
در دسترس نبودن لینک
در حال حاضر این لینک در دسترس نیست
بزودی این فایلها بارگذاری و لینکها در دسترس قرار خواهد گرفت
در حال حاضر از لینک مستقیم برای دریافت اثر استفاده کنید
عنوان : پادکست به نام جان
قسمت هشتم : وطن
برنامهساز : نیما شهسواری
زمان : 36:52
با صدای : نیما شهسواری
این بخش از متن پادکست توسط هوش مصنوعی استخراج شده است. ممکن است شامل اشتباهاتی باشد یا به طور کامل با محتوای اصلی مطابقت نداشته باشد. هدف از این کار، بهبود دسترسی مخاطبین به محتوای پادکست و فراهم کردن امکان مطالعه و مرور سریعتر مطالب است
ما تصمیم گرفتهایم متن پادکستهای خود را منتشر کنیم تا دسترسی به محتوای آنها برای همه مخاطبان آسانتر شود. این اقدام به ویژه برای افرادی که ترجیح میدهند مطالب را به صورت متنی مطالعه کنند یا نیاز به مرور سریعتر دارند، مفید خواهد بود
این متن توسط هوش مصنوعی Speechmatics استخراج شده است. Speechmatics یکی از پیشرفتهترین فناوریهای تبدیل گفتار به متن است که با استفاده از الگوریتمهای پیچیده و یادگیری عمیق، صدا را به متن تبدیل میکند. این ابزار قادر است با دقت بالا و در زمان واقعی، گفتار را به متن تبدیل کند و از بیش از ۵۰ زبان مختلف پشتیبانی میکند
خب دوستان وطن!
وطنی که ما امروز میشناسیم تعریف مشخصی داره.
وطن رو هممون باهاش آشنا هستیم و میدونیم که چه جوری تعریف شده.
خطوط و مرزی که ما در اون هستیم، انسان هایی که باهاشون زندگی میکنیم در اون خط و اون حیطه رو به اسم هموطن میشناسیم.
و این زندگی و این زیست اجتماعی در کنار هم رو تعبیر و تعریف به وطن و هم وطن میکنیم.
این وطن امروزی ساخته شده و ما توش حصر و اسیر موندیم.
بر میگرده باز دوباره به اون مبحث جبر.
ما جبرا به این وطن زاده شدیم.
ما هیچ اختیاری در انتخاب وطنمون نداشتیم.
این هم از اون نکات جبری بود که حالا در باب جبر من یک قسمتی رو اختصاص دادم و دربارش صحبت کردم.
گفتیم که انسان به جبر زاده میشه و جبر های مختلفی توی زندگیش باهاش همراه هست.
یکی از اون جبر ها هم وطنه.
مثل مذهب و دینی که ما به وراثت اون رو به ارث میبریم.
در انتخابش نقشی نداشتیم.
با فکر و عقل خودمون به اون داستان نرسیدیم.
در باب وطن هم به همین شکل.
ما توی یک حیطه ای از جغرافیای جهان به دنیا اومدیم و جبرا مختص اون کشور بودیم.
از اون آب و خاک اسم گرفتیم جان گرفتیم.
تمامی مظالم و ظلم هایی که توی اون کشور وجود داشته گریبان ما رو هم گرفته.
اگر دریچه هایی باز بوده برای اینکه ما بتونیم پیشرفت بکنیم، ما هم از نعماتش به نوعی استفاده کردیم.
اگر شرایط دهشتناکی داشته، اگر جنگ بوده، اگر فقر و قحطی بوده، گریبان ما رو هم گرفته و ما جبرا توی این خاک به دنیا اومدیم.
حالا این خاک چه می تونه ایران باشه چه هر جای دیگه ی جهان؟ تفاوتی نمیکرد.
یعنی امروز اگر من و شما توی ایران به دنیا نیومده بودیم خب قاعدتا ما ایرانی نبودیم.
به اون آب و خاک تعلق داشتیم.
این موضوع مشخصی است و ما امروز یک تعریف مشخصی در باب وطن داریم.
اول در باب موضوعات و دغدغه ها و مشکلاتی که پیرامون وطن هست یه مقداری با هم صحبت میکنیم.
خب امروز شما نگاه بکنید تعریفی که داره مدام در باب وطن به مردم داده میشه به نوعی در راستای اون خودخواهی است، به نوعی در راستای اون تقسیمات است.
در برابر اون برابری قرار میگیره.
انسان ها تعلیم داده میشند که اون آب و خاک خودشون رو برتر و والاتر از دیگران بدونند.
در یک سودای رقابت برای رسیدن به یک جایگاه والا و رفیع از دیگران رد بشوند.
در این رقابت دیوانه وار از رو گرده بقیه رد بشن.
حالا شاید امروز جهان ما از شرایط پیشتر بهتر باشه.
شاید یه روزگارانی رو ما تجربه کردن.
انسان ها در طول این اعصار و تاریخ گذشته که رسما کشورگشایی می کردند، بقیه رو به استثمار در می آوردند.
حالا نشانه های انتهایی همون جنگ جهانی دوم رو که همه باهاش آشناییم، حتی امروز هم توی دنیامون باز داریم می بینیم.
باز داریم روسیه رو می بینیم.
باز داریم شرایط رو می بینیم که باز دیوانگانی هستند که اون سوداها رو تو سر داشته باشند.
به فکرش کشورگشایی باشند.
در راستای اون تعریف وطن و اون تقسیمات از دیگران از گرده ی دیگران استفاده بکنند و به استثمار بکشونن شون.
پس ما توی این تعریف مشخصی که امروز در باب وطن داریم و در جای جای جهان جاری و ساری است، مشکلات عدیده ای داریم در برابر آزادی و برابری ایستادگی می کنند.
این تعاریف از وطن.
این وطن پرستی که ما را به جاهای وحشتناکی می برد به وحشتناک به این معنا که باعث می شود ما دیگران را تحقیر کنیم و از دل آن نژادپرستی را به وجود بیاوریم.
