در دسترس نبودن لینک
در حال حاضر این لینک در دسترس نیست
بزودی این فایلها بارگذاری و لینکها در دسترس قرار خواهد گرفت
در حال حاضر از لینک مستقیم برای دریافت اثر استفاده کنید
عنوان : پادکست به نام جان
ویژه برنامه ایران صدساله
قسمت پنجم : جمهوری اسلامی
برنامهساز : نیما شهسواری
زمان : 55:21
با صدای : نیما شهسواری
ایران صدساله
در این ویژه برنامه چند قسمتی نگاهی خواهیم داشت به اتفاقاتی که بر ایران در این صد سال گذشته رخ داده است
فراز و نشیبهایی که مردم ایران طی کردند تا آزادی را در آغوش بگیرند و هماره در جستجوی آن بودند
معضلات در برابر این خواست اجتماعی را مورد بررسی قرار میدهیم
قسمت پنجم پیرامون جمهوری اسلامی است
حزبی که مبدل به ساختار و نظام سیاسی ایران شد
چگونه به قدرت رسید و چگونه با این قدرت به دست آمده عمل کرد
در طول این قدرتگیری چهها با ایران و ایرانی کرد
در این قسمت از پادکست به نام جان در ویژه برنامه ایران صدساله از جمهوری اسلامی میگوییم از به قدرت رسیدن تا آنچه با ایران کرد
باشد تا بیشتر از این تاریخ بدانیم و با دانستن آنچه بر ما گذشته آیندهای روشن بسازیم
برنامهی به نام جان قصد دارد تا درباب مباحث مهم باورها و دغدغههای دنیایمان به زبان ساده و بداهه سخن بگوید
این بخش از متن پادکست توسط هوش مصنوعی استخراج شده است. ممکن است شامل اشتباهاتی باشد یا به طور کامل با محتوای اصلی مطابقت نداشته باشد. هدف از این کار، بهبود دسترسی مخاطبین به محتوای پادکست و فراهم کردن امکان مطالعه و مرور سریعتر مطالب است
ما تصمیم گرفتهایم متن پادکستهای خود را منتشر کنیم تا دسترسی به محتوای آنها برای همه مخاطبان آسانتر شود. این اقدام به ویژه برای افرادی که ترجیح میدهند مطالب را به صورت متنی مطالعه کنند یا نیاز به مرور سریعتر دارند، مفید خواهد بود
این متن توسط هوش مصنوعی Speechmatics استخراج شده است. Speechmatics یکی از پیشرفتهترین فناوریهای تبدیل گفتار به متن است که با استفاده از الگوریتمهای پیچیده و یادگیری عمیق، صدا را به متن تبدیل میکند. این ابزار قادر است با دقت بالا و در زمان واقعی، گفتار را به متن تبدیل کند و از بیش از ۵۰ زبان مختلف پشتیبانی میکند
خب دوستان در قسمت های گذشته که ما در این ویژه برنامه ایران صد ساله با هم صحبت کردیم، از تاریخ پیش از مشروطه شروع کردیم و به انقلاب جمهوری اسلامی در سال پنجاه و هفت رسیدیم.
موضوعات مختلفی در این چهار قسمت بیان شد و اگر بخواهیم چکیده ای از این مسائل رو با شما مطرح کنیم تا به این قسمت تازه برسیم.
میتونیم اینجوری اذعان بکنیم که ایران در دوره قاجاری ها.
پیش از انقلاب مشروطه در شرایط وحشتناکی به سر می برد.
از فقر فرهنگی تا اقتصادی و خفقان سیاسی در مضیقه بود و بعد جماعتی از مردم ایران که روشنفکران و مشروطه خواهان رو در بر می گرفتند با دیدن جهان پیرامونشان و جهان غرب و درک این مطلب که اونها با کنار گذاشتن مذهب به نوعی وارد دنیای جدیدی شدن و جهان مدرن رو تصویر کردند، با اصول تجدد آشنا شدند و در ایران هم پایه ریزی یک انقلابی رو کردند که انقلاب مشروطه در نهایت شکل گرفت و بعد قدرتمندان داخل ایران پادشاهان به همراهی با دشمنان خارجی دست به دست هم دادند تا در برابر این انقلاب مردمی ایستادگی کنند.
طی طریق تاریخ، اتفاقات مهم و بزرگ تاریخی از جمله جنگ جهانی اول و دوم باعث یک سری فعل و انفعالاتی در ایران شد.
پادشاهی به اسم رضاشاه پهلوی سلسله پهلوی را بنیان گذاشت و بعد تضادهایی که بین این دو پادشاه پهلوی پدر و پسر وجود داشت نارضایتی هایی را بین مردم به وجود آورد.
مردمانی که در دوران مشروطه به فکر تجدد بودند و به نوعی این سنت و مذهب رو میخواستند کمرنگ بکنند، طی گذشت سالیان پایگاه مردمی مذهب قدرتمند تر شد.
ما در قسمت گذشته در باب گروه های مختلف و طیف های فکری که وجود داشتند و پیش از انقلاب قدرتمند بودند صحبت کردیم.
سه طیف رو نام بردیم.
اون جماعتی که افکار چپگرایانه داشت و کمونیست بود.
اون جماعتی که مذهبی بود و مذهبیون را تشکیل میداد با اعتقادات مذهبی سعی در انقلابی کردن جامعه داشت و ملی گرا هایی که به نوعی نمادش مصدق بود و میشه نام برد که اون ها همون مشروطه خواهان گذشته ی ایران بودند که حالا طی مرور زمان افکار جدیدی رو هم به باورهای خودشون اضافه کردند.
خب ما صحبت کردیم و بحث رو به اینجا رسوندیم که عوامل مختلفی باعث قدرت گرفتن بیشتر مذهبیون شد.
رفتارهایی که رضاشاه در برابر اون ها انجام داد و به نوعی با ضدیت با این روحانیون اونها رو در مرحله ی مظلومیت قرار داد، سمپاتی مردم رو با خودشون بیشتر کرد.
رفتارهایی از قبیل برداشتن حجاب از سر مردم، محدود کردن مردم برای اجرای مناسک مذهبی شون و این جور رفتارهای قهرآمیز باعث شد که آنها در موضع مظلومیت قرار بگیرند و سمپاتی را بیشتر کنند و بعد رفتارهای پر تضادی که پادشاه دوم سلسله پهلوی، محمدرضا شاه با مذهبیون کرد هم به قدرت گرفتن آنها اضافه کرد.
فرای آن اتفاقاتی که در بین گروه های مختلف سیاسی هم افتاد از جمله اینکه بعضی از چپگرا ها اعتقادات خودشان را با اعتقادات مذهبی ادغام کردند و یا آن بخشی را که ما به اسم ملی گراها می شناسیم هم به همین شکل با اعتقادات مذهبی خودشان را نزدیک به مذهبیون کردند.
اصولا مذهبیون یک پایگاه قدرتمندتری را بین مردم کسب کردند.
نهایت تمام این فعل و انفعالات این شکلی شد که قدرت غالب در این انقلاب مذهبیون باشند.
پایگاه اجتماعی قدرتمندی داشته باشند.
در باب انقلاب هم صحبت کردیم که سه مرحله را انقلاب ایران طی کرد.
انقلاب پنجاه و هفت را دارم عرض میکنم.
یک مرحله ابتدائی داشت که بعد از کودتای بیست و هشت مرداد شکل گرفت و طی طریقتی که این اتفاقات کرد، مرحله دوم اون جنگ مسلحانه ای بود که برخی از گروه های چپ پایه گذارش بودند.
حالا گروه های چپ که حتی اعتقادات مذهبی هم داشتند و این هم یک شور و هیجانی رو به مردم داد و در نهایت این نگرش انقلابی مردمی شد و در نهایت هم به انقلاب نشست.
خوب همه مون میدونیم و نظرات متفاوتی هم در باب این قدرتگیری جمهوری اسلامی بعد از انقلاب وجود داره.
این که اونها انقلاب رو از انقلابیون ربودند، اینکه انقلاب رو تصاحب کردند، اینکه آیا تمام این انقلاب امتیازش برای اونها بود یا نه، اینها موضوعات قابل بحث و ارزشی هست که میشه دربارش ساعتها صحبت کرد.
اما چیزی که میشه بهش اذعان کرد این هست که مردم ایران در این انقلاب نقش داشتند با هر نوع تفکری که داشتند.
یعنی همون کمونیست ها از همون ابتدا در این انقلاب نقش ایفا کردند.
چه ملی گراها و چه مذهبیون همه در کنار هم نقشی را ایفا کردند.
