در دسترس نبودن لینک
در حال حاضر این لینک در دسترس نیست
بزودی این فایلها بارگذاری و لینکها در دسترس قرار خواهد گرفت
در حال حاضر از لینک مستقیم برای دریافت اثر استفاده کنید
عنوان : پادکست به نام جان
ویژه برنامه : شناخت اسلام
قسمت بیست و سوم : داستانهای قرآنی
برنامهساز : نیما شهسواری
زمان : 44:16
با صدای : نیما شهسواری
شناخت اسلام
در این ویژه برنامه به مفاهیم اسلامی در تمامی ابعاد نزدیک خواهیم شد و در هر قسمت سعی شده تا یکی از مبانی اسلامی را مورد نقد و بررسی قرار دهیم
باشد تا بیشتر پیرامون باوری که آن را به ارث برده بدانیم و اگر قرار بر باور است با آگاهی بدان معترف باشیم
در این ویژه برنامه سعی شده تا عناوین بیشمار باور اسلامی به چالش کشیده شود و حقایق مگو این دین بیان شود
قسمت بیست و سوم از داستانهای قرآنی میگوید
قصصی پر ظلم
تصویری از خدا انتقامجو و کینهطلب
خدایی قهار که کافران و مخالفان را به رنج میسپارد
رجم و سنگسار آتش و طوفان خدایی برای انتقام و خونخواهی
داستان ظلم خدا میان قرآن
برنامهی به نام جان قصد دارد تا درباب مباحث مهم باورها و دغدغههای دنیایمان به زبان ساده و بداهه سخن بگوید
این بخش از متن پادکست توسط هوش مصنوعی استخراج شده است. ممکن است شامل اشتباهاتی باشد یا به طور کامل با محتوای اصلی مطابقت نداشته باشد. هدف از این کار، بهبود دسترسی مخاطبین به محتوای پادکست و فراهم کردن امکان مطالعه و مرور سریعتر مطالب است
ما تصمیم گرفتهایم متن پادکستهای خود را منتشر کنیم تا دسترسی به محتوای آنها برای همه مخاطبان آسانتر شود. این اقدام به ویژه برای افرادی که ترجیح میدهند مطالب را به صورت متنی مطالعه کنند یا نیاز به مرور سریعتر دارند، مفید خواهد بود
این متن توسط هوش مصنوعی Speechmatics استخراج شده است. Speechmatics یکی از پیشرفتهترین فناوریهای تبدیل گفتار به متن است که با استفاده از الگوریتمهای پیچیده و یادگیری عمیق، صدا را به متن تبدیل میکند. این ابزار قادر است با دقت بالا و در زمان واقعی، گفتار را به متن تبدیل کند و از بیش از ۵۰ زبان مختلف پشتیبانی میکند
خب دوستان توی این قسمت قراره که در باب داستان ها و قصه هایی که توی قرآن گفته شده صحبت بکنیم و در نهایت به یک برآیندی نسبت به این قصه ها و داستان ها برسیم.
اینکه چه فرهنگی رو در اسلام این نگاه ها ساخته، چه ارزش هایی رو تعیین کرده و در نهایت اسلام رو به کجا رسونده. رسانده.
در باب قصه های مختلفی که در قرآن به آن ها اشاره شده.
حالا سعی می کنیم این اشارت هایی داشته باشیم و به ویژه در باب داستان خضر و موسی صحبت کنیم که موضوع اصلی و مهمی است که ما دوست داریم در این قسمت درباره اش صحبت بکنیم.
خب ما با یک قرآنی روبرو شدیم که دارای بخش های مختلفی بود.
گفتیم و صحبت کردیم که یک بخشی داشت که در مکه توسط پیامبر گفته شد.
حالا به واسطه جبرئیل و کلام خدا و یک قسمت هایی که در مدینه شکل گرفت به دو قسمت مکی و مدنی این ها را می شناسیم.
خب این کتاب قرآن دارای قسمت های مختلفی است یک بخشی اش قانونگذاری است.
ما مواجه می شویم با قوانینی که خدا مطرح کرده و در باره اش صحبت کرده.
یک بخش عمده ای اش مواجه می شویم با انظار مردم و ارعاب مردم برای باورداشتن به خدا.
یک بخشی اش در باب بهشت و جهنم هست.
بخشی در باب رفتار با کفار هست.
در باب جهاد هست.
و در باب مضامینی از این دست است.
اما یک بخش عمده ای از این قرآن متشکل شده از قصه ها و داستان هایی که مطرح شده.
چه داستان هایی که در باب پیدایش بوده، یعنی موضوعی که در باب آدم و حوا بوده و چه اتفاقاتی که بعد از آن افتاده و ما با یک قصه های مختلفی مواجه میشیم توی قرآن که هر کدوم قرار هست یک معنایی رو بده و در نهایت ارزش هایی را بسازد و یک فرهنگ اسلامی را تشکیل بدهد.
حالا به چند نمونه از این داستان ها مراجعه میکنیم و دربارشون صحبت میکنیم.
یکی همین قسمت داستانی است که همه دربارش شنیدیم.
مثلا به عنوان مثال همون داستان آدم و حوا که حالا یک خدایی بوده که یک خلق تازه ای داشته که قرار بوده این اشرف مخلوقات بشه، خلیفه خدا باشه، جایگاه داشته باشه، پایگاه داشته باشه و مهم ترین خلق خداوند باشه، می آید و یک مردی را می آفریند و بعد از اون یک همراهی برای اون می آفرینه و زن شکل میگیره.
بعد یک درختی رو مشخص می کنه که این درخت معرفت شما نباید نزدیکش بشید و از میوه اش نخورید.
و بعد اونها به واسطه شیطان رجیم که حالا اون زن رو از راه به در می کنه و بعد اون زن هم اون مرد رو فریب میده، در نهایت باعث میشه که از اون میوه بخورند و به زمین رانده بشن.
این یکی از اون داستان هاست.
داستان هایی از این دست در دل قرآن وجود داره که بعد مواجه میشیم با داستانی که در باب نوح بیان میشه و اینکه حالا یک نوحی بوده، یک پیامبری بوده، پیامبر خدایی بوده که مردم رو انذار میداده، مردم رو به راه خدا می خوانده، این در دورانی که بوده تا چه اندازه مورد غضب مردم قرار میگرفته؟
کسی حاضر نبوده که همراه و همسوی اون بشه و در نهایت خدایی که حالا برای اینها یک عذابی رو در نظر میگیره و این شروع می کنه به کشتی ساختن و این داستان هایی که در باب نوح هم همه دربارش شنیدیم.
نکته ی اول این هستش که باید این رو در نظر داشته باشیم که من یک بار دیگه هم در باب این موضوع صحبت کردم.
ما یک ادیانی داریم در جهان ادیان شناخته شده که همه میشناسیمشون.
یک بخشی رو هم به نام ادیان ابراهیمی میشناسیم.
ادیان سامی که متشکل از یهودیت و مسیحیت و اسلام میشه.
اینها اون ادیان توحیدی و یکتاپرستی هستند که مهم ترین بخش جهان رو هم در اختیار خودشون گرفتند.
حکومت ها رو به دست گرفتند، در طول تاریخ قدرت داشتند و رفتارهای متناقضی رو هم از خودشون بروز دادند.
باعث این جهان امروزی ما هم شدند.
این ادیان یک ریشه ی مشترکی داره که یهودیت است.
یعنی شما وقتی با پیامبران اسلام رو به رو میشید که داره درباره اش صحبت میکنه، حالا در ذهن عوام ما با صد و بیست و چهار هزار پیامبر رو به رو هستیم.
اینها، این 124 هزار پیامبر، همه و همه.
مختص همون یهودیت هستن و فقط مسیحی که بنیانگذار دین مسیحیت است و محمدی که بنیانگذار دین اسلام است.
پیامبرانی جدا از این دین یهودیت هست.
تمامی این داستان ها در تورات به صورت مفصل بیان شده و اگر اشارتی هم به این ها در دل قرآن شده، اشاره کوچک و یک خلاصه نویسی از همان داستان بوده.
حالا با تناقض هایی که در خودش جای داده و با تفاوت هایی که داشته.
اما در مجموع این ها ریشه ها همه بر میگرده.
پس پیامبران به یهودیت.
این نکته رو باید مد نظر داشته باشیم و حالا بیشتر دربارش صحبت کنیم.