از دل این حب وطن راه را به بیراهه بریم.
در باب این معایبی که در وطن پرستی امروز وجود داره خیلی میشه صحبت کرد.
همتون باهاش درگیر هستید.
این تحقیر کردن دیگران رو همه حتما دیدید.
حتی خیلی ها خودشون نسبت به خودشون این اتفاق افتاده.
دوستان افغانی که تو ایران زندگی کردن مطمئنا با این نگاه دگم رو به رو بودند.
دوستان ایرانی که در کشورهای دیگه زندگی کردند با این نگاه از بالا به پایین و تحقیر دیگران مواجه شدند.
پس ما معایب بسیاری توی این وطن سراغ داریم و می توانیم ساعت ها درباره اش صحبت بکنیم.
ولی هدف این برنامه ی مشخص پیرامون این موضوع خاص نیست.
ما قرار هست یه تعریف مشخصی از وطن رو که همه باهاش آشنا هستیم رو دوباره مطرح بکنیم که تا اینجا مطرح کردیم.
پیرامون چگونگی و پیدایش گره خوردن این وطن با جبر و اسارت و مضامینی از این دست رو بیان کنیم و بعد از اون برسیم به تعریف مشخص خودمون در باب وطن.
پس این برنامه پیرامون این موضوع خاص میچرخه.
این وطن چه جوری پیدا شده؟
تاریخچه پیدایش وطن چگونه بوده؟
ایران ما افغانستان بقیه کشور ها.
کشور های جهان یک تاریخچه پیدایش دارند.
خب دوستانی که با تاریخ آشنایی دارند میتونن به صورت مشخص در باب هر کدوم از این کشورها یک تاریخچه ای رو به ما بدن.
اما موضوع مهم و کلیدی این مرور بر تاریخ نیست.
ما قرار نیست کلاس تاریخ برگزار کنیم و در باب تاریخ پیدایش کشورهای جهان صحبت کنیم.
نقطه مشترک تمام این وطن ها رو و تاریخچه پیدایش شون رو به هم وصل میکنه.
اون نقطه جبر هست.
شما به تاریخ تمام جهان نگاه کنید.
بر پایه جنگ و جبری که وجود داشته این کشورها به وجود آمدند.
با اتفاق کوچکی میتونست تمام شرایط تغییر بکنه.
امروز این خاک ایران نباشه.
بخشی از این خاک ایران باشه متفاوت از شرایط حال بود.
اختیاری در بین نبود.
اگر اختیاری بود در اختیار اون والا نشینان بود.
در اختیار اون پادشاهان و امپراطوران بود که میتونستند وطنی رو ضمیمه کشور خودشون بکنند و وطن خودشون رو گسترش بدند، وطنی رو از بین ببرند و یا وطنی را به وجود بیاورند.
پس این تاریخچه انسانی و این پیدایش وطن انسانی که ما امروز می شناسیم بر پایه یک جبر است.
تمامی این تواریخ، تواریخ تمامی این کشورها از همین راستا می گذرد.
آمریکایی که مهاجرین میان حمله می کنند بومی های اون کشور رو از بین می برند.
در طی مرور سالهای بسیار و بعد یک وطن را می سازند.
کشور های کوچک و درشتی که امروز مثلا ما با اسم های آنها آشنا هستیم.
در طول تاریخ اسم های بسیاری عوض کردند.
بارهای بسیاری تغییر کردند.
هویتشان را عوض کردند.
ضمیمه کشوری خاص بوده اند.
ضمیمه وطنی خاص بوده اند.
امروز یک کشور مستقل هستند پس تاریخچه ی متفاوتی دارند.
هر جایی میتواند درباره اش صحبت هایی بشود اما همه در یک نقطه مشترکند.
همه در جبر برابرند.
مثال اینکه ما امروز جبرا هر کدام در وطنی خاص به دنیا آمدیم.
هموطنانی خاص داریم.
تاریخ پیدایش خود این وطن هم ملزوم این جبر بوده.
همه در همین شرایط به وجود آمده اند.
پادشاهی خونخوار حمله کرده و یک کشور را گرفته.
امروز کشوری که متشکل شده از بخش های مختلف.
بعضی از این بخش ها به واسطه ی آن خون ریزی تبدیل به بخشی از این وطن شده اند.
بخشی به واسطه ی کشورگشایی و بخشی به واسطه هبه.
خیلی از پادشاهان، بخشی مثلا از ایران خود ما به دست قاجاریان هبه شده به دلیل بی لیاقتی از بین رفته ضمیمه کشور های دیگر شده و تبدیل به کشور مستقلی شده.
این ها زمانی جزو ایران بودند.
اون اتفاقات می تونست به نوع دیگری بیفته و امروز ما وطن دیگری داشته باشیم.
پس ما رو در یک نقطه مشترک به این جبر میرسونه که ما جبرا این وطن ها رو میشناسیم.
ما جبرا در این وطن ها به دنیا آمدیم و در اسارت اون اسیر موندیم.
خب این نقطه طلاقی است.
گره خوردن وطن با جبر.
این اون نقطه ای بود که ما باید بهش میرسیدیم.
اما ما کمی پیشتر در باب این جبر و اختیار صحبت کردیم.
وقتی ما یک اصولی رو تصویر کردیم و گفتیم که باید در برابر جبر به اختیار رسید که اختیار قاعدتا ضامن آزادی است و اصلا تعریف آزادی به مفهوم همون اختیار هست.
در باب وطن هم همین مصداق رو داره.
آیا کسی که الان در ایران به دنیا اومده از شرایط حاضر ایران راضی است؟
آیا کسانی که در کنار این مردم زندگی میکنند به واقع هموطنانش هستند؟
چه مقدار شما روبرو شدید با آدمهایی که در کشور ایران زندگی میکنند اما هیچ همپوشانی فکری با مردم ندارند؟
هیچ هم باوری در بین مردم ایران ندارند.
