خب دوستان توی این ویژه برنامه مشخص عوامگرایی ما سعی کردیم یه توضیحی نسبت به این موضوع مهم داشته باشیم و بعد در قسمت های آتی هم در باب مصادیق این موضوع صحبت کنیم.
و حالا در این قسمت انتهایی از این ویژه برنامه مشخص قصد داریم که در باب ثمره به نوعی عوام گرایی صحبت بکنیم.
ثمره ای که قاعدتا میتونه اشکال مختلفی داشته باشه و حالا سعی میکنیم در باب یکی از اشکال مهمش که جنگ و جنگ طلبی است صحبت بکنیم و در نهایت هم اشارتی نسبت به ثمرات دیگرش هم داشته باشیم و این عوامگرایی را در نهایت ببینیم که چه برآیندی میتواند برای یک جامعه مشخص داشته باشد.
جامعه ای که قاعدتا به واسطه همین عوام گرایی، قدرت سیاسی را در اختیار گروه خاصی داده و در نهایت قرار است که از این چه برداشتی داشته باشد از این کاشتی که نسبت به این موضوع مشخص داشته.
خوب قاعدتا موضوعات مختلفی میشود در باب این برآیند ها صحبت کرد.
همان طوری که در قسمت های گذشته هم درباره اش صحبت کردیم و گفتیم مثلا این عوامگرایی در نهایت ما را به یک سمت و سویی می کشاند تا شاهد نگاه های نژادپرستانه باشیم.
عوامگرایی سیاسی که در نهایت گره خورده با نگاه های ملی گرایانه است، در نهایت آن قوم و آن کشور را به جایگاهی میرساند که خود را قوم برتر و برگزیده و منتخب و والاتر از دیگران تعبیر کند و به واسطه اش دیگران را تحقیر و کوچکتر بشمارد و در نهایت با یک نگاه نژادپرستانه برسد و یا مثلا وقتی شما مواجه میشوید با این عوامگرایی که گره خورده با سیاست است.
در نهایت قرار است که جامعه را به سمت و سویی بکشاند که یک اکثریت مستبد قدرت را در اختیار بگیرند و تمامی اقلیت ها را از میان ببرند و آن نگاه فاشیستی در نهایت میداندار این جوامع بشود.
همان طوری که در کشور های مختلف این اتفاق افتاده، چه در دوران گذشته و چه در حال حاضر و حتی همین امروز هم در حال اتفاق افتادن است.
پس اصولا وقتی ما در باب این ثمرات صحبت میکنیم که نگاه نگاه عوامگرایانه میتواند چه ثمراتی بدهد؟
خب در قسمت های مختلف هم دربارش صحبت کردیم و اشاراتی هم میکنیم.
اما یکی از این ثمرات و یکی از این برآیند ها قاعدتا جنگ و جنگ طلبی است.
اصولا در پی بزرگ کردن قلمروها است.
یعنی شما مواجه می شوید با این عوامگرایی ای که در نهایت در پی آن است که شما خود را بزرگتر و قدرتمند تر تعبیر و تفسیر کنید و در نهایت هم راهی به جز این که بخواهید قدرت را در اختیار بگیرید و با جنگ آوری کشور های مختلف را مستعمره خودتان بکنید ندارد.
قاعدتا در جهان امروز ما به واسطه این که انسان ها سعی در پیشرفت و میل به پیشرفت داشتند و سعی کردند آن عناوین دهشت ناکی که از گذشته با آن درگیر بودند را کمرنگ تر کنند، کمتر شاهد این تصاویر هستیم اما باز هم شاهدش هستیم.
یعنی باز هم شما می بینید که مثلا روسیه در همین شرایط امروزی و در همین جهان امروزی هم داره همین رفتارها رو انجام میده.
یعنی امروز هم شما شاهد این تصاویر هستید اما کمرنگ تر.
یعنی اگر در گذشتگان ما روبه رو می شدیم با تصاویر وحشتناکی که یک کشور بلند می شد از یک گوشه تمام کشور ها را به جنگ و تاراج می برد و ثروتشان را از آن خود می کرد و قدرت را در اختیار میگرفت و مردمان را به برده و کنیز مبدل می کرد.
