
در دسترس نبودن لینک
در حال حاضر این لینک در دسترس نیست
بزودی این فایلها بارگذاری و لینکها در دسترس قرار خواهد گرفت
در حال حاضر از لینک مستقیم برای دریافت اثر استفاده کنید
عنوان : پادکست به نام جان
ویژه برنامه : انقلاب ایران
قسمت بیست و دوم : ایمان به جان
برنامهساز : نیما شهسواری
زمان : 01:07:44
با صدای : نیما شهسواری
انقلاب ایران
انقلاب نوین ایران در راه است،
ثمرهی چهل و سه سال ظلم، جنایت، تبعیض، استبداد … بیشک انقلابی به بار خواهد آورد و انتهای این شام تاریک روزی روشن است، روزی روشن که اگر ذرهای دور از ترس، منافع و خودپرستی و با عقلی سلیم بر آن نظر افکنی حقیقتی همتای خورشید بر آسمانها است
در برنامهی به نام جان قسط داریم تا با این معنا بیشتر و بیشتر درگیر و نزدیک شویم تا راه بجوییم برای نزدیکی، کم هزینه شدن و رسیدن به آرمان و آرزوهایمان در این انقلاب پیش رو
قسمت بیست و دوم از ایمان به جان میگوید
باور و ایمان ما از آزادی میگوید
آزادی که مترادف با برابری است
آزادی که با آرزو تو معنا میشود
تنها یک قانون آن را میسازد و ضامن وجودش خواهد بود
آزار نرساندن به دیگر جانداران
آنسانها حیوانات و گیاهان
برنامهی به نام جان قصد دارد تا درباب مباحث مهم باورها و دغدغههای دنیایمان به زبان ساده و بداهه سخن بگوید
این بخش از متن پادکست توسط هوش مصنوعی استخراج شده است. ممکن است شامل اشتباهاتی باشد یا به طور کامل با محتوای اصلی مطابقت نداشته باشد. هدف از این کار، بهبود دسترسی مخاطبین به محتوای پادکست و فراهم کردن امکان مطالعه و مرور سریعتر مطالب است
ما تصمیم گرفتهایم متن پادکستهای خود را منتشر کنیم تا دسترسی به محتوای آنها برای همه مخاطبان آسانتر شود. این اقدام به ویژه برای افرادی که ترجیح میدهند مطالب را به صورت متنی مطالعه کنند یا نیاز به مرور سریعتر دارند، مفید خواهد بود
این متن توسط هوش مصنوعی Speechmatics استخراج شده است. Speechmatics یکی از پیشرفتهترین فناوریهای تبدیل گفتار به متن است که با استفاده از الگوریتمهای پیچیده و یادگیری عمیق، صدا را به متن تبدیل میکند. این ابزار قادر است با دقت بالا و در زمان واقعی، گفتار را به متن تبدیل کند و از بیش از ۵۰ زبان مختلف پشتیبانی میکند
خب دوستان توی این قسمت های مشخصی که در ویژه برنامه انقلاب ایران ما منتشر کردیم در باب موضوعات مختلف پیرامون انقلاب ایران صحبت کردیم.
اما یک نقطه مشترکی تمام این برنامه ها داشت و اون هم اشاره به ایمان جمعی بود.
ایمان جمعی که ما قوه محرکه انقلاب ها در تمام جهان در طول تاریخ بیانش کردیم.
اینکه قرار است ارزش های مردم تغییر کند.
ارزش های گذشته تبدیل به ضد ارزش شود.
این ارزش های تازه شکل بگیرد و تبدیل به یک ایمان جمعی بشود.
این ایمان جمعی یک امیدی را در دل ها به وجود بیاورد، نقطه سیاه را مشخص کند، آن روشنایی و امید را تصویر کند و با تزریق این امید و تلاش در راه رسیدن به این ایمان تازه، قوه محرکه ای ایجاد بشود برای اینکه ما بتوانیم به آزادی برسیم.
همواره درباره این صحبت کردیم و گفتیم که پس این ایمان هست که ما را می تواند راهگشا باشد.
اما حالا لازم دانستیم که توی این قسمت مشخص در باب ایمان خودمان صحبت بکنیم.
اون ایمانی که من بهش باورمند هستم و در طول این سالیان سعی کردم با نوشتن کتاب های مختلف درباره اش صحبت بکنیم.
خب قاعدتا توی این قسمت مشخص ما به اختصار سعی می کنیم در باب برخی از این عناوین صحبت بکنیم.
اما قاعدتا برای درک درست این معانی باید به کتاب های من، آثار من مراجعه کنید و اون ها رو بخونید و مطالعه کنید.
و قاعدتا در همین پادکست به نام جان هم در قسمت های آتی بیشتر سعی میکنیم صحبت کنیم و مفصل تر در باب عناوین مختلفش.
همون طور که در قسمت های ابتدایی هم ما سعی کردیم که یک سری از این عناوین رو مطرح کنیم اما اون ایمانی که در شکل سیاسی بهش باورمند هستیم، اون تعریفی که نسبت به جهان آرمانی داریم، در قسمت های آتی هم قاعدتا درباره اش مفصل تر صحبت خواهد شد.
اما تو این قسمت مشخص سعی میکنیم به اختصار در باب سرفصل های این موضوعات صحبت کنیم که هم یک تصویر مشخصی در باب ایمان خودمون بدیم و بعد فرای اون در نهایت به یک تصویری برسیم که حالا چجوری میشه یک ایمان جمعی رو به وجود آورد که باهاش ائتلاف کرد؟
حتی یک باوری مثل باورهای من هم بتونه باهاش ائتلاف بکنه در کنارش قرار بگیره.
پس ابتدائا میریم سراغ مطرح کردن این ایمان به جان که اصلا مفهوم این ایمان به جان و باور ما چی هست؟
نقطه ابتدایی و کلیدی آن باور و ایمان به آزادی و برابری هست.
آزادی و برابری که یک تعریف های مشخصی بین همه دارن.
وقتی ما داریم در باب آزادی صحبت میکنیم، آزادی مترادف شده با اختیار.
یعنی کسی نمی تونه این آزادی رو معنای دیگری بهش بده.
من بارها هم بهش اشاره کردم.
وقتی ما داریم در باب آزادی صحبت میکنیم.
آزادی یک شیء و کالایی نیستش که در اختیار کسی قرارش بدن.
شما بگید که این بسته ای که من دارم به شما میدم به عنوان آزادی هست.
شما باید این رو در اختیار بگیرید و باورمند به اون باشید که این آزادی نهایی هست.
حالا یا میتونه اینها برگرفته از مثلا افکار اسلامی باشه.
حالا اون تصویر و اون قواعد و قانون هایی که اونها قرار میدن رو به عنوان آزادی به جبر با شما مطرح بکنند.
یا مثلا اون چیزی که به عنوان حقوق بشر شناخته میشه، آزادی هایی که جوامع غربی دارن مطرح میکنند و شما بخواید بیاید و به عنوان اون آزادی نهایی مطرح بکنید.
هر جایی که دسته جبر در این وجود داشته باشه منافات داره با اون آزادی حقیقی.
آزادی در نهایت انتخاب شماست. آرزوهای شماست.
موضوع همون اختیار داشتن هست.
شما اختیار انتخاب داشته باشید.
با اختیار خودتون آزادی رو تصویر بکنید.
گاها ما آزادی ای رو تصویر میکنیم که معنا گر اسارت دیگران هست.
آزادی که اونها دارن تعریف میکنن برای ما اسارت هست.
اونجایی که جبر وارد قضیه میشه اونجاست که آزادی رو پایمال میکنه.
اونجایی که اختیار وجود داشته باشه آزادی باهاش معنا میشه.
پس ما آزادی رو در اون نقطه ابتدایی باید در همین مبنا تعریف بکنیم.
هر کدوم از این باور های مختلف در جهان وجود دارند.
هر کدوم از نگاه های مختلف، چه سیاسی باشه، چه اقتصادی باشه و چه مذهبی باشه، هر کدوم تعریف مشخصی دارن دیگه نسبت به آزادی.
حالا گاها با رستگاری معنا میشود گاها با همان آزادی.
یک قوانینی را برایش مشخص میکنند که این زندگی اجتماعی آنها را به آن آزادی نهایی میرساند.
حالا هر جایی جبرا.
این به توده ها و آحاد ملت جبر بشود.
این اتفاقات آنجاست که آزادی دارد پایمال میشود.
اما اگر جماعتی به آن باورمند و پایبند باشند، دقیقا نهایت آن آزادی است.
اما این آزادی و آن اختیاری که ما داریم درباره اش صحبت می کنیم و می گوییم این آزادی آرزوهای تو هست، آرزوهای آن گروه فکری تو هست، آن باورمندان به تو هست.
یک قاعده مشخص باید داشته باشد.
یک قاعده ای که تضمین کننده ی وجودیت آن باشد.
یک قاعده و یک قانون جمعی و کلی که حالا باعث بشود این آزادی وجود و در نهایت هم ادامه دار و به نوعی تضمین کننده اش باشد، آن این یک قانون مشخص است.
آزار نرساندن به دیگران یعنی شما تا یک حد و مرزی می توانید آن اختیار را در قالب آزادی برای خودتان حق بدانید تا جایی که به دیگران آزاری نرسانید.
وقتی از دیگران صحبت می کنیم، این دیگران مترادف می شود با آن برابری که ما به آن باور داریم.
برابری ای که ما در یک معنای مشخص آن هم جان تعریفش می کنیم.
جانی که مهم ترین و باارزش ترین دارایی هر موجود زنده ای است و محترم ترین و مقدس ترین موضوعی است که ما می توانیم به آن معترف باشیم.
پس وقتی به این مفهوم در دل قانون آزادی می رسیم، برابری هم همتایی با آن آزادی تعریف می شود.
اینکه شما آزاد هستید و اختیار دارید آرزوهای خودتان را داشته باشید، قوانین خودتان را وضع کنید تا جایی که به آزار دیگران نمی رسید.
دیگرانی که همه موجودات زنده هستند، تمام جانداران هستند.
انسان ها، حیوانات و گیاهان.
این همون تعریف از برابری هست و آزادی هم با این قانون معنا میشه.
روزی که ما به این مرحله برسیم حالا میتونیم در باب باور به آزادی و باور به برابری صحبت کنیم.
روزی که ما این برابری رو در قالب تمام جانداران قبول کنیم.
ما نزدیک شدیم به مفهوم حقیقی برابری و در دل باورهای ما هم تعریفی از برابری و برابری جان ها هست.
یعنی ما داریم یک دنیایی رو تسخیر میکنیم که در اون همه موجودات برابر هستن.
همه موجودات با ارزش هستن.
حالا چه اونها انسان باشن که حالا در دلش هزاران طبقه توسط انسان ها ساخته شده باشه، از باب جنسیت به زن و مرد تقسیم شده بودن.
از باب باورمند به بی دین و بادین و مسیحی و یهودی تعریف شده باشن.
فقیر و غنی تعریف شده باشن و هزاران تقسیمات دیگه اتفاق افتاده باشه.
اما باوری که ما داریم دربارهش صحبت میکنیم، برابری رو در شکل جانها داره تعریف میکنه.
یک جان مقدس و باارزش که بزرگترین دارایی هر موجود زنده ای است و حالا در قالب آن جان مشخص.
