Logo true - Copy

جهان آرمانی

وب‌سایت رسمی نیما شهسواری

جهان آرمانی

وب‌سایت رسمی نیما شهسواری

نیش

راهی برای دریافت، تماشا و شنیدن اثر صوتی نیش، داستان کوتاهی از نیما شهسواری
به اشتراک‌گذاری لینک دانلود مستقیم این فایل صوتی در شبکه‌های اجتماعی:

مشخصات اثر

عنوان : نیش

کتاب : سبوعیت

نویسنده : نیما شهسواری

زمان : 25:18

موسیقی :

نامشخص

با صدای : نیما شهسواری

متن اثر

آرواره‌های بزرگ و خشن، سیصد دندان نیش در کنار هم

خون

استشمام بوی شکار در دل کیلومترها آب

پاره کردن و دریدن

کوسه

کوسه در آب بود و انسان در خاک، سبوعیت را میزان کردند تا برگزینند آنکه وحشی‌ترین جانداران بر زمین است، خیال می‌کنم در همان اوصاف و میان همین تقسیمات بود که بسیاری بر آن شدند تا بخوانند از ظلم‌های بیکران انسان‌ها و انسان‌ها بر آمدند تا به مکتب انسان‌گرایی تطهیر کنند آدمی را و بر آنچه کوسه است بتازند

نجواها شنیده می‌شد، هر دو طرف بحث استدلال می‌کردند آنان به کنار دریایی نشسته بودند و امروز بر آن شدند تا سبوع‌ترین جانداران را برگزینند، فریادها شنیده می‌شد، هر دو دلیل و برهان و استدلال می‌تراشیدند تا به دیگران ثابت کنند وحشی بودن دیگری را، باید در این رقابت برتری می‌جستند و خویشتن و باورشان را تطهیر می‌کردند

در میان ساحل دریا با آفتابی آرام جماعتی به دور میزی نشسته بود و مدام دلیل و برهان می‌تراشید، اما از این گفت و شنودهای بی‌سرانجام هر دو طیف خسته شده بود، به دریا نظر می‌انداختند و در پی جستن راهی برآمدند تا آنچه خستگی این مباحثات بی‌سرانجام است را طی کنند، این‌گونه شد که ملوانی آنان را دید،

شاید آنان ملوان را دیدند و به پای او نشستند تا در این مسافرت نیم روزی به دل دریا ما را نیز به همراه خود ببر،

ملوان کلافه پاسخ گفت:

ما برای شکار به دریا می‌رویم، این کشتی که مکان تفریح نیست،

جماعت برای راضی کردن او گفتند:

ما به تفریح نیامده‌ایم آمده تا درباره‌ی سبوعیت انسان و کوسه‌ها به مناظره بنشینیم، در میان این گفتن بود که یکی از شرکت‌کنندگان در بحث فریاد زد:

شما ببخشید ما در میان دیوانگان به حصر در آمده که دندان نیش سیصدتایی کوسه را ندیده است، خون در میان دریاها را ندیده و این دریدن را نشنیده است و کماکان در پی جستن سبوع‌ترین جانان بر آمده است

ملوان از شنیدن سخنان آنان عاصی شده بود، او حوصله‌ی سخن گفتن زیاد را نداشت، سرش سوت می‌کشید، ناراحت می‌شد و نمی‌توانست اعصابش را جمع و جور کند از این رو بود که برای خاتمه‌ی بحث رو به جماعت این‌گونه گفت:

همراه ما بیایید اما در طول مسیر حق سخن گفتن نخواهید داشت، تنها نظاره کنید و در انتها هر جا که خواستید دور از ما درباره‌ی آنچه بحث شما است به نتیجه برسید

همراهان به همدیگر نگاه کردند و ظرف چند ثانیه هم رأی خواسته و شرط ملوان را پذیرفتند، آنان خسته شده بودند و حال نیاز به زمانی برای استراحت داشتند، آنان با قبول این شرط عازم سفری کوتاه به دل دریا شدند

چندی نگذشت که اسباب سفر شکار آدمیان به قلب دریا آماده شد و گروه همراه در کنار شکارچیان و ملوان عازم دریا شدند، کسی در طول مسیر حق سخن گفتند نداشت، محیط کشتی جز صدای پرندگان دریایی و صدای امواج هیچ صوتی را به درون نمی‌پذیرفت، بی‌شک ملوان رخصت به چنین امری نمی‌داد و این‌گونه سفر در آرامش به پیش می‌رفت

