
در دسترس نبودن لینک
در حال حاضر این لینک در دسترس نیست
بزودی این فایلها بارگذاری و لینکها در دسترس قرار خواهد گرفت
در حال حاضر از لینک مستقیم برای دریافت اثر استفاده کنید
عنوان : پادکست به نام جان
ویژه برنامه : انقلاب ایران
قسمت چهاردهم : خشم و دفاع
برنامهساز : نیما شهسواری
زمان : 01:04:15
با صدای : نیما شهسواری
انقلاب ایران
انقلاب نوین ایران در راه است،
ثمرهی چهل و سه سال ظلم، جنایت، تبعیض، استبداد … بیشک انقلابی به بار خواهد آورد و انتهای این شام تاریک روزی روشن است، روزی روشن که اگر ذرهای دور از ترس، منافع و خودپرستی و با عقلی سلیم بر آن نظر افکنی حقیقتی همتای خورشید بر آسمانها است
در برنامهی به نام جان قسط داریم تا با این معنا بیشتر و بیشتر درگیر و نزدیک شویم تا راه بجوییم برای نزدیکی، کم هزینه شدن و رسیدن به آرمان و آرزوهایمان در این انقلاب پیش رو
قسمت چهاردهم از خشم و دفاع میگوید
انتشار صحنههای خشونتبار از اعتراضات سراسری تنها خواستهی جمهوری اسلامی است
آنان که دست به انتشار این صحنهها میزنند
یا از جمهوری اسلامی و یا به واسطهی غلیان احساسات و نادانی این کار را میکنند
اعتراضات سراسری به دور از خشونت و مدنی تنها راه بیداری عمومی است
اعتراضاتی مبتنی بر دفاع که سبب بیداری احترام و شرافت ما است
برنامهی به نام جان قصد دارد تا درباب مباحث مهم باورها و دغدغههای دنیایمان به زبان ساده و بداهه سخن بگوید
این بخش از متن پادکست توسط هوش مصنوعی استخراج شده است. ممکن است شامل اشتباهاتی باشد یا به طور کامل با محتوای اصلی مطابقت نداشته باشد. هدف از این کار، بهبود دسترسی مخاطبین به محتوای پادکست و فراهم کردن امکان مطالعه و مرور سریعتر مطالب است
ما تصمیم گرفتهایم متن پادکستهای خود را منتشر کنیم تا دسترسی به محتوای آنها برای همه مخاطبان آسانتر شود. این اقدام به ویژه برای افرادی که ترجیح میدهند مطالب را به صورت متنی مطالعه کنند یا نیاز به مرور سریعتر دارند، مفید خواهد بود
این متن توسط هوش مصنوعی Speechmatics استخراج شده است. Speechmatics یکی از پیشرفتهترین فناوریهای تبدیل گفتار به متن است که با استفاده از الگوریتمهای پیچیده و یادگیری عمیق، صدا را به متن تبدیل میکند. این ابزار قادر است با دقت بالا و در زمان واقعی، گفتار را به متن تبدیل کند و از بیش از ۵۰ زبان مختلف پشتیبانی میکند
خب دوستان توی این قسمت مشخص ما میخوایم یه مقدار بیشتر در باب خشونت و دفاع صحبت بکنیم.
اینکه این دو مقوله رو اصلا بشناسیم و دربارش صحبت بکنیم و برآیند کلیش رو مطرح بکنیم اینه که در نقطه ابتدایی ما باید یک نقطه تمایزی بین دفاع و خشونت قائل بشیم.
اینکه در ابتدا باید بدونیم که اصلا دفاع یک موضوع شریف و قابل احترامی هست.
در تمامی تفکرها تقریبا به همین شکل هست.
فرای اون تفکرات که به نوعی در خیالات و اوهام داره مطرح میشه و دفاع رو برنمی تابه اما در عین حال وحشیانه ترین رفتار ها رو انجام داده و شکل داده.
یعنی مثلا به عنوان مثال همون اعتقادات مسیحیان.
یعنی شما مواجه میشید از یک بخش تئوری که دارن در باب این صحبت میکنن که حالا کسی که در گوش تو زد شما روتو اینور بکن تا اون سمت تو رو هم بزنه.
یعنی یک آیه ای از انجیل که منتسب به مسیح هست اما شما مواجه میشید وقتی به ورطه عملی میرسه.
یعنی وقتی قدرت در اختیار این قشر قرار میگیره وحشیانه ترین رفتار ها رو انجام میدن.
شروع کننده جنگ ها هستن.
یعنی جنگ های صلیبی رو شما در نظر بگیرید.
بدترین و وحشیانه ترین این خشونت ها اتفاق افتاده.
اون دوران از دوران سیاه تاریخیه قرون وسطی رو در نظر بگیرید.
بدترین اتفاقات در همون برهه افتاده.
زمانی که قدرت در اختیار مسیحی ها بوده و یا اسلامی ها و مسلمان هایی که برخی از اوقات دارن در باب این موضوعات صحبت می کنند و این تناقض بزرگی که در بین باورشون هست و جایی که نیاز باشه دستاویز شون، این خشونت پرهیزی است که هیچ ارتباطی هم با واقعیت وجودی اسلام نداره.
یعنی شما مواجه میشید با یک دینی به اسم اسلام که ترویج کننده جنگ و جهاد هست.
خونریزی و قتل و کشتار به وحشیانه ترین شکل هست.
از همون ابتدای امر، از زمانی که قدرت در اختیار محمد بوده تا این تاریخ ادامه پیدا کرده و با تفکرات اسلامی به نوعی حکومت های مختلفی شکل گرفته و ما شاهد جنگ های بیشمار هستیم. جهاد های.
بدون پایان هستیم تا همان دوران امروزی که داریم با آن روبه رو میشیم.
این تناقضات را گاها شما می بینید که در زمینه موضوعات تئوریک مطرح می کنند اما هیچ سنخیت و هیچ نزدیکی با اصل و بنیان و رفتارها و اعمالی که از همان ابتدا هم شکل گرفته نداشته.
یعنی شما با یک پیامبری روبرو هستید که بدترین غزوه ها رو انجام می داد برای ثروت اندوزی، برای به چرخش درآوردن چرخه های اقتصادی خودش از همین خشونت استفاده می کرد و یا با جهاد و جنگ قصد داشت این عقاید و باور خودش رو ترویج بده و این دیگه هیچ سنخیتی نداره با موضوعی مثل خشونت پرهیزی و اینکه حتی شما بخواید دفاع رو هم نفی بکنید.
یا در مسیحیت که مثالش رو زدیم یعنی از یک سمت شما مواجه میشید با این صحبتی که منتسب به مسیح است که شما در برابر کسی که به شما ظلمی میکند و توی صورت شما میزنه، ضربهای به شما میزنه.
شما باید صورتت رو اون سمت بکنی تا اون سمت رو هم بزنی.
اما وقتی به مرحله عمل میرسه و قدرت رو در اختیار میگیرن، وحشیانه ترین رفتار ها رو هم از خودشون نشون میدن.
این اون تناقضات هست.
یعنی اون بخشی ست که شما وقتی قدرت رو در اختیار ندارید یک موضوعی رو مطرح میکنید.
من بارها در قسمت های مختلف در همین برنامه های به نام جان درباره اش صحبت کردم و در کتاب های مختلف بهش اشاره کردم.
اینکه زمانی که افرادی که حالا به عنوان مصلح اجتماعی در نظرشون میگیرید قبل از قدرت گیری و بعد از قدرت گیری رفتارها، صحبت ها و اعمالی که انجام میدن 180 درجه با هم متفاوت هست.
زمانی که قدرت رو ندارن برای جذب نیرو سعی میکنن صحبت هایی بزنن که به مذاق همه خوش بیاد اما وقتی قدرت رو در اختیار میگیرن حالا سعی میکنن بدترین خشونت ها رو اعمال بکنن و شما مواجه میشید با این خشونت افسارگسیخته ای که داره مدام در جامعه های مختلف شکل میگیره.
اما ما به عنوان یک تعریف مشخص باید دفاع رو در مرحله اول یک رفتار شریف و قابل احترام در نظر بگیریم.
اینکه شما وقتی بهتون حمله میکنن این حس یاغی گری و این طغیان و این باور به طغیان باید در وجود شما موج بزنه.
شما در برابر نابرابری در برابر ظلم و زور ایستادگی کنید.
اصلا این چرخه ایست که انسان ها رو متفاوت و متمایز میکنه.
یعنی در بین انسان ها شما میتونید ارزشی رو تعریف کنید که حالا اون کسانی که در برابر ظلم ایستادگی میکنند رو یاغی و یا آزاده نام بدید.
اینکه اینها هستند که با این حس یاغی گری خودشون در پی احقاق حقوق هستند و این دفاع حقی و حقیقی هستش که ما رو اصلا به سمت و به سوی به نوعی برابری خواهی و آزادی خواهی میرسونه.
پس این دفاع موضوعی هست که قابل احترام هست.
اصلا این حس دفاع، این حس دفاع از حقوق خود از حقوق دیگران هست که به نوعی چرخی رو آغازگر چرخی هست برای رسیدن به حقوق خودمون.
و این احساس دفاع کردن از خود قابل ستایش هست.
قابل پروراندن هست و باید این دفاع هم تبدیل به یک ارزش مستحکمی بشه و ما به او ایمان و اعتقادی داشته باشیم.
مثلا با دفاع ما میتونیم به خواسته هامون برسیم.
اصولا همین دفاع هست که معنا گر حق خواهی و حق طلبی میشه.
مثلا شما چجوری میتونید خارج از این نگاه به دفاع از دیگران در پی احقاق حقوق باشید؟
در پی آزادی خواهی باشید، در پی برابری طلبی باشید.
اونجایی که شما دارید این نابرابری رو میبینید هست که به نوعی از خودتون واکنشی نشون میدید.
حالا وقتی یک ظالمی در برابر شما به شما ضربه ای میزنه شما باید از خودتان دفاع کنید و اگر این احساس در وجود شما زنده نباشه شما تبدیل به موجوداتی رام خواهید شد که حالا هر کاری رو با شما خواهند کرد.
اینجا اون نقطه ایست که شما رو به اون انفعال نهایی خواهند رسوند.
پس وقتی ما داریم در باب دفاع صحبت میکنیم یک موضوع مشخصی هست.
یک ظالم ستمگری ست که داره به شما یک ظلمی رو میکنه و شما باید در برابر اون ایستادگی بکنید.
این تعریف مشخص از دفاع هست.
در بین تمامی افکار عقلانی و منطقی هم این دفاع قابل احترام و قابل ستایش هست.