اما موضوع مهم و قابل عرض این بود که پایگاه مردمی مذهبیون قدرتمند تر شد از اون دو طیف دیگه و در نهایت انقلاب جمهوری اسلامی شکل گرفت.
اما یکی از نکات مهم این هستش که ما باید بدونیم افکار جمهوری اسلامی پیش تر از این که به قدرت برسه به چه شکل.
جمهوری اسلامی که نماد اون مذهبیون و اون طیف فکری مذهبی در ایران بود یه افکاری رو داشت.
و من در قسمت قبلی هم گفتم که مذهبیون تونستن برای خودشون یک نماد و سمبل و یک رهبری رو انتخاب بکنند.
یک رهبری که کاریزمایی داشت و این رهبر صحبت های انقلابی می کرد.
شجاعانه صحبت می کرد.
از موضع قدرت صحبت می کرد.
بر پایه افکاری که داشت معتقد و معترف بود.
کوتاه نمی آمد و به نوعی این روحیه انقلابی گری رو در خودش داشت و اون تبدیل به سمبل و نماد شد برای مذهبیون.
چیزی که در طیف های فکری دیگر کمتر بود یا به واسطه اینکه اشخاص بیشتری را در خودشان داشتند که جایگاه داشتند و این اشخاص در برابر هم قرار میگرفتند و گاهی اوقات همدیگر رو مهار می کردند، همدیگر رو تضعیف می کردند و یا اینکه اصلا شخصیت کاریزماتیکی رو در خودشون نداشتند که بخواد همچین قدرتی داشته باشه و یا شخصیت های کاریزماتیکی که خودشان را متصل به آن فکر مذهبی دانستند.
یعنی یک بخشی بودند که از افکار چپ تا ملی گراها خودشان را وابسته به افکار مذهبیون دانستند و ناخودآگاه خودشان را زیر چتر و سیطره ی مذهبیون دیدند و رهبری اون شخصی که بین مذهبیون قدرتمند شده بود رو پذیرفتند.
اما برای اینکه ما بخوایم به افکار این مذهبیون برسیم خب ایده ها و نظرهای بسیاری رو اینها مطرح میکردند که میشد به این کتاب ها و این نوشته هایی که ازشون وجود داشت رجوع کرد.
یعنی اصل ولایت فقیه پیش از انقلاب هم مطرح شده بود و کسی که قرار بود زیر پرچم مذهبیون سینه بزنه میتونست با مطالعه این برسه به اینکه چه نظری رو دارن در باب نظام سیاسی.
خب قاعدتا یک نظام فکری هست.
نظام اسلامی که تفکر سیاسی هم در خودش جای داره.
یعنی پیامبر اسلام هم حکومت کرده در طول حیات خودش و اصولا عقاید اسلامی به شدت گره خورده با مباحث سیاسی هست.
یعنی یک دین سیاسی هست.
برعکس یک دینی مثل مسیحیت که مسیح در دوران حیات خودش خیلی به مباحث سیاسی نزدیک نشد و بیشتر از بعد اخلاقی مردم رو پند و اندرز می داد.
اما مذهب اسلام اصولا دین اسلام یک دین سیاسی هست دیگه.
و بعد برای اینکه برسن به این افکار میتونستن موضوعات مختلفی از این دست رو مورد مطالعه قرار بدهند و ببینند که این افکار چگونه بود.
اما اصولا در اون بحبوحه انقلاب خیلی به دنبال دانستن این موضوعات نبودند و بیشتر رفتارها و رفتارهای هیجانی و پر از احساسی بود و هر چقدر نزدیک تر به این مبحث احساس می شدند از منطقشون هم قاعدتا دورتر می شدند و یکی از عوامل مهمی که باعث شد خیلی ها زیر پرچم مذهبیون سینه بزنند این بود که خب وارد منطق و استدلال نشدند و هیجانی.
راه خودشون رو انتخاب کردن.
اما میشد این افکار رو.
آدم مورد مطالعه قرار بدیم.
آرا و نظرات مثلا مذهبیون رو بدونه.
حتی با خوندن اسلام و قرآن هم میشد به این موضوعات رسید.
اینکه اسلام تا چه حد با دموکراسی همپوشانی داره و اینکه اسلام تا چه حد با آزادی های سیاسی همپوشانی داره.
اینکه تاریخ اسلام تا چه حد با این آزادی های سیاسی همپوشانی داشته؟
قابل درک بود.
اما در اون برهه از تاریخ هدف و.
آرزوی بزرگ از بین بردن حکومت پهلوی و به نوعی پادشاهی بود.
یکی از شاخصه های مهم انقلاب ایران نداشتن آرزو بود.
نداشتن ایده آل و آرمان بود.
خب همه چپها رو به داشتن آرمان میشناسند.
اینکه چپها آرمان و آرزوهایی دارند اما در حقیقت چپهای ایران ما به آن صورت آمال و آرزویی نداشتند و یا آن آمال و آرزوها را با تودههای مردم در میان نگذاشتند و نتوانستند این آرزوها را به آنها بفروشند و آنها را به نوعی همراه با خودشان بکنند.
بیشترین هدف آن سیل از جماعت، از بین بردن آن حکومت پادشاهی و انقلابی بود که در خودش نفی کردن آن قدرت پیشرو را داشت.
عزل کردن آن قدرت را داشت.
شاید بزرگترین آرزوی آن طیف از مردم همان مخلوط کردن پادشاه بود.
بیشتر شعارها هم طی همین طریقت و پی همین افکار پیش میرفت.
یعنی شما به شعارهایی که پیش تر از انقلاب پنجاه و هفت گوش میدهید، میبینید که بیشتر مرگ بر شاه نقش اصلی و کلیدی را دارد.
از آرزوها صحبتی به میان نمی آید، خواسته ها مطرح نمی شود، بیشتر نفی است که میداندار است.
انقلابی که بر پایه سلب شکل گرفته در راه ایجاب هیچ خواسته ای را مطرح نمی کند و نمی خواهد چیز تازه ای را ایجاد کند.
اما می شد افکار این انقلابیون مذهبی را مورد مطالعه قرار داد.
اما این اتفاق نیفتاد و بیشتر همه چیز خلاصه شد در.
مصاحبه هایی که از این شخصیت های مذهبی بیرون می آمد.
این نماد این شخصیت ها که مصاحبه می کرد و میدان و تریبون داشت به خصوص در سال های آخر و در همان سالهای آخر هم تبدیل به چهره ی اول انقلاب شد.
یعنی بیشتر انقلابیونی که در آن تاریخ ها هم بودند می دانند که تا سال 57 اسمی از خمینی به آن صورت در بین مردم وجود نداشت.
خیلی کم رنگ بود اما به یکباره تبدیل به یک شخصیت اصلی شد و خب رسانه های غربی هم در این شناسوندن نقش ایفا کردن و اون عوامل دیگه ای هم که من برشمردم نقش ایفا کرد تا این رهبریت به نوعی تقدیم و تنفیذ بشه.
برای اون بخشی از جامعه که اعتقادات مذهبی داشتند.
اما برای شناخت اون افکار بیشتر مردم به همون مصاحبه ها و صحبت ها و اعلامیه ها رجوع می کردند.
صحبت هایی که خب پر از تقیه بود.
تقیه ای که یکی از بنیان های فکری مذهب شیعه در اسلام هست.
برای اینکه قدرت رو به دست بگیرند حاضرند که خدعه بکنند، حاضرند که دروغ بگن، تقیه بکنند و افکار رو به اون صورتی که وجود داره در میون نذارن.
در صورتی که اون افکار رو در کتاب هایی که به رشته ی تحریر درآورده بودن بیان کرده بودند اما مردمی وجود نداشتند که بخواهند این افکار را مورد مطالعه قرار بدهند و بیشتر سندیت شان برای مواجه شدن با این طیف فکری همان مصاحبه ها و اعلامیه ها بود.
مصاحبه هایی که بیشتر رنگ و بوی رسیدن به دمکراسی را می داد.
حتی وقتی سئوال می شد که شما دوست دارید چه حکومتی در ایران پایه ریزی بشود؟
خیلی ساده بیان می شد که یک حکومتی شبیه به همین حکومت فرانسه به عنوان مثال.
و این ها به نوعی میدان دار شد و آن طیف هایی که تلاش های بسیاری را هم برای این انقلاب و این تحول کشیده بودند، از جمله ملی گراها و کمونیست ها احساس می کردند که این مذهبیون کاری نمی تونن انجام بدن و قدرت حکومت داشتن و حکومت داری رو ندارن.
نه از نظر فلسفی، نه از نظر تئوری، نه از نظر عملی.
قدرتی در اختیارشان نیست که بخوان همچین کاری بکنند و بیشتر خودشون رو با همین مصاحبه ها دلخوش میکردن.