به پیش رفت و حرفه آدمیان آغاز شد، ماهیگیران، شکارچیان بر آن شده بودند تا آنچه فن آنان در جهان است را به پیش برند، آنان در دل آب به تعقیب حرکتی بر آمدند

گاه تورها را به آب رها کردند و در چشم برهم زدنی هزاران ماهی را صید کرده در قلب کشتی به کام مرگ فرستادند، همراهان می‌دیدند، اعمال ماهیگیران را به چشم می‌دیدند

به یاد میزها و سفره‌‌های غذای خود می‌افتادند، آنجا که ماهی را به دهان می‌بلعیدند، اما این بار تصویری متفاوت از ماهی در دهان در برابر بود، این بار ماهی‌های در دهان، جان می‌دادند، تکان می‌خوردند، بالا و پایین می‌رفتند، در کام دهان آنان دم‌ها را تکان می‌دادند، خود را به دیواره‌های دهان آدمیان می‌کوفتند تا محفظه‌ای برای رهایی دریابند، اما آدمیان آنان را به سبوعیت تکه و پاره می‌کردند

گاز می‌زدند و می‌خوردند، در عرش کشتی ماهی‌ها به زمین و هوا می‌پریدند، مردمان در میان کشتی در حال مشاهده‌ی قتل‌عامی بزرگ بودند، هزاران هزار ماهی جان می‌کندند، بالا و پایین می‌رفتند و با زجر ته‌مانده‌ی جان مانده در بدن را به بیرون پرتاب می‌کردند

همراهان همه را دیدند و جان کندن ماهی‌ها را به چشم نظاره کردند، بسیاری از آنان خواستند تا صحبت کنند، اما می‌دانستند در برابرشان سد بتنی مقاومی چون ملوان ایستاده است که اولین اشتباه را به آخرین تعبیر خواهد کرد پس هر چه سخن داشتند را به قلب و درون خوردند و لب از لب باز نکردند

حرفه‌ی آدمیان ادامه داشت، نسل‌کشی ادامه پیدا می‌کرد، کشتی هربار به گوشه‌ای از دریا می‌رفت تا قتل‌عام را آغاز کند، کشتار نسلی به نسل دیگر، تمام اعضای خانواده‌ها را از آب برون می‌کشیدند، آب‌شش‌ها در میان خشکی و نبود آب منهدم می‌شد، نفس تنگ می‌آمد، احساس خفگی گریبان را می‌گرفت

یکی از همراهان به یاد صحنه‌ی اعدامی افتاده بود که انسانی را به دار آویخته بودند، پاهایش را تکان می‌داد، ضربات عصبی مدام می‌زد، می‌خواست جان بکند، می‌خواست جان را برون تراود، می‌خواست تا هر چه بند است را بدرد، در دل ماهی‌ها تکان پا را به دم دید، تکان می‌خوردند، جان را به کف دست فشردند و با ترکیدن آنچه آب شش بود منفجر شدند،

رنج که تمامی نداشت، چشم‌های ماهی‌ها بدل به خون می‌شد و باز تکان می‌خوردند، باز خود را به در و دیوار می‌زدند تا شاید جان را زودتر برون کنند، آخر نفس بالا و پایین نمی‌شد، یکی از همراهان برای چندی نفسش در سینه حبس شد، تکانی نخورد، به چشمان یکی از ماهی‌ها چشم دوخته بود قرمزی خون چشمان او که انگار هوای مورد نیاز را از محفظه‌های چشم به درون می‌طلبید او را به جای خود خشک کرد و آن‌قدر نفس نکشید تا پاها را تکان داد، بی اراده دهان را باز کرد، نفس را به درون داد و آرام شد، اما ماهی آرام نشده بود و کماکان دست و پا می‌زد تکان می‌خورد تا سر آخر جان کند

نسل کشی باز هم ادامه داشت، آدمیان در حرفه‌ی شریف از دید آدمیان در شرافت نسل‌ها را یک به یک به مرگ فرا می‌خواندند، این بار هم تور به میان عرش رسید و دوباره مرگ آغاز شد، اما شریف تنی از آدمیان آمده بود تا در راه شرافت از درسی که شنیده بود درسی به دیگران فرا بخواند، او فریاد کنان به جماعت گفت:

این ماهی‌ها حلال نخواهند بود، من از عالمی شنیده‌ام که باید آن‌ها را ذبح کرد،

ملوان کلافه به او نگاهی کرد و مرد شریف با تیغی به دست آمد تا نسل کشی را حلال کند

تیغ حلال می‌کرد، گردن‌ را می‌برید، خون نباید به درون اندام باقی بماند،

آخر ما که از خون خواران نیستیم، ما را اندرز داده‌اند به آنکه از خون تناول نکنیم و جنازه‌خوار باشیم

