
در دسترس نبودن لینک
در حال حاضر این لینک در دسترس نیست
بزودی این فایلها بارگذاری و لینکها در دسترس قرار خواهد گرفت
در حال حاضر از لینک مستقیم برای دریافت اثر استفاده کنید
از پهلوی تا جمهوری اسلامی
صد سال به تلاش و انتظار به سکوت خشم به رنج و در میدان در طلب آزادی بودن و فرجامش استبداد
داستان دردناک ایرانی که در طلب نوشیدن شهد آزادی زهر استبداد را سرکشید
قسمت چهارم
دین و دشمن
در میان افکار پوسیده و متحجرشان هر دو دین خواستند و دشمن ساختند و مردمی که در میان این خواستنها هیچ از خواستهی خود را ندیدهاند
برنامهی به نام جان قصد دارد تا درباب مباحث مهم باورها و دغدغههای دنیایمان به زبان ساده و بداهه سخن بگوید
این بخش از متن پادکست توسط هوش مصنوعی استخراج شده است. ممکن است شامل اشتباهاتی باشد یا به طور کامل با محتوای اصلی مطابقت نداشته باشد. هدف از این کار، بهبود دسترسی مخاطبین به محتوای پادکست و فراهم کردن امکان مطالعه و مرور سریعتر مطالب است
ما تصمیم گرفتهایم متن پادکستهای خود را منتشر کنیم تا دسترسی به محتوای آنها برای همه مخاطبان آسانتر شود. این اقدام به ویژه برای افرادی که ترجیح میدهند مطالب را به صورت متنی مطالعه کنند یا نیاز به مرور سریعتر دارند، مفید خواهد بود
این متن توسط هوش مصنوعی Speechmatics استخراج شده است. Speechmatics یکی از پیشرفتهترین فناوریهای تبدیل گفتار به متن است که با استفاده از الگوریتمهای پیچیده و یادگیری عمیق، صدا را به متن تبدیل میکند. این ابزار قادر است با دقت بالا و در زمان واقعی، گفتار را به متن تبدیل کند و از بیش از ۵۰ زبان مختلف پشتیبانی میکند
سلام دوستان من نیما شهسواری و این برنامه به نام جان هست.
با شما هستم.
این قسمت چهارم از ویژه برنامه ای از پهلوی تا جمهوری اسلامی است و ما قراره تو این قسمت در باب دین و دشمن با هم صحبت کنیم.
ممنون که همراه من هستید.
خب دوستان توی این ویژه برنامه مشخص ما در باب شباهت های جمهوری اسلامی و نظام پادشاهی پهلوی صحبت کردیم.
در باب تفاوت هاش هم صحبت کردیم.
اما هدف اصلی از این ویژه برنامه برشمردن شباهت های جمهوری اسلامی و نظام پهلوی است.
چرا که خب ما مواجه میشیم با این قدی سازی ها از حکومت پهلوی.
از سوی دیگر هم جمهوری اسلامی رو داریم که مدام در حال سیاه نمایی است و به نوعی ما مواجه شدیم با یک از میان رفتن واقعیت، خدشه دار کردن واقعیت هر دو سوی این ماجرا در پی تصویر کاذبی هستند و ارائه یک تصویر نامتعارف و دور از واقعیت و حقیقت.
حالا ما سعی میکنیم در این ویژه برنامه در باب ابعاد مختلف صحبت بکنیم و واقعیاتی را مطرح بکنیم که این شباهت های دو حکومت بیان بشود و در واقع ما دور بشیم از اون فرهنگ ضدیتی که به واسطه نفرتی که از جمهوری اسلامی داره خودش رو نزدیک و همسو و همداستان با پهلوی ها تصویر بکنه و ما رو دوباره در یک چرخه و مرداب پر تکراری قرار بده که از آزادی دور و دورتر بشیم.
از این رو در این قسمت مشخص قرار هست که در باب دین صحبت بکنیم.
دین یکی از نمادهای مهم در تاریخ ایران هست.
چه پیش از اسلام و چه بعد از اسلام.
همواره در ایران دین نقش مهم و سازنده ای رو داشته.
همواره اتفاقات مهمی رو تحت عنوان و تحت لوای دین این شکل گرفته یعنی شما از زرتشتیت و دوران ساسانیان هم روبهرو هستید با این قدرتی که در اختیار نهاد دین بوده و بعد از اون هم در تاریخ ایران بعد از حمله اسلام و اون فروپاشی که ایرانیان داشتند و فرهنگی که لگدمال شد و بعد از اون هم در دوران صفویان و اصولا شکلگیری این دین بومی که ما تحت عنوان دین شیعی میشناسیم و برگرفته از فرهنگ و تاریخ ایران هست، این دین قاعدتا نقش مهمی داشته و در کنار اون مسئله دشمن و خود خدا پنداری و موضوعاتی از این دست.
این ویژه برنامه به واسطه اینکه موضوعات پراکنده ای داره، ما در هر قسمت سعی میکنیم به عناوین مهم و شباهت ها و تفاوت های این دو نوع ساختار حکومتی که در تاریخ ایران قدرت داشتند صحبت بکنیم و توی این قسمت هم در باب مسئله دین و دشمن و خود خدا پنداری هم صحبت خواهیم کرد.
خب قاعدتا وقتی ما درباب دین صحبت میکنیم نگاه اصلی و ابتدایی ما در باب اسلام هست.
اسلام سیاسی که همواره قدرت داشته.
یعنی شما از همون دوران ابتدایی وقتی نزدیک به مفهوم اسلام میشید.
مواجه میشید با دینی که اصولا برای رسیدن به مقاصد سیاسی پا به میدان گذاشته.
اصولا از همون نقطه ابتدایی نگاه اصلیش نسبت به گرفتن حکومت بوده.
دوست داشته که قدرت سیاسی رو در اختیار بگیره و اصولا دین و سیاسی هست.
و حالا این دین سیاسی بعد از قدرت گیری بعد از به وجود آوردن پادشاهی چه در دوران محمد و چه بعد از اون در دوران امویان و عباسیان این نگاه رو به عنوان یک میراث به بعد از خود هم انتقال داده و ما مواجه میشیم با دین سیاسی ای که همواره حضور پررنگی داشته، حتی به مراتب بیش تر از نگاه یهودیت و مسیحیت و ادیان ابراهیمی.
یعنی در دل این ادیان ابراهیمی شما با اسلامی روبرو هستید که بیش از دیگران میل به رسیدن به قدرت داره.
میل در چرخه سیاست مطرح بودن دارد.
حال اینکه قاعدتا در نگاه شیعی سنتی ما یک بخشی را هم میبینیم که دور از اون نگاه های سیاسی است و در فکر فرج آقا امام زمان هست اما اون نتونسته اون قدرت اصلی رو به ویژه در این دوران مدرن به دست بگیره و ما مواجه هستیم با اسلام سیاسی که در سراسر جهان یکی از معضلات بزرگ هست و حالا وقتی داریم در باب ایران صحبت میکنیم همواره پیرامون این دین حاکم صحبت میکنیم.
یعنی شما وقتی مثلا میرید و نزدیک میشید و ریزبینانه تر مثلا پیرامون اسلام شیعه نگاه میکنید، دوران صفوی میبینید که اون هسته اصلی اون اتفاقات به واسطه همین دین سیاسی هست.
یا در طول تاریخ نهاد دین اونقدر قدرتمند بوده که یک قدرت موازی در کنار قدرت پادشاه داشته یا اینکه پادشاه خود را نماینده اون قدرت الهی میدانسته.
اصولا اینها موازی با هم در حال حرکت بودند یا گاها شما شاهد این بودید که حالا سعی می کرد مشروعیت خودش را از همان دین آسمانی بگیرد.
خب وقتی ما مسئله ایران رو در برابر داریم، این قدرت دینی رو هم همواره در برابرمان داشتیم.
حالا وقتی نزدیک میشیم به مسئله پهلوی و در عین حال مسئله جمهوری اسلامی، شما مواجه هستید با یک حکومتی که به نوعی به واسطه ترسی که از دین داشته و به واسطه آویزان شدن به این مفاهیم دینی سعی کرده برای خود مشروعیتی رو بسازه.
یعنی شما وقتی به پهلوی نزدیک میشی خب در دوران پهلوی اول یک مخالفت های کورکورانه ای با دین اسلام وجود داشته.
یعنی شما نشانه هایی را از این میدیدید به ویژه از نمادهای دینی.
یعنی اون مخالفتی رو که ما تحت عنوان مخالفت با آخوند ها میشناسیم و امروز هم خیلی در بوق و کرنا دربارش صحبت میکنند و رضا شاه رو به عنوان یک نمادی در برابر اون قشر دین فروش و به قول.
