب خود را به تصویر کشیده است. نگارش بوستان را سعدی در سال ۶۵۵ هجری به پایان برده و به ابوبکر بن سعد زنگی تقدیم کرده است.
آغاز بوستان با یک مقدمهٔ طولانی انجام شده است که در آن حمد خداوند، ستایش پیامبر اسلام، بیان دلیل نگارش کتاب و مدح ابوبکر بن سعد زنگی و سعد بن ابوبکر، حاکمان وقت فارس، سروده شده است. این کتاب دارای ده فصل یا ده باب میباشد که شامل مباحثی از قبیل عدل، احسان، عشق، تواضع، رضا، ذکر، تربیت، شکر، توبه، و مناجات و ختم کتاب میشود. هر باب شامل حکایتهایی است که به ترتیب پیدرپی نقل میشوند. تعداد حکایتها بسته به باب، متفاوت است و برخی از آنها دارای ساختار داستانی پیچیدهتری هستند، در حالی که برخی دیگر ساده و به صورت حکایتواره نوشته شدهاند.
کتاب گلستان از آثار نثری سعدی است که در سال 656 هجری قمری، یعنی یک سال پس از نگارش بوستان، نوشتهشده است. این کتاب به نثر آهنگین و آمیخته با نظم نوشته شده و در هشت فصل یا باب نوشته شده است. هشت باب گلستان عبارتند از: “سیرت پادشاهان”، “اخلاق درویشان”، “فضیلت قناعت”، “فوائد خاموشی”، “عشق و جوانی”، “ضعف و پیری”، “تأثیر تربیت”، و “آداب صحبت”. گلستان یکی از تأثیرگذارترین کتب نثری در ادبیات فارسی است. سعدی این کتاب را به سعد بن ابوبکر بن سعدی زنگی تقدیم کردهاست.
این کتاب شامل مجموعهای از حکایتهای مستقل است که حاوی اندرزها و جملههای قصار میباشد. گلستان توانسته است اطلاعاتی در مورد زندگی و منش افراد جامعهٔ آن زمان ارائه دهد. حکایتهای گلستان به لحاظ موضوع، میتوانند کوتاه یا بلند باشند و در برخی از آنها شخصیتهای خیالی یا واقعی ثالثی وجود دارند. از نظر سبک و سیاق، گلستان در زمرهٔ مقامات قرار میگیرد. به عنوان یکی از نخستین کتابهای فارسی، گلستان از ماشین چاپ منتشر شده و نخستین بار در سال 1824 میلادی در تبریز به چاپ رسید.
دیگر آثار
غزلیات سعدی مجموعهای از شعرهایی هستند که در قالب غزل نوشته شدهاند. تاکنون حدود ۷۰۰ غزل از سعدی شناخته شده است. سعدی در سرایش غزلیات، از زبان سنایی و انوری تاثیر گرفته و غزلهای عاشقانه او به خاطر سادگی، خلوص و زمینی بودن مشهور هستند. موضوع اصلی بیشتر غزلهای سعدی عشق است.
غزلیات سعدی در چهار کتاب طیبات، بدایع، خواتیم، و غزلیات قدیم گردآوری شدهاند. غزلیات قدیم به دوران جوانی سعدی تعلق دارند و از شور و شعف جوانی پر است. خواتیم به دوران کهنسالی و زهد و عرفان مرتبط هستند، در حالی که طیبات و بدایع مربوط به دوران میانسالی و پختگی سعدیاند. طیبات و بدایع از نظر هنری نیز به دلیل برتری در برخی جنبهها مورد توجه قرار گرفتهاند.
غزلیات سعدی علاوه بر موضوع عشق، شامل غزلهای عارفانه و غزلهای پندآموز نیز هستند. سعدی در سرودن غزلها از وزنهای دوری نیز بهرهمند شده و تنوع زیادی را در سبک و ایجاز شعریاش به ارمغان آورده است.
در مجموعهٔ آثار سعدی، سه رساله به نامهای “مطایبات”، “مضحکات” و “خبیثات” وجود دارد که به این مجموعه هزلیات معروف هستند.
- مطایبات: این مجموعه شامل لطیفهها و داستانهای جنسی است که در نگارش آنها از الفاظ جسورانه و بیان عریان استفاده شدهاست. این اثر نشان از تسلط زبانی و بافت کلامی دارد که به طور طبیعی با سبک شعری سعدی همخوانی دارد.
- مضحکات: این رساله نیز به نثر نوشته شده و شامل داستانها و حکایات طنزآمیز است. این بخش به صورتی کمی پردهنقد در مورد موضوعات مختلف برمیدارد و از جذب طنز و شوخی برای انتقاد از وضعیتها و رفتارهای اجتماعی استفاده میکند.
- خبیثات: این بخش نیز به نثر نوشته شده و در آن از زبان و اصطلاحات غیرمعمول و خارج از مرسوم برای توصیف موضوعاتی خاص استفاده شدهاست. این بخش در برخی نسخههای قدیمیتر از کلیات سعدی آمده و تردیدی در انتساب آن به سعدی وجود ندارد.
توجه به نکات تاریخی و فرهنگی، همچنین نظرات متفاوت نقادان درباره محتوا و هدف این اثار، به درک بهتر از موقعیت و ارزش هزلیات در دوران سعدی کمک میکند.
سعدی اثر مستقلی به زبان عربی ندارد ولی تعدادی از اشعار وی به این زبان سروده شدهاند. این اشعار عمدتاً شامل قصاید، قطعات و تکبیتها هستند. در سال ۱۳۹۰، مجموعهٔ آثار عربی سعدی تحت عنوان “اشعار عربی سعدی” گردآوری شده و با ترجمهٔ فارسی آنها توسط انتشارات مرکز سعدیشناسی منتشر شد.
نظرات نسبت به اشعار عربی سعدی متفاوت است. بر اساس ادوارد براون، شرقشناس، این اشعار در سطح متوسطی قرار دارند. از دیدگاه او، این اشعار عربی سعدی ممکن است دارای اشکالات نحوی باشند. اما موسی اسوار، محقق ادبیات فارسی، این اشعار را ارزشمند و موقعیت خوبی در میان شعراء عربزبان هم عصر سعدی نسبت به مضمون و ساختار آنها دانسته و اشکالات نحوی را به حد متوسط توصیف کرده است.
