خب دوستان توی قسمت مجزایی ما توی برنامه ای به نام جان در باب فرزند آوری با هم صحبت کردیم.
اما توی این قسمت قرار هست بیشتر در باب این مسئله صحبت بکنیم.
اینکه حالا یک بخشی از انسان ها حاضرند به هر هزینه ای فرزند آوری بکنند.
حالا یک مقداری بیش تر این موضوع رو بشکافیم.
خب در اون ابتدای بحث بهتره که یک مقداری دوباره در باب این فرزند آوری صحبت کنیم و سعی کنیم خیلی موجز در باب کلیات این مسئله یه نگاهی بهش داشته باشیم.
اینکه خب قاعدتا طبیعت انسانی با فرزند آوری به نوعی گره خورده.
اینکه همه طبیعت در تکاپوی این هست که این بقا ادامه پیدا بکنه و این ادامه نسل و ادامه بقا هم بسته به همین فرزند آوری است.
این تولیدمثل هستش که باعث میشه اصلا گونه انسانی و یا همه گونه ها و یا اصولا جان ها بر زمین حیاتشون ادامه دار باشه.
پس این یک طبیعتی است که در وجود انسان ها و همه جانداران وجود داره.
اما ما وقتی با یک معقوله ای مواجه میشیم به عنوان انسان حالا قضیه متفاوته.
حالا ما به واسطه داشتن عقلمون باید شرایط رو متفاوت کنید.
یعنی قرار نیست همون چیزهایی که به صورت غریزی در بین تمام جانداران جاری و ساری هست رو ما هم ادامه بدیم.
خب موجودات دیگه. جانداران دیگه. حیوانات. گیاهان.
این ادامه نسل و تولیدمثل رو.
با غریزه خودشون دارن پیش میبرن.
هیچ نوع انتخابی درون اون ندارن.
هیچ فکری درش اعمال نمیکنن.
ولی ما به عنوان یک موجودی که حالا صاحب عقل هستیم قوه اختیار بیشتر برامون نقش داره و میتونیم با انتخاب های خودمون زندگی رو تغییر بدیم.
قاعدتا باید وقتی نزدیک به این موضوع میشیم یک نگاه درستی نسبت به مساله داشته باشیم.
یعنی قاعدتا اگر قرار باشه انسان این تولیدمثل رو انجام بده باید یک شرایط لازمی رو داشته باشه تا بخواد فرزند آوری بکنه.
در باب این شرایط هم صحبت کردیم توی همون قسمت.
و اینجا هم سعی میکنیم اجمالی درباره اش صحبت کنیم.
این که شما باید از نظر مادی مطمئنا یک شرایط کافی رو داشته باشید.
یک شرایط لازمی رو داشته باشید که بتونید فرزند آوری بکنید، از هزینه های او بربیاید و بتونید یک زندگی اقتصادی درستی رو برای او فراهم کنید.
حالا اینکه چه در زمانی که پیش از اینکه متولد بشه، چه برای تولدش و چه پس از اون و حتی بعد از پرورشش، یعنی باید یک شرایط مالی مناسبی رو در اختیار داشته باشید که حالا او قرار هست به دنیا بیاد.
نمیدونم شرایط ابتدایی اش برای زیستنش رو فراهم کنید با جهان امروزی که ساخته شده و تا این حد انسان ها درگیر این مصرفگرایی هستند.
خب قاعدتا باید یک شرایطی رو فراهم بکنید.
اینکه خب این بچه سرپناه میخواد.
اینکه این بچه برای بزرگ شدن نیاز به تغذیه مناسب داره نیاز به شرایط بهداشتی و درمانی مناسب داره و تمام این ها هم ملزم به این است که شما بتوانید شرایط اقتصادی مناسبی را داشته باشید.
پس ما باید یک شرایطی را پیش از تولد فرزند داشته باشیم تا به این سمت و سو به نوعی نگاه بکنیم.
موضوع بر این قرار هست که قرار نیست ما بر همان پایه ای که حیوانات و گیاهان تولیدمثل میکنند، همان رویه را ادامه بدهیم.
آنها به واسطه غریزه شان دارند این کار را انجام میدهند.
یک رفتاری بدون انتخاب دارند میکنند.
و این رویه را ادامه میدهند.
در طول تاریخ هم ادامه دادند.
اما انسانها نباید موضوع را به اینجا ختم کنند.
اینکه یک رفتار طبیعی را مدام تکرار کنند.
حالا باید این را با چاشنی عقل و دانش و خرد خودشان هم قاطی بکنند به نوعی و باید یک شرایطی را فراهم کنند.
