
در دسترس نبودن لینک
در حال حاضر این لینک در دسترس نیست
بزودی این فایلها بارگذاری و لینکها در دسترس قرار خواهد گرفت
در حال حاضر از لینک مستقیم برای دریافت اثر استفاده کنید
عنوان : پادکست به نام جان
ویژه برنامه : ایران صدساله
قسمت هفتم : ایران فردا
برنامهساز : نیما شهسواری
زمان : 1:12:32
با صدای : نیما شهسواری
ایران صدساله
در این ویژه برنامه چند قسمتی نگاهی خواهیم داشت به اتفاقاتی که بر ایران در این صد سال گذشته رخ داده است
فراز و نشیبهایی که مردم ایران طی کردند تا آزادی را در آغوش بگیرند و هماره در جستجوی آن بودند
معضلات در برابر این خواست اجتماعی را مورد بررسی قرار میدهیم
قسمت هفتم ایران صدساله از فردای ایران میگوید، از فردایی که باید ما در کنار هم آن را بسازیم
سالیان دراز بر این مردمان گذشت و بر فراز و نشیبهای فراوان عمر را به تلف بردند و امروز به دانستن آنچه بر ما گذشت باید که برخیزیم و ایران تازهای را پدید آوریم
ایرانی به دور از مرگ، شکنجه، فقر، نابرابری، فساد و هزاران زشتی دیگر که به طول این صدسال هربار همراه ما بود و با پیوند آرزوی آزادیمان به آسمان تنها اسارت را برای خود کردیم و حال ایران را به آرزویی که تلاش را فرا میخواند خواهیم ساخت
برنامهی به نام جان قصد دارد تا درباب مباحث مهم باورها و دغدغههای دنیایمان به زبان ساده و بداهه سخن بگوید
این بخش از متن پادکست توسط هوش مصنوعی استخراج شده است. ممکن است شامل اشتباهاتی باشد یا به طور کامل با محتوای اصلی مطابقت نداشته باشد. هدف از این کار، بهبود دسترسی مخاطبین به محتوای پادکست و فراهم کردن امکان مطالعه و مرور سریعتر مطالب است
ما تصمیم گرفتهایم متن پادکستهای خود را منتشر کنیم تا دسترسی به محتوای آنها برای همه مخاطبان آسانتر شود. این اقدام به ویژه برای افرادی که ترجیح میدهند مطالب را به صورت متنی مطالعه کنند یا نیاز به مرور سریعتر دارند، مفید خواهد بود
این متن توسط هوش مصنوعی Speechmatics استخراج شده است. Speechmatics یکی از پیشرفتهترین فناوریهای تبدیل گفتار به متن است که با استفاده از الگوریتمهای پیچیده و یادگیری عمیق، صدا را به متن تبدیل میکند. این ابزار قادر است با دقت بالا و در زمان واقعی، گفتار را به متن تبدیل کند و از بیش از ۵۰ زبان مختلف پشتیبانی میکند
خوب دوستانی که این ویژه برنامه ایران صد ساله رو تا اینجا دنبال کردن میدونن که ما در طول این شش قسمت گذشته پیرامون ایران صد ساله از پیش از مشروطه صحبت کردیم و تا جمهوری اسلامی هم پیش رفتیم.
قسمت قبلی هم در باب جمهوری اسلامی بود.
اینکه ایرانی ها چگونه این سالیان رو طی کردند.
منظور از این برنامه بیان کردن تاریخ و فکت های تاریخی نیست و به نوعی برنامه تاریخی نیست که شما بخواین با ارجاع به اون در باب تاریخ ایران کامل بدونید.
مسلما برای اینکه تاریخ ایران رو بهتر درک کنید باید کتاب های تاریخی که نوشته شده به خصوص از هر دو سو و هر دو سوی فکری چه مخالف و چه موافق مطالعه کنید و به یک برداشت و برآیندی نسبت به تاریخ ایران برسید.
ما بیشتر قصد داریم که در باب مسائل تاریخی صحبت کنیم تا برسیم به اینکه چرا ایران به این شکل دراومده و در نهایت در آینده چه کارهایی رو میشه کرد و نمیشه کرد.
در مجموع قرار هست که ما در باب مسائل تاریخی برای رسیدن به یک برآیندی صحبت بکنیم.
در قسمت های قبل ما صحبت کردیم از مشروطه اومدیم تا جمهوری اسلامی.
دیگه تکرار مکررات نمی کنم و کسانی که دوست دارن پیرامون این موضوعات بدونن میتونن مراجعه کنن و قسمت های قبلی رو هم گوش بدن.
اما ما در قسمت قبلی تا جمهوری اسلامی پیش رفتیم که به سال نود و شش و نود و هشت رسید و ما گفتیم که جمهوری اسلامی از ابتدا چگونه قلع و قمع کرد.
در ابتدای امر آن کسانی که از نظام پادشاهی مانده بودند و بعد عناصر انقلابی را یک به یک کسانی که همراه شان با آن ها انقلاب کرده بودند را از میدان به در کرد، وارد جنگ ایران و عراق شد که سرتاسرش نعمت برای جمهوری اسلامی بود چرا که به سادگی می توانست تمامی عناوین پر از فقری که در خودش داشت، چه فقر فرهنگی که در جامعه رواج داده بود، چه خفقان سیاسی که رواج داده بود، چه فقر اقتصادی ای که به وجود آورده بود را به راحتی کتمان بکند، توجیه براش بیاره و چگونه جنگ ایران و عراق بهش کمک کرد و در نهایت چه دستاوردی برای ایران داشت و چگونه ایران رو به قهقرا کشوند؟
چه تعداد جوانانی از این مملکت که به زیر خاک سپرده شده اند.
چه تعدادی که جانباز شدند و سال های زیادی هم در اسارت بودند.
در باب جنگ های ایران و عراق هم صحبت کردیم.
در نهایت به کشتار سال شصت و هفت رسیدیم و این رفتار وحشیانه ای که جمهوری اسلامی، این جنایتی که بر علیه بشریت در تاریخ خودش انجام داد و بزرگترین جنایت را مرتکب شد و باعث کشتار هزاران نفر در زندان های ایران به صورت دسته جمعی شد که فقط و فقط به واسطه ی اعتقادات سیاسی و ایدئولوژیک خودشان به مرگ سپرده شدند نه به واسطه ی جرم و جنایتی که کرده بودند.
فرای آن در باب قدرت گیری و تغییر رهبری هم صحبت کردیم و بعد جرقه های بیداری ایران از سال، از بعد از سال شصت و هفت و آن اتفاقاتی که در نهایت به قتلهای زنجیره ای کشانده شد و بعد اتفاقات سال 88 و هشتاد و هشت و در نهایت به سال نود و شش و نود و هشت COM.
حالا بیشتر میخوایم در باب سال نود و شش و نود و هشت صحبت بکنیم و بعد از اون هم در باب آینده ی ایران صحبت بکنیم.
خب نکته ی قابل عرض این هستش که بعد از اتفاقاتی که در سال هشتاد و هشت افتاد و اصولا اتفاقاتی که در طول تاریخ جمهوری اسلامی افتاد، ما صحبت کردیم و گفتیم که دو طیف فکری رو به وجود آوردند.
یکی اون اصولگرایانی که از همون ابتدا به انقلاب پایبند بودند و اصول ابتدایی انقلاب رو هم رعایت می کردند و در فروع هم با هم همدست و همسو بودند و بعد یک قشر دیگه ای رو پدید آوردند به نام اصلاح طلبان که اصلاح طلبان از بعد از سال هشتاد و هشت دیگه اون پایگاه اجتماعی خودش رو از دست داد.
پایگاه اجتماعی که اصولگرایان از قبل از سال هشتاد و هشت هم از دست داده بودند به واسطه ی اتفاقاتی که افتاد گفتم مثلا کشتارهای سال شصت و هفت در همون سالی که اتفاق افتاد صدای زیادی شاید نکرد.
مردم زیادی رو به تکاپو نیانداخت اما در سال های آتی که ازش گذشت چهره ی جمهوری اسلامی رو برای مردم نمایان تر کرد و این نمایان کردن چهره ی جمهوری اسلامی قاعدتا بیشتر به اصولگرایان بر می گشت.
اما بعد از سال 88 این طیف فکری که تازه به وجود آورده بودند به نوعی درست است که از اول بود اما رنگ و بوی تازه ای به خودش گرفته بود و قرار بود که اصلاحاتی را شکل بدهد.
از بعد از سال 88 از مردم عقب افتاد و به ویژه با یک نماینده ای که از خودشان در دولت داشتند و ناکارآمدی هایی که در طول مدت چه رهبر این اصلاح طلبان که خاتمی باشد و چه در دورانی که روحانی سر کار بود، جایگاه خودشان و پایگاه اجتماعی را بیشتر از پیش از دست دادند.
و اعتراضات مردم به سمت و سوهای مختلفی رفت.
حالا مردمی وجود داشتند که شرایط مختلفی داشت، روشون فشار می آورد.
از نظر اقتصادی در تنگنا بودند.
همواره در طول مدتی که جمهوری اسلامی سر کار بوده، ایرانیان از نظر اقتصادی در تنگنا بودند.
یعنی در این شکی نیست.
در ابتدای امر در دوران ابتدایی انقلاب به واسطه ناکارآمدی هایی که وجود داشت، ایرانی ها از نظر اقتصادی به مشکل برخورده بودند و در آینده هم همین روند پیش رفت چرا که قرار نبود متخصصینی وجود داشته باشند که مباحث اقتصادی را پیش ببرند.
به گفته رهبر انقلاب هم اقتصاد را تقسیم بندی کرد و جایگاه آن را هم قرار داد یعنی همه با آن آشنا هستند.
پس در مجموع قرار نبود متخصصینی وجود داشته باشند تا این اقتصاد را پیشرونده بکنند و به نوعی چرخ های اقتصادی کشور را به پیش ببرند.
اما در آن ابتدا ها به سادگی میشد با جنگ ایران و عراق این موضوع را کتمان کرد و این موضوع را توجیه کرد که ما اگر از نظر اقتصادی مشکلی داریم به واسطه این است که ما در شرایط جنگی است.
اما بعد از آن دیگر با تمام شدن جنگ دیگه به این راحتی نمیشد توجیه کرد.
پس یکی از نارضایتی هایی که در طول تاریخ ایران اتفاق افتاد همین نارضایتی هایی بود که از نظر اقتصادی مردم رو به فقر کشونده بود و هر روز هم در ایران بیشتر و بیشتر شده و هنوز هم داره میشه.
یعنی هر روز این روند سقوطی که در زمینه اقتصاد ایرانی ها دارند داره پررنگ و پررنگ تر میشه و این مسلما نارضایتی رو به وجود میاره برای هر حکومتی.
حالا چه این حکومت ایدئولوژیک باشه چه حتی حکومتی باشه که بر پایه دموکراسی هم شکل گرفته باشه تفاوتی نمیکنه.
هر حکومتی که نتونه از نظر اقتصادی مردمش رو تامین کنه قاعدتا یه نارضایتی بزرگی رو پشتوانه خودش خواهد داشت.
پس عوامل نارضایتی در بین مردم شکل گرفت.
فرای اون اتفاقات ریز و درشتی که در ایران وجود داشت مثل کشتارهایی که در ایران شکل گرفته بود، مثل قتل های زنجیره ای که در ایران اتفاق افتاد.
مثل کشتارهایی که در سال 88 کردند.
مثل اتفاقاتی که در قبال معترضین دانشگاهی که در سال هفتاد و هشت تجمع کرده بودند انجام دادند.
مثل اتفاقاتی که در سال هشتاد و هشت شکل گرفت.
زندانیان بیشماری که تحویل این جامعه داد، حکم های طویل مدت اعدام ها، کشتار هایی که در خیابان انجام دادند و معترضین رو به گلوله بستند از روشون رد شدند و رفتارهای وحشیانه ای از این دست مثل اتفاقاتی که در کهریزک افتاد و به وقیحانه ترین شکل ممکن جمهوری اسلامی برای ترویج این ترس و وحشت در اخبار تلویزیونش هم اذعان کرد که به پسرها تجاوز میشه در زندانهای ایران و عناوینی از این دست باعث نارضایتی بیشتر شد.
