
در دسترس نبودن لینک
در حال حاضر این لینک در دسترس نیست
بزودی این فایلها بارگذاری و لینکها در دسترس قرار خواهد گرفت
در حال حاضر از لینک مستقیم برای دریافت اثر استفاده کنید
عنوان : پادکست به نام جان
قسمت چهلم : مجازات
برنامهساز : نیما شهسواری
زمان : 46:50
با صدای : نیما شهسواری
پادکست به نام جان به صورت ویژه برنامه با موضوعات مختلف و همچنین به صورت قسمتهای پادکست به نام جان پیرامون مرام آرمانی منتشر میشود
مجازات
به طول هزاران سال مجازات را مترادف عدالت در نظر گرفتند و با تیغ تیز جزا همه را به کام مرگ بردند بی آنکه ذرهای بیندیشند تعلیم و تربیت دوای این درد خانمان سوز است و حال روز بازپسگیری دنیا از غاصبان است
برنامهی به نام جان قصد دارد تا درباب مباحث مهم باورها و دغدغههای دنیایمان به زبان ساده و بداهه سخن بگوید
این بخش از متن پادکست توسط هوش مصنوعی استخراج شده است. ممکن است شامل اشتباهاتی باشد یا به طور کامل با محتوای اصلی مطابقت نداشته باشد. هدف از این کار، بهبود دسترسی مخاطبین به محتوای پادکست و فراهم کردن امکان مطالعه و مرور سریعتر مطالب است
ما تصمیم گرفتهایم متن پادکستهای خود را منتشر کنیم تا دسترسی به محتوای آنها برای همه مخاطبان آسانتر شود. این اقدام به ویژه برای افرادی که ترجیح میدهند مطالب را به صورت متنی مطالعه کنند یا نیاز به مرور سریعتر دارند، مفید خواهد بود
این متن توسط هوش مصنوعی Speechmatics استخراج شده است. Speechmatics یکی از پیشرفتهترین فناوریهای تبدیل گفتار به متن است که با استفاده از الگوریتمهای پیچیده و یادگیری عمیق، صدا را به متن تبدیل میکند. این ابزار قادر است با دقت بالا و در زمان واقعی، گفتار را به متن تبدیل کند و از بیش از ۵۰ زبان مختلف پشتیبانی میکند
خب دوستان پیش از این که بخوایم وارد این بحث مشخص و این قسمت از برنامه ای به نام جان بشیم چند نکته ای رو دوست داشتم باهاتون مطرح کنم.
نکته ابتدا این هست که برنامه ای به نام جان تحت عناوین ویژه برنامه ها و قسمت های روتین خود به نام جان منتشر میشه.
ویژه برنامه هایی که میتونن تک قسمتی و یا قسمت های بیشتری داشته باشن.
به عنوان مثال ما ویژه برنامه های تک قسمتی پیرامون محرم صحبت کردیم و یا در باب عید قربان صحبت کردیم که این ها ویژه برنامه های تک قسمتی بودن.
و یا ویژه برنامه هایی که قسمت های بیشتری داشتند مثل شناخت اسلام که بیش از سی قسمت داشت و.
برای این ویژه برنامه ها ما یک قسمت های روتینی داریم که با توجه به باور به جان حالا سعی میکنیم در باب موضوعات مختلف، مفاهیم و حتی مصادیق صحبت کنیم که قاعدتا ادامه دار خواهد بود و قسمت های بیشتری هم در آینده منتشر میشه.
نکته حائز اهمیت این هست که ما ویژه برنامه هایی که منتشر کردیم میتونه قسمت های اضافی داشته باشه.
به عنوان مثال ویژه برنامه خدایی که فکر میکنم هفت قسمت بود منتشر شد و بعد فکر کردم که حالا یک قسمت اضافی باید داشته باشه تا موضوعاتی که جا مانده رو در اون توضیح بدیم و خب اون قسمت اضافی هم منتشر خواهد شد.
حالا الان که دقیقا دارم این برنامه رو ضبط میکنم نمیدونم که آیا منتشر شده و یا در آینده منتشر میشه.
برای دسترسی به این برنامه پادکست ها میتونید از یوتیوب استفاده کنید.
از برنامه های پادکست گیر مثل اپل پادکست.
مثل اسپاتیفای که اونجا پلی لیست های مشخص شده ای هست که میتونید به اون ها مراجعه کنید و یا با سرچ کردن پادکست بهنام جان و یا نیما شهسواری به این آثار دسترسی داشته باشید.
فرای اون در وبسایت جهان آرمانی به صورت منظم تمامی این آثار وجود داره که میتونید بهش دسترسی داشته باشید.
و اما فرای این موضوع، موضوع دیگه ای هم هستش که به اون هم پادکست به صورت تصویری منتشر شدنش هست.
چند قسمتی به صورت تصویری منتشر شد در یوتوب و حالا هم به صورت صوتی که در برنامه های پادکست گیر و هم در وب سایت جهان آرمانی که هر دو نسخه اش در اختیار شما بود.
اما گاها میشه این آثار به صورت تصویری و یا صوتی باشه، بیشتر پایه اش بر پایه آثار صوتی خواهد بود.
چون شرایط لازم برای اینکه بخوایم این آثار رو همه و همه رو تمام قسمت ها رو به صورت تصویری منتشر کنیم فعلا در اختیارمون نیست.
با توجه به این توضیحاتی که ما در ابتدا دادیم حالا بهتر هست که بریم و وارد بحث اصلیمون ومجازات بشیم.
قرار هست توی این قسمت پیرامون مجازات قانون صحبت بکنیم.
قاعدتا در این قسمت ما سعی میکنیم تنها و تنها اون اصول ابتدایی رو بشکافیم که در قسمت های آتی در باب این مسئله بیشتر صحبت بشه.
یعنی ما وقتی برسیم به ویژه برنامه ای که تحت عنوان قلمرو آرمانی هست و یا جهان آرمانی هست، حالا اونجا قاعدتا در باب قانون بیشتر و بیشتر صحبت میکنیم.
در یک نگاه کلی به جهان و چه در یک نگاهی که ما برای ایده آل مون از حکومت و سیاست برای زندگی جمعی خودمون داریم، در اونجا قاعدتا بیشتر و بیشتر صحبت خواهیم کرد.
اما خود مبحث مجازات و اصولا قانون مداری.
حالا در این ابتدا در این برنامه های روتین به نام جان سعی میشه در باب سرفصل هاش صحبت بشه تا به نوعی یک پیش درآمدی داشته باشیم که اگر رفتیم و وارد بحث اصلی در قلمرو آرمانی و جهان آرمانی شدیم، یک برآیند بهتری نسبت به این موضوع داشته باشد.
در نقطه ابتدایی ما وقتی می خواهیم در باب مجازات صحبت بکنیم باید بریم و ریشه را دریابیم.
یعنی اینکه خب قاعدتا انسان ها از زمانی که سعی کردند به صورت جمعی زندگی بکنند، سعی کردند برای این زندگی جمعی خودشان قوانینی را به آن پایبند باشند.
به نوعی ذره ای از آزادی های شخصی خودشان را به حکومت وقت بدهند، به آن زندگی جمعی بدهند تا در ازاش امنیت بیشتری داشته باشند و یا آزادی را به شکل گسترده تری در بین خودشان و دیگران تقسیم بکنند.
این قاعدتا زندگی انسانی به همین شکل، این زندگی جمعی و اجتماعی ما اینگونه شکل گرفته و به پیش رفت.
شما مواجه می شوید با انسان هایی که حالا از آزادی های فردی خودشون می گذرن و این آزادی ها رو در اختیار حکومت وقت می ذارن.
تا حالا حکومت وقت با توجه به آن امنیت بیشتری را برایشان حاکم بکند؟
خب ما مواجه میشویم با جوامعی که حالا میآیند و قوانین را وضع میکنند.
از همان ابتدا از قوانینی که در ابتدا پیش از ادیان شکل گرفته و یا با ادیان قدرتمندتر و بیشتر در بین مردم جاری و ساری بوده تا امروز که حتی جوامع مدرن هم پایبند به همین قوانین هستند و اصولا زندگی جمعی ما به واسطه همین قوانین هست که نظمی دارد.
خب حالا در دل این بحثی که ما باز کردیم و پیرامون مجازات قرار هست صحبت بکنیم، در ابتدای بحث باید یک دوگانگی را برای خودمان شکل بدهیم.
به چه مفهوم؟
به این معنا که ما یک نگاه عرفی داریم که انسانها در زندگی اجتماعی بهش رسیدند به واسطه فرهنگ غالبی که درش وجود دارد و حالا سعی میکنند عرفا به مسایل نگاه بکنند.
یک نگاهی که خیلی قدرتمند در تمام وادی زندگی انسانی وجود داشته و آن نگاه شرعی است.
خیلی اوقات اینها با هم تصادم داشتند.