تنها و جدا هستند.
هیچ ارتباطی ندارند.
ببینید نقطه اشتراک این مردم چیست. خاک اونجاست. مرزهای اونجاست.
زبان غالب هست.
یعنی شما نقطه اشتراک تون برای هم پوشانی با یک انسان دیگه برای ارتباط برقرار کردن چه چیزی میتونه باشه؟
چه چیزی قدرتمند تر از همه چیز؟
شما رو به یک نفر نزدیک میکنه.
قاعدتا عواملی هست شما وقتی با یک نفر همزبان هستید راحت تر باهاش ارتباط میگیرید اما این ارتباط عمقی نمی تونه داشته باشه.
اگر شما از نظر باور از هم فرسنگها دور باشید.
ما یک تعریفی از آزادی، اختیار و این در برابر جبر ایستادگی کردن داریم.
وقتی به مساله وطن هم می رسیم خب قاعدتا آزادی برای ما تصویر میده.
آزادی ما رو به تغییر فرا میخونه.
آزادی میگه اگر قرار بر داشتن و لمس کردن من هست باید در برابر جبر ایستادگی کنی.
خب چه جوری میتونیم مادر این جبر رو قبول کنیم و این وطن رو باهاش سازش کنیم و بعد بخواییم به آزادی هم فکر بکنیم؟
پس ما باید یک تعریف دوباره ای نسبت به وطن داشته باشیم.
وطن رو دوباره تعریف بکنیم.
خب شما وطن رو چجوری تعریف میکنید؟
اگر این جبر در برابر شما نبود وطن برای شما چه رنگ و بویی میگرفت؟
اگر قرار به تکرار گذشتگان نبود اگر قرار به نشخوار نکردن صحبت های اونها نبود شما چه تصویر و تصوری نسبت به وطن خودتون داشتید؟
دوست داشتید هموطنانتان کیا بودند؟
ببینید تعریف مشخص حالا ابتدایی باز دوباره باید برگردیم بهش.
یک جورایی دوباره تعریفش بکنیم.
این هستش که وطن در قالب خاک معنی نمیشه.
وطن اون طبیعت اون کشور که نیست، وطن درخت ها که نیستند.
اینها همه جا هستند، همه جا زیبا و همه جا دوست داشتنی هستند.
شما مأخذ و اصالت این موضوع رو در هموطنانتان میبینید.
یعنی وطن در کنار هم وطنان قرار به تعریف داره.
شما اونجایی رو میتونید وطن خودتون بدونید که هموطنانی هم باور شما داره، همفکر شما داره هم یار شما داره در کنار شما داره اونجا میشه وطن شما.
هر کس میتونه تعریف مشخصی رو نسبت به این وطن داشته باشه اما قاعدتا وطن گره خورده با هموطنان هست.
شما امروز چشم تمام مثلا ژاپنی ها رو ببندید بیارید توی ایرانی ها رها بکنید چشم تمام یونانی ها رو ببندید برن در خواب بعد بیان توی ایرانی ها رها بشن.
آیا بدون در کنار هم بودنشون وطن براشون معنی پیدا میکنه؟
اگر یک قشر خاصی از اونها در ایران به یکباره بیدار بشن اونجا رو وطن می دونند؟
خب این در کنار هم بودن و این همپوشانی و این هم وطن هست که وطن رو را تعریف میکند.
اما ما توی روزگارانی به دنیا میایم که جبرا هموطنانمون انتخاب شدن به واسطه جنگها کشورها شکل گرفته اند.
این جبر همراه ما بوده و ما هموطنانی داریم که نه هم باور که نه همراه که نه هم فکر که به صورت جبری در کنار هم بودیم.
المان هایی وجود داره در راستای این همفکری و هم باوری.
شما ادیان و مذاهب مختلفی رو میبینید که این همپوشانی رو میدند در کنار هم اینها هموطن هم به حساب میاد.
مثلا یه مثال براتون می زنم شما امروز شرایط ایران ما رو در نظر بگیرید.
به نظر شما دار و دسته ای که امروز حکم فرما به ایران هست ایرانی ها رو هموطن خودش میدونه یا شیعه های مثلا لبنان رو شیعه های عراق رو، شیعه های سوریه رو کدوم قشر از اینها هموطن اینها هستند؟
سئوال ساده ای است.
جواب ساده ای هم داره.
خوب قاعدتا ایرانی ها رو هموطن خودشون نمی دونند.
اون ایرانی هایی که هم باورشون نیستند.
اون ایرانی هایی که در برابرشون می ایستند.
اون ایرانی های معترض.
اون ایرانی هایی که سعی در تغییر شرایط دارند هم وطنشون نیستند.
قاعدتا اون کسانی که همفکر و هم باورشون هستند هموطنانشون هستند و این جبر مانع از این همپوشانی و نزدیکی شده.
جبرا هر کسی در یک سرزمینی به دنیا آمده و تن خودش اونجا رو میدونه و هموطنانش که شاید فرسنگها از نظر فکری با هم فاصله داشته باشند هم هموطنش به حساب می آیند.
اما این واقعیت جهان نیست.
این نباید واقعیت جهان باشد.
در حقیقت بهتر است که جمله را این طوری بیان کنیم که این نباید واقعیت جهان باشد و آزادی قاعدتا به ما راهکار میدهد که اختیار را باید برگزینیم.
باید وطن را دوباره تعریف بکنیم.
حالا ما تعریفمان نسبت به این وطن چیست؟
ما داریم دربارهی چه وطنی صحبت میکنیم؟
ما داریم تعریف و تعبیری میدهیم در باب وطن که وطن را هموطنان شکل میدهند، نه آن مرز و خط جغرافیایی، نه آن محیطی که درش زندگی میکنیم.
وطن به واسطهی هم وطنان شکل میگیرد و بزرگترین عامل محرکه برای نزدیکی و ارتباط بین این هموطنان باور هست. اعتقادات هست.