شرایط مالی و شرایط احساسی و عاطفی.
اینکه قرار هست شما یک شرایط احساسی مناسبی داشته باشید.
برای اینکه بتوانید با آن کودک رو به رو بشید اینکه بتونید او رو سرشار از مهر و محبت بکنید از او دریغ نکنید.
این محبت و دوست داشتن.
رو عاطفه و مهر و.
حالا اگر شما در این موضوع خاص مشکل دارید نمیتونید ابراز بکنید احساساتتون رو نمیتونید او رو در این مهر پرورش بدید.
نباید به این سمت و سو برید.
پس ما نیاز داریم یه شرایطی رو فراهم بکنیم.
پیش از اینکه بخوایم به این مقوله نگاه بکنیم، چیزی که امروز باهاش روبه رو نمیشیم یعنی میبینید که خیلی از انسان ها بدون اینکه شرایط لازم و کافی رو داشته باشند برای این موضوع به سمت فرزندآوری میرن و دقیقا همون کاری که در بین حیوانات هم اتفاق می افته رو انجام میدن.
یک اتفاق غریضی شده یک کار طبیعی است.
همه انجام دادن ما هم باید انجام بدیم بدون اینکه یه شرایطی فراهم بشه.
فرای این شرایط ما در باب دانش هم بارها صحبت کردیم و توی مقاله ای هم که تحت عنوان ثور نوشتم توی کتاب کیمیا به این موضوع اشاره کردم.
حالا با یک تشبیهی سعی کردم این نگاه رو گسترش بدم.
اینکه ما برای هر کاری در دنیای امروزمون نیاز به یک دانشی داریم.
برای اینکه شما بخواید هر کاری رو انجام بدید سر یک شغلی برید، از پزشکی در نظر بگیرید تا مهندسی تا هر شغل دیگه ای.
شما نیاز هست که یک پله هایی رو برای دانستن طی بکنید.
یک مدرکی رو اخذ بکنید تا بتونید وارد اون کار بشید.
حالا نیاز هست که برای به دست آوردن اون جایگاه شغلی حتی فرای اون تحصیلات یک تجربه ای هم داشته باشید تا در نهایت بتونید اون کار رو در اختیار بگیرید.
اما وقتی به مقوله ای مثل فرزند آوری می رسیم می بینیم که همه ی دروازه ها باز هست و انسان نیاز نداره.
انگار هیچ دانشی رو داشته باشه نسبت به این موضوع.
هیچ دانش ابتدایی انگار نیاز نیست که داشته باشه و با همون دانش ها و تعلیم هایی که خودش در زندگی دیده و گاها این تعالیم به شدت بد بوده بر زندگی خودش تاثیر گذاشته.
این تربیت اشتباه والدین زندگی خود او را خدشه دار کرده، بیماری های بیشمار روانی رو گسترش داده و شرایط رو برای اون فرزندی که به دنیا اومده سخت کرده.
حالا با همین تعالیم قرار هست که همین رویه رو ادامه بدن بدون اینکه هیچ دانشی نسبت به این فرزند آوری و تربیت فرزند داشته باشه.
یعنی فرای پس اون شرایط لازم.
ما باید یک بستری را فراهم بکنیم تا تعلیم ببینند.
والدینی که قرار هست این فرزند آوری رو بکنند، اینکه امروز در جهان با تحقیقات بیشمار حالا به یک متدهایی می رسند پیرامون پرورش کودکان، اینکه شما باید با اونها چه رفتاری بکنید، چگونه رفتار بکنید، چه رفتارهایی به ضرر اونها هست، چه کارهایی می تونه به اونها صدمه برسونه؟
و خب قاعدتا یک انسان برای این که بخواد فرزند آوری بکنه باید این مراتب رو پشت سر بگذارد و این دانش های لازم رو کسب کنه برای مواجهه با اون فرزند، برای تربیت اون فرزند.
و این دنیایی است که امروز باهاش روبرو میشیم که خیلی ساده از کنار این موضوع میگذرن بدون اینکه کسی نیاز باشه دانشی رو کسب کنه میتونه فرزند آوری بکنه.
و سرانجام این نگاه هم این دنیایی است که امروز تا این حد مردمان درگیر مشکلات فراوان هستند که بیشتر هم نشات گرفته از همون تعلیم و تربیت ابتدایی است.
یعنی بیشتر مشکلاتی که شما میبینید برگرفته از همون تعالیم اشتباه است.
تعالیمی که برای کسب اون دانش کسی رغبتی نکرده.