یعنی ما مواجه میشویم با جوامعی که حالا عرف و شرع را به نوعی با هم ادغام شده یعنی شما مواجه میشوید و میبینید که کفه یکی از اینها قدرتمندتر است اما روی هم تاثیرگذار بودند.
یعنی یک جاهایی میبینید که شریعت است که مبنای اصلی را ایفا میکند اما از عرف آن جامعه هم تحت تاثیر قرار گرفته و یا جوامعی که عرفی دارند اداره میشوند.
باز هم تحت تاثیر از همان شریعتی که در بینشان وجود داشته است درگیر بودند و به نوعی از آنها اثر خودشان را گرفتند.
اصولا وقتی ما در باب مسئله فرهنگ صحبت میکنیم، در باب عرف جامعه صحبت میکنیم که حالا قرار است این ساختار زندگی جمعی را سر و سامان بدهد.
همواره متاثر از مباحث شریعت است.
فارغ از این تصویر مشخصی که داریم و یک واقعیتی است غیر قابل کتمان.
حالا وقتی ما مواجه میشویم با مبحث قانون، حالا در زندگی عرفی، در زندگی مدرنی که امروز داریم باهاش سر و کله میزنیم، ما یک تعریف مشخصی داریم یعنی یک قاعده و قانونی نوشته میشود.
بر اساس آن قانون و قاعده جرمی تعریف میشود.
حالا کسی که آن جرم را مرتکب شده حالا قرار است که مجازات بشود.
بر اساس آن جرمی که در عرف اجتماعی آنها ملاک قرار گرفته.
حالا تخطی از آن قوانین وضع شده به نوعی جرم شناخته میشود.
در دل ادیان و شریعت هم به همین شکل است اما با این تفاوت که عرف اجتماعی و آن تفکر جمعی ملاک نیست.
ملاک و معیار اصلی آن فرمانی است که از طرف خدا صادر شده و با آن تفاوتی که ما تحت عنوان گناه میشناسیم.
حالا در نگاه عرفی ما این رو تعریف به جرم میکنیم، جنایت میکنیم.
در تعریف مذهبی و شریعت هم ما این را مبدل به گناه میکنیم.
هم تراز با هم هستند، هم معنای با هم هستند.
اما نقطه تمایزشان قاعدتا این است که حالا در این نگاه عرفی به واسطه خرد جمعی است که موضوع جرم شناسی شده، اما در نگاه شریعت اینگونه نیست یا فرمانی است که خدا صادر کرده و تخطی از آن مصادف با جرم و گناه بوده.
وقتی ما در باب قانون و قاعده صحبت میکنیم، یکی از شاهکارهای نگاه انسانی در این قوانین و قواعد اینگونه بوده که تا روزی که ما به این تصویر مشخص از جهان هستی نرسیده بودیم که قوانین را همتای فرامین میدانستیم و حالا قرار بوده که بر پایه این فرامین کورکورانه اطاعت بکنیم، در یک منجلابی اسیر بودیم و اصولا هیچ راه ترقی و پیشرفتی رو به سوی خودمون باز نذاشته بودیم.
از روزی که انسان ها تفکر رو بر این مبنا قرار دادن که حالا قرار هست ما به واسطه روابط، قوانین رو وضع کنیم بوده که حالا با پیشرفت هایی هم روبه رو شده.
یعنی به عنوان مثال وقتی شما نگاه به دل شریعت میکنید، قوانینی برای شما وضع شده ابدی و ازلی، غیر قابل عدول.
با توجه به اینکه شرایط و ضوابط دوران این قواعد رو وضع کرده بودند.
یعنی مثلا براتون یک مثال ساده میزنم وقتی شما نگاه میکنید به دورانی که اسلام یا یهودیت قدرت داشته مثلا یهودیت رو شما مبنا قرار بدید، صحبت از بیش از سه هزار سال گذشته است.
حالا در اون سه هزار سال گذشته قوانین و قواعدی که وضع شده وابسته به شرایطی بوده که در اون جامعه حاکم بوده.
فرای اون نگاه کلی که ما بهش نقد داریم و این نگاه وحشیانه ای که مثلا پیرامون مجازات ها با آن روبرو می شدیم.
سنگسار کردن و شلاق زدن.
اما یک عامل محیطی تاثیر گذار بوده بر این امر.
یعنی شما مواجه میشدید با جامعه ای که پتانسیل اینکه بخواهد مثلا زندان بسازد را نداشته، پتانسیل اینکه بخواهد یک نفری را محبوس بکند برای سالیان دراز را نداشته مسلما به اون جامعه ضرر می زده.
یعنی جامعه ای که برای تامین مواد غذایی اولیه خودش دچار بحران بوده خیلی از مواقع با قحطی و نابسامانی های بیشماری رو به رو بوده.
حالا این که بخواد یک نفری رو تحت عنوان مجازات در یک اتاقی نگه داره و بهش همیشه غذا بده براش یک کار عبث و بیهوده ای به نظر می رسد.
پس سعی کرده رو بیاره به تنبیهات و مجازات هایی که حالا لطمه میزنه ولی همونجا تموم میشه.
شلاقش بزنن، کتکش بزنن، دست و پاش رو ببرن.
نمی دونم سنگسارش کنن بکشنش.
یعنی تحت عنوان مجازات قرار بر این بوده که با توجه به شرایط پیرامون خودش تصمیم بگیره.
اما این قاعده روی قاعده ی ازلی و غیرقابل عدول تصویر کرده.
یعنی شما مواجه میشید با اسلام، با قواعد و قوانینی که وضع کرده به شدت محتاج شرایط پیرامون خودش بوده و به شدت متاثر از شرایط پیرامون خودش بوده.
یعنی در زمانی که اسلام در شکوه و قدرت بوده، در دوران صدر اسلام، در زمانی که خود محمد زنده بوده، قوانین رو نمیتونسته با توجه به شرایط محیطی چیزی فرای اینها در نظر بگیره.
خوب قاعدتا در قبال مجازات حالا میومده میگفته دست و پای فلانی رو ببرید.
اما این قانون رو به عنوان یک قانون ابدی و ازلی و غیرقابل عدول تصویر کرده و الان هم در دل همه ی مسلمانها یا بیشتر مسلمانها جاری و ساری است و حاضر به عدول این قواعد و قوانین نیستند.
حاضر نیستند یک بازنگری داشته باشند.
شرایط محیطی و شرایطی که وجود داشته.
عوامل بیرونی را تاثیرگذار بدانند.
نقطه عطف زندگی جمعی انسانی در علوم انسانی و در نهایت در قانون و قانونگذاری و اصولا مساله حقوق آنجایی شکل می گیرد که حالا انسان ها به آن مرحله از بلوغ فکری میرسند که تصور داشته باشند که قوانین و قواعد باید از دل روابط اجتماعی کشف بشود.
یعنی قرار نیست شما یک قواعدی را به عنوان فرمان در بین مردم جاری و ساری بکنید.
آن کاری که در شریعت اتفاق افتاده حالا قرار نیست که خدای در آسمانها باشد و دستور بر این بده که مثلا زنا کار بدی است، کسی زنا میکند را باید سنگسار بکنیم.
نه، حالا قرار بر این است که این قواعد و قوانین به واسطه روابط انسانی کشف و استخراج بشود.
حالا انسان هایی باشند که به این روابط نگاه کنند و ببینند در دل این روابط چه قانونی هست.
قاعده مندی نیازمند هست.
این انسان ها برای روابطشان به چه قواعدی نیازمندند؟
شرایط محیطی روشون تاثیر گذار هست؟
یعنی شرایط محیطی میتونه تاثیر گذار باشه؟
اصلا اون پتانسیل هایی که در این اجتماع وجود داره هم میتونه تاثیر گذار باشه؟
این جوامع آیا میتونن از یک زندانی مراقبت و محافظت بکنن؟
زندانی که حالا قرار هست دور از اجتماع باشه به واسطه اینکه به دیگران لطمه ای نرسونه؟
آیا شرایط و ضوابطی وجود داره برای تعلیم دادن، تربیت کردن و دوباره برگردوندن این مجرم به صحنه ی اجتماع؟
حالا سعی میکنه قانون گذار به این عوامل نگاه بکنه و قانون رو بر اساس شرایطی که وجود داره وضع بکنه.
اما شما در شرایط رو به رو میشید با یک فرمان ابدی و ازلی که غیر قابل عدول هست.
هیچ نگاهی به این موضوع نمیشه که آیا شرایط تغییر کرده یا نه.
اصلا شما به موضوعات مختلف نگاه کنید.
وقتی در باب قانونگذاری صحبت میکنیم، در باب موضوعات مختلفی صحبت می کنیم که حتی در آن دوران محلی از اعراب نداشته، اصلا وجود خارجی نداشته.
حالا ما خیلی شرایط تازه ای، روابط تازه ای، اتفاقات تازه ای را در جهان خودمان می بینیم.
موضوعات تازه ای که اصلا تمام چینش ها را تغییر می دهد.