آن چیزی که شما به اسم حقیقت میشناسید باعث نزدیکی شما میشود.
پس تعریف ما نسبت به وطن نزدیکی هموطنان هست.
حالا قراره با این تعریف ما چه کسانی هموطن هم باشند و چه وطنی تصویر بکنند؟
خب شما در نظر بگیرید انسانی که توی ایران زندگی میکنه باورمند به هر نوع حالا مثلا باورمند به حکومت لیبرال هست به یک جامعه دمکراتیک باور داره، به جدایی دین از سیاست باور داره؟
این آدم با چه کسی احساس هموطن بودن و قرابت میکنه؟
آیا با یک مسلمان دگمی که همه چیز رو در شریعت میبینه و مثلا به یک نظام خلیفه ای اعتقاد داره، به برگشتن به صدر اسلام اعتقاد داره که یک رهبر و مولای اون بالا بشینه و امر بده امیر مومنان باشه؟ همپوشانی دارد؟
آیا با آن احساس نزدیکی و قرابت میکند؟
با آن بیشتر احساس قرابت میکند یا با یک مثلا فرانسوی که به یک جامعه لیبرال و یک جامعه دمکرات اعتقاد دارد، به جدایی دین از سیاست اعتقاد دارد؟
نقاط تضادی بین این دوتا هست.
اما این نقاط تضاد وسیله هستند.
یعنی مثلا بین این دو یک فاصله زبانی هست.
این دو تا نمیتوانند با هم با یک زبان مشترک صحبت کنند اما این وسیله است یعنی زبان که نمیتواند تعیین کننده باشد.
زبان یک آدم که نمیتواند تعیین کند سبک، ساختار زندگی و شادمانی او را که تضمین نمیکند رستگاری او را که تضمین نمیکند.
اما این باورها متضمن دقیقا رسیدن به رستگاری و زندگی ایده آل هستند.
پس ما شاید به خاطر وسیله هایی که در برابرمان هست از هم دور بشیم.
اما اینها قابل جایگزینی هست.
یعنی شما می تونید یک زبان مشترکی رو برای اینها در نظر بگیرید که به واسطه اون هم باوری همراه هم باشند، از در کنار هم بودن لذت ببرند، هر دو مفید فایده باشند برای جامعه شون.
و بعد اونجا ما می تونیم حب به اون وطن رو تعریف بکنیم نه در کنار آدم هایی که فرسنگ ها از نظر فکری با هم فاصله دارند.
هیچ همپوشانی با هم ندارند.
هیچ نقطه مشترکی ندارند.
یکی دنیا رو سیاه می بینه، یکی دنیا رو سپید.
یکی به آسمان باورمند.
یکی به زمین.
شما نمی تونید این دو رو به هم نزدیک بکنید.
پس آزادی و اختیار به ما راهی نشون می ده که این محیط امروزی و این ساختار فعلی باید تغییر کند.
با تعریف مشخصی که ما نسبت به وطن میدهیم هم وطن هم باورمان میشود.
ما آنجایی را وطن میدانیم که با هم باوران خودمان زندگی بکنیم.
این تعریف مشخصی است که ما نسبت به وطن داریم.
یعنی ما وطن را دوباره تعریف میکنیم، دوباره سرآغاز میکنیم و در آن ارجحیت را به هم وطن میدهیم.
هم وطنی که تنها دلیل قرابت ما با هم، تنها دلیل نزدیکی ما با هم آن باور مشترکمان هست.
هر دو اعتقاد داریم که اعدام بد است.
هر دو اعتقاد داریم که برابری به مفهوم برابری همه جان هاست.
همه اعتقاد داریم که آزار نرساندن مفهوم آزادی است.
قانون آزادی است.
یا اون طرف همه باور داریم که امام زمان ظهور خواهد کرد.
همه باور داریم که قرآن کلام خداوندی و بزرگترین راهنماست.
راهنمای ازلی و ابدی انسان هاست.
خب این دو طیف در کنار هم میتونن زندگی راحتی بکنن.
حالا میتونن در باب مشکلات کوچک و بزرگ خودشون صحبت بکنن.
ولی وقتی ما یک مشکل بنیادی بینمون داریم هیچ وقت به یک نقطه مشترکی نمی رسیم.
اصلا مشکلات کوچیک گنگ میشه.
بی معنی میشه.
ما در بنیان ها با هم مشکل داریم.
اون فرهنگ غالب، اون تعریف غالب ای که امروز در جهان وجود داره و صداش از همه روشنگر و روشنفکرانه تره در برابر این تعاریفی است که من دارم الان می دم.
خب شما رو داره به مدارا دعوت میکنه.
یعنی اون حکومت دمکرات و دمکراسی داره شما رو دعوت میکنه به اینکه مدارا بکنید. مدارا زیباست. خیلی زیباست.
اما موضوع سر امکان پذیر بودن و واقعیات دنیا هست.
مدارا در چی؟
مسلمانی که شما رو مرتد میدونه شما رو کافر میدونه.
خون شما رو حلال میدونه؟
چجوری میتونه با شما مدارا بکنه و شما چه جوری میتونید با اون مدارا بکنید؟
آیا این به معنای رفتن در اوج خیال نیست؟
آیا تعریف کردن یک داستان رومانتیک نیست؟
اون تعریفی که مرزها باید برداشته بشه انسان ها باید همه در کنار هم باشند.
اینها یک جور دنیای سورئال، یک نوع دنیای در خیالات و توهمات هیچ ارتباطی با جهان فعلی ما نداره.
آره اون وهابی که اعتقاد داره اون داعشی که اعتقاد داره با کشتن شیعیان به بهشت میره چجوری میخواد در کنار یک شیعه زندگی کنه و مدارا کنه؟
خود اون اروپایی هایی که باورمند به دمکراسی هستن آیا از کرده ی خودشون پشیمون نیستند؟
آیا از میدون دادن به مسلمون هایی که بیان و در کشورشون زندگی کنند پشیمون نیستن؟
آیا قتل هایی که تو کشورشون اتفاق می افته از هر دو طیف.