هیچ قانون و قاعده ای وجود نداره که حالا پیش از اینکه شما بچه ای رو به دنیا بیارید چیزی بدونید در باب این تعالیم، در باب این تربیت چیزی رو بدونید و دانشی رو کسب کنید.
این شرایط اسفناکی است که در باب مساله فرزندآوری در جهان وجود دارد.
اینکه والدین به سادگی همین که تصمیم به آوردن فرزند را داشته باشند میتوانند به سادگی این فرزند را داشته باشند بدون اینکه نگاه کنند آیا شرایط روحی و روانی خودشان مناسب این کار هست؟
شرایط عاطفی این کار را دارند.
از مسائل اقتصادی آن فرزند در میان است.
حتی به دنیا آوردنش.
بزرگ کردنش آینده اش.
آیا تعلیم و تربیتی دیدند در راستای اینکه بخواهند این فرزند را تعلیم و تربیت بدهند؟
آیا دانشی را در این زمینه کسب کرده اند؟
این دنیای زشتی است که پیرامون این موضوع اتفاق افتاده و این فرزندآوری را تبدیل به یک عادت انسانی کرده، تبدیل به یک عادتی که بدون هیچ دانشی اتفاق می افتد.
همان گونه غریزی که در بین حیوانات دارد اتفاق می افتد در بین انسان ها هم اتفاق می افتد و ما ثمره اش را در جهان پیرامون خودمان می بینیم.
اینکه خانواده های ده ها فرزند هم به دنیا می آورند بدون اینکه حتی صلاحیت نگهداری آن ها را داشته باشند.
این حجم از بد سرپرستی و بی سرپرستی در جهان که دیده می شود این حجم از فرزندانی که بی پدر و مادر می مانند در بهزیستی ها بزرگ می شوند، در خیابان رها می شوند.
این حجم از کودکانی که حالا بدسرپرست بزرگ شدند، والدینشون بدترین رفتارها رو باهاشون کردن.
ضرب و شتم شون کردن. آزارشون دادن.
حتی آزار جنسی دادنشون.
این حجم از کودکان کار رو پدید آوردن.
این ها همه برگرفته از این هست که ما هیچ قاعده ای رو بهش ملزم نمی دونیم برای آوردن فرزند و صرفا یک رفتار عادت گونه ای ست که در بین همه گونه ها داره اتفاق می افته.
در گونه انسانی که حالا خرد و عقل هم داره همین شکلی داره ادامه پیدا می کنه.
یک عادت جانداران هست پیرامون این که قرار هست این نثر رو ادامه بدم و در راستای همین ادامه نسل هم داره مرتب تکرار میشه بدون اینکه هیچ دانشی براش به وجود بیاد.
یا درباره این دانش دیگران رو ملزم بدونن که حالا این دانش رو کسب کنم.
این اون نقطه وحشتناکی است که امروز باهاش روبه رو هستیم و ثمرات به شدت وحشتناکی رو هم با خودش همراه کرد.
اما فرای این موضوع فرزند آوری که گفتم، توی قسمت مجزایی هم بیشتر دربارش صحبت کرده بودم.
اما توی این قسمت حالا میخوایم پیرامون این موضوع صحبت کنیم که به هر قیمتی حاضر هستن فرزند آوری رو بکنن.
یعنی شما مواجه میشید حالا با یک طیفی که فرای این موضوعات که دربارش صحبت کردیم شاید شرایط لازم رو هم داشته باشه.
یعنی شاید از نظر مالی شرایط نرمالی رو داشته باشه.
شرایط حتی نرمال، روبه رشد و بهتر و مثبت تری هم داشته باشه.
از نظر شرایط احساسی هم در شرایط خوبی باشه.
در باب این تعلیم و تربیت هم رفته باشه و یک دانشی هم کسب کرده باشه اما حالا وابسته به شرایطی.
شرایط فرزند آوری رو نداره.
حالا به هر قیمتی دست به این کار می زنه که فرزند آوری بکنه.
یعنی به عنوان مثال بدون اینکه همسری داشته باشه یک خانم رو در نظر بگیرید که هیچ همسری نداره اما از بانک های اسپرم استفاده می کنه برای اینکه خود رو بارور بکنه بدون اینکه هیچ پدری داشته باشه یا پدر شناخته شده ای داشته باشه اون فرزند حالا فرزند بیاد یا اینکه یک زوجی که حالا مشکلی دارن توی این فرزندآوری میرن و رحمی رو اجاره می کنن.
حالا یک انسانی هست، یک خانمی هستش که حالا قرار هست جنین این ها رو حمل بکنیم و شما مواجه میشید با این رحم های اجاره ای که وجود دارن.