حالا ما کمتر با این تصاویر روبه رو هستیم اما باز هم با آن روبه رو هستیم و یکی از ثمرات اصلی این پوپولیسم در نهایت جنگ طلبی است.
در نهایت رسیدن به قدرت است برای برتری طلبی و در نهایت همین جنگ افروزی هایی که در جهان از گذشته دیدیم هم شاهد آن خواهیم بود.
یعنی مثلا یک مثالی پیرامون محمد و اسلام بزنیم.
موضوعی که ما به شدت با آن درگیر هستیم.
من بارها و بارها درباره اش صحبت کردم که مثلا وقتی ما قرار است در باب مشکلات جهان صحبت بکنیم باید در برابر مشکلی که در برابر ما صفآرایی کرده صحبت کنیم.
یعنی مایی که در ایران جمهوری اسلامی و تحت این نگاه های فاسد و پوسیده اسلامی قرار گرفته ایم و همه زندگی ما تحت تاثیر همین نگاه اسلامی است.
حالا اگر قرار است نقدی بکنیم باید نسبت به اسلام نقد بکنیم.
باید نسبت به جمهوری اسلامی نقد بکنیم.
قرار نیست که ما برویم و نوک پیکان را مثلا در برابر کمونیست ها بگیریم.
قاعدتا اگر ما هم در یک کشور کمونیستی به دنیا آمده بودیم، بیشتر نقد ما نسبت به همان نگاه های کمونیستی بود.
پس اگر مثالی را در تمام قسمت های برنامه ای به نام جان یا در کتاب ها پیرامون اسلام مطرح میکنم، به واسطه همین درگیری است که ما با موضوع مشخص و مشکلی که زندگی ما را به بطالت برده یعنی اسلام باید داشته باشیم و عقل سلیم هم حکم میکند قاعدتا انسان در برابر مشکلی که در برابرش صف آرایی کرده مبارزه کند و نسبت به آن نقد بکند و سعی در کمرنگ کردن تغییر آن و از میان بردن همان نگاه مشخص داشته باشد.
خب خیلی دور از بحث نشویم.
ما وقتی در باب این موضوع مشخص و این پوپولیسم صحبت میکنیم که در نهایت قرار است ما را به سمت و سوی جنگ ببرد.
یکی از مثال های مشخصش همان نگاه اسلامی است.
ما در باب محمدی صحبت کردیم که آمد و قدرت را در اختیار گرفت.
به شدت هم عوامگرایانه این کار را کرد.
ما در باب این موضوع مشخص.
در ویژه برنامه همین پوپولیسم.
بر قسمتی که پیرامون پیامبر آن بود صحبت کردیم که چگونه پیامبران با استفاده از عوام گرایی قدرت را در اختیار گرفتند.
یک باور خاصی که در بین مردم وجود داشت و بر همان موج سوار شدن تغییری در دل آن ایجاد کردند، اما عصر را نگه داشتند و با همین عوام گرایی سعی کردند حداکثر را همسو با خود ببرند، میل به رسیدن به قدرت داشتند و در نهایت مثلا وقتی شما با محمد روبهرو میشوید در نهایت به همان قدرت سیاسی میرسد که در نهایت حکومت را در اختیار میگیرد و حالا تحت عنوان خلیفه خلیفه ای که همپایه پادشاه و حتی خیلی قدرتمند تر از پادشاه است.
همانطور که در قسمت های مختلف صحبت کردیم که ما وقتی در باب دیکتاتوری صحبت میکنیم، در باب این استبداد صحبت میکنیم، وقتی وارد وادی دینی میشود یعنی به استبداد دینی کشیده میشود، خیلی وحشتناک تر از تمام استبدادهای جهان است.
چرا که مثلا شما مواجه می شوید با دیکتاتوری که یک دیکتاتور زمینی است، مردمی هستند که با این در حال مبارزه هستند، با همین شخصیت مشخصی که بر زمین هست ادعای خدایی نکرده.