همه برابر هستن.
همه حق زیستن و حیات دارن.
همه باید آزادانه زندگی کنن.
حالا یک قانونی داره به شما میگه که شما میتونید آزادی های خودتون رو تعریف بکنید.
آرزوهای شما اختیار شما هستش که این آزادی رو میسازه تا جایی که به دیگران آزاری نرسونید.
اونجایی که شما وارد وادی آزار به دیگران میشید آزادی دیگران رو سلب میکنید.
به واسطه آزادی خودتون دیگران رو به اسارت میبرید، دیگران رو از بین میبرید و میکشید.
این اون خط فاصل است.
اون چهارچوبی است که قرار هست باورهای ما رو شکل بده.
در نگاه اول با توجه به این مفاهیم مشخص حالا باید بریم و در باب باور خودمون آرزوهای خودمون هم صحبت بکنیم.
خب قاعدتا وقتی در باب این مساله می خوایم صحبت بکنیم، برسیم به باور های خودمون.
ایمان خودمون نسبت به جهان.
حالا ما به عنوان یک انسان یک تعاریف مشخصی نسبت به آزادی برای خودمون قلمداد میکنیم.
اختیار ما اینگونه معنا میشه.
اختیاری که به اون چارچوب مشخص و آزار نرسوندن به دیگران پایبند هست.
اون برابری ای که در دل این قانون نهفته هست رو قبول داره؟
برابری همه جان ها رو داره فریاد میزنه.
و حالا با توجه به اون در فردیت موضوعاتی رو بیان میکنه که بیانگر آزادی ما هست و در عین حال در شکل سیاسی هم داره یک باور و ایمانی رو به وجود میاره که ما تحت عنوان قلمروی آرمانی اون رو میشناسیم.
و در نهایت یک نگاهی داره نسبت به جهان که همون جهان آرمانی ست که ما مدام دربارش صحبت میکنیم.
وب سایت جهان آرمانی هم به همین واسطه شکل گرفت.
پس یعنی این ایمان ما به سه بخش کلی تقسیم میشود یک بخش فردیت است، یک بخش زندگی اجتماعی و کشوری است که ما قرار است توش زندگی کنیم و در نهایتا رسیدن به آن شکل جمعی تمام جانداران بر روی کره زمین که به شکل جهان آرمانی تصویر میشود.
همه اینها همان قاعده کلی باور به آزادی را دارد که اختیار دیگران معنا گر آن آزادی هست.
آرزوهای آنها هست که این آزادی را معنی میکند.
آرزوهای آنهاست که آزادی آنها را میسازد.
اما یک چارچوب دارد که آن هم آزار نرساندن به دیگران است.
حالا در باب فردیت من در قسمت های مختلفی که در همین برنامه به نام جان هم بود درباره اش صحبت کردم.
فرای آن در کتاب مرامنامه هم درباره اش صحبت کردم.
در باب آن نگاه سیاسی هم در کتاب قلمروی آرمانی صحبت کردم و در نگاه جهانی هم در کتاب جهان آرمانی درباره این باورها صحبت کردم و الان هم به اختصار چون این برنامه هم بداهه است و من سعی میکنم فقط یک سرفصل های کوچکی را توی کاغذ بنویسم و فقط عنوان ها را داشته باشم و بعد در باب آن عنوان ها بداهه صحبت کنم.
تا جایی که خاطرم می آید سعی میکنم یک سری عناوین مهم را مطرح بکنم.
شاید هم خیلی هاش از قلم بیفته و گفتم اصلا مفهوم این برنامه مشخص این است که ما مختصر درباره اش صحبت کنیم.
ما در باب فردیت صحبت کردیم.
بارها هم درباره اش صحبت کردیم.
اینکه ما آن روح طغیانگری را میخواهیم بیدار کنیم، آن روح طغیانگری و یاغی بودن و باور به این طغیان که ایستادگی است که در برابر بردگی و تسلیم هست.
اینکه شما به خویشتن تان باور دارید و تمام تغییرات قرار هست که از دل شما به وجود بیاید، قرار هست که شما عامل این تغییرات باشید.
این باور به خویشتن، این باور به طغیان و یاغی گری، یاغیگری و ایستادگی در برابر فرمان، در برابر تسلیم بودن در برابر بردگی و بندگی، یکی از پایه های اصولی باور ما را در زندگی فردیمان خواهد ساخت.
ارزشی که دارد با ما مطرح میکند که حالا شما باید یاغی باشید.
شما باید در برابر حقوق پایمال شده خودتان واکنش نشان دهید.
شما باید در میدان باشید، برای تغییرها حرکت بکنید.
فرای طغیان که یکی از این اصول را میسازد.
ما باورمند به اخلاقیاتی هستیم، اخلاقیاتی که قاعدتا پایه های بیشماری دارد.
اینکه ما به اخلاقی پایبند هستیم که در آن منع ظلم و آزار به دیگران را فریاد میزند.
ما قرار است که در چارچوب اخلاقی خودمان به کسی آزاری نرسانیم، به کسی ظلم نکنیم.
این ظلم هم همه را در بر میگیرد.
یعنی همه موجودات زنده مختص به انسان ها نیست.
مختص به یک گروه فکری نیست.
قرار نیست ما با یک خط کشی در دستمان حالا بیاییم خط کشی بکنیم و بگوییم که ما آزار نمی رسانیم اما فقط به این قشر مشخص از جامعه، به مردان، به زنان، به باورمندان، به فلان دین و یا گروه اجتماعی خاصی.
ما قرار است که در این منع ظلم و آزار در قبال تمام موجودات حرکت بکنیم.
یعنی قرار است که موجودات دیگر را از بین نبریم.
به واسطه قربانی کردن حیوانات را نکشیم، به شکار حیوانات نرویم، ما گوشتخوار و خونخوار نباشیم.
ما سعی بکنیم که در جهان پر از ظلمتی که در برابر ما شکل گرفته و گاها به واسطه زندگی مان مجبور هستیم که ظلم و آزاری برسانیم، این ظلم و آزار را به حداقل خودش برسانیم.
سبز خوار باشیم، گیاه خوار باشیم تا حیوانات کشته نشوند تا کودکان حیوانات را زجر و عذاب ندهیم.
ما ایمان به یک مفهومی به معنای برابری داریم.
گفتیم این برابری رو در جان ها میبینیم.
حالا دیگه هر تقسیماتی که اعمال می شود توسط انسان ها که مدام در حال قسم بندی موجودات است از انسان اشرف مخلوقات، از انسان با کرامت تا انسان ها را در جنسیت تقسیم کردن در باور ما معنایی نخواهد داشت.
ما در یک قالب تمام موجودات را برابر با جان شان می دانیم.
جانی که باارزش ترین دارایی آنهاست.
بدون این جان هیچ ارزش دیگه ای وجود نخواهد داشت.
شجاعت، استقامت، پایداری، صداقت.
هر چیزی که بخواهیم درباره اش صحبت بکنیم بدون جان بی معنا خواهد شد.
پس ما به یک باوری به برابری داریم که حالا دیگر درش مفهومی به نام جنسیت بی معناست.
وقتی ما در یک نگاه بزرگ و کلی حالا میاییم جان ها را برابر می پنداریم.
دیگر هر نوع تقسیماتی بی معنا خواهد شد.
پس ما به این برابری در نگاه کلی و بزرگ خود باور داریم.
در چارچوب اخلاقی ما، کمک کردن به دیگران بزرگ ترین رفتار ما هست.
در زندگی نشانه و میزانی است برای اینکه اون موجود تا چه اندازه ای کار خوب داره انجام میده، کار مفید داره انجام میده.
اینکه شما در خدمت دیگران باشید، اینکه شما برای آسایش دیگران، برای حقوق دیگران از جان خودتون بگذرید، اینکه در برابر حقوق پایمال شده ی دیگران ایستادگی بکنید.
حالا اون دیگران تمام این جان ها خواهند بود.
اینکه اگر حقی داره از موجودی زایل میشه شما باید ایستادگی بکنید و این اون متر و میزان هست برای سنجش انسان ها، برای سنجش اینکه تا چه اندازه برای جامعه خودشون مفید هستند، تا چه اندازه دارای ارزش و اعتبار هستند.
پس ما داریم در باب چارچوب اخلاقی صحبت می کنیم که به این برابری پایبند هست.
به طغیان باورمند هست.
به ایستادگی و مقاومت پایبند هست، باورمند هست.
قرار هست که در این باور به خویشتن، ایمان به خویشتن پا را فراتر بگذارد و باورمند باشد که همه چیز در اختیار اوست.
اوست که باید با تلاش خودش جهان را دگرگون کند.
حالا قرار است که با کمک به دیگران دارای ارزش و اعتباری بشود.
اگر قرار است که ارزش و اعتباری داشته باشد، به واسطه کمک کردن به دیگران باشد.
اینکه اگر کسی نیازمند به کمک او هست، اوست که با تمام وجود در اختیار این کمک کردن خواهد بود.
وقتی داریم در باب این اعتقادات فردی صحبت می کنیم، می توانیم مثال های بی شماری در باره اش بزنیم و این ایمان را تصویر کنیم.
اما بیشتر چون این ایمان در باب آن ایمان جمعی است که قرار است برای ما یک تصویر مشخصی از شکل سیاسی هم داشته باشد، بهتر است که باز برویم سراغ آن نگاهی که در باب قلمروی آرمانی داریم تا بیشتر باز در باب آن هم یک مثال هایی را بزنیم.
قرار است که موجز و مختصر در باب هر کدام از این عناوین صحبت بکنیم و این ایمان را، یک تصویر کوچکی را نسبت بهش داشته باشیم.
حالا وقتی ما می رویم این نگاه فردی را در نگاه اجتماعی توامان می کنیم، به آن قلمروی آرمانی می رسیم.
قلمرویی که قرار است درون آن باورمندان به این جهان، به این برابری و آزادی زندگی بکنند.
حالا یک تصویر و تصورات مشخصی داریم نسبت به حکومت و حکومت داریم.
حالا قرار است ما با توجه به این برابری، ساختاری برابر را تصویر بکنیم.
وقتی ما باورمند هستیم به این اصل که در برابر تسلیم بودن ایستادگی قرار خواهیم کرد، قرار است که ما در برابر هر گونه تسلیم بودن بردگی فرمانده ایستادگی کنیم.
قرار است که ما یک تصویر برابری را مشخص کنیم.
پس قرار است که در قلمروی آرمانی خودمان هم به دور از این نگاه های برتری طلبانه، یک شکلی از حکومت را تشکیل دهیم.
شکلی از حکومت که قرار نیست دوباره یک خدای را در آستان خودش ببیند.
قرار نیست که ما دوباره سر خم کنیم در برابر آن خدای واحد.
حالا یک خدایی به شکل رهبر، به شکل پادشاه و به شکل رییس جمهور.
قرار است که این امر جمعی به صورت جمعی هم پیش برود.
قرار است که دایره در اختیار متخصصان باشد. متخصصان امور.
پس وقتی ما می رسیم به آن نگاه سیاسی برای حکومت رانی، قرار است که ما یک حکومتی تشکیل بدهیم که مدیریت بکند بر شرایطمان.
هدف از این تشکیل حکومت قاعدتا این است که ما زندگی بهتر اجتماعی را در کنار هم داشته باشیم.