پس گفتیم یک داستان هایی وجود داره.
به عنوان مثال نوح.
حالا فراتر بیشتر میریم جلو و مثلا می رسیم به ابراهیم.
داستانی که در ارتباط با قربانی کردن شکل میگیره.
در یک برنامه ای هم من تحت عنوان عید کثیف دربارش صحبت کردم.
داستان رو تعریف کردم و بعد این که چه برآیندی داشته و جهان رو به چه سمت و سویی کشونده.
یعنی شما مواجه می شید با یک ابراهیمی که پیامبر نظرکرده خداست و بعد خدا برای او یک قاعده ای را وضع می کند که باید فرزند خودت را قربانی بکنی و این فرزند را او می برد تا قربانی بکند و خدا برای او قوچی می فرستد تا آن قوچ و میش و گوسفند را قربانی راه خدا بکند و مضامینی از این دست.
اینها هر کدام یک برآیند فکری داشته و یک ارزشی را تشکیل داده و در نهایت فرهنگ اسلامی را متشکل شده.
پیش از آن در یهودیت هم این ها اذعان شده به وفور.
بیشتر موضوعات و داستان های بیشتر از پیامبران بیشتر و کامل تر و همه ی اینها همین ریشه ی فکری یکتا پرستانه و خداپرستانه را شکل داده اند و همه ی اینها هر کدام یک برآیندی داشته.
ما توی این قسمت مشخص بیشتر می خواهیم در باب داستان خضر صحبت بکنیم.
اما به این داستان ها اشاره می کنیم که بدانید هر کدام از این ها چه تاثیراتی را می توانست داشته باشد.
یعنی به عنوان مثال اون نگاهی که داره در اتفاقاتی که پیرامون ابراهیم و اسماعیل می افتد.
چگونه انسان ها را دست و پا بسته در برابر خدا قرار می دهد؟
چگونه ارزشی را مشخص می کند که خدا بالاترین و والاترین ارزش ها است؟
شما باید از همه چیزتان در برابر این خدا بگذرید، حتی از بالاترین ارزشی که برای هر انسانی وجود دارد.
فرزند خودش، فرزند خود را باید قربانی راه این خدا بکنید.
این خدا همه دنیا هست.
بالاتر از تمام ارزش ها هست.
همه چیز باید فدای اون بشه و این تفکرات اینگونه است که شکل میگیره و ما مواجه میشیم با این ارزش های انسانی که در بین ادیان قدرتمند هست و بعدها هم یک شکل مستحکمی را از این نگاه های مذهبی می دهد و فرهنگ اون ها رو می سازه.
فرهنگ غالبی که جهان رو به سمت و سویی که می خواند می کشانند و ما مواجه می شویم با این داستان هایی که خیلی قدرتمند هستند و اصولا باعث تفکرات و باورهای بعدی تمام باورمندان به این ادیان و اصولا باورمندان به یکتاپرستی میشن.
فرای داستان ابراهیم مواجه میشیم با داستان های بی شماری که در باب انتقام خواهی و انتقام طلبی و کینه ورزی خداست در قبال نمرود، در قبال فرعون، در قبال دیگر اقوامی که وجود داشتند.
در قسمت در چند قسمت گذشته در باره آن اتفاقاتی که در باره قوم لوط افتاد هم گفتیم.
اینکه یک قومی بوده که حالا خواسته که یک روابط به نوعی برقرار بکنه با میهمان هایی که اون پیامبر داشته و اینکه چگونه خواستند به آن مردها تجاوز بکنند و بعد حالا پیامبر می آید و فرزندان خودش را ارزانی میدهد تا این تجاوز به فرزندانش اتفاق بیفتد.
و آن ریشه فکری که حالا یک سپیدی و سیاهی را تصویر کرده و بر آن پافشاری میکند نه مثلا با یک اصلی که در برابر آزادی هست.
یک مفهوم زشتی به اسم تجاوز را انکار نمیکنه که اون باور خودش رو می خواد تداعی کنه و شما مواجه می شی با یک داستانی که در نهایت خدا را به جایی می رساند که همه این انسان ها را رد می کند و همه را سنگسار می کند و سنگ از آسمان می برد تا تک تک این ها بمیرند و از بین بروند.
یا مثلا فرعونی که در برابر خدا بوده و به نوعی قدرقدرت آن دوران بوده را چگونه خدا از بین می برد و کینه ورزانه و انتقام جویانه به زیر پا می گذارد؟
یا داستان هایی از این دست که همه و همه چندین معنای مختلف را دارند به پیش می برند.
یک وحدانیت و یگانگی خدا.
قدرتمند بودن خدا.
اینکه خداوند حق بر زمین است.
این که چیزی فرای این حق ما در جهان نمی شناسیم.
اینکه حق خداست و باورمندان به خدا و دیگران باطل هستند.
اینکه باید باطل ها را از دنیا از بین برد و کشت به نوعی.
اینکه این قدرت فقط و فقط از آن خداست.
اینکه شما باید در برابرتان دشمنان را از بین ببرید و این یگانگی رو در جهان گسترش بدید.
اینکه خداوند تا چه اندازه درگیر انتقام و کینه ورزی است، اینکه خداوند منتقم می آید و دشمنان خود را به بدترین شکل از بین می برد.
اینکه مجازات تا چه اندازه در دل اسلام و در دل ادیان و در دل خدا جای دارد.
اینکه چگونه با از بین بردن دیگران سعی می کند که این راه خودش را به پیش ببرد.
داستان ها بیشمار هست.
شما چه در تورات و چه در قرآن مواجه می شویم با داستان های بیشمار در تورات نمونه های بیشتر و بیشتری دارد.
از کارهای زشت و غیر قابل فهمی که این پیامبران انجام داده اند و در قرآن هم مواجه می شویم با این انتقام جویی، خدا، با این یگانگی و این وحدت و این ترویج قدرت خودش، با این دهشت و وحشتی که در بین مردم به وجود می آورد، با این کشتاری که از آنها می کند و مجازات هایی که برای آنها در نظر می گیرد.
اما همه این داستان ها که میشه بهشون اشاره کرد و شاید در آتی هم در باب هر کدام از اینها صحبت کردیم.
ما باید به یک داستان مشخصی به نام خضر و موسی برسیم.
یک داستان خیلی مهمی است و یک فرهنگ غالب ای را هم به وجود می آورد.
شاید جای جای این داستان هایی که درباره اش صحبت کردیم در نهایت به همین داستان هم ختم می شود و به نوعی این می تواند یک مصدری قرار بگیرد برای اینکه یک فکر بنیادین را شکل داده، یک فرهنگ غالب ای را ساخته و شاید تمامی اجزایی که در این تفکر توحیدی وجود دارد را در این داستان ما بتوانیم رگه هایی از آن را ببینیم و در نهایت این تفکری که از این داستان نشأت می گیرد و یک فرهنگ غالبی را برای این یکتاپرستان به وجود می آورد، برای مسلمان ها به وجود می آورد و در قبال دیگران در قبال مواجهه با دیگران.
خب در ابتدا باید یک مقداری در باب این داستان توضیح بدهیم و این داستان را یک جوری با همدیگر مطرح بکنیم تا در نهایت برسیم به آن معانی ای که قرار است از فلسفه این داستان بهش برسیم و بدانیم که اسلام دقیقا چکار کرده و چگونه این داستان را به پیش برد. میشود.
خب همه در باب موسی می دانیم موسی یک پیامبر خداوندی است در دل این ادیان ابراهیمی یک پیامبری که به عنوان اولوالعزم ما میشناسیمش.
این که کتابی داره، نوشته ای داره، ده فرمان را داده و اصولا نمادی است از دین یهودیت.
یعنی ما وقتی با یهودیت رو به رو می شویم بزرگترین نمادش را به نوعی موسی می شناسیم.
در باب موسی همه چیزهای بسیاری می دانیم.
این که بخواهیم در باب موسی هم صحبت بکنیم میشه ساعت ها درباره اش صحبت کرد، کارهایی که کرد، جنایاتی که کرد، جنگ هایی که انجام داد.
یکی از جنگ های مهمی که در تورات هم بهش اشاره شد این که حالا موسی میاد و حمله می کنه و کافران رو از بین می بره و بعد خدا دستور میده و موسی به پیش می بره که حالا باید همه رو معدوم کرد.