چه اونکه اونایی که مسلمان هستن و اونجا جنایت میکنن چه اونهایی که غیر مسلمان هستند و ناراحتند از حضور مسلمان ها.
حالا اینها رو چه جوری میشه به مدارا رسوند؟
وقتی در بنیان و اصول تفکر با هم مشکل دارند؟
خب اینها اون نقاطی است که واقعیت جهان رو داره میسازه و ما باید از اون دنیای خیالات دور بشیم و به دنیای واقعیت پیرامون خودمون نگاه کنیم و بعد تعریفی از وطن و هم وطن داشته باشیم.
قاعدتا دو طیف مخالف و متخاصم نسبت به هم نمی تونن همدیگه رو هم وطن بدونن.
این واقعیت جهان هست.
عینا شما در همه جا میتونید این رو ببینید.
همونجوری که یک مسلمان تندرو شیعه و سنی نمی تونن در کنار هم زندگی بکنند و هم وطن باشند مگر به شعار.
مگر به داستان سرایی.
مگر به خیالات و توهمات و دور از واقع است؟
همون شکل هم یک دیندار و بی دین.
یک کافر و خداپرست.
یک کسی که اعتقاد به کمونیسم داره و کسی که اعتقاد به کاپیتالیسم و سرمایه داری داره.
اینها قابل جمع شدن نیستند.
اینها در بنیان فکری با هم مشکل دارند.
این بنیان های فکری نمی تونن با هم جمع بشن.
شما خیلی ساده می تونید با کسی که در بنیان ها همفکر و هم سو هستید در موضوعات در موضوعات مثلا جزئی مشکل داشته باشید و این مشکل رو حل کنید.
ولی دو انسان یا دو طیف گروه انسانی وقتی در بنیان ها با هم مشکل دارند کارشون اصلا به جزییات نمی رسه.
چون در مرحله اول همدیگه رو نفی می کنن.
پس این زاییده تخیلات است.
ما با جهان عینی و واقعی باید تعریفی از وطن داشته باشیم که هموطنانی هم باور در کنار هم اون رو بسازند.
این تعریف ما نسبت به وطن هست.
خب پس ما تا اینجای بحث در باب این تعریف مشخصی که از وطن در حال حاضر وجود دارد، این جبری که ما را به اینجا رسونده، چگونگی پیدایش این وطن صحبت کردیم و در برابرش در باب اختیار و آزادی صحبت کردیم که سعی در تغییر داره، سعی در به اختیار گرفتن داره.
قرار هست که اون چیزی که گذشتگان ساختند رو ما تکرار نکنیم.
قرار هست که تعاریف خودمون رو نسبت به موضوعات داشته باشیم.
قرار هست که جبر وطن رو کنار بذاریم برای رسیدن به آزادی.
قرار هست که تمامی جبر های جهان رو پشت سر بگذاریم.
در باب وطن هم باید کنار بذاریم.
قرار هست وطنی تشکیل بدیم که در اون هم باوران کنار هم زندگی بکنند.
در راه ساختن چنین وطنی و تغییر ساختار فعلی تلاش بکنید.
ما وطنی می خواهیم که در آن راحت و آزادانه زندگی کنیم.
وقتی دو تعریف مشخص برای دو طیف رنج آور و درد آور هست، مگر چقدر قراره زندگی بکنیم که در طول اون هم مدام در حال مدارای احمقانه باشیم؟
مدارایی که باعث آزار رسوندن به خودمون و حتی دیگران میشه.
دو طیف متفاوت فکری مدام در حال تحمل کردن هم هستند.
تا کی قراره که چنین تحملی رو بکنیم و اسمش رو مدارا بذاریم و اسمش رو تمدن بذاریم؟
اسمش رو پیشرفت بذاریم و چیزی که ازش برداشت میکنیم به جز خشونت و بدبختی و رنج چیز دیگه ای نباشه.
نمونه بارز و پیشرفته ترینش همون جوامع اروپایی میشه.
یعنی قرار بر این هست که با اون تعاریف مشخصی که نسبت به وطن داشتند یه سری رو در خودشون جای بدن.
این آدم ها لزوما هم باور اون ها نیستند.
نقطه تضاد اون باورها رو دارند.
یعنی شما میایید یک جماعتی که مثلا توی خاورمیانه مثل مثلا سوریه دچار جنگ شده رو جاه و مقام میدید جای میدید توی کشور خودتون؟
این ها از نظر بنیان های فکری در برابر تفکرات شما هستند.
حالا بعد از مدتی شما دچار این مشکلات میشید.
یعنی گریبانتان رو اون اصلیات میگیره؟
یعنی بعد از یه مدتی اینها شما رو کافر میدونن.
اینها شما رو مشرک میدونند.
دیگه اونجا جنبه مدارا معنا پیدا نمیکنه.
اینها اعتقاد دارند که زنان نباید حجاب از سر بردارند.
زنانی هم هستند که در این باور به این موضوع معترف و معتقدند.
حالا شما در جنجال هستید، مدام در حال تصویب قوانین هستید.
یک روز بقیه رو مثلا غیر قانونی میدونید؟
یک روز با حجاب رفتن به سر کار رو غیر قانونی میدونید؟
از اون طرف اونها هم رفتارهای خصومت آمیز خصمانه، رفتارهای کینه توزانه، رفتارهای وحشیانه از خودشون بروز میدن.
زنی رو توی خیابون با چاقو میزنند و کشتار میکنند.
شما باز در جواب نسبت به اونها ازشون میکشید انتقام میگیرید و این چرخه دوار وحشیگری و خشونت مدام در حال تکرار است و ما رو به عبث بودن این تفکر نزدیک و نزدیکتر میکنه. مدارا زیباست. دمکراسی زیباست.
دمکراسی بزرگترین پیشرفت بشری است.