این اسپرم هایی که می فروشند حالا در اختیار این آدم ها قرار میزارن و شما مواجه میشید با این فرزند آوری به هر قیمتی که حالا قرار هست به هر قیمتی که شده فرزندی که نزدیک به ما هست و نزدیکی خونی داره به ما، نزدیکی نژادی به ما داره به نوعی از نسل و خاندان ما هست رو پدید بیاریم و این اون جنون وحشتناکی است که باهاش روبرو میشه.
حالا در نظر بگیرید یک خانمی که قرار هست بدون اینکه فرزندش پدری داشته باشه یه بچه ای رو به دنیا بیاره.
حتی برخی مثلا ازدواج هم میکنن فقط به خاطر اینکه یه فرزندی بیارن.
حتی شاید از کسی که باهاش در رابطه هستن بدون اینکه بخوان ازدواجی هم بکنن طالب این هستن که از او فرزندی داشته باشن.
اینکه یک بخشی از این موضوع مرتبط به زندگی اونهاست که درش شکی نیست.
اما موضوع اونجایی مهم میشه که ما با همون چارچوبی که بهش باور داریم یعنی آزادی و آزار نرساندن به دیگران، مواجهه با یک رفتاری در قبال دیگران میشویم یعنی دیگرانی که همان کودک را باید در نظر بگیریم.
حالا کودکی که قرار است به این دنیا بیاید بدون اینکه پدری داشته باشد یا پدر شناختهشدهای داشته باشد و یا اینکه از همان ابتدا هم میداند که قرار است این فرزند بدون نزدیکی با پدرش بزرگ شود.
اینکه تا چه اندازه صدمه به این کودک میزند.
اینکه شما در شرایط عادی ما داریم در باب این صحبت میکنیم که باید یک شرایطی را در نظر بگیریم برای به دنیا آوردن این فرزند شرایط مالی مناسبی داشته باشیم، شرایط عاطفی و روحی و احساسی مناسبی داشته باشیم.
یک دانشی برای تربیت داشته باشیم.
حالا یک اصل ابتدایی را زیر پا میگذارید.
اینکه قاعدتا هر فرزندی نیازمند به پدر و مادر در کنار هم هست.
حالا شما این را به سادگی زیر پا میگذارید.
یعنی در همان اصول ابتدایی دارید یک لطمه بزرگی را به این کودک میزنید.
حالا قرار است این کودک بدون پدر بزرگ شود بدون اینکه هیچ نزدیکی با این پدر داشته باشد.
زندگیاش را ادامه بده.
خب این خیلی ظلم بزرگیست به آن کودک.
یعنی در باب اون شرایط لازمه که ما دربارش صحبت کردیم.
این دیگه ابتدایی ترین این شرایط است.
اینکه شما وقتی با دنیایی مواجه میشید که حالا کودکانی که از پدر و مادر با عشق هم به دنیا میان در زندگیشون با شرایط اسفناکی مواجه میشن، به واسطه ی نداشتن اون دانش، به واسطه نداشتن اون شرایط لازم و امروز مواجه میشیم با این کودکانی که در آینده در زندگیشون پر از مشکلات و معضلات از زندگیشون به مشکلات روانی برخورد میکنه و به مشکلات اجتماعی، فرهنگی و.
با این مشکلات دست و پنجه نرم میکنند.
حالا شما دارید در باب کسی صحبت میکنید که همون شرط ابتدایی رو هم نداشته.
یعنی در همون ابتدا با علم بر اینکه چه شرایط سختی براش در آینده پیش خواهد اومد و با علم بر اینکه شما میدونید که او پدری نخواهد داشت دارید او رو به دنیا میارید، تا چه اندازه در حق اون بچه ظلم خواهید کرد و در همون همان ابتدای امر و بدون داشتن این نیاز ابتدایی که برای همه یکسان است، دارید به دنیا می آورید.
اینکه شما می دانید اگر در آینده بعد از این ازدواج یک زن و مردی از هم جدا شوند، این طلاق تا چه اندازه به آن بچه ضربه می زند؟
اینکه اگر پدر یا مادر فوت کنند چقدر به آن بچه ضربه می زند.
حالا اینها اتفاقاتی است که در آینده احتمال دارد بیفتد.
شاید خیلی ها نسبت به او دانش لازم را نداشته باشند و اتفاق غیر مترقبه ای باشد.
مشکلی به وجود بیاید در آینده که مثلا به طلاق این دو نفر منجر بشود.
اما در همان ابتدا آوردن بچه همچین نگاهی را نداشتند.
اما ما می دانیم که چه ضربه ای به آن کودک می زند.