هر جنبنده ای که در اون سرزمین زندگی می کنه رو باید از زیر تیغ گذروند.
مردان، جنگ جویان، پیرمردان و پیرزنان، زنان، کودکان همه رو باید از زیر تیغ گذروند.
کار به این جا خاتمه پیدا نمی کنه.
حتی باید گیاهان رو هم از بین برد و معدوم کرد.
آتش زد درختان نباتات رو باید از میان برد.
حتی باید حیوانات رو کشت، همه حیوانات رو کشت و به نوعی جان رو از اینجا بی معنا و بی ارزش کرد و به نوعی جان رو از میان برد و همه چیز رو به دست نابودی داد.
یعنی داستان هایی از این دست که بسیار در دل تورات وجود داره که شما میتونید با موسی ارتباط بگیرید و بدونید که داریم در باب چه پیامبری صحبت میکنیم و چه کارهایی رو در طول زندگی خودش انجام داده.
اما فرای اون ما میخوایم برسیم به این داستان خضر و موسی.
حالا این موسایی که ما به این عنوان میشناسیم به عنوان پیامبر خدا یک داستانی در دل قرآن مطرح میشه که حالا این موسی قرار هست که به نوعی با یک اتفاق تازه ای روبرو بشه که یک مبنای فکری رو هم در کنار خودش به وجود بیاره.
ما مواجه میشیم با خضر که حالا به عنوان اولیای خدا به عنوان فرشته خدا، به عنوان مقرب خدا میشناسیم.
این به زمین میاد تا در کنار موسی راه رو به پیش ببره و موسی رو با یک معانی تازه ای رو به رو کنه.
کاری به اون ابتدای داستان نداریم که حالا خیلی هم خاطرم نیست که چه اتفاقاتی می افته تا موسی و خضر با هم روبرو میشن.
اما موضوع سر اونجایی ست که موسی و خضر با هم روبرو میشن.
موسی و خضر که حالا خضر قرار هست یک راه تازه ای رو به موسی نشون بده.
در همون ابتدای امر وقتی شروع میشه قرار هست که موسی یک داستان تازه ای رو ببینه، یک موضوع تازه ای رو ببینه تا به یک نتایجی برسه که در نهایت اون فرهنگ اسلامی، فرهنگ یکتا پرستانه و خداوندی درش شکل بگیره.
در اون ابتدای راه خضر اعلام میکنه به موسی که تو همراه من میای و در این همراهی که با من داری قرار است که هر چیزی که میبینی در قبالش صحبتی نکنی و فقط بیننده ی این اتفاقات باشی.
هر وقتی که به صحبت بیای و بخوای نظری بدی و نظر خودت رو را اعمال بکنی.
این سفر به نوعی به اتمام می رسد و ما مواجه می شویم با این سفری که بین خضر و موسی اتفاق می افتد.
حالا خضر و موسی با هم همراه می شوند و به نوعی با هم راه رو به پیش می روند تا می رسند تا آن رفتارها را ما از خضر بدانیم و ببینیم.
مواجه می شوند با یک.
کشتی که حالا اینها را سوار می کند تا به یک مقصدی برسند.
سه داستان در این داستان اصلی است که خرده داستان در این داستان اصلی اتفاق می افتد و ترتیبش هم خاطرم نیست که موضوع مهمی هم نیست و به نوعی داستان اصلی در آن داستان انتهایی شکل می گیرد و ما بیشتر صحبتمون هم در باب آن داستان انتهایی است.
فقط اینها را به نوعی گذرا داریم صحبت می کنیم که شما در جریان باشید که داریم در باب چه موضوعی و چه داستانی که در قرآن ذکر شده صحبت می کنیم.
خب شما مواجه می شوید با حالا موسی و خضر که سوار یک کشتی می شوند.
این ها اینها را جا دادند، مکان دادند که بیان و با همدیگر این مسیر را طی بکنند و بعد مواجه می میشه.
موسی با خضری که شروع می کنه به.
سوراخ کردن این کشتی.
این کشتی رو سوراخ می کنه که این کشتی به نوعی غرق بشه.
و موسی به شدت از این حرکت خضر هراسان میشه که تو چرا داری یه همچین کاری میکنی؟
چرا باید کسانی که به ما جا و مکان دادند و ما رو کمک کردن در راه رسیدن؟
باهاشون یه همچین رفتاری رو داشته باشیم؟
داستان به این شکله.
حالا خضر میگه تو نباید در باب این مسئله سئوالی می کردی و موسی یه مقداری ازش خواهش می کنه که نه بذار من این راه رو ادامه بدم.
من قول میدم که این حرف ها رو نزنم و از کنار این موضوع میگذره.
اتفاق دوم هم اینجوری هستش که حالا می رسیم به اینکه ترتیبش هم من دقیقا خاطرم نیست.
شاید این ترتیب هم متفاوت باشه.
آخرین داستانی که موضوع مهم ما هست، ترتیبش دقیقا آخری هست.
حالا این ها رو دقیقا یادم نیست که کدوم ترتیب رو داره.
اما در مجموع داستان دوم هم به این شکل هست که اینها وارد یک آبادی می شن که این مردم این آبادی با این ها رفتار درست و خوبی رو را ندارند.
اما خضر می آد و دست میشه.
دست به عمل میشه که برای یک دیواری رو در این روستا می سازد.
یک چهارچوبی را می سازد و این چهارچوب را درست می کند و بعد موسی به صدا می آید که حالا تو چرا باید یک همچین کاری بکنی؟
اینهایی که با ما بدترین رفتار را کردند از ما پذیرایی نکردند، ما را کتک زدند.
تو چرا باید برای اینها یک چارچوبی درست بکنی؟
و باز دوباره خضر صحبت می کند که تو نباید با من صحبت می کردی و نباید در باره اش سوالی می کردی و باز دوباره با التماس های موسی این راه ادامه پیدا می کند و در نهایت آن اتفاق اصلی این داستان آخر شکل می گیرد که حالا موسی و خضر وارد یک آبادی می شوند و مواجه می شوند با یک صحنه ای یعنی موسی مواجه می شود با یک صحنه ای که حالا خضر یک کودک کم سن و سالی که حالا هشت سالش، نه سالش، ده سالشه، یک کودکی که با تعابیر و تفاسیر قرآنی هم به عنوان کودک شناخته میشه رو می گیره و سر می برد.
بدون هیچ حرف و سخنی می گیره و اون رو سر می بره و می کشه و اونجاست که موسی دوباره به فریاد میاد که تو چرا باید همچین کودکی رو بکشی و از بین ببری و بعد حالا دیگه این سفر به نوعی خاتمه پیدا می کنه به واسطه این که موسی مدام داره سوال می کنه و صبر نمی کنه و خضر جواب میده تک تک اون اتفاقات به چه دلیلی افتاده؟
میاد و اذعان می کنه بله ما اگر سوار اون کشتی شدیم اون ها به ما جاه و مقامی دادند و گذاشتند که ما در طی این مسیر با اون ها همراه باشیم.
این ها نیت شومی داشتند.
کارهای اشتباهی می خواستند بکنند و من این کشتی رو سوراخ کردم تا اون ها به اهداف خودشون نرسند.
در وهله دوم وقتی ما وارد اون روستا شدیم و اون روستاییان با ما رفتار درست و خوب رو داشتند، در دل اون جایی که من یک چهارچوبی کندم، یک گنجی وجود داره که اون گنج برای دو یتیمی هست که حالا من با ساختن این دیوار باعث شدم که اون گنج محفوظ بمونه تا این ها در آینده بتونن اون اموال رو به دست بیارن و زندگی خودشون رو به پیش ببرن.
و دلیل این بوده که حالا حتی با این که این ها با ما رفتار بدی داشتند، من این کار رو کردم و اما موضوع مهم و داستانی که ما میخوایم درباره اش صحبت کنیم.
اون اتفاقی که در قبال اون کودک می افته.
و حالا اینکه من چرا اون کودک رو کشتم؟
کودک حالا هشت سال نه ساله و یا ده ساله ای که هنوز به قدرت انتخاب نرسیده، هنوز عقلش کامل نشده، هنوز بالغ نشده رو در خیابان سر بریده و دلیل این بوده که این آدم در آینده کافر و مشرکی میشه که در برابر خدا کارهایی انجام میده و تبلیغاتی میکنه و تبدیل به یک کافر و مشرک میشه و من در همون ابتدای امر این رو کشتم و سر بریدند و این اون اتفاقی است که از این داستان ها.