اما در آن نگاه دگم گذشته ای که حتی کماکان هم حاضر است همان نگاه را به پیش ببرد، هیچ جایی برای این نگاه ها وجود نداشته.
قرار بوده یک نگاه ابدی و ازلی را تسخیر کند و تا انتها هم با همان رویه به پیش برود.
اما نقطه عطف آنجایی است که حالا سعی می شود با توجه به شرایط، ضوابط، روابط قوانین از دل این اتفاقات کشف و استخراج شود.
این نقطه عطف است.
اما فرای این توضیح مفصلی که ما به عنوان مقدمه و پیشگفتار پیرامون این موضوع دادیم که در نهایت بخواهیم برسیم به مبحث مجازات که قاعدتا یک موضوع طولانی است و گفتم اینجا فقط قرار است سرفصل ها مطرح شود.
حالا بریم و یک مقداری بحث رو بیشتر بشکافیم.
خب هدف از این مجازات چی بود؟
از اون نقطه ابتدایی؟
قاعدتا قرار بر بازدارندگی بوده.
یعنی قرار بر این بوده که شما مجازاتی رو تعریف کنید تا اون مجرم، تا اون گناهکار و یا هر تعریفی که براش دارید دیگه سمت این کار نره.
یعنی شما وقتی ملاک قانون گذاری رو بخواید از مجازات تعریف کنید قاعدتا نمیتونید تعریفی در راستای انتقام و کینه داشته باشید.
چون این یک نگاه جمعی است برای زندگی جمعی انسان ها.
هدف از قانون گذاری انسان ها بهتر کردن رابطه جمعی شون بوده.
سر و سامان دادن و نظم دادن به زندگی جمعی شون بوده.
پس قاعدتا ملاک انتقام و کینه نمیتونه در این جا داشته باشه.
ما باید متر و میزان خودمان را در این مبنا فقط بر یک پایه بگذاریم.
این که هدف از این محاکمه و مجازات کردنها، بازدارندگی است و قرار است که این اتفاق دوباره نیفتد.
هدف ابتدایی و غایی قاعدتا باید همین باشد.
اما باز هم مواجه می شویم با نگاه های متضاد و متناقضی که در این راستا وجود دارد.
گاها شما روبه رو می شوید با قواعد و قوانینی که در راستای انتقام و کینه نوشته شده یا اصلا نگاشته شده برای اینکه حس انتقام را به پیش ببرد.
کینه را مستدام در جامعه قدرتمند می کند.
یعنی شما وقتی با مبحث قصاص روبه رو می شوید حالا با یک مسئله ای روبه رو هستید که این تنها و تنها در راستای کینه و انتقام است نه برای از میان بردن این اتفاق، نه برای کم کردن این جرم و جنایت، نه برای پیشگیری از این جنایت تنها در راستای انتقام و کینه به پیش می رود.
حالا اون مبحث مشخص اتفاق می افته که من بارها در کتاب ها و آثار مختلف صحبت کردم و در آینده هم بیشتر و بیشتر درباره اش صحبت می کنیم.
شما وقتی در باب مساله قانونگذاری صحبت می کنید دو رویه رو در پیش رو دارید.
یا قرار هست شما مستقلا در باب یک مساله اجتماعی صحبت بکنید و نظر بدید و در نهایت در جایگاه و پایگاه یک قانون گذار قانونی را وضع بکنید.
شما متاثر از این اتفاقات نیستید.
در مثال ساده اش اینه که شما وقتی یک پزشک یک جراحی رو میبینید، وقتی فرزند خودش نیاز به کمک داره وارد اون اتاق عمل جراحی نمیشه.
در بیشتر موارد اگر نگیم در همه موارد اما در بیشتر موارد همچین ریسکی رو انجام نمیده چرا که احساسش بر منطق و تخصصش ارجحیت پیدا.
حالا وقتی میخوایم در باب یک مساله مهمی که قرار هست نظم اجتماعی ما، امنیت اجتماعی ما، آزادی ما رو تعریف کنه هم باید قاعده به همین شکل باشه.
یعنی کسی که قرار هست در باب این قانون گذاری صحبت کنه باید متاثر از این اتفاقات نباشه.
باید احساساتش دخیل در این موضوعات نباشه.
یعنی مثال ساده قرار اگر بر این باشه که ما قاعده ای رو برای قصاص قرار بدیم یعنی در قبال قتلی که اتفاق افتاده حالا قرار هست که قانون گذار یک قانونی را تصویب بکنه.
شما نمی تونید اون جامعه عزادار اون کسی که فامیل و پدر و مادر قربانی هست رو به عنوان قانون گذار قرار بدید چرا که او احساساتش متاثر از این اتفاق هست.
پس قاعدتا با همون احساسات شروع به قانون گذاری خواهد کرد.
شما باید یک انسانی رو در این جایگاه قرار بدید که دور از این اتفاقات هست.
متاثر از این موضوعات نیست و حالا فارغ از اون انتقام و کینه قرار هست برای صلاح جمعی قانونی را وضع بکنه که بازدارندگی داشته باشه و پس سعی کن این جرم و جنایت رو کم کنی از تکرار این جرم و جنایت بکاهد.
و حالا سعی میکنه کشف کنه از دل این روابط انسانی قانون تازه ای رو پدید بیاره.
اما چیزی که ما مواجه میشیم حالا با قانون گذاری و مجازات تعریف مجازات میبینیم که یک نگاهی گره خورده با کینه و انتقام هست.
حالا قرار هست اون حس انتقام و کینه رو از میان ببره.
حتی استدلال هایی که در آتی هم براش میشه.
یعنی شما وقتی در باب قصاص در اسلام و یا ادیان دیگر صحبت میکنید.
حالا مدافعان این نگاه در باب این صحبت میکنن که میتونه این انتقام ادامه دار باشه.
در دوران محمد اگر یک کسی از یک قبیله ای کشته میشد اگر اون نفر رو نمیاوردن و میکشتند نمی کشتن میتونست جنگ های قبیله ای اتفاق بیافته و تعداد بیشتری از آدم ها هم کشته بشن.
خب دو موضوع اینجا مطرح میشه دیگه.
یک نکته ابتدایی این هست که خب پس شرایط و ضوابطی بوده که تاثیر گذار بوده پس قرار نیست که این قوانین ادامه دار باشد.
یعنی در آن دوران زندگی قبیله ای به این شکل بوده که حالا می توانسته یک قبیله برای کشتن بیاید و تعداد بیشتری را بکشد.
حالا شما سعی کردید و تلاش کردید و فکر کردید از دل شرایط و ضوابط قانونی را استخراج کردید که به آن زمان میخورده و راهگشا بوده برای کم کردن جرم و جنایت؟
شما همچین کاری رو انجام دادید؟
پس شما باز هم به این معترف نیستید.
یعنی شرایط و ضوابط امروزی رو که ملاک و معیار قرار نمیدید با همون شرایط گذشته باز هم در پی استحکام همون قوانین هستید؟
پس این نقطه تناقض هست.
اما نکته دوم هم باز به همین شکله.
حالا داره در باب یک انتقام و کینه ای صحبت میکنه که میتونه خیلی ساده به واسطه همین اتفاق با همون فرضی که مطرح شده که ما در باب صحت و سقمش نمیتونیم نظری بدیم که آیا در اون دوره آیا قبیله ها به خاطر این موضوع حاضر بودند همدیگه رو بکشند و جنگ های بزرگی شکل بگیره.
حالا ما هم میتونیم یه فرضی رو مطرح بکنیم.
بواسطه این کشتن میتونه این انتقام ادامه دار.
ادامه پیدا بکنه.
حالا می تونه اون فردی که پدرش رو اعدام می کنن و قصاص می کنن در قبال این قتل حالا می تونه بره یکی از اون اعضای خانواده باشه.
و موضوع مهم در باب این مساله همون نگاه دومینووار و پرتکراری است که در باب انتقام شکل میگیره.
همون مثال ساده ای که اگر قرار باشه در قبال کور کردن چشم.
چشمی رو کور کنن، جهانی کور خواهیم داشت.
یعنی ما چیزی فرای این نخواهیم داشت؟
خب قاعدتا ما در باب نگاه های مختلف صحبت کردیم.
اما مبانی مختلف در دل این مساله رو هم باید باز دربارش صحبت بکنیم.
ما گفتیم که ادیان اون چیزی که ما تحت عنوان شریعت می شناسیم با توجه به فرمان قوانین رو به پیش برده.
فرای ادیان، دنیای باستان همواره به همین شکل بوده.
همواره قوانین بر پایه ی فرامین به پیش رفته و اصولا کسی در جست و جوی کشف قوانین برای زندگی و شرایط حاضر نبوده و شاید گاها به این سمت و سو کششی هم در خودشان میدیدند.
اما همواره با مطرح کردن اینکه این قوانین ابدی و ازلی و غیر قابل عدول هست باز هم از آن نقطه دور میشدند.