قاعدتا تو شکی نیست همه پرسی و اینکه احترام به باور دیگران داشتن مسلما زیباییست.
تو شکی نیست.
اما موضوع مهم و مشخص این است که دمکراسی راهگشا در فروع موضوعات است.
در اصول هیچ راهی نیست.
هیچ راه حلی نیست. مدارا زیباست.
مدارا از احساسات زیبای بشری است.
ترویج مدارا زیباست.
فوق العاده است.
اما راهگشا در جزییات زندگی است.
در فروع زندگی است.
در اصول نمی تواند راهگشا باشد.
شما کسی که بین خدا و اعتقاد در برابر خدا قرار گرفته، کسی که بی خدا است و کسی که مسلمان مثلا شیعه است، نمی توانید رواداری را ترویج کنید.
نمی توانید دمکراسی را حاکم بکنید.
شما می توانید در جزییات به رواداری بها بدهید.
دموکراسی را معیار قرار دهید.
انسان های هم باوری که در کنار هم همه معتقد مثلا به اسلام شیعی با آن تفکرات مثلا مرسوم ایرانی هستند، حالا با دموکراسی که خودشان باور دارند و خودشان تعریف می کنند، یک کارهایی را پیش می برند، این قابل قبوله.
اما دو طیفی که صدوهشتاد درجه با هم تفاوت دارند در برابر هم هستند.
دموکراسی قراره چی کار بکنه؟
قراره همه پرسی اتفاق بیفته تا مثلا اعدام رو بردارید. درسته؟
مثلا قراره در نهایت همه پرسی ای شکل بگیره که یک قشری که پنجاه و یک درصد جامعه رو هم تشکیل می دن غالب بشن و چهل و نه درصد مغلوب این مبارزه باشند.
شما به واسطه آرای اون پنجاه و یک درصد یک رای رو حکمفرما بکنید که چهل و نه درصد از اون بیزارند و از اون متنفرند.
اون رو در برابر حقیقت خودشون می انگارند.
اعتقاد دارند که اون عینا در برابر آزادی است که اونها بهش اندیشه دارند.
این راهگشا نیست.
این بعد از مدتی دوباره انفجار بوجود میاره.
روزی شما حجاب رو از سر می کشید پایین.
دو فردای دیگه خود انسان ها دست و پا شاید بزنند که اون حجاب رو به سر بکنند.
مسیر و دالانی که اینها طی کردند مسیر اشتباهی بوده.
مسیر نابهنجاری بوده.
و ما دائما در بین این غالب و مغلوب دست به گریبان.
در صورتی که در موضوعات فروع شما به راحتی می تونید از این المان ها استفاده بکنید.
از دموکراسی استفاده بکنید، رواداری رو ترویج بدید تا انسان ها در کنار هم آسوده زندگی کنند.
تا در بنیان با هم مشکلی ندارند.
هر دو اعتقاد دارند که جنایتکار را نباید در قبالش جنایت کرد.
جنایتکار را نباید اعدام کرد.
هر دو طیف باورمند به این هستند که جواب زشتی را نباید به زشتی داد.
حالا در فروع با هم مشکل دارند.
یکی اعتقاد دارد که این آدم باید تبعید بشه از کشور ما.
یکی اعتقاد داره که این آدم باید حبس ابد بکشه.
یکی اعتقاد داره که باید 10 سال زندانی رو تحمل کنه.
و الی آخر.
هر کس نظرهایی داره.
حالا ما توی این راه میتونیم از دموکراسی استفاده بکنیم.
میتونیم این رو به آرای عموم بذاریم.
میتونیم رواداری رو پیش ببریم که اونهایی که رای خودشون رو غالب ندیدند رواداری بکنند و این رو قبول بکنند از دیگران.
اما وقتی اصل و بنیان در این هست که اعدام وجود داشته باشد یا نداشته باشد که شما نمی توانید از دموکراسی استفاده کنید، نمی توانید به.
رواداری بقیه را فرا بخوانید.
رواداری در چه راستایی بکند؟
در این راستا که مثلا اگر طالبان آن اشخاصی بودند که اعدام را حق دانستند ما اعدام بشویم اشکال نداره بگیم موضوعی نداره.
خب ما میتونیم اعدام بشیم یه مدت.
خب این اصلا عقلانی نیست. منطقی نیست.
هیچ استدلالی پشتش نیست که قابل وصول باشد.
پس ما در فروع می توانیم مشکلات را مرتفع بکنیم.
تعریف ما از وطن هم باورهایی است که در کنار هم قرار بگیرند و اونجا رو ما وطن می دونیم.
تو این بحث خاص ما قرار بر این نبود که تعریفی در باب حب به وطن و مضامینی از این دست داشته باشیم.
ما قرار بود که وطن را یک تعریف امروزی ای رو بهش بدیم و اون تعریفی که باور به جان و اعتقاداتی که من در حال صحبت کردن درباره اش هستم به شما بده و این این تعریف رو در برابر شما گذاشت که ما هموطنان رو هم باوران و وطن رو در اختیار خودمون تصویر میکنیم و باید در راه ساختن این وطن و تغییر این ساختارهای فعلی، این نظام حاکم، این نظام سلطه تلاش بکنیم.
خب زمان برنامه هم زیاد شد.
من دوست داشتم زودتر برنامه رو ببندم و دوست دارم که مباحث کوتاه باشه، راحت باشه، با زبان محاوره ای باشه، ساده بیان بشه و بداهه باشه.
این برنامه ای به نام جان هست.
ما قراره در باب موضوعات مهم به زبان ساده صحبت بکنیم.
اگر احساس میکنید که این صحبت ها تازه است، اگر احساس میکنید که دریچه ی تازه ای رو باز میکنه، اگر احساس میکنید که دوست دارید با دیگران به اشتراک بزارید و دوست دارید این صدا شنیده بشه میتونید به من در این راه کمک بکنید.
با رسوندن این صدا به دیگران در راستای شنیده شدن این اهداف و باورها و این راه تغییر کنار من باشید.