حالا شما با یک دیکتاتوری دینی روبه رو می شوید که همه قدرت را در اختیار گرفته و به نوعی خود را نماینده خدا و یک قدرت لایزال در آسمان ها می داند.
حالا مبارزه با آن هم سخت تر است.
ما با محمدی روبه رو می شویم که با این عوامفریبی همه قدرت را در نهایت از آن خود کند.
حالا ثمره این قدرت طلبی در نهایت چیست؟
در نهایت ما با محمدی روبه رو می شویم که به فرمان خدا در سوره ای که تحت عنوان جهاد میشناسیم و در آیه های بیشمار قرآن و احادیث زیست، پیامبر در نهایت هدف را گره می زند با جهاد و جنگ.
حالا قرار است که این نگاه فاسد و آلوده را به واسطه همین جنگ به سراسر جهان هم منتشر کند و این ویروس مرگ افزار را مبدل به یک نگاه جمعی بکند همان طوری که انجام داد و در نهایت هم مردمان هزاران سال الان که درگیر همین نگاه آلوده هستند.
هزار و چهارصد سال است که همین ایران خودمان آلوده به این ویروس مهلک و کشنده است.
در نهایت این نگاه عوامفریبانه تحت عنوان نگاه های اسلامی به این سمت و سو کشانده شد که جنگ رو میداندار بکنه.
حالا شما مواجه میشید با غزوه ها و جهادها.
حالا پیامبری است که وارد این میدان پر تلاطم شده تا قدرت سیاسی خودش را گسترش دهد.
همان طوری که اگر امروز هم به جهان نگاه بکنید تمامی این حکومت های عوامگرایانه هم به دنبال همین نگاه ها هستند.
قدرت خود را تکثیر کنند، قدرت خودشان را به اثبات برسانند، با خوار و خفیف کردن دیگران با از میان بردن دیگران این قدرت را برای خود بکنند.
در همان دوران محمد هم اوضاع به همین شکل است.
حالا محمدی است که ابتدا با همان غزوه ها سعی می کند این قدرت را به دیگران نشان بده و حالا وقتی یک اکثریتی را با خود همراه کرده حالا سعی می کند کشور ها را از میان ببرد و همین میراث را هم برای خلفای راشدین و کسانی که بعد از محمد قدرت را می گیرند که همان ابوبکر و عمر و عثمان و علی.
و چه بعد از آن در دوران امویان و عباسیان و حتی بعد از آن صفویان و عثمانیان و تمام این نگاه ها حتی امروز در نهایت این فدیه و این ارث را برای آنها به جای خود به جای می گذارد تا در نهایت با همین قدرت طلبی به پیش بروند و با جنگ و جهاد و جنگ آوری سعی کنند برتری خودشان را ثابت کنند و قدرت را در اختیار بگیرند.
شما مواجه میشوید با این نگاه که امروز هم در جهان به همین شکل داره پیش میره.
یعنی اگر امروز هم به جهان پیرامون خودتان نگاه کنید می بینید که همین گونه هست.
یعنی اگر آمریکا روزی قدرت را در اختیار داره، حالا سعی می کنه با حمله کردن به کشور های دیگه اینگونه قدرت خودش رو ثابت کنه.
باز هم با همون نگاه های عوامگرایانه.
یعنی شما مثلا مواجه میشید با آمریکایی که به واسطه همین نگاه عوامگرایانه و اینگونه خود رو همراه کردن با اون نگاه آلوده ای که در بین عوام مردم وجود داره و اکثریت بهش باورمند هستند.
مثلا به عراق هم حمله میکنند با یک خیالی که مطرح کرده، با یک فریبی که مطرح کرده تحت عنوانی که حالا این کشور داره به قدرت اتمی میرسه وارد جنگ میشه و این همه کشته و مجروح و مصیبت را به بار می آورد.
چرا که اصولا با یک نگاه عوام فریبانه ای وارد این وادی شد که ما باید از ملت خودمان دفاع کنیم.
