
در دسترس نبودن لینک
در حال حاضر این لینک در دسترس نیست
بزودی این فایلها بارگذاری و لینکها در دسترس قرار خواهد گرفت
در حال حاضر از لینک مستقیم برای دریافت اثر استفاده کنید
عنوان : پادکست به نام جان
ویژه برنامه : انقلاب ایران
قسمت پانزدهم : انقلابی بودن زندگی روزمره
برنامهساز : نیما شهسواری
زمان : 51:02
با صدای : نیما شهسواری
انقلاب ایران
انقلاب نوین ایران در راه است،
ثمرهی چهل و سه سال ظلم، جنایت، تبعیض، استبداد … بیشک انقلابی به بار خواهد آورد و انتهای این شام تاریک روزی روشن است، روزی روشن که اگر ذرهای دور از ترس، منافع و خودپرستی و با عقلی سلیم بر آن نظر افکنی حقیقتی همتای خورشید بر آسمانها است
در برنامهی به نام جان قسط داریم تا با این معنا بیشتر و بیشتر درگیر و نزدیک شویم تا راه بجوییم برای نزدیکی، کم هزینه شدن و رسیدن به آرمان و آرزوهایمان در این انقلاب پیش رو
قسمت پانزدهم از انقلابی یودن و گره خوردن آن با زندگی روزمره میگوید
انقلابی بودن باید تبدیل به زندگی روزمره ما شود
هرکس باید در هر جایگاه از انقلاب بگوید
انقلاب یعنی تغییر انسانها ارزشها و باورها
آنجا که این انقلاب درونی شکل گیرد در صحن سیاسی نیز نمود خواهد کرد
برنامهی به نام جان قصد دارد تا درباب مباحث مهم باورها و دغدغههای دنیایمان به زبان ساده و بداهه سخن بگوید
این بخش از متن پادکست توسط هوش مصنوعی استخراج شده است. ممکن است شامل اشتباهاتی باشد یا به طور کامل با محتوای اصلی مطابقت نداشته باشد. هدف از این کار، بهبود دسترسی مخاطبین به محتوای پادکست و فراهم کردن امکان مطالعه و مرور سریعتر مطالب است
ما تصمیم گرفتهایم متن پادکستهای خود را منتشر کنیم تا دسترسی به محتوای آنها برای همه مخاطبان آسانتر شود. این اقدام به ویژه برای افرادی که ترجیح میدهند مطالب را به صورت متنی مطالعه کنند یا نیاز به مرور سریعتر دارند، مفید خواهد بود
این متن توسط هوش مصنوعی Speechmatics استخراج شده است. Speechmatics یکی از پیشرفتهترین فناوریهای تبدیل گفتار به متن است که با استفاده از الگوریتمهای پیچیده و یادگیری عمیق، صدا را به متن تبدیل میکند. این ابزار قادر است با دقت بالا و در زمان واقعی، گفتار را به متن تبدیل کند و از بیش از ۵۰ زبان مختلف پشتیبانی میکند
خب دوستان توی این قسمت مشخص ما قراره در باب این صحبت بکنیم که این انقلابی بودن باید بدل به روزمرگی زندگی ما بشه.
یعنی اون نقطه ای که همه در شرایط انقلابی زندگی بکنن.
این اون نقطه ایست که ما رو به پیروزی در این انقلاب میرسونه.
حالا سعی میکنیم توی این قسمت در باب این موضوع بیشتر صحبت بکنیم و معنا را بیشتر با همدیگر بشکافیم.
تا الان هم توی قسمت های گذشته یک نوعی اشارتی به این موضوع کردم.
یعنی مهم ترین موضوعی که قابل بحث هست این است که ما باید مد نظر داشته باشیم که اون انقلابی که چهره ی سیاسی به خودش میگیره یعنی در سپهر سیاسی نمود پیدا می کنه و ما در نهایت اون تغییر نظام رو می بینیم، در ابتدا در دل مردم شکل میگیره.
یعنی ابتدائا شما شاهد منقلب شدن مردم هستید.
ارزش ها تغییر می کنه، باورها تغییر می کنه و بعد به واسطه ی این تغییر و این دگرگونی مردم در باورهاشون ایمانشون.
فرهنگشون حالا یک شرایطی رو لازم دارن تا این ایمان و باور تازه، این ارزش های تازه ساخته شده نمود زندگی اجتماعیشون هم داشته باشه یعنی قوانین تغییر بکنه.
حالا اون حکومتی که قرار است بر اون ها به نوعی نظم را برقرار کند.
همتا و همسوی با باورها و اهداف آنها باشد.
آنجاست که آن انقلاب صد در صد به ثمر می رسد.
ما یک اشارت کوچکی در قسمت های مختلف نسبت به این موضوع داشته ام و توی این قسمت قرار است که بیشتر و بیشتر در باب این مسئله صحبت بکنیم.
یعنی ما باید این را در نظر داشته باشیم روزی به انقلاب می رسیم که زندگی انقلابی بکنیم.
این شرایط زندگی ما بدل به اون زندگی انقلابی بشه.
حالا در باب اون انقلاب درونی یک مقداری بعدتر صحبت می کنیم.
اما ابتدای بحث باید برسیم به اینکه اصلا مفهوم این زندگی انقلابی یعنی چی؟
یعنی ما زندگی مون باید به سمت و سویی بره که همه و همه هدف غایی خودمون رو برای پیروزی در این انقلاب ببینیم.
یعنی هر کاری رو به نوعی مقدم بدونیم، برای رسیدن به اون آزادی از هر عملی استفاده بکنیم، از هر رفتاری استفاده بکنیم، از هر کلامی استفاده بکنیم برای میل به اون پیروزی و برای رسیدن به اون پیروزی.
هدف غایی زندگی ما باید همون رسیدن به پیروزی در انقلاب باشه.
اینجاست که چهره و تصویر یک مملکتی میره سمت و سویی که حالا همه دارن انقلابی زندگی میکنن.
یکی از مشکلات عمده و بزرگی که ما به عنوان مردم ایران باهاش دست به گریبان هستیم این لگدمال کردن به نوعی لجن مال کردن کلمات و معانی هست به دست جمهوری اسلامی.
یعنی شما با یک جمهوری فاسدی روبه رو هستید.
جمهوری اسلامی که تمامی معانی باارزش رو بی محتوا کرده، بی معنا کرده، تبدیل به ضد ارزش کرده.
یعنی همین زندگی انقلابی و یا انقلابی زیستن تبدیل به یک ضد ارزش در ایران شده به واسطه نوعی که این ها دارن بیانش میکنن.
در منظر عمومی تصویر از او می سازند.
این یک نوع تصویری ست که ما باهاش مواجه میشیم و می بینیم که حالا خیلی ها می تونن اصلا از استفاده از این لفظ هم بیزار باشند.
اینکه شما با یک حکومتی روبه رو هستید که 30 سال هست مستقر هست، قدرت رو در اختیار داره و قدرت سیاسی در اختیارش هست، حکومت تشکیل داده، یک نظامی رو ساخته، ارکان مختلف این نظامش داره دادگاه و دادگستری تشکیل داده، قوه مقننه و قانونگذاری داره، قوه اجرائیه در اختیارش هست، آموزش و پرورش رو به دست گرفته، صدا و سیما رو در اختیار داره اما هنوز که هنوزه داره دم از این انقلابی بودن میزنه.
اون انقلابی بودن با تعاریف احمقانه ای که خودش داره مطرح میکنه.
من در باب این موضوع یک باری هم صحبت کردم.
چندین بار هم اشاره بهش کردم.
این که اگر شما مواجه میشید با این معنایی که جمهوری اسلامی مدام در حال تکرار کردنش هست، به دلیل اون یک ذره هوشی است که در اختیار اینها باشه.
اینها قاعدتا از همون روز اول پیروزی خودشان در این انقلاب می دانستند که محکوم به یک انقلاب دوباره ای هستند و به نوعی خودشان را یک ضد انقلاب می دانستند.
چون قاعدتا چندین بار هم اشاره کردیم یک حکومتی که مثل جمهوری اسلامی از یک ایدئولوژی مشخص، از دل یک دین مشخص، از یک مذهب مشخص و از یک فرقه مشخص درون آن مذهب یعنی از اسلام شیعی اثنی عشری که حالا یک تعریف مشخص و خاصی هم نسبت به نگاه سیاسی خودش دارد.
به عنوان آن نگاه ولایی و ولایت فقیه وقتی یک همچین تصویری را داره میده، یک همچین ایدئولوژی رو داره بازگو می کنه، قاعدتا می دونه که این نمی تونه بر یک جامعه متکثر حکومت بکنه.