همراهان به عرش چشم دوختند، برخی از دیدن سبوعیت چشم‌ها را بستند و برخی چشم دوختند چگونه مرد شریف ماهیگیر یک به یک حیوانات را ذبح کرده است

گردن‌ها را بریده است، خونی به زمین جاری کرده است، اما دانسته است که کار او اشتباه خواهد بود

کسی فریاد کنان گفت:

آنچه کردی راستین نبود و باید گذاشت تا ماهی خود جان بکند، آنان گلاویز هم بودند که باز ماهی‌ها جان دادند، برخی به قرمزی خونی که تیغ آفرید و برخی به خونی که چشم در انتظار آب کشید

باز هم کشتی پیش می‌رفت تا حرفه را ادامه دهد، نسل‌کشی‌ها انجام شده بود، اینان را با تعداد نمی‌کشتند، به وزن می‌کشتند، یکی گفت، چند کیلو شده است

دیگری پاسخ داد:

سیصد کیلو تا به حال

سیصدکیلو زندگی

سیصد کیلو جان

سیصد کیلو آرزو

سیصد کیلو آینده

سیصد کیلو فرزند

سیصد کیلو سبوعیت انسان

یکی از همراهان کلافه برخاست و رو به ملوان گفت:

آیا این دریا کوسه ندارد؟

ملوان با سر به نشانه‌ی تأیید سری تکان داد

همراه ادامه داد آیا به سمت آنان نخواهیم رفت؟

ملوان پاسخ گفت:

ذره‌ای صبر پیشه کن

همراهان نشستند و دوباره سکوت حاکم بر دنیایشان شد تا شکارچیان بر جای ماهیگیران جا خوش کردند، حال نوبت آنان بود، دریا را به طول پیش رفتند آنجا که اعماق آب زیستگاه دیگر آبزیان بود

یکی از شکارچیان فریاد زد، او را دیده‌ام، حال دیگر ملوان گوشی‌هایی را به گوش کرده بود تا صدای فریادها را نشنود، او از صدای زیاد خوشش نمی‌آمد، دوست نداشت فریادها را بشنود پس موسیقی را به آنچه صدای شکارچیان بود ترجیح داد و فریاد شکارچیان آغاز شد

همراهان از صدای شکارچی به وجد آمدند و خود را به نزدیکی دریا رساندند و دانستند کوسه‌ای طعمه شده است

تیغ‌ها رها شد، یک به یک جان او را در نوردید و خون را در میان دریا جاری ساخت، خون دریا را پوشاند و توری روی تن خونین کوسه را فرا گرفت تا او را به عرش بیاورند،

همراهان از وحشت دندان‌های نیش، آن سیصد دندان مرگ‌آور خود را دور کردند و پس از گذشت چندی کوسه‌ای روی عرشه کشتی به زمین افتاد با تنی پر از تیغ و خون

با افتادن کوسه بر سطح عرشه کشتی شکارچیان زنجیرها را پاره کردند حمله بردند و هر کس با تیغی در دست ضربه‌ای به ماهی بزرگ کوفت، کوسه تکان می‌خورد، ضربه می‌زد، چشمانش به رنگ خون در آمده بود و همراهان نفس‌ها را به درون می‌خوردند، با او دست و پا می‌زدند تا شکارچیان او را تکه و پاره کردند، یکی بعد از دیگری ضربه زد، کوسه دردناک به رنج خون فوران کرد و بدنش به زخم آلوده شد، در چشم برهم زدنی از او زندگی و هر آنچه جانش بود هیچ به جای نماند جز رنجی دردآلود

نفس‌ها در سینه حبس شده بود کسی نفسی نمی‌کشید که شکارچی دیگر فریاد کنان به تور خود اشاره کرد، همراهانش او را احاطه کردند و دوباره کوسه‌ای به صحن عرش افتاد،

تکان‌های تندی می‌خورد، توان نفس کشیدن نداشت، چشمانش خونی شده بود که دوباره شکارچیان با تیغه‌ای در دست او را تکه تکه کردند

زنده بود نفس می‌کشید، آب‌شش‌هایش در تمنای آب بود و خون در پاسخ می‌شنید

تیغ می‌شکافت پوستش را در می‌نوردید و او را به رنج آلوده می‌کردند، کوسه چشم به یکی از همراهان دوخت همراه نگاهش را دزدید اما کوسه به اعماق نگاهش او را فریاد زد، رنجش را بلند خواند و باز ملوان به آهنگ رؤیایی از چیره دستان هنر گوش سپرده بود