ویژگی آثار
سعدی از شاعران سبک عراقی به شمار میآید، اما در آثار او، نشانههایی از سبک خراسانی نیز مشاهده میشود. وی در دورهای که استفاده از انواع آرایههای ادبی معمولی بود، به سادگی زبان رودکی و فردوسی را برگزید. سبک شعری سعدی از تخیل و تصویرآفرینی پیچیده بهره میبرد و در عین حال بسیار ساده و روان است. این ویژگی به تاثیر موجز، نرم و دلنشین بیان او برمیگردد.
یکی از ویژگیهای مهم آثار سعدی، سهولت در درک و دریافت مفاهیم است. آثار او اغلب با سادگی دریافته میشوند و در ظاهر نگارش، به نظر میرسد که ابیات و جملات او بسیار ساده هستند. اما در عمل، تقلید یا تولید آثار مشابه بسیار دشوار است. دلیل این سهولت در آثار سعدی، از یک سو پرهیز از تکلف و تصنع و از سوی دیگر چیرگی بر زبان فارسی است. سعدی از اصطلاحات و عناصر متداول زبان روزمره استفاده میکند و به همین دلیل زبان او به زبان محاوره در زمان خود نزدیک است.
سهولت ممتنع یعنی مفهومهای آثار سعدی به سادگی دریافته میشود و در ظاهر نگارش آنها، ساده به نظر میرسد. اما در عمل، تقلید یا پدیدآوری آثار مشابه دشوار یا غیرممکن است. دلیل بروز این ویژگی در آثار سعدی، پرهیز وی از تکلف و تصنع و در عین حال چیرگی کامل او بر زبان فارسی است.
عوامل دیگری نیز به سهولت آثار سعدی کمک کردهاند. گسترده بودن دایره واژگان، استفاده از اصطلاحات و عناصر زبانی متداول و معمول در زندگی روزمره، و استعارهها و مجازهای نزدیک به ذهن از جمله این عوامل هستند. وی همچنین از وزن ساده و روان در انتخاب وزن برای اشعار خود استفاده کرده است.
به طور کلی، سعدی از سادگی و روانی در زبان و شعر خود بهره مند بوده و با پیشهورزی در این زمینهها توانسته است آثاری ابداعی و در عین حال آسان و قابل فهم بسازد.
ایجاز
ایجاز به معنای کوتاه کردن سخن و انتقال مفهوم زیاد با استفاده از کمترین لفظهاست. در دوران سعدی، که ادبیات فارسی به سمت طولانیشدن متنها متمایل بود، سعدی با استفاده از ایجاز در آثار خود، توانسته است اطلاعات ضروری را به خواننده انتقال دهد و همچنین از اطلاعات اضافی که ممکن بودند، خودداری کند. او حتی در بعضی موارد از حذف بخشی از جمله به نحوی استفاده میکند که خواننده بدون دانستن بخش حذفشده، مفهوم جمله را درک کند.
طنز
سعدی یکی از ویژگیهای بارز خود را در طنز و شوخطبعی دارد. او مفاسد و معایب جامعه خود را به شیوهای طنزآمیز و ملایم به تصویر میکشد. این نکتهسنجی و طنز او در آثار مختلفی از جمله غزلیات، بوستان، و گلستان قابل مشاهده است. سعدی از طنازی برای انتقاد از مسائل اجتماعی و فرهنگی استفاده کرده و با شوخی ملایم، نکات فلسفی و اخلاقی را به خوبی منتقل کرده است.
تخلص
تخلص یا نام هنری، نشانگر هویت و شناخت فرد در عرصهٔ ادبی است. سعدی نیز تخلص خود را براساس ارادت به شخص معینی به نام سعد بن ابوبکر انتخاب کرده است. او این تخلص را به صورت مداوم در غزلیات خود بهکار برده و در بسیاری از موارد، خودش را به عنوان گوینده در اشعار معرفی کرده است. این تخلص در آثار سعدی یک عنصر ثابت و مهم به حساب میآید و به هویت و ارتباط شاعر با شاعران دیگر افزوده میشود.
تاثیرپذیری سعدی
استفاده از قرآن و حدیث در آثار سعدی
سعدی، یکی از شاعرانی بود که در آثار خود از آموزههای قرآن و حدیث به وفور بهره گرفت. او علاوه بر اشاره مستقیم به آیات و احادیث، از مفاهیم و مضامین قرآنی در آثار خود استفاده کرده است. این تأثیر قرآن در نثر و شعر سعدی به وضوح دیده میشود.
استفاده از آیات و احادیث
در گلستان و بوستان، بخصوص در قسمتهای مختلف، میتوان آیات و احادیث قرآنی را به صورت کامل یا به صورت ترجمهشده در متنهای سعدی مشاهده کرد. این استفاده از منابع اسلامی به منظور تأکید بر مفاهیم اخلاقی، اجتماعی و فلسفی در آثار او به چشم میخورد. سعدی با این روش، خواننده را به فهم بهتری از مطالب خود هدایت میکند.
استفاده خلاقانه از عبارات و اصطلاحات قرآنی
سعدی علاوه بر اشاره مستقیم، از عبارات و اصطلاحات قرآنی به نحوی خلاقانه استفاده میکند که مفهوم آنها در متن او تغییر یافته و به ساختارهای شعری یا نثری او افزوده شده است. این روش ابتکاری که توسط سعدی به “استنباط ذوقی” تعبیر شده، نشان از خلاقیت و زبانبازی در استفاده از مفاهیم دینی دارد.
با این استفادههای متنوع از قرآن و حدیث، سعدی نه تنها از طریق آثار خود در انتقال ارزشها و اصول اسلامی نقش داشته، بلکه با خلقی خاص و نوآورانه، دینی را به عنوان یک دایره مرجع از تأثیرات برجسته در ادبیات فارسی قرار داده است.
تأثیر شاهنامه بر سعدی
سعدی، به شدت از شاهنامهٔ فردوسی تأثیر پذیرفته و این تأثیر در آثار او به وضوح ظاهر است. او بارها به شاهنامه اشاره کرده و از نامها و داستانهای اساطیری شاهنامه بهره برده است. تأثیر شاهنامه در بوستان به خصوص قابل مشاهده است و سعدی آن را در وزن و قالب شعری خود به کار برده است.