یا مثلا در افغانستان اتفاقی که افتاد و القاعده آمد و آن اتفاق یازده سپتامبر را رقم زد، حالا شما مواجه می شوید نگاه های عوام گرایانه ای است که میداندار می شود و مدام دارد درباره اش صحبت می شود که ما باید از ملت خودمان دفاع کنیم و وارد یک جنگ فرسایشی می شود و این همه هم تبعات وحشتناکی را به بار می آورد.
باز هم گره خوردن در نهایت نگاه های عوام فریبانه و عوام گرایانه است.
با جنگ فارغ از این شما مواجه می شوید با این که هدف در نهایت و یا برآیند کلی در نهایت همین جنگ و جهاد و از میان بردن دیگران است.
این نگاه های عوام گرایانه ای که برای میل به قدرت وارد میدان شده.
همین میل را هم به پیش می برد.
در نقطه ابتدایی قرار بوده.
میل به قدرت در همان ساختار سیاسی کشور خودش شکل بگیرد.
اما در نهایت با ادامه قرار است که این قدرت را در سطح جهان هم به پیش ببرد.
همان اتفاقی که مثلا در آلمان نازی می افتد.
حالا هیتلر است که ابتدائا قدرت را در مملکت خودش به دست می گیرد.
حالا به واسطه عوامگرایی که وارد این میدان شده به واسطه غرور له شده مردمان آلمان به واسطه بیدار کردن این غرور.
به واسطه اینکه اینها را مبدل به نژاد برتر در جهان بکند وارد این میدان شده و حالا وارد این میدان می شود و جنگ آوری را هم به پیش می برد.
حالا شما شاهد هستید که همین نگاه پوپولیستی میداندار هست که یک جنگ جهانی و جنگ جهانی دوم و اون فجایع غیر قابل درک رو هم شکل بده.
مثلا وقتی به جمهوری اسلامی و یا هلال شیعی نگاه میکنیم، چیزی که ما در ویژه برنامه هایی که پیرامون جمهوری اسلامی داشتیم فکر میکنم در ویژه برنامه هژمونی جمهوری اسلامی پیرامون این موضوع هم صحبت کردیم.
این که جمهوری اسلامی.
و این نگاه اسلامی که وجود دارد تحت عنوان اسلام شیعی در همین خاورمیانه.
حالا شما مواجه هستید که این نگاه عوام فریبانه ای که دقیقا آن جامعه هدف خودش را دارد یعنی جامعه شیعی.
یعنی شاید در ایران امروز ما این خیلی خریداری نداشته باشد اما در یک بخشی از همین مردم ایران و همان مردم مثلا عراق و سوریه و لبنان حالا طرفدارانی دارد و برای همین جامعه هدف است که اینها عوامگرایانه دارند حرکت می کنند تا اینها را با هم همسو کنند تا در نهایت به چه نقطه ای برسند تا در نهایت چه برآیندی را برای جامعه بشریت داشته باشند.
چیزی فارغ از جنگ است.
جنگ آوری است.
اتفاقات وحشتناکی که می افتد حالا یا خرابکاری هایی می کنند که منجر به جنگ می شود، یا جنگ هایی را آغاز می کنند یا در نهایت دارند تلاش می کنند تا به آن نقطه مشخص و جنگآوری هم برسند.
در نهایت شما میبینید که چگونه نگاههای عوامگرایانه گره میخورد با همین موضوعات، چرا که نقطه ابتداییاش میل به قدرت است.
میل به قدرتی که قرار است در همان کشور مشخص اتفاق بیفتد اما در نهایت حالا هواخواهان بیشتری هم خواهد داشت.
همان طور که مثلا جمهوری اسلامی در ایران با یک تعداد مشخصی مردم مذهبی شیعه.
حالا هوادار هایی در جاهای دیگر دنیا هم برای خودش کسب میکند.
یعنی شما مواجه میشوید با یک جمعیتی که در عراق هم اینگونه شیعه هستند.
همین نگاه های آلوده را دارند.
در لبنان هم به همین شکل هستند.
در سوریه هم به همین شکل هستند.