کوسه‌ی دوم هم پاره پاره شد و چندی نگذشته بود که تعداد کوسه‌های در رنج مانده و بی آب تلف شده با تیغه‌ای بسیار بر جان به پنج تن رسید،

پنج تن بودند یا وزنشان پنج تن بود؟

همراهی آب دهان را قورت داد و خواست از باقی سؤال کند که شکارچی دیگر تور دیگری را با کوسه‌ای در بند به عرشه رساند، ماشین کشتار به راه افتاده بود، آمده بود تا نسل کشی را آغاز کند، آمده بود تا هر چه زندگی است را از میان بردارد و این‌گونه بود که سؤال را پرسیده و نپرسیده دوباره فریادهای کوسه را در میان عرش کشتی دید

یکی از شکارچیان فریادکنان گفت:

دیگر جایی برای حمل کوسه‌ها نخواهیم داشت، باید باله‌ها را بدرید

ما تنها باله‌ی آن‌ها را می‌خواهیم

این فرمان کافی بود تا کوسه در دل عرش با جماعتی تیغ بر دست مواجه شود که آمده تا باله‌ی آنان را بدرند، آمده بودند تا آنچه فرمان است را به جان و دل بپذیرند و این‌گونه بود که همراهان دیدند جماعتی از شکارچیان را که کوسه را دوره کردند

کوسه با همان چشمان خونی در تمنای آب به آنان چشم دوخت و یکی به نزدیکش رفت، دیگران او را دوره کردند و از تکان‌های شدیدش جلوگیری کردند تا او آرام در حالی که حیوان جان داشت، نفس می‌کشید رنج را می‌شناخت بی باله شود

باله‌اش در دست شکارچی بود، باله را می‌برید، کمی تیغ کند شده بود، آرام آرام فشار می‌داد، تیغ را فرو می‌برد و سرآخر تمام فشارها با تکان محکمی در دست همانند شکستن استخوان مرغی در حال تمیز کردن باله را شکست و از جای کند، دو باله را بریده بودند که یکی فرمان خروج داد

کوسه را به آب رها کنید ما برای بقایای او در عرشه جایی نخواهیم داشت

تور بالا رفت، کوسه بی باله بود، چندی پیش به رنج با تیغی کند باله‌اش را دریده بودند و حال زمان رها کردن او در میان آب‌ها بود،

کوسه با همان دندان‌های نیش با چشمی که خونین شده بود به همراهان نگریست و همراهان او را دیدند که بی باله در آب رها شده است و باز داستان قساوت ادامه داشت

او را به آب رها نکرده دومی را برون آوردند، او را نبریده سومی را به دریا رها کردند و چندی نگذشت که هشتاد کیلو باله‌ی کوسه را بریدند

چند کوسه بود؟

همراهان هم تعداد آنان را نمیدانستند تنها تصویری را دوره می‌کردند، چشمانی به رنگ خون

نبود آب

مرگ در بی آبی

نفس تنگ آمده

رنج در تیغی کند

بریدن باله‌ای در جان و به زنده بودن

نفس‌های تنگ و دردآلود

فریادهای کوسه‌ها

و باز در میان آب

یکی از همان همراهان بود که تصویر کوسه‌ای بی بال را در میان آب ترسیم کرد

او بی باله است، توان شنا کردنش نیست، رنج بسیار برده است، با درد به آب رها شده است

چند روز زنده خواهد ماند؟

بی غذا چگونه زندگی خواهد کرد؟

انتهای زندگی‌اش از رنج بی باله بودن است یا از نخوردن غذا و بی حال شدنش

یکی از کوسه‌های بی باله را دید که بی غذا مرده است دیگری را دید که در رنج باله‌هایش جان کنده است، دیگری را دید که چند روز بی حرکت به جایی مانده است، تمام تقلاهایش در همان آب و میان همان لجن‌زار به مقصدی نامعلوم او را رسانده است

همراهان یک به یک را دیدند، بر وزن باله‌ها مدام افزوده می‌شد، صد کوسه دویست کوسه قتل‌عام کوسه‌ها نسل کشی از کوسه‌ها هربار بر تعداد باله‌ها نه فراتر از آن بر وزن باله‌ها می‌افزود، یک به یک با تیغ دریده می‌شدند و این وزن را بیشتر می‌کردند و همراهان همه را دیدند

یکی از همراهان کوسه‌ی بی بال را دید او دیگر شکاری نکرد، او را نگریست و دانست چگونه جان داده است، از خود در باب دندان‌های نیش او پرسید