فرای این دو موضوع.
خوب قاعدتا مردم ایران داشتند میدیدند که در طول این تاریخ وجود ننگین جمهوری اسلامی همواره این آزادی های فردی پایمال شده ایرانی ها در زمان پهلوی.
خوب قاعدتا آزادی های فردی داشتن، آزادی پوشش داشتن میتونستن آزادانه در این زمینه ها زندگی بکنن.
دیگه حق انتخاب داشتن برای پوشش شون، برای نوع زندگیشون.
اما در طول قدرت گیری جمهوری اسلامی این آزادی های فردی زیر سئوال رفت و این حقوق ابتدایی مردم در سرتاسر جهان که در این دوره و این برهه از تاریخ هیچ کشوری در این حماقت بزرگ قرار نداره که در باب این مسائل هم بخواد دخالت بکنه رو باز هم جمهوری اسلامی دخالت کرد و در این حماقت دنباله دارش همینجوری داره پیش میره.
یعنی واقعا این حماقت ستودنیه که شما تا این حد بتونید در سفاهت خودتون دست و پا بزنید؟
امروز هیچ جای جهان به همچین موضوعاتی اهمیت نمیده چرا که میدونه این به نوعی از بین بردن خودش هست.
اما اونها میخوان که نشون بدن ما به این اصول کماکان هم پایبند هستیم و اینها هم قاعدتا یکی از موضوعات قابل بحثی بوده که همواره برای ایرانیان معضل و موضوع بوده.
همواره سعی کردند با دستاویز شدن به یک موضوعی مثل حجاب اون هویج رو در جیب خودشون داشته باشن.
یعنی اون سیاست چماق و هویج رو همواره پیش ببرند و فکر میکنم بزرگ ترین پاداشی که به مردم همواره خواستن بدن همین آزاد گذاشتن اونها در پوشش هست.
یعنی سعی میکنن یک مقداری این گیر و گرفتاری ای که در این زمینه وجود داره رو شل تر بکنن تا مردم کنار بیان با موضوعات.
این هم به نظر من یکی از اون ارکانی هستش که جمهوری اسلامی همیشه با دست آویزی بهش سعی کرده مردم رو آروم بکنه.
اما این نارضایتی ها در کنار هم پیش رفته.
اتفاقات ریز و درشتی هم افتاده که این نارضایتی ها رو بیشتر و بیشتر کرده و در نهایت مردم ایران در سال نود و شش و به ویژه در سال نود و هشت این اعتراضات رو به صورت گسترده ای نشون دادند و بعد اعتراض خودشون رو به شکل هدفمند تری نشون دادند.
یعنی شما دیگه جرقه های این که در برابر جمهوری اسلامی به معنای تمامیت وجودی اش اعتراضات رو ببینید در سال 88 دیگه دارید می بینید که دیگه مردم به خیابان می آیند و با اصل نظام جمهوری اسلامی مخالفت می کنند.
دیگه قرار نیست که تحت پوشش اصلاح طلبان باشند و به فکر اصلاحات این حکومت باشند.
در پی گرفتن رای خودشون به خیابون نمیان میان که جمهوری اسلامی وجود نداشته باشه و این ناکارآمدی هایی که جمهوری اسلامی و بی لیاقتی هایی که از خودش نشون داد و عناوین نارضایتی رو در بین مردم به شدت بالا برد، باعث پیدایش این اعتراضات شد و رفتارهای وحشتناک و خونین باری که در قبال این معترضین انجام داده، همواره آن ها را به عقب تر پیش برده.
این نگاه دگمی که اینها دارند در قبال اعتراضات و این کشتارهایی که به عنوان مثال در آبان نود و هشت انجام دادند، قاعدتا حکومتشان را سست تر و بی ارزش تر کرد.
یعنی همواره به چشم مردم اگر ده مخالف داشتند تبدیل به صد مخالف کرد.
اگر صد مخالف داشتند تبدیل به هزار مخالف کرد.
یعنی همواره در حال بازتولید و زایش دوباره مخالفین هست.
وقتی مردم می آیند و می بینند که یک جماعتی آمده اند و به عنوان مثال در راستای گران شدن بنزین دارند اعتراض می کنند و به وحشیانه ترین شکل ممکن با گلوله های سربی رو به رو می شوند، خب قاعدتا در بین مردم سمپاتی ایجاد می کند.
من این موضوع را در بخشی که در باب پهلوی اول هم صحبت می کردم اذعان کردم.
گفتم انسان ها ذاتا دنبال مظلوم هستند، پشت مظلوم رو می گیرند.
هیچ انسانی در هیچ جای دنیا نیست که طرفدار ظالم باشه.
ما در هیچ جای دنیا نداریم همچین موضوعی رو.
من مثال هم براتون آوردم و گفتم که اگر مسیح به عنوان شناخته شده ترین و تاثیرگذارترین شخصیت تاریخ به حساب میاد، با توجه به اینکه بیش از سه میلیارد نفر معتقد و معترف به مسیحیت هستند، قاعدتا دلیل عمده اش صحبت هاش نیست.
قاعدتا مظلومیتش هست.
قاعدتا مصائبش هست.
به صلیب کشیده شدنش هست.
مثالش در شیعه هم نمایان هست.
یعنی وقتی به امام سوم شیعیان نگاه میکنید این مظلومیت هست که در بین مردم تا این حد احساس سمپاتی به وجود میاره و شمایی وجود دارید که به عنوان جمهوری اسلامی در قبال معترضین خودتون در قبال کسی که آب میخواد به جای دادن آب گلوله بهشون میریزید تو خیابون و اون ها رو به تیربار میبندید.
خب قاعدتا احساس سمپاتی رو بین مردم بیشتر میکنید و قشر خاکستری جامعه که همواره در این اتفاقات نقش دارد را درگیر میکنید.
همان اتفاقی که در سالهای پیش از انقلاب هم افتاد و گفتیم مرحله سوم انقلابی که در سال 57 شکل گرفت و در نهایت انقلاب را به بار نشاند، این بود که این انقلاب مردمی شد.
از این طیف های فکری پیش تر رفت و بعد هر کدام از این ها یک پایگاه اجتماعی پیدا کردند که توانستند این انقلاب را به ثمر بنشیند.
شما به تاریخ جمهوری اسلامی وقتی بعد از سال نود و شش و نود و هشت نگاه میکنید، میبینید که جمهوری اسلامی دچار یک فروپاشی و اضمحلال شده و اصولا در پی دست و پا زدن است.
یعنی باقی رفتارهایی که دارید از جمهوری اسلامی میبینید به نوعی دست و پا زدن است.
اینکه شما بریزید و هر کسی که مخالف شما هست را به زندان بیندازید.
مادران دادخواهی که در پی دادخواهی فرزندان خودشان هستند را زندانی کنید.
اینها دیگر دیگه کاملا نشون دهنده این هستش که شما دچار یک فروپاشی شدید و دارید دست و پا میزنید برای اینکه بمونید.
اصولا به تاریخ امروز جمهوری اسلامی میشه نگاه کرد و به نتیجه رسید که جمهوری اسلامی دچار یک فروپاشی درونی شده.
یعنی ارکان قدرت هم با هم مدام در حال مجادله هستند.
وحشت رو میشه در این ارکان مهم قدرت دید.
اینکه تا چه حد درمانده شدند، اینکه تا چه حد به این درماندگی رسیدن که در پی ساختن تبلیغاتی برای نشون دادن قدرت خودشون هستند.
چقدر ذلیل شدند که مدام دارند به دیگران اثبات می کنند که بله من هنوز هم که هست قدرت دارم.
کسی که قدرت داره نیازی به نشون دادن این قدرت نداره.
نیازی به تثبیت این قدرت نداره چون می دونه که قدرتش رو همه می دونن.
اما اونجایی که این حکومت های.
خونین و خونین بار این حکومت های استبدادی به بن بست می رسند.
حالا می رسند به اون مرحله ای که باید مدام نشون بدن که ما هنوز قدرتمندیم.
ما هنوز قدرت رو در اختیار داریم و همه چیز هم هنوز در اختیار ما هست.
شما این شرایط و ضوابطی که در ایران و در این روزگاران اتفاق افتاده رو اگر این پازل رو کنار هم بچینید در نهایت به این موضوع می رسید که جمهوری اسلامی در حال فروپاشی و اضمحلال هست.
اما ما در این قسمت ذره ای هم خوبه که در باب این نارضایتی مردم بیشتر صحبت بکنیم.
اینکه این نارضایتی های مردم از اون ابتدای انقلاب در چه پایه هایی بوده، یک مقداری با هم این ها رو بر بشماریم و دربارشون هر کدوم صحبت بکنیم.
خوب قاعدتا نارضایتی های مردم عناوین مختلفی داشته.
ما حالا چند تا از این عناوین رو با هم مطرح می کنیم و سعی می کنیم در باب هر کدوم از اینها یه صحبتی هم داشته باشیم که هم جمهوری اسلامی و جمهوری اسلامی فروپاشی شده و این جمهوری اسلامی ذلیل را در این روز ها بیشتر بشناسیم و هم بدونیم دلایل این نارضایتی چی بوده و در طول این سالیانی که قدرت را در اختیار داشتند چگونه مردم را نا رضایتمند تر از سابق خودشان کردند.
به نوعی که امروز شما میتونید روبرو بشید با مردمی که دوران پهلوی رو قاعدتا ترجیح میدن.
یعنی شما با مردمی روبه رو میشید که دارن شعار رضا شاه روحت شاد میدن؟
یعنی دارن تو خیابون ها دارن در باب رضا شاه صحبت میکنن.
رضا شاهی که مردم بعد از رفتنش ناراضی بودن از دوران حکومت و مجسمه اش رو به پایین می کشوندن و من دربارش صحبت کردم و بعد یک عده ای این رو تعبیر و تفسیر به این میکنن که مردم ایران الان در پی این هستن که رضا شاه برگرده و حکومت رو به دست بگیره.
مثلا یک همچین تصویر و تصوری دارن و این رو به نوعی در بزرگداشت از حکومت پهلوی میدونن.
اما این قاعدتا یک جوابی است برای جمهوری اسلامی یک دهن کجی است به جمهوری اسلامی.
جمهوری اسلامی که مدام در طول این سالیان خواسته نظام پهلوی رو بد سیما جلوه بده و بعد مردمی که در قیاس این دو حکومت با هم پهلوی رو انتخاب میکنند.
این یک نوع دهن کجی بود و بعد در کنار اون خب من گفتم در باب پهلوی اول صحبت کردم و گفتم یکی از نمادهای مهم اون ضدیت با روحانیت بوده، ضدیت با نهاد دین و مذهب بوده و به ویژه با روحانیت به معنای اخص کلمه.
یعنی بیشتر از اینکه ضدیت با دین داشته باشه با روحانیت مشکل داشت و اصولا رفتارهایی که در طول پادشاهی خودش کرده هم به همین شکل است.
و حالا ما امروز روبرو هستیم با یک سلطنتی، با یک حکومتی، با یک نظامی که راس قدرت اون رو یک روحانی داره، رییس قوه مجریه اش یک روحانی هست، قوه قضاییه اش همواره در اختیار روحانیت بوده، قوه مقننه اش هم در بیشتر اوقات در اختیار یک روحانی بوده و اصولا حکومت، حکومت روحانیون هست.
یعنی الان حکومت جمهوری اسلامی میشه اسمش رو بزاریم حکومت جمهوری روحانی یک حکومت روحانی سرپاست و رضاشاهی که در برابر این ها در طول زندگی خودش رفتار کرده و به نوعی نمادی است در برابر اینها.
خب پس مسلما این شعار یا شعار قابل درک هست برای مردم که بخوان چنین شعاری رو بدن و اون نماد و نشانه ای که در برابر اینها بوده رو به صدا در آورد.