اما حالا داریم در باب این صحبت می کنیم با علم بر اینکه این آدم می داند آن فرزند بدون پدر خواهد بود، دوباره این کار را می کند و چه ظلمی به آن فرزند خواهد کرد.
و یا در باب مثلا رحم اجاره ای.
این نگاه وحشتناکی که حالا قرار است باز این نگاه برده دارانه ادامه پیدا کند.
حالا دوباره قرار است یک نفری تبدیل به یک برده و بنده ای برای کسی بشود که حامل این جنین باشد.
تا چه اندازه این کار وحشتناک است؟
تا چه اندازه باز همین نگاه تصاحب طلبانه و صاحب شدن بر دیگران باز هم نقش پیدا می کند؟
در همین جهان مدرن ما، در همین جهانی که امروز با آن مواجه هستیم، چگونه در طول این سالیان دراز انسان ها سعی کرده اند همواره دیگران رو تصاحب کنند و ازشون بیگاری و بردگی بکشند؟
از همان ابتدا از کارشان این منفعت را ببرند، آنها را تبدیل به برده ای بکنند که کارها را به پیش ببرند.
همان دوران برده داری طولانی که برای انسان ها اتفاق افتاد، حالا آن ها را تبدیل به یک برده جنسی بکنند.
همان طوری که در دوران گذشته به عنوان کنیز باهاش رو به رو می شویم، این که به زن ها تجاوز می کنند، تجاوزی که گاها حتی شرعی و دینی هست و خیلی هم قدرتمند هست در همون نگاه های دینی و مذهبی.
فراتر از اون در همین جهان امروزمون، در همین جهان مدرن چگونه این زن ها رو تبدیل به فاحشه گانی میکنن که در این خانه ها مورد معامله قرار میگیرن؟
حالا قرار هست با پول و جان و تن این ها رو بدرند. به سادگی.
و اون ها رو تبدیل به یک برده جنسی بکنن.
تبدیل به کارگران جنسی بکنن.
اتفاقی که داره به کرات می افته و همین نگاه بیمارگونه صاحب خواندن خود داره ادامه پیدا میکنه و حالا شما مواجه میشید با اینکه حالا قرار هست بردگانی باشند تا جنین ما رو منتقل کنن، حامل جنین های ما باشن، حامل فرزندان ما باشن و این بردگان تازه رو باز پدید میاریم و باز در این نظام صاحب خواندن کار رو به پیش میبریم.
اینکه تا چه اندازه ای لطمه به اون زنی که قرار هست این بچه رو حمل کنه زده میشه.
اینکه تا چه اندازه او احساسش رو در این اتفاق میشه میشود.
اینکه تا چه اندازه به واسطه نیازهایی که جهان براش ساخته حاضر شده همچین کاری رو بکنه و بعد اون فرزند رو از خود جدا بکنه.
این که این نگاه بیمارگونه به چه معناست و قرار بر چی داره؟
قرار داره چه نگاهی رو به پیش ببره؟
قرار هست به خاطر خون خودش، به خاطر نژاد خودش این اتفاق رو رقم بزنه.
ما داریم در باب دنیایی صحبت میکنیم که این دنیا پر از اشتباهات انسانی است.
انسان ها تا امروز هزاران هزار فرزند رو به دنیا آوردن بدون اینکه براشون پدری و مادری بکنند.
فرزندان امروز در سراسر جهان زنده دارن زندگی می کنن.
نیاز به کمک انسان ها دارن.
در کنار خیابون ها، در بهزیستی ها، در کشور های مختلف در بدترین شرایط دارن زندگی می کنن.
اینها اون اشتباهات انسانی است که اتفاق افتاده.
شما مواجه می شید میشید با فرزندانی که والدینی ندارن.
این ها به دنیا اومدن اما اگر قرار باشه اینها فرزند آوری بکنند قرار هست که دست به هر کاری بزنن، به هر قیمتی بچه به دنیا بیاره اما سمت این بچه ها برای سرپرستی نرن.
حالا چند دلیل می تونه داشته باشه این نگاه.
یکی این که به این نگاه شما وقتی متمرکز میشید واقعا به عمق فاجعه انسانی باهاش روبرو میشید که شما قرار هست هر کاری رو انجام بدید اما دست به کمک نبرید.
دست به اتفاق واضحی که در برابر شماست نبرید.
حاضر هستید هر اشتباه و هر زشتی رو دوباره تکرار بکنید تا باز هم این اشتباه انسانی ادامه پیدا بکنه.
شما در برابرتان کودکان بی شماری رو دارید که نیازمند این کمک هستند.