حالا اینها سعی میکنند با عوامگرایی نسبت به آنها این قدرت را گسترش دهند و در نهایت هم چیزی فارق از جنگ و جهاد نخواهد داشت.
فارغ از این که شما مواجه میشوید با عوام فریبی که برای تزریق جنگ اتفاق میافتد.
مثلا شما نگاه بکنید به شرایطی که ایران جمهوری اسلامی در مواجهه با عراق داشت.
خب شما این عوامفریبی ها را میدیدید.
یعنی مدام داشت تکرار می شد جنگ حق علیه باطل، جنگ با کفار.
حالا این مردمی که قرار بود وارد این میدان بشوند با چه فریبی وارد این میدان جنگ شده بودند؟
خب عراقیان و ایرانیانی که هر دو مسلمان هستند، بخش زیادی از این عراقی ها حتی مذهب تشیع را هم دارند.
حتی هم مذهب با مردم ایران هستند.
اما تعابیر پوپولیستی در این راستا به این شکل بود که به واسطه وجود مثلا صدام حسین در نوک این هرم.
خیلی ساده اینها تعبیر به لشکر کفار شدند و حالا با این عوام فریبی وارد میدان شدند.
حالا برگردیم به عقب تر.
یعنی برگردیم به همان دوران صدر اسلام و آن نگاه های عوام فریبانه ای که در دل نگاه های اسلامی وجود داشت.
ما از یک سمت در باب اسلام وقتی صحبت می کنیم در باب خود اسلام صحبت می کنیم.
یعنی می رویم در قالب کسانی که باورمند به اسلام هستند.
در ویژه برنامه ای که تحت عنوان شناخت اسلام داشتیم هم در باب این مسائل صحبت کردیم.
حالا یک بار از خارج از این نگاه یعنی نگاه دومی که نسبت به این موضوعات داریم این است که شما خارج از این نگاه اسلامی بخواهید به اسلام نگاه کنید.
حالا وقتی مواجه می شوید با محمد می بینید که حجم عوامفریبی تا کجاست.
حالا مواجه می شوید که او داره در باب مثلا بهشت و حوریان صحبت می کنه.
حالا داره به مردمان مردمان با فریب وارد میدان می کنه که همه چیز براشون تعبیر و تفسیر به پیروزی بشه.
وارد میدانی میشن که قرار هست در میدان جنگ لذات بیشمار ببرن دیگه.
قرار هست که در این میدان جنگ پیروز بشن و زنان بیشمار رو تصاحب کنند.
قرار است بردگان و بندگان بی حد و حصری رو در اختیار داشته باشند، قرار است که به آن شأن و شخصیت اجتماعی برسند.
قرار است که به ثروت بی حد و حصر برسند.
در برابرش اگر کشته شوند.
حالا قرار است که با این عوامفریبی محمد وارد این میدان بشود تا اینها را ترغیب کند به جنگیدن و حتی کشته شدن.
حالا قرار است در بهشت تمامی این نعمات در اختیارشان باشد.
قرار است که حوریان بیشمار در اختیارشان باشد برای لذت و شهوت.
قرار است به تمامی لذاتی که در جهان وجود دارد حتی مشروبات هم دسترسی داشته باشند.
حالا شما مواجه می شوید با این عوام فریبی هایی که برای تزریق جنگ وجود دارد.
از سوی دیگر حالا مواجه می شوید با اینکه محمد داره در باب این صحبت میکنه که شما قوم برگزیده خدا هستید، حالا شما قرار است که این دین خدا را به پیش ببرید.
قرار است که ترویج کننده و مروج این نگاه های خداوندی در جهان باشید.
قرار است که مردمان را مسلمان بکنید.
حالا مردم مردمان وارد این میدان مشخص میشود.
یا مثلا باید در بابش جمهوری اسلامی نگاه کنید.
حالا جمهوری اسلامی داره در باب این صحبت میکنه که شما باید برید کربلا رو بگیرید و تا برسید به قدس قدس و آزاد کنید.