یعنی هیچ تفکر عقلانی ای رو ما در جهان سراغ نداریم که درگیر توهمات نباشه و یا در عین حال درگیر یک بازی برای آغاز یک تفکر نباشه.
قبل از به قدرت رسیدن که موضوعاتی از این دست رو مطرح کنه.
اما هر تفکری که عقلانی باشه و منطقی باشه قاعدتا به این دفاع ارزش می ده.
این دفاع رو محترم می دونه چرا که اصلا تلنگر ابتدایی برای بیداری هم از همین حس دفاع میاد.
یعنی شما وقتی دارید مثلا توی کارخونه کار می کنید، در یک جایی دارید فعالیت می کنید، یک حقی رو از شما زایل می کنند.
حالا شما اون احساس در وجودتون هست که دفاع بکنید.
حالا حتی وقتی وسیع تر بهش نگاه می کنیم به اون آدمی می رسیم که وقتی دارن حق کس دیگه ای رو پایمال می کنند هم برای دفاع از اون شخص بلند میشه و اون رو ما آزادیخواه می دانیم.
اون رو آزاده می دونیم که حالا در برابر این مظالم ایستادگی می کنه، از خودش دفاع می کنه، از حقوق دیگران هم دفاع می کنه.
پس این دفاع قابل احترام هست و باید مدام در بابش صحبت بشه، بزرگداشتش گرامی داشته بشه و این حس رو به ما بده که ما باید دفاع بکنیم نه تنها از حقوق خودمون که از حقوق دیگران.
و این نقطه ی طلایی است که ما رو به اون جامعه ی بیدار میرسونه.
اون نقطه ای که انسان ها به این مرحله برسند که حالا نه تنها در باب حقوق خود که در باب حقوق دیگران هم در راستای دفاع حرکت کنند و نگذارند حقی از دیگران هم ضایع شود.
وقتی دارند می بینند و شاهد این ضایع شدن حق دیگران هستند به تکاپو بیفتند یعنی همان تصویری که ما میتوانیم با آن مواجه بشویم.
وقتی که جمعی از سرکوبگران می آیند برای دستگیری یک آدم مشخص، حالا جماعتی هستند که در برابر این خشونت ایستادگی میکنند، از حق او دفاع میکنند، نمیگذارند او را دستگیر کنند.
این باید تبدیل به یک ارزش عمومی بشود، تبدیل به یک ارزش اجتماعی بشود که از مردم یک مردمی در تکاپو و در فعالیت بسازد.
انسان های منفعل و آرامی را پدید نیاره که حالا وقتی مواجه میشویم با یک ظلم آشکاری در جهان پیرامون خودمون.
گاها هم میبینیم که نهایتا یک فیلمی میگیرند، ویدیویی می گیرند و از کنارش می گذرند.
این به واسطه خاموش کردن این احساس دفاع است.
این احساس کمک به دیگران است چون این دو مرحله ای است که یک بخشیش این حس دفاع در خود است.
اینکه شما وقتی دارن بهتون ظلم می کنن شما ساکت نمونید، شما از خودتون عمل نشون بدید در برابر این عملی که داره در برابرتان اتفاق می افته به نوعی از خودتون عکس العمل نشون بدید، دفاع بکنید از حق خودتون و وقتی این به نوعی توأمان میشه با این حس کمک به دیگران و مدد رسوندن به دیگران و این تبدیل به اون آیین و باور شما میشه و ایمان شما رو شکل میده.
حالا شما در باب احقاق حقوق دیگران هم دفاع می کنید.
حالا از حقوق دیگران هم حاضرید از جان خودتون بگذرید تا این حقوق پایمال نشه و در برابرش ایستادگی بکنید؟
این دفاع قابل عرضه هست، قابل صحبت کردن هست، باید دربارش صحبت بشه.
قدرتمند بشه، تبدیل به یک ارزش جمعی بشه تا نه تنها در برابر یک حکومت ظالمی مثل جمهوری اسلامی که در تمامی اشکال زندگی ما تبدیل به یک جریان اصلی بشه، تبدیل به یک ارزش بشه.
وقتی ما در باب ارزش ها صحبت می کنیم، همیشه ارزش ها یک ضد ارزش رو هم در برابر خودشون تصویر می کنن.
یعنی یک رفتاری که یک کسی انجام میده حالا تعبیر به یک ارزش و یا یک ضد ارزش میشه.
وقتی ضد ارزش هست جماعت بیشماری اون رو مورد لعن و نفرین قرار میدن و حاضر نیستن اون کار رو انجام بدن.
حاضر به اشاعه ی اون رفتار نیستن.
ما باید این رو تبدیل به یک ارزش جمعی بکنیم.
یعنی تبدیل به اون ارزشی بشه که حالا هر کسی در کنارش کسی رو میبینه که حقوقش داره پایمال میشه.
تحت حکومت، تحت مردم، به واسطه ی یک قدرت برتر و در هر جایگاهی، این تبدیل به یک ارزشی شده که حالا همه حاضرن این کار رو انجام دادم و اگر کسی این کار رو انجام نده یه کار ضد ارزشی کرده و همه در برابرش ایستادگی میکنن.
پس این دفاع موضوع قابل احترامی هست و باید هم به نوعی در راستای قدرتمند تر شدنش در راستای ارزشمند تر شدنش تلاش کرد و تبدیلش کرد به یک ارزش غیر قابل عدول در بین مردم.
اما در عین حال ما یک موضوع دیگه ای به اسم خشونت داریم.
حالا این بخش متفاوت و متمایز هست.
یعنی نقطه ی تفاوت و تمایزش با یک مثال ساده قابل لمس هست.
اونجایی که شما دست به یک رفتاری می زنید مثل شروع کردن یک جنگ.
شما خشونت رو دارید پدید میارید.
ولی اونجایی که دارن به شما حمله می کنن و شما از خودتان دفاع می کنید، اونجا تبدیل به دفاع میشه.
پس نقطه تمایز بین این خشونت و دفاع در همون شروع گری این رفتار است.
مثال قابل لمسش هم همین تصویری است که دادیم.
یعنی شما تصور کنید کشوری که وارد یک جنگ میشود، خب این شروع کننده این خشونت است.
اما کسانی که دارند دفاع میکنند در راستای حقوق خودشان، در راستای آزادی خودشان، در راستای باورهای خودشان دارند دفاع میکنند.
یعنی این خشونت را ترویج نمیدهند.
این آن نقطه تمایز است که.
خشونت را ما آغازگری میدانیم و دفاع و در برابر آن خشونت اعمال شده تصویر میکنیم.
اما خود این خشونت به عنوان آغازگری قاعدتا در برابر آزادی و آزادگی و برابری هست.
این که نفی کننده این آزادی است.
ما آزادی را بارها دربارهاش صحبت کردیم.
گفتیم که آزادی به مفهوم یک کالای خاصی نیست که شما بخواهید از آن استفاده کنید.
آزادی با تعاریف شما، با باورهای شما با آرزوهای شما معنا می شود.
آزادی شخصی است.
حالا تبدیل به یک جمع هایی می شود.
این جمع ها در کنار هم آزادی را به نوعی تعریف می کنند.
قوانینی را برایش تبیین می کنند و می رسند به آن آزادی نهایی که به آن اعتقاد دارند.
یک سری هم باور دارند، هم داستان دارند که آزادی را اینگونه تعریف می کند.
اشکال مختلفی می تونه داشته باشه.
می تونه هر کسی آزادی که تعریف می کنه اسارت برای دیگری باشه.
من آزادی رو به نوعی تعریف می کنم که شما اون رو آزادی ندونید.
پس این آزادی یک تعریف شخصی داره.
اما یک قانون مشخص این آزادی رو تضمین می کنه.
وجود داشتن این آزادی رو تضمین می کنه.
و اون همون قانون مشخص آزادی هست.
یعنی قانونی که ما رو از ظلم کردن و آزار رساندن به دیگران منع می کنه.
این دیگران هم بارها دربارش صحبت کردیم که این دیگران متشکل از تمام موجودات زنده میشه.
انسان ها، حیوانات و گیاه.
پس ما وقتی یک قانون مشخص داریم که بدون اون آزادی معنایی پیدا نمی کنه وجود نخواهد داشت.
یعنی شما تصور کنید که ما بخواهیم آزادی رو بدون هیچ قید و قانونی مطرح بکنیم.
اونجا آزادی، آزادی قدرتمندان خواهد شد. آزادی آزادیه.
کسانی هست که در اکثریت هستند، قدرت رو در اختیار دارند، آزادی برای اونها میشه.
چرا که اونها میتونن آزادی رو به نوعی تعریف بکنند که عینا اسارت ما باشه و اسارت ما آزادی اونها رو بسازه.
پس ما باید به یک قاعده کلی به یک قانون کلی باور داشته باشیم.
وقتی به اون قانون مشخص باورمند بودیم، یعنی همون آزار نرسوندن به دیگران، حالا باعث میشیم که این آزادی همگانی باشه، این آزادی وجود داشته باشه، به واسطه قدرت شکل نگیره.
هر کس آزادی خودش رو تعریف بکنه.
با توجه به آزار نرساندن به دیگران، حالا می تونه این قانون و قاعده آزادی خودش رو تعریف و تعبیر کند.
در این راستا حرکت کنه و وقتی ما مواجه میشیم با این خشونت و خشونت طلبی می بینیم که این دقیقا نقطه در برابر آزادی و آزادگی هست.
نقطه ای در برابر برابری هست چرا که این خشونت نیازمند یک قدرتی است.
شما باید یک قدرتی داشته باشید.
وقتی قدرت رو در اختیار دارید و می تونید این اعمال خشونت رو بکنید، شما به آزادی می رسید.
اما طرف در برابر شما در اسارت است.
در درد و رنج و ظلم و معصیت است.
در بدبختی است و بدبختی.
اوست که به نوعی آزادی و خوشبختی شما رو تضمین گر خواهد شد.
و این خشونت و این اعمال خشونت به نوعی از بین برنده این آزادی هست.
پس ما باید به این نتیجه برسیم که خشونت به خودی خود در برابره برابری و آزادی است.
با همین تعریف مشخص، اعمال خشونت باعث میشه که آزادی دیگه وجود نداشته باشه چرا که آزادی وجودش نیازمند اون قانون مشخص است و وقتی هم در باب برابری صحبت می کنیم، قانون در نهایت به ما می گوید که این آزادی به مفهوم آزار نرساندن به دیگران است.
دیگرانی که در یک کفه برابر تمام جان ها را در بر می گیرد.
