
در دسترس نبودن لینک
در حال حاضر این لینک در دسترس نیست
بزودی این فایلها بارگذاری و لینکها در دسترس قرار خواهد گرفت
در حال حاضر از لینک مستقیم برای دریافت اثر استفاده کنید
برساختهای انسانی
آنچه به دنیا و در نزد ما معنا گرفت از ساختههای ما شد و آنجا انسان دنیا را به خیال خود ساخت و حال به دنیایی دفن شده به هزاری از برساختها که گاه راه گلو را تنگ کرده است
قسمت پنجم
هویت و ملیت
به نهای جهان پوچ که بیمعنا، معنا ساخته تا بدان در آویزند و شاید خویشتن را بیاویزندّ وطن همه چیز این بیهمهچیزان است و تمام هستی در این نیستی بی معنا، معنا خواهد شد
برنامهی به نام جان قصد دارد تا درباب مباحث مهم باورها و دغدغههای دنیایمان به زبان ساده و بداهه سخن بگوید
این بخش از متن پادکست توسط هوش مصنوعی استخراج شده است. ممکن است شامل اشتباهاتی باشد یا به طور کامل با محتوای اصلی مطابقت نداشته باشد. هدف از این کار، بهبود دسترسی مخاطبین به محتوای پادکست و فراهم کردن امکان مطالعه و مرور سریعتر مطالب است
ما تصمیم گرفتهایم متن پادکستهای خود را منتشر کنیم تا دسترسی به محتوای آنها برای همه مخاطبان آسانتر شود. این اقدام به ویژه برای افرادی که ترجیح میدهند مطالب را به صورت متنی مطالعه کنند یا نیاز به مرور سریعتر دارند، مفید خواهد بود
این متن توسط هوش مصنوعی Speechmatics استخراج شده است. Speechmatics یکی از پیشرفتهترین فناوریهای تبدیل گفتار به متن است که با استفاده از الگوریتمهای پیچیده و یادگیری عمیق، صدا را به متن تبدیل میکند. این ابزار قادر است با دقت بالا و در زمان واقعی، گفتار را به متن تبدیل کند و از بیش از ۵۰ زبان مختلف پشتیبانی میکند
سلام دوستان من نیما شهسواری و این برنامه ای به نام جان هست با شما هستم.
این قسمت پنجم از ویژه برنامه برساخت های انسانی ست و ما قراره توی این قسمت در باب هویت و ملیت صحبت کنیم.
ممنون که همراه من هستید.
خب دوستان توی این ویژه برنامه مشخص ما سعی کردیم در باب برساخت انسانی صحبت بکنیم.
از اون قسمت ابتدایی که یک مقدمه ای پیرامون این بحث داشتیم و تعریف مشخصی که پیرامون مساله برساخت ها وجود داره رو دادیم و در قسمت های بعدی هم سعی کردیم در باب عناوین مهم این موضوع صحبت بکنیم و در این قسمت هم سعی میکنیم در باب هویت صحبت کنیم.
یکی از برساخت های مهم انسانی و مهمترین برساخت ساخته شده در دل هویت که ملیت را نقش میده یعنی انسان ها سعی میکنند هویت خودشون رو اکثرا از همین مفهوم ملیت اتخاذ کنند.
در ابتدا بهتر است که یک توضیح مختصر و موجزی در باب برساخت داشته باشیم تا بعد وارد بحث اصلی این قسمت بشویم.
ما وقتی در باب این برساخت صحبت میکنیم منظورمان تمام عوامل، باورها، نهادها، نگاه ها، نحله های فکری که انسان به وجود می آورد و به نوعی به آن پایبندی دارد، ارزش ها و هنجارها را با آن همسان می کند که می تواند برگرفته از ذات و طبیعت انسانی باشد و یا می تواند چیزی فراتر و یا در تضاد با این ذات باشد.
گفتیم خاستگاه این ریشه ابتدایی شکل گرفتن قاعدتا منافع از زندگی، بهتر کردن از سود و فایده ای است که در دلش وجود دارد و می تواند منفعت شخصی باشد یا منفعت در یک قالب جمعی.
ما این رو تحت عنوان برساخت میشناسیم و خوب قاعدتا این برساخت مشخصی که امروز میخواهیم دربارهاش صحبت بکنیم مبحث هویت است.
یعنی شما مواجه میشوید با انسانی که قاعدتا برای زیست خود نیازمند معناست.
برای زندگی معنادار کردن نیازمند ساختن هویتی است برای خود.
قاعدتا همه ما در زیست شخصیمان با این مضامین روبهرو بودهایم در جستوجوی معنا برای زندگی بودن.
اینکه انسان در جستوجوی رسیدن به یک معنای مشخصی است برای اینکه به زندگی خودش مفهوم مشخصی بدهد، برای اینکه بخواهد در راستای آن معنای بهوجود آمده حرکت بکند.
و خب قاعدتا پیش شرط رسیدن به این معنا در وهله اول هویتبخشی به خویش است.
یعنی ما نیازمند هستیم که برای خودمان هویتی تعریف کنیم.
به نوعی یک من خارج از آن چیزی که حتی داریم درش زندگی میکنیم رو برای خودمان به وجود بیاوریم.
یک هویتی که دارای یکسری مضامین مهمی است و حالا با این هویت است که ما به خودمون و زندگیمون معنا میدیم.
یعنی یک پیششرطی است برای ورود به زندگی معنادار.
این چیزیست که ما باهاش روبه رو هستیم و وقتی در باب برساختی همتای مثلا هویت صحبت میکنیم که مهم ترین المان در این هویت را ما ملیت قرار دادیم تا بتوانیم بحث معناداری در این قسمت داشته باشیم.
منظور همین کلیتی است که به صورت سلسله مراتب ما رو میرسونه به زندگی معنادار.
در مجموع این هویت یک بخش عمده ایست در زندگی انسانی برای زندگی معنادار کردن و به نوعی به هم گره خوردن زندگی معنادار با داشتن هویت.
یعنی شما اگر در اون نقطه ی ابتدایی هویتی برای خود تعریف نکنید، نمیتونید نگاهی به زندگی معنادار داشته باشید.
به نوعی لازم و ملزوم هم هستند.
در این دنیایی که ما داریم زندگی میکنیم و خب قاعدتا انسانی که از همون نقطه ابتدایی به دنبال جستن معنا در زندگی بوده، قاعدتا دستاویزی همتای هویت هم برای خود پیدا کرده.
اما موضوع مهم این هست که حالا ما با شناخت این هویت به عنوان یکی از عوامل عمده برای زندگی معنادار معنادار انسان مواجه میشویم با انسانی که هویت خودش را به مضامین مختلفی گره میزند یعنی در فردیت خودش نمیخواهد این هویت را تعریف کند.
حالا سعی میکند دستاویز هایی رو قرار بده که در یک همپوشانی با یک جماعت بزرگ تری معنا بشه.
همون نگاه قبیله گرا که انگاری که ذاتی هم هست.
انگار یک میل ذاتی در وجود انسان ها و همه موجودات وجود داره برای زندگی جمعی و به فراخور آن زندگی جمعی یک هویت جمعی هم داشتن.
حالا ما مواجه میشیم با انسانی که برای رسیدن به اون هویت و در نهایت رسیدن به معنا برای زندگی یک هویتی برای خودش میتراشه و علاقه اصلیش هم این هست که در یک جمع بزرگی تعریف بشه.