چند تعداد دندان داشت؟

تیغه‌های پولادین را دید

تبر را نگریست

چاقوها دشنه‌ها شمشیرها، زنجیرها، گیوتین، صندلی الکتریکی، تجاوز در خون، جماع با کودکان، شلاق، بمب، اسید، شکنجه، بریدن باله‌ها، صید ماهی، قربانی حیوان، خونخواری، همه را دید و به آخر گفت:

کوسه سیصد دندان نیش داشت و تنها برای سیر ماندنش دیگران را درید، درید به آنچه غریزه به زندگی او را امان نداد و انسان …

انسان، انسان چیست؟

انسان کیست؟

انسان، انسان،

کار انسان تمام شده بود، حرف‌هایش به اتمام رسیده بود، او به دریا رنج داد، دریا را کشت، داغدار کرد، اشک دریا را خشکاند، دریا خشک شده بود، همه خود را از میان می‌بردند، انسان می‌آمد و جانداران خود را به مرگ می‌سپردند انسان کارش را با دریا تمام کرده بود و ملوان در حالی که موسیقی آرامی گوش می‌داد جماعت را به ساحل می‌رساند

ساحل انسان بود، همه جا انسان بود، آمده بودند انسان‌ها تا ساحل را بپوشانند، آمده بودند تا بخواهند، آنان آمده بودند و فریاد می‌زدند، بر دستان خونین شکارچیان شریف، ماهیگیران با شهامت بوسه می‌زدند، بر تیغ‌های آنان زبان می‌کشیدند، خون مانده را با لیس زدن پاک می‌کردند و همه با هم میخواندند

سوپ باله‌ی کوسه طعمی محصورکننده خواهد داشت،

این سوپ قوای جنسی و شهوت را در تو تحریک خواهد کرد

از تو مرد خواهد ساخت

تو را قدرتمند و شهوت‌ران خواهد آموخت

بدرید و بکشید و بخورید به راه شهوت و در اسارت قدرت زندگی کنید.

همراهان به انسان‌هایی چشم دوخته بودند که شکارچیان و ماهیگیران را می‌پرستیدند، بر آنان سجده گذار دست و پاها را می‌بوسیدند و شکارچیان تکه‌های باله از جان کوسه را در برابر آنان پرتاب می‌کردند،

تکه باله به زمین و روی شن‌ها می‌افتاد جماعت آدمیان خود را به خاک و شن می‌انداخت آرام آرام در خاک لول می‌خوردند و از روی شن آن را می‌بلعید، آنگاه به آلت تناسلی خود نگاه می‌کرد و شادمان فریاد می‌زدند

قدرت جنسی‌ام افزوده شد، من امروز مرد مردانم

اما همه در ساحل نبودند، گاه در میان آشپزخانه‌ای مدرن، هتلی با شکوه، کافه‌ای متمدن و در دل آنان که تمدن را ساخته‌اند، تکه‌ای از باله‌ی کوسه در میان سوپی سرو شد که قدرت و شهوت را در انسان هر بار بازمی‌آفرید او را در این وادی مستی و در پیمانه‌ی دیوانگی بارور می‌کرد

حالا جماعت همراه در حالی با یکدیگر بحث می‌کنند که چندی باله‌ی کوسه به سوپ جنین انسان به دندان کشیده‌اند و با آن دندان‌های آسیابی که برای خوردن میوه ساخته شده بود در حالی که خون را به جای شراب و جان را به جای نان بلعیده‌اند از سبوعیت کوسه گفتند که سیصد دندان نیش داشت و تنها برای زنده ماندن درید…

7 1

پخش صوتی

پخش تصویری

پخش از اسپاتیفای

پخش از یوتیوب

آثار صوتی نیما شهسواری، پادکست و کتاب صوتی در شبکه‌های اجتماعی

از طرق زیر می‌توانید فرای وب‌سایت جهان آرمانی در شبکه‌های اجتماعی به آثار صوتی نیما شهسواری اعم از کتاب صوتی، شعر صوتی و پادکست دسترسی داشته باشید

برخی از کتاب‌های صوتی نیما شهسواری
برای دسترسی و دانلود رایگان تمامی عناوین، صفحه کتاب صوتی و یا منوی مربوطه را دنبال کنید...

توضیحات پیرامون درج نظرات

پیش از ارسال نظرات خود در وب‌سایت رسمی جهان آرمانی این توضیحات را مطالعه کنید.

برای درج نظرات خود در وب‌سایت رسمی جهان آرمانی باید قانون آزادی را در نظر داشته و از نشر اکاذیب، توهین تمسخر، تحقیر دیگران، افترا و دیگر مواردی از این دست جدا اجتناب کنید.