حالا آن جماعتی که قدرت بیشتری دارند و خشونت را اعمال می کنند، این برابری را از بین می برند چرا که خود برتر از دیگران می شوند و در عین حال خود معنای آزادی را هم از میان بر می دارند، چرا که به واسطه خشونتشان به واسطه قدرتشان، آزادی را برای خودشان به دست آورد به نوعی و دیگران را در اسارت و اسارت دیگران معنا گر آن آزادی خودشان می شود.
با توجه به این تفاسیر پس ما یک موضوع رو تا اینجا بهش رسیدیم که این خشونت و اعمال خشونت مترادف با نابود کردن آزادی و برابری است و در عین حال دفاعی که در برابر خشونت پیش رو قرار می گیرد محترم و شریف است.
چرا که اصلا این حس و این میل به آزادی و برابری در همین دفاع از حقوق معنا پیدا میکند و معنای دیگری ندارد.
یعنی شما نمیتوانید آزادگی را جور دیگری معنی بدهید.
شما یک ظلمی را در برابر خودتان و یا دیگران میبینید، حالا در برابر آن موضع نشان میدهید، حالا در برابر آن حرکتی از خودتان نشان میدهید، دفاع میکنید از حقوق خود و یا دیگران.
حالا باعث میشوید که این احساس آزادگی و آزادی و آزادیخواهی شکل بگیرد و در جریان باشد.
اگر در برابر عموم منفعل و ساکت باشید، دیگر حس آزادی هم شکل نخواهد گرفت و در معنای انتهایی هم قاعدتا ما شاهد آزادی هم نخواهیم بود.
پس این نقطه تمایز را باید بگذاریم و برای شناخت این دو موضوع هم فقط کافیست به همین موضوع اشاره کنیم.
آنجایی که این خشونت از طرف کسی آغاز میشود، این معنای خشونت است.
آنجایی که این رفتار از طرف یک جماعتی یا فردی شروع میشه، ما اون رو خشونت میدیم اونجایی که در برابر اون خشونت رفتاری رو اعمال میکنند رو ما به عنوان دفاع میشناسیم.
یک جماعتی بیرون اومدن برای اعتراض به حکومت، برای از بین بردن حکومت اومدن تا در یک تظاهرات انقلابی حکومت رو ساقط کنن.
در یک نافرمانی مدنی حکومت رو ساقط کنن.
اومدن تا با تحصن حکومت رو فلج کنند.
با اعتصاب چرخ اقتصاد حکومت رو از کار بندازن.
اگر این رفتارها توأم با خشونت باشه یعنی حمله ای باشه برای کشتن باشه، برای از بین بردن باشه، تعریف همون خشونت میشه.
اما همیشه ما شاهد این هستیم که این رفتار ها توسط حکومت به خشونت کشیده میشه.
یعنی حالا با مردمی روبرو هستیم که برای دفاع از خودشون در برابر این خشونت ایستادگی می کنند.
اصلا همان حس ابتدایی که باعث شده اینها در خیابان باشند، همان حس دفاعی بوده که در قبال قتل یک دختر در قبال قتل مهسا امینی این مردم را به تکاپو انداخته.
پس این احساس دفاع است که آنها را بیدار کرده.
پس آنجایی هم که قرار باشد در خیابان نسبت به آنها خشونتی اعمال شود، آنها باز هم دفاع خواهند کرد و این قابل احترام، قابل ستایش و قابل بازگو کردن است و آن کسی که این خشونت را آغاز می کند و این رفتار را آغاز می کند، قاعدتا تن به خشونت می دهد.
اما حالا ما چگونه روبه رو می شویم؟
با اینکه این دفاع مردم تعبیر به خشونت می شود؟
یعنی ما شاهد این موضوع هستیم که حالا یک اتفاقاتی شکل گرفته، یک اعتراضاتی شکل گرفته، مردم دارند دفاع می کنند از خودشان اما تعبیر به خشونت می شود از سوی مثلا مقامات جمهوری اسلامی یک مسئله ای را مطرح می کنند در باب چرخه خشونت و یک همچین مسائلی را در این راستا.
دلیل اصلی و عمده اش تصویرگری از این خشونت است.
یعنی تصویرگری از خشونتی که جنبه دفاعی داشته.
یعنی شما مواجه می شوید با فیلم هایی که وجود دارد در زمینه این اتفاقات.
که این فیلم ها کامل نیست کامل روایت را مطرح نمی کند.
شما با یک بریده ای از این اتفاقات روبه رو می شوید.
حالا میایم یک تصویری به شما می دهند در حالی که مردم دارند یک ماموری را مثلا کتک می زنند بدون اینکه قبلی داشته باشد داستان مطرح بشود.
آنها چه کار کردند که در نهایت مردم به این رسیدند که در برابر او اعمال خشونت بکنند، در برابرش ایستادگی بکنند.
شما با یک قطعه ای رو به رو هستید از این تصاویر.
یعنی یک تصویر کاملی را به شما نمی دهند که شما ابتدای امر رو بدونید و بدونید اول چه اتفاقی افتاده و اون نیروهای سرکوبگر چه کاری کردن.
آیا کسی رو کشته اند؟
آیا به کسی شلیک کرده اند؟
آیا رفتار وحشیانه ای انجام داده اند؟
آیا در پی دستگیری مردم بوده اند؟
آیا با خودروهای خودشون، با تفنگ های خودشون، با ادواتی که در اختیار داشته اند با مردم خشونت کرده اند و مردم دفاع از خودشون کردند یا نه؟
شما با یک تصویر بریده شده ای روبه رو هستید که حالا داره نشون میده که مردم هستن که خشونت میکنن.
و کسانی که حالا سعی در بزرگ کردن این تصویر دارن.
یک بخشی خب قاعدتا خود حکومت و حکومتیان هستن که سعی میکنن این تصویر اصلی رو به خشونت تبدیل کنن.
چون بزرگترین خواسته ی جمهوری اسلامی و تمام حکومت های استبدادی در جهان به خشونت کشیدن تظاهرات مردم هست.
خارج شدن از شکل مدنی اون آن تظاهرات است.
این بزرگترین خواسته آنهاست چرا که نیروی مسلح در اختیار دارد.
نیروی مسلح که تا دندان مسلح است می تواند در برابر معترضین از خودش اعمال خشونت بکند، رفتارهای وحشیانه ای را اعمال کند.
یعنی شما مطمئن باشید که هیچ کسی در ایران به اندازه جمهوری اسلامی خواهان این نیست که مردم به نوعی وارد جنگ های مسلحانه بشوند، جنگ های پارتیزانی بشود، سلاح دست مردم بیاید، هیچ کسی به اندازه جمهوری اسلامی خواهان این موضوع نیست.
چرا که میتواند با استفاده از نیروهایی که دارد در برابر این ها اعمال خشونت وحشیانه تری بکند.
حالا در باب این موضوع هم باز بیشتر صحبت میکنیم.
یک قسمتی آتی خواهیم داشت که بیشتر در باب همین مساله و استراتژی پیروزی هم صحبت بکنیم.
اما در همین قسمت مشخص هم شما مطمئن باشید که کسی که بیشتر از همه علاقه دارد به اینکه مردم را خشونت طلب و در راستای خشونت تصویر کند، خود جمهوری اسلامی است چرا که دستش باز می شود برای اینکه بتواند اعمال خشونت بیشتری بکند، برای اینکه بتواند سرکوب گسترده تری را اعمال کند.
یعنی هر چقدر این تظاهرات مدنی تر با تعداد بیشتر در جریان باشد، همان طوری که بارها درباره اش صحبت کردیم، قشر خاکستری را بیشتر بیدار می کند، تعداد بیشتری را واردش می کند و مقابله جمهوری اسلامی باهاش براش سخته.
ترس پرسنلش یکی از بزرگترین موضوعات همین ترس است.
یعنی حتی اگر حکم تیری هم داده بشه پرسنل هستند که حاضر نیستند اون تفنگ رو بزنند اون ماشه رو بچکاند.
نه به واسطه این که انسان های خیلی فهیم و بزرگواری هستند.
نه حتی شاید به شدت هم وحشی باشند اما این وحشت از تعداد بیشمار مردم براشون سخت است که همچین رفتاری رو انجام بدن.
این باعث بیدارتر شدن میشه.
هرچقدر اتفاقات منظم تر باشه وحشت بیشتری رو به جمهوری اسلامی میده.
هر چقدر برنامه ریزی بیشتری شده باشه برای این اتفاقات جمهوری اسلامی به وحشت بیشتری دچار میشه و کسی که بیشتر از همه دوست داره این اتفاقات و این اعتراضات و این حرکت انقلابی به سمت و سوی خشونت بره قاعدتا خود جمهوری اسلامی هست.
حالا از اعوان و انصارش استفاده میکنه برای اینکه نشون بده این تصویر لخت و عور از خشونت مردم رو.
اما در کنار اون شما مواجه میشید با کسانی که در این وادی هم قرار گرفتن به نوعی پرچمدار هستن برای این حرکت، برای این اعتراض و در نهایت این انقلاب.
اما اونها هم دارن این تصویر رو نمایش میدن.
شما وقتی روبرو با این تصویر میشید دو حالت هست یا اینها کسانی هستند که وابستگی دارند و به نوعی موتور محرکه ای هستند برای جمهوری اسلامی برای تصویر گری از این خشونت.
و یا اینکه اینها نادانسته و در اون آن شرایط هیجانی برای بروز هیجانات خودشان دارند این تصاویر را مدام منتشر می کنند.
یعنی شما مواجه می شوید با تصویرهای لخت و عور که حالا یک اتفاق افتاده، یک بخشی از مردم در یک جایی بدون اینکه شما گذشته ای از آن تصویر داشته باشید.
تصویر کاملی را شاهدش باشید که چه اتفاقی افتاده.
چرا مردم به این حجم از خشونت رسیده اند؟
چی شده که این دفاع تبدیل به خشونت شده و آن تصویر خشونت آمیز را منتشر کرده اند؟
حالا شما مواجه می شوید با بازوهایی که دارند مدام این را تصویر می کنند.
مدام ازش میگن.
حتی ازش خوب میگن.
بزرگش میکنن، عظیمش میکنن.
شاید با این خیال که ترس در دل حکومت به وجود میارن و یا اینکه واقعا بازوی اون حکومت هستن برای ترویج این تصویر خشونت بار که خیلی می تونه اثرات مخربی رو داشته باشه.
یعنی بزرگترین ضربه ای که می تونه بزنه بیدار نشدن قشر خاکستری است.
شما مطمئن باشید ترویج تصاویر خشونت بار باعث خاموش تر شدن قشر خاکستری میشود.
هر کسی غیر از این رو بگه ذره ای فهم و شعور نداره.
در باب مسائل ساده ی اجتماعی چراکه مردم.