حالا اون قبیله ای که توش زندگی میکنه و این قبیله مسلما در حال گسترش پیدا کردن هست و در نهایت ما رو در جامعه مدرن به سمت و سویی می رسونه که ما هویت را با ملیت خودمان گره بدیم.
یعنی شاید اگر ما برگردیم به سالیان گذشته و در تاریخ باستان به نوعی جستجو و کنکاشی در باب این مسأله بکنیم.
در اون دوران قاعدتا این هویت ها برگرفته از زندگی محلی، عشیره ای، قومیتی، قبیله ای که درش زندگی میکردند بوده.
یعنی قائدتا این هویت ها خیلی بسته تر و خیلی کوچکتر بوده.
اما امروز به واسطه این تعریف مدرنی که پیرامون دولت و ملت شکل گرفته، حالا انسان ها سعی میکنند هویت را بسته به اون ملیت بزرگ قرار بدن.
حتی وقتی شما نزدیک به جوامعی میشید که داخل جوامع بزرگ تر وجود دارند، یعنی به عنوان مثال داخل ایران ما یک جامعه بزرگ و متشکلی تحت عنوان ایرانی داریم.
حالا هرچقدر بریم و کوچیکترش بکنیم مثلا در یک بخشی جامعه ای که مثلا ترک هستند، جامعه ای که کورد هستند حتی اگر از اون ها هم کوچکتر بکنیم بریم داخل یک روستای مشخصی، باز هم می بینیم که این هویت ها هی مدام داره تغییر می کنه.
یعنی هویت کلی و بزرگی تحت عنوان ایرانی تعریف میشه.
بعد میره یک هویتی مثلا تحت عنوان تورک یا کورد تعریف میشه بعد حتی میتونه در قالب یک روستا این هویت تعبیر بشه و حتی کوچکتر در قالب خانواده ای.
این هویت مدام در حال گسترش پیدا کردن هست.
مدام این حالت سلسله خودش رو حفظ میکنه و انسان دوست داره که انگار دستاویزی برای هویت بخشی خودش پیدا بکنه.
خودش رو در یک جامعه بزرگتری تعریف بکنه و به واسطه این بتونه به زندگی خودش معنا بده.
یعنی ما اون نقطه ابتدایی رو میدونیم که این برساخت به نوعی به واسطه اون زندگی جمعی تعریف شده.
به واسطه میل ما برای زندگی معنادار به وجود اومده و قاعدتا هم هر بار میتونه بازتعریفی بشه و این میل انسان در راستایی که هویت خودش رو در یک جمعی معنا بده براش باارزش هست.
پس قاعدتا خاستگاه مفهوم مشخص هویت گره خورده به این موضوع عمده و بزرگ است و بیشتر ما مواجه می شویم با این زدایش هویت فردی در برابر هویت جمعی.
یعنی ما خیلی نمی بینیم که اشخاص به دنبال کسب هویت فردی باشند.
شاید در زندگی شخصی تکیه ای به هویت فردی خود داشته باشند اما در بازتعریف کلی همواره رفرنس هاشون به همون هویت جمعی خودشون میدن.
یعنی حتی اگر در زندگی شخصی دارن صحبت میکنن در باب یک مساله ای از هویت فردی خودشون که خیلی متفاوت از هویت جمعی هست صحبت میکنن.
وقتی نقطه حساسی در اون بحث رقم میخوره باز هم میان از هویت جمعی خودشون مثلا از ایرانیت خودشون از کورد بودن خودشون لر بودن خودشون استفاده میکنن، به نوعی کسب امتیاز میکنن، به نوعی معنا می بخشند به زندگی خودشون.
خب این اون تصویر کلی هست که ما پیرامون هویت میشناسیم.
این هویت میتواند از عناوین مختلفی سرچشمه بگیرد.
تنها در مفهوم ملیت هم خلاصه نمیشود.
هر نوع نگاه جمعی میتواند به انسانها هویت بدهد.
مثلا مشاغل به انسانها هویت میدهند.
یعنی انسانها در این به نوعی برهوت از بیمعنایی از زندگی میبینند که مثلا مدارج تحصیلی ای که طی کردند هم برای خودشان هویت سازی میکنند.
اینکه خودرو مثلا در راستای پزشکان قرار میدن در راستای مثلا اندیشمندان قرار دادن در راستای هویتی را برای خودشان بتراشند، از مدرک تحصیلی ای که گرفته اند، از خانواده ای که درش رشد کرده اند، از شغلی که در اختیار دارند و تمام اینها را برای خودشان تعبیر به هویت اینکه آیا اینها حقیقت و واقعیت زندگی آنهاست؟
خب قاعدتا هست که بخشی از زندگی اون ها رو تشکیل میده.
اما اون هویتی که ما امروز باهاش روبه رو هستیم به نوعی خودرو وارد یک وادی جمعی کردن هست و امتیاز گرفتن از اون وادی است که حتی به اون ها مرتبط هم نیست.
یعنی شما وقتی تصویر می کنید و می بینید که کسی رو به ایرانیت خودش مفتخر میدونه و بعد حالا دلایل این افتخار به ایرانیت هم خلاصه شده.
مثلا به ده تا شخصیت ده تا شخصیت تاریخی یا فردوسی یا حافظ و سعدی نمی دونم یا کوروش کبیر و الی آخر.
این ده نفر رو می شناسه و این ده نفر رو بعنوان هویت ملی خودش در نظر میگیره و وقتی داره میگه من ایرانی هستم یعنی من از نوادگان و نتایج و همخون ها و هم مرز ها و هم محلی های اونها هستم و برای خودش یک هویت و اعتباری میگیره.
این اون نقطه ایست که باز در دل این ساخت هویت ما رو دچار اشکال و نقصان میکنه.
یعنی اون هویت فردیست که اینجا از میان میره و بی معنا میشه.
اصولا مفهومی که داره در موردش صحبت میشه مفهوم بی معنایی است.
اصولا اینکه شما یک کاراکتری یک شخصیتی داشته باشید که قابل احترام باشه کار درستی در تاریخ کرده باشد و شما بخواهید نسبت به یک محیط جغرافیایی بکنید خب عبث و بیهوده و احمقانه است.
یعنی با هیچ منطق و استدلالی معنایی نخواهد داشت.
شما به چه دلیل این تقسیم بندی را قائل هستید؟
به واسطه خاک که به آن ها چیز خاصی داده، به واسطه فرهنگ جمعی که آن ها را پدید آورده.
شما نمی توانید یک دلیل مشخص در این داستان برای خودتان به وجود بیاورید که قابل اتکا باشد.
تنها یک موضوع مدام در حال تکرار هست.
همان اشتباه مصطلحی که همه می دانیم و حالا داریم تکرارش می کنیم.
اما فارغ از این مسائل، ما در باب این خاستگاه مفهوم هویت صحبت کردیم و گره خوردنش با ملیت.
اینکه انسان ها به نوعی خود را در این چهارچوب مشخص شده قرار می دهند و حالا ما مواجه میشیم با.
در این معنا و در این بازتعریف نسبت به هویت، همه چیز توامان گره خورده با یک جبر نه هدفمندی در خود دارد، نه هوشمندی دارد، نه انتخاب و اختیار و آزادی در خود دارد، بلکه همه چیز منتج شده به جبر است.
یعنی شما تصور کنید یک انسانی که هویت فردی خودش را دارد از ایرانی بودن خودش یا مثلا چمیدونم سوئیسی بودن خودش میگیره، انتخابی برای این کار انجام نداده، تلاشی برای این کار انجام نداده و شما میتونید این حجم عبث بودن رو لمس بکنید.