اما در باب نارضایتی ها خب قاعدتا یکی از بزرگ ترین نارضایتی هایی که مردم ایران داشتند، خفقان سیاسی بود.
خفقان سیاسی و این اسارت سیاسی که ما همواره باهاش دست به گریبان بودیم از دوران پیش از مشروطه همراه ما بود.
من گفتم مردمی که در اون دوران آمدند تا این تغییرات را به وجود بیاورند، به دنبال آزادی سیاسی بودند و به دنبال مشروط کردن نظام پادشاهی بودند.
به دنبال پاسخگو کردن نهاد سلطنت بودند.
به دنبال نظارت بر کار سلطنت بودند.
دوست داشتند یک نهاد دیگری به عنوان نهاد پارلمان و مجلس در کنار نهاد سلطنت وجود داشته باشد که قدرت را بالانس بکند، قدرت را تقسیم بکند، تشریح بکند.
پس این خفقان سیاسی همواره در بین ما بود.
وقتی ما به دولت پهلوی و حکومت پهلوی و پادشاه دوم پهلوی نگاه میکنیم، این خفقان سیاسی بزرگترین و مهم ترین عامل انقلاب بود.
یعنی ما آنجا هم با یک حکومت استبدادی روبه رو بودیم که حالا اگر بخواهیم اسمش را بگذاریم دیکتاتور صالح.
اما این دیکتاتور صالح باز هم یک حکومت دیکتاتوری و استبدادی را داشت و این خفقان سیاسی بزرگترین عامل محرک بود که مردمی بخوان انقلاب بکنن.
عوامل دیگه ای هم من اونجا برشمردم که باعث شد باعث تحریک شد تا مردم بخوان انقلاب بکنن.
به عنوان مثال اون رفتار متناقضی که بین دو پهلوی برای مواجهه با مذهبیون بود یکی از دلایلی شد که مذهبیون پایگاه اجتماعی پیدا کنند و بعد اون رفتار متناقضی که خود محمد رضاشاه در قبال مذهبیون داشت اینکه به اونها بال و پر می داد، اینکه میزاشت تا سپاه دین داشته باشن و بعد در کنار اون رفتارهای ضد اسلامی به نوعی می کرد و فرهنگ رو به سمت فرهنگ غربی می برد هم یکی از عوامل دیگه بود.
اما عامل اصلی این تغییر که اون طیف های فکری روشنفکری رو بر این قماش که به نوعی در برابر حکومت پهلوی صف آرایی می کنند قاعدتا خفقان سیاسی بود و بعد از این انقلاب ما این خفقان سیاسی رو به مراتب بدتر و وحشتناک تر داریم یعنی خفقان سیاسی ای که در دوران پهلوی به جمهوری اسلامی می رسه که باز هم یک پادشاه در اون بالا داره.
دوباره این پادشاه در قبال هیچ کس پاسخگو نیست.
دوباره این پادشاه رو کسی نظارت نمی کنه.
دوباره در برابر این پادشاه مجلسی وجود داره که مجلس فرمایشی هست.
حکم حکومتی وجود داره.
این مجلس همه اومدن تا مجیز پادشاه شون رو بگن.
نیومدن صحبت دیگه ای بکنن و جمهوری اسلامی این خفقان سیاسی رو به مراتب به بدترین شکل خودش.
یعنی شما مواجه میشید با یک نظام انتخابی که به عنوان مثال ما شما داریم در باب جمهوریت صحبت.
یعنی یک جمهوری بی معنا و بی سر و تهی که دارید دربارش صحبت می کنید.
یعنی یک نهادی هست به نام ریاست جمهوری.
حالا این رئیس جمهور قرار هست که با آرای مردم انتخاب بشه اما این.
نهاد و این سمتی که ما داریم تو این کشور قرار میدیم.
قدرت اجراییش در مرحله دوم قرار داد یک نهادی به اسم رهبری در بالای اون وجود داره که این نهاد مادام العمر هست، تغییر نمیکنه، نظارتی درش وجود نداره.
اگر ما به عنوان مجلس خبرگان میشناسیم، مجلسی که قرار هست بر کارهای رهبری نظارت بکنه، این مجلس یک مجلسی هست که از صبح تا شب داره مجیز این پادشاه رو میگه.
به نوعی بیشتر از اینکه مجلس نظارتی باشه، مجلس بزرگداشت هست.
یعنی مجلسی رو گذاشتن که بزرگداشت بکنه دیگه.
یعنی میشینه و تعریف و تمجید میکنه.
خب شاه ما امروز والاحضرت این کار رو انجام داد.
بزرگ مرتبت این کار رو انجام داد.
یه چیزی شبیه به همون اتفاقاتی است که در دوران پادشاهی و سلاطین گذشته اتفاق می افتاد.
اگر مجلسی داشت در کنارش وزیر و وزرایی داشت و وزیر و وزرا بیشتر از اینکه قرار بود کار اجرایی بکنن راه کاری بدن.
وظیفه اصلیشون این بود که مجیز پادشاه رو بگن یعنی باید بلند میشدن.
در ابتدای امر یه مقداری در باب بزرگی پادشاه صحبت میکردن در باب اینکه این پادشاه تا کجاها ما رو بالا برده و چه موجود عجیبی است در این دنیا و چه کارهای بی نظیری انجام میده.
امروز هم باید این نمایندگان مجلس خبرگان بنشینند و از بزرگی و والایی اش بگن.
شاید تا چند روز دیگه در باب معجزات این امیرمومنان صحبت بکنند و این پادشاه رو بزرگ و بزرگتر بکنند و بعد از اینکه مجیز سلطان رو گفتند اگر هم نقدی دارن نقد رو به اوامر دیگه دارن.
پس این خفقان سیاسی در ایران بیداد میکنه.
از هر نوع ارکانش اگر بخواید نگاه بکنید به همین شکل هست.
یعنی نهاد رهبری که همه دربارش میدونیم یه نهاد غیرانتخابی است.
حالا یه چیزی رو علم کردم به نام انتخابات غیر مستقیم که این انتخابات غیر مستقیم هم احمقانه است.
چون اون اعضایی رو که شما میخواید بیارید تا مردم انتخاب بکنند باز به دست خودتون انتخاب میشه.
دوباره یه شورای نگهبانی وجود داره.
اینقدر این آش شله قلمکار بی معنی و بی مفهومه که اصلا صحبت کردن در باره اش هم حماقته.
یعنی شما بخواید ساختار این حکومت رو بهش نگاه بکنید و از نظر سیاسی بهش امتیاز بدید؟
در وحله اول این هستش که حماقته اصلا درباره اش بخواید صحبت بکنید چون شما اینها رو تو در تو نوعی در کنار هم قرار دادید که هیچ چیزی به اسم دموکراسی درش وجود نداره.
شما یک نهادی رو می ذارید به عنوان ریاست جمهوری قرار هست مردم بهش رای بدن.
مردم رای مستقیم بدن تا این سرقدرت بیاد.
وهله اول این هست که قدرت اول که در اختیار این آدم نیست اوامر اصلی رو رهبر تعیین میکنه.
حالا اگر ما قرار بزاریم که این نهاد ریاست جمهوری رو قبول بکنیم که با آرای مردم قرار هست که انتخاب بشه، یک شورای نگهبانی رو داریم که این شورای نگهبانی که.
بر سر کار هستند قرار هست که نظارت بکنند.
چه کسانی اصلا صلاحیت این رو دارند که وارد این انتخابات بشن؟
خب این یعنی زیر سوال بردن کلیت این اتفاق یعنی شما کلیت این رو دارید زیر سوال میبرید.
حالا همون شورای نگهبان قرار هست که در تک تک این اتفاقاتی که می افته.
یعنی به عنوان مثال شمایی که دارید در باب این صحبت میکنید که مقام رهبری هم به نوعی انتخاب غیر مستقیم مردم هست که مردم قرار هست که اون مجلس خبرگان رو نمایندگانش رو انتخاب بکنند هم باز باید از این فیلتر شورای نگهبان رد بشه.
شورای نگهبان که حالا خود رهبری نمایندگان اون رو بخشی از نمایندگان اون رو انتخاب میکنه، در مجموع یک استبداد توامان هست.
یعنی از هر سویی در استبداد غرق شده.
قوه قضاییه ای رو نگاه میکنید که قرار هست یک قوه مستقلی باشه در تمام کشور های دنیا و این قوه مستقل نه تنها به امور مردم که در باب مسائل سیاسی هم بتونه عرض اندامی بکنه قرار هست بتونه مقام های مختلف کشور و مقام های اجرایی کشور را به عنوان مثال به میز دادگاه بکشونه و مورد قضاوت قرار بده و بعد مستقیما توسط همان رهبر رییسش انتخاب می شود.
یعنی در مجموع یک.
نظام سیاسی هست که از بنیان مشکل دارد و صحبت کردن پیرامونش هم به نوعی عبث و بیهوده هست و این خفقان سیاسی در دوران جمهوری اسلامی به بدترین شکل ممکن اتفاق افتاده و خیلی بدتر از حتی دوران پهلوی اول هم بوده همان خفقان.
اما شاید تفاوت بین رضا شاه پهلوی و دار و دسته جمهوری اسلامی در این است که او بیشتر نشان می داد این استبداد خودش و این قلدرمآبی شاه اما کمتر نشان می دهد اما در زیر قدرت بیشتری دارند و رفتارهای بیشتری دارند.
پس یکی از نارضایتی های عمده مردم که تاریخی هم هست، قاعدتا خفقان سیاسی هست.
فرای اون مباحث اقتصادی هست.
مباحث اقتصادی که در ایران به گفته ی رهبرشون هیچ چیز باارزشی نیست که بخواد درباره اش صحبت بشه.
هیچ متخصصی قرار نیست در این عوامل نقش ایفا بکنه.
قرار هست که یک مجلس خودمونی باشه که همون آدم هایی که در اون مجلس خودمونی و جزو خودی ها به حساب می آیند تصمیم بگیرند و با همدیگه یک اقتصاد مریض و بیماری رو پیش ببرند.
اقتصادی که اصلا مشخص نیست آیا بر پایه ی نظام های فکری کمونیستی هست یا بر پایه نظام های فکری سرمایه داری هست؟
هیچ حد وسطی نداره.
از یک طرف میاد در باب این صحبت میکنه که اقتصاد آزاد باید جریان داشته باشه و ما باید بدیم به بخش خصوصی.
اعتقادات مارک سرمایه داری رو پیش میکشه.
بعد از اون هم به دنبال اعدام کردن سلطان سکه و سلطان طلا هست.
اصلا مشخص نیست دقیقا داره چی کار میکنه.
یک نظام اقتصادی آشفته و پریشانی که مهم ترین اصلش این هست که هیچ متخصصی قرار نیست در آن نقشی را ایفا کند و متخصصین به خاک سپرده می شوند، به دورترها می روند، تبعید می شوند، جایگاهی ندارند، زندان می شوند و بعد قرار است که یک سری انسان هایی که هیچ فهم درستی نسبت به اقتصاد ندارند، امور اقتصادی را به دست بگیرند.
فرای آن اتفاقاتی که جمهوری اسلامی رقم می زند و ماجراجویی هایی که در منطقه انجام می دهد و اصولا این کینه و انتقام عبث و بیهوده ای که نسبت به.
کشورهای دیگر دارد و مدام سر جنگ با آنها دارد هم یکی از عوامل مهمی است که این تحریم ها را شکل داده و این تحریم ها هم در نهایت شرایط اقتصادی را به این وضعیت اسفناک خودش رسانده که شما وقتی در باب دلار و یورو در ایران صحبت می کنید مشخص است که ما ارزش پول ملی مان را تا کجا از دست دادیم.
شرایط ایران به چه شکلی است؟
امروز ایران در شرایطی است که ما داریم حقیقتا تمامی اجناس را به قیمت دلار میخریم با یک درامد ریالی احمقانه که نای نفس کشیدن رو هم از مردم گرفته و در طول این سالیان سالی که جمهوری اسلامی سر کار بوده مسلما و بدون اغراق نمودار اقتصاد ایران همواره رو به نزول بوده.