قرار نیست یک بخشی از اجتماع را صاحب قدرت بکنیم.
مالک بر دیگران و صاحب بر دیگران بکنیم.
تاج و تخت خدائی به آن ها بدهیم.
قرار است که آنها با فکر جمعی خودشان شرایط را بهتر بکنند برای زندگی اجتماعی ما.
پس برای این موضوع عقل سلیم حکم می کند که نکته ابتدا این است که به صورت مشورتی این اتفاق اعمال بشود.
یعنی اگر قرار است که یک وزارتی وجود داشته باشد به عنوان وزارت اقتصاد یا به عنوان قوه اجرائیه، حالا قرار است که یک جمعی این را در اختیار بگیرند، با همفکری هم کار را به پیش ببرند.
قرار است هیئت هایی تشکیل بشود از متخصصین امر.
اگر داریم در باب اقتصاد صحبت می کنیم، خب قاعدتا ما دانشگاه هایی را به وجود آوردیم که حالا قرار است درون آن کسانی که اقتصاد میخونن اون علم لازم رو، اون تخصص لازم رو برای پیشبرد زمینه های اقتصادی داشته باشن.
پس ما با یک جمعی از متخصصین رو به رو هستیم.
حالا این متخصصین قرار هست که کار رو به پیش ببرن.
قاعدتا یک متخصص در بالاترین درجه علمی هم اگر وجود داشته باشه، یعنی اگر ما بخوایم معیار رو قرار بدیم که بالاترین شخصیت علمی کار رو به عهده بگیره، قاعدتا فکر او در کنار صد فکر دیگه بی ارزش هست.
قاعدتا این همفکری ها در کنار هم هست که راهگشا خواهد بود.
پس قرار هست که ما یک هیئتی رو تشکیل بدیم برای پیش بردن امور اقتصادیمون.
حالا قرار هست که یک هیئت اقتصادی داشته باشیم که شامل چند صد نفر میشه.
حالا اینها در کنار هم با همفکری هم با داشتن اون رای پیشنهاد بدن، موضوعات رو مطرح بکنند، برنامه ها رو مطرح بکنند و با آرای عمومی خودشون.
یک نظری رو، یک برنامه ای رو تصویب می کنه.
این اون نهایت رسیدن به تخصیص قدرت هست.
اگر امور اجرایی قرار هست که اتفاق بیفته قرار هست که توسط یک هیات بلند بالا این اتفاق بیافته.
هر چه قدر این تعداد بیشتر باشه قاعدتا هم فکر بهتری در نهایت از دلش بیرون میاد و راه حل بهتری بوجود می آید و هم قدرت تخصیص و تخصیص تر میشه، تقسیم و تقسیم تر میشه از اون شکل افسار گسیخته قدرت کم میشه.
حالا شما مواجه میشید با فساد کم تر.
قدرتی که به همراه خودش فساد میاره.
قدرتی که به همراه خودش این ظلم رو پدید آورده.
حالا ما می خواییم در برابر این ظلم بایستیم.
پس وقتی داریم در باب نوع حکومتداری صحبت می کنیم، باورمند به یک حکومتی هستیم که بر پایه هیئت های مختلف شکل بگیره که خب به نوعی مفصل من دربارش صحبت کردم توی کتاب قلمروی آرمانی.
اما در این برنامه به اختصار داریم یک سری سرفصل ها رو مطرح می کنیم.
پس وقتی در باب حکومت داری صحبت می کنیم، یک هدف مشخصی از تشکیل دادن حکومت داریم.
اون هدف هم این هست که ما بتونیم امور رو نوعی اداره بکنیم که زندگی بهتری در کنار هم داشته باشیم.
عقل سلیم ما حکم می کنه که برای این کار از عقل های بیشتری استفاده بکنیم.
از متخصصین در کنار هم استفاده بکنیم.
بارها در باب این موضوع صحبت کردم که موضوعی به عنوان دموکراسی یک وسیله و ابزاری است برای ما.
ابزاری برای رسیدن به اون.
هدف غایی خودش هدف نیست.
قاعدتا همون طوری که دموکراسی قدرت این رو نداره که در اصول به ما کمک بکنه، در فروع می تونه کمک بکنه.
پس ما باید از این ابزار به نحو احسن هم استفاده بکنیم.
حالا قرار هست امور اقتصادی ما، امور فرهنگی ما، امور اجرایی ما، امور قانونگذاری ما توسط متخصصینی اداره بشه اما در کنار هم با مشورت هم.
حالا قرار هست که متخصصینی که حضور دارند در زمینه اقتصادی صدها تن از اون ها در کنار هم بیان و آراء شونو در میون بذارن و بعد با رای گیری در بین خودشون یک برنامه ای بده.
حالا قوه اجراییه ای که متشکل شده از انسان های گوناگون با توجه به تخصص های گوناگونی که دارند حالا در کنار هم با همفکری هم می تونند نظر درست تری رو و نزدیک تری رو به موفقیت بگیرن.
پس ما به یک ساختاری از حکومت باورمند هستیم که در اون جایی برای قدرت پرستی و این افسار گسیختگی قدرت وجود نداشته باشه، جایی برای خدا سازی وجود نداشته باشه.
ما که در باور خودمون مدام به این برابری باورمند هستیم، در برابر هر نوع نگاهی که به سمت و سوی برتری طلبی باشد ایستادگی می کنیم.
به سمت و سوی خدا سازی باشد ایستادگی می کنیم.
حالا فرای اینکه قرار است این اتفاق بیفتد، یک بخشی از این نگاه هم به این برمی گردد که حالا قرار است ما این اعضا را چه جوری انتخاب بکنیم؟
خب قاعدتا به وسیله انتخابات، به وسیله همان ابزار دموکراسی برخی از این انتخابات باید به وسیله عموم مردم اتفاق بیفتد.
برخی از این جایگاه باید به وسیله عموم مردم اتفاق بیفتد که حالا آنها می توانند در رای گیری های مختلف این اشخاص را انتخاب بکنند.
اشخاصی که تعداد زیادی دارند برای هر کدام از هیئت هایی که تشکیل می شود در بعد اجرایی، در بعد قانون گذاری که این هم نیاز است متخصصین درباره اش فکر بکنند و حالا انتخاب بکنند.
یعنی ما داریم یک چارچوب کلی ای را مطرح می کنیم که چه بخش هایی نیاز دارد که آرای عمومی مردم باشد و چه بخش هایی نیاز هست که توسط خود همان خبره ها و متخصصین اتفاق بیوفتد؟
یعنی وقتی ما می رسیم به مسئله اقتصادی حالا بهتر است که متخصصینی که وجود دارند حتی آن متخصصین را انتخاب بکنند که قرار است در نوک امور قرار بگیرند.
یعنی این انتخابات، این دموکراسی وسیله ای است برای رسیدن ما به نهایت موفقیت.
حالا گهگاه می تواند به وسیله عموم مردم باشد.
گهگاه می تواند همین عموم مردم هر کدام در تخصص خودشان یک رای جداگانه ای را داشته باشند و در نهایت آن هیئتی که تشکیل می شود قرار است در یک رای گیری مشخصی باز هم با توسل به همان دموکراسی و همان رای گیری آن فکر جمعی را به پیش ببرد.
پس یک ساختار مشخص برای دور شدن از آن قدرت طلبی و قدرت پرستی برای ساخت خدا.
این آن تصویر است.
فرای حالا نوع انتخاب شدن ما باید در کنار این همواره یک کمکی را در اختیار خودمان داشته باشیم به عنوان نظارت بزرگترین هیئتی که میتواند به ما کمک کند در راستای مقابله با فساد، مقابله با ظلم و مقابله با ستم در تمام زمینه ها ما باید یک پشتوانه ای به اسم نظارت را داشته باشیم.
حالا این نظارت هم نباید یک سویه باشد.
باید با چند بازوی محرک این نظارت هی مدام بیشتر و بیشتر بشود.
یعنی اگر ما داریم در باب یک هیئت اجرایی صحبت میکنیم یا فرای آن داریم در باب یک ضابط قضایی صحبت میکنیم مثل پلیس، نیروی انتظامی.
حالا ما کشور نیاز دارد که یک نیروی انتظامی هم داشته باشد.
در نقطه ابتدایی با توجه به افکار و باورهایی که ما داریم درباره اش صحبت می کنیم، خب قاعدتا نباید آن مرتبه و آن طبقات وجود داشته باشد.
باید باز هم برابری نقش اصلی و کلیدی رو بازی می کنه.
یعنی وقتی ما داریم در باب این انقلاب و دگرگونی صحبت میکنیم، در باب ایمان تازه صحبت میکنیم.
قرار هست که در تمامی سطوح این اتفاق بیفته.
قرار هست دوباره ما درگیر با یک سری موضوعات سطحی نشیم در تمام سطوح مواجه بشیم با این برابری طلبی، مقابله با برتری طلبی.
پس اگر قرار هست یک ضابط قضایی وجود داشته باشه نباید درش طبقاتی وجود داشته باشه.
باید همه یکسان و برابر باشن با آرا هم بتونن کار رو به پیش ببرند.
اما فرای اون ما نیاز داریم حالا به یک نیروی نظارتی برای اینکه اینها از قدرت خودشون سوءاستفاده نکنن، با قدرت خودشون فساد نکنن، ظلم نکنن.
پس ما حالا نیاز داریم به نیروهای نظارتی، نیروهای نظارتی که باید به مراتب بیشتر از حتی خود اون نیروهایی که دارن کار رو انجام میدن باشه.
حالا میشه این نظارت چند پاره بشه.
میتونه سه بخش مختلف به عنوان مثال داشته باشه.
یک نظارتی که به صورت مستقیم اتفاق می افتد توسط کسانی که انتخاب می شوند، یک نظارتی که توسط یک گروه نامحسوس اتفاق می افتد و یک نظارتی که توسط مردم عادی دارد اتفاق می افتد.
منظور این باور به این نظارت است.
نظارتی که مقابله می کند با هر گونه فساد و ظلم.
موضوعاتی که دارد مطرح می شود الان در این قسمت مشخص است.
نقطه ابتدایی اش این است که ما داریم به اختصار این ها را مطرح می کنیم که می توانید به کتاب هایی که من در این زمینه ها نوشته ام مراجعه کنید تا کاملترش رو باهاش روبرو بشید و قاعدتا در قسمت های آتی برنامه به نام جان هم سعی می کنیم در باب این موضوعات بیشتر و مفصل تر هم صحبت بکنیم.
اما فرای آن ما داریم در باب یک سری چهارچوب ها صحبت می کنیم.
چهارچوب هایی که قرار است درش فکر بشود.
با توجه به این چهارچوب های مشخص یعنی به عنوان مثال ما وقتی در باب قانون صحبت می کنیم یک چهارچوب مشخص را داریم آزار نرساندن و ظلم به دیگران.
حالا با توجه به این قرار است که ما قوانین مشخص خودمان را بنویسیم اما این قوانین را قرار است متخصصین بنویسند.
اما با توجه به این خط مشی و این چارچوب مشخص، در این زمینه هایی هم که داریم صحبت می کنیم در باب کشورداری، در باب حکومت داری به همین شکل هست.