اینکه شما میتونستید در اینجا به دنیا نیایید میتونستید در یک نقطه دیگه ای از کره زمین به دنیا برید و تمام هویت تون بر فنا بود.
پس این هم باز عبث بودن رو داره نشون میده.
همتای تمام موضوعاتی که در این برساخت های انسانی درباره اش صحبت کردیم و گفتیم برساخت های انسانی به واسطه هایی به وجود می آید، یک سرچشمه هایی دارد که سرچشمه ها به واسطه اون نیاز انسان هست به واسطه رسیدن به لذات هست.
رسیدن به سود و فایده ای است که طلب میکنه برای زندگی بهتر و بهزیستی حالا چه شخصی و چه جمعی است.
اما بعد از یک نقطه ای رها میشه کسی دیگه کاری بهش نداره و هوشمندانه پیش نمیبره.
این برساخت و این برساخت به وجود اومده و داره تکرار میشه.
داره جلو میره بدون برنامه ریزی، بدون فکر کردن.
حالا وقتی میریم و نزدیک به مفهوم هویت و ملیت میشیم باز داریم این رو به چشم میبینیم.
تقسیمات کورکورانه ای که اتفاق افتاده، تقسیماتی که جبرا اتفاق افتاده و شما به نوعی محکوم به بودن در اون هستید و تمام هویت خودتون رو هم دارید از همین جبر پیش آمده بدست میارید و اتخاذ میکنید.
یعنی شما یه لحظه تصور بکنید که ما وقتی داریم در باب این مرز ها صحبت میکنیم چگونه این مرزها شکل گرفته؟
خیلی از این مرزها در جنگ هایی مدام تصاویرشون تغییر کرد.
خیلی از کشور هایی که ما امروز در جهان میشناسیم دویست سال پیش وجود نداشتن به اشکال دیگه در اسم های دیگه ای بودن و حالا ما میتونیم بفهمیم تا چه اندازه این هویتبخشی ها عبث و بیهوده است.
یعنی شما وقتی ریشه یابی میکنید میبینید که خیلی اوقات خیلی از بخش هایی که وارد این سرزمین و این هویت جمعی شده، به واسطه جنگی است که آن جنگ هم دلیل های عبث و بیهوده ای داشته.
به واسطه چشم پشت نازک کردن کسی است به واسطه عاشق شدن، کسی است به واسطه زندگی بی عقلانه کسی است و تمامی این هویت زیر سوال میرود و حالا شما شاهد این تصویر جبری هستید که یک تقسیماتی شکل گرفته و شما مجبور به زیستن در آن هستید و حالا شما مجبورید تمام هویت تان را از همین جبر ساخته شده هم به دست می آورید.
همتای خیلی از این برساخت های انسانی که فقط به وجود اومده و هیچ وقت تکاملی نداشته و پویایی را در خود نداشته.
وقتی ما در باب این هویت و ملیت صحبت میکنیم و این گره خوردن این دو معنا باهم یعنی مواجه میشویم با این عدم عقلانیت، با اینکه انسان ها برای این کار درستی نکردن.
فکر درستی نکردن و سعی در پویایی اش هم نداشتن.
یک معنایی رو بهش رسیدن و از اون به نوعی تغذیه کردن و حالا با این تغذیه کردن مدام همین رویه رو که رویه ی راحتی بود رو تکرار کردن.
همتای تمام موضوعات دیگه ای که صحبت کردم گفتم انسان همواره نیازمند یک عادت و تکرار متوالی است حتی اگر بدون اون پر از زشتی هاست، حتی اگر بدون آسیب زننده است اما باز هم این تکرار متوالی رو می پسنده و ترجیح میده نسبت به یک تغییری که شاید خیلی هم خوبی ها داشته باشه.
اما میل به این تغییر در وجود انسان به نوعی انگار ذاتا هم وجود نداره و علاقه ای نداره برای این تغییر کردن.
حالا با تمام این تصاویر ارائه داده در نهایت به نقطه ای می رسیم که انگار انسان زاییده ی اتفاق نه فکر.
انگار بیشتر مباحث زندگی خودش رو برساخت های خودش رو بر پایه ی اتفاقات به وجود اومده آمده دیده حتی رشد و نمو هم بر پایه اتفاقات است.
این تنها منحصر به برساخت های انسانی نمی شود.
حتی شما وقتی نزدیک می شوید ریز میشوید به مثلا اکتشافات علمی و اتفاقات علمی هم که افتاده دارید رد پای همین نوع نگاه را می بینید.
یعنی می بینید که خیلی از موضوعات مهم علمی به واسطه اتفاقات پیش رفتن یه کار دیگه ای داشتن می کردن یک آزمایش دیگه ای می کردن اما به یه جواب دیگه رسیدن.
این جواب دیگه اومده و پاسخ یکی از پرسش های بزرگ حل نشده رو داده.
حالا وقتی شما ریز میشید به این مثالی که در نه تنها برساخت های انسانی که در جای جای زیست ما وجود داره به اون نقطه ای می رسید که انگار انسان ها زاییده اتفاقات هستن.
حقیقتا پشت اتفاقات خودشون، پشت موضوعات و برساخت ها و اندیشه ها و باورهای خودشون فکری هزینه نکردن، خردی نداشتن، نظام مند خواست نخواستن که کار رو به پیش ببرن بلکه حاصل اتفاقاتی بوده که به پیش رفته و به اون تصویر کلی به اون ساختمان ساخته شده سر و شکلی داده.
شما تصور همین مبحث ملیت رو در برابر خودتون داشته باشید.
ما داریم در باب یک مساله صد در صد جبری و اتفاقی صحبت میکنیم.
یعنی شما سفر پیدایش خودتون رو بر اساس اتفاق میبینید؟
یعنی هیچ نظامی در این وجود نداره؟
اتفاق شما میتوانستید در ایران به دنیا بیاید یا در مثلا آمریکا بدنیا بیاید؟
خب این نقطه صفر ابتداییش هست فرای اون.
خود این چیزی که ما تحت عنوان ایران میشناسیم یا امریکا میشناسیم هم بر پایه اتفاق شکل گرفته.
چه نقطه ابتدایی چه تحولات.
یعنی شما میتونستید برگردید به دوهزار و پانصد سال پیش و مواجه بشید با یک ایران بزرگ و عظیمی که یک بخش عمده ای از جهان رو هم زیر پای خودش داشته.
حالا شما میتونید مثلا برید به دویست سال بعد و مثلا ایرانی وجود نداشته باشه یا داشته باشه، بزرگتر باشه یا کوچیکتر شده باشه و همه اینها بر پایه اتفاقات هست.
حالا این گردهمایی، این انسان ها زیر این پوسته ای که ما تحت عنوان مثلا ایران میشناسیم یا امریکا میشناسیم هم باز بر پایه اتفاق هست.
چرا که پیدایش ابتدایی اش بر پایه اتفاق بوده و مدام در همین اتفاقات داره همه چیز پیش میره.
انتخاب و اختیار و آزادی در دل خودش نداشته و حالا شما مواجه میشید با این تصویر مشخص که انسان ها زاییده اتفاقات هستند نه فکر و دانش و خرد و راهبردی که بخوان برای زندگی بهتر خودشون بسازن و این نقاط اصلی است که ما رو دور و دورتر میکنه.
وقتی ما در باب این برساخت انسانی صحبت میکنیم دقیقا نقطه تضاد همین نقاط هست.
اینکه چگونه انسان در پی ساختن یک نظام قانونمند نیست.