در نهایت ما به یک باور بیمارگونه ای شبیه به باور های اسلامی و این باور های یکتا پرستانه میرسیم که حالا داره با ما صحبت از این میکنه که این اتفاق رخ داده.
به واسطه اینکه در آینده این کودک قرار هست که تبدیل به یک کافر و مشرک بشه.
اصلا قرار هست که تبدیل به یک شخصی بشه که در برابر عقاید و باورهای خدا نظر و عقیده ای دارد، تبلیغاتی خواهد کرد و در نهایت قرار است که این اعتقادات را زیر سوال ببرد و ما مواجه می شویم با فلسفه این داستان که در باب موضوعات بی شماری است و یک فرهنگ غالب ای را برای یکتاپرستان و به ویژه مسلمانان شکل می دهد.
در باب داستان های گذشته هم که صحبت کردیم، همه و همه هر کدام یک معانی ای را به دنبال خودشان داشتند.
ارزش هایی را ساخته اند.
ما در باب این موضوع صحبت کردیم که ارزش ها انسان ها را به پیش می برند.
باورها هستند که قوه محرکه ی انسان ها هستند.
مهم ترین عاملی که زیست انسان ها را دچار تغییر و تحول می کند و باعث رفتارهای حتی روزمره ی آن ها می شود، همین اعتقادات و باورها و ارزش ها است و ما مواجه می شویم در داستان های بیشماری که خدا دارد نقل می کند با همین ارزش سازی ها، با همین اعتقادات و باورهایی که قرار است قوه محرکه ی انسان ها در زیست و حیات بشری و در این داستان هم روبه رو میشیم.
با همین فلسفه دهشتناک و خونین بار و خشونت طلب خدا و باور یکتا پرستانه و نگاه های اسلامی شما در دیگر داستان ها هم با همین مضامین رو به رو هستیم با این مضمون که خدا برتر بر دیگران است و دیگران کهتر در برابر او هستند.
او یک قدرت یکتای در آسمان هاست و دیگران برده و بنده او هستند.
این که این اعتقادات حق بر زمین است و دیگر اعتقادات و باورها ناحق و پوچ هستند.
این که باید این.
باطل های جهان را، این کسانی که حالا کافر هستند و مشرک هستند و مرتد میشوند و یا کسانی که در این راستا و در برابر باورهای ما هستند را باید از بین برد.
کشت باید به بدترین شکل و خشونت آمیز ترین شکل ممکن از بین برد.
و در این داستان هم روبرو میشوید با شکل لخت و عور از این خشونت بی حد و حصر که حالا حتی حاضر است کودکان را از بین ببرد.
حتی حاضر است بدترین خشونت ها را در قبال کودکان داشته باشد.
حتی پیش از اینکه اتفاقی بیفتد، قصاص پیش از جنایت می کند.
یعنی حتی به این باور دارد که اگر در آینده شاید او تبدیل به آن آدم شود، حتی پیش تر از اینکه این اتفاق بیفتد هم آن را قصاص بکند و از بین ببرد و مجازات تحت مجازات خودش انجام بدهد و آن هم به بدترین و زشت ترین شکل ممکن با سر بریدن جون اون آدم رو از بین می بره.
جون آدمی که حتی کودک است و این قرار است که شما را به یک سکوت و فرمانبرداری برسونه.
این داستان داره به شما این رو میده که یک خدایی هست که فرمانده بر جهان هست، خدایی هست که از تمامی اتفاقات جهان باخبر هست.
میدونه که این اتفاقات قرار هست که چه اتفاقاتی رخ بده و.
چه آینده ای رو به نوعی بشر داشته باشه.
اینکه میدونه این کودک قرار است در آینده کافر و مرتد و مشرک و این مسائل بشه و حالا پیش تر از اینکه این اتفاق بیفته حاضر هست که اون رو از بین ببره و بکشه.
یعنی شما مواجه میشید با مضامینی از این دست که راه حل شما برای زیستن، سکوت و فرمانبرداری از یک خدای یکتایی هست که در برابرش فقط و فقط باید عبادت و ستایش کرد.
باید خود رو به عنوان برده و بنده در برابر او قلمداد کرد.
قرار نیست که هیچ نوع نگاه اعتراضی در برابر اون شکل بگیره.
داره به شما این نوید رو میده که باید هر نوع صدای معترضی رو از میان برد.
از همون ابتدا داره این نوید رو به شما میده که شما حتی پیش از اینکه به این مرحله برسید و حتی با گمان این که شاید کسی در برابر شما اعتراضی بکنه، اون رو باید از بین ببرید.
حالا یک خدایی هست که هر معترض در برابر خود رو از بین میبره و این نگاه دهشتناک از همین جا شکل میگیره و این تبدیل به یک فرهنگ اسلامی میشه.
تبدیل به یک ارزش اسلامی میشه.
کشتن مخالفین و معترضین تبدیل به یک ارزش اسلامی میشه که نه تنها در همون برهه از تاریخ که در تمامی تواریخ هم ادامه پیدا میکنه.
ما امروز هم با همین نگاه های مسموم و بیمار رو به رو میشیم با یک فرهنگ و ارزش اسلامی که داره به ما نوید این رو میده که یک اعتقاد مشخصی وجود داره که حق بر زمین هست و دیگران ناحق هستند و خون این ها حلال هست.
باید همه این ها کشته بشن و این داستان در دهشتناک ترین شکل ممکنش داره.
کشته شدن حتی یک کودک.
پیش از اینکه وارد این وادی هم بشه رو تصویر برای شما آمد و حالا داره میگه که علم خداوندی تا کجا در فرا هست.
این که در باب آینده همه میدونه و همه رو حاضره که هر معترض در برابر رو از میان بردارند و ما مواجه میشیم با فلسفه این داستان پیرامون سکوت، فرمانبرداری پیرامون خشونت، ظلم به کودکان و مضامینی از این دست و در نهایت از میان برداشتن هر نوع صدای معترضی در برابر خود.
و قرار هست که یک فکر واحده تشکیل دهنده ی اون اجتماع باشه و هر صدایی که در برابر آن باشد را به نوعی از بین ببرد و در نهایت سکون و سکوتی را برقرار کند و به وجود بیاورد.
پس ما در داستان خضر مواجه می شویم با این نهایت بیدادگری و خون طلبی خدا.
در داستان های دیگر هم به همین شکل است.
یعنی شما وقتی به قصه های دیگر اسلامی هم مراجعه می کنید، مضامینی که تا الان ما درباره اش صحبت کردیم و یا در آینده در باب شناخت اسلام صحبت می کنیم، در این قصه است که شکل گرفته و بیان شده.
یعنی به عنوان مثال وقتی رفتار خدا را با قوم لوط می بینید، اینکه خدا تا چه اندازه کینه جو و انتقام طلب است، اینکه خدا تا چه اندازه به حکم به نوعی به مجازات هایی باور دارد که همه و همه پاک کردن صورت مسئله است.
اگر قومی هستند که اشتباه می کنند شما در قبالشون باید این ها را بکشید و از زیر تیغ بگذرانید.
اگر یک قدرتی مثل فرعون وجود دارد که در برابر قدرت شما گردنکشی می کند، شما به انتقام و کینه این را از بین می برید و در دریا غرق می کنید و قدرتش را پایمال می کنید و با قتل و کشتار و با قتل و کشتار خونین این را از میان برمیدارید.
حالا وقتی به مبحث خضر می رسیم و این داستان رو مطرح می کنیم شما مواجه میشید با قصاص پیش از جنایت.
حتی پیش از اینکه اتفاقی بیفته هم اون رو از بین می برید.
حتی هیچ نوع چارچوب اخلاقی رو هم بهش پایبند نیستید که حتی برای کودکان حق زیستن قائل بشید و حتی اون کودکی رو هم که شاید گمان بر تغییر اون دارید رو هم از میان برمیدارید و این نوید این رو میده که شما باید در برابر هر نوع صدای معترضی چه رفتاری رو از خودتون نشون بدید و این این فرهنگ اسلامی رو به وجود میاره که امروز شما مواجه میشید با این قتل عام و کشتار های بی حد و حصری که در قبال معترضین اتفاق می افته.