نمی تونه نظامی رو بسازه که با مذاق همه مردم جور در بیاد.
نمی تونه آزادی رو برای بیشتر مردم حداقل به وجود بیاره.
خودش به این واقف هست.
یعنی افکار و عقاید او حتی در دل شیعیان هم میتواند به نوعی تفرقه بیندازد.
حالا این را فارغ از این بدانیم که ادیان دیگری وجود دارد.
در خود اسلام مذهب دیگری مثل اهل تسنن وجود دارد و حتی در خود شیعیگری هم فرقه های دیگری وجود دارد.
حتی در خود آنهایی که معتقد به شیعه اثناعشری باشند هم نگاه سیاسی متفاوتی وجود دارد.
حالا این فارغ از این است که ما مواجه میشویم با افکار مختلف سیاسی، اقتصادی، فرهنگی که نگاههای کاملا متفاوت و متناقضی را نسبت به این باور مشخص دارند.
یعنی شما با یک جمعی آتئیست روبهرو میشوید، با کسانی که باورمند به حکومتی که دارند که لاییک باشد، جدایی کامل دین از حکومت را ما در آن ببینیم.
حالا کسانی که اعتقادات چپی دارند، اعتقادات اقتصادی مارکسیستی یا سوسیالیستی دارند و الی آخر.
پس از همان نقطه ابتدایی جمهوری اسلامی می دانست که یک انقلابی در کمینش است، در برابرش محکوم به یک انقلاب دوباره است و تا این حد دستاویز شدن به واژه انقلاب و انقلابی بودن و دادگاه های انقلاب و ضد انقلاب معرفی کردن.
به واسطه همین فهم ساده از موضوع در برابر بود.
گفتم هر کسی یک عقل سلیمی داشت.
از همان ابتدا هم می دانست که جمهوری اسلامی محکوم به نابودی است.
محکوم به از بین رفتن است.
این نگاه رادیکال و تک بعدی ای که نسبت به موضوعات دارد هیچ وقت نمی تواند یک جماعت متکثری را تحت پوشش و زیر یک پرچم قرار دهد.
با توجه به قوانینی که وضع می کند، با توجه به رفتارهایی که از خودش نشان می دهد دیر یا زود مواجه می شود با یک سیل عظیمی از معترضان.
و هرچقدر رفتارهای رادیکال تری از خودش نشان دهد، این جماعت هم بیشتر به سمت و سوی یک حرکت رادیکال کشیده می شوند.
با توجه به اینکه تا این اندازه نیازه دستاویزی به اسم انقلاب داشته.
همون طوری که حکومت های دیگه ای هم که در جهان شکل گرفتند و اگر اعتقاداتی تا این اندازه رادیکال و تک بعدی داشتند که قابلیت به نوعی حکومت بر جمعیت متکثر را نداشته، همیشه دستاویز داشتند به این موضوع انقلاب و انقلابی گری و این اصولا مواجه می کند ما را با این لجنمال شدن واژه انقلاب و انقلابیگری.
واژه انقلابی که به مفهوم آن دگرگونی است به مفهوم تغییر است.
تغییری که لازمه زندگی انسان ها است.
یعنی انسان ها میل به پیشرفت دارند، میل به تغییر دارند، اصلا برای پویایی، برای آینده بهتر باید تغییر کنند، باید انقلاب درونشان به وجود بیاید.
قرار است که ما از آن حالت راکد در بیاییم.
مثال های بیشماری هست.
این آب راکد که یک جا قرار میگیرد محکوم به مرداب شدن و از بین رفتن، محکوم به لجنمال شدن و خرابی و تباهی و نابودی است.
باید در جریان بود تا بتوانیم به یک فردای بهتری امید داشته باشیم و این عقایدی که تا این اندازه در جا و در خود مانده است قاعدتا ما را به بیراهه خواهد برد و ما را تبدیل به یک زندگی درون مرداب خواهد کرد که سرانجامش هم مرگ است.
پس ما مواجه هستیم با این میل به تغییر.
میل به دگرگونی که به نوعی توسط جمهوری اسلامی لجن مال شده از بین رفته، انقلابی بودن در ایران تعریف شده، با آن نگاه دگمی که جمهوری اسلامی دارد تصویر می کند.
اینقدر از این واژه استفاده کرده و اینقدر این واژه را دستاویز خودش قرار داده که شاید یک نوع حس نفرت و کینه ای هم به وجود آورده.
کسی که از آن استفاده بکند به نوعی منفور واقع بشود چرا که تعریف شده برای همه.
این نگاه احمقانه ای که به عنوان انقلابیگری دارند به خوردمان میدهند.
خیلی از واژه ها در طول حیات جمهوری اسلامی، در طول حیات اسلام و در طول حیات این باورهای دگم و عقب مانده.
معنای حقیقی خودشون رو از دست دادند.
از اون معنای ارزشی خودشون تبدیل به ضد ارزش ها شدند حتی خود کلمه ارزش.
ارزشی که قرار است برای ما چهارچوب های مشخص بکند.
ارزشی که ما با باور به آن هست که میتوانیم راه و دریچه ای به سمت تغییر و دگرگونی داشته باشیم هم میبینید که به سادگی توسط جمهوری اسلامی لگدمال و لجن مال شده.
یعنی این ارزشی بودن این باورمند به ارزش ها به نوعی مصادره شده در اختیار یک جماعت معدودی که اتفاقا ضد ارزشی ترین شخصیت ها هستند.
من در قسمت هایی که پیرامون شناخت اسلام بود و یا در تمام کتاب ها و آثاری که از من وجود دارد، بارها در باب این موضوع صحبت کردم که اسلام و اعتقادات اسلامی به ویژه همین جمهوری اسلامی که ما با آن مواجه هستیم، ضد اخلاقی ترین باورها را دارد مطرح میکند.
یعنی مواجه است به نوعی در برابر اخلاق است، در برابر تمامی چهارچوب ها است.
حتی اگر چهارچوبی رو مطرح کنه خودش به صد باره اون رو از بین میبره.
اینقدر تناقض در این مطرح کردن چارچوبها و قوانین داره که همه و همه ما رو به این سمت سوق میده که این ارزش ها و این اخلاق ها از بین رفته است.
هیچ معنای درستی نداره.
یعنی شما اگر با یک مفهومی به نام دروغ روبرو میشید به سرعت در برابرش تقیه ای وجود داره که حالا قرار هست که این صادق بودن و صداقت داشتن رو لگدمال بکنه.
اگر با یک موضوعی مثل وفاداری و عشق روبرو میشید، حالا قوانین و باورهایی وجود داره در راستای خیانت و انتشار این خیانت.
حالا قانونی است که مبدل به ترویج این خیانت میشه.
قانونی است که در راستای بزرگداشت خیانت اصلا پا به میون گذاشته.
یعنی شما مواجه میشید با چند همسری با صیغه اون فاحشگی اسلامی.
حالا اینها دارن در حقیقت ارزش ها و اخلاق رو لگدمال میکنن یعنی ما مواجه می شویم با این موضوعات که حالا خود کلمات و اصالت کلمات و اصالت معانی را لگدمال و لجن مال کردن یعنی اخلاق به نوعی ضد ارزش حالا تعبیر می شود.
حالا ارزش ها ضد ارزش تلقی می شوند.
حالا انقلابی و انقلابیگری بودن به واسطه آن مصادره ای که در طول این سالیان توسط جمهوری اسلامی شده، تبدیل به یک ضد ارزش شده تبدیل به موضوعی شده که قابل وصول نیست.
فارغ از این مفاهیمی که حالا صحبت کردیم، موضوعاتی که ساختند ما باید به آن معنای حقیقی این موضوعات نزدیک شویم.
یعنی وقتی داریم در باب انقلابی بودن صحبت می کنیم، این به مفهوم آن دگرگونی است، به مفهوم آن میل به پیشرفت است، به مفهوم آن پویایی است، به مفهوم آرزو داشتن است.
هدف داشتن از تلاش کردن است.
آن مفاهیمی که جمهوری اسلامی از بین برده انقلابی گری اینها به مفهوم همان در خود ماندن است.
انقلابی گری که داره تصویر می کنه.
جمهوری اسلامی در برابر هرگونه رشد و پیشرفت در برابر هرگونه تغییر و تحول.
در صورتی که معنای بنیادین انقلاب به مفهوم همون دگرگونی است دیگه.