مردمی که ما داریم دربارشون صحبت می کنیم یک سری افراد چریکی نیستند که آموزش دیده باشند و آموزش های نظامی دیده باشند برای کشتن، برای کشته شدن و مسائلی از این دست.
اینها انسان های ساده ای هستند، زندگی عادی ای دارند و حالا وارد یک جریانی شدن برای اینکه یک تحولی رو به وجود بیارن و یک آینده روشنی رو بسازن.
حالا وقتی این تصاویر خشونت بار رو ببینن.
حتی اون کسایی که درگیری هم داشتن شاید کم بشن.
نه تنها قشر خاکستری اضافه نخواهد شد که حتی کسانی که وارد اون وادی هم بودن احتمال داره که جدا بشن.
یعنی کسانی که از ابتدا روش و منش شون انقلاب بوده در برابر جمهوری اسلامی اما باورمند به روش های مسالمت آمیز بودن.
روش های مدنی بودن هم از این بدنه جدا می شوند چرا که دوست ندارند وارد وادی پر از خشونت بشن برای کشتن.
حتی شاید تمام جانشان این باشد که در راه رسیدن به آزادی و برابری بمیرند.
اما حاضر نیستند دیگران را بکشند.
پس این بدنه را از دست می دهیم.
اما قشر خاکستری که حالا شاهد این چهره ی عبور از خشونت است.
قاعدتا دیگر حاضر نیست اضافه شود.
چون ما داریم در باب مردم عادی صحبت می کنیم.
در باب یک سری چریک صحبت نمی کنیم که آموزش نظامی دیده باشند.
حالا توی قسمت مشخصی که پیرامون این موضوع و استراتژی های رسیدن به پیروزی و مسائلی از این دست صحبت خواهیم کرد، بیشتر در باب این مسائل هم صحبت می کنیم.
اما وقتی ما می رسیم به این موضوع، یعنی فارغ از تعریف و تعبیری که نسبت به دفاع و خشونت داشتیم، حالا می رسیم به این موضوع که این دفاع مردم را تعبیر به خشونت می کنند.
با داشتن یک سری تصاویر این تصاویر را خود.
جمهوری اسلامی بیشتر از هر کسی دوست دارد که منتشر کند و ترویج بده.
مدام درباره اش صحبت بکند و برنامه بسازد.
شما وقتی تلویزیون جمهوری اسلامی را می بینید این نشر اکاذیب را دارید؟
مسلما شاهدش هستید.
می بینید که به کرات داره استفاده می کنه.
یه تصویر رو اگر بگیره پنجاه بار درباره اش صحبت می کنه.
اگر یک شخصی بسیجی سپاهی کشته شده باشه، پنجاه نفر رو دعوت می کنه.
سی بار داستان های مختلف داستان کربلا رو یک بار برای یکیشون تصویر می کنه.
یک بار داستان علی اصغر رو براش تصویر می کنه.
هزاران داستان ریز و درشت براش می سازه.
پنجاه بار درون خودش تناقض داره اصلا.
داستانی که تعریف کرد یعنی ما شاهدش بودیم دیگه.
یک تصویری دادند.
یک بار صحبت کردند که یک عده ای مردم اون رو، اون شخصیت بسیجی رو کشتند، بعد تصویر دادند که از روی آن با ماشین رد شدند.
بعد هر دفعه شما شاهد هستید که این تصاویر رو میدن.
چرا که می تونن میدونن که می تونن ازش استفاده کنن.
می تونن باعث خاموش شدن بدنه ی انقلابی بشن.
می تونن قشر خاکستری رو به خاموشی بیشتری فرا بخونن.
می تونن نیروهای سرکوبگر خودشون رو به نوعی بیشتر وارد میدان بکنن.
چرا که بدونن بعد از وجود جمهوری اسلامی خشونت افسار گسیخته در برابر شما خواهد بود.
حالا شما باید تا دندان در برابر این جمهوری اسلامی دفاع کنید چرا که سرنوشت شما هم گره خورده به همین اتفاقات است.
اما شما تصور کنید که این اتفاقات به صورت مدنی اتفاق بیفته.
حالا اون جماعت برای چی باید بترسه؟
وقتی می بینه مردمی هستن که دارن تحصن می کنن، دارن یه حرکت اعتراضی مسالمت آمیز رو به پیش می برن بدون اینکه بخوان ضربه بزنن.
حتی گاها در دفاع از اون نیروها هم حتی حرکت می کنن.
چیزهایی که ما بسیار شاهدش بودیم.
وقتی این تصاویر رو ببینن می دونن که آینده روشنی هم در برابر اونها هست.
قرار نیست اونها قلع و قمع بشن.
قرار نیست که این یک انقلاب کینه و خشم باشه.
پس جمهوری اسلامی می خواد که این خشونت ترویج پیدا بکنه.
می خواد که نیروهای خودش رو مصمم تر و قدرتمند تر به میدان بیاره.
پس این ترویج خشونت بزرگترین لطمه رو به حرکت انقلابی می زنه.
بزرگترین منفعت رو برای جمهوری اسلامی داره.
حالا هر کسی در هر جایگاهی اگر در پی ترویج این نگاه خشونت طلبانه و خشونت آمیز هست، قاعدتا آب به آسیاب جمهوری اسلامی میریزه.
قاعدتا داره جمهوری اسلامی رو قدرتمند تر می کنه و قشر خاکستری رو خاموش تر می کنه و بدنه انقلابی رو داره کم رنگ تر و کم رمق تر می کنه.
هیچ سودی هم نخواهد داشت.
چرا که ما داریم در باب مردم عادی صحبت می کنیم.
در زمانی که ما در باب این موضوع و استراتژی های رسیدن به انقلاب صحبت می کنیم، در اونجا بیشتر و بیشتر در باب این موضوع هم صحبت خواهیم کرد.
پس وقتی ما در باب این تصویر مشخص صحبت می کنیم گاها به راحتی می توانند عوامل مختلفی استفاده کنند از این که دفاع مردم را تعبیر به خشونت کنند چرا که ما با یک تصویر مشخصی روبه رو نیستیم.
با یک سری تهییج احساسات رو به رو هستیم.
یعنی شما می بینید مثلا کسی در این میدان در اون گیر و دار حالا داره فریاد میزنه.
یک موضوعی هم میگه موضوعی که داره مطرح میکنه به شدت خشونت بار هست اما شما باید بدونید اون در چه احساسی چه اتفاقی افتاده.
آیا پشتوانه این اتفاق رو می دونید؟
می فهمید چی شده؟
آیا تصویر کاملی داره به شما ارائه میشه یا نه؟
تنها داره اون تصویر خشونت بار برای شما تکرار میشه؟
این تصویر خشونت باری که ضربه و ضربه محکم خودش رو به بدنه حرکت انقلابی میزنه.
حالا کسانی که در راستای این تفکر دارن پیش میرن مدام دارن این رو اذعان میکنن.
گفتیم از دو حالت خارج نیست یا نیرویی هستند از جمهوری اسلامی به نفع و به سود جمهوری اسلامی که رخنه کردن در این حرکت انقلابی و یا از کم دانشی و کم شعوری شون میاد.
اینکه مدام دارن این تصاویر رو اشاعه میدن مدام دارن این تصویر خشونت بار رو تزریق میکنن و این اون ضربه رو میزنه.
چون ما میدونیم با یک حکومتی روبرو هستیم.
هشتاد و پنج میلیون جمعیت داریم داخل ایران، هشت میلیون خارج از ایران.
اینها نیروی محرکه ای هستن برای تغییر.
هر چقدر اینها بیشتر وارد این حرکت جمعی بشن قدرت در اختیار مردم قرار میگیره.
حکومت کم قدرت تر میشه و از بین خواهد رفت و با ترویج این خشونت بدنه روز به روز ضعیف و ضعیف تر میشه.
روز به روز از او دورتر میشن.
درباره اش بارها صحبت کردم.
دلایلش رو گفتم.
به نظرم دیگه تکرار مکررات هست.
اما فارغ از این مسائل ما یک جاهایی هم روبه رو هستیم.
با اینکه حالا خود جمهوری اسلامی و یا تمام حکومت های دیکتاتوری جهان سعی می کنند این خشونت را تزریق کنند.
یعنی یکی از راهکارهای اینها این است که حرکت های مردمی را خشونت بار تصویر کنند.
یعنی فرای آن تصاویری که وجود دارد.
حالا یک سری رفتارهایی هم انجام میدهند که این خشونت را بیشتر به عرصه ظهور بگذارند.
نمونه هایش را هم دیدیم که حالا با استفاده از یگان های ویژه خودشان، پلیس خودشان، نیروهای بسیجی و لباس شخصی اموال مردم را تخریب کند، صحنه های خشونت باری را به وجود بیاورند.
چیزهایی که دیدیم دستاویز های مدام جمهوری اسلامی از همان بدو تولد خودش هم از آن استفاده میکند و از هیچ چیزی هم فروگذار نیست.
شما مواجه میشوید با جمهوری اسلامی که در مکر و خدعه و فریب ید طولایی دارد و اعتقاد مذهبی هم داره که میشه از این فریب و خود استفاده کرد.
یعنی شما وقتی به آیات قرآنی میرسید وقتی به زیستن پیامبر هم می رسید می بینید که در جنگ به خدا باور داشته و این را هم قاعدتا یک جنگ در برابر می داند.
حالا استفاده می کند از این فریب ها برای اینکه خشونت را در بین مردم بیشتر نمایان کند.
گاها می آید استفاده می کند از نیروهای لباس شخصی خودش برای اینکه بیان و تجمعات را به خشونت بکشاند.
بیان رفتارهای بیان در لباس معترضین قرار بگیرند و مثلا چادر از سر کسی پایین بکشند و قرآن آتیش بزنن.
رفتارهای احمقانه ای که به کرات از خودش نشان داده برای اینکه تهییج احساساتی بکند از حالا آن قشر تعصبی مذهبی و یا حتی بدنه ی معمول خاکستری حالا سعی می کند از این استفاده بکند.
پس ما یک ابزاری را می بینیم در اختیار جمهوری اسلامی و تمام حکومت های استبدادی.
فارغ از آن.
می بینید نیروهای مسلح خودش را گاها می فرستد برای تخریب اموال.
این ها همه در همان راستا است.
اراذل و اوباشی که به میدان میاره برای اینکه یک دعوایی رو بوجود بیارن یک جنگی رو به وجود بیارن برای همین ترویج خشونت هست.
چرا که مطمئنا با استفاده از این حربه در اختیار میتونه به راحتی سرکوب بکنه.
ببینید با به وجود اومدن این خشونت و به نوعی افسار گسیخته شدن این خشونت، حکومت خیلی راحت تر به امیال خودش میرسه.