شباهتهای شعری با شاهنامه
در بوستان، بیتهایی را میتوان یافت که ساختار کلامی شاهنامه را دارند و این نشان میدهد که سعدی با شاهنامه هماهنگی زیادی داشته است. او به زیباییهای شاهنامه پیوسته اشاره کرده و در ساختار آثار خود از آن الهام گرفته است.
شرح داستانهای حماسی
در بوستان، حکایتی وجود دارد که در آن کسی از شعر سعدی تعریف میکند اما او را بهعنوان یک شاعر حماسی نمیشناسد. در پاسخ، سعدی از خود عنوان “سَرِ جنگ” را ساقط میکند و دو حکایت حماسی از شاهنامه را نقل میکند. در این نقلوقول، از واژگان مشابه شاهنامه برای توصیف احوال جنگی و سلاحها استفاده میشود.
تأثیر در داستاننویسی سعدی
سعدی، با تأثیر گرفتن از شاهنامه، تلاش کرده است داستانهایی با الهام از داستانهای حماسی شاهنامه خلق کند. با این حال، در یکی از داستانهای حماسی او، موفقیت آن به عنوان یک آثار حماسی مشخص نمیشود.
تأثیر گرفتن سعدی از تعالیم محمد غزالی و تحصیل در نظامیهٔ بغداد، جوانب مختلفی از افکار و آراء او را متأثر ساخته است. این تأثیرات میتوانند در جنبههای اخلاقی، فلسفی، و عرفانی آثار سعدی ظاهر شوند. به وضوح در برخی از حکایات و شعرهای او، عناصری از اندیشهٔ غزالی را مشاهده میکنیم.
اشاره به لعنتها و عبارت “لعنهم الله” که در یکی از حکایات گلستان آمده، نشاندهندهٔ تأثیر غزالی در برخی از افکار سعدی است. غزالی نیز در آثار خود بارها به لعنت و نکوهش برخی گروهها یا فرقههای دینی پرداخته است.
همچنین، تفاوتها و تأثیرات مثبت غزالی در آثار سعدی نیز برجسته است. غزالی به عنوان “امام مرشد” توسط سعدی احترام خاصی دارد، ولی سعدی با تأکید بر “عشق به فرهنگ و زبان فارسی” نشان میدهد که چگونه او به ویژگیهای مثبت فرهنگ و زبان فارسی اهمیت میدهد و از این ارث فرهنگی به عنوان یکی از دستاوردهای ملی و فرهنگی خود بهره میبرد.
ضیاء موحد نیز به عنوان یکی از سعدیشناسان بر تأثیر گرفتن سعدی از محمد غزالی تأکید دارد و تفاوتها و تمایزهایی که در این تأثیر گیری بیان میکند، نقاط قوت و ارزش آثار سعدی را مورد تأکید قرار میدهد.
سعدی و سنایی هر دو به عنوان شاعران بزرگ ادبیات فارسی شناخته میشوند و تأثیرگذاری سنایی در تشکیل قالب غزل و کاربرد تخلص در این شعریها بسیار مهم بوده است. سعدی، تکنیکها و ابزارهای شعری سنایی را به کار گرفته و در بسیاری از آثار خود از این الگوها بهرهمند شده است.
سنایی، به عنوان نخستین شاعری که به قالب غزل تشخیص بخشید، در واقع تأسیسگر این سبک شعری است. او از تخلص در غزل استفاده کرد و سعدی نیز این الگو را ادامه داد. تخلص در شعر، نوعی نشانهگذاری است که به شاعر امکان میدهد هویتی دیگر را به جا آورد یا نقشآفرینی خاصی ارائه دهد. سعدی در غزلهای خود از تخلص به شیوههای متنوعی بهره برده و این الگو را در شعر فارسی معروف کرد.
هرچند که سعدی از سنایی الهام گرفته و تأثیراتی از شاعر قبلی را در آثار خود مشاهده میکنیم، اما او همچنین خلق و خوی خود را به شکل بسیار خلاقانهتری درآورده و به تألیفات جدید و منحصربهفردی دست یافته است.
تأثیر انوری بر سعدی واقعاً یکی از جوانب مهمی از تحولات در ادبیات فارسی است. انوری، شاعری بود که به زبان محاوره و ساده نزدیک شده و از آرایههای ادبی پیچیده و موازین شعری سنتی پرهیز کرده بود. این انتخاب زبانی ساده و محاورهای توجه سعدی را جلب کرده و تأثیری عمیق در شعر او گذاشته است.
سعدی از زبان ساده و محاورهای انوری الهام گرفته و از آن در غزلها و قصاید خود بهره برده است. این تغییر در زبان و سبک شعری به شعر سعدی زندگی و احساس بیشتری بخشیده و باعث شناخت بیشتر مخاطبان شده است.
توجه دقیق سعدی به دیوان انوری و بهرهمندی از زبان و سبک او نشاندهنده تعهد و اراده شعری او در جلب زیباییها و زبانی ساده و موزون بوده است. این تأثیرگذاری، در زمان خود و حتی بعد از آن، باعث ارتقاء سعدی به عنوان یکی از شاعران بزرگ ادبیات فارسی شد.
سعدی، به عنوان یک شاعر فارسی، در زمینههای مختلفی از جمله ادبیات عرب نیز مهارت داشت. تحصیلات عالی او در بغداد و آشنایی با منابع و آثار عربی، نشاندهندهٔ تسلط او بر این زبان است. با این حال، او یک شاعر فارسی بوده و اکثر آثار او به فارسی نوشته شدهاند.
ضیاء موحد به عنوان یکی از پژوهشگران سعدی، اعتقاد دارد که سعدی، هرچند که از زبان عربی مسلط بوده، بهجد مقید به فارسینویسی بوده و در سرودن اشعار فارسی به ویژه در انتخاب واژگان و رعایت ساختار زبان فارسی دقت بسیاری بهکار میبرده است. او تأثیر گرفتن از زبان عربی در اشعار فارسی سعدی را کمتر از تأثیر زبان فارسی بر اشعار عربی او میداند.