به قول معروف همون روحانیون و مذهبیون که ما تحت عنوان آخوند ها میشناسیم هم برای ما علم میکنند.
اما در کنار این می بینید که چقدر تناقض ها و پارادوکس هایی هم در دل همین معانی وجود داره.
یعنی از سویی دارن در باب یک نمادی دربرابر دین صحبت میکنن و از سوی دیگر وقتی ما میرسیم به این که چرا مثلا رضا شاه نیومد و پادشاهی رو قبول نکرد و به جاش جمهوریت در ایران اعلام نکرد، گفتن به واسطه مخالفت همین دینداران.
خب اینها با هم نزدیکی معنایی و قرابت معنایی نداره دیگه.
یعنی شما یا از یک سو مخالف دین هستید یا از سویی دارید مشروعیت خودتون رو از دین میبینید و از سوی دیگر وقتی شما نزدیک به پهلوی دوم میشید میبینید که تا چه اندازه این اعتقادات دینی در وجود او پررنگ هست و ریشه دار هست.
تا چه اندازه به واسطه این قرابت دینی ای که داره مفاهیم و اصول زندگی خودش رو پیش میبره؟
نه تنها ها.
زندگی جمعی و زندگی انسان ها در ایران، بلکه حتی زندگی شخصی خودش هم تحت تاثیر همین مفاهیم هست.
یعنی شما مواجه میشوید با یک حاکمیتی که به نوعی یک ترسی از دین دارد همواره سایه ی این دین را در زندگی خود میبیند هم به واسطه این که مردم تا حدی دین دار دارند و این دین در فرهنگ عامه مردم و توده های مردم جای دارد و هم از سوی دیگری که حتی خود سردمداران هم این ترس را در خود دارند و اصولا مشروعیت خود را گاها سعی میکنند از این ادیان هم بگیرند.
از سوی دیگر شما مواجه میشوید با سلطه دین در جمهوری اسلامی.
حالا اون دینی که در دورانی مورد ظلم قرار گرفته و رفته و طرف مظلوم واقع شده و حالا مردمی که به دنبال مظلومین هستند و به دنبال نزدیکی با مظلومین هستند، حالا مواجه میشوند با اون نگاه سیاسی که در راستای همین ادیان داره پا به میدان میذاره و شما مواجه میشید با این نزدیکی و قرابت توده ها با نگاه های مذهبی و در نهایت جمهوری اسلامی و پدید آمدن این اتفاق در تاریخ ایران.
اتفاقی که به واسطه سلطه دینی در نهایت رخ می دهد و حالا شما مواجه میشوید با مشروعیت الهی که حالا این حکومت دارد همه مشروعیت خودش را از این دین سیاسی میگیرد.
دین سیاسی که خب قاعدتا پر از کژی ها، زشتی ها، مظالم، نابرابری ها، از میان بردن آزادی ها، این تحجر، واماندگی و این قوانین قرون وسطایی است و حالا همه قدرت را هم در اختیار گرفته.
این سلطه دینی است که در نهایت ما را تا اینجا در این منجلاب و مرداب فرو برده. خب قاعدتا.
پس وقتی ما نزدیک به مفهموم دین میشویم، از یک سو با سلطه دینی در جمهوری اسلامی روبرو هستیم، از سوی دیگر با رفتارهایی که در دوران پهلوی اتفاق افتاد و این تناقضاتی که در نهایت باعث قدرت گیری مسئله دین در ایران شد.
یعنی شما وقتی نزدیک به مفهوم دین میشید میتونید تاریخ ایران رو مورد مطالعه قرار بدید.
خب قاعدتا مسئله دین اصولا مسئله ای در ایران همواره وجود داشته.
یعنی شما از زرتشتیت تا اسلام همواره با مسئله دین در ایران روبرو بودید.
همواره یک نهاد قدرتمندی بوده که گاها موازی با قدرت سیاسی و برخا هم در کنار این قدرت و همتای اون قدرت نهایی و اون پادشاه قرار گرفته.
ما همواره این تصویر رو دیدیم اما در نهایت به واسطه اون مدرن شدن نگاه ها، همونطور که همپایه غرب که در نهایت با عصر روشنگری تونست این غبار دین رو از دل آحاد مردم برداره، از نهاد های قانونی کشور، نهاد های اجتماعی کشور بردارد، در ایران هم شامه هایی از این تغییر به چشم می خورد.
یعنی شما وقتی مواجه می شدید با مشروطه میتونستید نگاه هایی رو در برابر دین برای نقد دین برای کمرنگ کردن قدرت دین.
ببینید یعنی وقتی ما صحبت از قانون میکنیم حالا در اون دوران رو به رو میشیم با قانون عرفی قرار بود اون نگاه شرعی برداشته بشه یا اصولا مفهوم مشروطه همواره در برابر مشروعه بوده؟
اصولا وقتی ما بخوایم یک نگاه تاریخی بدون غرض داشته باشیم نسبت به موضوعات صد سال اخیر ایران مواجه میشیم با مفهوم مشروطه و انقلاب مشروطه و در نهایت رسیدن به انقلاب مشروطه که سال 57 انتخاب افتاد و ما شاهد قدرتگیری جمهوری اسلامی بودیم.
پس اینها داره به ما نشون میده که مردم قصد و هدفی در راستای تضعیف قدرت دینی داشتند اما پهلوی ها به واسطه اون سیاست های پر از تناقض خودشون در دوران پهلوی اول و دوم، این قدرت دینی رو به مراتب بیش تر و بیش تر کردن شما مواجه بودید با اون مخالفت های کوری که در دوران رضا شاه اتفاق افتاد و بعد محمدرضا شاهی که نهایت قرابت و نزدیکی رو با اون نگاه داشت بیشترین آزادی عمل رو به همین نگاه اسلامی می داد و در نهایت این تناقضات و مظلوم بودن ادیان در اون دوران خاصه رضاشاه و اتفاقاتی که در برابرش افتاد و در نهایت بال و پری که در دوران محمدرضا شاه بهشون داده شد، ما رو به این تصویر امروزی رسوند.
تصویری که در دل شاهد سلطه دین هستیم و حالا دین به عنوان یک نهاد مبدل به تمام قدرت شده و تمام قدرت رو در اختیار گرفته.
خب قاعدتا پهلوی فرای مسئله مذهب یک موضوع ناسیونالیستی هم در دل خودش داشت.
این ایرانگرایی، این میل به گذشته.
اصولا در تمام این نگاه ها شما این نوع از تحجر رو می بینید.
یعنی وقتی به پهلوی نگاه می کنید یا وقتی به جمهوری اسلامی نگاه می کنید، همواره این میل به عقب و بازگشت به گذشته رو در دلش میبینید.
هیچ کدوم از این نگاه ها در پی ساختن یک آینده تازه و روشن نیستند.
هر دوی این نگاه ها در پی رسیدن به یک گذشته ی باشکوه هستند.
از یک سو شما شاهد آن نگاه مشخص جمهوری اسلامی و رسیدن به دوران صدر اسلام و حکومت عدل علی و در نهایت میل به آینده هم دل در گرو همان گذشته و همان نگاه های نوستالوژی گذشته دارد.
در دل نگاه های پهلوی هم داستان به همین شکل است.
میل به رسیدن به دوران پرشکوه هخامنشیان ایران باستان و در دلش یک دین ملی هم بوجود آوردن.
دین ملی که تحت عنوان دین شیعی ما میشناسیم.
اصولا مسئله دین شیعه و قدرت گیری آن برگرفته از فرهنگ ایرانی است چرا که اصولا مباحث دینی و مباحث دین اسلام را تلطیف کرده و ضعیف تر کرده و از آن نگاه خشن خود دور کردن.
شما اگر با یک نگاه ساده و سطحی مثلا وهابیت را با شیعهگری شیعیگری مقایسه کنید با شیعیگری که در ایران رواج دارد.
حالا بیایید با آن نگاهی که مثلا در مدارس حقانی پاکستان و افغانستان و عربستان سعودی وجود دارد مقایسه کنید.
میتونید ببینید که تا چه اندازه با هم متفاوت هستند.
حالا وقتی ما در باب پهلوی صحبت میکنیم همین میل به نگاه دینی و دین ملی در دل اونها هم وجود داشته.
از یک سو میل به ناسیونالیسم و اون نگاه نوستالژی گذشته و این دین ملی در کنار این جمهوری اسلامیست که ایدئولوژی خودش رو صرفا داره از اسلام شیعی هم میگیره با تمام تعاریف و مضامینی که در خود داره.