افکار پیش از انقلاب جمهوری اسلامی بیشتر در همین حال و هوا بود که قرار هست یک بنیان تاریخی که در ایران به اسم مذهب وجود داره و همواره قدرت داشته اینبار در کنار مردم قرار بگیره تا این نهاد ظالم رو از کار بیکار بکنه و بعد از اون عرف جامعه ایرانی رو حکمفرما بکنه.
بیشتر تمام آرزوها و خیال ها در همین راستا بود که حالا قراره ایران اون چیزی که نداره رو به دست بیاره.
شما وقتی به گذشته ی ایران نگاه میکنید میبینید که ایران از آزادی های نسبی برخوردار بوده.
خب همه ما میدونیم که در جهان فعلی هم که داریم زندگی میکنیم همه چیز نسبی هست.
یعنی هیچ جایی ایده آل برای کسی نیست.
نه از بعد آزادی های اجتماعی، آزادی های فردی یا امنیت شغلی.
هر چیزی رو که در نظر بگیریم از نظر اقتصادی همه چیز نسبی هست.
یعنی هیچ دولتی رو ما امروز نمیشناسیم که در ایده آل ترین شرایط خودش باشه.
اما ایران ما در اون روزها از همه چیز به صورت نسبی برخوردار بود.
آزادی های فردی وجود داشت، آزادی های اجتماعی وجود داشت.
از نظر اقتصادی ایران در جایگاه بدی نبود.
در جایگاه قابل تاملی بود.
میشد شرایط رو بهتر هم کرد و همه چیز از یک آرامش نسبی برخوردار بود.
تنها نقطه ضعفی که ایران در اون روزها داشت مطمئنا خفقان سیاسی بود.
نداشتن آزادی های سیاسی بود که خب این شکوفایی اقتصادی و این پیشرفت های اقتصادی هم به این موضوع به نوعی ارزش چند برابری هم داده بود.
یعنی در کنار این رونق سیاسی، همواره کشورها نیازمند این هستند که به آزادی های سیاسی هم برسند و بزرگترین فقدانی که در این روزها در ایران احساس می شد، آزادی های سیاسی بود.
و مردم ایران هم احساس میکردند با این انقلاب به این خواسته ی خودشون هم میرسند.
و بیشتر صحبت هایی که در اون روزها هم از این مذهبیون نقل میشد در همین راستا بود.
یعنی به نوعی همپوشانی با ملت میکردند.
اما هر چه قدر پایگاه اجتماعی بیشتر و بیشتر میشد قدرت اجتماعی بیشتر میشد و میتونستن تکیه بکنن به این توده ها آرای خودشون رو با زبان محکمتر و قوی تری بیان میکردند.
هر چقدر این پایگاه رو محکم تر و مستحکم تر میدیدند میتونستن حالا از آرای خودشون راحت تر صحبت بکنند.
شما اگر بر می گشتید به چند سال گذشته اش میدید که اونها خودشون رو یک بخشی از این حرکت میدونستن.
اما وقتی دیدند که توده ها همپوشانی بیشتری با اونها دارند، میتونستن حالا آزادانه صحبت های خودشون رو بکنند و خودشون رو محور این تغییرات بدونن.
در مجموع می شه موضوع رو اینجوری بیان کرد که این طیف های مختلف فکری که من دربارشون صحبت کردم در این انقلاب قاعدتا نقش داشتن هر کدوم نقش رو ایفا کردن.
به حوادث و بزنگاه های تاریخی هم که نگاه بکنیم، این همپیمانی طیف های فکری با این نگاه مذهبی بود که انقلاب رو پیروز کرد.
یعنی همه در باب اون ملی گرا هایی که با خمینی هم پیمان شدن می دونین؟
همه می دونیم که در یک بزنگاه مهم تاریخی، این همپیمانی و این دیدار با نماد و نشانه ی مذهبیون خب یه کمک بزرگی به انقلاب کرد که یک پایگاه اجتماعی رو که قدرتمند بود به واسطه حضور یک کسی مثل مصدق، به واسطه تاریخچه ای به اسم مشروطه اون ها رو هم همپوشان کرد با اون نگاه های مذهبی.
حتی این دسته برادری از طرف کمونیست ها هم به سمت مذهبیون داده شد و چون هدفی غایی برای همه مشترک بود و اون هم از بین بردن سلطنت و خلع کردن پادشاه پهلوی ها و شاه دوم پهلوی ها، اینها رو همه رو با هم متحد کرد.
و در مجموع و در پایان این داستان ما رسیدیم به جمهوری اسلامی که قدرت رو به دست گفتم.
ولی توی این برنامه خاص ما قصد نداریم که در باب تاریخ و اتفاقات تاریخی به صورت ریز صحبت بکنیم و بیشتر میخوایم یه برآیندی داشته باشیم از اتفاقاتی که افتاده و یه نتیجه گیری بکنیم و اصولا با مباحث به شکل دیگه ای رو به رو بشیم و بهش نگاه بکنیم.
این که چگونه این انقلاب شکل گرفت.
کتاب های زیاد تاریخی وجود داره که میشه دوستان بهش مراجعه بکنند و دربارش بدونند.
ما گذرا از روی این ها می گذریم.
این که چگونه این ترک بین ملی گرا ها خورد ملی گرا هایی که به مشروطه باور داشتند، چگونه یک طیفی شون یه طیف خیلی کوچک شون موندن برای اصلاحات و یک طیف بزرگ و عظیمشان همداستان شدند با مذهبیون برای انقلاب.
و مذهبیون هم به این شکل دیدند که میتوانند قدرت را به دست بگیرند.
یعنی شما وقتی می رید و می رسید به اون دوره ای که مذهبیون می خواستند قدرت را در اختیار خودشان بگیرند، خب یک دولت موقتی تشکیل می دهند که در آن دولت موقت پست اجرایی اصلی در اختیار همان ملی گراها قرار می گیرد.
ملی گراها که من صحبت کردم و گفتم که جنبه های فکری مذهبی را هم به افکارشان اضافه کرده بودند.
برخی خب از ابتدا مذهبی بودند اما با رونق گرفتن بازار مذهبیون اون بخش مذهبی خودشون رو پررنگ تر کردند.
و خب مذهبیون هم برای اینکه قدرت خودشون رو تثبیت بکنن نیاز به این همپوشانی و همدستی با ملی گراها داشتند.
با کمونیست ها داشتند.
با نیروهای انقلابی داشتند که همه رو زیر یک پرچم جمع کنن و اون دولت موقت به عنوان مثال متشکل میشه از همون ملی گراها و انقلاب پیروز میشه، جمهوری اسلامی شکل میگیره و پایگاه مردمی قدرتمندی رو هم به دست میاره.
اینکه اون رفراندومی که در ایران برگزار شد تا چه حد دور از عقل و منطق بوده جای بحث داره.
اینکه چگونه ممکن هست که شما رفراندومی رو در نظر بگیرید برای نوع حکومت آینده یک کشور و تنها یک نوع از حکومت برای داشتن یا نداشتن مورد قضاوت قرار بدی تا چه حد احمقانه و عبث است.
موضوع قابل عرضی یعنی میشه ساعتها در باب این صحبت کرد که چگونه مردمی سالیان دراز تلاش کردند تا به یک انقلاب برسند و در نهایت حق انتخابشون بین یک موضوع هست که آیا میخوان یا نمیخوان؟
یعنی جمهوری اسلامی رو می خواید یا نمی خواهید؟
در صورتی که ثمره انقلابی که طیف های مختلف فکری در اون نقش داشتن قاعدتا باید اشکال مختلفی از سیاست رو هم و نظام های سیاسی رو هم متشکل بشه.
یعنی باید یک رفراندومی وجود داشته باشه که مردم مختار باشن بین یک جمهوری دمکراتیک، بین یک جمهوری لائیک، بین یک حکومت سرمایه داری، بین یک حکومت سوسیالیستی یا مارکسیستی و الی آخر حق انتخاب داشته باشن.
اما به واسطه این قدرت گیری و پایگاه اجتماعی ای که مذهبیون به دست آوردن و ما موضوعاتش را هم عرض کردیم.
نهایت رفراندوم ما به جایی رسید که بین جمهوری اسلامی بودن و یا نبودنش یکی رو انتخاب کنیم که خب گفتم پایگاه اجتماعی بالایی داشت و با یک رأی اکثریت غیر قابل فهم و درکی هم این قدرت قبضه شد و به دست مذهبیون افتاد.
و همه دنیای جمهوری اسلامی از همون جا آغاز شد.
یعنی از همون ابتدای انقلاب.
شما میتونستید انتهای این انقلاب رو ببینید.