یعنی همواره ما داشتیم بیشتر و بیشتر در این قهقرا پیش میرفتیم و این عوامل اقتصادی و این نارضایتی مردم پیرامون مسائل اقتصادی هم یک مسائل بزرگی هستش که حتی باعث انقلاب در کشورهای مختلف هم میشه.
فرای اون ما یک خفقان فرهنگی وحشتناکی رو هم داریم.
یک نظام فکری یکطرفه و یک سویه ای که تمام اعتقادات و باورها رو از این باورهای مسموم اسلامی میگیره.
و بعد قرار هست که تمامی مباحث فرهنگی و هنری در راستای همین افکار پوسیده اسلامی باشه و هر نوع نگاه دیگه و متفاوتی نسبت به مسائل هم محکوم به سانسور هست.
یعنی شما باید به تاریخچه ای که جمهوری اسلامی پیدایش کرده نگاه کنید چه اثر هنری ای را در این ساختار می بینید که ذره ای ساختار شکن باشه؟
ذره ای در برابر عقاید اسلامی باشه؟
قراره نقد کننده ی افکار سیاسی اینها باشه.
اصولا باب نقد همیشه در این نظام های فکری مسموم و دیوانه بسته است و همواره اینها به تیغ تیز سپرده میشن.
زبان تمام نقادان باید بریده بشه و این قاعدتا زبان سرخ سر سبز رو بر باد میده.
در این نظام های فکری ریشه های فرهنگی فقط و فقط به مسائل هنری هم ختم نمیشه.
ما از نظر آزادی های فردی هم به شدت در مضیقه هستیم.
یک فرهنگ غالب احمقانه ای که مدام داره از سوی تریبون هایی که در اختیارشون هست تکرار میشه.
شما آموزش و پرورش بیمار و مریضی دارید که داره یک سری افکار پوچ اسلامی رو مدام تکرار میکنه، دروغ های بزرگ رو تکرار میکنه.
در باب اسلام دروغ میگه در باب تاریخ جمهوری اسلامی دروغ میگه.
در باب تاریخی که ایران بهش گذشته دروغ میگه.
یک آموزش و پرورش یکدستی که قرار هست که فقط و فقط دروغ پراکنی بکنه و مسلما برآیندی بهتر از این فرهنگ امروز ایرانی نخواهد داشت.
در باب مباحث فرهنگی ما در خفقان وحشتناکی هستیم.
یعنی ما امروز شرایطمون خیلی وحشتناک تر و درمانده تر از اون دوران گذشته مون هست.
شما به شرایط فرهنگی ای که در ایران شکل گرفته و در کنار اون اتفاقاتی که در ایران داره می افته نگاه کنید.
چه شرایط اقتصادی و چه شرایط فرهنگی و آموزشی که در ایران رخ داده آمار جنایت رو در این کشور تا کجا بالا برد؟
آمار تجاوز به چه حد؟ بالاتر رفتن؟
آمار دزدی، سرقت، قتل؟
تمام اتفاقات و جرم و جنایت ها در طول حکومت داشتن جمهوری اسلامی به کجاها رسیده؟
فرهنگ بیماری که همه چیز رو زشت و زننده داره میکنه مدام در پی ترویج خشونت است.
شما نگاه کنید این اعدام هایی که در ملاء عام در طول تاریخ جمهوری اسلامی اتفاق افتاده چه ثمره ای خواهد داشت.
این اعیاد وحشیانه ای که به عنوان مثال عید قربانی که دارد مدام در جمهوری اسلامی تکرار میشه و هر سال اتفاق می افته، قرار است از این انسان ها چه چیزی بسازند؟
چه برآیندی قرار است این کودکان آزموده شده در جمهوری اسلامی به فردا داشته باشند؟
فرا این هست که اگر قرار هست اونها تبدیل به سربازان جمهوری اسلامی بشوند که دو فردای آینده در برابر مردم در خیابان ها تفنگ بکشند و مردم را با گلوله به مرگ بسپارند.
جوون های مردم رو زیر خاک بکنند.
در شکنجه گاه ها انسان ها را به وحشیانه ترین شکل ممکن شکنجه بکنند.
خب قاعدتا فرهنگی که برای مردم ایران ساخته شده یک فرهنگ بیمار و وحشتناکی است.
این حجم از خشونت جاری که در ایران ما شاهدش هستیم برگرفته از همین فرهنگ است.
برگرفته از همین آموزه ها و آموزش ها هست.
از آموزش و پرورشی هست که فلج شده به دست افکار پوسیده ی اسلام.
از سینما و تلوزیونی هست که فلج کرده مردم رو به واسطه این فرهنگ عقب مونده ای که مدام داره تکرار میشه.
این ترویج خشونتی که شما مدام در برابرتان میبینید که در هر جایی از خیابان ها، در هر سن و سالی میتونید شاهد اعدام انسان ها باشید به قول خودشون اعدام جنایتکاران و ترویج دهنده ی این جنایت وحشتناک باشید.
فرای این این کشتارهای ریز و درشتی که در خیابان ها اعمال میشه.
این وحشیگری هایی که در برابر معترضین شکل میگیره و اینها همه و همه ترویج دهنده ی اون خشونتی است که تبدیل به یک خشونت ذاتی بین مردم ایران شده و شما امروز میتونید این برآیند فرهنگی رو هم ببینید.
آزادی های فردی هم یکی از موضوعات مهمی است که نارضایتی مردم را به بار آورده.
یعنی شما در کشوری زندگی می کنی که بعد از انقلابی که کردی دوباره به بسترها رفتی و هر چیزی که داشتی را از دست دادی.
یعنی این حق پوشش زنان یا مردان یک مبحث احمقانه ای است.
در جهان هیچ کدام از دولت ها و حکومت ها سعی نمی کنند خودشان را قاطی این مباحث بکنند و خودشان را تا این حد واپس گرا قرار بدهند که یک همچین نارضایتی ای را بین مردم به وجود بیاورند.
این آزادی های فردی که امروز تبدیل به یک موضوع مهم شده بین مردم.
اما این مردم باید بدانند که این موضوع یک موضوع اصولی است.
در اعتقادات اسلامی اگر جمهوری اسلامی امروز دارد در باب حجاب اجباری صحبت می کند چون این آیه قرآن است.
شما اگر خودتان را مسلمان می دانید نمی توانید آیه قرآن را زیر سوال ببرید.
آیه قرآنی دیگر نص صریح قرآن مهم ترین بخش از اعتقادات اسلامی است، چیزی بالاتر از آن نداریم.
ما اسلامی را داریم که بر پایه قرآن در ابتدای امر و بعد از آن حدیث های نبوی فقه اسلامی که برگرفته از همین حدیث است، تاریخ نبوی است و در نهایت این قاعده اسلامی را قرار است این اصولی از جمله احادیث و در نوک هرم بلاشک موضوعی به اسم قرآن شکل بده و وقتی شما مواجه میشید با این حکومت جمهوری اسلامی که حالا حجاب را اجباری میکنه، اون داره به نص صریح قرآن عمل میکنه، اون داره حکم اسلامی رو پیاده میکنه و این نکته باید به مردم ایران بفهمونه که این دیو چند سدی که در برابر شما هست دیو اسلام هست که جمهوری اسلامی یکی از سر های کوچک این دیو بزرگ هست.
این آزادی های فردی امروز تبدیل به یکی از خواسته های مردم شده و یکی از دلایل نارضایتی های مردم شد.
شما نگاه کنید ببینید این آزادی های فردی که تحت حکومت جمهوری اسلامی.
همواره نقض شده چه ثمره ای داشته؟
شما نگاه کنید به کشور ایران که بی شک جزو پنج کشور باستانی جهان هست.
یعنی هر جوری که ما بخواهیم حساب کنیم جزو پنج کشور باستانی جهان است.
دیدنی های فراوانی دارد از بعد تاریخی و باستانی که خب خیلی از کشور های دنیا و مردم های دنیا حاضر هستند که هزینه های گزافی را بدهند برای اینکه این تاریخ کهن ما، تخت جمشید ما و الی آخر مکان های تاریخی ما را ببینند.
در کنار این طبیعت زیبا و استثنایی که در خودش دارد، این چهارفصل بودن آب و هوایی مناطق مختلفی که در ایران از کویر تا جنگل تا دریا تا مناطق خشک در ایران، همه و همه زیر یک پرچم قرار گرفته اند، زیر یک جغرافیا قرار گرفته اند.
اما تمام این ها به واسطه همین زیر پا گذاشتن آزادی های فردی چه ثمره ای به ما داده؟
کشور همسایه ما ترکیه.
بیشترین درآمد خودش رو از این توریست ها داره.
یعنی یکی از عوامل مهم پیشرفت های اقتصادی همین توریست است.
حالا ایران با این قدمت، با این جغرافیای فوق العاده ای که در خودش جا داده، با این آب و هوا و این شرایط مهمی که داره به واسطه همین زیر پا گذاشتن آزادی های فردی چگونه از این بازار دور و دورتر شده؟
فرای اون نارضایتی های مردم پیرامون قوانین مدنی که در ایران وجود داره، قوانین مدنی که کاملا از همین اعتقادات اسلامی نشئت گرفته، این پایمال کردن حقوق زنان در طول این سالیان دراز و متمادی بر پایه اعتقادات اسلامی بوده.
دوستان، عزیزان، مردمان باید بدونند که این ها ریشه های اسلامی داره و چیزی نیست که مرتبط با جمهوری اسلامی باشد.
اگر در باب حجاب صحبت کردیم، حجاب نص صریح قرآن هست.
یعنی قرآن داره تو یکی از آیات خودش به صراحت میگه که باید خودتون رو بپوشونید با روسری، با یک پارچه ی بلندی که خودتون رو بپوشونید.
حالا من خیلی انسان نیستم که مغزم رو درگیر این آیات بکنم و شماره هاش رو بدونم یا عربیش رو بدونم چون اصلا برام مهم نیست و در این حد مغز من پوشالی و پوک نیست که بخوام ذهنم رو درگیر این مباحث احمقانه بکنم.
اما مضامین آیات، آیاتی که مهم هست همواره در ذهنم هست و یکی از آیات صریح قرآن هم پیرامون همین موضوع هست.
اگر ما مواجه میشیم با مضامینی از این دست که حق شهادت زنان نصف یک مرد هست، حق ارث نصف یک مرد هست و مضامینی از این دست که حالا اشکال خیلی وحشتناک تری هم داره مثلا مثل اینکه.
حالا خیلی قابل عرض نیست و من سعی میکنم عرض نکنم همه باهاش دوستان آشنا هستند.
اینکه دیگه یک مرد حتی یک بخش کوچکی از وجودش برابر با دیه یک زن کامل هست و مضامینی از این دست.
اینها همه ریشه های اسلامی دارن و اگر مردم ایران در مباحث مدنی خودشون، در مباحث و قوانینی که در زندگی شون جاری و ساری هست به مشکلی می خورند، باید به اون ریشه اصلی که اسلام هست برگردند و در برابر اون موضع داشته باشند.
قوانین جزایی وحشتناک و وحشیانه ای که همه و همه ریشه های اسلامی داره.
یعنی شما به یک موضوع ساده نگاه کنید.
یک آدمی که تصمیم بگیره مشروبات الکلی مصرف کنه در دفعه اولی که دستگیر میشه 50 تا 100 ضربه شلاق خواهد بود.
صد ضربه شلاق حد رو قاضی بهش می ده.
اینکه شما تصور بکنید زدن شلاق تا چه حد وحشیانه، احمقانه، پر رذالت، خونین بار هست.
اول این رو معنا بود.
اگر قرار باشه این شلاق در ملا عام زده بشه چه تبعاتی برای مردم داره؟
یعنی اون بچه ای که داره این رو میبینه قراره چه اتفاقی براش بیفته؟
یا قرار هست یک تارک دنیا بشه به واسطه این اتفاقی که داره در برابر میبینه از انسان ها بیزار بشه و در یک دنیای فردی زندگی کنه.