یعنی با معنی مشخص یک کلمه در تضاده یا در برابر اون معنی مشخص دارن از همون به همون معنی دست آویز میکنن به همون معنی آویزان میشن.
انقلابی که قرار هست ما رو به سمت و سوی تغییر و دگرگونی بده داره فرمان به در خود ماندن و ایستا بودن میده.
داره فرمان به دگم بودن میده.
خشک بودن و رادیکال بودن میده.
در صورتی که این انقلاب قرار هست ما رو تغییر بده، قرار هست که به سمت و سوی بهتری ما رو حرکت بده و ما باید خودمون رو نزدیک به اون معنای حقیقی بکنیم.
ما باید دور بشیم از اون معانی که برامون ساخته اند.
مدام در گوش ما تکرار کردن.
حالا باید بریم به سمت معانی درست.
اگر از اخلاق صحبت میکنیم از چهارچوبی صحبت میکنیم که قرار هست آزادی بیشتری رو برای خودمون و دیگران بسازه.
حالا اون چهارچوبی که قرار است به ما یک خط مشی درستی بده تا دیگران آزار کمتری ببینند، به دیگران کمک بکنیم و همیار دیگران باشیم.
حق دیگران رو حق خودمون بدونیم.
برای حق دیگران هم تلاش بکنیم.
معانی هزاران باره ای که میشه دربارش ساعت ها هم صحبت کرد.
اگر در باب انقلاب صحبت می کنیم مفهوم در خود ماندن و پاسداشت از یک اتفاق مشخص نیست.
مفهوم همان معنای حقیقی کلمه انقلاب هست.
مفهوم اون میل به دگرگونی و تغییر و تحول هست.
میل داشتن به فردای متفاوت است.
تلاش کردن برای رسیدن به اون فردای متحول و دگرگون هست و حالا باید این انقلاب گری و این حس به انقلاب در ما زنده باشه.
ما باید این رو تبدیل به یک زندگی عادی خودمون بکنیم.
یعنی دائم باید در تکاپو برای تغییر باشیم، برای تحول باشه، برای تحول فکری باشیم در خودمون، در دیگران، در فضای اجتماعی، در بین آحاد مردم.
باید حرکت به سوی این تغییر بکنیم.
این میشه اون تصویری که ما از انقلابی زندگی کردن میدیم.
حالا یعنی چی؟
یعنی هر کسی در هر جایگاهی که هست در پی این تحول و تغییر باشه.
اون کسی که شاعر هست باید شعر در وادی این تغییر بگه.
باید مفهوم فقط اون موضوع مشخص اعتراضات نیست فقط اون تظاهرات نیست.
مفهوم از این انقلابی زیستن مفهوم فقط در جریان اعتراض و انقلاب و نمیدونم تحصن و این موضوعات نیست.
هر چند که اینها موضوعات اصلی اند.
قاعدتا موضوعات اصلی هستند برای پیروزی، برای پیروز شدن ما نیاز داریم به تحصن. نیاز داریم.
به اعتراضات نیاز داریم.
به اعتصابات نیاز داریم به استراتژی درست، برنامه ریزی درست، به راهکار درست، به مسیر درست نیاز داریم.
اینها بازوهای ما هستند برای پیروز شدن در این انقلاب.
اما تمام این انقلاب زیستن خلاصه به همین موضوعات نمی شود.
خلاصه به راه ها و بازوان رسیدن ما به پیروزی نمیشه که ما میتونیم این رو معطوف به تحول و تغییر در دل خود انسان ها بکنیم.
در باب موضوعات مختلف تغییر ارزش ها، تغییر باور ها، تغییر ایمان ها، تغییر اخلاقیات معانی تازه رو درمیون گذاشتن.
حالا مردم رو به این سمت و سو سوق دادن که تغییر درشون به وجود بیاد که حالا یک مقداری در آینده هم باز بیشتر دربارش صحبت میکنیم.
اما تا همین جا باید در باب این صحبت بکنیم که ما باید به اون مرحله ای برسیم که روتین زندگیمان تبدیل به انقلابی زیستن بشود.
گفتم معطوف فقط به آن موضوعات و آن بازوان رسیدن ما به پیروزی نیست.
در باب همه موضوعات وقتی ارزش هایی دارد مطرح می شود از سمت جمهوری اسلامی که ضد ارزش ما هست، باید آن ارزش درست مطرح بشود.
باید مدام در حال قدرتمند کردن آن ارزش های تازه باشیم.
باورهای تازه باشیم.
باورهایی که در برابر جمهوری اسلامی هست، در برابر اسلام هست، در برابر باورهای متحجرانه اسلامی و جمهوری اسلامی هست.
این ارزش ها باید بیان شود.
حالا آن کسی که شاعر. کارگردان. بازیگر.
نمی دانم یک آدم به یک شغل دیگه ای مثلا داره فعالیت میکنه اما زندگی اجتماعی داره، روابط اجتماعی داره، با دیگران ارتباط میگیره.
تفاوتی نمی کنه که با چند نفر ارتباط میگیره؟
چند نفر میتونن از اون تاثیر بگیرن؟
شما روی دوست خودتون هم میتونید تاثیر بذارید.
روی برادر خودتون هم میتونید تاثیر بزارید روی خانواده نزدیکان.
حالا یک کسی به عنوان مثال در یک مدرسه ای دانش آموز هست اما تاثیرگذاری بیشتری داره نسبت به سایرین به واسطه اینکه بهتر میتونه صحبت کنه جایگاه بیشتر و بهتری داره و یا هر دلیل دیگه ای.
یک کسی یک تریبونی در اختیار داره به واسطه هنری که داشته، موسیقی ای که ارائه داده، فیلمی که بازی کرده، تئاتری که روی صحنه برده، شعری که گفته هر کسی به واسطه هر تریبونی که در اختیار داره.
حالا اون تریبون میتونه برادرش باشه، میتونه دوستش باشه، به یک نفر خلاصه بشه و یا میتونه به میلیون ها انسان با فکرهای مختلف معطوف بشه.
هر کس در هر جایگاهی هست باید ما رو به سمت اون تحول سوق بده.
به سوی اون تغییر سوق بده.
ارزش های تازه رو بیان کنه.
باورهای تازه رو بیان کنه.
گفتیم در باب بیداری و رسیدن به بیداری راه ما آگاهی دادن هست.
این آگاهی دادن دو بخش داره.
یعنی ما نمی تونیم معطوف بشیم به فقط و فقط در میان گذاشتن دردها.
شما سالیان سال می تونید از دردها بگید اما وقتی درمانی در میان نباشه فقط ذکر مصیبته.
یعنی شما می تونید ساعتها بگید و گریه کنید.
در باب جمهوری اسلامی و معضلاتی که به وجود آورده.
در باب اسلام میشه ساعت ها سال ها کتابخانه ها کتاب نوشت.
صفحه های بی حد و حصری شعر گفت.
مثنوی های هفتاد من و هزار و هفتاد من هم نوشت.
اما موضوع مهم رسیدن به اون درمان هست که مطرح کردن اون درمان هست.
اون درمان هست که به ما امید میده.
اون درمان هست است که چراغ روشن را در برابر ما روشن میکند.
مطرح کردن ضد ارزش هایی که جمهوری اسلامی برای ما بیان کرده یک بخش است اما مطرح کردن ارزش های ما که جایگزین این ضد ارزش ها خواهد شد، نقطه قوت است.
نقطه تغییر است.
میل به تغییر را در ما بیدار می کند.
پس ما گفتیم در راه بیداری برای آگاهی دادن نیاز داریم به دو هر دو وجه.
هم مطرح کردن دردها و در عین حال مطرح کردن درمان ها.
حتی باید بیشتر معطوف شویم روی مطرح کردن درمان ها.
مطرح کردن ارزش های تازه.
ایمان تازه باور تازه اینهاست که قوه محرکه ای را به وجود می آورد برای تغییر در دل مردم.
حالا مردم می توانند تغییر پیدا کنند.
می توانند به این باور تازه ایمان پیدا کنند.
می توانند این ارزش تازه را قبول کنند.
این اخلاق تازه رو قبول کنن تبدیل به روتین زندگی خودشون بکنن.
و ما قراره که با این آگاهی رسوندن این بیداری رو در دل دیگران به وجود بیاریم.
ما قرار هست که این میل به انقلاب و این تحول رو چه در خودمون و چه در دیگران زنده و بیدار بکنیم.
قرار هست که این رو تبدیل به بخشی از زیست معمول خودمون بکنیم.
زندگی روزمره ی خودمون بکنیم.