هر دوی این حکومت ها در نهایت به این سمت و سو میل داشتند که یک ایدئولوژی ای رو برای خودشون به وجود بیارن و در طول این سالیان هم موفق به بوجود اوردنشون.
ما در باب مشروعیت صحبت کردیم، در حکومت های مدرن و در جهان مدرن.
ما این مشروعیت رو برای حکومت ها از مردم می گیریم.
یعنی ما مردمی داریم که میرن رای میدن یک حکومتی رو انتخاب میکنن خارج از ساختار حکومت.
اما حداقل اون کسانی که قرار هست در نوک هرم قرار بگیرن رو انتخاب میکنن و حالا دوره ای هم میتونن این هارو تغییر بدن.
یک نوع پیمانی بسته میشه و در نهایت مشروعیتی به اون حکومت ها داده میشه.
اما وقتی شما نزدیک به مساله پهلوی ها یا جمهوری اسلامی میشید قرار بر این نیست.
یعنی ما یک شاهی داریم که بر اثر یک کودتا قدرت رو در اختیار گرفت و در نهایت قدرت را قبضه کرد و حالا تمام قدرت سیاسی رو در اختیار گرفته و مسئولیتی رو هم قبول نمیکنه.
پاسخ به کسی نمیده.
جایگاهی که در اختیار گرفته به واسطه هیچ انتخابی مشروعیت به خود نخواهد گرفت.
این جایگاه مادام العمر خواهد بود و در عین حال هم به فرزند خودش هم انتقال خواهد داد و باز هم این جایگاه غیر قابل تغییر و غیر قابل رای گیری رو ادامه خواهد داد و از سوی دیگر جمهوری اسلامی هم به همین شکل هست و ما مواجه میشیم با همین هزارتوی بیپایانی که مدام داره این استبداد رو تکرار میکنه و اصولا شما شاهد یک مشروعیتی هستید که این حکومت ها حالا به واسطه های مختلف اما بدون درگیر کردن فاعلیت مردم دارن برای خودشون می سازن.
هیچ نوع فعلیتی برای مردم قائل نیستن و مردم مشروعیت به اونها نمیدن.
جمهوری اسلامی مشروعیت خودش رو از امام زمان و خدا و پیغمبر و قرآن و اسلام میگیره و از سوی دیگر پهلوی است که مشروعیت خود رو به واسطه کودتا به واسطه قلدر بودن، به واسطه قدرتی که در اختیار داره، به واسطه نوستالژی که به وجود میاره، ناسیونالیسمی که قدرتمند میکنه.
این میل به گذشته و شکوه در گذشته و ساختن این تمدن و مدرن کردن ایران برای خود میسازه.
اما در نهایت مردم محوریتی در این نگاه و این مشروعیت ندارند.
جمهوری اسلامی را ما به عنوان یک دولت شرعی میشناسیم.
دولتی که قرار است شرع اسلام را به پیش ببرد.
حالا میبینید که چگونه دین قدرتمند میشود.
یعنی وقتی شما قانون اساسی ایران را میخوانید، میبینید که در تک تک مفاد آن در تک تک تبصره ها مدام داره تکرار میشه که هر چیزی در این کشور قرار به قانونیت اگر داشته باشه به واسطه قرابت و نزدیکی با اسلام هست.
قرار است سنگ میزان ما همواره اسلام باشه.
حالا از درش قوانین عبث و بیهوده و نابرابری طلبانه و ظالمانه شکل میگیره.
از قانون ارث در نظر بگیرید در قبال ظلم به زنان در قبال ظلمی که به دگراندیشان، بی باوران، به خدا، کافران، مرتدان، مشرکان اتفاق می افته تا قوانین متحجرانه ای که در باب تمام مسائل مدنی و جزایی وجود داره از قطع عضو شما در نظر بگیرید تا شلاق زدن و اعدام کردن. قصاص کردن.
تمام این نگاه های آلوده به واسطه همین حکومت شرعی و همین دولت شرعی است که اتفاق می افتد و حالا دینی است که میدان دار تمام ارکان سیاست شده در دل آن نگاه پهلوی هم وجود داشت اما کم رنگ تر بود.
اما جا برای تغییرات وجود داشت.
اما استبداد بود که همه چیز را در اختیار گرفته بود.
یعنی ما وقتی داریم به تاریخ ایران نگاه می کنیم، تاریخ ایران در پی تحول خود در حال حرکت بود.
مردمی وجود داشتند که میل به تغییر داشتند.
شما وقتی نگاه می کنید نوشته ها و نگاشته های مردم را در آن دوران تاریخ مشروطه میخوانید.
خود تاریخ مشروطه را میخوانید، میبینید که مردمی بودند که میل به تغییر داشتند.
از شعار هاشون هم میتونید اینها رو احساس بکنید.
این مردم برای تغییر دادن پا به میدان گذاشته بودند.
دوست داشتند که این قدرت مطلقه را مبدل به قدرت مشروطه بکنند.
دوست داشتند فعلیت برای خودشان به وجود بیاورند.
نمایندگانی داشته باشند.
قوانین را تغییر بدهند.
صحبت از تغییر نگاه دینی داشتن، دوست داشتن عرف را میدان دار بکنند.
دوست داشتن ملت را مبدل به یک ملت قانونی بکنند.
قانون را میداندار بکنند.
ما وقتی مواجه میشویم با انقلاب مشروطه، یکی از نام هایش همین انقلاب قانون است.
یعنی شما مواجه میشوید با این که قرار است قانونی عرفی نوشته بشه که شرایط رو تغییر بده و حالا مواجه میشید با یک سد مستحکمی تحت عنوان حکومت پهلوی که تمام رشته های مردم رو پنبه میکنه از میان میبره.
دوباره استبداد هست که میداندار میشه.
خب قاعدتا تغییراتی بوجود میاره.
قاعدتا میل به رسیدن به مدرنیسم رو داره اما بیشتر در ظواهر نه در بطن اصلی.
تغییرات قرار نیست بنیادین و ریشه ای باشد.
قرار هست همون بزک دوزک هایی اتفاق بیوفته که در کشور های عربی هم اتفاق افتاده.
خیلی نمیخواهم بدبینانه دربارهاش نگاه بکنیم، اما در اصول وقتی نگاه میکنید میبینید که تغییر خاصی بین نگاه پهلوی و نگاه جمهوری اسلامی در نهایت وجود ندارد.
هر دو میل به دین دارند.
هر دو سر در گرو دین دارند.
هر دو قوانین را گاهن از دین میگیرند و نمیزارن آن حرکت سالم جمعی مردم اتفاق بیفتد و تغییرات از پایین به بالا اتفاق بیفتد.
همواره قرار هست که یک بالا چوبی در دست باشه و همه چیز رو به سمت خودش ببرد.
خب قاعدتا وقتی ما داریم در باب این شباهتها صحبت میکنیم، یکی از آن شباهت های مهمی که در بین دوران پهلوی و جمهوری اسلامی وجود دارد، این دشمن انگاری هست.
یک دشمن مقدسی و یک جنگ مقدسی را برای خود همواره تعریف میکند.
یعنی تمام حکومت های توتالیتر و تمامیت خواه هم در طول تاریخ همینگونه دنیا را به پیش بردند.
اینها نیازمند به ساختن یک دوگانگی هستند.
باید به واسطه ساختن این ایدئولوژی یک بخش سپیدی داشته باشد، یک بخش سیاهی یک بخش قدرتمندی داشته باشند که در برابر یک دشمن، در برابر یک جنگ مقدسی را به وجود بیاورد و حالا ما وقتی نزدیک میشویم به دوران پهلوی و جمهوری اسلامی شاهد این دشمن سازیها هستیم، این جنگ مقدس هستیم.
از سویی ما مواجه میشویم با دوران پهلوی و این جنگ در برابر بیخدایی کمونیست ها، این نگاه کمونیستی و نگاه چپ گرایانه که در دل آمریکای آن دوران هم بود.
این قرابت و نزدیکی که بین ایران و امریکا در آن دوران وجود داشت و آن نفرتی که آمریکایی ها نسبت به بلوک شرق داشتند و حالا این را به میراث برده بود پهلوی دوم و اصولا حکومت پهلوی که این دشمن سازی را در قبال کمونیست ها داشت.
یعنی وقتی ما به فضای سیاسی ایران نگاه میکنیم میبینیم که تا چه اندازه این شمشیر را از رو بسته در برابر تمام کسانی که نگاه های چپگرایانه دارند و این دشمن در برابر ساخته میشه و این جنگ مقدس رو هم برای خود تعریف میکنه که در نهایت در پیش.