یا قرار هست که قبح این جنایت در برابر چشمانش فرو بریزه و از فردا شروع کنه به کشتار جانداران در جهان و در نهایت تبدیل به یکی از همون جلادها و دژخیمان بشه.
حالا این قانون رو به پیش ببرید.
اگر همین فرد سه بار مدام این کار رو تکرار کنه و به دفعات شرب خمر بکنه، در نهایت قرار هست که اعدام بشه.
یعنی یک انسان رو در جهان امروزی قرار هست شما اعدام بکنید به خاطر اینکه مشروبات الکلی مصرف میکنه.
این قوانین، قوانینی هست که واقعا تن آدم لرزه میندازه.
قوانین جزایی ایران خوندن یک دور قانون جزای اسلامی ایران.
جمهوری اسلامی ایران هر بیننده ای را.
هر شنونده ای را.
هر خواننده ای را واقعا به ستوه می آورد.
من تحت یک کتابی تحت عنوان الله جبار زار که در این کتاب سعی کردم مبانی مختلف اسلامی را که نشانگر این ظلم های بی کران است را گردآوری کنم، در جلد چهارم آن پیرامون قوانین صحبت کردم و یکی از نمونه ها هم اسلام شیعی که ایران نمایندگیش رو می کنه رو تحت پوشش قرار دادم و این قوانین رو گرد آوردم.
قوانینی که در قانون جزای اسلامی ایران گرد هم آمده که چگونه و در چه حدی از بلاهت و سفاهت و خونخواری و رذالت گرد هم آمده که همه و همه هم ریشه های اسلامی داره.
اینکه شما با محارب چه کنی و چگونه دست و پای اون رو ببرید، اینکه در برابر دزدی که دزدی میکنه چگونه دستش رو ببرید، اینکه قصاص داشته باشید تا چشم را در برابر چشم کور کنید و یک جماعت از کورها و یک کشور کور رو شکل بدید.
مطمئنن قوانین جزایی جمهوری اسلامی هم بخشی از این نارضایتی عمومی هست و اگر هم نباشد تبدیل به این نارضایتی عمومی خواهد شد.
فرای آن قتل و کشتار های بی وقفه ای که جمهوری اسلامی در طی این سالیان دراز انجام داده، از کشتارهایی که در همان ابتدای انقلاب و قلع و قم کردن سران و قدرتمندان دوران پهلوی و یا حتی انسان های عادی و عامی که من مثال هم زدم، گفتم حتی اینها به زن هایی که در اون دوران به نوعی تن فروشی می کردند و کارگر جنسی هم بودند رحم نکردند.
بعد از اون قلع و قمع کردن عناصر انقلابی یک به یک فرزندان انقلاب رو اعدام کردند و دار زدند و به زندان محکوم کردند.
جنایاتی که در جنگ ایران و عراق نسبت به کودکان انجام دادند، این تعداد از کودکان رو به جنگ فرستادند زیر مین و زیر تانک فرستادن.
این جنایت جنگی را حقیقتا مرتکب شدند.
این جنگ رو ادامه دار کردن باعث این همه کشتارها و جان بازیت و معلولیت مردم شدند و کشتارهای وحشتناک و وحشیانه ای که در سال شصت و هفت انجام دادند و چگونه فرزندان این مملکت رو به واسطه اعتقادات و باورهایشان به جوخه های دار سپردند.
قتل های زنجیره ای که اتفاق افتاد سال هفتاد و هشت سال هشتاد و هشت سال نود و شش.
سال نود و هشت.
امروز نمی دونم پرواز اوکراینی رو که اینگونه پرپر میکنن و به این صراحت میان و در باب یک اشتباه صحبت میکنن.
اینکه شما اون جمله معروفی که شما غلط کردید اشتباه کردید.
این جمله خیلی جمله خوبی است برای این دیو صفتان و دیو گویانی که وحشی هستند و وحشی خویی یک بخش جدانشدنی از وجودشون هست.
اینکه به این سادگی حاضرند انسان ها رو پرپر بکنند و بکشند و بعد در باب اشتباه صحبت کنند.
اونها دیگه همه چیز رو به نهایت خودشون رسیدن و در این فساد اینقدر غوطه خوردن که امروز ما مواجه میشیم با ریختن ساختمان ها و پرپر شدن مردم در همه ابنا و اشکال در حال ترویج جنون و دیوانگی هستند.
هر جایی که ما نگاه میکنیم یه ردی از این قتل و کشتار رو داریم.
در این جمهوری اسلامی میبینیم که همه چیز رو به نهایت خودشون رسوندن.
در باب قتل و کشتار هایی که جمهوری اسلامی کرده و میکنه و انجام میده و این رذالت های خونباری که جمهوری اسلامی انجام داده میشه ساعت ها و سالها حتی برنامه ساختنش، سالها برنامه ساخت و دربارش صحبت کرد.
از ریز و درشت این اتفاقات گفت اینقدر که این حکومت کارنامه خونین و وحشتناکی داره.
اما ما حالا سعی میکنیم که یه مقداری پیشتر بریم و این موضوع رو هم پیش ببریم تا بتونیم به یک جمع بندی ای در نهایت برسیم.
این برنامه هم خیلی طولانی خواهد شد.
یکی از عوامل دیگه ای که باعث نارضایتی مردم شده ماجراجویی های جمهوری اسلامی در منطقه هست و این شکلی از نگاه حکومت نسبت به اسراییل و نسبت به کشور های دیگه و این دشمنی ریشهداری که با امریکا داره.
این هم قاعدتا یکی از دلایل نارضایتی مردم هست.
ببینید شما با یک جمهوری اسلامی روبه رو هستید که قاعدتا یک ایدئولوژی خاصی رو دنبال میکنه.
قاعدتا جمهوری اسلامی بر پایه باورهای خودش که اسلام شیعی هست داره زندگی میکنه.
قاعدتا جمهوری اسلامی بزرگترین خواستارش و خواسته اش ساختن این هلال شیعی هست.
این اگر شما از سران جمهوری اسلامی بخواید و بدونید و بپرسید، قاعدتا مردم ایران به این معنای کلی اش هموطن های اونها نیستند.
اونها چیزی به اسم ملت ایران نمیشناسن.
اونها چیزی به اسم امت اسلامی شیعی میشناسن که قاعدتا براشون عراقی های شیعی که پایبند به احکام و باورهای آن ها هستند، بسیار هموطن تر هستند.
شما اگر آنها را برید و بپرسید، مسلما لبنانی ها و یا سوری هایی که در لبنان و سوریه زندگی می کنند و شیعی هستند با آنها احساس قرابت و نزدیکی بیشتری دارند و آنها را هموطن خودشان بیشتر می دانند تا مردم ایران.
مردم معترض ایران، مردمی که به جمهوری اسلامی نقد دارند.
مردمی که دارای باورهای گوناگونی هستند نسبت به جمهوری اسلامی.
پس این یکی از بنیان های فکری و حقیقی هست.
نه فقط در جمهوری اسلامی.
در هر نظام فکری که در جهان وجود داشته باشد.
من باری هم در باب این موضوع صحبت کردم و فرای آن در برنامه های آتی که پیرامون جهان آرمانی هم بخواهم صحبت کنم صحبت خواهم کرد.
اینکه انسان ها بر پایه باورهایشان زنده هستند و اصولا چیزی که ما به اسم وطن می شناسیم بر پایه هموطنان شکل می گیرد که بر پایه باورها و نزدیکی باورهای ما و همفکری و هم پوشانی ما شکل خواهد گرفت.
پس قاعدتا جمهوری اسلامی هم با همین فرمولی که من دارم صحبت میکنم، قاعدتا این هلال شیعی را نزدیکتر به خودش میبیند و قاعدتا آنها را هموطن خودش میشود و این ماجراجویی هایی که در طول این تاریخ خودش هم انجام میدهد، برای خودش منطقی و معقول است.
اما اینکه تا چه اندازه به مردم ایران لطمه و یا حتی به مردم جهان لطمه میزند یا کاری که آنها در سوریه انجام میدهند، تا چه اندازه مردم سوریه را خشمگین کرده، تا چه اندازه مردم سوریه، مردم عادی سوریه از این رفتارهای وحشیانه جمهوری اسلامی اعتراض نسبت بهش دارند؟
تا چه اندازه این شرایط وجود دارد؟
اینها موضوعات قابل درک و لمسی هست و میشه دربارهاش ساعتها صحبت کرد.
این ماجراجویی هایی که جمهوری اسلامی در منطقه کرده قاعدتا باعث.
تحریم هایی شده که خب از همه بیشتر به مردم ایران فشار آورده و این شرایط اقتصادی را وحشتناک تر کرد.
فرای آن نگاهی که نسبت به اسراییل دارند، این نگاهی که نسبت به آمریکا دارند و این دشمنی دنباله داری که با این دو کشور همواره داشتند.
اینکه یکی از مهم ترین دلایلی که این مخالفت ها را شکل داده ظلم و ستمی است که به مردم فلسطین داره روا میشه توسط اسراییل.
و این رو به نوعی تبدیل به یک اصل اصولی در اعتقادات خودشون کردند و دائما هم دارن در همین وادی پرواز می کنند و حرکت می کنند و هر نوع مخالفتی رو به جون میخرند و هر نوع شعاری رو میدن که عواقب خیلی بد و وحشتناکی رو هم براشون داره.
من در ابتدای امر یک صحبت کوتاهی در این زمینه می کنم که چرا این رفتار جمهوری اسلامی برای یکی مثل من اصلا قابل فهم نیست.
یک دلیل واضح داره اونم این هست که چرا اینها نسبت به متحدینی که برای خودشون انتخاب کردند یعنی روسیه و چین هیچ واکنشی نشون نمی دن.
یعنی وقتی این دو کشور مشخص در قبال مسلمان ها و مسلمان هایی که در خطه خودشون وجود دارن رفتارهای وحشیانه ای رو انجام می دن و حقوق اونها رو پایمال می کنند، این جمهوری اسلامی هیچ صدایی نداره که در برابر اون ها علم بکنه.
یعنی این اون نقطه ای هستش که آدم رو به فکر فرو می بره که این ها چقدر در این سیاست غرق شدن و چگونه این ضدیت با اسراییل رو تبدیل به یک مبنای فکری کردن که حالا پا پس کشیدن ازش براشون غیر ممکن هست.
چون اصول اصلی اون ها رو زیر سوال می برد.
اما اگر درد این ها درد مسلمون ها بود قاعدتا باید نسبت به روسیه و چین هم اعلام موضع می کردند و در برابر اون ها هم ایستادگی می کردن که این حقوق مسلمان ها در اون جا پایمال نشه.
اگر حقوق یک مسلمان در یک کشور غربی پایمال بشه ساعت ها صحبت دارند اما اگر این حقوق در روسیه پایمال بشه، اگر در چین پایمال بشه هیچ صحبتی ندارند و از کنارش به سادگی میگذرند و این اون بعدی است که من احساس می کنم این ها به واسطه این همراهی و همفکری حاضرند هر اتفاقی بیفته و بیشتر از این دستاویز استفاده می کنند برای اینکه اهداف خودشون رو پیش ببرند.
هرچند اینها به مفهوم این نیست که ما بخوایم در نظر بگیریم که آمریکا به عنوان یک کشور یا اسراییل به عنوان یک کشور رفتار های مناسبی کرده و اصولا وقتی در باب سیاست خارجی جمهوری اسلامی نگاه می کنیم، قاعدتا هیچ کسی نمی تونه حق رو به آمریکا یا اسراییل بده.
به عنوان مثال آمریکا داره در باب بمب اتمی صحبت می کنه که خودش دومین یا اولین کشوری هستش که این تعداد کلاهک هسته ای آماده به شلیک رو داره یا اولی هست یا دومی.
چون با هم در رقابت هستند با روسیه.