اگر شما امروز مواجه میشید با یک جمهوری اسلامی که بدترین رفتارها رو در برابر معترضین خودش داره، اینها یک ریشه فکری دارند که تغذیه میشه از یک نقطه مشخصی که این تغذیه شدن از همان کتاب قرآن هست از مبانی اسلامی هست.
از همین قصص و داستان هایی هست که مرتب برای اینها تکرار شده.
یعنی شما وقتی مواجه بشوید با یک رفتاری که به عنوان مثال در همان اوایل انقلاب با مجاهدین مثلا شده با مجاهدینی که حتی ما داریم در باب مثلا کودکانی صحبت می کنیم که خلخالی اذعان می کرد و شادمان بود یا یک کس دیگه ای هم بود که در همین راس امور بود.
اسمش را از خاطرم بردم که وقتی با شادمانی درباره این صحبت می کرد که ما کودکان را اعدام کردیم و کشتیم و بعد فردا عکسشون رو چاپ کردیم که والدینشون بیان شناسایی بکنن.
ما کی رو اعدام کردیم و دار زدیم؟
شما با همین فلسفه فکری مواجه میشید.
با همین قصه و داستان ها روبرو میشید که این ارزش ها براتون ساخته میشه که حتی کودکی که یک جزوه از مجاهدین مثلا در دست داره یا از گروه های کمونیستی در دست داره و هنوز هیچ تعبیر و تفسیر درستی نسبت به آنها ندارد که حتی اگر داشته باشد هم به شما ربطی نداره.
حالا شما میاین و اینها رو از زیر تیغ میگذرونید چرا که اینها معترض هستن چرا که شما حق هستید و اینها باطل هستن.
چرا که این باور داره به شما نوید این رو میده که شما میتونید هر کسی رو از بین ببرید، هر دشمنی رو پایمال بکنید، خونش رو به زمین برسونید و شما مواجه میشید با این کودک کشی که در جمهوری اسلامی اتفاق افتاده.
به سادگی در دورانی که در دهه شصت در دهه شصت شمسی که در ایران اتفاق افتاد شما مواجه میشید با کشتارهای سال شصت و هفت.
پیش تر از اون اتفاقاتی که افتاد.
هر کودک سیزده ساله و دوازده ساله و چهارده ساله و پونزده ساله ای رو که گرفتن در خیابانها، حالا یا به عنوان معترضی که در اعتراضات خیابانی اومده بود و با این جریان فکری نزدیکی پیدا کرده بود یا جزوه ای در دست داشت رو میگرفتند و به راحتی اعدام میکردن.
چرا که یک ارزش ساخته شده ای از دل همین داستان ها از دل این قصص قرآنی و از دل فرهنگ اسلامی و فرهنگ قرآنی داشتن برای کشت و کشتار کردن این جماعت بی شمار.
اگر شما امروز هم مواجه میشید با این چهره ی لخت و عور پر از خشونت جمهوری اسلامی در خیابان ها در قبال نوجوانانی که حالا به خیابان آمدند و اعتراض میکنند، در سال های مختلف مثل 88 مثل 88 و این کشتارهای دهشتناک را میبینید.
این ها ریشه های فکری ای دارد که از اسلام نشات میگیرد و از قرآن نشات میگیرد.
اینها تفکراتی نیست که اینها امروز به وجود آورده باشند.
یعنی شما مخالفت داشته باشید با جمهوری اسلامی که این ها کودک کش هستند.
این یک اعتقاد ریشه داری است که در قرآن وجود دارد.
داستان خضر بیانگر این نگاه آلوده و مسموم است.
شما وقتی دارید یک داستان قرآنی را میخوانید که اولیای خدا کسی که راهبر خدا هست می آید برای آموختن.
پیامبر خدا یک راهی را به این سمت پیش میبرد که کودک کم سن و سالی رو می گیره و در خیابان سر می بره و وقتی می خواد دلیلش رو بگه، دلیلی که اذعان می کنه این هست که این در آینده جنایاتی مرتکب میشه.
نمی دونم بیخدا میشه، کافر میشه، مشرک میشه تبلیغ می کنه بر علیه خدا.
این رو وقتی میگیره و سر میبره حالا مواجه میشید با این فرهنگی که یک ارزشی رو ساخته.
این باوری که یک نظامی رو به وجود آورده و حالا کسانی که به نوعی تغذیه می کنند از این باور و این تفکر هر روز مواجه میشن با این باوری که بهشون داره گوشزد میشه و با توجه به باوری که درش آزموده شدن، آموزش دیدن رفتارهایی رو از خودشون نشون میدن.
شما می بینید به سادگی جمهوری اسلامی و یا طیف هایی شبیه به جمهوری اسلامی، طالبان، دیگر کشورهای اسلامی، ممالک اسلامی، پاکستان، عربستان و دیگر کشورهایی که غرق در این باورهای اسلامی هستند به سادگی کودکان رو هم از بین می برن، می کشند، قلع و قمع میکنن، بهشون تجاوز میکنن، در زندان ها اعدامشون می کنن، تحت شکنجه قرارشون میدن.
ازشون اعترافات اجباری میگیرن.
چرا که این باور ریشه در همین افکاری داره که ما دربارش صحبت کردیم.
ریشه در قرآن و قصص قرآنی داره که این شکل لخت و عور از خشونت رو برای اینها نمایان کرده و به اینها آموزش داده.
ما داشتیم در باب یک آموزشی صحبت می کردیم که خدا قرار بوده به پیامبر خودش بده و خب قاعدتا با ساخته شدن این ارزش این آموزش قرار هست که به تمام حکومت ها، به تمام خلفا هم داده بشه، به تمام جامعه ی اسلامی داده بشه و تبدیل به یک فرهنگ بشه که شما وقتی مواجه میشید با جماعتی که مثلا خاطرم نیست در افغانستان بود، عراق بود که خودشون یعنی جماعت انسانی.
حالا به اون مرتبه ای میرسن که انسان ها رو مجازات می کنن، یک دختری رو می گیرند و تکه و پاره میکنن، لباس هاش رو در میارن، آتشش میزنن، با سنگ میکشنش، سنگسارش میکنن، اعدامش میکنن.
با این تصاویر دهشتناک شما مواجه میشید در نگرش های اسلامی که همه و همه ریشه در همین تفکرات دارد، از یک جایی اینها تغذیه شدند، از یک جایی اینها آزموده شدند، از یک جا اینها آموزش دیدند.
آموزش ها بر می گردد به ریشه های قرآنی و شما مواجه هستید با این کارخانه ساخت خشونت.
شما مواجه هستید با یک نظام نظام مند سیستماتیکی که حالا قرار است هر روز یک بازآفرینی داشته باشد، یک روز در افغانستان توسط مردم این جنایت اتفاق بیفتد، یک روز در جمهوری اسلامی توسط حکومت وقت این اتفاق بیفتد، یک روز در عراق توسط یک گروهک تکفیری اتفاق بیفتد و در جای جای جهان مواجه می شوید با این فرهنگ غالبی که ساخته شده.
یعنی در دل این اسلام ما مواجه شدیم با ساختن این تفکر، این باور و این ارزش و شما به واسطه ارزش هایتان هست که زندگی می کنید.
تمایزی که بین آن نازیسم ها مثلا نئونازیسم هایی که الان در جهان وجود دارند با این نگرش اسلامی در همین است که هر کدام به واسطه باورهای خودشان دارند یک رفتارهایی را انجام میدهند، همه و همه یک ریشه ای دارند، یک تغذیه ای می شوند برای این آموزش ها و این ریشه مهم است که این سیستم را به وجود میاره و ما وقتی با اسلام رو به رو می شویم این ریشه در دل قرآن نقش بسته.
مهم ترین و بزرگ ترین معجزه پیامبر و کتابی که راهبر تمام این مسلمین هست.
وقتی با داستان خضر رو به رو میشید شما داره بهتون آموزش داده میشه که باید چگونه در برابر معترضین صف آرایی بکنیم، چگونه باید اون ها رو قلع و قمع بکنیم.
حتی اگر اون ها کودک هستند هم می تونید به تیغ و شمشیر بسپارید.
می تونید اون ها رو سر ببرید و این آموزشی که توسط خدا به پیامبرش داده شده باعث می شه که شما این نگاه رو در حکومت ها، در دل مردم و در فرهنگ غالبه اون ها هم ببینید و بدترین اشکال از خشونت رو در جوامع مختلف ببینید.