حالا اینکه قرار هست این تعداد گروه ناظر چه شکلی انتخاب بشوند، چه تعدادی باشند، کجا مستقر باشند، چه کاری را بکنند، متخصصین باید درباره اش صحبت بکنند، بیشتر و بیشتر هم درباره اش بحث بشه.
اما نمای کلی داره به ما یک تصویری از برابری و برابری خواهی می دهد.
دارای یک تصویری می دهد که قرار نیست هیچ نوک هرم قدرتی شکل بگیرد.
قرار است قدرت تا جایی که ممکن است تقسیم بشود، تخصیص بشود بین تعداد بیشتری.
پخش بشود تا از این تمرکز قدرت ما جلوگیری بکنیم.
تمرکز قدرتی که با خودش فساد و ظلم را همراه خواهد داشت.
همواره هم باهاش روبهرو شدیم.
در طول تاریخ در تمام اتفاقاتی که در جهان افتاده و اصولا حرکت پیشرونده انسان ها و پیشرفتشون در طول این سالیان در راستای همین تقسیم قدرت بوده.
به حرکاتی که در ایران خودمون اتفاق افتاده نگاه کنید.
اون حرکتی که تحت عنوان انقلاب مشروطه اتفاق می افته در راستای همین تقسیم قدرت هست و ما باید تا جایی که می تونیم حالا این تقسیمات رو بیشتر و بیشتر بکنیم چرا که منطق و عقل هم همین رو حکم میکنه.
یک شخص در اون بالا اگر قرار باشه انتخابی بکنه و تصمیمی بگیره در زمینه موضوع یک موضوع خاص مثلا اقتصادی حتی اگر ما مد نظر داشته باشیم که اون آدم بالاترین سطح این امور رو هم در اختیار داره، اما در نهایت اگر در کنار اون صد نفر وجود داشته باشن که همونقدر تخصص داشته باشن، حالا فکر بکنن حالا ایده بدن در کنار هم به یک نتیجه برسن، قاعدتا یک نتیجه مطلوب تری رو خواهیم داشت.
پس این ساختار ما رو به این سمت و سمت و سو میبره.
در باب زمینه های مختلفش همیشه صحبت کردم و گفتم بیشتر میخوایم به اختصار صحبت کنیم.
ما در این نگاهی که نسبت به موضوع سیاسی داریم باورمند به این هستیم که باید مبحث جان جدا بشه از مسئله اقتصاد.
یعنی ما اعتقاد داریم که جان باارزش ترین موضوع زندگی تمام جانداران بر زمین هست.
پس وقتی به مسئله بهداشت و درمان میرسیم قاعدتا باید موضوعی رایگان باشه و همگانی باشه برای همه باشه.
اصلا مسئله اقتصادی نباید مخلوط بشه با موضوع جان جان که قاعدتا خیلی باارزش تر از تمام اتفاقاتی است که به دست بشر داره ساخته میشه.
هر چیزی که داره ساخته میشه میتونه دارای قیمت باشه و میتونه بازاری رو بوجود بیاره.
اما قاعدتا جان جانداران نباید بازاری رو پدید بیاره.
پس قاعدتا در این سیستم ساخته شده ما باید به یک سیستم بهداشتی و درمانی صد در صد رایگان برسیم و ساختنش هم کار سختی نیست.
گفتیم زندگی جمعی ما در نهایت ما رو به یک حکومتی می رسونه که قرار است این حکومت در راستای زندگی بهتر ما حرکت بکند.
حالا اگر قرار است ما حرکات مختلفی بکنیم در راستای رسیدن به این موضوع مشخص باید فقط و فقط معطوف به این بشود که زندگی بهتری در کنار هم داشته باشیم.
پس یک مسئله ای مثل جان ما باارزش ترین گوهر ما در این زندگی هست.
پس آن باید پاسداشت بشود.
باید تمام عوامل دست به دست هم بده تا این شکل صورت بگیرد.
یا وقتی به مسئله ای مثل تعلیم نزدیک میشویم، ما باورمند به این تعلیم هستیم که این تعلیم و تربیت هست که میتواند انسان ها را دگرگون کند و انقلاب را به وجود بیاورد.
وقتی ما به این شکل مشخص از قدرت تعلیم باورمند هستیم، پس باید تعلیمات رایگان باشد.
در تمام سطوح باید مردم ترغیب بشن.
باید تا یک بخشی از این تعلیم هم حتی اجباری باشه که اون آگاهی ابتدایی رو به انسان ها بده تا بتونن موضوعات مختلف رو بشناسند.
پس وقتی به این مساله ها نگاه می کنیم ما به این سمت و سو می رسیم که به یک.
در باب مسائل درمانی و بهداشتی با توجه به نگاهی که به جهان داریم باید همه امور فارغ از موضوعات اقتصادی باشه.
باید رایگان باشه و در عین حال در باب تربیت هم باید این تعلیم و تربیت در راستای این باورها و باور به جان برابری و آزادی، منع ظلم و آزار دیگران تا یک مقطعی اجباری و در عین حال رایگان در تمام سطوح باشه.
این ها اون اصول ابتدایی ست که باید بهش باورمند باشیم و این اون حکومت ایده آلی است که ما درباره اش صحبت می کنیم.
وقتی به مساله اقتصادی می رسیم، با توجه به باوری که نسبت به برابری داریم، قاعدتا ما باید یک شکل همگون و همسانی رو برای زندگی انسان ها پدید بیاید.
باید انسان ها از یک رفاه نسبی برخوردار باشند.
فرای آن رفاه نسبی، قرار است که ما یک تصویری را به وجود بیاوریم که در آن انسان ها نزدیک به هم زندگی می کنند.
با توجه به باوری که ما نسبت به برابری داریم، نمی توانیم یک جایی به این موضوع برابری برسیم و این برابری را قورت بدهیم و از کنارش بگذریم.
حالا قرار نیست در ساختار سیاسی که ما رقم می زنیم این برابری لگدمال بشود.
ما را به سمت و سویی ببرد که این شکاف های طبقاتی بیشتر و بیشتر هم شکل می گیرد.
پس قاعدتا باید اقتصاد این کشور بر پایه یک نظام برابر و سوسیالیستی نوشته شود.
حالا قرار است که ما بیشتر و بیشتر نزدیک به هم بشویم.
قرار است اگر پیشرفتی می کنیم در کنار هم پیشرفت کنیم.
قرار است همه با هم در این چرخ اقتصادی حرکت کنیم.
قاعدتا کسانی که در این امور سررشته ای دارند، تخصصی دارند.
با توجه به این پایه های فکری میتونن برنامه های مختلفی رو هم وضع کنن.
پس وقتی در باب این شکل از نظام حکومتی صحبت میکنیم به اختصار میتونیم در باب این موضوعات صحبت بکنیم که همون مبنای اصلی آزادی و برابری مبنای اصلی است برای پیدایش و موجودیتش.
اما در تمامی اشکال قرار هست هیچ طبقه ای وجود نداشته باشه.
نه در زمینه اقتصادی، نه در زمینه گروه های نظامی، نه در زمینه موضوعات مختلف که گفتم چون موضوع پیچیده و گسترده ای هست.
اینجا به اختصار چند موضوعی که خاطرم اومد رو دربارش صحبت کردم و اگر دوست داشتید کاملش رو بدونید میتونید به کتاب جهان آرمانی، کتاب قلمروی آرمانی و دیگر کتاب ها و آثار من مراجعه کنید و در اونجا کاملترش رو بخونید.
در آینده هم سعی میکنم بیشتر دربارشون صحبت کنم.
اما فارغ از موضوع قلمرو آرمانی و این نگاه سیاسی ما، این ایمانی که در زمینه سیاسی داریم ما تصویر می کنیم یک شکل و نمونه ای هم داریم به عنوان جهان آرمانی.
ما در نکته ابتدایی توی همین بحث مطرح کردیم که آزادی یعنی آرزوهای شما.
آزادی یعنی اختیار شما.
آزادی را کسی برای کسی تعریف نمیکند.
این شکل و نمونه ای که ما در باب ساختار سیاسی هم دربارهاش صحبت کردیم، ایمان و باور من هست نسبت به دنیا، زندگی جمعی و حکومت.
خیلی ها میتونن باهاش مخالف باشن با عناوین مختلف.
مثلا به عنوان مثال وقتی من باورمند به این هستم که یک نظام اقتصادی میخواهم که در آن مردم نزدیکتر به هم زندگی بکنند، شکاف طبقاتی وجود نداشته باشد، یک جماعتی میتوانند بیایند و اذعان بکنند که این مخالف با آزادی هست و در برابر آزادی قرار میگیرد.
حالا ما میتوانیم بحث های تئوریک ساعت ها با هم داشته باشیم، اما موضوع مهم این هست که آنها ها آزادی را در این شکل مشخص می بینند.
آن ها هم حق زیستن دارند.
آن ها هم حق زندگی دارند.
وقتی دارند تحمیل به ما می کنند، این شکل و این ساختار را.
ما جبرا در آن فضا قرار گرفتیم.
ما جبرا در آن ساختار مثلا کاپیتالیستی به عنوان یک کارگر زاده شدیم.
از یک کارگر به دنیا آمدیم و باید تمام عمرمان را در خدمت این زور پرستان و پول پرستان باشیم.
آنجاست که نقطه ایست در تضاد و تقابل با آزادی.
اما آنجایی که یک جماعتی باشند چند میلیونی که باورمند به این نظام باشند، حالا آزادی را آنها اینگونه تعریف کردند ما نمی توانیم با آنها تقابل بکنیم.
قرار است که هر کس حق زیستن داشته باشیم در موضوعات و عناوین مختلف.
وقتی به همین شکل اسلامی می رسیم، خب ما مواجه هستیم با یک دینی به اسم اسلام.
هر چیزی که ما ارزش می دانیم آنها ضد ارزش تلقی می کنند.
هر چیزی که آنها ارزش می دانند ما هم ضد ارزش تصویر می کنیم.
یعنی ما داریم صحبت از طغیان و.
ایستادگی می کنیم.
داریم صحبت از باور به خویشتن می کنیم اما در برابر آنها دارند تصویری از یک خدای در آسمان ها می دهند.
از تسلیم بودن می دهند.
از بردگی و بندگی و اسارت در برابر خدا می دهند.
نهایت آزادی برای آنها اینگونه تعریف شده برای ما اینگونه.
یا شما باید باورمند به همان نظام همیشگی باشید که توامان با از بین بردن دیگران و بر پایه قدرت شکل می گیرد.
حالا هر کسی که قدرت بیشتری دارد و کثرت بیشتری دارد، همه امور را در اختیار می گیرد.
یا شما باور دارید که این آزادی برای هر شخص مختلفی برای هر باور متفاوتی یک تعریف خاصی هم دارد؟
وقتی به این نقطه می رسید حالا باید نسبت به این موضوع راهکار داشته باشید.
حالا چه شکلی شما می توانید به این آزادی ها برسید؟
چگونه می توانید این آزادی را برای همه و همه گیر و فراگیر و ابدی کنید؟
اینجاست که باز هم به همان مفهوم مشخص در باب آزادی می رسیم که آزادی یعنی آرزوهای شما.
یک قاعده کلی باید داشته باشد.
قاعده ای که همه به آن باورمند باشند و آن هم ظلم و آزار رساندن به دیگران باشد فرای آن.
حالا آزادی را خودشان تعریف می کند.