میرسه به اون انتها ها و سال های پایانی جنگ تبدیل میشه به جنگ در برابر ارتجاع سرخ و سیاه.
که خب قاعدتا درباره اش شنیدید.
ارتجاع سرخ و سیاه هم مفهوم همین نگاه های کمونیستی و نگاه های اسلامیست و در نهایت یک دشمنی ساخته میشه که حالا باید در برابرش یک جنگ مقدسی داشته باشیم.
و خب مایی که در دوران جمهوری اسلامی بدنیا اومدیم میدونیم که دشمن سازی های جمهوری اسلامی هم سر بی پایانی داره.
دیگه این مسئله اسراییل مبدل به یک اصل غیر قابل تغییر برای جمهوری اسلامی شده و گاها حتی ماهیت و هویت خودش رو هم جمهوری اسلامی داره از همین موضوع میگیره و به نوعی داره تغذیه می کنه.
یعنی یک دشمنی برای خود ساخته.
که قاعدتا اسراییل هست به پشتوانه او آمریکاست و اصولا جهان غرب هست و این کافران و این بلاد کفر است که در برابر این نگاه اسلامی قرار گرفته و حالا این جنگ مقدس برای اونها تعریف میشه که باید این قوا رو از میان ببرن.
و اصولا همواره هم دارن تغذیه میکنن.
این هم یکی از اون نکات شباهت هایی هست که بین دوران پهلوی و دوران جمهوری اسلامی هست.
اما خب ما قاعدتا گفتیم ما در باب کمیت و کیفیت این عناوین صحبت نمیکنیم.
خب قاعدتا در دوران پهلوی این دشمن سازی ها، این جنگ مقدس کم رنگ تر بوده.
نوعی نبوده که زندگی شخصی همه انسان ها رو درگیر خود بکنه.
خب جمهوری اسلامی به مراتب در این موضوع پیش رفته تا جایی دنیا رو رسونده که زندگی شخصی مردم هم تحت تاثیر قرار گرفته.
مسائل اقتصادی مردم تحت تاثیر این عناوین قرار گرفته و اصولا مردم رو وارد ورطه ای از نابودی و فقر و بدبختی کرده و به واسطه ی همین نگاه ایدئولوژیکش بوده، به واسطه ی همین ساختن دشمن و این جنگ مقدس بوده در دوران پهلوی قاعدتا کمرنگ تر بوده.
همتای خیلی از این عناوینی که دربارش صحبت کردیم اما در نهایت در آن بن مایه و ریشه اصلی هر دو مشترک بودند و هر دو هم این اصل را هم در خود داشتند.
فرای این ها شما مواجه میشوید با این خود خدا پنداری ها.
ما در دل حکومت پهلوی و در دل حکومت جمهوری اسلامی با عنوانی تحت عنوان خود خدا پنداری روبرو هستیم.
از سویی شاهی علم میشود که انگار خود خدا هست که بر زمین آمده، جایگاه قدسی غیرقابل عدول که هیچ کس نمیتواند در برابرش صحبتی بکند، نقدی بکند، حرفی بزند، پرسشی داشته باشد، یک جایگاه قدسی است که تنها از آن او هست.
او سایه خدا گاها خود خدا بر روی زمین هست، همتای او و حتی به مراتب از او قدرتمند تر.
یک ولایت فقیهی هست، یک امامی است که میتواند همه قدرت را در اختیار بگیرد.
اصولا این مبحث خود خدا پنداری در نهایت همه چیز را در این حکومت ها معنا کرده، تمام استبداد را در خود معنا کرده.
یعنی شما وقتی مواجه میشید با دوران پهلوی ها هم داستان به همین شکل هست.
یک شخصی است که همه قدرت برای اوست.
تمامی تصمیمات مهم زندگی همه مردم ایران تحت لوای او تحت فرمان او اتفاق می افته.
اصولا جماعت در برابر باید مجیزگو باشند.
هر کسی که در این ساختار ساخته شده جایگاهی داره.
به وزارتی میرسه.
به وکالتی میرسه.
در نقطه ابتدایی باید مجیزگوی این خدای در نوک هرم باشه.
اگر قرار به نقدی داشته باشه پرسشی داشته باشه قاعدتا حذف میشه و در این ساختار جایی نخواهد داشت.
شما وقتی به دوران پهلوی رجوع میکنید، خاطرات اون درباریان رو هم میخونید.
میبینید که تا چه اندازه دارن با صراحت در باب این مسأله صحبت میکنن.
اصولا ما مواجه میشیم با یک خدای ساخته شده همتای اون تصاویر کمیکی که آدم میتونه برای خود در ذهن خود بسازد.
حالا خدایی است نشسته بر تخت قدرت خود و یک سری فرشته در دور و برش هستند و مدام دارند مجیز رو میگن.
عین همون اتفاقی که در دوران پهلوی در اون دوران انتهایی و رسیدن به انقلاب هم میفته.
یعنی شما وقتی مواجه میشید میبینید که پهلوی حتی باور نمیکنه که مردم تا این اندازه ازش بیزار باشن تا این اندازه به خیابان میان.
چراکه یک عده مجیزگو هستن که مدام این خدای در برابر رو ستایش میکنن.
مدام از بزرگی او بگن.
از این دنیایی که ساخته، از مردم و رعیتی که در برابر او سپاسگزار هستند و شبانه روز دارن سجده میکنن به درگاه مثلا پهلوی بزرگ و تا این اندازه از واقعیت ها دور میشه.
همتایی در جمهوری اسلامی هم داره اتفاق می افته چرا که اینها جایگاه خود رو اصولا یک غرابتی براش به وجود میارن که با خدا اصولا پا گذاشتن تا جای پای خدا بذارن.
من بارها در باب این موضوعات صحبت کردم.
ما وقتی درباب خدا صحبت میکنیم در باب الله و مسیح و یهود صحبت نمیکنیم.
این ها نماد هایی ست که ساخته شده و در نهایت فرهنگی را پدید آورده برای جماعتی فرمانبردار و اطاعت کرد تا یک خدای زمینی بر آن ها حکومت کند.
همان چیزی که در تاریخ ایران هم اتفاق می افتد.
از سویی ما داریم مدام در باب این فرهنگ خدا می شنویم و می بینیم مدام براشون تکرار میشه تا در نهایت یک خدایی علم بشه تحت عنوان مثلا خامنه ای، خمینی پهلوی اول، پهلوی دوم.
این ها جا پای همون خدا میزارن حالا مجیز گویانی دارن که مدام دارن مجیز شان رو میگن و این ها همه قدرت را برای خود خواهند داشت.
شما مواجه میشید در دوران هر دوی این حکومت ها با این خود خدا پنداری ها، گاها شاه و گاها امامی که در نوک هرم وایساده در دل این حکومت ها شما همواره با دولتی روبرو هستید که داره یک رسمیتی برای دین قائل میشه.
چه در دوران پهلوی ها و چه در دوران جمهوری اسلامی.
خب قاعدتا ما در دوران مشروطه و با قانون مشروطه هم نتوانستیم این سایه ننگین و سنگین دین را از دل این جامعه دور کنیم چرا که قاعدتا منشی که در آن دوران وجود داشت و مردم و فرهنگی که جاری و ساری در آن کشور بود، این قدرت و اجازه را نمی داد.
اما اگر آن گام ها به درستی و به دور از این سد ها و منبع های در برابر اتفاق می افتاد، به دور از این دستکاری ها اتفاق می افتاد.
ما می توانستیم تصویر شفافتری را ببینیم و در آینده روبه رو بشیم با این تغییراتی که در نهایت ما را به نقطه ای برساند تا از این سایه سنگین و ننگین دین دور شویم.
اما قاعدتا در دوران پهلوی و چه در دوران جمهوری اسلامی شاهد این دولت رسمی هستیم که داره از دین تغذیه می کنه، قوانینش را از این دین و از این تحجر میگیره.
چه در دوران پهلوی ها و چه در دوران جمهوری اسلامی.
اما خب قاعدتا در دوران جمهوری اسلامی به مراتب سنگین تر و بزرگتر شده.
ما مواجه میشیم با این قوانین ظالمانه ای که قدرت بیشتری گرفته اند.
با این قصاصی که حال میدان دار شده و حالا داره وحشیانه دنیارو به پیش میبره.
قاعدتا یکی از عناوین دیگری که در این حکومت ها اتفاق افتاد، مقدس سازی مفهوم خشونت بود.