نیازمند والدین هستند و شما هم به دنبال فرزند در تکاپو هستید.
حالا شما حاضر هستید که رحمی رو اجاره بکنید.
شما حاضر هستید از بانک اسپرم اسپرم بگیرید بدون اینکه پدری داشته باشه اون بچه رو بزرگ کنه.
اما بچه ای که امروز در جهان هست رو حاضر نیستید که به سمتش برید و دست کمک بهش دراز کنید و این تبدیل به ارزش برای شما نخواهد شد.
ارزش اصلی همون ارزش پوسیده ی قدیمی است.
همون ارزشی است که شما باید این خون پاک و این نژاد برتر رو ادامه بدید.
یعنی یک بخش از این نگاه و به نوعی فرزند آوری به هر قیمتی بر میگرده به اینکه شما خون خودتون رو بخواید ادامه بدید.
این خون پاکی که در رگهای شما جاریست قرار هست که در رگ های کس دیگری هم جریان پیدا بکنه.
یک بخش عمده اش به همین واسطه هست که همه در جست و جوی این هستن که فرزند خود رو به دنیا بیاورند.
در حالی که چه تفاوتی بین این انسان ها و این ابناء بشر وجود داره که حالا تا این حد دست و پا می زنن تا خون خودشون و فرزند خودشون رو به دنیا بیارن.
یک بخش عمده اش به واسطه همین خون و نژاد هست دیگه.
به واسطه این ادامه دادن خاندان هست به واسطه جریان پیدا کردن این خون در رگ های دیگران هست.
به واسطه پایان نیافتن و جاویدان بودن این خون و نژاد است که بخش عمده ای اش برگرفته از همین نگاه های مسموم گذشتگان هست که باز هم داره ریشه می دواند و هر بار هم به شکل دیگه ای باز بازتولید میشه.
همون نگاهی که از ابتدا این دایره ها و این تقسیمات رو به وجود آورده.
حالا باز هم در مواجهه با ابنای بشر هم همان طریقت رو به پیش می بره.
حالا یک شکل تازه ای از خودش رو به وجود میاره.
اما فرای اون احتمالا این نگاه گره می خوره با این تجربه مادری.
یعنی بخشی هم احتمالا به این دلیل هست که به این سمت و سو میره.
اینکه دوست دارن این تجربه رو داشته باشن.
اینکه یک انسان دیگه درونشون متولد بشه و رشد کنه احساس عجیبی است.
اصلا تفکر هم خیلی عجیب و غریبه.
اینکه شما در وجود خودتون یک تن دیگه رو پدید بیارید.
حتی مواجهه با این فکر هم خیلی عجیب و غریب هست.
قاعدتا هر کس دوست داره یه همچین حسی رو تجربه بکنه و قاعدتا همه دوست دارند که مادر بشن.
اینکه کسی از شیره جان شما بخوره و رشد بکنه و به پویایی برسه قاعدتا احساس عجیب و بزرگیست برای انسان ها.
قاعدتا همین هستش که ما میگیم طبیعت انسانی گره خورده با فرزندآوری هست.
اما این فرزندآوری به چه قیمتی؟
اینکه این احساس و احساس زیبا و درستش درش شکی نیست.
اما به این قیمت که حالا او حتی پدری هم نداشته باشه.
شما دانسته و با علم بر اینکه او پدری نخواهد داشت، پدرش رو نخواهد شناخت.
او را به دنیا بیاورید.
حالا اینکه اگر شما قرار باشه نزدیک به یکی از اون کودکانی که در جهان نیازمند این کمک هستند بروید، او فرزندی است که به واسطه این اشتباهات انسانی به دنیا آمده و امروز در دنیا هست.
شما دلیل وجود او نیستید.
وقتی ما در باب کودک صحبت می کنیم، کودکی که خود آدم به دنیا میاره، خب دلیل اصلی وجودیت او فقط تصمیم شماست.
یعنی به هیچ چیز دیگه ای مربوط نیست به جز اینکه شما روزی تصمیم گرفتید او بدنیا بیاد.
و حالا اینجاست که همه زندگی او درگیر با شماست.
حالا اینجاست که شما تا این حد مسئول در قبال او هستید.
تا این حد وظیفه به دوشتون هست چرا که شما خواستید تا او بدنیا بیاد و حالا چگونه ممکنه که به این سادگی حتی با دانستن و علم بر اینکه او زندگی سختی رو خواهد داشت و از اون اصول ابتدایی به دور هست و شروط لازم رو نداره باز هم حاضر هستید که به دنیا بیارید؟
فقط و فقط به واسطه خودخواهی خود که دوست داشته باشید این احساس رو تجربه کنید تا مادر شدن رو تجربه کنید حتی به هزینه ی نابودی زندگی دیگری.