حالا بیاییم درباره همین موضوع مشخص با مثال صحبت کنیم.
یک موضوعی مثل حجاب که توی ایران هم وجود داره و خیلی هم مورد بحث هست.
خب شما در نظر بگیرید در ایران ما در طول این صد سال گذشته ما مواجه شدیم با دو تصویر متناقض و در بر آورد.
یک بار حجاب را از سر مردم کشیدند و یک بار هم به زور این حجاب رو بر سر مردم کردند.
هر دوی اینها منافات با آزادی داره.
هر دوی این ها در برابر آزادی هست.
هر دوی این تصویر به نوعی تحمیل اون باور شخصی ما هست.
اینکه ما در برابر اون آزادی حقیقی هستیم، آزادی حقیقی ای که داره میگه آرزوی شما میل شماست که آن تصویر مشخص از آزادی را می سازد.
هر دوی این ها دارند جبرا آن آزادی که خودشان تصور می کنند را می دهند.
هر دو باور دارند که نهایت آزادی در همین تصویر است.
یعنی آن بخشی که مسلمان هستند، مسلمان دوآتشه هستند، رستگاری و آزادی را در همین نوع از پوشش خودشان می بینند و آن بخشی که حالا لائیک هستند یا باورهای متفاوتی دارند هم نداشتن آن حجاب را می دانند.
ما امروز به یک حد وسطی رسیده ایم در باب این موضوع که می گوییم حجاب اختیاری.
حالا شما می توانید با داشتن این حجاب هر کسی می تواند حجاب داشته باشد و یا نداشته باشد.
این را مبنا قرار دادند.
حالا ما اگر عقلانی به این مساله نگاه بکنیم، جماعتی که باورمند هست باور دارد به اینکه با داشتن آن حجاب به نهایت رستگاری و آزادی می رسد.
دیدن آن افراد بدون حجاب، آزادی او را منع می کند.
شما می خواهید با این چگونه مقابله کنیم؟
اگر قرار باشه که اون تصور خودتون رو دوباره به اون ها تحمیل کنید، باز هم منافات دارید با آزادی.
چون ما گفتیم آزادی به مفهوم داشتن آرزوها هست.
حالا من با این مثال حجاب درباره اش صحبت کردم.
در باب مثال های مختلف میشه درباره اش صحبت کرد.
در باب قوانین.
شما در نظر بگیرید که ما اعدام رو یک کار وحشیانه و عبث و ظالمانه می دونیم.
اما جماعتی هستند که این رو راهکار خودشون می دونن.
این رو راه حل خودشون، رستگاری خودشون و آزادی خودشون می دونن.
حالا هزاران تعریف هم براش قائل هستن.
حالا شما اون جایی که قرار باشه به واسطه کثرت تون، به واسطه قدرت تون، آزادی اون ها رو منع کنید، شما هم وارد همین وادی اسارت خواهید شد که اون ها رو اسیر خودتون بکنید.
اون جایی که تحمیل قرار می گیره از یک نقطه نقض آزادی هست.
حالا تحمیل هر موضوعی، هر موضوعی زمانی که جنبه تحمیل پیدا کند، آزادی را از میان برده.
تفاوتی نمی کند که باورهای ماست که دارد تحمیل می شود یا باورهای آن هاست وگرنه یک دور باطلی است که دوباره به دور خودمان خواهیم زد.
اگر کسی در آن فضا وجود داشته باشد که به این اعدام باورمند نیست و بعد اعدام بشود است که دارند آزادی را نقض می کنند.
اما اگر یک جماعتی را شما تصور کنید که یک میلیون نفر هم به عنوان مثال مسلمان شیعه هستند و تحت حکومت جمهوری اسلامی و باور به این منش و فکر دارند، حالا این ها باور دارند که اعدام کار درستی است، راه رستگاری است و آزادی است.
حالا شما نمی توانید به زور تحمیل بکنید به آن ها که نه، اعدام خوب نیست.
آن کسی هم که دارد اعدام می شود در جمع آن ها باور دارد که این روش درستی است و روش رستگاری آن هاست.
پس این آزادی که آن ها تصویر و تصور می کنند.
در باب حجاب هم به همین شکل.
اون جماعتی که شما باهاشون روبه رو می شوید که باورمند به این حجاب هستند، دوست دارند حجاب را در سر داشته باشند و فرای آن دوست دارند در یک فضایی زندگی بکنند که همه این حجاب را رعایت کنند.
شما اگر بخواهید یک ساختاری را بسازید که آنها حجاب نداشته باشند یا در کنار دیگرانی باشند که حجاب ندارند، آزادی آنها را منع کردید، تحمیل کردید در صورتی که آنها دوست دارند در یک همچین فضایی زندگی کنند.
حالا شما میتوانید یا به واسطه قدرتی و قدرتی که دارید این آزادی آنها را منع بکنید.
این جبر را حکمفرما بکنید یا به واسطه کثرت.
اما اینها کاملا قابل تغییر است.
همان طوری که در جای جای جهان هم اتفاق افتاده.
اگر ملاک را بخواهید، بگذارید کثرت انسان ها کثرت انسان ها در ایران هم روزی جمهوری اسلامی را به بار آورده، هیتلر نازی را سر کار آورده و هزاران هزار مثال دیگری که در جای جای جهان می شود بهش زد.
پس کثرت انسان ها هیچ وقت نمی تواند برای ما یک متر و میزان باشد.
برای درست یا غلط بودن یک موضوع قاعدتا باورها و منطق ها و استدلال هایی هم که میاریم نمی تونه راهگشا باشه.
چرا که کسی که باورمند به یک موضوع است آزادی رو یک گونه تعریف می کنه.
دیگه مهم نیست که شما با چه تعریفی می خواید اون رو مجاب کنید، در نهایت او مجاب نخواهد شد.
او یک باور مشخص، یک ایمان مشخصی داره که اینگونه تعریف شده براش که من دوست دارم در جامعه ای زندگی کنم که همه و همه حجاب رو رعایت کنن.
من در جامعه ای می خوام زندگی کنم که حکم اعدام یک حکم قانونی باشه.
حالا وقتی ما به این مفاهیم می رسیم باید راه چاره داشته باشیم.
راه چاره هم در همون جهان آرمانی است که من درباره اش صحبت کردم.
جهان آرمانی که من در کتاب جهان آرمانی هم درباره اش مفصل صحبت کردم، به اشکال و اقسام مختلف درباره اش صحبت کرد.
با توجه به این تعریف مشخصی که ما نسبت به آزادی داریم و اون رو تصویر می کنیم از آرزوهای شما با توجه به اون آن قانون و قاعده.
آزار نرساندن به دیگران.
حالا ما داریم در باب یک تصویری صحبت می کنیم که هر کس وابسته به باورهای خودش و آزادی که تعریف می کند در یک بخشی از زمین زندگی بکند.
این در شکل کلی و بزرگش می شود جهان آرمانی که حالا جهان تبدیل به این تقسیم بندی ها بشود.
یعنی تقسیم بندی هایی که در طول تاریخ به صورت جبری اتفاق افتاده.
اگر کشور هایی در جهان وجود دارند و ما امروز به عنوان این کشورها می شناسیم، همه به فراخور جنگ های بی شمار هست و اتفاقات ریز و درشتی است که انسان ها در آن حق انتخاب و اختیاری نداشتند.
حالا ما داریم از یک تصویر تازه ای صحبت می کنیم که انسان ها خودشان بتوانند انتخاب بکنند، اختیار داشته باشند، کشور به وجود بیاورند و در میان هموطنانی که هم باوران آن ها هستند زندگی بکنند.
حالا این می تواند یک نمونه ی داخلی در ایران هم داشته باشد.
شما فضای ایران را در نظر بگیرید.
یک بخشی از مردم ایران هستند که باورمند به باورهای اسلامی هستند ولی اهل مذهب اهل سنت هستند.
ایرانی هایی که باورمند به نظام فکری شیعی هستند و الی آخر.
به مثال های مختلف می پردازد.
بهائی ها رو میشه گفت.
اقسام مختلف فکری رو میشه دربارشون صحبت کرد.
حالا وقتی ما داریم در باب جهان آرمانی صحبت میکنیم یعنی رسیدن همه به آرزوهاشون.
زندگی کردن انسان ها در اون باورهایی که دارند.
حالا میشه ایالت های مختلفی رو تشکیل داد.
در همین خاک ایران که مردم در باورهای خودشون زندگی می کنند، هر کس به واسطه قوانینی که خودش بهش باورمند هست زندگی می کنه.
راه حلی که می تونه باعث بشه اون کسانی که دوست دارن در یک جامعه اسلامی زندگی کنن که حجاب توش همه رعایت بکنن.
حالا اونایی که به همین نوع فکر باور دارن می تونن درش زندگی کنن، می تونن اون آزادی ای که خودشون می خوان رو تصویر بکنن.
حالا اگر قرار است که به اعدام باورمند هستند، آن جماعت اعدام بکنند.
وقتی خودشان به این طرز تفکر رسیدند و آزادی و رستگاری را در همین نگاه دیدند، حالا می توانند در آن زندگی کنند و بعد گذر سال ها در این اتفاق باعث می شود که ما در نهایت برسیم.
به این معنا که کدام یکی از این باورها و این نگاه ها درست و اصولی بوده و کدام یکی شان.
طی مرور زمان هم از میان خواهند رفت.
این موضوع جهان آرمانی خیلی موضوع پیچیده و گسترده ای است.
من در همین چند دقیقه می خواهم خیلی مختصر درباره اش صحبت بکنم.
مثلا به عنوان مثال ما موضوعی داریم در قبال این که آزار نرساندن به دیگران و منع ظلم و آزار به تمام جانداران.
وقتی ما می رسیم حالا این را در اشل جهان آرمانی هم نگاه می کنیم.
تمام این باورها، نگاه ها که آزادی را تعریف کرده اند می توانند وجود داشته باشند، می توانند کشور تشکیل بدهند، می توانند در سایه باورها و قوانین خودشان زندگی بکنند تا جایی که به دیگران آزاری نمی رسانند.
یعنی وقتی ما می رسیم به مسئله ای مثل حیوانات. مثل گیاهان. مثل کودکان. مثل مجانین.
کسانی که قدرت اختیار ندارند.
حالا قضیه متفاوت است.
حالا قرار نیست کسی بتواند بچه ای که زیر هجده سال است را اعدام کند.
حالا قرار نیست کسی بتواند ازدواجی داشته باشد با بچه ای که زیر هیجده سال است.
حالا نمی تواند مجانین را کسانی که مشکل ذهنی دارند را تحت پیگرد قانونی قرار بده.
حالا نمی تواند حیوان ها را به هر بهانه ای از بین ببره، بهشون آزار برسونه، به واسطه خوردن و استعمال گوشتشون یا در اعیاد مثلا مثل اعیاد قربان و از این دست عیدها.
یا به هر واسطه دیگه ای به واسطه شکار.
حالا ما داریم در باب آزادی صحبت می کنیم که این آزادی یک چارچوب مشخص و آزار نرساندن به دیگران تنها دلیل بقا و وجودش هست.
حالا هر کسی می تونه هر ایمان و هر اعتقادی داشته باشه تا جایی که به دیگران آزار و ظلمی نمی رسونه.