یعنی شاید در ابتدا برای قانون گذاری به این سمت و سو نیم نگاهی هم داشتند.
یک نظری به این موضوع داشتند که خب شرایط ایجاب میکند که ما یک چنین قوانینی را وضع کنیم.
اما بلافاصله به واسطه ی این ابدی و ازلی کردن این قانون از این مبنا ها دور شدند.
این مبنا رو زیر پا گذاشتن برای آیندگان از میان بردن.
همون مبحثی که من در مساله شناخت اسلام هم بارها و بارها دربارش صحبت کردم.
وقتی شما در باب اسلام صحبت میکنید بزرگترین لطمه و ضربه ای که اسلام زده به جهان هستی، این نگاه تک بعدی و در نهایت مطرح کردن اینکه من خاتم الانبیاء هستم بوده.
یعنی شما اگر می خواستید مبنا رو بزارید که اسلام تحت عنوان یک دین آمده است تا اصلاحاتی رو در جامعه ایجاد بکنه، بستن این راه اصلاح بزرگترین ضربه است.
چرا که با گفتن این خاتم النبیین یعنی این دریچه برای اصلاح جامعه بسته شده.
حالا دیگه قرار نیست کسی وارد بشه.
اگر هم کسی وارد بشه و ادعای پیامبری بکنه، مرتد و مشرک و خونش هم حلال خواهد بود.
حالا این دریچه اصلاح بسته شده و این نگاه دگم و بستن نگاه ها برای در جا ماندن، راکد شدن و در نهایت تبدیل به منجلاب و مرداب شدن هستش که بزرگترین معضل هست.
در مسئله قانونگذاری هم به همین شکل هست.
این نگاه دگمی است که در نهایت ما رو به سمتی سوق میده که هیچ نگاه گستره دید بازتری نداشته باشیم به جهان و قرار باشه تا ابد و ازل در باب مسائل به همون شکل نگاه بکنیم. کنید.
خب ما در باب این مسائل صحبت کردیم.
در ابتدا در باب این نگاه شریعت و نگاه عرفی.
در نهایت وقتی ما در باب جرم و یا گناه صحبت میکنیم، گفتیم یک هدفی از این مجازات خواهیم داشت.
هدف غایی و نهایی قاعدتا کم کردن جرم و جنایت باید باشد.
اما گاها روبرو میشویم با این که نه، این تفسیر تغییر میکند.
حالا قرار هست که ما به واسطه انتقام و کینه قانونگذاری بکنیم.
همان طوری که در باب قصاص دربارهاش صحبت کردم.
یعنی شما وقتی نگاهی عاری از تعصب داشته باشید و به مسئله قصاص نگاه بکنید، میتوانید به سادگی بفهمید که هدف از گذاشتن این قانون بیشتر و بیشتر در پی بزرگ کردن نگاه انتقام جویانه است.
کینه ورزی است.
قانونی کردن این نگاه انتقام جویانه است.
ارزش و بها دادن به این کینه است.
اما در حالی که ما باور داریم که قرار است قوانینی وضع کنیم برای بازدارندگی.
حالا شما با همین نگاه هم رو به رو میشید.
در دل اسلام هم میاد و در باب این بازدارندگی یک نگاهی داره.
به عنوان مثال میاد در باب مجازاتی برای دزدان صحبت.
حالا اگر کسی چیزی رو دزدید قرار است دست اون قطع بشه.
در باب این موضوع هم ما بارها صحبت کردیم.
حالا یک قاعده ای داریم که یک مسئله ای برای ما مطرح شده، مسئله دزدی است.
حالا ما باید یک راه حلی داشته باشیم برای کم کردن این دزدی و حالا وقتی به نگاه اسلامی و.
باهاش روبرو میشیم میبینیم که جواب راه حل رو در پاک کردن صورت مسئله میده.
وقتی دزدی وجود داره و داره دزدی میکنه، اون دستی که عامل این دزدی هست رو قطع میکنه.
وقتی قاتلی هست که قتلی انجام میده، او رو میکشیم تا دیگه قاتلی وجود نداشته باشه.
خب قاعدتا این هم یک راه حل هست.
اما شاید ساده ترین و احمقانه ترین راه حل ممکن برای حل کردن این موضوع که در نهایت ما رو به مرتبه ای می رسونه که خود مسئله رو حذف کنیم.
اصلا همچین صورت مساله ای وجود نداشته باشه، دزدی وجود نداشته باشه، دستی برای دزدی وجود نداشته باشه، شما مواجه میشید با دزدی که قرار هست یک دستش رو ببرن و اون یکی پاش رو ببرن بعد بزارنش توی زندان بعد اگر توی زندان دوباره دزدی کرد بکشنش.
حالا اگر زنا کرده به واسطه اینکه ما قرار هست زنایی رو نداشته باشیم در جامعه ما این آدم رو سنگسار میکنیم و از بین میبریم و حالا دو وجهه رو به پیش میبریم.
یک ما با پاک کردن صورت مساله و نبود این آدم به عنوان یک سارق، به عنوان یک زناکار دیگه همچین آدمی رو نداریم در اجتماع.
و دو با ایجاد ترس و ارعاب و وحشت در بین مردم بهشون نشون میدیم.
حتی گاها ما این رو به صورت علنی در خیابان ها انجام میدیم تا مردم ببینن که فرجام کسی که مثلا زنا میکنه چیست.
فرجام کسی که دزدی می کنه چیه؟
حالا با این ترس و وجود این ترس ما این حس بازدارندگی رو بوجود بیاریم.
این فلسفه و نگاهی است که در دل شریعت وجود داشته و وجود داره و به واسطه این نگاه.
همواره و ازلی بودن و ابدی بودنش به واسطه این نوع نگاه غیر قابل عدول و تغییر هم هست.
یعنی تا آخر دنیا هم همین شکل خواهد بود.
در نگاه باستانی هم به همین شکل بوده.
یعنی نگاهی فارغ از ادیان هم اگر داشته باشیم باز هم به همین شکل بوده.
دلیل هم می تونه ساده باشه.
به دلیل عدم بلوغ فکری انسان ها بوده.
حالا شما با انسان هایی روبرو بودید که قاعدتا بلوغ فکری که امروز در دنیا وجود داره که در بین اونها وجود نداشته تا این حد به مسائل نگاه نمی کردند.
اینقدر درگیر مسائل ابتدایی خودشون بودن که برای فکر کردن به مسائل دیگه زمان کافی نداشتن.
همون مصداق و مثالی که همه می دونن اگر انسان ها در فقر باشن به آزادی و برابری و مباحثی از این دست فکر نمی کند.
اینها مسائل دست دوم و یا سوم زندگی انسانی است.
مسئله دست اولی که انسان با آن دست به گریبان هست، زنده ماندن هست، مسکن هست، خوراک هست.
اینها موضوعات ابتدایی است که ما برای بقا به آن نیازمند هستیم.
و حالا مردمی که در آن شرایط بودن زمانی برای تفکر به این موضوعات نداشتند.
اما امروزی که ما داریم از یک نگاه دوردستی به آن نگاه میکنیم، حالا باید نگاه را متمایز و متفاوت بکنیم.
حالا قرار است نگاه دوباره ای داشته باشیم.
یک هدف مشخصی داریم به عنوان تصویر و تصور نسبت به مجازات و ما قرار است یک هدفی را تعریف کنیم و به واسطه آن هدف و راهکار را به وجود بیاوریم.
حالا اگر قرار است در باب سرقت و دزدی صحبت بکنیم، نقطه ابتدایی که فکر ما را معطوف به خودش میکند کدام بخشش است؟
آیا در جامعه ای که برابری وجود داشته باشد؟
آیا در جامعه ای که شرایط اقتصادی به زور به صورت مساوی یا تقریبا مساوی بین مردم تقسیم بشه، آیا در جامعه ای که انسان ها نیاز مبرم مالی نداشته باشند و در شرایط اسفناکی نباشند باز هم سرقتی اتفاق خواهد افتاد؟
آیا اگر این سرقت اتفاق بیفتد در شرایط مساوی و برابر حالا قرار هست که ما به بدترین شکل مجازات کنیم و صورت مسئله رو پاک بکنیم و دست اون دزد رو ببریم؟
این نقطه اصلی دقیقا در همین مسئله هست.
یعنی ما باید به اون جایی برسیم که هدف مشخصی رو از قانون گذاری بدونیم؟
این موضوع خیلی ساده است.
ما وقتی به جهان پیرامون خودمون نگاه می کنیم آیا در جایی از جهان روبه رو می شیم؟
به اینکه به عنوان مجازات تعلیم و تربیت را معیار و ملاک قرار دهند.
به هیچ عنوان.
حتی مثلا شما مواجه میشید با جرایمی که برای کودکان زیر هجده سال اتفاق می افته.
در همین ایران خودمون یا در کشور های دیگه.
حالا حتی ما مواجه میشیم با نام گذاری که تحت عنوان کانون اصلاح و تربیت هست.