حالا می بینید که حاضرند جماعت بی شماری رو هم تکه و پاره کنن، بمب گذاری کنن، براشون تفاوتی نداشته باشه که حالا کودک در اون میان هست یا نیست، چارچوب اخلاقی و ارزشی اونها تعبیر و تفسیر کرده براشون مجاز دونسته.
کشته شدن یک کودک چند ساله رو به دست اولیای خدا.
حالا خیلی ساده میتونید ببینید که چقدر راحت میتونه اینها انتحاری بکنن.
چقدر راحت میتونن در بین جماعتی که اصلا مشخص نیست چه باوری دارن و چه اعتقادی دارن و در آینده قرار هست چه فکری بکنن، بمب گذاری بکنن.
کودکان بیشماری رو از بین ببرن و داغدار مردم رو به جای خودشون بزارن.
یعنی شما مواجه میشید؟
اینها یک ریشه فکری دارن، یک ارزش ساخته شده ای دارن که حالا بر مبنای اون قدم بر میدارن.
مبنای برنامه ای به نام جان بر این پایه نیست که ما بخوایم ذکر مصیبت بکنیم چرا که میشه مثال های بیشماری در سرتاسر جهان در باب این موضوعات زد.
در باب کودک کشی هایی که توسط جمهوری اسلامی اتفاق افتاده، توسط مردم افغانستان توسط حکومت های وقت، توسط گروهک هایی که وجود داشته، اتفاقات کثیری که در جهان افتاده و هدفی نیست که ما ذکر مصیبت بکنیم.
هدف این است که ما این ریشه ها را بشناسیم، بدانیم که این ریشه های فکری از کجا آمده؟
چرا اینقدر ساده گروه تکفیری داعشی ها حاضرند بمب گذاری بکنند؟
چگونه ممکن است که جمهوری اسلامی به سادگی به عنوان مثال در همان دهه شصت کودکان را به چوبه های دار بسپارد؟
به واسطه اینکه یک جزوه ای در دست اینها دیده یک بچه چهارده پانزده ساله را بگیرد و اعدام کند و دار بزند و بعد در روزنامه ها عکس این ها را منتشر کند برای اینکه حالا بیان و خانواده این ها را شناسایی بکنند.
امروز چگونه ممکن است که جمهوری اسلامی به وحشیانه ترین شکل ممکن در خیابان ها مردم را سرکوب بکند، بچه های چهارده پانزده ساله را با تفنگ و گلوله از بین ببرد و خانواده ها را داغدار بکند.
این کودکان را به بدترین شکل مورد ضرب و شتم قرار بده و رفتارهایی از این دست داشته باشد.
قرار نیست که ما ذکر مصیبتی بکنیم و این عناوین رو دربارش صحبت بکنیم.
عناوین بی شمار هست و میشه در بابش ساعت ها و سالها صحبت کرد.
اما موعظه ای که ما داریم نسبت به این موضوعات در باب اینکه ما داریم درباره این موضوعات صحبت میکنیم این هست که ما یک راه درمانی داشته باشیم، یک راه شناختی داشته باشیم.
اول از همه باید بشناسیم که داریم درباره چه چیزی صحبت میکنیم.
ریشه ها از کجا هست؟
دلیل پیدایش این موضوعات چی هست؟
و بعد در راستای تغییر اون گام برداریم.
چه در آثاری که از من به صورت کتاب هایی منتشر شده، من سعی در همین موضوع داشتم و چه در همین برنامه به نام جان که قصد داریم به صورت رک و صریح و بداهه در باب این موضوعات صحبت بکنیم.
پس ما سعی داریم که در باب این موضوعات با هم صحبت بکنیم تا این موضوعات رو بشناسیم، ریشه هاش رو بشناسیم، دلیل وجودیش رو بشناسیم و قرار نیست که ذکر مصیبتی بکنیم چرا که میشه ساعت ها در باب این مسائل صحبت کرد و از این وحشی خویی و وحشی گری مسلمون ها به ستوه اومد.
اما وقتی این مسائل رو ما داریم می بینیم ریشه هاش در همین جا شکل گرفته.
در همین قصص قرآنی در آیات قرآن وقتی شما مواجه میشید با آیاتی در قرآن که در باب این صحبت میکنه که مسلمانان کافران رو به خواری بکشید، شما با این فرهنگ رو به رو میشید.
حالا این کافر یک روز میتونه توسط یک گروه تکفیری مسیحیان قلمداد بشه، یک روز آتئیست ها قلمداد بشه، یک روز هم شیعیان مطرح بشه و به سادگی شما مواجه بشید با سربریدن این آدم ها.
حالا در دوران زیست پیامبر مواجه شدید با سربریدن های بی شماری که توسط پیامبر و به فرمان او اتفاق افتاده.
حالا به همین سادگی این رویه پیش میره چراکه اسلام یک راهی رو برای شما باز گذاشته که شما با شناخت قرآن، با احادیث، با تاریخی که بر محمد و زندگیش گذشته، با اجتهادی که مجتهدین به واسطه این موضوعات دست می دن شما مواجه بشید با رفتارهایی که امروز از خودتون نشون میدید و به همین سادگی که میبینید گروه تکفیری که حاضره این رفتارها رو انجام بده.
جمهوری اسلامی که به سادگی حاضر انسان ها رو اعدام کنه حاضر اعترافات اجباری ازشون بگیره. حاضر.
بدترین شکنجه ها رو در قبالشون انجام بده.
حاضر در خیابان ها این ها رو شلاق بزنه.
حاضر کودکان رو به بدترین شکل ممکن دار بزنه و شکنجه بده.
و این ها یک ریشه فکری داره که برگرفته از همین قرآن هست.
این قصص قرآنی که ما دربارش صحبت کردیم هر کدوم بیانگر یک ارزشی بوده.
شما وقتی مواجه میشید با این داستان ها یکی داره در باب این قدرت بی همتای خدا صحبت میکنه.
یکی برحق بودن خدا رو داره به کرات با شما مطرح میکنه، یکی صاحب بودن خدا رو داره با شما مطرح میکنه، یکی رفتار شما در قبال معترضین و مخالفین رو داره با شما درباره اش صحبت میکنه، یکی داره به شما اجازه و عضو این رو میده که با کودکان هم بدترین رفتار ها رو انجام بدید و اون ها رو هم از میان بردارید.
یکی داره به شما میگه که باید سکون و سکوت بکنید.
باید در برابر خدا برده و بنده باشید و شما خلق شدید برای اینکه فرمانبردار در برابر خدا باشید.
و این داستان ها هستش که در کنار هم این آیات قرآنی هست که در کنار هم این فرهنگ اسلامی امروزی رو ساخته.
هیچ جایی هم برای تطهیر نداره.
هیچ جایی هم برای اصلاح نداره.
اینها ریشه ها و بنیان های فکری است.
چه کسی در این جهان می تونه امروز بیاد در باب این مسائل صحبت بکنه و بخواد اینها رو تطهیر بکنه و این فکر اسلامی رو تغییر بده؟
چه کسی قدرت این رو داره که با هزاران شعر و هزاران داستان، با هزاران استفاده از هنر و غیر هنر و علم و هر چیز دیگه ای این موضوعات بنیادینی که شکل گرفته رو تغییر بده؟
چه کسی می تونه این آیاتی که پیرامون داستان خضر هست رو با هر ترفندی بخواد تغییر بده و تغییر دادن چه تفاوتی در ماهیت اصلی این فرهنگ شکل گرفته خواهد داشت؟
آیا این انسان ها تغییر می کنن و رفتارهای متفاوتی از خودشون نشون میدن؟
آیا این ارزش ساخته شده در هزاران سال رو شما می تونید تغییر بدید؟
کارهایی که در طول این تاریخ انجام شده، اسنادی که وجود داره رو چی کار می تونید بکنید؟
چگونه می تونید تغییر بدید؟
حال این که یک شاعری بیاد و ساعت ها در باب این مسائل صحبت بکنه و لاپوشونی بکنه تا چه اندازه خیانت به این نگاه کرده؟
اینکه امروز اگه عده ای باشند که بخوان با تطهیر نگاه های اسلامی این وحشت و خشونت رو زیر پا بگذارند و ازش بگذرن تا چه حدی خیانت کردن؟
و اینکه دوباره ما شاهد این تکرار های دهشتناک باشیم هم تا چه اندازه ممکن هست؟
تا هر اندازه که این اسلام رو بخوایم تطهیر بکنیم تا هر اندازه که بخواید این اسلام رو تلطیف بکنید، در نهایت باز اون روح خودش رو نشون میده.