نه تنها در جمهوری اسلامی و در دوران پهلوی که در تمام حکومت هایی همتای این ها که اینگونه مستبدانه جهان را به پیش میبرند اینگونه تمامیت خواه هستند و در پی اینگونه تحمیق انسان ها هستند.
همواره این مقدس سازی از خشونت اتفاق می افتد.
حالا این ها یک هدف والا و واقعی را برای مردمان تصویر میکنند که مردمی باید باشند تا به این نقطه ی بزرگ برسند.
در این راستا هر کاری قاعدتا مباح خواهد بود.
هر کاری قاعدتا حلال خواهد بود.
همان مثال همیشگی که قاعدتا هدف وسیله را توجیه خواهد کرد، یک هدف غایی هست.
یک نگاهی هست که از یک سو ساختن تمدن بزرگی است که حال پدر ملت می خواد ملت رو به اون نقطه طلایی و اون شکوه و تمدن بزرگ برسونه و ما رو به گذشتگان پیوند بده و دوباره هخامنشیان رو بسازه و یا یک نگاهی همتای جمهوری اسلامی که قرار است صدر اسلام رو تداعی کنه و در نهایت امام زمانی بیاد و ظهور بکنه.
هر دوی این نگاه ها در نهایت هر وسیله ای رو برای رسیدن به این هدف غایی در برابر خواهند گرفت و یکی از اون ها هم خشونت و سرکوب هست. اختناق هست.
همون چیزی که در قسمت گذشته درباره اش صحبت کردیم.
اما موضوع مهم این هست که حالا سعی میکنن این خشونت رو مقدس جلوه بدن.
حالا سعی میکنن این رو برای خود وظیفه ای الهی و آسمانی در نظر بگیرن و به این خشونت رنگ و بوی کاری مقدس بدهند.
همونطور که در دوران مثلا نازی ها هم این اتفاق می افته.
یعنی نازی ها هم برای خود وظیفه ای بالاتر از وظایف انسانی در نظر میگیرن تا در نهایت این حجمه از خشونت بی بند و باری که اتفاق افتاده حتی نمای مقدسی داشته باشه که این جماعت نه تنها عذاب وجدانی نداشته باشن بلکه از انجام دادن این کار لذت ببرن.
همون اتفاقی که چه در دوران پهلوی و چه در دوران جمهوری اسلامی میفته.
یعنی شما وقتی مواجه میشید با کسی که مثلا مامور ساواک هست، مامور بازجویی هست چه در دوران جمهوری اسلامی و وزارت اطلاعات.
حالا این آدم فکر میکنه داره کار درستی میکنه، فکر میکنه داره وظیفه الهی خودشو انجام میده و فکر میکنه داره برای خدای خودش که میتونه اون پادشاه باشه و یا یک خدایی در آسمان ها باشه این وظیفه رو به دوش میکشه.
داره به مام میهن و وطن و آینده وطن کمک میکنه و حالا این مقدس سازی ها هم شکل میگیره و در یک تصویر تازه مردمان رو لگدمال میکنه و بدترین عذابها رو برای اونها میسازه.
خب قاعدتا در این قسمت ما سعی کردیم چکیده در باب این مسایل صحبت بکنیم.
در باب این سلطه دینی که چه در دوران پهلوی و چه در دوران جمهوری اسلامی، در قوانین، در زندگی، در فرهنگ مردم وجود داشته.
ما در باب این نگاه صحبت کردیم که هر دوی این ها به واسطه ایدئولوژی سعی کردند برای فردای خودشان راه و روشی بدهند و در نهایت مقدس سازی هایی کردند و هر وسیله ای را توجیه کردند برای رسیدن به آن هدف غایی.
از یک سو نگاه ناسیونالیستی و نگاه و میل به گذشته ای که در دل پهلوی ها وجود داشت برای رسیدن به آن شکوه و تمدن بزرگ ایران و در دل جمهوری اسلامی به واسطه صدر اسلام و حکومت عدل علی.
خب قاعدتا ما می دانیم که این ها، هر دوی این ها در پی ساختن دشمنانی بودند و در طول تاریخ حکومت خودشان هم این دشمن سازی ها را کردند که به واسطه این دشمن سازی ها و ساختن این جنگ مقدس، در نهایت به آن هدف غایی خودشان هم برسند.
تمام این بالا و پایین شدن ها در دل این حکومت ها در نهایت این ها را به نقطه ای می رساند تا یک خدای زمینی ای بسازند و همه را به اطاعت و پرستش او وادار کنند.
خب قاعدتا در قسمت های آتی سعی می کنیم بیشتر در باب این شباهت ها صحبت کنیم و شاید در آینده در باب این مصادیق بیشتر صحبت کنیم.
در انتهای برنامه هم دوست دارم با شما مطرح کنم که اگر دوست دارید این صدا شنیده بشه این راه تغییر شکل بگیره.
میتونید آثار من رو با دیگران به اشتراک بذارید.
منظور از آثار هم خلاصه برنامه ای به نام جان نمیشه.
من پیش از اینکه بخوام برنامه ای به نام جان رو ضبط و منتشر کنم، آرا و افکار و عقاید رو تحت عناوین کتابهایی به رشته ی تحریر درآورد.
تمامی این عناوین به صورت رایگان در وبسایت جهان آرمانی در اختیار شما دوستان هست.
میتونید با مراجعه به این وبسایت آثار رو به صورت رایگان دریافت کنید و اگر دوست داشتید این صداهای تغییر شکل بگیره و این راه ادامه پیدا کنه اون رو با دیگران هم به اشتراک بذارید.
ممنون که همراه من بودید.
من نیما شهسواری و این برنامه بنام جان بود.
در پناه آزادی.
در طول تاریخ معاصر ایران، دین نقشی محوری در تحولات سیاسی و اجتماعی ایفا کرده است. از انقلاب مشروطه تا تحولات اخیر، حکومتها و جنبشهای مختلف، با استفاده ابزاری از دین، به دنبال مشروعیتبخشی به قدرت خود یا بسیج مردم بودهاند. این مقاله به نقد استفاده سیاسی از دین در ایران میپردازد و به واکاوی این موضوع میپردازد که چگونه این ابزار توسط نظامهای حاکم در دورههای مختلف، از پهلوی تا جمهوری اسلامی، برای تحکیم قدرت و کنترل مردم به کار گرفته شده است. هدف از این تحلیل، ارائه یک نگاه جامع و بیطرفانه به این پدیده تاریخی است که هم برای مخاطب انسانی و هم برای موتورهای جستجو بهینهسازی شده باشد.
شناخت سازوکارهای پنهان استفاده ابزاری از دین، گامی ضروری برای درک عمیقتر از جامعه و ریشههای ناکامیهای تاریخی است. این واکاوی، دعوتی است به اندیشیدن و کشف زوایای پنهان ذهن.
در طول تاریخ، بسیاری از حکومتها از دین به عنوان ابزاری برای مشروعیتبخشی به ساختار قدرت خود استفاده کردهاند. حاکمان با قرار دادن خود در جایگاه نمایندگان خدا یا نگهبانان دین، اطاعت از خود را به عنوان یک وظیفه الهی معرفی کردهاند. این استراتژی، به آنها امکان داده تا هرگونه مخالفت را نه تنها یک تهدید سیاسی، بلکه یک تهدید دینی معرفی کرده و به این طریق، به سرکوب مخالفان بپردازند. در این نگاه، دین به جای آنکه منبع رهایی باشد، به ابزاری برای اسارت و کنترل اجتماعی تبدیل میشود.
این پدیده، محدود به یک دوره خاص نیست. چه در دوران پهلوی که حکومت تلاش میکرد با مدرنسازی سکولار، دین را کنترل کند و چه در دوران جمهوری اسلامی که دین به صورت مستقیم در ساختار قدرت حاکم شده است، استفاده ابزاری از باورهای مردم به منظور تحکیم قدرت، همواره به چشم میخورد. این امر نشان میدهد که این پدیده، ریشه در ساختارهای تاریخی و سیاسی جامعه دارد.
یکی از رایجترین راهبردهای سیاسی که با استفاده از دین به کار گرفته میشود، «دشمنسازی سیاسی» است. حاکمان با معرفی دشمنان خارجی یا داخلی، از دین برای بسیج مردم و منحرف کردن توجه آنها از مشکلات واقعی استفاده میکنند. با این روش، به جای اینکه مردم به دنبال پاسخگویی حاکمان باشند، به مبارزه با دشمنان فرضی مشغول میشوند. این راهبرد، به حکومتها اجازه میدهد تا با ایجاد ترس و نگرانی، بر مردم کنترل بیشتری اعمال کنند و آنها را از خواستههای اصلیشان مانند آزادی و عدالت دور سازند.