به راحتی میتونه مردم رو سرکوب کنه.
اگر تا دیروز داشت در برابر مردم از سلاح مشقی مثلا استفاده میکرد از تفنگ ساچمه ای استفاده میکرد.
حالا در اولین مواجهه با یک نیرو و یک گروه مسلح حالا میتونه به سادگی از تفنگ های جنگی هم استفاده بکنه.
حالا میتونه اونها رو به راحتی بکشه و از بین ببره به بهانه اینکه اینها خشونت طلب هستن.
حالا این ترس و رعب بیشتر و بیشتر در بین مردم جاری و ساری میشه.
با دیدن این صحنه ها گاها به واسطه اینکه حاضر نیستند در دل این خشونت جان خودشون رو از دست بدن با ترس و گاها به این واسطه که حاضر نیستند کسی رو بکشند و یا به کسی لطمه و آسیب برسونن.
حالا وقتی تبدیل به یک فرهنگی میشه که فرهنگ قدرتمندی که داره شنیده میشه اینکه باید بکوشید و نباید بذارید زنده بمونه و این رو تبدیل به اون ارزش میکنه و این باعث میشه که کسانی که با تمام وجود هم در برابر این حکومت ایستادگی میکنن از این حرکت دور بشن.
یعنی این ها لطمه های بنیادین رو میزنه، نیرو رو هی کمتر و کمتر میکنه و محدودتر میکنه.
دست جمهوری اسلامی و نیروهای سرکوبگر رو باز تر و باز تر میکنه.
پس وقتی شما مواجه میشید با اینکه حالا جمهوری اسلامی داره دست و پا میزنه که این خشونت رو بیشتر بکنه، شما میدونید که دارید در زمین دشمن بازی میکنید.
یعنی شما به سادگی میتونید این رو بفهمید وقتی خود جمهوری اسلامی داره استفاده میکنه از این تصاویر.
از پخش مکرر این تصاویر شما باید اونجا بفهمید که این رفتار به نفع جمهوری اسلامی هست و به ضررش نیست.
با پخش شدن یک تصویر برای یک حکومتی که قدرت رو در اختیار داره، سازمان اطلاعاتی داره، نیروی ضابط قضایی داره، پلیس داره، خود دادگاه ها در اختیارش هست، محکمه داره بلافاصله حکم اعدام میده براش کاری نداره که تشخیص اون شخصیت هایی که داشتن این کار رو انجام میدادن بلافاصله اینها رو میگیره ازشون اعتراف اجباری میگیره، بلافاصله هم اعدامشون میکنه اما نیروهای مسلح خودش رو بیشتر به میدان میاره.
نیروهایی که شاید در دلشون امید به تغییر هم وجود داشته باشه اما دیدن این صحنه های خشونت آمیز اونها رو به یک وادی ای میرسونه که حالا بگن ما باید با تمام وجود تا آخرین قطره خون در برابر این معترضین بایستیم چرا که سرنوشتی بهتر از کسانی که در خیابان قورمه قورمه شدند و کشته شدند نخواهیم داشت.
فردای آزاد شدن ایران، فردای اینکه این انقلاب رو پیروز بشن قاعدتا همه ما را از زیر تیغ هم خواهد گذروند. خواهند گذروند.
پس ما نیاز داریم به یک ایمانی که دور از خشونت تصویر بشه.
نه در نفی دفاع. نه قاعدتا.
اما باید یک ایمانی وجود داشته باشه که فارغ از این خشونت باشه.
حالا در باب استراتژی ها بیشتر به این موضوع می رسیم.
اما این رو باید در نظر داشته باشیم که این خشونت به سود جمهوری اسلامی و به ضرر بدنه و حرکت انقلابی هست.
اما حالا ما وقتی داریم در باب این خشونت صحبت می کنیم، گفتم در قسمتی که در باب استراتژی ها و موضوعات دیگه باشه بیشتر صحبت می کنم اما یک اشارتی باید توی این قسمت هم داشته باشیم به این موضوع.
وقتی ما داریم در باب این خشونت صحبت می کنیم، وقتی اعتقاد داشته باشیم به خشونت برای پیروزی در انقلاب یک راه مشخص در برابر ما هست آن هم جنگ مسلحانه با نیروی حاکم بر قدرت هست.
یعنی شما یک حکومتی رو در برابرتان دارید به اسم جمهوری اسلامی حالا میخواید از دریچه خشونت وارد بشید؟
حالا میخواید جنگ مسلحانه بکنید؟
این هم یکی از استراتژی ها و راه های رسیدن به پیروزی در انقلاب هست.
در نقاط مختلف جهان هم اتفاق افتاده.
در خود ایران هم از همون ابتدا از پیش از پیروزی حزب جمهوری اسلامی ما گروه های مسلحی داشتیم.
گروه هایی که مسلحانه در برابر شاه میجنگیدند، گروه های چپی که بودند یا خود گروه مجاهدین.
بعد از انقلاب خود مجاهدین باز هم این رویه رو ادامه داد.
یعنی در برابر جمهوری اسلامی هم جنگ مسلحانه رو انتخاب کرد.
شما وقتی میخواید وارد این وادی بشید پس باید به این رویه و به این روش اعتقاد داشته باشید.
اما برای داشتن این رویه و روش نمی تونید توانید از یک حرکت مدنی استفاده کنید.
یک اتفاق مدنی را نمیشود دستاویزی قرار داد برای یک تظاهرات خشونتبار.
این نقطه ابتدایی است.
نکته ابتدایی این است که شما وقتی پیرو این خشونت هستید و میخواهید جنگ مسلحانه بکنید، نمیتونید ابزار خودتون رو مردمی که هیچ آموزشی تو این زمینه ندیدند قرار بدید.
مردمی که هیچ اسلحه ای در اختیار ندارند.
خب قاعدتا شما باید یک نیروی آموزش دیده ای رو داشته باشید.
آموزش نظامی و جنگی دیده باشند، حالا مسلح باشند، حالا با برنامه یک رفتار هایی انجام بدن، شورش هایی بکنن، خرابکاری هایی رو انجام بدن، بتونند با ضربه زدن با جنگ های پارتیزانی این حکومت رو بیقدرت و به شکست بکشانند.
این که تا چه اندازه این کار عقلانی هست تا چه اندازه شدنی هست، است. منطقی است؟
تا چه اندازه پتانسیل این وجود دارد؟
پتانسیل به مفهوم نیروی انسانی، به مفهوم اسلحه، به مفهوم سازماندهی دادن به این ها آموزش دادن به این ها.
این ها موضوعاتی است که باید درباره اش صحبت بشود.
کسانی که به این رویه اعتقاد دارند اما نمی توانند با تهییج احساسات، با مدام پخش کردن یک تصویری که حالا چند جوان مثلا پر از احساسات شدند، معلوم نیست قبل از آن چه اتفاقی افتاده و مامور ها چی کار کرده اند که آن ها به این نتیجه رسیدند.
حالا هی این را مدام تصویر بکنند و مدام پخش بکنند، بعد توقع داشته باشند مردم بریزند این ها را، این شکلی بکنند، اسلحه هایشان را به دست بیاورند و بعد بروند.
شما دارید درباره مردم عادی صحبت می کنید.
مردمی که یک زندگی عادی داشته.
طرف مثلا توی مغازه ای داره کار می کنه، فرداش میاد بیرون یه تظاهراتی می بینه میاد.
حالا یک اتفاقی در برابرش رخ داده، حالا پر از خشم است، پر از نفرت است، حتی پر از کینه است.
همه مایی که تو ایران زندگی کردیم میدونیم آدم هایی هستن که داغ دارن از جمهوری اسلامی. داغ برادر. داغ همسر. داغ پدر. داغ فرزند. دیدن فرزندانشون.
برادرانشان رو دار زدن. اعدام کردن.
حالا اینها پر از کینه و نفرت هستن.
شاید در یک همچین اتفاقی از خود بی خود بشن.
حاضر باشن اون دشمن در برابر رو از بین ببرن.
اما شما نمی تونید با دست آویزی به این اتفاقات و این هیجانات توقع داشته باشید.
بدون سازماندهی، بدون برنامه ریزی، بدون ادوات، بدون آموزش، بدون راهکار درست یه حرکت مدنی رو به سمت و سوی جنگ مسلحانه بکشونید بدون ابزار.
اصلا حماقت اصل است و شما آب در آسیاب دشمن دارید می ریزید آب در آسیاب جمهوری اسلامی می ریزید که حالا اون می تونه از این تصاویر استفاده کنه برای خاموش کردن و بیشتر در خفقان بردن قشر خاکستری.
کسی که به این رویه اعتقاد داره یعنی ما در قسمت احزاب هم درباره اش صحبت کردیم.
در آینده هم صحبت می کنیم.
شما یک مانیفستی دارید، یک آینده ای دارید، یک ایمانی دارید، یک هدفی دارید این را مشخص می کنید.
حالا یک مسیری دارید برای رسیدن به آن.
دو حالت خارج نیست یا شما اعتقاد به حرکت مدنی دارید، اعتراضات مردمی دارید، نافرمانی مدنی دارید، تحصن دارید، اعتصاب دارید و یا اینکه با جنگ مسلحانه می خواهید در برابر قدرت واحده ایستادگی کنید.
اما وقتی به این وادی دوم می رسید یعنی وادی اول.
اعتصاب را همه می توانند بکنند.
یعنی شما می توانید سازماندهی بکنید یک چرخه ای را به وجود بیاورید برای نیاز این افرادی که اعتصاب می کنند نیازهای اقتصادیشان.
خب اینها قرار نیست کار عجیبی بکنند.
قرار است در خانه هایشان بنشینند.
حالا یک پولی وجود داشته باشد، یک صندوق متمرکزی وجود داشته باشد که به اینها کمک بشود.
اینها می توانند توی خانه هایشان بمانند.
یا وقتی دارید در باب تحصن صحبت می کنید، وقتی تعداد بالایی باشد، قرار باشد در یک منطقه ای مردم تحصن کنند مثل اتفاقی که توی مصر افتاد.
اینا قرار نیست کار شاقی بکنن.
قرار نیست که عملیاتی انجام بدن.
قراره در یک جایی تحصن بکنن و فلج بکنن اون قدرت رو.
اما وقتی شما دارید از روش جنگ های مسلحانه و یا کشیده شدن انقلاب به خشونت صحبت می کنید، حالا باید آموزش داده باشید.
حالا باید فضاهایی رو و اردوگاه هایی رو داشته باشید که اینها رو آموزش بدید.
آموزش نظامی بدید.
استفاده از تفنگ.
اصلا روش و رویه جنگ های پارتیزانی حالا باید فرماندهان میدانی داشته باشند.