همون طوری که در طول تاریخ شما مواجه شدید با حکومت هایی که.
به نوعی آرام تر بودند، اسلام رو آرام تر پیش بردند.
در دل همین جمهوری اسلامی.
مگه شما مواجه نمی شید با اصلاح طلبانی که سعی دارن این اسلام وحشتناک و خونین و خشونت بار رو یک تصویر کم رنگ تری بدن؟
حالا قرار هست که با قلمو هایی که به دست گرفتن یک چهره ی نازتر و زیباتری بدن، قرار هست که برای اون آن خدای ساخته شده در آسمانها یک سرخاب و سفیداب بکشند.
اما در نهایت دوباره اون ماهیت اصلی و حقیقی که ارزش های اسلامی و باورهای اسلامی رو ساخته سر بر میاره و دوباره این راه خونین رو به پیش میبره.
چرا که اینها ذات اسلام هست.
اینها معنا و مفهوم اسلام هست.
داستان هایی که در قرآن مطرح شده.
این قصص قرآنی مفهوم و مبنا و ارزش های اسلام رو ساخته.
شما آیه ای که دارید در باب اینکه کافران را به خواری بکشید.
این بخش جدانشدنی از این فرهنگ اسلامی هست و هیچ راهی برای تلطیف هم نداره.
وقتی در باب این مساله مثل داستان خضر هم روبه رو میشیم، بعضی اوقات مواجه میشیم با نگاه هایی که اینگونه در پی تطهیر این نگاه وحشی و وحشتناک است و این ها بزرگترین خیانت ها رو به انسان ها در طول تاریخ کردند.
چرا که به مراتب انسان هایی که مستقیما رک و صریح در باب اعتقادات خودشون صحبت میکنن و یا این اعتقادات رو نشون میدن خیلی شرف بیشتری دارن در برابر کسانی که سعی میکنن با هزار در لفافه گفتن و هزار دستاویز شدن به عناوین مختلف ابزارهای مختلف مثل هنر و دیگر مسائلی از این دست، این نگاه دگم و بیمار رو تطهیر کنن.
در صورتی که قدرت این رو ندارن که این ریشه ها رو تغییر بدن.
چرا که این ریشه ها قدرتمند بر سر جای خودش هست و هر بار دوباره و دوباره زایش خواهد کرد و شکل های وحشتناک دیگری رو هم از خودش نشون خواهد داد.
در باب قصص قرآنی و این فرهنگ ساخته شده ساعتها میشه صحبت کرد.
مصداق های بیشماری هم میشه داد.
اما ما میخوایم که این کلیت موضوع رو بفهمیم و بشناسیم.
بدونیم که این ریشه ها از کجا آمده و من فکر میکنم تو این قسمت به اندازه کافی دربارش صحبت کردیم.
شاید در آتی خواستیم و بیشتر در باب این مسایل صحبت کردیم.
اما خب مطمئن هستم که اون ریشه کلی ای که قرار بود رو باهاش دربارش صحبت بکنیم و به نوعی با شما مطرح کنیم و درباره اش صحبت کردیم.
در انتهای برنامه هم دوست دارم باز هم باهاتون مطرح کنم که اگر دوست دارید این صدا شنیده بشه و این راه تغییر به نوعی شکل بگیره می تونید این صدا رو با دیگران به اشتراک بگذارید.
منظور من از این صدا هم مختص به برنامه ای به نام جان نیست.
برنامه ای به نام جان ساخته شده برای اینکه ما در باب موضوعات مهم و دغدغه هامون باورها و عقایدمون به زبان ساده، رک و در عین حال بداهه صحبت کنیم.
اما پیشتر از اینکه من این برنامه به نام جان رو تهیه و انتشار بدم، آرا و افکار خودم رو از پونزده سالگی به رشته ی تحریر درآوردم.
تحت عناوین کتاب هایی در قالب شعر در قالب داستان، داستان های کوتاه، کتاب های تحقیقی و مقالات و.
این آثار هم به صورت رایگان در وبسایت جهان آرمانی وبسایت شخصی من منتشر شده.
شما میتونید با مراجعه به این وبسایت این آثار رو به صورت رایگان دریافت کنید و اگر دوست داشتید این صدا شنیده بشه و این راه تغییر شکل بگیره.
این صدا رو با دیگران به اشتراک بگذارید.
ممنون که همراه من بودید.
من نیما شهسواری و این برنامه به نام جان بود.
در پناه آزادی.
پیش از ارسال نظرات خود در وبسایت رسمی جهان آرمانی این توضیحات را مطالعه کنید.
برای درج نظرات خود در وبسایت رسمی جهان آرمانی باید قانون آزادی را در نظر داشته و از نشر اکاذیب، توهین تمسخر، تحقیر دیگران، افترا و دیگر مواردی از این دست جدا اجتناب کنید.
نظرات شما پیش از نشر در وبسایت جهان آرمانی مورد بررسی قرار خواهد گرفت و در صورت نداشتن مغایرت با قانون آزادی منتشر خواهد شد.
اطلاعات شما از قبیل آدرس ایمیل برای عموم نمایش داده نخواهد شد و درج این اطلاعات تنها بستری را فراهم میکند تا ما بتوانیم با شما در ارتباط باشیم.
برای درج نظرات خود دقت داشته باشید تا متون با حروف فارسی نگاشته شود زیرا در غیر این صورت از نشر آنها معذوریم.
از تبلیغات و انتشار لینک، نام کاربری در شبکههای اجتماعی و دیگر عناوین خودداری کنید.
برای نظر خود عنوان مناسبی برگزینید تا دیگران بتوانند در این راستا شما را همراهی و نظرات خود را با توجه به موضوع مورد بحث شما بیان کنند.
توصیه ما به شما پیش از ارسال نظر خود مطالعه قوانین و شرایط وبسایت رسمی جهان آرمانی است برای مطالعه از لینکهای زیر اقدام نمایید.
با درج ایمیل آدرس خود میتوانید از تازهترین آثار منتشر شده در وبسایت جهان آرمانی با خبر شوید آدرس ایمیل شما نزد ما محفوظ خواهد بود
با ثبت نام در وبسایت جهان آرمانی میتوانید نگاشتههای خود را در این بستر منتشر کنید، فرای انتشار پست میتوانید با ما همکاری داشته و همچنین آثار خود در زمینههای مختلف هنری را نشر و گسترش دهید
© تمام حقوق نزد مولف محفوظ است
Copyright 2021 by Idealisti World. All Rights Reserved
این صفحه دارای لینکهای بسیاری است تا شما بتوانید هر چه بهتر از امکانات صفحه استفاده کنید.
در پیش روی شما چند گزینه به چشم میخورد که فرای مشخصات اثر به شما امکان میدهد تا متن اثر را به صورت آنلاین مورد مطالعه قرار دهید و به دیگر بخشها دسترسی داشته باشید،
شما میتوانید به بخش صوتی مراجعه کرده و به فایل صوتی به صورت آنلاین گوش فرا دهید و فراتر از آن فایل مورد نظر خود را از لینکهای مختلف دریافت کنید.
بخش تصویری مکانی است تا شما بتوانید فایل تصویری اثر را به صورت آنلاین مشاهده و در عین حال دریافت کنید.
فرای این بخشها شما میتوانید به اثر در ساندکلود و یوتیوب دسترسی داشته باشید و اثر مورد نظر خود را در این پلتفرمها بشنوید و یا تماشا کنید.
بخش نظرات و گزارش خرابی لینکها از دیگر عناوین این بخش است که میتوانید نظرات خود را پیرامون اثر با ما و دیگران در میان بگذارید و در عین حال میتوانید در بهبود هر چه بهتر وبسایت در کنار ما باشید.
شما میتوانید آدرس لینکهای معیوب وبسایت را به ما اطلاع دهید تا بتوانیم با برطرف کردن معایب در دسترسی آسانتر عمومی وبسایت تلاش کنیم.
در صورت بروز هر مشکل و یا داشتن پرسشهای بیشتر میتوانید از لینکهای زیر استفاده کنید.