با این حال، تأثیر گرفتن از شاعران عرب در ادبیات فارسی موضوعی پیچیده است. ممکن است برخی از مضامین مشترک در شعرها به سادگی ناشی از استفاده از موضوعات عمومی و انسانی باشد و نیازی به تأثیر مستقیم از یک شاعر خاص نداشته باشد. این نظریه را مخالفان تأثیر مستقیم از متنبی در اشعار سعدی مطرح کردهاند.
میراث سعدی
“اعتلای زبان فارسی”
شواهد حاکی از شناخته شدن کلام سعدی در دوران زندگی و حتی بعد از درگذشت وی به زبان فارسی وجود دارد. در زمان حیات خود، سعدی بهعنوان یک سخنور و شاعر مشهور شهرت یافت و حتی در نقاط دورافتاده مانند هندوستان، آسیای صغیر و آسیای میانه، شناخته شده بود و اشعار او خوانده میشد.[۱۳][۸۸] ابن بطوطه، جهانگرد قرن هشتم هجری، در گزارش سفر خود به چین، از امیرزاده شهر خنسا خبر میدهد که علاقه زیادی به شعر و موسیقی فارسی داشته و در مجالس او آواز به زبان فارسی خوانده میشد. این آواز به حدی تکرار شد که ابن بطوطه آن را به گزارش کشید و اشاره کرد:
“تا دل به مهرت دادهام در بحر غم افتادهام
چون در نماز استادهام گویی به محراب اندری”
این شعر به وضوح نشاندهنده تأثیر گذاری شعر سعدی در فرهنگهای دیگر به خصوص چین است. گزارشهای ابن بطوطه نیز نشان میدهد که زمزمه اشعار سعدی در میان ملوانان چینی نیز معمول بوده است. این اقدامات سعدی نقش مهمی در اعتلای زبان فارسی و شهرت آن به عنوان یک زبان ادبی و شاعرانه با ارزش داشتهاند.
شواهد قطعی حاکی از شناخته شدن کلام سعدی در دوران حیات او و حتی پس از درگذشت او در هر جا که به زبان فارسی سخن گفته شده، موجود است. در زمان زندگی، سعدی به عنوان یک سخنور و شاعر معروف شناخته میشد و شهرت زیادی پیدا کرد. حتی در کشورهایی مانند هندوستان، آسیای صغیر و آسیای میانه، او را میشناختند و اشعار او را میخواندند.
ابن بطوطه، جهانگرد سدهٔ هشتم هجری، در گزارش سفر خود به چین، از امیرزادهٔ شهر خنسا نوشته است که علاقهٔ زیادی به شعر و موسیقی فارسی داشته و در محفل او آوازی به زبان فارسی خوانده میشد. این آواز به گونهای تکرار شد که ابن بطوطه در گزارش خود از آن یاد کرده و نشان داده که شعرهای سعدی حتی در بین ملوانان چینی نیز محبوب بوده و زمزمهٔ اشعار او در این ملوانان مرسوم بودهاست.
به نظر میرسد که سعدی به عالمگیر بودن شعر و کلام خود آگاه بوده است، چنانکه در جایی اظهار میکند:
شنیدهام که مقالات سعدی شیراز
همیبرند به عالم چو نافه ختنی
کلام سعدی تأثیر انکارناپذیری در زبان و ادبیات فارسی داشته است، به گونهای که شباهت قابل توجهی بین زبان فارسی امروزی و زبان سعدی وجود دارد. محمدعلی فروغی در این زمینه اظهار داشته است:
“گاهی شنیده میشود که اهل ذوق اعجاب میکنند که سعدی هفتصد سال پیش به زبان امروزی ما سخن گفتهاست، ولی حق این است که سعدی هفتصد سال پیش به زبان امروزی ما سخن نگفتهاست؛ بلکه ما پس از هفتصد سال به زبانی که از سعدی آموختهایم سخن میگوییم؛ یعنی سعدی شیوهٔ نثر فارسی را چنان دلنشین ساخته که زبان او زبان رایج فارسی شدهاست.”
شعر و نثر سعدی به عنوان یکی از منابع متداول برای آموزش زبان فارسی شناخته میشود. کتاب گلستان، سالیان زیادی به عنوان منبع آموزشی برای مکتبخانهها و مدرسهها مورد استفاده قرار گرفته است. به گفتهٔ ادوارد براون، ایرانشناس بریتانیایی، در طی شش قرن و نیم، هرجا به آموزش زبان فارسی پرداخته شده، نخستین کتابهایی که به دست آموزنده دادهاند، آثار سعدی بودهاند.
در زمان حیات سعدی و پس از مرگ او، او به عنوان یکی از شاعران برجسته فارسیزبان مورد توجه بسیاری از همنشینان و ادبا قرار گرفت. شاعرانی چون همام تبریزی و نزاری قهستانی، همعصران سعدی، از او الهام میگرفته و از اثرات او در آثار خود بهره میبردند. همام تبریزی بیش از دویست غزل نوشته که در بیش از هشتاد غزل از سعدی، با غزلیاتی از وی هموزن یا همقافیه دارد.
همچنین، امیرخسرو دهلوی و امیرحسن دهلوی، دو شاعر فارسیسرای هندی معاصر سعدی بودند و در سرودن غزل از سعدی الهام میگرفتند. امیرحسن دهلوی حتی به حدی به سعدی علاقه مند بود که به او لقب “سعدی هندوستان” را دادند. سیف فرغانی نیز شاعری دیگر در آقسرا در آسیای صغیر بود که در عصر سعدی زندگی میکرد و شیفتهٔ غزلیات سعدی بود. وی به بررسی و تحلیل شعر سعدی پرداخته و به وی لقب “سلطان سخن” دادهاست.
تأثیر سعدی بر حافظ نیز بسیار مشهود است. حافظ در عروض خود را بر مبنای اشعار سعدی گذاشته و حدود ۳۰ غزل با وزن و قافیه غزلیات سعدی سروده است. در اشعار حافظ، موارد بسیاری از تضمین از اشعار سعدی بهچشم میخورد و تأثیر گذاری او در آثار حافظ بسیار واضح است.