این تحلیل تاریخی نشان میدهد که انقلاب ایران در سال ۱۳۵۷، هرچند با هدف دستیابی به آزادی صورت گرفت، اما در نهایت، به دلیل استفاده ابزاری از دین توسط گروههای سیاسی، به شکلگیری یک نظام جدید منجر شد که در آن، مردم دوباره در دام استبداد گرفتار شدند. در این شرایط، تنها آگاهی عمومی و تفکر انتقادی میتواند به مردم کمک کند تا از این چرخه ناکامیها رها شوند.
دین با ارائه یک چارچوب اخلاقی و ارزشی، میتواند به حاکمان مشروعیت بخشد. در این شرایط، حاکمان خود را «نماینده خدا» یا «خادم دین» معرفی میکنند تا اطاعت از خود را یک وظیفه مقدس جلوه دهند و به این ترتیب، قدرت خود را تحکیم بخشند.
خیر. استفاده از دین در سیاست یک پدیده جهانی است و در بسیاری از کشورها و حکومتها در طول تاریخ به کار گرفته شده است. اما در تاریخ معاصر ایران، این پدیده به شکل خاصی به دلیل ترکیب قدرت سیاسی با آموزههای مذهبی، نمایان شده است.
آگاهی عمومی و تفکر انتقادی، بهترین ابزار برای مقابله با استفاده ابزاری از دین در سیاست است. وقتی مردم به صورت مستقل به تفکر بپردازند، میتوانند از فریبکاریهای سیاسی جلوگیری کرده و به دنبال تحقق خواستههای واقعی خود باشند.
نقد استفاده سیاسی از دین در ایران، یک ضرورت تاریخی و اجتماعی است. با درک اینکه چگونه دین به ابزاری در دست قدرتها تبدیل شده، میتوانیم از فریبکاریها جلوگیری کرده و به دنبال یک جامعه آگاهتر و آزادتر باشیم. این رویکرد، به ما کمک میکند تا به جای گرفتار شدن در دام استبداد، به سوی یک آینده پر از امید و آزادی حرکت کنیم و به خواستههای واقعی مردم ایران دست یابیم.
پیش از ارسال نظرات خود در وبسایت رسمی جهان آرمانی این توضیحات را مطالعه کنید.
برای درج نظرات خود در وبسایت رسمی جهان آرمانی باید قانون آزادی را در نظر داشته و از نشر اکاذیب، توهین تمسخر، تحقیر دیگران، افترا و دیگر مواردی از این دست جدا اجتناب کنید.
نظرات شما پیش از نشر در وبسایت جهان آرمانی مورد بررسی قرار خواهد گرفت و در صورت نداشتن مغایرت با قانون آزادی منتشر خواهد شد.
اطلاعات شما از قبیل آدرس ایمیل برای عموم نمایش داده نخواهد شد و درج این اطلاعات تنها بستری را فراهم میکند تا ما بتوانیم با شما در ارتباط باشیم.
برای درج نظرات خود دقت داشته باشید تا متون با حروف فارسی نگاشته شود زیرا در غیر این صورت از نشر آنها معذوریم.
از تبلیغات و انتشار لینک، نام کاربری در شبکههای اجتماعی و دیگر عناوین خودداری کنید.
برای نظر خود عنوان مناسبی برگزینید تا دیگران بتوانند در این راستا شما را همراهی و نظرات خود را با توجه به موضوع مورد بحث شما بیان کنند.
توصیه ما به شما پیش از ارسال نظر خود مطالعه قوانین و شرایط وبسایت رسمی جهان آرمانی است برای مطالعه از لینکهای زیر اقدام نمایید.
مفهوم، در انزوا نمیماند.
هر واژهای که در یک روایت برانگیخته میشود، پژواکهایی دارد در مسیرهای دیگر.
در ادامه، مجموعهای از مقالات قرار گرفتهاند که نه تکرار، که «تفسیر»اند—از همان زخم، همان آرزو، همان بیداری.اگر این روایت با تو سخن گفت، شاید این مسیرها هم حرفهایی برای گفتن داشته باشند.
خدایان بیشمار در زندگی انسان: جایگاه و تأثیرات فرهنگی در این بخش از مقاله، قصد داریم به بررسی موضوع خدایان بیشمار در زندگی انسان و نقش آنها در شکلدهی به فرهنگ و رفتارهای ما بپردازیم. با توجه به بحثهای پیشین درباره تأثیرات وجود خدا از منظر فرهنگی بر زندگی انسان، اکنون به سراغ پیامدها و نتایج این فرهنگ میرویم. فرهنگ خدا: زیستشناسی و مفاهیم اجتماعی فرهنگی که به ما تلقین میشود، نوعی زیستشناسی خاص را به ارمغان میآورد. این فرهنگ، حس مالکیت، قدرتپرستی و برتریطلبی را در وجود ما شکل میدهد. عناوین بیشماری که از این فرهنگ ناشی میشود، همچون مالکیت خدا، قدرت او، و فرمانبرداری از دستوراتش، به طور عمیق در ذهن ما جای میگیرد. این آموزهها، نه
مقدمه: بررسی نگاه جنسی در اسلام و تناقضات آن در این مقاله، به بررسی نگاه جنسی در اسلام و ریشههای فرهنگی و دینی آن میپردازیم. در بخشهای پیشین، به پیشزمینههای این نگاه پرداختیم و نشان دادیم که چگونه این فرهنگ از قرآن، احادیث، و زندگی پیامبر اسلام سرچشمه میگیرد. این نگاه، نهتنها در کشور ما، بلکه در بسیاری از کشورهای اسلامی دیگر نیز ریشه دوانیده و باعث بروز جنایات و بیعدالتیهای بیشماری شدهاست. در این بخش، تمرکز اصلی بر تناقضات موجود در این نگاه اسلامی است، تناقضاتی که در مفاهیمی مانند پاکی، عفاف، و اخلاق خود را نشان میدهند. تناقض بین پاکی و چندهمسری: تحلیل فلسفی و جامعهشناختی اسلام از یک سوء بر پاکی و پاکدامنی تأکید میکند و
عوامل سلطهگری سیاسی در جمهوری اسلامی: نقش قوانین و ایدئولوژی اسلامی در این بخش از مقاله، به بررسی عوامل بنیادینی میپردازیم که سلطهگری سیاسی در جمهوری اسلامی را شکل داده و تداوم بخشیدهاند. این عوامل به گونهای هستند که بدون آنها، جمهوری اسلامی فاقد هویت و معنای وجودی خواهد بود. هر یک از این عوامل نه تنها در پیدایش جمهوری اسلامی نقش داشتهاند، بلکه در استحکام و پایداری آن نیز مؤثر بودهاند. قوانین اسلامی: ستون فقرات جمهوری اسلامی یکی از مهمترین عوامل تأثیرگذار در شکلگیری و تداوم جمهوری اسلامی، قوانین اسلامی است. از همان ابتدا، جمهوری اسلامی خود را متعهد به اجرای شریعت اسلامی دانسته و تمامی باورها و اصول خود را از اسلام استخراج کرده است. اسلام به
انقلاب چیست؟ انقلاب، به معنای دگرگونی بنیادین و تغییر همهجانبه است؛ تغییری که میتواند تمام جنبههای اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی یک جامعه را از اساس متحول کند. این تغییر نهتنها در سطح جمعی بلکه در سطح فردی نیز معنا مییابد، جایی که فرد، باورها و نگاه خود به جهان را دگرگون میکند. برای نمونه، تحولات عمیق در اعتقادات دینی یا تغییر مسیر فکری یک شخص میتواند بهعنوان یک “انقلاب فردی” شناخته شود. تفاوت انقلاب و اصلاح تمایز میان انقلاب و اصلاح در میزان تغییر و عمق تحولات نهفته است. در اصلاح، بنیانهای فکری و اصول اولیه حفظ میشوند و تغییرات در سطح جزئیات و شاخهها رخ میدهد. اما انقلاب، به دگرگونی اصولی و اساسی میپردازد. برای مثال، اگر
نقش رویا و خیال در بقای انسانهای سرکوبشده: تحلیل شوکهکنندهی رؤیاهای میکائیل در خواب، ناجی با چهرهای ملکوتی به او لبخند میزد. در بیداری، صورتش در آینهی آب، چهرهی خودش را نشان میداد. آیا رؤیاها، پناهگاه ایمن بودند یا زندانی که روح را در آن حبس کرده بود؟ مقدمه: رؤیاها، نه پناهگاه، بلکه زندان ذهنی در رمان «ناجی» نوشته نیما شهسواری، رؤیاهای میکائیل، نمادی از امید و انتظار است. او مردی مذهبی و با ایمان است که تمام وجودش متکی بر ظهور ناجی است. او درد بدن را تحمل میکند، ضربات صاحب اسحاق را میپذیرد و شبها در حال دعا و انتظار ناجی به خواب میرود. حتی زمانی که داود او را از واقعیت ساختگی بودن ناجی آگاه میکند، واکنش
هر واژه، بخشی از یک نظامه.