اگر در دیروز در باب مسائل پیش پا افتاده و سطحی زندگی صحبت میکردیم، حالا وقتی با دوستانمون قرار میگیریم، حالا قرار هست که در باب درد و درمان ها صحبت بکنیم، قرار است در باب ارزش های تازه صحبت بکنیم.
برآیندی که از این ارزش ها میگیریم.
قرار هست معطوف بشیم روی خواندن کتاب های درست، گوش دادن به صحبت های درست و این تغییر رو در خودمون به وجود بیاریم و سعی کنیم بعد از تغییر کردن خودمون حالا روی دیگران تاثیر بگذاریم.
حالا دیگران رو وارد این چرخه تغییر و انقلاب کنید.
حالا هر کس به همون اندازه ای که قدرت تاثیر گذاری داره تریبون در اختیار داره.
گفتم این تریبون میتونه از یک نفر از برادر خودمون باشه، خواهر خودمون باشه، دوست خودمون باشه تا یک تریبون خیلی بزرگ و عظیمی که شما میلیون ها نفر بیننده و شنونده دارید.
در هر جایگاهی که هستید باید این رو تبدیل به اون زندگی معمول خودتون بکنید.
همه و همه باید وارد این داستان انقلابی و انقلابی گری بشن.
با توجه به اینکه این معانی به اشتباه و لجن مال شده تحویل ما داده شده، در طول این سالیان توسط جمهوری اسلامی توسط اعوان و انصار جمهوری اسلامی، توسط باورهای فرسوده و پوسیده مثل اسلام، مثل دیگر باورهای جهان، مثل کشورهای غربی که این معانی رو از ما دور کردن.
من بارها دربارش صحبت کردم.
در آینده ویژه برنامه هایی هم پیرامون جهان غرب هم خواهیم داشت.
اینکه ما وقتی با جهان غرب روبه رو میشویم مواجه میشویم با مرگ ایمان، مرگ باورها.
ما مواجه میشویم برای مسدود کردن و انفعال مردم که حالا اینها دارند یک معنا سازی میکنند در برابر معانی دارند ایمان را از میان میبرند، دارند ایمان به بی ایمانی را به نوعی در بین آحاد مردم جا می اندازند چراکه میدانند قوه محرکه ی انقلاب و دگرگونی ایمان تازه است، ارزش تازه است، باور به آن ارزش است.
آن نقطه ی روشن را نمایان کردن است و حالا آن نقطه ی روشن باعث میشود که همه به تکاپو بیفتند، همه در راه تغییر باشند و ما باید فارغ از این معانی که مدام برای ما لجن مال شده تعبیر و معنا شده مثل ایمان، مثل انقلابیگری، مثل تغییر خواهی، مثل تحول خواهی، مثل اخلاق، مثل ارزش اینها را دوباره معنا بکنیم.
حالا در دل اینها در تکاپو باشیم برای تحول در خودمون و دیگران.
ابتدا خودمون قاعدتا باید خودمون تغییر کنیم با کتاب خواندن، با ساختن ارزش های تازه، با درست نگاه کردن به جهان ما میتوانیم به آن معانی درست برسیم.
به آن ایمان درست برسیم.
وقتی خودمان این تغییر در ما به وجود آمد، حالا می توانیم این تغییر را به دیگران هم برسانیم.
حالا با هر اندازه تریبونی که در اختیار داریم، این تاثیرگذاری روی یک نفره یا روی میلیون ها نفره تفاوتی نمی کند.
ما وظیفه خودمان را داریم انجام می دهیم و این تبدیل به زندگی عادی ما می شود.
زندگی روزمره ما گره خورده در همین انقلابی گری و گفتم بازوی رسیدن ما به پیروزی اعتصاب هست، اعتراض هست، تحصن هست.
اما وقتی در باب انقلابی گری و زندگی انقلابی صحبت می کنیم، تنها و تنها معطوف به این بازوان نمی شود.
یعنی نیاز نیست که شما حتما شبانه روز برید در خیابون اعتراض بکنید، برید زندانی بشید، اعتصاب بکنید.
نمی دونم شعار نویسی بکنید یا نه.
حالا قراره که اول اون تحول رو در خودتون اول بدونید چی می خواید؟
چه ایمانی دارید؟
چه فردایی رو می خواید داشته باشید؟
برای چه فردایی داری تلاش می کنید؟
ارزش های تازه رو بسازید؟
ایمان تازه رو بسازید، اخلاقیات رو تصویر بکنید، ارزش های خودتون رو مطرح بکنید برای خودتون.
حالا در خودتون یه ایمان تازه ای رو به وجود بیارید.
حالا سعی بکنید دیگران رو وارد این چرخه ی تغییر بکنید.
حالا دیگران رو وارد این وادی از تحول بکنید.
حالا مواجه بشید با یک سیل بیکرانی که درونشون این تحولات به وجود اومده.
حالا تاثیر روی هر چند نفری که می تونید داشته باشید چه روی یک نفر چه روی میلیون ها نفر.
اما مفهوم از این زندگی روتین انقلابی، زندگی روزمره توامان با انقلابی بودن آن تحول ابتدایی خود است و بعد تاثیر گذاری روی دیگران و این تحول رو در دیگران زنده کردن و این ها اون گام هایی است که ما رو به یک انقلاب راستین میرسونه.
انقلابی که همه رو تحت پوشش خودش قرار بده، مردم رو تغییر بده، باورها رو تغییر بده، ارزشها رو تغییر بده، یک ایمان تازه ای بنا بکنه، یک جهان تازه ای رو بنا بکنه و ما نیاز به این موضوع داریم.
فرای اون در باب اعتراضات هم صحبت کردیم.
اینکه ما بازوانی داریم برای رسیدن به پیروزی در انقلاب، اعتراضات خیابانی هست، اعتصابات هست، تحصن ها هست که حالا در باب استراتژی ها و این ها هم در قسمت های آتی صحبت میکنیم.
توی همین برنامه انقلاب ایران ما اینها رو میشناسیم اما تبدیل کردن این روحیه اعتراضی، این روحیه یاغی گری، این روح طغیانگر به روتین زندگی.
این، آن نقطه مهم است.
یعنی اینکه شما همواره از حقوق خودتان و دیگران دفاع میکنید.
اینکه شما زاده شدید برای اینکه در برابر ظلم بایستید.
این نقطه ای است که اگر در درون همه مردم بیدار شوند، هیچ حکومتی، هیچ ظلمی در جهان باقی نمی ماند.
اینکه کسی نسبت به ظلم هایی که در برابر خودش و یا دیگران میشود ساکت نماند.
مرحله نخست این است که شما به این خودباوری برسید که خودتان در برابر ظلم ها ایستادگی می کنید.
حالا آن روح طغیانگر خود را بیدار کنید.
حالا در برابر کسی که به شما زور میگوید ظلم میگوید شما ایستادگی می کنید.
حالا اون کسی می تونه پدر شما باشه، می تونه مدیر مدرسه شما باشه، می تونه تواند یک مامور نیروی انتظامی یا هر کس دیگه ای باشه در هر جای دنیا باشه.
هر کسی که داره به شما ظلم می گوید.
هر کسی که دارد شما را از حقوق شما، حقوق شما را پایمال می کند، زیر پا می گذارد و در برابر او ایستادگی می کنید.
اعتراض می کنید؟
روح یاغی گری و طغیان در شما زنده و بیدار است.
حالا بعد از اینکه شما به این مرحله در باب خودتان می رسید، حالا وارد آن بخش از اخلاقیات می رسید که به نوعی در آن بخش از اخلاقیات شما یک تصویر مشخصی دارید.
اینکه حقوق دیگران جان دیگران هم محترم و ارزشمند همتای شما هست.
حالا شما به این معنا می رسید که او هم به اندازه شما حق دارد، حق زیستن دارد، حق زندگی دارد، حق آزادی دارد.
حالا نه تنها نسبت به خودتان در برابر ظلم ساکت نمی مانید که در برابر ظلم به دیگران هم ساکت نمی مانید.
حالا آن روحیه طغیان گری و یاغی گری در شما بیدار است.
نه تنها اگر کسی حق شما را پایمال کند، شما ایستادگی میکنید، در برابرش اعتراض میکنید که حتی اگر حق دیگران را هم زیر پا بگذارند ایستادگی می کنید.
این مرحله ای است که ما به عنوان آقازادگی می شناسیم.
حالا آقازادگی در شما بیدار است.