همون نگاه هایی که در جنگ ایران و عراق وجود داشت و این عوام فریبی که شکل گرفته بود برای اینکه این جنگ رو به پیش ببره و این دقیقا برگرفته از همون نگاه های پوپولیستی بود.
یعنی بخش عمده اش به واسطه باورهای پوسیده ای که در دل مردم وجود داشت اینها میتونستن سوار بر این امواج بشن.
چه در دوران محمد و چه در دوران مثلا جمهوری اسلامی.
این همون نگاه عوام گرایانه ای است که در نهایت به واسطه وجود باورهای پوسیده در دل مردمان، یک جماعتی مفتخوار هستند که سوار بر این امواج میشن و مردم رو با خود همراه می کنن.
قرار نیست نسبت به این نگاه های آلوده نقدی داشته باشند، صحبتی بکنند.
قرار نیست که اینها را مورد کنکاش قرار بدهند.
تنها قرار است که از این باور های عبث و بیهوده استفاده و سوءاستفاده کنند تا امیال خودشان را به پیش ببرند.
امیالی همتای جنگ و جنگاوری همان طور که در جای جای جهان.
حالا ما مثالهایی که میآوریم وابسته به اسلام است چرا که با آن درگیر هستیم.
وابسته به جمهوری اسلامی است چرا که چشم در همین سیستم ظالم و فاسد باز کردیم.
اما این مثالها میتواند در سراسر جهان هم به همین شکل باشد.
یعنی اگر شما به آمریکا هم نگاه کنید، باز هم مواجه میشوید با همین عوامگرایی و همان عوام فریبی در راستای تزریق جنگ و جنگ است.
در نهایت تمامی این نگاه های عوام فریبانه و عوام گرایانه برآیندی همتای جنگیدن خواهد داشت.
شما مواجه میشوید با تمایل به قدرت و سیاست.
برآیند دیگری که داره.
خب ما گفتیم هدف از این عوام گرایی قاعدتا رسیدن به قدرت است و یکی از ارکان مهم آن هم رسیدن به قدرت سیاسی است.
حالا در دل این شما روبرو می شوید با این.
ملی گرایی و ملی گرایی که قرار است در نهایت.
یا ما را به جنگ برساند یا قرار است این.
ملی گرایی در نهایت مبدل به همان نژادپرستی شود.
یعنی شما وقتی روبه رو میشوید با چیزی تحت عنوان نازیست چیز دیگری را که فارغ از این نگاههای ملی گرایانه در دل آنها نمیبینید، آنها هم وارد میدان شدهاند که به واسطه جنگ جهانی اول و اتفاقاتی که افتاده بود، یک ملت شکست خورده بودند.
ملتی بودند که غرورشان پایمال شده بود.
حالا با این نگاه ملی گرایانه کسی وارد این میدان شده بود که قرار بود این را تغییر بده.
قرار بود این نگاه ها را متفاوت بکند.
حالا وارد این میدان شد و در نهایت به کدام نقطه ختم شد؟
در نهایت ما شاهد جنگ های بزرگ بودیم.
پس وقتی ما تمایل به قدرت سیاسی را در نظر می گیریم و گره خوردن این تمایل و قدرت با موضوعات ملی گرایی، می بینیم که ثمره این پوپولیسم در نهایت چیزی همتای نژاد پرستی است.
حالا اگر بخواهیم همین تصویر را در دل سیاست باز هم به پیش ببریم و این عوام گرایی رو بیشتر و بیشتر دربارش صحبت کنیم، ما را به آن نقطه ای می رساند که درباره اش در قسمت گذشته صحبت کردیم.
این نگاه سیاسی که در نهایت در دل این عوام گرایی در پی آن است که دیگران را حذف کند، در نهایت ما را به نقطه ای میرساند که اقلیت ها را بخواهد از میدان به در کند و ما شاهد این نگاه وحشتناک فاشیستی هستیم.
حالا یک اکثریت خونخواری که قرار است همه چیز را در اختیار داشته باشند.
حالا پوپولیست هایی که این قدرت را در اختیار گرفته اند به واسطه اینکه سوار بر امواج باورهای پوسیده مردمان شده اند، حالا اینا وارد این میدان میشن تا تمام باورها رو ریشه کن بکنن.