اینکه این برساخت ها رو چرا درست به پیش نمیبره؟
چرا براش فکر نمیکنه؟
چرا در پی پویایی و شکوفایی اش نیست؟
فارغ از این مضامینی که ما تحت عنوان این مباحث هویت و ملیت صحبت کردیم، یکی از عوامل عمده در دل خود ملیت، قضیه تبعیض است.
این هم بر کسی پوشیده نیست.
یعنی شما وقتی به تاریخ بشر نگاه میکنید، حالا مواجه میشوید با برساختی تحت عنوان هویت و ملیتی که ساخته شده با تمام موضوعاتی که دربارهاش صحبت کردیم.
اما حالا باید این را در یک کفه ترازو قرار دهیم که چه منفعتی برای ما داشته و چه ضررهایی برای خودمان و دیگران داشته.
خب قاعدتا به نوعی یک معنای تهی به انسان برای زیست خود میدهد.
به نوعی به انسان ها یک معنایی برای زندگی کردن، یک هویتی برای خودشناسی و تا جایی بر تحقیر های درونی و بیرونی سرپوشی قرار میدهد.
شاید این ها رو بشه فایده برای اون قلمداد کرد اما در کنار اون شما مواجه میشید با دریایی از ناعدالتی ها، کینه ها، خشونت ها، زشتی های بی پایان.
یعنی شما وقتی دارید در باب این هویت و ملیتی صحبت می کنید که به فراخور وجودیت خودش نفی دیگران را در خود دارد، شما مواجه با این خشونت ها و زشتی ها میشوید.
بارها درباره اش میشه فکر کرد.
میشه درباره اش مثال های بی شماری زد.
وقتی شما خود رو بزرگ میدونید ناچارا باید دیگران را کوچک بشمارید چرا که بزرگی شما معنایی نخواهد داشت.
من در باب این مساله در قسمت های مختلف کتاب های مختلف هم صحبت کردم.
اینکه شما اصولا وقتی در باب بزرگی صحبت میکنید به خودی خود بزرگی نمی تونه معنا داشته باشه.
شما باید یک مجموعه ای از کوچکی ها رو داشته باشید که یک بزرگتری معنای بزرگ به خودش بگیره.
شما وقتی در باب خدا صحبت میکنید این خدا در عدم و نیستی و اینکه خودش بخواد تنها موجود جهان باشه معنایی بزرگی نخواهد داشت.
این نیازمند و عاجز هست در برابر اینکه موجودات بی شماری رو در برابر داشته باشه که کوچک و خرد و حقیر باشن و حالا بزرگی او معنا دار بشه.
حالا وقتی میریم و نزدیک به مساله هویت و ملیت میشیم هم همین قضیه صدق میکنه.
اگر ما یک هویت ساخته جمعی داریم تحت عنوان ملیت، حالا اگر مدام داریم به خودمون فخر میفروشیم، باور داریم که هنر فقط برای ماست.
باور به بزرگی و بااخلاق بودن خودمون داریم و تمامی صفات خوب و بارز جهانی رو به خود نسبت میدیم.
حالا باید یک جماعتی، یک ملیتی، یک قومیتی در برابر ما باشه که بی ارزشه که کوچکه که کهتر هست که بی اخلاقه.
حالا باید ما اینگونه معنا پیدا بکنیم.
یعنی در این تضاد هست که معنا به وجود میاد.
پس قاعدتا با نگاه کردن به همین تصویر ارائه شده ما میتونیم زشتی های نهفته در دل این هویت و ملیت رو بهش برسیم.
اینکه چگونه میتونه ساختن این هویت و بال و پر دادن باعث نیست انگاری دیگران بشه، باعث تحقیر دیگران بشه، باعث تبعیض در برابر دیگران بشه.
نمونه بارز است.
شما در هر نقطه ای در این جهان که زندگی کنید مواجه با این تبعیض ها میشید.
تمام ملت های جهان، تمام قومیت ها، قبیله ها از کوچک ترین تصویر تا بزرگ ترین تصویر برای بزرگ شدن نیازمند دشمن فرضی هستند.
نیازمند کوچکان و حقیران در برابر هستند.
یعنی بیایید من ساده باهاتون صحبت کنم.
شما الان به عنوان یک ایرانی خود را بزرگ و نمیدونم والا و تمام این ها تصویر میکنید.
ملت هایی رو در برابر دارید که با تحقیر اون ها به این بزرگی رسیدید.
مثال افغانستان، پاکستان و کشور های دیگه.
حالا حتی اگر این رو کوچکتر بکنیم یعنی بیاییم و بریم مثلا در یک قومیت ایرانی در یک منطقه از ایران هم نگاه بکنیم باز این وجود داره؟
اگر شما مثلا رشتی باشید یک تقابل و جنگ و جدالی مثلا با انزلی ها دارید که بتونید اون رو برای خودتون تعبیر کنید.
اگر مثلا در آذربایجان شرقی باشید و مثلا اهل ارومیه باشید، حالا این تقابل رو مثلا با کردها دارید این تضاد شکل میگیره و اگر کرد باشید باز در دلتون تضاد های دیگه ای رو بوجود میاره.
مدام دارید این دو نیرو رو تشکیل میدید برای اینکه بتونید خود رو برتر قلمداد کنید.
این در همه جای جهان هم صادق هست.
در هر ملیت و کشوری هم باشید وجود داره.
هر چقدر هم قبیله رو کوچیک بکنید باز هم شاهد این تصویر گری هستید.
حتی اگر خیلی کوچکتر و کوچکتر و کوچکترش بکنید و حتی به خانواده هم برسید میتونید شاهد این باشید چرا که اصولا گفتیم قدرت معنایی نخواهد داشت مگر با ضعف دیگران.
بزرگی معنایی نخواهد داشت مگر به کوچکی دیگران.
پس ما حالا مواجه میشیم با هویت و ملیتی که میتونه تا این اندازه تبعیض ها رو به وجود بیاره.
و حالا اینکه دریایی از خشونت ها و زشتی ها و بدی ها بوجود اومده هم قابل لمس هست.
از نمونه های افراطی همچون نازی ها و المانی ها تا نمونه های دیگری که می بینیم.
همین رفتاری که مثلا ما به عنوان ایرانی با بقیه مردم میکنیم مثلا با افغانی ها میکنیم همه این رو دیدیم.
یعنی تمام کسانی که در ایران زندگی کردن حالا به خصوص در شهر هایی که افغانی ها بیشتر هستن دیگه این رو دیده اند.
حالا خود ایرانی که بلند میشه میره یه کشور اروپایی این تحقیر رو میبینه و این تبعیض رو میبینه فرقی نمیکنه.
یعنی این دومینو داره مدام بازتولید میکنه.
میتونه یک زمانی به اون شکل وحشتناک و وحشیانه بشه که در نهایت با کشتار و قتل و غارت به انتها برسه.
همتای چیزی که نازی ها انجام دادن و یا میتونه در شکل کوچیکترش وجود داشته باشه اما یک تحقیر سراسری باشه، از بین بردن زندگی افراد بیشماری باشه که مدام در این تحقیر دارن زندگی روزمره میکنن میکنند.
حتی به مراتب شاید بدتر از اون تصویر کلی جنایت آمیز هم باشه.
حالا این ها باز دوباره کسانی رو پیدا میکنن، کسانی که تحقیر شدن تا اونها رو تحقیر کنند.
و این دومینو مدام تکرار میشه.
در تمامی این مباحث هم قضیه به همین شکل هست و حالا ما مواجه با این برساخت انسانی شدیم که براش فکری نشده و ما این گونه وارد این حیطه از زشتی ها شدیم.