به آن مرحله ای می رسید که حتی اگر کسی مخالف باورهای شما است، شما او را دارای حق و حقوق می دانید.
حالا به او هم برای او هم به نوعی حق قائل می شوید.
حالا اگر او را هم مورد ظلم و ستم قرار دهند با تمام جان در برابر ظالم می ایستید.
از حق او دفاع می کنید.
این حس اعتراض، این حس یاغی بودن، ایستادگی در شما بیدار می شود.
درباره خودتان در مرحله اول و بعد از رسیدن به مرحله آزادگی و برای همه و دیگران و در همان مرحله ابتدایی صحبت کردیم و گفتیم پس این باید تبدیل به آن روحیه و نوع زیست معمول ما باشد ابتدا برای خود و بعد تاثیرگذاری در دیگران.
حالا شما در نظر بگیرید همین حس یاغی گری و طغیان گری را اگر شما در پی انتشار آن باشید، هر چه قدر که تاثیر دارید روی برادر خودتان، روی فرزند خودتان، روی دختر خودتان، روی خواهر خودتان، روی دوست خودتان می توانید تاثیر بگذارید را روی جماعتی که از شما خوششان می آید به عنوان یک خواننده، به عنوان یک بازیگر، به عنوان یک هنرمند، به عنوان یک رییس کارخانه.
تفاوتی نمی کند در هر جایگاهی که هستید، هر مقداری که تاثیر گذاری دارید.
حالا بعد از رسیدن به این معانی، رسیدن به این ارزش ها.
حالا این ارزش را بر دیگران هم منتقل می کنید.
حالا می بینید که این ویروس در حال انتشار است.
همه جا رسوخ می کند، به همه مردم و به آحاد ملت می رسد.
حالا شاهد این تغییر روحیات در دل همه هستید.
حالا این روحیه ی یاغیگری و طغیان رو بیدار شده میبینید؟
حالا هر حرکتی که به نوعی منافات داشته باشد با این روحیه طغیانگری و یاغی گری ضد ارزش خواهد شد.
اگر به کسی ظلم بکنند و ساکت کسی بماند، این کار اشتباهی کرده، ضد ارزش کرده.
این روحیه یا به نوعی انقلابی زیستن است.
یعنی ما ارزش ها رو تغییر میدیم، ارزش ها تغییر می کنند، تبدیل به ضد ارزش میشن.
اگر تا دیروز ما باید تسلیم بودیم، برده بودیم در برابر قدرت بالاتر سر تعظیم فرود میاوردیم.
حالا با یک روحیه یاغی گری و طغیان در برابر اینها ایستادگی میکنیم.
اون کسی که این کار رو انجام میده مورد ستایش قرار میگیره، همه او را می پذیرند، همه از او استقبال می کنند، همه او را الگوی خودشان قرار میدن و اون کسی که در برابر ظلم سکوت میکنه چه در باب خودش چه و چه در باب دیگران تقبیح میشه. شود.
همه در برابر او ایستادگی می کنند.
او را سرزنش می کنند.
این ارزش تازه ای ست که پدید آمده و ما با انتشار این ارزش تازه، این ارزش را همگانی می کنیم و ضد ارزش در برابرش را تصویر می کنیم.
حالا این در باب تمام موضوعاتی است که ما به عنوان ایمان و باور می شناسیم که باید تبدیل به این حد از روزمرگی از زیستن بشود.
تا این حد تغییر را به وجود بیاره.
پس ما وقتی داریم صحبت می کنیم در باب انقلاب.
من بارها و بارها صحبت کردم.
انقلاب به مفهوم دگرگونی هست.
اما ابتدا باید این انقلاب درون ما شکل بگیره.
ما باید ابتدا این انقلاب را در خودمون شکل بدیم.
به چه معنا؟
به این معنا که امروز یک شعار زیبایی را داریم تکرار می کنیم زن، زندگی، آزادی.
من بارها درباره اش صحبت کردم.
ما زن را به عنوان یک نمادی از نابرابری در حکومت وقت ایران، در اسلام و در جمهوری اسلامی می شناسیم.
نماد بزرگی از نابرابری در تمامی سطوح این مظالم نسبت به این زنان شکل می گیرد و نمادی از این نابرابری هستند.
وقتی به قانون رجوع می کنیم، مرد حق داشتن چهار همسر را دارد.
حق این خیانت بزرگ را دارد و این خیانت وحشیانه و احمقانه و عبث تبدیل به قانون شده، حقوق زن است که پایمال می شود.
این ترویج خیانت و این حس کثیف دارد بزرگداشت می شود.
این قانونی هست توسط حکومت هست.
اما یک بخش دیگر و عمده و بزرگی هست که این تبدیل به فرهنگ شده تبدیل به ارزش شده.
قتل های ناموسی که اتفاق می افتد.
خشونت علیه زنان.
خشونت های خانگی که ما با آن روبه رو هستیم اصلا ماورای آن.
شما در زندگی عادی و روزمره با شرایطی روبرو می شوید که مردم از خیلی از رفتارهایشان.
مثلا در همین نگاه به زنان این ارزش ها باید تغییر کنه.
شما مواجه میشید با کسی که حالا این خشونت رو نسبت به همسر خودش داره، نسبت به دوست دختر خودش داره، نسبت به دختر خودش داره، نسبت به خواهر خودش داره خشونت بر علیه اش میکنه و خودش رو مالک و صاحب او میدونه.
بدترین رفتار ها رو باهاش میکنه، او رو محدود می کنه، آزادی هاش رو زیر پا می ذاره.
ما باید به اون مرحله ای برسیم که این ارزش ها تغییر بکنن.
یعنی به اون مرحله ای برسیم که اون زن رو همتای همه.
حالا با توجه به باورهای خودم یک جان با ارزش جانش رو محترم بدونیم و آزادیش رو محترم بدونیم و این اون تغییر بنیادی ست که باید در بین آحاد مردم شکل بگیره و همه به اون مرحله برسن.
نفی خشونت باید بخشی از زیست ما بشه.
اینکه نه تنها در قبال زنان که در قبال همه جانداران ما خشونتی رو اعمال نکنیم.
این دوری از خشونت، این منع ظلم و آزار به دیگران که همتا و معنی حقیقی این آزادی است باید تبدیل به ارزش واحد ما بشه.
حالا دیگه قرار نیست ما نسبت به هیچ موجود زنده ای آزاری برسونیم.
قرار نیست خودمون رو برتر از هیچ موجودی بدونیم.
این اون ارزش هایی ست که باید تغییر کنه.
ساعت ها درباره اش میشه صحبت کرد.
من در این قسمت مشخص در باب این ارزش ها صحبت نمی کنم.
اگر کسی بخواد در باب ارزش ها، ایمان من، باور من چیزی بدونه باید رجوع کنه به کتاب های من، نوشته های من، آثار من، اشعار من.
حتی همین برنامه ای به نام جان هم در چندین قسمتی که حالا در باب برخی از این موضوعات صحبت کردم کامل نشده.
در آینده سعی میکنیم بیشتر و بیشتر در ابعاد مختلفش صحبت کنیم.
اما باید رجوع بشه به اونجا.
ما تو این قسمت نمی خوایم در باب این ارزش ها صحبت بکنیم.
ما میخوایم صحبت بکنیم تا برسیم به اون مرحله ای که این انقلابی گری و این تحول تبدیل به زندگی روزمره بشه.
و ما داریم در باب این مسئله صحبت می کنیم که این تغییر و تحول روزی اتفاق می افته که ما ارزش ها رو تغییر بدیم.
ما باید ارزش ها رو تغییر و دگرگون بکنیم تا این تغییر رو در دل آحاد ملت ببینیم.
باید فرهنگ عامه ای که وجود داره رو تغییر بدیم.
فرهنگی که گاها وحشتناکه.
یعنی شما روبرو میشید با قتل های ناموسی.
این قتل های ناموسی که توسط جمهوری اسلامی اتفاق نیفتاده اما قاعدتا وجود جمهوری اسلامی باعث بال و پر دادن به این اتفاقات وحشیانه شده.
یعنی شما وقتی روبرو میشید با یک حکومتی که ریشه از اسلام داره ما در باب این مسئله هم صحبت کردیم که ریشه تنها اسلامه.
یعنی این خوراکی که داره جمهوری اسلامی میگیره از اسلام اومده؟
از قرآن اومده، از زندگی پیامبر اومده.
باید تمام اینها رو مورد نظر داشته باشیم.