حالا باید ادوات داشته باشند.
حالا باید برنامه داشته باشند، هیئت رهبری داشته باشند، هدف مشخص داشته باشن تا بتونن این کارها رو بکنن.
اما شما نمی تونید سوار بر موج احساسات مردم بشید.
یک حرکت مدنی رو تبدیل به یک حرکت خشونت بار بکنید که لطمه بزرگ رو به حرکت مردمی میزنه، به قشر خاکستری میزنه و حتی بدنه انقلابی میزنه.
همه اینها رو به سکوت میکشونه.
حالا دست جمهوری اسلامی رو باز تر می کنه برای از بین بردن، برای کشتن، برای زندانی کردن، برای اعدام دادن.
حالا حکم اعدام رو راحت تر میده.
حالا یک جوونی که با یک چاقو به خیابون میاد به راحتی جمهوری اسلامی میتونه محارب بخونتش.
به راحتی در یک روز هم حکم اعدام بهش میده.
اینا همه برگرفته از این بی برنامگی هست.
حالا اگر قرار بود اون شجاعتی که اون داره در قالب همین جنگ های مثلا به اصطلاح مسلحانه اتفاق بیفته خب اون یک برنامه ای داشت این موضوع رو شنیده بود، آموزش دیده بود براش، میدونست که میخواد چی کار بکنه.
اما شما دارید سوار بر موج احساسات مردم میشید.
برای اینکه اینها بدتر و بدتر در خفقان قرار بگیرن.
اعدام های بیشتری رو ما شاهدش باشیم و این به نوعی آب در آسیاب جمهوری اسلامی ریختنه.
نمیشه بهش شک کرد.
حتی اگر موضوع بر سر نادانی و نافهمی هست. بهتر سکوته.
شما در باب یک مسائلی نمیدونید؟
خب بهتره که سکوت کنید و دربارش صحبت نکنید.
اینکه شما شناخت کامل و درستی نسبت به انقلاب و موضوع انقلاب پیروزی در انقلاب ندارید، وقتی تحقیق درستی پیرامون اتفاقاتی که در جهان افتاد و انقلاب هایی که پیروز شده ندارید و نمیخواد دربارش صحبت کنید، شما دارید تصاویر مختلفی رو میبینید در سراسر جهان از حرکت انقلابی که گاندی انجام میده تا مثلا حرکتی که چگوارا یا مثلا به عنوان مثال لنین انجام داده هر کدوم با یک استراتژی خاصی رفتار کردن، برنامه ریزی داشتن، نگاهی به آینده داشتن و بعد با یک برنامه ی طولانی مدت حرکات رو به پیش بردن نه اینکه حالا قرار باشه سوار بر یک سری احساسات بشن و مدام این رو ترویج بدن.
در صورتی که ما داریم چهره ی عینیاش رو در برابر میبینیم.
خاموشی بیشتر، جدا شدن بدنه انقلابی، خاموش تر شدن قشر خاکستری از اونور.
حرکات وحشیانه بیشتر از سمت جمهوری اسلامی، سرکوب بیشتر، اعدام های بیشتر، رفتارهای دهشت انگیز بیشتر، جمهوری اسلامی و.
اینها همه ما رو به سمت شکست میبره.
چرا که بی برنامه است، بی استراتژی و در نهایت هیچ هدف روشنی رو هم در برابر نشون نمیده.
پس اینها باعث میشه که ما بیشتر به سمت شکست بریم و وقتی هم در باب خشونت کسی صحبت میکنه باید در باره اش برنامه داشته باشه و اون مسیر و اون خط فکری رو مطرح بکنه.
اما وقتی ما در باب دوری از این خشونت صحبت میکنیم این مفهومش بیدار شدن تمام اقشار هست.
با توجه به المان هایی که چندین بار هم درباره اش صحبت کردیم اینکه شما ایمان رو با مردم در میان بزارید، اینکه آرزوها رو در کنار هم تصویر کنید تبدیل به یک ایمان واحدی بکنید.
حالا این امید به آینده باعث بیدار شدن جمع انسان ها میشه.
حالا این انسان ها اصولا خشونت طلب نیستن.
اصولا به دنبال خشونت نیستن.
اصولا در پی حفظ جان خود و دیگران هستن.
حالا هرچقدر این حرکت بیشتر دور از خشونت باشه اقشار بیشتری رو به خودش جذب میکنه.
اون قشر خاکستری رو بیشتر بیدار میکنه.
هر چقدر بیشتر به سمت و سوی خشونت کشیده بشه، بیشتر هم این تصاویر رو میده.
حالا خیلی میتونن بیان بکنن که این خشونت شکل میگیره.
این ذات خود انقلاب هست و اتفاقات هست.
نیروی سرکوبگری وجود داره که این کارها رو انجام میده.
خب قاعدتا این اتفاقات می افته.
اما موضوع دو وجه داره در برابرمان.
یک اینکه ما باید تعداد رو بیشتر بکنیم و وقتی تعداد بیشتر بشه قاعدتا حجم خشونت هم کمتر میشه.
دو اینکه ما نباید انتشار دهنده این تصاویر خشونت بار باشیم.
دفاع مردم گاها به خشونت هم کشیده میشه در این شکی نیست.
نیروی سرکوبگر و وحشیانه ی جمهوری اسلامی در پی این خشونت هست.
اما موضوع این هست که شما وقتی دارید می بینید که جمهوری اسلامی بر این موضوع داره مدام تکیه میکنه.
حالا شما اگر منتشر کننده ی این تصاویر باشید بدون اینکه قبل و بعدی داشته باشه بدون اینکه تصویرگر دفاع مردم باشه و بیشتر در راستای این خشونت و خشونت طلبی باشه، آب به آسیاب دشمن می ریزید و آب رو به آسیاب جمهوری اسلامی می ریزید و جمهوری اسلامی از اون استفاده میکنه.
اما این دوری از خشونت به ما بیداری میده، تمام اقشار رو درگیر میکنه و در نهایت ما رو به اون پیروزی میرسونه.
و گفتم بین این دو رویه ی پیروزی این دو استراتژی برای رسیدن به پیروزی باید یکی انتخاب بشه.
اون طرف تا آخر عمرش هم در همین راستا حرکت بکنه.
میتونه مسیر خودش رو تغییر بده.
میتونه از ابتدا به دنبال حرکت مدنی باشه اما در نهایت به یک حرکت مسلحانه هم برسه.
نتیجه اش این باشه ببینید شرایطی داره، موجودیتی داره برای اینکه بتونه این حرکت رو عقلانی به پیش ببره یا برعکس عمری رو در پی جنگ های مسلحانه بوده اما در نهایت به این نتیجه رسیده که نه راه پیروزی استراتژیک ما رو به پیروزی میرسونه.
همین حرکات مدنی و در کنار هم هست اما باید در همون رویه تلاش بکنه.
یعنی نمیتونه خودش رو یک تصویرگری بکنه، یک تصویری از خودش بده در راستای حرکات دور از خشونت و مسالمت آمیز و حرکات و به نوعی حرکات مدنی.
بعد یک باره بیاد اون تصویر خشونت بار رو مدام منتشر بکنه که حالا لطمه بزرگ داره به بدنه اجتماعی میزنه.
پس ما باید به اون رویه ای که باور داریم پایبند بمانیم، در راستای تحکیم آن رویه حرکت کنیم.
وقتی من صحبت از حزب می کنم، تشکیل حزب می کنم.
آنجاست که مشخص است حزبی که رویه خودش را جنگ مسلحانه گذاشته حالا می رود در همان راستا حرکت می کند.
اگر تبلیغی می کند در همان راستا است، اگر عضوگیری می کند در همان راستا است.
اگر قرار است رویه ای را به پیش ببرد در همان راستا برنامه ریزی می کند و الی آخر.
اگر کسی نه رویه خودش را حزبی تشخیص می دهد که باید بر پایه رفتارهای مسالمت آمیز و حرکات مدنی باشد، حالا در این راستا است که باید تلاش کند تصاویر را در همین راستا نشان دهد.
شما یک حرکت یک تظاهراتی را در نظر بگیرید که یک جماعت بی شماری ایستاده اند و دارند شعار می دهند، باشکوه شعار می دهند، حرکت می کنند و این حرکت مدنی خودشان را به ثمر میرسونن.
این اون تصویری است که باید کسی که ادعای حرکت مدنی رو داره تصویر بده نه اینکه یک تصویر خشونت بار رو با دیگران به اشتراک بزاره چرا که اون قشر رو سرخورده تر میکنه.
حتی بدنه انقلابی رو هم سرخورده تر میکنه دیدن این خشونت ها رو.
یه تصویری که مدام داره اذعان میکنه که باید بزنی یا اون کسی که نزنه رو هم باید بزنی.
خب این بدنه انقلابی که باورمند به انقلاب هست اما رویه خودش رو دور از خشونت میبینه خب مسلما راه خودش رو جدا میکنه.
مسلما حاضر نیست در یک میدانی قرار بگیره که یک انسان رو دارن تیکه و پاره میکنن.
او اصلا هدفش ندیدن ظلم بیشتر هست، ندیدن خشونت بیشتر هست.
اصلا فریاد او در برابر این ظلم ها هست.
حالا چطوری میتونه خودش وارد این راه بشه؟
موضوع همون موضوع مشخص هدف و وسیله از توجیه کردن و یا توجیه نکردن است.
برای یک کسی مثل من.
به عنوان مثال هدف و وسیله یکسان و همتا هستند.
یعنی آن وسیله در نهایت هدف را خواهد ساخت.
وقتی من باور به آزار به دیگران ندارم، حالا نمی تونم دیگران رو آزار بدم تا در نهایت به این نتیجه برسم که کسی آزار نبیند.
وقتی من باورمند به این هستم که جان دیگران نباید جان تمام موجودات را نباید مورد لطمه و آزار قرار داد، حالا نمیتوانم در راستایی که به عنوان مثال حیوانات آزار نبینند انسانها را دار بزنم.
حالا نمیتوانم در راستای این که کودکان زجر نکشند، بزرگسالان را سر ببرم.
یعنی من هدف و وسیله ام هر دو در کنار هم معنا میشود.
اصلا آن وسیله و آن راه و آن طی طریقت است که در نهایت ما را به آن وسیله میرساند.
و قاعدتا عقلانی نگاه کردن به این موضوع دور از تعصبات، دور از هیجانات و دور از بمباران صحبت ها، کینه ها، خشم ها ما را به این نتیجه می رساند که تنها راه پیروزی یک حرکت مسالمت آمیز به دور از خشونت است.
دفاع قاعدتا قابل احترام است.