من در باب انتقام و کینه هم صحبت کردم.
به کرات صحبت کردم.
در کتاب های مختلف در همین برنامه پادکست به نام جان هم صحبت کردم و گفتم که این ریشه ی انتقام و تفکر به انتقام و داشتن کینه ما رو به کجا میبره؟
و شما با یک حکومتی روبرو شدید که پایه های فکریش بر پایه کینه و انتقام بود.
حتی بالاتر و فراتر از اون پایه های خوراک فکری و اعتقادیش اون ریشه های اسلامی هم بود.
بر پایه کینه و انتقام بود.
حالا حکومتی رو به دست می گیرن که تمام سران حکومت گذشته رو از بین میبرند و میکشند.
همه رو قلع و قمع می کنند و این شروع کننده ی جهل و جنون تازه ی ایرانی هاست.
نه تنها در بین حکومتیان که در بین مردم هم این رواج داره.
یعنی مردم هم آرزوی قتل عام و کشتار اون حکومتیان گذشته رو داشتند.
فرای اینکه اونها محاکمه بشن یا نشن، موضوع قابل عرض و مهم در اون دوره از تاریخ قتل عام اونها بوده.
شما مواجه میشید با یک جنون و یک وحشی گری لجام گسیخته ای که این انقلابیون دارن انجام میدن.
از وزیر تا وکیل رو به جوخه های دار و به تفنگ های سرپر می سپارند.
وزیر زنی که اولین و اولین وزیر زن تاریخ ایران بوده را به راحتی می کشند بدون دلیل، بدون صحبتی، بدون هیچ دادگاه عادلانه ای و داره این پیام رو به شما میده.
این انقلاب که این انقلاب بر پایه کینه و انتقام شکل گرفته و قرار هست که در این ریل خونین مسیر خودش رو به پیش بره.
شروع انقلاب و اون اتفاقات دهشتناک و مدرسه رفاه منزجر کننده و حقیقتا وحشیانه ای که یک تاریخ ننگینی رو برای ایران ساخته، نوید دهنده این بود که این انقلاب، انقلاب وحشتناکی هست و قرار است که سرنوشت بدی رو برای مردم رقم بزنه.
شروع این انقلاب با قلع و قم کردن حکومتیان سابق شروع شد و به پیش رفت.
هر کس در هر جایگاهی که در اختیار این حکومتیان قرار میگرفت در اختیار این انقلابیون تازه متولد شده قرار میگرفت و محکوم به مرگ بود.
کار فراتر میرفت.
یعنی شما انقلاب جمهوری اسلامی را که نگاه میکنید مواجه میشوید با قتل عام هر نوع نگرشی، هر نوع انسان هایی که در برابر خود میدید.
یعنی شما حتی میبینید که به شهر زیبا هم حمله میکنند و حالا زنانی که اونجا کار میکردند رو هم اعدام میکنند حتی اگر مقداری میدون براشون باز تر بود.
هر کسی رو در ایران فکر میکنم اعدام میکردن.
یعنی از حالا بازیگرانی که در اون دوره وجود داشتن هم خیلی هاشون رو دوست داشتند اعدام بکنند در ملا عام.
و این دیوانگی و جنون رو گسترش بدن.
هر چند برخی رو ممنوع الکار کردن تا آخر عمر و باعث مرگشون شدن.
برخی رو به تبعید اجباری فرستادن و فضای کشور رو به نوعی ترسیم کردند که یک عده ای باید از این کشور فرار می کردند تا زنده بمونن.
یعنی بین مرگ و فرار یک حق انتخاب براشون وجود داشت و این تبعید گسترده ی مردم ایران هم شکل گرفت.
شروع انقلاب بر پایه خون بود و بر پایه خون به پیش رفت.
ما گفتیم که این جمهوری اسلامی در شروع راه نیازمند در کنار خود داشتن عناصر دیگه و افکار دیگه هم بود.
یعنی گفتیم که در اون دولت موقت به ملی گرا هایی که حالا نگاه های مذهبی داشتند قدرت داد و اون ها رو سر کار آورد اما به سرعت شروع به قلع و قمع کردن نگرش های دیگه کرد.
به محض اینکه پایگاه اجتماعی قدرتمندی دید و تونست قدرت خودش رو نشون بده شروع کرد به بلعیدن فرزندان خود.
همان جمله معروف که انقلاب فرزندان خود را یک به یک می بلعد در ایران ما به واقع اتفاق افتاد.
شما مواجه میشید با هر عنصری که در برابر جمهوری اسلامی بود از بین رفت.
هر عنصری که در این انقلاب نقش داشت نقش مهمی را ایفا کرده بود.
سالیان درازی مبارزه کرده بود تا این انقلاب شکل بگیره.
به سرعت توسط جمهوری اسلامی قلع و قمع شد.
از اون کمونیست هایی که در همون ابتدا به راحتی به نوعی نسخه شون پیچیده شد از بین رفتند.
به کناری گذاشته شدند با هزار عنوان، با هزار تهمت، با هزار صحبتی که میشد دربارشون کرد.
اما در پیش ترها اگر صحبت می کردید در باب بیخدا بودن اونها صحبت می کردید.
خب راه بود.
جایی بود برای اینکه اینها بحث بکنن، صحبت بکنن.
حتی در ابتدای انقلاب تلوزیون هم جوری بود که برای مباحثه این دو طیف فکری جای داشت که بیایند با هم صحبت بکنند و آرا و نظرات خودشان را مطرح بکنند.
اما به سرعت با این نگرشی که دیدند و فهمیدند که یک پایگاه اجتماعی قدرتمند تری دارند نسبت به آن کمونیست ها به راحتی کمونیست ها را از این صفحه حذف کردند.
بعد رفتند سراغ ملی مذهبی ها، رفتند سراغ همان جماعتی که ما به عنوان ملی گراها می شناسیم و آن طیفی که از این ملی گراها جدا شده بودند و یا حتی بودند در دل آن ها و آن نگاه های مذهبی را داشتند و نزدیکی داشتند و کمک کردند در این انقلاب کمک های به سزایی.
ما گفتیم شروع این مراحل انقلابی از همون جبهه ملی اتفاق افتاد دیگه.
یعنی اگر ما در نظر بگیریم که انقلاب مشروطه به واسطه مشروطه خواهانی شکل گرفت که بعدها همون طیف فکری ملی گرا رو تشکیل دادند.
شروع مرحله دوم انقلابی که به پنجاه وهفت هم رسید اون مرحله بعد از کودتای 28 مرداد بود.
پس باز هم ما مواجه میشیم با یک طیفی به اسم ملی گراها.
پس نقش عمده و به سزایی رو در این انقلاب بازی کردند اما به سرعت کنار گذاشته شدند.
با اتهام جاسوسی به زندان های طویل مدت و حبس ابد محکوم شدند و بعد با کارهای غیر عادی که حکومت وقت و این مذهبیون انجام دادند برخیشون استعفا دادند.
برخی شون خونه نشین و برخی تبعید و در مجموع همه قلع و قمع شدند.
و هر گروه و هر طیف فکری که در برابر بود به راحتی کنار گذاشته شد.
بعد رسید نوبت به کسانی که همپوشانی بیشتری داشتند با این افراد.
حالا برخی از اینها مواجه شدند با این رویای بر باد رفته با صحبت هایی که باور کرده بودند و دیدند که برعکسش هست.
حالا اینها خودشون دوری کردند و بلافاصله با این دوری کردن از صفحه و سپهر سیاسی ایران حذف شدند.
حالا چه با اعدام و کشتار، چه با تبعید و چه با خانه نشین شدن.
نمونه ها زیاد هست. بسیار هست.
یعنی هر کسی با تاریخ ایران آشنایی داشته باشه می تونه ده ها نمونه رو نام ببره که چگونه یک به یک از صحنه سیاسی ایران حذف شدند و کشتارهای مختلفی شکل گرفتند.
یکی از اتفاقات مهم دیگه ای که در تاریخ جمهوری اسلامی افتاد قاعدتا جنگ ایران و عراق هست که تبعات مختلفی رو برای مردم ایران داشت.
یه مقداری هم در این قسمت خوب هست که ما در باب این جنگ ایران و عراق هم صحبت بکنیم.
این که جنگ ایران و عراق به چه شکل اتفاق افتاد و شروع شد.
همه می دونیم که عراق به ایران حمله کرد و ایران دفاع کرد از خودش.
دفاعی که مشروع.
و قابل قبول در همه جای دنیا و تحت نظام فکری همه باورها هست.
شما از خودتان دفاع کنید اما بهتر است که یک مقداری در باب این شروع هم فکر بکنید.