اگر قتل ناموسی اتفاق می افته که ریشه اسلامی داره و جمهوری اسلامی در تبیین و بزرگداشتش حرکت کرده در مردمی شدنش حرکت کرده، این رو تبدیل به ارزش کرده، تبدیل به فرهنگ کرده، از اون جایی نشات میگیره که پدر رو صاحب فرزند میدونه.
حالا پدر حق این رو داره که به وحشیانه ترین شکل ممکن سر ببره، فرزند خودش رو تیکه تیکه بکنه و آب هم از آب تکون نخوره.
یه اتفاقی افتاده بود.
حتی شنیدیم که طرف رفته بود.
از وکیل هم پرسیده بود در باب قوانین و اونجایی که با خیال راحت می دونست که قرار نیست یک مجازات سنگینی در برابرش باشه.
حالا تن زده بود به این حرکت وحشیانه و این قتل ناموسی و این که فرزند خودش رو تکه و پاره بکنه و بکشه.
ما می دونیم که این ارزش ها را جمهوری اسلامی به وجود آورده اما ما باید به آن تغییر فرهنگی و عامه برسیم و به آن مرحله ای برسیم که رو به رو باشیم.
اگر از زن می گوییم، اگر از زندگی و جان می گوییم، اگر از آزادی و برابری می گوییم به آن مرحله برسیم که اینها در دل مردم تغییر کرده باشد.
در نمادهای کوچک و بزرگ، در همه جا، در زندگی معمول ما، این تغییر ارزش ها ما را به این تغییر فرهنگی برساند که حالا فرهنگ تغییر کرده.
حالا قتل ناموسی ضد ارزش است.
کار کثیف و وحشیانه است.
حالا احترام به آزادی زنان نهایت آزادگی و بزرگ و به نوعی بزرگداشت هست.
برای ما بزرگ پنداشته می شود، ارزش به حساب می آید.
اینکه شما موجودات را، جانداران را رو برابر با خودتون بدونید که آدم ارزشمندی هستید.
این که شما به وجودیت زنان احترام بزارید و آزادی اونها رو محترم بدونید.
اونجاست که شما دارید درست رفتار میکنید.
اونجاست که ما داریم در باب این تغییر فرهنگی صحبت میکنیم.
اونجایی که عامه مردم به این موضوعات باور داشته باشن این تغییرات رو به وجود آورده باشیم.
و این اون جاییست که ما وقتی صحبت میکنیم باید زندگی انقلابی بکنیم.
منظور این هست هر کس در هر جایگاه، به هر وسیله ای که میتونه.
قرار نیست فقط و فقط صحبت از اعتراضات و تحصن و بازوان قدرت ما برای رسیدن به پیروزی بکنه.
قرار هست در باب این تحولات صحبت بکنه، این تغییر ارزش ها صحبت بکنه، درد رو در میون بزاره، درمان رو هم مطرح بکنه.
شما به عنوان مثال با یک ارزشی روبه رو روبهرو هستید که مردم را به سرسپردگی، فرمانبرداری، تسلیم بودن میرساند.
من بارها دربارهاش صحبت کردم.
ریشه این در خدا هست، در وجود خدا هست.
شما دارید در باب مردمی صحبت میکنید که از روزی که به دنیا آمدند، یک خدای قدرتمندی برایشان تصویر شده که باید در برابر او تسلیم باشند، برده باشند و بنده باشند.
به فراخور وجود آن خدا هزاران خدای دیگر هم برایشان تصویر میشود.
از پیغمبران و ائمه در نظر بگیرید تا ولی فقیه و پادشاه و رئیس و معلم و پدر و مادر و دوست قدرتمندتر و سلبریتی و هنرمند و هر کسی تبدیل به خدا میشود برایش چرا که قبول میتواند بکند به سادگی.
چرا که این روحیه مدام دارد به او تزریق میشود و این ارزش مدام دارد برایش تکرار میشود.
ارزش عامه در همین تسلیم بودن است.
در همین نوکر بودن است، در همین برده بودن است.
اینقدر این ارزشها ها برایش تکرار شده که قابلیت دارد تا به سادگی هر کسی را خدای خود بداند، دنبالهروی بکند از دیگران و این نقطه ای است که ما باید تغییر بدهیم.
حالا باید با تغییر این باور عام رو به رو بشیم.
حالا باید در برابر این خدا سازی ها بایستیم.
اونجایی که این نوک هرم رو نشانه بگیریم، اونجایی که ریشه رو از بین ببریم.
اونجایی که در برابر این تفکر، باور به خدا، تفکر ذلیل بودن، تفکر بردگی ایستادگی کنیم، درد رو مطرح میکنیم، درمان رو هم مطرح میکنیم.
باور به خویشتن، بر پای خود ایستادن، ارزش قائل شدن برای تمام جان ها، جان رو محترم دونستن و مقدس شمردن.
آزار نرساندن به دیگران.
حالا اینها دست به دست هم میده تا اون روحیه ی طغیانگری ما بیدار بشه.
حالا ما یاغی باشیم در برابر فرامین.
حالا قرار نیست کسی به ما فرمانی بده.
مایی که همتا و برابر با دیگران هستیم نیازی به این چرخه مسموم نداریم.
پس ما داریم در باب این انقلابی بودن و این زیست انقلابی در تمامی اشکال صحبت میکنیم.
در زندگی معمول صحبت میکنیم.
این تحول را در خود ایجاد کردن و منتقل کردن و تاثیرگذاری بر دیگران.
حالا قرار است مثل یک دومینو به هم ضربه بزنیم.
همه و همه وارد این چرخه ی تغییر بشیم، این ارزش ها رو تغییر بدیم تا یک فرهنگ متفاوتی رو تصویر کنیم.
من بارها در باب این موضوع صحبت کردم که انقلاب ابتدا باید در عموم مردم اتفاق بیفتد.
ما باید شاهد یک ایمان تازه، یک اعتقاد تازه و ارزش های تازه باشیم در بین عموم مردم.
عموم مردم روزی که تغییر بکنند، حالا یک حکومت سیاسی در برابر آنها هست.
خواسته های آنها، باورهای آنها، ارزش های آنها، قوانین آنها را رعایت نمیکند، به وجود نمی آورد.
حامی این فرهنگ عامه ی اون ها نیست. آیا شدنیه؟
امروز طالبان در سوییس مرد به مردم حکومت میکنه.
آیا میشه جمهوری اسلامی در سوئد به مردم حکومت بکنه؟
هیچوقت همچین اتفاقی نمی افته. چرا؟
چون که اونها فرهنگ خودشون رو تغییر دادن، باورهای خودشون رو تغییر دادن، ارزش های خودشون رو تغییر دادن.
حالا هیچ وقت ممکن نیست که شما در سوییس مواجه بشید با حکومت طالبان.
حتی اگر حکومت طالبان قدرت رو به واسطه قدرت نظامی هم در کشوری مثل سوییس یا سوئد به دست بگیره.
بعد از گذشت یک زمان کوتاهی ما شاهد انقلابی در بین اون کشور هستیم چرا که نمی تونن مردم رو اونجا مجاب بکنن.
قوانین اونها نمیتونه حاکم بر اون مردم بشه.
پس ما وقتی در باب انقلاب صحبت میکنیم باید و باید این انقلاب از درون مردم اتفاق بیفته.
ما مواجه بشیم با این انقلاب فرهنگی.
قاعدتا امروز روبهرو هستیم.
قاعدتا ما میبینیم که ما تغییرات بسیاری داریم و تحولات بسیاری رو پشت سر گذاشتیم اما این تموم کننده ی راه نیست.
یعنی این ما رو به اون کمال مطلوب نرسونده.
قاعدتا ما باید در همین چرخه گام برداریم.
باید در همین راستا مدام در حرکت باشیم.
وقتی در باب این زندگی انقلابی میگیم یعنی همین چرخه رو به فعالیت وادار بکنیم.
اما امروز هم مواجه هستیم با این خشونت های خانگی.
با این فرهنگ مریضی که وجود داره.
حتی شما مواجه هستید با همین امر به معروف و نهی از منکری که داره اتفاق می افته گاها از طریق خود مردم هست، درون خانه ها هست.
یعنی پدری است که حالا یک فرزندی داره که این فرزند روح آزاده و آزادی خواهی داره اما پدرش نقش همون جمهوری اسلامی رو داره براش بازی میکنه.
اینا که دیگه مامورین جمهوری اسلامی تو خونه ها نیستن اینا همون مردم عادی هستن و ما برای رسیدن به اون تغییر ساختارهای سیاسی نیازمند به تغییر عمومی در بین مردم هستیم.