قاعدتا انسان نیاز به تعلق داره.
قاعدتا ما وقتی نگاه میکنیم حتی ذاتی هم انسان ها نیاز به اون تعلق دارند.
نیاز دارند که در یک چهارچوب قرار بگیرند.
گفتیم اینها انگاری که میل هایی هست که در وجود انسان ها وجود دارد و ذاتی است.
اینکه ما میخوایم اجتماعی زندگی کنیم انگار تبعاتی داره که یکی از تبعاتش همین هویت جمعی است که ما نیاز داریم داشته باشیم.
اما برای داشتن این نیاز و این تعلق ما باید فکر شده عمل کنیم.
ما نباید همه چیز رو بر پایه اتفاق به پیش ببریم.
اینکه یک فردی هویت خودش رو مثلا از یه کشوری بگیره به واسطه ی چهار تا هنرمندی که اون کشور داشته و چهار ادیب و دانشمند و الی آخر که در اون کشور داشته این رابطه ی معنایی با اون فرد اصلا نداره.
اینقدر میتونه این موضوع عبث و بیهوده باشه که شاید یک مرهم کوچکی در یک نقطه ی خاصی از زندگی برای اون آدم باشه اما به فراخور اینکه اون مرهم به وجود میاد به فراخور اون هم میتونه به سادگی از بین بره.
مثل یک بادکنکی که باد میشه و به سادگی با یک سوزن هم از بین میره.
همتای چیزی که ما میبینیم اگر کسی به این هویت جمعی ایرانی خودش میباله در برابر افغانی ها مثلا در ایران فردا که بلند میشه میره یه کشور اروپایی، حالا وقتی اون ها تحقیرش میکنن تمام اون هویت بادکرده ای رو که به دست اورده رو از بین رفته میبینه.
حالا خودش دچار همون نقصان و همون احساسات وحشتناکی که افغانی بوده میشه.
پس این به ما نشون میده که ما نیاز به تعلق داریم اما باید عقلانی این تعلق رو به وجود بیاریم.
بیاوریم اما باید به واسطه داشته های خودمان یا جمعی که به آن باورمند هستیم، جمعی که خودمان پدید آوردیم و اصولا در نهایت ما باید به آن نقطه ای برسیم که اگر قرار بر مرزهاست مرزهای عقلانی و با خردی بوجود بیاید.
اگر نیاز به تعلق هست، به واسطه کسانی که هم باور و همفکر هم هستند این تعلقات را بوجود بیاورند و بعد آنجا ما مواجه بشویم با یک رابطه معنایی داری که در نهایت می تواند به ما کمک بکند در راستای این تعلق.
خب قاعدتا ما در باب این مسائل در کتاب جهان آرمانی صحبت کردم و در آینده هم سعی می کنم در ویژه برنامه هایی که به آن برسیم صحبت می کنم.
در باب باورهای خودم پیرامون این هویت جمعی و ملیت.
اما در اینجا سعی کردیم که خیلی موجز فقط سر فصل ها را باز کنیم.
در نهایت ما باید عقلانی به این نتیجه برسیم که نیازمند وجود عقلانیت در دل این تقسیمات، در دل این تعلقات، در دل ساختن این هویت ها هستیم.
شما وقتی نزدیک به این برساخت هویت و ملیت میشوید، میتوانید دوباره بازتولید مفاهیم را در دل خودش ببینید.
همتای تمام برساخت های دیگر انسانی.
یعنی همان طوری که ما در باب طبقات در باب خدا صحبت کردیم و گفتیم این طبقات میتوانند مدام شکل بگیرند و هر روز شکل تازهای به خود بگیرند.
در داستان هویت و ملیت هم همین شکلی است.
شما هر روز شاهد ساخته شدن برساخت های تازه هستید.
از دل هویت، از دل تبعیضها.
شما میبینید که در دل تبعیضها هر روز رنگ و نمای تازهای به میدان میآید.
یک روز یک قومیتی کهن تر و زشت تر و ناپسند تر و وحشی تر و بربر تر هست.
یک روزی به واسطه رنگ پوستشون هست، یک روزی به واسطه نژادشان هست و قس علی هذا.
هر روز میتوانید ببینید که یک تصویر تازه ای هم در برابر شما نقش بسته و شما دیگر نسبت به این موضوع هیچ کنترلی ندارید.
اصلا در اختیار شما نیست.
یک مبنای به وجود آمده و مستحکمی هست که حالا میتواند هر بار به اشکال مختلفی بازتولید بشه و شما تنها و تنها شاهد این تولیدات تازه باشید.
قاعدتا این تولید مداوم برساخت ها نه تنها در مبحث هویت که در باب تمام برساخت های انسانی اتفاق می افته.
وقتی اون چهارچوب اصلی و اون پی و بنای اصلی ساخته میشه حالا این که درون اون هر بار میتونه رنگ آمیزی جدیدی داشته باشه در اختیار معماران فردای اون ساختمان هست.
شما ساختمان رو ساختید.
فردا میتونه یک معمار تازه ای بیاد و نقشه ی داخلی رو کلا عوض کنه.
اگر روزی نژاد رو برتر دونستن، امروز رنگ پوست رو کهتر بدونن و یا عناوینی از این دست.
پس ما شاهد این خواهیم بود در دل طبقات به همین شکل هست و تمام برساخت های انسانی میتونه اینگونه تغییر پیدا کنه.
در نهایت ما باید یک بازاندیشی نسبت به مساله هویت و ملیت داشته باشیم که ما رو به سرمنزل برسونه که در نهایت آزادی به ما می رسونه.
اگر ما آزادی رو انتخاب و اختیار در نظر بگیریم همان انتخاب و اختیار قوانین.
اما در نهایت آزادی مترادف با اختیار و انتخاب هست.
هر گونه مباحث جبری باید ازش دور بشه.
وقتی ما حالا داریم در باب هویت و ملیت صحبت میکنیم، میدونیم که مرزبندی ابتدایی تمام این کشورها جبری بوده.
میدونیم که به دنیا اومدن ما در این سرزمینها جبری بوده.
پس قاعدتا اینها نمیتونه راه حلی برای ما باشه.
راه حلی آزادانه باشه.
راه حلی که به واسطه انتخاب و اختیار شکل گرفته.
پس راه حل ما باید میل به آزادی و انتخاب اختیار باشه.
باید به سمتی رفته باشه که ملیت رو بسازیم، سرزمین رو بوجود بیاریم، مرزها رو خودمون شکل بدیم.
همون مباحثی که من در جهان آرمانی در کتاب جهان آرمانی دربارش صحبت کردم و اصولا نگاه من پیرامون مسئله هویت و ملیت هست.
درباب نگاه به جهان و ساختار نظام مندی که باید تمام این جبرها رو از بین ببره و جهان تازه ای رو بوجود بیاره.
قاعدتا ورود به بحث جهان آرمانی و نگاهی که پیرامون مساله هویت و ملیت دارم در این ویژه برنامه در این قسمت نمیگنجه.
در آتی دربارش صحبت میکنم و در کتابهای مختلف هم دربارش صحبت کردم.
در انتهای برنامه هم دوست دارم باهاتون مطرح کنم که اگر دوست دارید این صدا شنیده بشه این راه تغییر شکل بگیره.
میتونید آثار من رو با دیگران به اشتراک بذارید.
منظور از آثار هم خلاصه به برنامه ای به نام جان نمیشه.
من پیش از اینکه بخوام برنامه ای به نام جان رو ضبط و منتشر کنم، آرا و افکار، عقاید و باورها رو تحت عناوین کتاب هایی به رشته تحریر درآورده.