اما آیا اصلاح و تربیتی در بین این انسان ها و در بین این کودکان اتفاق می افته؟
حالا بچه سیزده چهارده ساله ای که مثلا دزدی کرده مرتکب جرمی شده؟
آیا تعلیم و تربیت قرار است راهگشا برای زندگی او باشه؟
می بینیم که همچین اتفاقاتی نمی افته.
حالا شما مواجه میشید با جهان بزرگتری که در برابرتان هست.
در این جهان بزرگ آیا مجازاتی تحت عنوان تعلیم و تربیت تعریف شده؟
آیا ما مواجه میشیم با انسان هایی که به واسطه دزدی به زندان می افتند و حالا قرار باشه تعلیم درستی ببینند، تربیت درستی ببینند و یا فرای اون قرار باشه احتیاجات ابتدایی شان که باعث شده به این سمت و سو کشیده بشن برطرف بشه.
آیا اصلا ما مواجه میشیم با حکومتی که اینگونه به جهان نگاه بکنه؟
با اون منطق جمعی انسانی که اگر کسی سرقت کرده اصلا دلیل این سرقت مشخص بشه؟
تا چه اندازه در شرایط دهشتناکی بوده که دست به همچین کاری زده؟
آیا همچین موضوعاتی اصلا مطرح میشه؟
بهش نگاه میشه؟
پس این اون نقطه ایست که ما رو تا این حد در این منجلاب غرق کرده.
نه تنها در این موضوع در تمامی موضوعات یعنی ما مواجه هستیم با منطق انسانی که حالا به موضوعات قرار نیست ریشه ای نگاه کنه در راستای حل کردن موضوعات قرار نیست قدم برداره.
قرار است با پاک کردن صورت مساله همه چیز رو به نفع خودش و حالا در اون شرایط و در اون ضوابط به واسطه نبودن زندان ها به سادگی میگرفتند و دست دزد ها رو میبریدن تا دیگه این رو نبینن.
امروز هم به سادگی میگیرند و در زندان ها حبس میکنن.
تنها باز هم در همون راستای مشخص هست.
برای پاک کردن صورت مساله فارغ از اینکه ما قرار هست این مجازات رو تعریف بکنیم، برای اینکه از این جرم و جنایت ها کم بکنیم قرار هست دیگه شاهد این جنایات نباشیم.
شاهد این جرم ها نباشیم.
وقتی یک اتفاق مشخصی تحت عنوان سرقت و دزدی برای ما تعریف شده و ما با ذره ای دانش جامعه شناسی میتونیم بدونیم که دلیل اصلی این اتفاق فقر هست، نابرابری هست.
چگونه ممکنه که حالا جامعه ای باشه که در پی قانون گذاری بربیاد برای اینکه در برابر دزدان بایستند اما در پی قانون گذاری برای برابری و نزدیک شدن به برابری و از بین بردن فقر گامی بر نداره؟
حالا توپ رو را در میدان آن دزد و سارق قرار بده و سعی کن با حذف و از میان بردن فیزیکی او به یک راه حل ساده ای برسد.
وقتی ما در باب قانون صحبت می کنیم، در باب مجازات صحبت می کنیم.
باید تعریف مشخصی نسبت به مجازات داشته باشیم که قرار ما بر این هست که با توجه به این مجازات از این جرم و جنایت کم شود.
حالا با توجه به این تعریف مشخص و چهارچوبی که برای خودمان قرار دادیم حالا باید بریم و بگردیم و راه حل ها را پیدا کنیم.
وقتی با یک مساله ای روبه رو می شویم تحت عنوان دزدی و سرقت حالا باید معضل اصلی اجتماعی که وجود دارد تحت عنوان فقر تحت عنوان نابرابری در ابتدا آن را ریشه کن بکنیم و بعد از مردم توقع داشته باشیم.
حالا حتی با توجه به اینکه این شرایط را به وجود آوردیم و این اتفاقات افتاد باز هم قرار هست ما از در تعلیم و تربیت وارد بشیم.
قرار هست با تعلیم دادن او باعث اتفاق نیفتادن این موضوع بشه و حالا که در این دنیایی هستیم که پر از نابرابری ها و ناعدالتی هاست و شرایط تا این حد دهشتناک در جای جای جهان هست، در این دنیا که نمی تونیم اصلا توقعی داشته باشیم که کسی این کار رو نکنه، شرایط اجتماعی داره اون آدم رو مجبور به این رفتار بکنه.
یعنی شما مواجه بشید با این سرقت هایی که اتفاق می افته و چند درصدشون حتی به خاطر نجات جان ها هست.
نجات جان مادر و پدر و همسر.
حالا حتی اون آدم حاضر هست که سرقت بکنه.
حتی این کاری که داره میکنه منطقی ترین کار ممکن هست.
معقول ترین کار ممکن هست.
شما مواجه میشید با شرایطی که برای کمک کردن به این آدم در رنج اصلا تعریف نشده.
در این جامعه برای این جراحی نیاز به یک پولی است که هیچ کسی حاضر نیست اون رو تقبل کنه.
اون دولتی که قرار بر قانون گذاری داشته قرار در رفاه اجتماعی داشته، قرار بر امنیت زندگی انسان ها داشته، حاضر به هیچ کاری نیست برای اون آدم.
حالا اون آدم تنها در این شرایط گیر کرده و حاضره هر کاری بکنه.
حالا خیلی نمی خوایم وارد مصادیق بشیم که می تونیم ساعت ها درباره اش صحبت بکنیم.
اما این مفهوم کلی همین نقطه ایست که ما درباره اش صحبت کردیم.
هدف از مجازات رو باید معیار خودمون قرار بدیم برای کم کردن و از میان بردن این جرایم.
حالا با توجه به این نگاه باید یک نگاه اصولی به مسائل بشه که ما سعی می کنیم در ویژه برنامه هایی که تحت عنوان قلمرو آرمانی و جهان آرمانی است در باب قانون بیشتر و بیشتر صحبت بکنیم و در این به نوعی.
پیشگفتار در این قسمت چهلم از برنامه ای به نام جهان سعی کردیم به نوعی پیش درآمد ها و اون ستون های ابتدایی رو باهاتون مطرح بکنیم که بدانید هدف از این قانون گذاری چیست؟
حالا قرار است ما برای چی قانون گذاری بکنیم؟
ما وقتی به دنیای باستان خودمان، به ادیان، به شریعت نگاه می کنیم، مجازات را همواره راه حل مباحث خود قرار داده و همواره تنها راه حل را برای جلوگیری از جرائم همین مجازات ها تعریف می کردند.
یک نکته را که گفتیم به سادگی در جهان باستان همواره شکل گرفته و امروز هم در جهان مدرن گاها سعی می شود از همان الگوریتم استفاده بشود.
سعی می کنند همان رویه را به پیش ببرند.
یعنی شما مواجه می شوید مجازات را به عنوان راه حل برایتان تعریف می کنند.
برای اینکه این جرایم وجود نداشت.
نکته ابتدایی این است که صورت مسئله پاک می شود.
دست دزد بریده می شود.
اصلا اون کسی که دزد هست میره تو زندان دیگه بیرون نمیاد و الی آخر.
یعنی راه حلی که برای شما تعریف شده مجازاتی است که قرار است به واسطه این صورت مساله ای دیگه وجود نداشته باشه تا اتفاقی هم به پیش نیاید.
در مرحله بعدی شما مواجه میشوید با این قانونگذاری برای ایجاد ارعاب در دیگران.
یعنی سعی میکنند با گذاشتن این مجازات که راه حل آنها هست، حالا در دل دیگران یک ارعابی به وجود بیاورند تا بدانند مردم مجازات یک چنین کاری این موضوع است.
حالا مردم بترسند و دیگر این کار را انجام ندهند.
یعنی باز با اعمال زور و این قانون گذاری سعی در ترس و ارعاب دیگران دارند.
برای اینکه این اتفاق به وقوع نپیوندد.
اما وقتی شما به مجازات نگاه میکنید میبینید که تا چه اندازه نقطه جواب عکس به خودش میدهد.
یعنی در بیشتر تحقیقاتی که انجام میشود پیرامون این موضوع مواجه میشوی که تا چه اندازه جواب عکس گرفته.
ساده ترین نقطه اش همان نقطه ای است که همه درباره اش صحبت کردند و فکر کردند و به نوعی باهاش موافق هستند.
منع کردن چیزی از انسان ها جواب عکس میده دیگه بیشتر در دل اونها کنجکاوی رو به وجود میاره تا برن به سمت اون.
یعنی شما اگر امروز مواجه بشید با مثلا کشوری مثل هلند در باب مسائل مواد مخدر می بینید که در اونجا آزادی هایی وجود داره و خیلی مردم جامعه آماری کمتری که رغبت به این مواد داشته باشند رو دارند.
و این رو مقایسه کنید با کشور هایی که به سرسختی و بیش از حدی هم در برابر این مواد مخدر و مشروبات الکلی و این مسائل ایستادگی کردن و چه برآیندی داشتن.