این برنامه به نام جان بود و من نیما شهسواری با شما بودم.
ممنون که کنارم بودی.
در پناه آزادی.
پیش از ارسال نظرات خود در وبسایت رسمی جهان آرمانی این توضیحات را مطالعه کنید.
برای درج نظرات خود در وبسایت رسمی جهان آرمانی باید قانون آزادی را در نظر داشته و از نشر اکاذیب، توهین تمسخر، تحقیر دیگران، افترا و دیگر مواردی از این دست جدا اجتناب کنید.
نظرات شما پیش از نشر در وبسایت جهان آرمانی مورد بررسی قرار خواهد گرفت و در صورت نداشتن مغایرت با قانون آزادی منتشر خواهد شد.
اطلاعات شما از قبیل آدرس ایمیل برای عموم نمایش داده نخواهد شد و درج این اطلاعات تنها بستری را فراهم میکند تا ما بتوانیم با شما در ارتباط باشیم.
برای درج نظرات خود دقت داشته باشید تا متون با حروف فارسی نگاشته شود زیرا در غیر این صورت از نشر آنها معذوریم.
از تبلیغات و انتشار لینک، نام کاربری در شبکههای اجتماعی و دیگر عناوین خودداری کنید.
برای نظر خود عنوان مناسبی برگزینید تا دیگران بتوانند در این راستا شما را همراهی و نظرات خود را با توجه به موضوع مورد بحث شما بیان کنند.
توصیه ما به شما پیش از ارسال نظر خود مطالعه قوانین و شرایط وبسایت رسمی جهان آرمانی است برای مطالعه از لینکهای زیر اقدام نمایید.
با درج ایمیل آدرس خود میتوانید از تازهترین آثار منتشر شده در وبسایت جهان آرمانی با خبر شوید آدرس ایمیل شما نزد ما محفوظ خواهد بود
با ثبت نام در وبسایت جهان آرمانی میتوانید نگاشتههای خود را در این بستر منتشر کنید، فرای انتشار پست میتوانید با ما همکاری داشته و همچنین آثار خود در زمینههای مختلف هنری را نشر و گسترش دهید
© تمام حقوق نزد مولف محفوظ است
Copyright 2021 by Idealisti World. All Rights Reserved
این صفحه دارای لینکهای بسیاری است تا شما بتوانید هر چه بهتر از امکانات صفحه استفاده کنید.
در پیش روی شما چند گزینه به چشم میخورد که فرای مشخصات اثر به شما امکان میدهد تا متن اثر را به صورت آنلاین مورد مطالعه قرار دهید و به دیگر بخشها دسترسی داشته باشید،
شما میتوانید به بخش صوتی مراجعه کرده و به فایل صوتی به صورت آنلاین گوش فرا دهید و فراتر از آن فایل مورد نظر خود را از لینکهای مختلف دریافت کنید.
بخش تصویری مکانی است تا شما بتوانید فایل تصویری اثر را به صورت آنلاین مشاهده و در عین حال دریافت کنید.
فرای این بخشها شما میتوانید به اثر در ساندکلود و یوتیوب دسترسی داشته باشید و اثر مورد نظر خود را در این پلتفرمها بشنوید و یا تماشا کنید.
بخش نظرات و گزارش خرابی لینکها از دیگر عناوین این بخش است که میتوانید نظرات خود را پیرامون اثر با ما و دیگران در میان بگذارید و در عین حال میتوانید در بهبود هر چه بهتر وبسایت در کنار ما باشید.
شما میتوانید آدرس لینکهای معیوب وبسایت را به ما اطلاع دهید تا بتوانیم با برطرف کردن معایب در دسترسی آسانتر عمومی وبسایت تلاش کنیم.
در صورت بروز هر مشکل و یا داشتن پرسشهای بیشتر میتوانید از لینکهای زیر استفاده کنید.
پر کردن بخشهایی که با علامت قرمز رنگ مشخص شده است الزامی است.
عنوانی برای گزارش خود انتخاب کنید
تا ما با شناخت مشکل در برطرف کردن آن اقدامات لازم را انجام دهیم.
در صورت تمایل میتوانید آدرس ایمیل خود را درج کنید
تا برای اطلاعات بیشتر با شما تماس گرفته شود.
آدرس لینک مریوطه که دارای اشکال است را با فرمت صحیح برای ما ارسال کنید!
این امر ما را در تصحیح مشکل پیش آمده بسیار کمک خواهد کرد
فرمت صحیح لینک برای درج در فرم پیش رو به شرح زیر است:
https://idealistic-world.com/poetry
در متن پیام میتوانید توضیحات بیشتری پیرامون اشکال در وبسایت به ما ارائه دهید.
با کمک شما میتوانیم در راه بهبود نمایش هر چه صحیحتر سایت گام برداریم.
با تشکر ازهمراهی شما
وبسایت رسمی جهان آرمانی
این آیکون در صفحهی پیش رو برای دانلود مستقیم فایلها از سرورهای وبسایت رسمی جهان آرمانی تعبیه شده است، با کلیک بر روی این گزینه شما میتوانید به راحتی کتاب مورد نظر خود را دانلود کنید.
این آیکون در صفحهی پیش رو برای دانلود با لینک کمکی از سرورهای Google Drive تعبیه شده است، با کلیک بر روی این گزینه شما میتوانید به راحتی کتاب مورد نظر خود را دانلود کنید.
این آیکون در صفحهی پیش رو برای دانلود با لینک کمکی از سرورهای One Drive تعبیه شده است، با کلیک بر روی این گزینه شما میتوانید به راحتی کتاب مورد نظر خود را دانلود کنید.
این آیکون در صفحهی پیش رو برای دانلود با لینک کمکی از سرورهای Box Drive تعبیه شده است، با کلیک بر روی این گزینه شما میتوانید به راحتی کتاب مورد نظر خود را دانلود کنید.