تمامی این عناوین به صورت رایگان در اختیار شما دوستان هست.
میتونید با مراجعه به وبسایت جهان آرمانی این آثار رو به صورت رایگان دریافت کنید و اگر دوست داشتید این راه تغییر شکل بگیره اون رو با دیگران هم به اشتراک بگذارید.
ممنون که همراه من بودی.
من نیما شهسواری و این برنامه بنام جان بود.
در پناه آزادی.
پیش از ارسال نظرات خود در وبسایت رسمی جهان آرمانی این توضیحات را مطالعه کنید.
برای درج نظرات خود در وبسایت رسمی جهان آرمانی باید قانون آزادی را در نظر داشته و از نشر اکاذیب، توهین تمسخر، تحقیر دیگران، افترا و دیگر مواردی از این دست جدا اجتناب کنید.
نظرات شما پیش از نشر در وبسایت جهان آرمانی مورد بررسی قرار خواهد گرفت و در صورت نداشتن مغایرت با قانون آزادی منتشر خواهد شد.
اطلاعات شما از قبیل آدرس ایمیل برای عموم نمایش داده نخواهد شد و درج این اطلاعات تنها بستری را فراهم میکند تا ما بتوانیم با شما در ارتباط باشیم.
برای درج نظرات خود دقت داشته باشید تا متون با حروف فارسی نگاشته شود زیرا در غیر این صورت از نشر آنها معذوریم.
از تبلیغات و انتشار لینک، نام کاربری در شبکههای اجتماعی و دیگر عناوین خودداری کنید.
برای نظر خود عنوان مناسبی برگزینید تا دیگران بتوانند در این راستا شما را همراهی و نظرات خود را با توجه به موضوع مورد بحث شما بیان کنند.
توصیه ما به شما پیش از ارسال نظر خود مطالعه قوانین و شرایط وبسایت رسمی جهان آرمانی است برای مطالعه از لینکهای زیر اقدام نمایید.
مفهوم، در انزوا نمیماند.
هر واژهای که در یک روایت برانگیخته میشود، پژواکهایی دارد در مسیرهای دیگر.
در ادامه، مجموعهای از مقالات قرار گرفتهاند که نه تکرار، که «تفسیر»اند—از همان زخم، همان آرزو، همان بیداری.اگر این روایت با تو سخن گفت، شاید این مسیرها هم حرفهایی برای گفتن داشته باشند.
مقدمه: مفهوم تسلیم بودن در جوامع جهانی در این بخش از مقاله، به بررسی مفهوم تسلیم بودن به عنوان یک ارزش مستحکم و جهانی پرداخته میشود. این مفهوم در جوامع مختلف، از اسلام و یهودیت تا مسیحیت و حتی نگرشهای مدرن، به شکلهای گوناگون حضور دارد. تسلیم بودن، ریشههایی عمیق در تاریخ بشریت دارد و به عنوان یک فرهنگ غالب، از ابتدا تاکنون در حال گسترش و تکامل بوده است. تسلیم بودن و ریشههای مشترک در ادیان و فلسفهها تسلیم بودن در اسلام، مترادف با مسلمان بودن است، چراکه ریشههای فکری این دین بر پایه تسلیم در برابر خدا شکل گرفته است. اما فراتر از اسلام، در یهودیت، مسیحیت و حتی نگرشهای غیرمذهبی نیز این مفهوم به چشم میخورد.
پیشینه تاریخی و زمینههای انقلاب اسلامی ایران در قسمتهای گذشته این مقاله، از تاریخ پیش از مشروطه آغاز کردیم و به انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۳۵۷ رسیدیم. موضوعات متعددی در این مسیر بررسی شد که به درک بهتر وقایع منتهی به انقلاب کمک میکند. اگر بخواهیم مروری بر این مباحث داشته باشیم، میتوان گفت ایران در دوران قاجار، پیش از انقلاب مشروطه، در شرایطی بحرانی به سر میبرد. فقر فرهنگی و اقتصادی، همراه با استبداد سیاسی، جامعه را در تنگنا قرار داده بود. روشنفکران و مشروطهخواهان، با مشاهده تحولات جهان غرب و تأثیرات مدرنیته، کوشیدند که بنیانهای یک انقلاب را در ایران پایهگذاری کنند. این تلاشها در نهایت منجر به شکلگیری انقلاب مشروطه شد. اما مقاومت قدرتهای داخلی
فلسفه حسینی و نقش آن در ماهیت جمهوری اسلامی مقدمه: عوامل سلطهگری سیاسی جمهوری اسلامی در این بحث، به بررسی عوامل سلطهگری سیاسی جمهوری اسلامی پرداخته میشود، با تمرکز بر فلسفه حسینی که به عنوان یکی از عناصر کلیدی در اسلام شیعی مطرح است. جمهوری اسلامی از بدو پیدایش خود، از این نگرش اسلامی و شیعی بهره برده و آن را به عنوان بخشی از هویت و موجودیت خود تثبیت کرده است. در این بخش، به تحلیل فلسفه وجودی این نگرش، قدرت آن پیش و پس از انقلاب، و نقش آن در شکلگیری ماهیت جمهوری اسلامی پرداخته میشود. ماهیت جمهوری اسلامی و وابستگی به عوامل کلیدی جمهوری اسلامی بدون عوامل کلیدی که آن را تعریف میکنند، فاقد هویت و
کمک به حیوانات: والاترین ارزش اخلاقی در جهان چارچوب اخلاقی و کمک به حیوانات در این بخش، قصد داریم به موضوع کمک به حیوانات بپردازیم، موضوعی که میتواند به عنوان برآیند تمام چارچوبهای اخلاقی ما در جهان شناخته شود. هنگامی که از اخلاق سخن میگوییم، المانهایی همچون آزادی، برابری، مهر و محبت به عنوان ارکان اصلی این چارچوب مطرح میشوند. آزادی، به عنوان یکی از پایههای اخلاقی، تنها زمانی معنا مییابد که باور به ارزش جان دیگران وجود داشته باشد. این باور، ما را از آزار رساندن به دیگران بازمیدارد. برابری و مهر: پایههای کمک به دیگران برابری، مفهومی است که نه تنها انسانها، بلکه تمامی موجودات زنده از جمله حیوانات و گیاهان را در بر میگیرد. هنگامی که
فرمانبرداری، اسارت و ساختارهای استبدادی: تحلیلی فلسفی بر پذیرش نابرابری در این بخش از بحث، ما به لایههای عمیقتر فرمانبرداری و اسارت انسانی خواهیم پرداخت. پیشتر، در خصوص فرهنگ استبدادی و مصادیق آن صحبت کردهایم، اما اینبار میخواهیم به مبحث فرمانبرداری در این سیستمها بپردازیم. در جوامع تحت سلطه استبداد، فرمانبرداری نه تنها یکی از ارکان اصلی است، بلکه به شاکله و بنیاد وجودی فرهنگهای استبدادی تبدیل شده است. در اینگونه نظامها، انسانها خود را تسلیم میکنند و فرمانها را بیچون و چرا میپذیرند. این پذیرش، نه تنها ناشی از ترس و تهدید، بلکه در بسیاری از موارد به دلیل نهادینه شدن این فرهنگ است که در طول زمان و با تکرار، به بخشی از هویت فردی و
هر واژه، بخشی از یک نظامه.