این هیچ سنخیتی با این ندارد که ما بخواهیم دفاع را حرکتی عقلانی ندانیم.
اینکه کسی که خشونت پرهیز است، دفاع را هیچ وقت نفی نمی کند.
منی که تمام عمرم در پی آزار نرساندن به جان ها است، اگر یک مامور سرکوبگری به سمتم حمله کند و بخواهد ضربه ای بزند ضربه را می خورد.
شکی هم نمی تواند بکند.
اما من این نیستم که بخواهم آن تصویر را مدام بزرگ بکنم و مدام پخش بکنم که من زدم اون رو تیکه و پاره کردم.
او زده و ضربه اش را هم خورده.
این حس گفتیم درباره اش صحبت کردیم.
این حس دفاع از آن حس مقدسی است که ما رو به تکاپو وا داشته دیگه.
یعنی شما در برابر مظالم ساکت نبودید؟
اگر ظلمی دیدید به خودتون و یا به اطرافیانتون حالا فریاد داشتید و صحبت کردید و ایستادگی کردید و همین حس هست که شما رو به نوعی بیدار کرده به میدان آورده.
پس این احساس قابل تکریم هست.
اما این مترادف و همنام با خشونت طلبی نیست.
این به این معنا نیست که حالا شما در پی خشونت هستید، در پی انتقام هستید.
شما بر آمدید که دیگه انتقامی وجود نداشته باشه، کینه ای وجود نداشته باشه و این انقلابی که قرار باشه به خشم کشیده بشه.
در نهایت قرار هست یک تصویری شبیه به جمهوری اسلامی به ما بده.
یعنی امروز هست که آدم می تونه بیشتر درک کنه که چه جوری همه جماعت پشت صحبت مثلا خمینی قرار گرفتند چون هدف غایی خود را فقط و فقط معطوف یک مسئله کردن اون هم شکست دادن رژیم شاهنشاهی بود، از بین رفتن رژیم شاهنشاهی بود.
اصلا فردا براشون موضوع و مسئله نبود.
اصلا این که چه طریقتی اونها رو به این پیروزی میرسونه هم براشون موضوع نبود.
یک هدفی در برابر بود که تمام وسیله ها رو فداش می کردن قربونی می کردن تا بهش برسن.
حالا شما گاها می بینید این تصاویر رو هم باهاش روبرو میشید و این اون نقطه وحشتناک هست.
شما اگر میخواید در راستای ندیدن مظالم پیش برید، وقتی ما نقدی داریم نسبت به کشتار سال شصت و هفت اعدام سال شصت و هفت نمی تونید خودتون یک تصویر وحشتناک تر از شصت و هفت رو دوباره تصویر بکنید.
اصلا این قرار هست چه انقلابی باشه و قرار هست چه جوری اقشار مختلف رو بسیج بکنه برای این حرکت.
وقتی ما صحبت از ایمان می کنیم، وقتی میگیم باید ایمانی وجود داشته باشد تا مردم برایش تلاش کنند.
ایمان به اعدام نکردن ایمانی که قرار است فردای ایران تصویری داشته باشد که در آن هیچ کس اعدام نشود، نه خامنه ای، نه پدر خامنه ای، نه نیروهای سرکوبگر، هیچ کس قرار نیست اعدام شود.
هیچ کس قرار نیست شکنجه بشود، شلاق بخوره، حقوقش زیر پا گذاشته بشه.
همه قرار است از حقوق برابری برخوردار باشند.
قرار است دادگاهی وجود داشته باشد که دیگر هیچ دادگاهی را ما نبینیم که یک روزه به کسی حکم اعدام داده باشد.
حالا آن شخص فرقی نمی کند که خامنه ای باشد یا دیگر سران جمهوری اسلامی و یا قاتلان باشند.
تفاوتی نمی کند.
این آن ایمانی است که قرار است تزریق بشه تا همه رو بیدار بکنه.
قرار است برای یک فردای زیبا و روشنی حرکت بکنند.
اما اگر قرار باشد برای کینه باشه و برای انتقام باشه، خب قاعدتا اون هسته مرکزی و مردمی رو از دست میده.
حالا قشر خاکستری بیشتر به لاک خود فرو میرن.
اونها سالیان دراز.
یعنی شما فکر بکنید که جماعتی به کشتار سال شصت و هفت و اون قتل عام رفتارها که در ابتدای انقلاب اتفاق افتاد، این همه سران حکومت گذشته، حتی سربازان.
نمی دونم زنانی که کارگر جنسی بودن تا هر کسی رو تونستند اینها به دار کشیدند.
کسانی که نسبت به این موضوع انتقاد دارن حالا نمی خوان یک تصویری شبیه به اون که دوباره تصویر بکنن.
حالا قرار نیست که همین اتفاق دوباره بیفته و وقتی اون تصاویر خشونت بار رو دارید به چشم می بینید و شما به نوعی منتشر کننده ی اون هستی.
بزرگ کننده ی اون هستی داری همون تصویر، همون پیغام رو به قشر خاکستری به تمام اقشار جامعه میدی و هیچ کس حاضر نیست که وارد همچین وادی احمقانه ای بشه.
دوباره این چرخه خشونت خشونتبار و وحشیانه رو به گردش دربیاره.
دوباره ما در پی این باشیم که اون تاج در بالا قرار داشته باشه اما سر در میان اون رو تغییر بدیم.
من در باب این موضوعات به کرات در کتاب های مختلف خودم نوشتم.
در داستان های مختلفی که تصویر کردم این تصویر رو دادم.
اینکه ما مواجه هستیم با انقلاب های مختلفی که در جهان اتفاق می افته نه در وادی یک ایمانی که قرار باشه یک انقلاب و دگرگونی به وجود بیاره، بلکه فقط دنبال یک تصویر مشخص هست که یک کسی پایین کشیده بشه و یک کس دیگه ای جایگزین اون بشه.
قرار نیست که اعدام ریشه کن بشه.
قرار نیست که قوانین درست جایگزین بشن.
قرار نیست که ما یک قانونی داشته باشیم که منع ظلم و آزار بر تمام موجودات زنده رو تداعی و حکمفرما بکنیم.
قرار است اون جماعتی که دیروز به ما خشونت کردن.
ما نسبت به اونها کینه داریم رو حالا ازشون انتقام بگیریم.
حالا اونها رو تک به تک از بین ببریم.
یعنی اون انقلابی که در پی جایگاه ها هست به نوعی کودتاست؟
به نوعی تغییر فقط اشخاص است.
سر در میان تاج تغییر می کنه.
حالا قشر فرودست جای فرادستان رو می گیره و فرادستان جای فرودستان رو می گیرن و این چرخه مسموم و بیمار مدام تکرار میشه.
و ما وقتی از انقلاب و دگرگونی صحبت می کنیم باید ایمانی وجود داشته باشه که اینها رو به صورت بنیادین تغییر بده.
تمامی این اتفاقات رو تغییر بده و تمام این تعاریفی که ما تا الان نسبت بهش توضیح دادیم.
این ایمانی که ما داریم صحبت می کنیم هیچ منافاتی با دفاع نداره چرا که اصلا این حس دفاع و میل به دفاع هست که این حس طغیانگری و یاغی گری رو در ما زنده کرده و این در برابر اون خشونت و خشونت طلبی است نه به مفهوم این که ما دفاع نخواهیم کرد، ما دفاع خواهیم کرد که در برابر حقوقمان فریاد می زنیم اگر ما فریادی در برابر اسلام داریم، در برابر جمهوری اسلامی داریم، به واسطه حقوقی است که از ما پایمال شده، ما برای دفاع از خودمان، برای دفاع از حقوق خودمون و دیگر جان ها داریم فریاد می زنیم.
اگر در قبال کشتار انسان ها صحبت می کنیم، اعدام صحبت می کنیم.
این به واسطه آن حق خواهی و حق طلبی ما هست، به واسطه اون دفاع هست.
دفاع از خویشتن در نهایت به همگان و دیگران هم می رسد.
اینکه شما برای حقوق دیگران هم دفاع می کنید پس این هیچ منافاتی با آن دفاع ندارد.
اینکه شما به خیابان بیایید و نیروهای سرکوبگر در برابر شما باشند، شما از خودتان دفاع کنید کاملا قابل احترام و قابل ستایش است.
اصلا آن احساس یاغی گری و طغیان هست.
اما ترویج این نگاه، ترویج این خشونت لطمه بزرگی خواهد زد و ما باید حرکت را به آن سمت و سویی ببریم که اقشار مختلف درگیر بشن و این تنها از وادی حرکت خواهد کرد که حرکت، حرکت مسالمت آمیز و مدنی باشه.
تمام حرکات مختلفی که اتفاق افتاده خشونت بار به نوعی با جنگ های مسلحانه یک تعداد کمی رو در بر گرفته، نیروی مسلحی رو در بر گرفته که حالا سعی کردن گروهی این رفتار رو به پیش ببرن.
اتفاقات هم افتاده همواره هم با تمام تحقیقاتی که اتفاق افتاده پیروزی کمتری داشته.
نمونه های شکست بی شمارش رو هم در سراسر جهان می تونیم ببینیم.
چرا که دولتی که در قدرت هست مسلما نیروی مسلح بیشتری داره.
نیروی آموزش دیده ی بیشتری هم داره.
پس قاعدتا بیشتر و راحت تر هم می تونه باهاش سرکوب بکنه.
موضوعات رو هم مطرح کردیم دیگه فکر می کنم تکرار مکررات باشه که چگونه از این ها استفاده می کنه.
حالا در قسمت های آتی سعی می کنیم بیشتر صحبت بکنیم، به ویژه در باب همین خشونت.
قسمت های دیگه ای هم هست که حالا سعی میکنم درباره این خشونت از ابعاد مختلف هم صحبت کنم.
پیش از ارسال نظرات خود در وبسایت رسمی جهان آرمانی این توضیحات را مطالعه کنید.
برای درج نظرات خود در وبسایت رسمی جهان آرمانی باید قانون آزادی را در نظر داشته و از نشر اکاذیب، توهین تمسخر، تحقیر دیگران، افترا و دیگر مواردی از این دست جدا اجتناب کنید.
نظرات شما پیش از نشر در وبسایت جهان آرمانی مورد بررسی قرار خواهد گرفت و در صورت نداشتن مغایرت با قانون آزادی منتشر خواهد شد.
اطلاعات شما از قبیل آدرس ایمیل برای عموم نمایش داده نخواهد شد و درج این اطلاعات تنها بستری را فراهم میکند تا ما بتوانیم با شما در ارتباط باشیم.
برای درج نظرات خود دقت داشته باشید تا متون با حروف فارسی نگاشته شود زیرا در غیر این صورت از نشر آنها معذوریم.