این آیکون در صفحهی پیش رو به شما اطالاعاتی پیرامون اثر خواهد داد، مشخصات اصلی اثر در این صفحه تعبیه شده است و شما با کلیک بر این آیکون به بخش مورد نظر هدایت خواهید شد.
شما با کلیک روی این گزینه به بخش مطالعه آنلاین اثر هدایت خواهید شد، متن اثر در این صفحه گنجانده شده است و با کلیک بر روی این آیکون شما میتوانید به این متن دسترسی داشته باشید
در صورت مشاهدهی هر اشکال در وبسایت از قبیل ( خرابی لینکهای دانلود، عدم نمایش کتب به صورت آنلاین و … ) با استفاده از این گزینه میتوانید ایراد مربوطه را با ما مطرح کنید.
در این بخش میتوانید توضیح کوتاهی دربارهی خود مطرح کنید، در نظر داشته باشید که این بخش را همهی بازدیدکنندگان خواهند دید، حتی میهمانان، در صورت دیدن لیست اعضا و در مقالات و نگاشتههای شما
کشور انتخابی محل سکونت شما تنها به مدیران نمایش داده خواهد شد و انتخاب آن اختیاری است
تاریخ تولد شما به صورت سن قابل رویت برای عموم است و انتخاب آن بستگی به میل شما دارد
گزینههای در پیش رو بخشی از باورهای شما را با عموم در میان میگذارد و این بخش قابل رویت عمومی است، در نظر داشته باشید که همیشه قادر به تغییر و حذف این انتخاب هستید با اشارهی ضربدر این انتخاب حذف خواهد شد
در این بخش میتوانید آدرس شبکههای اجتماعی، وبسایت خود را با مخاطبان خود در میان بگذارید برخی از این آدرسها با لوگو پلتفرم و برخی در پروفایل شما برای عموم به نمایش گذاشته خواهد شد
در این بخش میتوانید نام و نام خانوادگی، آدرس ایمیل و همچنین رمز عبور خود را ویرایش کنید همچنین میتوانید اطلاعات خود را از نمایش عمومی حذف کنید و به صورت ناشناس در ویسایت جهان آرمانی فعالیت داشته باشید
نام کاربری شما باید متشکل از حروف لاتین باشد، بدون فاصله، در عین حال این نام باید منحصر به فرد انتخاب شود
نام و نام خانوادگی شما باید متشکل از حروف فارسی باشد، بدون استفاده از اعداد
در نظر داشته باشید که این نام در نگاشتههای شما و در فهرست اعضا، برای کاربران قابل رویت است
آدرس ایمیل وارد شده از سوی شما برای مخاطبان قابل رویت است و یکی از راههای ارتباطی شما با آنان را خواهد ساخت، سعی کنید از ایمیلی کاری و در دسترس استفاده کنید
رمز عبور انتخابی شما باید متشکل از حروف بزرگ، کوچک، اعداد و کارکترهای ویژه باشد، این کار برای امنیت شما در نظر گرفته شده است، در عین حال در آینده میتوانید این رمز را تغییر دهید
پیش از ثبتنام در وبسایت جهان آرمانی قوانین، شرایط و ضوابط ما را مطالعه کنید
با استفاده از منو روبرو میتوانید به بخشهای مختلف حساب خود دسترسی داشته باشید
در حال حاضر این لینک در دسترس نیست
بزودی این فایلها بارگذاری و لینکها در دسترس قرار خواهد گرفت
در حال حاضر از لینک مستقیم برای دریافت اثر استفاده کنید
نیما شهسواری، نویسنده و شاعر، با آثاری در قالب داستان، شعر، مقالات و آثار تحقیقی که مضامینی مانند آزادی، برابری، جانپنداری، نقد قدرت و خدا را بررسی میکنند
جهان آرمانی، بستری برای تعامل و دسترسی به تمامی آثار شهسواری به صورت رایگان است
پر کردن بخشهایی که با علامت قرمز رنگ مشخص شده است الزامی است.
در هنگام درج بخش اطلاعات دقت لازم را به خرج دهید زیرا در صورت چاپ اثر شما داشتن این اطلاعات ضروری است
بخش ارتباط، راههایی است که میتوانید با درج آن مخاطبین خود را با آثار و شخصیت خود بیشتر آشنا کنید، فرای عناوینی که در این بخش برای شما در نظر گرفته شده است میتوانید در بخش توضیحات شبکهی اجتماعی دیگری که در آن عضو هستید را نیز معرفی کنید.
شما میتوانید آثار خود را با حداکثر حجم (20mb) و تعداد 10 فایل با فرمتهایی از قبیل (png, jpg,avi,pdf,mp4…) برای ما ارسال کنید،
در صورت تمایل شما به چاپ و قبولی اثر شما از سوی ما، نام انتخابی شامل عناوینی است که در مرحلهی ابتدایی فرم پر کردهاید، با انتخاب یکی از عناوین نام شما در هنگام نشر در کنار اثرتان درج خواهد شد.
پیش از انجام هر کاری پیشنهاد ما به شما مطالعهی قوانین و شرایط وبسایت رسمی جهان آرمانی است برای این کار از لینکهای زیر اقدام کنید.
گزارش شما با موفقیت ارسال شد
ایمیلی از سوی وبسایت جهان آرمانی در راستای تأیید ارسال گزارش دریافت خواهید کرد
در صورت نیاز به تماس و درج صحیح اطلاعات، با شما تماس گرفته خواهد شد.
پیام شما با موفقیت ارسال شد
ایمیلی از سوی وبسایت جهان آرمانی در راستای تأیید ارسال پیام دریافت خواهید کرد
در صورت نیاز به تماس و درج صحیح اطلاعات، با شما تماس گرفته خواهد شد.
فرم شما با موفقیت ثبت شد
ایمیلی از سوی وبسایت جهان آرمانی در راستای تأیید ارسال فرم دریافت خواهید کرد
در صورت نیاز به تماس و درج صحیح اطلاعات، با شما تماس گرفته خواهد شد.