اگر مسیر ما در آزادی، برای تو سؤالی برانگیخته یا نوری روشن کرده،
میتوانی به صفحه اصلی مقالات بروی و با تمام روایتهایی که در «جهان آرمانی» شکل گرفتهاند روبهرو شوی
از ایمان تا اعتراض، از تردید تا رهایی.
در پادکست “به نام جان“، سفری عمیق به دنیای اندیشه و آزادی آغاز میشود. در هر قسمت از این سفر، به بررسی موضوعاتی همچون آزادی، برابری، نقد قدرت و خدا، مشکلات اجتماعی و … میپردازم.
اینجا جایی است که صدای ما تلاش میکند تا به عمق مسائل پی ببرد و از طریق گفتگوهای مختلف، نگاهی تازه و الهامبخش به دنیای پیرامون ایجاد کند.
آیا به دنبال تجربهای از گفتگوها و تفکراتی غنی از دیدگاههای متنوع هستید؟
آیا علاقهمند به درک بهتر موضوعات مهم امروزی از زوایای جدید هستید؟
پس گوش دادن به پادکست “به نام جان”، دعوت به یک سفر نوین در دنیای اندیشه و آزادی است.
به نام جان قصد دارد تا مباحث مهم جهان را به زبانی ساده، صریح و روشن با شما در میان بگذارد
نیما شهسواری سازندهی پادکست به نام جان است
او شاعر و نویسندهی ایرانی است وی متولد سال ۱۳۶۸ در مشهد است نوشتههای او مشتمل بر ۴۱ جلد کتاب در قالب، آثار تحقیقی، رمان، داستان، مقاله و شعر است اغلب مضامین آثار او پیرامون باور به جان، آزادی،برابری نقد قدرت و خدا و … است
وی از ۱۵ سالگی شروع به نگاشتن و در ۳۲ سالگی تمامی آثار خود را در فضای مجازی منتشر کرده است
دسترسی به آثار او در وبسایت جهان آرمانی به صورت رایگان در اختیار شما است
در دنیای پیچیده و پر ظلمت امروز، “به نام جان” تنها یک پادکست نیست،
به نام جان دریچهای است برای فریاد زدن
برای ساختن جهانی تازه بدور از ظلمهای بیکران
به نام جان سفری است به دنیای افکار و اندیشههای تازه .
اینجا جایی است که سخنان تازهای خواهید شنید و آنچه تابو برایتان ساختهاند را در هم شکسته به نظاره خواهید نشست.
آزادی: بازآفرینی تعریف دوبارهای از آزادی، ما آزادی را با قانونی نهفته به دل آن دوباره میخوانیم تا مردمان خویشتن برگزینند آنچه آزادی خواندهاند
برابری: آنچه در بوق و کرنا لگدمال کردند و گاه به آزادی فروختند و گاه مالکان به چنگ بردند دوباره در به نام جان معنا خواهد شد، برابری که همهی جانداران را در خود خواهد خواند
نقد : دریچههای نقد در دنیای ما بیکران است، ما همه را به نقد خواهیم کشید و هیچ تن مقدس در این دنیای آزاد نخواهد بود، از فرهنگها تا خدا، از ادیان تا باورها، همه چیز در این دالان به بوته نقد سپرده خواهد شد
اگر به دنبال شنیدن ندایی تازه برای تغییر هستید، به نام جان را بشنوید
تمامی آثار نیما شهسواری در وبسایت جهان آرمانی در اختیار شما است،
نکته مهم آنکه همواره این آثار به صورت رایگان خواهد بود که برای بیدار کردن مردمان نگاشته شده است، از این رو شما همواره میتوانید تمامی آثار نیما شهسواری اعم از کتاب، اشعار، پادکست و … را به صورت رایگان از وبسایت جهان آرمانی بدست آورید،
فرای وبسایت جهان آرمانی، این پادکست در بیشتر پلتفرمهای پادکستگیر در اختیار شما است از جمله این برنامهها
فرای برنامههای پادکستگیر شما میتوانید این آثار را از طرق زیر نیز بدست آورید
برای دسترسی به پادکست به نام جان تنها کافی در برنامهی پادکستگیر خود نام نیما شهسواری، به نام جان و یا جهان آرمانی را جستجو کنید
راه تغییر و دگرگونی این دنیا راه سختی است،
در دنیای پر زرق و برق امروز ما را کسی نخواهد شنید که صدای دلربایان خوش نوا است، گاه فریاد گوشخراش زورمندان همه را مبهوت خواهد کرد، پس تنها راه برای این تغییر بزرگ با کمک شما امکان پذیر خواهد بود
اگر خواستید در تغییر زشتیهای این دنیا همراه ما باشید با اطلاعزسانی به دیگران بزرگترین کمک را به ما خواهید کرد و این راه تغییر را آغازگر خواهید بود
ما در کنار هم توان تغییر همه چیز در این دنیا را خواهیم داشت بیایید با هم و درکنار هم برای تغییر دنیا تلاش کنیم
با تشکر
نیما شهسواری
با درج ایمیل آدرس خود میتوانید از تازهترین آثار منتشر شده در وبسایت جهان آرمانی با خبر شوید آدرس ایمیل شما نزد ما محفوظ خواهد بود
با ثبت نام در وبسایت جهان آرمانی میتوانید نگاشتههای خود را در این بستر منتشر کنید، فرای انتشار پست میتوانید با ما همکاری داشته و همچنین آثار خود در زمینههای مختلف هنری را نشر و گسترش دهید
© تمام حقوق نزد مولف محفوظ است
Copyright 2021 by Idealisti World. All Rights Reserved
این صفحه دارای لینکهای بسیاری است تا شما بتوانید هر چه بهتر از امکانات صفحه استفاده کنید.
در پیش روی شما چند گزینه به چشم میخورد که فرای مشخصات اثر به شما امکان میدهد تا متن اثر را به صورت آنلاین مورد مطالعه قرار دهید و به دیگر بخشها دسترسی داشته باشید،
شما میتوانید به بخش صوتی مراجعه کرده و به فایل صوتی به صورت آنلاین گوش فرا دهید و فراتر از آن فایل مورد نظر خود را از لینکهای مختلف دریافت کنید.
بخش تصویری مکانی است تا شما بتوانید فایل تصویری اثر را به صورت آنلاین مشاهده و در عین حال دریافت کنید.
فرای این بخشها شما میتوانید به اثر در ساندکلود و یوتیوب دسترسی داشته باشید و اثر مورد نظر خود را در این پلتفرمها بشنوید و یا تماشا کنید.
بخش نظرات و گزارش خرابی لینکها از دیگر عناوین این بخش است که میتوانید نظرات خود را پیرامون اثر با ما و دیگران در میان بگذارید و در عین حال میتوانید در بهبود هر چه بهتر وبسایت در کنار ما باشید.
شما میتوانید آدرس لینکهای معیوب وبسایت را به ما اطلاع دهید تا بتوانیم با برطرف کردن معایب در دسترسی آسانتر عمومی وبسایت تلاش کنیم.
در صورت بروز هر مشکل و یا داشتن پرسشهای بیشتر میتوانید از لینکهای زیر استفاده کنید.
پر کردن بخشهایی که با علامت قرمز رنگ مشخص شده است الزامی است.
عنوانی برای گزارش خود انتخاب کنید
تا ما با شناخت مشکل در برطرف کردن آن اقدامات لازم را انجام دهیم.
در صورت تمایل میتوانید آدرس ایمیل خود را درج کنید
تا برای اطلاعات بیشتر با شما تماس گرفته شود.
آدرس لینک مریوطه که دارای اشکال است را با فرمت صحیح برای ما ارسال کنید!