حتی به هزینه نابودی زندگی فرزند خود که شاید باارزش ترین و بی شک باارزش ترین جانداری است که برای کسی در زندگیش ارزش خواهد داشت.
اما ما مواجه میشویم با این نگاه بیمارگونه ای که حالا داره قدرتمند تر هم میشه هر بار هم پیش میره و شکل میگیره.
جهان مدرن هم به کمکش میاد.
علم هم به کمکش میاد تا شکل و شمایل تازه تری به خودش بگیره.
هر بار شما مواجه میشید با اینکه همون نگاه مسموم حالا اشکال مختلف میگیره حالا علم هم بهش کمک میکنه.
حالا نگاه های مدرن هم بهش کمک میکنه و همه در کنار هم در پیشبرد این نگاه آلوده دست به دست هم میدن و دست یاری به پیش میبره.
ما داریم در باب جهانی صحبت میکنیم که این جهان پر از کودکان نیازمند و نیازمند دردمند است.
کودکان دردمند بیشماری که سراسر جهان را پر کرده اند.
شما مواجه می شوید با کودکان رها شده در سطل آشغال ها در سراسر جهان.
در همین ایران، ما در کشور های دیگری که در جهان هستند، شما مواجه می شوید با کودکان بی شماری که روزانه چند هزار از این کودکان به واسطه فقر و از گرسنگی دارند از بین می روند.
ما داریم در باب یک همچین دنیایی صحبت می کنیم.
باز هم قرار هست که اون نگاه فرد پرستانه و اون نگاه به خود، اون خودخواهی، اون آز پرستی، اون حس مالکیت، اون برتری، اون نگاه به خدای درون خود انسان ها رو به یک جایگاهی برسونه که هیچ چیز این دنیا براشون اهمیتی نداشته باشه.
اگر کودکان بیشماری دارند از فقر و گرسنگی از بین می روند، اگر اونها نیازمند کمک و همیاری ما هستند، برای این انسان ها اهمیتی ندارد که فرد پرستی آنها بزرگ ترین و بالاترین ارزش هاست.
حاضرند به هر قیمتی فقط و فقط به همان آتش پرستی و خود پرستی خودشان پاسخ دهند.
حالا قرار است که بردگانی را در اختیار داشته باشند تا این بردگان حامل جنین و فرزند خونی آنها باشند.
حاضر نیستند دست مدد و کمک به سوی همنوع خودشان و هم جان خودشان که حالا نیازمند این کمک هست، حتی خطر مرگ برایش وجود دارد.
دراز بکنند به او کمک بکنند.
قرار نیست که برای پاسخ دادن به این نیاز خودشان، حتی نیاز داشتن فرزند از یک راه درستی استفاده کنند.
ما در باب این جنگ با جبر و نیاز هم صحبت کردیم.
گفتیم نگاهی که ما در پی گسترش آن هستیم در باب این دارد صحبت می کند که ما نیاز های بیشماری در زندگیمان داریم اما مهم این است که ما با این نیاز ها چگونه برخورد می کنیم.
قاعدتا همه ما نیاز به خوراک داریم اما تفاوت اینجاست که شما برای سیر کردن خودتان کودک حیوانی را میکشید، کودک انسانی را میکشید یا سعی میکنید با سبزی و گیاهان خودتان را سیر کنید و زنده بمانید.
نقطه تمایز در همین نگاه است.
اینکه آیا شما قرار است به واسطه وجود داشتن ابزار به جهان هستی بدهید و یا کمک حال دیگران باشید.
قرار است این نیازها را چگونه بهش پاسخ بدهید؟
حالا شما مواجه هستید با نیازی به اسم فرزندآوری که دوست دارید فرزندی داشته باشید.
در این پروسه بزرگ شدن و رشد و پویایی او از زندگی لذت ببرید.
زندگی را دوباره و از یک نگاه تازه ببینید.
اما حالا قرار است به چه قیمتی؟
پاسخ به این نیاز خودتان بدهید.
قرار است به هر قیمتی فقط و فقط فرزند خود و خون خود را ادامه بدهید یا قرار است از این نیاز هم دریچهای برای بهتر زیستن خود و جهان پیرامون خودتان بسازید.
قرار است با کمک و همیاری دنیا را بهتر کنید یا قرار است فقط و فقط در این دنیا باشید تا به فردیت و خودپرستی خودتان پاسخ دهید.