حالا می بینیم که در این مجازات ها هم چگونه می تونه جواب عکس بگیره.
حالا اینها در جوامع مختلف هم تحقیقاتی پیرامونش انجام شده که حالا من در این برنامه اون تحقیقات رو در اختیار ندارم که بخوام مطرح بکنم اما با یک جست و جوی ساده هم میشه به این تحقیقات رسید.
این که این مجازات ها قاعدتا نمی تونن راه حلی برای برون رفت ما باشند چرا که در این دنیای.
سالهای بیشماری که در جهان گذشته.
از تاریخ پیدایش انسانها و تمدن آنها گذشته، ما شاهد این اتفاقات بودیم.
این مجازات ها به وحشیانه ترین شکل های ممکن هم اتفاق افتاده.
اما جوابی نگرفته و همواره هم جواب عکس گرفته.
یعنی شما مواجه میشید با تاریخ کهن که بدترین و وحشیانه ترین مجازات ها رو در نظر گرفتند اما بازهم جواب عکس گرفتند.
و باز هم این جرایم بیشتر و بیشتر شکل گرفت.
قاعدتا وقتی ما در باب این مجازات صحبت میکنیم از هر دری که بهش نگاه میکنیم میبینیم که تا چه اندازه ای میتونه لطمه زننده باشه.
اگر در اون نگاه باستانی و احمقانه ی خودش بخوایم بهش نگاه بکنیم که قرار باشه این جرایم در این مجازات ها در ملاء عام اتفاق بیفته و در برابر دیدگان دیگران مردم رو شلاق بزنن و سنگسار بکنن و دست و پاشون رو ببرن که تا چه اندازه میتونه مشکلات فاحش روانی در بین مردم به وجود بیاورد تا چه اندازه می تواند لطمه بزند به زندگی آنها؟
و این ترس و ارعاب و وحشت تا چه اندازه می تواند در روابط شخصی و اجتماعی آنها تاثیر بگذارد؟
یعنی شما مثلا وقتی نزدیک به یک مساله ای مثل سنگسار می شوید، حالا ببینید دارید با این رفتار وحشیانه چه تعداد انسان وحشی خوبی را وارد جامعه می کنید؟
تا چه اندازه آنها را به این دریدگی و وحشی خویی وارد می کنید؟
حالا قرار است چه برآیندی نسبت به این انسان ها داشته باشید؟ در آتی؟
حالا قرار است اینها با توجه به این دنیایی که درش زندگی کرده اند و اینگونه تعلیم و تربیت دیده اند چه رفتاری بکنند؟
قاعدتا از هر دری که به این مبحث نگاه بکنید مواجه می شوید با این اتفاقات و این بدی ها و زشتی ها و کژی هایی که در دل این نگاه وجود دارد و اصولا وقتی هدف از قانون گذاری قانونگذاری را در دل این نگاه ها میبینید فقط مواجه میشید با مجازات به عنوان راه حل.
اما ما وقتی داریم در باب این مساله صحبت میکنیم باید در پی راه حلی برای برون رفت باشیم.
برای کم کردن این جامعه ی آماری باشیم.
پس قاعدتا وقتی در باب این مساله صحبت میکنیم به یک تعریف مشخصی میرسیم برای تغییر انسان ها.
ما از دو ابزار میتونیم استفاده بکنیم یکی قانون هست، یکی فرهنگ و تعلیم و تربیت هست.
یعنی یا ما باید از دریچه قانون گذاری انسان ها رو منع از کارهایی بکنیم و حالا با استفاده از زور و ترس و ارعاب و قوه سرکوبگر این انسان ها رو وادار به رفتارهایی بکنیم یا قرار هست با تعلیم و تربیت اون ها رو وارد وادی بکنیم که خودشون انتخاب بکنند.
این نوع از زیستن فرهنگ جمعی.
و در نهایت برسیم.
و وقتی وارد این مبحث قانون و قانون گذاری می شیم حالا وقتی می خواییم به راهکار برسیم قاعدتا باید مساله تعلیم و تربیت درش نقشی داشته باشه که در هیچ جای دنیا هم نقشی نداره.
یعنی با یک نگاه ساده شما وقتی به زندان بخواید نگاه بکنید زندان رو باید به عنوان بزرگترین دانشگاه در همه کشورها تصویر بکنید.
اصلا قرار هست اونجا منطقه ای باشه برای تعلیم و تربیت انسان ها.
اینها انسان هایی هستند که رفتارهای اشتباهی کردند.
حالا قرار هست قانون و قانونگذار کاری بکنه که این انسان ها برگردن به زندگیشون.
خوب یکیش مجازات است.
مجازات اونها دور بودن از این جامعه هست.
اما آیا تعلیم و تربیت نباید نقشی داشته باشه و اون نقش اصلی و کلیدی به عنوان ستون اصلی این تغییر رو به عهده بگیره؟
این اون نقطه ای است که ما در جهان امروزمون نمی بینیم.
اصلا شاهدش نیستیم.
یعنی شما زندان ها رو به عنوان مناطقی متروکه برای دور کردن این انسان ها تنها و تنها تصویر میکنید؟
نه جایی برای تغییر.
نه جایی برای تعلیم.
نه جایی برای دوباره و از نو سرآغاز شدن.
تنها جاییست برای طرد کردن این انسان ها.
در همه جای دنیا هم به همین شکل است.
یعنی وقتی ما در باب شریعت و عرف صحبت کردیم، از دنیای باستان صحبت کردیم تا دنیای امروز.
در نهایت قرار بر این بود که برسیم به این نقطه مشخص که برای تغییر انسان ها نیاز به قانون و تربیت و تعلیم هست.
حالا وقتی ما مبحث مجازات رو باز می کنیم، مجازات راه حلی است برای پاک کردن صورت مساله.
و حالا اگر در جهان مدرن هم به دنیا نگاه بکنید باز هم شاهد همین اتفاق هست.
من بارها دربارش صحبت کردم در یک ویژه برنامه ای تحت عنوان. تومان. مدرنیته.
سعی میکنم در باب این مفصلا صحبت کنم.
مطمئنا یک ویژه برنامه ی ویژه برنامه ی بالای سی قسمت خواهد بود که در باب این جهان مدرن هم صحبت کنیم.
خیلی از نکاتش همسو و هم تراز با اون نگاه خداپرستانه و شریعت و اون جهان باستانی و سنتی ماست.
این جهان مدرن خیلی از لغات و نکات رو وام گرفته.
از همون نگاه هاست.
تنها و تنها تلطیف کرده.
همون مثال ساده ای که سر رو با پنبه میبرن.
حالا قرار هست همون رفتارهای پر تکرار اتفاق بیفته اما با یک تصویر تازه.
حالا قرار هست یک تصویر رنگین زیباتری به شما ارائه بشه.
حالا قرار هست همون دیو چند سر بد سیما رو آرایش کنند و بزک دوزک کرده در برابر شما تصویرش کنن.
باز هم قرار هست مجازات تنها راه حل باشه.
حالا این بار قرار نیست دست او را ببرند.
این بار قرار است او را پنجاه سال، بیست سال، ده سال، پنج سال زندان بکنند.
بدون تعلیم، بدون تربیت، بدون این که قرار باشد او انسان تازه ای باشد.
وقتی ما در باب این مسائل صحبت می کنیم، قرار بر این داریم که با توجه به قانون گذاری و باور به این قانون، در نهایت انسان ها را تغییر بدهیم.
با این پتانسیلی که در اختیار داریم، با تعلیم و تربیتی که می توانیم روی انسان ها تاثیر بگذاریم، با توجه به آن تعلیم و تربیتی که قرار است در یک نگاه جمعی فرهنگ تازه ای را به وجود بیاورد و با قدرت فرهنگی که در اختیار هست از این جرایم کم و کمتر بکند، قاعدتا نقطه مثبت آن نگاهی است که از ابتدا در باب قانون و قانون گذاری انسان ها به آن رسیده اند و از آن مرحله ی منجلاب وار گذشتگان که قانون را فرمان می دید و فرمان را غیر قابل عدول تصویر می کرد، گذشتند.
یعنی آن نقطه، نقطه عطفی در تاریخ زیست بشری.
قاعدتا آن نقطه ای که ما را به این مرحله رساند تا بخواهیم قوانین را کشف کنیم قابل احترام است.
قابل ستایش است و قابل بزرگداشت است.
اما بعد از آن دوباره تکیه زدن به همان نگاه های گذشته، وام گرفتن از همان نگاه های عبث و بیهوده گذشته و مجازات را به نوعی راه حل تعریف کردن دوباره ما را به منجلاب خواهد رساند.
ما باید نگاه و گستره ی بازتری داشته باشیم و در نهایت با تکیه به تعلیم و تربیت حالا سعی کنیم جرایم را کم کنیم.
قاعدتا صحبت در باب این موضوع خیلی بیشتر و بیشتر از این ها خواهد بود.