پر کردن بخشهایی که با علامت قرمز رنگ مشخص شده است الزامی است.
عنوانی برای گزارش خود انتخاب کنید
تا ما با شناخت مشکل در برطرف کردن آن اقدامات لازم را انجام دهیم.
در صورت تمایل میتوانید آدرس ایمیل خود را درج کنید
تا برای اطلاعات بیشتر با شما تماس گرفته شود.
آدرس لینک مریوطه که دارای اشکال است را با فرمت صحیح برای ما ارسال کنید!
این امر ما را در تصحیح مشکل پیش آمده بسیار کمک خواهد کرد
فرمت صحیح لینک برای درج در فرم پیش رو به شرح زیر است:
https://idealistic-world.com/poetry
در متن پیام میتوانید توضیحات بیشتری پیرامون اشکال در وبسایت به ما ارائه دهید.
با کمک شما میتوانیم در راه بهبود نمایش هر چه صحیحتر سایت گام برداریم.
با تشکر ازهمراهی شما
وبسایت رسمی جهان آرمانی
این آیکون در صفحهی پیش رو برای دانلود مستقیم فایلها از سرورهای وبسایت رسمی جهان آرمانی تعبیه شده است، با کلیک بر روی این گزینه شما میتوانید به راحتی کتاب مورد نظر خود را دانلود کنید.
این آیکون در صفحهی پیش رو برای دانلود با لینک کمکی از سرورهای Google Drive تعبیه شده است، با کلیک بر روی این گزینه شما میتوانید به راحتی کتاب مورد نظر خود را دانلود کنید.
این آیکون در صفحهی پیش رو برای دانلود با لینک کمکی از سرورهای One Drive تعبیه شده است، با کلیک بر روی این گزینه شما میتوانید به راحتی کتاب مورد نظر خود را دانلود کنید.
این آیکون در صفحهی پیش رو برای دانلود با لینک کمکی از سرورهای Box Drive تعبیه شده است، با کلیک بر روی این گزینه شما میتوانید به راحتی کتاب مورد نظر خود را دانلود کنید.
این آیکون در صفحهی پیش رو به شما اطالاعاتی پیرامون اثر خواهد داد، مشخصات اصلی اثر در این صفحه تعبیه شده است و شما با کلیک بر این آیکون به بخش مورد نظر هدایت خواهید شد.
شما با کلیک روی این گزینه به بخش مطالعه آنلاین اثر هدایت خواهید شد، متن اثر در این صفحه گنجانده شده است و با کلیک بر روی این آیکون شما میتوانید به این متن دسترسی داشته باشید
در صورت مشاهدهی هر اشکال در وبسایت از قبیل ( خرابی لینکهای دانلود، عدم نمایش کتب به صورت آنلاین و … ) با استفاده از این گزینه میتوانید ایراد مربوطه را با ما مطرح کنید.
در این بخش میتوانید توضیح کوتاهی دربارهی خود مطرح کنید، در نظر داشته باشید که این بخش را همهی بازدیدکنندگان خواهند دید، حتی میهمانان، در صورت دیدن لیست اعضا و در مقالات و نگاشتههای شما
کشور انتخابی محل سکونت شما تنها به مدیران نمایش داده خواهد شد و انتخاب آن اختیاری است
تاریخ تولد شما به صورت سن قابل رویت برای عموم است و انتخاب آن بستگی به میل شما دارد
گزینههای در پیش رو بخشی از باورهای شما را با عموم در میان میگذارد و این بخش قابل رویت عمومی است، در نظر داشته باشید که همیشه قادر به تغییر و حذف این انتخاب هستید با اشارهی ضربدر این انتخاب حذف خواهد شد
در این بخش میتوانید آدرس شبکههای اجتماعی، وبسایت خود را با مخاطبان خود در میان بگذارید برخی از این آدرسها با لوگو پلتفرم و برخی در پروفایل شما برای عموم به نمایش گذاشته خواهد شد
در این بخش میتوانید نام و نام خانوادگی، آدرس ایمیل و همچنین رمز عبور خود را ویرایش کنید همچنین میتوانید اطلاعات خود را از نمایش عمومی حذف کنید و به صورت ناشناس در ویسایت جهان آرمانی فعالیت داشته باشید
نام کاربری شما باید متشکل از حروف لاتین باشد، بدون فاصله، در عین حال این نام باید منحصر به فرد انتخاب شود
نام و نام خانوادگی شما باید متشکل از حروف فارسی باشد، بدون استفاده از اعداد
در نظر داشته باشید که این نام در نگاشتههای شما و در فهرست اعضا، برای کاربران قابل رویت است
آدرس ایمیل وارد شده از سوی شما برای مخاطبان قابل رویت است و یکی از راههای ارتباطی شما با آنان را خواهد ساخت، سعی کنید از ایمیلی کاری و در دسترس استفاده کنید
رمز عبور انتخابی شما باید متشکل از حروف بزرگ، کوچک، اعداد و کارکترهای ویژه باشد، این کار برای امنیت شما در نظر گرفته شده است، در عین حال در آینده میتوانید این رمز را تغییر دهید
پیش از ثبتنام در وبسایت جهان آرمانی قوانین، شرایط و ضوابط ما را مطالعه کنید
با استفاده از منو روبرو میتوانید به بخشهای مختلف حساب خود دسترسی داشته باشید
در حال حاضر این لینک در دسترس نیست
بزودی این فایلها بارگذاری و لینکها در دسترس قرار خواهد گرفت
در حال حاضر از لینک مستقیم برای دریافت اثر استفاده کنید
شما با ثبت نام در وبسایت جهان آرمانی میتوانید در پیشبردن اهداف ما برای رسیدن به جهانی در آزادی و برابری مشارکت کنید
وبسایت جهان آرمانی بستری است برای انتشار آثار نیما شهسواری به صورت رایگان
بیشک برای دستیابی به این آثار دریافت مطالعه و … نیازی به ثبت نام در این سایت نیست
اما شما با ثبتنام در وبسایت جهان آرمانی میتوانید در این بستر نگاشتههای خود را منتشر کنید
این را در نظر داشته باشید که تالار گفتمان دیالوگ از کمی پیشتر طراحی و از خدمات ما محسوب میشود که بیشک برای درج مطالب شما بستر کاملتری را فراهم آورده است،
پر کردن بخشهایی که با علامت قرمز رنگ مشخص شده است الزامی است.
در هنگام درج بخش اطلاعات دقت لازم را به خرج دهید زیرا در صورت چاپ اثر شما داشتن این اطلاعات ضروری است
بخش ارتباط، راههایی است که میتوانید با درج آن مخاطبین خود را با آثار و شخصیت خود بیشتر آشنا کنید، فرای عناوینی که در این بخش برای شما در نظر گرفته شده است میتوانید در بخش توضیحات شبکهی اجتماعی دیگری که در آن عضو هستید را نیز معرفی کنید.
شما میتوانید آثار خود را با حداکثر حجم (20mb) و تعداد 10 فایل با فرمتهایی از قبیل (png, jpg,avi,pdf,mp4…) برای ما ارسال کنید،
در صورت تمایل شما به چاپ و قبولی اثر شما از سوی ما، نام انتخابی شامل عناوینی است که در مرحلهی ابتدایی فرم پر کردهاید، با انتخاب یکی از عناوین نام شما در هنگام نشر در کنار اثرتان درج خواهد شد.
پیش از انجام هر کاری پیشنهاد ما به شما مطالعهی قوانین و شرایط وبسایت رسمی جهان آرمانی است برای این کار از لینکهای زیر اقدام کنید.
گزارش شما با موفقیت ارسال شد
ایمیلی از سوی وبسایت جهان آرمانی در راستای تأیید ارسال گزارش دریافت خواهید کرد
در صورت نیاز به تماس و درج صحیح اطلاعات، با شما تماس گرفته خواهد شد.
پیام شما با موفقیت ارسال شد
ایمیلی از سوی وبسایت جهان آرمانی در راستای تأیید ارسال پیام دریافت خواهید کرد
در صورت نیاز به تماس و درج صحیح اطلاعات، با شما تماس گرفته خواهد شد.
فرم شما با موفقیت ثبت شد
ایمیلی از سوی وبسایت جهان آرمانی در راستای تأیید ارسال فرم دریافت خواهید کرد
در صورت نیاز به تماس و درج صحیح اطلاعات، با شما تماس گرفته خواهد شد.