یعنی لایه لایه ارزش های تغییر کرده تمامی ارزش های گذشته تبدیل به ضد ارزش میشه.
حداقل بیشترشون یک چارچوب اخلاقی تازه ساختن و در نهایت رسیدن به یک ایمان مستحکم و جمعی.
حالا این ایمان جمعی قرار هست که فرهنگ رو تغییر بده.
قرار هست که مردم رو با یک تصویر تازه ای در عیان نشون بده.
حالا قرار هست که ما مدام در همین زیست انقلابی برای تغییر خود و تغییر دیگران باشیم.
هر چه قدر که تاثیرگذاری داریم در باب موضوعات مختلف درد رو مطرح میکنیم، درمان رو مطرح میکنیم، بیشتر معطوف میشیم روی مطرح کردن درمان.
مطرح کردن ارزش های تازه، مطرح کردن اخلاق تازه و در نهایت رسیدن به آن ایمان.
بیشتر و بیشتر در این راستا حرکت می کنیم تا در نهایت به یک انقلاب فرهنگی برسیم.
این انقلاب فرهنگی جمعی در نهایت ما را به یک انقلاب سیاسی خواهد رساند.
در این شکی نیست جماعت میلیونی که در یک کشور قوانین تازه ای بخواهند ارزش های تازه ای را به آن معترف و معتقد باشند، ایمان جمعی تازهای داشته باشند که در تضاد با آن حکومت وقت باشد.
آن حکومت حتی یک ماه هم نمیتواند روی کار بماند چرا که مدام مواجه میشود.
ما چهره ای را از این تضاد با حکومت قاعدتا میبینیم.
درش شکی نیست.
همواره دیدیم از همان ابتدا هم دیدیم.
اما این باید بیشتر و بیشتر جنبه اکثریت و عمومیت پیدا بکند.
یعنی همان طوری که من بارها صحبت کردم و گفتم جمهوری اسلامی از بدو ورودش یک قطار انقلابی در برابر خود میدید که با تمام وجود در برابر جمهوری اسلامی ارزشهایش، باورهایش، ایمانش ایستادند و در پی نابود کردن آن هستند و روز به روز از این بدنه ی اجتماعی جمهوری اسلامی کم شد، به این بدنه انقلابی اضافه شد.
ما باید به این اضافه کنیم.
اما در عین حال این قطار باید یک چراغ مشخص، یک مسیر مشخص، یک هدف مشخص و ایمان مشخص و ارزش مشخص.
و مفاهیم مشخصی را داشته باشد و برای رسیدن به آن گام بردارد.
حالا همه را وارد این چرخه بکنند.
پس ما نیاز داریم که انقلابی زندگی بکنیم، انقلابی به پیش برویم و این آن دروازه ای است که ما را به انقلاب خواهد رساند.
همه در راه انقلاب باید حرکت بکنیم.
اما این مفهوم مشخصی از انقلاب را نباید معطوف به موضوعات فقط بازوان ما برای تغییر بکنیم یعنی نباید باز در سطح خودمان را غرق بکنیم.
عمق رو رها بکنیم.
یعنی مدام نباید در پی این باشیم که مثلا بر روی.
دیوارها دیوارنویسی بکنیم.
این هم کار درست نیست.
کار قشنگی است.
کار کاملی است.
اما در عین حال ما نیاز به تغییر کلی داریم.
یعنی شاید به مراتب از آن بالاتر از اون بهتر این باشه که همون فرد تاثیری روی یک دوست خودش بگذارد.
دوستی که حالا با تغییر وارد این چرخه بشود، ارزشهایش تغییر بکند، اخلاقیاتش تغییر بکند، باورش به آن اخلاقیات یک ایمان تازه برایش به وجود بیاید و حالا تبدیل به یکی از قوای ما برای این تغییر بشود.
پس ما نیاز داریم که در این چرخه انقلابی حرکت بکنیم.
تنها خودمان را معطوف به بازوان پیروزی خودمان نکنیم.
این بازوان همیشه در اختیار ما هست.
یک مسابقه دو و میدانی نیست که رسیدن به پیروزی، پیروزی باید هدفمند باشه.
رسیدن به اون پیروزی باید هدفمند باشه، باید با برنامه ریزی باشه.
من بارها درباره اش صحبت کردم.
باز هم این مثال رو تکرار میکنم چون مثال مهمیه.
ما برای خوردن یک لیوان آب هم برنامه ریزی میکنیم.
هدف در برابر میزاریم.
یک مسیری رو طی میکنیم تا اون آب رو بخوریم.
چجوری ممکنه برای پیروزی بر یک حکومت ظالم و پیروزی این انقلاب برنامه ریزی نداشته باشیم؟
پس ما نیاز به یارگیری داریم.
نیاز به مطرح کردن داریم.
نیاز به فرهنگ سازی داریم.
نیاز به تغییر فرهنگ عامه داریم.
حالا وقتی این فرهنگ ها، این ارزش ها تغییر بکنه، انقلاب هم به راحتی و سادگی اتفاق می افته.
حالا با یک برنامه ریزی مشخص، استفاده از تمام پتانسیل ها، استفاده از شجاعت درون مردم، شجاعتی که گاها داره هدر میره با استفاده از اون شجاعت با برنامه ریزی درست، هدف گیری درست.
حالا میتونیم به یک پیروزی نهایی هم برسیم.
با هزینه کمتر.
زمان زودتر و رسیدن به یک آینده روشن و در پیش رو.
پیش از ارسال نظرات خود در وبسایت رسمی جهان آرمانی این توضیحات را مطالعه کنید.
برای درج نظرات خود در وبسایت رسمی جهان آرمانی باید قانون آزادی را در نظر داشته و از نشر اکاذیب، توهین تمسخر، تحقیر دیگران، افترا و دیگر مواردی از این دست جدا اجتناب کنید.
نظرات شما پیش از نشر در وبسایت جهان آرمانی مورد بررسی قرار خواهد گرفت و در صورت نداشتن مغایرت با قانون آزادی منتشر خواهد شد.
اطلاعات شما از قبیل آدرس ایمیل برای عموم نمایش داده نخواهد شد و درج این اطلاعات تنها بستری را فراهم میکند تا ما بتوانیم با شما در ارتباط باشیم.
برای درج نظرات خود دقت داشته باشید تا متون با حروف فارسی نگاشته شود زیرا در غیر این صورت از نشر آنها معذوریم.
از تبلیغات و انتشار لینک، نام کاربری در شبکههای اجتماعی و دیگر عناوین خودداری کنید.
برای نظر خود عنوان مناسبی برگزینید تا دیگران بتوانند در این راستا شما را همراهی و نظرات خود را با توجه به موضوع مورد بحث شما بیان کنند.
توصیه ما به شما پیش از ارسال نظر خود مطالعه قوانین و شرایط وبسایت رسمی جهان آرمانی است برای مطالعه از لینکهای زیر اقدام نمایید.
با درج ایمیل آدرس خود میتوانید از تازهترین آثار منتشر شده در وبسایت جهان آرمانی با خبر شوید آدرس ایمیل شما نزد ما محفوظ خواهد بود
با ثبت نام در وبسایت جهان آرمانی میتوانید نگاشتههای خود را در این بستر منتشر کنید، فرای انتشار پست میتوانید با ما همکاری داشته و همچنین آثار خود در زمینههای مختلف هنری را نشر و گسترش دهید
© تمام حقوق نزد مولف محفوظ است
Copyright 2021 by Idealisti World. All Rights Reserved
این صفحه دارای لینکهای بسیاری است تا شما بتوانید هر چه بهتر از امکانات صفحه استفاده کنید.
در پیش روی شما چند گزینه به چشم میخورد که فرای مشخصات اثر به شما امکان میدهد تا متن اثر را به صورت آنلاین مورد مطالعه قرار دهید و به دیگر بخشها دسترسی داشته باشید،
شما میتوانید به بخش صوتی مراجعه کرده و به فایل صوتی به صورت آنلاین گوش فرا دهید و فراتر از آن فایل مورد نظر خود را از لینکهای مختلف دریافت کنید.
بخش تصویری مکانی است تا شما بتوانید فایل تصویری اثر را به صورت آنلاین مشاهده و در عین حال دریافت کنید.
فرای این بخشها شما میتوانید به اثر در ساندکلود و یوتیوب دسترسی داشته باشید و اثر مورد نظر خود را در این پلتفرمها بشنوید و یا تماشا کنید.