از تبلیغات و انتشار لینک، نام کاربری در شبکههای اجتماعی و دیگر عناوین خودداری کنید.
برای نظر خود عنوان مناسبی برگزینید تا دیگران بتوانند در این راستا شما را همراهی و نظرات خود را با توجه به موضوع مورد بحث شما بیان کنند.
توصیه ما به شما پیش از ارسال نظر خود مطالعه قوانین و شرایط وبسایت رسمی جهان آرمانی است برای مطالعه از لینکهای زیر اقدام نمایید.
با درج ایمیل آدرس خود میتوانید از تازهترین آثار منتشر شده در وبسایت جهان آرمانی با خبر شوید آدرس ایمیل شما نزد ما محفوظ خواهد بود
با ثبت نام در وبسایت جهان آرمانی میتوانید نگاشتههای خود را در این بستر منتشر کنید، فرای انتشار پست میتوانید با ما همکاری داشته و همچنین آثار خود در زمینههای مختلف هنری را نشر و گسترش دهید
© تمام حقوق نزد مولف محفوظ است
Copyright 2021 by Idealisti World. All Rights Reserved
این صفحه دارای لینکهای بسیاری است تا شما بتوانید هر چه بهتر از امکانات صفحه استفاده کنید.
در پیش روی شما چند گزینه به چشم میخورد که فرای مشخصات اثر به شما امکان میدهد تا متن اثر را به صورت آنلاین مورد مطالعه قرار دهید و به دیگر بخشها دسترسی داشته باشید،
شما میتوانید به بخش صوتی مراجعه کرده و به فایل صوتی به صورت آنلاین گوش فرا دهید و فراتر از آن فایل مورد نظر خود را از لینکهای مختلف دریافت کنید.
بخش تصویری مکانی است تا شما بتوانید فایل تصویری اثر را به صورت آنلاین مشاهده و در عین حال دریافت کنید.
فرای این بخشها شما میتوانید به اثر در ساندکلود و یوتیوب دسترسی داشته باشید و اثر مورد نظر خود را در این پلتفرمها بشنوید و یا تماشا کنید.
بخش نظرات و گزارش خرابی لینکها از دیگر عناوین این بخش است که میتوانید نظرات خود را پیرامون اثر با ما و دیگران در میان بگذارید و در عین حال میتوانید در بهبود هر چه بهتر وبسایت در کنار ما باشید.
شما میتوانید آدرس لینکهای معیوب وبسایت را به ما اطلاع دهید تا بتوانیم با برطرف کردن معایب در دسترسی آسانتر عمومی وبسایت تلاش کنیم.
در صورت بروز هر مشکل و یا داشتن پرسشهای بیشتر میتوانید از لینکهای زیر استفاده کنید.
پر کردن بخشهایی که با علامت قرمز رنگ مشخص شده است الزامی است.
عنوانی برای گزارش خود انتخاب کنید
تا ما با شناخت مشکل در برطرف کردن آن اقدامات لازم را انجام دهیم.
در صورت تمایل میتوانید آدرس ایمیل خود را درج کنید
تا برای اطلاعات بیشتر با شما تماس گرفته شود.
آدرس لینک مریوطه که دارای اشکال است را با فرمت صحیح برای ما ارسال کنید!
این امر ما را در تصحیح مشکل پیش آمده بسیار کمک خواهد کرد
فرمت صحیح لینک برای درج در فرم پیش رو به شرح زیر است:
https://idealistic-world.com/poetry
در متن پیام میتوانید توضیحات بیشتری پیرامون اشکال در وبسایت به ما ارائه دهید.
با کمک شما میتوانیم در راه بهبود نمایش هر چه صحیحتر سایت گام برداریم.
با تشکر ازهمراهی شما
وبسایت رسمی جهان آرمانی
این آیکون در صفحهی پیش رو برای دانلود مستقیم فایلها از سرورهای وبسایت رسمی جهان آرمانی تعبیه شده است، با کلیک بر روی این گزینه شما میتوانید به راحتی کتاب مورد نظر خود را دانلود کنید.
این آیکون در صفحهی پیش رو برای دانلود با لینک کمکی از سرورهای Google Drive تعبیه شده است، با کلیک بر روی این گزینه شما میتوانید به راحتی کتاب مورد نظر خود را دانلود کنید.
این آیکون در صفحهی پیش رو برای دانلود با لینک کمکی از سرورهای One Drive تعبیه شده است، با کلیک بر روی این گزینه شما میتوانید به راحتی کتاب مورد نظر خود را دانلود کنید.
این آیکون در صفحهی پیش رو برای دانلود با لینک کمکی از سرورهای Box Drive تعبیه شده است، با کلیک بر روی این گزینه شما میتوانید به راحتی کتاب مورد نظر خود را دانلود کنید.
این آیکون در صفحهی پیش رو به شما اطالاعاتی پیرامون اثر خواهد داد، مشخصات اصلی اثر در این صفحه تعبیه شده است و شما با کلیک بر این آیکون به بخش مورد نظر هدایت خواهید شد.
شما با کلیک روی این گزینه به بخش مطالعه آنلاین اثر هدایت خواهید شد، متن اثر در این صفحه گنجانده شده است و با کلیک بر روی این آیکون شما میتوانید به این متن دسترسی داشته باشید
در صورت مشاهدهی هر اشکال در وبسایت از قبیل ( خرابی لینکهای دانلود، عدم نمایش کتب به صورت آنلاین و … ) با استفاده از این گزینه میتوانید ایراد مربوطه را با ما مطرح کنید.
در این بخش میتوانید توضیح کوتاهی دربارهی خود مطرح کنید، در نظر داشته باشید که این بخش را همهی بازدیدکنندگان خواهند دید، حتی میهمانان، در صورت دیدن لیست اعضا و در مقالات و نگاشتههای شما
کشور انتخابی محل سکونت شما تنها به مدیران نمایش داده خواهد شد و انتخاب آن اختیاری است
تاریخ تولد شما به صورت سن قابل رویت برای عموم است و انتخاب آن بستگی به میل شما دارد
گزینههای در پیش رو بخشی از باورهای شما را با عموم در میان میگذارد و این بخش قابل رویت عمومی است، در نظر داشته باشید که همیشه قادر به تغییر و حذف این انتخاب هستید با اشارهی ضربدر این انتخاب حذف خواهد شد
در این بخش میتوانید آدرس شبکههای اجتماعی، وبسایت خود را با مخاطبان خود در میان بگذارید برخی از این آدرسها با لوگو پلتفرم و برخی در پروفایل شما برای عموم به نمایش گذاشته خواهد شد
در این بخش میتوانید نام و نام خانوادگی، آدرس ایمیل و همچنین رمز عبور خود را ویرایش کنید همچنین میتوانید اطلاعات خود را از نمایش عمومی حذف کنید و به صورت ناشناس در ویسایت جهان آرمانی فعالیت داشته باشید
نام کاربری شما باید متشکل از حروف لاتین باشد، بدون فاصله، در عین حال این نام باید منحصر به فرد انتخاب شود
نام و نام خانوادگی شما باید متشکل از حروف فارسی باشد، بدون استفاده از اعداد
در نظر داشته باشید که این نام در نگاشتههای شما و در فهرست اعضا، برای کاربران قابل رویت است
آدرس ایمیل وارد شده از سوی شما برای مخاطبان قابل رویت است و یکی از راههای ارتباطی شما با آنان را خواهد ساخت، سعی کنید از ایمیلی کاری و در دسترس استفاده کنید
رمز عبور انتخابی شما باید متشکل از حروف بزرگ، کوچک، اعداد و کارکترهای ویژه باشد، این کار برای امنیت شما در نظر گرفته شده است، در عین حال در آینده میتوانید این رمز را تغییر دهید
پیش از ثبتنام در وبسایت جهان آرمانی قوانین، شرایط و ضوابط ما را مطالعه کنید
با استفاده از منو روبرو میتوانید به بخشهای مختلف حساب خود دسترسی داشته باشید
در حال حاضر این لینک در دسترس نیست
بزودی این فایلها بارگذاری و لینکها در دسترس قرار خواهد گرفت
در حال حاضر از لینک مستقیم برای دریافت اثر استفاده کنید
نیما شهسواری، نویسنده و شاعر، با آثاری در قالب داستان، شعر، مقالات و آثار تحقیقی که مضامینی مانند آزادی، برابری، جانپنداری، نقد قدرت و خدا را بررسی میکنند
جهان آرمانی، بستری برای تعامل و دسترسی به تمامی آثار شهسواری به صورت رایگان است
پر کردن بخشهایی که با علامت قرمز رنگ مشخص شده است الزامی است.
در هنگام درج بخش اطلاعات دقت لازم را به خرج دهید زیرا در صورت چاپ اثر شما داشتن این اطلاعات ضروری است
بخش ارتباط، راههایی است که میتوانید با درج آن مخاطبین خود را با آثار و شخصیت خود بیشتر آشنا کنید، فرای عناوینی که در این بخش برای شما در نظر گرفته شده است میتوانید در بخش توضیحات شبکهی اجتماعی دیگری که در آن عضو هستید را نیز معرفی کنید.
شما میتوانید آثار خود را با حداکثر حجم (20mb) و تعداد 10 فایل با فرمتهایی از قبیل (png, jpg,avi,pdf,mp4…) برای ما ارسال کنید،
در صورت تمایل شما به چاپ و قبولی اثر شما از سوی ما، نام انتخابی شامل عناوینی است که در مرحلهی ابتدایی فرم پر کردهاید، با انتخاب یکی از عناوین نام شما در هنگام نشر در کنار اثرتان درج خواهد شد.
پیش از انجام هر کاری پیشنهاد ما به شما مطالعهی قوانین و شرایط وبسایت رسمی جهان آرمانی است برای این کار از لینکهای زیر اقدام کنید.
گزارش شما با موفقیت ارسال شد
ایمیلی از سوی وبسایت جهان آرمانی در راستای تأیید ارسال گزارش دریافت خواهید کرد
در صورت نیاز به تماس و درج صحیح اطلاعات، با شما تماس گرفته خواهد شد.
پیام شما با موفقیت ارسال شد
ایمیلی از سوی وبسایت جهان آرمانی در راستای تأیید ارسال پیام دریافت خواهید کرد
در صورت نیاز به تماس و درج صحیح اطلاعات، با شما تماس گرفته خواهد شد.
فرم شما با موفقیت ثبت شد
ایمیلی از سوی وبسایت جهان آرمانی در راستای تأیید ارسال فرم دریافت خواهید کرد
در صورت نیاز به تماس و درج صحیح اطلاعات، با شما تماس گرفته خواهد شد.