پس این مستلزم این هستش که ما از حیوانات، گیاهان، کودکان و مجانین در این ساختار مشخص دفاع بکنیم.
اینها حقوقشون زایل نشه حقوق اینها همیشه محفوظ بمونه.
حالا قرار هست این بخش های ساخته شده قدرتی نداشته باشن.
قدرت نظامی برای نابودگری، برای از میان بردن.
حالا در یک شکل مشخصی مثل شکلی که ما بخوایم همین جهان های آرمانی رو در ایران خودمون پیاده بکنیم.
حالا قرار هست که یک قدرتی اگر وجود داشته باشه، یک سازمان دادخواهی وجود داشته باشه در کلیت ایران برای دادخواهی از حقوق کسانی که داره بهشون اجحاف میشه.
به عنوان مثال برای کسی که کودک زیر هجده سالش که در این خفقان قرار گرفته و یا حیواناتی که در این ظلم و آزار قرار گرفتند و یا انسان هایی که به این طیف فکری باورمند نبودند.
حالا باید دروازه ها باز بشه که هر کسی بتونه هر موقع که خواست از این تفکرات دور بشه.
یک روزی مسلمان شیعه و باورمند به ولایت بوده اما طی مرور زمان به این باور رسیده که نه من نهایت آزادی رو در یک حکومت لائیک که حالا بتونه جایی داشته باشه که بتونه حرکت بکنه.
حالا باید یک سازمانی باشه که از حقوق او دفاع بکنه.
در عین حال باید یک سازمان قدرتمندی باشه که بتونه از این کلیت این آزادی دفاع بکنه.
حالا تنها قدرت نظامی قرار هست در اختیار یک حکومت در اختیار یک سازمان واحدی باشه که بر اساس آرای جمعی در کنار هم این طیف های مختلف فکری حرکت می کنه اما قدرت واحد در اختیار او هست.
یعنی اگر یکی از این قسمت های مختلفی که با توجه به باور های خودشون حکومتی تشکیل داده اند، دست درازی بکنند و ظلمی به دیگران بکنند، حالا یک قدرتی باشه که بتونه در برابر اونها ایستادگی بکنه که این در شکل بزرگش در باب جهان آرمانی من به تفصیل درباره اش صحبت کردم.
اینجا خواستیم در بابش یک اشاره کوچکی داشته باشیم.
ما داریم در باب آزادی و برابری صحبت می کنیم که توامان در یک قانون مشخص معنا می شود.
منع ظلم و آزار به دیگران.
دیگرانی که تمام موجودات و تمام جان ها را در بر می گیرد.
انسان ها، گیاهان و حیوانات.
حالا هر کسی می تواند در آرزوهای خودش زندگی بکند.
در میان این آرزوها، قوانین خودش را بنویسد، باورمندان به آن قوانین و آن شکل از آزادی هموطنانش بشوند.
در شکل سیاسی ایرانش هم قابل اتفاق افتادن هست.
گفتم اینجا یک به اختصار درباره اش صحبت کردیم که یک تصویری داشته باشیم نسبت به این ایمانی که درباره اش صحبت می کنیم.
وقتی در باب ایمان صحبت می کنیم که این ایمان هست که ما را می تواند به فردای روشنی برساند برسونه.
منظور همین موضوعات مشخص هست که ما تحت عنوان ایمان به جان درباره اش در طول این سال ها هم صحبت کردیم.
از پونزده سالگی تمام کتاب هایی که نوشتم در راستای همین باور به جان هست.
باور به جان و باور به آزادی و برابری که این شکل مشخص از ایمان من رو ساخته.
در باب موضوعات فردی صحبت شده تا برسیم به شکل سیاسی اش و در نهایت اون نگاهی که نسبت به جهان داریم که گفتم می تونید در کتاب های مختلف هم باهاش روبرو بشید و اون ها رو به تفصیل بخونید.
اما اینجا یک سری عناوین مطرح شد.
از اون نگاه فردی تا قلمروی آرمانی که ما بهش باور داریم و در نهایت اون شکلی که قرار هست در کنار هم آزادی رو معنا بکنیم.
ما باید باور به این موضوع داشته باشیم که آزادی یک شیء نیست که کسی در اختیار کسی قرار بده.
آزادی اون تجمیع آرزوهایی است که شما خودتون می سازید در کنار هم بودن این آرزوها معنی گر اون آزادی شما هست.
خیلی از اوقات آزادی هایی که ما داریم تعریف می کنیم برای خیلی از انسان ها بی معناست.
مترادف با اسارت است.
حالا هر جایی که ما برویم و وارد آن وادی بشویم که قرار باشد آزادی خودمان را به دیگران تحمیل بکنیم و جبرا آنها را وارد این آزادی بکنیم، هر قدر هم که این آزادی ها محترم و منطقی تر و عقلانی تر هم باشد، باز هم معنا گر اسارت است.
یعنی جماعتی که باورمند به اعدام هستند، حالا آن کسی که دارد اعدام می شود هم خودش باورمند به اعدام هست.
شما اگر بخواهید بیاید درباره اعدام نکردن با او صحبت بکنید و در نهایت به واسطه کثرت تان به واسطه آن آرای عمومی که گرفته می شود و شما تعداد بیشتری دارید یا به واسطه قدرت نظامی که در اختیار دارید، این آزادی را از آنها سلب بکنید، باز هم همان همون اسارت رو دارید.
در مفهوم نهاییش میانه دار میکنید و این چرخه ی پر ظلم رو دوباره دارید به حرکت وا میدارید.
اما فارغ از این تعاریف و تفاسیری که ما درباره اش صحبت کردیم، حالا میاییم بخشی نگاه میکنیم به اینکه ما با توجه به ایمان و باوری که داریم حاضریم در چه راستایی اعتلاف کنیم.
شاید این باورها و ایمان ها صدها سال طول بکشه تا مردم بهش باورمند بشن و بخوان شکل تازه ای از نگاه به جهان رو تصویر کنند.
اما در همین جهان امروزی هم ما باید عمل گرا باشیم.
باید به همین دنیای امروزی خودمون هم نگاه بکنیم.
در هر نقطه ای میشه کار مثبتی انجام داد. فعالیت بکنیم.
شما در نظر بگیرید که اگر ما به عنوان مثال در یک کشور دیگه ای به دنیا اومده بودم، وقتی قوانین در راستای حرکت من بازبود قاعدتا من حرکت میکردم در راستای این که مثلا یه چیزی مثل گیاه خواری و.
باید گیاه گیاهخواری رو قانونی بکنم تو کشورم.
حالا اگر یک موقعیتی داشتم به عنوان مثال در یک کشوری مثل سوئیس به دنیا آمده بودم، حالا سعی میکردم حرکت مدنی بکنم، حرکت اجتماعی بکنم، فرهنگ را تغییر بدهم، بتوانم یک امضایی جمع بکنم، تعدادی امضا جمع بکنم تا آن را ببرم و تبدیل به قانون بکنم.
در مجلس اون کشور حرکت سیاسی بکنم تا این در نهایت ما به اون قاعده و قانونی که می خوایم نزدیک و نزدیک تر بشیم.
پس ما باید نزدیک بشیم به اون.
در همین جهان امروزی هم باید حرکات عملی داشته باشیم.
حالا چه ائتلافی میتونه شکل بگیره که ما همداستان با این قضیه بشیم؟
حالا باید یک ائتلاف این وسط وجود داشته باشه که یک ایمان جمعی رو بسازه.
وقتی ما داریم در باب این ایمان جمعی صحبت میکنیم، منظور همین هست.
باید کسانی باشند که بتونند اون نقطه وسط این جامعه رو بگیرند که تعداد بیشتری به سمت و سوی اون کشیده بشه.
حالا یک عناوینی رو مطرح بکنند که تعداد بیشتری خریدار این آرزوها باشند.
این آرزوها رو مشخص میکنن.
نقاط سیاه در برابر ما بسیار وجود داره.
اما نقطه مهم اون نقطه روشنایی و سفید هست که باعث بیداری میشه.
حالا برای یکی مثل من ائتلافی شکل خواهد گرفت که ما شکلی به عنوان ساختار دورتر شونده نسبت به اون تصویر کلی که نسبت به خدا داریم و به قدرت واحد داریم شکل بگیره.
یعنی یک مفهومی مثل پادشاهی برای من اصلا قابل فهم نیست.
شما اگر حالا نزدیک بشید به یک مفهومی مثل همون دموکراسی که ما تحت عنوان جمهوریت میشناسیم، حالا قرار باشه یک کسی بیاد قدرت را به دست بگیره اما چهار سال یکبار ما قدرت این رو داشته باشیم که تغییرش بدیم.
قدرت این رو داشته باشیم که عوضش بکنیم.
قرار نیست اون انتصاب رو داشته باشیم.
فقط به واسطه یک خونی که او داره.
بعد قرار باشه که این مقام رو اون آدم به واسطه خونش هم منتقل کنه.
دیگه در تضاد کامل با باورهای ما هست.
حالا ما میگیم باشه میتونیم قبول کنیم یه کسی رییس جمهوری بشه که ما به واسطه رای اونو به واسطه لیاقتش به واسطه تخصصش به اون جایگاه رسیده و در عین حال ما میتونیم چهار سال یک بار اون رو عوض کنیم از اون وادی پایین بکشیم.
اما اگر قرار باشه این ائتلاف در راستای رسیدن به یک حکومت پادشاهی باشه، خب قاعدتا در تناقض و تقارن با باورهای ماست و ما هیچ نقطه ای برای ائتلاف نخواهیم داشت که شما تنها معیارتون برای انتخاب خون اون شخص باشه.
بعد این یک انتصاب مادام العمر باشه و بعد قرار باشه که در همون خون و خانواده تکرار بشه بدون داشتن هیچ صلاحیتی، هیچ تخصصی هر قدر هم که این یک جایگاهی باشه، یک منصبی باشه که دور از قدرت اجرایی باشه، باز هم این نمادی است برای شروع این ظلم و بیداد.
این نابرابری فریاد نابرابری است.
یعنی شما دارید به یک نفری بها میدهید بیشتر از دیگران.
خب این شروع اون نابرابری هست.
پس ما وقتی داریم در باب این ائتلاف صحبت می کنیم می تونیم در باب یک ائتلافی صحبت بکنیم که حالا یک تصویر مشخصی میده.
یکی از نکات مشخصی که باید بهش اذعان داشته باشه منظور اون لائیسیته است.
لائیک بودن حکومت است.
که ما اگر قرار هست قوانینی بنویسیم بر پایه عرف انسانی و صحبت های انسانی باشه که حالا یک جماعتی مثل جماعتی که باورمند به همین باور به جان آزادی و برابری هستند، حالا قدرت داشته باشن که بتونن قوانین رو تغییر بدن، حالا بتونن قانونی که الهی هست و غیر قابل عدول هست رو در برابرشون نبینن که هیچ حرکتی نتونن بکنن.
پس این لاییک بودن باید یکی از اون عناوین مهم باشه.
در عین حال باید یک چیزی به اسم جمهوریت و این تغییر هم یکی از اون عناوین مهم باشه.
اما فارغ از اینها و مهم تر از این ها ما باید به یک اصل مشخص در قانون اساسی معتقد باشیم.
یک قانون واحدی که ابتدایی ترین قانون ما را باید بسازد.