حالا وارد این میدان میشن تا تمام اقلیت ها رو ریشه کن بکنن.
همون طور که در جای جای جهان هم اتفاق افتاده و هر جایی هم که پای این نگاه های عوام فریبانه وجود داشته باشه باز هم اتفاق خواهد افتاد.
چرا که اصولا در این نگاه های عوام فریبانه شما شاهد یک موضوع مشخص هستید که در بازه های نقد قرار است بسته بشه.
قرار است که به این مشکلات هیچ وقت نگاهی انداخته نشه.
قرار هست که این نگاه ها و باورهایی که ما رو به این قدرت رسونده رو شما ستایش بکنید، بپرستید و حالا با ستایش این نگاه ها که جا برای نقد کردنشون نخواهد بود.
این نگاه های مقدس، این باورهای مقدس قرار است که شما را به اون نقطه ای برسونه که شما قدرت رو در اختیار داشته باشید.
حالا هر نوع نگاهی که در برابرش باشه و یا بخواد روزی مبدل به رقیب براش بشه رو از میان برمیداره.
حالا قرار است که تمامی اقلیت ها را از بین ببرد.
وقتی این نگاه ها یک نگاه های ناسیونالیستی هست، حالا شما تمام اعتبارتان را به واسطه همین ملیت و خون و نژاد گرفتید.
هر خون و نژاد دیگری باید از میان برداشته شود و ما شاهد همین نگاه های اسفناک هم هستیم.
ما در نهایت وقتی یک نگاهی نسبت به این موضوعات پوپولیستی داریم، به واسطه همون برتری طلبی که دربارش صحبت کردیم، در قسمت های مختلف قرار است که آن قدرت را میدان دار کنند و قرار است که قدرت خود را به نمایش بگذارند و قدرت خود را قاعدتا به واسطه ضعف دیگران تصویر خواهند کرد.
و خیلی ساده است که ما در نهایت شاهد جنگ ها باشیم.
حالا جماعتی میداندار شده به واسطه این عوامگرایی قدرت سیاسی را در اختیار گرفته و حالا باورمند به این است که این جماعت همراه با آن قدرت بزرگ و بزرگ جهان است.
این قدرت را چگونه میتواند تصویر کند؟
با ضعف دیگران این ضعف را در میدان جنگ میتواند تصویرگری کند.
همان اتفاقی که مثلا در روسیه می افته.
حالا روسیه میاد و این قدرت خودش رو به تمام کشورهای اروپایی و کشورهای عضو ناتو ثابت میکند.
مثلا با اتفاقی که در اوکراین رقم میزند، حالا پیشاپیش وارد میدانی میشود که با تضعیف دیگران و قدرت نمایی خودش، جا برای پای خودش سفت تر و سفت تر کند.
با همان نگاه های عوامگرایانه سعی میکند عوام را همراه خود بکند، با فریب آنها جنگ آوری را تزریق کند.
مثلا صحبت از این بکند که ما در خطر هستیم و باید اینگونه قدرت نمایی کنیم.
حالا مثالهای بیشماری هم میشه درباره اش داشت و بهش فکر کرد.
در نهایت تمام این نگاه های حق طلبانه ما در باب همین عوام گرایی صحبت کنیم.
در باب فاشیسم صحبت کنیم، در باب نگاه های مذهبی مثل اسلام صحبت بکنیم، در نهایت دارای یک تعبیر و تفسیر مشخص رو با ما مطرح میکنه.
اون هم این هستش که حقیقت در اختیار من است.
همه حق مال من است.
یعنی شما اگر وارد نگاه های نژادپرستانه بشوید حق در اختیار همان نژاد است که همه چیز برای آن نژاد است.
حالا فاشیست ها قرار است که آن گروه و حزب و هر چیزی که پدید آورده اند، ملیت شان یا هر چیز دیگری را با حذف دیگران همه چیز را از آن خود بکنند.
اگر شما وارد نگاه های اسلامی بشوید، حالا مواجه می شوید با محمدی که همه حقیقت را از آن خود می داند.