اینکه تا چه حد مذهبیون تحریک کردند صدام حسین را که به ایران حمله بکند.
اینکه تا چه حد در پی شوراندن مردم در عراق بودند که انقلاب اسلامی و انقلاب جمهوری اسلامی به نوعی منتشر بشود و به عراق هم برسد.
خب می دانیم که عراق هم یک بخش شیعه داره دیگه.
ما در یک بخشی زندگی می کنیم از جهان یک تعداد شیعیان در جهان وجود دارند.
خب ایران ما به عنوان نماد و سمبلی که اکثریت را شیعه ها تشکیل داده اند اما کشورهای دیگری مثل سوریه و لبنان و عراق هم یک طیفی شیعه را در خودشان دارند.
تا چه حدی این مذهبیون در تکاپو بودند تا عراقی ها را به انقلاب بکشانند و این تحریک بزرگی هست برای کسی مثل صدام حسین.
فرای اون رفتارهای وحشیانه و احمقانه ای که نسبت به آمریکا انجام دادند.
اینکه شما با آمریکا مشکل داشته باشید قابل احترام است.
اینکه آمریکا رو به عنوان یک قدرت ظالم در جهان بشناسید قابل احترام هست.
همانطوری که من باور دارم هیچ آزادیخواهی در جهان وجود نداره که با همفکری با آمریکا داشته باشه.
این یک موضوع مشخص هست که من همیشه بهش باور داشتم.
آمریکا برای من به عنوان مثال نمادی است از خدا بر روی زمین.
این نمادی است از اون زورگویی و قدرت طلبی و قدرت پرستی.
در این شکی نیست.
اما اینکه با این چه رفتاری قرار هست که حالا با این کشور بشه مهمه.
اینکه شما در قبال ظلم هایی که بهتون میشه قرار هست چکار کنید مهمه.
اینکه در جهانی زندگی میکنیم که حالا امروز قرار است که بر اساس گفتوگو مشکلاتمان را حل کنیم، برخی از مشکلاتمان را بر پایه.
تبادل فرهنگی حل کنیم و راه حل های عقلانی داشته باشیم برای حل مشکلاتمان.
موضوع قابل عرضی هست اما اگر قرار باشد این دشمنی ها را به وحشیانه ترین شکل خودش جواب بدهیم قاعدتا دچار معضل و مشکل خواهیم شد.
همه ما در باب اشغال سفارت می دانیم و اینکه این اشغال سفارت تا چه حد باعث و به وجود آورنده این جنگ شد هم قاعدتا همه درباره اش می دانیم.
اینکه شما حتی به واسطه یک کینه و انتقامی که دارید دست به همچین کاری می زنید حالا یک دلیلی را برمیشمارند در باب اینکه کودتای بیست و هشت مرداد به واسطه همان آمریکا و انگلستان در ایران شکل گرفت و حکومت مصدق از میان رفت.
این رو همه می دونن و برخی به این بهانه در فکر این بودند که خب!
سفارت آمریکا به نوعی محفلی است برای به وجود آوردن یه همچین کودتایی.
اما عقلانی نبود.
یعنی اگر هر کسی با عقل سلیم به این موضوع فکر می کرد می دونست که همچین اتفاقی قابل اجرا نیست.
چرا که سردمداران و قدرتمندان اعدام شده بودند، به خاک و خون کشیده شده بودند و عناصر اصلی حکومت پهلوی.
حالا چه ارتشیان یا ساواکی ها، چه شخصیت های سیاسی یا مرده بودند یا کشته شده بودند، یا تبعید شده بودن یا فرار کرده بودن و اصولا قدرتی وجود نداشت که بخواد قدرت جایگزینی برای این انقلاب باشه.
و فرای اون همه در قوانین بین الملل می دونیم که سفارت هر کشور خاک اون کشور در کشور مقصد هست.
یعنی ما داریم در باب یک بخشی از خاک صحبت می کنیم که به عنوان خاک امریکا در ایران به حساب میاد. قوانین و.
روابط بین المللی هست که به طول تاریخ انسان و به طول تاریخ پیدایش انسان ها شاید عمر داشته.
یعنی این قواعد و قوانین رو خیلی سال هست که همه کشور ها قبول کردند و شما وقتی به این بخش از خاک امریکا در ایران به نوعی حمله می کنید به نوعی دارید اعلان جنگ با این کشور می کنید و این کار عبث و بیهوده و وحشیانه چه تبعاتی رو برای ایران به همراه داشت؟
فرای اون قدرت طلبی و قدرت پرستی کسی مثل صدام حسین و داشتن خیالاتی برای اینکه می تونه ایران رو در این بحبوحه و در این تنگنا از آن خود بکنه و ایران رو بدست بیاره و بر این عقده های تاریخی خودش به نوعی فائق بیاد هم موضوع قابل عرضی بود که باعث پیدایش این جنگ شد و ایران ما دچار یک جنگ شد.
تازه انقلابی رو پشت سر گذاشته که هنوز ارکان درستی در خودش نداره.
هنوز قدرت تثبیت نشده، هنوز دولت به معنای واقعی شکل نگرفته و هنوز برنامه های درستی برای پیشرفت اتفاق نیفتاده که جنگ هم گریبان مردم رو گرفت.
این جنگ برای جمهوری اسلامی نعمات بیشماری داشت.
حتی شما مواجه میشید با این مذهبیون که این جنگ رو نعمت خدا میدونه چون حقیقتا هم برای اونها نعمت بزرگی بود چرا که این جنگ باعث شد تا اونها بتونن وحشیانه تر رفتار خودشون رو در ایران حکمفرما بکنند.
نیستم به سادگی انسان های بیشماری را بکشند از بین ببرند، توانستند هر صدای مخالفی را از بین ببرند.
توانستند اوامر وحشیانه ای که داشتند رو در ایران حکمفرما بکنند، قانونمند بکنند، قدرتمند بکنند.
توانستند پایه های حکومت خودشان را تثبیت بکنند.
توانستند خودشان را به عنوان یک حکومت واقعی قلمداد بکنند و از اتفاقاتی که قرار بود این حکومت تازه تازه تاسیس را زیر سوال ببرد جلوگیری بکند و این جنگ برای مردم ایران دستاوردی به جز نابودی، بدبختی، فقر، فلاکت و عناوینی از این دست نداشت.
جنگی که می توانست بعد از دو سال پایان پیدا بکند.
جنگی که می توانست بعد از آزادی خرمشهر به اتمام برسد.
با آرزوهای محال و احمقانه ای که در دل مذهبیون بود به درازا کشید.
همه می دانند و اینها موضوعات قابل عرضی هست که کشورهای مختلف جهان در پی.
صلح بودند و می خواستند که با دادن غرامت حتی خیلی از کشور های عربی قرار بود که با دادن یک غرامتی به دولت ایران و کشور ایران این جنگ رو خاتمه بدهند.
اما سودای رسیدن به فلسطین و از بین بردن اسراییل در همان دوران هم در دل این مذهبیون پررنگ و قدرتمند بود و بدون اغراق می شه گفت که دو سال جنگ تحمیلی تبدیل به هشت سال جنگی شد که دیگه دفاع نبود.
شش ساله از اون دفاع نبود، حمله بود.
حمله بی سرانجام یک سانتی متر به خاک ایران هم اضافه نکرد و هیچ کدوم از اون اهداف احمقانه رو پیش نبرد و در نهایت بدل به اون جام زهری شد که.
هزاران هزار انسان رو به خاک و خون کشید و هزاران هزار انسان رو جانباز و معلول کرد.
و کشوری رو به فقر دچار کرد.
امروز هم که امروز هست.
شما وقتی به جنوب کشور میرید مواجه میشید با ساختمانهایی که از بین رفته.
هنوز زمین هایی وجود داره که به مین آغشته است و هنوز هم ما مواجه میشیم با کودکانی که در این وحشیگری از بین میرند.
جنگی که برای ما دهشتناک بود و برای جمهوری اسلامی یک نعمت بزرگ برای مردم ایران وحشتناک بود.
ثمره اش مرگ و میر میلیونها نفر.
هزاران نفر حالا به میلیون رسید از هر دو طرف.
تعداد اینها طبق آمارهایی که وجود داره هزاران نفر.
بی پدر شدند.
بی مادر شدند.
یتیم شدند و موضوعاتی از این دست که همه با آن آشنا هستیم.
جانبازان بی شماری که در ایران وجود دارند، سال های اسارت بی شماری که برای آزادگان اتفاق افتاده و این جنگ ثمرات وحشتناکی را برای مردم ایران در بر داشت.
فرای جنگ ایران و عراق یک اتفاقی هم همسو و هم راستا با جنگ ایران و عراق هم در شرف اتفاق افتادن بود.