نظرات شما پیش از نشر در وب‌سایت جهان آرمانی مورد بررسی قرار خواهد گرفت و در صورت نداشتن مغایرت با قانون آزادی منتشر خواهد شد.

اطلاعات شما از قبیل آدرس ایمیل برای عموم نمایش داده نخواهد شد و درج این اطلاعات تنها بستری را فراهم می‌کند تا ما بتوانیم با شما در ارتباط باشیم.

برای درج نظرات خود دقت داشته باشید تا متون با حروف فارسی نگاشته شود زیرا در غیر این صورت از نشر آن‌ها معذوریم.

از تبلیغات و انتشار لینک، نام کاربری در شبکه‌های اجتماعی و دیگر عناوین خودداری کنید.

برای نظر خود عنوان مناسبی برگزینید تا دیگران بتوانند در این راستا شما را همراهی و نظرات خود را با توجه به موضوع مورد بحث شما بیان کنند.

توصیه ما به شما پیش از ارسال نظر خود مطالعه قوانین و شرایط وب‌سایت رسمی جهان آرمانی است برای مطالعه از لینک‌های زیر اقدام نمایید.

بخش نظرات

می‌توانید نظرات، انتقادات و پیشنهادات خود را از طریق فرم زبر با ما و دیگران در میان بگذارید.
0 0 آرا
امتیازدهی
اشتراک
اطلاع از
guest
نام خود را وارد کنید، این گزینه در متن پیام شما نمایش داده خواهد شد.
ایمیل خود را وارد کنید، این گزینه برای ارتباط ما با شما است و برای عموم نمایش داده نخواهد شد.
عناون مناسبی برای نظر خود انتخاب کنید تا دیگران در بحث شما شرکت کنند، این بخش در متن پیام شما درج خواهد شد.
0 دیدگاه
بازخورد داخلی
مشاهده همه نظرات

برخی از کتاب‌های نیما شهسواری

دانلود رایگان کتاب، آثار نیما شهسواری، برای دسترسی به کتاب بیشتر صفحه را دنبال کنید...

برخی از داستان‌های صوتی نیما شهسواری

برای دسترسی و دانلود رایگان تمامی عناوین صفحه مربوطه را دنبال کنید...

راهنما

راهنمایی‌های لازم برای استفاده از لینک‌های موجود در صفحه...

این صفحه دارای لینک‌های بسیاری است تا شما بتوانید هر چه بهتر از امکانات صفحه استفاده کنید.

در پیش روی شما چند گزینه به چشم می‌خورد که فرای مشخصات اثر به شما امکان می‌دهد تا متن اثر را به صورت آنلاین مورد مطالعه قرار دهید و به دیگر بخش‌ها دسترسی داشته باشید،

شما می‌توانید به بخش صوتی مراجعه کرده و به فایل صوتی به صورت آنلاین گوش فرا دهید و فراتر از آن فایل مورد نظر خود را از لینک‌های مختلف دریافت کنید.

بخش تصویری مکانی است تا شما بتوانید فایل تصویری اثر را به صورت آنلاین مشاهده و در عین حال دریافت کنید.

فرای این بخش‌ها شما می‌توانید به اثر در ساندکلود و یوتیوب دسترسی داشته باشید و اثر مورد نظر خود را در این پلتفرم‌ها بشنوید و یا تماشا کنید.

بخش نظرات و گزارش خرابی لینک‌ها از دیگر عناوین این بخش است که می‌توانید نظرات خود را پیرامون اثر با ما و دیگران در میان بگذارید و در عین حال می‌توانید در بهبود هر چه بهتر وب‌سایت در کنار ما باشید.

شما می‌توانید آدرس لینک‌های معیوب وب‌سایت را به ما اطلاع دهید تا بتوانیم با برطرف کردن معایب در دسترسی آسان‌تر عمومی وب‌سایت تلاش کنیم.

در صورت بروز هر مشکل و یا داشتن پرسش‌های بیشتر می‌توانید از لینک‌های زیر استفاده کنید.

ارسال گزارش خرابی

توضیحات

پر کردن بخش‌هایی که با علامت قرمز رنگ مشخص شده است الزامی است.

عنوانی برای گزارش خود انتخاب کنید

تا ما با شناخت مشکل در برطرف‌ کردن آن اقدامات لازم را انجام دهیم.

در صورت تمایل می‌توانید آدرس ایمیل خود را درج کنید

تا برای اطلاعات بیشتر با شما تماس گرفته شود.

آدرس لینک مریوطه که دارای اشکال است را با فرمت صحیح برای ما ارسال کنید!