حقیقت برای اوست و اصولا بعد از او هم هیچ حقیقتی قرار نیست به وجود بیاید و او خاتم النبیین است و نه قرار است که تمام حقیقت تا آخرین روزی که جهان وجود دارد در اختیار او و باورمندان به او باشد.
تمام صحبت این نگاه های مشخصی که همه و همه هم برگرفته از همین نگاه های عوام فریبانه است و به واسطه همراهی اکثریت با هاشون به قدرت رسیدند.
در همین داستان مشخص خلاصه می شود که همه حقیقت از آن اوناست و کس دیگه و دیگران همه و همه باطل هستند و این یک مفهوم و یک معنای ساده خواهد داشت و آن هم نابودی همگان است.
یک برآیند مشخص خواهد داشت نابود کردن دیگران است.
اگر این اتفاق نمی افتد به واسطه قدرتی است که در اختیار آنها وجود ندارد.
یعنی اگر امروز این نگاه هایی که حق را انحصارا برای خود می دانند و به واسطه همین عوام گرایی هم قدرت را در اختیار گرفته اند، اگر قدرت نظامی به اندازه کافی داشتند همه جای جهان از بین می رفت.
همان طوری که اگر هیتلر قدرت را در اختیار داشت و می توانست ادامه دهد، قاعدتا همه جهان را مستعمره خودش می کرد و همه جهان را برای خودش می کرد.
در تمام این نگاه های عوام فریبانه هم در نهایت ما گره خوردن با نگاه های نژادپرستی را می بینیم و با نگاه های فاشیستی را می بینیم و در نهایت میل به این قدرت است که این نگاه را به وجود آورده و در نهایت هم قاعدتا جنگ را به وجود خواهد آورد و این جنگ هم در نهایت برای از میان بردن همگان پدید می آید و ما شاهد نابود کردن دیگران و همگان هم خواهیم بود.
قاعدتا در باب این نژادپرستی میشه برنامه های مشخص مجزایی داشت و قاعدتا هم در آینده خواهیم داشت.
یا در باب این نگاه های فاشیستی.
اما قاعدتا اینها به سادگی با موضوع عوام گرایی قابل جمع شدن هست و به نوعی ریشه های همسان و همسو دارند.
و ما در نهایت به یک نقطه مشخصی می رسیم که نگاه هایی که انحصارا حق را برای خود تعبیر و تفسیر می کنند، در هر جای جهان، تحت هر شرایطی، با هر نوع تفکری و چنین تفکرات و تفکرات فلسفی باشد، چه تفکرات مذهبی باشد و یا هر نوع نگاه دیگری که حق و حقیقت را انحصارا برای خود تعبیر می کند، در نهایت می خواهد به نقطه ای برسد که با نابودی همگان حق را در اختیار داشته باشد و نگاه های عوامگرایانه هم دقیقا به همین شکل است.
حق و حقیقت را در اختیار خود و جماعت باورمندان به خود می داند و در نهایت در همین راستا و در همین داستان حرکت می کند که بخواهد همگان را از میان ببرد و نابودی همگان را پدید بیاره.
حالا اگر قدرت به اندازه داشته باشه قاعدتا این کار رو میکنه اما موضوع فقدان اون قدرت است و حالا نقطه خطرناک آن جاییست که این قدرت افزایش پیدا کند و دانایی ها و توانایی ها افزایش بیشتری پیدا کند و آنجاست که می تواند باعث از میان بردن تعداد بیشماری و به وجود آمدن فجایع بزرگ بی همتای جنگ جهانی دوم هم بشود.
قاعدتا پیرامون عوامگرایی باز هم میشه صحبت کرد.
من در این ویژه برنامه مشخص سعی کردم در باب کلیتش صحبت کنم.
در باب مصادیقی که وجود دارد و در نهایت هم در باب این برآیند صحبتی بکنیم.
شاید در آتی باز هم درباره اش صحبت کردیم و یا موضوعاتی که مرتبط با این عوامگرایی بود هم صحبت کردیم.