ما در باب ابتدای انقلاب صحبت کردیم و گفتیم که یک طیف های فکری وجود داشتند که از ابتدا همراه با این انقلاب بودند و به نوعی کمک کردند به این انقلاب.
این طیف های فکری به مرور زمان و با قدرت گرفتن مذهبیون قلع و قمع شدند.
یک تعداد بی شماری از این ها هم در زندان ها حضور داشتند که بیشتر هم از همان.
همون چپی ها بودند.
حالا چه چپی هایی که با همون اعتقادات و آرا و عقاید کمونیستی و مارکسیستی پیش می رفتند و چه اونهایی که یک بخشی از اعتقادات کمونیستی رو با اسلام و شیعه گری توامان داشتند.
این دو طیف فکری بخش عمده شون قلع و قمع شدن.
در همون ابتدا تبعید شدند، فرار کردند، کشته شدند و بخشی شون هم زندانی شدند.
و وحشتناک ترین اتفاق تاریخی ایران در این تاریخ معاصر و در این برهه هایی که ما در بابش صحبت کردیم اتفاق افتاد و سال شصت و هفت شکل گرفت.
سال شصت و هفت نقطه ای است که جمهوری اسلامی وحشیانه ترین کارهای ممکن رو انجام داده.
جمهوری اسلامی به نوعی خودش رو تموم کرده و من اعتقاد دارم که جمهوری اسلامی به واسطه سال شصت و هفت از بین رونده هست.
این جمهوری اسلامی عزل و نابودی خودش رو از سال شصت و هفت که داره سال شصت و هفت سال خونین و وحشتناکی است که جمهوری اسلامی همواره ننگ رو به پیشانی خودش خواهد داشت.
شما برید و بخونید و بدونید از ناحیه بین این طیف فکری و این مذهبیون که چگونه اعتقاد دارند در آینده تاریخ از اونها به چه شکلی صحبت خواهد شد.
از قتل عام و کشتاری صحبت خواهد کرد که به وحشیانه ترین شکل ممکن اتفاق افتاد.
یک مقداری اگر بخواهیم در باب این موضوع صحبت بکنیم تا دوستان بیشتر با این موضوع آشنا بشن میتونیم چکیده ای درباره اش صحبت بکنیم.
خب ما گفتیم یک طیف فکری وجود داشت که کمونیست بود و یک طیف فکری که از کمونیست ها به نوعی انشعاب پیدا کردند و اعتقادات مذهبی داشتند.
این ها طیف قدرتمندی بودند.
در ابتدای انقلاب کارهای مهمی هم برای انقلاب کردند.
طی مرور زمان خب خیلی ها از این جمهوری اسلامی برگشتند.
بعد از دیدن اتفاقات خوب هر کدام جایی از این قطار پیاده شدند.
برخی را به زور پیاده کردند.
برخی از اینها هم به زور پیاده شدند.
ثمره تمام این اتفاقات یک جماعتی بود که قلع و قمع شده بود.
یک جماعتی بود، تبعید شده بود اما یک جماعتی بود که زندانی شد.
این زندانیان در دادگاه های جمهوری اسلامی با همان قواعد به واسطه رفتارهایی که انجام داده بودند، یک حکمی گرفته بودند.
حالا وقتی ما در باب رفتارها هم صحبت می کنیم، منظور این نیست که آنها تفنگ به دست گرفته بودند چرا که اگر تفنگ به دست داشتند به راحتی محکوم به مرگ می شدند.
منظور این هست که حالا جزوه ای را همراه داشتند، اعلامیه ای را همراه داشتند یا در یکی از تظاهرات ها شرکت کرده بود و در گروهی که عضو بودند به واسطه میتینگ و نشستی که داشتند این گروه دستگیر شده و این ها به دادگاه های جمهوری اسلامی فرستاده شده بودند.
این ها در دادگاه حکم خودشان را گرفته بود ولی یکی محکوم به پنج سال زندان شده بود.
یکی به ده سال، یکی به پانزده سال و الی آخر.
هر کدام یک محکومیتی داشتند و در زندان بودند.
یکی از این طیف های فکری.
خب از همون ابتدا هم با عراق همسویی داشت و با یک تفکرات ابلهانه و احمقانه ای به فکر.
انقلاب در ایران و گرفتن قدرت از جمهوری اسلامی بود.
همه دربارش میدونیم دیگه.
یعنی ما داریم در باب مجاهدینی صحبت می کنیم که با همون طیف از همون انشعاب های فکری بودند که با اعتقادات کمونیستی اعتقادات مذهبی هم داشت.
حالا اینها به یک سودایی که در ذهن داشتند و آن هم حالا با تعاریف خودشان آزادسازی ایران بود، بازپس گیری قدرت بود از حکومت آخوندها رفتند و همسو شدن با دولت عراق که به ایران حمله بکند طی یک حمله ابلهانه و واقعا افکار و افکار پوچ و ابلهانه ای بود.
از هر نوعش که بخواهید نگاه بکنید واقعا به حماقت این افکار نزدیک تر میشد.
اینکه شما بخواهید با یک قوای چند ده هزار نفری بیایید و این کشور را فتح کنید در صورتی که ارتش عراق طی هشت سال نتوانسته این کار را بکند.
با این افکار پوچ شما وارد یک جنگی میشید و خب تو این جنگ هم به راحتی شکست میخورید.
اما ثمره این جنون فکری یک دیوانه بزرگتری رو داره که ادامه رونده این راه جنون بار هست.
حالا شما مواجه میشید با مذهبیون و به ویژه مولای کین که من نامی است که برای خمینی در نظر گرفتم و حقیقتا هم برازنده ترین نام برایش هست.
شما مواجه می شوید با این ملای که پر از کینه و انتقام است که در ازای حمله ای که اینها به ایران کردن و با جمهوری اسلامی به نوعی وارد نزاع شدند، باید تمام این زندانی ها کشته بشوند.
همه اینها از زیر تیغ بگذرن و اینجا اون قتل عام وحشیانه سال 67 شکل میگیرد.
حالا کسانی که اولا در این گروه نبودند یعنی بخشی از کمونیست ها که خوب همراهی و همفکری به طور کلی با مجاهدین نداشتند چون اصلا از نظر فکری و گروهی با هم همراستا و همداستان نبودند و یک بخشی که شاید حتی در این گروه بودند خبری از این اتفاقات نداشتند و نمی دونستند چه اتفاقی داره میفته و اینکه حتی اگر هم رایی هم با اونها داشتند خودشون مرتکب جرمی نشدند.
ما در همه جای دنیا به واسطه فکر کسی رو مجازات نمی کنیم.
یعنی شما ساعت ها و روزها اگر به فکر قتل دیگری باشید هیچ دادگاهی در جهان شما رو مجازات و محاکمه نمیکنه.
شما در فکرتون باور داشته باشید که میخواید یکی رو بکشید.
خب این فکر که عاملی بر ارتکاب جرم نیست و هیچ جایی به عنوان جرم شناخته نمیشه.
اما ما با دیوانگانی رو به رو بودیم که این وحشیگری رو به نهایت رسوندند و این کشتار وحشیانه رو شکل دادند.
دادگاه های مرگی که یک هیات مرگی رو به همراه داشت.
هیئت سه نفره ای که حالا قرار بود از این زندانیانی که حکم گرفته بودند بازجویی بکنه و در جواب سئوال هایی که میپرسه با شنیدن یک جواب منفی حکم قتل این ها رو امضا بکنه.
حکم و دستنوشته ای که از ملاکین میرسه.
و قرار هست که این ملای دیوانه ایران رو به خون بکشه و سال خونین شصت و هفت و این تابستان خونین رو رقم بزنه.
شصت و هفت اتفاق می افته و شما مواجه میشید با یک هیئت مرگی که از زندانیانی که حکم گرفته بودند سوال می کنه آیا شما به خداوند اعتقاد داری؟
حالا داره از یک مارکسیست سوال میکنه که قاعدتا آتئیست هست و به وجود خدا اعتقادی نداره.
خب جواب اون می تونه نباشه.
وقتی نه هست حکم اون آدم مرگ هست.
یعنی شما وقتی دارید در باب قتل عام عقیدتی صحبت می کنید مفهومش همین هست.
وقتی در باب زندانی عقیدتی و سیاسی صحبت می کنید این هست حالا ما در باب زندانی صحبت نمی کنیم، در باب قتل عام عقیدتی و سیاسی صحبت کنیم.
از شما سوال میشه آیا به گروه خودتون پایبند هستید.