ما در باب جهانی داریم صحبت میکنیم که پر از این کودکان دردمند است و قاعدتا اینها همه نیازمند یک زندگی درستی هستند و قاعدتا آن جماعتی که هدف و تلاشش این است که کودکی داشته باشد، میتواند با نزدیکی به اینها نه تنها به این نیاز خود پاسخ بدهد، بلکه در ساختن جهان بهتری در این همکاری و همیاری هم کمک بکند، جهان را تغییر بدهد، شکل جهان را زیباتر بکند.
حالا به جای بستن و آویزان شدن به آن نگاه های پوسیده گذشتگان که همه چیز را خلاصه در خون و نژاد و برتریت و صاحب شدن خود میدانسته و خود را برتر و بزرگتر از جهان پیرامون خودش چه از جان های در برابر، چه از جنس های در برابر، چه از خون های در برابر، چه از نژاد های برابر می دانسته.
حالا قرار است که این نگاه را رو به یک نگاه جمعی برسونه و قرار هست که ما این تغییر را انجام بدهیم.
این نظام های فکری را تغییر بدهیم.
این نگاهی که قرار است تا این حد مسموم باشد را تغییر بدهیم.
قرار است که در قبال نیازهای خودمان کاری را برگزینیم که نه تنها به دیگران آزاری نمی رساند که گاها حتی باعث پیشرفت جهان هستی هم باشد.
اینکه شما وقتی مواجه می شوید با یک نیازی مثل شهوت میتونید این نیازتون رو با تجاوز به دیگران هم تامین بکنید.
یا میتونید این نیاز رو با عشق و علاقه به یک زن و زندگی با او تامین بکنید تا جهان رو زیباتر ببینید تا با نگاه به این عشق دنیا رو هم بهتر ببینید.
و این تفاوتی است که ما داریم دربارش صحبت میکنیم و قرار هست که این فکر ها تغییر بکنه، این ارزش ها تغییر بکنه.
اینکه از این پوسته فرد پرستی و خودخواهی در بیاییم و یک نگاهی به جمع و جمعیت انسانی و فراتر از اون بالاتر از اون به جان داشته باشیم.
به مفهوم جان داشته باشیم به مفهومی خیلی فراتر از انسان که همه جانداران رو در بر بگیره که همه رو صاحب حق و آزادی بدونه که همه حالا بتونن زندگی بهتری داشته باشن.
و وقتی داریم در باب این فرزندآوری صحبت میکنیم، قاعدتا فرای اینکه باید شرایط لازم رو داشته باشیم، دانش لازم رو برای فرزندآوری داشته باشیم.
حالا شرط اول میتونه پاسخ دادن به این نیاز و کمک کردن به این کودکان بیشماری باشه که نیازمند این کمک ها هستن.
حالا کودکانی که به واسطه اشتباهات انسانی به دنیا اومدن و نیاز دارن به این کمک.
حالا پاسخ دادن به این نیاز میتونه با اون کمک و همدردی با جهان باشه، ساختن جهان بهتری باشه و قرار هست که این افکار تغییر کنه.
قرار هست که این ارزش های تازه ساخته شود و وقتی ما صحبت از مفهوم جان و آزادی می کنیم این نگاه است که قرار است بیشتر و بیشتر در بابش صحبت بشود.
حالا در این قسمت خاص ما سعی کردیم که توضیحات کلی رو بدیم اما قاعدتا در برنامه های آتی بیشتر و بیشتر پیرامون این باورها صحبت خواهیم کرد.
در انتهای برنامه هم دوست دارم باز هم باهاتون در میون بزارم که اگر دوست دارید این صدا شنیده بشه این راه تغییر شکل بگیره و این باورها گسترش پیدا کنه.
می تونید آثار من رو با دیگران به اشتراک بگذارید.
منظور از آثار هم خلاصه برنامه ای به نام جان نمیشه.
من بیشتر از اینکه بخوام برنامه ای به نام جان رو ضبط و پخش کنم، آرا و افکار و عقایدم رو تحت عناوین کتاب هایی به رشته ی تحریر درآورده ام.
این آثار به صورت رایگان در وبسایت جهان آرمانی در اختیار شما دوستان هست.
میتونید با مراجعه به این وب سایت این آثار رو دریافت و مطالعه کنید و اگر دوست داشتید این راه تغییر شکل بگیره و ما در کنار هم بتونیم جهان بهتری بسازیم.
میتوانید این آثار را با دیگران به اشتراک بگذارید.
ممنون که همراه من بودید.
من نیما شهسواری و این برنامه به نام جان بود.
در پناه آزادی.