حالا ما اگر در نظر بگیریم حتی دومی هم باشه دومین کشوری هست که سلاح اتمی آماده شلیک داره. درسته؟
در کنار اون تنها کشوری هست که از این سلاح وحشتناک و وحشیانه استفاده کرده.
ما در سراسر جهان یک کشور رو داریم که از این سلاح استفاده کرده و اون آمریکا هست.
پس قاعدتا آمریکا در جایگاهی نیست که بخواد در باب این موضوع به کشوری نصیحت بده و قضاوت بکنه و یا دربارش صحبت بکنه.
پس موضعی که نسبت به ایران در قبال آمریکا میشه گرفت این موضع عقلانی هست.
اما موضوع این هست که کش دادن این قضیه و به ضرر مردم عمل کردن این ها هست که قابل صحبت هست.
یعنی در قبال اسراییل وقتی صحبت میکنیم کسی نمیتونه کتمان بکنه که رفتار اسراییلی ها با مردم فلسطین در خیلی از اتفاقات بد و وحشتناک هست.
رفتارهای وحشیانه ای رو انجام دادن و هیچ کس نیست که هیچ آزاده ای در جهان نیست که آمریکا و یا اسراییل رو محکوم نکنه.
اما موضوع این هست که وقتی به جمهوری اسلامی بر میگردید به سادگی میتونید این سوال رو مطرح کنید که چرا شما نسبت به چین و روسیه هیچ واکنشی ندارید؟
مگه اونجا مسلمون ها مسلمون نیستن؟
مگه اونها به دین اسلام باور ندارن؟
حالا شمایی که ادعاتون فقط در راستای همین اسلام هست دیگه؟
یعنی یکی میتونه از من سوال بکنه بگه آقا شمایی که دغدغه ات دغدغه جان هست نسبت به جان هایی که در فلان جا داره اتفاق می افته چرا صحبتی نمیکنی؟
خب من که جایگاهی که دارم یه جایگاه کوچیکی هست که دارم در باب یه مسائلی صحبت میکنم و زمان کافی برای صحبت کردن در باب همه موضوعات ندارم و اصولا عقل سلیم هم حکم میکنه که شما در برابر ظلمی که در برابرتان هست فریاد بزنید.
یعنی قرار نیست منی که توی ایران نشستم و شرایط جمهوری اسلامی داره بهم فشار میاره بشینم درباره مثلا آمریکا صحبت کنم.
قاعدتا نسبت به آمریکا هم نقدهایی وجود داره اما این جنگ در برابر من نیست.
مطمئنا نقدهای پیرامون یهودیت هم وجود داره اما یهودیت پاش رو روی خرخره من نذاشته.
اسلام هست که مدام داره در زندگی من، در زندگی شخصی من نقش ایفا بازی ایفا میکنه و این وحشی گری رو من به چشم در قبال خودم و دیگران دارم می بینم.
پس قاعدتا باید در باب ظلمی که در برابر من هست صحبت کنم.
اما جمهوری اسلامی داره در جایگاه یک حکومت و دولت صحبت میکنه و چگونه میتونه با کسانی هم پیمانی و همراهی داشته باشه که در قبال مسلمون ها رفتار وحشیانه ای رو از خودشون بروز میدن.
در مجموع این ماجراجویی های منطقه ای که جمهوری اسلامی انجام داده در طول این سالیان باعث شده که مردم ایران در تنگنا قرار بگیرن.
هر چند که این تحریم ها تحریم های.
ضد انسانی ای هستش که انجام میدن.
برخی از این تحریم ها همه ی این تحریم ها.
نه اینکه شما بخواید حکومت جمهوری اسلامی رو به مفهوم اون سردمداران که در جمهوری اسلامی جایگاه و مقام دارند را تحریم شخصی بکنید.
یک تحریم قابل قبول هست اما وقتی اقتصاد این کشور رو به عنوان مثال با تحریم نفتی که در قبال ایران اتفاق می افته، شما شرایط اقتصادی رو برای مردم ایران به شدت اسفناک تر می کنید و اون بالا نشینان که از قدرت و موقعیتی که دارن دارن استفاده می کنند و شما و تنها هدفی که شاید دارید این هست که یک انقلاب گرسنگان و شورش گرسنگان شکل بگیره.
به واسطه این فقر بزرگی که وجود داره در مجموع این ماجراجویی هایی که جمهوری اسلامی در منطقه کرده باعث یکی از نارضایتی های عمومی هم در زمینه اقتصادی و حتی در همین زمینه خود ماجراجویی ها هم شکل داده.
اینکه مثلا مدام داره جمهوری اسلامی به این کشورهای منطقه کمک میکنه به عراق و سوریه و لبنان داره کمک های مالی میکنه در صورتی که مردم ایران در شرایط وحشتناکی به سر میبرند.
اینها همه و همه باعث نارضایتی ها شده و این نارضایتی ها رو قدرتمندتر و قدرتمندتر کرده و به نظر من امروز جمهوری اسلامی رو به یک نابودی و فروپاشی درونی و اضمحلال هم رسونده.
نشونه هاش هم بسیار قابل لمس و درک هست.
اینکه شما امروز جنگ قدرت رو می بینید، اینکه می بینید در جناح هایی که در قدرت هستند و در نوک هرم هم قرار دارند بینشون اختلافات شدیدی شکل میگیره و حتی در برابر هم هم ایستادگی میکنند.
اینکه مدام در حال دندون نشون دادن به مردم هستند از همین ضعف ناشی میشه.
آدم قدرتمند نیازی نداره که مدام قدرت خودش رو به رخ دیگران بکشد.
اما اینی که شما مدام مواجه میشید با رزمایش هایی که انجام میدند نیرو های امنیتی رو به خیابان میارند، نیرو های نظامی رو به خیابون میارن، در برابر کوچکترین اعتراضات نیرو های امنیتی و نظامی خودشون رو در بیشترین حالت خودش به خیابون میارن.
اینکه حتی حاضر نیستند صدای کسانی که مادران آبان و دادخواهان آبان را هم حتی بشنوند دستگیر می کنند.
کوچکترین منتقدی که نقد کوچکی هم به این نظام داشته رو به زندان میندازن.
حتی کسانی که باهاشون همرأی و همراه بودن رو هم به زندان میندازن.
اینها همه ناشی از ترس و وحشتی است که در جمهوری اسلامی وجود داره و کاملا داره نشون میده که جمهوری اسلامی در راه نابودی و اضمحلال هست.
و اینکه شما دارید می بینید که تا چه حد این نارضایتی جنبه عمومی پیدا کرده.
اینکه حالا کی این نارضایتی عمومی تبدیل به یک حرکت انقلابی میشه موضوع قابل بحثی هست.
اما اینکه شما میتونید نگاه بکنید و ببینید که این پایگاه اجتماعی شما تا چه اندازه از بین رفته و چیزی ازش باقی نمونده و روز به روز داره این قشر خاکستری تبدیل به اون قشری میشه که از جمهوری اسلامی بدش میاد و نسبت بهش موضعی در راستای نابود شدنش داره.
اینها همه نشانگر این هست که جمهوری اسلامی به آخر خط رسیده.
اما اینکه آیا در ادامه و در اتفاقاتی که در پیش رو هست چه احتمالاتی برای جمهوری اسلامی وجود دارد، حتما دربارهاش صحبت میکنیم.
یکی از اتفاقاتی که میتواند در جمهوری اسلامی اتفاق بیفتد این است که جمهوری اسلامی دچار یک فروپاشی بشود، یک فروپاشی درونی اتفاق بیفتد و جمهوری اسلامی در نهایت همان اتفاقی که برای به عنوان مثال اتحاد جماهیر شوروی افتاد، در آنجا هم اتفاق بیفتد.
یعنی کم کم قدرت را از یک جایگاهی که دارند برسانند به یکی از همین دارودسته اصلاح طلبان و بعد این اصلاح طلبان هم کم کم اضمحلال جمهوری اسلامی را ادعا بکنند و این فروپاشی جنبه بیرونی پیدا بکند.
یا اینکه کودتایی شکل بگیرد در درون نظام و نظام بخواهد اینجوری از بین برود.
در مجموع یکی از راه هایی که احتمال دارد و در ایران اتفاق بیفتد همین فروپاشی نظام جمهوری اسلامی به دست خودش و یا عوامل خودش است.
اما یکی از اتفاقات دیگه ای که میتونه بیوفته این هستش که یک جنگی رخ بده.
اینکه یکی از کشور های خارجی در این مخاصمه هایی که ایران با کشور های مختلف شکل داده از جمله آمریکا و اسراییل و کشور های غربی و عربستان و کشور های دیگه ای که در جهان وجود دارند، یکی از این کشور ها بخواد به ایران حمله نظامی بکنه که خب مطمئنا وحشتناک ترین شکل آینده ی ایران همین هست.
این که جنگ تا چه حد مخرب و وحشتناک هست از کسی پوشیده نیست.
این که جنگ جز کثیف ترین و وحشیانه ترین رفتارهای انسانی در طول تاریخ بوده هم بر کسی پوشیده نیست و امیدوار هستیم که همچین اتفاقی هیچوقت نه برای ایران و نه برای هیچ کشوری در جهان بیوفته و این ریشه ی جنگ هم قاعدتا در جهان از بین بره.
اما یکی دیگه از اتفاقاتی که میتونه در آینده برای ایران اتفاق بیفته قاعدتا انقلاب و شورش گرسنگان هست.
یعنی شرایط اقتصادی و این خفقان هایی که در ایران وجود دارد در نهایت ایران را به یک شورش گرسنگان برسونه که در جهان هم می تونیم براش نمونه هایی رو ذکر بکنیم که تنها و تنها در پی از بین بردن جمهوری اسلامی باشند.
انقلابی که قاعدتا خونین هست و قاعدتا پر از انتقام و کینه هست و در نهایت قرار هست که فقط جمهوری اسلامی نباشه.
یعنی می تونن انسان های ایرانی و مردم ایرانی رو تا حدی منزجر نسبت به خود بکنند که دیگه برای مردم هیچ چیزی اولویت نداشته باشه مگر از بین رفتن جمهوری اسلامی.
این هم یکی از اتفاقاتی هست که میتونه اتفاق بیفته و اینکه ما رو به کجا می رسونه.
موضوع قابل عرض و بحثی هست.
اینکه ما بدون برنامه قرار باشه انقلاب بکنیم بدون اینکه آرزویی داشته باشیم، حرکتی بکنیم و تنها آرزوی ما نابود کردن دیگران باشه.
اینکه این انتقام و این کینه می تونه ما رو به کجا برسونه؟
اینکه جمهوری اسلامی شکل گرفته با این انتقام و کینه ورزی ما رو به کجا رساند؟
وقتی به تاریخ ایران نگاه می کنیم و به عنوان مثال همین انقلاب جمهوری اسلامی و این شروع شدن که با قلع و قمع کردن کسانی که در دوران پهلوی فعالیت داشتند شروع شد و در نهایت به کجا رسید؟
باید برای ما یک تجربه ای باشد.
اما اینکه آیا این انقلاب اتفاق می افتد و یا احتمال اتفاق افتادن رو داره خب قابل وقوع هست.
چرا که اگر این فرمونی که امروز جمهوری اسلامی به پیش گرفته در جریان باشد، خب قاعدتا برای مردم راهی نمی ماند.
یعنی شما فکر بکنید که این شرایط اقتصادی ایران هر روز از این هم وحشتناک تر بشود؟
در نهایت برای مردم راهی نمی ماند به جز اینکه انقلاب بکنند.
بی برنامه، تنها و تنها به دلیل اینکه دیگر این شرایط آنها را به مرز جنون می رساند و دیگر برای مردم راهی باقی نمی ماند و به قول معروف چیزی برای از دست دادن ندارند و در نهایت به همین راه کشیده می شوند.
اینکه اگر این شرایط ادامه پیدا بکنه یه همچین احتمالی هم قریب الوقوع هست.
اما راهکار دیگری که در پیش رو هست و من امیدم بر این هستش که ایران به اون مرحله برسه این هستش که یک انقلاب با برنامه ای در ایران اتفاق بیفته.