یعنی از همان زندانیانی که مثلا به عنوان مثال یک دختر هجده ساله، هفده ساله، شانزده ساله، دوازده ساله، سیزده ساله ای که در خیابان یک جزوه ای از مجاهدین داشته و به زندان محکوم شده، حالا پنج سال هم هست که در زندان هست.
دو سال دیگر هم قرار هست که آزاد بشود.
از این می پرسند آیا شما بر آن گروه خودتان معترف و معتقد هستید؟
اگر جوابش عالی باشد محکوم به مرگ است و این کشتار وحشتناک اتفاق می افتد.
کاری که هیتلر کرد تفاوتی با این کاری که جمهوری اسلامی کرد نداشت.
در یک راستا بود.
او بر پایه نژاد و با آن حماقت احمقانه خودش انسان ها را قلع و قمع می کرد و اینها بر پایه افکار و عقاید انسان ها را قلع و قمع می کرد.
کار به اینجا هم نکشید.
کار فراتر هم رفت.
یعنی افکار بیمار و مریضی که این ها دارند به مراتب وحشیانه تر و دهشتناک تر هم شد.
به جایی رسیدیم که با اون اعتقادات بیمارگونه ی اسلامی به این نتیجه رسیدند که بله دختران باکره به بهشت میرن و اینها چون مشتی خاطی و خطاکار هستن باید زن بشن و بمیرن و اون حکم وحشیانه ی ملاکین باعث شد که به خیلی از این دختران تجاوز بشه پیش از اینکه اعدام بشن یعنی نهایت جنون و دیوانگی.
انقلابی که شروعش از قتل عام انسان های بیگناه، از کشتن سرباز ها تا وزیر زن هست تا زنانی که به واسطه ی فقر تن فروشی می کنن و کشتار اینها هست.
در نهایت هم به همچین جنونی خواهد رسید.
چیزی بیشتر از این نمی تونید ازش انتظار داشته باشید.
و اگر با این فلسفه فکری و فلسفه اسلامی آشناییت داشتید خب قاعدتا دچار همچین جنونی نمیشد.
شما اگر روبهرو میشدید و کتاب قرآن رو میخوندید مواجه میشدید با رفتاری که قرار هست با یک محارب بکنه.
شما در کدوم نظام فکری مواجه میشید با کسی که بگه کسی که محاربه با خدا میکنه باید یک دست و یک پاش رو به صورت برعکس ببرید؟
کدوم نظام فکری تا این حد درنده خوی و وحشی هست؟
خب قاعدتا از همچین نظام فکری بیشتر از این شما نمیتونید برداشت بکنید و ما مواجه میشیم با کامیون هایی از انسان ها که با همون کامیون و خاور اونها به خاک سپرده میشن و بهترین و آرزومندانه ترین جوانان ایرانی رو به خاک و درک میفرسته.
انسان هایی که صاحب فکر بودن، یاغی بودن، آزاده بودن در راه آزادی قدم برمیداشتن.
اینکه آرا و عقایدشون به چه سمتی بود مهم نیست.
مهم این بود که اونها حاضر بودن از جون خودشون بگذرن.
شما تصور کنید انسان هایی که تا آخرین لحظه ی عمرشون حاضر بودن بر عقاید خودشون پایبند باشن و جون خودشون بگذرن.
اینها قاعدتا بهترین جوانان بودند.
بهترین جوانان ایران در اون روزگاران بودن و اینها همه به جوخه های مرگ فرستاده شدند.
یک به یک اعدام شدند و به دار کشیده شدند.
به دختران تجاوز شد و بعد از تجاوز به جوخه های دار فرستاده شدند و اعدام شدند.
و این کشتار وحشیانه شکل گرفت و حقیقتا ننگین ترین نقطه ی تاریخی ایران در تاریخ معاصر شکل گرفت که روی هر گونه کشتار و وحشیگری رو سپید کرد.
هر کاری که قاجاری ها در طول تاریخ حکومتشون کردند رو جمهوری اسلامی سپید کرد.
اگر پهلوی ها جنایتی مرتکب شدند رو.
جمهوری اسلامی در جوابش این دیوانگی رو نشون داد تا همه روسپید باشند و همه در برابر تاریخ روسپید قرار بگیرند.
که جمهوری اسلامی اومده بود برای قلع و قم کردن و نشر این جنون و دیوانگی.
سال شصت و هفت سال مهم و بزرگی است در تاریخ ایران و به نوعی در همون تاریخ.
پرونده ی جمهوری اسلامی به اتمام رسید و جمهوری اسلامی نه در برابر ایران و ایرانیان که در برابر تاریخ و جهانیان خودش رو نشون داد و نشون داد که تا چه حد رژیم سفاک و دیوانه ای ست و تا چه حد مرید جنون و دیوانگی ست.
تو این قسمت تا سال شصت و هفت صحبت کردیم.
چون تاریخ جمهوری اسلامی یک تاریخی ست که برای ما مهم تر هست و ما در اون زندگی کردیم و هنوز هم با این جنون دست به گریبان هستیم.
پس این قسمت رو من ادامش رو سعی میکنم در قسمت بعدی بگم هرچند تمام این قسمت ها هم طولانی شد ولی بیشتر از این دیگه نمیخوام طولانی بشه.
پس ما در این ویژه برنامه ایران صد ساله تا در قسمت جمهوری اسلامی به کشتار سال شصت و هفت رسیدیم و سعی می کنیم در قسمت های آتی در باب تاریخ پیشترش هم صحبت کنیم.
پیش از ارسال نظرات خود در وبسایت رسمی جهان آرمانی این توضیحات را مطالعه کنید.
برای درج نظرات خود در وبسایت رسمی جهان آرمانی باید قانون آزادی را در نظر داشته و از نشر اکاذیب، توهین تمسخر، تحقیر دیگران، افترا و دیگر مواردی از این دست جدا اجتناب کنید.
نظرات شما پیش از نشر در وبسایت جهان آرمانی مورد بررسی قرار خواهد گرفت و در صورت نداشتن مغایرت با قانون آزادی منتشر خواهد شد.
اطلاعات شما از قبیل آدرس ایمیل برای عموم نمایش داده نخواهد شد و درج این اطلاعات تنها بستری را فراهم میکند تا ما بتوانیم با شما در ارتباط باشیم.
برای درج نظرات خود دقت داشته باشید تا متون با حروف فارسی نگاشته شود زیرا در غیر این صورت از نشر آنها معذوریم.
از تبلیغات و انتشار لینک، نام کاربری در شبکههای اجتماعی و دیگر عناوین خودداری کنید.
برای نظر خود عنوان مناسبی برگزینید تا دیگران بتوانند در این راستا شما را همراهی و نظرات خود را با توجه به موضوع مورد بحث شما بیان کنند.
توصیه ما به شما پیش از ارسال نظر خود مطالعه قوانین و شرایط وبسایت رسمی جهان آرمانی است برای مطالعه از لینکهای زیر اقدام نمایید.
با درج ایمیل آدرس خود میتوانید از تازهترین آثار منتشر شده در وبسایت جهان آرمانی با خبر شوید آدرس ایمیل شما نزد ما محفوظ خواهد بود
با ثبت نام در وبسایت جهان آرمانی میتوانید نگاشتههای خود را در این بستر منتشر کنید، فرای انتشار پست میتوانید با ما همکاری داشته و همچنین آثار خود در زمینههای مختلف هنری را نشر و گسترش دهید
© تمام حقوق نزد مولف محفوظ است
Copyright 2021 by Idealisti World. All Rights Reserved
این صفحه دارای لینکهای بسیاری است تا شما بتوانید هر چه بهتر از امکانات صفحه استفاده کنید.
در پیش روی شما چند گزینه به چشم میخورد که فرای مشخصات اثر به شما امکان میدهد تا متن اثر را به صورت آنلاین مورد مطالعه قرار دهید و به دیگر بخشها دسترسی داشته باشید،
شما میتوانید به بخش صوتی مراجعه کرده و به فایل صوتی به صورت آنلاین گوش فرا دهید و فراتر از آن فایل مورد نظر خود را از لینکهای مختلف دریافت کنید.
بخش تصویری مکانی است تا شما بتوانید فایل تصویری اثر را به صورت آنلاین مشاهده و در عین حال دریافت کنید.
فرای این بخشها شما میتوانید به اثر در ساندکلود و یوتیوب دسترسی داشته باشید و اثر مورد نظر خود را در این پلتفرمها بشنوید و یا تماشا کنید.
بخش نظرات و گزارش خرابی لینکها از دیگر عناوین این بخش است که میتوانید نظرات خود را پیرامون اثر با ما و دیگران در میان بگذارید و در عین حال میتوانید در بهبود هر چه بهتر وبسایت در کنار ما باشید.