این امر ما را در تصحیح مشکل پیش آمده بسیار کمک خواهد کرد

فرمت صحیح لینک برای درج در فرم پیش رو به شرح زیر است:

https://idealistic-world.com/poetry

در متن پیام می‌توانید توضیحات بیشتری پیرامون اشکال در وب‌سایت به ما ارائه دهید.

با کمک شما می‌توانیم در راه بهبود نمایش هر چه صحیح‌تر سایت گام برداریم.

با تشکر ازهمراهی شما

وب‌سایت رسمی جهان آرمانی

راهنما

راهنمایی‌های لازم برای استفاده از لینک‌های موجود در صفحه...

این آیکون در صفحه‌ی پیش رو برای دانلود مستقیم فایل‌ها از سرورهای وب‌سایت رسمی جهان آرمانی تعبیه شده است، با کلیک بر روی این گزینه شما می‌توانید به راحتی کتاب مورد نظر خود را دانلود کنید.

این آیکون در صفحه‌ی پیش رو برای دانلود با لینک کمکی از سرورهای Google Drive تعبیه شده است، با کلیک بر روی این گزینه شما می‌توانید به راحتی کتاب مورد نظر خود را دانلود کنید.

این آیکون در صفحه‌ی پیش رو برای دانلود با لینک کمکی از سرورهای One Drive تعبیه شده است،  با کلیک بر روی این گزینه شما می‌توانید به راحتی کتاب مورد نظر خود را دانلود کنید.

این آیکون در صفحه‌ی پیش رو برای دانلود با لینک کمکی از سرورهای Box Drive تعبیه شده است،  با کلیک بر روی این گزینه شما می‌توانید به راحتی کتاب مورد نظر خود را دانلود کنید.

این آیکون در صفحه‌ی پیش رو به شما اطالاعاتی پیرامون اثر خواهد داد، مشخصات اصلی اثر در  این صفحه تعبیه شده است و شما با کلیک بر این آیکون به بخش مورد نظر هدایت خواهید شد. 

شما با کلیک روی این گزینه به بخش مطالعه آنلاین اثر هدایت خواهید شد، متن اثر در این صفحه گنجانده شده است و با کلیک بر روی این آیکون شما می‌توانید به این متن دسترسی داشته باشید

در صورت مشاهده‌ی هر اشکال در وب‌سایت از قبیل ( خرابی لینک‎‌های دانلود، عدم نمایش کتب به صورت آنلاین و … ) با استفاده از این گزینه می‌توانید ایراد مربوطه را با ما مطرح کنید.

راهنما پروفایل

راهنمایی‌های لازم برای ویرایش پروفایل و حساب کاربری شما
زندگی‌نامه

در این بخش می‌توانید توضیح کوتاهی درباره‌ی خود مطرح کنید، در نظر داشته باشید که این بخش را همه‌ی بازدیدکنندگان خواهند دید، حتی میهمانان، در صورت دیدن لیست اعضا و در مقالات و نگاشته‌های شما

کشور و سن شما

کشور انتخابی محل سکونت شما تنها به مدیران نمایش داده خواهد شد و انتخاب آن اختیاری است

تاریخ تولد شما به صورت سن قابل رویت برای عموم است و انتخاب آن بستگی به میل شما دارد

باورهای من

گزینه‌های در پیش رو بخشی از باورهای شما را با عموم در میان می‌گذارد و این بخش قابل رویت عمومی است، در نظر داشته باشید که همیشه قادر به تغییر و حذف این انتخاب هستید با اشاره‌ی ضربدر این انتخاب حذف خواهد شد

راه‌های ارتباطی

در این بخش می‌توانید آدرس شبکه‌های اجتماعی، وب‌سایت خود را با مخاطبان خود در میان بگذارید برخی از این آدرس‌ها با لوگو پلتفرم و برخی در پروفایل شما برای عموم به نمایش گذاشته خواهد شد

حساب کاربری

در این بخش می‌توانید نام و نام خانوادگی، آدرس ایمیل و همچنین رمز عبور خود را ویرایش کنید همچنین می‌توانید اطلاعات خود را از نمایش عمومی حذف کنید و به صورت ناشناس در وی‌سایت جهان آرمانی فعالیت داشته باشید

راهنما ثبت‌نام

راهنمایی‌های لازم برای ثبت‌نام در وب‌سایت جهان آرمانی
نام کاربری

نام کاربری شما باید متشکل از حروف لاتین باشد، بدون فاصله، در عین حال این نام باید منحصر به فرد انتخاب شود