اما در این برنامه مشخص است به نام جان سعی کردیم تنها و تنها سرفصل ها را درباره اش صحبت کنیم و قاعدتا در آتی چه در ویژه برنامه های پیرامون قانون مجازات و مسائلی از این دست صحبت خواهیم کرد و در مسائلی که پیرامون جهان آرمانی و قلمرو آرمانی خواهد بود، بیشتر و بیشتر.
در باب قوانین و تصویر ما نسبت به قانون و قانون گذاری هم صحبت خواهیم شد.
در انتهای برنامه هم دوست دارم باهاتون مطرح کنم که اگر دوست دارید این صدا شنیده بشه این راه تغییر شکل بگیره.
میتونید آثار من رو با دیگران به اشتراک بگذارید.
منظور از آثار هم خلاصه برنامه ای به نام جان و.
ویژه برنامه ها.
نمیشه من پیش از اینکه بخوام برنامه ای به نام جان رو ضبط و منتشر کنم، آرا و افکار، عقاید، ایمان و باور خودم رو تحت عناوین کتاب هایی به رشته تحریر در آورد.
این آثار به صورت رایگان در وبسایت جهان آرمانی در اختیار شما دوستان هست.
میتونید با مراجعه به این وبسایت این آثار رو به صورت رایگان دریافت کنید و اگر دوست داشتید این راه تغییر شکل بگیره و این صدا شنیده بشه و اون رو با دیگران هم به اشتراک بگذارید.
ممنون که همراه من بودید.
من نیما شهسواری و این برنامه به نام جان در پناه آزادی.
پیش از ارسال نظرات خود در وبسایت رسمی جهان آرمانی این توضیحات را مطالعه کنید.
برای درج نظرات خود در وبسایت رسمی جهان آرمانی باید قانون آزادی را در نظر داشته و از نشر اکاذیب، توهین تمسخر، تحقیر دیگران، افترا و دیگر مواردی از این دست جدا اجتناب کنید.
نظرات شما پیش از نشر در وبسایت جهان آرمانی مورد بررسی قرار خواهد گرفت و در صورت نداشتن مغایرت با قانون آزادی منتشر خواهد شد.
اطلاعات شما از قبیل آدرس ایمیل برای عموم نمایش داده نخواهد شد و درج این اطلاعات تنها بستری را فراهم میکند تا ما بتوانیم با شما در ارتباط باشیم.
برای درج نظرات خود دقت داشته باشید تا متون با حروف فارسی نگاشته شود زیرا در غیر این صورت از نشر آنها معذوریم.
از تبلیغات و انتشار لینک، نام کاربری در شبکههای اجتماعی و دیگر عناوین خودداری کنید.
برای نظر خود عنوان مناسبی برگزینید تا دیگران بتوانند در این راستا شما را همراهی و نظرات خود را با توجه به موضوع مورد بحث شما بیان کنند.
توصیه ما به شما پیش از ارسال نظر خود مطالعه قوانین و شرایط وبسایت رسمی جهان آرمانی است برای مطالعه از لینکهای زیر اقدام نمایید.
در پادکست “به نام جان“، سفری عمیق به دنیای اندیشه و آزادی آغاز میشود. در هر قسمت از این سفر، به بررسی موضوعاتی همچون آزادی، برابری، نقد قدرت و خدا، مشکلات اجتماعی و … میپردازم.
اینجا جایی است که صدای ما تلاش میکند تا به عمق مسائل پی ببرد و از طریق گفتگوهای مختلف، نگاهی تازه و الهامبخش به دنیای پیرامون ایجاد کند.
آیا به دنبال تجربهای از گفتگوها و تفکراتی غنی از دیدگاههای متنوع هستید؟
آیا علاقهمند به درک بهتر موضوعات مهم امروزی از زوایای جدید هستید؟
پس گوش دادن به پادکست “به نام جان”، دعوت به یک سفر نوین در دنیای اندیشه و آزادی است.
به نام جان قصد دارد تا مباحث مهم جهان را به زبانی ساده، صریح و روشن با شما در میان بگذارد
نیما شهسواری سازندهی پادکست به نام جان است
او شاعر و نویسندهی ایرانی است وی متولد سال ۱۳۶۸ در مشهد است نوشتههای او مشتمل بر ۴۱ جلد کتاب در قالب، آثار تحقیقی، رمان، داستان، مقاله و شعر است اغلب مضامین آثار او پیرامون باور به جان، آزادی،برابری نقد قدرت و خدا و … است
وی از ۱۵ سالگی شروع به نگاشتن و در ۳۲ سالگی تمامی آثار خود را در فضای مجازی منتشر کرده است
دسترسی به آثار او در وبسایت جهان آرمانی به صورت رایگان در اختیار شما است
در دنیای پیچیده و پر ظلمت امروز، “به نام جان” تنها یک پادکست نیست،
به نام جان دریچهای است برای فریاد زدن
برای ساختن جهانی تازه بدور از ظلمهای بیکران
به نام جان سفری است به دنیای افکار و اندیشههای تازه .
اینجا جایی است که سخنان تازهای خواهید شنید و آنچه تابو برایتان ساختهاند را در هم شکسته به نظاره خواهید نشست.
آزادی: بازآفرینی تعریف دوبارهای از آزادی، ما آزادی را با قانونی نهفته به دل آن دوباره میخوانیم تا مردمان خویشتن برگزینند آنچه آزادی خواندهاند
برابری: آنچه در بوق و کرنا لگدمال کردند و گاه به آزادی فروختند و گاه مالکان به چنگ بردند دوباره در به نام جان معنا خواهد شد، برابری که همهی جانداران را در خود خواهد خواند
نقد : دریچههای نقد در دنیای ما بیکران است، ما همه را به نقد خواهیم کشید و هیچ تن مقدس در این دنیای آزاد نخواهد بود، از فرهنگها تا خدا، از ادیان تا باورها، همه چیز در این دالان به بوته نقد سپرده خواهد شد
اگر به دنبال شنیدن ندایی تازه برای تغییر هستید، به نام جان را بشنوید
تمامی آثار نیما شهسواری در وبسایت جهان آرمانی در اختیار شما است،
نکته مهم آنکه همواره این آثار به صورت رایگان خواهد بود که برای بیدار کردن مردمان نگاشته شده است، از این رو شما همواره میتوانید تمامی آثار نیما شهسواری اعم از کتاب، اشعار، پادکست و … را به صورت رایگان از وبسایت جهان آرمانی بدست آورید،
فرای وبسایت جهان آرمانی، این پادکست در بیشتر پلتفرمهای پادکستگیر در اختیار شما است از جمله این برنامهها
فرای برنامههای پادکستگیر شما میتوانید این آثار را از طرق زیر نیز بدست آورید
برای دسترسی به پادکست به نام جان تنها کافی در برنامهی پادکستگیر خود نام نیما شهسواری، به نام جان و یا جهان آرمانی را جستجو کنید
راه تغییر و دگرگونی این دنیا راه سختی است،
در دنیای پر زرق و برق امروز ما را کسی نخواهد شنید که صدای دلربایان خوش نوا است، گاه فریاد گوشخراش زورمندان همه را مبهوت خواهد کرد، پس تنها راه برای این تغییر بزرگ با کمک شما امکان پذیر خواهد بود
اگر خواستید در تغییر زشتیهای این دنیا همراه ما باشید با اطلاعزسانی به دیگران بزرگترین کمک را به ما خواهید کرد و این راه تغییر را آغازگر خواهید بود
ما در کنار هم توان تغییر همه چیز در این دنیا را خواهیم داشت بیایید با هم و درکنار هم برای تغییر دنیا تلاش کنیم
با تشکر
نیما شهسواری
با درج ایمیل آدرس خود میتوانید از تازهترین آثار منتشر شده در وبسایت جهان آرمانی با خبر شوید آدرس ایمیل شما نزد ما محفوظ خواهد بود
با ثبت نام در وبسایت جهان آرمانی میتوانید نگاشتههای خود را در این بستر منتشر کنید، فرای انتشار پست میتوانید با ما همکاری داشته و همچنین آثار خود در زمینههای مختلف هنری را نشر و گسترش دهید
© تمام حقوق نزد مولف محفوظ است
Copyright 2021 by Idealisti World. All Rights Reserved
این صفحه دارای لینکهای بسیاری است تا شما بتوانید هر چه بهتر از امکانات صفحه استفاده کنید.
در پیش روی شما چند گزینه به چشم میخورد که فرای مشخصات اثر به شما امکان میدهد تا متن اثر را به صورت آنلاین مورد مطالعه قرار دهید و به دیگر بخشها دسترسی داشته باشید،
شما میتوانید به بخش صوتی مراجعه کرده و به فایل صوتی به صورت آنلاین گوش فرا دهید و فراتر از آن فایل مورد نظر خود را از لینکهای مختلف دریافت کنید.