انقلابی که قرار هست در ایران اتفاق بیفته بر پایه ی اهداف مشخصی باشه.
من در یک برنامه به اسم انقلاب در باب این موضوعات صحبت کردم که حالا نمی دونم پیش تر از این و یا بعد تر از این پخش میشه.
اونجا من اومدم و ملزومات این انقلاب رو مطرح کردم.
حالا اینجا هم به صورت تیتروار و خلاصه ای صحبت می کنم درباره اش.
اون برنامه هم خیلی طولانی شد و این تاریخ صد ساله ی ایران در نهایت ما رو به آینده ی ایران رسوند و من اون آینده مد نظر رو هم دربارش مطلب.
یکی این که ما باید بدونیم برای داشتن یک انقلاب نیاز به یک هدف و آرزو داریم.
هیچ انقلابی در جهان شکل نخواهد گرفت مگر اینکه هدف و آرزویی را دنبال کند.
هدف و آرزویی که قرار است به ما امید بدهد.
برای چرخش این حرکت ما باید هدف مشخصی داشته باشیم.
ما باید مردم را از یک نقطه سیاه به یک نقطه سپید برسانیم و از نقطه ای به نقطه ای برساند.
ما قرار است که زشتی ها را تعریف کنیم و زیبایی ها را در برابرش نشون بدیم.
قرار است دردها را بیان کنیم و درمان ها را تصویر کنیم.
یعنی قرار است اگر اعتقاد و اعتقادی داریم و قرار است مردم را به راه این اعتقادات خودمون بیاریم، در وحله اول خودمون صریحا به اون اعتقادات و باورهایمان.
پایبند باشیم و بیانش بکنیم، درش راسخ باشیم.
براش شهامت و شجاعت به خرج بدیم.
یعنی قرار است اگر من به یک نظام سیاسی جمهوری پایبند هستم در باب این جمهوریت صحبت بکنم، با مردم مطرحش بکنم، شکل و ساختارش رو توضیح بدم مردم رو به این راه بیارم.
با آرزوی خودم آشنا بکنم.
و در نهایت وقتی اگر تونستم مردم رو در این آرزوی مشترک به پیش ببرم برای اون راه هم تلاش بکنم.
اگر به یک نگاه اقتصادیه مشخصی باور دارم باید با مردم مطرح بکنم.
با صدای بلند مطرح بکنم.
ما نیاز به این بازتولید ایمان و هدف داریم.
هدفی که در نهایت قرار هست ما رو به یک ایمان مشخص برسونه.
و قاعدتا انقلاب ایران باید انقلاب با برنامه ای باشه، انقلابی در راستای خواسته ها باشه.
یعنی ما باید برای خواسته هامون انقلاب بکنیم نه برای نخواستن هامون.
نباید به خیابون بیایم.
تا جمهوری اسلامی نباشه ما باید برای خواسته مشخصی بیایم که این سد جمهوری اسلامی برداشته بشه.
برای اینکه ما به اون هدف و آرزو برسیم.
یعنی اگر من روزی دارم در باب اعتقاداتم صحبت می کنم و در این اعتقادات در برابر اسلام هم موضع میگیرن و نقدهای خودم رو نسبت به اسلام بیان میکنم.
منظور من این نیست که اسلام وجود نداشته باشه.
من اسلام رو نفی می کنم به واسطه اینکه سدی است در برابر باورهایمان.
یعنی من اگر میگم آزادی به معنای آزار نرساندن به دیگران هست.
وقتی اسلام مدام در پی آزار رساندن بر دیگران هست، پس من در برابر اسلام موضع میگیرم تا این سد رو از برابر خودم بردارم.
من میگم نباید به جانداران دیگر آزار رسوند.
من میگم آزادی به معنای این هست که شما به هیچ جانداری آزاری نرسانید.
اما وقتی اسلام باورمند به این هست که شما به عنوان مثال حیوانات خلق شدن برای این اشرف مخلوقات تا تبدیل به غذا و گوشت و پوستشون استفاده بشه و قربانی راه خدا بشن و هر نوع رفتاری هم در قبال اونها آزاد هست، این در برابر باورهای من هست، سدی در برابر این اعتقادات هست.
من مجبورم که این اسلام رو کنار بزنم.
اگر من میگم که آزادی به مفهوم آزار نرساندن به دیگران هست، به عنوان مثال جمهوری اسلامی و یا اسلامی وجود داره که داره میگه ریختن خون کفار حلال هست.
شما میتونی کفار رو بکشی؟
میتونی در جنگ اونها رو به خواری بکشید.
و هزاران عناوینی از این دست.
پس دین اسلام در برابر باورهای ما هست و ما هم قرار هست با داشتن یک هدف مشخص که تبدیل به ایمان در وجود ما میشه به واسطه رسیدن به اون هدف جمهوری اسلامی رو کنار بذاریم.
یعنی ما قرار هست به عنوان مثال به یک آزادی برسیم.
آزادی ای که در تعریف ما معنا به یک جمهوری دموکراتیک به عنوان مثال سوسیالیسم میشه.
برای اینکه این جمهوری دموکراتیک سوسیالیست رو داشته باشیم، لاجرم باید جمهوری اسلامی رو کنار بزنیم.
اما هدف ما از بین بردن فقط جمهوری اسلامی نیست.
در فردای نامشخص قرار هست که ما به اون ایده آل خودمون برسیم و در برابر ایده آل ما این جمهوری اسلامی قرار داره.
پس این جمهوری اسلامی رو کنار میزنیم در راستای رسیدن به این ایمان.
اینکه من در باب چه ایمانی صحبت میکنم در کتاب هام دربارش صحبت کردم.
در این برنامه ها به نام جان هم سعی می کنم درباره اش صحبت بکنم.
این که من چه نظام سیاسی ای را نظام ایده آل خودم می دانم.
اینکه چه نوع نگرش سیاسی و یا اقتصادی دارم درباره اش صحبت کردم.
در کتاب قلمرو آرمانی در جهان آرمانی سعی کردم در قلمروی آرمانی پیرامون این اهداف سیاسی خودم صحبت بکنم و در جهان آرمانی نگاهم نسبت به جهان و جهان ایده آل من و به نظر من هر کسی که در پی ساختن آرزو برای دیگران است باید آرزویش را با دیگران مطرح بکند.
برای این آرزو هم مشاورانی را پدید بیاورد که همه با هم ایمان به آن راه داشته باشند.
ایمانی که مشخص است یک نقطه سیاه و یک نقطه سپید دارد.
حالا در راه رسیدن به آن نقطه سپید از هر تلاشی فروگذار نخواهند بود.
شجاعت زنده خواهد شد وقتی ایمان داشته باشید، از جان خودتان هم در راه رسیدن به آن هدف خواهید گذشت و قاعدتا آینده ایران باید انقلابی با برنامه باشد.
برای رسیدن به این تغییر و دگرگونی بزرگ ملزوماتی داره.
ملزوماتش داشتن آرزو هست، داشتن هدف هست، امید داشتن هست، داشتن ایمان هست و بعد این ایمان تبدیل به یک اتحاد بشه.
اتحادی که قرار هست در یک موضوع مشخص همه رو زیر یک پرچم بیاره.
یعنی من وقتی در باب جهان آرمانی صحبت می کنم که حالا دوستان هنوز با این ها آشنا نیستند، اگر کتاب ها رو مطالعه نکرده باشند میتونند مطالعه کنند و با این باورها آشنا بشن.
اما در آینده قاعدتا این ها رو هم مطرح خواهم کرد به همین زبان ساده تا بیشتر با هم درباره اش صحبت بکنیم.
خود جهان آرمانی می تونه یک ایده ی مشترک بین انسان ها باشه.
بین ایرانی ها باشه چون قرار هست که در اون ایده هر کسی با هم باور خودش در یک ساختار خاصی که خودش بهش باور داره زندگی کنه.
پس ما نیاز به یک قوه اتحاد داریم.
یک موضوع مشترک داریم که همه را زیر یک پرچم جمع می کند.
شاید امروز بشود از بین بردن جمهوری اسلامی را یک نقطه مشترک گذاشت.
اما این نقطه یک نقطه سلبی است نه ایجابی.
این یک نقطه ای است که برای ما خواسته و آرزویی را به بار نمی آورد و قاعدتا تبدیل به ایمان نخواهد شد و فرای آن در فردا هم هیچ خواسته مشخصی را در پیش نخواهد داشت.
پس ما نیاز داریم که یک نقطه اتحادی رو بذاریم و آرزو هایی رو برای همه یکسان بکنیم و تبدیل به ایمان بکنیم و بعد از آن قاعدتا شجاعت به کنار ما خواهد آمد.
این ایمان به ما قدرت ماورایی را خواهد داد که تا آخرین قطره خون تلاش بکنیم و ایران آزاد در آینده را پدید بیاوریم.
قاعدتا بیان کردن این مباحث پیرامون ایران صد ساله به امید آزادی ایران بوده.
من تمام این مباحث را مطرح کردم.
به واسطه این که دوست دارم ایران آزادی را در آینده داشته باشیم.
اون هم به تلاش خودمون.
شبیه به گذشتگان خودمون میتونیم فکر بکنیم.
شبیه به مشروطه خواهانی که در پی آزادی ایران بودند.
اما اونها خواسته داشتند.
اونها آرزو داشتند اونها شبیه به انقلاب 57 حرکت نمیکردند که تنها خواسته شون از بین رفتن پادشاه باشه.
پادشاه مستبد رو نمیخواستند از بین ببرند به خاطر اینکه به نوعی در خفقان سیاسی هستند و آزادی سیاسی ندارند.
مشروطه خواهان ایران می خواستند که آرزوهای خودشون رو نقش بدن.
میخواستند حکومت قانون رو پایدار در ایران بکنند.
میخواستند قدرت پادشاه رو مشروط بکنند.
میخواستن نظارتی بر اون قدرت بذارن.
اینها همه خواست ها و آرزوهای اون ها بود و به واسطه این آرزوها و خواسته ها به خیابان ها آمدند و ما هم برای تغییر باید خواسته ها و آرزوهایی داشته باشیم.
باید از این بی ایمانی معانی رنگ باخته ی احمقانه دور شویم.
اینکه تا این حد خودمون رو بی ایمان بدونیم و بعد خوشحال باشیم از اینکه ما هیچ ایمانی نداریم.
ما به هیچ نوع نگاه سیاسی پایبند نیستیم.
ما هیچ نوع نگرش اقتصادی نداریم.
ما یک انسان آزاد هستیم.
تعریف آزادی در این نیست.
تعریف آزادی این هست که شما آزادی خودتون رو تعریف بکنید.
اگر آزادی رو به معنای رها شدن و بی قید بودن و بی قانون بودن می دونید، قاعدتا از معنای آزادی دور هستید.
آزادی به مفهوم این هست که شما قانون خودتون رو انتخاب بکنید، قانون خودتون رو بسازید و اون قاعده ای که شما بهش پایبند هستید.
در نهایت قرار هست که برای شما آزادی رو تضمین بکنه و من یک چارچوب مشترک برای این آزادی قرار دادم و اون هم آزار نرساندن به دیگران هست.
هر چیزی ماورای این می تونه تبدیل به آزادی شما بشه.
و شما آزادی رو اونجایی معنی می کنید که به قوانینی که معتقد و معترف هستید پایبند باشید و اون تصویر رو نقش بدید.
قاعدتا هر کسی در راه آزادی ایران دوست داره که تلاش بکنه، باید آرزوهاش رو مطرح بکنه و در راه مردمی کردن این آرزوها و در لایه های مختلف و به توده ها رسوندنش تلاش بکنه.
روزی که ما یک آزادی مشترک داشته باشیم، روزی که ما یک هدف مشترک داشته باشیم، به یک ایمان جمعی خواهیم رسید و قاعدتا آزادی ایران رو رقم خواهیم زد.
ممنون دوستان که همراه من بودید.