نام و نام خانوادگی

نام و نام خانوادگی شما باید متشکل از حروف فارسی باشد، بدون استفاده از اعداد 

در نظر داشته باشید که این نام در نگاشته‌های شما و در فهرست اعضا، برای کاربران قابل رویت است

ایمیل آدرس

آدرس ایمیل وارد شده از سوی شما برای مخاطبان قابل رویت است و یکی از راه‌های ارتباطی شما با آنان را خواهد ساخت، سعی کنید از ایمیلی کاری و در دسترس استفاده کنید

رمز عبور

رمز عبور انتخابی شما باید متشکل از حروف بزرگ، کوچک، اعداد و کارکترهای ویژه باشد، این کار برای امنیت شما در نظر گرفته شده است، در عین حال در آینده می‌توانید این رمز را تغییر دهید

قوانین

پیش از ثبت‌نام در وب‌سایت جهان آرمانی قوانین، شرایط و ضوابط ما را مطالعه کنید

با استفاده از منو روبرو می‌توانید به بخش‌های مختلف حساب خود دسترسی داشته باشید

  • دسترسی به پروفایل شخصی
  • ارسال پست
  • تنظیمات حساب
  • عضویت در خبرنامه
  • تماشای لیست اعضا
  • بازیابی رمز عبور
  • خروج از حساب

در دسترس نبودن لینک

در حال حاضر این لینک در دسترس نیست

بزودی این فایل‌ها بارگذاری و لینک‌ها در دسترس قرار خواهد گرفت

در حال حاضر از لینک مستقیم برای دریافت اثر استفاده کنید

تازه‌ترین کتاب نیما شهسواری

می‌توانید با کلیک بر روی تصویر تازه‌ترین کتاب نیما شهسواری، این اثر را دریافت و مطالعه کنید

به جهان آرمانی، وب‌سایت رسمی نیما شهسواری خوش آمدید

blank

نیما شهسواری، نویسنده و شاعر، با آثاری در قالب  داستان، شعر، مقالات و آثار تحقیقی که مضامینی مانند آزادی، برابری، جان‌پنداری، نقد قدرت و خدا را بررسی می‌کنند

جهان آرمانی، بستری برای تعامل و دسترسی به تمامی آثار شهسواری به صورت رایگان است

ثبت آثار

blank

توضیحات

پر کردن بخش‌هایی که با علامت قرمز رنگ مشخص شده است الزامی است.

در هنگام درج بخش اطلاعات دقت لازم را به خرج دهید زیرا در صورت چاپ اثر شما داشتن این اطلاعات ضروری است

بخش ارتباط، راه‌هایی است که می‌توانید با درج آن مخاطبین خود را با آثار و شخصیت خود بیشتر آشنا کنید، فرای عناوینی که در این بخش برای شما در نظر گرفته شده است می‌توانید در بخش توضیحات شبکه‌ی اجتماعی دیگری که در آن عضو هستید را نیز معرفی کنید.     

شما می‌توانید آثار خود را با حداکثر حجم (20mb) و تعداد 10 فایل با فرمت‌هایی از قبیل (png, jpg,avi,pdf,mp4…) برای ما ارسال کنید،

در صورت تمایل شما به چاپ و قبولی اثر شما از سوی ما، نام انتخابی شامل عناوینی است که در مرحله‌ی ابتدایی فرم پر کرده‌اید، با انتخاب یکی از عناوین نام شما در هنگام نشر در کنار اثرتان درج خواهد شد.

پیش از انجام هر کاری پیشنهاد ما به شما مطالعه‌ی قوانین و شرایط وب‌سایت رسمی جهان آرمانی است برای این کار از لینک‌های زیر اقدام کنید.

تأیید ارسال گزارش

گزارش شما با موفقیت ارسال شد

ایمیلی از سوی وب‌سایت جهان آرمانی در راستای تأیید ارسال گزارش دریافت خواهید کرد

در صورت نیاز به تماس و درج صحیح اطلاعات، با شما تماس گرفته خواهد شد.

تأیید ارسال پیام

پیام شما با موفقیت ارسال شد

ایمیلی از سوی وب‌سایت جهان آرمانی در راستای تأیید ارسال پیام دریافت خواهید کرد

در صورت نیاز به تماس و درج صحیح اطلاعات، با شما تماس گرفته خواهد شد.

تأیید ارسال فرم

فرم شما با موفقیت ثبت شد

ایمیلی از سوی وب‌سایت جهان آرمانی در راستای تأیید ارسال فرم دریافت خواهید کرد

در صورت نیاز به تماس و درج صحیح اطلاعات، با شما تماس گرفته خواهد شد.