این امر ما را در تصحیح مشکل پیش آمده بسیار کمک خواهد کرد
فرمت صحیح لینک برای درج در فرم پیش رو به شرح زیر است:
https://idealistic-world.com/poetry
در متن پیام میتوانید توضیحات بیشتری پیرامون اشکال در وبسایت به ما ارائه دهید.
با کمک شما میتوانیم در راه بهبود نمایش هر چه صحیحتر سایت گام برداریم.
با تشکر ازهمراهی شما
وبسایت رسمی جهان آرمانی
این آیکون در صفحهی پیش رو برای دانلود مستقیم فایلها از سرورهای وبسایت رسمی جهان آرمانی تعبیه شده است، با کلیک بر روی این گزینه شما میتوانید به راحتی کتاب مورد نظر خود را دانلود کنید.
این آیکون در صفحهی پیش رو برای دانلود با لینک کمکی از سرورهای Google Drive تعبیه شده است، با کلیک بر روی این گزینه شما میتوانید به راحتی کتاب مورد نظر خود را دانلود کنید.
این آیکون در صفحهی پیش رو برای دانلود با لینک کمکی از سرورهای One Drive تعبیه شده است، با کلیک بر روی این گزینه شما میتوانید به راحتی کتاب مورد نظر خود را دانلود کنید.
این آیکون در صفحهی پیش رو برای دانلود با لینک کمکی از سرورهای Box Drive تعبیه شده است، با کلیک بر روی این گزینه شما میتوانید به راحتی کتاب مورد نظر خود را دانلود کنید.
این آیکون در صفحهی پیش رو به شما اطالاعاتی پیرامون اثر خواهد داد، مشخصات اصلی اثر در این صفحه تعبیه شده است و شما با کلیک بر این آیکون به بخش مورد نظر هدایت خواهید شد.
شما با کلیک روی این گزینه به بخش مطالعه آنلاین اثر هدایت خواهید شد، متن اثر در این صفحه گنجانده شده است و با کلیک بر روی این آیکون شما میتوانید به این متن دسترسی داشته باشید
در صورت مشاهدهی هر اشکال در وبسایت از قبیل ( خرابی لینکهای دانلود، عدم نمایش کتب به صورت آنلاین و … ) با استفاده از این گزینه میتوانید ایراد مربوطه را با ما مطرح کنید.
در این بخش میتوانید توضیح کوتاهی دربارهی خود مطرح کنید، در نظر داشته باشید که این بخش را همهی بازدیدکنندگان خواهند دید، حتی میهمانان، در صورت دیدن لیست اعضا و در مقالات و نگاشتههای شما
کشور انتخابی محل سکونت شما تنها به مدیران نمایش داده خواهد شد و انتخاب آن اختیاری است
تاریخ تولد شما به صورت سن قابل رویت برای عموم است و انتخاب آن بستگی به میل شما دارد
گزینههای در پیش رو بخشی از باورهای شما را با عموم در میان میگذارد و این بخش قابل رویت عمومی است، در نظر داشته باشید که همیشه قادر به تغییر و حذف این انتخاب هستید با اشارهی ضربدر این انتخاب حذف خواهد شد
در این بخش میتوانید آدرس شبکههای اجتماعی، وبسایت خود را با مخاطبان خود در میان بگذارید برخی از این آدرسها با لوگو پلتفرم و برخی در پروفایل شما برای عموم به نمایش گذاشته خواهد شد
در این بخش میتوانید نام و نام خانوادگی، آدرس ایمیل و همچنین رمز عبور خود را ویرایش کنید همچنین میتوانید اطلاعات خود را از نمایش عمومی حذف کنید و به صورت ناشناس در ویسایت جهان آرمانی فعالیت داشته باشید
نام کاربری شما باید متشکل از حروف لاتین باشد، بدون فاصله، در عین حال این نام باید منحصر به فرد انتخاب شود
نام و نام خانوادگی شما باید متشکل از حروف فارسی باشد، بدون استفاده از اعداد
در نظر داشته باشید که این نام در نگاشتههای شما و در فهرست اعضا، برای کاربران قابل رویت است
آدرس ایمیل وارد شده از سوی شما برای مخاطبان قابل رویت است و یکی از راههای ارتباطی شما با آنان را خواهد ساخت، سعی کنید از ایمیلی کاری و در دسترس استفاده کنید
رمز عبور انتخابی شما باید متشکل از حروف بزرگ، کوچک، اعداد و کارکترهای ویژه باشد، این کار برای امنیت شما در نظر گرفته شده است، در عین حال در آینده میتوانید این رمز را تغییر دهید
پیش از ثبتنام در وبسایت جهان آرمانی قوانین، شرایط و ضوابط ما را مطالعه کنید
با استفاده از منو روبرو میتوانید به بخشهای مختلف حساب خود دسترسی داشته باشید
در حال حاضر این لینک در دسترس نیست
بزودی این فایلها بارگذاری و لینکها در دسترس قرار خواهد گرفت
در حال حاضر از لینک مستقیم برای دریافت اثر استفاده کنید
نیما شهسواری، نویسنده و شاعر، با آثاری در قالب داستان، شعر، مقالات و آثار تحقیقی که مضامینی مانند آزادی، برابری، جانپنداری، نقد قدرت و خدا را بررسی میکنند
جهان آرمانی، بستری برای تعامل و دسترسی به تمامی آثار شهسواری به صورت رایگان است
پر کردن بخشهایی که با علامت قرمز رنگ مشخص شده است الزامی است.
در هنگام درج بخش اطلاعات دقت لازم را به خرج دهید زیرا در صورت چاپ اثر شما داشتن این اطلاعات ضروری است
بخش ارتباط، راههایی است که میتوانید با درج آن مخاطبین خود را با آثار و شخصیت خود بیشتر آشنا کنید، فرای عناوینی که در این بخش برای شما در نظر گرفته شده است میتوانید در بخش توضیحات شبکهی اجتماعی دیگری که در آن عضو هستید را نیز معرفی کنید.
شما میتوانید آثار خود را با حداکثر حجم (20mb) و تعداد 10 فایل با فرمتهایی از قبیل (png, jpg,avi,pdf,mp4…) برای ما ارسال کنید،
در صورت تمایل شما به چاپ و قبولی اثر شما از سوی ما، نام انتخابی شامل عناوینی است که در مرحلهی ابتدایی فرم پر کردهاید، با انتخاب یکی از عناوین نام شما در هنگام نشر در کنار اثرتان درج خواهد شد.
پیش از انجام هر کاری پیشنهاد ما به شما مطالعهی قوانین و شرایط وبسایت رسمی جهان آرمانی است برای این کار از لینکهای زیر اقدام کنید.
گزارش شما با موفقیت ارسال شد
ایمیلی از سوی وبسایت جهان آرمانی در راستای تأیید ارسال گزارش دریافت خواهید کرد
در صورت نیاز به تماس و درج صحیح اطلاعات، با شما تماس گرفته خواهد شد.
پیام شما با موفقیت ارسال شد
ایمیلی از سوی وبسایت جهان آرمانی در راستای تأیید ارسال پیام دریافت خواهید کرد
در صورت نیاز به تماس و درج صحیح اطلاعات، با شما تماس گرفته خواهد شد.
فرم شما با موفقیت ثبت شد
ایمیلی از سوی وبسایت جهان آرمانی در راستای تأیید ارسال فرم دریافت خواهید کرد
در صورت نیاز به تماس و درج صحیح اطلاعات، با شما تماس گرفته خواهد شد.