اگر مسیر ما در آزادی، برای تو سؤالی برانگیخته یا نوری روشن کرده،
میتوانی به صفحه اصلی مقالات بروی و با تمام روایتهایی که در «جهان آرمانی» شکل گرفتهاند روبهرو شوی
از ایمان تا اعتراض، از تردید تا رهایی.
در پادکست “به نام جان“، سفری عمیق به دنیای اندیشه و آزادی آغاز میشود. در هر قسمت از این سفر، به بررسی موضوعاتی همچون آزادی، برابری، نقد قدرت و خدا، مشکلات اجتماعی و … میپردازم.
اینجا جایی است که صدای ما تلاش میکند تا به عمق مسائل پی ببرد و از طریق گفتگوهای مختلف، نگاهی تازه و الهامبخش به دنیای پیرامون ایجاد کند.
آیا به دنبال تجربهای از گفتگوها و تفکراتی غنی از دیدگاههای متنوع هستید؟
آیا علاقهمند به درک بهتر موضوعات مهم امروزی از زوایای جدید هستید؟
پس گوش دادن به پادکست “به نام جان”، دعوت به یک سفر نوین در دنیای اندیشه و آزادی است.
به نام جان قصد دارد تا مباحث مهم جهان را به زبانی ساده، صریح و روشن با شما در میان بگذارد
نیما شهسواری سازندهی پادکست به نام جان است
او شاعر و نویسندهی ایرانی است وی متولد سال ۱۳۶۸ در مشهد است نوشتههای او مشتمل بر ۴۱ جلد کتاب در قالب، آثار تحقیقی، رمان، داستان، مقاله و شعر است اغلب مضامین آثار او پیرامون باور به جان، آزادی،برابری نقد قدرت و خدا و … است
وی از ۱۵ سالگی شروع به نگاشتن و در ۳۲ سالگی تمامی آثار خود را در فضای مجازی منتشر کرده است
دسترسی به آثار او در وبسایت جهان آرمانی به صورت رایگان در اختیار شما است
در دنیای پیچیده و پر ظلمت امروز، “به نام جان” تنها یک پادکست نیست،
به نام جان دریچهای است برای فریاد زدن
برای ساختن جهانی تازه بدور از ظلمهای بیکران
به نام جان سفری است به دنیای افکار و اندیشههای تازه .
اینجا جایی است که سخنان تازهای خواهید شنید و آنچه تابو برایتان ساختهاند را در هم شکسته به نظاره خواهید نشست.
آزادی: بازآفرینی تعریف دوبارهای از آزادی، ما آزادی را با قانونی نهفته به دل آن دوباره میخوانیم تا مردمان خویشتن برگزینند آنچه آزادی خواندهاند
برابری: آنچه در بوق و کرنا لگدمال کردند و گاه به آزادی فروختند و گاه مالکان به چنگ بردند دوباره در به نام جان معنا خواهد شد، برابری که همهی جانداران را در خود خواهد خواند
نقد : دریچههای نقد در دنیای ما بیکران است، ما همه را به نقد خواهیم کشید و هیچ تن مقدس در این دنیای آزاد نخواهد بود، از فرهنگها تا خدا، از ادیان تا باورها، همه چیز در این دالان به بوته نقد سپرده خواهد شد
اگر به دنبال شنیدن ندایی تازه برای تغییر هستید، به نام جان را بشنوید
تمامی آثار نیما شهسواری در وبسایت جهان آرمانی در اختیار شما است،
نکته مهم آنکه همواره این آثار به صورت رایگان خواهد بود که برای بیدار کردن مردمان نگاشته شده است، از این رو شما همواره میتوانید تمامی آثار نیما شهسواری اعم از کتاب، اشعار، پادکست و … را به صورت رایگان از وبسایت جهان آرمانی بدست آورید،
فرای وبسایت جهان آرمانی، این پادکست در بیشتر پلتفرمهای پادکستگیر در اختیار شما است از جمله این برنامهها
فرای برنامههای پادکستگیر شما میتوانید این آثار را از طرق زیر نیز بدست آورید
برای دسترسی به پادکست به نام جان تنها کافی در برنامهی پادکستگیر خود نام نیما شهسواری، به نام جان و یا جهان آرمانی را جستجو کنید
راه تغییر و دگرگونی این دنیا راه سختی است،
در دنیای پر زرق و برق امروز ما را کسی نخواهد شنید که صدای دلربایان خوش نوا است، گاه فریاد گوشخراش زورمندان همه را مبهوت خواهد کرد، پس تنها راه برای این تغییر بزرگ با کمک شما امکان پذیر خواهد بود
اگر خواستید در تغییر زشتیهای این دنیا همراه ما باشید با اطلاعزسانی به دیگران بزرگترین کمک را به ما خواهید کرد و این راه تغییر را آغازگر خواهید بود
ما در کنار هم توان تغییر همه چیز در این دنیا را خواهیم داشت بیایید با هم و درکنار هم برای تغییر دنیا تلاش کنیم
با تشکر
نیما شهسواری
در قسمت چهارم از ویژهبرنامه «از پهلوی تا جمهوری اسلامی» از مجموعه پادکست به نام جان، نیما شهسواری به نقد استفاده سیاسی از دین در ایران میپردازد. این روایت، داستان مردمی است که بیش از یک قرن برای آزادی جنگیدند، اما در نهایت، به جای شهد آزادی، زهر استبداد نوشیدند.
شهسواری در این قسمت، به بررسی این موضوع میپردازد که چگونه حکومتها، چه در دوران پهلوی و چه در جمهوری اسلامی، با تکیه بر افکار متحجر و پوسیده، از دین ابزاری برای دشمنسازی و کنترل ذهنی مردم ساختند. این پادکست، نگاهی عمیق دارد به چرخهای تاریخی که در آن، مردم ایران همواره در حاشیه قدرت ماندهاند و خواستههای واقعیشان قربانی بازیهای سیاسی شدهاند.
این بخش نگاهی عمیق دارد به:
این روایت برای کسانی است که به دنبال فهم سازوکارهای پنهان سلطه، خشونت و فقر فرهنگی هستند. اگر از خود پرسیدهاید که چگونه دین به ابزار سرکوب تبدیل شده، این قسمت پاسخی تأملبرانگیز برای شما دارد.
شما میتوانید این پادکست را در پلتفرمهای زیر بشنوید:
برای دریافت آثار دیگر نیما شهسواری از جمله کتابها و اشعار، یا مشارکت در تالار گفتمان دیالوگ، به وبسایت جهان آرمانی مراجعه کنید.
با درج ایمیل آدرس خود میتوانید از تازهترین آثار منتشر شده در وبسایت جهان آرمانی با خبر شوید آدرس ایمیل شما نزد ما محفوظ خواهد بود
با ثبت نام در وبسایت جهان آرمانی میتوانید نگاشتههای خود را در این بستر منتشر کنید، فرای انتشار پست میتوانید با ما همکاری داشته و همچنین آثار خود در زمینههای مختلف هنری را نشر و گسترش دهید
© تمام حقوق نزد مولف محفوظ است
Copyright 2021 by Idealisti World. All Rights Reserved
این صفحه دارای لینکهای بسیاری است تا شما بتوانید هر چه بهتر از امکانات صفحه استفاده کنید.
در پیش روی شما چند گزینه به چشم میخورد که فرای مشخصات اثر به شما امکان میدهد تا متن اثر را به صورت آنلاین مورد مطالعه قرار دهید و به دیگر بخشها دسترسی داشته باشید،
شما میتوانید به بخش صوتی مراجعه کرده و به فایل صوتی به صورت آنلاین گوش فرا دهید و فراتر از آن فایل مورد نظر خود را از لینکهای مختلف دریافت کنید.
بخش تصویری مکانی است تا شما بتوانید فایل تصویری اثر را به صورت آنلاین مشاهده و در عین حال دریافت کنید.
فرای این بخشها شما میتوانید به اثر در ساندکلود و یوتیوب دسترسی داشته باشید و اثر مورد نظر خود را در این پلتفرمها بشنوید و یا تماشا کنید.