همچنین، بسیاری از شاعران و نویسندگان بعد از سعدی، با الهام از کتاب گلستان یا با تقلید از آن، آثاری خلق کردهاند. این آثار شامل روضه خلد مجد خوافی، نگارستان معینالدین جوینی، بهارستان جامی، منشآت قائم مقام فراهانی، پریشان قاآنی و بسیاری دیگر میشوند. با این حال، هیچکدام از این آثار نتوانستهاند به موفقیت و جایگاهی مانند گلستان سعدی برسند.
تأثیر سعدی بر ادبیات فارسی، حتی در دوران معاصر، به وضوح قابل مشاهده است. نویسندگان و شاعران معاصری همچون پروین اعتصامی، ابراهیم گلستان، بهرام بیضایی، محمود دولتآبادی، محمدعلی جمالزاده و محمد حجازی از سبک و اصطلاحات سعدی تأثیر گرفتهاند.
پروین اعتصامی به وضوح الهام خود از سعدی را در سبک شعری و اصطلاحاتش نشان داده است. او موفق به جذب برخی از ویژگیهای سعدی به آثار خود شده و تأثیرات این شاعر بزرگ را در خلق اشعار خود بهخوبی نمایان کرده است.
ابراهیم گلستان نیز از نویسندگان معاصری است که در سبک نویسندگی خود از سعدی تأثیر گرفته. او از جملات دارای وزن عروضی، جملات کوتاه و آرایههای ادبی مانند جناس، استعاره و مجاز در نثر خود استفاده کرده و بهعنوان “سعدی زمانه” شناخته میشود.
محمود دولتآبادی نیز بهرام بیضایی را “سعدی معاصر ما” نامیده و تأثیرپذیری از شعر و ادبیات سعدی در آثار او قابل تشخیص است.
محمدعلی جمالزاده، نویسنده و مترجم معاصر، نیز در آثار خود به گفتهاش، در مقام ساده نویسی، از سعدی الگو گرفته و تلاش دارد تا زبان ساده و مفهومی را در اشعار خود بهکار ببرد؛ بهطوری که نکات اخلاقی با لحنی انتقادآمیز اما با استفاده از چاشنی طنز به خواننده منتقل شود.
محمد حجازی نیز در داستانها و مقالات خود از سبک و زبانی مشابه با سعدی استفاده میکرد. او از زبان سعدی در گلستان پیروی میکرد و سعی داشت نوعی از آن زبان را در آثار خود بهکار ببرد.
در کل، تأثیرات سعدی در ادبیات فارسی به عنوان یک شاعر بزرگ، حتی در دوران معاصر، همچنان به وضوح قابل رؤیت و تشخیص است.
تاثیرات سعدی در جهان غرب
سعدی به عنوان نخستین شاعر ایرانی معاصری است که آثارش به یکی از زبانهای اروپایی ترجمه شدهاند. در سال ۱۶۳۴ میلادی، آندره دو ریه بخشهایی از “گلستان” را به زبان فرانسوی ترجمه کرد. سپس در سال ۱۶۵۱، یک برگردان لاتین از “گلستان” منتشر شد. آدام اولئاریوس هم در سال ۱۶۵۴ ترجمهٔ کاملی از “بوستان” و “گلستان” را به زبان آلمانی منتشر کرد. وی زبان فارسی را در ایران آموخته بود و ترجمهاش را با کمک یک ایرانی به نام حقوردی انجام داد. در زمینهٔ ترجمه به زبان انگلیسی، نخستین بار در سال ۱۷۷۴ میلادی، استیفن سالیوان بخشی از “گلستان” را ترجمه کرد و با عنوان “حکایات برگزیده از گلستان” در لندن منتشر کرد. سپس در سال ۱۸۸۸ میلادی، نخستین ترجمه کامل به زبان انگلیسی از آثار سعدی توسط ریچارد برتون منتشر شد.
ترجمهٔ آثار سعدی به زبانهای اروپایی، زمینهٔ نفوذ ادبیات و جهانبینی او در غرب را فراهم کرد. این ترجمهها باعث شدند که آثار سعدی به عنوان یک قطعه ادبی مورد توجه نویسندگان و خوانندگان غربی قرار گیرد و در ذهن آنها به عنوان یک شاعر بزرگ و جهانی شناخته شود. نوگرایان فرانسوی در قرن هجدهم میلادی به ویژه، آثار سعدی را به عنوان یک منبع انتقاد اجتماعی درک کردند و این انتقادات میتوانستند با توجه به شرایط اجتماعی خود، به آن الگوبرداری شود. سبک ظریف و توجه به حکمت و خرد عملی در آثار سعدی، تأثیر بسزایی بر خوانندگان اروپایی گذاشت و درک آثار او را برای مردم اروپا نسبت به سایر شاعران فارسیزبان تسهیل کرد.
ژان دو لا فونتن یکی از مشهورترین حکایتنویسان فرانسوی است که در خلق آثار خود به کلیله و دمنه، انوار سهیلی و گلستان سعدی توجه داشتهاست. در برخی از آثار خود، بدون کموکاست از حکایات سعدی اقتباس کردهاست. وی در بخشهایی از رمان فلسفی “صادق”، تحت تأثیر گلستان سعدی بودهاست. همچنین، دنی دیدرو، از نویسندگان بزرگ قرن هجدهم فرانسه، آثار سعدی را ستایش کردهاست، بهطور خاص، باب نخست گلستان در سیرت پادشاهان، مورد توجه وی قرار داشتهاست. ویکتور هوگو و آندره ژید نیز از جمله متفکران و ادیبان فرانسوی بودند که تا حدودی از سعدی متأثر شدند. همچنین، گلستان تاکنون شش بار بهطور کامل به زبان فرانسه ترجمه شدهاست.
لازار کارنو، ریاضیدان مشهور فرانسوی، به سعدی علاقهٔ وافری داشت. این علاقه به حدی بود که نام سعدی را بهعنوان نام میانی فرزندان خود برگزید. فرزند وی نیکولا سعدی کارنو، پدر علم ترمودینامیک و نوهٔ وی ماری فرانسوا سعدی کارنو، رئیسجمهور فرانسه در سالهای ۱۸۸۷ تا ۱۸۹۴ بود، که نام میانی هر دو به افتخار سعدی انتخاب شدهاست.