یعنی ماده یک از این قانون که هر پانزده سال یک بار، هر بیست سال یک بار به واسطه تغییر نسل ها ما بتوانیم کلیت این قانون اساسی را دوباره به رفراندوم بگذاریم که نیازمند دوباره انقلاب کردن دوباره هزینه دادن نباشیم.
یعنی آن این ایمان جمعی است که باید درباره اش صحبت بشه تا امید بده هدف بده.
این تزریق امید رو داشته باشه تا جماعتی حاضر باشن از جون خودشون بگذرن تا این شکل تازه و این تصویر مشخص رو بسازه.
اما شما همه چیز رو موکول کنید به فردا.
خب چه کسی حاضر است فقط و فقط به خاطر از بین رفتن این ظلم ها بیاد تو خیابون؟
وقتی ظلم ها بیشتر به سمت و سوی حالا هجوم میاره که دیگه حاضر نیست این رفتار رو ادامه بده.
اما وقتی یک فردای مشخص و روشنی در برابرش هست که میدونه نه تنها زندگی خودش که فرزندانش هم در آینده تضمین خواهد شد.
حالا حاضر هست از جان خودش هم بگذرد.
پس ما نیاز به ساختن این ایمان ها داریم و این برنامه ها داریم.
این موضوعات داریم یک موضوع مشخص، یک ماده قانونی مشخص.
هر پانزده سال یک بار قرار است که کلیت این قانون اساسی دوباره به رفراندوم گذاشته شود.
این یک ایمان جمعی می تواند بسازد.
اعتقاد به یک حکومت لائیک.
این که قرار نیست دیگر هیچ قدرت ماورایی قانون گذار باشد.
قرار نیست دیگر هیچ نظام فکری.
به نوعی مذهبی قدرت داشته باشد که قوانین را وضع کند.
این که قرار است ما این برابری را تضمین بکنیم، حقوق شهروندی را برای همه مردم بیاوریم.
یک موضوعی مثل احترام به حقوق بشر می تواند یکی از آن ارکانی باشد که جمع را به سمت خودش بیاره یک ایمان جمعی بسازه.
حالا باید در باب مواد این قانون صحبت بشه.
حالا باید تصویرسازی ها بشه، آرزوها داده بشه و حالا یک کسی مثل من هم می تونه باورمند باشه به فردایی که می تونه خودش هم باز درونش تغییراتی به وجود بیاره.
این دریچه ی تغییر و دگرگونی و انقلاب همواره باز باشه اما بدون هزینه، بدون هزینه جانی.
حالا ما باید به نوعی تمام ذهنیت مون رو در همین داستان بزاریم.
حالا باید تمامی ارکانی که می تونه این قدرت رو دوباره به ظلم و فساد بکشونه رو جلوش رو بگیریم.
با تصویر کردن اینکه ما قوایی رو خواهیم ساخت برای نظارت بر همون ریاست جمهوری.
چیزی فراتر از ریاست جمهوری نمی تونه وجود داشته باشه.
ریاست جمهوری که باید به واسطه یک سری قوانین باشه باید در برابر این مادام العمر شدنش ایستادگی بشه که اگر دو دوره رئیس جمهور شد دیگه نتونه وارد این سپهر سیاسی بشه.
انسان که قطع نیست.
هزاران میلیونها انسان در ایران هستن.
هر کدومشون میتونن این قابلیت رو در خودشون داشته باشن.
هر چند با توجه به ایمانی که ما داریم درباره اش صحبت میکنیم در همین ابتدا هم صحبت کردیم.
ما داریم در باب برابری کلی صحبت میکنیم اما شاید این رو دور از جهان امروز بدونیم و شاید صدها سال فاصله داشته باشه با مردمی که امروز در جهان زندگی میکنن.
اما میتونیم به یک.
با توجه به اینکه زندگی ما باید بر پایه عملگرایی مون باشه، باید بر پایه حرکت رو به جلو باشه و پیشرفت باشه و در راستای رسیدن به اون هدف بزرگ و کلی باشه.
حالا میتونیم در راستای همین اتفاق هم نظر و همسو بشیم.
اما اگر قرار باشه ما بدون تصویر مردم رو به خیابون بیاریم با فریبی که فردا قرار هست من یک بار دیگه هم در باب این موضوع صحبت کردم.
شما در نظر بگیرید امروز ایران یک انقلابی هم درش شکل بگیره در نهایت انتهای خودش هم مردم رای بدن تا حکومت پادشاهی سرکار بیاد با نود و هشت و دو دهم درصد نه با صد در صد آرا.
من به شخصه دوباره در برابر اون انقلاب خواهم کرد.
چرا که اگر میزان رای مردم قرار میدید خب مردم رای دادند.
جمهوری اسلامی اومد سر کار و دیدیم چه نتیجه ای داد.
اگر قرار هست که ما به این اتفاق به دیده منت نگاه کنیم خب جمهوری اسلامی رو هم داریم می بینیم.
شرایطش رو داریم می بینیم.
سیستمی که داره برای ما تصویر میشه که نشون میده که در آینده به کدوم سمت خواهد رفت.
دقیقا این سیستم هست.
شما این سیستم رو تعریف بکنید، ولایت فقیه رو تعریف کنید، هر انسانی رو در اون نوک هرم بزارید.
این سیستم به نوعی فاسد هست، فاسد پرور هست.
آزاده ترین آزاده رو هم در نوک اون هرم بزارید.
با توجه به این قدرت افسارگسیخته به فساد کشیده می شود و ظلم را پایدار می کند.
وقتی داری در باب یک سیستمی صحبت می کنی که قرار است نه به واسطه تخصص و اصلا فرای آن.
مادام العمری در این جایگاه قرار بگیرد، همراه خودش فساد و ظلم را هم حتما خواهد آورد.
هر مثالی هم که بخواهید بزنید در باب کشور هایی که امروز مترقی هستند و.
مثل کشور هایی که در حوزه اسکاندیناوی هستند و انگلستان و بقیه کشور ها، این نمادی از نابرابری هست.
نمادی از آن تصویر نابرابری هست که هیچ کس حاضر نیست برای رسیدن به آن تلاش بکند.
اگر ما مواجه هستیم با این کشور ها کسی انقلاب نکرده برای رسیدن به حکومت پادشاهی مشروطه سعی کردند آن ساختار پادشاهی را تلطیف بکنند.
همان طوری که در ایران ما هم اتفاق افتاد.
ایران ما هم به یک نقطه ای رسید که حالا خواست با مشروطه این قدرت را شرطی بکنه این قدرت رو تقسیم بکنه.
یعنی در پی اصلاح اون بر اومدن نه به امید رسیدن به این نابرابری.
سعی کردن این نابرابری رو کمرنگ تر بکنن.
پس ما باید یک ایمان جمعی داشته باشیم که خریدار بیشتری داشته باشه و جمعیت بیشتری آرزوهای خودشون رو در اون بین ببینن و تنها قوه محرکه.
من بارها گفتم همین ایمان جمعی هست.
تصویر سیاه و به نوعی در میان گذاشتن دردها راه چاره نیست.
گفتن درمان و اون نقطه روشن هست که ما رو به جایی می رسونه.
مثال عینی قابل لمسش هم همون گیر کردن در غار است.
شما در یک غار تاریک اگر گیر بکنید این تاریکی و ظلمات شما رو به هیچ حرکتی وا نمی داره اما دیدن اولین کورسوی امید شما رو به تکاپو وا خواهد داشت.
پس در ارتباط با یک حرکت انقلابی و پیروزی هم ما نیاز به همین ایمان داریم.
یعنی تصویر کردن یک آینده روشن.
حالا یک سری عناوین می تونه داشته باشه.
حقوق بشر و قوانین حقوق بشر.
حکومت لائیک جمهوریتی که رییس جمهورش پاسخگو به ملت باشه.
هر چهار سال یک بار با رای مستقیم مردم عوض بشه.
حالا یک سری گروه هایی باشن که ناظر بر اعمال اون باشن و بتونن هر لحظه رفتار او رو مورد کنکاش قرار بدن.
حالا تضمین حقوق اقلیت های مختلف و عناوین بی شماری که می شه دربارش صحبت کرد.
کسانی که به این مدل و این اشل از حکومت باور دارن باید وظیفه اونهاست که درباره اش مدام صحبت کنن و این آرزو رو مدام بفروشن تا این ایمان شکل بگیره و یک اصولی رو مطرح کنه که بتونه برای همه قابل فهم و قابل قبول باشه.
و این ایمان جمعی هم در نهایت ساخته بشه.
پس فرای باور هایی که ما مطرح کردیم که به کرات هم دربارش صحبت کردم در کتاب های مختلف که اونجا میتونید باهاش روبه رو بشید.
در باب جهان آرمانی، در باب قلمروی آرمانی، در باب این باور شخصی، باور به جان و آزادی که در اشکال مختلف.
من در طول این سالها از پونزده سالگی شروع به نگاشتن کتاب ها زدم و کتاب های مختلفی نوشتم در قالب شعر در باب همین مسائل صحبت کردم.
در قالب داستان های کوتاه و بلند صحبت کردم.
در مقالات آثار تحقیقی سعی کردم در باب شون صحبت کنم.
شما میتونید با مراجعه به وب سایت جهان آرمانی این کتاب ها رو در اختیار داشته باشید تا این ایمانی که من ازش صحبت می کنم رو باهاش روبرو بشید.
اما اگر هم فرای این ایمان بخواییم به یک ایمان جمعی برای ایران برسیم باید یک نکاتی رو داشته باشه که قابل قبول برای همه باشه و هر کسی باید در این راستا حرکت بکنه.
این ایمان رو به مردم بفروشه تا اون نقطه سپید و روشن رو تصویر کنه.
انقلابی که بر پایه به دست آوردن باشه دربارش صحبت کردیم.
مدام تکرار کردن این موضوع که این جوانان چیزی برای از دست دادن ندارند، عبث بیهوده است. ظلمه!
این جوون ها یک دنیایی برای به دست آوردن دارند.
باید اون دنیای به دست آوردن رو براشون تصویر کرد.
فردایی میتونه وجود داشته باشه که در آن هر کس آزادانه زندگی کند.
هر کس با هر تفکری می تواند در آزادی زندگی کند.
می تواند در راستای اهداف خودش حرکت کند.
و هر قدر این ها نزدیک تر و عمومی تر باشد، قدرت بیشتری را هم به همراه خواهد داشت.
در باب ایمان خودمان و در باب این ایمان جمعی می شود ساعت ها صحبت کرد و باید هم صحبت کرد.
و سعی می کنم در قسمت های آتی هم باز هم درباره اش صحبت کنم.
اما در این ویژه برنامه انقلاب ایران به نظرم به اندازه کافی درباره اش صحبت کردم و اشاره هم کردم که اگر دوست داشتید با باورهای من آشنا بشوید، می توانید به وب سایت جهان آرمانی و صفحات رسمی من در شبکه های اجتماعی مراجعه کنید و اگر دوست داشتید این ایمان تازه شکل بگیره اون رو با دیگران هم به اشتراک بگذارید.
پیش از ارسال نظرات خود در وبسایت رسمی جهان آرمانی این توضیحات را مطالعه کنید.
برای درج نظرات خود در وبسایت رسمی جهان آرمانی باید قانون آزادی را در نظر داشته و از نشر اکاذیب، توهین تمسخر، تحقیر دیگران، افترا و دیگر مواردی از این دست جدا اجتناب کنید.