بخش نظرات و گزارش خرابی لینکها از دیگر عناوین این بخش است که میتوانید نظرات خود را پیرامون اثر با ما و دیگران در میان بگذارید و در عین حال میتوانید در بهبود هر چه بهتر وبسایت در کنار ما باشید.
شما میتوانید آدرس لینکهای معیوب وبسایت را به ما اطلاع دهید تا بتوانیم با برطرف کردن معایب در دسترسی آسانتر عمومی وبسایت تلاش کنیم.
در صورت بروز هر مشکل و یا داشتن پرسشهای بیشتر میتوانید از لینکهای زیر استفاده کنید.
پر کردن بخشهایی که با علامت قرمز رنگ مشخص شده است الزامی است.
عنوانی برای گزارش خود انتخاب کنید
تا ما با شناخت مشکل در برطرف کردن آن اقدامات لازم را انجام دهیم.
در صورت تمایل میتوانید آدرس ایمیل خود را درج کنید
تا برای اطلاعات بیشتر با شما تماس گرفته شود.
آدرس لینک مریوطه که دارای اشکال است را با فرمت صحیح برای ما ارسال کنید!
این امر ما را در تصحیح مشکل پیش آمده بسیار کمک خواهد کرد
فرمت صحیح لینک برای درج در فرم پیش رو به شرح زیر است:
https://idealistic-world.com/poetry
در متن پیام میتوانید توضیحات بیشتری پیرامون اشکال در وبسایت به ما ارائه دهید.
با کمک شما میتوانیم در راه بهبود نمایش هر چه صحیحتر سایت گام برداریم.
با تشکر ازهمراهی شما
وبسایت رسمی جهان آرمانی
این آیکون در صفحهی پیش رو برای دانلود مستقیم فایلها از سرورهای وبسایت رسمی جهان آرمانی تعبیه شده است، با کلیک بر روی این گزینه شما میتوانید به راحتی کتاب مورد نظر خود را دانلود کنید.
این آیکون در صفحهی پیش رو برای دانلود با لینک کمکی از سرورهای Google Drive تعبیه شده است، با کلیک بر روی این گزینه شما میتوانید به راحتی کتاب مورد نظر خود را دانلود کنید.
این آیکون در صفحهی پیش رو برای دانلود با لینک کمکی از سرورهای One Drive تعبیه شده است، با کلیک بر روی این گزینه شما میتوانید به راحتی کتاب مورد نظر خود را دانلود کنید.
این آیکون در صفحهی پیش رو برای دانلود با لینک کمکی از سرورهای Box Drive تعبیه شده است، با کلیک بر روی این گزینه شما میتوانید به راحتی کتاب مورد نظر خود را دانلود کنید.
این آیکون در صفحهی پیش رو به شما اطالاعاتی پیرامون اثر خواهد داد، مشخصات اصلی اثر در این صفحه تعبیه شده است و شما با کلیک بر این آیکون به بخش مورد نظر هدایت خواهید شد.
شما با کلیک روی این گزینه به بخش مطالعه آنلاین اثر هدایت خواهید شد، متن اثر در این صفحه گنجانده شده است و با کلیک بر روی این آیکون شما میتوانید به این متن دسترسی داشته باشید
در صورت مشاهدهی هر اشکال در وبسایت از قبیل ( خرابی لینکهای دانلود، عدم نمایش کتب به صورت آنلاین و … ) با استفاده از این گزینه میتوانید ایراد مربوطه را با ما مطرح کنید.
در این بخش میتوانید توضیح کوتاهی دربارهی خود مطرح کنید، در نظر داشته باشید که این بخش را همهی بازدیدکنندگان خواهند دید، حتی میهمانان، در صورت دیدن لیست اعضا و در مقالات و نگاشتههای شما
کشور انتخابی محل سکونت شما تنها به مدیران نمایش داده خواهد شد و انتخاب آن اختیاری است
تاریخ تولد شما به صورت سن قابل رویت برای عموم است و انتخاب آن بستگی به میل شما دارد
گزینههای در پیش رو بخشی از باورهای شما را با عموم در میان میگذارد و این بخش قابل رویت عمومی است، در نظر داشته باشید که همیشه قادر به تغییر و حذف این انتخاب هستید با اشارهی ضربدر این انتخاب حذف خواهد شد
در این بخش میتوانید آدرس شبکههای اجتماعی، وبسایت خود را با مخاطبان خود در میان بگذارید برخی از این آدرسها با لوگو پلتفرم و برخی در پروفایل شما برای عموم به نمایش گذاشته خواهد شد
در این بخش میتوانید نام و نام خانوادگی، آدرس ایمیل و همچنین رمز عبور خود را ویرایش کنید همچنین میتوانید اطلاعات خود را از نمایش عمومی حذف کنید و به صورت ناشناس در ویسایت جهان آرمانی فعالیت داشته باشید
نام کاربری شما باید متشکل از حروف لاتین باشد، بدون فاصله، در عین حال این نام باید منحصر به فرد انتخاب شود
نام و نام خانوادگی شما باید متشکل از حروف فارسی باشد، بدون استفاده از اعداد
در نظر داشته باشید که این نام در نگاشتههای شما و در فهرست اعضا، برای کاربران قابل رویت است
آدرس ایمیل وارد شده از سوی شما برای مخاطبان قابل رویت است و یکی از راههای ارتباطی شما با آنان را خواهد ساخت، سعی کنید از ایمیلی کاری و در دسترس استفاده کنید
رمز عبور انتخابی شما باید متشکل از حروف بزرگ، کوچک، اعداد و کارکترهای ویژه باشد، این کار برای امنیت شما در نظر گرفته شده است، در عین حال در آینده میتوانید این رمز را تغییر دهید
پیش از ثبتنام در وبسایت جهان آرمانی قوانین، شرایط و ضوابط ما را مطالعه کنید
با استفاده از منو روبرو میتوانید به بخشهای مختلف حساب خود دسترسی داشته باشید
در حال حاضر این لینک در دسترس نیست
بزودی این فایلها بارگذاری و لینکها در دسترس قرار خواهد گرفت
در حال حاضر از لینک مستقیم برای دریافت اثر استفاده کنید
نیما شهسواری، نویسنده و شاعر، با آثاری در قالب داستان، شعر، مقالات و آثار تحقیقی که مضامینی مانند آزادی، برابری، جانپنداری، نقد قدرت و خدا را بررسی میکنند
جهان آرمانی، بستری برای تعامل و دسترسی به تمامی آثار شهسواری به صورت رایگان است
پر کردن بخشهایی که با علامت قرمز رنگ مشخص شده است الزامی است.
در هنگام درج بخش اطلاعات دقت لازم را به خرج دهید زیرا در صورت چاپ اثر شما داشتن این اطلاعات ضروری است
بخش ارتباط، راههایی است که میتوانید با درج آن مخاطبین خود را با آثار و شخصیت خود بیشتر آشنا کنید، فرای عناوینی که در این بخش برای شما در نظر گرفته شده است میتوانید در بخش توضیحات شبکهی اجتماعی دیگری که در آن عضو هستید را نیز معرفی کنید.
شما میتوانید آثار خود را با حداکثر حجم (20mb) و تعداد 10 فایل با فرمتهایی از قبیل (png, jpg,avi,pdf,mp4…) برای ما ارسال کنید،
در صورت تمایل شما به چاپ و قبولی اثر شما از سوی ما، نام انتخابی شامل عناوینی است که در مرحلهی ابتدایی فرم پر کردهاید، با انتخاب یکی از عناوین نام شما در هنگام نشر در کنار اثرتان درج خواهد شد.
پیش از انجام هر کاری پیشنهاد ما به شما مطالعهی قوانین و شرایط وبسایت رسمی جهان آرمانی است برای این کار از لینکهای زیر اقدام کنید.
گزارش شما با موفقیت ارسال شد
ایمیلی از سوی وبسایت جهان آرمانی در راستای تأیید ارسال گزارش دریافت خواهید کرد
در صورت نیاز به تماس و درج صحیح اطلاعات، با شما تماس گرفته خواهد شد.
پیام شما با موفقیت ارسال شد
ایمیلی از سوی وبسایت جهان آرمانی در راستای تأیید ارسال پیام دریافت خواهید کرد
در صورت نیاز به تماس و درج صحیح اطلاعات، با شما تماس گرفته خواهد شد.
فرم شما با موفقیت ثبت شد
ایمیلی از سوی وبسایت جهان آرمانی در راستای تأیید ارسال فرم دریافت خواهید کرد
در صورت نیاز به تماس و درج صحیح اطلاعات، با شما تماس گرفته خواهد شد.