گوته، شاعر بلندآوازهٔ آلمانی، یکی از شاعران اروپایی است که در خلق آثار خود به ادبیات شرقی و بهطور خاص، ادبیات فارسی توجه ویژهای داشت. گوته سعدی را میشناخته و در خلق آثار خود از سعدی تأثیر پذیرفتهاست. یکی از کتابهای وی با نام “دیوان غربی-شرقی”، اگرچه بهطور مشهودی تحت تأثیر اشعار حافظ سرودهشده و در هیچکجای کتاب نامی از سعدی برده نشده؛ اما بخشهایی از آن نیز حاوی اشعاری است که از بوستان و گلستان سعدی اقتباس شدهاست. یکی از این اقتباسها، داستان قطره بارانی است که با دیدن دریا، خود را ناچیز میشمارد و به سبب این فروتنی، صدفی او را در بر میگیرد و تبدیل به یک مروارید میشود. این داستان، بی کموکاست از قطعهای با مطلع «یکی قطره باران ز ابری چکید…» در بوستان اقتباس شدهاست. گوته، این دیوان خود را با نقل فارسی و ترجمهٔ آلمانی یکی از اشعار گلستان به پایان بردهاست.
رالف والدو امرسون، شاعر آمریکایی قرن نوزدهم میلادی، به فرهنگ و زبانهای شرقی از جمله فارسی و عربی علاقه داشت و بهواسطهٔ مطالعهٔ ترجمهٔ آلمانی گلستان، با سعدی آشنا شد. وی مقالاتی در مورد سعدی نوشته و منتشر کردهاست. در اشعار او نیز میتوان عباراتی یافت که تحت تأثیر گلستان سعدی سروده شدهاست. امرسون معتقد بود که سعدی به زبان همهٔ اقوام و ملل سخن میگوید و سخنان او مانند شکسپیر، سروانتس و هومر همیشه تازگی دارد. او دستورهای اخلاقی کتاب گلستان را قوانین عمومی و بینالمللی میدانست.
الکساندر پوشکین، شاعر و نویسندهٔ نامدار روس و بنیانگذار ادبیات نوین روسی، به فرهنگ و ادبیات شرق علاقهمند بود. او منظومهٔ “فواره باغچهسرای” را با نگاهی جدی به ادبیات شرق نوشته و آن را با این عبارت آغاز کردهاست: «بسیاری چون من فواره را دیدهاند اما برخی از آنان در عالم وجود نیستند و دیگران نیز در بلاد دور سیاحت میکنند.» این عبارت برداشتی است از بیتهای ۴۷۹ و ۴۸۰ باب یکم بوستان سعدی. او این مفهوم شاعرانه را بخشهای مختلفی از این اثر تکرار کردهاست. ایوان بونین، نویسنده و شاعر معاصر روس، نیز به تأثیراتی که اشعار سعدی بر او گذاشته، اشاره کردهاست. بونین به اعتقاد خود سعدی، سی سال از عمرش را صرف شناخت کرد، سی سال سفر کرد و سی سال را نیز به اندیشیدن و خلق آثار اختصاص داد. او نیز بخش عمدهای از زندگی خود را صرف سفر به نقاط گوناگون دنیا کرد و بهطور خاص، سفرهای متعددی به سرزمینهای شرقی داشت. در آثار او ردپای مضمونها و نمادهای سعدی مشاهده میشود و در بعضی جاها به نام سعدی نیز اشاره شدهاست. او در داستان مرگ پیامبر با صراحت از تأثیر سعدی میگوید و داستان را با سخنی از دیباچهٔ گلستان به پایان بردهاست. او در این اثر به نام سعدی اشاره کرده و دربارهٔ او گفتهاست: «ما با بهره از اشعار شیخ سعدی که مانند دانههای مروارید در میان اشعار ما آمده، خوش قلم شدیم.» تشبیه کلام سعدی به دانههای مروارید نیز برگرفته از خود سعدی است.
تاثیرات سعدی در شرق
آثار سعدی در شبهقارهٔ هند به زبانهای اردو، پنجابی، سندی و سانسکریت منتشر شدهاست. از آثار سعدی که در کتابهای درسی نظام آموزش و پرورش هندوستان و پاکستان استفاده شدهاست، اشاره جواهر لعل نهرو نیز واقع شدهاست. بهواسطهٔ این که زبان فارسی در مقاطعی از تاریخ، به ویژه در زمان گورکانیان، زبان رسمی هند بوده، نسخههای خطی متعددی از گلستان، بوستان و کلیات سعدی از هند بهدست آمده که به سفارش حاکمان وقت نوشته شدهاست. علاوه بر این، شاعران فارسیزبان هندی مانند امیرخسرو دهلوی و امیرحسن دهلوی نیز تحت تأثیر سعدی بودهاند.
در امپراتوری عثمانی آثار سعدی و بهویژه گلستان و بوستان از اقبال عمومی برخوردار بود. اندیشمندان ترک ترجمهها و شرحهای متعددی بر این آثار نوشته و منتشر کردهاند. برخی منابع کهنترین ترجمهٔ گلستان به ترکی را منسوب به سیف فرغانی، شاعر قرن هفتم هجری میدانند. در امپراتوری عثمانی، علاوه بر شرحها، دستکم هفت ترجمه ترکی از گلستان انجام شدهاست.