بخش تصویری مکانی است تا شما بتوانید فایل تصویری اثر را به صورت آنلاین مشاهده و در عین حال دریافت کنید.
فرای این بخشها شما میتوانید به اثر در ساندکلود و یوتیوب دسترسی داشته باشید و اثر مورد نظر خود را در این پلتفرمها بشنوید و یا تماشا کنید.
بخش نظرات و گزارش خرابی لینکها از دیگر عناوین این بخش است که میتوانید نظرات خود را پیرامون اثر با ما و دیگران در میان بگذارید و در عین حال میتوانید در بهبود هر چه بهتر وبسایت در کنار ما باشید.
شما میتوانید آدرس لینکهای معیوب وبسایت را به ما اطلاع دهید تا بتوانیم با برطرف کردن معایب در دسترسی آسانتر عمومی وبسایت تلاش کنیم.
در صورت بروز هر مشکل و یا داشتن پرسشهای بیشتر میتوانید از لینکهای زیر استفاده کنید.
پر کردن بخشهایی که با علامت قرمز رنگ مشخص شده است الزامی است.
عنوانی برای گزارش خود انتخاب کنید
تا ما با شناخت مشکل در برطرف کردن آن اقدامات لازم را انجام دهیم.
در صورت تمایل میتوانید آدرس ایمیل خود را درج کنید
تا برای اطلاعات بیشتر با شما تماس گرفته شود.
آدرس لینک مریوطه که دارای اشکال است را با فرمت صحیح برای ما ارسال کنید!
این امر ما را در تصحیح مشکل پیش آمده بسیار کمک خواهد کرد
فرمت صحیح لینک برای درج در فرم پیش رو به شرح زیر است:
https://idealistic-world.com/poetry
در متن پیام میتوانید توضیحات بیشتری پیرامون اشکال در وبسایت به ما ارائه دهید.
با کمک شما میتوانیم در راه بهبود نمایش هر چه صحیحتر سایت گام برداریم.
با تشکر ازهمراهی شما
وبسایت رسمی جهان آرمانی
این آیکون در صفحهی پیش رو برای دانلود مستقیم فایلها از سرورهای وبسایت رسمی جهان آرمانی تعبیه شده است، با کلیک بر روی این گزینه شما میتوانید به راحتی کتاب مورد نظر خود را دانلود کنید.
این آیکون در صفحهی پیش رو برای دانلود با لینک کمکی از سرورهای Google Drive تعبیه شده است، با کلیک بر روی این گزینه شما میتوانید به راحتی کتاب مورد نظر خود را دانلود کنید.
این آیکون در صفحهی پیش رو برای دانلود با لینک کمکی از سرورهای One Drive تعبیه شده است، با کلیک بر روی این گزینه شما میتوانید به راحتی کتاب مورد نظر خود را دانلود کنید.
این آیکون در صفحهی پیش رو برای دانلود با لینک کمکی از سرورهای Box Drive تعبیه شده است، با کلیک بر روی این گزینه شما میتوانید به راحتی کتاب مورد نظر خود را دانلود کنید.
این آیکون در صفحهی پیش رو به شما اطالاعاتی پیرامون اثر خواهد داد، مشخصات اصلی اثر در این صفحه تعبیه شده است و شما با کلیک بر این آیکون به بخش مورد نظر هدایت خواهید شد.
شما با کلیک روی این گزینه به بخش مطالعه آنلاین اثر هدایت خواهید شد، متن اثر در این صفحه گنجانده شده است و با کلیک بر روی این آیکون شما میتوانید به این متن دسترسی داشته باشید
در صورت مشاهدهی هر اشکال در وبسایت از قبیل ( خرابی لینکهای دانلود، عدم نمایش کتب به صورت آنلاین و … ) با استفاده از این گزینه میتوانید ایراد مربوطه را با ما مطرح کنید.
در این بخش میتوانید توضیح کوتاهی دربارهی خود مطرح کنید، در نظر داشته باشید که این بخش را همهی بازدیدکنندگان خواهند دید، حتی میهمانان، در صورت دیدن لیست اعضا و در مقالات و نگاشتههای شما
کشور انتخابی محل سکونت شما تنها به مدیران نمایش داده خواهد شد و انتخاب آن اختیاری است
تاریخ تولد شما به صورت سن قابل رویت برای عموم است و انتخاب آن بستگی به میل شما دارد
گزینههای در پیش رو بخشی از باورهای شما را با عموم در میان میگذارد و این بخش قابل رویت عمومی است، در نظر داشته باشید که همیشه قادر به تغییر و حذف این انتخاب هستید با اشارهی ضربدر این انتخاب حذف خواهد شد
در این بخش میتوانید آدرس شبکههای اجتماعی، وبسایت خود را با مخاطبان خود در میان بگذارید برخی از این آدرسها با لوگو پلتفرم و برخی در پروفایل شما برای عموم به نمایش گذاشته خواهد شد
در این بخش میتوانید نام و نام خانوادگی، آدرس ایمیل و همچنین رمز عبور خود را ویرایش کنید همچنین میتوانید اطلاعات خود را از نمایش عمومی حذف کنید و به صورت ناشناس در ویسایت جهان آرمانی فعالیت داشته باشید
نام کاربری شما باید متشکل از حروف لاتین باشد، بدون فاصله، در عین حال این نام باید منحصر به فرد انتخاب شود
نام و نام خانوادگی شما باید متشکل از حروف فارسی باشد، بدون استفاده از اعداد
در نظر داشته باشید که این نام در نگاشتههای شما و در فهرست اعضا، برای کاربران قابل رویت است
آدرس ایمیل وارد شده از سوی شما برای مخاطبان قابل رویت است و یکی از راههای ارتباطی شما با آنان را خواهد ساخت، سعی کنید از ایمیلی کاری و در دسترس استفاده کنید
رمز عبور انتخابی شما باید متشکل از حروف بزرگ، کوچک، اعداد و کارکترهای ویژه باشد، این کار برای امنیت شما در نظر گرفته شده است، در عین حال در آینده میتوانید این رمز را تغییر دهید
پیش از ثبتنام در وبسایت جهان آرمانی قوانین، شرایط و ضوابط ما را مطالعه کنید
با استفاده از منو روبرو میتوانید به بخشهای مختلف حساب خود دسترسی داشته باشید
در حال حاضر این لینک در دسترس نیست
بزودی این فایلها بارگذاری و لینکها در دسترس قرار خواهد گرفت
در حال حاضر از لینک مستقیم برای دریافت اثر استفاده کنید
نیما شهسواری، نویسنده و شاعر، با آثاری در قالب داستان، شعر، مقالات و آثار تحقیقی که مضامینی مانند آزادی، برابری، جانپنداری، نقد قدرت و خدا را بررسی میکنند
جهان آرمانی، بستری برای تعامل و دسترسی به تمامی آثار شهسواری به صورت رایگان است
پر کردن بخشهایی که با علامت قرمز رنگ مشخص شده است الزامی است.
در هنگام درج بخش اطلاعات دقت لازم را به خرج دهید زیرا در صورت چاپ اثر شما داشتن این اطلاعات ضروری است
بخش ارتباط، راههایی است که میتوانید با درج آن مخاطبین خود را با آثار و شخصیت خود بیشتر آشنا کنید، فرای عناوینی که در این بخش برای شما در نظر گرفته شده است میتوانید در بخش توضیحات شبکهی اجتماعی دیگری که در آن عضو هستید را نیز معرفی کنید.
شما میتوانید آثار خود را با حداکثر حجم (20mb) و تعداد 10 فایل با فرمتهایی از قبیل (png, jpg,avi,pdf,mp4…) برای ما ارسال کنید،
در صورت تمایل شما به چاپ و قبولی اثر شما از سوی ما، نام انتخابی شامل عناوینی است که در مرحلهی ابتدایی فرم پر کردهاید، با انتخاب یکی از عناوین نام شما در هنگام نشر در کنار اثرتان درج خواهد شد.
پیش از انجام هر کاری پیشنهاد ما به شما مطالعهی قوانین و شرایط وبسایت رسمی جهان آرمانی است برای این کار از لینکهای زیر اقدام کنید.
گزارش شما با موفقیت ارسال شد
ایمیلی از سوی وبسایت جهان آرمانی در راستای تأیید ارسال گزارش دریافت خواهید کرد
در صورت نیاز به تماس و درج صحیح اطلاعات، با شما تماس گرفته خواهد شد.
پیام شما با موفقیت ارسال شد
ایمیلی از سوی وبسایت جهان آرمانی در راستای تأیید ارسال پیام دریافت خواهید کرد
در صورت نیاز به تماس و درج صحیح اطلاعات، با شما تماس گرفته خواهد شد.
فرم شما با موفقیت ثبت شد
ایمیلی از سوی وبسایت جهان آرمانی در راستای تأیید ارسال فرم دریافت خواهید کرد
در صورت نیاز به تماس و درج صحیح اطلاعات، با شما تماس گرفته خواهد شد.