شما میتوانید آدرس لینکهای معیوب وبسایت را به ما اطلاع دهید تا بتوانیم با برطرف کردن معایب در دسترسی آسانتر عمومی وبسایت تلاش کنیم.
در صورت بروز هر مشکل و یا داشتن پرسشهای بیشتر میتوانید از لینکهای زیر استفاده کنید.
پر کردن بخشهایی که با علامت قرمز رنگ مشخص شده است الزامی است.
عنوانی برای گزارش خود انتخاب کنید
تا ما با شناخت مشکل در برطرف کردن آن اقدامات لازم را انجام دهیم.
در صورت تمایل میتوانید آدرس ایمیل خود را درج کنید
تا برای اطلاعات بیشتر با شما تماس گرفته شود.
آدرس لینک مریوطه که دارای اشکال است را با فرمت صحیح برای ما ارسال کنید!
این امر ما را در تصحیح مشکل پیش آمده بسیار کمک خواهد کرد
فرمت صحیح لینک برای درج در فرم پیش رو به شرح زیر است:
https://idealistic-world.com/poetry
در متن پیام میتوانید توضیحات بیشتری پیرامون اشکال در وبسایت به ما ارائه دهید.
با کمک شما میتوانیم در راه بهبود نمایش هر چه صحیحتر سایت گام برداریم.
با تشکر ازهمراهی شما
وبسایت رسمی جهان آرمانی
این آیکون در صفحهی پیش رو برای دانلود مستقیم فایلها از سرورهای وبسایت رسمی جهان آرمانی تعبیه شده است، با کلیک بر روی این گزینه شما میتوانید به راحتی کتاب مورد نظر خود را دانلود کنید.
این آیکون در صفحهی پیش رو برای دانلود با لینک کمکی از سرورهای Google Drive تعبیه شده است، با کلیک بر روی این گزینه شما میتوانید به راحتی کتاب مورد نظر خود را دانلود کنید.
این آیکون در صفحهی پیش رو برای دانلود با لینک کمکی از سرورهای One Drive تعبیه شده است، با کلیک بر روی این گزینه شما میتوانید به راحتی کتاب مورد نظر خود را دانلود کنید.
این آیکون در صفحهی پیش رو برای دانلود با لینک کمکی از سرورهای Box Drive تعبیه شده است، با کلیک بر روی این گزینه شما میتوانید به راحتی کتاب مورد نظر خود را دانلود کنید.
این آیکون در صفحهی پیش رو به شما اطالاعاتی پیرامون اثر خواهد داد، مشخصات اصلی اثر در این صفحه تعبیه شده است و شما با کلیک بر این آیکون به بخش مورد نظر هدایت خواهید شد.
شما با کلیک روی این گزینه به بخش مطالعه آنلاین اثر هدایت خواهید شد، متن اثر در این صفحه گنجانده شده است و با کلیک بر روی این آیکون شما میتوانید به این متن دسترسی داشته باشید
در صورت مشاهدهی هر اشکال در وبسایت از قبیل ( خرابی لینکهای دانلود، عدم نمایش کتب به صورت آنلاین و … ) با استفاده از این گزینه میتوانید ایراد مربوطه را با ما مطرح کنید.
در این بخش میتوانید توضیح کوتاهی دربارهی خود مطرح کنید، در نظر داشته باشید که این بخش را همهی بازدیدکنندگان خواهند دید، حتی میهمانان، در صورت دیدن لیست اعضا و در مقالات و نگاشتههای شما
کشور انتخابی محل سکونت شما تنها به مدیران نمایش داده خواهد شد و انتخاب آن اختیاری است
تاریخ تولد شما به صورت سن قابل رویت برای عموم است و انتخاب آن بستگی به میل شما دارد
گزینههای در پیش رو بخشی از باورهای شما را با عموم در میان میگذارد و این بخش قابل رویت عمومی است، در نظر داشته باشید که همیشه قادر به تغییر و حذف این انتخاب هستید با اشارهی ضربدر این انتخاب حذف خواهد شد
در این بخش میتوانید آدرس شبکههای اجتماعی، وبسایت خود را با مخاطبان خود در میان بگذارید برخی از این آدرسها با لوگو پلتفرم و برخی در پروفایل شما برای عموم به نمایش گذاشته خواهد شد
در این بخش میتوانید نام و نام خانوادگی، آدرس ایمیل و همچنین رمز عبور خود را ویرایش کنید همچنین میتوانید اطلاعات خود را از نمایش عمومی حذف کنید و به صورت ناشناس در ویسایت جهان آرمانی فعالیت داشته باشید
نام کاربری شما باید متشکل از حروف لاتین باشد، بدون فاصله، در عین حال این نام باید منحصر به فرد انتخاب شود
نام و نام خانوادگی شما باید متشکل از حروف فارسی باشد، بدون استفاده از اعداد
در نظر داشته باشید که این نام در نگاشتههای شما و در فهرست اعضا، برای کاربران قابل رویت است
آدرس ایمیل وارد شده از سوی شما برای مخاطبان قابل رویت است و یکی از راههای ارتباطی شما با آنان را خواهد ساخت، سعی کنید از ایمیلی کاری و در دسترس استفاده کنید
رمز عبور انتخابی شما باید متشکل از حروف بزرگ، کوچک، اعداد و کارکترهای ویژه باشد، این کار برای امنیت شما در نظر گرفته شده است، در عین حال در آینده میتوانید این رمز را تغییر دهید
پیش از ثبتنام در وبسایت جهان آرمانی قوانین، شرایط و ضوابط ما را مطالعه کنید
با استفاده از منو روبرو میتوانید به بخشهای مختلف حساب خود دسترسی داشته باشید
در حال حاضر این لینک در دسترس نیست
بزودی این فایلها بارگذاری و لینکها در دسترس قرار خواهد گرفت
در حال حاضر از لینک مستقیم برای دریافت اثر استفاده کنید
شما با ثبت نام در وبسایت جهان آرمانی میتوانید در پیشبردن اهداف ما برای رسیدن به جهانی در آزادی و برابری مشارکت کنید
وبسایت جهان آرمانی بستری است برای انتشار آثار نیما شهسواری به صورت رایگان
بیشک برای دستیابی به این آثار دریافت مطالعه و … نیازی به ثبت نام در این سایت نیست
اما شما با ثبتنام در وبسایت جهان آرمانی میتوانید در این بستر نگاشتههای خود را منتشر کنید
این را در نظر داشته باشید که تالار گفتمان دیالوگ از کمی پیشتر طراحی و از خدمات ما محسوب میشود که بیشک برای درج مطالب شما بستر کاملتری را فراهم آورده است،
پر کردن بخشهایی که با علامت قرمز رنگ مشخص شده است الزامی است.
در هنگام درج بخش اطلاعات دقت لازم را به خرج دهید زیرا در صورت چاپ اثر شما داشتن این اطلاعات ضروری است
بخش ارتباط، راههایی است که میتوانید با درج آن مخاطبین خود را با آثار و شخصیت خود بیشتر آشنا کنید، فرای عناوینی که در این بخش برای شما در نظر گرفته شده است میتوانید در بخش توضیحات شبکهی اجتماعی دیگری که در آن عضو هستید را نیز معرفی کنید.
شما میتوانید آثار خود را با حداکثر حجم (20mb) و تعداد 10 فایل با فرمتهایی از قبیل (png, jpg,avi,pdf,mp4…) برای ما ارسال کنید،
در صورت تمایل شما به چاپ و قبولی اثر شما از سوی ما، نام انتخابی شامل عناوینی است که در مرحلهی ابتدایی فرم پر کردهاید، با انتخاب یکی از عناوین نام شما در هنگام نشر در کنار اثرتان درج خواهد شد.
پیش از انجام هر کاری پیشنهاد ما به شما مطالعهی قوانین و شرایط وبسایت رسمی جهان آرمانی است برای این کار از لینکهای زیر اقدام کنید.
گزارش شما با موفقیت ارسال شد
ایمیلی از سوی وبسایت جهان آرمانی در راستای تأیید ارسال گزارش دریافت خواهید کرد
در صورت نیاز به تماس و درج صحیح اطلاعات، با شما تماس گرفته خواهد شد.
پیام شما با موفقیت ارسال شد
ایمیلی از سوی وبسایت جهان آرمانی در راستای تأیید ارسال پیام دریافت خواهید کرد
در صورت نیاز به تماس و درج صحیح اطلاعات، با شما تماس گرفته خواهد شد.
فرم شما با موفقیت ثبت شد
ایمیلی از سوی وبسایت جهان آرمانی در راستای تأیید ارسال فرم دریافت خواهید کرد
در صورت نیاز به تماس و درج صحیح اطلاعات، با شما تماس گرفته خواهد شد.