نخستین شرحی که به زبان عربی بر گلستان نوشته شده، اثر یعقوب بن علی بروسوی، فقیه و ادیب اهل عثمانی است که در قرن دهم هجری نوشته شده و در آن، پس از متن فارسی عبارتهای گلستان، ترجمه و شرح عربی آن آمدهاست. از جمله ترجمههای متأخر آثار سعدی به زبان عربی میتوان موارد زیر را برشمرد:
– ترجمة الجلستان الفارسی العبارة المشیر إلی محاسن الآداب بألطف إشارة (ترجمهٔ گلستان)، جبرائیل المخلع (مترجم اهل سوریه)، ۱۸۴۶ میلادی
– کلستان: روضة الورد (ترجمهٔ گلستان)، محمد الفراتی (مترجم اهل سوریه)، ۱۹۶۲ میلادی
– البستان (ترجمهٔ بوستان)، محمد الفراتی، ۱۹۶۲ میلادی
بنی آدم
“بنیآدم” یک قطعه مشهور از گلستان سعدی است که به دلیل مضمون انساندوستانهاش بسیار مورد توجه قرار گرفته است:
بنیآدم اعضای یکدیگرند
که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوی بدرد آورد روزگار
دگر عضوها را نماند قرار
در برخی از منابع فارسی و انگلیسی گزارش شده است که این شعر بر سردر ورودی تالار ملل ساختمان سازمان ملل متحد در نیویورک با خط نستعلیق طلاکوب نقش بسته است، اما این ادعا صحت ندارد و تاکنون عکسی از این شعر بر سردر ندیده شده است. با این حال، در سال ۱۳۸۴، از سوی ایران، فرشی از استاد صیرفیان به سازمان ملل متحد اهدا و در آن نصب شد که شعر بنیآدم در آن نقش بسته بود. این شعر همچنین در پیام فارسی مجموعهٔ پیامهای فضاپیمای وُیِجِر (که پیامهایی به ۵۵ زبان را شامل میشود) برای فضاهای دوردست نیز برگزیده شده است.
انتقادات به سعدی
با آغاز جنبش مشروطه در ایران در دههٔ ۱۲۸۰، انتقاد از سعدی در میان برخی از روشنفکران گسترش یافت. این منتقدان آموزههای اخلاقی و حکمی سعدی را کهنه و ناسازگار با هنجارهای اجتماعی جدید قلمداد کرده و مورد نقد قرار دادهاند. در این دوره که نبردی بین سنت و مدرنیته شکل گرفته بود، سعدی به عنوان یکی از نمادهای سنت مورد هجمهٔ نوگرایانی مانند میرزا فتحعلی آخوندزاده، میرزا عبدالرحیم طالبوف تبریزی، میرزا آقاخان کرمانی و دیگران قرار گرفت. همایون کاتوزیان، تاریخنگار و منتقد ادبی معاصر، حجم انتقادات و تبلیغات منفی نوگرایان معاصر به اشعار سعدی در دهههای پس از ۱۳۲۰ را به حدی وسیع میداند که بسیاری از افراد بیآن که شعری از سعدی بخوانند، آثار او را مزخرف قلمداد میکردند. وی این جریان را یکی از پدیدههای عجیب قرن بیستم در ایران توصیف کرده و آن را پدیدهٔ سعدیکُشی در ایران مینامد. در مقابل، شخصیتهایی چون سیاستمدار محمدعلی فروغی و شاعر محمدتقی بهار به سعدی ارادت ویژهای داشتند.
گروهی از منتقدان آثار سعدی را دچار تناقض و فاقد نظم سیستماتیک دانستهاند. به عنوان مثال، علی دشتی در کتاب “قلمرو سعدی”، اطلاق عنوان کتاب اخلاقی به گلستان را مورد تردید قرار میدهد؛ چرا که برخی از حکایات آن را فاقد هرگونه نکتهٔ تربیتی و برخی را حتی مخالف اصول اخلاقی میشمرد. وی اعتقاد دارد که گلستان، علیرغم وجود نکات اخلاقی و پند و اندرز، فاقد یک سیر مدون برای تبیین اصول اخلاقی از جهات و زوایههای مختلف است. این منتقدان، با اشاره به تناقضها در آثار سعدی، نظم سیستماتیک را در آثار او به چالش میکشند. در این میان، علی دشتی، با تردید به اطلاق عنوان “کتاب اخلاقی” به گلستان، نقدهای خود را مطرح کرده و به نظم ادبی و تداوم منطقی در آثار سعدی انتقاد دارد. این موضوع نشاندهندهٔ اختلافات در ارزیابی آثار سعدی توسط منتقدان مختلف است.
گروهی از منتقدان آثار سعدی را دچار تناقض و فاقد نظم سیستماتیک دانستهاند. به عنوان مثال، علی دشتی در کتاب “قلمرو سعدی” اطلاق عنوان کتاب اخلاقی به گلستان را مورد تردید قرار میدهد. او برخی از حکایات گلستان را فاقد هرگونه نکتهٔ تربیتی و برخی را حتی مخالف اصول اخلاقی میشمرد. اعتقاد وی این است که گلستان، علیرغم وجود نکات اخلاقی و پند و اندرز، فاقد یک سیر مدون برای تبیین اصول اخلاقی از جهات و زوایههای مختلف است. این منتقدان، با اشاره به تناقضها در آثار سعدی، نظم سیستماتیک را در آثار او به چالش میکشند. در این میان، علی دشتی، با تردید به اطلاق عنوان “کتاب اخلاقی” به گلستان، نقدهای خود را مطرح کرده و به نظم ادبی و تداوم منطقی در آثار سعدی انتقاد دارد. این موضوع نشاندهندهٔ اختلافات در ارزیابی آثار سعدی توسط منتقدان مختلف است.
بخشی از دیدگاههای انتقادی که متوجه آثار سعدی شده، از جانب شاعران نوپرداز بوده که تلقی متفاوت و جدیدی از شعر و فرم پردازش آن داشتهاند. احمد شاملو، شاعر نوپرداز معاصر، سعدی را اگرچه «ناظم» بزرگی میدانست؛ اما معتقد بود که آثار وی با معیارها و استنباط امروزی از شعر، مغایرت دارد. او معتقد بود که سعدی تابع احساس نیست و عمیق نمیاندیشد؛ بلکه تنها مطالب را به زیبایی بیان میکند. از نظر احمد شاملو، شعر سعدی فاقد آن طعم و شیرینی است که شاعران نوپرداز معاصر در شعر مدرن به آن دست یافتهاند.
نظریهٔ نیما یوشیج، شاعر دیگری از نوپردازان، نیز در این راستاست. او به عنوان یکی از اصول مهم در شعر، پرداخت غنایی را معرفی میکند. او معتقد است که شاعر باید نه تنها موضوعات را بیان کند بلکه احساسات و مفاهیم را نیز به نمایش بگذارد. این دیدگاه نیز نسبت به سعدی، که از نظر یوشیج فاقد غنا و ظرافت در خلاقیت معنایی و مفهومی است، انتقاد میباشد.
این نظرات نشاندهندهٔ تفاوت در دیدگاهها و ترجیحات میان شاعران نوپرداز و شعر سنتی مانند سعدی است.