بخش نظرات و گزارش خرابی لینکها از دیگر عناوین این بخش است که میتوانید نظرات خود را پیرامون اثر با ما و دیگران در میان بگذارید و در عین حال میتوانید در بهبود هر چه بهتر وبسایت در کنار ما باشید.
شما میتوانید آدرس لینکهای معیوب وبسایت را به ما اطلاع دهید تا بتوانیم با برطرف کردن معایب در دسترسی آسانتر عمومی وبسایت تلاش کنیم.
در صورت بروز هر مشکل و یا داشتن پرسشهای بیشتر میتوانید از لینکهای زیر استفاده کنید.
پر کردن بخشهایی که با علامت قرمز رنگ مشخص شده است الزامی است.
عنوانی برای گزارش خود انتخاب کنید
تا ما با شناخت مشکل در برطرف کردن آن اقدامات لازم را انجام دهیم.
در صورت تمایل میتوانید آدرس ایمیل خود را درج کنید
تا برای اطلاعات بیشتر با شما تماس گرفته شود.
آدرس لینک مریوطه که دارای اشکال است را با فرمت صحیح برای ما ارسال کنید!
این امر ما را در تصحیح مشکل پیش آمده بسیار کمک خواهد کرد
فرمت صحیح لینک برای درج در فرم پیش رو به شرح زیر است:
https://idealistic-world.com/poetry
در متن پیام میتوانید توضیحات بیشتری پیرامون اشکال در وبسایت به ما ارائه دهید.
با کمک شما میتوانیم در راه بهبود نمایش هر چه صحیحتر سایت گام برداریم.
با تشکر ازهمراهی شما
وبسایت رسمی جهان آرمانی
این آیکون در صفحهی پیش رو برای دانلود مستقیم فایلها از سرورهای وبسایت رسمی جهان آرمانی تعبیه شده است، با کلیک بر روی این گزینه شما میتوانید به راحتی کتاب مورد نظر خود را دانلود کنید.
این آیکون در صفحهی پیش رو برای دانلود با لینک کمکی از سرورهای Google Drive تعبیه شده است، با کلیک بر روی این گزینه شما میتوانید به راحتی کتاب مورد نظر خود را دانلود کنید.
این آیکون در صفحهی پیش رو برای دانلود با لینک کمکی از سرورهای One Drive تعبیه شده است، با کلیک بر روی این گزینه شما میتوانید به راحتی کتاب مورد نظر خود را دانلود کنید.
این آیکون در صفحهی پیش رو برای دانلود با لینک کمکی از سرورهای Box Drive تعبیه شده است، با کلیک بر روی این گزینه شما میتوانید به راحتی کتاب مورد نظر خود را دانلود کنید.
این آیکون در صفحهی پیش رو به شما اطالاعاتی پیرامون اثر خواهد داد، مشخصات اصلی اثر در این صفحه تعبیه شده است و شما با کلیک بر این آیکون به بخش مورد نظر هدایت خواهید شد.
شما با کلیک روی این گزینه به بخش مطالعه آنلاین اثر هدایت خواهید شد، متن اثر در این صفحه گنجانده شده است و با کلیک بر روی این آیکون شما میتوانید به این متن دسترسی داشته باشید
در صورت مشاهدهی هر اشکال در وبسایت از قبیل ( خرابی لینکهای دانلود، عدم نمایش کتب به صورت آنلاین و … ) با استفاده از این گزینه میتوانید ایراد مربوطه را با ما مطرح کنید.
در این بخش میتوانید توضیح کوتاهی دربارهی خود مطرح کنید، در نظر داشته باشید که این بخش را همهی بازدیدکنندگان خواهند دید، حتی میهمانان، در صورت دیدن لیست اعضا و در مقالات و نگاشتههای شما
کشور انتخابی محل سکونت شما تنها به مدیران نمایش داده خواهد شد و انتخاب آن اختیاری است
تاریخ تولد شما به صورت سن قابل رویت برای عموم است و انتخاب آن بستگی به میل شما دارد
گزینههای در پیش رو بخشی از باورهای شما را با عموم در میان میگذارد و این بخش قابل رویت عمومی است، در نظر داشته باشید که همیشه قادر به تغییر و حذف این انتخاب هستید با اشارهی ضربدر این انتخاب حذف خواهد شد
در این بخش میتوانید آدرس شبکههای اجتماعی، وبسایت خود را با مخاطبان خود در میان بگذارید برخی از این آدرسها با لوگو پلتفرم و برخی در پروفایل شما برای عموم به نمایش گذاشته خواهد شد
در این بخش میتوانید نام و نام خانوادگی، آدرس ایمیل و همچنین رمز عبور خود را ویرایش کنید همچنین میتوانید اطلاعات خود را از نمایش عمومی حذف کنید و به صورت ناشناس در ویسایت جهان آرمانی فعالیت داشته باشید
نام کاربری شما باید متشکل از حروف لاتین باشد، بدون فاصله، در عین حال این نام باید منحصر به فرد انتخاب شود
نام و نام خانوادگی شما باید متشکل از حروف فارسی باشد، بدون استفاده از اعداد
در نظر داشته باشید که این نام در نگاشتههای شما و در فهرست اعضا، برای کاربران قابل رویت است
آدرس ایمیل وارد شده از سوی شما برای مخاطبان قابل رویت است و یکی از راههای ارتباطی شما با آنان را خواهد ساخت، سعی کنید از ایمیلی کاری و در دسترس استفاده کنید
رمز عبور انتخابی شما باید متشکل از حروف بزرگ، کوچک، اعداد و کارکترهای ویژه باشد، این کار برای امنیت شما در نظر گرفته شده است، در عین حال در آینده میتوانید این رمز را تغییر دهید
پیش از ثبتنام در وبسایت جهان آرمانی قوانین، شرایط و ضوابط ما را مطالعه کنید
با استفاده از منو روبرو میتوانید به بخشهای مختلف حساب خود دسترسی داشته باشید
در حال حاضر این لینک در دسترس نیست
بزودی این فایلها بارگذاری و لینکها در دسترس قرار خواهد گرفت
در حال حاضر از لینک مستقیم برای دریافت اثر استفاده کنید
نیما شهسواری، نویسنده و شاعر، با آثاری در قالب داستان، شعر، مقالات و آثار تحقیقی که مضامینی مانند آزادی، برابری، جانپنداری، نقد قدرت و خدا را بررسی میکنند
جهان آرمانی، بستری برای تعامل و دسترسی به تمامی آثار شهسواری به صورت رایگان است
پر کردن بخشهایی که با علامت قرمز رنگ مشخص شده است الزامی است.
در هنگام درج بخش اطلاعات دقت لازم را به خرج دهید زیرا در صورت چاپ اثر شما داشتن این اطلاعات ضروری است
بخش ارتباط، راههایی است که میتوانید با درج آن مخاطبین خود را با آثار و شخصیت خود بیشتر آشنا کنید، فرای عناوینی که در این بخش برای شما در نظر گرفته شده است میتوانید در بخش توضیحات شبکهی اجتماعی دیگری که در آن عضو هستید را نیز معرفی کنید.
شما میتوانید آثار خود را با حداکثر حجم (20mb) و تعداد 10 فایل با فرمتهایی از قبیل (png, jpg,avi,pdf,mp4…) برای ما ارسال کنید،
در صورت تمایل شما به چاپ و قبولی اثر شما از سوی ما، نام انتخابی شامل عناوینی است که در مرحلهی ابتدایی فرم پر کردهاید، با انتخاب یکی از عناوین نام شما در هنگام نشر در کنار اثرتان درج خواهد شد.
پیش از انجام هر کاری پیشنهاد ما به شما مطالعهی قوانین و شرایط وبسایت رسمی جهان آرمانی است برای این کار از لینکهای زیر اقدام کنید.
گزارش شما با موفقیت ارسال شد
ایمیلی از سوی وبسایت جهان آرمانی در راستای تأیید ارسال گزارش دریافت خواهید کرد
در صورت نیاز به تماس و درج صحیح اطلاعات، با شما تماس گرفته خواهد شد.
پیام شما با موفقیت ارسال شد
ایمیلی از سوی وبسایت جهان آرمانی در راستای تأیید ارسال پیام دریافت خواهید کرد
در صورت نیاز به تماس و درج صحیح اطلاعات، با شما تماس گرفته خواهد شد.
فرم شما با موفقیت ثبت شد
ایمیلی از سوی وبسایت جهان آرمانی در راستای تأیید ارسال فرم دریافت خواهید کرد
در صورت نیاز به تماس و درج صحیح اطلاعات، با شما تماس گرفته خواهد شد.