این قسمت آخر از سری برنامه ی ویژه برنامه ی ایران صد ساله بود که ما در باب تاریخ ایران در این صد سال اخیر صحبت کردیم.
از پیش از مشروطه تا جمهوری اسلامی و نگاهی هم به آینده ی ایران کرد.
قاعدتا موضوع در باب ایران باز هم ادامه خواهد پیدا خواهد کرد و باز هم در باب ایران صحبت خواهیم کرد.
در باب آینده ی ایران هم شاید بیشتر صحبت بکنیم.
پیش از ارسال نظرات خود در وبسایت رسمی جهان آرمانی این توضیحات را مطالعه کنید.
برای درج نظرات خود در وبسایت رسمی جهان آرمانی باید قانون آزادی را در نظر داشته و از نشر اکاذیب، توهین تمسخر، تحقیر دیگران، افترا و دیگر مواردی از این دست جدا اجتناب کنید.
نظرات شما پیش از نشر در وبسایت جهان آرمانی مورد بررسی قرار خواهد گرفت و در صورت نداشتن مغایرت با قانون آزادی منتشر خواهد شد.
اطلاعات شما از قبیل آدرس ایمیل برای عموم نمایش داده نخواهد شد و درج این اطلاعات تنها بستری را فراهم میکند تا ما بتوانیم با شما در ارتباط باشیم.
برای درج نظرات خود دقت داشته باشید تا متون با حروف فارسی نگاشته شود زیرا در غیر این صورت از نشر آنها معذوریم.
از تبلیغات و انتشار لینک، نام کاربری در شبکههای اجتماعی و دیگر عناوین خودداری کنید.
برای نظر خود عنوان مناسبی برگزینید تا دیگران بتوانند در این راستا شما را همراهی و نظرات خود را با توجه به موضوع مورد بحث شما بیان کنند.
توصیه ما به شما پیش از ارسال نظر خود مطالعه قوانین و شرایط وبسایت رسمی جهان آرمانی است برای مطالعه از لینکهای زیر اقدام نمایید.
با درج ایمیل آدرس خود میتوانید از تازهترین آثار منتشر شده در وبسایت جهان آرمانی با خبر شوید آدرس ایمیل شما نزد ما محفوظ خواهد بود
با ثبت نام در وبسایت جهان آرمانی میتوانید نگاشتههای خود را در این بستر منتشر کنید، فرای انتشار پست میتوانید با ما همکاری داشته و همچنین آثار خود در زمینههای مختلف هنری را نشر و گسترش دهید
© تمام حقوق نزد مولف محفوظ است
Copyright 2021 by Idealisti World. All Rights Reserved
این صفحه دارای لینکهای بسیاری است تا شما بتوانید هر چه بهتر از امکانات صفحه استفاده کنید.
در پیش روی شما چند گزینه به چشم میخورد که فرای مشخصات اثر به شما امکان میدهد تا متن اثر را به صورت آنلاین مورد مطالعه قرار دهید و به دیگر بخشها دسترسی داشته باشید،
شما میتوانید به بخش صوتی مراجعه کرده و به فایل صوتی به صورت آنلاین گوش فرا دهید و فراتر از آن فایل مورد نظر خود را از لینکهای مختلف دریافت کنید.
بخش تصویری مکانی است تا شما بتوانید فایل تصویری اثر را به صورت آنلاین مشاهده و در عین حال دریافت کنید.
فرای این بخشها شما میتوانید به اثر در ساندکلود و یوتیوب دسترسی داشته باشید و اثر مورد نظر خود را در این پلتفرمها بشنوید و یا تماشا کنید.
بخش نظرات و گزارش خرابی لینکها از دیگر عناوین این بخش است که میتوانید نظرات خود را پیرامون اثر با ما و دیگران در میان بگذارید و در عین حال میتوانید در بهبود هر چه بهتر وبسایت در کنار ما باشید.
شما میتوانید آدرس لینکهای معیوب وبسایت را به ما اطلاع دهید تا بتوانیم با برطرف کردن معایب در دسترسی آسانتر عمومی وبسایت تلاش کنیم.
در صورت بروز هر مشکل و یا داشتن پرسشهای بیشتر میتوانید از لینکهای زیر استفاده کنید.
پر کردن بخشهایی که با علامت قرمز رنگ مشخص شده است الزامی است.
عنوانی برای گزارش خود انتخاب کنید
تا ما با شناخت مشکل در برطرف کردن آن اقدامات لازم را انجام دهیم.
در صورت تمایل میتوانید آدرس ایمیل خود را درج کنید
تا برای اطلاعات بیشتر با شما تماس گرفته شود.
آدرس لینک مریوطه که دارای اشکال است را با فرمت صحیح برای ما ارسال کنید!
این امر ما را در تصحیح مشکل پیش آمده بسیار کمک خواهد کرد
فرمت صحیح لینک برای درج در فرم پیش رو به شرح زیر است:
https://idealistic-world.com/poetry
در متن پیام میتوانید توضیحات بیشتری پیرامون اشکال در وبسایت به ما ارائه دهید.
با کمک شما میتوانیم در راه بهبود نمایش هر چه صحیحتر سایت گام برداریم.
با تشکر ازهمراهی شما
وبسایت رسمی جهان آرمانی
این آیکون در صفحهی پیش رو برای دانلود مستقیم فایلها از سرورهای وبسایت رسمی جهان آرمانی تعبیه شده است، با کلیک بر روی این گزینه شما میتوانید به راحتی کتاب مورد نظر خود را دانلود کنید.
این آیکون در صفحهی پیش رو برای دانلود با لینک کمکی از سرورهای Google Drive تعبیه شده است، با کلیک بر روی این گزینه شما میتوانید به راحتی کتاب مورد نظر خود را دانلود کنید.
این آیکون در صفحهی پیش رو برای دانلود با لینک کمکی از سرورهای One Drive تعبیه شده است، با کلیک بر روی این گزینه شما میتوانید به راحتی کتاب مورد نظر خود را دانلود کنید.
این آیکون در صفحهی پیش رو برای دانلود با لینک کمکی از سرورهای Box Drive تعبیه شده است، با کلیک بر روی این گزینه شما میتوانید به راحتی کتاب مورد نظر خود را دانلود کنید.
این آیکون در صفحهی پیش رو به شما اطالاعاتی پیرامون اثر خواهد داد، مشخصات اصلی اثر در این صفحه تعبیه شده است و شما با کلیک بر این آیکون به بخش مورد نظر هدایت خواهید شد.
شما با کلیک روی این گزینه به بخش مطالعه آنلاین اثر هدایت خواهید شد، متن اثر در این صفحه گنجانده شده است و با کلیک بر روی این آیکون شما میتوانید به این متن دسترسی داشته باشید
در صورت مشاهدهی هر اشکال در وبسایت از قبیل ( خرابی لینکهای دانلود، عدم نمایش کتب به صورت آنلاین و … ) با استفاده از این گزینه میتوانید ایراد مربوطه را با ما مطرح کنید.
در این بخش میتوانید توضیح کوتاهی دربارهی خود مطرح کنید، در نظر داشته باشید که این بخش را همهی بازدیدکنندگان خواهند دید، حتی میهمانان، در صورت دیدن لیست اعضا و در مقالات و نگاشتههای شما
کشور انتخابی محل سکونت شما تنها به مدیران نمایش داده خواهد شد و انتخاب آن اختیاری است
تاریخ تولد شما به صورت سن قابل رویت برای عموم است و انتخاب آن بستگی به میل شما دارد
گزینههای در پیش رو بخشی از باورهای شما را با عموم در میان میگذارد و این بخش قابل رویت عمومی است، در نظر داشته باشید که همیشه قادر به تغییر و حذف این انتخاب هستید با اشارهی ضربدر این انتخاب حذف خواهد شد
در این بخش میتوانید آدرس شبکههای اجتماعی، وبسایت خود را با مخاطبان خود در میان بگذارید برخی از این آدرسها با لوگو پلتفرم و برخی در پروفایل شما برای عموم به نمایش گذاشته خواهد شد
در این بخش میتوانید نام و نام خانوادگی، آدرس ایمیل و همچنین رمز عبور خود را ویرایش کنید همچنین میتوانید اطلاعات خود را از نمایش عمومی حذف کنید و به صورت ناشناس در ویسایت جهان آرمانی فعالیت داشته باشید
نام کاربری شما باید متشکل از حروف لاتین باشد، بدون فاصله، در عین حال این نام باید منحصر به فرد انتخاب شود
نام و نام خانوادگی شما باید متشکل از حروف فارسی باشد، بدون استفاده از اعداد
در نظر داشته باشید که این نام در نگاشتههای شما و در فهرست اعضا، برای کاربران قابل رویت است
آدرس ایمیل وارد شده از سوی شما برای مخاطبان قابل رویت است و یکی از راههای ارتباطی شما با آنان را خواهد ساخت، سعی کنید از ایمیلی کاری و در دسترس استفاده کنید
رمز عبور انتخابی شما باید متشکل از حروف بزرگ، کوچک، اعداد و کارکترهای ویژه باشد، این کار برای امنیت شما در نظر گرفته شده است، در عین حال در آینده میتوانید این رمز را تغییر دهید
پیش از ثبتنام در وبسایت جهان آرمانی قوانین، شرایط و ضوابط ما را مطالعه کنید
با استفاده از منو روبرو میتوانید به بخشهای مختلف حساب خود دسترسی داشته باشید
در حال حاضر این لینک در دسترس نیست
بزودی این فایلها بارگذاری و لینکها در دسترس قرار خواهد گرفت
در حال حاضر از لینک مستقیم برای دریافت اثر استفاده کنید
نیما شهسواری، نویسنده و شاعر، با آثاری در قالب داستان، شعر، مقالات و آثار تحقیقی که مضامینی مانند آزادی، برابری، جانپنداری، نقد قدرت و خدا را بررسی میکنند
جهان آرمانی، بستری برای تعامل و دسترسی به تمامی آثار شهسواری به صورت رایگان است
پر کردن بخشهایی که با علامت قرمز رنگ مشخص شده است الزامی است.
در هنگام درج بخش اطلاعات دقت لازم را به خرج دهید زیرا در صورت چاپ اثر شما داشتن این اطلاعات ضروری است
بخش ارتباط، راههایی است که میتوانید با درج آن مخاطبین خود را با آثار و شخصیت خود بیشتر آشنا کنید، فرای عناوینی که در این بخش برای شما در نظر گرفته شده است میتوانید در بخش توضیحات شبکهی اجتماعی دیگری که در آن عضو هستید را نیز معرفی کنید.
شما میتوانید آثار خود را با حداکثر حجم (20mb) و تعداد 10 فایل با فرمتهایی از قبیل (png, jpg,avi,pdf,mp4…) برای ما ارسال کنید،
در صورت تمایل شما به چاپ و قبولی اثر شما از سوی ما، نام انتخابی شامل عناوینی است که در مرحلهی ابتدایی فرم پر کردهاید، با انتخاب یکی از عناوین نام شما در هنگام نشر در کنار اثرتان درج خواهد شد.
پیش از انجام هر کاری پیشنهاد ما به شما مطالعهی قوانین و شرایط وبسایت رسمی جهان آرمانی است برای این کار از لینکهای زیر اقدام کنید.
گزارش شما با موفقیت ارسال شد
ایمیلی از سوی وبسایت جهان آرمانی در راستای تأیید ارسال گزارش دریافت خواهید کرد
در صورت نیاز به تماس و درج صحیح اطلاعات، با شما تماس گرفته خواهد شد.
پیام شما با موفقیت ارسال شد
ایمیلی از سوی وبسایت جهان آرمانی در راستای تأیید ارسال پیام دریافت خواهید کرد
در صورت نیاز به تماس و درج صحیح اطلاعات، با شما تماس گرفته خواهد شد.
فرم شما با موفقیت ثبت شد
ایمیلی از سوی وبسایت جهان آرمانی در راستای تأیید ارسال فرم دریافت خواهید کرد
در صورت نیاز به تماس و درج صحیح اطلاعات، با شما تماس گرفته خواهد شد.