تجلیل از سعدی
آرامگاه سعدی، در شمال شرقی شیراز واقع شده و به نام “سعدیه” نیز شناخته میشود.
محل خاکسپاری سعدی، خانقاهای بود که در سالهای پایانی عمر خود در آن ساکن بود. این خانقاه در نزدیکی منابع آبی نهر رکنآباد واقع شده بود. در سال ۹۹۸ هجری قمری، به دستور یعقوب ذوالقدر، حاکم فارس، این خانقاه تخریب شد.
در سال ۱۱۸۷ هجری قمری، زیر فرمان کریمخان زند، یک ساختمان آجری جایگزین شد. این ساختمان دو طبقه بود و شامل راهرو در طبقه پایین و پلکانی به طبقه دوم بود. مزار سعدی در یک اتاق چوبی در طبقه دوم این راهرو قرار داشت.
تلاشهای صورت گرفته برای حفظ این بنا و محوطه آن به مرور زمان منجر به فرسایش و فساد شد. در دهه ۱۳۲۰ خورشیدی، با پایان کار ساخت حافظیه، علیاصغر حکمت، رئیس انجمن آثار ملی ایران، تصمیم به بازسازی بنا گرفت. این کار به دست محسن فروغی، معمار ایرانی انجام شد و کلنگ احداث در سال ۱۳۲۷ به دستور اشرف پهلوی زده شد. این بنا در سال ۱۳۳۱ افتتاح شد و در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسید.
معماری جدید آرامگاه سعدی از عناصر معماری ایرانی بهرهبرده است. این بنا از یک ایوان ستوندار بلند و یک رواق کشیده تشکیل شده است. در نقطه تلاقی ایوان و رواق، محل مزار سعدی با یک گنبد کاشی فیروزهای تزیین شده است. همچنین، آب قنات از یک حوض ماهی در زیرزمین مجموعه جریان دارد. این مجموعه در سال ۱۳۵۴ در فهرست آثار ملی ایران ثبت شد.
در سال ۱۳۳۰، با تلاش فعالانهٔ علیاصغر حکمت، رئیس انجمن آثار ملی ایران، یک مجسمه بزرگ از سعدی ساخته و در میدان سعدی شیراز، نزدیک دروازه اصفهان، نصب شد. این تندیس که اثر هنرمند برجستهٔ ایرانی، ابوالحسن صدیقی، بود، از سنگ مرمر ساخته شده بود و ارتفاع بیش از سه متر داشت. فرآیند ساخت این مجسمه، که نسبت به یک سال و نیم زمان برد، به پایان رسید.
نصب این مجسمه ابتدا با مخالفت برخی از متشرعان شیراز همراه بود، که آن را با تقابل با اصول اسلامی مخالفت کردند. با ایجاد توافق و مذاکره توسط علمای شیراز، این اعتراضات پایان یافتند.
انتخاب موقعیت نصب این مجسمه نیز به دلیل واقع شدن در مسیر ورود مسافران به شیراز بود. با پیشرفت زمان و ایجاد مسیرهای جدید، تردد مسافران از این محل کاهش یافت و مجسمه در دههٔ ۱۳۷۰ به میدان گلستان منتقل شد.
در سال ۱۳۸۱ خورشیدی، مرکز سعدیشناسی اعلام کرد که روز ۱ اردیبهشت بهعنوان روز سعدی تعیین شده است. این تصمیم به عنوان تقدیر و تشویق به مفاهیم و آرا در آثار این شاعر بزرگ اتخاذ شد. در ادامه، در یکم اردیبهشت ۱۳۸۹، به مناسبت «اجلاس شاعران جهان» در شیراز، این روز بهطور رسمی به عنوان «روز سعدی» اعلام شد.
سعدی بهعنوان یکی از شخصیتهای بزرگ ادبیات فارسی، در محافل مختلف و دروازههای مختلف هنری و فرهنگی، جایگاه ویژهای دارد. از سال ۱۳۳۰ به بعد، ایشان به صورت تصویری در اسکناسهای پانصد ریالی برنزی ایران نمایان شده و حتی طرح پشت اسکناس دههزار تومانی نیز نمایی از مقبرهٔ سعدی در شیراز را در خود جای داده است.
همچنین در سال ۱۳۱۶ خورشیدی، بهمناسبت هفتصدمین سالگرد تصنیف کتب گلستان و بوستان، جشنها و مراسم مختلفی در سطح کشور برگزار شد. این اقدامات شامل برگزاری مراسمهای بزرگداشت، انتشار کتب مرتبط، و نامگذاری دبیرستان اصفهان به نام دبیرستان سعدی بود.
جمعبندی
در نهایت میتوان گفت، سعدی، شاعر بزرگ ادبیات فارسی، با آثار خود تأثیرگذاری ژانرهای مختلف ادبی را به ارمغان آورد. او در گلستان و بوستان به شکلی منحصر به فرد، زندگی و انسانیت را با ترکیب هنر، حکمت، و طنز به تصویر کشید. این شاعر، با استفاده از زبان زیبا و نغمههای شیرین، مسائل عمیق انسانی، اخلاقی، و اجتماعی را مطرح کرده و تأثیری عمیق در فرهنگ و ادبیات جهان بهویژه در ادبیات شرقی به جا گذاشته است.
آثار سعدی، موضوعات متنوعی از جمله اخلاق، معنویت، عشق، و زندگی را دربرمیگیرد و اغلب به شکل طنزآمیز و شاعرانه ارائه شده با ترکیب زیباییشناسی و فلسفه. هرچند برخی از منتقدان اظهار نظرهایی دربارهٔ تناقضات و نقدها در آثار سعدی کردهاند، اما چشمهٔ بیپایان الهام و اثرگذاری این شاعر، سالهاست که در ادبیات جهانی به رخنه کرده و همچنان مورد توجه است.
از نمایشگاههای هنری تا اسکناسها و مراسمهای مختلف، ادبیات و شخصیت سعدی همواره در مرزهای مختلف فرهنگی و هنری جای گرفته و همچنان بر جای خود است. روز سعدی، بهعنوان روزی که به جشنوارهها و مراسمهای گوناگون منتهی میشود، از سوی اهالی فرهنگ و هنر به او ادای احترام میشود.