نظرات شما پیش از نشر در وبسایت جهان آرمانی مورد بررسی قرار خواهد گرفت و در صورت نداشتن مغایرت با قانون آزادی منتشر خواهد شد.
اطلاعات شما از قبیل آدرس ایمیل برای عموم نمایش داده نخواهد شد و درج این اطلاعات تنها بستری را فراهم میکند تا ما بتوانیم با شما در ارتباط باشیم.
برای درج نظرات خود دقت داشته باشید تا متون با حروف فارسی نگاشته شود زیرا در غیر این صورت از نشر آنها معذوریم.
از تبلیغات و انتشار لینک، نام کاربری در شبکههای اجتماعی و دیگر عناوین خودداری کنید.
برای نظر خود عنوان مناسبی برگزینید تا دیگران بتوانند در این راستا شما را همراهی و نظرات خود را با توجه به موضوع مورد بحث شما بیان کنند.
توصیه ما به شما پیش از ارسال نظر خود مطالعه قوانین و شرایط وبسایت رسمی جهان آرمانی است برای مطالعه از لینکهای زیر اقدام نمایید.
با درج ایمیل آدرس خود میتوانید از تازهترین آثار منتشر شده در وبسایت جهان آرمانی با خبر شوید آدرس ایمیل شما نزد ما محفوظ خواهد بود
با ثبت نام در وبسایت جهان آرمانی میتوانید نگاشتههای خود را در این بستر منتشر کنید، فرای انتشار پست میتوانید با ما همکاری داشته و همچنین آثار خود در زمینههای مختلف هنری را نشر و گسترش دهید
© تمام حقوق نزد مولف محفوظ است
Copyright 2021 by Idealisti World. All Rights Reserved
این صفحه دارای لینکهای بسیاری است تا شما بتوانید هر چه بهتر از امکانات صفحه استفاده کنید.
در پیش روی شما چند گزینه به چشم میخورد که فرای مشخصات اثر به شما امکان میدهد تا متن اثر را به صورت آنلاین مورد مطالعه قرار دهید و به دیگر بخشها دسترسی داشته باشید،
شما میتوانید به بخش صوتی مراجعه کرده و به فایل صوتی به صورت آنلاین گوش فرا دهید و فراتر از آن فایل مورد نظر خود را از لینکهای مختلف دریافت کنید.
بخش تصویری مکانی است تا شما بتوانید فایل تصویری اثر را به صورت آنلاین مشاهده و در عین حال دریافت کنید.
فرای این بخشها شما میتوانید به اثر در ساندکلود و یوتیوب دسترسی داشته باشید و اثر مورد نظر خود را در این پلتفرمها بشنوید و یا تماشا کنید.
بخش نظرات و گزارش خرابی لینکها از دیگر عناوین این بخش است که میتوانید نظرات خود را پیرامون اثر با ما و دیگران در میان بگذارید و در عین حال میتوانید در بهبود هر چه بهتر وبسایت در کنار ما باشید.
شما میتوانید آدرس لینکهای معیوب وبسایت را به ما اطلاع دهید تا بتوانیم با برطرف کردن معایب در دسترسی آسانتر عمومی وبسایت تلاش کنیم.
در صورت بروز هر مشکل و یا داشتن پرسشهای بیشتر میتوانید از لینکهای زیر استفاده کنید.
پر کردن بخشهایی که با علامت قرمز رنگ مشخص شده است الزامی است.
عنوانی برای گزارش خود انتخاب کنید
تا ما با شناخت مشکل در برطرف کردن آن اقدامات لازم را انجام دهیم.
در صورت تمایل میتوانید آدرس ایمیل خود را درج کنید
تا برای اطلاعات بیشتر با شما تماس گرفته شود.
آدرس لینک مریوطه که دارای اشکال است را با فرمت صحیح برای ما ارسال کنید!
این امر ما را در تصحیح مشکل پیش آمده بسیار کمک خواهد کرد
فرمت صحیح لینک برای درج در فرم پیش رو به شرح زیر است:
https://idealistic-world.com/poetry
در متن پیام میتوانید توضیحات بیشتری پیرامون اشکال در وبسایت به ما ارائه دهید.
با کمک شما میتوانیم در راه بهبود نمایش هر چه صحیحتر سایت گام برداریم.
با تشکر ازهمراهی شما
وبسایت رسمی جهان آرمانی
این آیکون در صفحهی پیش رو برای دانلود مستقیم فایلها از سرورهای وبسایت رسمی جهان آرمانی تعبیه شده است، با کلیک بر روی این گزینه شما میتوانید به راحتی کتاب مورد نظر خود را دانلود کنید.
این آیکون در صفحهی پیش رو برای دانلود با لینک کمکی از سرورهای Google Drive تعبیه شده است، با کلیک بر روی این گزینه شما میتوانید به راحتی کتاب مورد نظر خود را دانلود کنید.
این آیکون در صفحهی پیش رو برای دانلود با لینک کمکی از سرورهای One Drive تعبیه شده است، با کلیک بر روی این گزینه شما میتوانید به راحتی کتاب مورد نظر خود را دانلود کنید.
این آیکون در صفحهی پیش رو برای دانلود با لینک کمکی از سرورهای Box Drive تعبیه شده است، با کلیک بر روی این گزینه شما میتوانید به راحتی کتاب مورد نظر خود را دانلود کنید.
این آیکون در صفحهی پیش رو به شما اطالاعاتی پیرامون اثر خواهد داد، مشخصات اصلی اثر در این صفحه تعبیه شده است و شما با کلیک بر این آیکون به بخش مورد نظر هدایت خواهید شد.
شما با کلیک روی این گزینه به بخش مطالعه آنلاین اثر هدایت خواهید شد، متن اثر در این صفحه گنجانده شده است و با کلیک بر روی این آیکون شما میتوانید به این متن دسترسی داشته باشید
در صورت مشاهدهی هر اشکال در وبسایت از قبیل ( خرابی لینکهای دانلود، عدم نمایش کتب به صورت آنلاین و … ) با استفاده از این گزینه میتوانید ایراد مربوطه را با ما مطرح کنید.
در این بخش میتوانید توضیح کوتاهی دربارهی خود مطرح کنید، در نظر داشته باشید که این بخش را همهی بازدیدکنندگان خواهند دید، حتی میهمانان، در صورت دیدن لیست اعضا و در مقالات و نگاشتههای شما
کشور انتخابی محل سکونت شما تنها به مدیران نمایش داده خواهد شد و انتخاب آن اختیاری است
تاریخ تولد شما به صورت سن قابل رویت برای عموم است و انتخاب آن بستگی به میل شما دارد
گزینههای در پیش رو بخشی از باورهای شما را با عموم در میان میگذارد و این بخش قابل رویت عمومی است، در نظر داشته باشید که همیشه قادر به تغییر و حذف این انتخاب هستید با اشارهی ضربدر این انتخاب حذف خواهد شد
در این بخش میتوانید آدرس شبکههای اجتماعی، وبسایت خود را با مخاطبان خود در میان بگذارید برخی از این آدرسها با لوگو پلتفرم و برخی در پروفایل شما برای عموم به نمایش گذاشته خواهد شد
در این بخش میتوانید نام و نام خانوادگی، آدرس ایمیل و همچنین رمز عبور خود را ویرایش کنید همچنین میتوانید اطلاعات خود را از نمایش عمومی حذف کنید و به صورت ناشناس در ویسایت جهان آرمانی فعالیت داشته باشید
نام کاربری شما باید متشکل از حروف لاتین باشد، بدون فاصله، در عین حال این نام باید منحصر به فرد انتخاب شود
نام و نام خانوادگی شما باید متشکل از حروف فارسی باشد، بدون استفاده از اعداد
در نظر داشته باشید که این نام در نگاشتههای شما و در فهرست اعضا، برای کاربران قابل رویت است
آدرس ایمیل وارد شده از سوی شما برای مخاطبان قابل رویت است و یکی از راههای ارتباطی شما با آنان را خواهد ساخت، سعی کنید از ایمیلی کاری و در دسترس استفاده کنید
رمز عبور انتخابی شما باید متشکل از حروف بزرگ، کوچک، اعداد و کارکترهای ویژه باشد، این کار برای امنیت شما در نظر گرفته شده است، در عین حال در آینده میتوانید این رمز را تغییر دهید
پیش از ثبتنام در وبسایت جهان آرمانی قوانین، شرایط و ضوابط ما را مطالعه کنید
با استفاده از منو روبرو میتوانید به بخشهای مختلف حساب خود دسترسی داشته باشید
در حال حاضر این لینک در دسترس نیست
بزودی این فایلها بارگذاری و لینکها در دسترس قرار خواهد گرفت
در حال حاضر از لینک مستقیم برای دریافت اثر استفاده کنید
نیما شهسواری، نویسنده و شاعر، با آثاری در قالب داستان، شعر، مقالات و آثار تحقیقی که مضامینی مانند آزادی، برابری، جانپنداری، نقد قدرت و خدا را بررسی میکنند
جهان آرمانی، بستری برای تعامل و دسترسی به تمامی آثار شهسواری به صورت رایگان است
پر کردن بخشهایی که با علامت قرمز رنگ مشخص شده است الزامی است.
در هنگام درج بخش اطلاعات دقت لازم را به خرج دهید زیرا در صورت چاپ اثر شما داشتن این اطلاعات ضروری است
بخش ارتباط، راههایی است که میتوانید با درج آن مخاطبین خود را با آثار و شخصیت خود بیشتر آشنا کنید، فرای عناوینی که در این بخش برای شما در نظر گرفته شده است میتوانید در بخش توضیحات شبکهی اجتماعی دیگری که در آن عضو هستید را نیز معرفی کنید.
شما میتوانید آثار خود را با حداکثر حجم (20mb) و تعداد 10 فایل با فرمتهایی از قبیل (png, jpg,avi,pdf,mp4…) برای ما ارسال کنید،
در صورت تمایل شما به چاپ و قبولی اثر شما از سوی ما، نام انتخابی شامل عناوینی است که در مرحلهی ابتدایی فرم پر کردهاید، با انتخاب یکی از عناوین نام شما در هنگام نشر در کنار اثرتان درج خواهد شد.
پیش از انجام هر کاری پیشنهاد ما به شما مطالعهی قوانین و شرایط وبسایت رسمی جهان آرمانی است برای این کار از لینکهای زیر اقدام کنید.
گزارش شما با موفقیت ارسال شد
ایمیلی از سوی وبسایت جهان آرمانی در راستای تأیید ارسال گزارش دریافت خواهید کرد
در صورت نیاز به تماس و درج صحیح اطلاعات، با شما تماس گرفته خواهد شد.
پیام شما با موفقیت ارسال شد
ایمیلی از سوی وبسایت جهان آرمانی در راستای تأیید ارسال پیام دریافت خواهید کرد
در صورت نیاز به تماس و درج صحیح اطلاعات، با شما تماس گرفته خواهد شد.
فرم شما با موفقیت ثبت شد
ایمیلی از سوی وبسایت جهان آرمانی در راستای تأیید ارسال فرم دریافت خواهید کرد
در صورت نیاز به تماس و درج صحیح اطلاعات، با شما تماس گرفته خواهد شد.